live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عادل امامی گفته:
    مدت عضویت: 2413 روز

    سلام دوستای خوبم

    23 مهر گام ه‍جدهم

    ایلان ماسک گفته که خودمم باور نداشتم موفق بشم.

    من سوالم این نیست که چرا ایشون اینو گفته بلکه سوالم از خودم اینه که این سوال و دونستن پاسخش چه کمکی به رشد و پیشرفت من میکنه؟

    چقدر اصله ؟

    آیا این دلیل موفقیت های اون شخص بوده ؟

    ما داریم صبح تا شب روی این باور کار میکنیم و میگیم که باور همه چیزه . قطعا که هر کسی کاری رو شروع می‌کنه ، باور داشته که می شود

    به نظر من ما باید یه قالب یه چارچوب یه فیلتر بسازیم تو ذهنمون از قوانین خداوند بعد هر موضوع و مسئله ای پیش میاد ازش عبور بدیم اگه مطابق قوانین بود میفهمیم که درسته یا نه

    مثلاً وقتی این چارچوب تو ذهنم من ساخته شده باشه که هر آدم موفقی قبلش باور هاشو ساخته بعد به الهامات عمل کرده و ادامه داده تا نتیجه گرفته حالا هر کی بیاد بگه فلانی شانس آورده و… وقتی من از فیلتر ردش کنم میفهمم که این کجاش درسته یا غلطه.

    هر چقدر که تونستم وسایل اضافه رو از خونه ریختم بیرون و کمترین حسنش این بود که هر موقع دنبال چیزی می‌گشتم خیلی سریعتر پیدا کردم

    خونه دلوازتر و بزرگتر و جادار تر دیده میشه و به من حس خوبی میده.

    منم یه زمانی دنبال این بود که چند تا دوست هم فکر داشته باشیم و چند با. هم یه گروه هایی رو تشکیل دادیم اما چون زور می‌زدیم برا تشکیل و نگه داری اعضا و از هرجایی به گروه اضافه می کردیم ، هیچ دوامی نداشت و اکثرا هم مطالبش بی فایده بود و بعد از چند وقت منحل میشد اما وقتی اینو از استاد شنیدم و فهمیدم که غلطه دیگه این کارو نکردن و دنبال بهبود شخصیت خودم رفتم و دست از سر اصلاح دیگران برداشتم و به جرأت می تونم بگم خیلی به آرامشم اضافه شد.

    اون موقع که میگفتن ماسک بزنید و دستها رو یک دقیقه از زوایای مختلف شستشو بدید واقعا این برای من سوال بود که ویروسی که میگن از چین این همه راه رو تا اینجا اومده یعنی ماسک زده اینقدر کارشو سخت می‌کنه و جلوشو میگره؟

    من همون نظافت عادی که قبلاً رعایت میکردم رو ادامه دادم و در تمام اون مدت پندمیک شاید یک ماه هم کمتر بشه ماسک زدن من ، اون هم اجباری بود که در محل کار بود نه اینکه مقاومت داشته باشم و انرژی هدر بدم نه ، من واقعاً نمی تونستم ماسک بزنم نفسم بند میومد.

    آرامش رو من وقتی به دست آوردم که به نعمتها و داشته در لحظه زندگیم توجه کردم . الآن دارم به مسئله بدهکاریم به این شکل نگاه میکنم که چه درس‌هایی گرفتم از نحوه سرمایه‌گذاری و اعتماد و… تا حسم رو بتونم به این شکل خوب نگه دارم

    درباره محصولات سایت من دوره هایی که خیلی دوست دارم بگیرم قانون سلامتی و عزت نفس هستش و از خدا خواستم تا کمکم کنه که هم مدارم برای درک آگاهی ها بره بالاتر هم درآمدم بیشتر بشه و بیام از سایت بخرمشون چون خودم رو لایق بهترین ها می‌دونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    محمد جولان پور گفته:
    مدت عضویت: 1594 روز

    دروبرشمااستادعزیزم

    امروزبه این فایل هدایت شدم

    استادچه تفسیرزیبایی ازرایگان عنوان کردیدکه فایل هارایگان نیست اماشمانیازنیست بهایی برای اون پرداخت کنید

    واقعالذت بردم ازتوضیح شمادربخش بندی انجام شده درسایت که عصاره تکامل همیشگی سایت بوده هست وبهترهم خواهدشد

    واقعااین بخش بندی انجام شده عالیه

    من ازصدای شماوبیان شمابسیارتاثیرمیگیرم

    وچه جالب اینکه توضیح دادیدحتی یکثانیه حاضرنیستیدوقت بزاریدبرای کسانی که دراین فراکانس نیستنداین کلام برمیگرده به عمل به قانون وشناخت خوب قانون که میگه اون افرادی که دراین مدارنیستن اصلامتوجه مواردنمیشوند

    استادعزیزم ازتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1945 روز

    سلام استاد عزیزم

    قانون کبوتر با کبوتر باز با باز

    این قانون همون اعتماد کردن رو جریان هدایت هست

    ما باید روی جریان هدایت حساب کنیم و روابط خودمونو مدیریت کنیم

    وقتی دوسه بار از یک نفر چیزای منفی دیدیم که ناخوسته ما بود باید ازش دوری کنیم باید زیاد پیشو نگیریم

    اونوقت خداوند و جربان هدایت مارو ازش جدا میکنه و قانون کبوتر با کبور باز با باز رو رعایت میکنیم

    استاد درسته قانون اینه ولی ماهم باید بهش عمل کنیم ماهم باید یه حرکتی بکنیم

    وقتی از کسی خوشمون نمیاد باید باتمرکز بر نکات مثبتش سعی کنیم ازش جدا بشیم

    اونوقت خداوند مارو به جاهای بهتر هدایت میکنه

    خیلی وقتا شده که قانون رو درست درک نکردم

    و سعی کردم با آدمی که نامناسبه بمونم و حرفمم این بود که دارم روی نکات مثبتش تمرکز میکنم

    اون نکات منفیش خود به خود حذف میشه

    اما نه تنها حذف نشده بلکه باعث شده به زندگی خودم ضربه بخوره

    پس نتیجه گیری کردم که نباید منتظر تغییرات یه نفر باشیم

    باید کانون توجه خودمونو مدیریت کنیم

    باید مراقب خودمون باشیم تا دیگران

    چون خیلی وقتا هست توهم برمون میداره که من کانون توجهمو در مورد این شخصی رعایت میکنم و این شخص تغییر میکنه در حالی که این قانون نیست

    این دقیقا خلاف خود ارزشمندی هست قانون اینه خودخواه باشی توی خرج کردن کانون توجهت نه اینکه به خودت ضربه بزنی تا به یکی دیگه کمک کنی این جواب نمیده

    تو باید برای خودت ارزش قائل باشی

    به دنبال اصل باشیم نه حواشی

    اصل اینه روی خودمون کار کنیم ورودی هامونو کنترل کنیم

    و نگران هیییچ کس نباشیم

    و به شدت خودخواه باشیم در انتخاب آدمهایی که باهاشون هستیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سارا صارمی گفته:
    مدت عضویت: 2084 روز

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و دوستان ارزشمندم

    هر فایلی رو که خانم شایسته به عنوان یکی از گامهای این پروژه قرار میدن ، من بعدش میگم عجب فایل بی نظیری بود ، چرا من تا حالا اینا رو ندیده بودم یا متوجه نشده بودم درحالیکه من فایل زیاد میدیدم .

    مهمترین علتش اینه که خودم رو ملزم کردم به درست استفاده کردن از این فایلها و تا حد زیادی پیامشون رو متوجه میشم ، دیگه فقط هدفم این نیست مثل یک مُسکِن ازشون استفاده کنم و رفع تکلیف باشه ، در واقع با تعریف این پروژه ملزم شدیم به تغییر واقعی …

    حالا بریم سراغ آگاهی های فایل :

    – در مورد تشخیص اصل از فرع صحبت شد ، توی حالتیکه از روی کلام بقیه نخوایم باورها و نگرشهای اصلیشون رو پیدا کنیم ، به دو علت :

    یکی اینکه ممکنه در مورد یه موضوع خیلی خاص باشه و برداشت ما اشتباه باشه

    دو اینکه اکثرا آدمهای موفق توی شرایط خاص مورد پسند مخاطب صحبت می کنن ، شاید هم خودشون متوجه نشن اصلا

    من دیروز یه تجربه ای توی همین حوزه داشتم ، من یه همکاری دارم که بسیار توی کارش موفق هست و از نظر جایگاه اجتماعی و درآمد بسیار عالیه ، البته چند بار هم شکستهای بدی تو حوزه مالی داشته ولی مشکلش رفع شده و درکل آدم موفقی هست ، اما ظاهرشون خیلی آدم بی اعتقادی نشون میده .

    دیروز توی مکالمه تلفنیشون با کسی دیگه از یه جمله ای استفاده کرد که دیدگاه اصلیشون رو خیلی ناخودآگاه متوجه شدم ، طرف مقابلش میگفت مثلا بریم با فلانی یه قراری بذاریم نظرش رو جلب کنیم و بعد جواب ایشون به طرف مقابل این بود : داداش ما تا خدا رو داریم به کسی احتیاج نداریم … هوامونو نداشته باشه اصلا

    من تا اینو شنیدم کامل متوجه شدم که عامل اصلی که داره کار ایشون رو پیش میبره چی هست !

    – دنبال چیزی تو زندگی مون نگردیم ، حالا توی هر حوزه ای . در واقع دنبال گشتن نشون میده قانون رو هنوز نمی دونیم و درک نکردیم ، در واقع اصلا اصلا اصلا لازم نیست ما دنبال چیزی بگردیم و هماهنگی خاصی انجام بدیم ، مثلا :

    دنبال پول باشیم

    دنبال آدم مناسب باشیم

    دنبال سلامتی باشیم

    و …

    یکی از قوانین اداره جهان هستی ، قانون کبوتر با کبوتره، یعنی :

    وقتی تو مسیردرستی نمی خواد دنبال ایده بگردی ، دنبال آدمها و … طبق قانون اون موضوع خودش تو رو دنبالت میکنه …

    و یادمون باشه هیچ ضرورتی به ضجر کشیدن نیست ، خودش اتفاق میفته …

    پس اگر چیزی توی زندگیمون هست که از نظر ما نامناسبه ، یعنی ما خودمون نامناسبیم توی اون مورد … وای چقدر این جمله طلاییه ، چقدر قدرت بخشه ، چقدر حس امنیت و آرامش میده …

    پس دستور کار این باشه: بدون توجه به نظر جامعه و فرهنگ و بقیه ، اولویت اولمون این باشه که بریم توی مسیر درست و فقط خودمون رو بررسی کنیم ! هر چی هست توی این ذهن من داره اتفاق میفته !

    بیایم باورهامون رو کندوکاو کنیم ، گفتگوهای ذهنیمون رو ، واکنش هامون رو و بعد می فهمیم …

    خیلی خووووب بود این آگاهی ، اصل این فایلها خودشون دارن واسه ما تعیین مسیر انجام میدن ، انشالله که بتونیم این آگاهی ها رو بپذیریم و اجراشون کنیم

    از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم و از خدای بخشنده که ما رو به این مسیر هدایت کرد… برای هممون بهترین ها باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1545 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم خانم بی نظیر.

    سپاسگزارم ازتون که این جریان رو ایجاد کردید که کنار هم دیگه هر روز روی خودمون کار کنیم.

    من دستور العمل استفاده از این دوره رو مجدد مرور کردم و دارم ردپاهایی که در دفتر نوشتم از هر روز رو در سایت هم ثبت می‌کنم امیدوارم مفید واقع بشه هم برای خودم و هم برای دوستان عزیزم.

    این فایل در مورد این موضوع صحبت کرد که تمرکزمون رو بگذاریم روی اصل نه فرع.

    من همیشه میگفتم این اصل و فرع که استاد میگه دقیقا یعنی چی؟ چطور میشه عمقی درکش کنم؟ البته هنوز جای کار دارم.

    اصل یعنی اینکه روی خودمون کار کنیم و بگذاریم جهان هدایتمون کنه به مسیر درست.

    اگر من روی خودم کار می‌کنم جهان من رو هدایت میکنه به سمت آگاهی‌ها، ایده‌ها و شرایط و آدم‌ها و اتفاقاتی که برای من مناسب هستند. مثل استاد که گفت من روی خودم کار می‌کنم بعد دیدم برای جریان واکسن هدایت شدم به جایی که گفت فقط واکسن مادرنا داریم و من گفتم پس این حتما برای من خوب بوده که هدایت شدم بهش.

    یعنی وقتی روی خودمون کار می‌کنیم باید ببینیم در هر لحظه داریم به چه چیزی هدایت میشیم، گاهی اوقات فکر می‌کنیم نه من این چیز رو نمیخوام و این نباید وارد زندگی من بشه اما بعد می‌بینی که وقتی میخواهی بروی یک مسیر دیگه جهان مقاومت نشون میده یا نشونه میده اونجا میفهمی که باید تسلیم باشی و حتما این موضوع برای تو خوب بوده.

    در مورد داستان بیماری من یک تجربه دارم. از اونجایی که من روی فایل تسلط ذهن بر جسم کار کرده بودم و همچنین فایل‌های آرامش در پرتو آگاهی رو بارها گوش کرده بودم به این نتیجه رسیده بودم که بدن من قدرت این رو داره که از پس هر مشکلی بر بیاد. در مورد بحث سیستم ایمنی، و همچنین فایل های توحیدی رو سلامتی هم تاثیر دارن و کار کرده بودم. اتفاقی که افتاد وقتی این بیماری اومد من هر جایی که میخواستم میرفتم و اصلا نگران نبودم که این بیماری نکنه بیاد سراغ من و از طرفی رعایت هم میکردم پروتوکل های فروشگاه ها و .. رو. البته یکم مقاومت داشتم مثلا باشگاه که میرفتم میگفتن باید ماسک بزنی من میگفتم ولش کن من باشگاه نمیرم ولی حاضر نیستم ماسک بزنم. گاهی اوقات هم شیطنک میکردم و بدون ماسک کارم رو انجام میدادم وقتی باشگاه خلوت بود و مشکلی بوجود نیومد. در اون زمان همه ترس داشتن از اینکه بیرون برن ولی من بیرون میرفتم. اوایلش خانواده اصرار میکردن که نرو منم برای اینکه اذیت نشن نمیرفتم تا اینکه گفتم خدایا اگه من دوست دارم بیرون برم تو خودت شرایط رو فراهم میکنی و من با این موضوع نمیجنگم و تمرکزم رو میگذارم رو خواسته. و جالبه که فضا برای بیرون رفتن من همیشه فراهم میشد و من با خیال راحت پیاده روی و … ام رو میرفتم. جالبه همه مریض میشدن ولی من مریض نشدم. حتی یادم هست به خاطر یک داستانی که حالا شاید بعدا براتون تعریفش کردم که باعث معافیت سربازی من شده من برای حل این مسئله‌ام هدایت شدم به یک بیمارستانی که از قضا باید اونجا میموندم تا کارهایی که خدا برای این خواسته من هست رو انجام بده (البته اون موقع مقاومت داشتم بابت این اتفاق و میگفتم یعنی چی من باید اینجا باشم هی فکر میکردم یک جای قانون رو درست استفاده نکردم ولی با آگاهی امروزم میفهمم که باید تسلیم خداوند میبودم و خیریت رو میدیدم تا کارها انجام بشه) خلاصه در اون بیمارستان دیدم یک دکتری رد شد و گفت کسی رو اینجا بستری نکنید این ها همه همین بیماری رو دارن. بعد من نگران نشدم و حتی اونجا هم گفتم سیستم ایمنی بدن من قوی هست و رفتم. جالب هست من حتی در اون شرایط هم بیمار نشدم و فقط یک شب به اندازه چند ساعت احساس سرماخوردگی کردم و همون موقع تو ذهنم تکرار میکردم که سیستم ایمنی من بسیار قوی هست و از پس هر مشکلی بر میاد و من به سرعت باد خوب شدم. خیلی باورهام در مورد سلامتی خوب بود و من از اونجا سُرُ مُرُ گُنده بیرون اومدم. من باز هم به دلیل هدایت خداوند و شرایط جوری فراهم شد بدون اینکه من کاری بکنم که واکسن هم نزنم و اگر قرار بود زده بشه میبایست تسلیم میشدم ولی باورم بر این بود که بدن من قوی هست و مشکلی نیست. تا الان هم که خدمتتون دارم این کامنت رو مینویسم اصلا به مشکلی برخورد نکردم. شده به دلیل کار نکردن روی باورهای سلامتی و افکار بیماری زا خودم یا خوردن یک ماده غذایی نامناسب در طول این چند سال یک شب تا صبح احساس بیماری بکنم ولی تو همون شرایط هم سعی کردم ذهنم رو کنترل بکنم و خوب شدم در صورتی که افرادی رو که میبینم مرتب بیمار هستن حالا هر بار یک بیماری ای ولی من هیچیم نمیشه و این رو مدیون باورهای قدرتمند کننده ای هستم که شما گفتید و خداوند من رو به سمتش هدایت کرد. و البته اعتبار این نعمت رو به خدا میدم که این ایمان و تعهد رو در من ایجاد کرد که این مسیر رو حرکت کنم واقعا اگر کمک خدا و آگاهی خدا و قدرت خداوند و لطفش به من نبود هرگز این اتفاق نمی‌افتاد و من این باورها رو ایجاد نمیکردم چون من در گذشته آدمی بودم که به اندازه سر سوزن هم به این چیزها اعتقاد نداشتم و به خاطر علومی که تو دوران تحصیل بهمون در مورد ویروس ها و باکتری ها و … گفته بودن و تاثیرش روی زندگی این باورهای سلامتی رو چرت محض میدونستم و میگفتم غیرعلمیه. ولی به دلیل اینکه به خاطر مشکلات زندگی از خدا درخواست کردم نجاتم بده و احساس عجز کردم خداوند هم سنگ تموم گذاشت و من رو به سمت این آگاهی ها هدایت کرد و به من ایمانی داد که باورشون کنم تکرارشون کنم و ازشون تاثیر بگیرم و باعث شده این اتفاقات توی زندگیم بیفته.

    در این فایل در مورد این موضوع صحبت شد که اگر در به در دنبال این هستی که با افراد مثبت اندیش باشی، اگر در به در دنبال این هستی که پول بیاد تو زندگیت و .. در مسیر نادرست هستی. تو روی خودت کار میکنی در مسیر درست قرار میگیری خود به خود شرایطی ایجاد میشه ایده ها آدم ها و شرایطی بوجود میان که تو رو به این شرایط میرسونن. اگر این اتفاق نمی افته یعنی تو در مسیر درست نیستی. اگر با آدم های دری وری هستی یعنی تو در مسیر درست نیستی.

    این در مورد من از یک جهت صادقه. من نمیدونم خودم چرا اینجوری هستم. من دوست دارم با آدم ها باشم و صحبت کنم اما نمیدونم چرا اصولا اغلب خودم رو تنها می‌کنم و از جمع ها فاصله میگیرم. اگر مهمونی ای باشه که احساس کنم خوبه میرم اگر عروسی ای باشه میرم کلا فضاهای شاد رو ببینم خوبه میرم و اگر میخوام با خانواده باشم و بگیم و بخندیم میرم و با خودم ورودی مثبت هم میبرم که بگذاریم روی تی وی و با هم دیگه ببنیم و بخندیم که تمرکز مثبت باشه ولی اینکه بخوام وقتم رو باهاشون بگذرونم که در مورد مسائل حاشیه ای صحبت بشه، نمیرم، کلا دوست خاص ای هم ندارم و پیاده روی هم که میرم تنها میرم. با این موضوع اغلب راحت هستم اما گاهی اوقات هم این افکار میاد که استاد اینجوری زندگی نمیکنه و میگه من دوست های زیادی دارم چرا من اینطوری نیستم؟ چرا من دوست‌های زیادی ندارم؟ کلا دوست ندارم چه برسه به دوست صمیمی. خیلی اوقات هم جهان شرایط رو ایجاد کرده که دوستی شکل بگیره اما من ازش فاصله گرفتم و نرفتم. داستان چیه؟ کجای من ایراد داره؟ چرا ترس دارم از اینکه با کسی دوست بشم؟ گاهی اوقات احساس می‌کنم که خیلی خوب میشد که دوست‌های خوبی و مثبتی میداشتم، تنهایی زیادی هم خوب نیست، احساس میکنم این موضوع به اعتماد به نفس پایین من برمیگرده و من احساس می‌کنم به اندازه کافی خوب نیستم، ایراد و اشکال دارم. به اندازه کافی نمیتونم ارتباط خوب بگیرم، اینطور نیست که من اعتماد به نفس ارتباط با آدم ها رو نداشته باشم نه تو جامعه میرم و کارم رو انجام میدم اما در بحث دوست شدن تمایل نشون نمیدم. شایدم به خاطر این هست که من فکر میکنم نمیتونم دوست خوبی برای افراد باشم کلا این حوزه رو باید یک فکر اساسی در موردش بکنم. گاهی اوقات در رابطه‌ی دوستی بودن رو وقت تلف کردن میدونم. گاهی اوقات از بیان کردن نظراتم می‌ترسم. گاهی اوقات حس می‌کنم شاید باورهای اشتباهی داشته باشم و آدم پرفکت و خفنی نباشم. این کمال گرایی همیشه در من هست که میخوام پرفکت و بهترین باشم و هیچ ایراد و اشکالی نداشته باشم. شاید به خاطر این هست که در گذشته به خاطر رفتار و اعمال و باورهای اشتباهی که داشتم تحقیر شدم و تصمیم گرفتم که دیگه پرفکت باشم تا با کسی ارتباط برقرار کنم و اگه اشتباهی در من باشه چیز خوبی نیست و نباید اینطور باشه.

    مورد دیگه ای که در این فایل در موردش صحبت شد در مورد مصاحبه هایی هست که با افراد ثروتمند و موفق انجام میشه که مثلا فردی مثل ایلان ماسک میگه که من فکرش رو نمیکردم که موفق بشم ولی در عمل میاد این همه کار میکنه و روی این همه ترس هاش پا میگذاره و این همه سرمایه‌های زندگیش رو میگذاره روی پروژه‌هاش. خب چطور میشه گفت که این فرد باور نداشته که موفق میشه و بعد این همه کار میکنه؟ عملکردش که این رو نشون نمیده که باور نداره. اگر ذهنش رو نمیتونست کنترل کنه که این همه کار نمیکرد. پس یک خودباوری ای این وسط بوده که این همه حرکت کرده. من فکر میکنم به خاطر این ترس‌هایی که همه موقع شروع کار داریم این حرف رو زده. چون خیلی ها مثل خود من وقتی میخوایم یک کارهایی رو انجام بدیم ترس و نگرانی هایی داریم و فکر میکنیم که نمیتونیم موفق بشیم ولی زورمون به ذهنمون میرسه و اون کار رو انجام میدیم و لطف خدا هم هست و اون کارها درست پیش میره و بعد پیش خودمون میگیم فکر نمیکردم که جواب بده.

    در مورد بحث انرژی ها، من واقعا به این موضوع انرژی مثبت محیط اعتقاد دارم که وجود داره و منتقل میشه و همیشه هم به دنبال انجام تمریناتی هستم که این حال خوب رو در خودم ایجاد کنم. خیلی اوقات میشه که به یک سری مکان ها میرم یا با یک سری آدم ها ارتباط برقرار می کنم و .. و یک انرژی مثبت رو از اون شرایط دریافت می‌کنم و به قولی حالمون بهتر میشه. به قول استاد حال خوب مسری هست. و باید ما جوری روی خودمون کار کنیم که این حال خوب و مثبت رو بتونیم در خودمون ایجاد کنیم. گاهی اوقات هم که نمیتونیم ایجاد کنیم باید به دنبال راهکار دیگه‌ای باشیم. استاد در فایل های قبلی هم اشاره کردن که بالا نگه داشتن سطح انرژی به میزانی هست که ما می‌تونیم ذهنمون رو کنترل کنیم. گاهی اوقات ذهنمون رو نمی‌تونیم کنترل کنیم و باید دنبال یک راه دیگه باشیم. به نظرم یکی از بهترین کارها این هست که تفکر کنیم چه کارهایی رو انجام بدیم که حامون خوب بشه؟ رفتن به مکان های خاص هست، پیاده روی هست، گوش دادن برخی موسیقی‌ها هست، رقصیدن هست، استفاده از فایل های تمرکز بر نکات مثبت هست، بودن در جمع های مثبت هست، سپاسگزاری کردن و تمرکز بر داشته ها هست، دعا کردن و خیر خواستن برای دیگران خواستن هست، تفکر وابسته نبودن به افراد و موقعیت‌ها و حساب نکردن روی افراد هست و دست خدا رو باز بگذاریم که از بی نهایت دستش حال خوب رو به ما بده هست. باورهای مثبت داشتن هست مثلا در مورد مثبت کردن انرژی محیط، اگر با این باور محیط زندگیت رو تمیز کنی که من دارم قدر نعمت هام رو میدونم و بهشون اهمیت میدم و تمیزشون میکنم و عشقم رو بهشون منتقل می‌کنم و با تمام وجودم این کار رو انجام میدم و باور داشته باشی که حالا که داری این کار رو انجام میدی این اشیاء و وسایل و خونه شعور دارن و میرن نعمت های بهتر رو بهشون خبر میدن که بیان سراغ تو و میگن ببین این فرد خیلی فوق العاده است و بیایید ماله این بشین چون خیلی میفهمه این کار هم باعث میشه هم انرژی اون محیط مثبت بشه و هم نعمت ها در زندگیم بهتر بشه. مثلا من با عشق به کاکتوس هام رسیدگی می‌کنم گلدون هاشون رو تمیز میکنم زیرشون رو تمیز میکنم بهشون آب میدم و … و همین باعث میشه که جهان به من کاکتوس‌ های باحال تر برسونه. یک بار برادرم بهم میده، یک بار میبینم یکی کاکتوس رو گذاشته سر خیابون و .. من هدایت میشم به سمت این جور اتفاقات.

    ولی حالا حرف استاد در مورد انرژی ها هم این هست که اگر تو در مسیر درست باشی و روی خودت کار کنی به جای اینکه مثلا بری فنگ شویی بخونی خود به خود به سمت ایده ها آدم ها شرایط و حتی کتاب ها و آگاهی ها و اقداماتی هدایت بشی که خروجیش باعث میشه انرژی محیط هم برات مثبت بشه. چون خدا هدایت می‌کنه فقط باید در مسیر درست باشی یعنی هر روز روی خودت کار کنی.

    عاشقتونم. دوستتون دارم. امیدوارم برکت و ثروت و سلامتی و عشق و زیبایی و آسانی ها از در و دیوار وارد زندگیتون بشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    Fariba گفته:
    مدت عضویت: 1420 روز

    سلام و درود خداوند بر شما.

    چه لذتیه حس معنوی آدم بعد از دیدن یه فایل رایگان از استاد که اشک شوق بر چشمم جاری کرد(البته یه فایل دیگه) و بعد دوباره تو سایت اومدم گفتم بذار درباره این فایل هم کامنت بذارم.

    من خیلی وقته به شمار ارقام و اعداد دارم رو خودم کار میکنم سه یا چهار سال… شب و روز ای صدا تو گوشم بوده… اما خیلی وقتا اینا مسکن من بود البته ناگفته نماند خیلی اوقاتم تاثیر جادویشو تو زندگیم دیدم تو این سالها اما اگر اون۳ یا ۴ سالی که من رو خودم کار میکردم به عمق این دوماه بود الان مطمنم که مدارم خیلی خیلی بالاتر بود… اما افسوس نمیخورم خداروشکر باز هم فهمیدم.

    آره واقعا خیلی تحت تاثیر فرعیات بودم اول از همه یه چیزی فهمیدم حالا برم تو سر همه بکوبم،،بخام اطرافیانمو تغییر بدم،، بخام جلب توجه کنم،،من هنوز نمیفهمیدم شرک میورزم،، من هنوز نفهمیده بودم تنها قدرتم تو جهان خدا نبود،، من هنوز اصل قانونو درک نکرده بودم و با هر ناراحتی کلا بهم میریختم،، من از بقیه توقع داشتم،، من با نزدیکانم زمان زیادی درد و دل میکردم،،من هنوز فکر میکردم زندگی بقیه رو من میتونم نجات بدم،،نجوای ذهنم قدرت فوق العاده ایی داشت و هر وقت اراده میکرد تقریبا ساعتهای طولانی منو تحت کنترل خودش درمیاورد،، من هنوز غمگین بودم،، من از اتفاقاتی که رخ نداده بود ترس داشتم،،من به کی توکل کرده بودم؟!

    اول از همه بگم من خیلی خیلی بهتر شده بودم با گوش دادن به این فایلا اما کارم یه گوش دادن بود بدون تمرکز موقع شستن ظرف یا آشپزی یا… درک میکردم لذت میبردم میگفتم اره همینه اما در عمل بسیار ضعیف بودم… البته نه به ضعیفی دوران قبل از این فایلها..

    من دوماهه عمیق رو این فایلا تمرکز کردم اصن الان دارم میفهم چی به چیه؟… اون موقع حتی یه کامنتم نمیذاشتم انگار حس حسادت تو وجودم بود بذارم که چی بقیه بخونن چی به من میرسه.. من برا خودم بفهمم کافیه.. دقیقا برخلاف قوانین جهان بود افکارم.

    چی بگم وقتی آدم‌ واقعا این مسیر این حرفای ناب این مسیری که شبیهش هیچ جا ندیدم، رو جلو میاد خیلی پرده ها از جلو چشمش کنار میره، خیلی آرامش تو زندگیم بیشتر شد آراااام تر شدم ترسهام کمتر شده، منی که خیلی به آدما بها میدادم فلان کارو برام کنه زودتر به پول برسم خیلی راحت کنارشون زدم و به خدا توکل کردم و حالا میتونم تکامل رو باور کنم من یه شبه نمیتونم به جایی که میخام برسم.. خیلی کنترل ذهنم بهتر شده، تو اوج عصبانیت میتونم به خودم بگم بسه بابا کم پر و بال بده به نجواهای ذهنت، منی که تو این سالها یه بارم اینجوری نمیتونستم ذهنمو کنترل کنم،وقتی از کسی بد میگم تا یادم میوفته طبق قوانین میترسم و سعی میکنم ادامه ندم، توقعمو از آدما کم کردم، دارم بیشتر از چیزای کوچک هم لذت میبرم، وای خیلی قشنگ تر با زیبایی ها دیوانه میشم و لذت میبرم مثل لذت دیدن بارون یا لذت خوردن یه غذا یا لذت دیدن یه فایل استاد..،، هنوز خیلی جای کار دارم خیلیییی امیدوارم بتونم زودتر با تمام وجودم با گوش چشم باز تو این مسیر باشم و حواسم جمع باشه که خلاف قوانین عمل نکنم.

    من طی سالهایی که فایلها رو گوش میکردم با اینکه عمل به اونا خیلی کم انجام میشد اما خیلی معجزات بزرگ دیدم که همه رو گذاشتم وقتی کمی دیگه نتیجه گرفتم بگم…

    و حالا به خودم میگم فریبا ببین اگه واقعا با همین تمرکز ادامه بدی بکجا که نمیرسی… همه جا ثروت سلامتی و هرچیز خوبی که تو جهانه..

    من تنها راهم همین مسیره تا لحظه مرگم مطمنم مطمنم…

    باید خیلی رو خودم کار کنم توجهمو روی اصل بذارم (خیلی مهمه)

    خدا هرکسی رو که لازم باشه تو این مسیر میاره و هرکسی که نخاد هدایت نمیشه…

    خداروشکر که من در این راه هدایت الهی هستم خدایا مرسی که تنهتم نذاشتی که کنارمی که مراقبمی که میگی گوش کن عمل کن مرررسی عاشقتم من تو تنها قدرت زندگی من هستی.

    استاد جان و خانم شایسته مهربون و قدرتمند ممنونم از تمام محبتهاتون🙏💙سلامتی ثروت نعمت بیشتر حال خوب و خدا (انتهای هرچی خوبیه) رو براتون آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 632 روز

    به نام خداوند جان

    سلام دوستان

    بیان این اصل مهم که تو وقتی روی خودت کار میکنی به مسیرهای درست هدایت میشی مثالش در زندگی الانم اینه که خداروشکر پولم بسیار با برکت شده . جاهایی که میرم با ادم های درست برخورد دارم . توی خریدن اجناس همیشه بهترین کیفیت و قیمت رو بهم میدن . مغازه میرم طرف خودش پیشنهاد میده که این جنس با این قیمت خیلی کارایی داره و …

    مثال دیگش در مورد داستان کبوتر با کبوتر و اینکه ما نیاز نیست کاری در بیرون خودمون انجام بدیم و کافیه رو خومون کار کنیم خداوند بقیه کارها و افراد رو درست میکنه و مثالش اینه :خیلی ها برای ازدواج دنبال پسر مناسب و دختر مناسب هستن و میخوان این شخص رو بدست بیارن غافل از اینکه تو رو خودت کار کن خداوند همه چی رو میچینه. هیچ کس و هیچ چیز رو نمیشه به زور بدست اورد و نگه ش داشت

    مثال بیشتر و واضح تر اینه که میبینیم افرادی که فقیرن یه سمت شهرن . پولدارا یک سمتن و باهم ارتباط دارن . کارمند با کارمند رفت و امد داره وافکارشون مثل همه . ورزشکار با ورزشکار ارتباط داره. طلا فروش با طلا فروش طرفه . قاچاقچی با خلافکار و قاچاقچی این قانونه و نیازمند تامل هست

    همه ما این نتیجه رو دیدیم که با خیلی از دوستان و افرادی که ارتباط داشتیم و الان با ما ارتباط ندارن این دوری بخاطر فرکانس های ماست که باهم اختلاف داره و من با دوستانم که قبلا خیلی نزدیک بودیم و الان هیچ ارتباطی نداریم .

    و این اصل منو به این نتیجه میرسونه که برای ثروتمند شدن من باید تو مدار ثروت باشم . و برای هر انچه که میخوام من در زندگیم باشه من باید اون رو در خودم پیاده کنم نه اینکه بیرون خودم دنبالش بگردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    محمد رضا و فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 574 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    سلام بر استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز

    گام هجدهم خانه تکانی ذهن

    خدایا شکر ات که امروز من رو هدایت کردی به این فایل فوق العاده

    وقتی مسیرمون مسیر درستی هست ما لاجرم هدایت میشیم به انجام کار های درست ، هدایت میشیم به درست انجام دادن جزئیات ، خدا هدایت میکنه افراد مناسب رو سمتمون ، الهامات بهمون داده میشه ، خدا ما رو هدایت میکنه به ایده ها و فکر های عالی و ثروت هم میاد دنبالمون

    خدایا شکر ات بابت این آگاهی های فوق العاده

    کبوتر با کبوتر، باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز

    و باز هم تکرار شد برام که تمرکز ات رو بزار روی اصل و به فرعیات کاری نداشته باش ، حرف بقیه رو ولش کن زندگی خودتو بکن

    و تا وقتی نتایج پایدار هستن که ما روی خودمون کار کنیم

    با رعایت اصل زندگی همواره روند صعودی به خودش میگیره و هیچ نوسانی اتفاق نمی افته برامون

    یاد گرفتم که آرامش رو باید دائما با کنترل ذهنم ایجاد کنم ، ممکنه اتفاق به ظاهر ناخوشایندی بیفته ولی باید خیلی زود از دیدی بهش نگاه کنیم که احسامون بهتر بشه و این احساس خوبه که همه چیز رو میسازه برامون

    خدایا شکر ات برای این جهان منظم و دقیق ات

    خدایا شکر ات که هر لحظه من رو هدایت میکنی به ثروت ، نعمت ، سلامتی و زیبایی

    خدایا شکر ات خدایا شکر ات خدایا شکر ات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1786 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    درود بر استاد گرانقدر و مریم بانو و دوستان عزیزم در پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام

    گام هجدهم: قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز

    + وقتی شما توی مسیر درست قرار می‌گیرید شما هدایت میشید به کارهای درست به دلیل اینکه حرف مردم برامون مهم نیست و توجه بر اصلِ.

    + وقتی شما داری دنبال یه آدمی می‌گردی که باهات هم جهت باشه یعنی نمی‌دونی قانون چیه! شما وقتی خودت درستی، جهان لاجرم آدمای هم جهت توی زندگیت میاره اصلاً تو نمی‌خواد دنبال کسی بگردی. وقتی توی مسیر درست هستی پول دنبالت میاد. قانون اینه که کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز، شما وقتی توی مسیر درست قرار می‌گیرید آدمای درست میاد توی زندگیت اصلاً نمی‌خواد دنبالشون بگردی، ایده‌های درست میاد توی ذهنت نمی‌خواد دنبالشون بگردی.

    من نیازِ روی خودم کار کنم آدم مناسب میاد توی زندگیم، من نیازِ روی خودم کار کنم ایده‌های ثروت آفرین میاد توی ذهنم.

    + وقتی شما خدا رو بشناسی، میدونی که خدا برای اینکه برای تو یه موقعیتی فراهم کنه، یه ایده‌ای به تو بده، یه آدم مناسبی رو بیاره توی زندگیت، نیاز نیست که زجر بکشه، اتفاق می‌افتد.

    + توجه به اصل را پیگیری کنیم و دچار فرعیات نشویم.

    + وقتی روی اصل کار می‌کنی مسیرت بهتر و بهتر میشه و دچار مسیر سینوسی نمی‌شی و توجه به حاشیه‌ها رو از خودمون دور کنیم که خودِ فرع هست.

    + نباید ذهن رو به شنیده‌های دیگران عادت بدیم، کاری نداریم به بقیه اجازه بدیم خداوند ما رو هدایت کنه و برای هر کاری و هر جایی هدایت شدیم بدونیم که اون برای ما خوب هست.

    + به مسائل از زاویه‌ای نگاه شود که به ما احساسِ بهتری بدهد. من هدایت می‌شم به مسیرهای بهتر. اون چیزی که برام لازمه وارد زندگیم میشه و به اطلاعات حاشیه توجه نکنیم.

    + آرامش دائمی نداریم: هر بار که باورهای خوب ایجاد کنیم آرامشمون بیشتر می‌شه، آرامش رو هر لحظه باید برای خودمون توی ذهنمون ایجاد کنیم ولی بازم یه اتفاقایی می‌افته که یه ذره به هم بریزیم و بعد دوباره از یه زاویه متفاوت نگاه کنیم که احساسمون بهتر بشه، آرامشمون بیشتر بشه اگر بدونیم که این احساس خوب چقدر تاثیر داره این کارو بهتر انجام میدیم.

    قانون احساس خوب = اتفاقات خوب رو که یک اصلِ رعایت کنیم در تمام مسائلی که باهاشون روبرو می شویم خیلی میتونه بما کمک کنه که مسیر برامون آرامش بخش طی بشه بدون هیچ تنشی و زمانی که ما آرامش ذهنی داریم خداوند بیشتر با ما صحبت میکنه و الهاماتی که برای انجام کارهامون لازمه رو بهمون میگه و این ارتباط توحیدی فوق العاده مستمر باشه از لحاظ شهودی به جاهای بسیار عالی در تمام جوانب تجربه های بهتر زندگی میرسیم چون به قوانین مسلط تر میشیم و میشه جزو عادت های زندگی مون که بر اصل ها توجه کنیم نه به فرع ها و برای وقت و انرژی مون بیشتر ارزش قائل میشیم. خدایا شکرت

    خدایا شکرت به دلیل این میکروفون زیبای روی میز که پخش فوق العاده ای داشت.

    خدایا شکرت به دلیل اون همه زیبایی های پارادایس.

    خدایا شکرت برای اون دریاچه زیبا و درختانش.

    خدایا شکرت برای حضور استاد عباس منش و مریم نازنینم.

    خدایا شکرت برای نور درخشانی که بر پارادایس حاکم است.

    خدایا شکرت برای سبزی اطراف پارادایس که زیباییش رو بر چشمانم تاباندی.

    خدایا شکرت به دلیل این آگاهی ها و اصل هایی که بهمون استاد عزیز یادآور میشن.

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.

    مرا به راه راست هدایت فرما، راه کسانی که به آنان نعمت داده ای.

    دوستتون دارم توحیدی وار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محدثه گفته:
    مدت عضویت: 626 روز

    سلام به استاد عزیزو خانم شایسته مهربان و دوستان گلم ..

    خداوندرو بسیار شاکرم که فرصت شنیدن و ان شالله عمل کردن به آگاهی های درست رو بازهم به من داده این روزها هرروزش برام زیباتر و آرام تر میشه تو دنیاو کشوری (ایران)که همه از اقتصادو روابط و ….ناراحتن من گوشم رو به روی همه اینها بستم وبا باور بی نهایت فراوانی ،خوبی، روابط خوب و…هست دارم جلو میرم و این باور چقدر بهم آرامش درونی میده چقدر واکنش هام نسبت به موضوعات مشابهی که قبلا برام اتفاق میوفتاد کمتر و آرام ترم و همه اینها به خاطر لطف خداو آشنا شدن با استاد عزیزم هست اتفاق جالبی که دیشب برام افتاد به خاطر حرف های استاد من خیلی سعی میکنم از شبکه های اجتماعی دور یا کلا نباشم و همینطور تلویزیون اما دیشب روشن بودو من هم نمیتونستم بگم خاموش کنید و…به خاطر شرایط اون موقعیت و به صورت کاملا جادویی تلویزیون داشت موفقیت یه پسر اوتیسمی که قهرمان جهان در مکعب روبیک شده بود رو نشون میداد اینکه این پسر مهارت انگشتی نداشت و حتی قدرت اشاره کردن نداشته و مادرو پدرش میان رو این موضوع تمرکز میکنن بعد یه حسی (گوش دادن به الهامات قلبیشون)گفته که مکعب روبیک براش بخرین و بعد مهارت این بچه انقدر بالا میره که حتی میبرنش برای مسابقه دادن و حتی این پسر اوتیسمی هدف دار میشه و همه سعیش میشه که موفق بشه و بعد در ادامه مسیرش یه ابر قدرت این رشته رو میبینه ازش الگو سازی میکنه باهم دوست میشن و نه به شکل رقیب بلکه به شکل یه دوست که باید ازش الگو بگیرم و بتونم به درجه حتی بالاتر اون برسم میره و بعد تویه مسابقه تمامی (حل مکعب روبیک یه دستی ،3در3 6در6 و….)درهمه و همه اش موفق میشه و قهرمان جهان میشه و دیدم این معجزه رو دیدم که هرچقدر من روی بارهام کار کنم هدایت میشم به فکرو ایده و موقعیت و آدم های مناسب و حتی از دل چیزهایی که به ظاهر نازیبا هستن هم برای من کلی زیبایی به وجود میاد و به نفع من میشه کافیه تمرکزمون روی اصل باشه و همواره روی خودمون و افکارمون کار کنیم

    در پناه خدای پناهنده:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: