https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-11 01:44:092024-11-08 05:09:27live | بهبود عملکرد، یک روند دائمی است
523نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداروشکر اومدم سراغ این گام و الان دارم به لطف خدا کامنت مینویسم اونم با حال خوب
خدایا شکرت برای امروز
استاد جان چقدر نکات عالی در این فایل فرمودین. من درباره یکیش میخام حرف بزنم نیازه بارها این فایل گوش بشه و درک بشه ،باید بگم که من تقریبا یکی از همین متوهمین بودم که میخاستم بدون رعایت قانون تکامل طبق زمان درخاستیم برسم به آنچه میخام تازه کلی هم مغرور شده بودم و مدام تو ذهنم ادمارو قضاوت میکردم که من هدایت شدم و اینا همه گمراه و مشرک و کافر هستن و جهان هم چنان در گوشی محکمی بهم زد که هنوزم صداش تو گوشمه
و من میخام بگم خدا جون زهرا تسلیم تویه کمکم کن با تواضع و با عزت نفس این مسیر را ادامه بدم خدا جونم منو ببخش به خودم ستم کردم منو به راه راست هدایت کن
بعضی از توهماتم را حتی روم نمیشه اینجا بگم اما چک و لگدش را خوردم خدایا شکرت حداقل فهمیدم چقدر تو مسیر اشتباه بودم و میدونم الان هم خیلی خیلی کار دارم خدا جونم میدونی چقدر به هدایتت و حمایتت محتاجم خدا جون من به هر خیری که برام بفرستی فقیرم
دیشب نوشتم خدا جون خواسته من اینه تو هدایتم کن قدم بعدی هر چند کوچک که باید بردارم چیه دیشب برا اولین بار نوشتم خدا جون منو قدم به قدم برای رسیدن به خواسته ام آماده کن هدایت من اون قدم کوچک بعدی را بهم بگو خالقم
امشب من پا رو یه ترسم گذاشتم من شبا تو خیابون میترسم رانندگی کنم امشب کمی انجامش دادم در حد دو سه تا خیابون و آهنگ ملکا ذکر تو گویم …. خدایا شکرت
خدا جون امروز گفتم زهرا باید پارو نزد وا داد …. گفتم زهرا اانقد تو ذهنت پبچیدش نکن وا بده خدایا کمکم کن وا بدم تسلیم بشم آروم بشم تا صدای هدایت تو را هر لحظه بشنوم و اقدام کنم
خالقم مرا از مسیر هموار آسان کن برای ارامش درونی برای رستگاری دنیا و آخرت
خدایا هزاران بار شکرت برای همه چی
خیلی راه دارم خدا جونم کمکم کن پر قدرت و با ارامش در مسیر تو پیوسته حرکت کنم هر روز کمی بهتر از دیروز
بی نهایت سپاسگزارم و استاد عزیز خانم شایسته و همه دوستان عزیز
الهی صدهزار مرتبه شکرت ک یک روز دگ در اوووووج خستگی ناشی از رقص زیاد تو عروسی قبل اینک بخابم متعهد شدم به نوشتن ینی اگ نمینوشتمااااا مگ میتونسم بخابممم استاد عاشقتونم بی نهایت شکر برای وجود ارزشمندتون تو زندگی قشنگم
اینک تو حرفه ای ک علاقه دارم و ایده الهامیش رو هم دریافت کردم و جسورانه براش قدم برمیدارم و سعی میکنم ترس هایی ک میاد سراغم رو خاموش کنم و ب قانون عمل کنم و کنترل کنم ذهنم رو ک جای دگ نپره و افکار مثبتی ک دارم رو روز ب روز ب باور قدرتمند کننده تبدیل کنم و مداومت داشته باشم براش اصل و اساس کل زندگی و قوانین حاکم برجهان هستی هس و با عمل کردن ب آموزه هام و دریافت الهاماتم سعی میکنم ب رشد و پیشرفت جهان کمک کنم و چکاری ازاین مهم تر
بیشتر دلم میخاد تو این فایل در مورد بحث ب شدت شیرین مهاجرت صحبت کنم ک اینم از خودتون یاد گرفتم استاد 30 سالی ک توی شهری زیبای اردبیل زندگی کردم همه چیز و تجربه کردم همه نقاطش رو میشناسم و کم و بیش تبدیل ب نقطه امنم شده تو این چند سالی ک روی خودم دارم کار میکنم اولین الهامی ک میومد این بود ک من باید برم باید پا روی ترسهام بذارم از وون نقطه امنم خارج شم حالا خدارو شکر بحث وابستگی و اینارو خیلی روش کار کردم ن تنها ب خانواده ب هیچ چیز تو این جهان وابسته نباشم هرلحظه رهاااااا و خالص باشم ک خدا همسری برام انتخاب کرد ک اصلا هیچ ربطی ب شهرم و حتی قومیتم نداره و از همه مهم تر مثل منه اونم میخاد جداااا از خانواده ها و تنها برای خودمون اولین مهاجرتمونو داخل ایران تجربه کنیم و بار و بندیل و جمع کنیم و بریم ب دور از حاشیه ها ب دور از چشم و هم چشمی ها ب دووووور از همه چیز خودمون و خدای خودمون باشه و این کیفی ک میکنیم و هزاران برابرش ودرک کنیم خوشحالم ک ب این نقطه رسیدم ک وقتی بعضا میشنوم از نزدیکانم میگن برو ب یک سال نکشیده برمیگردی تو دلم فقط اتکا ب یه نیروی عظیم دارم و میدونم ک بهترین هارو برام میچینه قدم ب قدم هیچ ترس و نگرانی و دلهره و اضطرابی ندارم ب لطف الله قدم برمیداریم و زندگیمون رو اونجور ک میخایم میسازیم همون ادما تحسینمون میکنن الهی صدهزار مرتبه شکرت
استاد قشنگم عاشقتونم
مریم جووووونم عاشقتم
خانواده قشنگم عاشقتونم
خدای بی نظیرم هزاران بار عاشقتم
درپناه الله یکتا شاد و خوشحال و پرانرژی و آروم باشین
توی بحث موفقیت یه فاکتور مهم وجود داره ب نام عمل کردن، ما برای کسایی ک عمل میکنن (مثلا شخصی ک مغازه دار هست و از صبح تا شب کار میکنه ولی باورهای درستی نداره ، مسیر رو داره میره ولی خلاف جهت خواستش) بهشون میگیم باید روی باورهاتون کار کنید،( کسایی ک عمل میکنند ب سمت هدفشون قدم برمیدارن اما مسیر رو دارن اشتباهی میرن میگیم ک رویای باورهاتون کار کنید)
شما باید هدفتون تجسم کنی تا بتونی جذبش کنی ، اما باید در کنارش برای رسیدن ب تجسمی ک توی ذهنت هست برنامه روزانه داشته باشی یه حرکتی بکنی، مهارتتو بیشتر کنی ، دنبال علایقت بری، استاندارد هاتو بالا ببری.
باید بری دنبال علاقت و هروز و هروز روی مهارتت کار کنی تا بهتر بشی ، ایمان داشته باشی ، تصمیمات درست بگیری ، جسارت داشته باشی ، بر ترس هات غلبه کنی ، قدم برداری تا نتایج جوری بشه ک ماهی 2 میلیون تومن برسه ب یک میلیارد ، اگه بهت ایده ای الهام میشه،فارق از اینکه جواب میده یا ن باید انجامش بدی، یا جواب میگیری یا مطمئن باش ک نتایج از دل همون ایده ب دست میاد.
تو نمیتونی آدم سابق باشی و کارای قبلتو انجام بدی و قدمی برنداری و انتظار ثروت و رسیدن ب خواسته هات داشته باشی.
دنبال تجسم 20 دقیقه اس نباش ، 20 دقیقه روی مهارتت کار کن ، 20 دقیقه روی اعتماد ب نفست کار کن ، رو شجاعتت ، روی رفتن تو دل ترس ها کار کن و قدم بردار.
مراقبه کنترل ذهن هست، در لحظه زندگی کردن هست ، تو فکر آینده و گذشته نباش ، اینکه پنج سال دیگه قراره چی بشه تو فکرش نباش. ب این فکر کن ک همین الان چ قدمی برداری و چ کاری انجام بدی.
کار خاصی نیاز نیست انجام بدید فقط یه سری قانون ساده رد باید تمرین کنید _ تکرار کنید ، بحث توحید، توکل، تصمیم گرفتن، شجاعت، ایمان، رفتن تو دل ترس ها.
برای مقابله با ترس باید بری تو دلش ، از هر چی میترسی آروم آروم انجامش بده.
پیش خودم میگفتم، من ک همش خواستمو تجسم میکنم بهش فکر مبکنم پس چرا چیزی نمیشه؟ من ک ب خدا ایمان دارم ، من ک هر الهامی بشه سریع انجامش میدم پس چرا چیزی نمیشه؟
با گوش دادن ب این فایل ب خودم اومدم، ی چیزی تو گوشم میگفت مگه تو اون آموزشایی ک خریدی رو نگاه کردی تا آخر؟ مگه همشو دوختی؟ مگه تکنیکای دوختی رو بلدی؟ پاشو شروع کن این دوره رو قدم ب قدم ببین و برو جلو،همه آموزشا رو دوخت بزن ک قشنگ بره ملکه ذهنت بشه، اون موقع خدا ی جوری الهاماتش رو بهت میگه، درارو برات باز میکنه ک باورت نمیشه.
استادجانم میخواستم ی اعترافی کنم که منم تا پیرارسال هرچندوقت یبار سراغ استادهای گوناگون وکتابهای مختلف بودم.عطش زیادی برای شنیدن آموزشهای موفقیت آمیز داشتم.از هر جایی ی چیزی یادمیگرفتم ولی بازم دلم باشمابود وحرفهای شما بیشترین تاثیررو روی من میذاشت.
یادمه یبارتوی یکی ازفایلا گفتید اگر میخوای نتیجه بگیری کلا با من باش و هی ازاین شاخه به اون شاخه نپر حرفهای همه رو که گوش میدی سردرگم وگمراه میشی.
من همون لحظه بعدتموم شد فایل تمام استادانی رو که داشتم آنفالو کردم والبته ناگفته نماند بعدها متوجه شدم که چقدرکلام شما به موقع ب دادم رسید چون امسال دیدم یکی ازهمون اساتید متاسفانه بدجوری زدن جاده خاکی.
ومن خداروشکر کردم که دیگه هیچ استقبالی از آموزش هاشون نکردم ولازم به ذکر بگم هیچوقتم متاسفانه ازفایلا ودوره هاشون نتیجه نگرفته بودم.
بهرحال ممنون ازتون که هستید.خدابرای ما حفظتون کنه.
یعنی همون ایمانی که عمل آورده و باعث شده که اقدام کنی و کار مورد علاقتو شروع کنی و حالا باید این عمل با دوام و هر روزه باشه تا نتایج به وجود بیاد یا نتایج بزرگتر بشه…
ولی چطور نتایج با استمرار بزرگتر میشه؟!؟
با ساخت باورهای درست و تغییر افکار ،اگه ما افکار گذشته رو داشته باشیم همون نتایج گذشته رو هم میگیریم، ولی وقتی افکار تغییر کنه قطعا نتایج هم تغییر میکنه…
همه نتایج با کنترل ذهن صورت میگیره، هر چقدر بهتر بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و اجازه ندیم که افکار نازیبا رومون تاثیر بذاره، و افسار افکارمون رو در دست بگیریم میتونیم اتفاقات خوب بیشتری رو هم رقم بزنیم…
اگه نشستی که خدا از آسمون برات پول بریزه چون تو داری با مراقبه و تجسم خواسته هات سعی میکنی که جذبشون کنی، سخت در اشتباهی…
خداوند میگه؛
از تو حرکت از من برکت
وقتی من کاری نکنم ،مهارت جدیدی یاد نگیرم، تو کارم آموزشهای لازمو نبینم ولی انتظار نتیجه ببشتر داشته باشم، این فقط یک توهم بزرگ که هرگز اتفاق نمیفته…
اگه دنبال خیرو برکت و نعمت و ثروت بیشتری، اگه دنبال موفقیتهای بزرگتری پس در راستای رسیدن بهشون حرکت کن، به هر ایده و الهامی که بهت گفته میشه عمل کن ،حتی اگه نتیجه نده، از تو دل اون ایده ایده های جدید دیگه بهت گفته میشه که قطعا راهگشا و نتیجه بخشه…
پس هیچ وقت ناامید نشو و همیشه تلاش کن تا به هرآنچه میخوای برسی چون تو لایق و سزاوار ثروتی و با موفقیت و رشد تو، جهان جای گسترده تر و زیباتری میشه…
امید که در این مسیر ثابت قدم و پایدار بمونیم و در پناه ایزد منان شاد و سلامت و توحیدی و سعادتمند باشیم…
خدایا کمکم کن تا اصل کلام استاد رو بنویسم و درک کنم و در عمل اجرا کنم.
برای هزارمین بار استاد اینجا تاکید میکنن بر حرکت کردن در مسیر مورد علاقه و کسب تخصص و مهارت.
هر روز باید یک زمانی رو اختصاص بدیم به دو تا کار:
اولا کسب مهارت در حوزه مورد علاقه مون و دوما کار کردن روی باورهامون و تجسم کردن خواسته هامون.
هیچکدوم از این دو تا کار به تنهایی ثمربخش نیست. یعنی کار فیزیکی بدون باورهای مناسب جواب نمیده. و برعکس روی باورها کار کردن و تجسم کردن بدون اقدام عملی هم جواب نمیده.
وقتی ما روی حوزه مورد علاقه مون تمرکز میکنیم و هر روز آگاهی و مهارتمون رو بالاتر میبریم و همزمان باورهای مناسبتری رو تو دهنمون میسازیم، ایده های کارآمد قابل اجرا به ما الهام میشه که اینجا تنها وظیفه ما عمل کردن بی قید و شرط به این ایده هاست.
این تمام کاری است که ما باید انجام بدیم.
این کسب مهارت در حوزه مورد علاقه مون به اضافه ساختن باورهای مناسب یعنی سرمایه گذاری روی خودمون که بهترین و سودآورترین سرمایه گذاری دنیاست و ثروت و نعمت و لذتی که از این راه میتونیم بدست بیاریم بینهایته.
ما باید هر روز خودمون رو کمی ارتقا بدیم و خودمون رو فقط با دیروز خودمون مقایسه کنیم نه با هیچ کس دیگه ای در جهان.
قانون همینقدر ساده اس. ما فقط باید فقط روی همین آموزه های استاد عباسمنش تمرکز کنیم و نیاز نیست دنبال هیچ آگاهی دیگه ای بگردیم. چون با این کار انرژی و تمرکزمون رو پراکنده میکنیم و هدر میدیم. فقط و فقط کافیه تعهد بدیم و همین قوانین رو هر روز مدام تکرار و تکرار و تکرار کنیم. دقیقا مثل نفس کشیدن و غذا خوردن یا ورزش کردن میمونه. باید همیشه انجامش بدیم.
مثال کشتی که اگر شما فقط یک فن زیر دو خم رو آنقدر تمرکز و تکرار و تمرین کنی که عالی بشی و توی مسابقه بتونی بصورت خودکار اونو اجرا کنی، میتونی هر حریفی رو ببری. نیاز نیست صدتا فن و تکنیک رو یاد بگیری.
بیماری جسمی اولین نشونه اینه که ما از مسیر درست خارج شدیم و جسممون واکنش نشون داده. یعنی تو روزمرگی هامون غرق شدیم و کانون توجه و ورودی هامون مون رو کنترل نکردیم. ولی باید بدونیم که کار کردن روی قوانین یک کار دائمیه. نتایج تا وقتی باقی میمونه که ما داریم کار میکنیم ولی به محض اینکه رها کنیم عقبگرد خواهیم کرد و نتایج کم کم برمیگرده!
راه غلبه بر هر ترسی اینکه که بریم تو دل همون ترس. مثلا اگر از صحبت کردن در جمع میترسی دقیقا برو و توی جمع صحبت کن.
مهاجرت یعنی نموندن تو نقطه امن و اجرای توحید در عمل و حرکت کردن و رفتن تو دل ترس ها و ناشناخته ها. مهاجرت باعث میشه پتانسیل های وجودت شکوفا بشه و پیشرفت کنی و موفق تر بشی.
خدایا شکرت تا الان چندین بار این آگاهی ها رو از زبان استاد به شیوه های متفاوت شنیدم و درک کردم. از خداوند میخوام کمکم کنه که بیشتر باور کنم و بیشتر عمل کنم! خدایا من نمیخوام این آگاهی ها رو با خودم حمل کنم میخوام بهشون عمل کنم و نتیجه بگیرم! هدایتم کن.
باز تو این جلسه هم استاد آگاهی های12قدم رو پیشنهاد میدن و من مصممتر ک این دوره قدم سومش رو هم بخرم
فعلا پول قدم سوم رو دارم قدم بعدی میسپارم به خدا برام ردیفش کنه
من امروز طی یک حرکت انقلابی قبل از اینکه این فایل رو گوش کنم تمام پیج های موفقیتی رو حذف کردم
از بعضی ها هم دوره خریدم اما گفتم باید اون آگاهی های رو میشنیدم تا آماده دریافت این آگاهی ها بشم..باید روند تکانم طی میشد با این دیدگاه راحت حذف کردم..
بعد امدم تو سایت قدم 16 رو گوش کنم استاد در مورددرک اصل و تکرار همون اصل اشاره کردن.این شاخه به این شاخه نباید شد یک اصل یاد میگیریم و تمرین میکنیم ک توش حرفه ای شیم..
من جز دسته اول هستم از خدا میخوام به سمت صراط المستقیم منو هدایت کنه..
تا طبق قانون تلاش هام به نتیجه برسه
سپاس از استاد عزیز برای این فایل زیبا.
در پناه امن خداوند مهربان شاد باشید و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان عزیز در پروژه خانه تکانی
امروز شانزدهمین گام من در پروژه خانه تکانی به صورت گام به گام من است
بسیار فایل عالی بود یا من دارم بهتر میشم نمیدونم ولی این فایل خیلی خوب بود خیلی آگاهی ها و نکات مهمی رو شنیدم
خداروسپاسگزارم که امروز این گام برداشتم امروز هم یه قدم کوچک به سمت زندگی بهتر و آرزوهام برداشتم
استاد من خیلی به حرفهای شما فکر کردم
به خصوص درمورد علاقه که گفتید روزی 20 دقیقه مهارت کسب کنید
به خودم گفتم منم میخوام مثل استاد عباسمنش توی کارم متخصص بشم
(میدونید چرا اینو گفتم چون یه حرفی توی گام های قبل زدید که من وقتی اومدم کامنت چندسال پیش خودم توی این فایل خوندم فهمیدم که این داستان خوب متوجه شدید چقدر در موردش فهمیدین و حواس جمع هستین)
در ادامه ذهنم گفت که تو اگه راس میگی برو شروع کن
قبلا وقتی ذهنم این مدلی باهام حرف میزد میگفتم این داره منو سرزنش میکنه فلان میکنه میخواد منو بکش پایین اعتماد به نفسم بگیره
هی هر بار من میگفتم میخوام فلان اتفاق بیوفته میگفت تو اگر راست میگی اول فلان کار
برو بکن بعد بگو..
برو شروع کن
این داستان من از پارسال میاد تا همین الان
هست
هزار بار شده من گفتم فلان چیز میخوام اتفاق بیوفته تجسم کردم گفته برو اگر راست میگی شروعش کن فلان فلان برس بعد بیا اینو بگو
خلاصه اینبار که گفتم میخوام مثل استاد عباسمنش متخصص بشم زیر بم کار رو بلد باشم دربیارم
گفت اگه راست میگی برو شروع کن
راست میگه باید برم شروع کنم دیگه بسه
تا همینجا بسه.
بعدش این سوال پرسیدم از خودم توی دفترم که چطور شروع کنم؟
نشستم فکر کردن گفتم منم باید 20 دقیقه وقت بذارم برای اینکه توی فوتسال به مهارت برسم بهتر برسم
من که الان بخاطر فهمیدن مسیر اشتباه تیم و مربی که امسال تابستون باهاشون تمرین میکردم کلا اومدم بیرون.
قبلا از اینکه با اینا تمرین کنم و حتی همزمانش
برای خودم تمرین داشتم مثلا در حد 15 دقیقه تمرکز میذاشتم یه مهارتی افرایش بدم
و اون روپایی زدن بود
که اول سال وقتی تمرین میکردم از یه جایی حس میکردم اصلا جون ندارم نه اینکه نتونم ها نمیشد اصلا بدنم راه نمیومد و من هر روز که انجام میدادم تیک میزدم دیگه از یه روزهایی دیگه تیک نخورد و رها کردم
توی تایمی که سالن میرفتم هم شبا تمرین داشتم هم دویدن و روپایی
حتی یه دو روزی بود شروع کرده بودم بعد از دویدن توی پارک تنهایی با دیوار داخل پارک یا جدول ها پاسکاری تک ضرب بدون کنترل
یا کشیدن توپ با کف پا و ضربه زدن که توی فوتسال مرسوم به کشیدن توپ و خیلی ام استفاده میشه
اما دیگه جون نداشتم و گفتم واقعاااا نمیتونم
بعد از اون هم 2 هفته توی خونه افتادم گرفتم خوابیدم و استراحت کردم و خوردم و واقعا همه چیزم تعطیل شد وتا دوباره حالم بهتر شد و شروع کردم به تلاش و..
اما اینجا گفتم من باید روزی 20 دقیقه وقت بذارم و مهارتم توی فوتسال بیشتر کنم و شروع کنم
با خودم صحبت کردم و فکر کردم بعدش نمیدونم چیشد به خودم گفتم ببین من توی اون مدتی که میرفتم سالن فوتسال کلی گل زدم حتی توی استارت و حرکت طولی و رسیدن به توپی که برام میفرستادن هر دفعه رکورد بهتر شد با اینکه به توپ نمیرسیدم
و یا جاهایی که به توپ رسیدم چه گل های قشنگی زدم
یا اینکه من با پا راست از سمت راست ضربه ایستگاهی زدم توی فاصله 9 یا 10 متر بود همین حدود و رفت گوشه سمت چپ
این در حالیه که عموما راست پاها سمت چپ بازی میکنن و بهتر ضربه میزنن چون پا راست از سمت چپ به دربازه نزدیک تره و راحت تره کلا اون جا
ولی من تونستم این ضربه قشنگ بزنم گوشه سمت چپ دور از دسترس دربازه بان
یا خودم گل اول توی تمرینات میزدم
یا اینکه برای اولین بار تونستم توپ از نقطه کرنر بفرستم که توی دربازه
این در حالی که اونایی که بودن و داشتن این حرکت میزدن و بیشتر از من تمرین میومدن نتونستن یا اگر تونسته باشن نهایتا یکبار بوده
یا اینکه توی 6 متر بهترین بازیکن تیممون رو توپش زدم وقتی با توپ رو برو بود
یا بارها وقتی بازی میکردیم و من توی تیم ضعیفه بودم خودم گل اول زدم و
بازی هامون مساوی میشد
و… اینا چیزایی بود به ذهنم اومد
میتونم روی اینا تمرکز کنم توجه کنم تحسین کنم احساسم خوب بشه اعتماد به نفس بگیرم عزت نفسم بره بالا اینکه من میتونم یا منم میتونم و خودم باور کنم استعداد هامو و توانایی هایی که دارم و نمیبینمشون چون شاید به اندازه کافی زمان و وقت و بها لازم نمیذارم یا بخاطر بودن توی مسیر نادرست دارم تلاش های بیهوده انجام میدم که از من بیشتر پنهون موندن
خلاصه حس کردم باید اون عینک رنگی بردارم از روی چشام یا اون پارچه رنگی که روی اینا کشیده بودم وقتی وارد خونه(درونم) میشم اینا زیر این پارچه هستن و من نمیبینمشون
چون هیچ چیز شفاف نیست و منم نمیبینمشون
بخاطر همین اولین قدم من دیدن و تغییر زاویه دیدم نسبت به خودم و تمرکز روی اون جاهایی که توی سالن خوب بودم روی اینکه من توی سختترین شرایط آب و هوایی هرگز تمرینم ترک نکردم و دویدم و سرعتم رو ارتقاع دادم توی سرعت کمتر چندکیلومتر میدویدم
و میخوام که اینو اولین قدم ببینم و در جهت قدم بردارم
توجه و تمرکز روی همین این چیزایی که خوب بودم توشون باعث من اعتماد به نفس اینو پیدا کنم که اگر فردا رفتم توی تیمی تست دادم که بازیکناش واقعا عالی بودن توی پست و بازیشون من خودم کم نبینم و بتونم کنارشون بازی کنم و یاد بگیرم و رشد بیشتری داشته باشم
مهم تر از همه این همون حرفهای استاد توی یکی از گام های قبلی که درمورد علف های هرز پارادایس هست ( شباهت رابطه ذهن و افکار منفی و علف های هرز) اینکه استاد گفتن وقتی یه هدف بزرگ دارید بیاید قسمت قسمتش کنید یهو از همون اول نگید من میخوام برم و کلش انجام بدم اینجوری کلا بیخیالش میشید
اول قدم برمیداری و بعد روی نتایج تمرکز میکنی تحسین میکنی این موفقیت احساست خوب میشد انرژی میگیری میری یه قدم بیشتر و بزرگتر و…. این داستان تا رسیدن به هدفت ادامه خواهد داشت
خیلیهامون وقتی یه آگاهی رو دریافت میکنیم، میایم طبق پیشفرضها و شنیدههامون، اون آگاهی رو دستکاریش میکنیم تا به شکلی بشنویم و دریافتش کنیم که دوست داریم و هماهنگ با قبل ماست.
حالا خیلیها وقتی تجسم و خلق آرزوها رو میشنون، توهم میزنن که قراره کاری نکنن و جهان/خداوند براشون یه کیسه پول بندازه.
یه لول پایینتر، افرادی رو داریم که منتظر قرعه کشی، لاتاری، بورس یا در کل یه عامل بیرونی هستن تا موفق بشن.
اما در مقابل همه اینا، افرادی رو داریم که بسیار تلاش میکنند ولی در جهت اشتباه، این گروه ”تجسم لازم” نامیده میشون، چرا که فاکتور ”تلاش کردن” رو دارند و تنبل نیستند ولی مسیر رو دارند کج میرن. حالا ”تجسم و دریافت الهامات/قدمها” کمکشون میکنه تا زودتر به اهدافشون برسند.
ببینید شما برای رسیدن به اهدافتون باید قدمهای روزانه بردارید، پلن داشته باشید، هدف داشته باشید، کار کنید، و بله ”تجسم” باعث میشه با اشتیاق بیشتر همون اهداف روزانه رو انجام بدین، بیخیال نشید.
تجسم باعث حرکت باید بشه، و تو حرکت، الهامات میان، قدمهای بعد گفته میشن، قدمها هم قابل برداشتن هستن، به شرطی که کفش رو ور کشییی!
گامهای متوالی درست باعث موفقیت میشن.
وقتی روی اهدافت، روزانه کار میکنی، و بهبود دائمی لازمه! لازمه که شخصیتت رو هم تغییر بدی! لازمه بر ترسها غلبه کنی، نجوا رو ساکت کنی.
این تلاشها در واقع بهترین نوع سرمایه گذاری هم هست، چون شمایی که هر روز داری در جهت بهتر شدن کار میکنی، متخصصتر هم میشی، انگشت شمارتر میشی، یعنی کسی که کار رو خوب بلده در بیاره و اونوقت ثروت هم دنبالت میاد، افراد دنبال اینن که مشتری تو باشن.
تو این راه با کسی هم رقابت نکن دیگه، تنها رقابت باید با دیروز و ماه پیش خودت باشه!
حرکت کردن، توکل کردن، شجاعت و ساخت باورهای خوب رو ما بعنوان اصل میشناسیم. دنبال هیچ تکنیک دیگهای هم نباش و هی سعی کن اصل رو خوب درک کنی! آشفتگی فکری، نشتی فکر و انرژی و پراکندگی ذهنی الکی برای خودت نساز. روی اصل کار کن که همه چیز بهت میده و اگه وقت اضافی داری، برو دنبال فااااااان…
آقا فان واقعا تو زندگی من یکی لگدمال شده، شخصا باید قابلیتهای جدید این دنیا رو تست کنم و لذت ببرم. یعنی پنجره زنگ زدهاش رو بگشایم!
این روح شما باید با باورهای خوب تغذیه بشه، با لذت بردن تغذیه بشه و هر لحظه باید اینو انجامش بدی! نه اینکه درگیر روزمرهگی بشی! به قول مریم جان، خودخواه باش و زمانی رو در روز برای خودت و جلا دادن به روحت بگذار، آقا صلاه کن، نماز بجا بیار، توجه به سبحان کن!
این توجه به اصل، به شما خوشبختی دائمی میده، واقعا دیگه دنبال چی هستیم؟ چی از این ساده تر؟
🟢 صحبتهایی راجع به مهاجرت:
مهاجرت یعنی نعمت!
جهان یه سری ویژگیهای بیشتر، یه سری نعمت مخفیتر هم داره که وقتی شما مهاجرت میکنی، در مدار دریافتش قرار میگیری.
تو مهاجرت شما بر توحیدت کار میکنی، غلبه بر ترسها، حرکت کردن، استفاده از پتانسیل، خلاقیت و تواناییهایی که قبلا پوشیده بوده و این پاداش جهان به هر کسی هست که حرکت میکنه.
حالا با تکرار این صحبتها، ”مهاجرت” رو تو ذهنت، بزرگ بساز، خوش طعم بساز و براش حرکت کن! اقدام کن، آماده شو و صبور باش و بعد مهاجرت کن!
در پناه الله مهربان ثروتمند در تمام جنبههای زندگیتون باشید. آخه خودش ثروت هست..
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیزم و همه دوستان.
گام شانزدهم از خانه تکانی ذهن.
ما باید در مسیر علاقمون حرکت کنیم و مهارت هامونو افزایش بدیم.
خدا رو شکر که من این کارو انجام دادم و باید استمرار داشته باشم.
من از کاری که بهش علاقه نداشتم بیرون اومدم و وارد کار مورد علاقم شدم. مهارت کسب کردم، تمرین کردم، تکرار کردم و اینا رو باید همچنان ادامه بدم و استمرار داشته باشم.
در مورد مراقبه: مراقبه همون کنترل ذهنه. مراقبه ، در لحظه زندگی کردنه. مشغول به گذشته و آینده نشی. این خیلی تمرین میخواد. در لحظه زندگی کردن ، نیاز به تمرین داره اما وقتی انجامش میدی ، به مرور برات راحت تر میشه.
در مورد مقایسه: مقایسه ی ما باید بین خودمون و دیروز خودمون باشه ، نه مقایسه ما با دیگران.
اعتراف میکنم هنوزم گاهی ذهنم منو با دیگران مقایسه میکنه ، البته سریع متوجه میشم و به این مقایسه پایان میدم و شروع میکنم به تمرکز روی نکات مثبت خودم. اما میخوام بگم که ما باید همیشه همیشه همیشه رو ذهنمون کار کنیم. اینطور نیست که بگیم خب حالا من اینا رو یاد گرفتم و انجام دادم ، دیگه کافیه و همیشه میتونم همینقدر خوب انجام بدم ، نه. اینطور نیست.
ما باید همیشه در حال تکرار و تمرین باشیم.
من خودم به محض اینکه غافل میشم از تمرین، نتیجش رو توی حال خودم و توی احساس خودم میبینم. برای همینه که میگم باید همیشه در حال تمرین و کار کردن روی باور و ذهنمون باشیم تا اینکه خیلی رشد کنیم در این زمینه.
اولین نشانه ای که نشون میده از مسیر خارج شدیم، جسم ما هست.
وقتی فکرتون منفی میشه، وقتی میرید تو روزمرگی، وقتی به چیزهای نامناسب توجه میکنید، اولین و واضح ترین واکنش، جسمتونه. مریض میشید.
اگه شما قانون رو بدونید، متوجه میشید که باید برگردید به مسیر.
به نام خدای قشنگم که امروز کلی به من حال داد
سلام خدمت همه عزیزان
گام شانزدهم
خداروشکر اومدم سراغ این گام و الان دارم به لطف خدا کامنت مینویسم اونم با حال خوب
خدایا شکرت برای امروز
استاد جان چقدر نکات عالی در این فایل فرمودین. من درباره یکیش میخام حرف بزنم نیازه بارها این فایل گوش بشه و درک بشه ،باید بگم که من تقریبا یکی از همین متوهمین بودم که میخاستم بدون رعایت قانون تکامل طبق زمان درخاستیم برسم به آنچه میخام تازه کلی هم مغرور شده بودم و مدام تو ذهنم ادمارو قضاوت میکردم که من هدایت شدم و اینا همه گمراه و مشرک و کافر هستن و جهان هم چنان در گوشی محکمی بهم زد که هنوزم صداش تو گوشمه
و من میخام بگم خدا جون زهرا تسلیم تویه کمکم کن با تواضع و با عزت نفس این مسیر را ادامه بدم خدا جونم منو ببخش به خودم ستم کردم منو به راه راست هدایت کن
بعضی از توهماتم را حتی روم نمیشه اینجا بگم اما چک و لگدش را خوردم خدایا شکرت حداقل فهمیدم چقدر تو مسیر اشتباه بودم و میدونم الان هم خیلی خیلی کار دارم خدا جونم میدونی چقدر به هدایتت و حمایتت محتاجم خدا جون من به هر خیری که برام بفرستی فقیرم
دیشب نوشتم خدا جون خواسته من اینه تو هدایتم کن قدم بعدی هر چند کوچک که باید بردارم چیه دیشب برا اولین بار نوشتم خدا جون منو قدم به قدم برای رسیدن به خواسته ام آماده کن هدایت من اون قدم کوچک بعدی را بهم بگو خالقم
امشب من پا رو یه ترسم گذاشتم من شبا تو خیابون میترسم رانندگی کنم امشب کمی انجامش دادم در حد دو سه تا خیابون و آهنگ ملکا ذکر تو گویم …. خدایا شکرت
خدا جون امروز گفتم زهرا باید پارو نزد وا داد …. گفتم زهرا اانقد تو ذهنت پبچیدش نکن وا بده خدایا کمکم کن وا بدم تسلیم بشم آروم بشم تا صدای هدایت تو را هر لحظه بشنوم و اقدام کنم
خالقم مرا از مسیر هموار آسان کن برای ارامش درونی برای رستگاری دنیا و آخرت
خدایا هزاران بار شکرت برای همه چی
خیلی راه دارم خدا جونم کمکم کن پر قدرت و با ارامش در مسیر تو پیوسته حرکت کنم هر روز کمی بهتر از دیروز
بی نهایت سپاسگزارم و استاد عزیز خانم شایسته و همه دوستان عزیز
در پناه خدا باشیم به امید الله
به نام خدای مهربون و هدایتگرم
گام شونزدهم خونه تکونی ذهن جستجوگر و عالی ام
الهی صدهزار مرتبه شکرت ک یک روز دگ در اوووووج خستگی ناشی از رقص زیاد تو عروسی قبل اینک بخابم متعهد شدم به نوشتن ینی اگ نمینوشتمااااا مگ میتونسم بخابممم استاد عاشقتونم بی نهایت شکر برای وجود ارزشمندتون تو زندگی قشنگم
اینک تو حرفه ای ک علاقه دارم و ایده الهامیش رو هم دریافت کردم و جسورانه براش قدم برمیدارم و سعی میکنم ترس هایی ک میاد سراغم رو خاموش کنم و ب قانون عمل کنم و کنترل کنم ذهنم رو ک جای دگ نپره و افکار مثبتی ک دارم رو روز ب روز ب باور قدرتمند کننده تبدیل کنم و مداومت داشته باشم براش اصل و اساس کل زندگی و قوانین حاکم برجهان هستی هس و با عمل کردن ب آموزه هام و دریافت الهاماتم سعی میکنم ب رشد و پیشرفت جهان کمک کنم و چکاری ازاین مهم تر
بیشتر دلم میخاد تو این فایل در مورد بحث ب شدت شیرین مهاجرت صحبت کنم ک اینم از خودتون یاد گرفتم استاد 30 سالی ک توی شهری زیبای اردبیل زندگی کردم همه چیز و تجربه کردم همه نقاطش رو میشناسم و کم و بیش تبدیل ب نقطه امنم شده تو این چند سالی ک روی خودم دارم کار میکنم اولین الهامی ک میومد این بود ک من باید برم باید پا روی ترسهام بذارم از وون نقطه امنم خارج شم حالا خدارو شکر بحث وابستگی و اینارو خیلی روش کار کردم ن تنها ب خانواده ب هیچ چیز تو این جهان وابسته نباشم هرلحظه رهاااااا و خالص باشم ک خدا همسری برام انتخاب کرد ک اصلا هیچ ربطی ب شهرم و حتی قومیتم نداره و از همه مهم تر مثل منه اونم میخاد جداااا از خانواده ها و تنها برای خودمون اولین مهاجرتمونو داخل ایران تجربه کنیم و بار و بندیل و جمع کنیم و بریم ب دور از حاشیه ها ب دور از چشم و هم چشمی ها ب دووووور از همه چیز خودمون و خدای خودمون باشه و این کیفی ک میکنیم و هزاران برابرش ودرک کنیم خوشحالم ک ب این نقطه رسیدم ک وقتی بعضا میشنوم از نزدیکانم میگن برو ب یک سال نکشیده برمیگردی تو دلم فقط اتکا ب یه نیروی عظیم دارم و میدونم ک بهترین هارو برام میچینه قدم ب قدم هیچ ترس و نگرانی و دلهره و اضطرابی ندارم ب لطف الله قدم برمیداریم و زندگیمون رو اونجور ک میخایم میسازیم همون ادما تحسینمون میکنن الهی صدهزار مرتبه شکرت
استاد قشنگم عاشقتونم
مریم جووووونم عاشقتم
خانواده قشنگم عاشقتونم
خدای بی نظیرم هزاران بار عاشقتم
درپناه الله یکتا شاد و خوشحال و پرانرژی و آروم باشین
فعلا.
گام شونزدهم از خانه تکانی ذهن.
سلام ب استاد عزیز و همه دوستان.
توی بحث موفقیت یه فاکتور مهم وجود داره ب نام عمل کردن، ما برای کسایی ک عمل میکنن (مثلا شخصی ک مغازه دار هست و از صبح تا شب کار میکنه ولی باورهای درستی نداره ، مسیر رو داره میره ولی خلاف جهت خواستش) بهشون میگیم باید روی باورهاتون کار کنید،( کسایی ک عمل میکنند ب سمت هدفشون قدم برمیدارن اما مسیر رو دارن اشتباهی میرن میگیم ک رویای باورهاتون کار کنید)
شما باید هدفتون تجسم کنی تا بتونی جذبش کنی ، اما باید در کنارش برای رسیدن ب تجسمی ک توی ذهنت هست برنامه روزانه داشته باشی یه حرکتی بکنی، مهارتتو بیشتر کنی ، دنبال علایقت بری، استاندارد هاتو بالا ببری.
باید بری دنبال علاقت و هروز و هروز روی مهارتت کار کنی تا بهتر بشی ، ایمان داشته باشی ، تصمیمات درست بگیری ، جسارت داشته باشی ، بر ترس هات غلبه کنی ، قدم برداری تا نتایج جوری بشه ک ماهی 2 میلیون تومن برسه ب یک میلیارد ، اگه بهت ایده ای الهام میشه،فارق از اینکه جواب میده یا ن باید انجامش بدی، یا جواب میگیری یا مطمئن باش ک نتایج از دل همون ایده ب دست میاد.
تو نمیتونی آدم سابق باشی و کارای قبلتو انجام بدی و قدمی برنداری و انتظار ثروت و رسیدن ب خواسته هات داشته باشی.
دنبال تجسم 20 دقیقه اس نباش ، 20 دقیقه روی مهارتت کار کن ، 20 دقیقه روی اعتماد ب نفست کار کن ، رو شجاعتت ، روی رفتن تو دل ترس ها کار کن و قدم بردار.
مراقبه کنترل ذهن هست، در لحظه زندگی کردن هست ، تو فکر آینده و گذشته نباش ، اینکه پنج سال دیگه قراره چی بشه تو فکرش نباش. ب این فکر کن ک همین الان چ قدمی برداری و چ کاری انجام بدی.
کار خاصی نیاز نیست انجام بدید فقط یه سری قانون ساده رد باید تمرین کنید _ تکرار کنید ، بحث توحید، توکل، تصمیم گرفتن، شجاعت، ایمان، رفتن تو دل ترس ها.
برای مقابله با ترس باید بری تو دلش ، از هر چی میترسی آروم آروم انجامش بده.
پیش خودم میگفتم، من ک همش خواستمو تجسم میکنم بهش فکر مبکنم پس چرا چیزی نمیشه؟ من ک ب خدا ایمان دارم ، من ک هر الهامی بشه سریع انجامش میدم پس چرا چیزی نمیشه؟
با گوش دادن ب این فایل ب خودم اومدم، ی چیزی تو گوشم میگفت مگه تو اون آموزشایی ک خریدی رو نگاه کردی تا آخر؟ مگه همشو دوختی؟ مگه تکنیکای دوختی رو بلدی؟ پاشو شروع کن این دوره رو قدم ب قدم ببین و برو جلو،همه آموزشا رو دوخت بزن ک قشنگ بره ملکه ذهنت بشه، اون موقع خدا ی جوری الهاماتش رو بهت میگه، درارو برات باز میکنه ک باورت نمیشه.
ب امید هدایت الله.
سلام وعرض ادب خدمت استادان عزیزم وخانواده نازنینم
ردپای گام16
استادجانم میخواستم ی اعترافی کنم که منم تا پیرارسال هرچندوقت یبار سراغ استادهای گوناگون وکتابهای مختلف بودم.عطش زیادی برای شنیدن آموزشهای موفقیت آمیز داشتم.از هر جایی ی چیزی یادمیگرفتم ولی بازم دلم باشمابود وحرفهای شما بیشترین تاثیررو روی من میذاشت.
یادمه یبارتوی یکی ازفایلا گفتید اگر میخوای نتیجه بگیری کلا با من باش و هی ازاین شاخه به اون شاخه نپر حرفهای همه رو که گوش میدی سردرگم وگمراه میشی.
من همون لحظه بعدتموم شد فایل تمام استادانی رو که داشتم آنفالو کردم والبته ناگفته نماند بعدها متوجه شدم که چقدرکلام شما به موقع ب دادم رسید چون امسال دیدم یکی ازهمون اساتید متاسفانه بدجوری زدن جاده خاکی.
ومن خداروشکر کردم که دیگه هیچ استقبالی از آموزش هاشون نکردم ولازم به ذکر بگم هیچوقتم متاسفانه ازفایلا ودوره هاشون نتیجه نگرفته بودم.
بهرحال ممنون ازتون که هستید.خدابرای ما حفظتون کنه.
درپناه خداباشید.آمین
گام شونزدهم از خانه تکانی ذهن
لایو “بهبود عملکرد، یک روند دائمی است”
چند روز پیش استاد تو یکی دیگه از لایوها گفتن ؛
فکر میکنید افراد چجوری به موفقیت میرسن؟!؟
جواب: با استمرار تو کاری که دارن انجام میدن
یعنی همون ایمانی که عمل آورده و باعث شده که اقدام کنی و کار مورد علاقتو شروع کنی و حالا باید این عمل با دوام و هر روزه باشه تا نتایج به وجود بیاد یا نتایج بزرگتر بشه…
ولی چطور نتایج با استمرار بزرگتر میشه؟!؟
با ساخت باورهای درست و تغییر افکار ،اگه ما افکار گذشته رو داشته باشیم همون نتایج گذشته رو هم میگیریم، ولی وقتی افکار تغییر کنه قطعا نتایج هم تغییر میکنه…
همه نتایج با کنترل ذهن صورت میگیره، هر چقدر بهتر بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و اجازه ندیم که افکار نازیبا رومون تاثیر بذاره، و افسار افکارمون رو در دست بگیریم میتونیم اتفاقات خوب بیشتری رو هم رقم بزنیم…
اگه نشستی که خدا از آسمون برات پول بریزه چون تو داری با مراقبه و تجسم خواسته هات سعی میکنی که جذبشون کنی، سخت در اشتباهی…
خداوند میگه؛
از تو حرکت از من برکت
وقتی من کاری نکنم ،مهارت جدیدی یاد نگیرم، تو کارم آموزشهای لازمو نبینم ولی انتظار نتیجه ببشتر داشته باشم، این فقط یک توهم بزرگ که هرگز اتفاق نمیفته…
اگه دنبال خیرو برکت و نعمت و ثروت بیشتری، اگه دنبال موفقیتهای بزرگتری پس در راستای رسیدن بهشون حرکت کن، به هر ایده و الهامی که بهت گفته میشه عمل کن ،حتی اگه نتیجه نده، از تو دل اون ایده ایده های جدید دیگه بهت گفته میشه که قطعا راهگشا و نتیجه بخشه…
پس هیچ وقت ناامید نشو و همیشه تلاش کن تا به هرآنچه میخوای برسی چون تو لایق و سزاوار ثروتی و با موفقیت و رشد تو، جهان جای گسترده تر و زیباتری میشه…
امید که در این مسیر ثابت قدم و پایدار بمونیم و در پناه ایزد منان شاد و سلامت و توحیدی و سعادتمند باشیم…
با عشق سپیده️
به نام الله
فایل شانزدهم پروژه خانه تکانی ذهن:
خدایا کمکم کن تا اصل کلام استاد رو بنویسم و درک کنم و در عمل اجرا کنم.
برای هزارمین بار استاد اینجا تاکید میکنن بر حرکت کردن در مسیر مورد علاقه و کسب تخصص و مهارت.
هر روز باید یک زمانی رو اختصاص بدیم به دو تا کار:
اولا کسب مهارت در حوزه مورد علاقه مون و دوما کار کردن روی باورهامون و تجسم کردن خواسته هامون.
هیچکدوم از این دو تا کار به تنهایی ثمربخش نیست. یعنی کار فیزیکی بدون باورهای مناسب جواب نمیده. و برعکس روی باورها کار کردن و تجسم کردن بدون اقدام عملی هم جواب نمیده.
وقتی ما روی حوزه مورد علاقه مون تمرکز میکنیم و هر روز آگاهی و مهارتمون رو بالاتر میبریم و همزمان باورهای مناسبتری رو تو دهنمون میسازیم، ایده های کارآمد قابل اجرا به ما الهام میشه که اینجا تنها وظیفه ما عمل کردن بی قید و شرط به این ایده هاست.
این تمام کاری است که ما باید انجام بدیم.
این کسب مهارت در حوزه مورد علاقه مون به اضافه ساختن باورهای مناسب یعنی سرمایه گذاری روی خودمون که بهترین و سودآورترین سرمایه گذاری دنیاست و ثروت و نعمت و لذتی که از این راه میتونیم بدست بیاریم بینهایته.
ما باید هر روز خودمون رو کمی ارتقا بدیم و خودمون رو فقط با دیروز خودمون مقایسه کنیم نه با هیچ کس دیگه ای در جهان.
قانون همینقدر ساده اس. ما فقط باید فقط روی همین آموزه های استاد عباسمنش تمرکز کنیم و نیاز نیست دنبال هیچ آگاهی دیگه ای بگردیم. چون با این کار انرژی و تمرکزمون رو پراکنده میکنیم و هدر میدیم. فقط و فقط کافیه تعهد بدیم و همین قوانین رو هر روز مدام تکرار و تکرار و تکرار کنیم. دقیقا مثل نفس کشیدن و غذا خوردن یا ورزش کردن میمونه. باید همیشه انجامش بدیم.
مثال کشتی که اگر شما فقط یک فن زیر دو خم رو آنقدر تمرکز و تکرار و تمرین کنی که عالی بشی و توی مسابقه بتونی بصورت خودکار اونو اجرا کنی، میتونی هر حریفی رو ببری. نیاز نیست صدتا فن و تکنیک رو یاد بگیری.
بیماری جسمی اولین نشونه اینه که ما از مسیر درست خارج شدیم و جسممون واکنش نشون داده. یعنی تو روزمرگی هامون غرق شدیم و کانون توجه و ورودی هامون مون رو کنترل نکردیم. ولی باید بدونیم که کار کردن روی قوانین یک کار دائمیه. نتایج تا وقتی باقی میمونه که ما داریم کار میکنیم ولی به محض اینکه رها کنیم عقبگرد خواهیم کرد و نتایج کم کم برمیگرده!
راه غلبه بر هر ترسی اینکه که بریم تو دل همون ترس. مثلا اگر از صحبت کردن در جمع میترسی دقیقا برو و توی جمع صحبت کن.
مهاجرت یعنی نموندن تو نقطه امن و اجرای توحید در عمل و حرکت کردن و رفتن تو دل ترس ها و ناشناخته ها. مهاجرت باعث میشه پتانسیل های وجودت شکوفا بشه و پیشرفت کنی و موفق تر بشی.
خدایا شکرت تا الان چندین بار این آگاهی ها رو از زبان استاد به شیوه های متفاوت شنیدم و درک کردم. از خداوند میخوام کمکم کنه که بیشتر باور کنم و بیشتر عمل کنم! خدایا من نمیخوام این آگاهی ها رو با خودم حمل کنم میخوام بهشون عمل کنم و نتیجه بگیرم! هدایتم کن.
به نام خداوند بخشنده مهربان.
سلام وقتتون بخیر
قدم شانزدهم
باز تو این جلسه هم استاد آگاهی های12قدم رو پیشنهاد میدن و من مصممتر ک این دوره قدم سومش رو هم بخرم
فعلا پول قدم سوم رو دارم قدم بعدی میسپارم به خدا برام ردیفش کنه
من امروز طی یک حرکت انقلابی قبل از اینکه این فایل رو گوش کنم تمام پیج های موفقیتی رو حذف کردم
از بعضی ها هم دوره خریدم اما گفتم باید اون آگاهی های رو میشنیدم تا آماده دریافت این آگاهی ها بشم..باید روند تکانم طی میشد با این دیدگاه راحت حذف کردم..
بعد امدم تو سایت قدم 16 رو گوش کنم استاد در مورددرک اصل و تکرار همون اصل اشاره کردن.این شاخه به این شاخه نباید شد یک اصل یاد میگیریم و تمرین میکنیم ک توش حرفه ای شیم..
من جز دسته اول هستم از خدا میخوام به سمت صراط المستقیم منو هدایت کنه..
تا طبق قانون تلاش هام به نتیجه برسه
سپاس از استاد عزیز برای این فایل زیبا.
در پناه امن خداوند مهربان شاد باشید و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت
همزمانی را سپاس..جه خوبه داره جواب میده
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان عزیز در پروژه خانه تکانی
امروز شانزدهمین گام من در پروژه خانه تکانی به صورت گام به گام من است
بسیار فایل عالی بود یا من دارم بهتر میشم نمیدونم ولی این فایل خیلی خوب بود خیلی آگاهی ها و نکات مهمی رو شنیدم
خداروسپاسگزارم که امروز این گام برداشتم امروز هم یه قدم کوچک به سمت زندگی بهتر و آرزوهام برداشتم
استاد من خیلی به حرفهای شما فکر کردم
به خصوص درمورد علاقه که گفتید روزی 20 دقیقه مهارت کسب کنید
به خودم گفتم منم میخوام مثل استاد عباسمنش توی کارم متخصص بشم
(میدونید چرا اینو گفتم چون یه حرفی توی گام های قبل زدید که من وقتی اومدم کامنت چندسال پیش خودم توی این فایل خوندم فهمیدم که این داستان خوب متوجه شدید چقدر در موردش فهمیدین و حواس جمع هستین)
در ادامه ذهنم گفت که تو اگه راس میگی برو شروع کن
قبلا وقتی ذهنم این مدلی باهام حرف میزد میگفتم این داره منو سرزنش میکنه فلان میکنه میخواد منو بکش پایین اعتماد به نفسم بگیره
هی هر بار من میگفتم میخوام فلان اتفاق بیوفته میگفت تو اگر راست میگی اول فلان کار
برو بکن بعد بگو..
برو شروع کن
این داستان من از پارسال میاد تا همین الان
هست
هزار بار شده من گفتم فلان چیز میخوام اتفاق بیوفته تجسم کردم گفته برو اگر راست میگی شروعش کن فلان فلان برس بعد بیا اینو بگو
خلاصه اینبار که گفتم میخوام مثل استاد عباسمنش متخصص بشم زیر بم کار رو بلد باشم دربیارم
گفت اگه راست میگی برو شروع کن
راست میگه باید برم شروع کنم دیگه بسه
تا همینجا بسه.
بعدش این سوال پرسیدم از خودم توی دفترم که چطور شروع کنم؟
نشستم فکر کردن گفتم منم باید 20 دقیقه وقت بذارم برای اینکه توی فوتسال به مهارت برسم بهتر برسم
من که الان بخاطر فهمیدن مسیر اشتباه تیم و مربی که امسال تابستون باهاشون تمرین میکردم کلا اومدم بیرون.
قبلا از اینکه با اینا تمرین کنم و حتی همزمانش
برای خودم تمرین داشتم مثلا در حد 15 دقیقه تمرکز میذاشتم یه مهارتی افرایش بدم
و اون روپایی زدن بود
که اول سال وقتی تمرین میکردم از یه جایی حس میکردم اصلا جون ندارم نه اینکه نتونم ها نمیشد اصلا بدنم راه نمیومد و من هر روز که انجام میدادم تیک میزدم دیگه از یه روزهایی دیگه تیک نخورد و رها کردم
توی تایمی که سالن میرفتم هم شبا تمرین داشتم هم دویدن و روپایی
حتی یه دو روزی بود شروع کرده بودم بعد از دویدن توی پارک تنهایی با دیوار داخل پارک یا جدول ها پاسکاری تک ضرب بدون کنترل
یا کشیدن توپ با کف پا و ضربه زدن که توی فوتسال مرسوم به کشیدن توپ و خیلی ام استفاده میشه
اما دیگه جون نداشتم و گفتم واقعاااا نمیتونم
بعد از اون هم 2 هفته توی خونه افتادم گرفتم خوابیدم و استراحت کردم و خوردم و واقعا همه چیزم تعطیل شد وتا دوباره حالم بهتر شد و شروع کردم به تلاش و..
اما اینجا گفتم من باید روزی 20 دقیقه وقت بذارم و مهارتم توی فوتسال بیشتر کنم و شروع کنم
با خودم صحبت کردم و فکر کردم بعدش نمیدونم چیشد به خودم گفتم ببین من توی اون مدتی که میرفتم سالن فوتسال کلی گل زدم حتی توی استارت و حرکت طولی و رسیدن به توپی که برام میفرستادن هر دفعه رکورد بهتر شد با اینکه به توپ نمیرسیدم
و یا جاهایی که به توپ رسیدم چه گل های قشنگی زدم
یا اینکه من با پا راست از سمت راست ضربه ایستگاهی زدم توی فاصله 9 یا 10 متر بود همین حدود و رفت گوشه سمت چپ
این در حالیه که عموما راست پاها سمت چپ بازی میکنن و بهتر ضربه میزنن چون پا راست از سمت چپ به دربازه نزدیک تره و راحت تره کلا اون جا
ولی من تونستم این ضربه قشنگ بزنم گوشه سمت چپ دور از دسترس دربازه بان
یا خودم گل اول توی تمرینات میزدم
یا اینکه برای اولین بار تونستم توپ از نقطه کرنر بفرستم که توی دربازه
این در حالی که اونایی که بودن و داشتن این حرکت میزدن و بیشتر از من تمرین میومدن نتونستن یا اگر تونسته باشن نهایتا یکبار بوده
یا اینکه توی 6 متر بهترین بازیکن تیممون رو توپش زدم وقتی با توپ رو برو بود
یا بارها وقتی بازی میکردیم و من توی تیم ضعیفه بودم خودم گل اول زدم و
بازی هامون مساوی میشد
و… اینا چیزایی بود به ذهنم اومد
میتونم روی اینا تمرکز کنم توجه کنم تحسین کنم احساسم خوب بشه اعتماد به نفس بگیرم عزت نفسم بره بالا اینکه من میتونم یا منم میتونم و خودم باور کنم استعداد هامو و توانایی هایی که دارم و نمیبینمشون چون شاید به اندازه کافی زمان و وقت و بها لازم نمیذارم یا بخاطر بودن توی مسیر نادرست دارم تلاش های بیهوده انجام میدم که از من بیشتر پنهون موندن
خلاصه حس کردم باید اون عینک رنگی بردارم از روی چشام یا اون پارچه رنگی که روی اینا کشیده بودم وقتی وارد خونه(درونم) میشم اینا زیر این پارچه هستن و من نمیبینمشون
چون هیچ چیز شفاف نیست و منم نمیبینمشون
بخاطر همین اولین قدم من دیدن و تغییر زاویه دیدم نسبت به خودم و تمرکز روی اون جاهایی که توی سالن خوب بودم روی اینکه من توی سختترین شرایط آب و هوایی هرگز تمرینم ترک نکردم و دویدم و سرعتم رو ارتقاع دادم توی سرعت کمتر چندکیلومتر میدویدم
و میخوام که اینو اولین قدم ببینم و در جهت قدم بردارم
توجه و تمرکز روی همین این چیزایی که خوب بودم توشون باعث من اعتماد به نفس اینو پیدا کنم که اگر فردا رفتم توی تیمی تست دادم که بازیکناش واقعا عالی بودن توی پست و بازیشون من خودم کم نبینم و بتونم کنارشون بازی کنم و یاد بگیرم و رشد بیشتری داشته باشم
مهم تر از همه این همون حرفهای استاد توی یکی از گام های قبلی که درمورد علف های هرز پارادایس هست ( شباهت رابطه ذهن و افکار منفی و علف های هرز) اینکه استاد گفتن وقتی یه هدف بزرگ دارید بیاید قسمت قسمتش کنید یهو از همون اول نگید من میخوام برم و کلش انجام بدم اینجوری کلا بیخیالش میشید
اول قدم برمیداری و بعد روی نتایج تمرکز میکنی تحسین میکنی این موفقیت احساست خوب میشد انرژی میگیری میری یه قدم بیشتر و بزرگتر و…. این داستان تا رسیدن به هدفت ادامه خواهد داشت
سپاسگزارم از استاد خوبم و خانم شایسته عزیز
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/25
بنام خداوند مهربان
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
🟢 بهبود عملکرد، یک روند دائمیه
خیلیهامون وقتی یه آگاهی رو دریافت میکنیم، میایم طبق پیشفرضها و شنیدههامون، اون آگاهی رو دستکاریش میکنیم تا به شکلی بشنویم و دریافتش کنیم که دوست داریم و هماهنگ با قبل ماست.
حالا خیلیها وقتی تجسم و خلق آرزوها رو میشنون، توهم میزنن که قراره کاری نکنن و جهان/خداوند براشون یه کیسه پول بندازه.
یه لول پایینتر، افرادی رو داریم که منتظر قرعه کشی، لاتاری، بورس یا در کل یه عامل بیرونی هستن تا موفق بشن.
اما در مقابل همه اینا، افرادی رو داریم که بسیار تلاش میکنند ولی در جهت اشتباه، این گروه ”تجسم لازم” نامیده میشون، چرا که فاکتور ”تلاش کردن” رو دارند و تنبل نیستند ولی مسیر رو دارند کج میرن. حالا ”تجسم و دریافت الهامات/قدمها” کمکشون میکنه تا زودتر به اهدافشون برسند.
ببینید شما برای رسیدن به اهدافتون باید قدمهای روزانه بردارید، پلن داشته باشید، هدف داشته باشید، کار کنید، و بله ”تجسم” باعث میشه با اشتیاق بیشتر همون اهداف روزانه رو انجام بدین، بیخیال نشید.
تجسم باعث حرکت باید بشه، و تو حرکت، الهامات میان، قدمهای بعد گفته میشن، قدمها هم قابل برداشتن هستن، به شرطی که کفش رو ور کشییی!
گامهای متوالی درست باعث موفقیت میشن.
وقتی روی اهدافت، روزانه کار میکنی، و بهبود دائمی لازمه! لازمه که شخصیتت رو هم تغییر بدی! لازمه بر ترسها غلبه کنی، نجوا رو ساکت کنی.
این تلاشها در واقع بهترین نوع سرمایه گذاری هم هست، چون شمایی که هر روز داری در جهت بهتر شدن کار میکنی، متخصصتر هم میشی، انگشت شمارتر میشی، یعنی کسی که کار رو خوب بلده در بیاره و اونوقت ثروت هم دنبالت میاد، افراد دنبال اینن که مشتری تو باشن.
تو این راه با کسی هم رقابت نکن دیگه، تنها رقابت باید با دیروز و ماه پیش خودت باشه!
حرکت کردن، توکل کردن، شجاعت و ساخت باورهای خوب رو ما بعنوان اصل میشناسیم. دنبال هیچ تکنیک دیگهای هم نباش و هی سعی کن اصل رو خوب درک کنی! آشفتگی فکری، نشتی فکر و انرژی و پراکندگی ذهنی الکی برای خودت نساز. روی اصل کار کن که همه چیز بهت میده و اگه وقت اضافی داری، برو دنبال فااااااان…
آقا فان واقعا تو زندگی من یکی لگدمال شده، شخصا باید قابلیتهای جدید این دنیا رو تست کنم و لذت ببرم. یعنی پنجره زنگ زدهاش رو بگشایم!
این روح شما باید با باورهای خوب تغذیه بشه، با لذت بردن تغذیه بشه و هر لحظه باید اینو انجامش بدی! نه اینکه درگیر روزمرهگی بشی! به قول مریم جان، خودخواه باش و زمانی رو در روز برای خودت و جلا دادن به روحت بگذار، آقا صلاه کن، نماز بجا بیار، توجه به سبحان کن!
این توجه به اصل، به شما خوشبختی دائمی میده، واقعا دیگه دنبال چی هستیم؟ چی از این ساده تر؟
🟢 صحبتهایی راجع به مهاجرت:
مهاجرت یعنی نعمت!
جهان یه سری ویژگیهای بیشتر، یه سری نعمت مخفیتر هم داره که وقتی شما مهاجرت میکنی، در مدار دریافتش قرار میگیری.
تو مهاجرت شما بر توحیدت کار میکنی، غلبه بر ترسها، حرکت کردن، استفاده از پتانسیل، خلاقیت و تواناییهایی که قبلا پوشیده بوده و این پاداش جهان به هر کسی هست که حرکت میکنه.
حالا با تکرار این صحبتها، ”مهاجرت” رو تو ذهنت، بزرگ بساز، خوش طعم بساز و براش حرکت کن! اقدام کن، آماده شو و صبور باش و بعد مهاجرت کن!
در پناه الله مهربان ثروتمند در تمام جنبههای زندگیتون باشید. آخه خودش ثروت هست..
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیزم و همه دوستان.
گام شانزدهم از خانه تکانی ذهن.
ما باید در مسیر علاقمون حرکت کنیم و مهارت هامونو افزایش بدیم.
خدا رو شکر که من این کارو انجام دادم و باید استمرار داشته باشم.
من از کاری که بهش علاقه نداشتم بیرون اومدم و وارد کار مورد علاقم شدم. مهارت کسب کردم، تمرین کردم، تکرار کردم و اینا رو باید همچنان ادامه بدم و استمرار داشته باشم.
در مورد مراقبه: مراقبه همون کنترل ذهنه. مراقبه ، در لحظه زندگی کردنه. مشغول به گذشته و آینده نشی. این خیلی تمرین میخواد. در لحظه زندگی کردن ، نیاز به تمرین داره اما وقتی انجامش میدی ، به مرور برات راحت تر میشه.
در مورد مقایسه: مقایسه ی ما باید بین خودمون و دیروز خودمون باشه ، نه مقایسه ما با دیگران.
اعتراف میکنم هنوزم گاهی ذهنم منو با دیگران مقایسه میکنه ، البته سریع متوجه میشم و به این مقایسه پایان میدم و شروع میکنم به تمرکز روی نکات مثبت خودم. اما میخوام بگم که ما باید همیشه همیشه همیشه رو ذهنمون کار کنیم. اینطور نیست که بگیم خب حالا من اینا رو یاد گرفتم و انجام دادم ، دیگه کافیه و همیشه میتونم همینقدر خوب انجام بدم ، نه. اینطور نیست.
ما باید همیشه در حال تکرار و تمرین باشیم.
من خودم به محض اینکه غافل میشم از تمرین، نتیجش رو توی حال خودم و توی احساس خودم میبینم. برای همینه که میگم باید همیشه در حال تمرین و کار کردن روی باور و ذهنمون باشیم تا اینکه خیلی رشد کنیم در این زمینه.
اولین نشانه ای که نشون میده از مسیر خارج شدیم، جسم ما هست.
وقتی فکرتون منفی میشه، وقتی میرید تو روزمرگی، وقتی به چیزهای نامناسب توجه میکنید، اولین و واضح ترین واکنش، جسمتونه. مریض میشید.
اگه شما قانون رو بدونید، متوجه میشید که باید برگردید به مسیر.