live | بهبود عملکرد، یک روند دائمی است - صفحه 34

523 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزانه حری گفته:
    مدت عضویت: 2663 روز

    به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

    خانه تکانی ذهنی گام شانزدهم

    استاد یاد خودم افتادم که چقدر یه زمانی داغون بود اوضاع فکرم،خخخخ

    یادمه حدود 5-6 سال پیش که اوضاع خیلی خراب بود، نه ماشین داشتیم نه خونه نه کار درست حسابی، همیشه پیش خودم میگفتم من تا روز تولدم(که میشه 29اسفند و روز آخر ساله) یه کیف پر از پول پیدا میکنم که زندگیم رو از این رو به اون رو می‌کنه. همشم توی فکرم این بود که توی ساحل پیدا میکنم. هر روز کارم شده بود اینکه برم دریا و توی ساحل قدم بزنم و دقت کنم ببینم کیفی نایلونی چیزی نیفتاده که پول توش باشه. خخخخ

    و خب از اونطرف روی خودم کار میکردم که منننننننننن زندگیمو میسازم، من پولدار میشم من موفق میشم، من میترکونم. علی ام همینطور.

    اما خب دقیقا توی مسیری پا گذاشته بودیم که نه تنها به سمت هدف نمی‌رفتیم بلکه حسابی ازش دور می‌شدیم.

    الهامات زیادی بهمون میشد اما کو گوش ششنوا، فقط همش می‌گفتیم ما تجسم میکنیم و خدا بهمون میده. اما خدا میگه تجسم کن، یه کاری انجام بده، حرکت کن، اقدام کن، چشم من اون چیزی که میخواسی رو بهت میدم.

    حدود 3 سال با این شرایط گذشت تا به درک درست تری از قانون برسم.

    اون خونه ای که 5سال پیش تصور میکردم و حتی نقشه ش رو کشیدم رو الان دارم زندگی میکنم با همون نقشه همون شرایطی که تجسم کرده بودم توی ذهنم.

    اون کاری که همیشه میگفتم رو الان دارم.

    ماشین خوب که میخواستم و بهش فکر میکردم رو الان دارم.

    همه اینارو من 5سال پیش بهش فکر میکردم، همیشه روی شنای ساحل با چوب نقاشی می‌کشیدم اما زمانی بهشون رسیدم که در کنار تجسم، اقدام هم کردم و قدم برداشتم براش.

    الهی شکرت.

    من باید روزانه تصمیم بگیرم برای یذره بهبود توی زندگیم، حالا در زمینه روابط باشه، مالی باشه یا هرچیزی دیگه. حتی اگه مشکل هم ندارم باید هر روز تصمیم بگیرم برای یکم بهتر شدن. نه اینکه فقط بشینم تجسم کنم و انگیزه بدم به خودم و…

    هیچ پیامبری هم فقط با دعا کردن و مراقبه کردن به جایی نرسیده. بلکه تمام کارهایی که بهشون گفته شده رو انجام دادن.

    نوح رفت کشتی ساخت، عیسی رفت تو دل آتیش، محمد رفت مکه و…

    من باید هر روز روی خودم کار کنم، نقاط قوت و ضعفم رو پیدا کنم و بهبود ببخشم.

    مراقبه یعنی کنترل ذهن، یعنی در لحظه زندگی کردن، درگیر گذشته و آینده نباشم و به این فکر کنم که امروز چه کاری انجام بدم.

    خبر خوب اینکه قانون جهان همیشه ثابته و من اگه اون رو خیلی خوب درک کنم نیازی نیس دنبال چیزای جدیدتر برم، بلکه فقط باید اون رو بیشتر تمرین کنم و بهتر درکش کنم.

    اگه بتونم یه حرفه رو به خوبی انجام بدم و هزاران بار تمرینش کنم و درست یادش بگیرم، اونموقع به نتایج عالی دست پیدا میکنم.

    خداروشکر میکنم که علاقه ام رو پیدا کردم و روز به روز بهترش میکنم، پیشرفتش میدم و به جایی که هدف اصلی که میرسونمش.

    هر روز هر روز باید تمرین کنم، حتی اگه مدتی دست از کار کردن بردارم نتایج برمیگرده به سمت ناخواسته هام.

    اولین نشانه ای که نشون میده من از مسیرم خارج شدم جسممه. اولین جایی که واکنش نشون میده بدن منه. وقتی از لحاظ فکری از مسیر خارج میشم اولین و واضح ترین واکنشش اینه که مریض میشم. اگه قانون رو بدونم میفهمم که اینا نتیجه س که به مسیر درست قبلی برگردم.

    سوال: چطور به ترس هام غلبه کنم؟

    جواب: باید بری تو دلش.

    در پناه الله یکتا ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    به نام خداوند هدایتگر و وهاب

    سلام

    أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (36)

    وَمَن یَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقَامٍ (37) زمر

    آیا خداوند براى بنده اش کافى نیست؟ و مردم تو را از غیر خدا مى ترسانند و هر که را خدا گمراه کند پس هیچ راهنمایى براى او نخواهد بود.

    و هر که را خداوند هدایت کند، پس هیچ گمراه کننده اى براى او نیست، آیا خداوند، نفوذناپذیر و صاحب انتقام نیست.

    مهمترین اصل در استفاده از آموزه‌های استاد عباسمنش، عامل عمل کردن هست ، اگر این را آموزه‌ها حذف کنیم ، اب در هاون کوبیدن هست.

    من اول خیال می کردم باید اکثر دوره ها را بخریم و چندین بار گوش بدیم حتما پول و ثروت از در ودیوار می آد، ولی اینطور نیست

    قطعا همین که با الفبای قانون موفقیت آشنا شدیم باید عمل کنیم به دانسته ها باید ، ایمان خود را به خدا نشان بدهیم ، باید از منطقه امن خود خارج بشیم و به ترس ها غلبه کنیم ، که در این صورت اعتماد به نفس ما بصورت تصاعدی رشد می کنه ، نتایج می آد، غلبه به ترس کار سختیه ولی امکان پذیر است.

    انباشته کردن اطلاعات در ذهن پس از مدتی ، آنسان را خسته می کنه ، و نا امید .

    اما یک قدم بر ترس غلبه کردن ، به ما حس عملگرایی، مفید بودن ، فعال و موثر بودن میده

    پس با توکل بر قدرت نامحدود الله مهربان حرکت کنیم .

    علیرضا یکتای مقدم

    مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 645 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    دوستان عزیزواستادعزیزم میخواستم درمورداین فایل که خیلی مربوط به دوران جوانی خودم هست دوتا ازداستانهای موفقیتم رواینجا بگم..

    داستان اول زندگی من درموفقیت ورزش (کیک بوکسینگ)بود:من در سال 1379تا 1382این ورزش روآغازکردم وبه صورت حرفه ای باعشق وشوق روزی 8ساعت” دوساعت صبح “سه ساعت بعدازظهر”وسه ساعت شب تمرین میکردم وبا ایمان قلبی به استادم “اما چون درآن زمان در موسیقی هم بودم وخواننده هم بودم “بخاطر شکسته نشدن بینی ام برای انتخابی تیم ملی درمسابقات شرکت نمیکردم اماچون ارشدباشگاه بودم باسن17سالگی تونستم 3تاازبچه هاروباهاشون کارکنم وتمرین وباوربهشون بدم وانگیزه “تاخداروشکردرتیم ملی انتخاب بشن وحتی مقام بیارند”یادم هست یک روزبا اونی که مثبت+120کیلوگرم وزن داشت وقهرمان کشوربود رو باتوجه به نکات کلیدی استادم که خیلی خیلی تمرکزمیکردم تو زمانهایی که بهمون آموزش فکری میدادوهپتونیزم من باعشق انجام میدادم امادوستان دیگربدون ایمان وشل و”ول/خخخ/خلاصه ما بااین دوست سنگین وزنمون رفتیم داخل رینگ من لحظه ای چشمهاموبستم وتمرکزکردم رونقاط کلیدی وحساس دوستم طبق گفته های مربیم وتمرینهایی که کرده بودم”بچه ها شایدباورتون نشه “فقط با یک مشت درجای حساس ایشون مثل مجسمه خوردن زمین وحدود نیم ساعت بی هوش بودندو”وقتی بهوش اومدن فقط میگفتندعباس توبامن چکار کردی/خخخ/دوستان عزیزم این بخاطراین نبودکه مربی من فقط خوب بود”بلکه بنده ایمان به ایشون داشتم وحرفهاش رو قوانین ورزشی این سبک میدونستم وچون عاشق ورزشی بودم که کارمیکردم وتوش لذت میبردم بخاطر همین”دقیق “دقیق همونی که میگفت باتمرین وتمام تمرکزانجام میدادم /همین

    داستان دوم زندگی من درموسیقی”خوانندگی بود:دوستان عزیزم من شایدصدای بی نظیری نداشتم اما بی نهایت عشق به خواندن داشتم ازهمان کودکی و”وقتی که به این هنرزیبا واحساس خوب واردشدم”البته داستان هدایتیش رودرفایلهای دیگه مطرح کرده ام “اما میخواستم بگم چرا درخوانندگی به موفقیتهای عالی ای که خودم دوست داشتم تواون سالهای اندک که ازسال1376بنده خوانندگی روآغازکردم وتا سال1385ادامه دادم ودرسال1386گذاشتمش کنارواونم به دلیل ازدواج ودلایل شخصی دیگه ای بودکه اونم انشاالله درفایل مربوط به این موضوع توضیح خواهم داد/وحدود9سال به موفقیتهای زیبایی رسیدم که ازلحظه به لحظه زندگیم “بچه ها یعنی ثانیه به ثانیه زندگیم عشق میبردم وشادبودم بدون هیچ چیز بیرونی ازدرون شادوخوشحال بودم وعامل موفقیتم وخوشبختیم هم همین بود که زمانی که کار روشروع کردم یکی ازپسر خاله هام منوبردپیش یک نوازنده ارگ ” حرفه ای همون شهرمون وهمین رفتیم پیشش بدون هیچ تمرینی بهم گفتش یک آهنگی بگومن بزنم وشما بخون “بنده باترس اماباعشق وشوق گفتم آهنگ منصور ایشان شروع کردند به زدن آهنگ یادم نمیره هنوزاون صحنه رو ایشان بعدازپایان آهنگ یک دقیقه برام دست زدوخندیدوفقط گفت بی نظیربودوعالی”بهم گفت خواننده ی من تواکثرملودیهای آهنگ ازریتم خوانندگیش خارج میشه اما شما یک درصدم خارج نشدیدوبهم گفت کلاس رفتی “وخندیدم گفتم توشکم مادرم و…/خخخ/گفت یعنی چی گفتم عشق درونی ام بوده کلاس چیه /ایشان مربی من شدند ویادم هست جوری بهم یاددادکه درطول 6ماه بهترین خواننده جوان شهرمون درسن 14سالگیم شدم والبته من ایمان به حرفهاودرسهای مربیم داشتم وصددرصدعمل میکردم وتمرین “وچون عاشقانه “خوانندگی که یک هنر بی نظیردرموسیقی هست وبهم لذت وشادی هم میدادرومیپرستیدم ومیپرستم ” درطول 1سال بالای هزارآهنگ روبلدبودم اونم حفظ میخوندم {هم کردی وترکی وعربی ولری وشمالی وتکنووفارسی وبندری و….}بله استادعباس منش عزیزم “همه چی ایمان وعمل صالح هست واگرهرکس بااعتمادصددرصدی به حرفهاوآموزشهای استادومربی اش توجه کندوتمرین “قطعابه موفقیت وخواسته درونی اش دست پیدا خواهدکرد/راستی اینم بگم من تمام هزینه های باشگاه وتفریحاتم رو خودم پرداخت میکردم وازسن 13 سالگی روپای خودم وایسادم “میخواستم اینوبه دوستانی بگم که خدای نکرده یکباربراشون سوءتفاهم پیش نیاد وفکرنکنندکه نوربخش باباش پولداربوده وال وبل”نه والله ماتوخانواده یک مقدارزیر زیرفقرجامعه بودیم الان بازدارم فکرمیکنم”بازهم یک مقداربیشتراز”زیرزیرزیرفقرتر/خخخ/

    {واینم بگم که خداروشکر درحال حاضر حدودیک سال هست که درسایت استادثبت نام کرده ام وتمرین وتمرین وایمان هزاردرصدی به حرفهای استادوفقط با فایلهای رایگان استادعزیزم در:عشق/روابط بافرزندانم/درسلامتی/درآرامش/درمحل زندگی رویای بچگی ام/درخوشبختی وحال خوب عالی/درکارم که تفریح من هست وعالی “که الان هم توکارم باعشق دارم براتون مینویسم/ودرورودی های مالی هم تا الان عالی بوده وهمچنین اتفاقات خوبی هم پیش اومده ودرراه است به امبدخداوندمهربان وروزی رسان وهمه چی عالی خداروشکر///

    بی نهایت ازخداوندسپاسگزارم /استادعزیزم ومربی بی نظیرم استادعباس منش ” ازتون سپاسگزارم بابت آموزشهای

    بی نظیرتان /

    دوستون دارم وامیدوارم زیرسایه الله یکتا:شاد/سالم/خوشبخت/ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشید

    یاحق///

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1774 روز

    به نام رب جهانیان

    سلام

    گام شانزدهم

    آری ذهن منم از ناشناخته فرار میکند و بیشتر دوست دارد چیزی را بشنود که به خودش نزدیک باشد.

    و اون شنیده رو جوری که خودش دوست دارد تغییر دهد این جهت ذهنم است.

    اما من باید با کنترلش سعی کنم تمرینات رو انجام بدم.

    برای بهبود مهارتهای کاریم باید در راستای کارم یک آزمون بدم و مدرکی بگیرم البته چند سال پیش اقدام کردم اما تو آزمون قبول نشدم امسال هم آزمون داشتم که متاسفانه روز آزمون رو فراموش کردم و به آزمون نرسیدم.

    ولی تو برنامه‌هام هست و باید انشاالله امسال قبول بشم.

    در مورد بهبود شخصی

    همین چند روز پیش رفتم طبیعت گردی که شب اونجا بودم با دوستم و باید یه مسافت کمی تو کوه میرفتی آب بیاری از چشمه توی یک باغی و اون طرفش هم جنگل نیزار بود

    خلاصه جای ترسناکی هست بخوای شب تنها بری. خلاصه من به خاطر تمرین روبرو شده با ترس به دوستم گفتم من خودم میرم آب میارم

    گفت واقعا گفتم آره و رفتم ترس بود اما انجامش دادم و گفتم به خودم که خداوند برای نگهبانی من کافیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    به نام خدای مهربان

    شانزدهمین روز خانه تکانی ذهن

    امروز با چندتا چالش روبرو شدم که می‌خواست هدفم رو تحت تاثیر بذاره اولی رو خداروشکر مدیریت کردم و ذهنم رو کنترل کردم و به خیر خوشی گذشت اما آخری که آخرشب بود یک ذره اذیتم کرد اما در کل اونم تونستم جمع و جور کنم و این رو نشستم ریشه یابی کردم دیدم از جایی آب میخوره که نتونستم ورودی ذهنم رو کنترل کنم و با خودم عهد کردم که ورودی های ذهنم رو بیشتر کنترل کنم.

    اما در کل خداروشکر همین که تو مسیر رسیدن به هدفم هستم از خودم راضی ام خداروشکر.

    خدایاکمکم کن که به هدف اولیه ام برسم و ذهنی آرام داشته باشم و از آرامش بیشتری تو زندگیم برخوردار باشم،الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    الهام لطیف گفته:
    مدت عضویت: 1561 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خانه تکانی ذهن

    گام 16

    سلام به همه ی عزیزان

    تو هر گامی با توجه به دریافت هام باید یک سری اعتراف ها رو برای خودم بیلن کنم.

    قبل از اشنایی با قوانین و ورود به سایت، من هم جزو دست دومی ها بودم.

    جزو اون عده ای که اصلا حرکت نداشتن.خواب زیاد، تحرک کم، بدون فعالیت و صرفا خانه دار.

    فکر میکردم دارم شاخ غول رو میشکنم.بخور و بخواب کارم بود، به قول خودم، الله نگه دارم بود

    گذشت و گذشت تا با ورود به سایت و اشنایی و شنیدن قوانین، فهمیدم که نخیییر.باید پاشم و کمر همت رو بستم.

    اما به کدوم سمت؟

    سمت مخالف هدفم ، جهت حرکتم اشتباه بود.اینجا هم خیال میکردم دارم درست میرم.

    میدونین چرا؟

    چون موقعی که فرکانس یه لول بالاتر میره، وقتی خودمون رو با گذشته خودمون مقایسه میکنیم، تازه متوجه اشتباهات و کج فهمی ها میشویم.

    اما ا ون زمان که در همان فرکانس هستیم چندان متوجه نیستیم.شاید هم خیلی مواقع توهم فهمیدن و درست کار کردن میزنیم.

    برای من که همیشه همین طور بوده.

    تازه چند وقته که درکم بیشتر شده نسبت به آموزه ها.

    همیشه فکر میکردم حتما باید یع دوره ای باشه تا روش کار کنم و نتیجه بگیرم.

    اما از وقتی به لطف خدا پروژه خانه تکانی ذهن به همت مریم جان اماده شد، و من به خودم این تعهد را دادم که روی این پروژه مثل یک دوره، حسابی کار کنم، نتیجه ها هم داره میاد شکر خدا.

    تو همین یکی دو هفته اخیر، فروشم 3 برابر سال گذشته ام شده.

    +آرامشم بیشتر شده

    + صدای هدایت رو بهتر و رسا تر میشنوم.

    + توکل و ایمانم عمیق تر شده

    + مدت زمان ماندن در حال و احساس خوب بسیار بیشتر از قبل شده

    + درصد امیدواریم خیلی بالاتر آمده

    + قدرت و جسارت عمل به ایده های دریافتی غیر قابل باور شده

    + مدت زمانی که برای کار کردن و بهبود شخصیتم صرف میکنم بیشتر و جزو اولویت زندگیم شده

    +هماهنگی ها و موازی کاریها خیلی روان و زیبا انجام میشود(اعتبارش فقط برای خداست .دقیقا بابت این مورد هیچ کاری نکردم، فقط در خواستش رو دادم، او هم اجرا کرد)

    و خیلی نکات دیگر…

    من اوایل از تنهایی و تاریکی میترسیدم.از درخواست دادن بابت کوچکترین چیزهای پیش پا افتاده به همسرم میترسیدم و خجالت میکشیدم.از بودن و حرف زدن در جمع خجالت میکشیدم،سعی میکردم با ادگ های جدید ارتباط برقرار نکنم،از اینکه سبک شخصی خودم رو داشته باشم هراس داشتم از حرف مردم،

    اما به لطف پروردگار و آموزه های استاد عباسمنش با اطمینان میتونم بگم 90٪ بهتر از قبلم شدم تو مشکلاتی که در بالا ذکر کردم.

    و به قول استاد این بهبود تا ابد جا داره برای پیشرفت.

    در حال افزایش مهارتهام در مسیر علاقه ام هستم.

    دوست دارم علاوه بر مهاجرت درونی (از سرزمین ترس ،نگرانی ، غم،حسرت و…به بهشت امن و ابدی صراط مستقیم و توحید)مهاجرت مکانی و جغرافیایی هم داشته باشم که بیشتر خودم رو به چالش بکشم و از مواهب الهی درونیم که همون پتانسیل های وجودیم هستن بهره مند شوم

    انشاالله

    زندگی سرشار از موفقیت و بهبودی در همه ی جنبه های زندگی برای تک تک تون آرزومندم

    الهام لطیف

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حمید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2315 روز

    بنام رب رزاق و هدایت گر

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی

    سلام و عرض ادب و احترام به خانواده صمیمی و بزرگ عباس منش

    جملات اول این فایل یکم من و به فکر فرو برد و یک زنگی در ذهن من به صدا دراومد که نکنه من در مسیر کسب ثروت با اینکه دارم تلاش میکنم زمان می‌ذارم ،شاید دارم بیشتر دور میشم؟ من در جنبه های دیگه ،مثل روابط ،سلامتی، معنویت تا حد خوبی رشد کردم و به یه ثبات تونستم برسم ولی در بحث ثروت هنوز به اون رشدی که دوست داشتم ، نرسیدم .

    نتایجی داشتم ولی گذارا بوده و ثابت نشده. باید بررسی کنم که تو اون جنبه های دیگه تونستم نتیجه بگیرم، چطوری عمل کردم و از همون الگوها تو این جنبه هم استفاده کنم.

    از خداوند هدایت میخوام و از دوستانی تو بحث مالی رشد چشمگیری داشتن درخواست راهنمایی دارم ، از تمرین هایی که انجام دادن. مدل تمرین ها . زمانی که گذاشتن و باوری که ساختن و…

    دلم میخواد از این فایل فقط تو همین یه موضوع به وضوح برسم تا تکلیف مو با خودم بدونم که مسیرم درسته یا نه؟

    انشاالله بزودی نتیجه این آگاهی ها و همین جا درج میکنم برای خودم اول و بعد دوستان…

    در پناه رب رزاق و هدایت گر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    fardin success گفته:
    مدت عضویت: 294 روز

    به نام خدایی که از رگ گردن به ما نزدیکتره

    سلام و خدا قوت به استاد عزیز ‌ خانم شایسته عزیز

    و سلام به دوستان گل سایت عباس منش

    رد پای من (گام شانزدهم)

    من یه بار این رو شنیدم که یکی از معنی های کلمه ی انسان میشه فراموشی

    واحساس میکنم انسان ها فراموش کارند، به خاطر همین است که هممون تجربه ی این رو داریم که یک مدت کاری رو خیلی با ذوق و شوق انجام میدهیم و بعد از مدت زمان کوتاهی کم کم شل میشیم یا کلا بی خیال میشیم مخصوصا اگر اون کار آموزش یا ساختن یه عادت جدید باشه،

    من به شخصه خودم تو زندگیم هر موقع روی خودم کار کردم و قلبم و ذهنم آروم بودن و احساس خوبی داشتم به صورت مکرر نتیجه گرفتم

    حالا منظور استاد اینه که روی خودم.ن کار کردن و بهبود عملکرد ،یک شبه و یک ماهه نیست و یک چیز دائمی است هر کدوم از این قوانینی که استاد میگن خودشون یک علم هستن و با شکافتن و عمل کردن و تأیید کردن فقط نتیجه بخش هستن

    یا بعضی مواقع پیش میاد در هفته دو روز که وقتمون خالی تره می‌نشینیم و فقط و فقط آموزش میبینیم و پنج روز بعدی رو بیخیال میشیم

    به قول جیم ران میگه این کارمون مثل این میمونه که به جای این که هر روز یک سیب بخوریم فقط روز جمعه هفت عدد رو پشت سر هم میخوریم و این چه فایده،،

    من یه تجربه ای دارم مال چند سال پیشه که اونموقع استاد رو می شناختم ولی خب چون در مدارش نبودم عضو سایت نبودم و زیاد آموزش هاشو نمی‌دیدم،تهران کار میکردم و یکی از فامیل هامون تعطیلات عید مرخصی رفتن و من 15 روز جای اونها بودم در یک مدرسه توی ونک،، و روز اول که رفتم گفتم من که هیچ کاری ندارم و فقط خودمو اینجا هستم چرا روی خودم کار نکنم و شروع کردم به سپاسگزاری و توجه روی زیبایی ها و تجسم و احساس فوق العاده عالی,, من کل 15 روز رو متمرکز این کارها رو کردم و به خدا بعد از اون به صورت اتفاقی یه اتفاقاتی افتاد که من هدایت بشم و در دماوند خونه ی خودمو بخرم و توی کیش یک هتل رو میساختن که اسمش هتل مرکوری بود که به صورت اتفاقی با یه نفر آشنا شدم و پیشنهاد سرمایه گذاری و خرید سهام رو اونجا بهم داد ولی خودم از بس می ترسیدم کلاه سرم بره این کارو نکردم در حالی که الان هتل داره تکمیل میشه و قیمت سهامشم رفته بالا،،منظورم اینه اگه روی خودمون مستمر کار کنیم حتی ایده های ثروت ساز بیشتری رو خدا جلو رومون میذاره و دستمونو میگیره،

    و به خودم قول میدم که از امروز به بعد هر ناشناخته و ترسی باشه برم تو دلش و انجامش بدم البته با فکری باز نه خودسرانه و ناآگاهانه

    دوستتون دارم و خدا رو شکر میکنم که در جمع شما عزیزان هستم

    هرکجا هستیم بدرخشیم و تأثیر گذار باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1082 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و مریم جانم

    اول اینو بگم که مریم جان من سپاس گزارم برای وجود انسانی مثل شما در این مسیر رویایی و اینکه چه قدر به موقع و عالی این دوره رو شروع کردی و من چه خوب هدایت هارو دریافت کردم و من چه حالی دارم الان….

    درست یک روز قبل از تولدم من در مدار عالی هستم و امروز لحظات نابی رو با معبودم بودم و باهم حسابی عشق بازی کردیم.

    من توی این دوره در شرایط خیلی متفاوت یبودم جوری که یه روزهای نمیتونستم بشینم و نکته برداری کنم ولی بارها فایل هارو گوش کردم و سعی کردم متعهدانه در هرشرایطی ادامه بدم و از خودم راضیم.

    تحسینت میکنم سپیده ی قشنگم

    تو دوست داشتنی ترییین دختر دنیایی برام

    تو قدرتمند تریییینی و در هر شرایطی از پس خودت برمیای

    من به داشتن خودم میبالم

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت.

    من آگاهی های این فایل رو بارها گوش کردم و لذت بردم و درک کردم

    و چه قدر استاد زیبا میگه همیشه که همه چیز درک اصل هست

    اصل رو درک کنید و بهش عمل کنید و نتایج همین طوری میاد تماااام

    سپیده قانون جهان خیلی ساده ست

    فقط درکش کنیم و بهش عمل کنیم و تکرارش کنیم هرروز هرلحظه

    من این روز ها خیلی شکرگزار ترم و خیلی آرام تر

    برای چیزی نگران نیستم و احساس می کنم خدا کارهارو انجام میده و من روی دوشش نشستم و فقط لذت میبرم.

    الان که دارم مینویسم یه احساس عجیبی دارم که نمیشه در قالب متن یا گفته نوشت

    فقط یه احساسه

    یه رها بودن

    و اشک هایی که داره میاد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مستانه گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    به نام رب العالمین

    سلام به همه دوستان خدا

    بهبود عملکرد یک روند دائمی است

    به خودم میگم مستان جان دقت کن استاد میفرمایند دائمی

    نه اینکه دو روز کار کنی روی خودت و نتیجه اش رو هم ببینی و فکر کنی نتایج پایدار میمونن

    نه عزیزم تا وقتی روی خودت کار کنی روی خودت و مهارتهات سرمایه گذاری کنی میتونی انتظار نتیجه داشته باشی . تو حرکت کن صد درصد برکت شامل حالت میشه . چون باور داری به خدایی که میشنوه و جواب میده . چون باور داری کار خوب نتیجه خوب میاره . موفقیت موفقیت میاره.

    من عاشق اینجام.برام مثل طبیعت رفتنه. بین فایلهای مختلف قدم برمیدارم و زندگی رو لمس میکنم. حقیقت زندگی و خودم رو

    خداجونم شکرت.

    استاد عزیزم و مریم جان سپاسگزارم

    دوستان متعهدم دمتون گرم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: