live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد - صفحه 36
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-02 02:14:202024-10-02 05:37:38live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
امروز روز پنجمی هست که این فایل گوش میکنم و کامنت پنجم من هست
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه امروز نعمتهایی زیادی در زندگیم دیدم هرچند کوچک اما برای من مهم است
یادم وقتی که کوچیک تر بودم مهمان میومد مادرم دستمال کاغذی ها رو میآورد و که اونها استفاده کنن اما وقتی نوبت ما میشد میگفت شما بهتره دستتون بشورید و از دستمال کاغذی ها استفاده نکنید واسه مهمان و من همیشه آرزو داشتم که وقتی میوه میخورم و دستام خیس میشه با دستمال کاغذی خشک کنم
الان وقتی سطل زباله ام باز میکنم میبینم 99 درصد فقط دستمال کاغذی بعضی موقع 100 درصد
خداروشکر هر کاری که میکنم نیاز باشه بدون درنگ سراغ دستمال کاغذی میرم دیگه پر تکرار ترینش همین که دستم خیس میشه یا صورتم با دستمال کاغذی خشک میکنم، خداروشکر و هر چند روز که تموم میشه میرم یکی دیگه میارم
امروز صبح که بلند شدم سایت چک کردم و خیلی دوس داشتم که از دوستان پیام داشته باشم که این اتفاق نیوفتاد تا بعدظهر که اومدم سایت دیدم برام چندتا پیام اومده و دایره آبی کنار اسمم قرار گرفته ممنونم از دوستان عزیزم در سایت که بی تفاوت از پیام ها نگذاشتن
خداروشکر میکنم
خداروشکر امروز ناهار ماهی شیر داشتیم این ماهی برای ورزشکار ها خیلی خوبه یعنی تعریفش از ماهی گیرا شنیده بودم و مادرم برخلاف روزهای قبل اینبار با کشمش و پیاز داغ درست کرد چیزی که من خیلی دوست دارم
در حالی که دفعه های قبل حشو یا سس گوجه طبیعی درست میکرد با لیمو ترش خوردم جای همه ماهی دوستان خالی
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه تونستم برم اهواز و از نزدیک شاهد بازیکن ملی حفاری اهواز و پالایش نفت آبادان باشم و بازیکنای دعوت شده به تیم ملی رو از نزدیک برای یه بار دیگه ببینم تازه توی ردیفی که من نیمه دوم رفتم نشستم سرمربی تیم ملی فوتسال هم نشسته خانم سلیمانی
خانم سلیمانی رو دوبار هم که دارم توی سالن میبینم
یه بار آبادان و یه بار اهواز
خداروشکر که تونستم بازیکن یا دربازه بان مورد علاقم ببینم و از کنار م با فاصله نزدیک رد شد و دوست داشتم باهاش عکس بگیرم ولی خب اون لحظه شرایط مساعد ندیدم ایشون وقتی اینستاگرام داشتم و دوباری که درخواست کمک داشتم سعی داشت بهم هرجوری که میشه کمک کنه که همین ازش ممنونم خانم لطفی آبادی شماره 33 پالایش نفت آبادان
خدایا سپاسگزارم که روی میز خودم و کنار دفتر و کتاب هام و لیوان شیرم دارم کامنت مینویسم و نعمت هایی که بهم دادی یاد میکنم
خداشکرت که امروز با خودم گفتم دوست دارم یه نفر بهم پیام بده و این اتفاق افتاد
خدایاشکرت که امروز میتونم و تونستم برای زندگی سعی و تلاش کنم که تغییر کنه
خدایاشکرت که 16 روزه دارم هر صبح ساعت 8 بلند میشم فقط یک روز 9 بلند شدم
ممنونم که بهم توان میدی
خدایاشکرت بخاطر اینکه من هدایت کردی به سمت سایت استاد عباسمنش و بهم داری میگی که باید سعی کنم کنترل کانون توجه تمرین کنم تا بتونم ذهنم و زندگیمو کنترل کنم
هرچقدر اینو درک کنم شور و شوق حال خوب اتفاقات دلخواه به من و من به اونا نزدیکتر خواهد شد.
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/25
بنام پروردگار مهربان…!
سلام گرم و صمیمانه تقدیم همه عزیزان این مسیر زیبا..
گام 12 ام /خانه تکانی ذهن
رعایت قانون تکامل =هموار شدن مسیر رشد.
هر لحظه سپاسگذار خدای هستم که هدایتم که به این سایت الهی که سرشار از مطالب ناب هست که مسیر زندگی را در هر لحظه روشن و روشن تر میکند.
چقدر موضوع مهمی را بیان کردین استاد عزیزم.
خیلی نیاز به شنیدن چنین مطالبی رو داشتم.
خودم از بچه گی تا قبل ورودم به این سایت خیلی انسان عجولی بودم.
همیشه تلاشم این بود که یکاری رو قبل رسیدن زمانش انجام بدم.
کلا توی کوچکترین و بزرگترین موضوعات زندگیم عجله میکردم. یه زمان های میشد که بخاطرانجام یه موضوعی استرس کل و جودم رو میگرفت. آرامشم را ازم میگرفت وقتی هم که به اون نتیجه میرسیدم نداشت اون لذتی رو که باید میداشت. چون خسته گی مسیر هنوز توی وجودم مونده بود.
یکی از دلیل های عجله کردن توی کارام پاین بودن عزت نفسم بود.
دوست داشتم یه حرکتی بزنم یکاری که بتونم تایید بقیه رو بگیرم.
چون توی مداری بودم که همیشه عجول بودم و دوست داشتم یه شبه خواسته هام اتفاق بیافته
دقیقا اون زمان هدایت شدم به مسیر نتورک.
اونجا شرایط طوری هست که توی اموزشات و همچنان توی عمل زمان رسیدن به خواسته را خیلی کوتاه میکنند.
شب و روز شونو بهم میدوزن و تلاش میکنند تا سریع تر خواسته ها شون اتفاق میافته.
واسه عده ی که میتونن باور درست بسازن با همون تلاش های فیزیکی شون خواسته ها شون محقق میشه ولی واسه عده ی که همون تلاش فیزیکی رو انجام میدن ولی نمیتونن باور درست بسازن اون خواسته خیلی دیرتر اتفاق میافته دقیقاا زمانیکه فرد تکاملی را طی کرده باشه.
ولی نتورکر ها باور شون اینه که شب وروز باید کار کنند و نتورک مسیر سریع رسیدن به خواسته هاست.
توی نتورک حرف از رشد تصاعدی میزنن ولی هیچ حرفی از تکامل نمیزنن و شاید 90 درصد شون نمیدانن تکامل چیست.
خودم زمانیکه به نتورک معرفی شدم خیلی باور های مثبتی تونستم بسازم. حیلی به زندگی و آینده امیدوارتر شدم.ارتباطاتم عالی تر شد.
ولی به اون خواسته های که مد نظرم بود نرسیدم و آخرش خسته شدم و رها کردم.
دلیلشم این بود که مسیر رسیدن به اون خواسته رو خیلی برام سخت کردن.
شب و روز کار کردن،هیچ تفریح و لذتی نداشتن هیچ تایمی خالی نداشتم،شب و رزو را نفهمیدن
همش و همش فکر کردن به دوسه سال دیگه و رسیدن به خواسته این منو خسته کرد.
تقربیا 6 ماه با شب و روز کار کردن یه رتبه ی که مد نظر بود رسیدم سختی طی کردن مسیر 6 ماهه با استرس و عجله نمی ارزید به اون رتبه شرکت که کسب کردم. لذتش چند ساعت بود ولی مسیر سختش 6 ماه
وقرار بود یکی دوسال دیگه به آخرین رتبه ی شرکت برسم ولی مسیر اینقدری برایم سخت بود که رها کردم.
دقیقا بیشتر از یک سال قبل زمانی که تسلیم شدم و از خداوند مسیر همواری برای رسیدن به خواسته هام طلب کردم خداوند منو هدایت کرد به سایت استاد عزیزم.والان با آرامش تمام، با لذت،با شور وشوق،با انگیزه دارم مسیر رسیدن به خواسته هام رو طی میکنم، قدم به قدم پله به پله..
وهر روز شاید تغیرات در و جود هستم و مسیر رسیدن به خواسته هام کوتاه تر میشه.
خدایا هزاران بار سپاسگذارم بابت اینکه لطفی که برایم داشتی و داری…
درپناه خدا باشید عزیزانم….!
بنام خداوندی که یادش آرامبخش روح و روانم است
استاد عزیزم سلام
خانم شایسته دوست داشتنی سلام
یه سلام قشنگ پاییزی هم خدمت تمام دوستان عزیزم درین سایت با ارزش
خدارا هزار مرتبه شکر که تونستم به لطف الله از آگاهی های قدم دوازده هم بهره مند بشم و الله پاک توفیق عمل به آنچه آموخته ام نصیب کند آمین.
مطالب گام دوازدهم یک قانون ابدی و ازلی جهان را که همانا قانون تکامل است را بما آموخت.
قانون تکامل به این معنی نیست که زمان زیادی طول بکشد که ما به خواسته ای مان برسیم بلکه باید ظرف وجود ما آماده ای دریافت بشه.
در ابتدا ممکنه از لحاظ زمانی هم کمی طول بکشد اما بعدش که آماده شدیم نتایج بوم بوم پشت سرهم اتفاق میفتد.
رعایت قانون تکامل یعی مقایسه نکردن خود با دیگران ریشه این ویژه گی احساس خودارزشندی درونی است.
من در قسمت یادگیری قوانین و درک قوانین خیلی عجله داشتم چون میخواستم خیلی زود نتیجه اتفاق بیفتد و گاهی خودم را سرزنش میکردم ک تو کم کاری میکنی ک نتایج بزرگ اتفاق نمی افتد که عزت نفس ات عالی نمیشه ببین بچه ها چطور نتیجه گرفتن اما تو هنوز به خواسته هات نرسیدی در حالیکه دارم روی خودم کار میکنم اما شیطان ذهن تلاش هایم را در نظرم بی ارزش جلوه میداد
در حالیکه قانون تکامل را فراموش کرده بودم که آقا من که از گذشته ای افراد خبر ندارم که اونا از کجا شروع کردن. اما گذشته ای خودم را ک میدانم پس باید یادبگیرم که خودم را با گذشته ای خودم مقایسه کنم
منی ک از یک آدم پرخاشگر به یک شخصیت آروم تبدیل شدم
از یک ذهن ب شدت منفی تا حدودی به یک شخصیت مثبت اندیش تبدیل شدم
یک عالمه استرس و نگرانی جایش را با آرامش عوض کرده
از احساس گناه و خود سرزنشی های شدید به شدت کاسته شد
از یک آدمی که وقتی به مسئله ای برمیخورد شکایت میکرد و گریه میکرد الان باخونسردی راه حل اش را پیدا میکند
درقسمت ورودی های ذهنم به شدت حساس شدم و غذای خوب میدم به ذهنم
و از یک آدمی ک مدام تغییراتم را دست کم میگرفتم و شیطان در نظرم کم اهمیت جلوه میداد تبدیل شدم ب آدمی ک اومدم اینارو نوشتم
و باید سعی کنم که یادبگیرم با استمرار و بدون عجله روی خودم کار کنم و بجای اینکه خودم را بادیگران مقایسه کنم بیام دستاورد های دیگران را تحسین کنم و بگم اگر دیگران تونستن منم میتونم و چقدر این دیدگاه بمن آرامش میده
خدایا شکرت
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیز
امروز چهارمین روزی است که این فایل گوش میدم و کامنت چهارم
استاد: بچها خیلی روی این قضیه تکامل مقاومت دارند
من: بله استاد خیلی و توی کامنت میخوام مقداری درموردش صحبت کنم و بازش کنم
چرا ما دوست داریم یه شبه برسیم به خواسته هامون چون میخوایم خودمون ثابت کنیم بقیه حالا یا قبلا بهمون اسیب زدن میخوام بفهمونم که خیلی خفن و موفق هستیم و توی ذهنشون آدم موفقی باشیم
یا اینکه دوست داریم میخوایم خودمون ثابت کنیم به یه عده بگیم منم مثل شما هستم و..
مهم ترین نشونه کسی که میخواد خیلی سریع تر برسه و مدام توی فکر رسیدنه اینکه به خواستش چسبیده و این ویژگی مشترک شخصیت هایی هست که میخوان بدون طی کردن تکامل برسن بشدت به نتیجه فکر میکنند و فقط نتیجه میبینند
خب این وسط بگم هدایت شدم به جلسه 1 راهنمای عملی متن این جلسه نکته های خوبی بیادم انداخت دلیل اینکه میگم بیادم انداخت بخاطر اینکه من قبلا بهش عمل کرده بودم
عدم درک قوانین
نبودن احساس لیاقت
و عزت نفس
از عواملی هست که یک فرد به خواستش بششششدت میچسبه و بجای لذت بردن از مسیر و حرکت در مسیر حل مسائل برای رسیدن به اون خواسته، بشدت وابسته به نتیجه است و اصلا قدمی از قدم برنمیداره
یک شخصیت تایید طلب که باور داره بدون تایید بقیه کارش اشتباس، حرفش اشتباس یا بده یا ناکافی، مسیرش اشتباس و…
مدام منتظر که تاییدیه ای از طرف بقیه بگیره که فکر کنه حرفش خوب بوده کارش درست بوده
یه انتظار خسته کننده..
یا وابسته به توجه بقیه س تا بتونه کارش پیش ببره و احساس خوبی داشته باشه
به محض اینکه متوجه این شدم یعنی درک و اگاهی ذهنم شروع کرد خب خوب شد الان باید همه بریزن کامنتهات رو لایک کنن بهت توجه بشه همون لحظه گفتم صبر کن ببینم چرا اینقدر عجله که به نتیجه برسم
ببین این همون حرفهای خانم شایسته توی متن جلسه اول راهنمای عملی هست
این نشون میده کار داره این باور باید ادامه داد
اما یه چیز خوب بیاد اوردم من وابسته به نظر و تایید و لایک و ستاره و دیگران در هیچ کجا نیستم من همون دختری هستم که وقتی تصمیم گرفت فوتسالیست بشه هیچ کس نبود بگه آفرین دختر بهترین کار میکنی همش یا مخالفت بود یا کنار رفتن و ترک کردنم
من تمام اون تایم خودم به هدفم، علاقم باور داشتم و از اونجا که فقط من مهم هستم و جهان داره هر لحظه به فرکانس های من پاسخ میده نه پدر، مادر خواهر و دوست و فامیل و هم کلاسی و مردم و..
پس اینکه اونا تایید کنن یا نه مهم نیست چون من مهم هستم و فرکانس های من
بخاطر همین من این تصمیم گرفتم پاش موندم و لذت بردم کی بود بگه به به دختر میخوای بری فوتسالیست بشی عجّب کاری داری میکنی
خودم بودم خودم تازه خیلی ام باهام بد اخلاقی و مخالفت شد و تهدید شدم به تحریم و خیلی برچسب ها هم بهم زدن ولی من باور داشتم به خدا به ندای درونم به چیزی که وقتی بهش فکر میکردم حالم خوب بود نه چیزی که بقیه فکر میکردن باید انجامش بدی که جامعه تو چشم باشه
خدایا شکرت بخاطر تو دختر که اینقدر شجاع بودی و هستی و خواهی بود عزیزم
تو افتخار منی
تو خیلی قوی هستی که تونستی این تصمیم بگیری برای زندگیت و مسیر اینده خودت انتخاب کنی با حال خوبت و همراه اوس کریم
مشاور و مراقب هر لحظه من
کسی که باور داشتم ازم محافظت میکنه
نذاشت کسی دستش بهم بخوره چون پدرم خیییییلی عصبانی بود که میخوام این کار بکنم
خدایا دوستت دارم
خالصانه ترین روزهایم باهام بودی وقتی هیچ کس درک نمیکرد چرا میخوام اینکار انجام بدم
من بودم و خدا و فایلهای استاد عباسمنش و البته دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
من بودم و خودم حالا باید پا در مسیری میذاشتم که چیزی ازش نمیدونستم
فوتبالی بودما فوتسالی بودما ولی هیچ وقت جرئت این نکردم از یه جایی برم جلوتر چون سالهای آخر دبیرستان وقتم صرف درس و کتابا میشد
تنها تفریحم برنامه 90 بود
خیلی دور شدم خیلی خودم دور کردم ازش ولی پیداش کردم و شناختمش
دوست دارم فوتسال جون
تو وسیله بودی که خودم ببینم و به خواست خودم زندگی کنم
توی این مدت وسیله بودی که من خودم پیدا کنم که تلاش کنم خودم پیدا کنم
من عاشقتم، میخوام بدونی خیلی دوستت دارم
بهترین روزهای زندگی رو با تو تجربه کردم
میدونم شاید این حرفا از وابستگیم باشه ولی واقعا نمیتونم جلو خودم بگیرم بهت قول میدم زودی برمیگردم دارم روی خودم کار میکنم
هوووف بهتر برگردم به آگاهی ها
در نهایت باید روی خودم کار کنم و هر روز سعی کنم بهتر وبهتر بشم توی این قضیه
چون من لایق آرامش و حال خوبم
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/24
سلام به استاد جان ، مریم جان و دوستان عزیزم
گام دوازدهم:
بحث قانون تکامل :
خداوند هم این جهان را با تکامل خلق کرده است .
تکامل در زندگی همه ی پیامبران وجود دارد .
حرص و طمع بزرگ ترین اسلحه ی شیطان است و من باید سعی کنم حرص و طمع را کنترل کنم.
قانون تکامل یعنی من باید هر قدم را با توجه به قدم قبلی ام بردارم و یک قدم جلوتر بروم.
قانون تکامل به معنی گذشتن زمان زیاد نیست تکامل یعنی از لحاظ روحی آماده شدن وقتی از لحاظ روحی آماده شدم به قانون تصاعد می رسم و خواسته هایم تند تند به واقعیت تبدیل می شوند .
درک قانون تکامل باعث می شود که از مسیر رسیدن به خواسته هایم لذت ببرم و به موفقیت برسم .
هیچ کس با زجر و احساس بد به چیزی نمی رسد بلکه زجر کشیدن و احساس بد داشتن در مسیر خواسته یعنی عدم درک قانون جهان هستی .
سپاس گزارم
سلام و درود بر استاد عشق و مریم جون دوست داشتنیم
چقدر این قانون تکامل مهمه
و چقدر من فراموشکار
و همش دلم میخواد زودتر نتیجه ها بیاد
و قشنگ درک کردم که هر وقت عجله کردم و خواستم سریع یه خواسته ای رو بدست بیارم ،همیشه ناامید شدم یا توی دردسر افتادم
از یه طرفم الان که به گذشته نگاه میکنم،منظورم مثلا تا همین یه ماه پیشه، میبینم چقدر همه چی عوض شده ذره ذره درک من بالاتر رفته، عملکردم بهتر شده و به همون میزان در زندگیم تاثیرگزار بوده
این فایل از اون دسته ایه که باید هر روز مرورش کرد چون این ذهن چموش سریع دست به کار میشه ، نباید گولشو بخورم،پس باید هی اصل قانون رو برای خودم مرور کنم که تو شاد زندگی کن،رها باش،مقاومت نداشته باش،مستمر روی باورات کارکن، فیلتر بزار روی ورودی ذهنت ، باقیش خودش درست میشه
قدم به قدم،مرحله به مرحله میری بالاتر و همه چی هی بهتر و بهتر میشه
خداروشکر برای این مسیر آگاهی و این سایت بی نظیر
استاد جون عاشقتم
مریم جون عاشقتم
شکرت شکرت شکرت
به نام عاشق خودم سلللللللاااااااااام اوس کریم.وسلام به استادعزیزم ومریم جون وسلام پرمهرم توی ماه مهربونیهاهم به استاد هم خانواده بزرگ استاد. بافرمایشات شما فکرکنم هنوزخودخداقدمهای تکاملی اش رایه صورت آشکاروواضح داره طی میکنه چون ازشروع خدایی خودش وگستراندن زمین به روی آب هنوزهم که هنوزه داره جهان روگسترش میده اونم باکمک ماوبرای رشدوتکامل ما!نه اینکه خدابه مانیازداره برای تجربه ولذت بردن خودش که درابعادمابه جهان حبوت کرده وتعهدداده مارادرحوزه ی استحفاظی خودش که قانون هدایت،حمایت،حفاظت،شفاعت وغیره رادارد وازاین که دراین حوزه دعوت شده ام به خودم تبریک میگم بالبخندواحساس عالی
خداکاروقدمهای تکاملی اش راتعطیل نمیکند!چون اگرازگسترش وهدایت این جهان دست میکشیدمنهم روبروش قرارمیگرفتم ازهمون ثانیه اول میگفتم :اگه قدم برداشتن خوبه چراخودت قدم برنمیداری قربونش بشم که مدام داره برام جان فدایی میکنه وتازه به من قول داده برای رشدوتکامل خودت وگسترش زندگی خودت قدم بردارمنم کمکت میکنم ،چون هرقدم پاک ومقدسش زندگی اجدا وآبادی مراازازل تاخاتم وابدمون بانورحمایتش کن فیکون میکند.به امیدعملگرایی من.
ازیک ازدواج مثال میزنم ساده چون من ازامباوه ودیگران که نمیشناشم کاری ندارم!یک دخترویک پسرازدواج میکنندازهمون روزاول100تابچه ونوه وعروس ودامادونتیجه دورش نداره یک زندگی شیرین یاتلخ هرکس باافکارخودش انتخاب میکنه وثمره شومیبینه ودراین فرصت هم شناخت بیشتروهم لذت بیشتروهم برکت بیشترشدن بنده های دل نشین برای خدااضافه میشه قدم به قدم مثل ماشده خانواده خوش بخت 6قدم آخ که چه لذتی داره به خصوص دورسفره نشستن +الان درحال حاضریک عروس خوشپاقدم اضافه شده وباتوکل به خداقدمهای مبارک 3عروس دیگرراازهمین الان به خداوخودم وخانوادم تبریک میگم .حالابرای یک کسی هم که میخوادبیزینس راه اندازی کنه بایداول خودشو آماده کارکردن کنه بعدنیرواستخدام کنه. بچهای من بااشتباهی که خانوادگی حدود10الی15سال پیش داشیم البته شرکتهاخریدلوازم بودوزیرمجموعه لازم بود.ماسودمالی نداشتیم ولی بچه هام واردجامعه شدندازحق هم نبایدگذشت برامون شده ان مع العسریسری طبق گفته ی قرآن وفرمایشات استادعزیزم.خداروشکرمیکنم که بعلت شیوع نعمت پندمیک که باتوجه آدمهابازارش هروزدرحال داغترشدن بودوبه صورت کوانتمی پیشرفت میکردبچهای ماکارگراشون ازترسشون کاروجدی نگرفتن وکم کم شرکت به شکرانه ی خداتعطیل کردند.باپدری بازنشسته ودلسوزی بیجای من پسرسومم پول داشت علاقه خواصی به رانندگی داشت ازبس که من ذهنم فقیربودپولشودوستم گرفت گفت :بده من کارکنم قسطاشوبدم اوهم ورشکست شدومن دوباره ازقرعه کشی هایی که داشتم پول پسرموتهیه کردم چندوقتی گفتم سکه بگیربازسکه روفروخت براش زمین خریدم یک قولنامه یک شبه 10میلیون خداروشکراول سودکرد.ولی حرف خودشو میزدمن ماشین میخوام یکروزاومدخونه برای گرفتن پول به قبرپدرومادرم بی احترامی کرد!منم چوب برداشتم زدمش شوهرم ماروجداکردوبه خاطربی احترامیش گفتم:بروبیرون ورفت ،رفت،رفت وجدایی بین فرزندومادراونهم به ناراحتی میدونین چقدرچک ولگددنیاروداره!مادرابیشترمنودرک میکنن!اشتباه من این بودکه میگفتم:تنهانروبرای معامله ماشین کلاه سرت میزارن جنابعالی باغرورش رفت وهمانی که نبایدبشه اتفاق افتادا؛هرچی عزیزدلم باپسرداییم زنگمیزدن برای قولنامه برن کنارش باشن میگفت:نه بابااینهاآدمهای خوبی هستند.وازآخرکه چوبشوخوردگفت :باباتونیومدی برای نوشتن قولنامه، ازگفته: پسرم میگم وقت قولنامه تنظیم کردن خودمغرورش تنهابوده میگفت: به من چای نبات دادن خوردم وخوابم گرفت بعدنفمیدم چه برگه هایی امضاکردم که به ضررش امضاگرفتن وخانم دوستش گفته پسرجان اینهاخانوادتازورگیرن دوراینهاروخط بکش بروباخانوادت حالاراست ودروغش به گردن خودشون وتوی این مدت هم بیشترباخواهرم رابطه داشت که بعدازچندماه کارکردن خواهرم بامن سرسنگین بودبه نوه داییمون گفته بود:به لیلابگو باپسرش تماس بگیره برگرده ومن طی این چندماهی که نبودفقط گریه میکردم وبه عزیزدلم میگفتم زنگبزن صداشوبفهمم هرچی عزیزدلم: میگفت بیاخونه ،میگفت نه مامان اینجوری کردومدام انگشت اتهامش روی من بود!تااینکه به نوه دائیم گفتم: من هیچ مشکلی ندارم بیادخونه زنگم زدم جواب نمیده بنده خداگفت :دوباره زنگبزن زنگزدم جواب ندادنازمیکردپیام دادم وآدرس خانه جدیدودادم بعدزنگزدوالهی شکرت برگشت وچندماهی باماشین کارمیکرد.دوستشوکه پسرم شریک کرده بودبه علت نادانی که دوستم زن وبچه داره بیادبامن کارکنه پول ازپسرمن اون آقابدون هیچ پولی صاحب ماشین شدچندماهی گذشت ودوست عزیز شرخرپسرم شکایت کرد! برعلیه پسرم واین مزددلسوزی پسرم بودکه اورامیخواست ازدربه دری نجات بدهد اینم داغ به داغ جواب خوبیهای پسرموداد!وماهم ازاین کارهابلدنبودیم ماشین به دست آقای دولت افتادورفت توی مناقصه باقیمت خیلی کم یکی دیگرازراننده هاکه ازبرنامه هاشون خبرداشت ماشینوخریدویک مقداری پول به دست پسرم رسیدوخیلی هم دلسوزومهربونه ازکارکردش یکم رهن خانه به ماکمک کردوبقیه پولشوبازسرجمع شده نه زیادخدابده برکت .ودرحین این اتفاقات جدایی پسرسوم ازخانواده خداغریق نجاتمون شدمحله زندگییمونو تغییردادوپسرداییم یک کمپرسی8تن داشت آمددنبال عزیزدلم برای رانندگی وبه شکرانه الهی اول محله زندگی تغییرکردوبعدتوسط پسردومیم بااستادعزیزم سیدعرشیانفرآشناشدیم وباآشنایی این بزرگواربودکه پسرم سومم ازخانه رفته بودبه خانه برگشت وتاوقتی که بااستادآشنانشده بودم زیرچرخ دنده های
روزگارله شدیم ومن قبلا4طبقه ونیم خانه رافروختم برای بسازوبفروش دوره اول آقای روحانی حسن کلیدسازپسردایی عزیزدلم بنگاه داشت.گفت: بیاپول ازشماکارازمن اینجاهم جوری که میخواستیم نشد.ودرسال حدوا1370به بعدیک قطعه زمین باهمین خواهرقبل خودم خریدیم اونم همسایه بغلی بعداز2الی3سال که هروقت میرفتیم سرزمینه مون میگفت :بیاین بسازین وماآمادگی شاختن خانه نداشتیم میگفتیم باشه برای بعدها.که بعداز2سال یا3سال همون همسایه بادخترش که یکروزرفتیم سرزمین خیلی باکمال پررویی گفتند:این زمین مال خودمونه ! هرچی دادگاه وپاسگاه صاحبهای قبل ازمابه دادگاه اومدن شهادت دادن حرف مابه جایی نرسیدچون الله واعلم اوقولنامه خانگی داشت قبل ازتاریخ قولنامه ما.بالاخره همه نجس درنجس!ناگفته نمانداودوستی که باپسرمن این کاروانجام دادضربه های سنگینی واردش شدمالی وجانی حتی روی اتوبوسی که کارگری میکردبه عنوان راننده توی بلوارمیثاق مشهدازپشت خودبه خودآتش گرفته بوددرحال کارکردن به محض اینکه توی گوشیهافیلمشوپخش کردن پسرم حدس زد!گفت: این همون دوسته منه که به من خیانت کردوبلافاصله ازگزارش5تلویزیون پخش شدکه پسرم رانندهای دیگه بهش مدام خبرمیدادن گفت: من خواب دیدم که زندگی این اقاکن فیکون میشودهنوزاول راهه. واون موردفروش خانه ماتوسط پسردایی عزیزدلم که بافروش خانه به اصطلاح مادربه درشدیم سال1399فرزندجوانشون بهشتی شدوبعداز15روزخودشون بهشتی شدن وازاین همه زرنگ بازی ناکام ازدنیارفت.روحش شاد.وبابت پول پسرم که دوستم گفت: پول پسرتوبده من کارکنم !پول خیلی هاروتوی قرعه کشی خوردوبه زندان افتاد.وهمون سیدی که اون زمینوبرامون قولنامه کردواون همسایه بغلی بعداز3سال صاحبش شد.بنگاه سیدرو یکم بلدبودم رفتم جاشون تعریف کردم یادش اومدگفت:آره اون خانواده هم خیری ندیدن وبنده خدااین سیدبنگاهدار برامون دوباره زمین معامله کردوبازهم زمینمون روفروختیم باهمین سیدبنگاه داررفتیم محضر سیستمهاقطع بودن پول به حسابم واریزنشدکارمون توی محضرانجام نگرفت! به فرداموکول شدفرداسیداومددنبالم پول به حسابم واریزشد.توی محضرکارامونوانجام میدادن من گاهی بیرون بودم گاهی توی محضریک آقای خیلی شیک که ازدوستان سیدبودن بنگاهدار حال واحوال وچرامن که این آقارونمیشناسم درهمین لحظه ای که داستان پیشرفتشوبرای یک شخصی فکرکنم ازکارمندای محضربودیامثل خودمودن ارباب رجوع چنان ازیک درآمدی باآب وتاب صحبت میکردبه یک دل نه، به هزاردل عاشق حرفهای این آقاشدم!حرفهاشون که تموم شدگفتم:ببخشیدمن قصدگوش کشی به حرفهای شمارونداشتم ولی یک چیزی شنیدم مثل بیسکوئیت بود اینهاخندیدن گفت: همونی که شنیدی درست بود پرسیدبچه داری؟گفتم آره گفت من فلان جابنگاه دارم کمی حرف زدم واول گفتم :من اززیرمجموعه سازی لذت نمیبرم چون یکباردیگه ازاین برنامه هاداشتیم دوست ندارم میخوام خودم باشم!ادرس وشماره تلفن دادمن اومدم خونه یک کمی برای بچه ها گفتم: ولی هیچی هم بلدنبودم فردابابچه هارفتیم بنگاه صحبت کردن وفرداش رفتیم .دفترمجموعه بازهم صحبت کردن من که بلدنبودم وازیک ارزی به نام بیکس بی تازه اومده ومثل بیت کوینه الی اخربازهم ماسرمایه گژاری کردیم 3نفره بعدعروسم بعدهمین پسرسومی بازهم از3قسمت اول یک قسمت پولمونوبرداشتیم برای یک واحد دیگه که بازهم همین سیدبنگاهی برامون معامله کرد واحدهای پیش فروش دوواحدبود.حالاباخریداین دوواحدبایدمدام پول تزریق کنی یک قسمت بیکس بی فروختیم بازبعدازچندماه ماشین پژوپارسمونوفروختیم بعدازچندماه شرکت رومون فشارآورد
پول تزریق واحدهاکنین رفتم یک واحدوفروختم به خاطردیرکردواریزی 100ملیون جریمه دیرکردوتسویه یک واحدبعدی ویک مقداری خرج وسایل وخریدعروسی پسرکوچکم کردم ومقداری طلابه پسرسومی فروختم به سلامتی پسرکوچیکه رفت سرزندگیش. ازتاریخ1399/11/4که پسردومم ماروبااستادعزیزم سیدعرشیانفرآشناکردوتولددوباره کل خانواده شروع شدحالاهرکسی به اندازه عمل خودش نتیجه میبیندتمام هرانکس که باماهمفرکانس نبوده به صورت کم کم ازماجداشدن به خوشی ازهمه جداشدیم!ولی همین خواهرم که همیشه باهم بودیم توی کامنتهای دیگه گفتم ازوقتی که عروس گرفتم باب دل ایشون رفتارنداریم خانم لذت نمیبرن ویک واحدآپارتمان شریک داریم که بعدازچندماه من باپادرمیونی خان داداشم واحدروبه ایشان واگذارکردم همین خواهرم به ناکامی ازهم جداشدیم ولی بازهرجامیبینم احوالپرسی میکنیم
.ودخترهاش روبغلم میکنم مثل همیشه احترام میگذاریم. بالاخره خیلی اتفاقات دیگر جدایی بابعضیهایاآشتی کردن خانواده برادرعزیزدلم ومهمترجمع شدن بچه هام ازهمه معجزه وارتراست وخبرخوش هم این است بعداز3سال ونیم به قول پسرم مامان واقعابااین همه این درواون درزدن پولهاهمینجوری رفت گفتم :کارکردن چه معنایی دارد؟بی هدف وبی انگیزه بازهم ازبعدازآشنایی بااستادعزیزخانوادگیمون سیدعرشیانی بازدوباره پسرم مدرک تحصیلی نمیدونم چه مدرکی بالاتری حتمالیسانس گرفته حالاهرچی، بایک دختری آشناشداونم به نتیجه نرسید! وکارهم نمیکردن 3تاپسربزرگ بیکارعزیزدلم یکسره غرمیزد پسربزرگم رفت نصب هواسازیکسال کارکردمدرکشوگرفت. پسردومی بادامادخواهرم رفت اداره هواشناسی ازهفته ی 500 هزارتومان حقوق شروع کردازبس که دامادخواهرم بهحساب وحقوق دیگران احترام قائل نمیشدکه توی اداره به پسرمن بی احترامی کرده بودن اونم به خاطرحسابهای دامادخواهرم بوده وکسانی که باپسرم برخوردداشتن همونجابه رئیسشون میگن اشتباه میکنین این جوان آنقدرشریفاکه مدام داره شاهکاریهای اون آقارودرست میکنن خداروشکرعدوسبسب خیراست همیشه. پسرم ازاونجااومدبازهم ازدامادخواهرم راهنمایی میگرفت ودوباره به توفیق الهی شرکت نظافتی رایه شرکت پیمانکاری تغییردادپسربزرگم ازنصب هواسازبیرون آمدپسرسومم گاهی باهمون8تن کمک پدرش میکردکامیون روتحویل صاحبش دادند.والان عزیزدلم بیکاره وعلاقه خاصی به رانندگی داره باتوکل به خداخریدن کمپرسی وازدواج 3تاپسرم باموفقیت کامل اهداف وآرزوی کل خانوادست والا1ساله ونیم است که شرکت پیمانکاری عمران شروع کردن 3تاداداشابه کاررنگ ونقاشی ازطرف شهرداری خداروشکرقدم به قدم دارن پیش میرن خدایابرنامه پیشرفت کسب وکاروازدواج همه ی دخترپسرهای خانواده عباس منشی وسایرعزیزان راآسان کن چون ماآمده ایم برای آسانیهاوبه امیدروزی که این واحدپیش فروشی راکه چندساله حدود6سال فکرکنم بیشتره ماخریدیم بفروشم چون من دوست دارم فقط تمام بیزینسهام باخداباشه وخودمون خانواده گی پرقدرت بارهبریت خداازسرمایه ای که چه فیزیکی چه متافیزیکی است. استفاده کامل روببریم وازتمام افرادجامعه واقعاخانوادگی جداباشیم! آمین براتون آرزوی موفقیت دارم وامروزتولدجیگرگوشمه سال1368خدااین نعمت الهی بانام پاک محمدکه باسالروزتولدپیغمبریکی شدبودرابه ماهدیه داد.خدایاشکرت دعای خیرمادرانه ام بدرقه ی خانواده واولادعباسمنشی بادیاحق.
با سلام و احترام به استاد عزیزم مریم جان و دوستان عزیز سایت️
خداروشکر میکنم که این فایل رو نکته برداری کردم و کامنت ها رو خوندم و این اگاهی ها نصیبم شد خدایا شکرت
نکات فایل رو که استاد عزیز گفتن اینجا یادداشت میکنم:
کنترل ذهن کار ساده ای نیست ولی هرچی بیشتر اون رو تمرین کنیم طبق قانون تکامل در آن بهتر میشیم .
دلیل تفاوت نتایج بعضی افراد کنترل ذهن و واکنش نشان ندادن به شرایط بیرونی است
وقتی ذهن ما دائما به شرایط بیرونی واکنش نشان میدهد اتفاقاتی از همان جنس وارد زندگیمون میشه چون زندگی مارو باورها، افکار و فرکانسمون میسازه
وقتی اجازه میدهیم اخبار، ادم ها ورسانه ها به ما خوراک بدهند زندگی مون رو همونطوری خلق میکنیم که اونها بهش توجه میکنند. رسانه ها به این دلیل اغلب اخبار بد منتشر میکنند که مردم از این جنس اخبار خوششون میاد
وقتی ورودی هارو کنترل میکنیم و به دنبال ان کنترل ذهنمون بهتر میشه به تدریج ورودی های بد کمتری میبینیم و میشنویم. ورودی مناسب خروجی مناسب رو رقم میزنه
ورودی نامناسب مثل غذای فاسد است که بدن را مسموم میکند و دل درد ایجاد میکند منتها در مورد ورودی های فاسد چون نتیجه با فاصله ی دورتری از عدم کنترل ورودی ها وارد زندگیمون میشه متوجه نمیشیم . چون ارسال فرکانس بد و موندن در احساس بد اونقدر باید تکرار شه تا قدرت بگیره و نتیجه رورقم بزنه .
افرادیکه دائما احساس بد و فرکانس بد دارند دائما نتیجه و اتفاقات بد رو تجربه میکنند لذا وقتی به مرور نتایج اونها بدتر میشه متوجه نمیشوند
ذهن تاثیر زیادی روی جسم دارد و هرچه باورهای بهتری رو درباره ی جسممون ایجاد کنیم عملکردمون بهتر میشه
تکامل یعنی بهبود عملکرد فعلیت نسبت به قدم قبلی و استمرار آن تکامل یعنی مقایسه نکردن خود با دیگران که از احساس ارزشمندی درونی ناشی میشه
خداروشکر خدایا هزاران بار شکرت برای تکرار این اگاهی ها️
دیروز اتفاق بدی رو تجربه کردم پر از احساس غم و بی ارزشی و ترس بودم درطول روز دائم سعی میکردم ذهنمو کنترل کنم حواسمو به چیز های دیگ بدم وارد سایت شدم این گام رو مجددا گوش دادم و نوشتم و کامنت ها رو خوندم و یه بار دیگ با خودم مرور کردم که این خداست که از طریق ادم های دیگ به من عشق میده ازم حمایت میکنه بهم محبت میکنه بهم توجه میکنه ازم مراقبت میکنه تکیه گاهمه بابامه مادرمه خاهرمه عشقمه رفیقمه این خداست که مهر منو به دل ادما انداخت و میندازه شاید دستانش تغییر کنه ولی این عشق و حمایت سرجاشه من نباید اعتبارشو به دیگران بدم الان خیلی اروم ترم خیلی حالم بهتره خدایا شکرت خدای عزیزم بابایی خدای قشنگم یه لحظه منو به حال خودم نذار منو هر لحظه اگاه تر به هدایت هات کن تا فقط وابسته به تو باشم موحد باشم
عاشقتم خدا️️
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
امروز سومین روزی هست که این فایل میبینم در کنار گام هر روز
کامنت سوم:
استاد:قانون تکامل اینکه و هیچ راهی نیست که بتونی دورش بزنی وگرنه به پوچی میرسی
ذهن:پس اگر اینطوره خیلی طول میکشه که برسی و اصلا نمیرسی
من این وسط :گریه :'( و درد
با این وجود چاره ای ندارم که کامنت بذارم
درسته با دیدن هر فایل مقاومت در پذیرش احساس کردم ولی این داستان چون از خیلی وقت به خصوص از پارسال که تصمیم گرفتم برگردم فوتسال و یه جامپ بزرگ داشته روزی نبوده که نجوای ذهن توی گوشم نباشه خداشاهده که میگه نمیرسی وقت نمیشه طول میکشه روزی نبود که اینو نشنوم در برخوردام در مسیر و..
بخاطر همین انتخاب کردم که کنار هر گام این فایل هر روز ببینم با اینکه تک به تک فایل ها عالین و موضوعاتی بسیار مهمی هست درکشون توی زندگیم خیلی مهم میبینم
ولی من آدم این شاخه و اون شاخه پریدن نیستم که بخوام از فایل به اون فایل برم
پس میمونم اینجا تا ببینم در ادامه چه باید بکنم.
من یه نکته بگم خیلی مدت زیادی به خصوص وقتی اینستاگرام بودم سعی میکردم از این اهنگای انگیزشی و خیلی انرژی که روی موفقیت ها میذاشتن انگیزه بگیرم فکر میکردم وای الان اینو گوش دادم انرژی گرفتم میرم میترکونم ولی هیچ که هیچ
همین چند شب پیش بود که صدای یکیش از اینستاگرام خواهرم شنیدم ولی یاد این افتادم که چقدر درگیر این چیزا بودم ولی هیچ اتفاقی نیوفتاد
دقیقا این مثال درمورد جمله جیم ران که میگه اگر به احمق انگیزه بدی یک احمق با انگیزه خواهی داشت و از قول استاد تا وقتی که قوانین درک نکنی مهم نیست چقدر انگیزه داری
نکته مهم تر که امروز متوجهش شدم
من داشتم کامنت یکی از دوستان میخوندم در گام 14 که ذهنم شروع کرد به مقایسه کردن که ببین اینا چه نتایجی دارن تو چی، بعد من بهش گفتم منم اینا رو ساختم و اینو اون رقم زدم بعد گفت ولی نابودشان کردی همون بود حسم خیلی بد شد و هرچقدر سعی کردم ذهنم کنترل کنم و برسم به یک کامنتی که این قفل درون ما رو بشکنه خلاصه نشد
تا اینکه متوجه سرزنش ذهنم شدم و یادم افتاد استاد توی این فایلی که اتفاقا قراره هر روز گوشش بدم از خودش مثال میزنه، استادم میتونست خودش سرزنش کنه بگه خاک تو سرت عباسمنش این همه زندگی ساختی رشد کردی بندر عباس اومدی تهران خودتو نیست نابود کردی اخه چش بود همون بندرعباس چهارتا آدمم دورت جمع بودن براشون سخنرانی میکردی این همه هم دوستت داشتم
یا همون جا میموندی بعدتر میومدی نه الان که بدهکار شدی توی شهر غریب و بزرگ مثل تهران حالا باید بشین جمع کنی بینی میتونی پول بقیه بدی یا نه
احتمالا این حرفها اون تایم به سراغ استاد عباسمنش اومده ولی اینکه استاد الان سالهاست که واقعا زندگیش از همه لحاظ در مسیر رشد بیشتر و قشنگتر بوده بخاطر اینکه دقیقا مثل اون قسمت فایل که گفتن اشکالی نداره.. به خودش گفته اشکالی نداره و دوباره تصمیم گرفته خودش بسازه واوو استاد واقعا شما رو عزت نفستون تحسین میکنم که اینقدر خوب تونستین از پسش بربیاین یه شبه نبود ولی جوری شد که دیگه مثل اون موقع این اتفاقا تجربه نکردین
خداروشکر میکنم حسم بهتر شد
و مهم تر از همه اینکه هنوزم دارین روش کار میکنید نمیدونید این اروم کردن ذهن از خود سرزنشی چقدر خوبه، الان برای لحظاتی اروم تر شدم
چون منم خیلی خوب تکاملم طی کردم و آرام و با لذت رشد میکردم ولی از وقتی که از مسیر تکامل کم کم خارج شدم و زندگیم رو به زوال میرفت همش آدمهای اطرافم منو سرزنش میکردن که ببین خودتو بدبخت کردی کنکور و دانشگاه ول کردی الان کجایی؟
جالبع اون موقع آدمهایی که از قانون مثلا سردرمیاردن هم بهم پیشنهاد میدادن که اره برگرد برو همون دانشگاه
خداروشکر که نرفتم هرچند یه اخلاقی ام دارم که دوست ندارم برام تصمیم بگیرن که چیکار کنم با اینکه راه اشتباه میرفتم
مدام اذیت بودم چون کسی نبود که منو ببینه و اینو پرسه که چرا نرفتی
یادمه وقتی رفتم دبیر شیمی دبیرستانم ببینم اون تایم شوهرش و پسرشم خونه بودن
بعدش بهم گفتن چیکار کردی خودت بدبخت کردی و… الان که این حرفها میزنم خیلی درد داره ولی این خیلی خوبه چون دارم چیزهای مهمی رو بیاد میارم
یادمه وقتی میخواستم فوتسال شروع کنم هنوز نرفته بودم سر تمرین، بابام میگفت دختر خودت بدبخت نکن و کلی حرف زد ولی من اون تایم به چیزی که درونم و الهامات گوش میدادم و جالبیش اینکه من بدبخت نشدم و لذت میبردم من میدونستم چرا دارم این مسیرو میرم و اینکار میکنم و دیگه نمیخوام برم دانشگاه مهندسی بخونم
از اینکه خدا داره هدایتم میکنه این لحظه سپاسگزارش هستم
وقتی میدونی براچی تصمیم گرفتی خیلی راحت تر حرفهای بقیه که از ناآگاهی و نادانی ن هست عبور میکنی و یه لبخند کوچیک میزنی کارت انجام میدی
اعتراف میکنم توی این مدت این جوری نبودم خیلییییییییی درگیر سرزنش و خود خوری ها بود
مخصوصا که همونطور اول کامنتم گفتم ذهنم بعد از خوندن نتایج خیلی خوب یکی از دوستان توی این پروژه منو برد به سمتی که اره درسته تو ام نتایج خیلیی خوبی داشتی ولی نیستو نابودشان کردی و ببین چه عقبی از بقیه اونا کجان تو کجایی، تو توی چه وضعیتی هستی اونا چه وضعیتی هستن
این قسمت از زندگی استاد الگوی خوبی هست اگر استاد تونسته توی این مقطع زندگیش ذهنش کنترل کنه یا بگیره بالاخره افسار این ذهن سرزنش گر بدست بگیره چرا من نتونم
استاد تونست بپذیره و بهترش بسازه جوری که ذهنم بخواد بیاد نجوا کنه میزنه توی دهنش چون یه عالمه نتایج و تغییر رقم زده و اصلا ذهن نمیتونه صحبت کنه و بگم اره عباسمنش قبلا چی بودی برای خودت بندرعباس چقدر خوب بود اونجا لذت میبردی صحبت میکردی برای افراد مشتاق حالا اومدی تهران باید با یه زن و دوتا بچه این همه بدهی بدی تازه حرف مردمم هست
استاد جان خیلی ممنونم بخاطر اینکه با صداقت این حرفها رو زدین
خیلی خیلی دوست دارم بیشتر بیشتر باور کنم حرفهاتون. کمک بگیرم تا زندگیمون اساسی و بنیادین تغییر بدم
در پناه خدای مهربان
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/23
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
الان گام 13 هستم ولی از دیروز که گام 12 گوش دادم تصمیم گرفتم این فایل هر روز ببینم
تاجایی که بتونم کامنت بذارم هرچند کار خیلی سختی هست ولی من امروز کنار گام 13 این فیلم گوش دادم یعنی به نوعی هم دیدم هم گوش دادم
از خدا میخوام کمکم کنه این یک هفته ای که قرار هست هر روز این فایل همگام با هر گام ببینم از پسش بربیام
مریم طبیعیه که در مقابل این حرفهای استاد مقاومت داشته باشی چون حتی وقتی میخوام بیام بگم باشه من دیگه از این به بعد میخوام تکامل درنظر بگیرم طبق اون اروم با لذت برم
ذهنم از پشت صحنه بدون اجازه من میاد میگه نه تو میتونی این تکامل انجام بدی اما بخاطر فلان عامل طول میکشه
دقیقا همونجا سعی کردم با چندتا سرچ توی اینترنت چندتا مثال خوب پیدا کنم یعنی از قبل توی ذهنم اومدن
اما این ذهن من اینقدر شنیده و بدون تفکر باور کرده که به این راحتی نمیتونه قبول کنه
همین موضوع داره نشون میده دلیل لذت و راحتی و آسونی مسیری که ما میریم تا به خواسته هامون برسیم ساختن باورهایی که امکان پذیر بودن خواسته هامون بهمون نوید میده،
چیزی که من باید به قوی شدن توش استمرار بخرج بدم یعنی هر روز بدون استثنا متمرکز بشم
استاد من خودم بازی های فرانسه توی جام جهانی 2018 یادمه اتفاقا همون سال هدایت شدم و پیش بینی کردم فرانسه قهرمان میشه
دقیقا یادم همین کلیان امباپه توی بازی با آرژانتین که علیرضا فغانی هم داورش بود با استارت سریعش و رفتن به محوطه جریمه آرژانتین خطری ایجاد کرد که مدافع آرژانتین مجبور شد خطا کنه و پنالتی بده به تیم فرانسه
اون سال خیلیی خوب بود ولی خیلییی به این که چه تکاملی طی کرده فکر نکرده بودم یعنی همونقدر که توجه کردم واقعا اون تایم تکاملم توی فوتسال گذروندم
چه الگوی های خوبی پیدا کردم لوکاکو، لوکا مودریچ،
کاوانی ،پاوارد و تیم فرانسه که عالی بودن
امباپه انصافا نسبت به خیلیایی که توی اروپا فوتبالشون شروع کردن موفق تر بوده
میطلبه که هم روی ساختن یک شخصیت مستقل تمرکز کنم و بخوام بیشتر روی خودم کار کنم
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/22