live | انتخاب شغل از زاویه "باور به فراوانی و احساس لیاقت" - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-20.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-14 01:35:252024-11-08 05:00:36live | انتخاب شغل از زاویه “باور به فراوانی و احساس لیاقت”شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند مهربان
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
🟢 چه شغلی برگزینم استاااد؟
هدف ما در این جهان مادی تجربه لذت و خوشبختی هست، نه فقط پول، نه فقط کار، نه دویدن…
زمانی که وقت رفتن شما برسه، هر جایی که هستی باید رها کنی و بری! مگه مهمه که چقدر پول و شهرت داری؟
جوری زندگی کنید که لذت و خوشبختی رو همین حالا تو زندگیتون داشته باشید.
ما آدمهای متفاوتی هستیم با سلایق و علایق متفاوت. یه شغل خاص وجود نداره که همه برن تو همون، این با ایده اصلی جهان در تضاده… ببینید دنیای حیوانات رو اگر نگاه کنید، متوجه میشید چطور خداوند به هر موجودی فرصت این رو داده تا گونه خودش رو طوری که میخواد گسترش بده… الان یه سرچ کوچیک کنید که چقدددر گونه مختلف زنبور داریم. این به این خاطره که جهان خداوند از هر ایدهای حمایت میکنه! حالا ما که اشرف مخلوقاتیم، چرا نریم دنبال ایدهای که داریم و دلیل اصلی حضورمون بوده که وارد این جهان بشیم و تجربهاش کنیم. اینکه ایده بندازیم تو جهان و گسترشش بدیم و کمک کنیم به گسترش جهان، به خوشبختی جهان، به خوشرنگی جهان!!
پس کار و حرفهای که شما علاقه داری بهش، مسیر خوشبختی شماست، همون رنگی هست که شما به جهان میآوری! همون عامل خوشبختی جهانه و جهان این کمک شما رو پاداش بینهایت میده.
پس به چیزی که علاقهشو دارید، واردش بشید و چون علاقه دارید، مطالعه و تحقیق کردن در موردش اصلا کار پیچیدهای نیست، پیدا کردن راه حلها آسونه و در ادامه شما هی توش بهتر و بهتر میشی، تا جایی که میشی متخصص توی اون حیطه کاری! حالا شما وقتی حرفهای چیزی رو بلدی، همه دنبالت میان، ثروت هم همینطور.
اینکه دیگران رو میبینیم از کاری تونستن پول بسازن، به خاطر باورهاشونه! ممکنه علاقهای هم نداشته باشن ولی از نظر ما خوب پول میسازن!
حالا باورشون چیه؟
اینکه پول / مشتری تو مثلا بستنی فروشی هست. و چون باورای خوبی دارند، تا جایی خوب کار میکنن. حالا تا یکی این رو میبینه، میگه منم برم بستنی فروش بشم. اگر باوراش مورد داشته باشه که دیگه فاتحهاش خونده شده است.
بیاید یه ذره بیشتر راجع به باورها صحبت کنیم.
جهان با اینکه شما چه چیزی رو حرفه خودت قرار میدی و خواسته تو هست هیچ مشکلی نداره! یعنی بخوای بشی رقاص میگه اوکی! میخوای بشی مبلغ مذهبی میگه اوکی! میخوای بشی موادفروش میگه اوکی! میخوای بشی استاد موفقیت میگه اوکی! حالا میرسیم به باورها:
من 2 باور اصلی رو میگم
1. باور به فراوانی:
خیلی هامون اگه نگم همهمون، تو این قسمت مشکلات اساسی داریم و از کودکی محدودیت رو تجربه کردیم و گاهی اینقدر سخته بپذیریم ثروت برای همه هست، که میخوایم کسی که این جمله رو میگه رو، یه کاریش بکنیم!
اما واقعیت جهان اینه که ثروت بی انتها برای همه هست!
حالا هرچقدر این رو براش الگو پیدا کنیم و در روز تایید و تکرارش کنیم و البته باوررررر کنیم، به همون اندازه ثروت رو در زندگی دریافت میکنیم.
بچهها، کار یکی از کانالهای ثروت تو زندگی ماست، ثروت از بینهایت طریق وارد زندگی میتونه بشه!
باور بعدی
2. احساس لیاقت:
این باور هم از کودکی ما لگدمال شده و داغون بوده! هر بار که یکی مسخرهمون کرده و یا تو خانواده تو سر ما خورد، به مسخرگی همدیگه رو صدا زدیم، این رو عمیقتر پذیرفتیم که بابا من لیاقت ندارم، باید تو سرم بخوره، حتی اسمم رو هم به نیکی نگن، و نعمتها برای من نیست که… برای دیگرانه.. برا پولداراست
بعد یه مرز مخفی یا بقول قرآن یه حجابی کشیده شد بین ما و خوشبختی و احساس لیاقت!
وقتش رسیده که احساس لیاقتمون رو عمیقا شروع کنیم با بازسازی و تعمیر کردن که
” آقا من اگه الان تو این جهان مادی هستم، این امضا خود خداست برای تجربه بهترینها، برای داشتن تمام نعمتها…”
برای اینم برم الگو پیدا کنم که آره، میشه واقعا خونه خوب داشت، زندگی خوب، همسر و همراه خوب، سلامتی، برکت و نعمت و فراوانی، و خدا همه اینها رو بدون منننننت گذاشته برای ما، برای من!
پس برم دریافت کنم…
برم احساس کنم… همین حالا..
به چگونگیش هم کاری نداشته باشم دیگه… میاد اینا همینجوری! جهان هزاران راه بلده که خواسته رو بیاره یا منو ببره پیش خواسته!
کار من اینه که رها باشم، آزاد باشم و از امروزم لذت ببرم.
حالا اگر روی این 2 باور بخوبی کار کنیم، در جایی قرار میگیریم که فرصت داریم از توانایی و علایقمون پول هم بسازیم. و در جهت ایده اصلی جهان که ”گسترش در تمام ابعاد هست” هم قرار گرفتیم.
ببینید ونگکها و تسلاها… با وجود علایقشون در مسیر درست، پولی نساختن، چون بحث باورها رو نمیدونستن چیه… ولی تو همون زمانهشون ادیسون ببینید چه کرد.. الانم تا برق میره میگیم خدا ادیسون رو بیامرزه در صورتی که آقای ادیسون اصلا مخالف AC بود و این تسلا بود که برقی که الان داریم رو آورد. ولی چه کنیم که احساس لیاقت ادیسون خیلی خوب بود…
از پتانسیلها و قابلیتهایی که جهان گذاشته استفاده کنید! هیچ آیدیایی ندارین که جهان چقدددر میتونه خفن و هماهنگ با شما باشه. برای هر شغلی پول هست! برای هر بازاری پول هست.. اما برای کسی که عاشق اون کاره، براش وقت میزاره، حتی اگه اولش هییییچ درآمدی نداره.
در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام ابعاد زندگیتون باشید. آخه ثروت هم خودش است.
سلام به استادان عزیزم وخانواده نازنینم
ردپای گام19
استادجانم منم مثل خیلی های دیگه علاقه ام رو پیدا نکردم ولی از روزی که با شما آشناشدم دست ازتلاش نکشیدم و مدام دارم مهارت های جدید یادمیگیرم تا ببینم به کدومش علاقه مندم.البته ناگفته نماند تا حدودی درک کردم که علاقم چیه ولی اینکه کجا بکار ببرمش یکم سردرگمم کرده.الان بین دوتا مهارت وعلاقه گیرافتادم ولی دارم پیش میبرمشون تا ببینم واقعا کدوم مسیر درست منه.
این تله رفتن سمت ی چیزی که فکر میکنیم پول توشه شامل حال خیلیامون شده ومنکر این نمیشم که منم سابق براین وقبل آشنایی با شما طرز تفکرم اینطور بود.ولی جالبه که دیروز عصر بحث همین شغل ارایشگری و خدمات زیبایی افتادکه با دخترداییم داشتیم صحبت میکردیم ایشون آرایشگر هستند وخیلی شاکی ازاینکه هرکی ازراه رسیده آرایشگر شده بدون هیچ علاقه واستعدادی برا همینه که این شغل اشباع شده.
من دیدگاهم باهمیشه فرق داشت وگفتم نه من قبول ندارم که اشباع شده هیچوقت هیچ شغلی اشباع نمیشه ولی اینو قبول دارم که ی تب تندی توی جامعه افتاده که آرایشگری وخدمات زیبایی(ناخن،مژه،پوست و…)خیلی خوب پول درمیاره پس هرکسی حتی علاقه ام نداشته باشه رفته سمتش وشده بازجر دارن انجامش میدن فقط که پول دربیارن.
مثل پزشکی،ساخت وساز،برنامه نویسی،خدمات لیزر وزیبایی پوست ومو،بورس،ارز دیجیتال،وکلی چیزهای دیگه که همه فکر میکنن قطعا پولسازه.
خداروشکر میکنم که با آموزه های شما طرز فکرم تغییرکرد ودیدم به دنیا عوض شد
درپناه خداباشید.آمین
سلااام خدمت همه ی عزیزان
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیزم
فایل این گام رو دیروز که 5شنبه بود گوش کردم و امروز جمعه ساعت7صبح به هولی از خواب پریدم. یه خوابی دیدم که مثل یه تنگر بود و همون باعث شد از خواب بپرم. از رخت خواب اومدم بیرون و یه سری افکار همون لحظه شروع کرد به نقش بستن توی ذهنم. بعد از این که یکم گذشت شروع کردم به نوشتن این فایل.
خوابم،صحبت های استاد توی این فایل،تصمیمی که بهم الهام شد،همه و همه داشت توی سرم میچرخید.
این آگاهی و تصمیم، فروردین سال 1401،زمانی که من تازه با این مفاهیم اشنا شده بودم هم بهم گفته شد ولی انجامش ندادم. زمستون 1402 تا پای امضاشم رفتم ولی ترسیدم.
این بار انگار یکی بهم گفت ببین زندگی همینه که داری میبینی،اگه به الهاماتت عمل نکنی،زندگی تغییر نمیکنه،اگه به خدا گوش ندی،زندگی همش تقلاس،اگه جسارت نداشته باشی،زندگی همینه که داری میبینی.
باید انجامش بدم و انجامش میدم.
امید دارم که روزهای روشن و فوق العاده انتظار من رو میکشه،امید دارم که خدا کمکم میکنه و بهترین معجزات برام رخ میده.
خداروشکر من میدونم علاقه ام چیه و به چه چیزی کشش دارم،شاید الان بحث مالی هم باشه،یعنی ذهنم درگیر موضوع مالی از اون علاقه هم باشه ولی وقتی توش حرفه ای بشم و ادامش بدم،پول هم می یاد. پول نتیجه طبیعی حرکت در مسیر علایق هست.
خداروشکر الهامی که 2 هفته پیش راجب کار بهم شد و انجامش دادم،الان زندگی من رو در عرض 2 هفته گلستان کرده، اینقدررر تاثیر مثبت توی زندگیم داشت، اینقدر این حس پول ساختن عالیههه که حد نداره. قطعا هم این تصمیم جدیدی که گرفتم هم نتیجه اش عالییی میشه.
اینم از ردپای گام 19 که من رو یکم زیرورو کرد و امروز همش توی فکر بودم.
انجامش میدم و می یام از معجزات این تصمیم عالیی هم براتون میگم ؛)
گام19به نام خالق خودم سلام به مربی زندگیم درتمام ابعاد.باباخدام.
سلام به آقامعلم وخانم ناظم بابت آموزشهای مکررزندگی پرتجارب خودشون که ازاین اعمال شایسته ماراهم باخبرمیکنن وباعشق درسمون میدن دمتون گرم!سلام به دوستان وخانواده ی دوست داشتنی استادعباسمنش.تجربه های من،ازبچه گی خیلی جلوی آینه بودم مدام به موهام ولباسهام ورمیرفتم وازحق نگذریم ازخواهرهای بزرگترم یک جورایی ظاهروباطنم خیلی فرق داره که مدام خودم ،عزیزدلم ،وبچه هام ازدیگران میشنویم که ازهمه کوچکتره ولی ازهمشون سرتره ازرفتار،گفتار،کردار،به خصوص ازوقت آشنایی باقانون جذب کلا ازهمشون جداوتغییرفراوان کردم همین امشب رفتیم خونه خواهردومی که شوهرش کمی مریض بودایشون نوه عمه مونه خداحافظی میکردیم شوهرخواهرم دم درب به کل بچه هاش گفت ببینین این خاله تون ازبقیه بامحبتره دختردومیش گفت:آره همه خاله هام خوبن منم!منم گفتم:اوناگرفتارن ولی من زندگیم راحتره چون خودشون میگن ماگرفتاریم !منم ازگفته خودشون گفتم :وماآمدیم. ومن ازبچه گی خودموهمسرومادرتصورمیکردم!البته مامان2تادخترو2تاپسرکه به شکرانه ی الهی افتخارخدمت به 4تاشاهزاده راباعزیزدلم رادارم استادودوستان گرامی شمامیگین روخودتون کارکنین من نمیدونم یعنی چی ولی به هرچی نگاه میکنم .باخودم میگم الان خداتوی این مثلاانسان،حیوان،اشیاء،درخت،گیاه،خاک،آب والی….آخرمیبینم ظرف میشویم خداراتوی ظرف احساس میکنم صدای خوردن ظرفهابه یکدیگروصدای آب،پیازداغ جوشیدن غذا،برنج،حبوبات،ماکارونی،و….صدای شکرگذاری راازانهاهم میبینم وهم میشنوم هرکارم که انجام نمیگیرد 80٪روخودم وذهنم آرامش ایجادمیکنم که الخیروفی ماوقع هراتفاقی برام درهرکاری بیفته برای ما100٪خیره وهرغذایی درست میکنم. باعشق سماورآب، میکنم باعشق چای میخورم، باعشق سعی خودم رامیکنم ازفرصتی که خدابه یک اندازه به تمام انسانها داده است. وهیچ اجعافی رخ نداده خوب استفاده کنم!همش میگم خدایا میخوام امروزم ازدیروزم بهتربشه ولی نمیدانم چه جوری برام درستش کن به خداتواین دنیایک مسافرنابلدم رهبرم باش پدرم باش حیفه این فرصته که به ولگردی بگذرونم!چون فرصت رفته دوباره به دست نمیاد.مثلا پدرومادررو میگن میوه کمیاب!ولی من میگم:نعمت یکبارمصرفه ازدست رفت تمام دیگه به دست نمیاد!تمام.خدایابابت فرصتهایی که برای یکباراجازه مصرف داریم یاریم کن!که خوب وپسندیده درراه گسترش جهان هستی استفاده بهینه راداشته باشم. آمین یارب العالمین.باآرزوی شادی وسلامتی وثروتمندی.
سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش و اعضای گروه تحقیقاتی عباسمنش
تشکر فراوان دارم برای گذاشتن این محصول هدیه ای زیبا…
واقعاً چقدر خوب است که ما انسان ها به جای مقایسه کردن خودمان با دیگران،و به جای اینکه دنبال این باشیم که خودمان را به دیگران نشان دهیم وبرویم با قرض ووام یک زندگی لاکچری بسازیم بیاییم مسیر مورد علاقه خود را پیدا کنیم و سعی کنیم که هرروز در آن مسیر بهتر و بهتر بشویم و حتی یادگیری مسیر مورد علاقه خودمان حتی اگر چند سال اول پولی نداشته باشد کلی برای ما لذت بخش است و زندگی ما را سرشار از شادی و احساس خوب میکند.
چه قدر خوب است که ما به جای اینکه دنبال یک شبه پولدار شدن باشیم وبرویم در بورس سرمایه گذاری کنیم و یاارز دیجیتال بخریم و سرمایه مان را نابود کنیم و یا وارد شرکت های هرمی شویم و وقت و اعتبار خود را از بین ببریم مسیر مورد علاقه خود را پیدا کنیم و در آن بهتر و بهتر بشویم و از این زندگی زیبا لذت ببریم.
جملات طلایی استاد عباسمنش در مورد مسیر مورد علاقه در بسته ای روانشناسی ثروت این است که مسیر مورد علاقه ما نیاز به سرمایه ای اولیه ای زیادی ندارد و مسیری است که حتی اگر رایگان انجام دهیم به ما احساس لذت میدهد.
خودمن مدت ها به دنبال مسیر مورد علاقه خود بودم و گاهی فکر میکردم که به هیچ چیز علاقه ندارم ولی مدتی است که آن مسیر را پیدا کرده ام و در آینده از دستاوردهای خودم مینویسم….
خدانگهدار
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیزم و همه دوستان.
گام نوزدهم از خانه تکانی ذهن.
هدف زندگی ما خوشبختیه، لذت بردن از این دنیای مادیه.
برید سراغ شغلی که بهش علاقه دارید، لذت ببرید، توش حرفه ای بشید، باوراتونو درست کنید، ثروت میاد.
پول ،نتیجه طبیعی لذت بردن از زندگیه.
واقعا به همین جمله باید ساعت ها فکر کرد تا بتونی کامل درکش کنی.
وقتی که شما در مسیر علاقتون قرار دارید، رزق ، شما رو طلب میکنه.
من از کاری که داشتم بیرون اومدم به دلیل اینکه بهش اصلا علاقه نداشتم و حتی برام زجرآور بود.
همه تعجب کردن.
من وارد کار مورد علاقم شدم و شروع کردم به آموزش دیدن. توش حرفه ای شدم.
و خدا کمکم کرد شجاعت به خرج دادم و البته که ایمان داشتم و دارم به الله مهربان، و کسب و کار خودمو راه اندازی کردم.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که وارد علاقم شدم.
که این جسارت رو خدا بهم داد که بدون نگرانی از حرف مردم، وارد علاقم شدم.
کاملا راضی ام از خودم. از اینکه دارم از انجام کارم لذت میبرم.
خدایا شکرت.
به نام خدای فراونی و عشق
سلام و درود بر استاد عشقم و خانم شایسته عشق
خداروهزار مرتبه شکر که تا امروز سر تعهد بودم و خیلی وقتها یک فایل را چندین بار گوش دادم تا درک کنم یا حتی فقط بفهمم ولی خداروشکر واقعا عمقی از درون تغییراتم را احساس میکنم و نشانه ها و الهامات رو میبینم البته در کنارش نجواها را هم دارم ولی به لطف و یاری خدایم کنترل ذهنم هم نسبت به قبل بهتر شده و افسار ذهنم خیلی بهتر از قبلم دست خودم هست خداروشکر میتونم به جرات بگم سالهاست دارم روی قوانین کار میکنم و واقعا الان درک عجیبی ازش دارم به لطف خدایم حتی بعضی وقتها ذهنم هنگ میکنه ولی یاد گرفتم که چطور خودم را رها کتم و کانون توجه ام را چطوری به دست بگیرم و این فایل هم از اون فایل های بود که تجربه های واقعا متفاوت برای من داشت به قول استاد آدم های که من دوست داشتم باهاشون ارتباط بگیرم ارتباط گرفتم از طریق الهاماتم و جالی که آخر بار اون ها میگفتند انشالله زود ببینمتون و این نشانه های بسیار زیبا رو دارم میبینم که به من میگه در مسیر درست هستم و تصمیم گرفتم با این آگاهی ها و فرکانسهای الانم ثروت یک و دو را که دارم استارت بزنم و مطمئنا نتیجه های عالی تر میبینم و شکر گذارتر میشوم .
الهی بر امید تو
به نام خالق هستی
همون خالقی که در هر لحظه داره باهامون صحبت میکنه و بهمون هدایت میده
گام نوزدهم | از خانه تکانی ذهن گام به گام
سلام و درود دارم به استاد عزیزم و سلام ویژه دارم به خانم شایسته عزیز
رد پای من هستش از برداشت من از این فایل لایو که بسیار زیبا تدوین شده بود و چقدر به موقع و به جا بود برای من در این موقعیتی که الان هستم
در وهله اول میخوام خیلی راحت بگم که من دوبار این فایلو به صورت تصویری با تمرکز بالا گوش دادم و دیدم
اما احساس میکنم که باز برام نیازه که گوش بدم و نکتههای زیادی ازش به دست بیارم
بریم سر اصل مطلب و برداشت من از این فایل لایو
استاد دو تا نصیحت کردید و این دو تا نصیحت من مینویسم و بابتش سپاسگزار میشم از خدا و شما:
1. ((هدف ما خوشبختیه لذت بردن از دنیای مادیه))
2. (( وقتی که من پول بدهم به کس دیگری یا به کارخانه دیگری که آنها برای من پول سازی کنند و به من سود برسانند ین دیدگاه فقیرانه است و جواب نمیدهد))
از نصیحت اول شروع میکنم استاد
واقعاً وقتی ما پامونو تو این دنیا میذاریم اگر به دوران کودکی نگاه بکنیم قشنگ مشخصه که کودک براش مهم نیست که حتی چه اسمی داره تا قبل از 6 یا 7 سالگی البته مهم لذت بردن از هر چیزی که بهش احساس خوب میده از نقاشی ، خاک بازی و بازی هایی که میکنه
خب چرا ما فراموش کردیم انگیزه دوران کودکیمون رو ؟؟ و چرا این دیدگاههای عجیب و غریب یا این حرکتهای عجیب عجیب هستش و این نگرش شما روی یک اصل مطلب نشسته و اون :
توجه به قوانین جهان هستی
لذت بردن در لحظه گوش دادن به قلبتون و اونچه که ما بهش علاقه داریم و عاشقش هستیم بدون چشمداشت پول !!!
اگر بخوام مثال بزنم از دوران زندگی خودم در کودکی استاد من ساعت 6 صبح یک کودک 6 ساله علی 6 ساله از خواب بیدار میشد ساعت 5 صبح میره سر کوچه و با کلوخها و گلها و اون حالا سنگهایی که با خاک درست شده بودند و با گل درست شده بودند مجسمه سازی میکردم و چهره و سر انسان رو درست میکردم و لذت میبردم ذوق میکردن !!
این کارو میکردم آیا به من پول میرسوند آیا به من بیت کوین میرسوند آیا به من ثروت میرسوند آیا به من پفک و چیپس و یا چیزهایی با مزایا میرسوند ؟
به من یک وجودیتی میگفت که تو لایق هنر هستی تو لایق خلق اثر دستی هستی به من میگفتش که تو لایق این هستی که خلق اثر کنی با هنرت
با خلق اثر با نقاشی کشیدن به من عشق میداد به من لذت میداد اونهم عاشقانه !!
خوب خیلی جالبه که آرام آرام وقتی که بزرگتر شدم باورهای غلط توی ذهنم جای گرفت از اطراف از جامعه من هم دور شدم اما خدا را شکر میکنم خدا رو 100 هزار مرتبه شکر میکنم که من وارد کارمندی خاصی نشدم
شکر میکنم که من دیوانگی داشتم من نسبت به اون چیزی که علاقه داشتم دیوانگی داشتم و عاشق بودم از همان دوران 6 سالگی
الان شما 5 صبح پاشی بری سر کوچه با یک تیکه سنگ بازی کنی آیا برای شما یه چیز عجیب و غریب و ساده نمیاد؟! برای من یک جواهر بود و هست و هنوزم دوست دارم با خاک بازی کنم با مداد بازی کنم
جایی رسیده بود که حتی برادرم بهم گفته بود من خودکار ندارم تو جامدادی داری ؟! من بهش گفتم که من عاشق طراحیم من عاشق نقاشیم !!
و حتی دوستانم میگفتن ما این چیزا رو اصلاً دیگه خیلی وقته ندیدیم نه مداد تراش دیدیم نه مداد دیدیم نه طراحی میکنیم و حتی اینا رو نداریم ما دیگه گفتم بستگی هر کسی که تو چه مسیری قدم برمیداره و چقدر به علاقه اش بها میده
100 هزار مرتبه شکر اگر حتی دور میشدم از مسیرم من یک دفتر نقاشی داشتم اونقدر بهم این عشقم بهم فشار میآورد که آخر یک دفتر و یک کتاب رو نقاشی میکردم و این بود که با من حرف میزد اون عشق
من الان میفهمم شما چی دارید میگید الان تازه اول راهم اما باز میفهمم قلب حرف میزنه و الان تو مسیری افتادم به لطف قوه الهی و نمیتونم چیزی رو جایگزینش کنم
انگیزه برای پولسازی هم هستش اما واقعاً عاشق اینم که خلق اثر کنم به رنگها به خطوط به هنرها اصلاً یک دنیای دیگهای دارم من تنها پسریم که رنگها برام متفاوته رنگها حتی برگها البته اونجایی که از راه دور میشدم من هم آره عادی میدیدم
اما واقعاً من از خدا یگانه متشکرم که ما آقا جان ما دنبال عشقمون بریم ما دنبال عشقمون بریم و با عشق به کارمون برسیم ایدههای فرصتسازی برای اون مهارت داده میشه حتی با کار خودمون ایده های ثروت سازه داده میشه. اگر اول راهیم!
من حتی استاد فکر میکردم کار من اصلاً هیچ پول سازی نیست این باور خراب داشتم تغییر کرده و یه باور جالب دارم و اونقدر برام جالبه که الان باور دارم که عشق من اون چیزی که خدا به من به عنوان استعداد داده بر همه چیز نفوذ کرده !!!!
حس میکنم خدا این هنر دستی از دست خودت شده که من بهش علاقه دارم ای خدا جونم
طراحی و هنر که شما سوار ماشینی که میشی تا قاشقی که دست میگیری برای خوردن غذا اول دیزاین میشه هم طبق اصول آناتومی بدن انسان و رفاه انسان
شمایی که روی صندلی پارک که میشینید روی میزی که میشینید ناهارتون رو میخورید و یا حتی الان گوشی که دستتون گرفتید و الان دارید کامنت رو میخونید همه چی دیزاین شده ، این خلق اثر از چه جایی میاد از ایده و هنر میاد که بنده میگم دیزاین علم خداست و بی انتهاست!
دیزاین ،عشق و لذت برای توسعه جهان هستی برای زیباسازی جهان هستی
طراحی نبود هیچ لباسی طراحی نمیشد هیچ خودرویی زیبا نبود زیباتر نمیشد هیچ باغ و بافت جامعه و معماری وجود نداشت !!
چقدر تاثیر گذاشته همین هنر همین مجسمه سازی همین اصلاً کلمه هنر نمیتونم توصیفش کنم که حس میکنم علم توئه خدا و تو به من اونو هدیه دادی و داری تقویتش میکنی در وجودم من با هر قدمی که براش برمیدارم.
و حتی توی خواب حتی توی ذهن سریعا میکشم و حتی کسی برای من چیزی رو تعریف میکنه سریعاً مثل یک سه بعدی سازی میکشمش
خدا داره با من حرف میزنه علی تو توی این کار توی این هنر توی این خلاقیت توی این استعدادهایی که به تو معرفی کردم حرفی برای گفتن داری !!!
خدا رو 100 هزار مرتبه شکر میکنم دا را هزار مرتبه شکر میکنم خودمون مولد باشیم گوش به فرمان قلب باشیم
به گفته استیو جابز که اونو من روی یخچال خونمون زدم و هر روز میبینمش:
(( شهامت این را داشته باشید که از ندای درون خود پیروی کنید ندای درون شما قبلتر از شما میداند که میخواهید چه کسی شوید همه اتفاقهای خوب پس از این مرحله اتفاق میافتد))
استیو جابز
بنیانگذار شرکت اپل
چقدر جالبه وقتی ما استاد روی یک کار متمرکز میشیم و این کلمه تمرکز رو به ما گفتید ازش استفاده میکنیم معنی واقعی تمرکز ، نقشه راه به ما پله به پله مرحله به مرحله گفته میشه حتی در بهترین برنامهریزی در بهترین زمان و مکان و حتی نباید کمال گرایی داشته باشیم ما کمالگرایی رو باید بذاریم کنار و فقط شروع کنیم
واقعا من خودم اعتراف میکنم کسی بودم که از این شاخه به اون شاخه میپریدم یک دلیل محکم دارم براش :
چون باور نداشتم بهش چون باورهای فقیرانه داشتم که فکر میکردم تو این کار خودم پول نیست و حتی فکر میکردم دنبال پول باشم اما نه باید دنبال عشقم باشم !!!
گفتیم که ما باید دنبال عشقمون بریم نتیجه حقیقی ثروت و پولسازی لذت بردن طبیعی از زندگیه سر خط
من همین الان سه بار تکرارش میکنم
نتیجه طبیعی پولسازی و ثروت سازی لذت بردن طبیعی از زندگیه
نتیجه طبیعی پولسازی و ثروت سازی لذت بردن طبیعی از لحظه به لحظه زندگیه
نتیجه درست ثروت سازی و پولسازی و جذب پول لذت بردن طبیعی و خوشبختی در لحظه است
دقیقاً اینو من تکرار کردم و با خودم اتمام حجت کردم که اگر من در لحظه لذت ببرم روی باورهای ثروت خودم و باورهای مالی خودم کار کنم و متمرکز باشم و مهارت افزایی کنم در رشته در استعداد و همون چیزی که عاشقشم ثروت پول دنبال من میاد شما مطمئن و با اطمینان خاطر میگید اینو من شما رو تحسین میکنم
اگر دنبال الگو میخوام باشم خودتون
واقعا اگر من جای شما بودم با این باورایی که الان دارم میگفتم آقا کی میاد به حرفای من گوش بده واقعاً ما یه ایمانسازی یه باورسازی عمیقی انجام دادی و واقعاً عاشق کارت شدی استاد واقعا تحسینت میمنم استاد عزیزم
اگه بابت پول بود، بابت ثروت سازی بود گند میزدید شکی نیست که عاشقش بودید تحسینتون میکنم و یادمه در یکی از فایلها گفته بودی که آقا من هدفم رو نوشتم روی کاغذ توی گردنبند مانند دعاها بود که داخلش دعا و اونو مرور میکردم و میگفتم که بابت چی میخوام بدم گفته بودی جونمو حاضرم بابت این هدفم بدم
شما حتی الان تو این فایل گفتید که چندین سال ابتدایی من پول و درآمدی نداشتم از این کار تا اینکه باورهای مالی و ثروتمو درست کردم
چی شمارو پایدار نگه داشت تو این مسیر؟؟؟
عشق و علاقه و استمرار و گوش دادن به هدایت های قلبیتون نقطه سر خط.
واقعا ممنونم استاد که اگر ما هر چقدر متمرکز به عشق و علاقه به صدای قلبمون به کنترل ذهن ببین اصل مطلب قوانین هستی باشیم دنبال این نباشیم که مردم دنبال چی رفتن یا مد شده
روی عشق و علاقه خودمون پایدار بمونیم، خدا پاسخ میدهد
واقعاً من از شما متشکرم که اینو به ما یادآوری میکنید و واقعاً از شما متشکرم
با تمام وجودم از شما متشکرم و خانم شایسته عزیز که من نتیجه بزرگی گرفتم از این فایل متمرکز توی مسیر خودم باشم و وسوسه و نویزهای سوشال مدیا یا اتفاقهایی مرا وا نداره…. اگر من متعهد و عاشق کارم باشم اگه باور محکم ساخته باشم نسبت به مسیرم نسبت به علاقم خدا مرا هدایت می مند نقطه سر خط.
و اون باورهای توحیدی من که همه چیز از خداوند و حتی ثروتم از خداونده توی مسیرم نگه میدارم من واقعاً متشکرم استاد عزیزم
از خداوند هدایت میطلبم که منو در مسیرم محکمتر نگه داره محکمتر و عمیق کنه منو مهارت افزایی کنه و فقط لذت ببرم ثروت می دود به دنبالم!
هدفم:
زندگی با کیفیت داشته باشم و وقتی که زمان مرگم رسید چه امروز باشه چه هر زمان سراغم اومد بگم:
من راضیم از این فرصتی که به من داده شد به خوبی استفاده کردم به دنبال عشق و علاقهام رفتم و لذت بردم.
من عاشقتونم استاد سپاسگزارم از اینکه وقت گذاشتید برای این فایل و سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز که این پروژه گام به گام رو با هدایت قلبیشون با تمرکز تمرکز تمرکزی که گذاشتن برای ما یک مسیر زیبا و آسانتر خلق کردن برای آگاهی بهتر از قوانین الهی
خداوند یگانه میسپارمتون عاشقانه دوستتون دارم
ثروتمند و سعادتمند باشی در دنیا و آخرت
26 مهر 1403
گام نوزدهم
علی وزیری وصال
به نام نامی یزدان
چو آنکه برگزید من را از میان این همه خوبان
گام 19
انتخاب شغل از زاویه باور ب فراوانی
سلام و درود بر پیامبر امروزمان استاد عباس منش و مریم بانوی کم نظیر و دوستان فوق العاده ی هم فرکانسی ام
بقول دوست عزیزمون شکیبا جان. چقد قشنگ و بجا گفت ک این سایت
هم بلحاظ مطالب، بهترین و پویا ترین و هم بلحاظ کیفیت کاربر و نوع کامنت ها اصلا عجیب و غریب ترین سایت دنیاست، اما قلب من گواهی میده آنچه که اینجا رخ میده، این تعامل، این حد از آگاهی و کیفیت هیچ جا نخواهد بود، چرا که رابطه ی ما یک رابطه ی قلبی هست و اینجا همه چیز از جنس خداست
گاهی انقدر از اصلمون دور میشیم که تنها میخوایم به یه دستاویزی چنگ بزنیم و خودمون رو بالا بکشیم، اما احتمالا بلحاظ مداری که توش قرار داریم، جنس اون دستاویز هم از اصل و اساسمون خیلی دوره
استاد قشنگم.من واقعا روی ماه شما و مریم عزیزم رو میبوسم چرا که راه و رسم شاد زندگی کردن در هر لحظه رو به من یاد دادین، راه و رسم رسیدن به خواسته هام و خالق اونها بودن رو بهم آموزش دادین، الله مهربانی ها رو با شما شناختم، خدای وهابم که نه به قدر لیاقت من، که به قدر بزرگی خودش بی حد و حساب به من میبخشه رو بهم نشون دادین، بهم یاد دادین چقدر با توحید و بندگی الله به قدرت میرسم، و چقدر تا حالا بطور مخفی شرک میورزیدم و البته که نتیجه رو هم دیدم، چه آن زمان و چه حالا
استاد این سایت دریاااااااییییی بیکران از آگاهیه، از عهده ی من خارجه که بتونم در مورد این حد از آگاهی ها صحبت کنم، گاهی میخوام زمان استپ کنه و من مدتها اینجا باشم
استاد آگاهی ای که شما تو این سایت به اشتراک گذاشتین، چه در محصولات و چه فایل های دانلودی نه برای دیروز و امروز که برای هزاران سال آینده درست و اصله، و من که بسیاری از محصولات رو دارم گواهی میدم شما عاشقانه و سخاوتمندانه تمام قانون رو در فایل های دانلودی هم به شیوایی بیان کردین
من امروز به پاس قدردانی و تنها جبران ذره ای از لطف و محبت شما وظیفه ی خودم میدونم که روی فایل ها کامنت بذارم، که البته بیش از اینکه قدردانی شما رو به جا بیارم خودم با تکرار نکات بهره میبرم و تو ذهنم تثبیت میکنم اونهارو
کامنت های دوستانم که واقعا گاهی هر چقدر اسکرول میکنم میام پایین هنوز ادامه داره و میگم خدای من، یعنی نوشتن این کامنت چقدرررررر زمان برده،3 ساعت، 4 ساعت 5 ساعت
اصلا این حرفها چقدر جنسشون متفاوته، اون لحظه دوست دارم از راه دور دست اون دوستانم رو به گرمی بفشارم و تشکر کنم
و اینها همه از لطف خداست
وقتی تو مسیر درست قرار بگیری خود به خود به رفتار درست هدایت میشی
وقتی تو مسیر درست قرار بگیری خود به خود به ایده های مناسب هدایت میشی
وقتی تو مسیر درست قرار بگیری خود به خود به آدم های مناسب هدایت میشی
وقتی تو مسیر درست قرار بگیری خود به خود به فکر مناسب هدایت میشی
تمام این هارو با گوشت و پوستم درک کردم، از وقتی متعهد تر شدم روی آموزش ها افراد نامناسب خود به خود حدف شد، هر لحظه هدایت الهی رو دریافت میکنم، از غذایی که میخورم، از حتی فایل ها و کامنت هایی که بهشون تو سایت هدایت میشم، و ایده هایی که درست ترن و اینو قلبم بهم میگه
خدایا شکرت که چقدر قانون عادلانه ای برای جهان وضع کردی
و خدایا تو را هزاران بار سپاس بابت حضور آگاه ترین استاد جهان
و تو را هزاران سپاس که لیاقت دریافت این آگاهی هارو به من دادی
استاد عزیزم، شمارو تحسین میکنم
از خدا برای شما سلامتی، شادی، عشق و ثروت بیشتر خواستارم
در پناه امن خدا باشید
الهی به امید تو…
گام 19، انتخاب شغل از زاویه باور به فراوانی و احساس لیاقت،
سلام استاد مهربون و نازنینم، سلام به همه دوستان عزیزم در سایت عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم بابت این فرصت دوباره،
نکته ها:
️جدیدت در کارم باعث تاثیر گذاری بیشتر روی مخاطبم میشه،
️هدف از زندگی تجربه احساس خوب است،
️در لحظه زندگی کردن در تمام ابعاد،
️ما انسان های متنوعی هستیم، یه شغل خاص یا یه آدم خاص نیست که میتونه مارو به آرزوهامون برسونه،
️انجام کار مورد علاقه م یعنی در لحظه زندگی کردن،
️پول نتیجه طبیعی لذت بردن از زندگی،
️الرزق رزقان،
️به الهاماتم عمل کنم، قدم بردارم، حرکت کنم، ناامید نشم،
️عاشق کارم باشم، نتایجم رو به پول گره نزنم،
️جوری زندگی کنم که لحظه مرگ راضی باشم،
️من خالق زندگیم هستم،
️من مسئول تمام جوانب زندگیم هستم،
️باید روی خودم سرمایه گذاری کنم نه عوامل بیرونی،
️عمل به الهامات و قدم برداشتن به سمت هدف،
️کیفیت زندگی بالاترین اولویت من باشه،
️چیزایی که تمرکز من رو از روی شغلم بر میداره حذف کنم،
️بادی به هر جهت نباشم،
️سعی کنم توی حوزه کاری پادشاه بشم،
من خودم از اونایی بودم که هیچ انگیزه ای برای کار کردن نداشتم، اصلا کار مورد علاقه ای نداشتم، اصلا نمیدونستم این موضوعات رو، اصلا قانون کیلو چند بود، احساس خوبی در کار نبود اگرم بود از عوامل بیرونی بود و ناپایدار…
دنبال فرصت میگشتم که کار نکنم، فکر میکردم کار کردن مال حیوناست…
یادمه که این الگو هی داشت تکرار میشد الان که دارم خوب بهش فکر میکنم، اول شروع هر کاری برام سخت بود و بعد اینکه ادامه میدادم نجوا های ذهنم کم میشد و احساسم خیلی خوب میشد، و به این نتیجه رسیده بودم به طور ناخود آگاه که اولش سخته ولی اگه ادامه بدم همهچیز خوب پیش میره،
یعنی طبق قانون بود همه چیز ولی ناخودآگاه، در شروع کار ذهن شروع میکرد به نجوا و میخواست منو منصرف کنه ولی من بخاطر ادامه زندگی و امرار و معاش مجبور بودم کار کنم و ادامه میدادم، خیلی جالب بود وقتی ادامه میدادم به طور جادویی همه چیز چینده میشد برای اینکه کار به بهترین شکل انجام بشه، انگار اون احساس بد اول کار محو میشد و اون احساس خوبی که در ادامه میومد توی وجودم کارو انجام میداد،
من شغلم تاسیسات و تعمیرات ساختمانی، به طور مثال اگر قرار بود لوله کشی آب یا فاضلاب انجام بدم، هدایت میشدم از بهترین مسیر اون لوله رو بکشم، اتصالات و اندازه ها جور در میومد باهم و کار به بهترین شکل ممکن در 90 درصد مواقع انجام میشد، البته که من شخصیتی داشتم که وقتی هرکاری رو انجام میدادم دوست داشتم به بهترین شکل ممکن انجامش بدم، فکر میکردم اون کار مال خودم هست و اینکه مشتری راضی باشه از کارم هم برام مهم بود، یه بخشی از اون سعی در درست انجام دادن کار مربوط میشد به عزت نفس پایینم که تایید بقیه رو بگیرم و خوب بهم کمک میکرد که کارو درست انجام بدم، البته که همش ناخودآگاه بود، از اینکه بقیه ازم تعریف کنن بدم نمیومد… توی کار خودم و لولی که کار میکردم نسبت به تمام همکارام فنی تر و تمیز تر کار میکردم، فقط انگیزه ای برای کار کردن در سطوح بزرگتر رو نداشتم و قانع بودم به همون بخور نمیرم،
یادمه جدا از کارم هر کار دیگه هم انجام میدادم چه کمک کردن به دیگران بود چه کار گروهی توی طبیعت گردی چه سفر یا موتور و یا ماشین چه مدیریت افراد و منابع مالی توی مسافرت چه مدیریت بچه هام و همسرم توی زندگی و… اون کارو با جدیدت و عشق انجام میدادم خوب به همین سبب مهارتم توی انجام اینکارها خیلی بالا رفته بود و اعتماد افراد هم خیلی تاثیر گذار بود توی این مسیر، همه از انجام دادن کار و مسافرت رفتن با من لذت میبردن، همه در هر سنی بودن هرکاری که من میگفتم انجام میدادن و مقاومتی در 90 درصد مواقع نبود بخاطر همین ویژگی من سفرها و کارها خیلی خوب پیش میرفت و خاطرات خوبی رو هم خودم و افراد دیگه داریم از اون دوران،
یادمه عید ها به شهرستان مون میرفتیم، من پسر عمه زیاد دارم ولی اونها فقط یه پسر دایی دارن… جمعا در اکثر مواقع 8 یا 9 نفر میشدیم و با موتور سفر های 2 یا 3 روزه به دل کویر میرفتیم، از اونجایی که دهات ما در حاشیه کویر لوت واقع شده بود دسترسی آسون به کویر و مهارت ما در رانندگی با موتور خیلی به ما انگیزه رفتن به اینجور سفر های مجردی و در بعضی مواقع خانوادگی رو میداد، و از اونجایی که همه با هم صمیمی بودیم و هر کسی وظایفی داشت کارها خیلی جادویی انجام میشد و همه راضی بودیم، من که در جایگاه پسر دایی بودم و اسمم هم علیرضا بود بین پسر عمه های عزیزم به علی دایی شهرت یافته بودم، و محل اجتماع ما در عیدها روستای پدریم بود و در روستا بین دوستان هم به علی مشهدی شهرت داشتم، دوستان لطف کرده بودن الفاظی نسبت به جایگاه من به من نسبت داده بودن،
بیشتر اوقات جوری بود که جدا از پسر عمه ها از دوستانم که ساکن روستای ما بودن با ما هم سفر میشدن و کلی بهمون خوش میگذشت، و تمام اون افراد این حرف به من زدن که چقدر با شماها خوش میگذره چقدر شما ها با هم خوبین و هیچ دلخوری و دعوایی بین تون اتفاق نمیوفته، چقدر همه به هم کمک میکنید و کار هارو انجام میدید و…
همین ویژگی جمع های ما زبون به زبون بین بچه های روستا چرخیده بود و همه دوست داشتن با ما به سفرهای بیابانی بیان،
وقتی بهش فکر میکنم میبینم که اون نتایج بخاطر مدیریتی بود که انجام میشد، وظایف همه مشخص بود و طرفی که مدیریت میکرد که در 90 درصد مواقع من بودم، از انجام دادن اون کار واقعا لذت میبردم، انگار پادگان بود ساعت شوخی و خنده به جای خودش ولی موقع انجام کارها بدون تعارف افراد موظف بودن تا کاری که به عهدشون گذاشته میشد انجام بدن حتی خودم که مسئول غذا درست کردن و مدیریت مواد غذایی بودم در سفر، یه حس زنده بودن به من دست میداد، یه شور و شوق برای انجام اون کارها که تو حالت عادی نبود…
خیلی اون روزا دوست دارم…
سر انتخاب شغلمم و اینکه بتونم عاشق شغلم باشم هم از خدا هدایت خواستم و اون گفت ما قرار از زندگی لذت ببریم و فرقی نمیکنه توی چه جایگاهی باشیم باید بتونیم این توانایی دیدن زیبایی ها رو در خودمون افزایش بدیم باید بتونیم یه شخصیت قوی برای خودمون بسازیم مابقی جزئیات…
گفت عاشق همین کار خودت باش، باورهات رو نسبت بهش عوض کن تا احساستم عوض بشه، گفت بینهایت فضا داری برای پیشرفت و حرکت کردن توی شغل خودت برو حرکت کن مهم جاری شدن هست…
هر موقع هم قرار باشه شغلتم عوض بشه من بهت میگم، و شرایطش رو برات فراهم میکنم، به من اعتماد کن،
گفت تو که یاد داری از هر کاری که انجام مدی لذت ببری پس حرکت کن پس لذت ببر پس برو جلو تا وقتی میتونی من پشتتم، شاید فردایی نباشه اصلا، شاید همین لحظه بمیری و دستت از دنیا کوتاه بشه، اون موقع نیای بگی یه فرصت دیگه بهت بدم که من سر این چیزا با کسی شوخی ندارم…
برای من اینجوری اتفاق افتاد جریان هدایت، شاید برای بقیه یه جور دیگه باشه، من شخصیتی دارم که میگم باید از همین شرایط و جایگاهی که دارم و الان توشم شروع کنم به تغییر، من سر جای درستم هستم توی هر جنبه ای و اگه کارم درسته باید همین چیزی که دارم رو درست کنم و نخوام چیزی رو از نو بسازم و به دست بیارم، با تغییر من شرایطم هم تغییر میکنه، با تغییر نگاه من معنی اتفاقات هم تغییر میکنه، با تغییر نگاه من باورهای من تغییر میکنه، هیچ چیز به خودی خود هیچ معنایی نداره این من هستم که دارم به اونا معنا میدم…
الان از زندگیم راضیم از رویاهای اون موقع هام خیلی بهتره ولی من به این قانع نیستم و میدونم که هنوز جا داره که خیلی بهتر بشه و رویاهای جدیدی در من متولد شده و میشه ، و باید برای متولد شدنشون تلاشم رو بکنم،
این تلاش کردن برای بهبود پایانی نداره و مسیر خودسازی بی انتهاست، عجله ای ندارم و خداوند هم داره پاداش روز به روز نتیجه سعی کردن من برای تسلیم بودن در مقابل خودش رو بهم میده…
امیدوارم بتونم به این مسیر زیبا و توحیدی ادامه بدم، از خدا طلب کمک میکنم در برابر خودش، از خدا میخوام نزد خودش برام خانه امن در بهشت فراهم کنه و منو با صالحان محشور کنه،
امیدوارم مفید باشه، عاشقتونم.