live | قانون هدایت به سمت خواسته ها - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

619 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 1434 روز

    سلام استادم سلام عزیزکم…ووی خدا من فدای قاون خنده هات بشم…..کلبونت که اینقد قشنگ وبازبان روان وآسان وشیرین وقابل فهم کلام خدا وقوانین جهان روبه ما اموزش میدی….

    استادجونم الان شب یلداس وخدای بزرگ برای امشب بهترین هدیه یلدا رو ازطریق کلام پر ازعشق شما به من هدیه داد….

    من الان قدم اول دوره12قدم هستم..انشالله که تا سال دیگه اینموقع ازهمه لحاظ تغییرات بزرگی کرده باشم..هم ازلحاظ درک قوانین ،هم توحیدی بودنم هم عزت نفس واحساس لیاقتم هم ثروت وپیشرفت وموفقیت وکسب وکارم ورسیدن به خواسته هام

    قدم به قدم انشاله ….

    صبح تو تمرین ستاره قطبیم ازخدای مهربون خواسته بودم که امروز سرحال وشاد باشم واون احساس شادی وشعف درونی که پر از احساس قشنگ خداییه نصیبم بشه….

    بخدا باشنیدن این فایل دقیقا همین شد هم تاییدی شد براموزشهایی که این یکماه کار میکنم وهم تاییدی بر آگاهی های همین فایل که الان گوش دادم….

    الهی شکر چقدر با شنیدن این آکاهی ها احساس رضایت میکنم…وواقعا با بعضی جاهاش ازشدت شوق به خدا وعدالتش وقوانین قشنگ وآسونی که گذاشته برامون،اشک شوق ریختم…الهی صدهزار مرتبه شکر..

    دوس دارم شب تا صبح وصبح تاشب اینها روگوش بدم…

    خدای بزرگم همینجا ازت میخام که بهم توفیق عمل خالصانه وباعشق بدی تا این دانستن ها به عمل برسه…خدایا همیشه فقط خودتی که بهم انگیزه میدی….خودتم کمکم کن که عملگراتر از قبل بشم والهامات وایده هایی که به قلبم میفرستی رو تشخیص بدم وعمل کنم….

    خداروشکر که در زمانه ای زندگی میکنم که کسی چون استاد عباسمنش هست تا بصورت واقعی وزنده اینهارو ازش ببینم وبشنوم…الهی شکر بخاطر زمان ومکان وموقعیت ومسیری که توش هستم….

    اول که این فایل سرصفحه سایت دیدم گفتم خدایا استاد کی لایو گذاشته که من خبردار نشدم….وواقعا نمیدونم چیشد که من لایوتون با استاد عرشیانفر رو خبردار نشدم….چون من همیشه سایت رو چک میکنم….بهرحال حتما حکمتی توش بده ولی خیلی توجهمو جلب کرد که بیام ببینم درمورد چیه….چون دقیقا همزمان با واردشدن به سایت اومده بودم جلسه هفتم از قدم اول رو دانلود کنم که گوشش بدم ولی این فایل هم داشت بهم چشمک میزد که بیا منو ببین …یه دل دیگمم میگفت نه نمیخواد…برو به آموزش های 12قدم تمرکز کن که همه آموزه های خوب باهم قاطی نشن بعد گیج بشی. بایه عالمه اگاهی روبرو بشی….ولی بعدش گفتم نه بابا….قاطی نمیشه بزار هردو رو گوش میدم اول ببینم این فایل لایو( که خیلی هم برام تعجب کننده بود که چموقع برگزارشده که خبردار نشدم )رو ببینم بعد میرم سراغ جلسه هفتم قدم اول….

    وخلاصه از اونجایی که هیچ اتفاقی اتفاقی اتفاق نمیفته

    ..من این فایل گوش دادم وپر بود ازیه عالمه آگاهی های ناب واساسی وقابل استفاده مخصوصا در زمان فعلی ما…..خدایا شکرت که منو هدایت کردی به این فایل….

    استاد از یه ویژگیتون خیلی خوشم میاد

    من استاد عرشیانفر وبعضی اساتید دیگه رو کم وبیش میشناسم….ولی همین یکی دوماه پیش که آگاهی هام به نسبت الان کمتر بود میگفتم اگه با وجود این اوضاع اخیر نباید به نکات منفی واخبار توجه کنیم چرا هیچکدوم از اساتید نمیان یکم روشنگری کنن،چرایکم این مسئله روبرامون باز نمیکنن که چرا نباید به اخبار توجه کنیم؟منطقش چیه ؟البته نه که دقیق نمیدونستم بخاطر چیه …میدونستم که نباید به ناخواسته ها توجه کنیم…ولی میگفتم خدایا آخه چرا باید اینهمه جوان بیگناه کشته ،چرا کشور ما ومردمم نباید رنگ خوشی وراحتی روببینن….خداییش همین یکی دوماه پیش که داشت بارون میبارید،نشستم دم درهال بارون تماشا میکردم وزار زار اشک میریختم به حال این روزای کشورم ومردمم وجوونامون….وواقعا از خداوند هدایت خواستم که کمکم کنه آیا باید همجهت بانگرانی مردم وداغدار این کشته شده ها باشم یا بیخیال باشم وبرام فرقی نکنه که داره چی به حال وروز مردم میگذره….واین برام انگار یه معیار منفی بود که بیخیال از حال وروز مردمم خوش بگذرونم وقشنگیها رو ببینم و اینهمه دعوا واغتشاش وتظاهرات واعتزاضات رونبینم…انگار فکر میکردم اینجور بنده خوبی برای خدا نیستم…..

    اما الان با این منطقی که شما ازقران درمورد پیامبرمون درمورد حضرت موسی با فرعون وبقیه مثالهایی که زدین …..قشنگ برام واضح شد اصل واساس مسئله چیه ومن باید کدوم مسیر انتخاب کنم وبه چه افکاری اجازه ورود به ذهنم رو بدم….

    خداوند خیلی قشنگ با کلام شما وفایل شما هدایتم کرد….

    البته بعد ازهمون روزبارانی وبعد ازاون گریه کردنام ودرخواست هدایت از خداوند فردا صبحش با یه فایلی ازشما که تو سحرگاه بعدازنماز صبح دیدم جوابمو گرفتم ولی این دیگه فوق العاده بود مهر تاییدی بود بر روی هرآنچه که تا این مدت یاد گرفته بودم….و واقعا این فایل ارزش هزار بار گوش دادن داره….من خیلی معتقدم به این:« کسی که طالب هدایت باشه راه رو پیدا میکنه»

    وخیلی معتقدم که خداوند هرلظه داره منو هدایت میکنه….

    بازم خدایا شکرت

    استاد عزیزم دستت درد نکنه

    توبهترینی تو عالی ترینی

    این بار هم مثل همیشه تو فایلت گل کاشتی

    دمت گرم بنده خوب خدا…

    خدا اجر فراوان افزون بهت بده..

    چرا که همین الان هم زندگیت سرشار از اجر وپاداشه.

    درپناه حق باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    مریم جُلقازی گفته:
    مدت عضویت: 943 روز

    بسم رب نور

    من عاشق این صفت رب ام هستم«نور»، می نویسم رب نور چون الله یکتا نور زندگی من بوده و هست

    چون این نور در تاریک ترین شرایط زندگی و فکری من از جایی که فکرش رو نمی‌کردم بر من و زندگیم و قلبم و وجودم تابید و هر روز روشن و روشن ترش کرد، ای به قربون این رب نور برم که من رو از تاریکی به روشنایی رسوند، چه قشنگ الان این آیه در ذهنم نقش بست:

    «الله ولی الذین آمنوا،یخرجهم من الظلمات الی النور»

    چندوقتی بود که داستان هدایت افراد رو میخوندم و دوست داشتم خودم هم بیام داستان هدایتم رو بنویسم اما اصلا یادم نمیومد از چه تاریخی بود، فقط یادم از لایو استاد عباسمنش با آقای عرشیانفر بود و دقیق یادم که یک شب بارونی بود که من خونه مادربزرگم بودم و چند وقتی بود که بخاطر اتفاقات بیرونی در یک همهمه و شلوغی ذهن و کلی سوال بودم که الان تو این شرایط باید چیکار کرد نقش من چیه؟هر روز یه مسیری رو میرفتم و گاها نتایج هم بدتر میشد چون مسیر من اشتباه بود، چون داشتم تو تاریکی قدم‌ برمیداشتم و میرفتم به تاریکی بیشتر و بیشتر، اما از اونجایی که من دنبال جواب سوالم بودم که من الان باید چیکار کنم؟من دنبال راه درست بودم هدایت شدم بهش، یادم که من چندین ماه قبل تر با شما و پیجتون و سایتتون آشنا شده بودم،اما اون موقع تو مدار این آگاهی ها نبودم،اون زمان دنبال کسب ثروت بودم و دنبال دوره های ثروت بودم که اومدم تو سایت و قیمت محصول شما رو دیدم و صادقانه بگم(با عرض معذرت از استاد خوبم که الان اینارو می‌نویسم چون می‌خوام صادقانه باشه مسیر هدایتی مینویسم) گفتم واااای چه خبره چه پول الکی میگیره چه دکون بازاری مگه چی میخواد بگه که سه تا دوره هست هر محصول هم قیمتش حول و حوش 10 تا 13 میلیون بود و به سرعت اومدم از سایت بیرون و یه حسی هم داشتم که آفرین مریم کار درستی کردی پول الکی ندادی!!!(یعنی الان که دارم می‌نویسم میفهمم وقتی تو مدار یه چیزی نباشی همه چی منطقی میاد برات میگه نه تو داری کار درست رو میکنی، دنیا هم میومد می‌گفت نه اشتباه میکنید مریم جان این دیدگاه تو من مطمئنم اون موقع تو کتم نمی‌رفت)

    خلاصه بخوام بگم من رفتم فایل ثروت یه استاد دیگه ای رو که قیمتش یک چهارم فایل شما بود و فقط یه فایل بود رو با کلی حال خوب و افتخار و احساس برد تهیه کردم و شروع کردم به کار کردن، البته بگم که اصلا دست و دلم نمی‌رفت برای انجامشون، نمیدونم چرا حرف هاشون و تمرین هاشون به دلم خیلی نمی‌شست و با اینکه همه رو گوش کردم (البته واقعا بی انصافی نباشه گفته های خوبی هم داشتند و به مدار اون زمان من خیلی از صحبت هاشون منو راهنمایی کرد) اما در کلیت بخوام بگم نمی‌دونم چطور حسم رو واضح اونطوری که باید به دلم بنشینه نبود و بهتر بگم مسیر من نبود شاید، در این حین من گاهی از استاد ویدیوهای کوتاه اینور و اونور میدیدم، یبار با یکی از دوستانم صحبت استاد عباسمنش شد و گفتم آره می‌شناسمشون خیلی دوره هاشون گرونه چه خبره مگه چی میگن؟و خلاصه من هنوز تو مدار شما نبودم، تا رسید به اتفاقات مهر و آبان سال 1402 و من رفته بودم تو پیج استادی که دورشون رو تهیه کرده بودم و انتقاد و انتقاد که چرا شما هیچ حرفی نمیزنید و شما هم به فکر منافع خودتون هستید و دایرکت دادم کلی و کلی زیر پست ها کامنت می‌نوشتم و اصلا حس خوبی نداشتم به این عدم واکنش دادن به اتفاقات افتاده شده،نمیدونم چی شد اومدم تو پیج استاد عباسمنش و دیدم استاد دقیق یادم نیست یکی یا دو تا فایل در این خصوص گذاشته بودند، منم گوش کردم و با اینکه مخالف نظر من بود نمیدونم چطوری بعضی حرفاشون به دلم نشست و تو ذهنم موند و تو یه جلسه ای که به دورهمی با یک استاد خودشناسی داشتم و بچه ها جمع شده بودند که ایشون تو اون شرایط یکم آگاهمون کنه و حال همه هم ناخوب بود من با اینکه نظر شما کااااملا با نظر جمع اونجا مخالف بود تمام عزمم رو جمع کردم که اصلا این نظر رو مطرح کنم(تو دلم میگفتم الان میگفتم الان یه هجمه بهم وارد میشه اما توجه نکردم و گفتم) یه بخشی از صحبت های شمارو گفتم و در کمال تعجب دیدم این استاد گفتند با همه‌ی حرف شما موافق نیستند، انقدر نوع نگاهشون به صحبت های شما عجیب بود برام که مطمئن تر شدم که حرف شما درسته و این ها دارند احساسی حرف میزنند، من اونجا اسمی از شما نیاوردم گفتم یجایی یه آقایی داشتند میگفتند که اون دوستم که شمارو از قبل می‌شناختند گفتند استاد عباسمنش رو میگی؟ ایشون که کلا به فکر خودشونن اصلا کسی براشون مهم نیست (عذر میخوام که اینو میگم فقط برای کامل گفتن چیزی که در خاطرم هست میگم) ایشون به مادر خودشونم فکر نمیکنند چه برسه به بقیه آدم ها و جامعه، نمی‌دونم چطور شد که این حرف های بقیه من رو نسبت به صحبت های شما نرم تر کرد و صحبت های اون هارو نمی‌پذیرفتم،

    خلاصه من در پی یافتن جواب سوالم بودم که نقش من اینجا چیه؟ الان اگه سکوت کنم پس من چه نقشی دارم تو این شرایط ظلم و عذاب وجدان میگرفتم، از طرفی چیکار کنم که درست باشه؟راه درست چیه ؟یجورایی ته دلم میدونستم جنگیدن غلط اما نمیدونستم درستش چیه که دقیق یادم نیست از طرف گروه استاد عرشیانفر پیام دریافت کردم برای این لایو یا تو اینستاگرام دیدم که وسط مهمونی بودم اما اومدم تو اتاق و یادم که هندزفری هم نداشتم اما صداشو کم کردم که کسب هم بهم نگه چیکار می‌کنی و انگار یکی بهم بگه حتما این لیو رو گوش بده صداشو کم کردم که فقط خودم بشنوم و وقتی صحبت های استاد عباسمنش رو در خصوص جهان دو قطبی شنیدم در من یه اتفاقی افتاد که واقعا نمیدونم چی بود میتونم توصیفش کنم که انگار دری بر روی قلب من باز شد و نوری اومد تو… ، بعدش یه حال عجیبی داشتم، دیگه نرفتم سراغ اخبار و کلا تو اینستا هم فعالیت اعتراضیم رو قطع کردم و کلا سعی کردم تو این فضا نباشم و به آدم ها هم نخوام چیزی بگم، فقط کار خودمو بکنم، ازونجا شد که من وارد این فضا شدم ، امروز خیلی هدایتی به این فایل رسیدم و اصلا نمیدونستم استاد تو سایت گذاشتند و وقتی استاد تاریخ رو گفتن باورم نمیشه که یکسال گذشته که من تو این مسیر هستم، مسیر هدایت من از اینجا استارت خورد و من خودم باورم نمیشه که چطور شد که من به این سایت و به این آگاهی های ناب هدایت شدم، به استاد عباس منشی که خودشیفته گونه دوستشون ندارم، ازشون بت نساختم که بعدا بخوام این بت رو بشکنم، خیلی یواش یواش و تکاملی این هدایت اتفاق افتاد و دلیل اینکه من هنوزم اینجا هستم رو همین میبینم، که توحید استاد به قدری منو شیفته خودش کرد که من استاد رو نمیپرستم ، من دیوانه وار و خودشیفته گونه به استاد محبت و ارادت ندارم، من از دل بهشون محبت و ارادت دارم، چیزی از استاد در دل من نشسته که کار عقل و دل و منطق من نیست، چیزی هست که استاد از عشق الهی خودشون بازتاب میدن در وجود من، آگاهی هاشون صحبت هاشون به جان دل من میشینه، اصلا نمی‌دونم چطور توضیحش بدم فقط خدارو هزاران بار شکر میگم و می‌خوام این حس شکرگزاری هر روز در من بیشتر بشه که من اینگونه هدایت شدم به این مسیر و این نور الهی هر روز درخشان تر و از روزنه های بیشتری به قلب من تابید و روشنش کرد

    دوست داشتم که زیر این فایل بنویسم که اوا بمونه به خاطر خودم و بعد استاد عزیزم و دوستان نازنینم بخونن این نوشته رو که ابتدای مسیر هدایتی من بود و به قول استاد این باور بیشتر و بیشتر در وجود هممون نقش ببنده که اینکه استاد میگن شما فقط رو خودتون کار کنید دنیا از بی نهایت طریق آدم هارو به سمت شما میاره یعنی چی، مسیر خود من اینو بهم نشون داد که مریم ببین و به خاطر بیار که تو از کجا وارد سایت شدی و چه مسیر تکاملی رو در پیش گرفتی و الان کجای این راه هستی…

    خدای من عاشقانه از تمام وجودم ازت سپاسگزارم

    من هر روزه ازت هدایت می‌خوام

    من کار خطاطی میکنم و اولین تابلویی که روش کار کردم این شعر زیبا بود که خیلی دوستش داشتم و دارم و جلوی چشمانم هست:«ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده»

    ای به قربان تو که مرا خوانده ای بشم، هر لحظه راه رو نشانم بده

    استاد عزیزم بی اندازه سپاسگزارم وجود شما و آگاهی هاتون و عمل خودتون به آگاهی هاتون هستم که به نظر من همین عمل باعث شده حرف های شما به عمق جان من بشینه، از خدای خوبم براتون نور و روشنی رو تو ثانیه ثانیه زندگیتون طلب میکنم، دوستون دارم و از خدا می‌خوام که این توفیق رو به من و همه‌ی هم کلاسی های عزیزم بده که همواره اول با تمام وجود شاکر خودش و بعد شاکر و شاگرد شما استاد خوبمون باشیم.

    در پناه «رب نور» باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    مرضیه اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 997 روز

    استاد عزیزم سلام

    من با این لایو با شما آشنا شدم و عضو سایت شدم دقیقا یادمه – اون روز صحبت های شما خیلی به دلم نشست آبان ماه 1401 بود و من تقریبا از ابتدای سال با استاد عرشیانفر عزیز آشنا شده بودم که همین جا از ایشون هم تشکر می کنم که واقعا در شناخت من از خداوند و در افزایش حال خوبم بسیار تأثیرگذار بودند و براشون بهترین آرزوها را دارم. اون زمان وقتی ایشون با شما صحبت کردند و من متوجه شدم شما استاد ایشون هستید وارد سایت شما شدم و از همین فایلهای روز شمار شروع کردم به گوش دادن تقریبا هر روز یکی را گوش میدادم و کم کم بود که به جایی رسید که جدی تر شد و من در صحبت های شما اصولی را یافتم و تفاوتهایی را یافتم که تا حالا نشنیده بودم.

    وقتی که شما از صد در صد بودن خلق زندگی توسط خودمون صحبت می کردید وقتی شما هیچ عاملی را موثر نمی دانستید وقتی شما می گفتید که خدا تصمیم نمی گیره ما هستیم که زندگی مون را می سازیم و او هدایت می کنه وقتی با قدرت می گفتید من متوجه اصولی در آموزش های شما شدم که تا به حال نشنیده بودم و برای من بازی جذاب تر شد. که چطوری؟ استاد چی میگه رو چه حساب اینها را اینقدر با قدرت میگه؟؟ و من کنجکاو شدم

    بعد از یک مدت به صحبت های شما در مورد عشق و رابطه رسیدم چون این بخش در واقع همون خواسته من بود که در آن بسیار آسیب دیده بودم. دیدم صحبت های شما در مورد رابطه خیلی جذابه و تعریف من از عشق و رابطه عوض شد و به دلم نشست که آره این درسته و هدایت شدم به دوره بسیار بسیار بی نظیر عشق و مودت

    این دوره را خریدم که رابطه را یاد بگیرم و شما اول دوره خواستید که فقط با من باشید و فقط به آموزه های من گوش بدید و من دیگه همه را رها کردم و به طور جدی وارد سایت شدم و دیگه برام جدی شد کار کردن روی دوره

    در همون جلسه اول دوره عشق و مودت متوجه اصولی شدم که شما بیان می کنید و من اصلا نمی دونم و انگار عملیات اصلی آموزه های شماست توجه به نکات مثبت، توجه به زیبایی ها، هماهنگی ذهن و روح، ….

    ولی من گوش می دادم و هر چی را می تونستم انجام می دادم و نشانه ها می آمد و …. این شد که یک سال و نیم است من اینجام و هنوز در حال کشف و شهود خودم هستم و شناخت قوانین و درک آنها و به کار گرفتن آنها و این راه دیگه تمومی نداره

    من آمده بودم به رابطه به عشق برسم ولی همه را رها کردم و به خودم چسبیدم به خدا چسبیدم

    استاد اینها را گفتم که یادم باشه از کجا شروع کردم یادم باشه که تغییر کرده ام از همه مهمتر یادم باشه که خداوند چگونه هدایت می کنه و با تغییرات ما چگونه آدم ها و موقعیت های جدید را برامون به وجود میاره

    استاد من شما رو نمی شناختم و تا سال قبلش استاد عرشیانفر هم نمی شناختم و اصلا در این وادی ها نبودم الان استاد ایمان دارم که آمدن و رفتن و ماندن آدم ها همه و همه بر اساس یک نظمی است الان استاد اگر دوستی از زندگی من حذف میشه یا دیگه ارتباطمون قطع میشه دیگه ناراحت نمی شم دیگه شک نمی کنم دیگه تسلیم هستم تسلیم دقت و نظم هستی

    استاد اگر در یک جمله بخوام آموزه های شما را خلاصه کنم اینه که شما مسئولیت صد در صد زندگی خودم را به خودم دادی حتی یک درصد هم جا نذاشتی برای هیچ کس و هیچ عامل بیرونی

    همین درس که پذیرشش برای من طول کشید ولی اینقدر شاهد دارم که هی به ذهنم میگم. همین درس باعث شد که من دائم در حال کنکاش درونم باشم و تمام افکار و باورهام را جراحی کنم و الحق که خداوند بسیار کمک می کنه بسیار هدایتگره استاد من حتی وقتی دارم مسائلی را کشف می کنم به کامنتی هدایت میشم که مرا بیشتر راهنمایی کنه به فایلی هدایت میشم که من بهتر متوجه بشم

    استاد از شما متشکرم که اینقدر محکم اصول را میگید اینقدر با اطمینان بدون ذره ای تردید میگید که راه را برای بیراهه رفتن می بندید

    قبول مسئولیت کامل زندگی هم می تونه سخت باشه هم می تونه لذت بخش باشه

    سختی برای زمانی است که متوجه رابطه خودت با تجربه زندگیت نمیشی و زمانی لذت بخش میشه که اون سیم رابط بین خودت و اون تجربه را پیدا می کنی و اون سیم را قطع می کنی و تجربه جدیدی را خلق می کنی

    استاد از شما ممنونم که مرا وارد دنیای جدیدی کردید

    استاد شاید باورتون نشه من بعضی اوقات اینقدر در حال خوبم و دارم فرکانس های خوب میفرستم که دوست ندارم بخوابم چون شما تو یک فایلی گفته بودید ما می خوابیم فرکانس هامون قطع میشه میگم حیفه بذار فرکانس خوب بفرستم و نخوابم

    سپاسگزار شما هستم دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    فرانك 1پروانه سیاه گفته:
    مدت عضویت: 2578 روز

    سلام به استاد حال خوب کن عزیزم

    خیلی خوشحالم از بابت گوش دادن به این فایل خوب که من واقعاً بهش نیاز داشتم،

    من با شناختی که از خودم تا الان پیدا کردم فهمیدم که یکی از پاشنه آشیل های من موارد سیاسی هست و تو این ایام خیلی روی خودم کار کردم تا حالمو با دور موندن از اخبار این روزها، خوب نگه دارم و در عین حال بعضی وقتا هم عذاب وجدان میگرفتم ولی الان با گوش دادن به این فایل تونستم به صورت منطقی ذهنمو آروم کنم که واقعاً همینطوره که استاد میگه، من خیلی مثال با چشم خودم دیدم که کسایی که تو انقلاب 40 سال پیش بودن و معترض بودن و به حساب خودشون باعث این انقلاب شدن، بعد انقلاب هم بیشترین ضررهارو کردن و الان بسیار پشیمونن و هیچ وقت حالشون خوب نشد، همیشه یه خشم و ناراحتی دارن چون همیشه تمرکزشون روی همین موارد بوده و کسایی که اصلاً وارد ماجرا نشدن بیشترین برد کردن.

    نکته کلیدی این فایل به نظر من همین چیز ساده ولی در عمل سخته که باید فقط و فقط تمرکز و توجهت کنترل کنی و معطوفش کنی به خواسته هات، از خواسته هات صحبت کنی، در موردشون ببینی، به قول استاد امکان نداره که بتونی به چپ توجه کنی و بری سمت راست، این جهان اینجوری کار میکنه که تو به هرچی توجه کنی به سمت همون هدایت میشی .

    ما تو دنیای دو قطبی زندگی میکنیم: بالا و پایین ، زشت و زیبا ، جنگ و صلح، سلامتی و مریضی ، فقر و ثروت

    و تو به هر قطبی توجه کنی به سمت همون کشیده میشی و بیشتر و بیشتر از همون چیز وارد زندگیت میشه و تجربش میکنی.

    هرگز و هرگز همه افراد ثروتمند نمیشن

    هرگز و هرگز همه همیشه سلامت نیستن

    هرگز و هرگز همه در روابط عالی نیستن

    فقط اونایی که به زیبایی ها توجه میکنن روز به روز به سمت زیبایی های بیشتر هدایت میشن

    حالا از کجا بفهمیم که توجهمون به کدوم قطب از هرچیزی هست ؟ از احساسمون که اگه احساست خوبه و حالت خوبه و خوشحالی وقتی به اون قضیه فکر میکنی یعنی داری به قطب مثبت توجه میکنی یعنی به خواستت داری فکر میکنی ولی اگه احساست بد باشه داری به ناخواستت توجه میکنی.

    توی قرآن هم هرگز نمیگه برو بجنگ، حتی میگه برو با فرعون با زبان نرم صحبت کن

    چون با هرچیزی که بجنگی ، بیشتر اون وارد زندگیت میشه

    وقتی آزادی میخوای باید به آزادی توجه کنی نه به محدودیت

    جهان هیچ وقت نمیزاره که همه یک دست بشن ، وقتی جهان یک دست بشه فاسد میشه.

    این دیدگاه که اگه ایران بهتر بشه، زندگی من بهتر میشه خیلی ایراد داره و یه شرک هست، چون زندگی تورو حکومت درست نمیکنه بلکه افکار و باورهات هستن که میسازن.

    جهان به افکار تک تک ما جواب میده

    مگه کم دیدیم که خواهر برادری که تو یه خونه و یه شرایط بزرگ شدن ولی زندگی هاشون زمین تا آسمون با هم فرق داره

    یکم که بهش فکر کنیم خیلی برامون باور پذیر میشه که واقعاً فکرمونه که باعث میشه ما چی تجربه کنیم تو زندگیمون

    و در آخر بگم که خوبه همیشه با نتیجه حرف بزنیم

    این قانون جواب داده که سید حسین عباسمنش ده ساله که به تعداد انگشتای دست اتفاق نازیبا براش نیفتاده.

    خدایا شکرت که مارو به این راه زیبا هدایت کردی ، راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه راه گمراهان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    صحرا دختر طبیعت گفته:
    مدت عضویت: 2706 روز

    سلام سلام سلام به خدای فراوانی و آسانی ها که قراره خیلی طبیعی و عزتمندانه منو به خواسته هام برسونه

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان خوش فرکانس توحیدی

    آگاهی های این فایل خیلی ناب و فرکانسی بود و چه مرور خوبی شد از اون فایل 50 دقیقه توحیدی که البته من فایل های سفر به دور آمریکا با تراک کمپر رو هم بهش اضافه میکنم ، (فایل قانون تغییر ناخواسته + فایل های زیبای سفر به دور آمریکا )

    همان 16 ثانیه ابتدایی قسمت 145 سفرمون ….

    که استاد بعد ضبط فایل ، میاد اسباب سفر رو آماده می‌کنه ، الهی من قربون شما دو عزیز دل بشم که در این مدت متوجه شدم که چه ثروت و نعمتی کنارم بوده و من متوجهش نبودم…

    ترکیب فوق العاده این دو باهم چنان انرژی در وجود الهی صحرا ایجاد کرد که سرتاسر رشد و پرورش و آگاهی به همراه داشته و خواهد داشت…

    این ترکیب جادویی + تصمیم‌ آگاهانه مون برای اعراض از ناخواسته ها ، باعث شد که خیلی راحت بتونیم افکارمون رو کنترل کنیم و از شرایط حساس کنونی همیشگی روی برگردانیم.

    صحرا با شروع سفر بلافاصله رفت آگاهانه داستان هدایتش رو‌ نوشت تا یک ردپای اساسی باشه و البته مشت محکمی به دهن نجوا

    امروز 30 آذر 1401 ، 21 دسامبر 2022 و شروع سفرمون 30 سپتامبر ، 8 مهر بود ؛ نزدیک به 3 ماه پیش…

    چقدر زود گذشت این جریان

    کدوم جریان ؟؟

    چقدر این کلمه « جریان » رو دوست دارم و اون تفاوت ما با اکثریت جامعه ، ما چه جریان زیبایی رو دنبال کردیم و چقدر چقدر چقدر زیبایی و فراوانی دیدیم و خدا داند چه اتفاقات خوبی در راه و بقیه جامعه درگیر چه جریانی بودند….

    نوشتن این تاریخ ها یادآوری خوبی که برای درک بهتر اینکه کجا بودیم و الان کجا هستیم ؟؟

    همین مدت برای من پر از تجربه و تجربه و تجربه بود که دوست دارم باهاتون به اشتراک بگذارم.

    ابتدای فایل منو برد به سال 88 ، نه اون اتفاقات نازیبا ، بلکه تصمیم صحرا برای شرکت در دانشگاه در اون شرایط حساس کنونی

    به قول یکی از دوستان خوبم که گفت تو دانشگاه نرفتی نرفتی حالا تو این شرایط؟!؟!

    و من برام سوال شد که مگه چه شرایطی هست!؟!؟

    اون موقع با استاد آشنا نبودم ولی به دنبال خودشناسی و تغییر و رشد فردی بودم

    و جالب‌تر آنکه همون دوست قدیمی که الان هم فرکانس نیستیم در این شرایط تماس گرفت ، صدایش پر از نگرانی و غم و من فارغ از شرایط بیرونی ، با آرامش و خنده بر لب ، در حال قدم زدن در حیاط مدرسه طبیعت زیبا ( که جذبش کرده بودم ) پاسخش رو دارم…

    این عزیز تعجب کرد از پاسخی که بهش دادم ؛ چون گفتم من تمرکزم روی تغییر آنچه که میتوانم هست نه آنچه که از توانم خارجه

    این دوست من یک زن بسیار بسیار هنرمند ، توانمند و خودساخته ی مثبت اندیشی ست که برای رشد فردی خودش همیشه در تلاش بوده ، قرآن رو بارها بارها مطالعه کرده و در دهه ی 20 زندگی من ، یک انسان تاثیر گذاری برام من بوده ولی از ی جایی به بعد این تفاوت فرکانسی کار خودش رو کرد…

    و مسأله بعدی همین رشد آرام آرام صحرا و لذت بردن از مسیر بود که با سوت زدن و شادی و آرامش همراه بود نه با چاله چوله های سنگلاخی

    در این مدت باعث شد با بی نهایت دست خداوند آشنا بشم ، پدر و مادرهای آگاهی که برای رشد کودک شون دوست داشتند یک تسهیل‌گر توانمند و شاد کنار فرزندشون باشه.

    « ساخت ثروت به آسانی و راحتی از آنچه که علاقه دارم و لذت میبرم »

    در این مدت تمرکزم روی تقویت احساس ارزشمندی و لیاقت و توانمندی خودم و خلق ثروت از توانایی هام بود

    چون اندکی بهتر باور کردم که

    من بدون هیچ قید و بندی دوست داشتنی و ارزشمند هستم و به آسانی و راحتی میتونم از آنچه که علاقه دارم پول بسازم

    چون باور کردم که من دختری خلاق و توانمند هستم

    و نکته ی بسیار بسیار مهم درک عمیق تری از نیروی هدایت داشتم ، اینکه هر کدوم از ما قطعا در زمان مناسب ، در مکان مناسب خودمون قرار داریم و با اعتماد به الله مهربانی ، نگرانی معنایی نداره و چون رها هستی و همه چیز قطعا به نفع تو خواهد بود.

    ماجرا ازین قرار بود که قبل از این داستان ها ، من به مکان فوق العاده ای هدایت شده بودم که نماد فراوانی و فراوانی و نعمت و ثروته ، فضایی است برای تعامل فعالین و علاقمندان حوزه کودک با خود کودک و خانواده ها و همچنین فضایی برای رشد و پیشرفت و یا برای دیده شدن و فالور جمع کردن و… ( انتخاب با خودته)

    و بعد قرار شد هر کدوم از اعضا ، کاری در این شرایط حساس کنونی انجام دهند ، کتاب و قصه ها انتخاب میشدند ، قصه گوها انتخاب می کردند و برنامه ها چیده میشد ولی….

    ولی ی آمااااا داشت…

    اون موج فکری اکثریت جامعه و انقلاب کردن ها در فضا جاری بود و صحرا در مقاومت و دو راهی

    دوست داشتم که این تجربه رو کسب کنم و به ترس هایم غلبه کنم و عضله تصمیم گیری ام رو تقویت کنم که لازمه اش انجام گفتگو های خوب و شنیدن ورودی های نامناسب بود ولی خبر خوب این بود که من دسترسی به دنیای مجازی نداشتم…

    خیلی خوب یادمه زمانی که تصمیم گرفتم رها باشم و خودم رو بسپارم به جریان زیبای هدایت

    و بعد با احساس خوب و داشتن آرامش ، آگاهانه قصه های خوب رو انتخاب میکردم و شروع میکردم به تمرین و تمرین و تمرین کردن

    میدونید آخر سر چی شد ؟؟

    همه‌ی برنامه ها انجام می‌شد ولی برنامه های صحرا به آسانی و راحتی کنسل می‌شد ، شاید اگر قبلا بود به خاطر وجود ترس ها خوشحال میشدم ولی داستان این بود که صحرا اون صحرای سابق نبود ، در عرض 2 هفته چنان عضله ای در تصمیم‌گیری برای خودش ساخته بود که به جای مکث چند روزه و ترس از اعلام آمادگی برای پیش بردن پروژه ، در کثری از ثانیه تصمیم می‌گرفت و احساس آمادگی می‌کرد برای اجرای کارگاه حقوق کودک ‍

    داستان ، داستان زیبای فرکانس بود و متفاوت بودنت با بدنه جامعه

    در این مدت ذهنم رو آگاهانه روی فراوانی نعمت و ثروت و زیبایی های اون فضای فوق العاده گذاشتم و زمانی که در جلسه می‌خواستیم گزارش 2 ماه مون رو اعلام کنیم ، به دور از استرس و تنش های اکثریت ، گزارشی متفاوت ارائه دادم که به قول مدیر مجموعه که چه خوب صحرا تو‌ رسالت ت رو پیدا کردی و من در دل گفتم ( داداش شما استاد عباسمنش ندارید که…)

    یک دنیا ممنونم برای این فایل زیبا ، این مسیر الهی و این سایت توحیدی

    دوستون دارم ی عالمه

    هر چی بگم باز کمه

    صحرا دختر طبیعت ‍️

    بماند یک ردپا در 30 آذر 1401 ، 21 دسامبر 2022

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      ریحانه آهنکار گفته:
      مدت عضویت: 4048 روز

      صحرای جانم

      لذت بردم از خوندن کامنت قشنگت دوست خوبم

      اخ که چقدر قشنگ اتفاقات برای کسی که ذهنش رو کنترل می کنه ، رقم می خوره و جهان چقدر قشنگ پاداش میده

      کلا عاشق این خدا و قوانینش هستم، اونجا که تو نگران نمیشی از آماده نکردن و از قبل نچیدن برنامه ها و فرمونو میدی دست خود خدا که ببرتت، به جایی میرسونتت که مدیر مجموعه هم زبون خدا میشه و میگه: تو رسالتت رو پیدا کردی!

      خدارو شکر عزیزم، خیلی بهت تبریک می گم و مطمئنم در همین سایت شاهد پله های بلند ترقی و پیشرفتت خواهیم بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        صحرا دختر طبیعت گفته:
        مدت عضویت: 2706 روز

        سلام ریحانه عزیزم

        امیدوارم حال دلت خوب خوب خوب باشه.

        ممنونم برای زمانی که گذاشتی و کامنت منو خوندی ، دوست قشنگم….

        ممنون برای دعای زیبا و پر برکت ت

        آره واقعا شنیدن کلام خداوند از مدیر مجموعه « چقدر خوب که تو رسالت ت رو پیدا کردی» خیلی بهم چسبید.

        چند روز پیش در یکی از جلسات مون یکی از بچه های اون کنفرانس بین المللی ، اون مجمع زیبا و الهی world forum رو بعد 2 سال دیدم…

        بعدش بهم میگه تو چه انرژی خاصی داری ، مثل عروسک های توی قصه ها میمونی…

        همیشه برات اتفاقات خاصی می افته!!!!!

        و من در دل میگم ( ستاره قطبی نمیدونه چه ها می‌کنه…)

        اگر قبل من بود چرایی ماجرا رو غیر مستقیم هم که شده توضیح میدادم ولی مدتی هست روزه سکوت اختیار کردم و….

        میدونی هر وقت این انسان شریف و بچه های فوق العاده موسسه احوالپرسی میکنن من ناخود آگاه و با احساس خوب درونی پاسخ میدم و خیلی خوب متوجه تعحبش میشم!!!!!!!!

        چون واقعا نمیتونم مثل بقیه صحبت کنم…

        چون اخباری رو دنبال نمیکنم که بخوام دل بدم بهشون و…

        چون تمرکزم روی بالابردن سرمایه‌ای تخصصی م هست…

        این موسسه و کارگروه و فعالیت های فوق العاده شون ، همه و همه جریان هدایتی است برای رشد و رشد و رشد بی نهایت صحرا……

        من در دل اون پندمیک و بیماری به جریان شگفت انگیز world forumدعوت شدم….

        خدا داند که چه اتفاقات بی نظیر و فوق العاده ای برای دختر طبیعت در راهه….

        آخ که چه کیفی میده در دل همه ی این ماجراها ، تو داری اعراض کردن ها ، توجه به زیبایی ها و فراوانی ها ، تمرکز بر نکات مثبت آدما و محیط و از همه مهم تر برانگیخته کردن وجود الهی آدما ، رو داری بهتر یاد میگیری…

        خدایا شکرت شکرت شکرت برای داشتن این سایت توحیدی الهی ، داشتن استاد و مریم عزیزم و دوستان خوش ذوق و ارزشمندی مثل ریحانه عزیزم

        ( البته بگم تعداد دوستان توحیدی و هم فرکانسم خیلی خیلی زیادتر شده مثل حمید و کوروش و هدیه و الهه و بهاره و سیما عزیز و ی عالمه آدم فوق العاده دیگه که البته محمد فتحی رو هم که میشناسی ، پسر خوش ذوق ماجراجو خوبمون رو…

        به امید الله مهربانی ها شاهد خواندن موفقیت های تو و حنای عزیز باشم…

        البته شنیدن شان ، در پاتوق همیشگی من در اون پارک دنج به هنگام دیدن غروب زیبای خورشید و قدم زدن در پارک فوق العاده ی قائم باشه خیلی خیلی خیلی میچسبه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    صبا بانو گفته:
    مدت عضویت: 1338 روز

    سلام به تمام اعضای خانوادم

    فایل رو در دقیقه 35_36 استپ کردم و اومدم بنویسم در موردش چون آگاهی بر من واضح شد که عقل و هوش رو از ذهنم برده

    ( قانون اینه که از هرچی شکایت میکنید بیشتر تو زندگیت تجربش میکنی،حالا که داستان اینه و بحث سر ازادیه به جای جنگیدن با دولت و محدودیت و … بیا به زیبایی ها و آزادی ها توجه کن و لاجرم خداوند تورو به آزادی بیشتر و زیبایی بیشتر هدایت می‌کنه)

    یکی از دلایلی که این شرایط به وجود اومد

    اینه که همه فک میکنن باید دولت تغییر کنه که زندگیشون خوب بشه

    فک می کنن یک عامل بیرونی از اون ها باعث بد بختی هاشونه

    فک میکنن باید یه چیزی بیرون از خودشون رو تغییر بدن که به اون احساس خوب و به اون رضایت برسن

    حس میکنن یه چیزی بیرون از اونها غلطه

    در حالی که قانون اینه که

    ° تویی که باعث خوشبختی یا بدبختی خودتی!!°

    اگ بدبختی به خاطر بی مسئولیتی خودته

    اگ بیکاری به خاطر بی عرضگی خودته

    اگ احساست بده فقط و فقط و فقط تنها مسئول و باعث بانیش خودتی نه کس دیگه

    و من صبا باید مدام با خودم تکرار کنم که

    دنبال یه عامل بیرونی نگرد! فکر نکن اگ دولت عوض شه تو خوشبخت میشی به همه خواسته هات می‌رسی بلکه بدون تنها عاملی که می تونی تورو به خوشبختی برسونه خودتی

    بدون که تنها و تنها دلیلی شرایطی که داری چه خوب چه بد خودتی

    وقتی این جمله رو از استاد شنیدم انگار دوباره یادم اومد که

    ( باید برای تغییر شرایطم •خودم• تغییر کنم نه هیچ بنی بشر دیگه)

    برای تغییر زندگیم ،من باید باورهای و ورودی هام رو تغییر بدم ^ شرایط^ خود به خود با من تغییر می‌کنه

    این خیلییی نکته مهمیه

    من زمانی که شروع کردم به کارکردن روی عزت نفسم،همون موقع که تصمیم جدی گرفتم خواهرم دوره عشق و مودت خریداری کرد و باهم داریم کار میکنیم و استاد یه جمله خیلییی قشنگ داره

    (زمانی که من تغییر کردم شرایطم تغییر کرد،اینطوری نیست که اول شرایط تغییر کنه و بعد من بخوام تغییر کنم)

    و این دقیقا خود خود قانونه،

    آزادی بیشتر میخوای؟ توجه روحت رو شبیه توجه ذهنت کن

    ( یه چیزی اینجا بگم،دوره عشق و مودت..برای کسی که میخواد قانون از صفر کلوین یاد بگیره محشره،باور کنید فقط با جلسه اول انقلابی در شما به وجود میاد که به خودتون میگید من هرگز و هرگز حرف های استاد نفهمیدم و تازه دارم میگیرم که قضیه چیه و این فایل واقعاااا خلاصه ای از قسمت یک دوره عشق و مودته، این فایل واقعا خودش یه دوری!)

    استاد ازتون سپاسگزارم بابت این فایل،من رو دوباره به مسیر برگردوند و انشالله با قدرت بیشتری این مسیر ادامه بدم️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    دوش دیدم که ملایک دَرِ میخانه زدند

    گِلِ آدم بِسِرشتَند و به پیمانه زدند

    ساکنانِ حرمِ سِتْر و عِفافِ ملکوت

    با منِ راه‌نشین بادهٔ مستانه زدند

    آسمان بارِ امانت نتوانست کشید

    قرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدند

    جنگِ هفتاد و دو ملّت همه را عُذر بِنِه

    چون ندیدند حقیقت رَهِ افسانه زدند

    شُکرِ ایزد که میانِ من و او صلح افتاد

    صوفیان رقص‌کنان ساغرِ شکرانه زدند

    آتش آن نیست که از شعلهٔ او خندد شمع

    آتش آن است که در خرمنِ پروانه زدند

    کس چو حافظ نَگُشاد از رخِ اندیشه نقاب

    تا سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند

    درود و سپاس بی حد احد سرمد

    خداوند نام و خداوند جای

    خداوند روزی ده راهنمای

    خدا را شکر و سپاس بی حد که بار دیگر توانستیم از این گلستان الهی معرفت توشه برداریم و ندای حق را به گوش جان نیوش کنیم و از کلمات پر مغز و نغز بهره بریم که ندیدم جز در کلمات بزرگانی چون حضرت حافظ بدین زیبایی ماشاءالله

    تشکر می کنم و خدا را شکر می کنم باز فرصتی داد در خدمت اساتید و بوستان معرفت ایشان قرار بگیریم

    استاد عباسمنش عزیز

    استاد عرشیان فر عزیز

    استاد شایسته عزیز

    و همه عزیزان سایت الهی عباسمنش و دیگر اعضا

    روبرو شدن و جنگ با ناخواسته ها یعنی شرک

    یعنی لطفاً متوجه باشید:

    نباید با کسی که دلتون با او نیست ازدواج کنید یا وقتی فهمیدید حرف مشترکی ندارید ادامه دهید ،باج بدین ، دلسوزی و دلرحمی کنید ،فارغ از نگاه مردم به خوبی و آسانی در صلح و آرامش جدا شوید جهان خیر مطلق است به فرد درست هدایت می شوید و اگر به خاطر ترس و حرف مردم و یا حرف مادر تان یا چیز دیگری در رابطه بمانید،این یعنی شرک . شرک شرک

    توجه به احساسات و ابراز این عشق الهی که در درون می جوشد و این شدت اشتیاق درونی 100و نیروی درونی مسر پرولع و درخواست شفاف دادن برای آن در رابطه و بروز دادن و ابراز کردن آن و عمری انگشت حسرت به دهان نگزیدن و همیشه تشنه بودن و فورانی این اشتیاق و باز هم از این بهتر قشنگ تر راحت تر مانند رابطه زیبای استاد گرانقدر و خانم شایسته عزیز که نمونه کامل توحید و رسالت توحیدی هستند …

    چرا که اگر در رابطه قبلی همچنان می ماندند

    اولا مثل الان از اینهمه عشق و زیبایی را تجربه کردن و برای خودشان و ما بهترین الگو مناسب بودند خبری نبود

    دوما در شرک و نارضایتی بیشتر چون مرداب در گل فرو می رفتند…

    خدا می داند

    یکی مرا از خواب بیدار کرد و گفت برو هرچی بهت میگم بنویس و از شما می خواهم این آگاهی ها را مانند وحی مطلق پذیرا باشید و چشم بسته اجرا کنید و اجازه بدهید لذت ببرید در زندگی…

    یادم هست دختر عمویی داشتم مدرسه‌های ما کنار یکدیگر بود تقریباً من خیلی دوست داشتم با او قدم بزنم و حمایتش کنم دستش را بگیرم و به او ابراز علاقه کنم ولی هنوز که هنوز هست یک بار هم به او نگفته ام دوستت دارم

    استاد عشق و آگاهی از شما می خواهم درباره اشتیاق درونی که تمام پیامبران هم داشتند و خوشبختانه شما هم دارید که حالت مطلوب به انسان دست می دهد برای ابراز آن که ما قبلاً حتی جرات ابراز و بروز دادن نمی کردیم و گوش دادن به ندای قلب و دنباله رو آن بودن و جهت دار کردن این ذوق و پشن و شفاف سازی آن و خودمان بودن ادا در نیاوردن کپی نکردن احساس فیک بروز ندادن یا انکار تمایلات واقعی درونی که من مرد هستم و زیبایی را دوست دارم و این طبیعی و جز اقتضای طبیعت من هست همیشه و این امری عادی هست و این نوع تفکر به سعادت و خوشبختی و بهبود شخصیت و رسیدن به کمال نزدیک تر است و به رشد خودم دیگران جهان کمک می کند و من را در مدار مناسب قرار داده و رسالت من با تمایلات واقعی و حقیقی من گره خورده است و اشتیاق درونی خود به خود تبدیل به ایمان عملی و غلبه بر تنبلی عدم تحرک …بلکه باعث جوش و خروش و تحرک و تحریک می شود خواهشاً بیشتر صحبت کنید یا دوره بگذارید.

    همان گونه که ناپلئون هیل می گوید:

    نقطه شروع همه موفقیتها اشتیاق است اشتیاق است اشتیاق.

    هرچیزی که می توانید بشوید یا می خواهید باشید کلید روشن کردنش استعداد درونی ذاتی همان اشتیاق درونی است.

    خوب است لازم است بدنیست و خیلی چیزهای شبیه اینها انگیزش نیست فقط

    می خوام انگیزش استو

    لطفاً متوجه باشید:

    نباید با ورزشی که دلتون با او نیست و لذت نمی برید شروع کنید یا ادامه بدین و اگر با ورزشی که اوکی بودین جلو رفتن همیشه تشنه باشید مانند زیدان برای پیشرفت و ایستا نباشید به غیر از این یعنی من ترسو هستم که قدرت انتخاب یک ورزش و چیز مورد علاقه خودم حالا به عنوان شغل و یا برای سلامتی را ندارم این یعنی شرک.

    لطفاً متوجه باش:

    نباید کسب و کاری که دلم با او نیست شروع کنم و یا راه بیاندازیم و یا نباید در شغلی باشم که دلم نمی خواد اگر بمانم و تغییر نکنم و به سراغ شغل مورد علاقه خودم نروم این یعنی شرک…

    ارتباط مناسب بین موضوعی که علاقه داری و ثروت وایجاد باورهای مناسب و پیدا کردن الگوها ناگزیر

    ثروت بی‌نهایت وارد زندگی ما می کند و این نتیجه چنین باور زیبایی است.

    همیشه حرف قلبمان را بشنویم و بازی ذهن را یاد بگیریم و از این شرکهای خفی جدا شویم و خود را به اصل نزدیک کنیم جهان هم وقتی ما به فراوانی ،وفور ،بی نهایت، سپاسگزاری ،زیبایی ،شادب ،نیکویی،محبت،مهربانی،احساس خوب که در پی آن قطعا لحظات خوب و شیرین و اتفاقات که به مراد دل ما نزدیک است به لطف و خواست خداوند روی می دهد.

    توجه به اخلاق خوب گذشت و با جریان مردم همراه نشدن

    اکثر هم لا یعلمون ،لا یعقلون و …دانایی، نیت درست ،توجه می کنیم او هم از همان جنس و حتی هزاران برابر بیشتر که ما فکرش را نمی کنیم وارد زندگی ما می کند،برای شکر و سود و لذت بیشتر…

    احساسات ما

    ..

    باز هم صمیمانه متشکرم سپاسگزارم قدردانی می کنم امیدوارم خوشبخت سعادتمند باشید در هر دو دنیا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    سیاوش کشاورزی گفته:
    مدت عضویت: 1116 روز

    سلام به استاد عزیزم

    و استادان عرشیانفر عزیز و مریم بانوی عزیز شایسته و همه دوستان آگاهم

    من برای اولین بار بود که این فایل رو گوش دادم و راستش برام عجیب بود که موقع نشر فایل من اون رو ندیده بودم

    چون یادمه که پاییز 1401 تمرکزی فایلها رو دنبال میکردم

    خوب که فکر کردم یادم اومد که اون روزها من توجهم رو متمرکز گذاشته بودم روی سفر و طوری روی سفر بدور آمریکا ذووم کرده بودم و دقیقا خواسته ام این بود که به یک سفر زیبا برم

    و دقیقا این خواسته رو خلق کردم و یه سفر زیبا و دوست داشتنی 12روزه توی بهترین و دلخواهترین لوکیشن های جنگلی و طبیعی رفتیم

    و توی اون شرایط مملکت من فارغ از اجتماع و تنشهایی که بود مشغول کار کردن روی خودم و خلق خواسته ام بودم و عملا هیج توجه و تمرکزی روی اطرافم و اوضاع و احوال دیگران نداشتم

    و جهان همون چیزی رو برام رقم زد که بهش توجه و تمرکز کردم

    این مثال برای خودم یک نمونه از اثبات قانون توجه و تمرکز و استفاده عملی از قدرت بینهایت خلق خواسته هاست

    ممنونم از خدای خالقم که منو خالق آفرید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    حسین رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 2820 روز

    سلام استاد خوب و اعضای پر مهر

    تجربه من در مورد اعتراض های ایران و طبق قوانین

    طبق آگاهی های که داشتم اوایل شروع تنش ها در ایران اصلاً توجه نمیکردم ، به لطف قطع شدن فضای مجازی تمرکز بیشتری رو حرفه و علاقم گذاشتم و به رشد چشمگیری رسیدم و در مسیر رفتم که رضایت بیشتری از خودم داشتم جه حال خوب و چه مالی و…

    بعد از چند مدت به طبع کل جامعه اشتباه کردم ، مثلا مسیر پیاده روی روزانم به خیابانهایی که شلوغ و پر از اعتراض بود چرخ میدادم و به خودم میگفتم{ من که طبق قوانین اعتراض نمیکنم فقط دارم میبینم و مشاهدگر هستم} گذشت گذشت

    جهان پاسخ داد و منو وارد ماجرا کرد

    یکی از اعضای خانواده رو گرفتن بزن، زندان و.. و منم برای انجام کارهاش مجبور بودم برم دادگاه و….

    نکته جالب: من به حدی ناراحت غمگین گریه وووو ولی مادرم و خانوادم بیخیال و به گفته خودشون تعجب از ناراحتی زیاد من خخخخخخ

    یک لحظه به خودم اومده هم زمان شد به فایل قانون تغییر ناخاسته ها درک کردن و لذت بردم از قانون ثابت و بدون تغییر جهان هستی

    خداشکر استاد با عشق اگاهی به موقع بیان میکنن تا دوستانی که در مسیر هداست هستن بشنون و عمل کنن و نتیجه رو تجربه کنن

    حال خوب = احساس خوب

    توجه به زیبایی ها = تجربه خوبی های بیشتر

    تمرکز روی خاسته ها = جهش شگفت انگیز در مسیر خاسته ها

    لذت بردن از هر لحظه ها زندگی = داشتن حال خوب تضمین اینده روشن

    عمل به قانون جهان هستی ،بصورت اگاهانه = داشتن زندگی سرشار از خوبی حال خوب زندگی شاد

    پاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    کیمیا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    سلام استاد جانم

    یک ماه و نیم پیش شما این لایو رو گذاشتید یادمه که چقدر داشتم تلاش میکردم ذهنم رو کنترل کنم و توجه نکنم به موضوعاتی که پیش اومده همون موقع بهترین کار رو در حق خودم کردم و دیگه اصلا اینستا رو چک نکردم همین که استوری ها و پست ها و ندیدم و تمام توجهم رو گذاشتم روی فایل ها و سفر دور آمریکا به جهان این پیام رو فرستادم که من از چه جنس اتفاقات دوست دارم اتفاق بیوفته

    از اون موقع من تصمیم گرفتم کلا توجهم روی خواسته هام و هدفم باشه

    الان که شما این لایو رو روی سایت گذاشتید و دوباره همه این مدت و کار هایی که کردم برام مرور شد با خودم گفتم ببین نتیجه توجهت رو ، ببین وقتی خواستی گروهی از مردم باشی که فقط نعمت و آرامش بیشتر دارن ، هدایت شدی به همون سمت.

    استاد جان الان که دوباره دارم این فایل رو نگاه میکنم و این کامنت رو می‌نویسم دقیقاً هدایت شدم به جایی که فقط فقط زیبایی هست و جایی که حتی کوچیک ترین حرفی هم راجبه موضوعات که هست نمیزنند

    تو این مدت با حذف کردن آدم هایی که منفی بودن با اینکه خیلی هاشون از بهترین دوستای من بودن هدایت شدم به سمت دوستانی که توجهشون فقط روی پیشرفت و ترقی هستش

    و زمانی که نتیجه هارو میبینم تو زندگیم که وقتی درست عمل میکنم چقدر راحت بدست میارم خیلی با ایمان بیشتری قدم بر میدارم برای هدف بعدیم .

    خوش باش که هر که راز داند

    داند که خوشی خوشی کشاند

    شیرین چو شکر تو باش شاکر

    شاکر هر دم شکر ستاند

    من الان دیگه کاملاً متوجه شدم که هرچی بیشتر شکرگزار نعمت ها و داشته هامون باشیم و هرچی بیشتر توجه کنیم به فراوانی ها نعمت ها و زیبایی ها ،جهان از جنس همون ها بیشتر میاره تو زندگیمون چون قانون ثابت هست.

    عاشقتم استاد جان که منو آشنا کردید با این قانون بدون تغییر خدا ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: