live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد - صفحه 25
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-02 02:14:202024-10-02 05:37:38live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام براستادعزیزم ومریم جانم وتمام دوستان درسایت بهشتی.
رسیدیم به گام دوازدهم خانه تکانی ذهن:
برداشتهای من ازاین فایل اینه که
قانون تکامل در هرکاری لازمه که رعایت بشه چون اگه ما سریع به خواسته هامون برسیم از مسیر لذت نمیبریم و چون خیلی به خودمون سخت گرفتیم تا به خواستمون رسیدیم میگیم این ارزشش رو نداشت که اینهمه براش سختی بکشیم.
استادمن تکامل رودر بعضی ازجنبه های زندگیم رعایت نکردم ولی توی کسب و کارم خوب تکامل رو رعایت کردم.روزی که خواستم مغازه بزنم با کمترین سرمایه ای که داشتم شروع کردم وقتی مغازه رو چیدم چند قفسه بیشتر نبودن ولی کم کم مغازه رو گسترش دادم حتی بعداز چند ماه براش تابلو نصب کردم. اون موقع ها من از این قانون خبر نداشتم ولی چون چند نفر رو دیده بودم که ازکم شروع کردن من هم از اونها الگو گرفتم.
از موقعی که تکامل رو درک کردم دیگه برای خواسته هام عجله ای ندارم چون میدونم وقتی ظرفم اماده ی دریافتش باشه در بهترین شرایط دریافتش میکنم.
دوستتون دارم استادعزیزم.
به نام الله یکتای بی همتا
سلام به یاران همرا ه اگاه
امروز من کارمثبتی روانجام ندادم وکمی هم ازقانون سرپیچی کردم به خاطر فرزندم که گوش به حرف نمیده که به خاطر کاری که کرد ومن عصبانی شدم برخلاف همیشه وبرخورد فیزیکی کردم ازظهر تاحالا مثل مارزخمی شده وتهدید میکنه بچه 13 ساله اما اشتباه ازخود من هست باوجود این که قانون رو می دونستم واول هیچ برخوردی نکردم اما درمسیرتکامل باید خیلی مواظب بود فرقی نمیکنه چقدر تجربه وتسلط داری یا اگاهی داری یه کم پا کج بزاری نتیجه اش روخواهی دید ومن هم این اشتباه روکردم وبجای درست کردن کارزدم خرابترش کردم اما بر روی احساس مسلط هستم یعنی بعد ازاون عصبانیت وبرخورد فورا پشیمون شدم وبه خودم مسلط شدم اما پسرم کینه به دل گرفته وازخونه زده بیرون چون با دوستان خوبی نمی گرده وحاضر نیست بیاد خونه که البته من سعی خودم رو میکنم درستش کنم اما دوستان خیلی مهمه کنترل افکارواحساس درمسیرصحیح اینو خیلی جدی بگیرید وبراون تمرکز داشته باشید که خدایی ناکرده نشه جبرانش کرد من هم امید وارم خدا به دلش بندازه وفرکانس مثبت براش بفرستم ما همیشه باهم صحبت کردیم ومن همیشه دوستانه باهاش رفتارمیکردم ومن اعتقاد به مذاکره دارم نه برخود وبحث اما دیگه پیش اومد شرایط ومحیطی که ما درش زندگی میکنیم تاثیر گزارهست ومن چند وقتی هست که به فکرجابجایی هستم فقط به همین خاطر که واردمحیطی بشیم که دوستان وافراد سالم وباتربیت صحیح داشته باشه وداری درک خوب وتصمیم قطعی برای مهاجرت از اون منطقه دارم واین نشانه رادرمسیرتکاملم میبینم تا کم کم درمسیرتکامل پیش برم واین مرحله به مرحله امکان پذیرخواهد بود واین یکی ازمسیرها دراین راه هست خوشحالم که خودم درمسیر دوره خانه تکانی ذهن هستم وتمام این اتفاقات هم باید برای تکامل طی بشه واطمینان دارم که اتفاقات خوب درراهه چون یعضی اتفاقات ظاهرا بد هستن اما پشتش یه خوبی هست که ما نمی دونیم وبعضی وقت اتفاقات به ظاهر خوبی هست که بعدش شری هست که ما نمی دونیم خدا به همه ما توفیق درمسیردرست تکامل بودن رو توفیق بده الهی امین
سلام به استاد عزیزم ومریم خانم شایسته ی گل…
ردپای گام دوازدهم
استاد من تا فهمیدم وبه خودم اومدم که به چی علاقه دارم سنم رسید تقریباً به 30سال ،والان که پیداش کردم ودارم دریک مرکز مشاوره ای یاد میگیرم ومهارت کسب میکنم ،بااینکه خیلی وقت نیست اما دارم عجله میکنم و بعضی وقتا میخوام پرش داشته باشم و هی با خودم میگم کی ؟!کی میرسه که من درآمدکسب کنم ولی وقتی فایل های شما رو گوش میدم ،میفهمم عجله برای چی ،بایدآروم آروم به خوردت بره ،تکاملت روطی کن ،الان خودت روبانتیجه هیچکس مقایسه نکن ،
این یک مسیره بایدطی بشه تا پختگیت صورت بگیره ،اونوقت درآمدخودش میاد.
مگه میشه یه شبه ویه ماهه ویه ساله به تمام خواسته هات برسی ،تو ازمسیری که دراون قرارگرفته سپاسگزارباش واززندگیت لذت ببر، همه چی خواهی داشت وبه تمام خواسته هات خواهی رسید.
استاد چندسال قبل ما وضع مالیم خیلی عالی بود،چون همسرم سودخیلی خوبی از یه معامله ای داشت ، خونه مون که شراکتی بود اونو ورداشتیم ،همسرم برا من طلا خرید ،یکمم پس انداز کردیم واسه معامله های بعدی وهمسرم قرضی رفت یه ماشین خوشکل خرید ،باورتون میشه استاد بعد یه هفته که همسرم دوباره رفت پای یه معامله دیگه ،تمام چیزهایی که داشتیم ازدست دادیم وبه زیرصفررسیدیم ،یعنی خونه وماشین وطلا و…همه چی رفت رو هوا وبعد ازاینا هم کلی بازبدهکاربودیم
اینم ازرعایت نکردن قانون تکامل وعجله کردن…
بعدازاون اتفاق ناراحت کننده یه مدت گذشت وباشماآشنا شدیم به لطف الله ودوباره آروم آروم رسیدیم به بالا وحتی ازشهرخودمون هم به کرج مهاجرت کردیم و زندگی مون هم خدارو شکر بسیار پربرکت و رابطه م باهمسرمم خیلی خوبه وداریم از زندگیمون لذت میبریم …
خدایا شکرت که درچنین مسیری قرارگرفتم که استادی به این بینظیری داره
استاد عزیزم ومریم جونم واقعااااادوستتتتوووون دارم وازتون سپاسگزارم..
خدایارونگهدارهمه ی ماباشد
به نام الله.سلام برهمه عزیزان.
قانون تکامل مهم ترین قانونی که کل دنیا طبق این قانون میخرچه.رشد گیاهان رشد حیوانات گردش ماه وخورشید روز وشب همه چی آهسته وتکاملی پیش میره.
تکامل به معنای زمان طولانی طی شدن نیست به معنای ظرف وجودی ما آماده شود به معنای بهبودهای کوچک ومستمرهست.اگر بخواهی این قانون را دور بزنی به سختی وزیان میفتی.
ریشه رعایت نکردن قانون تکامل حرص وعجله هست که اسلحه مهم شیطان هست که میخواهیم سریع به خواسته مون برسیم.
اینکه که چقدر زمان میبرد ظرف وجودمان بزرگ شود بستگی دارد چقدر رو باورهایمان کارکنیم.
مسیر زندگیمون رو آهسته وبا لذت وبدون مقایسه کردن خودمون با دیگران طی کنیم
سلام
در هر کاری باید با صبر تکامل رو طی کرد اگر در هر مسیری که هستیم عجله داشته باشیم مطمئنا آرامش نخواهیم داشت وقتی آرامش نداریم پس حس خوبی هم وجود نداره و بدون حس خوب پس قانون حس خوب = اتفاقهای خوب برای ما کار نمیکنه
من بارها تجربه کردم هر وقت عجله داشتم هر وقت از پله اول خواستم بپرم چند تا پله ی بالاتر متاسفانه به هدف نرسیدم
یاد بازی مارپله میوفتم که چطور جهشی میرفتیم بالا و از بالا گاهی یه خونه دوتا خونه مونده به برنده شدن سر میخوردیم به خونه های اول
همه جا باید تکامل طی بشه
سه سال پیش که میخواستم مغازه بزنم اومدم دو تا وام گرفتم مغازه بزرگی هم اجاره کردم کلی هم خرج دکور شد کلی هم اجناس اعتباری وارد مغازه شد
و نتیجه این که بدهکار شدم و کلی مسائل ناخوشایند
البته در این پیش آمد چند تا تجربه کسب کردم که واقعا خوب بود و بهترین درسی که تو این مسئله ها
گرفتم این بود که واقعا هیچی نمیفهمم و باید برم و روی خودم کار کنم
و خدا رو شکر که با این خانواده عالی آشنا شدم
همیشه این آیه میاد جلو چشمم
در دل هر سختی آسانی است ، بدرستیکه در دل هر سختی آسانی است
خدایا خیلی سپاسگزارم از صمیم قلبم
استاد سپاسگزارم
خانم شایسته سپاسگزارم
دوستان خوبم سپاسگزارم
●گام دوازدهم خانه تکانی ذهن●
》》》آگاهی هایی که از این فایل دریافت کردم《《《
رعایت قانون تکامل=هموار شدن مسیر رشد
مثل همیشه ذوق داشتم اول صبح بیام تو سایت
ساعتای 7اینطورا بود که بیدار شدم
قبل از هر چیزی از شدت هیجان بالایی که برای این چالش دارم یه سر به سایت میزنم
که چک کنم فایل امروز چیه راجب چیه موضوعش چیه
و اما امروز خدای من خدای من خدای من
تا چشمم به اسم تکامل خورد دست و پام شل شد
گفتم الله و اکبر قراره امروز چه آگاهی های نابی دریافت کنم
از کجا بگم از چی بگم میخوام بگم از وقتی با استاد عباسمنش آشنا شدم دارم تلاش میکنم
تکامل و بفهمم و درکش کنم
فهمیدن این داستان خودش ید طولایی داره
و استاد خیلی قشنگ اشاره میکنه به این نکته که خیلیاتون درکش نمیکنید وقتی که به تضاد خوردین بعدش متوجه داستان میشین
قانون تکامل و هیچ جای دنیا نشنیده بودم تو هیج کتابی نخونده بودم حتی اسمش هم به گوشم آشنا نبود تا زمانی که استاد جان دلم اومد تو زندگیم
اگه بخوام از خودم بگم که کجا قانون تکامل و رعایت نکردم و به چالش خوردم و بعد فهمیدم دلستان از چه قراره!!!!!
یه مثال معروف بین ورزشکارا هست اصولا بین مربیا میگن تا یه حرکت و اشتباه نزنی نمیتونی بفهمی حرکت درستش چیه
اینو بارها امتحانش کردم
دو سال پیش من رشته کیک بوکسینگ و انتخاب میکنم برای مسیرم
و از اونجایی که آدم کنجکاوی هستم توی تمام رشته هایی که علاقه داشتم نفوذی زدم و تست کردم
یه استاد حرفه ای فول آپشن و خداوند سرراهم قرار داد باهاش شروع کزدم به تمرین
وقتی دو سه ماه کار کردم بهم گفت مائده توانایی بالایی داری تو این رشته باشی
عجیب پتانسیلش و هم داری اگه مایل باشی
میخوام به پیشنهادی بهت بدم
(از اونجایی که استاد مرد بود دنبال یه نفر بود که دست تیم بانوانشو به اون بسپره)
منم که از خدا خواسته و هیجانی پیشنهادشو قبول کردم
نکردم بشینم یه کم فکر کنم سریع گفتم آره استاد اره
بچه تایگرت حرف میطلبه
خلاصه که دستی دستی خودمو داشتم به فنا میدادم ولی نمیفهمیدم داغ بودم
کار کردیییییم حسابی کار کردییییییم بدنم چنان قوی شده بود که من هر روز شنا میزدم تو یه ست 60تا شنا میرفتم
یه روز داشتم با بابام کل مینداختم آخه بابا خیلی ادعاش میشد تو بدنت جستت ظریفه تو این چیزا نمیتونی موفق بشی حتی شنا هم نمیتونی بزنی
و اما منی که 5ماه بود داشتم کار میکردم روی دستام پاهام سیستم بدنم
ینی چنان بدنم عضلانی شده بود
چهارسر پاهام بدون اینکه فیگور بگیرم زده بود بیرون
شما فکر کنید اینقد حرفه ای کار میکردم
خلاصه بگذریم
اون شب با بابا کل انداختم بهش گفتم بیا شنا بزنیم
گفتمش بابا به یه شرط باهات شنا کل میندازم که بتونی روی دوتا انگشتت شنا بری
گفت چی؟؟؟؟؟
ینی چی روی دوتا انگشت ؟؟؟؟
گفتمش ببین یک دستت روی انگشت اشاره و شصت و دست دیگتم روی انگشت اشاره و شصت باشی
بعدش شنا بری
گفت برو دختر نکن کم میاری
گفتم باشه بابا برو ببینم
آقا ما چالش و شروع کردیم
من 20تا شنا روی دوتا انگشتم رفتم
تو یه ست بعدش بابا تا اومد انگشتاشو تنظیم کنه و بره
دید نمیتونه نشست و یه نگاه بهم کرد و گفت
چیکار کردی نشونم بده خخخخخخ
آخ آخ آخ اونجا بود زوم زیر خنده
گفتمممم عاه عاه عاه کی بودی میگفت تو جستت ظریفه ضعیفه نرو این ورزش سنگین و نمیتونی
بدنت کم میاره
کی بود میگفت
حالا ببین چطور دارم برات شنا میرم
خلاصه کلی تشویقم کرد و به عبارتی برگاش ریخته بود
کاری ندارم
برگردم به اصل قانون تکامل
پیشنهاد آقای استاد و قبول کزدم و خصوصی باهم و با یکی از دوستای دیگمم که ایشونم هنرجوی این آقا بود و خودش استاد بود
حریف تمرینی هم بودیم
شد رفیقم از آخرش(شادی)
خیلی باهم حرفه ای تمرین میکردیم
با منم که شده بودم دست راستش عجیب حرفه ای کار میکرد و من هر روز باشکاه بودم
حالا دارم راجب کی صحبت میکنم
مائده ای که تا به اون روز اینجوری هر روز تمرین سخت نداشته
اره عزیزانم ارههههه
اونم چی یه روز رزمی یه روز وزنه
یه روز رزمی یه روز وزنه
روزام دست خودم نبود هدفم شده بود کیک بوکسینگ و روز مسابقه شروع شد
استادم برگشت بهم گفت مائده مسابقات کشوری هست میری؟
من گفتم استاد سنگین نیست برام
آخه هنوز دو ماهه حرفه ای استارت کردیم
اون چندماه قبلش تفریحی بود
گفت نه بیا برو میتونی از پسش برمیای
فقط میخوام بری با رینگ آشنا شی
و منی که داغ بودم هنوز و هیچی نمیفهمیدم
و دوس داشتم بزنم همه رو لت و پاره کنم
مسابقه روز 28 بهمن بود
و استادم بهم گفته بود مائده یه هفته قبل از مسابقه استارحت کن تمرین نکن باشگاه هم نیا
فشنگ تو خونه استراحت کن
منم گفتم چشششم پیش مربی ولی میومدم باشگاه و تمرین بچه هارو میدیدم
روز 25بهمن ماه بود شبش همون حریف تمزینی گه بهتون کفته بودم استاده با من تمرین میکرد
شادی رفیقم چون استاده کیک بوکس اونجا پیش مربی خودم کلاس داشت و من اون شب رفتم سرکلاسش
نشستم بچه هاش دیدم چطور دارن فایت میکنن
تشویق میکردم
بعدش بلند شدم نمیتونم حقیقتا یه جام بند بشم
بلند شدم رفتم کنار بچه ها
به شادی گفتم من ایراداتشونو بگیرم؟
گفت حله باهاشون کار کن
منم که جوگیر خوشحال ذوووووقی
که میخوام برم مسابقات کشوری :)))
تا پام رسید به تاتِمی چشتون روز بعد نبینه
اومدم به یکی از بچه ها های کیک و آموزش بدم
و بگم باید پاتو از روی زمین اینجوری بلند کنی و بزنی
که مچ پای چپم قبل از بلند شدن از روی زمین چنان پیچ خورد
که صدام تا سر باشگاه رفت
ما طبقه پایین بودیم
وااااااااای خدای من
مربیم بالا بود صدای منو شنید جوری اومد پایییین گفت خانم شادی چیشدههههههه
شادی گفت مائدههههه
مربیم گفت مائده چیییییی
گفت پاش پیچ خورد….
^_^
من بودم و یه پای آسیب دیده و صدای جیغام
مربیم اومد گفت مااااااااائدهههههعععععع
مگه من بهت نگفته بودم پاتو باشگاه نزاری
مگه من بهت نگفته بودم از خونه بیرون نیا و استراحت کن تا روز مسابقه
مگه من چند بار بهت گفتم……. دیگه گفت و گفت و گفت همینجوری به عصبانیت
خیر سرم تیم بانوانشو میخواست بده به من
منم میخواسنم سری تو سرهاااا باشم
خیلی بهم اعتماد کرده بود و منم واقعا عاشق این رشته بودم و تلاشمو میکردم با جونو دل
یه بار جلو شادی برگشت بلند بهم گفت میدونی چرا مائده رو انتخابش کردم چون استیل رزمیشو داره
نگاش کن چطور ایستاده من از این جور دخترا میخوام
منم خر ذوووووووق که ببین مربیت جلو یه مربی خانم چطور ازت تعریف کرد
از اینطرف زدم خودمو ناک اوت کردم_
رفتم دکتر گفت تاندون پا آسیب دیده تا 6ماه تمرین بی تمرین هیج ورزشی نمیکنی
و پا باید بره تو گچ
اینو که شنیدم زدم زیر گریه
تازه داشت حرفای استاد برام مرور میشد
وقتی نخوای تکامل و رعایت کنی
آخه منی که دو ماه بود تازه جدی استارت تمرینات حرفه ای خورده بود
چطور میخواسنم خودمو با یکی مثل شادی مقایسه کنم که جندین و چند ساله تو این رشتس و خودش استاده و شاگرد داره
چطور میخواستم راه صد ساله رو توی دو ماه برم
همین شد که دیدین
پام تا فروردین 1402 رفت تو گچ
از اونجا بود که دیگه سمت کیک بوکس نرفتم و گزاشتم کنار
اونجا بود که فهمیدم وقتی تکامل رعایت نشه چه بلایی میتونه سرت بیاد
اونجا بود که خیای درس ها گرفتم
و یاد گرفتم تو زندگیم صبور باشم
صبر صبر صبر
خودمو مقایسه نکنم با کسی
من منم نه شادی و هر کس دیگه
من باید بتونم از جایگاهی که هستم بهترینش باشم نه بخوام خودمو با جایگاه بالاتر قیاس کنم
.
.
.
.
.
خیلی این فایل درس ها داشت برام و خیلی لتفاقات از این جانب برای من افتاده که بارها باید چوبشو بخورم تا بفهمم تکامل ینی چی
یه بار دیگم توی پرس پا خودمو داغون کردم
زانوم داغون شد و چند ماه هنوزم نتونستم برم سمت پرس پا:)
لستاد جونم با جون و دل درک کردم حرفتو
دوس داشت رد پایی از خودم بزارم که یادم بمونه
تکامل یعنی زندگی
یعنی رشد
یعنی از پله اول تا پله دهم
اهان یه بار دیگه هم بدون طی کردن تکامل
صعود قله داشتم اونم به یکباره صعود قله 3هزار و خورده ای (شیرباد)
تا یه هفته پا درد داشتم :))))
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
بخوام بگم زیاده داستان
استاد عاشقتونم
مریم جونم عاشقتممممم
بچه های سایت عاشق تک تکتونمممممم
شکر برای وجودتون
الهی شکر :)
سلام و درود و مهر مائده عزیز
.
بهبه میبینم که قشنگ کمر همت بستی به داغون کردن خودت ،اخه چرا چرا چرا چرا چرا باید با خودت همچین کاری بکنی.
البته اینم بگم ک گاهی اوقات یه اتفاق به ظاهر بد پیش میاد و جلوی اتفاق بدتر رو میگیره ،
موقعی که داشتم داستان تمرین بوکس رو میخوندم که شب قبل مسابقه اون اتفاق افتاد و نتونستی بری مسابقات یهویی این صدا اومد تو ذهنم که اگه میرفتی مسابقات شاید اتفاق بدتری میفتاد.
حالا اینها به کنار ،خداروشکر که حالت خوبه و سلامتی رو دوباره به دست آوردی.
. امیدوارم همه مون درس بگیریم از اشتباهات گذشته خودمون و قانون تکامل رو سرلوحه انجام هر کاری بذاریم و قدم به قدم حرکت کنیم ،
از خدا برای مائده عزیز سلامتی و تندرستی و شادی و عشق فراوان میخوام.
سلام و درود خدا بر تو عزیزدل
……..
جقدر قشنگ قلبت بهت گفت چون الخیر فی ماوقع بود
اون داستان آسیب پام قبل از مسابقه
و دقیقا جلوی یه آسیب بدتر و گرفت و شکرگزار خداوند هستم
همه این اتفاقات میوفته که ما درس و عبرت بگیریم برای بهبود های کوچیک و مستمر توی زندگیمون
از اون تایم به بعد خیلی بهتر دارن رعایت میکنم تکامل و توی زندگیم
و قدردان پروردگارم هستم برای اینکه همواره منو آسان میکنه برای آسانی ها….
سپاسگزارم ازت محمد جان بینهایت قدردان وجودتم پسر خفن توحیدی
مرسی که هستی
عااااشقتممم در پناه الله باشی:)
به نام خداوندی که هر آنچه که دارم از آن اوست و من بی او هیچم و به هر خیری از جانب او سخت محتاجم
استاد عزیزم قانون تکامل که بسیار هم عالی و مفصل توضیح دادین من هم باش برخورد داشتم هر جا که عجله و بدو بدو کردم و نخواستم تکاملم را طی کنم زجر کشیدم و اذیت شد
و این فایل چقدر به من کمک کرد و خداوند از طریق شما به من یاد آوری کرد که برای کاری که به تازگی شروع کردم باید قانون تکاملم را طی کنم و نخوام خودم را با حرفه ای ها در این کار مقایسه کنم بخوام خودم را به سطح اونا برسونم یا تقلب کنم
که اگر این کارو کنم با سر به زمین میخورم
حتی در درک قانون و ساختن باورهامون هم باید تکاملمون را طی کنیم
این به معنای تنبلی نیست چون ما داریم حرکت میکنیم و هر روز داریم روی خودمون کار میکنیم
استاد چه مثال خوبی زدید از پیامبر محمد و نوح که آنها هم تکاملشون را طی کردند
حتی گفتید خداوند هم برای خلقت این جهان قانون تکامل را رعایت کرده
استاد به خاطر این فایلها و این گام ها از شما و مریم شایسته عزیز خیلی تشکر میکنم
حتی ما الان این چند روز از شروع گام اول تا کنون داریم تکاملمون را طی میکنیم من که با تمام وجودم دارم حسش میکنم خدایا شکرت
خدایا بابت همه چیز بینهایت شکر.
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از خودت یاری میطلبم خدایا ما را به راه راست هدایتمان کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
قانون تکامل بزرگترین قانون جهان هستی است
این کره زمین هم با تکامل به اینجا رسیده تمام موجودات زنده هم با طی کردن تکامل بوجود آمده است
تکامل به معناست که وقتی ما ظرف وجودمان بزرگ شد به تکامل میرسیم و بعد از اون به قانون تصاعد میرسیم و اتفاقات پشت سر هم بوجود میآید
همان طور که پیامبران هم با طی کردن تکامل به این سرعت رشد کردن اول با قدم های کوچک ولی متوالی به این حد از آگاهی ورشد رسیدن
با لذت بردن از زندگی و احساس خوب وآرامش کم کم هم به خواسته های خود میرسیم مهمترین قانون جهان هستی احساس خوب مساوی اتفاقات خوب
بزرگترین اسلحه شیطان حرص و عجله و طمع است ولی وقتی با آرامش و آسایش وبا این باور که فراوانی جهان هر روز بیشتر وبیشتر میشود با این باور که من در زمان و مکان مناسب هستم دیگه هیچ وقت نگرانی وجود ندارد و خداوند همیشه همراه منه منو دوست داره منو هدایت میکنه عاشق منه و خداوند از رگ گردن به من نزدیکتره خدایی که هر لحظه مرا هدایت میکند
به سمت خواسته هام
مقایسه کردن در زندگی یکی از پاشنه آشیل من همین که تمرکز اصلی را روی خودم و توانایی های خودم بگذارم و سعی کنم که خودم را با دیروز خودم مقایسه کنم و همیشه در حال رشد باشم
سعی کنم ذهنم را کنترل کنم و مواظب افکار و ورودی های خودم باشم و احساس خوب وآرامش را در هر لحظه نگه دارم و روی دوش خدا سوار شدم و تمام مسائل را به خداوند بسپارم و رها وآزاد کنم در یک جادهی آسفالتی حرکت کنم و از زندگی لذت ببرم
پس اصل قانون جهان هستی احساس خوب داشتن است وقتی که به آرامش درونی برسم وبا ایمان حرکت کنم لاجرم اتفاقات خوب را رخ میدهد
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
﷽
پروردگارم در دل شب با تو سخن میگویم, در سکوتی زیبا میان من و تو،با تو میگویم که تنها سنگصبور و شنوندهای, با تو میگویم که تنها رازدار و مرحمی, با تو میگویم که تنها تو میدانی که از کدامین راهها عبور کردهام و چه زخمهایی بر تن دارم، با تو میگویم که تنها تو میتوانی شفادهنده و نجاتبخش باشی برای هر که در جستجوی توست, خدایا از تو به جز تو چه بخواهم که خود همهای, و آگاه به تمام نیازهایم, و هرگز تنهایم نمیگذاری و هرگز اجازه نمیدهی دست یاری و نیاز بسوی کسی برم،خدای خوب من هر آنچه بین من و تو مانع هست از میان بردار و بگذار این عشق و این رابطه را آنچنان که میخواهی تجربه کنم, آن چه را میخواهی بساز از منی که تمام خوب و بد وجودم را تسلیم تو کردهام, و هیچ چیز دلنشینتر از گفتگوی ما در سکوت شبها نیست. شکرت که هستی و میدانم هر چه باید را برایم فراهم میکنی.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■(یادداشت های شخصی):
خانه تکانی ذهن/ گام دواز دهم / رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد.
می خوام باورهایی که در مسیر رشد بهم کمک می کنه تا در عمل قانون تکامل رو رعایت کنم رو بنویسم.
اینکه همه ما می دونیم قانون تکامل رو اما در زمان شرایط ها و موقعیت هایی قرار می گیریم که تحت تاثیررر یکسری برداشت ها از شرایط باعث میشه ما ندانسته و نا آگاهانه قانون تکامل رعایت نکنیم به خیال اینکه دارم قانون رعایت می کنم.
یه باوری خیلی خوبی که درک کردم و دارم. همیشه به خودم گفتم عارفه ببین آب همیشه راهش پیدا می کنه.
وقتی توام مثل آب روان پرجنب جوش باشی راه خودت رو پیدا می کنی.
همان خدایی که راه رو به پرندگان نشان می دهد به من هم نشونه می ده کافی من صبور باشم بهش اعتماد کنم.
چه خوبه هر روز هر لحظه باورهای توحیدی رو با خود ضمضمه کنم. هم شرک هام هم کم کمتر بشه هم خداوند هدایتم کنه به مسیرهایی که با رعایت قانون زودتر به چیزی که می خوام برسم. چرا که خدا بهترین راهنما و هدایتگر من است. آینده ای رو که من نمی بینم رو خدا داره می بینه پس چه بهتر بهش اعتماد کنم.
●صدای خدارا شنیدم که بهم گفت تو روی خودت کارکن ورودیها ت را کنترل کن از لحاظ فکری رشد کن تغذیه درست به ذهنت برسان اونوقت وقتی اولین جوانه بزنه میبینی که ناگهان تصاعدی چه رشدی میکنی وپیشرفت میکنی
ایاک نعبد وایاک نستعین
خدایا تنها تو را میپرستیم وتنها از تو یاری میخواهیم
●وقتی که توکل میکنیم بر خداوند،وقتی هدایت ها رو دنبال میکنیم ،وقتی ایمان داریم!وقتی احساسمون خوبه ،وقتی نه غم داریم ،نه ترس داریم و با ایمان و توکل،مسیرمون رو پیش میریم،نتیجه اتفاق افتاده، شاید ما هنوز ندیدیمش!ولی از دیدگاه خداوند اتفاق افتاده
بارها و بارها توی قرآن گفته ،تمام آنچه که توی جهان داره اتفاق میفته،تحت کنترل ماست!
● خدایا هدایتگر و راهنمای من باش، بر قلبم جاری شو و وجودم را نور ببخش که این بنده ات محتاج هدایت توست.
●● خدایا من رو از وزنه های شرک رها کن و بهم بال توحید بده
●«قطرهای کز جویباری میرود ؛ از پی انجام کاری میرود»
●هرچقدر بیشتر به درگاه خداوند فروتن باشیم، به همون اندازه در برابر غیر خدا سرمون بالاست
●از روزی که قدرت دادم به رب العالمین وگفتم که من بی تو هیچی نیستم.
●●خدایا بر فهم و درک من ببار تا بیشتر درکت کنم
●●واقعا خداوند هرلحظه درحال هدایت ماهستن.
●●من اگه آرزویی تو دل شما میزارم میخوام که شما از من بخواید و من اجابت کنم
●رحمانیتم کجا رفته که قلب پر از آرزوی تو رو ببینم و فقط نظاره گر نرسیدن هات باشم ؟؟؟
●همه چیز در جهت رشد و خواسته های من بوده
●●خدایا همه اش به اذن تو بوده همه اش به نفع من بوده
خدایا من تسلیم توعم
تویی که قادری و توانا و دانا بر همه چیز
●خدایا فرمان زندگی من همواره در دست تو بوده هست و خواهد بود
●من عقلم عاجزه من نمیدونم کی کجا چطور
اما تو میدونی
تو بهم میگی چیو شروع کنم
تو بهم میگی کی شروع کنم
تو بهم میگی با چی و با کی شروع کنم
تو بهم میگی چطور ادامه بدم
همه اش تویی همه اش تویی همه اش تووو تو فقط تو
و تمام انچه که هست و نیست به نفع و صلاح من هست
خدایا من اقرار میکنم تمام انچه که در زندگیم بود و نبود ، هست و نیست ، خواهد یا نخواهد بود همه اش تویی همه اش به اذن و تایید تو هست و به نفع و خیر صلاح من در جهت رشد من هست
خدایا من عقلم نمیرسه توهدایتم کن
خدایاتوراهوبهم نشون بده
خدایاتوعظیمی
توبزرگی
تووهابی
توکریمی
تورحمان ورحیمی
توسمیعی
توبصیری
توداناوتوانایی
اینقدرمیگم که تنهااوروبپرستم وتنهاازخودش یاری بخوام
اینقدرمیگم که غروربرم نداره اگر یه موفقیت میاد این من نیستم ،اون کار خداست
●ما فقط باید توکل کنیم و حرکت کنیم
ما کافیه که روی دوش خداوند بنشینم
اون مارو حرکت میده،اون نعمت هارو برای
تمام آنچه که توی جهان داره اتفاق میفته،تحت کنترل ماست!
وقتی ما به تو وحی میکنیم این کار رو انجام بده،مطمئن باش ما بقیه کارهارم انجام میدیم،هیچ برگی بدون اذن خداوند نمیفته!
همه چیز در سیطره ماست!
همه چیز تحت کنترل ماست!
●همه چیز به راحتی تو زندگیتون پیش میاد
وقتی پارتی تون خدا کنید و به خدا توکل کنید.
وقتی از خداوند هدایت بطلبید و به نشونه ها و الهامات عمل کنید.
●توحید یعنی قدرت ندادن به عوامل بیرونی
توحید یعنی قدرت دادن فقط به خداوند و نه هیچ عامل بیرونی دیگر
●من نمیفهمم،من نمیدونم تو به من بگوتوبرای من تصمیم بگیر تو درستش کن…من ضعیف و ناتوانم تو قدرتمندی تو انجامش بده
فکر شونکنین از کجا،خدا نعمت رو میرسونه.
چقدر رزق بی حساب بهت میرسه و نمیدونی از کجا میاد کار نداری چطور ولی ایمان داری که بهت خداوند یکتا میرسونه.
●خدایا خودت بهترین انسانها و اوضاع و شرایط رو سر راه من قرار بده
من الان دارم با رفتارم به خدا نشون میدم
که خدایا من فقط رو خودت حساب میکنم
من فقط به خودت توکل میکنم
وقتی فقط به خدا توکل میکنی به قول استاد همه چیز تو زندگیت مثل ساعت کار میکنه
1.من قول میدهم که از این به بعد در هر مشکل و اتفاقِ به ظاهر ناراحت کننده، فقط از تو کمک بخواهم و به دیگران چشم ندوزم. تنها تو را بخوانم و از تو یاری بجویم.
●خداوند در هر لحظه من رو هدایت میکنه
-من خالق صددرصدی زندگی خودم هستم
-تنها قدرت مطلق خداوند و من فقط روی خدا حساب میکنم
بیاییم افکارمون رو ببینیم بعدش مقایسه کنیم با نتیجه زندگی الانمون!
در واقع بیاد بیاریم
جهان و خداوند هیچ احتیاجی ندارن که ما سختی بکشیم تا به جایی برسیم!!
از تو حرکت از خدا برکت
یه فکر تولید میشد
بعد یه خروجی میده
ینی یه فرکانس تولید شده
حالا افکار غالب ما توی امروز میشه همین فایل چون فکرو مشغول میکنه
بعد یه سری اتفاقات خوب رو رقم میزنه
چه اتفاقاییو؟ اتفاقات و شرایطی که با ماهیتِ افکارمون هماهنگه!
●ایمان انسان کامل نمیشود تا به چیزی که در دست خداست و آن را نمیبینی ، بیشتر از آنچه در دست خودت هست و میبینی اعتماد داشته باشی
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سپاسگزاری:
● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیمبنشینم.
● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم
꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂
خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر و مدار ثروت و موفقیت و آگاهی قرار بگیرم.
سلام خدمت عارفه خانم عزیز
بانوی شاداب و فعال سایت
با کلی دانش و معلومات زیبا و قشنگ
همیشه کامنت های زیبای شما رو با اشتیاق میخوانم و کلی درس یاد میگیرم
دلنوشته های شما و ایات قران و توضیحاتی که اول کامنتهای شما هست بسیار زیبا و بسیار اموزنده هستن
محتوای کامنت هاتون هم بسیار زیبا و بی نظیر هستن
خواندن کامنت هاتون لذت بخش ، شیرین و پند اموزه و حس خیلی خوبی رو بهمون منتقل میکنه
خواستم ازتون تشکر و سپاسگزاری کنم
به نام خداوند بخشنده مهربان…
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و سلام به تمام دوستان ارزشمندم در این سایت الهی…
پروژه گام به گام خانه تکانی ذهن
گام دوازدهم: رعایت قانون تکامل= هموار شدن مسیر رشد
خداوند رو سپاسگزارم که در این مسیر رشد و بهبود در کنار شما عزیزان هستم، کلی دارم ازتون یاد میگیرم…
از خداوند هدایت میخام جاری بشه در کلماتی که به زبون میارم، قدرتی بشه در دستانم که بنویسم آنچه رو که بهم میگه…
وقتی صحبت میشه در مورد قانون تکامل ، بیان این جمله از سمت شما اونی رو که باید ببره تو فکر، میبره..« خود خدا هم جهان. و با یه بشکن خلق نکرده »
یک قانون که همه و همه چه انسانها، چه موجودات، چه حیوانات و چه گیاهان ازش استفاده میکنن.. یک قانون ابدی و ازلی دنیای مادی
در مورد خود خدا هم همینطور بوده…
پس ما انسانها چرا اینقدر در برابر این قانون مقاومت داریم؟؟؟
انگار خوشمون میاد مقاومت کنیم؟؟!
انگار عادت نکردیم رها باشیم، رها کنیم…
انگار یاد گرفتیم برای بدست آوردن خواسته هامون دست و پا بزنیم؟؟!
میدونید ، این ذهنه انگار مقاومت داره به راحتی، به آسون انجام شدن کارها، به رها بودن و سپردن کارها به یک نیروی بینهایت قدرتمند،…
چقدر این جمله استاد رو دوست دارم که « اساس جهان به راحتیه».
تو این فایل اونجایی که گفتین« من تهران که بودم اومدم ساختمانی رو بخرم و کار رو پیش ببرم، پولشم داشتم اما کاری که میخواستم انجام بدم با کارهایی که تا به حال انجام داده بودم، خیلی فاصله داشت
به خودم گفتم ببین حمیده، شرط رعایت قانون تکامل مهیا بودن شرایط نیست، بلکه تو باید کاری رو که میخوای انجامش بدی با کارهایی که تا حالا انجام داده چند قدم بالاتر باشه نه اینکه فاصله زیادی داشته باشن از هم این معنی قانون تکامله…
امروز یه اتفاق خوب واسم افتاد، دوست دارم اینجا با شما عزیزان به اشتراک بزارم. من کارم درست کردن غذای رژیمی_ باشگاهیه و تو بوفه باشگاه بانوان کار میکنم، در واقع اون بوفه رو اجاره کردم. شاید شنیده باشید که آدمها یه جورایی در برابر اومدن مامور بهداشت مقاومت دارن، منم داشتم ولی خداروشکر از وقتی با این آموزه ها کار میکنم مقاومت های ذهنیم در مورد هر چیزی کمتر شده و سعی میکنم رها باشم و همه چیز رو بسپارم دست خداوند و نیروی هدایت. از وقتی که این پروژه شروع شد من دفتر و خودکارامو برداشتم و با یه هدفون بسیار با کیفیت که هدیه خداوند بود به من بردم تو باشگاه و پشت میز بوفه ام شروع کردم به نت برداری از هر فایل و گوش کردن آگاهی ها، هر روز از شروع این پروژه کارم همینه…و خداروشکر که متعهدانه دارم عمل میکنم.امروز که داشتم فایل رو گوش میکردم و مینوشتم با هدفون در گوشم، متوجه اطرافم نبودم و یه لحظه رومو برگردونم دیدم مدیر باشگاه با مامور بهداشت پشت سرم هستن و ایشون با احترام بهم گفت اجازه میدین بیام داخل، گفتم بله بفرمایید…خلاصه داخل کابینت ها رو چک کرد و ادویه ها رو که دید بهم گفت چقدر اینا خوشگلن، منم با اعتماد بنفس گفتم بله ممنونم، میهمان من باشید واستون غذا آماده کنم، و بعد از من تشکر کردن و کارت بهداشتمو خواستن منم بهشون نشون دادم و باز ازم پرسیدن واقعا آشپزی؟ گفتم بله…و دستپختمم عالیه…ایشون هم با احترام و مودبانه و بسیار خوش برخورد ازم خداحافظی کردن…و حتی بهم گفت آخر این ماه کارت بهداشتتون رو باید تمدید کنید و من خیلی خداوند رو سپاسگزارم که ایشون بهم گفتن واگرنه من نمیدونستم تاریخش آخر ماه تموم میشه….اینقدر این اتفاق برای من جالب بود و اینکه بسیار محترم بودن ایشون…واقعا اگر انسان در مدار خوب باشه آدمهای نازنین باهاش برخورد میکنن….خداوند رو سپاسگزارم برای تمام اتفاقات عالی ….
خدای من،
این رقص زیبای چمن های پارک رو ببین…من الان تو پارک نزدیک خونمون نشستم و دارم این کامنت رو مینویسم…تصور کنید، چمن ها اینقدر تمیز هستن که میدرخشن و تو این نسیم خنک پاییزی به رقص در اومدن…روشون هم برگ های پاییزی قهوه ای رنگ پخش شده و صحنه بسیار زیبایی رو خلق کردن تو این شب زیبا…
چه ساختمانهای زیبایی اطراف پارک هست..
چقدر آدمها با خودشون در صلح هستن که در کنار هم با خانواده اومدن بیرون و دارن میگن و میخندن، صدای خنده هاشون…صدای بازی کردنشون..پیچیده تو پارک…
خدایا شکرت برای این هوا، برای این آدمهای مهربون، برای این حال و احساس عالی…
خانم شایسته ازت بینهایت سپاسگزارم برای این متن های انتخابی برای توضیحات فایل ها، خیلی بهمون کمک میکنه برای درک بهتر این آگاهی ها…
دارم از همتون یاد میگیرم…
عاشقتوووونم