سرفصل آموزش های این فایل:
- چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
- چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
- درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
- انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
- سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
- وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
- چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
- قانون تغییر مکان زندگی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه194MB26 دقیقه
- فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه25MB26 دقیقه
به نام خالق دوست داشتن
سلام به استاد قشنگم
سلام به خانم شایسته عزیزم
خداقوت میگم بهتون همیشه شادو پرانرژی باشید
الهی شکرت بابت خودت خدای مهربانم که اینهمه نعمت دادی بهم خدارشکر
الهی شکرت به خاطر این سایت پربرکت و معنوی
الهی شکرت به خاطر دوستان پرانرژی و فعالم
الهی شکرت به خاطر این عشقی که بینمون هست
الهی شکرت به خاطر وجود شما استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
الهی شکرت به خاطر سلامتی خودم خدارشکر
الهی شکرت به خاطر حال خوبم آرامش روحی و روانیم خدارشکر
الهی شکرت به خاطر هرلحظه نفس کشیدنم و زندگی کردنم خدارشکر
الهی شکرت به خاطر وجودپدرو مادر و همسرم
خداروشکر
الهی شکرت به خاطر زبانی که به شکر گزاری باز میشود خدارشکر
الهی شکر به خاطر آگاهی های که هرروز بیشتر یاد میگیرم و سعی میکنم درزندگی استفاده کنم
خدارشکر
تموم کارهایی که ما میکنیم مثل (سپاس گذاری، تمرکز روی نکات مثبت، حرف زدن باخدا ند، دوست داشتن خود، تغییرباورها) نتیجه اش احساس خوبه یعنی درواقع مااین کارهارو میکنیم که بتونیم به احساس خوب برسیم
وقتی بتونیم کنترل ذهن داشته باشیم تمرکزم نو بذارین روی اتفاق های مثبت نتایج همون لحظه خودشونو نشون میدند
داستانی که استاد گفتند از کنترل ذهن که وقتی رفتند بانک ظاهر قضیه این بوده که اونا برخورد خوبی نشون ندادند و استاد اونجا سعی کردند کنترل ذهن داشته باشند و سپاس گذاری کنند و تمرکزشونو بذارن روی نکات مثبت بعد اون موقع خود مدیر بانک بااحترام کارشونو انجام دادند
من خودم به شخصه لذت بردم ازاین توانمندی
برای خودمم این اتفاق افتاده روزی که صبح بلند میشم خوبی های اطرافیانمو میبینم و به خاطر کوچک ترین محبتی که ازهمسرم میبینم توی ذهن خودم میارم و باخودم تکرار میکنم ببین چقد دوست داره ببین تو کار خونه کمکت میکنه ببین امروز اون ظرف هارو شست ببین اون به بچه رسیدگی کرد ببین اون امروز چایی ریخت و بهت تعارف کرد که بخوری ببین اون بهت تلفن کرد که چیزی لازم دارم که برام بگیره
ببین چه با عشق بهم پول میده ببین چه بامحبت باهام برخورد کرد اینارو اینقد میگم که احساسم واقعا خوب میشه و رفتارو محبت های شوهرم هرروز بیشتر میشه و من سپاس گذارتر
برای هرکاری برام میکنه خودم بهش میگم اینکار وظیفه ات نیس از سر لطفته چون به خانوادت عشق داری میخای خوش حالشون کنی انجام میدی و ازش تشکر میکنم
امروز یک نمونه از برخورد همسرمو دیدم که
پام به لیوانی خورد و شکست خوب قبلا وقتی بود میگفت چرا حواست نیس، چرا اونجا گذاشتی، ازاین جور سوال ها
ولی ایندفعه بهم گفت مراقب پات باش شیشه نره توش و خودش اومد جاروبرقی کشید تا خورده شیشه هارو جمع بشه من این محبتشو تو ذهنم یاد آوری کردم ببین خودت چقد تغییر کردی که رفتار شوهرت باهات عوض شده ببین بهت احترام گذاشت چه برخورد خوبی باهات داشت
منم اومدم به جایی اینکه ناراحت باشم لیوان شکسته نکته مثبتشو گفتم چه خوب این باعث شد اینجا تمیز بشه (جاروبرقی کشیده بشه)
واقعا سپاس گذاری کردی معجزه میکنه که توی هرحالتی باشی حالتو خوب میکنه اما سپاس گذاری واقعی
دیروز وقتی داشتم جلوی آیینه ازخودم تعریف میکردم خودمو بغل میکردم با خودم حرف های عاشقونه میزدم چنان احساس خوبی داشتم که به پسرم که 1سالشه انتقال پیدا کرد واونم انگار ازکار من خوشش اومده بود و میخندید و ذوق میکرد
چقد برای هرلحظه ای که پسرم پیشمه گفتم خدایا شکرت و چقد احساسم خوب شد
خدارصدهزارمرتبه شکرت برای وجودش
خدایا صد هزار مرتبه شکرت به خاطر رابطه ای که هرلحظه داره بهترو بهتر میشه خدارشکر
خوب من هرچقدر بتونم به قانون عمل کنم همون قد نتیجه میگیرم
داستان خواب استاد من قبلا این داستانو خوابتون شنیده بودم ولی امروز دوباره شنیدم یک شوری درون من ایجاد شد
و چقد از شنیدنش دوباره لذت برم و بیشتر ب درک رسیدم
که خیلی از مردم جامعه از نظر فکری معلول هستند
و من اگر بخام زندگی دلخواهمو داشته باشم باید ازاون دسته آدم ها جدابشم و روی خودم فقط کار کنم تا بتونم اون جوری که میخام زندگیمو خلق کنم
رد پای گام هفدهم
استاد جونم و مریم جونم عاشقتونم