نکته مهم: فایل فقط به صورت صوتی است
سوالاتی که در این فایل پاسخ داده شده است شامل:
- منظور از نگرش خالق یا نگرش واکنش دهنده چیست؟
- منظور از تقوا چیست؟
- آیا هر شرایطی هرچقدر نادلخواه را می توان در زندگی تغییر داد؟
- چگونه به احساس خوب پایدار برسیم؟
- درباره دریافت الهامات خداوند بگویید؛
- عملکرد توحیدی درباره مهاجرت، چگونه است؟
- با چه باور و منطقی جلوی حسادت کردن را بگیریم؟
- چگونه به احساس خوب پایدار برسیم؟
- از کجا بدانم که در چه فرکانسی هستم؟
- استاد آن زمان که در بندرعباس پیاده روی می کردید و فایل گوش می دادید، موضوع آن فایلها چه بود؟
نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی ام
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل صوتی live | پاسخ های کلیدی به چند سوال10MB11 دقیقه
سلام به استاد عزیز و مهربانم.
استاد آگاهی دهنده،
و خانم شایسته عزیز و دوست داشتنی.
استاد یکی از سوالات این بود که از کجا بفهمیم در مسیر تکامل هستیم ؟
و شما گفتین اولین نشانه اش اینه که جسممون بهتر میشه، یعنی افکار ما اولین واکنش رو روی جسممون میذاره.
و اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که «یعنی من در مسیر تکامل نیستم؟»
منی که شش ماهه تو سایتم و احساس میکنم اتفاقات خوب زیادی برام داره میفته.
اتفاقات ریز ولی خوب زیادی.احساس آرامش بیشتری، احساس نزدیکی بیشتری با خداوند.
پس چرا منی که از لحاظ جسمی تقریبا اوکی بودم، اگر هم مشکلی در داخل بدنم بوده، دردی در بیرون نبوده.و راحت داشتم زندگیم رو میکردم
ولی یه مدته درگیر دردها هستم، کمردرد، اولین قسمتی که درد گرفت و فکر منو مشغول کرد.
یه مدت با حرکات ورزشی و استخر بهتر شدم.ولی دوباره داره بیشتر میشه.
و دردهای دیگه هم داره بهش اضافه میشه.
همه نشان از این داره که از لحاظ سلامتی اوکی نیستم.و هی داره بیشتر میشه دردها و مشکلات.
یعنی من در مسیر تکامل نیستم؟
استاد داشتم به این موضوع فکر میکردم که خدا جوابش رو بهم گفت.
خدای مهربانم،خدای سریع الاجابه، بهترین همصحبتم، که وقتی باهاش صحبت میکنم جوابم رو میده.
انگار از ته ذهنم از توی اون شلوغ پلوغی های ذهنم اینا رو کشید بیرون و بهم گفت علت ناسلامتی ام رو.
استاد احساس اینو دارم که یک کشف جدیدی انجام دادم،احساس میکنم بزرگترین کشف دنیا رو انجام دادم،
استاد باور میکنی از وقتی که اینو فهمیدم اصلا دردهام کمتر شده، چون اون دل آشوبی که ته ذهنم بود و الان میگم علتش رو ، اون رفع شده.
استاد من دچار به هم ریختگی باورها شدم.
من این احساس رو قبلا هم تجربه کردم،
استاد بزارین یکم از خودم بگم.من حدود 6 سال پیش با قانون جذب تو شهر خودمون آشنا شدم.
و طبق اون قانون و حرف های اون استاد احساس اینکه به تمام خواسته هام میرسم رو داشتم.انگار راز دنیا رو فهمیده بودم،تا اینکه رفتم برای آی وی اف و منفی شد.و یه جورایی شک کردم به این روش و این قانون.
و بعد یه مدت از یک استاد دیگه ای که کلا مخالف این حرف ها بود شنیدم که این قانون جذب حقیقت نداره.
و من از اون ور بوم افتادم.
میخواستم یه ذره مثبت فکر کنم، میگفتم نکنه دارم اشتباه میکنم.و …
ته ذهنم میگفتم که آخه مثبت فکر کردن که خوبه، چرا میگن حقیقت نداره، حتما یه سری حرفاشون حقیقت داره، یک سری نه، مثبت اندیشی خوبه ولی در کنارش باید واقع بین هم بود.
ولی نمیدونستم تا چه حد مثبت باشم.اصلا کدوم حرف هاشون درسته، کدوم غلط، یه جورایی گیج بودم، نمیدونستم چه جوری فکر کنم، چه جوری عمل کنم، راه درست کدومه، راه غلط کدومه،
تا اینکه از یک طریق کاملا جادویی،
یعنی بهتره بگم خداوند یکی از دستان مهربانش رو برای من فرستاد.
یکی از شاگردهای شما .
شد استاد من در یک موضوع دیگه ای.
و وقتی حال من رو دید ، و اینکه در تمام جنبه ها داغون هستم، و این گیجی رو دارم.
و دنبال باورهای درست هستم ، دنبال شناخت خدا، ولی راهش رو نمیدونم، سایت شما رو به من معرفی کرد،
و منی که ذهنم کلا مقاومت داشت نسبت به قانون جذب ، چون این شخص رو خیلی قبول داشتم حرفش رو گوش کردم و وارد این بهشت زیبا شدم.
استاد اونجا بود که فهمیدم قانون جذبی که به ما آموزش دادن فرعیات بوده، تکنیک های فرعی ، و یک سری روش های فرعی برای رسیدن به خواسته ها.
و اونجا بود که من فرق بین اصل و فرع رو فهمیدم.
توی این سایت از زبان شما.
استاد خداوند منو به سمت اصل هدایت کرد.به سمت راه درست.
و با قوانین اصلی و درست جهان آشنا شدم.
الان وقتی افرادی رو میبینم که مثبت اندیش هستن و جملاتی رو میگن ، میفهمم که کلا تو حاشیه هستن.
و یاد قدیم خودم میفتم.
ولی من اون زمان دچار به هم ریختگی باورها شدم.
و همچنین دچار یه احساس خجالت بابت اینکه به همه میگفتم این روش درسته، تو مثبت فکر کن، قطعا نتیجه میگیری و …
ولی خودم نتیجه نگرفتم.
حتی بعد آی وی اف مامانم میگفت استراحت کن، میگفتم مامان نگران نباش، خداوند هوای منو جنین داخل رحمم رو داره،کاریمون نمیشه.
بعدا فهمیدم که ترمزهایی داشتم و علت جواب نگرفتنم چی بوده.
و الان
من به مدت دو سال هست که دارم اصلاح سبک انجام میدم.
و با اطمینان داشتم این کار رو انجام میدادم.
بعد آی وی اف سوم که نتیجه نداد. با اصلاح سبک آشنا شدم و میخواستم با این روش باردار بشم.
و حتی وقتی دیگران به من چیزی میگفتن، راه منو مسخره میکردن، میگفتن ولش کن بابا، دنیا دو روزه، چرا به خودت سختی میدی؟ همه چیز بخور
توی دلم میگفتم بزارین نتیجه بگیرم بهتون نشون میدم که روشم درست بوده.
و وقتی شکست خوردم، وقتی جواب سونو خوب نبود ، وقتی کیست های تخمدان من ( کیست های اندومتریوز) سایزشون دو برابر شد.
من
دوباره دچار به هم ریختگی باورها شدم.
باورهای جدیدی که در مورد تغذیه و سلامتی برای خودم ساخته بودم ،جواب نداد، و الان شک دارم بهشون.
دچار احساس مسخره شدن توسط دیگران شدم.
الان نمیدونم کدوم حرف ماما درسته؟ کدوم غلط؟
و همیشه این سوال برام هست که چرا سالم خوری جواب نداد؟
به خودم میگم مگه استاد تو فایل آرامش در پرتو آگاهی نگفت که آلودگی ها باعث بیماری میشه و مخصوصا مواد غذایی که از طبیعت نیست.
مگه نگفت بدن ما میتونه خودش ،خودش رو درمان کنه؟
ما هم توی اصلاح سبک شعارمون این بود که بدن ما میتونه خودش رو درمان کنه،فقط باید زمینه اش رو فراهم کنیم.
با 4 اصل ( تغذیه صحیح، تحرک کافی ،خواب به موقع و کافی، و داشتن آرامش ذهنی)
تغذیه صحیح شامل حذف قند و شکر و مواد نگهدارنده است .و برای من که کیست داشتم حذف گلوتن و یک سری ماده غذایی که تحقیقات ثابت کرده برای اندومتریوز خوب نیست.
پس چرا جواب نداد؟
یک سری چیزها همون موقع که رعایت میکردم برای ذهنم منطقی نبود.
مثلا حذف نون و گلوتن چه ربطی به کیست داره؟
چرا سیب زمینی که گلوتن داره میتونم بخورم ولی گندم نه؟
فرقش چیه؟
ربط بین گلوتن و بیماری خودایمنی رو میدونم ولی ربط گلوتن و کیست رو نه، نمیفهمم.
چرا بادام زمینی و کنجد و ارده خوب نیست؟
کدوم این حرفها الان درسته؟ کدوم غلط؟
ته دلم میگه سالم خوری خوبه.ولی نمیدونم کدوم حرف ها درسته ، کدوم غلط؟
الان یه مدته اصلاح سبک رو رعایت نمیکنم به اون شکل دقیق.
ولی هر بار که نون میخورم.دچار یه حس عذاب وجدان میشم که نکنه دارم آسیب میزنم به بدنم.
ولی میگم ولش ، من که میخوام برم یزد، اون همه داروی شیمیایی بخورم، اینم روش.
استاد
چیزی که من فهمیدم و البته خدای خوبم به من گفت این بود که :
من قبلا که از قانون جذب استفاده میکردم ،از تکنیک های فرعی و قانون جذب کاذب استفاده میکردم.
ولی وقتی قانون جذب واقعی و اصلی رو پیدا کردم و فهمیدم و استفاده کردم حالم خوب شد.
شاید این اصلاح سبکی که من داشتم استفاده میکردم یه جور فرعیات بود.
و من باید روش اصلی سلامتی رو پیدا کنم.
باورهای درست در مورد سلامتی.
و میدونم کجا پیداشون کنم.
توی همین سایت،
قانون سلامتی.
انشاالله به زودی تهیه میکنم.و میدونم خداوند خودش برام جور میکنه.
همه چیز اصل .
آره اینه.
من همه چیز رو در بهترین خودش میخوام.
درست ترین قانون جهان هستی.
و حالا هم اصلی ترین قانون سلامتی.
این حس آشوب و نگرانی که ته دلم بود و نمیذاشت تکاملم رو طی کنم به خاطر همین بود.
و خدای خوب و مهربانم.
با من حرف زد، به من گفت.
علت اصلی دردها رو بهم گفت.
هر چند من همش سعی میکردم بگم این درد یه نشونه است برام، حتما به نفع منه، خدا از این طریق میخواد یک خیری به من برسونه،
ولی در طول روز زمان هایی پیش میاد که به خاطر درد حس نگرانی سراغم بیاد از آینده، (یه جورایی این درد رو به کیست های تخمدانم هم ربط میدم، البته یعنی دکترها گفتن)
خدایا شکرت بابت این آگاهی ها و الهامات.
خدایا شکرت که علت اصلی آشوب ته ذهنم رو فهمیدم.
همین که علتش رو فهمیدم احساس بهتری دارم.
احساس اینکه خدا با من صحبت میکنه.خدا داره منو آروم میکنه.
یه دوست، یه هم صحبت عالی دارم ، کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اونه، داره منو راهنمایی میکنه.
آگاهی برتر داره به من آگاهی میده.
من لایق این هستم که خداوند با من صحبت کنه.
خدایا شکرت.
خدای مهربونم شکرت ، شکرت ، شکرت
و ممنون استاد عزیز و مهربونم.
و ممنون خانم شایسته عزیز بابت این پروژه فوق العاده عالی، قشنگ ذهنم داره خونه تکونی میشه
خدایا شکرت