live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 98 (به ترتیب امتیاز)

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عاطفه معین گفته:
    مدت عضویت: 843 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد جان قشنگم ،مریم جان زیبا و دوستان هم مسیرم .

    خانه تکانی ذهن گام اول

    گام اول توقع نداشتن و مسئولیت صد در صد زندگی خود را پذیرفتن ؛

    توقع : از بچگی یادمون دادند توقع داشته باشیم .

    بابا زشته از من توقع داره_

    از من توقع نداشته باشه از کی داشته باشه ، آخه خواهرم_

    اصلا ازش توقع نداشتم نیاد عروسی_

    از معلم توقع نمره-

    از رئیس فلان اداره توقع کار چون فلان فامیل هست –

    از دولت توقع پول –

    رسیدگی به بی کاری جوان ها و و و

    یعنی شرک مطلق

    ما حتی توقع داریم باور هامون رو تغییر ندیم حرکت نکنیم و خدا همه جوره کارها رو برامون انجام بده !

    من کم از جهان چک و لگد این توقع رو نخوردم ،

    چه روزهایی چه سال هایی که برای همین توقع داشتن زندگی خودم رو جهنم نکردم (شرک)

    توقع از

    مادر

    خواهر

    خانواده همسر

    خود همسر

    ولی از یه جایی به بعد که با استاد آشنا شدم یاد گرفتم توقع نداشته باشم ، اینکه میگم یاد گرفتم نه اینکه کامل عمل کردم و توقعم صفر شد ولی هر چقدر پیش رفتم هی روز به روز بهتر شدم ،

    و این بهتر شدن همراه با برکتی فراوان بود .

    انگار هر چقدر بیشتر روی خودت و خدا حساب می‌کنی کیفیت زندگیت بیشتر میشه…

    وقتی به گذشته فکر میکنم باورم نمیشه که چقدر تغییر کردم خدارو صد هزار مرتبه شکر .

    یادآوری به خودم :

    کسی مسئول خوش حال کردن من نیست حتی همسرم

    کسی مسئول حل کردن مشکلات من نیست جز خودم

    کسی مسئول زندگی من کم و کاستی های زندگی من نیست جز خودم

    کسی مسئول خستگی های من نیست جز خودم و برنامه ریزی صحیح خودم _

    خب به لطف الله گام اول خانه تکانی ذهن رو در کنار دوره های دیگه شروع میکنم و قطعا نتایج عالی در راه هست .

    من به خودم تعهد میدم که مسئولیت صد درصد زندگیم رو بپذیرم و هر جا که به بیراهه رفتم مچ خودم رو بگیرم و خودم رو بهبود ببخشم .

    نکته به نکته کلمه با کلمه این فایل ارزشمند باید نوشته بشه بارها گوش داده بشه و درک بشه که «من خالق زندگی خودم هستم ، تمام »

    سپاسگزارم از مریم و استاد عزیزم

    عاشقتونم .

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری و هدایت می جویم

    مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محمد فعله گری گفته:
    مدت عضویت: 1756 روز

    بنام خداوند یکتا

    دیشب در اینستاگرام به طور اتفاقی ی ویدیو از استاد عباس منش دیدم و بعد از مدت زیادی که از این سایت دور شده بودم دوباره به مسیر درست هدایت شدم .

    ویدئو درباره خانه تکانی ذهن گام به گام بود و من‌آنروز اولین فایل این پروژه را دیدم و واقعا احساسم اینه که خداوند منو به این مسیر هدایت کرد چون الان من در موقعیتی هستم که فشارهای روحی وروانی زیادی رو دارم تجربه میکنم که همه ش برخاسته از این ذهن نا آرام و پرتلاتم و افسار گسیخته ی من هست

    اولین فایل این پروژه تجربه ی خوبی بود برای شروع و امیدوارم بعد از این همه مدت دوری از سایت و این آگاهی ها دوباره بتونم ایمانم رو قوی و قوی تر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زهرا رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 482 روز

    به نام رب العالمین،مالک یوم دین

    خداروشاکرم که هدایتم کرد به این مسیر پراز خیروبرکت وشادی

    سلام ودرود به استادعباسمنش بزرگوار وخانم شایسته عزیز وتمامی دوستان

    امروز هدایت شدم به این خانه تکانی جانانه وباتمام وجودم تهعد میدم که خیلی خودخواهانه برای خودم وقت بذارم و ذهنمو پاکسازی کنم از تمام افکار محدودکننده وبسازم باورهای قدرتمندکننده؛

    یه باور بسیار مخربی که رایجه ومنم به شدت درگیرشم اینه که تو زندگی مشترک همیشه متوقع بودم از همسر ویا فرزندانم؛کمترین توقعم این بود که کارهایی که انجام میدم دیده بشه واز من تشکر بشه یا هزینه ای بابتش پرداخت بشه؛چقدر همیشه اعصابم بهم ریخته بود و ذره ای آرامش نداشتم بابت این باور

    همش درگیر بودم وازخدامیخواستم راه درست رو بهم نشون بده که خداروشکر هدایت شدم به این خانه تکانی

    تواین فایل استاد خیلی صریح اشاره کردن که برای خدا وبدون توقع از دیگران کار کنیم،رو خدا رب عالمین حساب کنیم،درعمل موحدباشیم یعنی مسئولیت صددرصد زندگیمونو بعهده بگیریم…

    ایاک نعبد وایاک نستین،هدایتم کن به راه کسانی که به آنهانعمت داده ای ونه مغضوب علیهم ونه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فاطمه کیخا گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین.

    اولین پروژه ی خانه تکانی ذهن:

    خانم شایسته ی عزیز، چقدر شما هوشمندانه و دقیق این فایل رو برای اولین پروژه ی خانه تکانی ذهن انتخاب کردین.

    اولین کاری که باید در این مسیر زیبا انجام بدهیم این که ، مسئولیت صفر تا صد این لحظه ی زندگیمون بر عهده بگیریم.

    و خداوند رو به عنوان رب العالمین قبول داشته باشیم.

    قدرت رو به خداوند بدهیم و لاغیر.

    فایلهای توحیدی سایت بینظیر هستن .

    هر فایل توحیدی که گوش میدم احساس میکنم حالم خوب میشه.

    ایمانم قوی تر میشه.

    قلبم گشاده میشه.

    و از خدای خودم سپاسگزارم که من رو در این مسیر رشد و آگاهی قرار داده.

    انتخاب فایل روز اول عالی بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سمیه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 679 روز

    به نام خدا

    عرض سلام خدمت همه عزیزان

    1-اکثر ما فکر می‌کنیم اتفاقات بد زندگیمونو خدا برامون رقم زده درصورتی که اولا اتفاقات بد یه تضاد هست برای پیشرفت بشر وپاسخ به فرکانسهایی است که خودمان فرستادیم

    2-مسئول زندگی ما فقط فقط خودمان هستیم ونباید هیچ کس مثل پدر ومادر وهمسر وفرزند رو مسئول اتفاقات زندگیمون بدونیم

    3-این تفکر ماست که داره زندگیمون رو خلق میکنه واین باورهای ماست که اتفاقات اطرافمون رو رقم میزنه

    4-اگر روی آدمها حساب کنیم صاحب دوقرون ودوزارهای اونها میشیم واز سرریز ثروتشان مقداری هم نصیب مامیشه واگر روی خدا حساب ‌کنیم ثروت جهان رو صاحب میشیم وبهترینها برای ما میشه

    5-من خودم هستم که اتفاقا زندگیمو رقم میزنم ومنتظر هیچ کس نباشم که زندگیمو عوض کنه

    6هیچ بهانه ودلیلی برای نتوانستن نیاریم ‌که شدیدا پذیرفته نیست

    7-تمام افرادی که دلیل وبهانه دارند بدون استثنا آدم بدبختی هستن

    8-من ازهیچ کس کمک نمیخوام واز هیچ کس توقعی ندارم

    9-اگر داری مثل بقیه عمل میکنی ومثل بقیه فکر میکنی مثل بقیه نتیجه میگیری واغلب مواقع نقطه مقابل نظر جامعه راه حل مشکل هست

    10-هرکاری میکنی که دیگران خوششون بیاد ازت کاراشتباهیه وهرکاری که برای رضایت خدا باشه کار درست هست

    11-توحیدعملی یعنی صددرصد مسئولیت زندگیتو به عهده بگیری

    عاشقتونم سپاس خدای مهربانم رو برای بودن دراین جمع دوستداشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    الیاس و فاطمه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1412 روز

    فاطمه سادات

    سلام و سپاس فراوان استاد عزیزم

    خیلی ممنون خانم شایسته ی عزیز که این جواهرات رو از داخل گنجینه ی آگاهی ها کشیدید بیرون واسمون.

    در این فایل، 3 جمله واسه من خیلی طلایی بود.

    1.مسئول زندگی من خودم هستم

    (این جمله بزرگ نوشتم تو آشپزخونه و در ادامه اش ایاک نعبد و ایاک نستعین.

    اهدنا الصراط المستقیم)

    2.تو بندگی خودتو درست انجام بده،خدا خودش خوب بلده خدایی کردنشو

    3.از همه توقع داریم بجز خدا

    واقعا اگر ایمان به غیب داشته باشیم،به راحتی این پول های دوقرون دو هزاریو تله میدونیم و بهشون دل نمیبندیم.

    من دارم میبینم همین الان شرایط افراد مختلف خانوادمو که چقدر قانون به درستی داره کار میکنه.

    استاد ما یه فامیل نزدیکمون لباس هاش همگی امریکاییه.اونایی که لازم نداشت رو به ما هدیه میدادن.

    الان با اینکه میدونیم بعضی افراد حاضرن واسه همون دست دوم های جنس اصلی چند میلیون پرداخت کنن ولی ما تونستیم با شجاعت و ایمان به ایشون بگیم دیگه هیچ لباسی ازشون هدیه نمیگیریم مگر اینکه نو باشه و دوتا مثل هم خریده باشه یکیش واسه خودش یکیش هدیه بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فاطمه خجسته گفته:
    مدت عضویت: 443 روز

    ب نام خالق هستی

    سلام ب فرستاده ی خداوند استاد عباسمنش و مریم خانوم عزیز

    امروز ب طور اتفاقی من وارد سایت شدم و از اونجایی که کلافه با ذهنی داغون بودم گفتم یه فایل از استاد گوش کنم حالم بهتر بشه.

    با دیدن خانه تکانی ذهن روبرو شدم و شروع کردم ب گوش دادن صحبت های مریم خانوم عزیز .

    انگار یه شمعی درون قلبم روشن شد که آیا منم میتونم زندگی خودم رو خلق کنم؟

    تصمیم گرفتم این یک ماه رو ب همراه دوستان و مریم جان پیش برم و روی خودم و ذهنم حسابی کار کنم و یک ذهن و افکار تکانی اساسی ب خودم بدهکار بودم و هستم

    با گوش دادن اولین فایل از استاد ( با اینکه شتید من بارها این فایل های رایگان استاد رو گوش داده بودم ولی نمیدونم چرا اینبار انگار برای اولین بار دارم این آگاهی هارو میشنوم و درک میکنم )

    خدارو بارها و بارها و بارها سپاسگذارم که استادی چون شما سرراه من قرار داده . چقققققققققدر حالم خوب شد . چقدر برام باور شد که چرا همش من منتظرم یکی بیاد ب زندگی من سر سامان بده .

    حتی همیشه مسئول همه چیز زندگیم رو همسرم میدونم میگم تو باید کار کنی . تو باید نیاز های منو برآورده کنی

    تو باعث شدی من حالم بد بشه

    تو همش مشکل مالی داری

    تو که با من ازدواج کردی منو ب آرزوهام نرسوندی

    تو فکرت خرابه که همش ورشکست میشی

    تو و تو وتو وتو ……….

    این تفکر رو هم همین طوری در مورد خانوادم داشتم . ب پدرمادرم همش میگفتم شماها منو سن کوچیک عروس کردین . شما با تربیت اشتباهتون ب من اعتماد ب نفس ندادین . من یه دختر بدبخت بار آوردین و کلی گلایه دیگه ….

    الان ب این درک رسیدم که هیچ کس مقصر نیس من خودمم که مسئول زندگی خودمم . و از خدا وند در خواست میکنم خودش بهم کمک کنه و تو این مسیر آرام آرام کام بردارم و برپیشرفت ذهنی و پیشرفت مالی برسم . خدارو بابت وجودتون شما دو بزرگوار بار ها و بارها سپاسگذارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رها هستم گفته:
    مدت عضویت: 2496 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام عرض میکنم خدمت استاد توحیدی و گرانقدرم و خانم شایسته مهربان و دلسوز و همه‌ی دوستان عزیزم در این سایت توحیدی

    با کمک و یاری خدای مهربانم ، میخوام طبق دستورالعملی ‌که خانم شایسته‌ی عزیز برای دوره‌ی خانه‌تکانی ذهن دادن ، اولین کامنت و ردِّپام رو برای گام اول ثبت کنم . ممنونم از همه‌ی دوستانی که کامنتم رو با چشمان قشنگشون میخونن. انشاالله که در این مسیر زیبا و الهی ، ثابت قدم باشم

    ما خودمون با افکار و باورهامون زندگی خودمون رو خلق میکنیم ، بنابراین صددرصد مسئولیت زندگیمون با خودمونه .

    این آگاهی و قانونی که هزاران بار در آموزش‌های استاد شنیدم، دوباره تو این فایل برام مرور شد . یادمه اولین بار که این جمله رو از زبان استاد شنیدم، رابطه‌ی من با این جمله، مثل آبی بود که جذب پارچه‌ی نایلونی و پلاستیکی نمیشه . خیلی برام سخت بود که بپذیرم که همه‌ی اتفاقات زندگیم رو خودم با افکار و باورهام خلق کردم پس مسئولیت کل زندگیم، آنچه که بودم، هستم و میخوام باشم ، با خودِ خودِ خودمه. برای منی که مثل همه ی آدمها عادت کرده بودم مسئول همه‌ی بدبختی‌ها و مشکلاتم رو خانواده، پدر و مادر ، اطرافیان و جامعه و دولت بدونم، خیلی سخت و سنگین بود پذیرفتن این جمله . من از اول نوجوانی تا تقریبا یک سال اولی که با استاد آشنا شدم، درگیر افسردگی شدید بودم و همیشه مسئول این بیماریم رو پدر و خانواده‌م و همینطور ارث و ژنتیک و این مسائل میدونستم چون مادرم هم افسردگی داشت و من فکر میکردم که از مادرم به ارث بردم این بیماری رو . ولی از وقتی سعی کردم مسئولیت این بیماریم رو به عهده‌ی خودم و پذیرفتن و تکرار افکار بیماری زای ذهنم و تفکرات اشتباه خودم بگیرم ، تونستم با کمک خدا و آموزش‌های استاد ، به صورت پله پله و تکاملی درمانش کنم و از شرّ اونهمه قرص و دکتر و بیمارستان و گریه و بی‌خوابی و….. خلاص بشم .پذیرفتن این جمله و قانون طلایی و مهم در تک تک قسمت‌ها و مسائل زندگی ، برای من واقعا سخت و سنگین بوده و هست ولی در هر قسمتی که تونستم خودم رو مسئول زندگیم و شرایطم ببینم، به همون نسبت در اون بخش و قسمت از زندگیم، شرایطم بهتر شد . وقتی که پذیرفتم دلیل رابطه‌ی پر از دلخوری و کینه‌ای که با پدرم دارم، خودم و افکارم هست ، تونستم به صورت تکاملی، رابطه‌م با پدرم رو بهبود بدم و دلخوری و کینه‌ی 37 ساله رو تبدیل به یک عشق خالص و بی‌توقع کنم و الان یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی دو‌طرفه با پدرم و خانواده‌م دارم و تونستم به راحتی آدم‌ها رو ببخشم . از اونجایی که از نظر من پذیرفتن این جمله که ما زندگیمون رو با افکار و باورهامون خلق میکنیم، پس مسئولیت صددرصد زندگیمون به عهده‌ی خودمونه و نباید انتظاری داشته باشیم که یک عامل بیرونی شرایط زندگی ما رو بهبود بده ، (که البته پذیرفتن اون، بسیار سخت هست ) تازه شروع کاره و بخش مهم و اصلی و به مراتب سخت‌تر کار به نظر من این هست که ، حالا که این جمله و آگاهی رو عمیقا پذیرفتیم و بار رو از روی دوش دیگران و عوامل بیرونی برداشتیم و گذاشتیم روی دوش خودمون ، مرد عمل هستیم که بتونیم زندگیمون رو واقعا بدون انتظار داشتن از دیگران و تنها با افکار و باورها و اعمال خودمون به اون شکلی که دوست داریم ، خلق کنیم ؟ اینجا درک مفهوم توحید عملی میاد وسط . واقعا چقدر باید روی باورها و افکارمون کار کنیم تا بتونیم این سمِّ انتظار و توقع داشتن از عوامل بیرونی و عوامل‌بیرونی رو مسئول مشکلات و مسائل و بدبختیهامون دونستن رو از ذهن و وجودمون بیرون بکشیم . من یکی برای اینکه بتونم این قانون طلایی رو بپذیرم و در عمل اجراش کنم، کلِّ زندگیم رو به هم ریختم و به گوشه‌ای از زمین پهناور خدا پناه بردم تا شاید بتونم در خلوت خودم این جمله‌ی طلایی رو بپذیرم و در عمل و در تمام قسمتهای زندگیم اجرا کنم و با وجود تمام تلاشهام، اعتراف میکنم که هنوز نتونستم به طور کامل و صددرصد در تمام بخش‌های زندگیم این قانون و جمله‌ی طلایی رو در عمل اجرا کنم و قشنگ میبینم که با وجود تمام سعی و تلاشها، هرجایی از زندگی که کمی بهم فشار میاد، دوست دارم یک عامل بیرونی رو مسئولِ شرایطم بدونم و ازش انتظار و توقع کمک داشته باشم . چون این موضوع به نظرم پاشنه‌ی آشیل خیلی‌هاست که باید تا آخر عمر روش کار بشه وگرنه وقت و بی‌وقت در پستی و بلندی زندگی، خودش رو نشون میده . برای همین واقعا نمیتونم بگم که آدم میتونه جای سیل‌زده‌ها و طوفان‌زده‌ها و زلزله‌زده‌ها و ….. باشه و توقع کمک از دولت و دیگران و…. نداشته باشه و بخواد خودش با افکار و باورهاش ، از نو زندگیش رو بسازه ؟ چقدر ایمان و توکّل و باورهای درست میخواد واقعا ؟؟؟ در اینجور شرایط سخت هست که می‌فهمیم که واقعا باورها و شخصیتمون تغییر کرده یا فقط در حرف ، این قانون طلایی رو پذیرفتیم و وقت عمل‌کردن که میرسه، جا‌میزنیم و برمیگردیم به حالت قبلیمون. فاصله‌ی حرف تا عمل، زمین تا آسمونه .

    موضوع دیگه‌ای ‌که وقتی سعی کردم بپذیرم خودم مسئول زندگی خودم هستم ، به مرور و با تلاش آگاهانه ، خواستم که کنار بذارم، این بود که از دیگران، مخصوصا پدر و مادر و خانواده‌م ، هیچ توقع و انتظاری نداشته باشم . قبل از پذیرفتن این قانون ، همیشه تقلا و مبارزه میکردم که پدرم به همون اندازه که به برادرهام اهمیت میده و دوسشون داره و بهشون از هر نظر ، چه مالی و چه محبتی و ….. کمک میکنه ، به من هم که دخترش بودم، کمک کنم ( چون پدرم به شدت پسر‌دوست بود) هیچ کمک و محبتی از پدرم، به اون صورتی که میخواستم، دریافت نمی‌کردم و برعکس، رابطه‌مون همیشه پر از تنش و دلخوری و کینه بود . در حالی که من دختری بودم که عمیقا از قلبم، پدرم رو دوست داشتم ولی چون ازش انتظار و توقع داشتم ( که اون موقع به خودم ، برای داشتن انتظار عشق و محبت از پدرم ،حق میدادم ) ‌، رابطه‌م رفته رفته بدتر و کینه‌م شدیدتر میشد . ولی وقتی با این قانون آشنا شدم و سعی کردم اون رو در عمل اجرا کنم و تکاملم رو طی کردم، جهان هم بهم کمک کرد و شرایطی رو برام فراهم کرد که بتونم روی این پاشنه‌ی آشیلم که توقع‌داشتن از دیگران، مخصوصا پدرم بود، کار کنم و به کُلّ توقع داشتن از پدرم رو بزارم کنار و فقط روی نکات مثبت پدرم که بسیار فراوان هم هست ، تمرکز کنم و مدام تحسینش کنم و الان شرایط طوری شده که پدرم عاشقانه دوسم داره و حتی ابراز علاقه میکنه و از کلمات و جملات محبت‌آمیز فراوان استفاده میکنه ، چیزی که من حتی تو خواب هم تصوّرش رو نمیکردم . حتی بدون اینکه من درخواستی داشته باشم، کمک مالی بهم میکنه و مدام میخواد به روش‌های مختلف ، هدیه برام بگیره و حتی تحسینم میکنه ، چیزی که من در کُلّ عمرم از پدرم ندیده بودم و فقط ازش انتقاد و سرزنش شنیده بودم . جالب اینجاست که بدونید این رفتارهای جدید پدرم، فقط با من و خواهرم که هم فرکانس هستیم ، اینجوریه و با بقیه‌ی اعضای خانواده فرق خاصی نکرده . یعنی قانون ثابت جهان، پدرم رو فقط برای من و خواهرم ، به این شکل جدید درآورده و برای بقیه‌ی اعضای خانواده ، مثل گذشته‌ست . این برای من یه معجزه به شمار میاد و چون این تغییرِ پدرم ، برام یه کار غیرممکن بود ولی با قانون ثابت خدا رخ داد، باعث شد که یه فَکتِ قوی بشه برام ، برای اینکه بتونم در حوزه‌ی روابط پیشرفت نسبتا خوبی داشته باشم .

    وقتی از کسی توقع و انتظاری برای کمک ، نداشته باشی و فقط توجّه‌ت به خدا باشه ، خدا به بینهایت روش ، حتی توسط آدم‌هایی که فکرش رو هم نمیکنی ، بهت کمک میکنه . ولی وقتی چشمت دنبال این‌ و اونه که یه کمکی بهت بکنن و دستت رو بگیرن و محبتی بهت بکنن ، به بدترین شکل رانده میشی و بی‌توجّهی میبینی و به شکل‌های مختلف تحقیر میشی .

    خدایا کمکم کن رو این پاشنه آشیلم بهتر کار کنم و بتونم در همه‌ی شرایط زندگیم ، فقط و فقط به تو توکّل کنم .

    خدایا کمکم کن تو این مسیر خودسازی و خداشناسی ثابت قدم باشم و هر روزم بهتر از دیروزم باشه .

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    در پناه الله یکتا ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مهین معین گفته:
    مدت عضویت: 1086 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام عرض می کنم خدمت استاد بزرگوارم و مریم جان عزیز.و دوستان گرامی

    واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم.از خدای مهربان بی نهایت سپاسگزارم که عضو خانواده صمیمی استاد شدم.

    دوستان من سال های سال زندگیم رو در غم و اندوه و اضطراب گذروندم. که گفتن کل زندگیم در این حیطه نمیگنجه ……

    تقریبا یه ماه پیش در اینستاگرام فایل تسلیم بودن در برابر خدواند رو توی پیج استاد دیدم و گوش دادم و متوجه شدم در سایت قرار گرفته.همون روز وارد سایت شدم و فایل رو دانلود کردم و بارها و بارها گوش دادم و نکته به نکته یادداشت کردم.برای اولین بار بود که چیزها و مطالب جدید می شنیدم و حال دلم رو خوب می‌کرد..نکات این فایل چقدر برام جذاب و آموزنده بود.

    به لطف خداوند مهربان جرقه ای به ذهنم زد و تصمیم گرفتم که با همین فایل و نکاتش زندگیم رو تغییر بدم و بیشتر از فایل های رایگان استاد استفاده کنم.

    تقریبا دو هفته پیش شب قبل خواب و صبح به محض بیدار شدن با خودم و خدای خودم عهد کردم که همه ی باورهای غلط رو کنار بذارم و از خدا خواستم که خودش هدایتم کنه و بگه از کجا شروع کنم

    به خداوندی خودش قسم میخورم که صبح به یک ساعت نرسیده بود که به سایت استاد سر زدم و دیدم که مریم عزیز دوره ای رو به نام خانه تکانی ذهن گام به گام آماده کردند.

    با گوش دادن به فایل و نکته هایی که مریم بانو می گفتن از شادی اشک ریختم و با صدای بلند گریه کردم که خداوند چقدر زود پاسخم رو داده ……..

    گام اول رو بارها و بارها گوش دادم و متوجه شدم که واقعا مسئول تمام اتفاقاتی که تا تاکنون برام افتاده خودم هستم.

    قبلا مسئول اینکه ازدواج نکردم رو خانواده مخصوصا پدر و مادرم میدونستم یا اینکه افراد نامناسبی برای ازدواج سر راهم قرار می گیرن از بدشانسی و سرنوشت بدم میدونستم ،

    این که با وجود مدرک ارشد حقوقم ناچیز هست عالم و ادم رو مقصر میدونستم اما با گوش دادن به فایل گام اول متوجه شدم که به قول استاد مسئول همه اینها خودم هستم .

    به لطف یگانه خالقم در وهله ی اول پذیرفتم که مسئول همه ی اتفاق ها خودم هستم و وشروع کردم همه ی باورهای نادرست و اشتباهم رو یادداشت کردم و دارم روشون کار می‌کنم. واقعا حس خوبی دارم و در پوست خودم نمی گنجم

    خوشحالم که خدای مهربان هدایتم کرد و زود پاسخم رو داد‌

    خدایا هزاران هزاربار شکرت.شکرت.شکرت.

    از خدای مهربان ،استاد بزرگوار و مریم عزیزم بابت دوره ی بسیار آموزنده و مفید سپاسگزارم.

    با آرزوی بهترین ها برای همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2892 روز

    به نام خدا

    سلام امروز گام اول رو دوباره مرور کردم

    مسئولیت پذیری میشه توی جزئیات زندگیمون ببینیم مثلا من امروز صبح در حال صبحونه خوردن بودم که پدرم از بیرون آمد و میخواست صبحانه بخوره به من گفت تخم مرغ میخوای؟ من گفتم نه و رفتو شروع کردم برای خودش درست کردن همون لحظه ها بود که ذهنم شروع به صحبت کردن کرد

    +عه شعله رو چرا اینقدر بلند کرده بش بگو کمش کنه

    +عه چرا اینجوری جلوی گاز وایستاده شبیه اونایی که بلد نیستن بش بگو

    و..

    همونجا به خودم گفتم به من چه چرا میخوای بش بگی چیکار کنه بذار خودش یاد بگیره تخم مرغ درست کردنو این یعنی تو میخوای مسئولیت کار دیگران به عهده بگیری در حالی که اصلا و ابدا لزووومی نداره و به دردی هم نمیخوره کمکی هم بش نکردی همونجا بود که با خودم گفتم تو نمیدونستی امروز چه گامی رو نگاه کنی دوباره شاید بهتره بری سراغ گام اول

    شبیه این رفتارو مادرم همیشه باهامون داشت مثلا میخواستم یه غذایی برای خودم درست کنم از اولش که من قابلمه یا ماهی تابه رو میذاشتم روی گاز شروع میکرد اینو اینجوری بذار فلان اتفاق میفته اونو اینجوری بذار بهتره و… که بارها شده بهش گفتم ول میکنی میخوای یه غذایی برای خودم درست کنم اصلا غلط.

    ناراحتم میشد و با خودش میگفت من میخوام نکات مهم بهتون بگم و کلی حرف

    این جوریه که ما آدمها چون خودمون درک نکردیم که مسئول زندگی خودمون هستیم و مسئول زندگی هیچ نیستیم با ادمها به اسم کمک یاد میدیم از پذیرش مسئولیت زندگی خودشون فرار کنند به این شکل طرف بزرگ میشه ازدواج میکنه بچه دار میشه بچش بزرگ میشه هنوز دیگران مسئول میبینه انتظار داره توی مسائل زندگی اونا بیان حلش کنن راه بدن و…

    خیلی خوبه که بتونم مسئولیت پذیری توی زندگی و رفتارم نهادینه کنم و این رفتار این باور رو توی جزئیات زندگیم ببینم

    چطور عمل میکنم چقدر باور کردم که من مسئولم و رفتارم چطوریه وقتی ادمهایی که مسئولیت پذیر نیستند به سمتم میان آیا با بد اخلاقی ردشون میکنم که این اشتباه خودم اینو بارها انجام دادم یا به خواسته هاشون بله میگم و میترسم ناراحت بشن بد بشن باهام تحت فشار قرار بگیرم یا…

    یا سومیش که جواب هست با نه خوشگل و سکوت به کار خودم ادامه میدم توجهم برمیدارم و هدایت میخوام از خدا

    خداروشکر میکنم بخاطر این فایل ارزشمند

    خدایا ازت میخوام که شرک از وجودم پاک کنی و جز نام تو به هیچ نامی فکر نکنم و با تو به بالاترین ها برسم.

    با ایمان

    مریم درویشی

    1403/8/2

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: