live | قانون هدایت به سمت خواسته ها - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)

619 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر علی دلیری گفته:
    مدت عضویت: 409 روز

    به نام خدای مهربان سلام استاد عزیزم و سلام خدمت تمامی هم مسیرانم ازتون سپاسگزارم بابت این فایل پر از اگاهی و از دوستان بابت کامنت های زیبا شون.

    استاد فایل های شما کلا باید 20 دقیقه باشه همونم هربار که گوش کنیم میبینیم که ع چرا من این رو نفهمیده بودم یا میگیم چرا اینو نشنیده بودم کلا هی بیشترو بیشتر متوجه میشیم همین فایل هم من باید بارها گوش کنم و متوجه اگاهی های بیشتری میشم من این فایلو گوش کردم و چنتا کامنت خوندم تحریک شدم برای کامنت گذاشتن و دوستان بابت کامنت هاتون بسیار سپاسگزارم بسیار ممنونم و الان میخوام تجربیاتمو بگم که با قانون اشنا نبودم چطور بود و بعد که اشنا شدم چه اتفاقاتی افتاد میخوام چند لحظه فکر کنم بنویسم که اقا شرایط قبل بهتر بود یا الان که این صحبت هارو میشنوم میخوام دودتا کنم ببینم اقا اصلا این مسیری هستش که بتونه بهم کمک کنه یا نه.

    اقا من یه ادمی بودم که همیشه مثبت بودم یعنی ناخود اگاه این نیشم همیشه باز بود حالا خدا نمیکرد من یه مهمونی رو ببینم خلاصه همیشه باز بود ولی مثبت بین نبودم توجه نمیکردم مثلا یه چیز زیباهم میدیدم منفی هاشو در می اوردم مثلا درختو میدیدم به برگ زردش توجه میکردم یا به برگ های خرابش کلا منفی بینی دیگه و این رو نمیدونستم که اقا بیا مثبتشو ببین وارد زندگیت میشه من اینو هیچ اگاهی نداشتم و اتفاقات نا زیبا هم انصافعا روخ میداد و الان که میدونم میبینم که ای بابا داستان این بود عججججججببببب الان من دارم تغییر رو حس میکنم تغییر این که چیز های زیبا وارد زندگیم میشه تغییر این که چقدر رابطم با خدا بیشتر شده چه درکی پیدا کردم واقعا استاد بابت این سایت ممنونتم.

    ما تو مدرسه معلم زبانمون این بنده خدا هی میگفت اشغال نریزین بعد میگفت توی ایران بخواتر اشغال هایی که ریختن جنگل فلان شده بعد میگفت مردم ما نمیتونن یه شهرو تمیز نگه دارن چه برسه به یک کشور حلا حرفاش این بود که اقا تمیز نگه دار کلاستو خونتو شهرتو خودش مثلال میزنه فلان جا رفتم اشغال بود نمیدونم بچه رو دیدم درختی که کاشته بودمو کند شاخشو و کلی موضوع دیگه حرفش خوب بودا به هر حال تمیزی رو میخوات ولی نمیشد چون اشتباه داشت تمرکز میکرد حالا علتش هم اینه که کلاس ما تمیز بود بعد این بنده خدا که وارد میشد کلای پر نمیدونم لیوان کاغذی یا پوست کیک و اینا یعنی زنگ قبلش یه معلم دیگه هم داشتیم کلاس تمیز بود تا این معلمه میومد کلاس پر میشد از اشغال این برای همه عجیب بودااا الان که قانون رو میفهمم میبینم که چرا یا یه معلم هست که انسافن من بدی ندیدم ازش یه سریعا میگفتن که این معلمه بده فلان بساره حلا جالب اینجاست این معلمه خوب بود بعضی هارو میدیدم که ازش تعریف میکنن این میومد کلاس با من خود بود ولی اونایی که میگفتن بده با اونا با اخم صحبت میکرد یا بیرونشون میکرد یعنی این برای من واضع بود که نتیجه افکارشون رو دارن میگیرن.

    من خودم از شما هم ایراد میگرفتم میگفتم اگه ادعا داره با رنالدو بیاد ثروتشو مقایسه کنه الان به خودم میخندم میگم این استاد عباس منش چه چیز هایی میگفت الان قشنگ معلومه جنس افکارم داره تغییر میکنه من اثلا یه ادم دیگه شدم من میخوام راجب چیز هایی که دارم شکر گزاری کنم بیشماره یعنی خیلی هارو میبینم که توی درو دیوارن ازته دل میخوام بکشونمشون

    استد بسیار ازت ممنون و سپاسگزارم خدایا شکرتتتتتتتت…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1434 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربون

    روز 144 روز شمار

    ««اگر هدف را “ماندن در احساس خوب” بگذارید و با این اولویت، کانون توجه خود را مدیریت کنید، فارغ از قوانین آدمها و حکومت ها، فارغ از تجربه اکثریت جامعه، به سمت تجربه هایی هدایت می شوید که شما را به احساس خوب بیشتری می رساند؛»»

    هروز ک میگذره ،بیشتر متوجه میشم که دیگریی وجود نداره

    قانونی وجود نداره

    بدی و خوبی وجود نداره

    کمو زیادی وجود نداره

    خیلی چیزا وجود نداره

    و فقطو فقط من بودم ک اونهارو اونجور ک خودم با مترو معیاری ک از بچگی در من شکل گرفته میسنجیدمو تحربه میکردم

    قشنگیه این جهان اینه ک واقعا میتونم اون چیزیو ک دوس دارم تجربه کنم

    چجوری؟

    با کانون توجهم

    دیروز برای بیست دقیقه ،منو ذهنم در جنگی بزرگ قرار داشتیم

    هی میگفت خب ندا،اینم باشگاه ،کو اون همه شاگردا و کلاسایی ک تصور میکردی؟امروز ببین چقد تایمت خالیه!

    توی جوابش گفتم :اگه همین شاگردارم نداشتم چی؟خداروشکر ک اصلا همین شاگردارو دارم

    اگه اصلا باشگاه نداشتم چی؟؟

    خداروشکر ی فضای مستقل برای خودم دارم

    اگه تواناییام و هدایت خدارو نداشتم چی؟؟وگرنه الان توی کارو خدمت کردن برای مردم بودم

    خداروشکر

    دوباره گفت عقبی ندا!

    گفتم از کی؟؟ار کجا؟از چی؟

    من الانش دارم توی ارزوهای دوسال پیشم زندگی میکنم همشون تیک خوردن

    ،بقیشم اک میشه دیگه دنبال چیم؟من حالم عالیه با امکاناتم،میدونم و دیدم ک وقتی حالت خوب باشه هدایت میشی ب بهتر تر

    چند دقیقه مونده بود به شروع کلاسم

    صداها و ذهن داشتن زورشونو میزدن

    همه سعیشون این بود ک من با این حس ک چه فایده داره؟که چی اخه؟این تعداد شاگرد برات کمه پولت کمه نونت کمه تو قربانی…

    وقتی اگاهانه داشتم به صداها گوش میدادم و جوابای منطقی توام با شکر گزاری میدادم،حس میکردم هی صداها داره کمو کمتر میشه

    تا دیگ از جام بلند شدمو کلاسی برگزار کردم ک بچه ها میگفتن نداجون ما اصلا نفهمیدیم ک کلاس کی تموم شد خیلی زود گذشت…

    اره خیلی بهمون خوش گذشته بود

    من ایمان دارم ک دارم هدایت و حمایت میشم و همه چیز در زمان مناسب در مکان مناسب اتفاق میفته

    «هلند»

    این کلمه این جا باشه تا بعد..نشونه ای ک بهم الهام شده..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام استاد عزیزم

    نکته جالبی که از وسطای فایل بیشتربرام مشخص شد این بود که این حرف ها نه تنها برای انفاقت اون برهه زمانی ایران به کارمیومد، بلکه برای الان هم و اتفاقات الان حتی بیشتر صدق میکنه. حتی برای منی که خارج ایرانم راجب ایران و افاقات دیگه خیلی فایل مفیدیه!

    واقلیتش تاریخ ایرانو ندارم، ولی امروز 19 آپریل هست و دوباره خبرهای که به گوش رسیده از منطقه خاورمیانه افکار رو بهم ریخت و نیاز داشتم به یک همچین آگاهی که کنترل ذهنم رو به دست بگیرم.

    دوباره یادگرفتم که جای جنگیدن باید اعراض کرد و چگونگیش! دوباره بهم یادآوری شد که احساسم بیانگره، نه کلامم! اگر احساسم خوب نیست ولی حرفام امیدوارکننده به گوش میرسه، به این معناست که ر اصل تمرکزم روی اون امید و زیبایی و خوبی نیست. تمرکزم روی همون مسائل و بدبختی هاست! و اینجوری نمیتونم انتظار انفاق خوب داشته باشم!

    سپاسگذارم از این فایل خوب و به امید اینکه بیشتر عملگرا باشم تا اینکه بشنوم و عمل نکنم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مهدی اکبر گفته:
    مدت عضویت: 1423 روز

    به نام خدا

    سلام عزیزان

    چقدر این فایل برام شیرین و پر از آگاهی بود.

    این فایل یه تلنگری بود برام که درگیر روزمرگی نشم و همیشه ذهنم رو در مقابل خوراکی که قراره به ذهنم بدم هوشیار نگه دارم.

    حواسم باشه خودمو در معرض توجه به نازیبایی ها نگذارم.

    مثلا امروز همکار هام داشتن درمورد ناخواسته ها صحبت میکردن و منم نشسته بودم گوش میدادم، اصلا هم حواسم نبود دارم ورودی بد میدم به ذهنم و ناخواسته ها رو جذب میکنم.

    ولی خداروشکر بازم یه پله از قبل که معمولا با مواجهه این صحبت ها همفکری و اظهار نظر میکردم بهتر شدم و لااقل حرفی نمی‌زنم.

    ـــــــــــــــــــــ

    یه اتفاق خیلی جالبی امروز رخ داد که خواستم به اشتراک بذارم.

    من چند روزه ذهنم درگیر اینه که چطور هدایت های خداوند رو درک کنم و از کجا بفهمم هدایته یا نجوا.

    و اینکه چون این چند روز احساس میکردم از خدا دور شدم، فکر میکردم خدا هدایتم نمیکنه و من موندم و هزار جور مسئله که بدون هدایت خداوند نمیتونم از پسشون بربیام.

    خلاصه درگیر این فکرا بودم ولی قلبم میگفت که خدا بنده هاش رو رها نمیکنه و هدایت میکنه.

    امروز سرکار موقع استراحت داشتم با گوشی کار میکردم که اومدم تو سایت ببینم گام جدید اومده یا نه! که دیدم این فایل خفن اومده و گرفتم فایل صوتی رو دانلود کردم و یهو یه حسی بهم دست داد که فایل تصویری رو هم دانلود کنم( در حالی که من همیشه شب ها از کار که میام فایل تصویری رو آنلاین میبینم) و اولش گفتم نمی‌خواد آنلاین میبینم دیگه، ولی اون حسه گفت نه دانلود کن بهتره(تو یه ثانیه این گفت و گو در جریان بود)، و منم دانلود کردم.

    و امشب که اومدم فایلو ببینم برق رفت ولی من همچنان داشتم آنلاین میدیدم(یادم رفته بود که دان کردم) و حدود بیست دقیقه از فایل گذشته بود که یهو اینترنتمم قطع شد.

    و یهو یاد این افتادم فایلو دان کردم و خیلی خوشحال شدم (چون من خیلی دوست دارم فایل ها رو بصورت تصویری ببینم و از طرفی همیشه دوست دارم فایل ها رو اول شب ببینم که خوابم نمیاد و تمرکزم بالاتره)

    بعدش بلافاصله به این فکر کردم که هدایت همین حس هایی هستن که به قلبمون الهام میشه و ممکنه منطقی هم به نظر نرسند ولی تهش به نفع ما پیش میرن.( البته اینو استاد همیشه گفتن ولی با چند بار تجربه و تکراره که درک میکنم)

    و یه مرحله درکم نسبت به هدایت ها قوی تر شد.

    خدایا شکرت

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1547 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همه دوستان همفرکانسی

    عجب فایل خفنی گذاشتید استادم

    این فایل اون تاریخ چندین بار گوش دادم

    من اصلا اهل این اعتراضات نبودم چون نظر استاد را همیشه قبول داشتم که اعتراض ممنوع

    حتی من در ساختمانی که زندگی میکنم مسائلی

    پیش میاد اعراض میکنم سعی میکنم بهشون توجه نکنم و زود خودمو با کار دیگه سرگرم کنم از یادم برود چون بهش اگر انرژی ندیم دیگه از بین میره ولی به بعضی چیزهای که دوست نداریم زیاد توجه می‌کنیم و نتیجه اش هم معلوم هست در زندیگمون برای همه ما یک سری چیزهای هست که سخته ازش اعراض کنیم همون ترمزهای نازنین هستند که دم ما شدن پاشنه اشیل وقتی بتونم ذهنمو عادت بدم به اینکه در مورد چیزهایی که دوست ندارم توجه نکنم در موردشون صحبت نکنم صحبت کردن خیلی قدرت میده چون تو ذهنمون همش داریم از جنس حرف‌ها میسازیم دیگه کنترلش از دستمون خارج میشه هر چقدر هم قوی باشی در کنترل ذهن نمیتونی زمانی که در فاز بد فرکانسی داری همش صحبت میکنی اعراض کنی خیلی فاصله فرکانسی مدار آرامش فاصله میفته اصلا از خودتون انتظار نداشته باشید که از یک فرکانس 0 به 100 برسید اصلا نمیشه محال هست هممون تجربه کردیم ولی منی که دارم روی ذهنم کار میکنم میتونم از یک درجه بهتر بشم و همینطور برم جلو به سمت فرکانس آرامش برسم واقعا اگر عشق خدا تو این مرحله به دادمون نمیرسید دیگه میرفتیم به باد خدا چقدر مهربونه و صبورر هست چقدر ما انسان‌ها را دوست داره و چقدر براش ارزشمندیم که به محض اینکه از مدارش خارج میشیم ما‌را نابود نمیکنه و بهمون فرصت میده یه کوچولو گوش مالی میده و خیلی هم به قول استاد در مسیر بدی باشیم هم دوباره اگر بک بزینم عشق خدا ما را بالا میبره بیشتر کمک میشیم در مسیر برگشت به فرکانس خداوند واین. بالاترین نعمت و بخشندگی خداست که به ما انسان‌ها دارد ما چقدر خوشبختیم که در این جهان انسان آفریده شدیم من بعضی موقع ها فکر. میکنم که اگر من انسان آفریده نمیشدم چقدر بد بود مثلا یک حیوان یا چیز دیگه ای بودم مثل گربه و این حیوانات که همش تحت حوادث هستند و هیچ امنیتی ندارن و چقدر میمونه این نگاه این که انسان هستم شکر گذاری داشته باشه برای ما انسان‌ها که اشرف مخلوقات مثل فرزندان پادشاه با افتخار عزت و احترام اومدیم به این جهان پا گذاشتیم همین که به دنیا. به این جهان اومدیم خودش موفقیت و نتیجه بزرگی است در جهان مادی این ارزشمندی از زمان تولد به من و ما انسان‌ها داده شده قدرت اختیار و خلق به بهمون داده خداوند یعنی ما بخشی از تکه ای از خدا هستیم این خودش چقدر حال خوب کنه که ما قطره ای از اقیانوس هستیم و قدرتمند خالق زندگی خودمون با کانون توجه با قدرت ذهنی که خدا بهمون داده میتونیم بی نهایت کارها. راانجام دهیم قدرت فیزیکی ما محدودتر از خیلی از حیوانات هست ولی چیزی که ما را متمایز و خاص کرده قدرت ذهنی بی نهایتی است که خداوند به ما انسان‌ها داده که میتونیم باهاش خالق باشیم خدا از قدرت خلاقه خودش به ما داده من حالم خوب میشه وقتی به خودم میگم من خالق صد درصد زندگیم هستم یک اعتماد به نفس خاصی بهم دست میده حالم از درون خوب میشه فقط ما یادمون میره این قدرت را چون از کودکی تکرار نشد و. تازه انگار داریم یک زیان جدید یاد میگیرم به همین دلیل اگر بتونم زبان جدید را هر روز بیشتر وقت بزارم خوب صدر صد عالیتر میشم اینا فرار هستند مثل زبان اکر کار نکنی فراموش میکنی

    جهان با دو قطبی بودنش بسیار زیباست و اولش یکم سخت هست بهش فکر کردن چون آدم دوست دارد. همه هم نوعانش زندگی خوبی داشته باشن استاد شما حرف‌هاتون با کل صحبتها در جهان متفاوت هست به همین دلیل هم متفاوت نتیجه گرفتید از عموم مردم بر خلاف جهت شنا میکنید میفهمم ولی ما باید با این آگاهای ها زندگی کنیم تو زندگی خودمون اطرافیان با قانون بسنجیم و اینو ببینیم که همش همین قانون خداوند هست که بدون تغییر هست و فراری نیست ازش یا قبول می‌کنیم یا نابود میشیم اینم دو قطبی است قبول نابود همه چی همینه در جهان مادی اگر ما بدانیم یک قانونی مثل همه جای جهان هر کشوری اداره و رانندگی تحصیلات بیزینس و ریاضیات همه چی درش قانون حاکم هست و اگر از قانون در تمام زمینه ها پیروی نکنی جریمه میشی چون همه چی با قانون به ما دیکته شده در جوامع بشری برامون جا افتاده ولی حرفهای استاد عزیز برامون هنوز جا نیفتاده باید تکرار بشه مثال زده بشه تو زندگیم ببینم قانون رو بررسی کنم فکر کنم تا در من جا بیفته از نظر عموم مردم این حرف‌ها بسیار بی رحمانه است ولی قانون جهان هست و کسی رعایت میکنه به همین دلیل هم همه مشکل دارن چون مخالف قانون دارن عمل میکنن خدا چقدر مهربان و بخشنده است چقدر قانون به نظرم خوبه فقط باید بهش عمل کنم و در زندگی باهاش یکی بشم جزوی از من بشه مثل خیلی چیزهایی که الان برامون شده عادات مسخره ولی باید با این قانون بیشتر انس بگیرم و بفهممش و درک و عمل حالمو خوب نگه دارم و هدایتهای خدا را دنبال کنم چون اگر از قانون خداوند پیروی نکنم اصلا هدایت نمیشم به مسیر درست هدایت میشم به مسیر ناکجا اباد چون خودم انتخاب کردم خدا فقط انتخاب های منو تایید میکنه قانون جهان اینه که به انتخابام مهر تایید بزنه این واقعا عدالت خداست برای ما فکر کن اگر برای ما یک سرنوشتی نوشته شه بود و هیچ داخل و تصرفی توش نداشتیم چقدر زجر اور بود چون و مثل حیوانات یک چیپست بود و مثل ربات عمل میکردیم و هیچ کنترلی در هیچ کدوم از مسایل زندگی نداشتیم واقعا خالق بودن ما معجزه است و بررگترین نعمت خداوند به انسان هست فقط به شرطی که بدونیم این خالق بودنمون را و عمل به آن میشه زندگی در بهشت برای هر کدوم از ماها مثل زندگی زیبا بهشتی رویایی استاد عزیزمون الهی شکرت برای اسم آگاهی های ناب جهان که نوش جانم شد

    استادم سپاسگزارم امیدوارم یک روز از نزدیک شما را بغل کنم و تشکر کنم

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    علی کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2871 روز

    با سلام خدمت استاد گرانقدر

    استاد تجربه ای که از سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت داشتم این بود که من فقط با دیدن این 2 سریال هم مهاجرت کردم و هم در طبیعت زندگی میکنم. پیشنهاد می کنم لطف بفرمایید سریالی تهیه کنید که در آن فقط دیدن ثروت ها باشه که مطمئنم خیلی کمک می کنه به ثروتمند شدن بچه ها چون باعث میشه ورودی های ذهن فقط دیدن مداوم ثروت باشه.

    ممنون از لطف بی پایان شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3394 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    سلام و درود و سپاس بر استاد عباس‌منش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی

    خداوند را بابت فرصت زندگی کردن و داشتن روزی جدید و بودن در این سایت الهی شاکر و سپاسگزارم

    روز 144

    ما در یک جهان دوقطبی زندگی میکنیم که همه چیز در آن وجود دارد

    سرما هست گرما هم هست

    فقر هست ثروت هم هست

    بالا هست پایین هم هست

    کینه و نفرت هست عشق و دوستی هم هست و بسیار چیزهای متضاد دیگر

    این جهان برطبق قوانینی که خداوند برای آن وضع کرده عمل میکند

    این نیست که من اگر سرما را دوست نداشته باشم شروع کنم با کلام و رفتار و اعمالم به جهان بگویم که من سرما را نمیخواهم و یا شروع کنم به جنگیدن با آن، در این هنگام با توجه به اینکه من به سرما توجه میکنم، جهان نیز براساس توجه من، من را هدایت میکند به سرمای بیشتر چون این قانون جهان است و براساس فرکانس‌های ارسالی من عمل میکند

    با توجه به این قانون بدون تغییر خداوند، من باید به آنچه که میخواهم در زندگی‌ام داشته باشم توجه و تمرکز کنم نه آنچه که نمیخواهم در زندگی‌‌ام اتفاق بیفتد

    و نشانه اینکه من به چه‌چیزی توجه میکنم احساس من میباشد، اگر احساس من خوب باشد، درحال توجه به چیزهایی هستم که دوست دارم در زندگی‌ام داشته باشم و اگر احساسم بد باشد مشغول توجه به ناخواسته‌ها هستم

    احساس بد شامل: نگرانی، اضطراب، ترس، دلهره، ناامیدی و…

    و احساس خوب شامل: امید به آینده، ایمان و توکل بخداوند متعال، شادی، سپاسگزاری و …

    حال که احساس من بهترین نمایشگری است که به من هشدار میدهد به چه‌چیزی توجه میکنم میتوانم هرلحظه مراقب احساسم باشم که اگر بد بود بدانم مشغول توجه به ناخواسته‌هایم هستم و باید کانون توجهم را تغییر داده تا احساسم بهتر شود

    در این دنیای قانونمند من اگر بتوانم توجه و تمرکزم را برروی زیبایی‌ها بگذارم و احساسم را در زمانهای بیشتری خوب نگه دارم، فارغ از اینکه در بیرون چه اتفاقاتی در حال رخ دادن هست، من با توجه به کانون تمرکز و توجهم، هدایت میشوم به زیبایی‌های بیشتر، بهمین سادگی و بهمین راحتی

    چقدر زیباست این قانون خداوند و عین عدالت خداوند است و بهیچ وجهی به هیچ‌کسی کوچکترین ظلمی نمیشود و هرچه در زندگی من هست بواسطه کانون توجه من و افکار و باورهای من می‌باشد

    تمامی اعتبار این کامنت صرفا متعلق بخداوند است*

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1294 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    داشتن احساس خوب که پیروی از قوانین و هدایت‌های خداوند است که با خود در صلح بودن است که نتیجه بستن زبان و کردار و پندار بر روی غیبت و تهمت و دروغ است که در مدار راستی صداقت درستی و پاکی قرار گرفتن است …. باعث بروز اتفاق و رویدادهای بی نظیری در زندگی می شود که فکر آن را نمی توان کرد اما نکته مهم در این جا تعریف احساس خوب است که گاهی به نسبی بودن تبدیل می شود یعنی زمانی که من ناخواسته و ما آگاهانه با احساس بد که منشا آن دریافت ورودی های نا جالب است به رفتاری عمل کرده و دقایق زندگی را بر خود تلخ می کنم به معنای درک نکردن قوانین خداوند از جمله قانون تکامل است و این مراحل کم کم عادی شده و لحظات در مقابل یک دیگر رنگ خود را می بازد و به حالت نسبی بودن تبدیل می شود همان گونه که در مواردی هم که احساس ما خوب است به همین شکل جهان با ما رفتار خواهد کرد به نسبتی که حال دلت خوب یا بد است پاداش دریافت خواهی کرد. هنگامی که در چشم بر هم زدنی اجازه ورود مورد ناخواسته، نا جالب و زشتی را به روح و روانت می دهی کم تر متوجه خواهی شد که در سراشیبی قرار گرفته ای چون با تکرار اتفاق به ظاهر خوب برای آن لحظه تو و فاصله گرفتن ذهن از روحت به وسیله ذهن مکار و کار بلدت است که نسبت جدیدی را در وجودت قرار خواهد داد که آن بستگی به این دارد که چقدر در آن زمان کنترل ذهنت کم رنگ شده و افکار نا جالب و خارج از دنیای الهی به جانت افتاده و ذره ذره وجود و روح و روانتر را می بلعد در این هنگام مثل این که ذهنت مدتها منتظر این لحظه بوده تا تلافی لحظاتی را که افسار او را در دست گرفته بودیم را بر سر ما در آورده و به ما بگوید حالا که این طور شد پس ببین که من با تو چه خواهم کرد شیطان همواره در کمین لحظات نابی است که ما را از جاده اصلی منحرف کرده و ما با تجزیه و تحلیلهایی که قوانین را به دلخواه خود عوض و معنی می کنیم این اجازه را به او داده غافل از این که ما جز مومنان قرار گرفته ایم پس با توجه به زیبایی ها و هدایتها و نشانه های خداوند و با تکیه بر رب جهانیان و بندگی او و داشتن احساس لیاقت برای داشتن نعمت و برکات خداوند که حرف اول را زده این اجازه را به ذهن ندهیم که در غیر این صورت گاهی به قدری در دریای متلاطم افکار پلید خود غرق خواهیم شد که از همان لحظات اول نا شکری و نا سپاسی از نعمتهای خداوند آغاز می شود و در آن حالت است که بحران روحی که خود با فرستادن فرکانسهای مخرب ایجاد کرده ایم را تجربه خواهیم کرد و زمانی که با لطف خداوند بار دیگر چشمانمان بر روی زیباییها باز شود مانند قرن‌هایی خواهد گذشت و در آن هنگام است که از خودت می پرسی چگونه این اتفاقات رخ داد؟ و می فهمی که تمامی تلاش و کوششی که برای کنترل ذهنت داشته ای با یک چشم بر هم زدن می تواند نابود شده و منشا امتداد و تداوم اتفاقات بعدی گردد اما هنری که باید به خرج داد و به قوانین عمل کرد که شاید مهمترین آن احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب است در همین مواقع بوده وگر نه زمانی که کنترل ذهن را در دست داریم و به قوانین آگاهانه عمل می کنیم همواره با داشتن احساس خوب به اتفاقات خوب هم خواهیم رسید. در آن هنگام است که جز متقین ها خواهیم بود در آن هنگام جز بندگان صالح خدا خواهیم بود که به دنبال ایمان و توحید و یکتاپرستی است و با داشتن همین احساس و آگاهی توانایی کنترل ذهن را برای مدت‌های مدید می توانیم در دست داشته باشیم با تمرکز، تداوم و تکرار این قوانین تا آن جا که نا خودآگاه کنترل شده و هر لحظه بیشتر پر بار تر گردد.

    با توجه ، عمل و تمرکز کردن بیشتر به قوانین، نشانه ها و هدایت‌های خداوند است که ما سوت زنان از این جاده زیبایی که آن را مشاهده می کنیم گذر خواهیم کرد و به نزدیکی قله خواهیم رسید بدون هیچ گونه اما، چرا، اگر و آرزوهایی که نتوانستیم به آن برسیم و در آن لحظات است که شکر گذار ثروتهایی خواهیم بود که تحت هر شرایطی مالی، اجتماعی، خانوادگی…. که قرار داریم را خواهیم داشت و بدانیم که یکی از بزرگترین ثروت‌ها که باید به آن باور داشته باشیم قدرت خلق زندگیمان است که تنها ما انسانها در این جهان پهناور لایق آن بوده‌ و به ما عطا شده است همان گونه که ما پا به این جهان هستی گذاشته آیم و به خودی خود ارزشمندیم. ثروت بزرگ شدن ظرف وجودی و گذر کردن از مدارهای تکاملی برای رسیدن به تمامی خواسته ها عمل کردن به قوانینی که فقط برای شاد بودن و راحت و آسان زندگی کردن و لذت بردن برای طی کردن مسیر زندگی است تا خداوند هم درخواست‌های ما را اجابت کند و چشم و دل بینا برای تطابق دنیای فیزیک و متا فیزیک را به ما عطا کند. نزدیکی روح به ذهن. خدایی که ما را بیشتر از ما دوست دارد، خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است، خدایی که همواره عاشقانه منتظر درخواست‌های ما و برآوردن آن است و خدایی که به اندازه ظرف ما خواهد شد خدایی که بدون او زندگی غیر ممکن خواهد شد خدایی که در قلب در روح و تمامی ذره ذره وجودمان با ما همراه است.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مرجان احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1570 روز

    سلام استاد نازنین؛

    خیلی ازتون سپاسگذارم بابت این فایل زیبا چققققققد دنبال همچین فایلی بودم ازتون خیلی گشتم تو سایت متاسفانه پیدا نکردم

    ولی خداروشکر امروز نگاه کردم دیدم فایل جدید گذاشتین گفتم برم نگاه کنم ببینم چیه خیلییی خوشحال شدم که همونی بود که میخواستم

    چقدررررر حرفاتون به حق و جالب بود

    خیلی ازتون ممنونم

    همیشه همینطوری زیبا و دانا باشید؛

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    ویدا بنیانی گفته:
    مدت عضویت: 1790 روز

    درود بر استاد عزیزم و بانو مریم جان

    این فایل رو که شنیدم خیلی لذت بردم از این آگاهی های ناب.خداروشکر میکنم از اینکه هر روز مدار من بالاتر میرود.

    راستش استاد من از زمانی که شروع کردم به طور جدی رو فایلهای رایگان شما کار کردن تقریبا میتونم بگم اولین قدمی که برداشتم این بود که از تمام کانالهای خبری و حتی پیج هایی که وقایع روز شهرم رو انتشار میدادن بیرون امدم.اما نمیتونستم خودم رو توجیح کنم که توی اینستاگرام نرم. تا اینکه این جریانهای اخیر که پیش اومد هروقت وارد اینستاگرام میشدم خیلی حالم خراب میشد و عادت کرده بودم تمام استوری ها رو دنبال کردن و روز به روز بیشتر بهم میریختم.با اینکه میدونستم نباید پیگیری اخبار بد باشم ولی ذهنم به شدت مقاومت میکرد و من رو هدایت میکرد به سمت اینکه تو هم به سهم خودت باید در این خیزش سهیم باشی.و شروع میکردم به استوری کردن یک سری مطالب. و حتی تو دورهمی هایی که شرکت میکردم مدام درمورد این جریانها اظهار نظر میکردمو هم جهت میشدم با بقیه مردم.

    از اونجایی که شما توی یکی از فایلهاتون گفتید که اگر در مدار درست باشید زمانیکه از مسیر خارج میشید خدا هدایتتون میکنه توی مسیر درست، این اتفاق برای من هم پیش امد و من خیلی سریع هدایت شدم به فایل استاد در مورد قانون تغییر ناخواسته ها.با شنیدن این فایل کلا زیرو رو شدم و همون موقع به خودم گفتم اگر قرار باشه به خواسته هات برسی تمرکزت رو از روی ناخواسته ها بردار.

    و بلافاصله بعد از شنیدن فایل اکانت اینستاگرامم رو پاک کردم و گفتم اگر قرار باشه من هدایت بشم باید قدم اول رو بردارم و تمرکزم رو بزارم روی نکات مثبت.

    حتی توی واتساپ کلا وضعیت ها رو هنوز تا هنوزه چک نمیکنم.

    و از همسرم خواستم کلا درمورد اتفاقها چیزی برای من تعریف نکنه.و شروع کردم روی خودم کار کردن شاید باورتون نشه اما به چنان آرامشی رسیدم که اصلا تو هیچ مرحله از زندگیم این آرامش رو تجربه نکرده بودم.

    وقتی تو مدار قرار گرفتم یک سری آدمها از کنارم دور شدن و عده ای هم که از اقوام درجه یک هستند رو بدون هیچ رودوایستی بهشون میگفتم در این باره با من صحبت نکنید. و خیلی جالب بود که به من میگفتن تو منافق هستیولی برام مهم نبود.

    اما هر از گاهی پیش خودم میگفتم خب تکلیف این همه جوون که کشته شدن چی هست مگه خدا نگفته که جهاد کنید،مگه خدا نگفته ظلم پایدار نیست پس چرا این دولتی که داره این جوونهارو میکشه هیچ اتفاقی براش نمی افته و باز هدایت شدم به این فایل زیبای استادم با آقای عرشیانفر و خداروشکر جواب تک تک سوالات و شُبهاتی که در ذهنم بود رو گرفتم.

    تمام صحبتهای استاد رو باید با آب طلا نوشت.و چقدر زیبا گفتن در مورد مهاجرت و دیدگاهی که در مورد هجرت پیامبر هست رو انقدر واضح و شفاف باز کردن که میتونم به جرات بگم این اولین باری بود که از این زاویه به هجرت پیامبر نگاه کردم.

    تعهد میدم که با قدرت تمرکزم رو بزارم روی زیبایی ها روی احساس شکرگزاری و روی نکات مثبت ایران و شهرم تا اینکه به جاهای خوب که هم جهت با مدارم هست هدایت بشوم.

    بی نهایت مرتبه شاکر خالق خودم و استاد نازنینم هستم که من را در مسیر درست مثل یک فانوس در دل سیاهی شب هدایت میکنند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: