live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف - صفحه 8

سلام استاد نازنینم

سلام پدر مهربانم

عیدتون مبارک

امیدوارم در سال جدید خوشی ها و تجربه و موفقیت های بسیار متفاوتی رو کسب کنید که مطمینم خلق میکنید

استاد عزیزم توی لایو از هدفگذاری صحبت شد

از نتایج گفتیدکه کسی که نتیجه تو دستش نیست حق نداره با شما صحبت کنه

من امروز میخام از نتایجم بگم

به میزانی که کار کردم نتیجه هم گرفتم

استاد جانم شروع کار کردنم با شما از دوره ۱۲ قدم در مهرماه ۹۹ بود …

من و بودم و ترس هام

من بودم و اعتماد بنفس از دست رفته

من بودم و طوفانی که به دلم چنگ میزد و منو از آینده میترسوند

من بودم و عدم اطمینان و امنیت …

من بودم و احساس گناه شدید ‌…

حرف‌هایی شنیدم که به دلم نشست

حرفایی که از خدا میگفت

حرفایی که چون مسکن قوی عمل می‌کرد

حرفایی که بوی امید میداد

وعده باغ سبز میداد

حرفایی که از رفتن به دل ترس ها میگفت

حرفایی که کمک کرد خودمو بشناسم و صدای نجواهای درونم رو بشنوم و کمکم می‌کرد تا آن نجواها را خاموش و به دلم امیدواری دادم که حل می‌شود …

استاد با این حال با شما شروع کردم

مهم نبود که من دختر زیبایی بودم

مهم نبود که من تحصیلات عالیه دارم

مهم نبود که من شغل و خانواده خوب دارم

مسیله این بود که من کل اعتماد بنفسم را در طلاق از دست دادم و استاد خودتون میدونید کسی که اعتماد بنفسش رو از دست بذه هیچ لذتی از زندگی نمیبره

خودش رو بی ارزش میبینه

نعمتهاش به چشمش نمیاد و هیچ حسی بدتر از این نمیتونه باشع

مهم نیست چه نعمتهایی تو زندگیته ،

وقتی میترسی نمیتونی قدم از قدم برداری و ترس برات یک زندان درست میکنه که از اون چهار دیواری سنگی نمیتونی رد شی ،

با کسی حرف بزنی ،

نمیتونی جایی بری و لذت ببری

با دوازده قدم شروع شد ،

از خدای مهربان گفتی

از انگیزه گفتی

از رفتن به دل ترس ها گفتی

از حل کردن ریشه آیی مسایل گفتی

از نزدن اشغال ها به زیر مبل گفتی

و با آموزش هات ترس هایم را شناختم …

رفتم تو دل ترس هام

استاد ارتباط با کسانی که از اونا آسیب های بسیار شدید روحی خورده باشی خیلی سخت بود …

نجواها میومد که فرار کن … فرار کن …

اما هر بار یاد حرف شما می افتادم که میکفتید مسیله رو حل کنید

بخودم میگفتم ارزو با کیس عوض کرذن مشکل حل نمیشع باید بمونی ترست رو از بین ببری

کنترل احساس کنی

طوری به قضیه نگاه کنی تا به احساس بهتری برسی

استاد به من افتخار کن

خودم تنها با گوش دادن به ویس ها ویدیو هات رفتم تو دل ترسم

ذره ذره ‌تیکه های شکسته روحم رو التیام دادم و درمان کردم و گذاشتم سرجاش

نذاشتم هیج دستی به کمکم بیاد

مثل دخترهای ضعیف عمل نکردم که اجازه بدم ی اقا بیاد و دستی به سر من بکشه و ساعتی حال منو خوب کنه

استاد شما الگوی من بودین وقتی گفتین اون شبی که از خونه رفته بودین و ی آقای مواد فروش میخواست از شما سواستفاده کنه و شما بهش گفتین برو گمشو …

من از شما یاد گرفتم که غرور داشته باشم و نذارم کسی به من قرص مسکن بده

کفتم من میرم درمان میشم

مشکلاتم رو حل میکنم چون هر چی هست درونمه

ی جاهایی اشتباه قانون رو فهمیدم که اونا هم تکاملی حل شد

استاد به رهایی رسیدم

چقدر از رهایی گفتید که من متوجه نمیشدم اما الان کاملا رها شدم و این چه حس عجیبی بهم میده

استاد خودت بهتر میدونی حس رهایی چه لذتی داره و مثل یک پرنده تو آسمونایی ،

از زیبایی ها لذت میبری و پرواز میکنی و اوج میگیری و هر چه بیشتر اوج میگیری مسایل روزمره زندگی که یک زمانی چه جهنمی برات درست می‌کرد کوچک و کوچک تر میشن و تو فقط داری کیف میکنی

استاد حال الانم اینه …

استاد من با خودم آشتی کردم ‌

روی خود دوستی و اعتماد بنفسم کار کردم الان برای خودم غولی شدم

همه رو دوستدارم اما وابسته به هیچکس نیستم

از بودن آدم‌ها تا هستند لذت میبرم ‌، به هر علتی رفتند با خاطرهای خوبی که کنارشون داشتم از خداوند سپاسگزارم

با خودم در صلح و تنهاییمو دوستدارم …

فکر میکنم و باورهامو میشناسم و خودشناسی میکنم و میخام سر از قانون در بیارم

استاد تازه بعد از یکسال و نیم این معمای توجه به نکات مثبت رو گرفتم چی به چیه ؟

از اول میگفتیدا اما انگار کامل در مدار درکش نبودم

اما الان جا افتاده که باید چیکار کنم

استاد اونقدر رها شدم … اونقدر قوی شدم اونقدر با اعتماد بنفس شدم که جهانی میخاد با من باشه اما من میخام که با خودم باشم

اینو توی یکی از فایل ها گفتید که اگر رو اعتماد بنفست کار کتی جهان عاشقت میشع و امروز من اینو خلق کردم

روزی که با یکی از دوستان رفته بودیم سفر و چند روز متوالی رو باهم همسفر بودیم گفت ارزو تو طبیعی نیستی

چطوری اینقدر رهایی ؟

چطوری این همه نگاه و توجه برات مهم نیست ؟

استاد کفت جالبه که ادا در نمیاری واقعا برات مهم نیست

مهم نبودن به معنای بی اهمیتی نه ها…

استاد به معنای نچسبیدن ، به معنای تشخیص اصل از فرع ، به معنای اینکه اون وابستگی رو فقط به یک نیرو داشتن …

اینو تو خودم پرورش دادم

استاد نمیدونی چقدر بخودم می بالم

چقدر شخصیت جدیدم رو دوستدارم

چقدر به خودم افتخار میکنم که نذاشتم هیچ دستی به کمکم بیاد ‌

رفتم تو خونه خودم و در رو بستم

من بودم و شما

من بودم و حرفاتون

من بودم و فکر و پیدا کردن باگ های شخصیتیم و پر کردن چاله ‌چوله ها

اون دستی که میخواست بیاد و بر سرم بکشه رو خودم کشیدم

با تکنیک آینه

اون عشق رو خودم به خودم دادم

و نتیجه آش این شده که خودم با خودم دوستم …

بهترین و ناب ترین حس ها رو بخودم میدم …

الان دیگه از ارتباط نمیترسم چه بسا افرادی که کنارم هستند از نبود من واهمه دارند که البته من همینو هم دوست ندارم ‌

من دلم نمیخاد عامل احساس بد که به اسم وابستگی یا هر چیز دیگری باشم ،

البته من عاملش نیستم ،

افکار خودشونه اما من نمیخام که میل به این افراد داشته باشم چون افراد ضعیف رو جذب میکنم

استاد فوندانسیون و پی هر ساختمانی باید محکم ساخته بشه تا با هر زلزله آیی فرو نریزه و من فوندانسیون شخصیتیم رو قوی و محکم ساختم و امروز بعد از یکسال و نیم میتونم پیش شما ادعا کنم و حرف بزنم …

استاد کامل نیستما

خیلی خیلی جای بهبود هست

اما از اون چیزی که از خودم دیدم با چیزی که امروز هستم به خودم نمره بسیار بالایی میدم و سال دیگه بازم میام براتون مینویسم

استاد جانم این از شخصیتم که برای من بزرگ‌ترین دستاورده که اگر اینو نداشته باشیم اگر کل ثروت جهان هم تو دستمون باشع بنظرم بی ارزشه

خدمتتون عرض کنم که دوره ثروت شما رو وقتی قدم ششم دوازده قدم بودم با اکانت خواهرم خریداری کردیم که اونم دوره بسیار بسیار ارزشمندی هست که الان جلسه ۱۲ رو گوش دادم و به میزان عملکردم نتیجه هم داشتم

نتایج مالی من در سال ۱۴۰۰:

۱- زدن شرکت پیمانکاری در کنار شغلم اصلیم ، که با آموزش های شما تونستم یک کار خیلی عالی بگیرم و تو کار اول ۱۵۰ میلیون سود کنم

۲- خرید سه دنگ آپارتمان که با خواهرم شریک شدیم

۳- تعویض ماشین پژو ۹۴ به دنا صفر ‌‌

استاد جانم وضعیت مالی من نسبت به سال گذشته بسیار بسیار رشد عالی داشته چیزی حدود ۱ میلیارد آورده مالی به من اضافه شده

استاد اصلا کار خاصی نکردما

فقط با فایل گوش دادن مدارم رو عوض کردم

در جایی قرار گرفتم که لاجرم اونجا ثروت بود

استاد الان میفهمم مدار یعنی چی؟

ی مثال بزنم که بدونین من خوب قانون مدارها رو فهمیدم ؟ 😍

استاد وقتی مدارت تغییر میکنه و تو جایی میری که اونجا ثروت هست برای من تشبیه به جاده شمال هست

وقتی میری شمال شاید چشماتو ببندی و درختان رو‌ نخوای ببینی

اما پوستت داره اون نسیم ملایم ، اون هوای خوب شرجی رو لمس میکنه

شیشه های ماشینت رو میکشی بالا تا باد بصورت نخوره

گوشت صدای پرندگان رو میشنوه …

یعنی همه جوره در معرض اون محیط هستی خواه ناخواه بهره میبری

وقتی مدارت تغییر میکنه و شما در مسیری قرار میگیری که در اونجا ثروت هست خواه ناخواه بهت ثروت میرسه فقط باید مدارت رو عوض کنی

استاد جانم بنظرم برای یکسال راضی کننده باشع من خودم راضی هستم

چون از مسیرم لذت بردم و ثروت هم بسمتم اومد اصلا خودمو اذیت نکردم

استاد جان الانم که دوره سلامتی اومده و من مشتاقانه بعد از تعطیلات عید تهیه آش میکنم و نتایجم رو هم میام براتون مینویسم

استاد جانم وظیفه خودم دونستم بیام و ازتون تشکر کنم و منم به اندازه خودم سهمی روی نشوندن لبخند به صورت مهربان تون داشته باشم

دوستون دارم هزارتا

مریم جان رو میبوسم

به خدای مهربون میسپارمتون 🌸💕🌸💕🌸