live | قانون هدایت به سمت خواسته ها - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

619 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید امین موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    به نام خداوند هدایتگرم!

    سلام به شما استاد عزیز، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم.

    امروز می خوام از یه معجزه حرف بزنم! فقط امیدوارم این پیام به دست همه اونایی که مثل چند روز پیش خودم بهش نیاز دارن برسه. چون میخوام از اتفاقی صحبت کنم که برای من پر از الهام، معجزه، ایمان و قوت قلب بود!

    معجزه ای که همین الان اتفاق افتاد، و من مونده بودم زیر کدوم فایل استاد بنویسمش و وقتی عنوان این فایل رو دیدم، گفت به به! شاهد هم از غیب رسید! هدایت خداوند اومد که من رو هدایت کنه زیر این فایل مطلبم رو بنویسم!

    قبل از اینکه داستان رو تعریف کنم، میخوام از اهمیت نوشتن خواسته ها براتون صحبت کنم:

    استاد عزیزم!

    بارها از شما شنیده بودم که فرموده بودید خواسته هاتون رو بنویسید. و برای من همیشه سوال بود که چرا خواسته هارو باید نوشت، وقتی هر روز و هر لحظه دارم یه این خواسته ها فکر می کنم وباهاش زندگی می کنم؟ مگه نوشتن قراره چه تغییر خاصی ایجاد کنه؟ خب نوشتن ینی همون چیزایی که تو ذهنمون هست رو بیاریم رو کاغذ دیگه مگه غیر از اینه؟

    و بعد از اینکه چند روز با خودم کلنجار رفتم که خواسته هامو بنویسم یا نه، ( که ذهنم هم خیلی جلومو می گرفت و بعضی وقتا واقعا تنبلی هم می کردم) همین الان شروع کردم به نوشتن خواسته ها.

    البته اینم بگم که قبلا چند بار اتفاق افتاده بود که خواسته هامو با جزئیات بنویسم ولی چون ازش نتیجه گرفته بودم دیگه ادامه نداده بودم.

    خلاصه نشستم تمام خواسته هایی که داشتم رو ریز به ریز نوشتم. خواسته هام درباره همسر دلخواهم، خونه ای که دوست دارم بخرم، ماشینی که دوست دارم داشته باشم، شغل دلخواهم، آزادی مالی، مکانی و …. همه رو با جزئیات کامل نوشتم.

    و دیدم چققدددرررر ذهنم آروم شده! چقدر رسیدن به رویاها و خواسته ها برام راحت تر شده! چقدر خواسته هامو واقعی تر جلو چشمام میبینم! در حالی که به قول شما برای خیلی هاشون واقعا ایده ای نداشتم ولی واقعا رسیدن بهشون برام راحت تر شده و خواسته هامو بیشتر باور می کنم.

    و اینجا بود که معجزه اصلی اتفاق افتاد!!!

    ( قبل اینکه معجزه رو بگم، اینو بگم که الان چند وقته یه شخصی رو برای ازدواج به من معرفی کردن که به نظرم خیلی از ملاک های من برای ازدواج رو داره)

    قضیه از این قراره که امروز وقتی نوشتن خواسته های الانم تموم شد، گفتم یه سر به یادداشت های قبلیم بزنم ببینم چیزایی که قبلا نوشته بودم چقدر اتفاق افتاده.

    و رسیدم به یه یادداشت که درباره ویژگی های همسر آینده م نوشته بودم! ویژگی های ظاهری، خانوادگی، حتی تعداد اعضای خانواده، ویژگی های مادر، پدر و حتی خواهر و برادر هاش و…

    باور کنید استاد وقتی داشتم اون ویژگی هارو می خوندم از تعجب داشتم شاخ در آوردم! 70درصد اون ویژگی ها با شخصی که به من معرفی کرده بودن دقیقا یکی بود! ویژگی های پدر و مادر، وضعیت مالی و….

    وقتی میگم یکی بود، ینی انگار من نشسته باشم جلوی اعضای خانواده ایشون و تک تک ویژگی های اونارو از زبان خودشون نوشته باشم! انقدددررر دقیییییق!!!

    و من مونده بودم که خدایا! ینی انقدددرررر قانون دقیق عمل میکنه آخه؟ من الان 1 ماه نشده که نشستم این ویژگی هار ونوشتم! و وقتی داشتم می نوشتم با خودم می گفتم: امین اینایی که تو نوشتی انقدر با جزئیات و ماوراییه که همچین کسی رو خدا باید برات خلق کنه! چون اصلا بعیده همچین کسی سر راهت قرار بگیره که دقیق مطابق میل تو باشه!

    ولی الان دارم میبینم که شده! خدایا ممنونتم! استاد عاشقتم!!!! واقها باورم نمیشه همه چیز انقد دقیق اتفاق افتاده باشه!

    یه نکته پایانی هم میخوام اضافه کنم درباره نوشتن خواسته ها:

    وقتی ما خواسته هامونو مینویسیم، به نظر من داریم برای خودمون و خداوند دقیقا مشخص می کنیم چی میخوایم! و این مشخص کردنه باعث میشه وقتی خواسته هامون میاد جلوی چشممون خیلی راحت تر اونارو تشخیص میدیم و میشناسیم.

    مثل وقتی که دنبال یه ماشین یا لباس خاص می گردیم، و میدونیم دقیقا رنگش و مدلش چیه، وقتی دیدیمش میفهمیم اون چیز رو میخواستیم. نه اینکه بگیم خدایا من ماشین میخوام! من لباس می خوام!

    برای خودت و خدای خودت دقیقا مشخص کن چه ماشینی میخوای؟ چه رنگی باشه؟ چه مدلی باشه؟ که وقتی دیدیش بفهمی این ماشین مال توئه.

    و اینم بگم خیلی وقتا قرار نیست خواسته ما از آسمون بیفته پایین. خواسته ما جلوی چشمامونه ولی چون دقیقا برای خودمون مشخص نکردیم چیو می خوایم، اونو نمی بینیم. وقتی مشخص کردیم خواسته مون چیه، خیلی راحت به سمتش هدایت میشیم و سر راهمون قرار می گیره.

    امیدوارم این مطلب مفید واقع بشه.

    مخلصیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2286 روز

    سلام به بهترین استاد زندگیم و مریم جان:

    با این فایل فوق العاده خیلی از نکات ارزشمند مجدد بم یاداور شد

    این مدت همه دارند از شرایط بد کشور حرف می زنند و مداام استوری میذارند و اظهار ناراحتی می کنند اما من هیچ واکنشی نشون ندادم که مثلا اظهار ناراحتی کنم (منظورم اینه که استوری بذارم و یا تو اعتراضات دانشگاه شرکت کنم یا چیزای دیگ) چون از استاد یاااااد گرفتم باید به چیزی توجه کنم که می خواهم. این که مردم چیکار میکنند و اکثریت چی می گند اصلا مهم نیست و نباید باعث شه مسیر من تغییرکنه.

    استاد من سعی می کنم واکنش نشون ندم ولی یه سری مسائل واقعا باعث می شه ناخوداگاه بهم بریزم و به این کشور بد و بیرا بگم مثلا نت و خب الان که دارم اینارو می نویسم می بینیم خیلیییی مونده که عالی عمل کنم و تمرکزم را از روی ناخواسته هام بردارم حرف زدن اسووونه، این که بگم نباید توجه کنم به ناخواسته ها خیلی اسونه اما هنر اینه ک بتونم به طور 100 درصد تو زندگیم عملیش کنم یعنی غر نزنم و اصلا اجازه ندهم که غرهای بقیه را بشنوم و فقط تمرکزمو بذارم رو چیزهایی که می خوام و دوست دارم

    البته بگم که تا حدودی هم خوب عمل کردم ولی باید بازم بهتر شه، از کارایی که کردم این بود که وقتی دیدم فضای اینستا خیلی بد شده کلا پاکش کردم، قبل این که پاک کنم میگفتم کمتر میرم اما نمیشد هعی وسوسه می شدم که ببینم اوضاع چجوریه بعد دیدم اینجوری نمیشه، برای همین کلا پاکش کردم و از اون شب به بعد به جای رفتن تو اینستا فایل های سفر به دور امریکای شما را می دیدم، بعد یه مدت 3 هفته ای که گذشت و عادتش از سرم افتاد مجدد نصبش کردم چون برای یه سری کارام نیازش داشتم اما الان دیگ مثل قبل نیست که هر شب برم تو اینستا، هر چند شب یه بار میرم اونم برای دیدن چیزایی که حالمو خوب میکنه و فهمیدن اطلاعاتی که تو حوزه کاریم نیاز دارم نه برای دیدن وضع کشور

    اما باید بازم بهتر شم، به خصوص کلامم را بیشتررررررکنترل کنمممم.

    که اگه بتونم این کارهارو کنممم خداوند من را به جایی هدایت می کنه که دوست دارم و شرایط همونی میشه که من میخوام، فقط باید ایمااااانمو قوی کنم و باور کنم که می شود

    اگه ادم به غیب ایمان داشته باشه و باور داشته باشه خدا میتونه همههه کار براش کنه دیگه فقط به هم جهتی با خودش و خداش فکر میکنه و دیگه به این که مملکت تو چه وضعی هست و اکثریت چی میگند دیگ کاری نداره فقط به چیزی توجه می کنه که میخواد تو زندگیش اتفاق بیفته…

    واقعا که توحید و شرک نداشتن مهم ترین راز موفقیته…

    ممنون استاد عزیزم

    خیلی دوستتون دارم

    من با اموزش های شما، خدارو شناختم، تو دوره ی راهنمایی عملی دست یابی به رویاها خیلی عالیییییی در مورد خدا صحبت کردین و گفتین خدا یه انرژی هست که هر لحظه داره به فرکانس های ما پاسخ میده و ما میتونیم هرچی میخوایم را با فرستادن فرکانس هم جهت بسازیم و اگر من عمیقا به این جملات باور داشته باشم هیچ موقع نباید مثل عموم جامعه عمل کنم که فک کنم با تغییر دادن حکومت یا هر چی دیگ شرایط من عوض میشه

    شرایط من وقتی عوض میشه که فکر و باورهای وجوووودی من عوض بشه…

    خدای رحیم و رزاق را سپاس گذارم که شما را سر راه من قرار داد تا هدایت بشم و راه درست و پر از ارامش را پیدا کنم…

    استاد خوبم

    امیدوارم همیشه شاد سالم و ثروتمند باشین.

    عاشقتووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1211 روز

    سلام بر استاد مهربان

    سلام بر دوستان عزیز در این سایت محشر

    واقعا نمی دانم که چه کامنتی برای این فایل عالی و محشر بنویسم

    فکر کنم تا حال چهار مرتبه این لایو استاد را گوش داده ام

    آنچه که استاد در این فایل می گویند همگی آنها درس زندگی است و قابل تعمل و قابل فکر کردن

    جهان دو قطبی که من در این فایل در مورد آن شناخت پیدا کردم هم می تواند برای من خوب و عالی باشد و هم برای من تضاد داشته باشد

    جهانی که در آن زندگی می کنیم که سرد سردی را کشاند و گرم گرمی را

    این جهان قابل اعتماد است چرا که دستهای خدای مهربان نگدارنده آن است

    چرا من در این جهان زیبا و پر از نعمت خوب زندگی نکنم

    چرا من در این جهان عالی به شیوه صحیح حال نکنم

    قرار نیست که فکر و نگاه و دیدگاهم مثل اکثریت مردم این جامعه باشد

    قرار نیست راهی که همه می روند من هم همان راه را بروم و این راه درست باشد

    قرار نیست که هرچیزی که هر کس گفت من همان را بپذیرم

    این لایو از نظر من یک لایو معجزه بود و هست

    ممنون استاد عالی بخاطر این فایل عالی

    سپاس از خدای خوب خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2698 روز

    سلام استاد ،سلام بانو شایسته ،سلام دوستان هم فرکانس

    زندگی تورو اعمال ،باورها و کانون توجه تو داره درست میکنه

    in God we trust

    قوانین جهان هستی

    فاصله کمتر بین ذهن و روح با باورهای درست

    کتاب رویاها فصل 3

    برای من همیشه ثابت شده نه کامل اما میتونم متوجه بشم که خودم یا کسی وقتی کانون توجه أمون رو چیزها منفی هست یا احساس قربانی شدن یا بعضی موقع میخام مظلوم نمایی کنم جواب ک‌نمیده هیچی تازه ظلم بیشتری هم بهم میشه و من واقعا مظلوم میشم تو اون سناریو خود ساخته

    خدا ظلم نکرد خاستم مظلوم بشم و شدم

    جهان اینه درون خودمه

    همه چیز از درون خودمه

    استاد دوره عزت نفس شما عالیه عالی

    خداوند من و هدایت میکنه ب سمت زیبایی یا ب سمت گمراهی کدوم و تو خریدار هستی پریسا ؟؟

    نتیجه احساس خوب من تا همون روز جوای میده یا حداقل 2روز بعد البته ب نظر من احساس بد هم همینه

    منظور استاد فکر کنم اون انفاقات بد بزرگ هست ک طول میکشه که زمین گیرت میکنه یعنی همون تسلیم شدن

    احساس خوب همون لحظه قلبت و باز میکنه

    و بعد رفتار عالی میبینی از ی نفر بعد ی صحنه قشنگ ی غذای ثروتمندانه دیدن ی رابطه خیلی قشنگ

    تو هی توجه میکنی و جون میدی ب این انفاقات و بزگتر و بزگتر میشه

    پس خداوند هدایت کننده هست

    خیلی نظر شما رو راجب جهان دو قطبی و‌پیامبر و هیتلر و دوست دارم خیلی چیزها بهم اضافه شده استاد سپاسگذارم ازتون

    خیلی ریزبینانه برگشتین ب حرف اقای عرشیانفر که تو حالت خوب باشه امکان نداره اتفاقات ناجالب پیش بیاد که ملت بهت سنگ بندازن بعد تو بگی سلام دوست دارم

    احساس خوب =اتفاقات خوب

    برای‌منی ک ب زندگی نامه پیامبرا نه دسترسی دارم نه علاقه زیادی

    همین اطلاعات میتونه برام خیلی کمک کننده باشه

    تا ایشون گفتن شما خیلی عالی واردش شدین نه اینطور نیست (دقیق یادم میست باید‌دوباره او‌نیکه ویس و‌گوش بدم)عالی بود عالی

    بازهم سپاسگذارم ازتون ب خاطر توجهتون ب ما

    من هم جدیدنها نه پایبند وطن هستم نه دوستی نه آشنایی و نه حانواده ای حتی

    کم و زیاد داره اما ذهن خودم و شرطی کردم

    خلا ایجاد کردم ک هدایت بشم ب سمت ازادی رفاه سلامتی روابط عالیتر و ثروت بیشتر ،استاندارها بالا رفته

    راجب قدرت دست عوامل بیرونی باید بیشتر کار کنم که اون هم از باورهای توحیدی رد میشه

    خودم و ببینم و خودم که تصمیم میگرم و‌انجام میشود براحتی و قلبها نرم میشن برام

    تو این‌دو هفته اخیر نشانه ها فقط داره من و ب سمت باورهای توحیدی میکشونه که باید تمرکزی و جهادی روش کار کنم

    منم همون لحظه چشمهام و بستم ب خوششانس ترین ادم زندگی ام فکر کردم ،

    ذهنم خودم و بلد کرد /چون من خودم و از بچگی ام خیلی خوش شانس میدونستم خدارو شاکرم

    انفاق خاصی نبود اما خوش شانس میدونستم

    اما بعد از خودم همسرم اومد تو ذهنم ک از زیر صفر کارهاش پیش رفت ومیره (دستان خدا چیه اصلا خود خدا تو وجودشه )

    استاد خونسرد ،علی بی غم،خیلی ریلکس،اصلا هیچی براش مهم نیست ،تمرکزش فقط روی کارشه و خودش مهمه

    اوایل زندگی حرص میخوردم اما العان 10٪مثل خودش دارم عمل میکنم .و این رفتارهاش خیلی من و مستقل بار اورد .استاد من از همسرم هم سپاسگذارم ب خاطر وجودش تو زندگی ام که دارم یاد میکیرم ازش

    همسرم ب لطف عشق خدا خیلی من و میخاد و دوستم داره خدایا سپاسگگذارم ازت میلیاردها بار

    حس خوبی گرفتم از نوشته ام

    لایو 35 یهویی خورد ب چشمم

    من 1 هفته قبل این انفاقات اینستا رو پاک کرده بودم یعنی همزمانی ها ️

    تا فهمیدم نظرم تین بود ادم‌یاید ب قوانین کشورش احترام بزاره چون تو اونجایی و داری زنگدی میکنی و من از باورهای کسی خبر ندارم

    ترمزهای من

    باورهای توحیدی

    کمبود فرصت شغلی

    ارزشمند بودن در سلامتی کامل

    کنترل احساسات از جمله عصبانیت

    (هنوز باید کار کنم رو عزت نفس)

    میتونم هموشون همراستا باهم دیگ کار کنم

    که برمیگرده ب فراوانی ،

    بکگراند زندگی ام‌باید رو‌فراوانی سوار بشه

    که باز اصلش میشه وجود خداوند

    همینجور فقط نوشته ام ،اگه نامربوط شد شرمنده

    سپاسگذارم ازتوجه اتون

    من منتظر معجزه خداوندم

    سپاسگذارم ازت دوست عزیزم

    پریسا شعبانی از آمل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    حمید حلاج پور گفته:
    مدت عضویت: 3172 روز

    سلام

    دوست دارم بنویسم. داشتم کامنت دوستان رو میخوندم، کلمه علی بی غم منو به فکر فرو برد. چقدر استاد این کلمه رو تکرار کرده در جاهای مختلف و من هربار باهاش مقاومت داشتم. میگفتم مگه میشه آدم بیخیال باشه. بالاخره یه سری چیزها هستن که نگرانش باشیم. حتی در بطن این قضیه هم داشتم به قسمت منفیش فکر میکردم. جوابش میدونی چیه؟ اینه که عزیزم، توی مواردی که علی بی غم هستی، نتیجه های عالی میگیری. و اونجایی که نگران باشی، نتیجه نمیگیری. درسته؟

    بله انسانها نگرانی و دغدغه دارن. انسان بدون دغدغه نداریم. خب دیجیتال نیستیم که صفر و یک باشیم. انسانیم. نگرانی داریم، عصبانیت، خشم، ناراحتی و…. داریم ولی جاهایی که خوش باشیم، بیخیال باشیم، صبور باشیم (به قول استاد صبر با امید داشته باشیم) نتیجه ها هم عالی میشه.

    نمونه بگم که باورم حک بشه.

    * یادته میخواستی سوله اجاره کنی؟ چی شد؟ غیر از اینه که نگران نبودی؟ با آرامش، خیال راحت و حس خوب. فقط با یکی دو نفر صحبت کردی و هدایت شدی به سوله عالی. فقط کاری که کردی این بود که گفتی چی میخوام. امکاناتش، متراژش، ابعادش و نتیجه چی شد؟ عااااالی خدایا شکرت

    * یادته میخواستی زمین بخری؟ فقط میگفتی تا قبل از عید باید بخرم. تصمیم رو که گرفتی، جاشو مشخص کردی که چه منطقه ای باشه و رفتی جستجو. نتیجه چی شد؟ عاااااالی خدایا شکرت

    * یادته میخواستی ماشین بخری؟ زمان رو مشخص کردی که تا قبل از مهر باید بخرم. مبلغشو هم مشخص کردی که 4٠٠ تا 45٠. بعدش رفتی جستجو

    خیلی گشتی، خیلی ماشین تحقیق کردی اینا سخت بود ولی لذت بخش

    تست و بررسی تخصصی ماشین های این رنج قیمت مخصوصا توی دست دوم ها واقعا کار سختی بود. ولی نتیجه چی شد؟ عااااااااالی خدایا شکرت

    بله حمید جان، اون قضیه ای که برات مهمه رو نسبت بهش بیخیال باش. خواسته رو بنویس و رها کن

    الان درگیر جنسم. پروفیل و تور

    درگیر مسافرتم که یه جایی بریم که به سه تاییمون خوش بگذره

    مطمئنم که دو ماه دیگه اگه این کامنتو خوندم، زیرش مینویسم که اینا هم عااااااااالی رقم خورد.

    خدایا شکرت

    خدایا ممنونم که منو به خودت نزدیک میکنی

    و ممنون از استاد بینظیرم. مرسی که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    سلام استاد نازنین

    سلام بانوی شایسته مهربان وزیبا صورت وزیبا سیرت

    سلاو به دوستان زیبا بین وخوبم

    کامنتی پیدا کردم‌که خیلی عالیه با خواندنش من آنقدر لذت بردم که دوست دارم شما هم لذت ببرید

    سپاسگذارم لذت ببرید

    کلمنت علی جان ابودر دایی کامل کامل

    من سال ها افسردگی داشتم

    و تقریباً همین سوال شما بخش عظیمی از افسردگی من بود

    که سرنوشت خودم را در هاله ای از ابهام می دیدم

    و در یک سرگردانی بودم

    اما واقعاً بعد از این که از ناحیه قوانین جذب و قوانین فرکانس روی خودم کار کردم و بعد از نوشتن صدها دفتر مغزم تغییر پیدا کرد

    رشته های عصبی ام تغییر پیدا کرد

    افکارم تغییر پیدا کرد

    و طبق همان افکاری که دوست داشتم

    در قالب همان افکار شکل گرفتم

    سرنوشت من در دست خودِ من است

    سرنوشت من ، افکار و فرکانس‌های فعلی من را مشخص می‌کند

    و اگر بر این افکار مسلط باشم

    اگر از ناحیه هوشیاری و خود آگاهانه

    در کنار این افکار و باورها باشم

    من دقیقا شبیه همین افکار و این باورها می‌شوم

    اما اگر تسلطی نداشته باشم

    ناخواسته ، افکار و باورهای بقیه واردم می شود و

    چون کنترلی بر آنها نیست ، واقعیتِ من می شوند

    و آنها جزء گِل لایِ سرنوشت من می شوند

    چییزی که من سرنوشت خود را می‌بینم

    فقط مخصوص افکار و باورهای من است

    و ممکن است 8 میلیارد انسان ، 8 میلیارد سرنوشت مختلف را داشته باشند

    و این جواب تنها مختص افکار و فرکانس‌های من است

    و شما نمی توانید یک منبع واحد را بیابید

    که برای همه یکسان باشد

    اما می‌توانید با توجه به ارتعاشات از باورهای دیگران

    و همان باور هایی که به شما احساس خوب می دهد

    و به شما احساس پایداری می‌دهد ، را استفاده کنید

    و آن را جز باورهای خود قرار دهید

    تا این باورهای شما ، سرنوشت شما شود

    اگر هنوز با تجربه‌ای که من از گذشته‌های خودم دارم ، از سرنوشت میترسی ، یعنی هنوز قانون فرکانس و باور را باور نکرده ای و اگر دوست داری سرنوشت در دستت باشد ، پس باید قانون فرکانس و باور را در خود ، باروَر کنی ، اگر قرار است سرنوشت برای من مهم باشد ، اگر قرار است فردا و پس فردا و سال‌های بعد برای من مهم باشد ، پس باید قانون باور و فرکانس برایم مهم باشد و روی آن کار کنم ، به هر اندازه که باور کنی آنچه در زندگی ات رخ می‌دهد ، دلیلش خودت هستی و آنچه که در زندگی ات رُخ داده است ، علتش خودت بوده ای ، به همان اندازه ، می توانید در کُنترلِ سرنوشت خود موثر باشید ، اگر واقعاً نمی خواهیم بپذیریم که سرنوشت هر کس دست خودش نیست ، پس سرنوشتی که هیچ پیش بینی ای در آن نیست و سرنوشتی که مخلوطی از باور اطرافیان و گذشتگان است و هیچ کنترلی بر آن نیست ، را خواهی یافت ، و به اندازه ای که ما خود را کنترل کنیم و سعی کنیم اعمال و رفتار و برخورد های مان از ناحیه یِ هوشیاری برخود ، انجام دهیم ، همین هوشیاری ، عواقبش سرنوشت ما می‌شود

    سرنوشت در دست خودمان است

    کسی دیگر سرنوشت ما را تعیین نمی کند

    مگر اینکه ما دقت و تمرکز خود را به آن کس متمایل کنیم خداوند سرنوشت ما را تعیین نمیکند

    خداوند فقط یک سیستم و یک دستگاه است

    که هر آن فرکانس و ارتعاشی که ما به آن میدهیم

    معادل آن را برای ما می سازد

    شما اگر به یک دستگاهِ ساختِ لوازم پلاستیکی ، مواد درجه 3 بدهید ، یقیناً لوازم های پلاستیک درجه 1 به شما نمی دهد ، و بالعکس ، سرنوشت لوازم پلاستیکی که سریع شکسته میشود ، به دلیل این است که مواد درجه 3 وارد این دستگاه کرده‌ایم ، در هر صورت آن دستگاه فقط سازنده است ، کاری به جنس مواد ما ندارد و سرنوشت هم دشتِ خداوند نیست ، خداوند ، حُکم همان دستگاه را دارد و اگر سرنوشت شوم و بدی دچار شویم ، تنها به دلیل آن است که از افکار و فرکانس های درجه پایین استفاده کرده ایم ، پس او کاری به سرنوشت ما ندارد ، اما اینکه ما فرکانسهای متفاوت را به او بدهیم ، فرکانسهای متفاوت را به ما خواهد داد ، پس همه چیز برمی گردد به اینکه ما متفاوت عمل کنیم ، تا جواب این متفاوت عمل کردن را از دستگاهِ هستی دریافت کنیم ، و به همان دلیل که تغییری در مواد پلاستیکی آن دستگاه ارائه شده رخ نمی دهد مگر اینکه ما مواد درجه یک استفاده کنیم به همان دلیل نیز تغییر در سرنوشت ما رخ نمی دهد مگر اینکه تغییر در باورهای ما صورت گیرد و این توضیحات مصداق همین آیه است ???????? : انَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ = خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است ، تغییر دهند

    اینکه شما به سرنوشت خود قانع شوید

    این برمی گردد به اینکه چقدر قانون باور و فرکانس را فهمیده اید

    من تا صد دفتر اولی که نوشتم

    فقط و فقط می خواستم در این مسیرِ مثبت اندیشی باقی بمانم

    ولی چیزی از فرکانس و باور را احساس نکردم

    اما مدتی بعد از نوشتن آن صد دفتر

    احساس کردم که خیلی از رفتارها و برخوردها که با دیگران دارم و یا خیلی از رفتارها و برخوردهایی که دیگران با من دارند متفاوت شده است ، خیلی متفاوت تر از قبل ، خیلی متفاوت تر از بدنه یِ جامعه

    فهمیدم که همه چیز باور و فرکانس است

    و من در حالِ دیدنِ نتایجِ آن تغییر هستم

    و هر روز بیشتر به آن اعتماد کردم

    و فهمیدم که سرنوشت من ، در دست همین افکار و فرکانس هایِ من است ، اگر باورش کنم ، پس سرنوشت خود را در دست گرفته ام و اگر باورش نداشته باشم ، پس یک سرنوشتی نامشخص و در هاله ای از ابهام نصیبم می شود

    ????????????

    اکنون بیش از هر زمان دیگری ، می توانیم فرکانس خود را تغییر دهیم ، می توانیم به شیوه های مختلف ، یا از طریق گفتن ، یا از طریق نوشتن ، یا فکر کردن ، به شیوه های تمرکزی مختلف ، ابتدا به صورت آگاهانه و عمدی فرکانس و ارتعاش خود را تغییر دهیم ، تا بتوانیم سرنوشت خود را از امروز ، از نو بنویسیم ، این بار سرنوشتی را بنویسیم که خود می‌خواهیم ، این بار فردا و فرداهایی را برای خود رقم بزنیم ، که خود می خواهیم ، این بار ماه ها سال های آتی و و بهشت هایی را برای خود طراحی کنیم که می خواهیم ، امروز می‌توانیم تاریخ سرنوشتِ فردایِ خود را رقم بزنیم ، علامت و نشانه یِ اینکه که بدانیم چقدر سرنوشت را در دست گرفته ایم این است که ، بفهمیم چقدر و به چه میزان ترس هایمان کم شده است ، چرا استاد عباس منش را می‌بینیم که اینقدر شجاعانه و نترسانه مرزها را شکافت و به هر جایی و به هر طریقی و به هر روشی که می‌خواهد ، حرکت می‌کند ؟ به آن دلیل است که قانون فرکانس و باورها را در خود بارور کرده است ، به آن دلیل است که سرنوشت را خود می داند و به آن دلیل است که همیشه هر اتفاقی را به نفع خود می داند ، چرا ما هنوز این کار را نکرده ایم ؟ چون هنوز باور ها در ما خیلی بارور نشده است ، به محض برداشتن یک قدم به جایی ، ممکن است باور های ناخالصی مانع ما شوند ، هر چقدر که خالص شویم ، هر چقدر که اجازه دهیم باورهای ما تبدیل به عمل شود ، بیشتر و بیشتر باور خواهیم کرد که سرنوشتِ ما دقیقاً در دست افکار ، نگرش‌ها و باورهایِ مان است

    شاد و سلامت و پیروز و خوشبخت باشید

    ????????????????????????????????????????

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    28مین ردپاگام به گام خانه تکانی. به نام الله سلام به خالق خودم. سلام به استاوخانواده ی سایتی استاد.جیگرم حال اومدکه صدای دواستادعزیزم راتوی یک فایل شنیدم !من سعی میکنم صبح که بیدارمیشم باآهنگهای انگیزشی استادعزیزم جناب آقای عرشیانفر برقصم!دیروزصبح برای کاربانکی ازخونه داشتم میرفتم بیرون هندزفری توگوشم توپارکینک میرقصیدم منتظرعزیزدلم بودم ازپله هاآمدپایین منوبغل کردگفت:خانم توخیابون نرقصی!هردوخندیدیم زدیم بیرون سر4راه مسیرمون جداشد.من رفتم بانک واردبانک شدم اون خانم نزدیک درب ورودی نشسته وبه همه ی ارباب رجوعهامیگفت:همراه بانک دارین؟گفتم فکرکردم اس ام اس رومیگه !گفت:اول کارتو انجام بده بعدبیا،حالا منم کارم تموم شدزنگ زدم به پسرم مشورت کردم همراه بانک لازم میشه فعال کنم روز200میلیون باگوشی میتونی پول جابجاکنی،گفت آره فعال کن. ای خانم برام گوشیموتنظیم کردواینترنت نداشتم بنده خدابه اینترنت خودش وصل کردوکسانی دیگه توی نوبت باجه هابودن ثبت سیستم کنندبه من گفتند؛جای آقای رئس کارت زودترانجام میشه منم رفتم جای آقای رئیس محترمانه کارم انجام وخداحافظ. آمدم برم نانوایی ازاین آقایونی که سیستم صوتی آهنگ میزارن وداریه میزنن تومسیربود یک قری دادم ویک لبخند هچنان بشکن میزدم ودورشدم.رفتم نانوایی آنقدربه منوعزیزدلم احترام میگذارن که خدامیدونه وهروقت یکی ازمانانوایی میره یادگرفتن میپرسن عزیزدلت چه طوره کلی میخندن حال وهوای نونوایی عوض میشه. آهنگ که میزارن میگم لطفاصداشوزیادکن وآهنگهای شادبزارین!نونهای برشته وسفارشی میزنه هرکس میپرسه چرانونهای حاج خانم فرق داره میگه خمیرشم فرق داره؛پولشم فرق داره!که دراصل هیچ فرقی نداره ولی من این مدل نون دوست دارم!کنارنونوایی روی پله نشسته بودم که صاحب مغازه حاج خانم رسیدن ،گفت؛چرااینجانشستی ؟بیاتوروصندلی بنشین توی این فرصت که نونهاسردبشن بازدوباره این جوان آهنگی رسیداین بارتوی مغازه حاج خانم من میرقصیدم خانمهاازبیرون دست میزدن وحاج خانم تومغازه دست میزدهمگی میخندیدیم!تااینکه به اون جوان گفتم: حالاداریه روبده من میزنم شمابرقص اونم دادبه من میزدم ومیرقصید استادتوخیابون گاه وگداری تصادف یادعوامیشه میگم الخیروفی ماوقع ان مع العسریسری روتوکارمیارم وبه خیرمیگیرم!خلاصه به اینجارسیدم انشاالله مدارهای بالاترهمدیگروملاقات کنیم!انشاالله.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    درود بر استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز که با حساسیت بسیار زیاد و دقت نظر بالا این فایل‌ها را آماده کرده‌اند و یکایک دست‌اندرکاران سایت الهی عباس‌منش و همه‌ی عزیزان همراه و هم‌فرکانسم

    به نظر من، یه توهمی هست به نام مردم و وطن که چیزی نیست جز شرک که در همه‌ی ما ریشه داره و البته در بین کسانی که این فرکانس‌ها را ندارند بیشتر دیده میشه!

    منم پیش از این همیشه به اینکه ایرانی هستم می‌بالیدم. من عضو هیئت علمی دانشگاه هستم و در بین همکارانم هستند کسانی که مثلا فردوسی شناس هستند و به ایران و ایرانی بودن خویش می‌بالند. برای نمونه یکی از ایشان همیشه وقتی مرا می‌بینه، به من میگه که به‌به چه نامی؛ فریبرز( نام فرزند ارشد کیکاووس پادشاه ایران به معنای خوش قد و قامت و باشکوه) و اونم کاوه، من( منظور ایشان است) چه( نام خودشان را با نام من مقایسه می‌کنند که ریشه‌ی عربی دارد)!

    کار به جایی رسیده بود که پیش از این‌ها، من هم دچار این توهم شده بودم که، نه بابا مثل این‌که خیریه! و من از نیایی پاک هستم و باید به خودم ببالم! خدایا چه توهماتی؟! همین دیدگاه نادرست در من و از من کسی را ساخته بود که انگار پدر بزرگ مردم هستم. پیش از این‌ها هم یکی از دوستانم در زمان دوره‌ی کارشناسی به من می‌گفت: من( منظور ایشان است) ستارخان ایران و تو باقر خان ایران هستی( خنده‌دار)! خدایا منم بدجور این تو ذهنم نفوذ کرده بود و فکر می‌کردم که باید ثروتمند بشم که به آزادی ایران کمک کنم، مثل باقرخان! اوووووه کی بره این همه راه رو؟! چه بادی به قبقب می‌انداختم! تو توهماتم خدا را بنده نبودم( هر هر).

    آره، بسیاری از این مردم هم تو همین جور توهمات هستند. حالا از همینا بپرس که برای خودتون چه کار کردین؟ میگن: این چه حرفیه؟ ما اگه بتونیم ایران را آزاد کنیم، همه چیز درست میشه! خدایا چی می‌شنوم؟ کسی که نمیتونه برای خودش کاری بکنه، ادعای تغییر وضعیت دیگران را داره، هی دل غافل! خدایا پروردگارا ما را ببخش که این همه مدت زندگیمون را برای هیچ و پوچ و توهمات شرک‌آلود به نابودی کشوندیم! خدایا من را برای این همه شرک ببخش!

    منم اون فایل پنجاه و چند دقیقه‌ای را چند بار گوش دادم و بار اول پیش خودم گفتم که؛ این چه حرفایی هست که استاد میزنه ؟ یعنی که چی ما به مردم کاری نداشته باشیم؟ پس وطن چی میشه؟ پس این شعر سعدی:

    چو عضوی به درد آورد روزگار

    دگر عضوها را نماند قرار

    تو کز محنت دیگران بی غمی

    نشاید که نامت نهند آدمی

    ولی بعد از چند بار که به همون فایل گوش دادم و خدای یگانه مرا هدایت کرد که چندبار گوش بدم و خوب به حرفای استاد بزرگوارمان توجه کنم، متوجه شدم که تا چه اندازه در توهم بودم و خودم خبر نداشتم!

    حالا دیگه بر اثر تغییر دیدگاهم، بسیار کم آن همکار عزیز و امثال ایشان را می‌بینم و خدا خدا میکنم که دیگه ایشان و امثال ایشان را برای همیشه نبینم! خدایا پروردگارا شکرت که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتی و خورشیدهای هدایت را بر سر راهم نهادی تا راه گم نکنم!

    یادمه چند ماه پیش از این بود و من در میهمانی ماهانه‌ی خانوادگی بودم. همین حرفا( که اکثرا نُقل همه‌ی مجالس هست) به میان اومد و‌ من که دیگه به راه راست هدایت شده بودم، به همسر برادرم که خیلی سنگ مردم را به سینه میزد گفتم که مردم راه اشتباهی را پیش گرفتند و مسئله اصلا مردم نیست و اصلا مردم برای من مهم نیستن! اوووه کلی بهم اعتراض شد که تو وطن فروشی، پس این همه مردم و بچه‌های مردم کشته شدن پس چی؟ و از این جور دری وری‌ها! منم دیگه سکوت کردم. البته اون موقع هنوز نمی‌دونستم که اصلا نباید حرف بزنم و نه بگم آره و نه بگویم نه! به خودم تمرکز کنم و حواسم را پرت کنم به چیزایی که بهم احساس خوب میده! گور بابای کسانی که می‌خوان برن برای مردم کشته بشن! خدایا تو همیشه ماها رو هدایت می‌کنی درست مثل همه‌ی ذرات هستی( از حرفای استاد بزرگوارمان) ولی این من هستم که حرفای تو را نمی‌فهمم و شرک می‌ورزم.

    آفرین، به خدا که آفرین استاد بزرگوارم، خدا دهانت را پر طلا و جواهر کنه که اینجوری با این همه صداقت حرفت را میزنی! اگر تو هم مثل بسیاری از این سلبریتی‌ها دنبال بیزینس کثیف بودی که مثل اونا حرف می‌زدی و از آب گل آلود ماهی می‌گرفتی! خدا می‌دونه که یکی از این سلبریتی ها در فکر مردم نیستن و تنها دارن برای خودشون سار جمع میکنن و برای آینده ثروت کثیفشون را بیشتر می‌کنن. غافل از این که همه‌ی ثروت‌ها پیش خداست! همه‌ی گنج‌ها پیش خداست! هنوزم بخشی از ذهن من درگیر این مسئله هست و باید بیشتر روی خودم کار کنم تا به توحید بیشتری برسم! خدایا من را به راه راست هدایت کن. درسته! ما هریک روحی مجرد هستیم که برای تجربه به این دنیا آمده‌ایم تا به توحیدی بیشتر و بالاتر برسیم و در این مسیر از همه جدا هستیم و در آن دنیا هم جداگانه به حساب ما رسیدگی میشود! درسته و کاملا درسته که مردم هیچگاه نتونستن راه را از چاه تشخیص بدن! اگر اینجور بود که باید وضع برعکس می‌بود. یعنی که بیشتر مردم ثروتمند و یه عده‌ی کمی هم فقیر بودند! آخه باور اکثر مردم بر اثر دیده‌ها و شنیده‌های خودشون اینه که به این دنیا اومدن تا زجر بکشند و دنیا جای آسونی و راحتی نیست و از اسمش پیداست، دنیا به معنای دونه! و از این‌جور مزخرفات!

    درسته که خدا هم در قرآن گفته؛ تا مردم خود را تغییر ندهند، من نیز وضع آنها را تغییر نخواهم داد! ولی، باید به دو نکته توجه کرد:

    1. بله وقتی مسئله جامعه‌ی بشری است، خدا هم از جمع حرف می‌زند چرا؟ چون خدا از طریق و به وسیله‌ی مردم به هر یک از ما به شکل فردی کمک و خدمت‌رسانی می‌کنه. ولی این به این منظور نیست که خدا امور ما را وابسته به یکدیگر واگذاشته باشه!‌ شاعر میگه:

    من اگر نیکم وگر بد تو برو خود را باش

    هر کسی آن درود عاقبت کار که کِشت

    یعنی که من به تنهایی مسؤل کار خویشتن هستم نه دیگران. پیش از این‌ها فکر می‌کردم که من باید از نیروی جمع استفاده کنم( همان عبارت دست خدا همراه جمع است) و به اهدافم برسم و در این راه دیگران هم منتفع شوند( همان معنای مردم و کشور و وطن و …). ولی میدانم که دیگر اینها یک مشت دروغ و باطل هستند و بس! بابا، خدا ما را وسیله‌ی کمک به هم برای رسیدن به اهداف فردی قرار داده!

    2. دوم اینکه؛ وقتی خوب نگاه می‌کنیم می‌بینیم که هر جمعی متشکل از افراد جداگانه است که مثل اجزای یک بدن هستند( بنی آدم اعضای یک پیکرند). وقتی هر عضوی بطور جداگانه درست عمل نکند، مگر که وضع کل( جامعه) درست می‌شود و بدن( جامعه) به درستی و صلاح می‌رسد؟! مسلما نه!

    پس، اصل و اساس هر تغییری، تغییر در خود و خویشتن خویش ماست! تا من نتوانم به کسی تبدیل شوم که بتواند وضع خودش را تغییر دهد، آیا می‌توانم در تغییر وضع مردم مؤثر باشم؟ وقتی خودم هنوز ثروتمند نیستم، جمع اینجور من‌ها می‌شود یک جامعه‌ی متشکل از فقیرها که همان جامعه‌ی فقراست! یعنی همان جامعه‌ای که کمونیستها به دنبالش بودن و نشد و هرگز نخواهد شد زیرا که با قانون آفرینش هم راستا نیست!

    دقیقا زدی به خال استاد بزرگوارم! اگر راهی را مردم میروند درست باشه که خوب قانون جهان اینه که هر کار درست نتیجه‌ی درست در بر داره! دقیقا همینه! مثل موقعی که ما آب را روی شعله میگذاریم و گرما می‌دیم خوب چی میشه؟ آب به جوش میاد! و چیزی جز این هم نمیشه و هر چند بار هم که تکرار کنیم همین میشه و بس! یا وقتی با یک دستگاه فوق پیشرفته مثل اچ‌پی‌ال‌سی( یک دستگاه جداسازی و تشخیص مواد شیمیایی) درست کار کنیم، برای آزمایش هر ترکیبی، همیشه نتایج یکسان و درست بدست میاد! کدام انقلاب مردمی بوده که در طول تاریخ بشری تونسته باشه اهداف اون مردم را برآورده کرده باشه؟ همیشه مردمی که انقلاب کردند، بعدش مثل بلا نسبت شما، مثل خر پشیمان شده‌اند!!!پس، اگر نتایج نادرست به‌دست میاد، نشانه‌ی اینه که، راه نادرست است! درست مثل وقتی که یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی در پایان‌نامه خودش نتایج نادرست به‌دست میاره و استادش بهش چی میگه؟ میگه یا آزمایش را دوباره انجام بده( که اگر دانشجو دچار همان اشتباهات بشه، همون نتایج نادرست به‌دست میاد) و یا اینکه، راهش را عوض کنه و یا در بدترین حالت اینکه، اصلا کلا راه را عوض کنه! خوب، پس درسته دیگه نه! وقتی تو طول تاریخ بشری، هیچ انقلابی نبوده که تونسته باشه به نتایج درستی برسه و مثلا باعث رفاه حال مردم بشه، پس اصلا انقلاب کردن و واگذاشتن حالمون به حال مردم و دیگران کاری عبث و بیهوده است اعتراف می‌کنم که هنوز هم ذهنم مقاومت داره و باید بارها و بارها این فایل را شاید برای سال‌ها ببینم تا کم‌کم اصلاح بشم!

    استاد عرشیان‌فر دقیقا درست می‌گویید! اگر پیامبر اسلام که اینجور اهل صلح و آرامش بوده که یه همچین شخصیتی نمی‌تونه اهل جنگ باشه! مگر زمانی که به اونا تجاوز می‌شده و ناچار بودن که از خودشون دفاع کنند! اونم که شما می‌گویید؛ هیچ پیامبری در هیچ جنگی شمشیر به دست نگرفته و تنها در همان حال جنگ هم پی صلح و دوستی بوده چون به قول مولانا در همون داستان موسی و شبان که؛

    تو برای وصل کردن آمدی

    نی برای فصل کردن آمدی

    خدایا من را ببخش که این همه سال در راه نادرست بودم و از دین و پیامبر و امامان یه همچین برداشت نادرستی داشتم!

    خدایا پروردگارا بار دیگر و بارهای دیگر برای این‌که مرا در این نیمه‌ی شب بیدار کردی تا برای چندمین بار است فایل الهی را بشنوم از درگاه پر مهرت سپاسگزارم!

    استاد بزرگوارم واقعا که دست‌تون طلا با این آگاهی‌هایی که به من و ما هدیه میدهید و دست و زبان خدا شده‌اید برای هدایت ما!

    پیش از اینها همیشه به اروپا و شکل حکومت‌های سوسیال دموکرات آنها افتخار می‌کردم و می‌گفتم: ببین که چه اندازه درست‌کار می‌کنند! مردم را در یک حد رفاه عمومی خوبی نگاه می‌دارند. اما وقتی خوب نگاه می‌کنیم می‌بینیم که؛ چرا در همین اروپا انسان‌های فقیر بسیارند؟ بسیارند کسانی که از همه چیز محروم هستند! و اما چرا آمریکا پیشرفته‌تر از هر کشور دیگر در جهان ماست؟! دقیقا به این دلیل که در آمریکا سختگیری های اقتصادی و مالیاتی مثل اروپا نیست! تازه می‌فهمیم که چرا در همین اروپا کشوری مثل سوییس بهترین وضعیت اقتصادی و رفاه عمومی را دارد؟! بله و دقیقا بله! آزادی اقتصادی سبب رشد شده!!! و همیشه همه چیز در آزادی است که رشد می‌کند و بس!

    آفرین بر شما استاد بزرگوارم! چه خوب تعریف دوقطبی بودن این دنیا را بیان کردید. به یاد داستان قوم بنی‌اسرائیل افتادم که به همراه موسی از سرزمین مصر فرار کردند. آنان در برابر فرعون نایستادند که اگر این کار را می‌کردند، از همان جنس( ستم فرعونیان) بیشتر نصیبشان می‌شد! ولی آنان به همراه موسی راه درست را برگزیدند و به جای توجه به ستم فرعونیان، از مصر مهاجرت( بهتر است بگویم فرار) کردند و در سرزمین سینا( همین اسراییل کنونی) ساکن شدند و به خوبی زندگی کردند و اکنون نیز در آن به خوبی زندگی می‌کنند!

    بنابراین، دنیا باید و باید دوقطبی باشد و منم که باید راه درست را فارغ از این که مردم و هر کس دیگر چه می‌گوید و چه می‌خواهد، راه درست را که در راستای اهدافم هست را پیگیری کنم و به نتایج درست برسم!

    هرکسی آن درود عاقبت کار که کِشت

    هرکسی تنها و تنها و تنها مسئول وضعیت و زندگی خودش هست و بس! بابا، خدا اون زمان که نوح داشته سرزمینش را با کشتی در توفان برپا شده ترک می‌کرد گفت؛ سرت را برگردان و حتا به پسرت که با تو همراه نشد و باهات مخالفت کرد و کافر شد برگردان! خدایا وقتی اینجوریه! پس من حتا مسئول خیر و شر فرزندم هم نیستم! چه رسد به مردم!

    آره استاد بزرگوارم درسته! مردم تو اون شلوغی‌ها، همیشه به چیزای ناجالب توجه می‌کردند و چیزای ناجالب بیشتری وارد زندگیشان شد و الان همه‌ی اونایی که تو اون شلوغی‌ها بودن و یا بهش توجه می‌کردن، پشیمان و پشیمان هستند و میگن که ای کاش اوضاع بشه مثل قدیما چ، درست مثل این‌که همیشه حسرت زمان شاه را می‌خورند!

    بنابراین، بر من است که از این پس حال خودم را باتوجه و تمرکز بر چیزهایی که حال مرا خوب می‌کند و سرانجام خوبی برایم دارد، به سوی چیزهایی مثبت‌تر و خوشایندتر هدایت شوم! خواه دیگران با من باشند و خواه نباشند! و نگران نباشم که پس مثلا اقتصاد زندگیم چی میشه؟! نگران نباش! خدا از همون آدمایی که تو ازشون دوری می‌کنی، بدون اینکه بهتر نزدیک بشن چنان اقتصادی را بسازه که فقط بیان و بهت پول بدن و خریدار محصولاتت باشن که نگو و نپرس! و تازه و تازه، خدا از این هم مهربان‌تر!!! او کاری می‌کنه که با همون تعداد کم آدمایی که حال خوبی دارن چنان اقتصاد بی‌نظیری بسازی که دهانت باز بمونه!!!

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    Reyhan گفته:
    مدت عضویت: 1451 روز

    سلام استاد،

    من میخوام تجربه مخصوص خودمو بگم براتون که ‌شاید کسی بخونه یا خودتون بخونید ومثال بزنید،بسیار اموزندس بنظرخودم

    من 1400باشما آشنا شدم و… اما سال 1401 که اون اتفاقات افتاد کاملا احساساتی شدم و با اکثریت هماهنگ و یجورایی شما رو د‌شمن میدونستم، درگیر شرک بودم که آره از بیرون میشه اتفاقی بیفته و شرایط همه و من هم تغییر کنه، خلاصه فاصله گرفتم تا 1402 یعنی یک سال بعد گفتم طبق اینکه ببین چی داره گفته میشه کار نداشته باش کی میگه باز فایلها رو گوش دادم و امسال 1403 دوباره برگشتم به سایت و فایلهای جدید رو دیدم و واقعا تو این 3سال بهم ثابت شد که فقط من و فقط من باید تغییر کنم و هیچی خارج من موثر نیست

    اما اون تایم شما رو دشمن خطاب میکردم و یجورایی متنفر شده بودم که ایشون خودش خوشبخته نمیخواد ما خوشبخت بشیم، بنظرم این مسئله بجز تجربه کردنش هیچ راهی نداشت تا بهم اثبات بشه و من واقعا این حرفای شمارو درک میکنم کاش اونموقع انقدر منحرف نمی‌شدم، هرچند شاید باید اون مسیرو طی میکردم

    ممنون از فایلهای عالیتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهدی گفته:
      مدت عضویت: 1197 روز

      سلام و درود فراوان خدمت شما

      از این اشتباهات اکثراً داشتن وهنوزم یه تعداد دارن

      وشما به هیچ وجه خودتون رو سرزنش نکنید و احساس بد نداشته باشید وسعی کنید تمام گذشته رو فراموش کنید

      مهم اینه که الان در مسیر اصلی قرار دارید ،،درمسیر موفقیت

      پس حالتون رو خوب نگه دارید و اتفاقات خوب رو تجربه کنید

      هیچ وقت برای شروع دیر نیست

      موفقیت و سربلندی برای شما آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمد جولان پور گفته:
    مدت عضویت: 1625 روز

    درودبرشمااستادعزیزم وهمه همسفران سایت عباسمنش دات کام

    استادمن این فایل وچندین وچندبارتاحالادیدم واصلاازدیدن این فایل وشنیدن آگاهی های اون واقعاسیرنمیشم

    به نظرمن یه فایل فوق العاده زیباوبازبانی شیواوبیانی فهم پذیره

    لذت بردم وبخاطراین آگاهی هاواجب دیدم ازتون سپاس گزارباشم

    ممنونم استادمتشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: