https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
امروز 20 مهر 1403 من علی قربانی تعهد میدم هروز حداقل 2ساعت از روزمو برای خانه تکانی ذهن بزارم تا دوباره برگردم توی جاده ای که استاد ازش همیشه میگه و یه زمانی منم تجربه کردمش سوت زنان توی اب وهوای خوب قدم بزنم.
تاحالا چندین چند بار این تعهد دادم توی 12 قدم توی روانشناسی ثروت 1 توی کشف قوانین ولی همیشه بعد یه مدت بخاطر کوتاهی خودم وفراموش کردن مطالب وتکرار نکردن باز افتادم توی روز مرگی.
بخدا خیلی این روزمرگی خطرناک حتی واسه منی که مزه اون جاده خوب رو چشیده ام چچندین چندبار پیش اومده واز اموزه ها دور شده توروخدا بچه ها خودتون از سایت دور نکنید.
از خداوند عاجزانه درخاست میکنه بهم کمک کنه توی مسیر بمونم حالا که دوباره برگشتم ومیخام استارت بزنم کمکم کنه بتونم راهو ادامه.ومن مسئول زندگی خودمم اگرم کوتاهی کردم مقصر خودمم حدایا نزار دورشم ازین مطالب اینبار.
امیدوارم همتون توی مسیر ثابت قدم بمونید مثه من هی در رفت و امد نباشید
این فایل را برای بار دوم است که در حال گوش دادن هستم و هر بار که آن را گوش می دهم برای من مثل بار اول است که در حال گوش دادن آن هستم
درس های عالی از این فایل من باز یاد گرفتم
هر اتفاقی که برای من رخ می دهد این را باید یاد داشته باشم که همیشه یک خیر و نکته در آن برای من در آن نهفته است
این را بیاد داشته باشم که همیشه تسلیم هدایت های خدای خودم باشم
من مسئول زندگی خودم هستم
من هستم که شرایط زندگی خودم را می سازم
من هستم که همیشه با افکار و باورهای خودم شرایطی را برای خودم رقم می زنم که یا در آن شرایط به حال خوب دست پیدا می کنم و یا اینکه نه همیشه درگیر عذاب و مشکلات خواهم بود
خیلی وقت ها از دیگران انتظار داشتم تا آنها برای من کاری را انجام بدهند
اگر آن کار را انجام نمی دادند واقعا حالم گرفته می شد و ناراحت می شدم
اما این فکر اشتباه بوده
من وقتی می توانم با افکار و باورهای خودم به نتایج دلخواه برسم بی شک باید نگاه خودم را از روی دیگران بردارم و تنها و تنها به خدای خودم تکیه کنم
از او کمک بخواهم
از او هدایت بخواهم
آنوقت بی شک من بدون کمترین دردسری به موفقیت خواهم رسید
هر زمان که دست بسوی دیگران دراز کردم در نهایت دچار سردرگمی و حال بد و اعصاب خوردی شدم
هر زمان که خودم راهی را در پیش گرفتم و به جلو رفتم و با خدای خودم همراه شدم اولین موفقیت برای من رسیدن به آرامش و حال خوب بود و در نهایت آنقدر به سادگی و به بهترین شکل ممکن کار من رواج پیدا کرد و کار من انجام شد که واقعا باورم نمی شد به این راحتی کارم انجام بشود
من مسئول زندگی خودم هستم
من زندگی خودم را می سازم
من خودم خالق تمام شرایط زندگی خودم هستم
من هستم که برای خودم حال خوب و یا حال بد را می سازم
همه اینها ریشه در فکر و باور و ذهنیت من دارد
و در نهایت بهترین کار این است که در این روی یک قدرت برتر و بزرگتر حساب باز کنم
آن قدرت هیچ چیزی نیست جز دستهای هدایتگر خدای مهربان
آن قدرت برترین قدرت این جهان است که بر همه چیز آگاه است و من را به خوبی هدایت می کند
من می توانم روی قدرت او حساب باز کنم
او همیشه در حال کمک کردن به من است
او همیشه در حال هدایت کردن من است
او از رسیدن من به آرزوهای من خوشحال و خوشنود می شود
او برای من بهترین و بالاترین دست است که بر همه برتری دارد
او از حال خوب من شاد است
از ثروتمند شدن من راضی است
از رسیدن من به خواسته ها و اهداف من حال می کند
او از اینکه من از او خواسته دارم خیلی حال می کند
او برای من عالیترین پدر و مادر و رفیق است
او برای من برترین پارتی است
او از اینکه من تغییر کنم خوشحال می شود
از رسیدن من به پول و مال و ثروت راضی است
از اینکه من خودم را دوست داشته باشم خوشحال است
از خوب زندگی کردن من خوشحال است
از داشتن حال خوب من حال می کند و بیشتر به من می دهد
همه جهان را برای رسیدن من به خواسته های من بسیج کرده است
همه را به کار می گیرد تا من به خواسته خودم برسم
همه شب و روز را برای من یکی می کند تا من به هدف خودم برسم
خدای من از کمک کردن به من لذت می برد
خدای من دوست دارد که به من کمک کند
من لایق داشتن آرزوهای خوب هستم
من لایق رسیدن به اهداف خودم هستم
من به راحتی با کمک خدای خودم به خواسته ها و اهداف خودم می رسم
من باید آروز داشته باشم و خدای من موظف است که در این راه به من کمک کند
او همیشه منتظر است تا من از او درخواست داشته باشم
او همیشه منتظر من است
او همیشه برای خدمت رسانی به من راضی و خوشحال است
کار من بندگی کردن است
او باید به من کمک کند
این ها همگی باورهایی است که من هر روز در حال ساختن برای خودم هستم
در نهایت آرامش و حس و حال خوب را برای من به ارمغان آورده است
قبول کردن اینکه 100 درصد، تکرار میکنم! 100 درصد اتفاقاتی که تجربه میکنیم در زندگی روزانمون، به واسطه افکار و باورها و فرکانس هایی خلق شده اند که از قبل فرستادیم
به واسطه شنیده ها، دیده ها، صحبت ها، خاطرات و ورودی هایی که از گذشته تا الان دریافت کردیم
حالا اگر در همین لحظه اراده کنیم که ورودی هامونو تغییر بدیم، اتفاقاتی که در آینده، یعنی یک ثانیه تا یک سال یا حتی یک نسل بعدمون تجربه میکنیم، متفاوت خواهد بود از چیزی که الان هست
چه به سمت زیبایی ها چه بدی ها و زشتی ها
لازمه ی این تجربه، اعتماد داشتن به ربّیه که ما رو از هیچ آفریده و بهمون اعلام کرده که وظیفه هدایت مارو بر عهده داره
به ما گفته که تنها روزی دهنده جهانه
تنها صاحب و مالک ماست و ما با وابسته شدن به اون، از خلق بی نیاز و غیر وابسته میشیم و به سعادت و ثروت و پول و اسکناس و سکه و دلار و بیت کوین و سلامتی و روابط عاشقانه و معنویت و نشاط و شادابی میرسیم
و در نتیجه اون دنیا بهشت فردوس رو هم تجربه میکنیم
چرا حالا باید اعتماد داشته باشیم
اعتقاد خوبه ها! ولی اعتماد چیز دیگریست
اعتماد باعث میشه که give up نکنیم
فارسیشم بخوام بگم یعنی وا ندیم
یعنی جا نزنیم
یعنی مأیوس نشیم
یعنی ناامید نشیم
ادامه بدیم، در مسیری که حس میکنیم درسته، آیا همینطوری رو هوا حس میکنیم درسته؟
خیر!!!
بهمون الهام شده
به قلبمون
به جایگاه خداوندمون الهام شده که این مسیرو برو به همه چیزای خوب میرسی
یه عده که اعتماد ندارن اصلا نمیرن. اینا هیچی
یه عده اولشو میرن میبینن اصلا با عقل جور در نمیاد، میترسن ادامه نمیدن
چرا؟
چون یک قدم جلوتر رو بیشتر نمیبینن
واسه همین ثروتی که یه کمی دورتره رو نمیتونن ببینن پس فکر میکنن وجود نداره و بیخیال میشن
یه عده هستن تا وسطاش ادامه میدن، میرسن به یه جایی که یه لیوان صربت براشون گذاشته که نوش جان کنن و مسیرو با انرژی بیشتری ادامه بدن
میگن زکی!
همین؟ این همه اومدیم واسه شربت؟
اینام میرن
یه عده دیگه شربتو میخورن میگن حالا همینم خوبه و ادامه میدن
چند متر جلوتر یه کفش خوب هست، یه ذره اخماشون میره تو هم که واسه چی همین اول کار ماشین ندادن بهشون، با میل کم ولی بازم با ذکر ” حالا اینم بد نیست” ادامه میدن
ایستگاه بعدی که رسیدن دیگه قاطی میکنن
اسکوتر؟؟؟
این همه بیا واسه اسکوتر؟؟؟
مسخره کردی مرد حسابی؟!
برو آقا حیف این همه وقت و انرژی که گذاشتم تا اینجا اومدم برم همون پولمو بذارم تو بورس بخوابم تو خونه که بیشتر گیرم میاد بابا خدافظ شما
حالاااااا
دسته آخر…
شربتو که دیدن اشک تو چشماشون جمع میشه
:” خدایا واسه من اینو گذاشتی که بخورم جیگرم تازه شه راحت تر طی مسیر کنم! یعنی تو حتی به فکر لب تشنه منم بودی و من حواسم نبود!”
میخورن و صدبار میگن خدایا قربونت برم! شکرت محبوب من!
کفشو که ببینن دیگه چیکار میکنن
وااای اگه اسکوترو گرفتن چییی! بابا این بنده خدا سکته میزنه که تا صبح حالا میخواد سجده بره بیا برو عزیزم جلوتر ببین چیاااااا دیگه ههههههسسسستتتتت
همینطوری کم کم موتور، ماشین، هواپیما، جت، کشتی، ویلا، خونه بزرگ، عشق و محبت و یه زندگی آروم، مسافرت خارج 366 بار در سال، بخششای اتوماتیک و...
وارد زندگیشون میشه
چون ادامه دادن
خودشونو مسئول دونستن
قدرتو به خدا دادن
از خدا تشکر کردن
از مسیر لذت بردن
نذاشتن بقیه و مسیرای دیگه اونارو از مسیر قلبشون جدا کنه
اینکه گفتی، من یکی از دوستام خودش بچه داشت ولی باز هم از باباش میخاست که وام منو برداخت کنه یا چکمو پاس کنه چرا…؟ چون دلیل و منطقش این بود که (تو منو بدنیا اوردی و حقته اینکارو برام بکنی)
این جمله ای که گفتی من یه لحظه رفتم تو فکر
چون تو کشور من افغانستان برعکس این چیزی هست که شما گفتین استاد عزیزم
بزار براتون یه مثالی بزنم،
من نمیدونم که این باور از کجا اومده تویه ذهن افراد
دقیقا برعکس مثال شما هست
اینکه جامعه افغانستان به صورت تقریبی اگ بگم 90 درصدش به این باور بچه دار میشن که هنگامی پیر بشن، سن شون برن بالا تا چی…؟
( تا بچه هاشون مسئول زندگی پدر و مادر شون بشونددد)
در افغانستان پدر و مادرا بر این باورن که وقتی بچه هاشون بزرگ بشن.
برای خانوادهاش زندگی کنن
پول در بیارن برای خانوادهاش
کار کنن برای خانواده اش
مختصر بگم کلا این دیدگاهو دارن که از وقتی یزره عاقل میشن تمام وقت و انرژی و هدفش بشن پدر و مادرش همین..
بخدا خودم با همین گوشام شنیدم
یه روزی دو تا خانوم با هم حرف میزدن که وسط حرفاش گفت
ما بچه میاریم برای اینکه وقتی ما پیر بشیم
ما سن مون بره بالا مارو جم کنه،به ما نون برسونه
به ما سرپناه درست کنه و ازین حرفا
—————————————————–
حالا میخام یزره در مورد جوان های این کشور بگم
که چه ذهنیتی داره در مورد مستقل بودن یا مستقل شدن،
اگ تقریبی بگم 90 درصدش اینجوری هستن
اگ مختصر بگم اینجوری میگم
بخدا جوان های افغانستان بزرگ ترین آرزو شون این هست که مستقل زندگی کنه
میخوان دست خانواده از جیب شون برداشته بشه
ن مثل خیلی ها که دستش به جیب باباش آویزون هست
دوس داره برا خودش زندگی کنه
ولی اینقد این باور محکم رفتن توی ذهن شون که
شما (مسئول زندگی پدر و مادر تون هستید)
چون از کودکی هزاران و میلیون ها بار براش گفتن و شنیدن که شما مسئول زندگی پدر و مادرتونین
و بخاطر این باور
نمیتونن تنهایی برن سفر
نمیتونن یه کشور دگ زندگی کنن
کلا
یجوری این پدر و مادرا با ذهن بچه هاشون کاری کردن که حتا زن گرفتنش باید با انتخاب پدر و مادرشون باشن
حتا پدر و مادرا براشون شغل انتخاب میکنن
حتا پدر و مادراشون براشون شوهر انتخاب میکنن
حتا پدر و مادراشون میگن چیکار بکن چیکار نکن
اگ هم مقاومت کنن که نه پدر اینو نمیخام
حالا پاسخشون چیه..؟
پاسخشون اینه که تو غلط میکنی من باباتم
غلط میکنی من مامانتم من ننتم
این جمله رو داشته باشین شاید براتون آشنا باشه
اگه تو اینی که من میگمو انجام ندی
(من ازت راضی نیستم شیرمو حلالت نمیکنمممم)
اگانجام ندی چنان آهی میکشم که که خدا زلیلت کنه
کلا پدر مادرای افغانستان این شکل باور هارو در مورد فرزنداشون دارن
و فرزنداشون با ازت راضی نیستم و شیرمو حلالت نمیکنم و غلط میکنی و باید انجام بدی هاااا سر کوب شدن و تخریب شدن
از روز اول که این پروژه شروع شد ، من هم شروع کردم ولی بعد از 4 روز خانه تکانی منزل شروع شد و من نتونستم با تمرکز دوره رو ادامه بدم و
امروز بعد از یک خانه تکانی خونه اومدم که با قدرت و تعهد بالا دو باره شروع کنم بدون اینکه بخوام خودم را سرزنش کنم که چرا ادامه ندادم
دوباره طبق تعهدی که به خودم دادم و تو دفترم نوشتم از امروز دوباره شروع کردم و دوباره فایل را دانلود کردم ودوباره فایل را گوش کردم و نکته برداری کردم
و در مثل اتفاقی که برای اکثر افراد افتاد نکات باز این فایل دوباره درک کردم که قبلاً درک نکرده بودم
دوباره با هر جمله استاد کلی نکته فهمیدم و از خدا می خوام که بتونم درکش کنم و در زندگیم اجرا کنم
نکته جالبی که بود
توقع نداشتن از کسی ، از هیچ کسی توقع نداشته
باشم به خودم میگم از هیچ کسی
چقدر به خاطر این باور حالم رو بد کردم
وای وقتی فکر میکنم میبینم چقدر با این باور تو خلوت حسم بد شده و انرژیم گرفته شده و پایین اومده
یک دوستی داشتم با اینکه الان فوت کرده ولی هر وقت یادش می افتم میگم اگر برای انتخاب رشته دانشگاه بهم بهتر راهنمایی میکرد و رشته دیگه انتخاب میکردم الان مسیر زندگیم بهتر بود ، اگر تو اپن موقعیت شغلی با مدیر مجموعه یکی نشده بود ومن از اون شرکت بیرون نمی یومدم الان درآمدم بهت بودم و چقدر از این موارد دارم که بخوام مثال بزنم
یک نکته جالب من همیشه در جمله میگم که من مسئول زندگی خودم هستم ولی در باورهای عمیق ذهنم همیشه دیگران رومقصر می دونستم
خدایا ازت میخوام که درکم رو بیشتر کنم تا در خلوت این باور را قلبا بپذیرم
درباره توحید چقدر استاد زیبا گفتن به چه احساس لطیفی صحبت کردن با اون بغض زیبا که به قلب و روح من رسوخ کرد
از خدا فقط بخوام که مسیر را برام هموار کنه که من راحت تر به خواسته هام برسم
این جمله استاد را خیلی دوست داشتم که
همه چی خدا هست
وای دیوانه شدم از این جمله
خدایا شکرت به خاطر درک هایی که از این فایل به دست آوردم
خدایا ازت میخوام که هدایتم کنی به مسیر راحت که در یک جاده سراشیبی با منظره زیبا وهوای عالی قدم بزنم و به سمت خواسته هام برم
سلام عرض می کنم خدمت استاد بزرگوارم و مریم جان عزیز.و دوستان گرامی
واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم.از خدای مهربان بی نهایت سپاسگزارم که عضو خانواده صمیمی استاد شدم.
دوستان من سال های سال زندگیم رو در غم و اندوه و اضطراب گذروندم. که گفتن کل زندگیم در این حیطه نمیگنجه ……
تقریبا یه ماه پیش در اینستاگرام فایل تسلیم بودن در برابر خدواند رو توی پیج استاد دیدم و گوش دادم و متوجه شدم در سایت قرار گرفته.همون روز وارد سایت شدم و فایل رو دانلود کردم و بارها و بارها گوش دادم و نکته به نکته یادداشت کردم.برای اولین بار بود که چیزها و مطالب جدید می شنیدم و حال دلم رو خوب میکرد..نکات این فایل چقدر برام جذاب و آموزنده بود.
به لطف خداوند مهربان جرقه ای به ذهنم زد و تصمیم گرفتم که با همین فایل و نکاتش زندگیم رو تغییر بدم و بیشتر از فایل های رایگان استاد استفاده کنم.
تقریبا دو هفته پیش شب قبل خواب و صبح به محض بیدار شدن با خودم و خدای خودم عهد کردم که همه ی باورهای غلط رو کنار بذارم و از خدا خواستم که خودش هدایتم کنه و بگه از کجا شروع کنم
به خداوندی خودش قسم میخورم که صبح به یک ساعت نرسیده بود که به سایت استاد سر زدم و دیدم که مریم عزیز دوره ای رو به نام خانه تکانی ذهن گام به گام آماده کردند.
با گوش دادن به فایل و نکته هایی که مریم بانو می گفتن از شادی اشک ریختم و با صدای بلند گریه کردم که خداوند چقدر زود پاسخم رو داده ……..
گام اول رو بارها و بارها گوش دادم و متوجه شدم که واقعا مسئول تمام اتفاقاتی که تا تاکنون برام افتاده خودم هستم.
قبلا مسئول اینکه ازدواج نکردم رو خانواده مخصوصا پدر و مادرم میدونستم یا اینکه افراد نامناسبی برای ازدواج سر راهم قرار می گیرن از بدشانسی و سرنوشت بدم میدونستم ،
این که با وجود مدرک ارشد حقوقم ناچیز هست عالم و ادم رو مقصر میدونستم اما با گوش دادن به فایل گام اول متوجه شدم که به قول استاد مسئول همه اینها خودم هستم .
به لطف یگانه خالقم در وهله ی اول پذیرفتم که مسئول همه ی اتفاق ها خودم هستم و وشروع کردم همه ی باورهای نادرست و اشتباهم رو یادداشت کردم و دارم روشون کار میکنم. واقعا حس خوبی دارم و در پوست خودم نمی گنجم
خوشحالم که خدای مهربان هدایتم کرد و زود پاسخم رو داد
خدایا هزاران هزاربار شکرت.شکرت.شکرت.
از خدای مهربان ،استاد بزرگوار و مریم عزیزم بابت دوره ی بسیار آموزنده و مفید سپاسگزارم.
من از امروز که 403/7/19هست به خودم این تعهد رو دادم که هر روز 2ساعت از زمانم رو بزارم و فایلهای بینظیر خانه تکانی ذهن رو انجام بدم
من قبلاً فایل گام اول رو گوش داده بودم ولی درک درستی ازش نداشتم تا امروز که به قصد خانه تکانی ذهنم دوباره این فایل رو گوش دادم خیلی خوب درکش کردم .انگار این فایل مخصوص من درست شده و تصمیم گرفتم که یک ماه به این شیوه زندگی کنم و مطمئن هستم به امید خدا روزهای عالی در انتظارم هست .
از خدا میخوام که لیاقت یک زندگی عالی و بینظیر رو به من و همه شما عزیزان عنایت کنه
در بند عوامل بیرونی نباشم و دیگران رو مقصر ندونم ، وقتی توحید رو در وجود خودم گسترش بدم بندهای بردگی عوامل بیرونی پاره میشن و به آزادی می رسم . شخصیتم و نحوه فکر کردنم مثل استاد تغییر می کنه .
خدایا سپاسگزارم برای شروع این مسیر . چیزی که این روزها خیلی بهش احتیاج داشتم چون نظم برنامه خودسازیم به هم ریخته بود و حس می کنم این شروع به من کمک می کنه
استاد دیروز وقتی داشتم این فایل رو دوباره گوش میکردم متوجه شدم که چقدر اشغال زیر مبل گذاشتم استاد از این همه مقاومت در ذهنم تعجب کردم هر چه بیشتر پیش می آیم بیشتر متوجه میشوم که خودم را نمی شناختم و درباره خودم توهم زده بود اما استاد یک سوال ذهن مرا درگیر کرده
چرا هر وقت چیز جدیدی درباره خودم کشف میکنم دچار نوعی خشم میشوم و جهان دورن و بیرونم بهم میریزد
استاد عزیزم به خاطر ابن پروژه و این آگاهیها از شما سپاسگزارم
امروز 20 مهر 1403 من علی قربانی تعهد میدم هروز حداقل 2ساعت از روزمو برای خانه تکانی ذهن بزارم تا دوباره برگردم توی جاده ای که استاد ازش همیشه میگه و یه زمانی منم تجربه کردمش سوت زنان توی اب وهوای خوب قدم بزنم.
تاحالا چندین چند بار این تعهد دادم توی 12 قدم توی روانشناسی ثروت 1 توی کشف قوانین ولی همیشه بعد یه مدت بخاطر کوتاهی خودم وفراموش کردن مطالب وتکرار نکردن باز افتادم توی روز مرگی.
بخدا خیلی این روزمرگی خطرناک حتی واسه منی که مزه اون جاده خوب رو چشیده ام چچندین چندبار پیش اومده واز اموزه ها دور شده توروخدا بچه ها خودتون از سایت دور نکنید.
از خداوند عاجزانه درخاست میکنه بهم کمک کنه توی مسیر بمونم حالا که دوباره برگشتم ومیخام استارت بزنم کمکم کنه بتونم راهو ادامه.ومن مسئول زندگی خودمم اگرم کوتاهی کردم مقصر خودمم حدایا نزار دورشم ازین مطالب اینبار.
امیدوارم همتون توی مسیر ثابت قدم بمونید مثه من هی در رفت و امد نباشید
پر روزی سلامت وحال دل همتون همیشه عالی باشه
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
فایل زیبایی بود
این فایل را برای بار دوم است که در حال گوش دادن هستم و هر بار که آن را گوش می دهم برای من مثل بار اول است که در حال گوش دادن آن هستم
درس های عالی از این فایل من باز یاد گرفتم
هر اتفاقی که برای من رخ می دهد این را باید یاد داشته باشم که همیشه یک خیر و نکته در آن برای من در آن نهفته است
این را بیاد داشته باشم که همیشه تسلیم هدایت های خدای خودم باشم
من مسئول زندگی خودم هستم
من هستم که شرایط زندگی خودم را می سازم
من هستم که همیشه با افکار و باورهای خودم شرایطی را برای خودم رقم می زنم که یا در آن شرایط به حال خوب دست پیدا می کنم و یا اینکه نه همیشه درگیر عذاب و مشکلات خواهم بود
خیلی وقت ها از دیگران انتظار داشتم تا آنها برای من کاری را انجام بدهند
اگر آن کار را انجام نمی دادند واقعا حالم گرفته می شد و ناراحت می شدم
اما این فکر اشتباه بوده
من وقتی می توانم با افکار و باورهای خودم به نتایج دلخواه برسم بی شک باید نگاه خودم را از روی دیگران بردارم و تنها و تنها به خدای خودم تکیه کنم
از او کمک بخواهم
از او هدایت بخواهم
آنوقت بی شک من بدون کمترین دردسری به موفقیت خواهم رسید
هر زمان که دست بسوی دیگران دراز کردم در نهایت دچار سردرگمی و حال بد و اعصاب خوردی شدم
هر زمان که خودم راهی را در پیش گرفتم و به جلو رفتم و با خدای خودم همراه شدم اولین موفقیت برای من رسیدن به آرامش و حال خوب بود و در نهایت آنقدر به سادگی و به بهترین شکل ممکن کار من رواج پیدا کرد و کار من انجام شد که واقعا باورم نمی شد به این راحتی کارم انجام بشود
من مسئول زندگی خودم هستم
من زندگی خودم را می سازم
من خودم خالق تمام شرایط زندگی خودم هستم
من هستم که برای خودم حال خوب و یا حال بد را می سازم
همه اینها ریشه در فکر و باور و ذهنیت من دارد
و در نهایت بهترین کار این است که در این روی یک قدرت برتر و بزرگتر حساب باز کنم
آن قدرت هیچ چیزی نیست جز دستهای هدایتگر خدای مهربان
آن قدرت برترین قدرت این جهان است که بر همه چیز آگاه است و من را به خوبی هدایت می کند
من می توانم روی قدرت او حساب باز کنم
او همیشه در حال کمک کردن به من است
او همیشه در حال هدایت کردن من است
او از رسیدن من به آرزوهای من خوشحال و خوشنود می شود
او برای من بهترین و بالاترین دست است که بر همه برتری دارد
او از حال خوب من شاد است
از ثروتمند شدن من راضی است
از رسیدن من به خواسته ها و اهداف من حال می کند
او از اینکه من از او خواسته دارم خیلی حال می کند
او برای من عالیترین پدر و مادر و رفیق است
او برای من برترین پارتی است
او از اینکه من تغییر کنم خوشحال می شود
از رسیدن من به پول و مال و ثروت راضی است
از اینکه من خودم را دوست داشته باشم خوشحال است
از خوب زندگی کردن من خوشحال است
از داشتن حال خوب من حال می کند و بیشتر به من می دهد
همه جهان را برای رسیدن من به خواسته های من بسیج کرده است
همه را به کار می گیرد تا من به خواسته خودم برسم
همه شب و روز را برای من یکی می کند تا من به هدف خودم برسم
خدای من از کمک کردن به من لذت می برد
خدای من دوست دارد که به من کمک کند
من لایق داشتن آرزوهای خوب هستم
من لایق رسیدن به اهداف خودم هستم
من به راحتی با کمک خدای خودم به خواسته ها و اهداف خودم می رسم
من باید آروز داشته باشم و خدای من موظف است که در این راه به من کمک کند
او همیشه منتظر است تا من از او درخواست داشته باشم
او همیشه منتظر من است
او همیشه برای خدمت رسانی به من راضی و خوشحال است
کار من بندگی کردن است
او باید به من کمک کند
این ها همگی باورهایی است که من هر روز در حال ساختن برای خودم هستم
در نهایت آرامش و حس و حال خوب را برای من به ارمغان آورده است
ممنون خدای خوب خودم هستم
ممنون خدای هدایتگر خودم هستم
ممنون خدای مهربان خودم هستم
سپاس از خدای زیبای خودم
سپاس از خدای ممکن ها
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام الله یکتا
سلام بر استاد ترین استاد دنیا
سلام به بهترین دوستای جهان
بسم الله شروع کنیم دوره خانه تکانی ذهن رو از زنگارها و باورهای پوسیده و لکه های شرک که توی وجودمون مخفی شدن و جلوی ورود نعمت ها رو به زندگیمون میگیرن
خوبی این خانواده اینه که نیاز نیست منتظر عید بمونیم تا خونه تکونی کنیم
هروقت اراده کنیم میتونیم خونه هامونو بتکانیم و اونوقت عید میشه
عجایب هشت گانه اس اصلا
مسئولیت پذیری
قبول کردن اینکه 100 درصد، تکرار میکنم! 100 درصد اتفاقاتی که تجربه میکنیم در زندگی روزانمون، به واسطه افکار و باورها و فرکانس هایی خلق شده اند که از قبل فرستادیم
به واسطه شنیده ها، دیده ها، صحبت ها، خاطرات و ورودی هایی که از گذشته تا الان دریافت کردیم
حالا اگر در همین لحظه اراده کنیم که ورودی هامونو تغییر بدیم، اتفاقاتی که در آینده، یعنی یک ثانیه تا یک سال یا حتی یک نسل بعدمون تجربه میکنیم، متفاوت خواهد بود از چیزی که الان هست
چه به سمت زیبایی ها چه بدی ها و زشتی ها
لازمه ی این تجربه، اعتماد داشتن به ربّیه که ما رو از هیچ آفریده و بهمون اعلام کرده که وظیفه هدایت مارو بر عهده داره
به ما گفته که تنها روزی دهنده جهانه
تنها صاحب و مالک ماست و ما با وابسته شدن به اون، از خلق بی نیاز و غیر وابسته میشیم و به سعادت و ثروت و پول و اسکناس و سکه و دلار و بیت کوین و سلامتی و روابط عاشقانه و معنویت و نشاط و شادابی میرسیم
و در نتیجه اون دنیا بهشت فردوس رو هم تجربه میکنیم
چرا حالا باید اعتماد داشته باشیم
اعتقاد خوبه ها! ولی اعتماد چیز دیگریست
اعتماد باعث میشه که give up نکنیم
فارسیشم بخوام بگم یعنی وا ندیم
یعنی جا نزنیم
یعنی مأیوس نشیم
یعنی ناامید نشیم
ادامه بدیم، در مسیری که حس میکنیم درسته، آیا همینطوری رو هوا حس میکنیم درسته؟
خیر!!!
بهمون الهام شده
به قلبمون
به جایگاه خداوندمون الهام شده که این مسیرو برو به همه چیزای خوب میرسی
یه عده که اعتماد ندارن اصلا نمیرن. اینا هیچی
یه عده اولشو میرن میبینن اصلا با عقل جور در نمیاد، میترسن ادامه نمیدن
چرا؟
چون یک قدم جلوتر رو بیشتر نمیبینن
واسه همین ثروتی که یه کمی دورتره رو نمیتونن ببینن پس فکر میکنن وجود نداره و بیخیال میشن
یه عده هستن تا وسطاش ادامه میدن، میرسن به یه جایی که یه لیوان صربت براشون گذاشته که نوش جان کنن و مسیرو با انرژی بیشتری ادامه بدن
میگن زکی!
همین؟ این همه اومدیم واسه شربت؟
اینام میرن
یه عده دیگه شربتو میخورن میگن حالا همینم خوبه و ادامه میدن
چند متر جلوتر یه کفش خوب هست، یه ذره اخماشون میره تو هم که واسه چی همین اول کار ماشین ندادن بهشون، با میل کم ولی بازم با ذکر ” حالا اینم بد نیست” ادامه میدن
ایستگاه بعدی که رسیدن دیگه قاطی میکنن
اسکوتر؟؟؟
این همه بیا واسه اسکوتر؟؟؟
مسخره کردی مرد حسابی؟!
برو آقا حیف این همه وقت و انرژی که گذاشتم تا اینجا اومدم برم همون پولمو بذارم تو بورس بخوابم تو خونه که بیشتر گیرم میاد بابا خدافظ شما
حالاااااا
دسته آخر…
شربتو که دیدن اشک تو چشماشون جمع میشه
:” خدایا واسه من اینو گذاشتی که بخورم جیگرم تازه شه راحت تر طی مسیر کنم! یعنی تو حتی به فکر لب تشنه منم بودی و من حواسم نبود!”
میخورن و صدبار میگن خدایا قربونت برم! شکرت محبوب من!
کفشو که ببینن دیگه چیکار میکنن
وااای اگه اسکوترو گرفتن چییی! بابا این بنده خدا سکته میزنه که تا صبح حالا میخواد سجده بره بیا برو عزیزم جلوتر ببین چیاااااا دیگه ههههههسسسستتتتت
همینطوری کم کم موتور، ماشین، هواپیما، جت، کشتی، ویلا، خونه بزرگ، عشق و محبت و یه زندگی آروم، مسافرت خارج 366 بار در سال، بخششای اتوماتیک و...
وارد زندگیشون میشه
چون ادامه دادن
خودشونو مسئول دونستن
قدرتو به خدا دادن
از خدا تشکر کردن
از مسیر لذت بردن
نذاشتن بقیه و مسیرای دیگه اونارو از مسیر قلبشون جدا کنه
آبمیوه وسط جاده……..آبمیوه وسط قصر رو به دریا
اییییینههههههه
این بود انشای من
دستتون در دست الله یکتا
بنام خداوند مهربان
گام اول
سلام به استاد مهربانم و بقیهی دوستان
این فایل خیلی برام زیبا و جذاب بود
چقدر برای من عجیب بود این مثالی که زدین استاد
اینکه گفتی، من یکی از دوستام خودش بچه داشت ولی باز هم از باباش میخاست که وام منو برداخت کنه یا چکمو پاس کنه چرا…؟ چون دلیل و منطقش این بود که (تو منو بدنیا اوردی و حقته اینکارو برام بکنی)
این جمله ای که گفتی من یه لحظه رفتم تو فکر
چون تو کشور من افغانستان برعکس این چیزی هست که شما گفتین استاد عزیزم
بزار براتون یه مثالی بزنم،
من نمیدونم که این باور از کجا اومده تویه ذهن افراد
دقیقا برعکس مثال شما هست
اینکه جامعه افغانستان به صورت تقریبی اگ بگم 90 درصدش به این باور بچه دار میشن که هنگامی پیر بشن، سن شون برن بالا تا چی…؟
( تا بچه هاشون مسئول زندگی پدر و مادر شون بشونددد)
در افغانستان پدر و مادرا بر این باورن که وقتی بچه هاشون بزرگ بشن.
برای خانوادهاش زندگی کنن
پول در بیارن برای خانوادهاش
کار کنن برای خانواده اش
مختصر بگم کلا این دیدگاهو دارن که از وقتی یزره عاقل میشن تمام وقت و انرژی و هدفش بشن پدر و مادرش همین..
بخدا خودم با همین گوشام شنیدم
یه روزی دو تا خانوم با هم حرف میزدن که وسط حرفاش گفت
ما بچه میاریم برای اینکه وقتی ما پیر بشیم
ما سن مون بره بالا مارو جم کنه،به ما نون برسونه
به ما سرپناه درست کنه و ازین حرفا
—————————————————–
حالا میخام یزره در مورد جوان های این کشور بگم
که چه ذهنیتی داره در مورد مستقل بودن یا مستقل شدن،
اگ تقریبی بگم 90 درصدش اینجوری هستن
اگ مختصر بگم اینجوری میگم
بخدا جوان های افغانستان بزرگ ترین آرزو شون این هست که مستقل زندگی کنه
میخوان دست خانواده از جیب شون برداشته بشه
ن مثل خیلی ها که دستش به جیب باباش آویزون هست
دوس داره برا خودش زندگی کنه
ولی اینقد این باور محکم رفتن توی ذهن شون که
شما (مسئول زندگی پدر و مادر تون هستید)
چون از کودکی هزاران و میلیون ها بار براش گفتن و شنیدن که شما مسئول زندگی پدر و مادرتونین
و بخاطر این باور
نمیتونن تنهایی برن سفر
نمیتونن یه کشور دگ زندگی کنن
کلا
یجوری این پدر و مادرا با ذهن بچه هاشون کاری کردن که حتا زن گرفتنش باید با انتخاب پدر و مادرشون باشن
حتا پدر و مادرا براشون شغل انتخاب میکنن
حتا پدر و مادراشون براشون شوهر انتخاب میکنن
حتا پدر و مادراشون میگن چیکار بکن چیکار نکن
اگ هم مقاومت کنن که نه پدر اینو نمیخام
حالا پاسخشون چیه..؟
پاسخشون اینه که تو غلط میکنی من باباتم
غلط میکنی من مامانتم من ننتم
این جمله رو داشته باشین شاید براتون آشنا باشه
اگه تو اینی که من میگمو انجام ندی
(من ازت راضی نیستم شیرمو حلالت نمیکنمممم)
اگانجام ندی چنان آهی میکشم که که خدا زلیلت کنه
کلا پدر مادرای افغانستان این شکل باور هارو در مورد فرزنداشون دارن
و فرزنداشون با ازت راضی نیستم و شیرمو حلالت نمیکنم و غلط میکنی و باید انجام بدی هاااا سر کوب شدن و تخریب شدن
روز اول خانه تکانی ذهن
به نام خدای مهربان و روزی دهنده فراوان
سلام به همه همراهان عزیز
از روز اول که این پروژه شروع شد ، من هم شروع کردم ولی بعد از 4 روز خانه تکانی منزل شروع شد و من نتونستم با تمرکز دوره رو ادامه بدم و
امروز بعد از یک خانه تکانی خونه اومدم که با قدرت و تعهد بالا دو باره شروع کنم بدون اینکه بخوام خودم را سرزنش کنم که چرا ادامه ندادم
دوباره طبق تعهدی که به خودم دادم و تو دفترم نوشتم از امروز دوباره شروع کردم و دوباره فایل را دانلود کردم ودوباره فایل را گوش کردم و نکته برداری کردم
و در مثل اتفاقی که برای اکثر افراد افتاد نکات باز این فایل دوباره درک کردم که قبلاً درک نکرده بودم
دوباره با هر جمله استاد کلی نکته فهمیدم و از خدا می خوام که بتونم درکش کنم و در زندگیم اجرا کنم
نکته جالبی که بود
توقع نداشتن از کسی ، از هیچ کسی توقع نداشته
باشم به خودم میگم از هیچ کسی
چقدر به خاطر این باور حالم رو بد کردم
وای وقتی فکر میکنم میبینم چقدر با این باور تو خلوت حسم بد شده و انرژیم گرفته شده و پایین اومده
یک دوستی داشتم با اینکه الان فوت کرده ولی هر وقت یادش می افتم میگم اگر برای انتخاب رشته دانشگاه بهم بهتر راهنمایی میکرد و رشته دیگه انتخاب میکردم الان مسیر زندگیم بهتر بود ، اگر تو اپن موقعیت شغلی با مدیر مجموعه یکی نشده بود ومن از اون شرکت بیرون نمی یومدم الان درآمدم بهت بودم و چقدر از این موارد دارم که بخوام مثال بزنم
یک نکته جالب من همیشه در جمله میگم که من مسئول زندگی خودم هستم ولی در باورهای عمیق ذهنم همیشه دیگران رومقصر می دونستم
خدایا ازت میخوام که درکم رو بیشتر کنم تا در خلوت این باور را قلبا بپذیرم
درباره توحید چقدر استاد زیبا گفتن به چه احساس لطیفی صحبت کردن با اون بغض زیبا که به قلب و روح من رسوخ کرد
از خدا فقط بخوام که مسیر را برام هموار کنه که من راحت تر به خواسته هام برسم
این جمله استاد را خیلی دوست داشتم که
همه چی خدا هست
وای دیوانه شدم از این جمله
خدایا شکرت به خاطر درک هایی که از این فایل به دست آوردم
خدایا ازت میخوام که هدایتم کنی به مسیر راحت که در یک جاده سراشیبی با منظره زیبا وهوای عالی قدم بزنم و به سمت خواسته هام برم
ممنون مریم بانو بابت این پروژه بی نظیر
به نام خدای مهربان
سلام عرض می کنم خدمت استاد بزرگوارم و مریم جان عزیز.و دوستان گرامی
واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم.از خدای مهربان بی نهایت سپاسگزارم که عضو خانواده صمیمی استاد شدم.
دوستان من سال های سال زندگیم رو در غم و اندوه و اضطراب گذروندم. که گفتن کل زندگیم در این حیطه نمیگنجه ……
تقریبا یه ماه پیش در اینستاگرام فایل تسلیم بودن در برابر خدواند رو توی پیج استاد دیدم و گوش دادم و متوجه شدم در سایت قرار گرفته.همون روز وارد سایت شدم و فایل رو دانلود کردم و بارها و بارها گوش دادم و نکته به نکته یادداشت کردم.برای اولین بار بود که چیزها و مطالب جدید می شنیدم و حال دلم رو خوب میکرد..نکات این فایل چقدر برام جذاب و آموزنده بود.
به لطف خداوند مهربان جرقه ای به ذهنم زد و تصمیم گرفتم که با همین فایل و نکاتش زندگیم رو تغییر بدم و بیشتر از فایل های رایگان استاد استفاده کنم.
تقریبا دو هفته پیش شب قبل خواب و صبح به محض بیدار شدن با خودم و خدای خودم عهد کردم که همه ی باورهای غلط رو کنار بذارم و از خدا خواستم که خودش هدایتم کنه و بگه از کجا شروع کنم
به خداوندی خودش قسم میخورم که صبح به یک ساعت نرسیده بود که به سایت استاد سر زدم و دیدم که مریم عزیز دوره ای رو به نام خانه تکانی ذهن گام به گام آماده کردند.
با گوش دادن به فایل و نکته هایی که مریم بانو می گفتن از شادی اشک ریختم و با صدای بلند گریه کردم که خداوند چقدر زود پاسخم رو داده ……..
گام اول رو بارها و بارها گوش دادم و متوجه شدم که واقعا مسئول تمام اتفاقاتی که تا تاکنون برام افتاده خودم هستم.
قبلا مسئول اینکه ازدواج نکردم رو خانواده مخصوصا پدر و مادرم میدونستم یا اینکه افراد نامناسبی برای ازدواج سر راهم قرار می گیرن از بدشانسی و سرنوشت بدم میدونستم ،
این که با وجود مدرک ارشد حقوقم ناچیز هست عالم و ادم رو مقصر میدونستم اما با گوش دادن به فایل گام اول متوجه شدم که به قول استاد مسئول همه اینها خودم هستم .
به لطف یگانه خالقم در وهله ی اول پذیرفتم که مسئول همه ی اتفاق ها خودم هستم و وشروع کردم همه ی باورهای نادرست و اشتباهم رو یادداشت کردم و دارم روشون کار میکنم. واقعا حس خوبی دارم و در پوست خودم نمی گنجم
خوشحالم که خدای مهربان هدایتم کرد و زود پاسخم رو داد
خدایا هزاران هزاربار شکرت.شکرت.شکرت.
از خدای مهربان ،استاد بزرگوار و مریم عزیزم بابت دوره ی بسیار آموزنده و مفید سپاسگزارم.
با آرزوی بهترین ها برای همه
سلام خدمت همه دوستان خوبم تو این مسیر زیبا.
من از امروز که 403/7/19هست به خودم این تعهد رو دادم که هر روز 2ساعت از زمانم رو بزارم و فایلهای بینظیر خانه تکانی ذهن رو انجام بدم
من قبلاً فایل گام اول رو گوش داده بودم ولی درک درستی ازش نداشتم تا امروز که به قصد خانه تکانی ذهنم دوباره این فایل رو گوش دادم خیلی خوب درکش کردم .انگار این فایل مخصوص من درست شده و تصمیم گرفتم که یک ماه به این شیوه زندگی کنم و مطمئن هستم به امید خدا روزهای عالی در انتظارم هست .
از خدا میخوام که لیاقت یک زندگی عالی و بینظیر رو به من و همه شما عزیزان عنایت کنه
به نام یکتای بی همتا
رد پای روز اول پروژه پاکسازی ذهن
من مسئول 100 درصد زندگی خودمم و بهانه ای نمی یارم
در بند عوامل بیرونی نباشم و دیگران رو مقصر ندونم ، وقتی توحید رو در وجود خودم گسترش بدم بندهای بردگی عوامل بیرونی پاره میشن و به آزادی می رسم . شخصیتم و نحوه فکر کردنم مثل استاد تغییر می کنه .
خدایا سپاسگزارم برای شروع این مسیر . چیزی که این روزها خیلی بهش احتیاج داشتم چون نظم برنامه خودسازیم به هم ریخته بود و حس می کنم این شروع به من کمک می کنه
بسمالله رحمن رحیم
سلام استاد نازنینم مریم بانوی مهربانم
استاد دیروز وقتی داشتم این فایل رو دوباره گوش میکردم متوجه شدم که چقدر اشغال زیر مبل گذاشتم استاد از این همه مقاومت در ذهنم تعجب کردم هر چه بیشتر پیش می آیم بیشتر متوجه میشوم که خودم را نمی شناختم و درباره خودم توهم زده بود اما استاد یک سوال ذهن مرا درگیر کرده
چرا هر وقت چیز جدیدی درباره خودم کشف میکنم دچار نوعی خشم میشوم و جهان دورن و بیرونم بهم میریزد
استاد عزیزم به خاطر ابن پروژه و این آگاهیها از شما سپاسگزارم
بنام خدای مهربان سلام حضور عزیزان استاد و مریم عزیزم
خداروشکارم بخاطر این همه آگاهی و وجود شما عزیزان
خطاب به خودم که حدود 2سال پیش به یه نقط ای از سطح آگاهی رسیده بودم که خیلی چیزارو میدیم خیلی چیزا برام تعقیر کرد
اما به دلیل اتفاقاتی و کنترل نکردن افکار و وارد شدنم به حاشیه تقریبا به صفر رسیدم
تاجایی که نه اون وری بودم نه این وری
فقط سرزنش بود رنجش کینه
درجا زدن
نه رو زمین نه آسمون
این بین یه دستی میخواست منو بکشونه ته چاه یه دستی هم میخواست منو از چاه بیرون بکشه!
انگار جنگی بود بین عقل دلم
2سال باخودم جنگ داشتم
عجیبه اما واقعیت داره
الان به لطف الله و راهنمای های استاد دارم بر میگردم
شاید روز قصه خودم گفتم قطعا خوندی و عبرت برانگیزه
موفق باشین دوستان