https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/10/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-13 02:22:152024-10-13 09:48:46live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز
310نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزو خانم شایسته مهربان و دوستان گلم ..
خداوندرو بسیار شاکرم که فرصت شنیدن و ان شالله عمل کردن به آگاهی های درست رو بازهم به من داده این روزها هرروزش برام زیباتر و آرام تر میشه تو دنیاو کشوری (ایران)که همه از اقتصادو روابط و ….ناراحتن من گوشم رو به روی همه اینها بستم وبا باور بی نهایت فراوانی ،خوبی، روابط خوب و…هست دارم جلو میرم و این باور چقدر بهم آرامش درونی میده چقدر واکنش هام نسبت به موضوعات مشابهی که قبلا برام اتفاق میوفتاد کمتر و آرام ترم و همه اینها به خاطر لطف خداو آشنا شدن با استاد عزیزم هست اتفاق جالبی که دیشب برام افتاد به خاطر حرف های استاد من خیلی سعی میکنم از شبکه های اجتماعی دور یا کلا نباشم و همینطور تلویزیون اما دیشب روشن بودو من هم نمیتونستم بگم خاموش کنید و…به خاطر شرایط اون موقعیت و به صورت کاملا جادویی تلویزیون داشت موفقیت یه پسر اوتیسمی که قهرمان جهان در مکعب روبیک شده بود رو نشون میداد اینکه این پسر مهارت انگشتی نداشت و حتی قدرت اشاره کردن نداشته و مادرو پدرش میان رو این موضوع تمرکز میکنن بعد یه حسی (گوش دادن به الهامات قلبیشون)گفته که مکعب روبیک براش بخرین و بعد مهارت این بچه انقدر بالا میره که حتی میبرنش برای مسابقه دادن و حتی این پسر اوتیسمی هدف دار میشه و همه سعیش میشه که موفق بشه و بعد در ادامه مسیرش یه ابر قدرت این رشته رو میبینه ازش الگو سازی میکنه باهم دوست میشن و نه به شکل رقیب بلکه به شکل یه دوست که باید ازش الگو بگیرم و بتونم به درجه حتی بالاتر اون برسم میره و بعد تویه مسابقه تمامی (حل مکعب روبیک یه دستی ،3در3 6در6 و….)درهمه و همه اش موفق میشه و قهرمان جهان میشه و دیدم این معجزه رو دیدم که هرچقدر من روی بارهام کار کنم هدایت میشم به فکرو ایده و موقعیت و آدم های مناسب و حتی از دل چیزهایی که به ظاهر نازیبا هستن هم برای من کلی زیبایی به وجود میاد و به نفع من میشه کافیه تمرکزمون روی اصل باشه و همواره روی خودمون و افکارمون کار کنیم
درود بر استاد گرانقدر و مریم بانو و دوستان عزیزم در پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
گام هجدهم: قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز
+ وقتی شما توی مسیر درست قرار میگیرید شما هدایت میشید به کارهای درست به دلیل اینکه حرف مردم برامون مهم نیست و توجه بر اصلِ.
+ وقتی شما داری دنبال یه آدمی میگردی که باهات هم جهت باشه یعنی نمیدونی قانون چیه! شما وقتی خودت درستی، جهان لاجرم آدمای هم جهت توی زندگیت میاره اصلاً تو نمیخواد دنبال کسی بگردی. وقتی توی مسیر درست هستی پول دنبالت میاد. قانون اینه که کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز، شما وقتی توی مسیر درست قرار میگیرید آدمای درست میاد توی زندگیت اصلاً نمیخواد دنبالشون بگردی، ایدههای درست میاد توی ذهنت نمیخواد دنبالشون بگردی.
من نیازِ روی خودم کار کنم آدم مناسب میاد توی زندگیم، من نیازِ روی خودم کار کنم ایدههای ثروت آفرین میاد توی ذهنم.
+ وقتی شما خدا رو بشناسی، میدونی که خدا برای اینکه برای تو یه موقعیتی فراهم کنه، یه ایدهای به تو بده، یه آدم مناسبی رو بیاره توی زندگیت، نیاز نیست که زجر بکشه، اتفاق میافتد.
+ توجه به اصل را پیگیری کنیم و دچار فرعیات نشویم.
+ وقتی روی اصل کار میکنی مسیرت بهتر و بهتر میشه و دچار مسیر سینوسی نمیشی و توجه به حاشیهها رو از خودمون دور کنیم که خودِ فرع هست.
+ نباید ذهن رو به شنیدههای دیگران عادت بدیم، کاری نداریم به بقیه اجازه بدیم خداوند ما رو هدایت کنه و برای هر کاری و هر جایی هدایت شدیم بدونیم که اون برای ما خوب هست.
+ به مسائل از زاویهای نگاه شود که به ما احساسِ بهتری بدهد. من هدایت میشم به مسیرهای بهتر. اون چیزی که برام لازمه وارد زندگیم میشه و به اطلاعات حاشیه توجه نکنیم.
+ آرامش دائمی نداریم: هر بار که باورهای خوب ایجاد کنیم آرامشمون بیشتر میشه، آرامش رو هر لحظه باید برای خودمون توی ذهنمون ایجاد کنیم ولی بازم یه اتفاقایی میافته که یه ذره به هم بریزیم و بعد دوباره از یه زاویه متفاوت نگاه کنیم که احساسمون بهتر بشه، آرامشمون بیشتر بشه اگر بدونیم که این احساس خوب چقدر تاثیر داره این کارو بهتر انجام میدیم.
قانون احساس خوب = اتفاقات خوب رو که یک اصلِ رعایت کنیم در تمام مسائلی که باهاشون روبرو می شویم خیلی میتونه بما کمک کنه که مسیر برامون آرامش بخش طی بشه بدون هیچ تنشی و زمانی که ما آرامش ذهنی داریم خداوند بیشتر با ما صحبت میکنه و الهاماتی که برای انجام کارهامون لازمه رو بهمون میگه و این ارتباط توحیدی فوق العاده مستمر باشه از لحاظ شهودی به جاهای بسیار عالی در تمام جوانب تجربه های بهتر زندگی میرسیم چون به قوانین مسلط تر میشیم و میشه جزو عادت های زندگی مون که بر اصل ها توجه کنیم نه به فرع ها و برای وقت و انرژی مون بیشتر ارزش قائل میشیم. خدایا شکرت
خدایا شکرت به دلیل این میکروفون زیبای روی میز که پخش فوق العاده ای داشت.
خدایا شکرت به دلیل اون همه زیبایی های پارادایس.
خدایا شکرت برای اون دریاچه زیبا و درختانش.
خدایا شکرت برای حضور استاد عباس منش و مریم نازنینم.
خدایا شکرت برای نور درخشانی که بر پارادایس حاکم است.
خدایا شکرت برای سبزی اطراف پارادایس که زیباییش رو بر چشمانم تاباندی.
خدایا شکرت به دلیل این آگاهی ها و اصل هایی که بهمون استاد عزیز یادآور میشن.
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.
مرا به راه راست هدایت فرما، راه کسانی که به آنان نعمت داده ای.
تشکر فراوان دارم از استاد عباسمنش وخانم شایسته برای ارائه ای این فایل های هدیه ای آموزنده و ارزشمند.
چقدر زیبا استاد عباسمنش توضیح دادن که انسان ها بر هرچیزی که حساس شوند از همان اتفاقات را بیشتر در زندگی خودتجربه میکنند.
مثلاً شخصی که به دست شستن زیاد حساس است مدام مریض میشود و وقت همین بیماری دیدیم که افرادی که بیشتر دست میشستند و رعایت میکردند بیشتر از دیگران گرفتار این بیماری بودند.
چقدر هدایت خداوند در زندگی استاد عباسمنش تأثیر گذار بوده است که اصلاً همین سایت گروه تحقیقاتی عباسمنش با هدایت خداوند شکل گرفت و مهاجرت استاد عباسمنش هم با هدایت خداوند بود حتی تا اینکه استاد میروند واکسن فایزر بزنند و آن درمانگاه میگوید که ما فقط واکسن مدونا تزریق میکنیم و استاد تسلیم هدایت خداوند میشود و بعداً متوجه میشود که واکسن مدونا کلی از فایزر تأثیر گذار تر بوده است.
حالا استاد عباسمنش این همه از تجربیات خودرا در مورد هدایت در قالب فایل های هدیه ومحصولات بر سایت خود ارائه میکند وبهایی برای محصولات خودش دریافت میکند.
واقعاً بهشت را به بها دهند نه به بهانه…
واقعاً ارزش محصولات استاد عباسمنش بی نهایت است و اصلا قابل قیمت گذاری نیست و این مقدار پول اندکی که استاد عباسمنش به عنوان بهای محصولات دریافت میکند در مقابل ارزش آن محصول هیچ است
سلام به استاد عزیزم با اینکه این فایل خیلی کوتاه بود ولی باز هم مثل همیشه همونی بود ک میخواستم
با خوندن کامنت یکی از دوستان منم بیاد آوردم زمانی رو که به بهانه لذت بردن، وقت گذرونی، اینکه جسارت داشته باشم و زندگیم رو طوری ک دوست دارم بسازم با این بهانه های مزخرف از مسیر کم کم دور شدم وارد حاشیه شدم منظورم همین 6 ماه گذشته هست
اولش از یه مقایسه اومد ک نگاه کن فلان دوستت چقدر آدم دور اطراف خودش داره بیا توام زندگی شخصیتو طوری ک دوست داری بساز، درحالی ک خب من طوری ک دوست داشتم زندگی میکردم من آرامش خودم، خلوت خودم ک عاشقش هستم رو داشتم، درس میخوندم دنبال حواشی نبودم 4 سال بدون اینکه ذره ای درگیر حواشی دانشگاه و دوستام باشم سعی کردم دنبال اصل زندگی باشم و تا اینکه رفته رفته و تکاملی به سمت این سایت هدایت شدم و بیشتر اصل رو درک کردم و توحید رو
فریب ذهنم رو خوردم از اردیبهشت ماه تا اواخر شهریور مدام شروع کردم بیرون رفتن با دوستام، این دورهمی اون دورهمی و ذهنم هم توجیه میکرد این افراد ک باهاشون صمیمی هستی اهل کارکردن روی خودشون هستن، فایل گوش میدن البته فایل های یه استاد دیگه رو ولی بلاخره تو مسیر هستن پس بهم کمک میکنید
رفته رفته شروع شد ایرادهایی ک یکی از دوستام به خودش اجازه میداد از من بگیره و من بودم ک اون فضا رو ایجاد کرده بودم
چرا اینطوری زندگی میکنی؟ اگه تو روی خودت کار میکنی پس چرا خیلی چیزا رو تجربه نکردی؟ من به عنوان کسی ک دوستت هستم دوس دارم تو همه چیزو تجربه کنی و انتخاب کنی؟ از نتایجت بگو اگه نتیجه نگرفتی پس یعنی خوب روی خودت کار نکردی و مقایسه و مقایسه
تصور میکردم دارم خوش میگذرونم اما فکر هزینه تفریحاتم، درسم ک مونده بود، فایل ها ک دیگه خیلی ازشون دور شده بودم منو اذیت میکرد و این هم باز آلارمی بود که من از طریق احساسم گرفتم و منو کمک کرد
دقیقا یادمه با یه ذهن بهم ریخته و یه امیدی که دیگ چیزی ازش نمونده بود از بس ک مقایسه میشد و به بیراهه رفته بود، شروع کردم به بازسازی
گفتم خدایا هیچی تو دستام ندارم هیچی دیگ یادم نمیاد، هرچی ک بلد بودم رو میریزم دور فقط کمکم کن حالم خوب بشه یه تعهد هم دادم اینکه من فقط سعی میکنم نمازم رو سر وقت بخونم تو از اون طریق کمکم کن حسمو خوب کن
همیشه نماز بهم حس خوبی میده و اون لحظه فکر میکردم تنها چیزی ک دارم و بلدم همینه
گذشت و رفته رفته حالم بهتر و بهتر شد تااینکه این دوره خانه تکانی ذهن شروع شد دقیقا زمانی ک بهش خیلی نیاز داشتم
گام اول اصلا غوغا کرد برای منی ک یه مدت فاصله گرفته بودم بی نظیر بود جواب پشت جواب می اومد و سعی کردم رفته رفته عمل کنم و حالا باز ذهنم سعی داره فریبم بده ک حالا دوستات نمیگن الهام کجاست چرا یه مدتیه نیست؟ نکنه ناراحت بشن ازشون یه سراغی بگیر
اما از خدا کمک میخوام و سعی میکنم ک مستمر ادامه بدم
الان هم کتابخونه نشستم و گام هجدهم رو گوش دادم و نوشتم
خداروشکر میکنم واقعا یه بار دیگه منو نجات داد
باید همیشه به خودم یادآوری کنم ک اصل رو فراموش نکنم درگیر حواشی نشم واقعا این موضوع میتونه آدم رو به قعر چاه ببره با ظاهر اینکه تو توی مسیری و فردی ک باهاش درارتباطی توی مسیره پس میتونید خیلی بهم کمک کنید
باید یادم باشه هیچ منجی درکار نیست خودمم و خدای خودم
باید یادم باشه ک منتظر هیچ اتفاق و لذتی بیرون از خودم نباشم من ک قبلا تونسته بودم به لطف خدا یه خلوت برای خودم بسازم و توی اون خلوت خودمو تغییر بدم، رشد بدم دیگه چه نیازی به بقیه دارم
من ک خدا دستمو گرفت هدایتم کرد بهم گف لذت واقعی چیه لذت و خوشبختی توی درون آدم هاست چرا دنبال خوشبختی بیرون خودم باشم
خداروشکر میکنم بابت آرامش الانم، بابت اینکه اینقدر فرصت دارم ک صبح بیام کتابخونه با ذهن باز و حال خوب یکی یکی گام هارو شروع کنم، خداروشکر میکنم تاجایی ک تونستم سعی کردم عمل کنم به چیزی ک توی هر گام استاد آموزش میده، خداروشکر همین الان برام یه کاری ک باعث میشد از این فضا دور بشم پیش اومد اما کنسل شد و یه نفر دیگه انجامش داد تا من باز هم بیشتر برای خودم وقت بذارم و به قول استاد شایسته خودخواهانه این دو ساعت رو روی خودم کار کنم، خداروشکر میکنم یه شعل رو شروع کردم که دیروز باورم نمیشد و خارج از تصورم بهم سود رسونده با فقط 10 روز کار کردن یه رقمی ک من فقط همش حساب میکردم نکنه من دارم اشتباه میکنم خداروشکر راضیم هفته ای یکی دوبار برای تفریح میرم خونه مادربزرگم اونم چون اون مکان خیلی بهم انرژی میده و فضایی داره ک بتونم راحت دفتر هامو ببرم و تمرین هامو انجام بدم اما راضیم
چقدر از نوشتن و قلمت ارامش خاصی گرفتم،خیلییی برات خوشحالم که مجدد مسیر درست رو پیدا کردی و خدا بهت کمک کرده و الان توی این دوره ی فوق العاده هستی.خیلییی بهت تبریک میگم که به اصل برگشتی و از حواشی دور شدی.
واقعا حواشی ادم رو تا قعر چاه میبره و منم تجربه ای مشابه تورو داشتم و خداروشکر الان اصل رو درک کردم تا حدودی و به این دوره ی بی نظیر هدایت شدم.
چه جالب من امروز صبح به خودم گفتم خوبه من دوباره نماز خواندن اول وقتم رو شروع کنم ولی راستش را بخواهید این کار را نکردم چون به خودم گفتم تعهدی که مطمئن نیستی انجامش بدی رو نده چون وقتی رها میکنم حال بد میشه و دیدی دوباره ولش کردی و نمی تونیم میاد بالا .
من دوستم زنگ زد میخواست بره ترکیه و واقعا نمیدونم این فرار ا. مسئولیتهای هست یا اگه نرم موندن توی امنیت و انشالله خداوند به بهترین و واضح ترین شکل ممکن کمکم میکنه که تصمیم درست را بگیرم.و حالا نوشته های شما را نشانه دیدم .
یکی از زیباترین مطالب این فایل اینه که باید از حاشیه ا دوری کنیم این برای من خیلی سخته چون تو خانواده ای زندگی میکنم که خیلی دنبال حاشیه هستن و من الان تصمص گرفتم حاشیه رو بزارم کنار برای همیشه و فقط روی خ0ودم تمرکز کنم فکر میکنم این یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام بدم چون متاسفانه دور و بر من پره از ادمایی که درگیری چیزای منفی هستن و من برای خودم و حال خوبم باید سعی کنم از اینم ادما دوری کنم
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و دوستان ارزشمندم
هر فایلی رو که خانم شایسته به عنوان یکی از گامهای این پروژه قرار میدن ، من بعدش میگم عجب فایل بی نظیری بود ، چرا من تا حالا اینا رو ندیده بودم یا متوجه نشده بودم درحالیکه من فایل زیاد میدیدم .
مهمترین علتش اینه که خودم رو ملزم کردم به درست استفاده کردن از این فایلها و تا حد زیادی پیامشون رو متوجه میشم ، دیگه فقط هدفم این نیست مثل یک مُسکِن ازشون استفاده کنم و رفع تکلیف باشه ، در واقع با تعریف این پروژه ملزم شدیم به تغییر واقعی …
حالا بریم سراغ آگاهی های فایل :
– در مورد تشخیص اصل از فرع صحبت شد ، توی حالتیکه از روی کلام بقیه نخوایم باورها و نگرشهای اصلیشون رو پیدا کنیم ، به دو علت :
یکی اینکه ممکنه در مورد یه موضوع خیلی خاص باشه و برداشت ما اشتباه باشه
دو اینکه اکثرا آدمهای موفق توی شرایط خاص مورد پسند مخاطب صحبت می کنن ، شاید هم خودشون متوجه نشن اصلا
من دیروز یه تجربه ای توی همین حوزه داشتم ، من یه همکاری دارم که بسیار توی کارش موفق هست و از نظر جایگاه اجتماعی و درآمد بسیار عالیه ، البته چند بار هم شکستهای بدی تو حوزه مالی داشته ولی مشکلش رفع شده و درکل آدم موفقی هست ، اما ظاهرشون خیلی آدم بی اعتقادی نشون میده .
دیروز توی مکالمه تلفنیشون با کسی دیگه از یه جمله ای استفاده کرد که دیدگاه اصلیشون رو خیلی ناخودآگاه متوجه شدم ، طرف مقابلش میگفت مثلا بریم با فلانی یه قراری بذاریم نظرش رو جلب کنیم و بعد جواب ایشون به طرف مقابل این بود : داداش ما تا خدا رو داریم به کسی احتیاج نداریم … هوامونو نداشته باشه اصلا
من تا اینو شنیدم کامل متوجه شدم که عامل اصلی که داره کار ایشون رو پیش میبره چی هست !
– دنبال چیزی تو زندگی مون نگردیم ، حالا توی هر حوزه ای . در واقع دنبال گشتن نشون میده قانون رو هنوز نمی دونیم و درک نکردیم ، در واقع اصلا اصلا اصلا لازم نیست ما دنبال چیزی بگردیم و هماهنگی خاصی انجام بدیم ، مثلا :
دنبال پول باشیم
دنبال آدم مناسب باشیم
دنبال سلامتی باشیم
و …
یکی از قوانین اداره جهان هستی ، قانون کبوتر با کبوتره، یعنی :
وقتی تو مسیردرستی نمی خواد دنبال ایده بگردی ، دنبال آدمها و … طبق قانون اون موضوع خودش تو رو دنبالت میکنه …
و یادمون باشه هیچ ضرورتی به ضجر کشیدن نیست ، خودش اتفاق میفته …
پس اگر چیزی توی زندگیمون هست که از نظر ما نامناسبه ، یعنی ما خودمون نامناسبیم توی اون مورد … وای چقدر این جمله طلاییه ، چقدر قدرت بخشه ، چقدر حس امنیت و آرامش میده …
پس دستور کار این باشه: بدون توجه به نظر جامعه و فرهنگ و بقیه ، اولویت اولمون این باشه که بریم توی مسیر درست و فقط خودمون رو بررسی کنیم ! هر چی هست توی این ذهن من داره اتفاق میفته !
بیایم باورهامون رو کندوکاو کنیم ، گفتگوهای ذهنیمون رو ، واکنش هامون رو و بعد می فهمیم …
خیلی خووووب بود این آگاهی ، اصل این فایلها خودشون دارن واسه ما تعیین مسیر انجام میدن ، انشالله که بتونیم این آگاهی ها رو بپذیریم و اجراشون کنیم
از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم و از خدای بخشنده که ما رو به این مسیر هدایت کرد… برای هممون بهترین ها باشه
منم مثل خیلی از دوستان عزیز گاهی اوقات توی این دادم افتادم که از ظاهر رفتار فرد یا گفته هایش یک برداشت نادرستی داشتم و کار اشتباهی انجام دادم .
یا حتی بعضی دوستان از صحبتهای من برداشت های اشتباه می کردند در نتیجه کارهایی انجام می دادن که به مشکل برمی خوردند،، میگفتند ما فکر کردیم شما منظورتون این بوده یا این کارو این جوری که ما فکر میکردیم انجام دادین.
در کل صحبتهای اولیه استاد توی این فایل کلی برام درس داشت ،که میشه تو هر مرحله ای از زندگی توی زمینه های مختلف بکار گرفت.
سلام وهزاران درود به استادان گرامیم ،به دوستان الهی ام در این مسیر توحیدی
خداراسپاسگزارم بخاطر امروز ،بخاطر آرامشی که دارم
بخاطر زیبایی هایی که در کنار خودش به تماشانشسته ام
گفته ایلان ماسک در مورد باور نداشتن به موفقیتش
تشخیص اصل از فرع
اگر فکر می کنید این درست هست ،کسی که باور نداشته باشد موفق می شوداین همه کار انجام میدهد اگر ما باور نداشته باشیم که می تونیم کامپیوتر را یاد بگیریم آیا در این زمینه کار میکنیم اینها همان فرعیات هست که مارو از مسیر دور می کند
طرف کل دارایی وانرژی واعتبارش رو گذاشته روی این پروژها آنوقت باور نداشته موفق میشود وفقط این جمله را گرفتید این همان تشخیص اصل از فرع هست
بعضی از سوالات ،سوالات گمراه کننده هست ،سوالات چرت که اصلا هیچ کمکی هم به آن شخص نمی کند ولی مثلا فکر می کنند که این خیلی سوال مهمی هست بهخاطر همین لازم است که سوالات درست از خودمون بپرسیم دنبال موضوعات اساسی باشیم دنبال موضوعاتی باشیم که به ما کمک می کند
اینکه یکسری افراد چرت وپرت میگن طبیعی هست ،اینکه یکسری افراد گوش می کنند غیر طبیعیه چون اگر کسی چرت وپرت بگه وکسی نباشه که گوش کند آنهم دیگه چرت وپرت نمیگه ،ولی وقتی میبینه یکسری افراد به این چرت وپرتها گوش می دهند او هم ادامه می دهد
وقتی در مسیر درست قرار می گیریم هدایت میشیم به کارهای درست
اصل: مهم نبودن حرف مردم باعث می شود وسایلی که در خانه هست وسایلی باشد که کارایی داشته باشد کلا فضای خونه ،فضای ساده ای می شود وهیچ چیز اضافه ای ندارد مثل آباژور ویا مبلهایی که استفاده نمیشه وفقط برا خوشگلی هست
وقتی فرد در مسیر درست باشد خودبخود کار درست را انجام می دهد اینها از جزییات زندگی است وقتی حرف مردم برامون مهم نباشد ومن جوری زندگی کنم که عملا خودم راضی باشم عملا وسایل اضافه داخل خونه ندارم وعملا خانه انرژیش مثبت هست یعنی وقتی در مسیر درست باشم خودبخود مسائل جزئی را درست انجام می دهیم ، خودبخود هدایت میشیم به انجام کارهای درست ، رفتارهای درست
ما وقتی در مسیر درست قرار بگیریم هدایت می شویم وخدا خودش آدم مناسب،ایده مناسب ،فکر مناسب به ذهنمون میارد
تشکیل گروهایی تحت عنوان گروههای مثبت اندیشی ،عباس منشی اینها حاشیه هایی است که مرا از مسیر اصلی دور میکند خداروشکر که تا الان دنبال این موارد نبودم ونیستم وافرادی که دنبال این حواشی هستند واین حرفا را میزنند از این ناشی میشود که قانون را نمی دانند به خاطر همین اصل مهم هست وقتی که ما دنبال آدمی باشیم که با ما هم جهت باشد یعنی نمیدونی قانون چیه وقتی ما در مسیر درست باشیم لاجرم جهان آدمهای مناسب وهم فرکانس را در مسیر ما قرار می دهد حتی وقتی در مسیر درست هستیم لازم نیست دنبال پول هم بگردیم پول دنبالمون میاد
اگر داریم دنبال آدمهای مناسب میگردیم یعنی نمیدونیم قانون چیه
قانون این است که کبوتر با کبوتر ،باز با باز ،
کند هم جنس با هم جنس پرواز
وقتی در مسیر درست باشیم آدمهای درست ایده های درست میاد به ذهنمون ونمیخواد دنبالش بگردیم یعنی حتی اگر دنبال یه مطلب در کتاب باشیم ما دنبالش نمیریم کتاب به دنبال ما می آید
باور داشته باشیم آنچه که من میخوام میاد توزندگیم به هرنحوی فقط کافی است من در مسیر درست قرار بگیرم وروی خودم کار کنم
وقتی من خدارو بشناسم خدا برای اینکه یه موقعیتی برام فراهم کند تا آدم مناسب بیاد به زندگیم یا ایده خاصی بهم بده دیگه نیازی نیست زجر بکشم به یه بشکن زدن اتفاق می افتد
به اندازه ای که روی خودت کار کنی جهان افراد مناسب تری را به زندگیت می آورد اگر آدمهای نامناسب در زندگی داری به این دلیل است که خودت نامناسب هستی این موردی است که خیلی از ماها تجربه کردیم ولی چون تمرکز بر اصل نداریم یادمون میره مسیر درست چیه،وقتی تمرکزمون رو اصل باشه زندگی ما یه روند رو به بالا دارد
موقعه بیماری که همه تمرکزشون بر چگونگی شیوع آن ،وتعداد افراد مبتلا ،ناقل ،فوتی بود خداراسپاسگزارم که با اینکه در مجموعه در راس بودم هیچ وقت کارهایی که بقیه رو انجام می دادند را انجام ندادم یه لطف الله سالم ماندم
وقتی ما تمرکز کنیم روی خودمون ،روی سلامتی ودنبال اخبارواینکه کی چی میگه نیستیم هدایت میشیم به افراد درست ،مسیر درست ،اتفاقات درست واصلا لازم نیست کار خاصی بکنیم آنچه درست هست خداوند به ما الهام می کند ودر مسیر آن قرارمون می دهد که آن شرایط به ظاهر بد برا ما نتایج خیلی خوبی بدنبال دارد
اینکه ببینیم بقیه چی میگویند وچیکار می کنند وتمرکز کنیم روی بیماری هدایت میشیم به بیماری اگر ما اجازه دهیم که هدایت بشیم نیاز نداریم که ببینیم دیگران چی میگن خدا مارا هدایت می کند به مسیر درست کار نداریم بقیه چی میگن وچیکار می کنند وما به صدای قلب خود گوش می دهیم من رو خودم کار میکنم واجازه می دهم که خداوند مرا هدایت کند وتا زمانی که رو خودم کار می کنم نتایجی متناسب با کار کردن من وارد زندگیم می شودسعی میکنم احساس سپاسگزاری را در هر چیزی داشته باشم ،سعی میکنم تمرکز کنم به نکات مثبت وزاویه نگاهم را به مسائل جوری تغییر بدهم که به من احساس بهتری بدهد من هدایت میشم به مسیرهای بهتر آنچه که برا خوشبختی من لازم است وبه من کمک می کند وارد زندگی من میشود
آرامش
چیزی به اسم آرامش دائمی نداریم وآرامش چیزی است که هر لحظه باید در ذهن خود ایجاد کنیم این نیست که دائمی باشد هر باری که باورهای خوبی در خودمان ایجاد کنیم آرامشمان بیشتر وبیشتر میشه هر آن ممکن است اتفاقی بیافتد که احساس مارو بد کند ولی ما باید از زاویه ای به آن اتفاق نگاه کنیم که به ما احساس بهتری می دهد وآرامشمان بیشتر می شود اگر بدونیم که این احساس خوب چه تاثیری دارد این کار را بهتر انجام می دهیم
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
سلام استاد عزیزم، سلام به همه دوستانم در سایت عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه،
سپاس گذار خداوند که این فرصت داد تا دوباره بتونم یه کامنت دیگه بنویسم،
نکته ها:
️بدون داشتن باور مناسب قدمی به سمت خواسته ام برنمیدارم،
️ایجاد مهارت تشخیص اصل از فرع در خودم،
️قانون عرضه و تقاضا،
️قانون کبوتر با کبوتر باز با باز،
️بخاطر حرف دیگران محیط زندگیم رو شلوغ نکنم، هر چیزی که استفاده میشه رو نگه دارم،
️جوری زندگی کنم که خودم راضی باشم نه برای تایید گرفتن دیگران،
️وقتی من در مسیر درست قرار میگیرم خود به خود جزئیات درست میشود،
️پذیرش هدایت الهی و تسلیم بودن در مقابل خداوند،
️به هرچیزی توجه کنم اساس اون رو در زندگیم تجربه میکنم،
️اگه حرف دیگران برامون مهم نباشه بهتر کلام الهی رو تشخیص میدیم،
️به قلبم رجوع کنم برای پیدا کردن مسیر، از احساسم کمک بگیرم،
️در مسیر پیشرفت اون چیزی که برای پیشرفته لازمه وارد زندگیم میشه،
️احساس خوب دائمی نیست، کم و زیاد میشه این ما هستیم که با توجه به نکات مثبت میتونیم مقدارش تأیین کنیم،
️ استاندارد مو در مورد خودم ببرم بالا و خویشتن دار باشم،
️نتایج نشون دهنده درست یا غلط بودن روش زندگی ماست،
️با خرید محصولات هرکسی داریم به طور غیر مستقیم ازش تشکر میکنیم،
️تشکر از کسانی که در زندگی ما تاثیر گذار بودن،
در مورد موضع این فایل باید بگم تایید دیگران و نگران نظر بقیه بودن یکی از پاشنه های آشیل منه، خیلی بهتر شدم نسبت به قبل ولی هنوز هم وقتی خودم رو کن کاش میکنم میبینم هنوز حتی توی نوشتن کامنت جوری جملات رو مینویسم که انگار مخاطب باید حس خوبی بگیره، حواسم باشه سوتی ندم یا از الفاظ درست استفاده کنم و علائم درست بزارم، یا اینکه زیادی از حد بعضی موقع ها توضیح میدم در کل توی زندگیمم هیمنجوریم، خیلی درگیر تایید گرفتنم، خیلی از این افکار میاد که اینکارو بکن، اون چیز بگو درجوابش، در کل خیلی نسبت به قبلاً خوب شدم و ولی همین که یکم شل میشم دوباره این علف های هرز جون میگیرن و هر چند وقت یکبار باید پاک سازی کنم این جنگل انبوه رو…
یادمه اون روزا که هنوز با شما آشنا نشدم بودم یه تصمیم خیلی بزرگ گرفتم تا دیگه با دوستانم شوخی های ناجور و فوش از این حرفا نزنم، رسیده بودم به پوچی و دیدم دیگه اون رفتارا هم منو راضی نمیکنه و چیزی از توش در نمیاد، کلا از بچگی اینجوری بودم چیزی برام فایده ای نداشت تغییرش میدادم…
خلاصه به دوستانم اعلام کردم که آقا من همچین تصمیمی گرفتم و اون هم واکنش نشون دادن که چه … بشین سرجات تو مال این حرفا نیستی و …
ولی من مصمم ادامه دادم، یه جایی هم از دستم در میرفت و رها نمیکردم، خوب تغییر بزرگی بود در زندگی من، به واسطه این ویژگی افراد خیلی تونسته بودن در من نفوذ کنن و باورهایی رو در من ایجاد کنن که بیشتر از قبل من پایین بکشونه، البته که من خودم مسئول این اوضاع بودم چون اجازه ورود من داده بودم، میدونید توی این جور فضاها خیلی ترور شخصیتی میشن افراد، خیلی سر خورده میشن و به شدت عزت نفس شون میاد پایین، نمیتونن حرف بزن مگر اینکه بخوان مسخره بازی در بیارن تا با این کار توجه جلب کنن، اندامی شل و ول دارن و همیشه نگاهشون میدزدن از بقیه که اینها همه شامل حال من بود و من هم مثتنی نبودم،
به تدریج بعد چند وقت که واکنشی به شوخی هاشون نشون ندادن از شدت شوخی های اونا کم شد، من موادب شده بودم و دیگه کسی نبود که تقاضای فوش و ناسزا ازشون بکنه، پس این شد که وقتی تقاضا حرف چرت و پرت که کم شد عرضه هم اومد پایین، الان بعد گذشت 5 یا 6 سال دیگه افراد با من از اون شوخی ها که نمیکنن هیچی بلکه با عزت و احترام از کن در حضورم و پشت سرم یاد میکنن، از حرفاشون و واکنشهاشون، مشخص حتی از من الگو برداری هم میکنن،
استاد وقتی که میگه به طور طبیعی و خود به خود یعنی با تغییراتی که ما ایجاد میکنیم این اتفاق میوفته نه اینکه معجزه بشه افراد عوض بشن…
وقتی ما برای خودمون حد و مرز میزاریم که درست رفتار کنیم همونجوری که دوست داریم با ما رفتار بشه با بقیه هم رفتار کنیم باعث میشه تا تقاضای نباشه و عرضه هم صورت نگیره، باعث میشه تا ما به چیزهای دلخواهمون توجه کنیم و از اساس اونها و در زندگیمون دریافت کنیم،
به اعتقاد من اگه الگوی خودمون رو خدا قرار بدیم، خیلی چیزها ازش یاد میگیریم، البته که باید قبلش باورهای توحیدیمون رو هم نسبت به خدا تغییر داده باشیم تا این کار انجام بشه، واسه هدایت هیچ کسی حرص نمیزنه، اگه بنده اومد سمتش بهش پاسخ میده نیومد میگه اوکی…
با اینکه کسی به اصطلاح پاشو کج بزار مشکلی نداره و قدرت انتخاب بهشون داده،
در مقام جزا دهنده کارش رو درست انجام میده و خودش رو مسئول کسی نمیدونه،
احساساتی نمیشه و قانون هاش لازم اجراست،
از قوانین خودش عدول نمیکنه و بهشون پای بنده،
هیچ فرزندی و جفتی نداره و خودش رو یکتا و مسئول همهچیز میدونه،
مالک خزائن آسمان ها و زمینه،
همه چیز مسخر اونه،
مهربان و بخشنده هست،
رئوف و صبور،
رزاق و روزی بغیر الحساب میده،
عالم و آگاه،
عاشق بی قید و شرط،
جبار و حیله گره،
سپاس گذار و…
البته که صفات خداوند بی انتهاست و در عقل ناقص من همش نمیگنجه و از همین چنتایی که من نوشتم معلوم خیلی آرمشش براش مهم، دوست نداره احساس خوبش رو چیزی خراب کنه، بخاطر همین ویژگی هایی داره که فقط به آرامش بیشترش کمک میکنه…
ما جانشین اونیم روی این کره خاکی، ما رو بجای خودش فرستاده اینجا، بعد میگه من همجا هستم، بعد میگه عالم محضر خداست، بعد میگه من همچی میدونم، بعد میگه…
هی اینارو میگه که به ما بفهمون ما و خدا یکی هستیم چیزی جدا از ما نیست، همه چیز تخت اختیار ماست همهچیز به خود ما بستگی داره، این ما هستیم که ورود باز یا کبوتر رو تأیین میکنیم، انتخاب با ماست…
اگه بتونیم مثل خدا زندگی کنیم به طور طبیعی آدم های نامناسب مارو ترک میکنن، چون دیگه ازشون نمیترسیم و تصمیمات مون رو اجرایی میکنیم، بخاطر حرف بقیه خودمون لههه نمیکنیم، به خدا ایمان میاریم و در مقابل اون فقط تسلیم و خازع میشیم نه در مقابل بنده اون، همه چیز به زانو در میاریم در مقابل خودمون و به خودمون ثابت میکنیم که با اتصال به رب یکتا با پیروی از احساسمون و گوش کردن به ندای الهی وجودمون نتایج بزرگتری خواهیم گرفت و به هر چیزی که نیاز داشته باشیم خداوند وارد زندگیمون میکنه…
امیدوارم بتونم به این آگاهی ها عمل کنم، خدایا منو به حال خودم رها نکن، خدایا کمکم و گناهان این بنده گناه کارت رو ببخش، خدایا من در زمره بندگان سپاس گذارت قرار بده، خدایا من مسلمان بمیران، خدایا یا صالحین محشور کن، خدایا تنها تورا مپرستم و تنها از تو یاری میجویم، خدایا من به راه راست به راه کسانی به آنان نعمت داده ای هدایت کن… الهی آمین،
سلام به همه عزیزان وهمراهان همیشگی وکل گردانندگان سایت عباسمنش
من زمانی که تصمیم گرفتم تومسیر زندگیم به یه هدف ومسیر توجه کنم و کم کم با مسیری بطور تصادفی هنگام سرچ یه مطلبی یه اگهی روبااون مواجه شدم که یه تلنگری بهم زد وبعدا که کمی فکرکردم متوجه شدم این اگهی داره به من چیزی میگه وبابرسی توی ذهنم وخواسته هایی که قبلا دنبالش بودم متوجه شدم این همون چیزی هست که من سال گذشته ام به دنبالش بودم ورفتم وپی گیر که شدم وارد داستان شدم ومتوجه شدم که این موسسه اموزشی همونی بود که من قبلا هرجا به نبالش بودم وپیدا نمیکردم که خودش به ظاهر به طور تصادفی به سمت من هدایت شده بودو خیلی هم عالی بود که همون جورهست که من به دنبالش بودم وباعث شده که ایده ها ووسایلی روکه من فکرمیکردم خوب هست وباید ساخته بشه روتقویت داره میکنه ومی خواهد که از ایدهای ما حمایت کنه وبرای شرکت درمسابقات داخلی وخارجی مارو اماده میکنه وکمک میکنه چه جوری وارد میدان عمل مسابقات بشیم وحتی برای تشکیل یک تیم ویا شرکت بطور انفرادی داره کمک میکنه واقعا وقتی عظم واراده کاری باشه وازالله بخوایم خودش همه چیزهاوخواسته های ماروبه سمت اهداف واسباب اون ایده وکارهدایت میکنه وماروبه جلو میبره وفقط کافیه باورکنیم واعتماد داشته باشیم تا نتیجه بگیریم وبه اهداف وخاسته هامون هدایت بشیم
سلام به استاد عزیزو خانم شایسته مهربان و دوستان گلم ..
خداوندرو بسیار شاکرم که فرصت شنیدن و ان شالله عمل کردن به آگاهی های درست رو بازهم به من داده این روزها هرروزش برام زیباتر و آرام تر میشه تو دنیاو کشوری (ایران)که همه از اقتصادو روابط و ….ناراحتن من گوشم رو به روی همه اینها بستم وبا باور بی نهایت فراوانی ،خوبی، روابط خوب و…هست دارم جلو میرم و این باور چقدر بهم آرامش درونی میده چقدر واکنش هام نسبت به موضوعات مشابهی که قبلا برام اتفاق میوفتاد کمتر و آرام ترم و همه اینها به خاطر لطف خداو آشنا شدن با استاد عزیزم هست اتفاق جالبی که دیشب برام افتاد به خاطر حرف های استاد من خیلی سعی میکنم از شبکه های اجتماعی دور یا کلا نباشم و همینطور تلویزیون اما دیشب روشن بودو من هم نمیتونستم بگم خاموش کنید و…به خاطر شرایط اون موقعیت و به صورت کاملا جادویی تلویزیون داشت موفقیت یه پسر اوتیسمی که قهرمان جهان در مکعب روبیک شده بود رو نشون میداد اینکه این پسر مهارت انگشتی نداشت و حتی قدرت اشاره کردن نداشته و مادرو پدرش میان رو این موضوع تمرکز میکنن بعد یه حسی (گوش دادن به الهامات قلبیشون)گفته که مکعب روبیک براش بخرین و بعد مهارت این بچه انقدر بالا میره که حتی میبرنش برای مسابقه دادن و حتی این پسر اوتیسمی هدف دار میشه و همه سعیش میشه که موفق بشه و بعد در ادامه مسیرش یه ابر قدرت این رشته رو میبینه ازش الگو سازی میکنه باهم دوست میشن و نه به شکل رقیب بلکه به شکل یه دوست که باید ازش الگو بگیرم و بتونم به درجه حتی بالاتر اون برسم میره و بعد تویه مسابقه تمامی (حل مکعب روبیک یه دستی ،3در3 6در6 و….)درهمه و همه اش موفق میشه و قهرمان جهان میشه و دیدم این معجزه رو دیدم که هرچقدر من روی بارهام کار کنم هدایت میشم به فکرو ایده و موقعیت و آدم های مناسب و حتی از دل چیزهایی که به ظاهر نازیبا هستن هم برای من کلی زیبایی به وجود میاد و به نفع من میشه کافیه تمرکزمون روی اصل باشه و همواره روی خودمون و افکارمون کار کنیم
در پناه خدای پناهنده:)
به نام خداوند بخشنده مهربان
درود بر استاد گرانقدر و مریم بانو و دوستان عزیزم در پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
گام هجدهم: قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز
+ وقتی شما توی مسیر درست قرار میگیرید شما هدایت میشید به کارهای درست به دلیل اینکه حرف مردم برامون مهم نیست و توجه بر اصلِ.
+ وقتی شما داری دنبال یه آدمی میگردی که باهات هم جهت باشه یعنی نمیدونی قانون چیه! شما وقتی خودت درستی، جهان لاجرم آدمای هم جهت توی زندگیت میاره اصلاً تو نمیخواد دنبال کسی بگردی. وقتی توی مسیر درست هستی پول دنبالت میاد. قانون اینه که کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز، شما وقتی توی مسیر درست قرار میگیرید آدمای درست میاد توی زندگیت اصلاً نمیخواد دنبالشون بگردی، ایدههای درست میاد توی ذهنت نمیخواد دنبالشون بگردی.
من نیازِ روی خودم کار کنم آدم مناسب میاد توی زندگیم، من نیازِ روی خودم کار کنم ایدههای ثروت آفرین میاد توی ذهنم.
+ وقتی شما خدا رو بشناسی، میدونی که خدا برای اینکه برای تو یه موقعیتی فراهم کنه، یه ایدهای به تو بده، یه آدم مناسبی رو بیاره توی زندگیت، نیاز نیست که زجر بکشه، اتفاق میافتد.
+ توجه به اصل را پیگیری کنیم و دچار فرعیات نشویم.
+ وقتی روی اصل کار میکنی مسیرت بهتر و بهتر میشه و دچار مسیر سینوسی نمیشی و توجه به حاشیهها رو از خودمون دور کنیم که خودِ فرع هست.
+ نباید ذهن رو به شنیدههای دیگران عادت بدیم، کاری نداریم به بقیه اجازه بدیم خداوند ما رو هدایت کنه و برای هر کاری و هر جایی هدایت شدیم بدونیم که اون برای ما خوب هست.
+ به مسائل از زاویهای نگاه شود که به ما احساسِ بهتری بدهد. من هدایت میشم به مسیرهای بهتر. اون چیزی که برام لازمه وارد زندگیم میشه و به اطلاعات حاشیه توجه نکنیم.
+ آرامش دائمی نداریم: هر بار که باورهای خوب ایجاد کنیم آرامشمون بیشتر میشه، آرامش رو هر لحظه باید برای خودمون توی ذهنمون ایجاد کنیم ولی بازم یه اتفاقایی میافته که یه ذره به هم بریزیم و بعد دوباره از یه زاویه متفاوت نگاه کنیم که احساسمون بهتر بشه، آرامشمون بیشتر بشه اگر بدونیم که این احساس خوب چقدر تاثیر داره این کارو بهتر انجام میدیم.
قانون احساس خوب = اتفاقات خوب رو که یک اصلِ رعایت کنیم در تمام مسائلی که باهاشون روبرو می شویم خیلی میتونه بما کمک کنه که مسیر برامون آرامش بخش طی بشه بدون هیچ تنشی و زمانی که ما آرامش ذهنی داریم خداوند بیشتر با ما صحبت میکنه و الهاماتی که برای انجام کارهامون لازمه رو بهمون میگه و این ارتباط توحیدی فوق العاده مستمر باشه از لحاظ شهودی به جاهای بسیار عالی در تمام جوانب تجربه های بهتر زندگی میرسیم چون به قوانین مسلط تر میشیم و میشه جزو عادت های زندگی مون که بر اصل ها توجه کنیم نه به فرع ها و برای وقت و انرژی مون بیشتر ارزش قائل میشیم. خدایا شکرت
خدایا شکرت به دلیل این میکروفون زیبای روی میز که پخش فوق العاده ای داشت.
خدایا شکرت به دلیل اون همه زیبایی های پارادایس.
خدایا شکرت برای اون دریاچه زیبا و درختانش.
خدایا شکرت برای حضور استاد عباس منش و مریم نازنینم.
خدایا شکرت برای نور درخشانی که بر پارادایس حاکم است.
خدایا شکرت برای سبزی اطراف پارادایس که زیباییش رو بر چشمانم تاباندی.
خدایا شکرت به دلیل این آگاهی ها و اصل هایی که بهمون استاد عزیز یادآور میشن.
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.
مرا به راه راست هدایت فرما، راه کسانی که به آنان نعمت داده ای.
دوستتون دارم توحیدی وار
بسم الله الرحمن الرحیم
تشکر فراوان دارم از استاد عباسمنش وخانم شایسته برای ارائه ای این فایل های هدیه ای آموزنده و ارزشمند.
چقدر زیبا استاد عباسمنش توضیح دادن که انسان ها بر هرچیزی که حساس شوند از همان اتفاقات را بیشتر در زندگی خودتجربه میکنند.
مثلاً شخصی که به دست شستن زیاد حساس است مدام مریض میشود و وقت همین بیماری دیدیم که افرادی که بیشتر دست میشستند و رعایت میکردند بیشتر از دیگران گرفتار این بیماری بودند.
چقدر هدایت خداوند در زندگی استاد عباسمنش تأثیر گذار بوده است که اصلاً همین سایت گروه تحقیقاتی عباسمنش با هدایت خداوند شکل گرفت و مهاجرت استاد عباسمنش هم با هدایت خداوند بود حتی تا اینکه استاد میروند واکسن فایزر بزنند و آن درمانگاه میگوید که ما فقط واکسن مدونا تزریق میکنیم و استاد تسلیم هدایت خداوند میشود و بعداً متوجه میشود که واکسن مدونا کلی از فایزر تأثیر گذار تر بوده است.
حالا استاد عباسمنش این همه از تجربیات خودرا در مورد هدایت در قالب فایل های هدیه ومحصولات بر سایت خود ارائه میکند وبهایی برای محصولات خودش دریافت میکند.
واقعاً بهشت را به بها دهند نه به بهانه…
واقعاً ارزش محصولات استاد عباسمنش بی نهایت است و اصلا قابل قیمت گذاری نیست و این مقدار پول اندکی که استاد عباسمنش به عنوان بهای محصولات دریافت میکند در مقابل ارزش آن محصول هیچ است
موفق و پیروز باشید.
سلام به استاد عزیزم با اینکه این فایل خیلی کوتاه بود ولی باز هم مثل همیشه همونی بود ک میخواستم
با خوندن کامنت یکی از دوستان منم بیاد آوردم زمانی رو که به بهانه لذت بردن، وقت گذرونی، اینکه جسارت داشته باشم و زندگیم رو طوری ک دوست دارم بسازم با این بهانه های مزخرف از مسیر کم کم دور شدم وارد حاشیه شدم منظورم همین 6 ماه گذشته هست
اولش از یه مقایسه اومد ک نگاه کن فلان دوستت چقدر آدم دور اطراف خودش داره بیا توام زندگی شخصیتو طوری ک دوست داری بساز، درحالی ک خب من طوری ک دوست داشتم زندگی میکردم من آرامش خودم، خلوت خودم ک عاشقش هستم رو داشتم، درس میخوندم دنبال حواشی نبودم 4 سال بدون اینکه ذره ای درگیر حواشی دانشگاه و دوستام باشم سعی کردم دنبال اصل زندگی باشم و تا اینکه رفته رفته و تکاملی به سمت این سایت هدایت شدم و بیشتر اصل رو درک کردم و توحید رو
فریب ذهنم رو خوردم از اردیبهشت ماه تا اواخر شهریور مدام شروع کردم بیرون رفتن با دوستام، این دورهمی اون دورهمی و ذهنم هم توجیه میکرد این افراد ک باهاشون صمیمی هستی اهل کارکردن روی خودشون هستن، فایل گوش میدن البته فایل های یه استاد دیگه رو ولی بلاخره تو مسیر هستن پس بهم کمک میکنید
رفته رفته شروع شد ایرادهایی ک یکی از دوستام به خودش اجازه میداد از من بگیره و من بودم ک اون فضا رو ایجاد کرده بودم
چرا اینطوری زندگی میکنی؟ اگه تو روی خودت کار میکنی پس چرا خیلی چیزا رو تجربه نکردی؟ من به عنوان کسی ک دوستت هستم دوس دارم تو همه چیزو تجربه کنی و انتخاب کنی؟ از نتایجت بگو اگه نتیجه نگرفتی پس یعنی خوب روی خودت کار نکردی و مقایسه و مقایسه
تصور میکردم دارم خوش میگذرونم اما فکر هزینه تفریحاتم، درسم ک مونده بود، فایل ها ک دیگه خیلی ازشون دور شده بودم منو اذیت میکرد و این هم باز آلارمی بود که من از طریق احساسم گرفتم و منو کمک کرد
دقیقا یادمه با یه ذهن بهم ریخته و یه امیدی که دیگ چیزی ازش نمونده بود از بس ک مقایسه میشد و به بیراهه رفته بود، شروع کردم به بازسازی
گفتم خدایا هیچی تو دستام ندارم هیچی دیگ یادم نمیاد، هرچی ک بلد بودم رو میریزم دور فقط کمکم کن حالم خوب بشه یه تعهد هم دادم اینکه من فقط سعی میکنم نمازم رو سر وقت بخونم تو از اون طریق کمکم کن حسمو خوب کن
همیشه نماز بهم حس خوبی میده و اون لحظه فکر میکردم تنها چیزی ک دارم و بلدم همینه
گذشت و رفته رفته حالم بهتر و بهتر شد تااینکه این دوره خانه تکانی ذهن شروع شد دقیقا زمانی ک بهش خیلی نیاز داشتم
گام اول اصلا غوغا کرد برای منی ک یه مدت فاصله گرفته بودم بی نظیر بود جواب پشت جواب می اومد و سعی کردم رفته رفته عمل کنم و حالا باز ذهنم سعی داره فریبم بده ک حالا دوستات نمیگن الهام کجاست چرا یه مدتیه نیست؟ نکنه ناراحت بشن ازشون یه سراغی بگیر
اما از خدا کمک میخوام و سعی میکنم ک مستمر ادامه بدم
الان هم کتابخونه نشستم و گام هجدهم رو گوش دادم و نوشتم
خداروشکر میکنم واقعا یه بار دیگه منو نجات داد
باید همیشه به خودم یادآوری کنم ک اصل رو فراموش نکنم درگیر حواشی نشم واقعا این موضوع میتونه آدم رو به قعر چاه ببره با ظاهر اینکه تو توی مسیری و فردی ک باهاش درارتباطی توی مسیره پس میتونید خیلی بهم کمک کنید
باید یادم باشه هیچ منجی درکار نیست خودمم و خدای خودم
باید یادم باشه ک منتظر هیچ اتفاق و لذتی بیرون از خودم نباشم من ک قبلا تونسته بودم به لطف خدا یه خلوت برای خودم بسازم و توی اون خلوت خودمو تغییر بدم، رشد بدم دیگه چه نیازی به بقیه دارم
من ک خدا دستمو گرفت هدایتم کرد بهم گف لذت واقعی چیه لذت و خوشبختی توی درون آدم هاست چرا دنبال خوشبختی بیرون خودم باشم
خداروشکر میکنم بابت آرامش الانم، بابت اینکه اینقدر فرصت دارم ک صبح بیام کتابخونه با ذهن باز و حال خوب یکی یکی گام هارو شروع کنم، خداروشکر میکنم تاجایی ک تونستم سعی کردم عمل کنم به چیزی ک توی هر گام استاد آموزش میده، خداروشکر همین الان برام یه کاری ک باعث میشد از این فضا دور بشم پیش اومد اما کنسل شد و یه نفر دیگه انجامش داد تا من باز هم بیشتر برای خودم وقت بذارم و به قول استاد شایسته خودخواهانه این دو ساعت رو روی خودم کار کنم، خداروشکر میکنم یه شعل رو شروع کردم که دیروز باورم نمیشد و خارج از تصورم بهم سود رسونده با فقط 10 روز کار کردن یه رقمی ک من فقط همش حساب میکردم نکنه من دارم اشتباه میکنم خداروشکر راضیم هفته ای یکی دوبار برای تفریح میرم خونه مادربزرگم اونم چون اون مکان خیلی بهم انرژی میده و فضایی داره ک بتونم راحت دفتر هامو ببرم و تمرین هامو انجام بدم اما راضیم
خداروشکر :)
سلام عزیزدلممممم
الهام نازنین
چقدر از نوشتن و قلمت ارامش خاصی گرفتم،خیلییی برات خوشحالم که مجدد مسیر درست رو پیدا کردی و خدا بهت کمک کرده و الان توی این دوره ی فوق العاده هستی.خیلییی بهت تبریک میگم که به اصل برگشتی و از حواشی دور شدی.
واقعا حواشی ادم رو تا قعر چاه میبره و منم تجربه ای مشابه تورو داشتم و خداروشکر الان اصل رو درک کردم تا حدودی و به این دوره ی بی نظیر هدایت شدم.
برات از خدا بهترین هارو ارزو دارم
درپناه خدا باشی؛)
به نام خدای عشق و عاشقی
سلام و درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
چه جالب من امروز صبح به خودم گفتم خوبه من دوباره نماز خواندن اول وقتم رو شروع کنم ولی راستش را بخواهید این کار را نکردم چون به خودم گفتم تعهدی که مطمئن نیستی انجامش بدی رو نده چون وقتی رها میکنم حال بد میشه و دیدی دوباره ولش کردی و نمی تونیم میاد بالا .
من دوستم زنگ زد میخواست بره ترکیه و واقعا نمیدونم این فرار ا. مسئولیتهای هست یا اگه نرم موندن توی امنیت و انشالله خداوند به بهترین و واضح ترین شکل ممکن کمکم میکنه که تصمیم درست را بگیرم.و حالا نوشته های شما را نشانه دیدم .
بنام خداوند قادر متعال
سلام دوستای خوبم
یکی از زیباترین مطالب این فایل اینه که باید از حاشیه ا دوری کنیم این برای من خیلی سخته چون تو خانواده ای زندگی میکنم که خیلی دنبال حاشیه هستن و من الان تصمص گرفتم حاشیه رو بزارم کنار برای همیشه و فقط روی خ0ودم تمرکز کنم فکر میکنم این یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام بدم چون متاسفانه دور و بر من پره از ادمایی که درگیری چیزای منفی هستن و من برای خودم و حال خوبم باید سعی کنم از اینم ادما دوری کنم
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و دوستان ارزشمندم
هر فایلی رو که خانم شایسته به عنوان یکی از گامهای این پروژه قرار میدن ، من بعدش میگم عجب فایل بی نظیری بود ، چرا من تا حالا اینا رو ندیده بودم یا متوجه نشده بودم درحالیکه من فایل زیاد میدیدم .
مهمترین علتش اینه که خودم رو ملزم کردم به درست استفاده کردن از این فایلها و تا حد زیادی پیامشون رو متوجه میشم ، دیگه فقط هدفم این نیست مثل یک مُسکِن ازشون استفاده کنم و رفع تکلیف باشه ، در واقع با تعریف این پروژه ملزم شدیم به تغییر واقعی …
حالا بریم سراغ آگاهی های فایل :
– در مورد تشخیص اصل از فرع صحبت شد ، توی حالتیکه از روی کلام بقیه نخوایم باورها و نگرشهای اصلیشون رو پیدا کنیم ، به دو علت :
یکی اینکه ممکنه در مورد یه موضوع خیلی خاص باشه و برداشت ما اشتباه باشه
دو اینکه اکثرا آدمهای موفق توی شرایط خاص مورد پسند مخاطب صحبت می کنن ، شاید هم خودشون متوجه نشن اصلا
من دیروز یه تجربه ای توی همین حوزه داشتم ، من یه همکاری دارم که بسیار توی کارش موفق هست و از نظر جایگاه اجتماعی و درآمد بسیار عالیه ، البته چند بار هم شکستهای بدی تو حوزه مالی داشته ولی مشکلش رفع شده و درکل آدم موفقی هست ، اما ظاهرشون خیلی آدم بی اعتقادی نشون میده .
دیروز توی مکالمه تلفنیشون با کسی دیگه از یه جمله ای استفاده کرد که دیدگاه اصلیشون رو خیلی ناخودآگاه متوجه شدم ، طرف مقابلش میگفت مثلا بریم با فلانی یه قراری بذاریم نظرش رو جلب کنیم و بعد جواب ایشون به طرف مقابل این بود : داداش ما تا خدا رو داریم به کسی احتیاج نداریم … هوامونو نداشته باشه اصلا
من تا اینو شنیدم کامل متوجه شدم که عامل اصلی که داره کار ایشون رو پیش میبره چی هست !
– دنبال چیزی تو زندگی مون نگردیم ، حالا توی هر حوزه ای . در واقع دنبال گشتن نشون میده قانون رو هنوز نمی دونیم و درک نکردیم ، در واقع اصلا اصلا اصلا لازم نیست ما دنبال چیزی بگردیم و هماهنگی خاصی انجام بدیم ، مثلا :
دنبال پول باشیم
دنبال آدم مناسب باشیم
دنبال سلامتی باشیم
و …
یکی از قوانین اداره جهان هستی ، قانون کبوتر با کبوتره، یعنی :
وقتی تو مسیردرستی نمی خواد دنبال ایده بگردی ، دنبال آدمها و … طبق قانون اون موضوع خودش تو رو دنبالت میکنه …
و یادمون باشه هیچ ضرورتی به ضجر کشیدن نیست ، خودش اتفاق میفته …
پس اگر چیزی توی زندگیمون هست که از نظر ما نامناسبه ، یعنی ما خودمون نامناسبیم توی اون مورد … وای چقدر این جمله طلاییه ، چقدر قدرت بخشه ، چقدر حس امنیت و آرامش میده …
پس دستور کار این باشه: بدون توجه به نظر جامعه و فرهنگ و بقیه ، اولویت اولمون این باشه که بریم توی مسیر درست و فقط خودمون رو بررسی کنیم ! هر چی هست توی این ذهن من داره اتفاق میفته !
بیایم باورهامون رو کندوکاو کنیم ، گفتگوهای ذهنیمون رو ، واکنش هامون رو و بعد می فهمیم …
خیلی خووووب بود این آگاهی ، اصل این فایلها خودشون دارن واسه ما تعیین مسیر انجام میدن ، انشالله که بتونیم این آگاهی ها رو بپذیریم و اجراشون کنیم
از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم و از خدای بخشنده که ما رو به این مسیر هدایت کرد… برای هممون بهترین ها باشه
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته نازنین
منم مثل خیلی از دوستان عزیز گاهی اوقات توی این دادم افتادم که از ظاهر رفتار فرد یا گفته هایش یک برداشت نادرستی داشتم و کار اشتباهی انجام دادم .
یا حتی بعضی دوستان از صحبتهای من برداشت های اشتباه می کردند در نتیجه کارهایی انجام می دادن که به مشکل برمی خوردند،، میگفتند ما فکر کردیم شما منظورتون این بوده یا این کارو این جوری که ما فکر میکردیم انجام دادین.
در کل صحبتهای اولیه استاد توی این فایل کلی برام درس داشت ،که میشه تو هر مرحله ای از زندگی توی زمینه های مختلف بکار گرفت.
ممنون استاد عزیزم
بنام خالق زیبایی ها،بنام او که هر چه دارم از اوست
سلام وهزاران درود به استادان گرامیم ،به دوستان الهی ام در این مسیر توحیدی
خداراسپاسگزارم بخاطر امروز ،بخاطر آرامشی که دارم
بخاطر زیبایی هایی که در کنار خودش به تماشانشسته ام
گفته ایلان ماسک در مورد باور نداشتن به موفقیتش
تشخیص اصل از فرع
اگر فکر می کنید این درست هست ،کسی که باور نداشته باشد موفق می شوداین همه کار انجام میدهد اگر ما باور نداشته باشیم که می تونیم کامپیوتر را یاد بگیریم آیا در این زمینه کار میکنیم اینها همان فرعیات هست که مارو از مسیر دور می کند
طرف کل دارایی وانرژی واعتبارش رو گذاشته روی این پروژها آنوقت باور نداشته موفق میشود وفقط این جمله را گرفتید این همان تشخیص اصل از فرع هست
بعضی از سوالات ،سوالات گمراه کننده هست ،سوالات چرت که اصلا هیچ کمکی هم به آن شخص نمی کند ولی مثلا فکر می کنند که این خیلی سوال مهمی هست بهخاطر همین لازم است که سوالات درست از خودمون بپرسیم دنبال موضوعات اساسی باشیم دنبال موضوعاتی باشیم که به ما کمک می کند
اینکه یکسری افراد چرت وپرت میگن طبیعی هست ،اینکه یکسری افراد گوش می کنند غیر طبیعیه چون اگر کسی چرت وپرت بگه وکسی نباشه که گوش کند آنهم دیگه چرت وپرت نمیگه ،ولی وقتی میبینه یکسری افراد به این چرت وپرتها گوش می دهند او هم ادامه می دهد
وقتی در مسیر درست قرار می گیریم هدایت میشیم به کارهای درست
اصل: مهم نبودن حرف مردم باعث می شود وسایلی که در خانه هست وسایلی باشد که کارایی داشته باشد کلا فضای خونه ،فضای ساده ای می شود وهیچ چیز اضافه ای ندارد مثل آباژور ویا مبلهایی که استفاده نمیشه وفقط برا خوشگلی هست
وقتی فرد در مسیر درست باشد خودبخود کار درست را انجام می دهد اینها از جزییات زندگی است وقتی حرف مردم برامون مهم نباشد ومن جوری زندگی کنم که عملا خودم راضی باشم عملا وسایل اضافه داخل خونه ندارم وعملا خانه انرژیش مثبت هست یعنی وقتی در مسیر درست باشم خودبخود مسائل جزئی را درست انجام می دهیم ، خودبخود هدایت میشیم به انجام کارهای درست ، رفتارهای درست
ما وقتی در مسیر درست قرار بگیریم هدایت می شویم وخدا خودش آدم مناسب،ایده مناسب ،فکر مناسب به ذهنمون میارد
تشکیل گروهایی تحت عنوان گروههای مثبت اندیشی ،عباس منشی اینها حاشیه هایی است که مرا از مسیر اصلی دور میکند خداروشکر که تا الان دنبال این موارد نبودم ونیستم وافرادی که دنبال این حواشی هستند واین حرفا را میزنند از این ناشی میشود که قانون را نمی دانند به خاطر همین اصل مهم هست وقتی که ما دنبال آدمی باشیم که با ما هم جهت باشد یعنی نمیدونی قانون چیه وقتی ما در مسیر درست باشیم لاجرم جهان آدمهای مناسب وهم فرکانس را در مسیر ما قرار می دهد حتی وقتی در مسیر درست هستیم لازم نیست دنبال پول هم بگردیم پول دنبالمون میاد
اگر داریم دنبال آدمهای مناسب میگردیم یعنی نمیدونیم قانون چیه
قانون این است که کبوتر با کبوتر ،باز با باز ،
کند هم جنس با هم جنس پرواز
وقتی در مسیر درست باشیم آدمهای درست ایده های درست میاد به ذهنمون ونمیخواد دنبالش بگردیم یعنی حتی اگر دنبال یه مطلب در کتاب باشیم ما دنبالش نمیریم کتاب به دنبال ما می آید
باور داشته باشیم آنچه که من میخوام میاد توزندگیم به هرنحوی فقط کافی است من در مسیر درست قرار بگیرم وروی خودم کار کنم
وقتی من خدارو بشناسم خدا برای اینکه یه موقعیتی برام فراهم کند تا آدم مناسب بیاد به زندگیم یا ایده خاصی بهم بده دیگه نیازی نیست زجر بکشم به یه بشکن زدن اتفاق می افتد
به اندازه ای که روی خودت کار کنی جهان افراد مناسب تری را به زندگیت می آورد اگر آدمهای نامناسب در زندگی داری به این دلیل است که خودت نامناسب هستی این موردی است که خیلی از ماها تجربه کردیم ولی چون تمرکز بر اصل نداریم یادمون میره مسیر درست چیه،وقتی تمرکزمون رو اصل باشه زندگی ما یه روند رو به بالا دارد
موقعه بیماری که همه تمرکزشون بر چگونگی شیوع آن ،وتعداد افراد مبتلا ،ناقل ،فوتی بود خداراسپاسگزارم که با اینکه در مجموعه در راس بودم هیچ وقت کارهایی که بقیه رو انجام می دادند را انجام ندادم یه لطف الله سالم ماندم
وقتی ما تمرکز کنیم روی خودمون ،روی سلامتی ودنبال اخبارواینکه کی چی میگه نیستیم هدایت میشیم به افراد درست ،مسیر درست ،اتفاقات درست واصلا لازم نیست کار خاصی بکنیم آنچه درست هست خداوند به ما الهام می کند ودر مسیر آن قرارمون می دهد که آن شرایط به ظاهر بد برا ما نتایج خیلی خوبی بدنبال دارد
اینکه ببینیم بقیه چی میگویند وچیکار می کنند وتمرکز کنیم روی بیماری هدایت میشیم به بیماری اگر ما اجازه دهیم که هدایت بشیم نیاز نداریم که ببینیم دیگران چی میگن خدا مارا هدایت می کند به مسیر درست کار نداریم بقیه چی میگن وچیکار می کنند وما به صدای قلب خود گوش می دهیم من رو خودم کار میکنم واجازه می دهم که خداوند مرا هدایت کند وتا زمانی که رو خودم کار می کنم نتایجی متناسب با کار کردن من وارد زندگیم می شودسعی میکنم احساس سپاسگزاری را در هر چیزی داشته باشم ،سعی میکنم تمرکز کنم به نکات مثبت وزاویه نگاهم را به مسائل جوری تغییر بدهم که به من احساس بهتری بدهد من هدایت میشم به مسیرهای بهتر آنچه که برا خوشبختی من لازم است وبه من کمک می کند وارد زندگی من میشود
آرامش
چیزی به اسم آرامش دائمی نداریم وآرامش چیزی است که هر لحظه باید در ذهن خود ایجاد کنیم این نیست که دائمی باشد هر باری که باورهای خوبی در خودمان ایجاد کنیم آرامشمان بیشتر وبیشتر میشه هر آن ممکن است اتفاقی بیافتد که احساس مارو بد کند ولی ما باید از زاویه ای به آن اتفاق نگاه کنیم که به ما احساس بهتری می دهد وآرامشمان بیشتر می شود اگر بدونیم که این احساس خوب چه تاثیری دارد این کار را بهتر انجام می دهیم
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
الهی به امید تو…
گام 18، قانون کبوتر با کبوتر باز با باز،
سلام استاد عزیزم، سلام به همه دوستانم در سایت عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه،
سپاس گذار خداوند که این فرصت داد تا دوباره بتونم یه کامنت دیگه بنویسم،
نکته ها:
️بدون داشتن باور مناسب قدمی به سمت خواسته ام برنمیدارم،
️ایجاد مهارت تشخیص اصل از فرع در خودم،
️قانون عرضه و تقاضا،
️قانون کبوتر با کبوتر باز با باز،
️بخاطر حرف دیگران محیط زندگیم رو شلوغ نکنم، هر چیزی که استفاده میشه رو نگه دارم،
️جوری زندگی کنم که خودم راضی باشم نه برای تایید گرفتن دیگران،
️وقتی من در مسیر درست قرار میگیرم خود به خود جزئیات درست میشود،
️پذیرش هدایت الهی و تسلیم بودن در مقابل خداوند،
️به هرچیزی توجه کنم اساس اون رو در زندگیم تجربه میکنم،
️اگه حرف دیگران برامون مهم نباشه بهتر کلام الهی رو تشخیص میدیم،
️به قلبم رجوع کنم برای پیدا کردن مسیر، از احساسم کمک بگیرم،
️در مسیر پیشرفت اون چیزی که برای پیشرفته لازمه وارد زندگیم میشه،
️احساس خوب دائمی نیست، کم و زیاد میشه این ما هستیم که با توجه به نکات مثبت میتونیم مقدارش تأیین کنیم،
️ استاندارد مو در مورد خودم ببرم بالا و خویشتن دار باشم،
️نتایج نشون دهنده درست یا غلط بودن روش زندگی ماست،
️با خرید محصولات هرکسی داریم به طور غیر مستقیم ازش تشکر میکنیم،
️تشکر از کسانی که در زندگی ما تاثیر گذار بودن،
در مورد موضع این فایل باید بگم تایید دیگران و نگران نظر بقیه بودن یکی از پاشنه های آشیل منه، خیلی بهتر شدم نسبت به قبل ولی هنوز هم وقتی خودم رو کن کاش میکنم میبینم هنوز حتی توی نوشتن کامنت جوری جملات رو مینویسم که انگار مخاطب باید حس خوبی بگیره، حواسم باشه سوتی ندم یا از الفاظ درست استفاده کنم و علائم درست بزارم، یا اینکه زیادی از حد بعضی موقع ها توضیح میدم در کل توی زندگیمم هیمنجوریم، خیلی درگیر تایید گرفتنم، خیلی از این افکار میاد که اینکارو بکن، اون چیز بگو درجوابش، در کل خیلی نسبت به قبلاً خوب شدم و ولی همین که یکم شل میشم دوباره این علف های هرز جون میگیرن و هر چند وقت یکبار باید پاک سازی کنم این جنگل انبوه رو…
یادمه اون روزا که هنوز با شما آشنا نشدم بودم یه تصمیم خیلی بزرگ گرفتم تا دیگه با دوستانم شوخی های ناجور و فوش از این حرفا نزنم، رسیده بودم به پوچی و دیدم دیگه اون رفتارا هم منو راضی نمیکنه و چیزی از توش در نمیاد، کلا از بچگی اینجوری بودم چیزی برام فایده ای نداشت تغییرش میدادم…
خلاصه به دوستانم اعلام کردم که آقا من همچین تصمیمی گرفتم و اون هم واکنش نشون دادن که چه … بشین سرجات تو مال این حرفا نیستی و …
ولی من مصمم ادامه دادم، یه جایی هم از دستم در میرفت و رها نمیکردم، خوب تغییر بزرگی بود در زندگی من، به واسطه این ویژگی افراد خیلی تونسته بودن در من نفوذ کنن و باورهایی رو در من ایجاد کنن که بیشتر از قبل من پایین بکشونه، البته که من خودم مسئول این اوضاع بودم چون اجازه ورود من داده بودم، میدونید توی این جور فضاها خیلی ترور شخصیتی میشن افراد، خیلی سر خورده میشن و به شدت عزت نفس شون میاد پایین، نمیتونن حرف بزن مگر اینکه بخوان مسخره بازی در بیارن تا با این کار توجه جلب کنن، اندامی شل و ول دارن و همیشه نگاهشون میدزدن از بقیه که اینها همه شامل حال من بود و من هم مثتنی نبودم،
به تدریج بعد چند وقت که واکنشی به شوخی هاشون نشون ندادن از شدت شوخی های اونا کم شد، من موادب شده بودم و دیگه کسی نبود که تقاضای فوش و ناسزا ازشون بکنه، پس این شد که وقتی تقاضا حرف چرت و پرت که کم شد عرضه هم اومد پایین، الان بعد گذشت 5 یا 6 سال دیگه افراد با من از اون شوخی ها که نمیکنن هیچی بلکه با عزت و احترام از کن در حضورم و پشت سرم یاد میکنن، از حرفاشون و واکنشهاشون، مشخص حتی از من الگو برداری هم میکنن،
استاد وقتی که میگه به طور طبیعی و خود به خود یعنی با تغییراتی که ما ایجاد میکنیم این اتفاق میوفته نه اینکه معجزه بشه افراد عوض بشن…
وقتی ما برای خودمون حد و مرز میزاریم که درست رفتار کنیم همونجوری که دوست داریم با ما رفتار بشه با بقیه هم رفتار کنیم باعث میشه تا تقاضای نباشه و عرضه هم صورت نگیره، باعث میشه تا ما به چیزهای دلخواهمون توجه کنیم و از اساس اونها و در زندگیمون دریافت کنیم،
به اعتقاد من اگه الگوی خودمون رو خدا قرار بدیم، خیلی چیزها ازش یاد میگیریم، البته که باید قبلش باورهای توحیدیمون رو هم نسبت به خدا تغییر داده باشیم تا این کار انجام بشه، واسه هدایت هیچ کسی حرص نمیزنه، اگه بنده اومد سمتش بهش پاسخ میده نیومد میگه اوکی…
با اینکه کسی به اصطلاح پاشو کج بزار مشکلی نداره و قدرت انتخاب بهشون داده،
در مقام جزا دهنده کارش رو درست انجام میده و خودش رو مسئول کسی نمیدونه،
احساساتی نمیشه و قانون هاش لازم اجراست،
از قوانین خودش عدول نمیکنه و بهشون پای بنده،
هیچ فرزندی و جفتی نداره و خودش رو یکتا و مسئول همهچیز میدونه،
مالک خزائن آسمان ها و زمینه،
همه چیز مسخر اونه،
مهربان و بخشنده هست،
رئوف و صبور،
رزاق و روزی بغیر الحساب میده،
عالم و آگاه،
عاشق بی قید و شرط،
جبار و حیله گره،
سپاس گذار و…
البته که صفات خداوند بی انتهاست و در عقل ناقص من همش نمیگنجه و از همین چنتایی که من نوشتم معلوم خیلی آرمشش براش مهم، دوست نداره احساس خوبش رو چیزی خراب کنه، بخاطر همین ویژگی هایی داره که فقط به آرامش بیشترش کمک میکنه…
ما جانشین اونیم روی این کره خاکی، ما رو بجای خودش فرستاده اینجا، بعد میگه من همجا هستم، بعد میگه عالم محضر خداست، بعد میگه من همچی میدونم، بعد میگه…
هی اینارو میگه که به ما بفهمون ما و خدا یکی هستیم چیزی جدا از ما نیست، همه چیز تخت اختیار ماست همهچیز به خود ما بستگی داره، این ما هستیم که ورود باز یا کبوتر رو تأیین میکنیم، انتخاب با ماست…
اگه بتونیم مثل خدا زندگی کنیم به طور طبیعی آدم های نامناسب مارو ترک میکنن، چون دیگه ازشون نمیترسیم و تصمیمات مون رو اجرایی میکنیم، بخاطر حرف بقیه خودمون لههه نمیکنیم، به خدا ایمان میاریم و در مقابل اون فقط تسلیم و خازع میشیم نه در مقابل بنده اون، همه چیز به زانو در میاریم در مقابل خودمون و به خودمون ثابت میکنیم که با اتصال به رب یکتا با پیروی از احساسمون و گوش کردن به ندای الهی وجودمون نتایج بزرگتری خواهیم گرفت و به هر چیزی که نیاز داشته باشیم خداوند وارد زندگیمون میکنه…
امیدوارم بتونم به این آگاهی ها عمل کنم، خدایا منو به حال خودم رها نکن، خدایا کمکم و گناهان این بنده گناه کارت رو ببخش، خدایا من در زمره بندگان سپاس گذارت قرار بده، خدایا من مسلمان بمیران، خدایا یا صالحین محشور کن، خدایا تنها تورا مپرستم و تنها از تو یاری میجویم، خدایا من به راه راست به راه کسانی به آنان نعمت داده ای هدایت کن… الهی آمین،
عاشقتونم.
به نام الله یکتای بی همتا
جلسه هجدهم ازقدم خانه تکانی ذهن
سلام به همه عزیزان وهمراهان همیشگی وکل گردانندگان سایت عباسمنش
من زمانی که تصمیم گرفتم تومسیر زندگیم به یه هدف ومسیر توجه کنم و کم کم با مسیری بطور تصادفی هنگام سرچ یه مطلبی یه اگهی روبااون مواجه شدم که یه تلنگری بهم زد وبعدا که کمی فکرکردم متوجه شدم این اگهی داره به من چیزی میگه وبابرسی توی ذهنم وخواسته هایی که قبلا دنبالش بودم متوجه شدم این همون چیزی هست که من سال گذشته ام به دنبالش بودم ورفتم وپی گیر که شدم وارد داستان شدم ومتوجه شدم که این موسسه اموزشی همونی بود که من قبلا هرجا به نبالش بودم وپیدا نمیکردم که خودش به ظاهر به طور تصادفی به سمت من هدایت شده بودو خیلی هم عالی بود که همون جورهست که من به دنبالش بودم وباعث شده که ایده ها ووسایلی روکه من فکرمیکردم خوب هست وباید ساخته بشه روتقویت داره میکنه ومی خواهد که از ایدهای ما حمایت کنه وبرای شرکت درمسابقات داخلی وخارجی مارو اماده میکنه وکمک میکنه چه جوری وارد میدان عمل مسابقات بشیم وحتی برای تشکیل یک تیم ویا شرکت بطور انفرادی داره کمک میکنه واقعا وقتی عظم واراده کاری باشه وازالله بخوایم خودش همه چیزهاوخواسته های ماروبه سمت اهداف واسباب اون ایده وکارهدایت میکنه وماروبه جلو میبره وفقط کافیه باورکنیم واعتماد داشته باشیم تا نتیجه بگیریم وبه اهداف وخاسته هامون هدایت بشیم