live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی

سرفصل آگاهی هایی که در این فایل توضیح داده شده است:

  • قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر؛
  • تفاوت ذهن فقیر و ذهن مولد؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع؛
  • فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد؛
  • توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است؛
  • هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛
  • هز زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای؛
  • تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است؛
  • واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری؛
  • وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود؛
  • “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است؛
  • مفهوم عملی ایاک نعبد و ایاک نستعین؛
  • تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم؛
  • خاصیت ایده های الهامی؛

منابع کاملتر درباره درک این آگاهی ها:

 دوره 12 قدم


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سارا صمدی پور» در این صفحه: 1
  1. -
    سارا صمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 1569 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    من چندین روزه پروژه رو شروع کردم ولی رو همین قدم اول موندم

    این فایل خیلی مهم و سنگین بود و خیلی کمکم کرد

    واسه همین الان که حس میکنم بعد از چند روز امادم که برم قدم دوم ، گفتم طبق دستورالعمل پیش برم و ردپا بذارم

    راستش این فایل ، هم منو خیلی ترسوند

    هم خیلی امیدوارم کرد

    ترسوند چون استاد گفتن حتی مسئول زندگی خودت رو خدا ندون

    تا الان شاید من تصور اشتباهی از خدا تو وجودم ساخته بودم و شکسته شدنش فقط با یه جمله، یکم منو شوکه کرد

    اینکه حتی انداختن اتفاقات گردن خدا هم ، فرار از مسئولیته

    من از وقتی یادم میاد از قبول مسئولیت میترسیدم

    و جالبه الان که بهش فکر میکنم هروقت مسئولیتی قبول کردم با همه جونم روش کار کردم

    ولی چون نتیجه گرا هستم و بیماری کمالگرایی در وجودم هست، نمیتونم تلاش ها و وجدان بی نهایتی که روی قول ها و مسئولیت ها میذارم رو ببینم

    فقط ترس ها و استرس هارو دیدم و همین باعث شده که حتی تا همین لحظه هم تو وجودم همش از پذیرفتن مسئولیت زندگیم فرار میکنم

    ولی خداروشکر

    از ترکیب دوره ثروت + احساس لیاقت + پروژه خانه تکانی و فایل های سه برابر کردن درامد

    دارم کم کم روی ریل میافتم

    داره باورم میشه که اوکی من میتونم مسئولیت قبول کنم و من میتونم عالی انجامش بدم و همه تلاشمو بکنم و فقط همین برام مهم باشه

    یعنی تا همین الان که این کامنت رو نوشتم نمیدونستم که من از مسئولیت ها در میرم چون چشمم فقط دنبال نتیجه ست و البته بای دیفالت فقط توقع نتیجه بد رو دارم و شکست در مسئولیت هام

    حالا اگر خوب شد چی؟

    اگر همه تلاشمو کردم و نتیجه اوایل اونی که میخواستم نبود، ولی بعدا ده برابر بهتر از خواسته هام شد چی؟

    اره

    تمام مدت از چی فرار کردم؟

    از ترس شکست

    و اینو در نظر نگرفتم که حتی اگر شکست بخورم میتونم برگردم مسیرو نگاه کنم و اشتباهاتمو پیدا کنم و اصلاح کنم و موفق بشم

    شدم مثل کد نویسی که لپتاپ رو باز نمیکنه کد بنویسه چون میگه میترسم کد هام اشتباه باشه و رباته اونجور که میخوام عمل نکنه

    خب مرد مومن، تو بنویس

    بعدش برمیگردی کد هارو نگاه میکنی، تحقیق میکنی، اموزش میبینی، از دو نفر با تجربه مشورت میگیری سوال میپرسی

    پیدا میکنی اشتباهاتتو و حلش میکنی

    بعدشم رباته اونجور که تو میخوای کار میکنه

    وااای که چقدر مسخره ست ترس هامون! همینقدر ساده میشه براش منطق اورد

    ولی من فرار کردم

    من ترجیح دادم بشینم و نابود شدن زندگیمو ببینم ولی یکم وقت نذارم برم تو دل ترس هام و ببینم حل کردنشون چقدر راحته

    این بار دیگه نه

    این بار به خودم قول ندادم، چون خودم همیشه قول هامو میشکونم

    اینبار به یکی از فرشته های همین سایت قول دادم، قول دادم 6 ماه دیگه واسش بنویسم که چقدر موفق شدم و حتی یه روز هم از سایت دور نبودم

    و حداقل این خوبی رو دارم که اگر به کس دیگه ای قول بدم حتی سرم اگر بره قولم نمیره

    پس فعلا همینو ازش استفاده میکنم

    تا کم کم برسم به جایی که بتونم به خودم اعتماد کنم‌ و به خود ارزشمندم قول بدم و با همه وجودم پاش واستم…

    مطمئنم خیلی زود اون روزا میاد

    فکر نمیکردم نوشتن این کامنت انقدر کمکم کنه ولی برای بار هزارم ایمان اوردم که استاد عباسمنش و استاد شایسته هرچی میگن یه دلیلی پشتش هست و فقط کافیه عمل بکنم

    خدارو شکر که منطق این ترس هم پیدا شد حالا فقط باید تکرار بشه و تکرار تا تو ذهنم بشینه

    امیدوارم بتونم قدم به قدم ، بیشتر مسئولیت زندگیم رو قبول کنم و بالاخره بفهمم که من خالق زندگیم هستم پس ترس معنی ای نداره اصلا…

    انشالله تو جلسات بعدی و ردپاهای بعدی میبینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: