https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-11 01:44:092024-11-08 05:09:27live | بهبود عملکرد، یک روند دائمی است
523نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
که هرروز من رابامعجزاتت درزندگیم سوپرایزم میکنی وآنقدر بهم لطف ومحبت میکنی که من هرروز اشک شوق میریزم وفقط سپاسگذارتم بابت تمام نعمتهایت
استادعزیزم بازهم فایل لایو دزگری وعالی وچقدر باآرامش ومتین جواب سوالات رومیفرمایید واینقدر واضح درموردهرکدوم توضیح میدهید که دیگر جای هیچ گونه شک وتردیدی برای اجرای قوانین در زندگیمون نیست وتمام وکمال فقط وفقط باید طبق قوانین زندگی کنیم وحالمون واحساسمون روخوب نگه داریم وکنترل ذهن کنیم تازندگیمون هر روز لذتبخش بشود وتجربه بهترین وزیباترین اتفاقات روبکنیم
ایمانی که عمل نمی آورد حرف مفت است
چقدر این جمله شمارومن توی زندگیم بکار بردم وچه نتیجه هایی که بدست آوردم
من این جمله رو حک کردم توی ذهنم وتا ترس میاد سراغم اول میرم سراغ تابلوی اعلانات ذهنم واز جملات قدرتمند که مربوط به شکستن ترسم میشه استفاده میکنم وتیتر جملاتم همین است
اتفاقات ووقایع درزندگی روزمرگی همه ما وجود داره
وفقط تفاوت بین اون کسانی که از قوانین جهان باخبرهستند نسبت به کسانی که ناآگاهند اینه که کنترل ذهن میکنند وطبق درک وآگاهیی که بدست آوردند میدونن چطور با تضادهاشون برخورد بکنند وحتی خوشحالم هستند که تضادی توی مسیرشون قرار داره
وجالبتر اینکه اینجاست که ایمانشونو به خداوند نشون میدن در عمل نه حرف
اما اونایی که ناآگاهن اولین چیز ترس واسترس به سراغشون میاد وناامیدمیشن وگاها فرارمیکنن
پس خداروشاکرم بابت قدرت درونی ام که بهم هدیه داده
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
میخوام امروز یکی از جاهایی که ایمانم به خداوند روتونستم درعمل ثابت کنم رو براتون بگموردپایی برای خودم باشه که هرزمانی خواستم پاپس بکشم وترسم برمن غلبه بکنه این کارم برام قدرت بده وسند باشه وانگیزه بهم بده
من حدود6ماهه پیش مهاجرت کردم همراه پسرم به ترکیه واستانبول برای زندگی وکار ازطریق پاسپورت وبهمون 3ماه بصورت توریستی اجازه اقامت دادن ومن هم ازطریق یک شرکت کاریابی ومهاجرتی بعد حدود ده روز بعد ورودم به محل کاری مرتبط باشغلم معرفی شدم ومشغول کارشدم وباشرایط سختی که داشتم بخصوص ازلحاظ زبان وارتباط با مردم شون
وخلاصه اینجابودکه متوجه شدم که بدای ماندن باید اقامت داعم بگیرم وبا پاسپورت نمیشه واگر برنگردم ایران میفتم توی قاچاق وبعدش مشکلاتم هزاربرابرمیشه وحتی باپسرمم که هستم دیگه درس ومدرسه ش هیچ میشه
پس باهمون شرکت کاریابی صحبت کردم و قرارشد مدارکم روبگیره وبرام کارهاموبکنه وازطرفی هم به هرکسی که میگفتم فقط بهم ترس وارد میکردند ومیگفتند که نمیشه اقامت بگیری ویاباید دانشجوباشی یا زمین وخونه یاملک بخری یا فلان وفلان وخلاصه قانون عوض شده وشامل تونمیشه واونشرکت کاریابی هم گفت اگر براتون بتونم بگیرم هزینه اش خیلی سنگین میشه ویعنی من عملا بایدحدود 8ماه کارکنم وحقوقم وکامل بدم به اون شرکت وخلاصه حسابی خالی کردهوبودم وازطرفیهم یکماه ونیم وقت داشتم تا انقضای تاریخ اقامتم
خلاصه شب رفتم خونه ونشستم با خداوندم صحبت کردم ونوشتم که ببین خدایا من تسلیم توشدم ازوقتی قوانین رو بهم یاد دادی وهدایتم کردی وتاالانم بدون اجازه والهماتت کاری نکردم والانم بامجود تموم این حرفهایی که شنیدم من هیچ ترسی بخودم ندادم من ازت اقامتمو میخوام
من ایان که بودم زندگیم عالی بود وباهدایت تو مهاجرت کردم چونکه هدف داشتم والانم خودت برام کارهامو بکنم ومن هیچی نمیدونم اگر قراره این شرکته برام اقامت بگیره واین هزینه سنگین پرداخت بشه که هیچ وگرنه که خودت هدایتم کن ودستانت روبرام بفرست
فرداش من رفتم محل کارم وحتی من ذره ای احساسم رو بدنکردم چونکه به خداوندم ایمان داشتم چونکه تسلیمش شده بودم وازش مطمئن بودم
یهویی گوشیم پام اومد وازاون شرکت بهم ویس اومد که آقای رجب پور عذر خواهم مانمیتونین براتون اقامت بگیریم ومدارکتون رو براتون میفرستم
وبعد باز نجواهای شیطان شروعدشد که خب حالا میخوای چکار کنی اینم پرید
ولش کن بابا برگرد ایران اونج برای خودت خان بودی مدارک داری کارداری درآمد داری
ومن فقط به ذهنم باصدای درونم بلن فریاد زدم وگفتم خاااااموش
من خدارو دارم وخودش داره کارامو میکنه اصلا بمن ربطی نداره وباز کنترل ذهن کردمو رفتم سراغ گوش دادن فایل های صوتی استاد باهنذفری ومشغول کارشدم تا 2ساعت بعد گوشیم زنگ خورد یه آقایی که الانم شده دوست صمیمیم گفت شما فلانی هستید من ازطرف یکی ازدوستاتون مزاحمتون شدم ظاهرا شما میخواین اقامت بگیرین گفتم بله وقرار ملاقات گذاشتم برای فرداش وباهاش آشنا شدم
واون اقا من روبه محل کاری جدید معرفی کردکه خود اون صاحبکارم شرکت مهاجرتی داشت ومن باهاش به توافق رسیدم ورفتم براش مشغول کارشدم واون هم برام به یک سوم اون هزینه ای که بهم گفته بودن وبدون هیچ گونه دوندگی واسترسی درعرض2ماه اقامت من وپسرم را گرفت والان من دارم باحیالی آسوده کارهای ثبت نام پسرم برای مدرسه روانجام میدم
واینج میخوام بگم بهتون که ایمان بدون عمل حرف مفت ایت ومن عمل کردم به ایمانی که به پروردگارم داشتم واون هم منو تنها نزاشت ورهام نکرد
والان هرکسی که میفهمه من اقامتمو درعرض 2ماه گرفتم اصلا باور نمیکنه واینومیخوام بگمتون که وقتی به خداوند اعتماد کنی وخداهم همیه آدمهارو میکنه دستان خودش که اونا برات کار کنن وکادهاتو انجام بدهند
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
چقدر اخه این قوانین جهان داره خوب ودقیق عمل میکنه
من قربون اون خدابرم که چقدر مهربونه ومن عاشقشم وتسلیمشم
من بندگیشو میکنم واونم خدایی
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
ممنونم ازتون که وقت گذاشتید وکامنتومو خوندید وامیدوارم که براتون تاثیرداشته باشه در روند مسیرتون
خدایا شکر ات که امروز من رو هدایت کردی یه این فایل فوق العاده
وقتی باور های نامناسبی داشته باشیم مثل اکثر آدم ها هر چقدر تلاش کنیم درجا میزنیم و بیهوده است این تلاش ها
اما اگر باور های درستی داشته باشیم هر لحظه در مسیر پیشرفت هستیم و هر روز راحت و راحت تر میشه زندگی
خداوند به بهترین شکل هر لحظه داره ما رو هدایت میکنه و مسیر رو نشون میده و ما باید بشنویم و عمل کنیم
خدایا شکر ات
از وقتی یاد گرفتم بهترین سرمایه گذاری روی خودم هست چندین ماهه که بدون وقفه هر روز دارم روی باور هام و مهارت های شغل مورد علاقه ام کار میکنم و به لطف خداوند نتایج بینظیری رو گرفتم
باید کنترل کنیم ذهنمون رو و آگاهانه جهت بدیم به سمت زیبایی ها و خوبی ها در کنارش تمام تمرکزمون رو بزاریم روی نکات مثبت و مستمر انجامش بدیم ، اگر بتونیم فقط روی اصل قانون تمرکز کنیم میشه شد جوردن باروز افسانه ای که فقط با تمرکز بر روی فن زیر دو خم بیشترین افتخارات کشتی دنیا رو داره
خدایا شکر ات برای این جهان دقیق و قانونمند
یاد گرفتم که باید به دل ترس هام برم شجاعانه و در محیط امن گیر نکنم اگر بتونم با ترس هام روبرو بشم هر بار شخصیتم رشد و پیشرفت میکنه و آدم متفاوتی میشم
و هر چقدر من بزرگ تر باشم ظرف وجودم هم بزرگتره و ورودی نعمت بیشتری دارم
خدایا شکر ات که هر لحظه من رو هدایت میکنی به ثروت ، نعمت ، سلامتی و زیبایی
سلام و درود بر پیامبر امروزمان استاد عباس منش و مریم بانوی کم نظیر و دوستان فوق العاده ی هم فرکانسی ام.
بازم اومدم با نتایج جدید
چقد قشنگ استاد اینجا توضیح دادن ک افرادهای پرتلاشی داریم ک تلاش میکنن ولی ب هدفشون نمیرسند.یا باور محدود کننده دارن یا متوجه نیستن در خلاف جهت هدف دارن حرکت میکنن.یا شاید استمرار کافی ندارن.این برای منم صدق میکنه من از اون دسته آدمام ک خیلی پرتلاشم ولی باور محدود کننده بسیار زیاد دارم.از الان توو فکرم چجوری این حجم زیاد از باورهامو درست کنم
واما نتیجه
یبار جسارتا میخاستیم وام بگیریم استاد میگه وام نگیرین ولی دیگه یه جورای گیر کرده بودیم و مجبور شدیم.ولی من همیشه از اون ادمای سختگیرم ک گاها یادم میره ک قرار نیست من کارای جهان هستی هم بععده بگیرم.یه سری کارا رو جهان هستی خودش روبراه میکنه.برای همین باورهای محدود کننده ی زیادی دارم ک نمیشه.نمیتونیم.سخته.امکان نداره.بقول استاد اینجا خیلی قشنگ گفت ک جریان هدایت و حساب کردن رو همین هدایتها رو از بین بردیم به همین دلیل امکان پذیری خواسته های خود را با حساب کردن رو خودمان می سنجیم.این دقیقا برای من صدق میکنه.بااینکه خیلی ارتباط قوی با هدایتها و الهاماتم دارم ولی سختگیر بودنم همیشه امکان پذیری خواسته هامو سخت میکنه.خلاصه اینکه ما کلی دوندگی کردیم برای وام گرفتن.دوماه الاف و معطل شدیم.کلی دنبال ضامن و این حرفا… ک یبار کافی نت کار داشتیم اتفاقی بحث وام شد و همونجا گفتن ما انجام میدیم براتون.ما اقدام کردیم و ضربدری ضامن هم شدیم باهمسرم و ظرف یه هفته واممون اومد توو حساب.و اینم هدایتی بود از سمت خداوند.و چه بسا هدایتها اومده بود و من دریافت نکرده بودم و ااینهمه تلاش فقط در جهت خلاف هدفم بوده.چون باورهای محدود کننده زیادی دارم.
ب امید روزی ک بتونم تک تک باورها رو ب سمت و سوی قانون های جهان هماهنگ کنم
دقیقا یکی از دلایلی که باعث شده من در این مدت زیادی که تو سایت بودم و نتیجه دلخواهم رو نگرفتم همین بوده که هر آنچه در این سایت گفته شده رو به شکلی دوست داشتم شنیدم یا عمل کردم
استاد فرمودن حذف رسانه ،گفتم چشم انجام دادم اما نه کامل و دقیق
گفتند شکرگزاری با احساس خوب، انجام دادم اما حس خوبش رو جا انداختم
گفتند عمل گرا باشید و پله پله رشد کنید،انجام شد اما چون توهم اینو داشتم که تکاملم رو طی کردم صد قدم صد قدم برداشتم و افتادم رودخونه
از وقتی یادم میاد داشتم کار میکردم اما همیشه من بدو پول بدو،، من بدو خواسته بدو . نمی رسیدم چرا چون هدف نداشتم چون باور نمیکردم چون خودمو لایق نمی دونستم.
تا اینکه از خداوند کمک خواستم و به این مسیر زیبا هدایت شدم مسیری که داره بهم یاد میده شخصیتم رو تغییر بدم باورهامو دگرگون کنم قبول کنم که من لایقش هستم ، خدا منو پذیرفته و دستمو گرفته و ثبت نام کرده تو این آموزشگاه ویژه
آموزشگاهی که هیچ جا نظیر نداره استاد و شاگردانش و صد البته نتایجشون.
شروع کردم با همکلاسی های خانه تکانی ذهن و امروز که در گام شانزدهم هستیم می بینم تغییرات رو و لذت می برم و می دونم که مثل نهال هستند و بسیار نیاز به مراقبت و تغذیه دارن .
قبلنا فکر میکردم که مراقبه چه چیز عجیب قریبیه و حتماً یک مکان خاصی میخاد و یک افراد روحانی و… اما استاد چقدر ساده مسیر رو هموار کردن که مراقبه در لحظه زندگی کردن و بدور از غم گذشته و ترس آینده ست (لاخوف علیم و لا هم یحزنون)موازی ترین حالت با قرآن و خداوند.
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و دوستان ارزشمندم
خدارو شکر می کنم که توی این مسیر هستم و تونستم یه ربع فایل رو گوش کنم و انقد آگاهی ها ناب بودن تصمیم گرفتم کامنت بذارم .
برداشتم رو می نویسم که مطالب تا اینجا توی ذهنم طبقه بندی شه .
کلا توی مسیر زندگی دو دسته افراد هستن :
1. کسانی که اقدام می کنن و تلاش می کنن اما چون باورهای نادرست دارن مسیر حرکتشون اشتباهه و نتایج نمیاد ، توصیه استاد به این افراد اینه که باورهاشون رو اصلاح کنن و از ابزارهایی مثل تجسم و … استفاده کنن.
من خودم توی حوزه ثروت بیشتر جز این دسته هستم ، اهل حرکت هستم اما باورهای محدودکننده زیاد داشتم . البته اینم بگم گاهی اوقات اصلا نمی دونم چه قدمی باید بردارم که فک می کنم این موضوع برمیگرده به کنترل ذهن و رسیدن به آرامش و منتظر هدایت ها موندن.
2. تعدادی هستن که هیچ حرکتی نمی کنن و میان روی تجسم و جذب کار می کنن و فک می کنن این جواب میده . یعنی بشینیم و هی ازخدا بخواهیم و منتظر باشیم خدا یک شبه معجزه کنه
در واقع منتظر یه شانس یا یه اتفاق از بیرون هستیم مثل سرمایه گذاری در بورس ، برنده شدن در قرعه کشی و …
یعنی در عمل هیچچچچ …
من خودم توی زمینه های عاطفی این طرز تفکر رو داشتم یعنی فک می کردم یه هویی یکی عاشق من میشه و میاد مثل یک پرنسس با من رفتار می کنه و تا آخر عمرم تضمینی میشه برای اینکه منو به حس خوب برسونه .
اما خدارو شکر چون توی این مسیر هستم و به تضادها برخوردم متوجه شدم باید کلی روی شخصیتم و احساس لیاقتم کار کنم تا اتفاقات دلخواهم در نتیجه این هماهنگی ها بوجود بیان ، و نه به صورت شانسی .
پس به عنوان نتیجه گیری طبق روند عملکرد جهان و قوانین ما باید :
برنامه روزانه داشته باشیم
باید برای هدفمون حرکت کنیم
دنبال علایقمون بریم
استانداردهامون رو ببریم بالا
باید مهارتمون رو بیشتر کنیم
از این طریق ما به حس لیاقت میرسیم و به ترسهای بعدی غلبه می کنیم و برای زندگیمون تصمیم میگیریم.
پس نتیجه گیری بسیار مهم این قسمت این میشه که در هر حوزه ای چه مشکل داریم و چه نداریم ، هر روز باید به فکر بهبود باشیم و برای یه ذره بهبود می بایست تصمیم گیری و عمل کنیم .
اینکه بشینی و همون آدم قبلی با رفتارهای قبلی باشی و هی با خدا صحبت کنی فایده نداره … حتی پیامبران هم میرفتن تو دل تضادها ، عمل می کردن و …
خدا رو شکر برای این آگاهی ها و دوباره به حس خوب رسیدن … استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم از صمیم قلبم از شما هم سپاسگزارم
امیدوارم این کامنت برای دوستانم هم مفید باشه … هممون در پناه خدا باشیم
من توو این دوره خانه تکانی ذهن خیلی از مقاومتهای ذهنمو شناختم اصلا انگار به صورت ناخودآگاه توو ذهنم میاد بالا که اگر من به فلان خواسته نمیرسم دلیلیش این مقاومته ها و….
استاد جان شما در این فایل هم درمورد تضاد من صحبت کردین و وقتی این اتفاق میوفته احساس میکنم خانم شایسته عزیز این فایلو فقط و فقط برای من گذاشتن درمورد مثالی که درباره دوستتون زدید که حمله عصبی بهشون دست میده همین یه تیکه از صحبتهای شما حجت رو بر من تمام کرد و من مطمئن شدم که به تمام خواسته هام میرسم و هیچ چیز دیگه برام غیر ممکن نیست
این روزا حالم خیلی خیلی خوبه خیلی با خودم مهربون شدم خیلی با اطرافیانم مخصوصا مادرم مهربون شدم یه اطمینان قلبی در من به وجود اومده یه آرامش عمیق و خیلی خدارو شکر میکنم
سلام و درود به استاد عباس منش خانم شایسته و همه دوستان
من قبل از آشنایی با استاد بسیار فعال بودم کتاب های زیادی مطالعه میکردم
در زمینه کاری خودم کلاس ها و سمینار های زیادی شرکت میکردم و از نظر مالی و اجتماعی خوب بودم از نظر احساسی کمتر از متوسط بودم
بعد از آشنایی با استاد
از نظر احساسی عالی روابط خیلی خوب ولی مالی بسیار ضعیف(به دلیل کج فهمی)فکر میکردم موضوع اصلی این هست که 99 درصد باید خدا کمک کنه و من 1 درصد تلاش فیزیکی کنم
و الان چند ماه هست (3 سال کج فهمی و مسیر اشتباه)مسیر درست رو فهمیدم و از نظر شغلی خیلی بیشتر پیشرفت کردم
تمرین ستاره قطبی (برنامه ریزی روزانه)انجام میدم و ساعت مفید کاری ماهانه از 17 ساعت ماهانه به 140 ساعت رسوندم
و الان این صحبت های استاد رو کاملا درک میکنم
شاد باشید و سلامت استاد عزیز
به امید روزی ک صحبت های شما رو کامل و بدون کم و کاست و صحیح بفهمم و انجام بدم
و ب جمله طلایی استاد ((ایمانی ک عمل نیاورد حرف چرت هست))بیشتر توجه کنم
دیروز ی فیلمی دیدم که خیلی روم تاثیرگذاشت چرا ؟چون باعث شد برم و درون خودم نقاط ضعفی که داشتم رو بررسی کنم که از کجا داره اب میخوره وذهنم به شدت مشغول شده بود و حالمو بد کرده بود اینقدر که هوای خونه برام سنگین بود،گفته شد پاشو برو راه برو میگفتم بزار کارمو تموم کنم میرم ،دوباره گفته شد و نزاشتم کارم تموم شه حاضر شدم و رفتم (و خدا برام از قبل برام محیا کرده بود و پسرم با پدرش رفته بودن بیرون و تنها بودم) من عاشق پیاده رویم و هیچ چیزی منو اروم نمیکنه جز پیاده روی و فایلای استاد.
هم اومدم بیرون و باد پاییزی به صورت و بدنم خورد حالم بهتر شد و با هرقدم ارومتر میخواستم فایل پلی کنم گفت نه فقط خودم و خودت. شروع کردم و مدام از خودم سوال میکردم ،فکر میکردم، جواب میدادم
میدونین ی چیزی فهمیدم اینکه چقدر تغییر کردم اینکه اگر معصومه قبل بودم شروع میکردم خودمو تحقیر کردن ،حال خرابمو مینداختم رو دوش یکی دیگه،شروع میکردم گریه کردن و احساس گناه دادن به خودم و هزار کار دیگه و جاداره از خودم ی سپاسگذاری جانانه کنم و تحسین،نمیدونین استاد چقدر خوشحالم و دارم پرواز میکنم
درسته یکی دوساعت کلنجار رفتم و درد کشیدم ولی لذت بعدش مثل شیرینی عسل به جونم نشست. استاد همزمان که دارم رو جلسات احساس لیاقت وگام های خانه تکانی کار میکنم نمیدونین چه کرده باهام چقد احساس میکنم رون شده کارام ی
مثالش امروز صبح یهو گفت برو بانک پیامکتو درست کنم بعدی که پسرم رو بردم مهد پاهام خودش حرکت کرد اون سمت و رفتم و خودم فرم رو برداشتم ایستاده یکمشو پر کردم و اومدم نشستم دیدم ا اینجارو پر نکردم جلوی ی باجه ایستادم و داشتم مینوشتم که مسئول باجه گف شمارتون اگه هس بدین انجام بدم گفتم نه فلان شمارم (حالا بانکم شلووووغ اولی صبی) گفت اشکال نداره بدین! منو میگی دهنم باز موند (حالا هر وقت دیگه بود باید میشستم تااااااا نوبتم بشه)، سریع جم کردم خودمو، فرم رو دادم بهشون و تمام تازه تو همون موقع کاردیگمم انجام دادن به اسانی
کلا رفتن تو وبیرون اومدن من 6یا 7 دقیقه نشد یچیز دیگم بگم تو همون حین دستم رفت سمت گلدونشون دیدم خشکه ،گفتم اب نداره که،پرسید چجوری ابش بدم!! منم باز با تعجب !گفتم چیکار کنن و…
هم از بانک اومدم بیرون دستام اومد بالا گفتم بابا ایول بهت ،قربونت برم اگه این معجزه نیست پس چیه معصومه خانم . کجا همچین خدایی میتونی پیداکنی که اینقد راحت واسون کارتو راه بندازه .خودش کارتو انجام داد نه بنده اش ،میفهمی خوووووووودش .شکر و سپاس براش کمه .
براخودم مینویسم :
تمرکز و کنترل ذهن ،اره کنترل ذهن !فهمیدم همش از کنترل ذهنه ،اینکه وقتی حالت خوش نیس درگیر تضادهایی و بیای اگاهانه تمرکزتو رو زیباییها بزاری و شکرگزاری کنی ، شکرگزاااااااااااااااااااااااااااری ، تعهد داشته باشی، تکرار کنی ، حرکت کنی حالتو خوب کنی نتیجه اش میشه این ( معجزه ، معجزه ، معجزه ) درهایی باز میشه برات که فکرشم نمیکردی(اسون ،راحتی،طبیعی)
مدتی هس ،دقیق نمیدونم ولی خیلی وقته فک کنم ،که نشده حرف نزنم باهات چه تو خونه ،چه بیرون ،تو شلوغی تو خلوت و … بلند اروم تو دلی اینو مخصوصا (تو چه کردی که دلم اینهمه خواهان تو شد)نمیدونم هرچیزی که مربوط به تو رو دارم تکرار میکنم و میگم مینویسم ،انگار هرچی تکرار میکنم کم باید تکرار کنم ،شدی ورد زبونم .نشده پیامی بدم ، حرفی نزنم تو نباشی توش.
خدای من خدای نازنینم،من کجا سیر میکردم که نمیدیدمت و دنبالت می گشتم ،از وقتی باز کردم در قلبم رو دیگه نمیتونم کسه دیگه رو جابدم ،قلبم درسته فراخ شده ولی هر چی نیگامیکنم جای خالی نمیبینم که بخوام پرش کنم،تو شدی همه چیز برام، عشقی که از تو دارم میگیرم اط هیچ کس و هیچ چیز دیگه نگرفتم،بچه ها راست میگن واقعا که همه تویی. من اومدم برای پیدا کردن عشق و راه و رسمش و درست کردن رابطم اومدم برای ساختن پول ثروت درامد اومدم ،چی پیدا کردم خودم رو تو رو.
من عاشق شدم ،تو شدی همه ی من ،من شدم همه توووووو.
میدونم وقتی تو رو داشته باشم همه چی دارم
میدونم تو برام کافی
میدونم عشق،رابطه ، پول ، ثروت ، شغل ، ازادی ( زمانی مکانی ) و همه چی میاد ، دیگه نگران نیستم
بنام خداوند بخشنده ومهربان ،بنام او که هر چه دارم از اوست ،ومن به هر خیری از جانب او سخت فقیرم
خداراسپاسگزارم بخاطر یه روز زیبای دیگر
خداراسپاسگزارم بخاطر بوی خوش زندگی
خداراسپاسگزارم بخاطر وجود عزیزانم بخاطر وجود دوستانم
خداراسپاسگزارم که گامی دیگر در این مسیر توحیدی همقدم وهمراه شما عزیزان هستم
سلام ودرود فراوان به استادان ارجمندم ودوستان توحیدیم در این مسیر الهی
بهبود عملکرد ،یک روند دائمی است
بعضی از ماها به خاطر پیش فرضهایی که داریم دوست نداریم یکسری حرفها را بشنویم
مثل اینکه در یک باشگاه بدنسازی مربی به شما بگوید به این ترتیب باید تمرین را انجام دهید وبعد از آن به شما یه رژیم غذایی می دهد که دوست نداریم ودر نتیجه آن سیستم را به سیستم خودمون تبدیل می کنیم وتمرینات ورژیم غذایی که خودمون دوست داریم را اجرا میکنیم به خاطر همان پیش فرضهایی که داریم به شیوه ای که دوست داریم عمل می کنیم وبعد از مدتها تمرین که نتیجه ای نمی گیریم مربی را مقصر می دانیم که به ما برنامه بد داده است ولی وقتی از خودمون سوال می کنیم متوجه میشیم که نه ما هر جور که خودمون خواستیم عمل کردیم وبرنامه را آنطور که دوست داشتیم فهمیدیم وعمل کردیم
در بحث موفقیت هم یک فاکتوری هست بنام حرکت کردن وعمل کردن به ایده ها بعضی از افراد کار میکنند، عمل می کنند ولی در مسیر اصطکاک ومقاومت یعنی یک شخص باورهای نامناسب دارد وحرکت می کند وفعالیت میکند که ممکن است آن کار ،کارگری ،کارمندی،مغازه دار ویا کارمند باشد که واقعا دارد کار می کند اما نتیجه نمی گیرد واین پیش فرض خیلی اشخاص هست که طرف داره کار می کند فعالیت می کند ولی نتیجه ای نمی گیرد.به آنچه می خواهد نمی رسند این افراد که عملگراهستند وحرکت می کنند باید روی باورهاشون کار کنند وجهت رسیدن به خواسته اشان را تغییر دهند
بعضی افراد بدون اینکه قدمی بردارند انتطار دارند که به هدفشون برسند
برای اهدافتان چه برنامه ای دارید ؟ چه حرکتی کردید ؟ در مسیر اهدافت چه جوری استاندارد ها رو بالابردی چه مهارتهایی کسب کردی جواب هیچ هست که من دارم با خدا راز ونیاز میکنم ومن از خدا خواستم خدا بزرگه ،خدا کریمه ،خدا اگر بخو اهد اگر اراده کند میتواند در یک چشم بر هم زدن زندگی مرا متحول کند و من می دانم لطف خدا شامل حال من میشود یعنی بیشتر تمرکز شان بر بیرون هست که آن بیرون باید یه اتفاقی بیافتد تا زندگی اشان عوض شود که بعضی افراد اسم آن را میزارند خدا ،شانس،بورس ،ارزهای دیجیتال، یابرنده شدن در قرعه کشی …که ما زندگی رویاییمون را تجسم میکنیم رسیدن به خواسته هام رو تجسم میکنم خدا هم به من قولش را داده ولی در عمل هیچ کار انجام نمی دهند که اولا برند دنبال علایقشون وبعد در مورد علائق خود مهارت های خود را ببرند بالا ومهارتهای جدید کسب کنند هیچ کاری نمی کردند ودرنتیجه موفقیت کسب نمی کردند
یکسری افراد که با باورهای مناسب در مسیر علائق خود حرکت می کنند وهر روز تلاش میکنند تا در آن مسیر توانایی خودراافزایش دهند وبه ایده هایی که به آنها الهام میشد عمل کنند وایمان دارند وتصمیمات درستی می گیرند،جسارت داشته وبر ترسهای خود غلبه می کنند وقدم برداشته ونتایج بزرگی در تمامزمینه ها میگیرند
دوره 12 یه دوره فوق العاده هست که هر قدمی که پشت سر میگذاریم وقتی بر میگردیم به چکاپ فرکانسی قدم اول متوجه میشیم که چقدر بدون اینکه خودمون بفهمیم تغییر کردیم واز همه مهمتر یه روند تکاملی دارد که هر قدم حتی هر جلسه احساس میکنیم مدارت یه لول بالاتر رفته ونتایج ریز ریز را در زندگی امان میبینیم خدایا شکرت
به هر ایده کوچیکی در هر زمینه ای بهم گفته میشه انجام دهم فارغ از اینکه درسته باشه یا غلط جواب بده یا نه فقط چون گفته شده حرکت میکنم که اگر جواب بده خیلی خوبه اگر هم نه احتمالا در دل آن حرکت چیز دیگه ای به من گفته میشود من فقط باید حرکت کنم واین اصلی هست که در تمام دوره هااستاد جان گفتند
ما هر روز باید تصمیم بگیریم برای یه ذره بهبود در عملکردمون، رفتارمون ،روابط عاطفیمون عمل کنم نه اینکه بشینم خونه همان آدم قبلی با همان شخصیت ورفتار قبلی باشم آنوقت انتظارروابط عالی را داشته باشم چون دارم تجسم میکنم وبا خدا صحبت میکنم حتی پیامبران وامامان ما هم حرکت میکردند ودر دل مسائل بودند مثلا به ابراهیم گفت خانه کعبه را بساز بت بزرگ را بشکن واو عمل کرد ویا به نوح الهام کرد کشتی را بساز واوعمل کردوکشتی را ساخت
خدا ایده ها را به ما میگه اینکه عمل کنیم یا نکنیم مهم هست
به جای اینکه دنبال تجسم باشیم بهتر است روی مهارتهای خود اعتماد به نفس و،شجاعت خودکار کنیم وحرکت کنیم در دل ترسها
هرروز سعی کنیم نقاط ضعف خود را پیدا کنیم وبهبود ببخشیم ونقاط قوت خودرا تقویت کنیم وحرکت کنیم
مراقبه
مراقبه کنترل ذهن هست این هست که به چیزی فکر نکنیم درگیر گذشته وآینده دور نباشیم مراقبه در لحظه زندگی کردن هست هیچ چیز عجیب وغریبی نیست مراقبه یعنی افکار بیماریزایی که از گذشته میادبریزیم دور وبه آنها توجه نکنیم به ا فکاری هم که بعدا 5 سال دیگه میخواد چه اتفاقی بیافته بریزیم دور وتمرکز کنیم که امروز ودر این لحظه چکاری باید انجام بدهم
سرمایه گذاری
بهتر است سرمایه گذاری رو خودمون روی شخصیتمون مهارتهامون ،تغییر باورهامون باشد وقتی قوی وتوانا وتوانمند بشیم آن پولهایی که میخواهیم در سرمایه گذاری در راهای مختلف بدست بیاریم در عرض یک روز می سازیم و تکاملی پیشرفت میکنیم
دوره قرآن
که در دوره 12 قدم در هر قدم یک جلسه قرآنی داریم
برای کسانی که در اول مسیر هستند
ابتدا عضو سایت abas manesh .comشوند که بیش از 400 فایل دانلودی رایگان هست که میتوانند از همان جا شروع کنند با خواندن کامنتهای هر فایل وبا مطالعه سوالات وپاسخهایی که در جواب آنها در بخش عقل کل مطرح شده می توانند استفاده کنند
مقایسه
مقایسه ما باید بین خودمون باشد با دیروز خودمون وگذشته خودمون نه مقایسه ما بادیگران
احساس لیاقت
که در فایلهای مختلف ،دوره روانشناسی ثروت ودوره ارزشمند احساس لیاقت کامل گفته شده وآن فایلهایی که در سایت هست همان چیزی است که دارم عمل میکنم وزندگی میکنم وهیچ چیز جدیدی نیست که متفاوت باشد وهمه آن مهارت پیدا کردن است اصلا چیز جدیدی نیست که اگر من آن را کشف کنم زندگیم متحول میشه من قانون اصلی جهان را پیدا کردم فقط تمرین کردن ودرک کردن آن هست همان بحث توحید ،توکل ،تصمیم گرفتن،شجاعت ،ایمان ،رفتن در دل ترسها ،کنترل ذهن تمام این مباحث را تمرین کنم واز عمل به این آموزه ها نتیجه بگیرم
اولین عاملی که نشان میده ما از مسیر خارج شدیم جسممان هست وقتی ما از لحاظ فکری از مسیر خارج میشیم وفکرمون منفی میشه ،باورهامون منفی میشه ،ووارد روزمرگی میشویم توجه امان برروی چیزهای نامناسب هست اولین وسریع ترین واکنش جسممان هست که مریض میشیم که در ابتدا ممکن هست آرام تر باشه بعد یواش یواش شدیدتر می شود،سردردهای عصبی ،معده درد ،کلیه دردو…… وقتی که من قانون رو بدونم از این نشانه ها متوجه میشم که من باید برگردم به مسیر که اگر برنگردم بیماری شدیدتر وشدیدتر میشود وقتی من دارم در مسیر درست حرکت میکنم ونتایج رو می گیرم چرا همین مسیر درست را ،بیشتر تمرین نکنم من باید روی همین تفکر تمرین کنم وسراغ چیزهای مختلف نروم واجازه ندهم ذهنم مرا منحرف کند
چگونه بر ترسهامون غلبه کنیم
برای غلبه بر ترسها بایدآرام آرام بریم تو دل ترسها مثلا از تاریکی میترسم برم تو دل تاریکی ……
مهاجرت
مهاجرت یعنی حرکت کردن دردل ناشناخته ها وبرای رسیدن به زندگی بهتر هست ، همان آیه معروف قرآن در مورد قوم بنی اسرائیل، یا همان آیه ای که می گوید وقتی شما میمیرید فرشتگان از شما می پرسند شما در زمین چگونه زیستیدکه پاسخ می دهیم ما مستضعف وبدبخت بودیم بعد فرشتگان جواب می دهند مگه زمین خداوند پهناور نبود که مهاجرت کنید بدا به حال شما که اگر در زمین بد زندگی کردید در دنیای آخرت هم بدتر خواهد بود مهاجرت یعنی رفتن در دل ترسها وحرکت کردن هست که البته بحث های توحیدی هم مطرح هست که وقتی محیطی برای شخصی امن می شود وهمه چیز اوکی هست این محیط امن سبب میشه که نتواند از پتانسیلهای خود استفاده کند ولی وقتی که واردجای جدیدی میشویم که همه غریبه هستند وشروع می کنیم به حرکت کردن وایجاد پتانسیلهای جدید ،احساس لیاقت بیشتری می کنیم وشهرها وکشورهایی که مهاجر پذیر هستند مهاجران وضعیت مالی بهتری نسبت به افراد بومی آن شهر دارند واین فقط بخاطر آن شجاعت وجسور بودن وحرکت کردن در دل ترسها وناشناخته هاست
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
ما برای اینکه به اهداف و خواسته هامون برسیم علاوه بر ایجاد باورهای درست باید به ایده ها و الهاماتی که خدا به ما میگه عمل کنیم هر روز باید در جهت بهبود مهارت ها و توانایی ها مون حرکت کنیم
کار کردن روی باورها به تنهایی کافی نیست در واقع ما با کار کردن روی ذهن مون با ایجاد باورهای درست به ایده هایی هدایت میشیم که ما رو به اهداف مون نزدیک و نزدیک تر میکنه یعنی تا وقتی ما حرکت نکنیم قدمی بر نداریم هر روز مهارت ها و توانایی هامون و تقویت نکینم به هیچ جا نمی رسیم و فقط داریم خودمون و گول میزنیم
بهترین و بزرگ ترین سرمایه ای که میتونیم انجام بدیم سرمایه گذاری روی شخصیت مون سرمایه گذاری روی توانایی هامون سرمایه گذاری روی مهارت هامون هستش
چون وقتی ما از درون قوی میشیم وقتی توانایی هایی که خدا در وجود ما قرار داده رو باور می کنیم هر کاری میتونیم انجام بدیم
تا وقتی داریم روی باورهامون کار میکنیم تا وقتی داریم طبق قانون پیش میریم نتایج میگیریم اگه رها کنیم بر می گردیم سر جای اول مون
نکته ی داستان اینه که استمرار داشته باشیم و قوانینی زندگی کردن بشه سبک زندگی ما
تنها راهش اینه تمرین و تکرار و تکرار این آگاهی ها و عمل به آنهاست.
بنام خال فراوانی وثروت
سلام استادعزیزم وبانوی شایسته
سلام خانواده بزرگ وصمیمی عباسمنش
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که هرروز من رابامعجزاتت درزندگیم سوپرایزم میکنی وآنقدر بهم لطف ومحبت میکنی که من هرروز اشک شوق میریزم وفقط سپاسگذارتم بابت تمام نعمتهایت
استادعزیزم بازهم فایل لایو دزگری وعالی وچقدر باآرامش ومتین جواب سوالات رومیفرمایید واینقدر واضح درموردهرکدوم توضیح میدهید که دیگر جای هیچ گونه شک وتردیدی برای اجرای قوانین در زندگیمون نیست وتمام وکمال فقط وفقط باید طبق قوانین زندگی کنیم وحالمون واحساسمون روخوب نگه داریم وکنترل ذهن کنیم تازندگیمون هر روز لذتبخش بشود وتجربه بهترین وزیباترین اتفاقات روبکنیم
ایمانی که عمل نمی آورد حرف مفت است
چقدر این جمله شمارومن توی زندگیم بکار بردم وچه نتیجه هایی که بدست آوردم
من این جمله رو حک کردم توی ذهنم وتا ترس میاد سراغم اول میرم سراغ تابلوی اعلانات ذهنم واز جملات قدرتمند که مربوط به شکستن ترسم میشه استفاده میکنم وتیتر جملاتم همین است
اتفاقات ووقایع درزندگی روزمرگی همه ما وجود داره
وفقط تفاوت بین اون کسانی که از قوانین جهان باخبرهستند نسبت به کسانی که ناآگاهند اینه که کنترل ذهن میکنند وطبق درک وآگاهیی که بدست آوردند میدونن چطور با تضادهاشون برخورد بکنند وحتی خوشحالم هستند که تضادی توی مسیرشون قرار داره
چونکه میدونن اون تضاده قراره مدارشونو ببره بالاتر وقدرتمندترشون کنه
وجالبتر اینکه اینجاست که ایمانشونو به خداوند نشون میدن در عمل نه حرف
اما اونایی که ناآگاهن اولین چیز ترس واسترس به سراغشون میاد وناامیدمیشن وگاها فرارمیکنن
پس خداروشاکرم بابت قدرت درونی ام که بهم هدیه داده
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
میخوام امروز یکی از جاهایی که ایمانم به خداوند روتونستم درعمل ثابت کنم رو براتون بگموردپایی برای خودم باشه که هرزمانی خواستم پاپس بکشم وترسم برمن غلبه بکنه این کارم برام قدرت بده وسند باشه وانگیزه بهم بده
من حدود6ماهه پیش مهاجرت کردم همراه پسرم به ترکیه واستانبول برای زندگی وکار ازطریق پاسپورت وبهمون 3ماه بصورت توریستی اجازه اقامت دادن ومن هم ازطریق یک شرکت کاریابی ومهاجرتی بعد حدود ده روز بعد ورودم به محل کاری مرتبط باشغلم معرفی شدم ومشغول کارشدم وباشرایط سختی که داشتم بخصوص ازلحاظ زبان وارتباط با مردم شون
وخلاصه اینجابودکه متوجه شدم که بدای ماندن باید اقامت داعم بگیرم وبا پاسپورت نمیشه واگر برنگردم ایران میفتم توی قاچاق وبعدش مشکلاتم هزاربرابرمیشه وحتی باپسرمم که هستم دیگه درس ومدرسه ش هیچ میشه
پس باهمون شرکت کاریابی صحبت کردم و قرارشد مدارکم روبگیره وبرام کارهاموبکنه وازطرفی هم به هرکسی که میگفتم فقط بهم ترس وارد میکردند ومیگفتند که نمیشه اقامت بگیری ویاباید دانشجوباشی یا زمین وخونه یاملک بخری یا فلان وفلان وخلاصه قانون عوض شده وشامل تونمیشه واونشرکت کاریابی هم گفت اگر براتون بتونم بگیرم هزینه اش خیلی سنگین میشه ویعنی من عملا بایدحدود 8ماه کارکنم وحقوقم وکامل بدم به اون شرکت وخلاصه حسابی خالی کردهوبودم وازطرفیهم یکماه ونیم وقت داشتم تا انقضای تاریخ اقامتم
خلاصه شب رفتم خونه ونشستم با خداوندم صحبت کردم ونوشتم که ببین خدایا من تسلیم توشدم ازوقتی قوانین رو بهم یاد دادی وهدایتم کردی وتاالانم بدون اجازه والهماتت کاری نکردم والانم بامجود تموم این حرفهایی که شنیدم من هیچ ترسی بخودم ندادم من ازت اقامتمو میخوام
من ایان که بودم زندگیم عالی بود وباهدایت تو مهاجرت کردم چونکه هدف داشتم والانم خودت برام کارهامو بکنم ومن هیچی نمیدونم اگر قراره این شرکته برام اقامت بگیره واین هزینه سنگین پرداخت بشه که هیچ وگرنه که خودت هدایتم کن ودستانت روبرام بفرست
فرداش من رفتم محل کارم وحتی من ذره ای احساسم رو بدنکردم چونکه به خداوندم ایمان داشتم چونکه تسلیمش شده بودم وازش مطمئن بودم
یهویی گوشیم پام اومد وازاون شرکت بهم ویس اومد که آقای رجب پور عذر خواهم مانمیتونین براتون اقامت بگیریم ومدارکتون رو براتون میفرستم
وااااای خدایا چقدر تو سریع الجوابی واشک شوقم دراومد اون لحظه
وبعد باز نجواهای شیطان شروعدشد که خب حالا میخوای چکار کنی اینم پرید
ولش کن بابا برگرد ایران اونج برای خودت خان بودی مدارک داری کارداری درآمد داری
ومن فقط به ذهنم باصدای درونم بلن فریاد زدم وگفتم خاااااموش
من خدارو دارم وخودش داره کارامو میکنه اصلا بمن ربطی نداره وباز کنترل ذهن کردمو رفتم سراغ گوش دادن فایل های صوتی استاد باهنذفری ومشغول کارشدم تا 2ساعت بعد گوشیم زنگ خورد یه آقایی که الانم شده دوست صمیمیم گفت شما فلانی هستید من ازطرف یکی ازدوستاتون مزاحمتون شدم ظاهرا شما میخواین اقامت بگیرین گفتم بله وقرار ملاقات گذاشتم برای فرداش وباهاش آشنا شدم
واون اقا من روبه محل کاری جدید معرفی کردکه خود اون صاحبکارم شرکت مهاجرتی داشت ومن باهاش به توافق رسیدم ورفتم براش مشغول کارشدم واون هم برام به یک سوم اون هزینه ای که بهم گفته بودن وبدون هیچ گونه دوندگی واسترسی درعرض2ماه اقامت من وپسرم را گرفت والان من دارم باحیالی آسوده کارهای ثبت نام پسرم برای مدرسه روانجام میدم
واینج میخوام بگم بهتون که ایمان بدون عمل حرف مفت ایت ومن عمل کردم به ایمانی که به پروردگارم داشتم واون هم منو تنها نزاشت ورهام نکرد
والان هرکسی که میفهمه من اقامتمو درعرض 2ماه گرفتم اصلا باور نمیکنه واینومیخوام بگمتون که وقتی به خداوند اعتماد کنی وخداهم همیه آدمهارو میکنه دستان خودش که اونا برات کار کنن وکادهاتو انجام بدهند
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
چقدر اخه این قوانین جهان داره خوب ودقیق عمل میکنه
من قربون اون خدابرم که چقدر مهربونه ومن عاشقشم وتسلیمشم
من بندگیشو میکنم واونم خدایی
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
ممنونم ازتون که وقت گذاشتید وکامنتومو خوندید وامیدوارم که براتون تاثیرداشته باشه در روند مسیرتون
استاد عزیزم ومریم بانو عاشقتونم
سپاسگذارتونم
به نام خداوند هدایتگر مهربان
سلام بر استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز
گام شانزدهم خانه تکانی ذهن
خدایا شکر ات که امروز من رو هدایت کردی یه این فایل فوق العاده
وقتی باور های نامناسبی داشته باشیم مثل اکثر آدم ها هر چقدر تلاش کنیم درجا میزنیم و بیهوده است این تلاش ها
اما اگر باور های درستی داشته باشیم هر لحظه در مسیر پیشرفت هستیم و هر روز راحت و راحت تر میشه زندگی
خداوند به بهترین شکل هر لحظه داره ما رو هدایت میکنه و مسیر رو نشون میده و ما باید بشنویم و عمل کنیم
خدایا شکر ات
از وقتی یاد گرفتم بهترین سرمایه گذاری روی خودم هست چندین ماهه که بدون وقفه هر روز دارم روی باور هام و مهارت های شغل مورد علاقه ام کار میکنم و به لطف خداوند نتایج بینظیری رو گرفتم
باید کنترل کنیم ذهنمون رو و آگاهانه جهت بدیم به سمت زیبایی ها و خوبی ها در کنارش تمام تمرکزمون رو بزاریم روی نکات مثبت و مستمر انجامش بدیم ، اگر بتونیم فقط روی اصل قانون تمرکز کنیم میشه شد جوردن باروز افسانه ای که فقط با تمرکز بر روی فن زیر دو خم بیشترین افتخارات کشتی دنیا رو داره
خدایا شکر ات برای این جهان دقیق و قانونمند
یاد گرفتم که باید به دل ترس هام برم شجاعانه و در محیط امن گیر نکنم اگر بتونم با ترس هام روبرو بشم هر بار شخصیتم رشد و پیشرفت میکنه و آدم متفاوتی میشم
و هر چقدر من بزرگ تر باشم ظرف وجودم هم بزرگتره و ورودی نعمت بیشتری دارم
خدایا شکر ات که هر لحظه من رو هدایت میکنی به ثروت ، نعمت ، سلامتی و زیبایی
خدایا شکر ات خدایا شکر ات خدایا شکر ات
گام 16
بهبود عملکرد یک روند دائمی است
بنام خالق یکتا
سلام و درود بر پیامبر امروزمان استاد عباس منش و مریم بانوی کم نظیر و دوستان فوق العاده ی هم فرکانسی ام.
بازم اومدم با نتایج جدید
چقد قشنگ استاد اینجا توضیح دادن ک افرادهای پرتلاشی داریم ک تلاش میکنن ولی ب هدفشون نمیرسند.یا باور محدود کننده دارن یا متوجه نیستن در خلاف جهت هدف دارن حرکت میکنن.یا شاید استمرار کافی ندارن.این برای منم صدق میکنه من از اون دسته آدمام ک خیلی پرتلاشم ولی باور محدود کننده بسیار زیاد دارم.از الان توو فکرم چجوری این حجم زیاد از باورهامو درست کنم
واما نتیجه
یبار جسارتا میخاستیم وام بگیریم استاد میگه وام نگیرین ولی دیگه یه جورای گیر کرده بودیم و مجبور شدیم.ولی من همیشه از اون ادمای سختگیرم ک گاها یادم میره ک قرار نیست من کارای جهان هستی هم بععده بگیرم.یه سری کارا رو جهان هستی خودش روبراه میکنه.برای همین باورهای محدود کننده ی زیادی دارم ک نمیشه.نمیتونیم.سخته.امکان نداره.بقول استاد اینجا خیلی قشنگ گفت ک جریان هدایت و حساب کردن رو همین هدایتها رو از بین بردیم به همین دلیل امکان پذیری خواسته های خود را با حساب کردن رو خودمان می سنجیم.این دقیقا برای من صدق میکنه.بااینکه خیلی ارتباط قوی با هدایتها و الهاماتم دارم ولی سختگیر بودنم همیشه امکان پذیری خواسته هامو سخت میکنه.خلاصه اینکه ما کلی دوندگی کردیم برای وام گرفتن.دوماه الاف و معطل شدیم.کلی دنبال ضامن و این حرفا… ک یبار کافی نت کار داشتیم اتفاقی بحث وام شد و همونجا گفتن ما انجام میدیم براتون.ما اقدام کردیم و ضربدری ضامن هم شدیم باهمسرم و ظرف یه هفته واممون اومد توو حساب.و اینم هدایتی بود از سمت خداوند.و چه بسا هدایتها اومده بود و من دریافت نکرده بودم و ااینهمه تلاش فقط در جهت خلاف هدفم بوده.چون باورهای محدود کننده زیادی دارم.
ب امید روزی ک بتونم تک تک باورها رو ب سمت و سوی قانون های جهان هماهنگ کنم
بدرود و خدانگهدار
منتظرم باشین با کلی نتایج دیگه
به نام روزی ده رهنما
سلام استاد جان
سلام خانم شایسته
سلام دوستان هم مدار
خدا قوت همه مون.
دقیقا یکی از دلایلی که باعث شده من در این مدت زیادی که تو سایت بودم و نتیجه دلخواهم رو نگرفتم همین بوده که هر آنچه در این سایت گفته شده رو به شکلی دوست داشتم شنیدم یا عمل کردم
استاد فرمودن حذف رسانه ،گفتم چشم انجام دادم اما نه کامل و دقیق
گفتند شکرگزاری با احساس خوب، انجام دادم اما حس خوبش رو جا انداختم
گفتند عمل گرا باشید و پله پله رشد کنید،انجام شد اما چون توهم اینو داشتم که تکاملم رو طی کردم صد قدم صد قدم برداشتم و افتادم رودخونه
از وقتی یادم میاد داشتم کار میکردم اما همیشه من بدو پول بدو،، من بدو خواسته بدو . نمی رسیدم چرا چون هدف نداشتم چون باور نمیکردم چون خودمو لایق نمی دونستم.
تا اینکه از خداوند کمک خواستم و به این مسیر زیبا هدایت شدم مسیری که داره بهم یاد میده شخصیتم رو تغییر بدم باورهامو دگرگون کنم قبول کنم که من لایقش هستم ، خدا منو پذیرفته و دستمو گرفته و ثبت نام کرده تو این آموزشگاه ویژه
آموزشگاهی که هیچ جا نظیر نداره استاد و شاگردانش و صد البته نتایجشون.
شروع کردم با همکلاسی های خانه تکانی ذهن و امروز که در گام شانزدهم هستیم می بینم تغییرات رو و لذت می برم و می دونم که مثل نهال هستند و بسیار نیاز به مراقبت و تغذیه دارن .
قبلنا فکر میکردم که مراقبه چه چیز عجیب قریبیه و حتماً یک مکان خاصی میخاد و یک افراد روحانی و… اما استاد چقدر ساده مسیر رو هموار کردن که مراقبه در لحظه زندگی کردن و بدور از غم گذشته و ترس آینده ست (لاخوف علیم و لا هم یحزنون)موازی ترین حالت با قرآن و خداوند.
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و دوستان ارزشمندم
خدارو شکر می کنم که توی این مسیر هستم و تونستم یه ربع فایل رو گوش کنم و انقد آگاهی ها ناب بودن تصمیم گرفتم کامنت بذارم .
برداشتم رو می نویسم که مطالب تا اینجا توی ذهنم طبقه بندی شه .
کلا توی مسیر زندگی دو دسته افراد هستن :
1. کسانی که اقدام می کنن و تلاش می کنن اما چون باورهای نادرست دارن مسیر حرکتشون اشتباهه و نتایج نمیاد ، توصیه استاد به این افراد اینه که باورهاشون رو اصلاح کنن و از ابزارهایی مثل تجسم و … استفاده کنن.
من خودم توی حوزه ثروت بیشتر جز این دسته هستم ، اهل حرکت هستم اما باورهای محدودکننده زیاد داشتم . البته اینم بگم گاهی اوقات اصلا نمی دونم چه قدمی باید بردارم که فک می کنم این موضوع برمیگرده به کنترل ذهن و رسیدن به آرامش و منتظر هدایت ها موندن.
2. تعدادی هستن که هیچ حرکتی نمی کنن و میان روی تجسم و جذب کار می کنن و فک می کنن این جواب میده . یعنی بشینیم و هی ازخدا بخواهیم و منتظر باشیم خدا یک شبه معجزه کنه
در واقع منتظر یه شانس یا یه اتفاق از بیرون هستیم مثل سرمایه گذاری در بورس ، برنده شدن در قرعه کشی و …
یعنی در عمل هیچچچچ …
من خودم توی زمینه های عاطفی این طرز تفکر رو داشتم یعنی فک می کردم یه هویی یکی عاشق من میشه و میاد مثل یک پرنسس با من رفتار می کنه و تا آخر عمرم تضمینی میشه برای اینکه منو به حس خوب برسونه .
اما خدارو شکر چون توی این مسیر هستم و به تضادها برخوردم متوجه شدم باید کلی روی شخصیتم و احساس لیاقتم کار کنم تا اتفاقات دلخواهم در نتیجه این هماهنگی ها بوجود بیان ، و نه به صورت شانسی .
پس به عنوان نتیجه گیری طبق روند عملکرد جهان و قوانین ما باید :
برنامه روزانه داشته باشیم
باید برای هدفمون حرکت کنیم
دنبال علایقمون بریم
استانداردهامون رو ببریم بالا
باید مهارتمون رو بیشتر کنیم
از این طریق ما به حس لیاقت میرسیم و به ترسهای بعدی غلبه می کنیم و برای زندگیمون تصمیم میگیریم.
پس نتیجه گیری بسیار مهم این قسمت این میشه که در هر حوزه ای چه مشکل داریم و چه نداریم ، هر روز باید به فکر بهبود باشیم و برای یه ذره بهبود می بایست تصمیم گیری و عمل کنیم .
اینکه بشینی و همون آدم قبلی با رفتارهای قبلی باشی و هی با خدا صحبت کنی فایده نداره … حتی پیامبران هم میرفتن تو دل تضادها ، عمل می کردن و …
خدا رو شکر برای این آگاهی ها و دوباره به حس خوب رسیدن … استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم از صمیم قلبم از شما هم سپاسگزارم
امیدوارم این کامنت برای دوستانم هم مفید باشه … هممون در پناه خدا باشیم
سلام بر عزیزانم
گام شانزدهم
استاد جان سلام
خانم شایسته عزیز سلام
امروز حالم خیلی خوبه
خدارو شکر
من توو این دوره خانه تکانی ذهن خیلی از مقاومتهای ذهنمو شناختم اصلا انگار به صورت ناخودآگاه توو ذهنم میاد بالا که اگر من به فلان خواسته نمیرسم دلیلیش این مقاومته ها و….
استاد جان شما در این فایل هم درمورد تضاد من صحبت کردین و وقتی این اتفاق میوفته احساس میکنم خانم شایسته عزیز این فایلو فقط و فقط برای من گذاشتن درمورد مثالی که درباره دوستتون زدید که حمله عصبی بهشون دست میده همین یه تیکه از صحبتهای شما حجت رو بر من تمام کرد و من مطمئن شدم که به تمام خواسته هام میرسم و هیچ چیز دیگه برام غیر ممکن نیست
این روزا حالم خیلی خیلی خوبه خیلی با خودم مهربون شدم خیلی با اطرافیانم مخصوصا مادرم مهربون شدم یه اطمینان قلبی در من به وجود اومده یه آرامش عمیق و خیلی خدارو شکر میکنم
استاد عزیزم و خانم شابسته عزیزم خیلی ازتون سپاسگذارم دوستون دارم
سلام و درود به استاد عباس منش خانم شایسته و همه دوستان
من قبل از آشنایی با استاد بسیار فعال بودم کتاب های زیادی مطالعه میکردم
در زمینه کاری خودم کلاس ها و سمینار های زیادی شرکت میکردم و از نظر مالی و اجتماعی خوب بودم از نظر احساسی کمتر از متوسط بودم
بعد از آشنایی با استاد
از نظر احساسی عالی روابط خیلی خوب ولی مالی بسیار ضعیف(به دلیل کج فهمی)فکر میکردم موضوع اصلی این هست که 99 درصد باید خدا کمک کنه و من 1 درصد تلاش فیزیکی کنم
و الان چند ماه هست (3 سال کج فهمی و مسیر اشتباه)مسیر درست رو فهمیدم و از نظر شغلی خیلی بیشتر پیشرفت کردم
تمرین ستاره قطبی (برنامه ریزی روزانه)انجام میدم و ساعت مفید کاری ماهانه از 17 ساعت ماهانه به 140 ساعت رسوندم
و الان این صحبت های استاد رو کاملا درک میکنم
شاد باشید و سلامت استاد عزیز
به امید روزی ک صحبت های شما رو کامل و بدون کم و کاست و صحیح بفهمم و انجام بدم
و ب جمله طلایی استاد ((ایمانی ک عمل نیاورد حرف چرت هست))بیشتر توجه کنم
بنام الله مهربانم
سلام به استادای جان و همدوره ای های عزیزم
گام 16
دیروز ی فیلمی دیدم که خیلی روم تاثیرگذاشت چرا ؟چون باعث شد برم و درون خودم نقاط ضعفی که داشتم رو بررسی کنم که از کجا داره اب میخوره وذهنم به شدت مشغول شده بود و حالمو بد کرده بود اینقدر که هوای خونه برام سنگین بود،گفته شد پاشو برو راه برو میگفتم بزار کارمو تموم کنم میرم ،دوباره گفته شد و نزاشتم کارم تموم شه حاضر شدم و رفتم (و خدا برام از قبل برام محیا کرده بود و پسرم با پدرش رفته بودن بیرون و تنها بودم) من عاشق پیاده رویم و هیچ چیزی منو اروم نمیکنه جز پیاده روی و فایلای استاد.
هم اومدم بیرون و باد پاییزی به صورت و بدنم خورد حالم بهتر شد و با هرقدم ارومتر میخواستم فایل پلی کنم گفت نه فقط خودم و خودت. شروع کردم و مدام از خودم سوال میکردم ،فکر میکردم، جواب میدادم
میدونین ی چیزی فهمیدم اینکه چقدر تغییر کردم اینکه اگر معصومه قبل بودم شروع میکردم خودمو تحقیر کردن ،حال خرابمو مینداختم رو دوش یکی دیگه،شروع میکردم گریه کردن و احساس گناه دادن به خودم و هزار کار دیگه و جاداره از خودم ی سپاسگذاری جانانه کنم و تحسین،نمیدونین استاد چقدر خوشحالم و دارم پرواز میکنم
درسته یکی دوساعت کلنجار رفتم و درد کشیدم ولی لذت بعدش مثل شیرینی عسل به جونم نشست. استاد همزمان که دارم رو جلسات احساس لیاقت وگام های خانه تکانی کار میکنم نمیدونین چه کرده باهام چقد احساس میکنم رون شده کارام ی
مثالش امروز صبح یهو گفت برو بانک پیامکتو درست کنم بعدی که پسرم رو بردم مهد پاهام خودش حرکت کرد اون سمت و رفتم و خودم فرم رو برداشتم ایستاده یکمشو پر کردم و اومدم نشستم دیدم ا اینجارو پر نکردم جلوی ی باجه ایستادم و داشتم مینوشتم که مسئول باجه گف شمارتون اگه هس بدین انجام بدم گفتم نه فلان شمارم (حالا بانکم شلووووغ اولی صبی) گفت اشکال نداره بدین! منو میگی دهنم باز موند (حالا هر وقت دیگه بود باید میشستم تااااااا نوبتم بشه)، سریع جم کردم خودمو، فرم رو دادم بهشون و تمام تازه تو همون موقع کاردیگمم انجام دادن به اسانی
کلا رفتن تو وبیرون اومدن من 6یا 7 دقیقه نشد یچیز دیگم بگم تو همون حین دستم رفت سمت گلدونشون دیدم خشکه ،گفتم اب نداره که،پرسید چجوری ابش بدم!! منم باز با تعجب !گفتم چیکار کنن و…
هم از بانک اومدم بیرون دستام اومد بالا گفتم بابا ایول بهت ،قربونت برم اگه این معجزه نیست پس چیه معصومه خانم . کجا همچین خدایی میتونی پیداکنی که اینقد راحت واسون کارتو راه بندازه .خودش کارتو انجام داد نه بنده اش ،میفهمی خوووووووودش .شکر و سپاس براش کمه .
براخودم مینویسم :
تمرکز و کنترل ذهن ،اره کنترل ذهن !فهمیدم همش از کنترل ذهنه ،اینکه وقتی حالت خوش نیس درگیر تضادهایی و بیای اگاهانه تمرکزتو رو زیباییها بزاری و شکرگزاری کنی ، شکرگزاااااااااااااااااااااااااااری ، تعهد داشته باشی، تکرار کنی ، حرکت کنی حالتو خوب کنی نتیجه اش میشه این ( معجزه ، معجزه ، معجزه ) درهایی باز میشه برات که فکرشم نمیکردی(اسون ،راحتی،طبیعی)
مدتی هس ،دقیق نمیدونم ولی خیلی وقته فک کنم ،که نشده حرف نزنم باهات چه تو خونه ،چه بیرون ،تو شلوغی تو خلوت و … بلند اروم تو دلی اینو مخصوصا (تو چه کردی که دلم اینهمه خواهان تو شد)نمیدونم هرچیزی که مربوط به تو رو دارم تکرار میکنم و میگم مینویسم ،انگار هرچی تکرار میکنم کم باید تکرار کنم ،شدی ورد زبونم .نشده پیامی بدم ، حرفی نزنم تو نباشی توش.
خدای من خدای نازنینم،من کجا سیر میکردم که نمیدیدمت و دنبالت می گشتم ،از وقتی باز کردم در قلبم رو دیگه نمیتونم کسه دیگه رو جابدم ،قلبم درسته فراخ شده ولی هر چی نیگامیکنم جای خالی نمیبینم که بخوام پرش کنم،تو شدی همه چیز برام، عشقی که از تو دارم میگیرم اط هیچ کس و هیچ چیز دیگه نگرفتم،بچه ها راست میگن واقعا که همه تویی. من اومدم برای پیدا کردن عشق و راه و رسمش و درست کردن رابطم اومدم برای ساختن پول ثروت درامد اومدم ،چی پیدا کردم خودم رو تو رو.
من عاشق شدم ،تو شدی همه ی من ،من شدم همه توووووو.
میدونم وقتی تو رو داشته باشم همه چی دارم
میدونم تو برام کافی
میدونم عشق،رابطه ، پول ، ثروت ، شغل ، ازادی ( زمانی مکانی ) و همه چی میاد ، دیگه نگران نیستم
یارب تو چه کردی که دلم اینهمه خواهان تو شد
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
بنام خداوند بخشنده ومهربان ،بنام او که هر چه دارم از اوست ،ومن به هر خیری از جانب او سخت فقیرم
خداراسپاسگزارم بخاطر یه روز زیبای دیگر
خداراسپاسگزارم بخاطر بوی خوش زندگی
خداراسپاسگزارم بخاطر وجود عزیزانم بخاطر وجود دوستانم
خداراسپاسگزارم که گامی دیگر در این مسیر توحیدی همقدم وهمراه شما عزیزان هستم
سلام ودرود فراوان به استادان ارجمندم ودوستان توحیدیم در این مسیر الهی
بهبود عملکرد ،یک روند دائمی است
بعضی از ماها به خاطر پیش فرضهایی که داریم دوست نداریم یکسری حرفها را بشنویم
مثل اینکه در یک باشگاه بدنسازی مربی به شما بگوید به این ترتیب باید تمرین را انجام دهید وبعد از آن به شما یه رژیم غذایی می دهد که دوست نداریم ودر نتیجه آن سیستم را به سیستم خودمون تبدیل می کنیم وتمرینات ورژیم غذایی که خودمون دوست داریم را اجرا میکنیم به خاطر همان پیش فرضهایی که داریم به شیوه ای که دوست داریم عمل می کنیم وبعد از مدتها تمرین که نتیجه ای نمی گیریم مربی را مقصر می دانیم که به ما برنامه بد داده است ولی وقتی از خودمون سوال می کنیم متوجه میشیم که نه ما هر جور که خودمون خواستیم عمل کردیم وبرنامه را آنطور که دوست داشتیم فهمیدیم وعمل کردیم
در بحث موفقیت هم یک فاکتوری هست بنام حرکت کردن وعمل کردن به ایده ها بعضی از افراد کار میکنند، عمل می کنند ولی در مسیر اصطکاک ومقاومت یعنی یک شخص باورهای نامناسب دارد وحرکت می کند وفعالیت میکند که ممکن است آن کار ،کارگری ،کارمندی،مغازه دار ویا کارمند باشد که واقعا دارد کار می کند اما نتیجه نمی گیرد واین پیش فرض خیلی اشخاص هست که طرف داره کار می کند فعالیت می کند ولی نتیجه ای نمی گیرد.به آنچه می خواهد نمی رسند این افراد که عملگراهستند وحرکت می کنند باید روی باورهاشون کار کنند وجهت رسیدن به خواسته اشان را تغییر دهند
بعضی افراد بدون اینکه قدمی بردارند انتطار دارند که به هدفشون برسند
برای اهدافتان چه برنامه ای دارید ؟ چه حرکتی کردید ؟ در مسیر اهدافت چه جوری استاندارد ها رو بالابردی چه مهارتهایی کسب کردی جواب هیچ هست که من دارم با خدا راز ونیاز میکنم ومن از خدا خواستم خدا بزرگه ،خدا کریمه ،خدا اگر بخو اهد اگر اراده کند میتواند در یک چشم بر هم زدن زندگی مرا متحول کند و من می دانم لطف خدا شامل حال من میشود یعنی بیشتر تمرکز شان بر بیرون هست که آن بیرون باید یه اتفاقی بیافتد تا زندگی اشان عوض شود که بعضی افراد اسم آن را میزارند خدا ،شانس،بورس ،ارزهای دیجیتال، یابرنده شدن در قرعه کشی …که ما زندگی رویاییمون را تجسم میکنیم رسیدن به خواسته هام رو تجسم میکنم خدا هم به من قولش را داده ولی در عمل هیچ کار انجام نمی دهند که اولا برند دنبال علایقشون وبعد در مورد علائق خود مهارت های خود را ببرند بالا ومهارتهای جدید کسب کنند هیچ کاری نمی کردند ودرنتیجه موفقیت کسب نمی کردند
یکسری افراد که با باورهای مناسب در مسیر علائق خود حرکت می کنند وهر روز تلاش میکنند تا در آن مسیر توانایی خودراافزایش دهند وبه ایده هایی که به آنها الهام میشد عمل کنند وایمان دارند وتصمیمات درستی می گیرند،جسارت داشته وبر ترسهای خود غلبه می کنند وقدم برداشته ونتایج بزرگی در تمامزمینه ها میگیرند
دوره 12 یه دوره فوق العاده هست که هر قدمی که پشت سر میگذاریم وقتی بر میگردیم به چکاپ فرکانسی قدم اول متوجه میشیم که چقدر بدون اینکه خودمون بفهمیم تغییر کردیم واز همه مهمتر یه روند تکاملی دارد که هر قدم حتی هر جلسه احساس میکنیم مدارت یه لول بالاتر رفته ونتایج ریز ریز را در زندگی امان میبینیم خدایا شکرت
به هر ایده کوچیکی در هر زمینه ای بهم گفته میشه انجام دهم فارغ از اینکه درسته باشه یا غلط جواب بده یا نه فقط چون گفته شده حرکت میکنم که اگر جواب بده خیلی خوبه اگر هم نه احتمالا در دل آن حرکت چیز دیگه ای به من گفته میشود من فقط باید حرکت کنم واین اصلی هست که در تمام دوره هااستاد جان گفتند
ما هر روز باید تصمیم بگیریم برای یه ذره بهبود در عملکردمون، رفتارمون ،روابط عاطفیمون عمل کنم نه اینکه بشینم خونه همان آدم قبلی با همان شخصیت ورفتار قبلی باشم آنوقت انتظارروابط عالی را داشته باشم چون دارم تجسم میکنم وبا خدا صحبت میکنم حتی پیامبران وامامان ما هم حرکت میکردند ودر دل مسائل بودند مثلا به ابراهیم گفت خانه کعبه را بساز بت بزرگ را بشکن واو عمل کرد ویا به نوح الهام کرد کشتی را بساز واوعمل کردوکشتی را ساخت
خدا ایده ها را به ما میگه اینکه عمل کنیم یا نکنیم مهم هست
به جای اینکه دنبال تجسم باشیم بهتر است روی مهارتهای خود اعتماد به نفس و،شجاعت خودکار کنیم وحرکت کنیم در دل ترسها
هرروز سعی کنیم نقاط ضعف خود را پیدا کنیم وبهبود ببخشیم ونقاط قوت خودرا تقویت کنیم وحرکت کنیم
مراقبه
مراقبه کنترل ذهن هست این هست که به چیزی فکر نکنیم درگیر گذشته وآینده دور نباشیم مراقبه در لحظه زندگی کردن هست هیچ چیز عجیب وغریبی نیست مراقبه یعنی افکار بیماریزایی که از گذشته میادبریزیم دور وبه آنها توجه نکنیم به ا فکاری هم که بعدا 5 سال دیگه میخواد چه اتفاقی بیافته بریزیم دور وتمرکز کنیم که امروز ودر این لحظه چکاری باید انجام بدهم
سرمایه گذاری
بهتر است سرمایه گذاری رو خودمون روی شخصیتمون مهارتهامون ،تغییر باورهامون باشد وقتی قوی وتوانا وتوانمند بشیم آن پولهایی که میخواهیم در سرمایه گذاری در راهای مختلف بدست بیاریم در عرض یک روز می سازیم و تکاملی پیشرفت میکنیم
دوره قرآن
که در دوره 12 قدم در هر قدم یک جلسه قرآنی داریم
برای کسانی که در اول مسیر هستند
ابتدا عضو سایت abas manesh .comشوند که بیش از 400 فایل دانلودی رایگان هست که میتوانند از همان جا شروع کنند با خواندن کامنتهای هر فایل وبا مطالعه سوالات وپاسخهایی که در جواب آنها در بخش عقل کل مطرح شده می توانند استفاده کنند
مقایسه
مقایسه ما باید بین خودمون باشد با دیروز خودمون وگذشته خودمون نه مقایسه ما بادیگران
احساس لیاقت
که در فایلهای مختلف ،دوره روانشناسی ثروت ودوره ارزشمند احساس لیاقت کامل گفته شده وآن فایلهایی که در سایت هست همان چیزی است که دارم عمل میکنم وزندگی میکنم وهیچ چیز جدیدی نیست که متفاوت باشد وهمه آن مهارت پیدا کردن است اصلا چیز جدیدی نیست که اگر من آن را کشف کنم زندگیم متحول میشه من قانون اصلی جهان را پیدا کردم فقط تمرین کردن ودرک کردن آن هست همان بحث توحید ،توکل ،تصمیم گرفتن،شجاعت ،ایمان ،رفتن در دل ترسها ،کنترل ذهن تمام این مباحث را تمرین کنم واز عمل به این آموزه ها نتیجه بگیرم
اولین عاملی که نشان میده ما از مسیر خارج شدیم جسممان هست وقتی ما از لحاظ فکری از مسیر خارج میشیم وفکرمون منفی میشه ،باورهامون منفی میشه ،ووارد روزمرگی میشویم توجه امان برروی چیزهای نامناسب هست اولین وسریع ترین واکنش جسممان هست که مریض میشیم که در ابتدا ممکن هست آرام تر باشه بعد یواش یواش شدیدتر می شود،سردردهای عصبی ،معده درد ،کلیه دردو…… وقتی که من قانون رو بدونم از این نشانه ها متوجه میشم که من باید برگردم به مسیر که اگر برنگردم بیماری شدیدتر وشدیدتر میشود وقتی من دارم در مسیر درست حرکت میکنم ونتایج رو می گیرم چرا همین مسیر درست را ،بیشتر تمرین نکنم من باید روی همین تفکر تمرین کنم وسراغ چیزهای مختلف نروم واجازه ندهم ذهنم مرا منحرف کند
چگونه بر ترسهامون غلبه کنیم
برای غلبه بر ترسها بایدآرام آرام بریم تو دل ترسها مثلا از تاریکی میترسم برم تو دل تاریکی ……
مهاجرت
مهاجرت یعنی حرکت کردن دردل ناشناخته ها وبرای رسیدن به زندگی بهتر هست ، همان آیه معروف قرآن در مورد قوم بنی اسرائیل، یا همان آیه ای که می گوید وقتی شما میمیرید فرشتگان از شما می پرسند شما در زمین چگونه زیستیدکه پاسخ می دهیم ما مستضعف وبدبخت بودیم بعد فرشتگان جواب می دهند مگه زمین خداوند پهناور نبود که مهاجرت کنید بدا به حال شما که اگر در زمین بد زندگی کردید در دنیای آخرت هم بدتر خواهد بود مهاجرت یعنی رفتن در دل ترسها وحرکت کردن هست که البته بحث های توحیدی هم مطرح هست که وقتی محیطی برای شخصی امن می شود وهمه چیز اوکی هست این محیط امن سبب میشه که نتواند از پتانسیلهای خود استفاده کند ولی وقتی که واردجای جدیدی میشویم که همه غریبه هستند وشروع می کنیم به حرکت کردن وایجاد پتانسیلهای جدید ،احساس لیاقت بیشتری می کنیم وشهرها وکشورهایی که مهاجر پذیر هستند مهاجران وضعیت مالی بهتری نسبت به افراد بومی آن شهر دارند واین فقط بخاطر آن شجاعت وجسور بودن وحرکت کردن در دل ترسها وناشناخته هاست
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
به نام خدای هدایتگرم
گام شانزدهم:بهبود عملکرد، یک روند دائمی است.
ما برای اینکه به اهداف و خواسته هامون برسیم علاوه بر ایجاد باورهای درست باید به ایده ها و الهاماتی که خدا به ما میگه عمل کنیم هر روز باید در جهت بهبود مهارت ها و توانایی ها مون حرکت کنیم
کار کردن روی باورها به تنهایی کافی نیست در واقع ما با کار کردن روی ذهن مون با ایجاد باورهای درست به ایده هایی هدایت میشیم که ما رو به اهداف مون نزدیک و نزدیک تر میکنه یعنی تا وقتی ما حرکت نکنیم قدمی بر نداریم هر روز مهارت ها و توانایی هامون و تقویت نکینم به هیچ جا نمی رسیم و فقط داریم خودمون و گول میزنیم
بهترین و بزرگ ترین سرمایه ای که میتونیم انجام بدیم سرمایه گذاری روی شخصیت مون سرمایه گذاری روی توانایی هامون سرمایه گذاری روی مهارت هامون هستش
چون وقتی ما از درون قوی میشیم وقتی توانایی هایی که خدا در وجود ما قرار داده رو باور می کنیم هر کاری میتونیم انجام بدیم
تا وقتی داریم روی باورهامون کار میکنیم تا وقتی داریم طبق قانون پیش میریم نتایج میگیریم اگه رها کنیم بر می گردیم سر جای اول مون
نکته ی داستان اینه که استمرار داشته باشیم و قوانینی زندگی کردن بشه سبک زندگی ما
تنها راهش اینه تمرین و تکرار و تکرار این آگاهی ها و عمل به آنهاست.