live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی

سلام به همه عزیزانم

سلام استادم عشققم دلم چققققدر برای همصحبتی با شما تنگ شده بود

استاد از کجا بگم از کشتن ابوموسی درونم بگم که چند روز قبل از این لایو فارغ از نظر بقیه رفتم تو دل ترسهام و اینستا رو نصب کردم و یه صفحه شخصی به اسم حقیقی خودم زدم و برای اولین بار شروع کردم از لحظات زیبای زندگیم و تجربه های قشنگم از خودم عکس گذاشتن و این لایو ارزشمند رو برای اولین بار آنلاین دیدم و چقدر ذوق داشتم که میتونم لایوتون رو آنلاین ببینم و عشق کردم از دیدنتون به صورت آنلاین البته یه بار هم تو یوتیوب این تجربه رو داشتم ولی تو اینستا اولین بار بود و چقدر از شنیدن اون اگاهی ها به صورت انلاین لذت بردم احساس کردم مدارم رفته بالا

از خرید دوره ارزشمند قانون سلامتی بگم که نمیدونید چقدر هدایتی بود اصلاً دیوانه کننده

وقتی یه روز تو آشپزخونه مشغول تمیزی بودم و طبق معمول چشمم خورد به جعبه چند طبقه داروها که روش و توش پر از انواع و اقسام دارو بود چیزی که حتی دیدنش برام رنج آور هست ولی خدارو شکر میکنم دیگه هیچ کدومش حتی مولتی ویتامین هاش هم برای من نیست و سه سال هست بدنم پاک از همه این داروهای شیمیایی شده و در سلامت

شروع کردم با خدا صحبت کردن همونجوری که بهم یاد دادین تو دوازده قدم که خدایا چی رو بایدت درونم تغییر بدم که دیگه حتی اینارو تو خونه ام نبینم جلوی چشمم هم نباشه

شروع کردم همه فرکانس هام رو بررسی کردم دیدم حتی دیگه از قوطی خالی های پروتئین و کراتین هم برای نگهداری چیزی استفاده نکردم و دیگه نگهش نمیدارم

دیدم همه کرم روز و شب های درمانی که بهترین دکتر پوست تهران داده بود رو هم ریختم بیرون و از خدا خواستم هدایتم کنه به راههای طبیعی برای پوستم

خلاصه همینجور داشتم با خدا حرف میزدم و ازش سوال میپرسیدم و بووووم هدایت اومد

یادم انداخت که من خیلی خوشگل سهم دارویی برکت رو دارم و خیلی هم بهش وفادار انقدر که بارها نشونه فروشش اومد ولی زیر بارش نرفتم

ولی ایندفعه فرق میکرد وای اینو بهم گفت اصلا انگار دنیا زیرو رو شد برام که ای خداااا من اینهمه هی دارم میگم میخوام کلا از دیدن هر روزه این مسائل خارج بشم بعد خودم یه سهم دارویی نگه داشتم و اصلاً هم قصد فروش نداشتم چون یه سهمی بود که کاملا هدایتی خریده بودم و در بدترین حالت روی ۲۰۰% سود بودم و همیشه هم خدارو شکر میکردم بابت هدایتم به خرید این سهم

وای استاد اینو بهم گفت اصلاً دیوانه شدم گفتم فردا صبح هر اتفاقی بیوفته اصلا بگن قرار هر سهمش بشه صد میلیارد من اینو میفروشم و مونده بودم که چیکار کنم بعدش و بعد هدایت اومد

استاد میدونی هدایت چی بود؟

دقیقا همون روز شما اعلام کردین که دوره سلامتی آماده شد و روی سایت قرار میگیره نمیدونی چقدر خوشحال بودم از این همزمانی خدا همین الان یادم میاد اشک تو چشمام جمع میشه

گفتم خدایا از این نشونه و همزمانی واضح تر دیگه چی میخوام

وقتی معرفی دوره رو سایت قرار گرفت وقتی گفتید از قلبتون کمک بگیرید دیدم دیگه واضح تر از این نمیشد که خدا بهم بفهمونه اونو بفروش و روی خودت و این دوره سرمایه گذاری کن

فرداش پاشدم و فروختم و با خودم متعهد شدم تا دوره رو نخریدم ننویسم حتی وقتی معرفیش رو هم گذاشتید گفتم اول میخرم بعد مینویسم خلاصه که نجواها بود که میگفت تو که خوبی در سلامت کاملی دندونهات هم که چکاپ کامل رفتی و همش سالمه خداروشکر

وزن ۵۱/۸۰۰ با قد ۱۶۱ دیگه ازاین وزن بهتر

حالا تا اردیبهشت وقت داری سهم هم بهم معرفی میکرد و میگفت بیا چهارتا حرکت بزن با این پول بعدا بخر حالا تو که هنوز دوازده قدم رو تموم نکردی هنوز عزت نفس کامنت هاش رو تموم نکردی

ولی من هیچی حالیم نبود به محض واریز پول به حسابم که البته یه تأخیری داشت سهم قانون سلامتی رو خریدم

استاد نمیدونی چه ذوقی داشتم وقتی خرید زدم چون یکی ازخواسته هام هم تیک خورد که دوره آنلاین با شما باشم و اجابت شد خدایا شکرت

استاد دیدی گفتم خدا در بهترین زمان این دوره رو روزیم میکنه

و از همه قشنگتر استاد دقیقا همون روز که من دوره رو خریدم زنجیر و پلاکم که از مظفریان بازار واسه عیدی واسه خودم خریده بودم به دستم رسید

که اونم چقدر هدایتی بود که قلبم بهم گفته بود برای باور فراوانی و ارزشمندی سکه هام رو برم تبدیلش کنم به طلا و جواهری که استفاده کنم به جای اینکه همینجور انبار کنم و آخرش هم هی یکی یکی هدیه میدادم بیام برای خودم ارزش قائل شم

هدایت اومده بود برم مظفریان و یه پلاک جواهر بخرم و داخلش بدم طراحی کنه خدا با منه

استاد واسه اولین بار تنها رفتم خرید جواهر از جایی که معرفم فقط خدا بود و خارج شدن از محیط امن چون بیشتر از بختیاری خرید میکردم که دوست علی بود و انقدر هم عزت احترام میکرد و قشنگ میرفتم اونجا به قول علی خبردار وای میستادن و خودش تل میزد میگفت خانمت بیاد من خرید سوپرش رو هم انجام میدم یعنی میخوام بگم انقدر اونجا محیط امن بود بعد قیمت رو دقیقا واسم مثه خانواده خودش میزد و مثه ملکه میرفتم گالریشون و خلاصه وی آی پی خرید میکردم هر وقت میخواستم میبردم عوض میکردم بدون اینکه چیزی کم کنه خلاصه سلطتنت بود و اصل جنس محیط امن و هربار میومدم برم جای دیگه علی میگفت نه فقط همینجا

ولی مظفریان هیچکدوم از این شرایط نبود من بودم و خدا و از قصد میخواستم این جوری برم خرید که توکل کردن تو خرید رو یاد بگیرم مونده بودم برم کشتی آرای یا مظفریان چون از اونم خرید کرده بودم و یه شناختی داشتم دوست داشتم برم جای جدید جایی که از بچگی هروقت میرفتم بازار از جلوش رد میشدم دلم میخواست ازش خرید کنم و رفتم توش تا این خواسته ام رو خلق کنم

نمیدونی استاد چقدر بهم اعتماد به نفس داد اینکار بگم براتون که خود آقای مظفریان میوه برام گذاشت و بهم تعارف کرد ولی من آب درخواست کردم با اینکه خودش اصلا اونور نشسته بود رو میزکار خودش و دقیقا مشتری های خاص که عتیقه اینا بخوان قیمت گذاری کنن میرن پیشش و کارمندهاش فروش انجام میدن ولی من چندتا کار داشتم خودش اومد جلو که کار من رو انجام بده و چقققدر این مرد شریف و درستکار و صادقه یه چشمه هایی ازش دیدم که فقط قانون رو تصدیق کردم که الکی این آدم اینجوری برند نشده که تو لس انجلس هم شعبه داره و خدا رو شکر کردم منو همیشه هدایت میکنه به بهترینها و بعدا متوجه شدم که چون چندتا هستن اون شعبه مرکزی بازارش از همه بهتر بوده که خدا منو هدایت کرد بهش

و چون میخواستم اون عبارت رو به اون پلاک اضافه کنم طول میکشید آماده بشه و همون انتخاب پلاکش انگار خدا اینو واسه من ساخته بود و دقیقا همونروز که دوره رو خریدم واسم با پیکشون فرستادن درب منزل و من تحویل گرفتم و انققفقدر خوشگل شد که خودشون مونده بودن میگفتن فکر نمیکردیم انقدر اینکار قشنگ بشه و یه کار منحصر بفرد هدایتی شد که هر وقت میبینمش یاد خدا میوفتم خدایا شکرت

آره استادم با عشق این دوره رو خریدم و فرداش هم رفتم آزمایش دادم و عکس رو هم گرفتم

میدونی استاد من ته همه راه ها رو رفته بودم و دیده بودم و یه الگو جلوی چشمم بود که بهم ثابت کرده بود بحث زیبایی اندام نیست سلامتی و زیبایی اندام در کنار هم قشنگه و اگر قانونش رو ندونی و سلامتی رو از دست بدی در اصل هیچی نداری

استادم تحسینتون میکنم برای درک این قوانین و نشرش چقدر خدا رو سپاسگزارم برای حضور شما توی زندگیم

من عاشق بدن کات دار و ساعت شنی هستم همیشه اندام زیبایی داشتم و دارم البته یه برهه کوتاه برای اینکه خیلی بهم میگفتن لاغری هی میخواستم چاق بشم ولی الان خودم عاشق ظرافتم هستم که باعث شده با اینکه ۳۶ سالمه مثه ۲۰ ساله ها دیده بشم

ولی چون الگوهایی رو دیدم که صبح تا شب شنیدم ازشون برای داشتن اون خواسته باید بری باشگاه و سخت تمرین کنی و رژیم سخت بگیری و هی شنیدم و دیدم که تو این راه سلامتی از دست دادن آدمها چهارتا آپارتمان خرج بدنشون کردن روزی فلان قدر خرج دارو برای بدنشون میکنن اون فشار سنگین تمرین ها رو میدیدم و خودم یه برهه ای تجربه اش کردم و رفتم تو اون مسیر از هرچی کار با دستگاه و از اون روش رسیدن به اون اندام دلخواه رو گذاشتم کنار

با اینکه الان یکی از بهترین باشگاه های شمیران رو خیلی راحت اراده کنم میتونم رایگان ازش استفاده کنم و قشنگ هم واسم فرش قرمز پهن میکنن برم و از خداشونه من برم و بارها با عزت و اصرار گفتن من برم

ولی میدونی استاد یه اهرم رنج بودن تو اون محیط برای من هست و وقتی گفتید تو این دوره ورزش خاصی ندارید من کیییف کردم وااای استاد من عاشق کات دو طرف شکم و کات روی بازو هستم و همه اون رژیمها رو واسه همین کات ها گرفتم

استاد به من بگو برقص تا صبح میرقصم

ولی پیاده روی خیلی اوکی نیستم ولی رقص واست آذری میرقصم کیف کنی پیتزا رو هم بذار باشه

استادم با افتخار و با عشق دوره اتون رو خریدم

کسی که داره با مردی داره زندگی میکنه که همه آرزوشونه و هزینه های آنچنانی میکنن که بهشون برنامه بده که اندام زیبایی داشته باشن به قهرمان جهان ها برنامه میده شاگرد هاش از قهرمان های جهان هستن

چون واقعا خودش بدن زیبایی داره و واقعا تخصص داره تو رشته خودش کسی که چند وقت پیش اولین خانه کشتی شمیران رو افتتاح کرد و سرپرستیش رو به عهده گرفت و همه بهترین ها و بزرگان این عرصه اومدن از صدا سیما و دایره طلایی و خلاصه یه افتتاحیه خیلی آنچنانی میخوام بگم انقدر متخصص هست تو حوزه ورزشی خودش کشتی و بدنسازى و البته بسیار برام قابل تحسین هست رشد و موفقیت های روز افزونش تحسینش میکنم وقتی مصاحبه هاش رو میبینم وقتی میبینم با عشق داره تو حوزه مورد علاقه اش فعالیت میکنه و هرروز موفق تر میشه

ولی میدونی با طبیعت من به اون روش کار کردن هماهنگ نبود تهش رو هم دراوردم و با پوست و استخونم لمس کردم که هیچ چیز ارزشمندتر از سلامتی نیست اول سلامتی بعد بقیه چیزها اصلا وقتی سلامتی نیست یعنی تو با خودت و خدای خودت هماهنگ نیستی

و وقتی در مورد لک های صورت گفتید که دیگه رو فضا بودم که اینم لطف خدا بود که من انقدر با لیزر اوفتادم به جون لک های صورتم و کرم روز و شب از بهترین دکترها دیگه تهش رو دراوردم و آخرش خسته شدم و باهاشون به صلح رسیدم گفتم شما ستاره های آسمون صورت منید و همون تسلیم و صلح منو هدایت کرد به این دوره که گفتید لک های صورت هم میره اصلا خوشبختی

راستی اون روز خرید دوره یه برکت دیگه هم وارد زندگیم شد تشک خوشخواب زست رو هم که ۶ سال بود میخواستم بخرم خریدمش و انقدر قشنگ خودشون بدون اینکه من بگم جدا از جشنواره یه تخفیف دیگه هم بهم داد اصلا برکت در برکت بود روز خرید دوره قانون سلامتی، خدایا شکرت

استاد خیلی حرف داشتم از ابوموسی های درونم که تو این مدت کشتم و تیکش رو زدم از کافی شاپ ها تنهایی هایی که هر هفته دوبار تقریبا رفتم از خرید تنهایی هایی که رفتم از فودکورت تنهایی که رفتم از استخر تنهایی که رفتم ولی خیلی طولانی میشه ان شاءالله در زمانی دیگر مینویسم

و کشتن ابوموسی های فعال شده درون ادامه دارد

عاشششقتونم💖💖💖