live | دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئله - صفحه 14
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-20.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-16 07:03:092024-11-08 04:56:27live | دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئلهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
انقدر این لایوها پراز نکته ودرس و اگاهی هست که هر چندثانیه وچند دقیقه از این فایلها کلی نکات کلیدی داره برای ساختن وداشتن یه شخصیت مناسب و پیدا کردن راه درست زندگی…
میخوام در مورد اون بخشی صحبت کنم که شما گفتید اگر آدمهای دوروبرتون اکثرا دربو داغون هستند یعنی شما خودتون دربو داغون هستید واما اگر آدمهای اطرافتون خوبند پس شما هم اوکی هستید از نظر شخصیتی….
هرچی تو زندگیم به گذشته ام نگاه می کنم یادم نمیاد آدم داغونی توی زندگیم بوده باشه، البته بودند یعنی اومدن ورفتند کسایی که من فکر میکردم آدمهای بیخود ودربود داغونی هستند از نظر شخصیتی، ولی موضوع این بود که اون آدمها اومده بودن که شخصیت درونی خودم رو بهم نشون بدن…
شاید پذیرش این موضوع برای هرکسی مقدور نباشه که بخواد بگه اگه الان کسی که در مقابلم هست آدم مناسبی نیست برای اینه که من آدم مناسبی نیستم!!!!!
و خیلی درک وپذیرش میخواد وخیلی باید روی خودت کار کرده باشی که اگه طرف مقابلت یا اشخاصی که باهاشون سروکار داری کاری کردند یا حرفی زدند که نامناسب وناشایست بود یا اصلا از نظر تو درست نبود بگی اوکی حتما در من نقصی وجود داره که این شخص یا این اشخاص بامن چنین برخوردی کردند!!!
کسی که داره روی خودش کار میکنه تا شخصیت مورد قبولی از نظر خودش و خداوند و جامعه داشته باشه، اینو خوب میدونه که جهان مثل آینه عمل میکنه وبازتاب هر فکر وحرف وعملش به خودش برمیگرده ، پس دیگه وقتی توی تضاد قرار میگیره، دنبال تغییر دیگری نیست، یا دیگری رو مقصر نمیدونه، یا نمیاد با بولد کردن مشکل شخصیتی طرف مقابلش ، نقص شخصیتی خودش رو نادیده بگیره یا کمرنگ جلوه بده…
یه مثالی دارم که مال همین چند وقت اخیره، که تو شرایطش قرار گرفتم..
داستان از اونجا شروع میشه که من از وقتی از خونه ویلایی اومدم اپارتمان و متراژ خونه ام کوچیک شده واتاق من وپسرم کنار هم قرار داره، من وقتی ظهر ها و حتی شب ها توی تایم مشخصی میخوام بخوابم به پسرم میگم سروصدا نکنه، یعنی صدای گوشی و موزیک و حتی شستن ظرف و ….ممنوع هست چون اگه از خواب بپرم بد خواب میشم…
پسرم یه چندباری گله کرد که مثلا مامان من ساعت 11 شب گشنم شده بود ولی از ترس شما نتونستم برم سر یخچال چیزی بخورم یا مثلا خواستم فلان موقعه برم دوش بگیرم نرفتم تا شما از خواب بیدار بشید بعد یا مثالهای اینجوری…
چندبار هم وقتی خانوادم از این موضوع باخبر شدند از طریق خودم یا پسرم، بهم گله کردند وگفتند مگه پادگانه که این بچه رو میذاری تو منگنه…
منم هر بار میگفتم این قانون خونه ی منه، من 11 شب میخوابم یا حتی گاهی زودتر مهدی یا باید بخوابه یا صدایی ازش در نیاد، حالا پسرم بچه که نیست 19 سالشه…
خلاصه من هیچوقت فکر نمیکردم که با اینکارم مهدی رو تحت فشار قرار دادم و اون طفلی داره اذییت میشه…
تا اینکه تواین سفر اخیری که رفتم آذربایجان چند وقتی با عزیز دلی همخونه بودم، ایشون عادت داشت صبح ها دیر بیدار بشه ومن چون عادت دارم 6 صبح بیدار بشم صبح زود بیدار میشدم، اما به خاطر اینکه دوستم خواب بود نه می تونستم دوش بگیرم نه مثلا برم آشپزخونه صبحانه حاضر کنم و….فک کنید چه حالی داشتم دیگه، گوشی سایلنت یا میومدم سایت یا قرآن میخوندم مثلا 3و4 ساعت تا ساعت بشه 9و10 وگاهی حتی 11 که ایشون بیدار بشه، وگرنه بدخواب میشد غر میزد وبد اخلاق میشد….
من اونجا بود که دنبال دلیل گشتم گفتم چرا توی چنین شرایطی گیر کردم که سختمه؟
بعد یه تصویری دیدم از پسرم که من دقیقا همینکارو باهاش مدتهاست یعنی ماهاست دارم انجام میدم غافل از اینکه اون طفلی چقدر توی خونه ی خودش معذبه، به خاطر رفتار من…
این مثال رو زدم که بگم واقعا جهان مثل آینه عمل میکنه، بازتاب اعمال ما چه خوب وچه بد به ما برمیگرده، حالا اگر باهوش باشیم از اتفاقات درس میگیریم و تجزیه وتحلیلش می کنیم و در درون خودمون دنبال دلیل اتفاق افتادنش میگردیم نه در بیرون از خودمون!!!
مدتهاست که من از چیزی که در جهان بیرون از خودم می بینم متعجب نمیشم، بلکه در مواقع دیدن روی ناخوشش به خودم میگم چرا مراقب رفتارت نبودی مینا، چرا مراقبت افکار وگفتارت نبودی مینا، که حالا از اونچه که در بیرون از خودت می بینی احساس ترس، تاسف، خشم، غم، تردید، یا نارضایتی داری؟؟؟
من نمیخوام ونمی تونم که آدم کاملی باشم، من سعی می کنم هر روز روی شخصیت خودم کار کنم، یعنی کانون اصلی توجهاتم روی خودم باشه…
اوایل کار خیلی سختی بود کلافه میشدم انگار شده بودم مامور عذاب روح وروان خودم، مدام از افکار وگفتار و رفتارم ایراد میگرفتم و گاهی چنان خسته میشدم که چند روزی باز افسار شخصتم از دستم خارج میشد….
مثلا هی مراقب بودم غیبت نکنم بعد از دستم در میرفت غیبت میکردم بعد پروسه ی سرزنش خود واحساس گناه گریبانم رو میگرفت…
ولی کم کم انقدر اون آرامشی که از صبر وسکوتم میگرفتم مزه داد که دیگه نه از روی اجبار بلکه از دوی عادت و دوست داشتن، دلم میخواست ومیخواد که مراقبت کنم از افکار وگفتار ورفتارم چون ثمره اش بسیار شیرین و دلچسب هست…
نمیدونم چطور شاکر خداوندباشم، از اینکه منو هدایت کرده به مسیر درست تا بتونم به خودشناسی وخداشناسی وجهان شناسی ودیگر شناسی نزدیک بشم ، و ازاین طریق بتونم زندگی ارومتر وقشنگتری داشته باشم…
از شما هم بی نهایت ممنونم استاد جانم که همیشه به شیوه ای اسان و دلچسب راه ورسم دزست زندگی کردن رو به ما می آموزید
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
گام 21:دلیل دلسردی در مسیر و حل آن
دلسردی در مسیر
وقتی در مسیری که حرکت میکنم همش دنبال نتیجه باشم و خودمو به آب و آتیش بزنم تا به چیزی که میخوام برسم نتیجه این عمل در آتیه به آدم دلسردی و بی انگیزگی که استرس و نگرانی رو وارد زندگیم میکنه چیز دیگه ای نیست چون همش فکرم به اینه که چطور فلانی رسیده پس منم میرسم و دیگه به چطور رسیدن و حرکت کردن فلان شخص فکر نمیکنم و الان خودم و که تازه شروع کردم و در مسیر دارم یاد میگیرم با مسی مقایسه میکنم که از خیلی پیشتر از من شروع کرده و وقتی مثل اون نمیتونم بشم صد در صد حالم خراب میشه و بی انگیزه میشم و دلسرد بهترین کار اینه که خودم با قبل خودم مقایسه کنم چون این اصل قانونه برای بهتر شدن و ادامه دادن و هی سعی کنم که بهتر از قبل عمل کنم و در لحظه باشم و از کاری که انجام میدم لذت ببرم و به نتیجه فکر نکنم یه زمانی به خودم میام و میبینم پسر من چقدر پیشرفت کردم و خیلی از قبل خودم بهتر شدم و هیچ ربطی به گذشتم ندارم این زمانی اتفاق میوفته که من طبق قانون تکامل حرکت کنم و طبق قانون جهان حرکت کنم و وقتی من در مسیر درست باشم همش اتفاقات خوب برام میوفته و من خود به خود به سمت خواسته هام حرکت میکنم وقتی که من در مسیر راستی حرکت میکنم نعمتهای خداوند و دریافت میکنم هم از لحاظ شخصیتی تغییر میکنم و هم از لحاظ ثروت و سلامتی و رابطه خوب همه اینها وقتی من طبیعی باشم به صورت طبیعی وارد زندگیم میشه فقط خیلی روی کنترل ذهنم باید کار کنم و ذهنم و با قلبم و روحم یکی کنم روح من جزئی از خداونده وقتی روح و قلبم یکی بشه خیلی راحت میتونم ذهنمو کنترل کنم و خوشبختی لاجرم وارد زندگیم میشه فقط باید همین طور که میگم و مینویسم و کامنت میزارم بایییییید عمل کنم و چقدر عالی میشه و زندگی رو زندگی میکنم امروز به همسرم میگفتم تمام حرفهای استاد عزیزم فقط حول و محور یکتا پرستی حرکت میکنه فقط داره به من و ما میگه که مسیر مسیره خدایییه مسیر مسیره خداشناسیه هر چقدر به خدا نزدیک بشیم بیشتر از نعمات خداوند بهرمند میشیم استاد فقط میخواد ما رو با خدا یکی کنه کل و اساس سایت استاد فقط روی یکتا پرستی و روش یاد گرفتن و حرکت کردن تو این مسیره و چطور باید تو این مسیر باشیمه یعنی هر چی از خداوند تو عمرم شنیدم و باید بندازم بیرون و از اول با باورهای درست تو مسیرم باشم لپ کلام استاد تو تمام دوره ها فقط اینکه ما رو به خدا نزدیکتر کنه چیزی که بسسسسیاری از مردم خلاف جهت دارن حرکت میکنن و به خیال خودشون مسیرشون درسته چیزی که من هم تو همون مسیر بودم و فکر میکردم که این بهترین مسیره ولی نبود و نیست همه اون باورهای قبلی یه شعیه باید دور ریخته بشه در تمام جوانب چون اون باورها همش به هم وصله و باید از بیخ و بن عوض بشه و با باورهای درست مسیر و ادامه بدیم بعد میبینیم که چقدر ما در اشتباه بودیم و خود نمیدونستیم وقتی روی ایمانم کار کنم ترسی دیگه ندارم و وقتی ترسی نداشته باشم چیزی سد راه من نمیشه خیلی مهمه کنترل ذهن چون ترس برخواسته از ذهنه چون جایگاه شیطانه چون شیطان قسم خورده ماست برای دور کردن از اصلمون که همون خداونده وقتی من به طرف منبع که همون خداونده حرکت کنم محو خداوند میشم و وصل میشم به منبع اصلیم و شیطان ناراحت میشه ناله میکشه هوار میکشه ومن باید گوش به نجواهای شیطان ندم چون پوچه چون توهمی بیش نیست وقتی استاد میگه من با خودم حرف میزنم در واقع ایشون دارن با خدای درونشون حرف میزنند و چققققققدر قشنگ هدایت میشن این برای منه دانشجو یه درسه یه آموزشه یه مسیر الهی که باید یاد بگیرم با خود حرف زدنم رو که همون خداست که دارم باهاش حرف میزنم و ازش کمک میخوام و هدایت میخوام و هدایت میشم تو مشورت کردن بهترین راه با خود حرف زدنه چون منی که از قانون آگاهی دارم میدونم که دارم با خدای خودم حرف میزنم و هدایت میخوام و چه هدایتی بهتر و عالی تر از هدایت رب العالمین میتونه باشه که بی منت میده میبخشه خدایا بینهایت سپاسگزارم بابت گام بیست و یکمم ممنونم ازت شکرت میکنم در هر لحظه از زندگیم
یا حق
پروژه ی«خانه تکانی ذهن، گام به گام»
گام بیست و یکم live | live |دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئله
درود و وقت بخیر به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته نازنینم!!!!
با درود و وقت بخیر خدمت همه ی عزیزانم که با حال خوب و ارسال ارتعاش احساس خوب و عالی در این سایت ملکوتی عزیزمون حضور دارند
صحبت های استاد عزیز در این فایل
آدم خیلی راحت در مسیر رسیدن به اهداف ممکنه دلسرد بشه مثلا اگر میخوایم یک مهارت و یا یک کسب و کاری رو یاد بگیریم دوست داریم سریع حرفه ای بشیم و یا در مبحث لاغری و یا ورزش و یا یادگیری یک زبان جدید و یا در مورد ثروت و یا هر چیز دیگری دوست داریم سریع به خواسته مون برسیم..
و یا میخواهیم یک گیاه رو بکاریم و دوست داریم سریع رشد کنه و سرسبز بشه ولی چنین چیزی ممکن نیست
یعنی انسان کلا عجوله و برای رسیدن به خواسته و هدفش عجله داره و از اینکه خیلی زود نتایج بوجود نمیاد خیلی زود دلسرد و افسرده میشه
باز هم پای قانون تکامل در میانه
یعنی در درجه ی اول باید این موضوع رو واقعا درک کنیم که همه چی به زمان و فرصت نیاز داره هیچ چیزی یک شبه بوجود نمیاد .. حتی آن اشخاصی رو که میبینیم مثلا یهویی پولدار شده و یا یهویی به موفقیتی رسیده و یا در کسب و کارش موفق شده و کارش رونق گرفته و یا لاغر و متناسب شده ووو.. غیره .. باید به این درک برسیم که ممکنه بظاهر اینطوری دیده بشه ولی در واقع آن شخص بصورت چراغ خاموش حرکت میکرده و تکاملشو هم طی کرده .. دقیقا مثل آن دانه ای بوده که در دل خاک مسیر رشد و پیشرفت شو ما نمیبینیم ولی در همان دل خاک و در دل اون تاریکی ها داشته فعل و انفعالات شو انجام میداده و ما زمانی اون سرسبزی و جوانه زدن رو میبینیم که تکاملشو طی کرده و سر از خاک در آورده . و تازه بعد از اینکه جوانه زده باید از آن جوانه مراقبت کنیم بهش آب و کود و نور و درجه حرارت شو تنظیم کنیم و بطور مداوم ازش مراقبت و محافظت و مواظبت کنیم تا آن جوانه و یا آن نهال بتونه به مسیرش ادامه بده و شکوفاتر بشه .. در واقع تمام این مراحل نیاز به صبر و بردباری داره تا ما بتونیم نتیجه ی زحمات مون رو ببینیم و این همان قانون تکامل هستش
مثلا من چند وقتی است که روی فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز و باور فراوانی دارم روی افکارم و باورهام کار میکنم شاید در اوایل کار تغییر محسوسی نداشتم ولی با ادامه دادن و تکرار و تکرار و تمرین و الگو سازی و توجه به زیبایی ها و نکات مثبت آگاهانه به این مسیرم ادامه دادم و نتیجه اش شد که در همین یکماه گذشته ( مهر ماه ) هر دفعه مبلغ پانصد هزار تومان و پانصد هزار تومان به ورودی های مالیم اضافه شد و دقیقا در همین مهر ماه مبلغ دو میلیون و خرده ای به ورودی هام بصورت مرحله ای اضافه شد بغییر از حقوق ماهیانه ام و یارانه .. از نظر وفور و فراوانی هر روز نعمت ها و مواد غذایی و مواد مایحتاج زندگیم همواره بیشتر و بیشتر شده و هزینه های بیخودی از زندگیم حذف شده .در صورتی که قبلنا اینجوری نبود .همیشه سطلم سوراخ بوده . قبلترش یعنی قبل از آشنایی ام با استاد عباسمنش که بقول معروف تا خط ریش زیر بار قرض و قسط و بدهی و ورشکستگی مالی و روابط که درب و داغون و هزاران تضاد که مثل زنجیر بهم وصل بودن و اصلا نمیدونستم کدام طرف رو حلش کنم .. ولی الان بعد از چند سال کار کردن روی بهبود شخصیتم بطور تکاملی همش در مسیر رشد بودم و این روند رشد آنقدر تکاملی و آرام و نرمی داشت که اصلا باورم نمیشه که من در آن تاریکی ها بودم .. هر چند در اوایل کار بارها و بارها خسته شدم و اشک ریختم و دلسرد شدم و کم میاوردممم و استپ می کردم و فکر میکردم دیگه نمی تونم حرکت کنم … ولی دوباره بعدش شروع میکردم . دوباره تمرین می کردم .. دوباره حرکت میکردم و ساعت های زیادی رو برای تلاش ها ی ذهنی ام وقت میگذاشتم … بارها شده که خلوت گزینی میکردم یعنی کاملا دور خودمو حصار قرمز می کشیدم و با هیچکس رفت و آمد نمی کردم و برام هم مهم نبود دیگران پشت سر من چی میگفتند بیشتر از همه خودم مهم بودم یعنی همش بخودم میگفتم اگر بیرون زندگیم تغییر کنه میفهمم که حتما درونم تغییر کرده که واقعیت زندگیم تغییر کرده و مدام از خداوند هدایت و نشانه می خواستم و چشمم به آسمان خیره می ماند .. مدام با خودم بلند بلند صحبت می کردم و همش آگاهانه به زیبایی ها توجه میکردم یکسره فایل های استاد را روی TV روشن میذاشتم مدام داشتم با سریال زندگی در بهشت و یا سفر به دور آمریکا و دیگر فایل های دانلودی همراه میشدم و نتایج هر دفعه بهتر و بهتر میشد حتی تضادها هم دیگر مثل گذشته ها نبود . تضادها با من حرف میزند و زبانشان رو یاد گرفته بودم و خیلی زود درک شون می کردم ترس ها و نگرانی هام خیلی کمتر شده بودم و میدانستم که این تضادها پیام های خداوند هستش .و برای تمام تضادهام جمله ی الخیر وو فی ما وقع رو بُلد و بزرگ نمایی میکردم و از خداوند هدایت می طلبیدم و طولی نمی کشید از یک طریقی و یا از جایی راهنمایی میشدم . گوش هامو تیز کرده بودم همش شاخک هام اینور و اونور می چرخید چشمام بدنبال هدایت ها بود و به همین طریق دریچه ی قلبم باز شد و شهود و الهام ها را دریافت میکردم و هر روز صبح فرکانس احساس خوبم را با سپاسگذاری ها و با بهترین ها تنظیم می کردم . هر روز صبح زود قبل از سپیده دم به عشق نوشتن و سپاسگذاری بیدار میشدم . شبها هم خیلی زود می خوابیدم چون همش تمرکزم روی سحرخیزی بود و می خواستم با خوشحالی و سر حالی و آرامش بای شکر گذاری بیدار بشم. . هر چند اطرافیانم برای این زود خوابیدنم مدام مسخره ام می کردن. ولی برام مهم نبود و من بیشتر از اینکه بفکر حرف آنها باشم به این فکر بودم که ساعت هشت برم توی رختخوابم و مشق هامو بنویسم و با خواندن کامنت های دوستان خوابم ببره خدا رو شکر که این مسیرم همش برام لذت بخش بود و برای اینکه برای خودم یک سبک شخصی ویژه ای دارم و ذهنمو به چنین شیوه ای تربیت کردم مدام از خداوند تشکر و قدردانی میکنم خدا رو شکر
در این چند وقت که دارم روی باورهای ثروت ساز کار میکنم چکاپ فرکانسیم را چک کردم اینکه. هم ورودی های مالیم اضافه شده و هم وفور و فراوانی نعمت هام اضافه تر شده و هم احساسم عالی تر شده و هم اتفاق های خوبی برام پیش میاد و حتی تاثیر مثبتی در خانه و دخترم گذاشتم .. بقول استاد وقتی ما روی خودمون کار میکنیم روی اطرافیان مون هم تاثیر میگذاریم و من واقعا این موضوع رو دارم توی زندگیم میبینم . اینکه کسب و کار دخترم بهتر شده . اینکه خوش اخلاق تر شده دیگه مثل گذشته بد اخلاق و جنجالی و درگیر نیست خیلی خیلی رفتارش با من محبت آمیز شده . مدام بفکر راحتی و آرامش کنه . مدام برای بهتر شدن مایحتاج خونه کمک میکنه و میخره .و میاره . تازه خیلی هم دوست داره بهترین رو بخره . خلاصه خدا رو شکر در مورد روابط هم در مسیر خوبی هستم و این نشان میده که من با خودم هم به صلح خوبی رسیدم .. یک روزی بود که همش دغه داغه ام رفتارها و بد اخلاقی های دخترم بود ولی الان دارم میبینم که چقدر تغییرات در زندگیم بوجود آمده یعنی روی مبحث روابط هم خیلی کار کردم و خدا رو شکر تمام افرادی که بنوعی در زندگیم نامناسب بودند خودبخود از زندگیم بیرون رفتند و یا یک جورایی دستشون برام رو شده و من خودم ازشون به بهترین شیوه فاصله گرفتم و برای تمام این فاصله هایی که حتی از طرف نزدیکترین افراد زندگیم ایجاد شده .. حتی خواهرم و پسرم و خاله جانم و کلا تمام دوستانم… و خدا رو شکر گذارم و میدانم که این خلاء در روابط ها به معنای این است که میخواد افراد درست و مناسب و نازنین هایی وارد زندگیم بشن که در مدار و فرکانس من هستند و من دقیقا صدای پای افراد جدید و درست و مناسب رو کاملا حس میکنم..
بقول استاد عزیزمون همین نتایج کوچیک کوچیک رو در ذهن مون بزرگ میکنیم.. و من ذهنمو تربیت کردم که برای هر چیز کوچکی ذوق کنم و خوشحال باشم و قدردان آن موهبت هایم باشم و همیشه بخودم یادآوری میکنم و توی دفترم می نویسمش و حتی میام توی کامنت هام می نویسم و از خداوند تشکر و قدردانی میکنم برای همین ورودی های کوچیک کوچیک چون تا چند وقت قبلترش این نعمت ها وجود نداشت پس من برای همین نعمت ها همش ذوق میکنم و خوشحال میشم برای تمام اون نقطه آبی های چراغ جادویی آبی رنگ کنار پروفایلم ذوق میکنم و خوشحال میشم چون حاوی پیام خداوند هستش و قوت قلب می گیرم و انگیزه مو بیشتر و بیشتر میکنه که در این مسیر محکم تر قدم بردارم حتی قبل از اینکه دکمه ی کلیک رو بزنم از خداوند تشکر و قدردانی میکنم و میگم خدایااآاا شکرت که الان بهترین پیام و بهترین نشانه ها و هدایت هایت رو از بهترین یاران خداوند دریافت میکنم و بخاطر پیامی که دوستان زحمت کشیدن و وقت ارزشمندشون رو برای نوشتن و برای من صرف کردن تشکر و قدردانی میکنم واقعا عاشقانه همه تون رو دوست دارم که دستی از دستان خداوند برام هستید خدایااا شکرت
خدایااااا شکرت. شکرگذارم .. اگر بتونیم درونمون رو رشد بدیم یعنی توی مسیر درست هستم. یعنی ظرف وجودمو داره با ظرفیت میشه ..
باید بتوانیم برای خودمون وقت بذارم و این وقت گذاشتن روی خود یعنی احساس لیاقت و ارزشمندی ..
وقتی برای تغییر باورها مون زمان میگذاریم ظرف درونمون هم رشد میکنه. و در واقع قانون تکامل رو هم درک می کنیم و ایمان مون تقویت میشه . توکل مون بیشتر میشه . و اون ترس و نگرانی ها و طمع و عجله و زود رسیدن ها و و غیره رو بهبود می بخشیم و با تکرار و تکرار و تکرار مداوم تبدیل به سبک و روش شخصیتی مون میشه .
و این داستان همچنان ادامه دارد!!!!
و طبق تعهدم گام بعدی رو هم بردارم ..
در مورد بقیه ی صحبت های استاد در مورد اینکه افراد چقدر قشنگ ایده میگیرند حتی از حرفهای نامناسبی که به این دختر خانم باشه در فضای مجازی برای خوانندگی بهشون زدند توانست استفاده کند و آنقدر اعتماد بنفس داشت که وارد برنامه چلنج تلنت شد و با استعدادی که داشت تونست اون حرفهایی رو که بهش زده بودند رو قافیه بندی کنه و بعنوان شعر زیبا دربیاره و برنده ی این مسابقه بشه و باید ایشون رو تحسین کنم که از بدترین حرفها توانست بنفع خودش استفاده کنه و گوی موفقیت را بنفع خودش خلق کنه خدایااا شکرت ..
و در مورد شریک عاطفی و یا روابط
استاد گفتند. در واقع هیچکس کامل نیست یعنی خوب مطلق و یا بد مطلق نیست و ما همه مون خاکستری هستیم
روابط بخاطر فرکانس ها بوجود میاد اگر ما با افراد درب داغون هم مدار میشیم بدین علت است که ما خودمون درب داغونیم
و اگر با درصد بیشتری از آدمهای درست و مناسب خوبی روبرو میشیم یعنی در مسیر درست هستیم و درصد بیشتری از وجودمون درست و مناسب و خوب هستش یعنی داریم بسمت مثبت حرکت می کنیم
چقدر این حرف استاد رو دوست داشتم اینکه گفتند . کلا انتخاب آدمها و موقعیت ها توی برنامه ام نیست یعنی من کسی رو برای روابط انتخاب نمی کنم بلکه فرکانس تعیین کننده است من تمرکزم روی خودمه برای بهتر کردن خودم و جهان هم بهتر را وارد زندگیم می کنه
استاد جان این حرف تون رو آویزه ی گوشم می کنم و روی این باور باید بطور مداوم کار کنم ..ممنون و سپاسگذارم
در مورد مبحث مشاوره استاد توضیح دادن .. وقتی استاد داشتند از قوانین صحبت میکردند .. به این فکر کردم که از روزی با استاد و این سایت و قوانین آشنا شدم بهترین مشاور من همین سایت هستش و همیشه در مورد مسایل و راه حل ها به این فکر میکنم که اگر استاد با قوانین راه حل ها را پیدا میکند من هم طبق ردپای استاد عمل میکنم و سعی میکنم طبق آموزه های استاد عمل کنم تا به درک بهتری از قوانین برسم برای باورهای درست و مناسب . خدا رو شکر چنین استادان عزیزی دارم که در همه ی زمینه ها و جنبه های زندگیم راهنما و الگوی من هستند
از دوستان عزیزم هم تشکر و قدردانی میکنم که وقت ارزشمندشون رو برای خواندن کامنتم گذاشتن ممنون و سپاسگذارم ..
مرسی مرسی استاد عزیزم
خانم شایسته ی نازنینم ممنون و سپاسگذارم برای تدوین و تنظیم و ترتیب و توضیحات کپشن که من را بیشتر از همیشه به آگاهی های بیشتری هدایت میکند ممنون و سپاسگذارتان هستم شکر حضورتون مرسی مرسی که هستید !!!!
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟
دوستون دارم یک عالمه
خدایا شکرت
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
سپاس گزارم برای وجود شما عزیزان که زحمت میکشید و این فایل های زیبا و پر محتوا را برای ما تهیه میکنید
استاد همین چند روز پیش من هم خیلی نا امید شده بودم و این ذهنم همیشه به من احساس گناه می داد و میگفت که ببین هنوز به اون آرزویی که می خواستی نرسیدی پس فایده نداره ببین دیگران چطور بدون اینکه از این قانون بدونند زندگی میکنند و خیلی هم راحت تر به خواسته هاشون میرسند ولی تو چکار کردی خلاصه که خیلی منو اذیت کرد تا به لطف خدا دوباره روی آگاهی های احساس لیاقت کار کردم و به اون حس آرامش درونی رسیدم و به خودم گفتم مگه تو نبودی که قبل از این آگاهی ها باید کلی این دست و اون دست می کردی تا فقط خوابت ببره ولی الان خدا را شکر با انجام تمرین ستاره قطبی و سپاس گزاری
به این راحتی خوابت می بره وتازه با امیدواری هم
از خواب بیدار می شوی و تازه با هدف ایجاد آگاهی های ناب الهی روزت را شروع میکنی مگه این نتیجه نیست خدا را سپاس گزارم برای آرامش درونی خودم این اگه نتیجه نیست پس چی؟
ویکی دیگه از نتایج خوبی که در این مسیر الهی گرفتم زندگی به سبک قانون سلامتی است که من آرزو داشتم که همیشه بتوانم به وزن ایده آل خودم برسم و دیگه اضافه وزن پیدا نکنم که به لطف خدا و زحمت های شما عزیزان به این هدف هم رسیدم اگه این نتیجه نیست پس چی؟
یکی دیگه از نتایج خوبی که در این مسیر الهی گرفتم حذف آدم های منفی بود که من هم خودم قبلا یکی از این آدم ها بودم همیشه در جمع این دوستان غبیت و قضاوت بود ولی خدا را شکر که الان دو سالی است که سعی می کنم که کاری به کسی نداشته باشم وفقط سرم به کاره خودم باشه
این اگه نتیجه نیست پس چی؟
یکی دیگه از نتایج عالی که من گرفتم این است که خدای خودم را شناختم و سعی می کنم که با این خدا درونم زندگی کنم و دیگه هیچ کسی حتی خدا را مقصر کارهام ندونم و آگاه شدم که من خودم خالق زندگیم هستم با ارسال فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال می کنم اگه این نتیجه نیست پس چی؟
پس من هر روز وظیفه دارم که روی عزت نفس خودم کار کنم و خودم را لایق بهترین نعمت ها و ثروت ها بدانم و مثل یه دوست صمیمی خودم را دوست داشته باشم بدون قید و شرط
و بارها به خودم یاد آوری کنم که این من هستم که خالق زندگیم هستم جهان به فرکانس های من پاسخ میدهد پس من باید هر لحظه مواظب افکارم باشم چراکه این افکار من زندگیم را رقم میزند
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
سلام بر عزیزلنم
گام بیست و یکم
مهمترین نکته برای من در این فایل بحث رعایت تکامل بود
وقتی که خودمونو با دیگران مقایسه میکنیم دلسرد میشم
این جمله که نتیجه دلسردی عجله برای رسیدن به به خواسته ایه که فاصله فرکانسی زیادی باهاش داریم خیلی به من کمک میکنه چون من خودم هر جایی که عجله کردم زدم همه چیو خراب کردم
احساس لیاقت توانایی ارزشمند دانستن خودمون بی قید و شرط هست وقتی احساس ارزشمندیم رو به نتایج گره نزنم و این باور برای من زمان میبره تا اینطور درمورد خودم احساس ارزمندی کنم
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم برای این فایل عالی
سلام و درود فراوان به استاد عزیز و نازنینم و مریم جون عزیزم و تمامی دوستان گرامی.
دلسرد شدن از مسیر میتونه دلایلهای مختلفی داشته باشه که من به چن نمونه که خودم تجربش کردم اشاره میکنم.
عجله و عدم رشد تکامل ، یکی از دلایلش میتونه باشه . اینکه نمیتونم صبوری کنم.
که این موضوع به باورهای کمبود برمیگرده اینکه باور نمیکنم میتونم بدست بیارم. به خاطر همین تقلا و زور زیادی میزنم و با عجله دلم میخواد خواستمو زود بدست بیارم.
یکی از دلایلهای دیگش میتونه توقع و انتظاراتی باشه که ما از جهان داریم یعنی دلمون میخواد از راهی که ما دلمون میخواد و با روشی که ما دوست داریم خواستمون برآورده بشه. که اینم به عدم ایمان ما برمیگرده یعنی قدرت خداوند رو هنوز باور نکردیم .
شاید به کلام میگیم قدرت خداوند بینهایته و رسیدن به خواستههامون با ایمان و توکل به خداوند بدست میاد ولی در عمل دچار شک و تردید میشیم و در نهایت نمیتونیم عملکرد درستی داشته باشیم.
دلیل دیگش میتونه دیدن اشتباهاتمون بشه یعنی انتظارمون از خودمون اون طور که باید پیش نره و تغییرات مثبتی نداشته باشیم و یا نتایج اون طور که ما میخواهیم اتفاق نیفته.
اینجور وقتا آدما زود دلسرد و ناامید میشن و دیگه حوصله ی ادامه دادن ندارن که بخشی از این موضوع به عدم ایمان ما برمیگرده بخش دیگش به عدم احساس لیاقت!
اینکه نمیتونی خودتو راحت ببخشی. از اشتباهات زود بگذری. اشتباهاتت رو بخشی از روند تدریجی پیشرفت بدونی و دچار عذاب وجدان یا سرزنش کردن خودت و یا احساس گناه میشی . این مسائل خودش باعث دلسرد شدن از ادامه ی راه میشه.
و در آخر بسنده و قانع بودن بعد از گرفتن نتایج.
یعنی یه تغییرایی صورت میگیره . به لحاظ مالی به یه جایی میرسی و در مقایسه با قبل خودت به همین مقدار تغییرات و بدست اووردن ثروت ، قانع میشی و از اونجایی که نداشتن اهداف جدید و نرفتن به چالشهای دیگه باعث تکراری شدن روند زندگیت میشه، نه تنها از مسیر دلسرد میشی بلکه بیماریها و ضعفهای گذشتت هم ، باز برمیگرده.
به نظر من تنها چیزی که مقاومتت رو در برابر این موضوع یعنی (دلسرد نشدن ) زیاد میکنه شناخت بیشتر ما نسبت به خداست .
به میزانی که ایمانمون نسبت به خداوند بیشتر میشه ،صبورتر و آرومتر میشیم .
توقع انتظاراتمون کمتر میشه.
راحتتر خودمونو میبخشیم و اشتباهاتمون رو میپذیریم.
هیچ وقت از حرکت باز نمیایستیم. حتی با وجود داشتن ثروت و روابط خوب و یا هر چیز دیگهای باز با انرژی و انگیزه بالا به روند زندگی ادامه میدیم. چون برای خودمون هدف و خواستههای بالاتری در نظر میگیریم که باعث حرکتمون باشه.
انسان اگه خودشو به چالش نندازه کم کم به افسردگی دچار میشه و آدم افسرده مثل مرده ی متحرک تو این دنیا زندگی میکنه تا زندگیش خاتمه پیدا کنه و ما اینو نمیخوایم .
هیچ وقت تو هیچ مرحله از زندگیمون نباید مغرور بشیم . تا زنده هستیم نیاز به داشتن راهنما و الگوی مناسبی داریم تا نجواها و گفتگوهای ذهنیمون کنترل بشن تا ما از مسیر خارج نشیم.
میتونید امتحان کنید هر وقت و هر زمانی و تو هر شرایط و موقعیتی که هستید حتی اگر بهترین موقعیت و بهترین شرایط رو داشته باشید اگه بودن در این مسیر رو رها کنید و بدون راهنما و الگوی مناسب پیش برید حتماً یه جایی کم میارید که اگه عاقل باشید دوباره برمیگردید و اگر نه که ، بد زمین میخورید.
تا زنده هستیم نیاز به کسب آگاهی داریم.
این یه باوریه که هیچ وقت به من اجازه نمیده فقط با عقل و منطق خودم پیش برم.
البته که پیش میاد خیلی جاها دوباره اشتباهات تکراری و مواردی داشته باشم که حالمو بد کنن ولی گوش کردن فایلهای استاد همیشه انرژی و انگیزه بخش ادامه ی راهم میشه.
نجات دهنده و خلاصی از افکارهای
منفی ، فقط شنیدن صدای استاد عزیزم هستش !
استاد جونم دوستت دارم .
مرسی که هستی . الهی باشی همیشه.
بنام خداوند قادر مطلق
سلام دوستای خوبم
این خیلی فایل خوبی بود من واقعا خودم به شخصه خیلی در زمینه احساس لیاقت ضعیف هستم و مهمتر اینکه نمیدونم چرا نمیتونم به سمت فایل های این موضوع برم
اینکه استاد میگن نوع نگاه ما به هر اتفاقی باعث میشه احساس ما شکل بگیره خیلی درسته .. واقعا اتفاقات هیچ انرژی نذدارند ولی اینکه ما چهن گاهی به اونا داریم اونا رو دارای انرژی میکنن. مثلا ممکنه ما از اونا دلسرد بشیم یا برعکس انگیزه بگیریم برای تلاش بیشتر
دلسردی از عجله میاد وقتی میخواهسم قانون تکامل رو طی نکنیم و فوری به چیزی که میخواهیم برسیم میشه مقایسه دایم خودمان با بقیه که مسیر تکامل رو طی کردن و این باعص دلسردی و بی انگیزگی ما میشه
من خودم ادم کمالگرایی هستم واین خیلی بده ولی میدونم کمالگرایی فقط به علعت عدم درک قانون تکلامل اتفاق میفته و زمانی ک هم ا احساس لیاقت نداشته باشیم فقط خودمون رو با نتیحه دلخواه ارزشمند میدونیم و این میشه که کمالگرایی اتفاق میفته در صورتی که ما برای پذیرفتن و دوست داشتنخودمون هیچ دلیلی نیاز نداریم
و باید بدانیم که نگاه کمالگرایی فقط برای جلب توجه دیگران هست
وقتی بدانی برای رسیدن به خواسته هات باید قانون تکامل رو طی کنی دیگه نه عجله میکنی نه استرس داری نه خودت رو با دیکران مقایسه میکنی فقط از مسیر لذت میبری
زمانیکه احساس لیاقت در وجود تو باشه دیگه خودت رو با دیگران مقایسه نمیکنی و کم کم دیگران از زندگی تو حذف میشوند
مهمترین رابطه ما در زندگی رابطه با خداوندی است که از رگ گردن به ما نزدیکتر است
مهمترین توانایی ما باید این باشد که بتوانیم روی خودمان تمرکز کنیم و روی خواسته های خودمان رو.ی توانایی های خودمان و این مهمترین بخش زندکگی ماست
مهمترین چیز در دنیا درک قوانین هستی است هر چقدر بهتر قانون را درک کنی مشاور بهتری میشوی برای خودت
به اندازه ای که ما خودمان درا ارزشمند بدانیم جهان مار ار ارزشمند میداند.
به نام خدایی که طبق قانون بدون تغییرش هرکه را میخواهد عزت میبخشد و لایق تجربه ی نعمتهای خوب جهان میکند
سلامودرود خدا به شما استادان عزیز و توحیدی و لیاقتمند در مسیر تجربه های بهترین نعمتهای خداوند
خدایاشکرت که دارم دراین مسیر پیشرفت توحیدی گام برمیدارم و ذهنم رو از هرگونه نجواهای پلید و شیطانی دور میکنم وخودم رو لایق تجربه های بهترین نعمتهای خداوند میکنم
سپاسگزارم ازشمامریمجان واستادعزیز که باپرسیدن سوالهای اساسی وکلیدی کل مغز مارو کالبد شکافی میکنید تا ببینید کجای درون ما مشکل داره که به خواسته هامون دست پیدانمیکنیم
تموم سوالهایی که صادقانه به خودم جواب دادم،ریشه ی اون برمیگشت به احساس عدم لیاقت که چقدر در تمامی جنبه های زندگیمون ریشه کرده و ریشه کن کردن این احساس عدم لیاقت واقعا نیاز به منطق های خوبی داره تا بتونیم طعم واقعی تجربه ی نعمتهای خدارو بچشیم
من خودم شخصا یک خواسته ای چندین ساله که دارم و بااینکه مسیرم رو درست پیش میرم ولی قشنگ میفهمم که درقدم آخر چون ازدرونم یک سری ترمزها آزارم میده باعث میشه نتیجه ی مورددلخواهم رو نگیرم
امروز بررسی کردم،و به خودم صادقانه جواب دادم دیدم که چقدر من وقتی میبینم کسی به اون خواسته ای که میخوام برسم ولی مثلا خواهرم به اون خواسته نرسیده،ذهنم درگیر میشه،که چرا من به خواستم برسم ولی خواهرم به همین خواسته ای که منم دارم نرسه!
مثلا پیش خودم میگم اگه به این خواستم برسم اونوقت جلوی خواهرم خجالت میکشم،یا همیشه دعامیکنم میگم خدایاقبل ازینکه منو به خواستم برسونی اولش خواهرم به اون خواسته برسه!
بااینکه خواهرم یک فردی هست که واقعا از رسیدن به خواسته های من که خواسته ی خودش هم هست خیلی خوشحال میشه،و همین خوشحالیش منو اذیت میکنه و بیشتر اجازه نمیده که من از رسیدن به خواستم خوشحال باشم و باخودم میگم ای کاش خواهرم هم به اون خواسته برسه!
یعنی فکرمیکنم همون احساس عدم لیاقته که فکر میکنم اگه من به تنهایی یک خواسته ای رو تجربه کنم انگار به همه ی اونایی که به خواستشون نرسیدن ظلم کردم!
همین باور دربوداغونم باعث میشه که هرچقدرهم برای رسیدن به خواستم تلاش میکنم و ازلحاظ مالی بهاش رو هم پرداخت میکنم اما قشنگ میفهمم بااین طرز فکرم انگار آبیه که به سبد ریختم و تموم تلاشم به باد میره و به اون خواسته نمیرسم
الان خیلی سعی کردم که این فکرو از سرم بیرون کنم و باخودم تکرارکنم که من وخواهرم به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم و خداوند طبق عدالتی که درجهانش داره اجرامیکنه هرکسی رو به اندازه ی لیاقتش به خواسته هاش میرسونه
پس من کارندارم که خواهرم چقدر برای رسیدن به خواستش شوروشوق داره و چقدر باورای هماهنگ در جهت رسیدن به خواست داره
وقتی من خودم اینهمه شوروشوق دارم که اون خواسته روتجربه کنم و انقدر دارم بااین آگاهیا خودم رو لایق تجربه ی رسیدن به هرنعمتی میدونم،پس بنابراین به اندازه ی تلاشی که از درون برای بهبود احساس لیاقتم میکنم نتیجه میگیرم
شاید خواهرم نتونه تو این خواسته خودش رو لایق بدونه پس بنابراین دلیل نمیشه که من هم بخاطر لایق ندونستن خودش برای رسیدن به خواست،منم به خواستم نرسم
حالا نه تنها خواهرم،بلکه خیلی افراد فامیل روهم که میبینم خیلی دوست دارند به خواستشون برسند ولی راهش رو بلدنیستند که به چه صورت اول ازهمه از درونشون شروع کنند،من یکم دلم بحالشون میسوزه و میگم ای کاش ازین قانون جهان بهتر خبر داشتند که بیشتر عامل درونی برای رسیدن به خواسته ها مؤثره نه عامل بیرونی…
اون وقت همین احساس دلسوزی کردن خودم باعث میشه که مثل یک کوری باشم که عصاکش کور دیگه ای میخواد بشه
بااینکه میدونم بیشترین عامل نرسیدن من به خواستم همین احساس دلسوزی و عدم لیاقت هست،اما این ذهن چموش گاهی وقتا میخواد یک سری عوامل بیرونی رو هم مقصر بدونه و بگه دلیلش فلان کار بود که انجام ندادی،درصورتیکه الگوهایی رو که حتی اون کار رو خیلی دقیق انجام نداده و به همون خواسته رسیده
و بااین فایل کاملا میفهمم که مشکل از درون خودمه که تابه اکنون رسیدن به خواستم به تأخیر افتاده و حتی شده برعکس اون خواسته رو رسیدم و راضی تر بودم و باخودم گفتم اشکالی نداره فلانیو فلانی هم هنوز به خواستشون نرسیدن
یعنی سریع ذهن منو باآدمایی مقایسه میکنه که به خواستشون نرسیدن و من بیشتر از درون احساس بی لیاقتی بهم دست میده
دربعضی از موارد اینجوری هستم ولی در بعضی از موضوعات دیگه ی زندگیم خداروشکر به نسبت خوبی تونستم احساس خودارزشمندیم رو بهتر کنم
مثلا درحوزه ی روابط بااطرافیان،جوری با طرف مقابلم رفتار میکنم که فکر میکنم اون داره بامن اون رفتاررو میکنه
یعنی مثلا کسی که خونمون میاد اون نفر رو جای خودم میذارم و تو بهترین ظرفها براش چای و میوه و غذامیذارم و با بهترین رفتار ممکن بااون برخورد میکنم
و همین انتظار خودبخود درمن بالارفته که خونه ی هرکسی مهمون هستم به بهترین شکل ممکن میزبانی میکنه و همین اتفاق پیش میاد،یعنی دقیقا آدمایی که قبلا برای پذیرایی ازمن خیلی خوب برخورد نمیکردند،به طرز عجیبی رفتو آمدمون بسیاربسیار کمتر شده،و با همونخانواده ی خودم هم که رفتوآمدمیکنم پدرمادرم به بهترین شکل ممکن ازمن پذیرایی میکنند و برخورد بسیارخوبی بامن دارند
ازوقتی که خودم برای مهمونام بیشتر ارزش قائل شدم و سعی کردم جوری رفتار کنم که انگار اون مهمون خودم هستم،واقعا دیگه کسانی وارد زندگیم میشن که برای خودشون ارزش قائل هستند
اون آدمایی که خیلی براشون مهم نبود تو چه ظرفو ظروفی غذامیخورن یا تو چه ظرفی جلوی مهمون غذا میذارن میتونم بگم رفتوآمدمون با هم از صد به بیست رسیده
و این رفتاررو هم در تنهایی خودمون باخودمون داریم،یعنی تو بهترین ظرفها غذامیخوریم،سعی میکنیم به اندازه ی وسع مالیمون لباسای شیک و مناسبی بپوشیم و همون لباس رو جوری بپوشیم که انگار ثروتمندترین آدم روی زمین هستیم،اون وقت اتفاقا بازخورد خوبی از نوع پوشش لباسمون ازدیگران میگیریم ومورد تحسین واقع میشیم
خیلی وقتا میبینم آدمایی رو که گرونترین لباس رو میپوشن ولی اونقدر بااحساس نارضایتی و عدم لیاقت اون لباس رو میپوشند که بازخورد مناسبی هم از نوع پوششون نمیگیرند
خیلی موضوعات رو به یادخودم اوردم که بااحساس عدم لیاقت چقدر نعمتهارو ازخودم دور کردم
و بااحساس خوردارزشمندی خودم چقدر تونستم بهترین نعمتهارو تجربه کنم
ازوقتی هم که برای نوع برخورد اطرافیان بامن به یک احساس خودارزشمندی رسیدم به خدا قسم اون آدمایی که همیشه وِرد کلامشون غر زدن و شکایت کردن بود و همیشه دم از گله ووگلایه میزدن رابطشون باما از صد به سی رسیده و به ندرت پیش میاد باهمدیگه برخورد کنیم واون هم درحده یم سلامواحوال پرسی و نهایتاً یک غذا سر سفره ی دسته جمعی خوردن باشه
ولی شده اون آدما برخوردنامناسبی بامن هم داشته باشند اما درسال یکبار پیش میاد،و اون هم دیگه فهمیدم با جواب ندادن و اعراض کردن و دنباله دار نکردن موضوع اون آدم خسته میشه و دیگه حوصله ی پیگیری کردن یک موضوعو نداره
خیلی دارم یادمیگیرم که چطور باآدما رفتارکنم و چطور خودمو لایق برخوردهای مناسب از آدما بدونم
خیلی بیشتر دارم در تنهایی خودم بهخودم احترام میذارم و میییبینم که چقدر تأثیرداره همین احترام گذاشتن به خودم،دیگران هم بااحترام بامن برخوردمیکنند و هر حرفی رو بی پروا جلوی من نمیزنند،جوری که انگار من یک رئیس جمهورم و میدونن که هرحرف ناپسندی رو نباید جلوی رئیس جمهور زد!!خخخ
اما همین پاشنه ی آشیلمه که دوست دارم قبل از من،عزیزانم بهخواستشون برسند و بعد من برسم که خیالم راحت باشه اونها قبل ازمن اون نعمت رو تجربه کردن!
ان شالله که بتونم تواین مورد بهتر عمل کنم و باخودم میلیاردها بار تکرار کنم که هرکسی به اندازه ی لیاقتش نعمتهای خداروتجربه میکنه و من وهمه ی عزیزانم به یک اندازه به نعمتهای خداوند دسترسی داریم….
هرکجاهستید شادوپیروز باشید
به نام خداوندی که هر چه دارم ازاوست
باسلام و درود حضور گرم و صمیمی استاد باعشق و مریم بانوی عزیز
و درود فراوان بر جستجوگران نور در توحیدی ترین سایت دنیا زیر نظر دو عزیز دل
روز 21 در گام 21
ردپای امروز من
خدایا تنها ترا می پرستم و تنها ار تو یاری میخواهم
به فضل و رحمت خودت هدایتم کن،هدایت به راه راست هدایت به راهی که تو میدونی درسته،
به راه آنهاییکه بهترین نعمتها رو دریافت کردن آنهاییکه به رستگاری رسیدن به آرامش به برکت به زیبایی به فراوانی به حال خوب رسیدن به سمت آدمای دوست داشتنی، جنتلمن، باشخصیت و یکتاپرست به سمت آنهاییکه هر لحظه مرا به یاد تو میندازن ووبه تو نزدیکتر میسازند هدایت کن نه به سمت آدمای بیخود و بی شخصیت و مشرک نه یه سمت آنهاییکه بر اثر تکذیب تو دچار بدبختی و مصیبت و گرفتاری شدن و گمراه شدن حیران ووسرگشته شدن به سمت اینا هدایتم نکن از اینجور آدما دورم کن که تو بهترین هدایتگر و مراقبت کننده ای از من دربرابر بدی ها زشتی ها مراقبت کن.
عجول بودن مارو از آنچه که لایقش هستیم وبراش خلق شدیم دور میکند و وادارمون میکند که قانون خدارو دور بزنیم و ضرر پشت ضرر نصیبمون بشه برای همینه که میگن عجله کار شیطان و شیطانم کارش گمراه کردن ماست،
استاد عزیز واقعا اگه این کنترل ذهن نبود و اینقد عالی با تکرار در فایلهایت چه آشکار چه مخفیانه ضمیرناخودآگاه مارو برنامه ریزی نمیکردی با حرفای الهی و قشنگت خیلی خیلیییی برایم رعایت قانون تکامل سخت میشد واقعااااا ما موجود عجولی هستیم برای همینه که اکثر ما انسانها آسان شدیم برای سختی ها و خودمون با دست خودمون لذت و آرامش و زیبایی رو از خود دور کردیم استاد عزیزم من به واسطه کنترل ذهن که به خودم یاداوری میکنم حواست باشه عجله نکن عجله کار شیطانه و شیطانم کارش گمراه کردن ماست نباید اختیارو بدیم دستش استادم ازت ممنونم بسیاااار سپاسگزارم از خدای درونت که خیلی قشنگ داره بوسیله بنده پاکش مارو برای رشد و لذت فراوان و گسترش جهانش آماده میکنه،
چقد زیبااااا شراکت کاری گرفتن و نقض کردین دقیقاااا همینطوره هیچچچ بهانه ای وجود نداره برای شراکت در کار وقتی بشینیم رو باورهامون کار کنیم ما ذهنمون شرطی شده هزاران ساله هست ووتنها کسی که میتونه مارو ازش نجات بده خداست توحیدی شدن هیچ راهی جز تسلیم شدن و توکل کردن نداریم اینجاست که باید هر لحظه بگیم خداجونم من تسلیمم تسلیم تو خداوند قدرتمند و عزیز و رحیمم ،
خدایاااااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری میخواهم مرا به راه راست براه مستقیم براهی که اول و وسط و آخرش تویی هدایت کن،
بله هیچ راهی ندارم جز کمک گرفتن از او چون او از همه چی ما باخبره میدونه چه کسی برای ما منفعت داره چه کسی ضرر و چه کاری مرا به منفعت میرسونه و چه کاری به ضرر با چه آدمایی باشم آرامش حال خوب و زیبایی نصیبم میشه و از چه آدمایی باید دوری کنم که مرا به سمت شرک و تاریکی میبرن،
خدایا شکرررررت میکنم برای شریک زندگی عالی که بهم دادی ممنونم ازت بقول استاد هر مشکلی در زندگیم اگه هست مقصرش خود خود خودم هستم وگرنه خدا بهترین دنیا رو بهم داده من باید لیاقتمو حفظ کنم خدا مرا لایق بهترین ها دانسته که برای خلق من به خودش آفرین گفت و در جهان خیر مطلق واردم کرد با بهترین و نامحدودترین نعمتی که قابل شمارش نیست ،بله من لایق بهترین ها هستم من لایق تمام نعمتها هستم من لایق شادی لایق آزادی،لایق آرامش لایق زیبایی در سرتاسر زندگیم هستممممممم من لایق برخورداری از بهترین امکانات رفاهی در زندگیم هستم خدایم مرا لایق مرا خردمند مرا ارزشمند مرا شکوهمند آفرید و از همون خدا میخوام که در مسیر رشد وتکامل حمایتم کنه هدایتم کنه و مرا دریابه که بی او منهدم وونابودم الهی پروردگارا بدرگاهت شکرررررر میکنم که کمکم میکنه ازاین به بعد هیچ عجله ای نداشته باشم به تو اجازه بدم که هدایتم کنی حمایتم کنی مثل یوسف پیامبر مثل مریم مقدس مثل حضرت موسی مثل ابراهیم خلیل الله محمدرسول الله مثل استاد باعشقم بزرگ خدا سالار و دوست داشتنی خدایا بهت اجازه میدم تا منو هم در مدار رشد و پیشرفت این انسانهای پاک قرار بدی .خدایا اجازم دست خودته خداجونم من قدردان این نعمت عضویت در توحیدی ترین سایت دنبا ،هستم و اینو هر روز بیشتر وقتمو در اینجا سپری کردن دارم نشون میدم و چقد خدا مارو دوست داشت ببینیم یک همچین جایی داریم که مثل آب خوردن هم باور سازی میکنیم هم کنترل ذهن هم صدق بالحسنی هم تکامل مونو طی میکنیم هم در مدار فسنیسری للیسری قرار میگیریم که خیلی ها در جهان همچین موقعیت عالی و نعمتی را ازش محرومن و چقد براشون سخت موفق شدن و ما چندین پله جلو هستبم که اگه موفق نشیم اگه اونچه لایقش هستیم و حفظ نکنیم؛
جهنم و درخت زقّوم و آتشش برما حلاله ،بیشتر از همه وهمه وهمه آدمای دیگه بر ما حلاله
امضا مجید متواضع مجید قدرتمند
دوستتان دارم
گام بیست و یکم: دلیل دلسردی در مسیر و حل ریشه این مسئله/29 مهر 1403
1. انتظار ما اینه که وقتی یک مهارتی رو شروع می کنیم به یادگیری فرداش حرفه ای بشیم یا مثلا یک گیاهی کاشتیم توقع داریم فرداش باغ داشته باشیم کلا انسان عجوله نسبت به نتیاج و چون نتایج نمیاد خیلی زود دلسرد میشه باید ما قانون تکامل رو درک کنیم نتایج کوچیک رو در ذهنمون بزرگ کنیم و براش سپاسگزار باشیم و تمرکز کنیم روی همین قطره قطره هایی که داره به زندگیمون اضافه میشه این نیست که بگیم نه من یکدفعه باید میلیاردر بشم یا قهرمان بشم و……… اگر ما کارمون رو به خاطر عشقی که ما رو به سمتش می کشه کمتر دلسرد میشیم و هر چقدر قوانین رو درک کنیم بهتر می فهمیم که اگر ما نتایج رو نمی گیریم باید روی باورهامون کار کنیم و بعد نتایج میاد. نتایج یکدفعه عوض نمیشه چون باورهایما یکدفعه تغییر نمی کنه. هر چقدر بدونیم تغییر ذهن یکباره نیست خیلی بهتر می تونیم ادامه بدیم و تسلیم نشیم.
2. خداوند ما رو هدایت می کنه و باید درک کنیم کجای ذهن ما درباره مسائل مالی و……. مشکل داره حل کنیم در تمام موارد باید روی خودمون کار کنیم و خودمون رو بهبود ببخشیم و بعد بریم سراغ قدم بعدی وقتی قانون رو به این شکل بدونی خیلی کم دلسرد میشی.
3. فقط فکر کنید چه نوع نگاهی نتیجه می دهد و چقدر فرصت هست تا ما یک کاری رو ارائه بدیم حتی از قعر چاه از جایی که به ما دری وری گفتن یا مسخره امون کردن می تونیم از این ها استفاده کنیم به جای اینکه غصه بخوریم و به خودمون بگیم من چقدر احمقم من چقدر بی استعدادم به جاش ببینیم چه راهی هست که از اون استفاده کنیم برای رسیدن به هدفمون.
4. در بحث کار و مالی بهتر است فکر کنیم چرا شریک می خواهیم؟ به خاطر سرمایه؟ یا به خاطر پارتی داشتن؟ یا اینکه بگی من نمی تونم همه کارها رو کنم اون هم بخشی از کار رو انجام بده؟ همه این ها از باورهای اشتباه هست. اونی که میگه کار رو با هم انجام بدیم: تو کار خودت رو انجام بده و بعد به جاش نفر استخدام کن یک راهی پیدا کن درآمد خوبی به دست بیار به جای اینکه شریک داشته باشی در واقع کارمند داشته باشی. اونی که میگه پارتی: باورت رو قوی کن به جای شرک ورزیدن به خدا ایمان بیار و باور کن و با توکل به الله کارهات رو انجام بده. اونی که میگه منابع مالی: آروم آروم قدم بردار و تکاملت رو رعایت کن از صفر شروع کن از کوچیک شروع کن. بنابراین استاد به شریک اعتقادی ندارند.
5. در بحث روابط بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث برخورد است هم فرکانسی است وقتی در فرکانسی قرار می گیریم افرادی هم که در اطراف ما قرار می گیرن از همون فرکانس خودمون هستند و اگر آدم درب و داغونی وارد زندگیمون میشه یعنی ما خودمون آدم درب و داغونی هستیم. اگر تو اتوبوس مغازه مترو یا هرکجا به آدم هایی بر می خوری که درصد خیلی زیادیشون آدم های درب و داغون و مشکل سازی هستند یعنی درصد زیادی از وجود تو آدم های درب و داغونی هستند اگر درصد زیادی آدم های درست و حسابی و فوق العاده و خوبی هستند یعنی درصد زیادی از وجود تو آدم خوب و فوق العاده و خوبی هستید. ما آدم های کاملی نیستیم و این بر اساس کلیتی است که وارد زندگی ما می شود اعم از روابط سلامتی و…….. اگر کلیتش به سمت مثبت باشه یعنی تو به سمت مثبت حرکت می کنی و اگر منفی باشه یعنی تو داری به سمت منفی حرکت میکنی. به خاطر همین انتخاب موقعیت ها و افراد در کار استاد نیست. تو برنامه استاد بهتر کردن خودش است و هر چقدر روی خودش کار می کنه خداوند هم آدم بهتری رو وارد زندگیش می کنه. تمرکزتون باید روی خودتون باشه جهان هم تمرکزش روی چیزی هست که خودش باید انجام بده.
6. مشورت: استاد خیلی صحبت می کنند با خانم شایسته و اگر نباشند خودشون تنها با خودشون این کار رو انجام می دهند. انگار یکی همه برنامه های کد نویسی رو بلد هست حالا دیگه بحث خلاقیت هست از اونچه که بلد هست. وقتی می خواهید مسائلی را حل کنید بیایید قوانین رو به خودتون یادآوری کنید و بعد ببینید با توجه به قوانین من چخ چیزی رو می تونم در ذهنم درست کنم و چه اعمالی رو باید انجام بدم و چه ذهنیتی رو باید درست کنم که این مسئله حل بشه یا به نتیجه بهتری برسه.