live | قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Mehdi😃 گفته:
    مدت عضویت: 1097 روز

    به نام خدایی که رب العالمین است

    خانه تکانی ذهن روز 18

    سلام خدمت استاد عزیزم خانوم شایسته عزیز و دوستانم.

    درک این اصل که اگع من تغییر کنم به‌اندازه تغییر من جهان منو هدایت می‌کنه به سمت خواسته‌ هام باعث میشه که مسیر آسان تر و لذت بخش تر و سریع تر و پایدار تری داشته باشیم

    مثلا تو بحث روابط من دارم رو خودم کار می‌کنم دوتا حالت داره دیگه یا آدم های دورم اونجوری که من دوس دارم هستند یا آدم های چرت و پرت هستند.

    اگه من تغییر کرده باشم خب بدون این که خودمو بزنم به در و دیوار آدم های مناسب وارد زندگی من میشن

    اگه من فکر میکنم دارم رو خودم کار می‌کنم ولی آدم های دورم دری وری هستند این یعنی من هنوز در فرکانس اونا هستم و تغییری نکردم و هرچقدر برم هی خودمو بزنم به در و دیوار تا اونارو حذف کنم یا بجنگم باهاشون شاید اونا برن ولی آدم هایی میان به سمت من که اونا بدتر هستند چون من شخصیت و فرکانسم تغییر نکرده که.

    یا تو بحث مالی استاد گفتن نیاز نیست زجر بکشیم که وقتی ما در فرکانس ثروت نباشیم و باور های فقر آلودی داشته باشیم هر کاری انجام بدیم هر ایده ای اجرا کنیم هر آدم وارد زندگی‌مون بشه هر جایی بریم هر شغلی بزنیم پدر خودمونو در بیاریم بازم همه اینا ختم میشن به فکر بیشتر چون ما روی فرع کار کردیم

    ولی وقتی ما اصل رو در کنیم و سعی کنیم بهش عمل کنیم مثلا درمورد ثروت ورودی هایی بدیم به ذهنمون که باور های بهتری در ما ایجاد کنه

    ما به اندازه تغییر فرکانسمون هدایت می‌شویم به ایده ها اعمال شرایط اتفاقات و آدم هایی که از نظر مالی مارو یه پله میبرن بالا تر.

    وقتی اصل رو بدونیم دیگه راه رسیدن به یک خواسته‌ رو انتخاب‌ نمیکنیم

    فقط هدف رو انتخاب‌ میکنیم و بعد میگیم خدایاا هدف من مثلا ایجاد یک رابطه‌ عالیه با یک فرد عالی.

    حالا من میام روی باور هام و تغییر شخصیت کار می‌کنم تا فرکانس من عوض بشه اون‌وقت قدم به قدم خدایاا تو منو هدایت کن که من برسم به اون رابطه عالی

    من کاری ندارم که اون فرد فقط فلانی باشه

    مث استاد که گفتن اگه من هدایت شدم به‌این واکسن پس همین عالیه نه این که بگن نه الا و بلا من فقط فایزر میخام .این مثال رو میشه در تمام زندگی ازش استفاده کرد از خوردن غذا تا کسب و کار و روابط و…

    این کبوتر با کبوتر باز با باز رو اگه درک کنیم خیلی لذت بخش میشه زندگی . دیگه نمیچسبیم به فرع و فرع رو بخایم عوض کنیم و الکی خودمونو از خوش‌بختی دور کنیم.

    اصل کبوتر باکبوتر باز با باز میگه

    در هر لحظه‌ جهان اطراف من آدم ها شرایط و اتفاقات زندگی من داره با فرکانس های این لحظه‌ من خلق می‌شه

    من این درون رو درست کنم بقیه چیزا خودش درست میشه

    آدم های بهتر

    ثروت بیشتر

    روابط بهتر

    خوش‌بختی بیشتر

    وقتی میاد که ما این اصل رو روش کار کنیم و تغییر کنیم

    اگه ما تغییر نکنیم و دنبال فرع باشیم راه رو گم‌می‌کنیم و هیچوقت به هیچ‌خواسته‌ ای نمیرسیم

    .درپناه رب العالمین شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2050 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    ️ 🟢 قانون جذب یا کبوتر با کبوتر

    ما وقتی که تو مسیر درست قرار میگیریم، هدایت میشویم.

    حالا چطور در مسیر درست قرار بگیریم؟

    با تکرار و تمرین اصل. اینکه دنبال فرعیات نباشیم، فرعیات خود بخود درست یا محو میشن. وقتی در مسیر درست هستیم، خداوند آدم‌های درست، شرایط درست و موقعیت‌های درست رو تو زندگی ما میاره. لازم نیست من دنبالش بدوم که!

    اگر شما با خودت در صلحی و با خودت حال میکنی، با خودت حالت خوبه، این اصله! و بله به همون مقدار هم آدم مناسب وارد زندگی شما میشود. اصل اینه که وقتی شما در مسیر درست هستی، آدم‌ها، شرایط و موقعیت‌های درست وارد زندگی شما میشه. لازم نیست دنبال‌شون بدوی!

    ببینید تفاوت بین اینکه شما به چیزی “نیاز” داری و اینکه “لنگ” چیزی باشی.

    مثلا غذا نیازته ولی حرص نمیزنی، نگرانی نداری، دنبالش نمیدوی، در کل در حالت اضطرار قرار نداری! میدونی بالاخره سیر میشی. و یه جور اطمینان داری که بهش میرسی. اینجورم نیست که با دنیا قطع ارتباط کنی و بگی من به غذا خوردن ”نیازی” ندارم. نه…

    ماها همه احتیاج داریم به دوستای خوب، غذای خوب، پارتنر خوب، مسافرت، پول و ثروت و فراوانی، معنویت، سلامتی، و خوشبختی و سعادت. ولی میگم نباید هی بگیم کو پس… و هیچ تغیرات اساسی هم رو خودمون نداشته باشیم.

    منم به شخصه این فکر میاد که بشه بشینیم با یکی صحبت کنیم راجع به قوانین، ولی هر بار جلوی گروه و فلان رو تونستم بگیرم.. حالا چون من شغلمم تدریس هست بازم وسوسه میشم گروه بزارم، با بقیه اساتید و فلان تبادل فکر کنیم، ولی باز میگم نعععع! این راهش نیست.

    🟢 جهان قانون کبوتر با کبوتر، باز با باز رو رعایت میکنه و طبق این قانون، آدم‌ها و شرایط مناسب، وارد زندگی شما میشن. وقتی کسی با شما جور نمیشه، حتما به سود شما نیست دیگه… دست خدا که بازه، یکی دیگه!

    (من خودم خیلیی کار دارم رو این)

    طبق این قانون شما هدایت میشی به آدم‌ها، شرایط و موقعیت‌هایی که آلردی درست هستن‌.

    مرز باریکی بین اصل و فرع هست و دلیل اینکه آدم‌ها گمراه میشن پیروی از فرعیاته! چون میخوان قانون رو همرنگ خواسته‌هاشون کنن، نه اینکه خودشون از قانون پیروی کنند. اما خب این خلاف قانونه دیگه! قانون میگه: خواسته‌ات رو مشخص اعلام کن و رها باش! بقیه‌اش با من! دیگه دنبال تکنیک نباش که چطور به خواسته برسم. همین قانون میگه حالا اگر باورهات ایراد داشته باشه، خواسته‌ات طول میکشه! این تنها تکنیک، راه حل، یا هرچی اسمش رو میخوای بزاری بزار… این تنها جواب قانونه که آقا به درون خود برگرد… فنگ‌شویی و دکور و تبلیغات میشن فرعیات.

    وقتی به هدایت گوش میدی، به اصل گوش میدی، هدایت میشی به چیزی که برای تو خوبه! ممکنه برای دیگری راه حل چیز دیگه‌ای باشه، ولی برای تو همون چیزی خوبه که خیلی راحت و ساده انجام میشه، لازم نیست سخت باشه، تقلا باشه و خیلی طبیعی و راحت اجرا میشه. (مثل واکسن زدن استاد یا خودم حالا منی که باورم اینه آقا واکسن بزنم، نگرانیم کمتره یا قوی‌تر میشم، دیگه هدایت میشم به واکسن و کار انجام میشه و بعدها دیگه نگرانی ندارم، ولی کسی که باورش اینه واکسن خودش اصلا عامل بیماریه یا فلان، اون هدایت نمیشه به واکسن زدن، هدایت میشه که چه میدونم هر بار یه بهونه‌ای بیاره که نزنه!)

    🟢 یه اصل دیگه اینه که آقا به قلبت گوش کن! ما به خداوند، به آگاهی کل وصلیم و اون پاسخ‌ها رو داره! وقتی میگه آرام باش و به بقیه گوش نده، به مردم گوش نده، به همون میزانم به خوشبختی نزدیک میشی، چون قلبت روش‌هایی میده که بدرد تو میخوره، ولی آدمی که دهن‌بینی مردم رو میکنه و آگاهی‌های قلبش رو ایگنر میکنه، اون میره دنبال همون درست دست شستن.

    🟢 یه اصل دیگه میگه که باید مدت زمان بیشتری رو در آرامش باشی، به اتفاقات از زاویه‌ای نگاه کنی که بهت احساس بهتری بده. اگر به داستان پندمیک از این زاویه نگاه کنی که “مگه میشه از مرگ گریخت؟”

    * دیگه نگرانی نداری که….

    * دنبال فرعیاتم نمیری ….

    * به قلبت هم گوش میدی…. و

    * هدایت هم میشی به شرایط و موقعیت‌های درست!

    * زنده هم میمونی!

    در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام ابعاد زندگی‌تون باشید، چون ثروت هم خودشه!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سحر مشگین گفته:
      مدت عضویت: 1030 روز

      سلاام بر استاد عزیزم و همه عزیزان هم فرکانسی

      و همینطور بر آقای خدابخشی عزیز

      چقدر این فایل بهم کمک کرد برای درست کردنِ نگاهم به یه سری از اقداماتم در مسیر کاریم

      امیدوارم که درکِ درستی باشی

      اقای خدابخشی مرسی از شما هم خیلی متنتون و مثال‌هایی که زدین بهم کمک کرد

      سوالی ذهنم رو درگیر کرده بود که بامثال غذا خوردن و نیاز به غذا اما حرص نزدن

      جوابم رو گرفتم

      مثلِ حکایت ماهی خواستن و دریا میشه

      نمیشه تو خشکی باشی و از خدا ماهی بخوای باید به سمت دریا حرکت کنی و بری کنار دریا اونوقت خدا ماهی ها رو به سمتت هدایت میکنه

      ماهم برای پول و ثروت و روابط خوب و هر چیزی که میخوایم نمیشه بگیم خدا خودش همینجوری که هستیم و همون جایی که هستیم میده بهمون

      باید حرکت کنیم به سمت دریا یا سمت مزرعه برای خوراکمون، برای نیازمون

      و در حین اینکه نگاهمون توحیدیه و همرو دستی از دستان ِ خدا میدونیم

      غدا ، پول و روابط و …. به سمت ما حرکت میکنن و هم فرکانس میشیم با خواستمون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مصطفی خدابخشی گفته:
        مدت عضویت: 2050 روز

        سحر عزیز

        آره واقعا، یه مرز بندی همیشه هست بین درخواست کردن و ایمان داشتن که به خواسته میرسی، اینکه شما هر خواسته‌ای داشته باشی، خوبه و حقته تا زمانی که متجاوز نباشی… و بعد برای اون خواسته حرکت کنی و ایمان داشته باشی که بهش میرسی.

        البته خودم نمیتونم ادعا کنم خوب متوجه شدم، چون تو بعضی موارد خوب نتیجه گرفتم ولی تو برخی موارد نه هنوز که عمدتا برمیگرده به مسائل لیاقت و ارزشمندی.

        بهرحال مچکرم که برام کامنت نوشتی و باعث تکرار این آگاهی‌ها شدی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 856 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار

    چقدر پردایس زیباست پر از انرژی های مثبت پر از عشق و شادی اون درهای شیشه‌ای که نصب کردید چقدر فضای رویایی ایجاد کرده و زیبایی خونه را دو چندان کرده است

    وقتی که من در راه رشد و تعقیر شخصیت باشم لاجرم محیط اطرافم تعقیر می‌کند من فقط وظیفه دارم که هر لحظه مواظب افکار و ورودی های خودم باشم و هرروز در حال بهبود همیشگی باشم وقتی که کاملا شخصیت من عوض بشه جهان هستی هم طبق قانونی که داره کبوتر با کبوتر باز با باز را انجام می‌دهد من لازم نیست کاری انجام بدم

    وظیفه من کنترل زندگی خودم هست باید هر لحظه با توجه به نکات مثبت زندگی خودم و احساس سپاس گزاری انرژی خودم را به بهترین سطح برسونم چرا که قانون جهان هستی به افکار و احساسات درونی من پاسخ می‌دهد

    وقتی من به درک قانون جهان هستی برسم و روی باورهای فراوانی و احساس لیاقت کار کنم دیگه نباید نگرانی داشته باشم چون من خالق زندگیم هستم

    با ساختن باورهای مناسب وایمان به خداوند حرکت کنم و آگاه باشم که وقتی من در مدار درست باشم خداوند کارهای من را انجام می‌دهد

    باور داشته باشم که خداوندی که رزاق و روزی پرندگان را در دل آسمان می‌دهد روزی من که جانشین او هستم می‌دهد روزی و نعمت ها همه جا هست این وظیفه من است که با ایمان بیشتر و تعقیر شخصیت خودم به اون نعمت وثروت برسم

    خداوند همیشه وعده فزونی داده نعمت وثروت همیشه هست و هرروز هم داره بیشتر وبیشتر می‌شود من باید این باور را در خودم نهادینه کنم‌ تا خداوند هم مرا هدایت کند به نعمت وثروت بیشتر

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3117 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    تشکر فراوان دارم از استاد عباسمنش وخانم شایسته برای ارائه ای این فایل های هدیه ای آموزنده و ارزشمند.

    چقدر زیبا استاد عباسمنش توضیح دادن که انسان ها بر هرچیزی که حساس شوند از همان اتفاقات را بیشتر در زندگی خودتجربه می‌کنند.

    مثلاً شخصی که به دست شستن زیاد حساس است مدام مریض میشود و وقت همین بیماری دیدیم که افرادی که بیشتر دست می‌شستند و رعایت میکردند بیشتر از دیگران گرفتار این بیماری بودند.

    چقدر هدایت خداوند در زندگی استاد عباسمنش تأثیر گذار بوده است که اصلاً همین سایت گروه تحقیقاتی عباسمنش با هدایت خداوند شکل گرفت و مهاجرت استاد عباسمنش هم با هدایت خداوند بود حتی تا اینکه استاد میروند واکسن فایزر بزنند و آن درمانگاه میگوید که ما فقط واکسن مدونا تزریق میکنیم و استاد تسلیم هدایت خداوند میشود و بعداً متوجه میشود که واکسن مدونا کلی از فایزر تأثیر گذار تر بوده است.

    حالا استاد عباسمنش این همه از تجربیات خودرا در مورد هدایت در قالب فایل های هدیه ومحصولات بر سایت خود ارائه میکند وبهایی برای محصولات خودش دریافت میکند.

    واقعاً بهشت را به بها دهند نه به بهانه…

    واقعاً ارزش محصولات استاد عباسمنش بی نهایت است و اصلا قابل قیمت گذاری نیست و این مقدار پول اندکی که استاد عباسمنش به عنوان بهای محصولات دریافت میکند در مقابل ارزش آن محصول هیچ است

    موفق و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    علی قادری چاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2055 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الهی به امید هدایت تو

    إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِینَ هُم مُّحۡسِنُونَ نحل 128

    خدا با کسانى است که تقوى پیشه کردند و کسانى که نیکوکار باشند_

    این آیه نشانه امروزم بود که به نظرم برای بنده جای تعقل و تعمق در آن را دارد

    همیشه در آیات اینچنینی خداوند اینگونه بیان می کند که خداوند در معیت با نیکوکاران، صابران، شاکران، مومنان و … است، چرا نمی گوید که خداوند همراه بدکاران، کافران، مشرکان و … هست؟ با اینکه می دانیم که همه چیز مخلوق خداست یا بهتر بگویم هر چیزی که می بینیم و نمی بینیم تجلی اوست، چیزی غیر او که نمی تواند وجود داشته باشد!

    اگر مستقیم به سراغ جواب برویم باید گفت که موضوع اینجاست که هر چیزی با ضد خود به شناخت در می آید به قول مولانا

    پس نهانی ها به ضد پیدا شود

    چونکه حق را نیست ضد پنهان بود

    چون که ذات احدیت پروردگار یگانه و یکتاست پس نمی شود ضدیتی در آن یافت، در حالی که در صفات او اینچنین نیست، از این رو صفات پروردگار را در تجلیات و مخلوقاتش می شود دید و درک کرد.

    اینکه پرورگار خودش را همرا فرد باتقوایی که نیکوکار است معرفی می کند به این دلیل است که شخص چون قدرت اختیار انسانی و قوه تشخیص را دارد می تواند انتخاب کند که به چه مسیری برود، می تواند نیکو عمل کند و یا بد کردار شود

    اینکه اجازه بدهد که صفات نیک او بروز کند و یا صفات بد کاملا مختار است و چون قانون هستی بر اساس ضدیت است و قوه تشخیص درونی را هم داراست دیگر تصمیم با اوست که اجازه بدهد که صفات الهی در او رشد کند و ظاهر شود و یا غیر الهی

    به قول استاد این قلب انسان است که همیشه در حال گفتن راه و چاه است، حال این به شخص بستگی دارد که به آن عمل کند یا خیر

    این آیه می فرماید که خداوند در معیتی وجودی با فرد باتقوایی است که نیکو کردار هست، یعنی این فرد تصمیمش را گرفته که ظهور صفات الهی باشد و نه غیر الهی، به نوعی هم شاخصی را بیان می کند که مسیر خدایی در آن واضح و آشکار است.

    به تعبیری دیگر نتیجه تقوا نیز در کردار نیک فرد هویداست لذا این خود خداست که در فرد تجلی یافته، چون فرد اجازه داده که خداوند هدایتش کند فرد از منیت ها و دوگانگی دست کشید و تسلیم حق شد و حق در او جاری شد به شکل صفات نیک و کردار نیک ( مثل باران که تجلی صفات رحمانیت و حی خداست)

    به خودم می گویم که ایمان و تقوایی که به عمل درست منتهی نمی شود بازیچه ای بیش نیست

    لذا می بایست که در هر قدم تصمیمات عملیاتی گرفت و عمل نمود تا نتیجه حاصل شود، چون رفتارها و اعمال ما نشان از ریشه های فکری شان می دهند و اینهاست که نتایج را به بار می آورند

    لذا باید به ایده ها و الهامات قلبی عمل کرد و درست رفتار شد.

    این همان مسیر درستی هست که استاد می گوید، اینکه کنترل ذهن داشت و به نیکی ها و دانایی ها و زیبایی ها توجه کرد و به الهامات قلبی عمل نمود.

    این جمله خیلی ظریف و اصلی بود که اگر خدا را بشناسی می دانی برای اینکه کاری برای تو انجام دهد هیچ زجر و سختی نمی کشد، اتفاقا کارهایش فقط با اراده اش کن فیکون می شود.

    فکرش را بکن !!!!!!!

    چقدر راحت می تواند خدا هدایتت کند و خوشبختی و موفقیت و رزق را را وارد زندگی ات کند.

    فقط باور کردن این موضوع چه گشایشها که در زندگی ایجاد نمی کند

    خدایا شکرت

    وقتی این را باور می کنی دیگر فقط عمل خواهی کرد و ایمان و یقین داری که او به راحتی هدایت می کند و جواب ها را به تو می گوید و خواسته هایت را کن فیکون می کند

    اتفاقا وجه تمایز ذهن فقیر و ذهن ثروتمند همینجاست که ذهن فقیر توهم می زند و فقط رویاپردازی می کند و منتظر یک کیسه پول از آسمان است، اما ذهن ثروتمند قدم برمی دارد و اجازه می دهد که خداوند در وجودش و اعمالش جاری و متجلی شود، خدا را در قدم هایش تجربه می کند و اجازه می دهد که خداوند هدایتش کند.

    بارخدایا بنده را از تاریکی های ذهنم و توهمات مصون بدار و اعمالم را در جهت رضای خودت یکتا گردان الهی آمین

    الهی شکرت که اینگونه زیبا هدایت می کنی

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    آیدا مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2264 روز

    درود بر خانواده صمیمی ام😍

    اول اینکه استاد تبریک میگم بابت بالا رفتن رنک الکسا سایت فوق العاده عباسمنش🎉🎉

    بعد اینکه چقدر صحیح گفتید این داستان کار کردن روی خودمون رو.

    من زمانی که با شما آشنا شدم در وضعیت روحی روانی خیلی بدی قرار داشتم و بعد از یه مدت کار کردن روی فایل های شما تصمیم گرفتم در رو روی دنیا ببندم منظورم چیه؟ من اون موقع به تازگی به یک شهر دیگه مهاجرت کردم که نه کسی رو میشناختم نه فضای شهر برام آشنا بود. در حالت عادی اگر بود من چندتا دوست پیدا میکردم و با هم به کشف شهر می پرداختیم اما من طبق توصیه های شما تصمیم گرفتم یه مدت به طور اساسی روی خودم کار کنم و حال خودم رو عالی کنم پس از لحظه ای که چشمام رو باز میکردم تا وقتی که چشم هامو میبستم به فایل های شما گوش میکردم تمریناتی که داده بودین رو انجام میدادم ، ورزش میکردم و خودم کل شهر رو گشتم، به تنهایی چندین و چند بار رستوران های فنسی رفتم و اصلا هم اینکه بقیه چه فکری میکنن برام مهم نبود و تمرکز ۱۰۰% ام روی بهبود شرایط روانی ام از طرفی خانواده ام هم حتی در این کشور نبودن و براشون عجیب بود که من که همیشه به راحت ترین شکل دوست پیدا میکنم چرا تنها هستم و از طرف اونا هم فشار بود که چرا دوستی پیدا نمیکنی ولی من باز هم متمرکز بر هدف خودم بودم تا یک روز ۶ ماه بعد از نقل مکان، من توی باشگاه اتفاقی در یکی از کمدهای لاکر روم رو زدم تو بازوی یه خانوم و ازش عذرخواهی کردم، بعد اون خانم با لهجه خیلی خوبی از من پرسید لهجت چه خوبه کجایی هستی؟ گفتم ایرانی، گفت چه عالی میشه شمارتو داشته باشم؟ با هم شماره رد و بدل کردیم. من گفتم اینم مثله بقیه که تو این مدت خواستن با من تایم بگذرونن میپیچونم ولی نمی دونستم خدا نقشه بهتری برام داره .۲ هفته بعد از اون روز ربکا(خانم توی باشگاه) به من تکست داد و گفت میشه ۲شنبه برای قهوه بریم بیرون؟ من گوشیم توی دستم و بود و خواستم بنویسم کار دارم و اینا که خدا به من گفت آماده ای دوباره در رو به دنیا باز کنی؟ گفتم چطور؟ گفت بگو آره!آین فرق داره! ما دیدم همدیگه رو و با وجود اینکه استرالیایی هست و از منم سنش بیشتره کلی به من خوش گذشت و به اون هم ظاهرا همینطور چون جمعه خونش من رو دعوت کرد. اونجا با گولناز که اهل کشور ازبکستان هست آشنا شدم و الونا که اوکراینی هست و باورتون نمیشه که تا چه حد ما با هم، هم فرکانسیم و چه قدر باهم تجربیات بینظیری رو داشتیم دیگه از اون به بعد من با این دوتا دوستم کلی جا رفتیم از شهر خودمون گرفته تا شهرهای دیگه کلی دوست جدید بهمون اضافه شده که هرکدامشون با اینکه در جاهای متفاوت و برهه های متفاوت ملاقاتشون کردم اونا هم آدم هایی مثبت و با هدف و انگیزه هستن، کلی چیز جدید به من یاد دادن و کلی خوش گذروندیم و خلاصه بگم سال ۲۰۲۰ رو من می تونم به بهترین سال زندگیم تشبه کنم چرا؟ چون من جدید متولد شد و می خوام بگم اینکه استاد میگن شما روی خودتون کار کنید شرایط و آدمای خوب تو زندگیتون اتفاق میافته رو من به عینه تجربه کردم استانی که من زندگی میکنم حکومت مستقل داره و بسیار زیبا و رویاییه، مرز رو بر روی هر ویزیتوری چه هم وطن چه خارجی بستن و ما آزادی کامل داشتیم سال ۲۰۲۰ کلی مهمونی داشتیم و کلی دورهمی های مختلف کلی سفر های هیجان انگیز حتی پیست اسکی رفتیم بدون محدودیتهایی که توی کل دنیا برقرار بود و اطرافیان من در حال حاضر خانواده دوم من هستن با همون خصوصیاتی که از خدای خودم درخواست کرده بودم. باورتون شاید نشه ما هیچ بحثی جز بحث های شاد و انگیزش بخش نداریم به محضی که هرکس نه فقط من متوجه بشه که بحث داره به مسائل بیهوده هدایت میشه میگه بچه ها بیاین یه بازی کنیم و من از اون روز تا الان با هیچ کس بحث های سیاسی یا اقتصادی یا… که باهاشون بزرگ شده بودم رو نکردم. چه قدر استاد درست میگن که ما خودمون خالق زندگیه خودمونیم .ما رو خودمون کار میکنیم و تمام شرایط جوری پیش میره که ما لذت بیشتری از زندگی ببریم . چه قدر خوبه که این آگاهی ها رو به طور عملی در زندگیمون اجرا کنیم. زندگی من رویایی الان. فقط با عمل کردن به قانون🙏

    فقط خدا میدونه که چه قدر شکرگذارشم که استاد رو در سر راه من قرار داد، من از حال زیر صفر به بینهایت عالی رسیدم🥰

    سپاسگزارم از شما استاد بابت بخشندگیتون در تقسیم کردن زندگی و الهاماتتون با ما🙏

    از خدا برای خودتون و خانم شایسته و خانواده محترمتون عمر با عزت سرشار از شادی و سلامتی میخوام🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    زیبا قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 602 روز

    به نام خداوند مهربانم

    سلام به استاد عزیزم خانم شایسته که خیلی برامون زحمت میکشن و دوستان خوب و عزیزم

    دوست دارم داد بزنم بگم به خدا استاد درست میگه

    داد بزنم با تمام وجودم بگم به پیر به پیغمبر استاد راست میگه ، دیدم که میگم ، با تمام وجودم لمسش کردم که میگم

    بابا به خدا بدون هیچ زحمتی بدون هیچ گشتنی بدون هیچ اذیتی هدایت میشی به چیزی که میخوای

    اگر تو مسیر درست باشی ، اگر خدا رو خوب شناخته باشی

    من مثالهایی دارم که حتی میخوام بنویسم اشکم داره در میاد از معجزات هدایت

    استاد منم دارم زندگی میکنم با هدایت لحظه به لحظه

    مثال هدایت به کتابی که میخواستم:

    من یه کتابی و میخواستم که حتی به زبون نیاوردم که میخوامش فقط تو ذهنم گفتم بتونم پیداش کنم خوب میشه

    خدا شاهده هیچ تلاشی نکردم که پیداش کنم

    یه روز که همسرم نتونست بیاد غذاشو ببره مغازه به من گفت که من ببرم براش خلاصه اون روز خیلی کار داشتم و با خودم چرا امروز که من خیلی کار دارم بعد طبق معمول همیشگی که ذهنم و کنترل میکنم و اجازه نمیدم چیزی ناراحتم کنه

    گفتم حتما خیری توشه من میبرم اشکال نداره

    وقتی غذاشو بردم انگار یه معجزه بود

    همسرم کتابی و میخواستم بهم داد وقتی پرسیدم از کجا

    گفت دوتا دختر که کتاب میفروختن اومدن مغازش

    و خیلی اتفاقی بدون اینکه حتی همسرم بدونه من اون کتاب و میخوام حتی نمی دونست که کتاب خوبیه ، اون کتاب و میخره

    من تا خونه گریه میکردم میگفتم مگه میشه

    مثال خوب شدن سرفه های پسرم:

    پسر من مدت ها بود سرفه های وحشتناک داشت

    هر دارویی ، هر دکتری که بگی بردمش ولی خوب نشد

    من چند بار تو دفترم نوشتم و بابتش شکر گزاری کردم

    یه روز خواهرم زنگ زد

    گفت خیلی اتفاقی تو صفحه ی اینستاگرامش خانم دکتری داشته دو تا شربت معرفی میکرده و اسم اون شربت و به من گفت و من خریدم

    (من به الهاماتم گوش کردم ) و خریدمش

    به خدا باورم نمیشد فقط دو قاشق به پسرم داد

    من دیگه سرفه ی پسرمو ندیدم

    مثال خریدن مانتو :

    من الان ٣٧ سالمه تا به حال یادم نمیاد که برای خریدن مانتوی عید یا لباس عید چند مغازه یا چندین مرکز خرید و زیر و رو نکرده باشم

    خدا شاهده نشده

    امسال بدون هیچ تلاشی بدون حتی رفتن به یه مغازه ،

    وقتی دنبال لباس برای دخترم تو سایتی بودم اتفاقی یه مانتو دیدم

    وقتی برای خرید حضوری رفتم اونم بیشتر برای خرید دخترم

    دیدم از اون مانتو فقط یدونه داره

    و خیلی راحت با قیمت عالی خریدم

    جالب اینجاست که همونی بود که تو ذهنم دوست داشتم اون مدلشو داشته باشم

    امسال چون تو مسیر درستم

    بچه ی کلاس اولی دارم و خانما میدونن که کلاس اولیا یکم باید کمکشون کنی تا راه بیافتن تو درس و نوشتن،

    خدای من ، من هیچ تلاشی برای درس پسرم نکردم پسرم خیلی عالی بدون کمک من درساشو یاد میگیره

    حتی خیلی عالی و با خطی زیبا مینویسه

    اگر بخوام بنویسم باید صفحه ها از هدایت بنویسم

    از رسیدن به چیزایی که من کوچکترین تلاشی نکردم

    خدای من شناختن تو یعنی داشتن تمام لذت های دنیا

    استاد واقعا سپاسگزارم که یاد اوری کردین به من که

    تو بهترین و درست ترین مسیرم

    من روزی نیست که خدا رو شکر نکنم برای داشتن این سایت

    خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم

    برای هدایت برای الهاماتم

    برای بودن در مسیر عالی و درست

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    Leyla گفته:
    مدت عضویت: 1207 روز

    سلام خدمت همه ی عزیزان دل

    من توی کامنت های قبلی این دوره گفتم که من 2سال و 6 ماهه که با استاد عباسمنش عزیز اشنا شدم ولی اصل رو درک نکرده بودم تا اولین کلامی که از استاد توی این دوره شنیدم و به لطف و کمک خدا فهمیدم که اصل چیه.

    حالا چرا تو این 2سال و خورده ای اصل زندگی رو خوب متوجه نشده بودم و به درکش نرسیدم؟چون بیشتر توی حاشیه بودم،نظر دیگران برام مهم بود،دوست داشتم دیده بشم،تو فضای مجازی فعالیت میکردم و برام مهم بود و هر بار هم بیشتر و بیشتر سردرگُم میشدم.

    زندگی سینوسی داشتم که یه مدت روی قانون کار میکردم و یه مدت هم درگیر حواشی میشدم و میرفتم توی یه دنیای دیگه،ثابت کردن و مقایسه کردن و خودم روبخوام نشون بدم و….

    حتی الانم که به افکار و خواسته هام نگاه میکنم میبینم هنوز بعضی از خواسته هام برای دیده شدنه.

    از خدا میخوام کمکم کنه اصل رو بهتر و عمیق تر درک کنم.

    فرعیات و حواشی نمیزاره ادم به قلبش وصل باشه، حواشی انرژی و تمرکز ادم رو میگیره.حواشی و فرعیات شاید تا مدت ها تورو درگیر خودش کنه و تو هر روز بیشتر و بیشتر گم بشی.

    وقتی اصل زندگی رو درک کنیم و توی زندگی اجراش کنیم،خودبه خود مورد تایید قرار میگیریم،دیده میشیم بدون این که کاری کنیم، کمتر خودمون رو با بقیه مقایسه میکنیم،کمتر درگیر تجملات و نگاه دیگران میشیم و زندگی رنگ و بوی جدیدی به خودش میگیره و ارامش عجیبی پیدا میکنیم.

    چقدر این قانون خوبه که نیازی نیست من تقلا کنم یا به‌زور کسی رو برای خودم نگه دارم یا چیزی رو وارد زندگیم کنم،وقتی من روی خودم کار میکنم، جهان برای من همه کاری میکنه.وقتی روی خودم کار میکنم،دنیای بیرون من هم تغییر میکنه و نیازی به تقلا نیست اصلا.

    خداروشکر بخاطر این اگاهی های ناب و سپاسگذارم از خانم شایسته و استاد عزیزم:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3571 روز

    سلام سلام ….. سلام به همگی …..

    به نام خدا

    پروژه خانه تکانی ذهن، گام هجدهم:

    خدا را سپااااااس

    به به …. عجب فایلی ….

    ممنون استاد جانم …

    ممنون مریم بانو جانم

    خدا قوت ….

    وقتی ما رو خودمون کار کنیم، آدم های درست خودشون میان تو زندگی ما…

    سلامتی خودش میاد تو زندگی ما …

    روابط خوب خودش میاد تو زندگی ما …

    ثروت خودش میاد تو زندگی ما ….

    ……

    چون اون موقع خودبخود، ما کارهای درست انجام میدیم و حال دلمون بهتر است ….

    پس باید تمرکزی رو خودمون کار کنیم …فقط رو خودمون …. خدا خودش تو رو هدایت میکنه به بهترین راه ….

    اون وقت هست که باور میکنیم که :

    الخیر فی ما وقع …

    استاد جان، اخیرا که بابا بیماری شان اوج گرفت و من از مدار درست خارج شدم و نتیجه اش را هم گرفتم …. به خودم اومدم و با تمام تلاش دارم کنترل ذهن در این اوضاع میکنم و به اندازه ای که کار کرده ام، نتیجه اش را هم گرفتم که این سری که شرایط بابا خیلی خیلی وخیم تر شد و به کما رفت، با این حال آرام بودن و تسلیم بودن خودم رو بیشتر دیدم و متوجه شدم و بعد از سه روز، بابا از کما در اومد و ما بردیم منزل ….

    اون موقع بود که من می‌گفتم : خدا اون موقع خواست که بابام بره تو کما ….. بعد خدا خواست که بعد از سه روز، بابا برگرده و صحبت کنه ….. بعد خدا خواست که بیاد خانه …. همش کار خودشه …. بابام مال خودشه …. اختیارش را دارد ….. خدا جون من تسلیم تسلیم، هستم در حضورت …. هر چی خودت بخوای …. خود خودت …. آخه تو قدرت مطلقی ….

    ماشاء الله لاقوه الا بالله…..‌

    هیچ نیرویی جز نیروی خدا جون نیست که نیست …باورش مهمه … وگرنه ذکر گفتن که راحته … ایمان و باور و اعتقاد داشتن قلبی اش مهم است …

    الان هم خدا رو شکر روزیم شده که ادامه این پروژه خانه تکانی را انجام دهم و در این شرایط، چه نتایجی داشته برام….. خیلی عاااالی ….

    همین دیروز دو تا از محصولات احساس لیاقت و عشق ‌ مودت را هم خریداری کردم…. یاد روزهایی افتادم که برام سخت بود یه محصول تهیه کنم … اما الان به راحتی خدا روزیم کرد …. این ها همش از کار کردن ها رو خودم است …و چون نتیجه ها گرفته ام، ارام ارام و با رعایت تکامل و هدایت شدن به خرید کدوم محصول، این ها را خریدم…. مبارکت باشه شیما بانو….

    خدا رو سپاس ….

    در پناه حق تعالی

    شیما بانو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    فاطمه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 245 روز

    قانون کبوتر با کبوتر

    طبق قانون

    روی خودم کار میکنم رفتار ادما باهام عوض میشوند

    طبق قانون

    روی خودم کار میکنم ادمای دور و ورم متناسب میشن با فرکانس ارسالی

    روی خودم کار میکنم ادما عوض میشوند

    اگر عوض نشدند یعنی فرکانست تغییر نکرده

    اگر عوض نشدند یعنی داری ادا درمیاری

    اگر عوض نشدند یعنی نقاب زدی

    قانون بدون خطاست

    ادا و اطوار اینجا جایی نداره

    باید چیکار کنم ؟

    باید درمورد همه موضوعات باورایی که دارن اذیتم میکنن پیدا کنم باورایی که حس بد میدن اعصابمو خورد میکنن شناسایی بشن و عوض بشند

    وقتی عوض بشند وقتی بیشتر ذهنم پر بشه از فکر مثبت زندگیم مثبت میشه

    دور من حاله ای وجود داره و طبق افکارم این حاله تغییر میکنه و زندگیم تغییر میکنه

    گام هجدهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: