live | پاسخ های کلیدی به چند سوال - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

670 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3399 روز

    سلام

    تمرکز کنیم روی زیباییها و چشمانمان را عادت دهیم که فقط زیباییها را ببیند و از این ور زیبایی بیشتری را هم خواهیم دید چون توجه و تمرکز ما روی زیباییهاست.

    یک خواسته دارم و طبق آن در اینترنت با کسانی همراه هستم که در کشورهای مختلف هستند و ریز ریز دارم می بینم هیچ کشوری امریکا نمی شود و حتی کسی هم در خود امریکا هست که آن را دارم می بینم که البته در جایی که شما هستید نیستند ایشان هم یکسره گردشگری را نشان می دهد واقعا عالی است و اصلا این کشور با تمام کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست.

    تقوا کنترل ذهن است وقتی می توانیم ذهن خود را کنترل کنیم یعنی تقوا داریم یعنی تقوا در جاهایی خودش را نشان میدهد که نیاز به کنترل ذهن است.

    من در مورد حسادت همیشه می گویم طرف کار کرده تلاش کرده به این نتیجه رسیده ذهنی جسمی، من هم اگر هما ن قدر تلاش کنم به آن نتیجه یا بالاتر هم می رسم پس اشکال از خودم هست که حسادت بورزم.

    شرایطی که در یک زندگی برای کسی خوب نیست همان شرایط برای کسی دیگر ایده ال است اصلا زندگی خود را طبق اینکه فلانی نتیجه گرفته است یا نه در نظر نگیریم طبق باورهای که داریم همان مقدار هم نتیجه می گیریم و زندگیمان را میسازیم.

    ابرها را که میدیدم ناخودآگاه یاد این افتادم که باید یکسره در حال حرکت باشی و پشت سر هم حرکت کنی و جایی نایستی.

    همه قوانین را با هم باید رعایت کنیم تا نتیجه بگیریم به این معنا نه که اول باورهای خود را درست کنی بعد حرکت کنیم هر دو با هم در کنار هم. وقتی باور خوب داریم و داریم یکسره هم روی آن کار می کنیم و بهای هدفی که می خواهیم را میدهیم بها منظور فقط مالی نیست وقتی عملگرایی داریم وقتی تکامل را باورداریم وقدم به قدم حرکت می کنیم و باورهای دیگر می توانیم به هدفهای خود برسیم.

    به همه چیز می توان برسیم به شرط: با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش و هر چه خواهی کن

    از اول راه لازم نیست که به ته راه هم فکر کنیم ما قدم به قدم حرکت می کنیم چیزها و کسانی که لازم است خودشان درسر راه ما قرار می گیرد. یک قدم با لذت را حرکت می کنیم و روی آن کارمی کنیم به اولین قدم که رسیدیم قدم دوم را بر میداریم و چون دور از هدف نیست یعنی فقط قدم دوم مد نظر ما است لذت می بریم و به آن میرسیم یا قدم بعدی و … بعد کم کم به هدف اصلی میرسیم.

    چند روز پیش داشتم فیلم یکی از سریالهای زندگی در بهشت را می دیدم که خانم شایسته انجام میدادند و نفری داشت آن را می دید و بعد گفت چه فیلمبرداری حرفه ای، آنجا قشنگ هست ولی فیلمبرداریش هم حرفه ای. واقعا مرسی هم از استاد و هم از خانم شایسته بابت فیلمهای عالیشون.

    موفقیت ادامه دارد ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1751 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    استاد جاانم سلام

    مریم جان سلام

    چه حال و هوای قشنگی داشت این فایل.قبلا یک بار که برای موضوعی به نشانه امروز من مراجعه کرده بودم،این نشانه برام اومده بود جالبه که باز هم تو حال و هوای همون مساله بودم که تو سفرنامه رسیدم به این فایل.

    خوب که فکر کردم دیدم من خواسته ای دارم،برای رسیدن به این خواسته باید باورهای درستی در خودم بسازم،جالبه که به وضوح میبینم علت نرسیدن به این خواسته اینه که باورهام درسته تغییر چشمگیری داشته ولی هنوز خالص نیست،نجواها میاد .جالبه حس حسادت تو وجودم ایجاد میشه،گاهی حس عقب افتادن

    نجواها می چرخه تو ذهنم

    خودم رو تحسین میکنم چون خیلی بهتر شدم نسبت به قبل چون واقعا دارم رو خودم کار میکنم

    احساس لیاقت

    باور فراوانی

    اینها خیلی تو وجودم تغییر کرده و از اونجایی که شاگرد استاد عباس منشم

    و باور دارم که این باورها و فرکانس های ماست که خالق جهانمون هست

    از اونجایی که دیگه پونه ی قبل نیستم و ارزش های وجودی خودم رو بیشتر حس میکنم

    پس دنبال خلق ان چیزهایی هستم که لیاقتش رو دارم

    میدونم مسیرم درسته

    نشانه ها هم این رو نشون میده

    پس سعی میکنم کنترل کنم نجواهای ذهنم رو

    همونطور که استاد گفتن کار راحتی نیست،اینکه تو موقعیت خاصی باشی و حالت خوب باشه،این هنره واقعا

    با حال خوب ،به ذهنم میگم بسه،خاموش باش چون کلی اتفاقات عالی داره میوفته

    پونه آفرین به این همه تغییرات

    خوشحالم و منتظر اتفاقات عالی و ایمان دارم به تغییرات بزرگ زندگیم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 673 روز

    بنام خداوند هدایتگر

    سلام به اساتید عزیزم و همه ی دوستان

    روز 76 ام

    استاد خیلی ازتون تشکر میکنم بابت این فایل های زیبا که خیلی به من کمک کرده بیشتر به زیبایی ها توجه کنم

    چقدر این فضا زیبا هستش این سازه در حین سادگی یک عظمت و زیبایی خاصی داره

    چقدر امنیت در این کشور برقرار است چقدر ثروت و فراوانی و ایده های بسیار خوب که کارها و براشون خیلی آسان کرده

    من چقدر قبلاً نگاه خیلی بدی نسبت به آمریکا و مردمان اونجا داشتم ولی از وقتی با شما همراه شدم کلآ دیدم نسبت به این کشور عوض شده خدارو شکر،خیلی دوست دارم به این کشور سفر کنم و این جزو خواسته های من شده

    قانون میگه روی هر چیزی تمرکز کنی از جنس همون وارد زندگیت میشود وقتی در مسیر درست قرار میگیری به بهترین و آسان ترین راه ها برای رسیدن به آرامش و خواسته هات هدایت میشوی

    استاد من خیلی چیزها از شما یاد گرفتم قبلاً معنی درست تقوا رو نمی‌دونستم الان فهمیدم که تقوا یعنی کنترل ذهن اصلأ همه چیز کنترل ذهنه این یک توانایی خیلی مهمی است که با تمرین میسر می‌شود و اگر در شرایط سخت بتونیم این کار رو انجام بدهیم نتایج خیلی فوق العاده ای برامون رقم خواهد خورد

    در رابطه با مقابله با حسادت این رو از شما یاد گرفتم و خیلی دارم روش کار میکنم و وقتی این حس بد میاد سراغم واقعاً با این دیدگاه خودم رو آروم میکنم که هر کس در هر جایگاهی هست اون جایی است که باید باشد و خیلی خیلی سعی میکنم از موفقیت دیگران شاد شوم و همیشه موفقیت اونهارو تحسین میکنم

    من الان در شرایط به ظاهر بدی هستم ولی واقعاً دیدم نسبت به این قضیه خیلی مثبته مطمئن هستم که ته این ماجرا به یک خیر بزرگی ختم خواهد شد و من به صبوری خودم افتخار خواهم کرد بعضی وقتها نجواهای ذهنم خیلی اذیتم می‌کنه ولی من واقعاً خیلی سعی میکنم حالم رو خوب نگه دارم و این حرف شما خیلی به من آرامش می‌دهد که به هر چیز هر جور نگاه کنی همان میشود و من دوست دارم همیشه به همه چیز از دید خیر و مثبتش نگاه کنم خیلی خوشحالم و هر روز خدارو شکر میکنم که وارد این مسیر زیبا شدم چون اگر قبلاً این چالش برام به وجود می آمد من قطعاً واکنش الآنم رو نداشتم

    در هر شرایطی میتوان با تغییر باور هامون به شرایط بهتری برسیم وقتی با ایمان حرکت می‌کنی و با ایمان روی باورها کار می‌کنی حتی غیر ممکن ها ممکن میشود اگر ایمان داشته باشیم خداوند داره مارو هدایت می‌کنه و افکار و باورهای توحیدی داشته باشیم هیچ چیزی نمیتونه مانع راه ما شود

    وقتی تکاملمون رو طی کنیم و به هیچ چیزی در بیرون از خودمون قدرت ندهیم همه ی خواسته هامون در زمان خودش انجام میگیرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1810 روز

    به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی

    گام پنجم از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و تمام دوستان خوبم در این پروژه هدایتی

    یادم میاد اوایل نمی‌دونستم کنترل ورودی یعنی چی؟ چطور میشه ورودی ها رو کنترل کرد؟ یعنی چی که کانون توجهم رو کنترل کنم؟ واقعا درکی نداشتم از این موضوعات و چگونگی اما وقتی که فایل ‘غذای روح چگونه تامین می‌شود’ رو شنیدم انگار تاازه متوجه شدم این همه تاکیدی که شما روی کنترل ورودی ها داشتید و این غذایی که انقدر روی کیفیت و جنسش تاکید دارید دقیقا چی هست؛ اینکه ورودی های من برمی‌گرده به تمام آنچه که می‌شنوم، می‌بینم، دربارش صحبت می‌کنم، تایید می‌کنم، دربارش فکر می‌کنم و گفتگوهای ذهنی من به اون سمت هست و همه اینها میشه ورودی های من، همه اینها میشه فاکتورهایی که توجه من رو به خودشون جلب می‌کنن و من روشون تمرکز می‌کنم که انصافا کنترل کردنش هم کار راحتی نیست اما اهمیت این موضوع کاملا مشخصه، با چی؟ با نتایج ما.. چون اگر نتایج نادلخواه باشه این آلارمِ که یعنی ‘خودتو جمع کن’ و درواقع این جنس تجربیات ما رو به سمت این مسیر یعنی تنظیم و کنترل ورودی هامون هدایت می‌کنه، یا اگر درحال تجربه نتایج دلخواه و خیلی خوبی هستیم دوست داریم بیشتر از این جنس اتفاقات رو تجربه کنیم و به ثبات برسیم باز هم به سمت کنترل ورودی ها هدایت می‌کنه چون قانون اینه که

    خروجی های ما چیزی جدا از ورودی های ما نیستند.

    اهمیت خساست به خرج دادن برای فیلتر گذاشتن روی چیز هایی که می‌بینیم، می‌شنویم، دربارش صحبت و فکر می‌کنیم، و تایید می‌کنیم دقیقا اینجاست که مشخص میشه با انتخاب خودمون که غذای ذهن مون رو از چه جنس و کیفیتی می‌خوایم انتخاب کنیم؟! این روح و ذهن چقدر برای ما اهمیت تغذیش جدی شده؟ که هرچقدر بیشتر جدیت این موضوع رو درک کرده باشیم فیلترهای بیشتری برای انتخاب نوع غذای روح مون اعمال می‌کنیم و بعدش هم جهان دست به کار میشه.. یعنی اگر من می‌بینم نتیجه مدنظرم رو نگرفتم تعجب نکنم، ببینم ورودی هام به همون اندازه کیفیت لازم خروجیم رو دارند؟ ذهنم با باورهای قدرتمندکننده به اندازه کافی تغذیه شده؟ اونقدر که تونستم خسیس بودم که هرچیزی رو نبینم و نشنوم و دربارش فکر و صحبت نکنم؟ که الان توقع همچین نتیجه‌ای دارم یا فقط دو روز فایل گوش دادم و الان بدون درنظر گرفتن تکامل و هیچ چی فقط انتظار دارم!!

    وقتی ما روی کنترل کانون توجه و ورودی هامون حساسیت به خرج میدیم و در عمل تمام تلاش مون رو برای این کار می‌کنیم، بعد از یه مدت می‌بینیم چقدر کار راحت تری نسبت به قبل شده؛ وقتی نتایج رو می‌بینیم لذت‌بخش میشه انجام دادنش و اتفاقا الان که داشتم بهش فکر می‌کردم می‌بینم حداقل برای من، اصلا نمی‌تونم برم بشینم پای تلویزیون؛ نمی‌تونم هیچ فیلمی رو ببینم!! یعنی فرقی هم نداره محصول چه کشوری باشه، همین دیروز کنجکاو بودم درباره یه فیلمی اما همینکه زدم شروع استاد به دو دقیقه نرسید کلا رفتم بیرون از صفحه گفتم چه کاریه برم فایل گوش بدم!؛ یا هرچیزی رو نمی‌شنوی وقتی بحث های خاص میشه جمع رو ترک می‌کنی یا اصلا بحث رو عوض می‌کنی؛ یا توی هر جمعی شرکت نمی‌کنی؛ خیلی حساس میشی کندوکاو می‌کنی جنس صحبت های هر جمعی که تجربش کردی تا بار بعد حواست باشه که کجاها نباید برم با چه افرادی صحبت نکنم یا اگر جاهای خاصی باید باشم توی کدوم جمع ها نباشم یا روی صحبت جمع رو عوض کنم به سمت دلخواه خودم مثلا سه هفته پیش ما مسافرتی رو تجربه کردیم که عاالی بود و هدایتی دختر عمه های من هم با بچه هاشون که تقریبا هم سن و سال هستیم هم با ما هم‌سفر شدن یادمه ما یک‌بار حتی ننشستیم بخوایم با هم فیلم ببینیم یا یه بحث نادلخواه داشته باشیم، همش بازی می‌کردیم یه شب وقتی خانواده هامون رفتن برای خرید و ما خونه بودیم، پیشنهاد دادم بریم پیاده روی باغ غدیر اصفهان رو ببینیم اونجا هم باز شروع کردیم بازی کردن و کلی بهمون خوش گذشت، یا وقتی رفتیم شهرهای دیگه و خانواده ترجیح می‌دادند سریال موردعلاقه شون رو ببینند ما شروع می‌کردیم پانتومیم بازی کردن و این کار ها و پیشنهاد ها همه ناخودآگاه بودند چون وقتی یک عادت و تغییر رو در خودمون ایجاد می‌کنیم نیاز نیست به اندازه اولین بار انرژی و زمان صرف کنیم برای آگاهانه انجام دادنش، آره بعضی وقت ها فراموش میشه اما فقط اون موقع هست که دوباره میای انرژی میزاری تا کنترلش کنی و به خودت یادآوری کنی که

    این تغییر سر جاش هستا!! این نوع فیلتر گذاشتن روی ورودی ها هنوز باید باشه هاا و یوقت ذهن نخواد زرنگ بازی در بیاره از زیرش در بره! جهان هم وقتی می‌بینه واقعا کمک می‌کنه تا بتونی بهتر از پسش بر بیای..

    استاد یادم میاد من هم وقتی دوسال پیش مادرجونم رو از دست دادم که ایشون هم خیلی به من لطف داشتند، ازم پیش همه فامیل تعریف می‌کردند و محبت شون رو بهم ابراز می‌کردند و از نوه های موردعلاقه ایشون بودم واقعا احساس بدی نداشتم! اولش که شنیدم احساساتی شدم ولی اصلا یادم نمیاد که یک لحظه احساسم بد شده باشه درحدی که روز مراسم مامانم بهم می‌گفت ‘زینب حداقل یکم خودت رو جلوی عموها و عمه هات ناراحت نشون بده، مثل فلانی دو قطره اشک بریز’ ولی من گفتم ‘مادرجون الان جای خیلی بهتری هست و می‌دونم که دوست نداره من ناراحت باشم’، در این حد آروم بودم و داشتم روزهای قشنگی که باهم داشتیم رو مرور می‌کردم:)) چون من اون منطق ها رو از شما یاد گرفته بودم چون می‌دونستم که توی همچین روزی هست که باید بیشتر از هر موقع دیگه کنترل ذهن داشته باشم وگرنه به قولی روزهای خوب که کاری نداره ذهنت رو روی زیبایی ها متمرکز کنی، چالش زمانی هست که شرایط ناجالب باشه و تو باز هم بتونی این کار رو انجام بدی.

    استاد الان خیلیی بهتر متوجه میشم وقتی میگید هرکس هرجایی که هست دقیقا جاییِ که باید باشه، چون به‌نظرم جهان مراتب ما رو با همین کنترل ذهن مشخص می‌کنه و اینجوری هرکس با دیگری متمایز و تفکیک میشه.. اگر یه نفر رو می‌بینم با نتایج خیلیی بزرگتر از خودم اون حقشه اون دقیقا جای درستشه ایول بهش که تونسته بهتر از من عمل کنه؛ دمش گرم که اومده روی خودش سرمایه گذاری کرده و مهارت ها و توانمندی هاش رو گسترش داده، از پس مسائلش بر اومده و ورودی هاش رو کنترل کرده اون باید این نتایج رو بگیره این عین عدالته حالا من چی؟؟ منی که می‌تونم همچین افرادی رو ببینم نشون میده که خودمم مشتاق هستم برای تجربه همچین جنسی از نتایج، وظیفه‌ام چیه؟ تحسین و تایید کردن چون دیدن موفقیت بقیه و تحسین کردنش لازمه رسیدن به موفقیت های مشابه هست یعنی آخرش دست خودمه که انتخاب کنم از این حسادت در چه جهتی استفاده کنم؟؟ به عنوان عاملی برای مقایسه کردن خودم، سرزنش کردن خودم، زیر سوال بردن جایگاه اون فرد یا موفقیتش و در نتیجه نتایج مشابه برای خودم که حرکت نکنم و راکد بمونم یا نه به عنوان سکو و الگویی که بگم بابا ایول به اون، دمش گرم اگر تونسته من چرا نتونم؟! و خودم رو به سمت پیشرفت بیشتر، حرکت کردن، دیدن و تایید کردن توانمندی دیگران تشویق کنم و روی خودم کار کنم برای گرفتن نتایج مشابه.. من خودم خیلی توی بحث حسادت عالی نیستم ولی از بچگی الگویی که در رفتارهام بوده دقیقا اینجور بوده که اوکی حسادتم رو کردم؟ حالا چیکار کنم که منم به دستش بیارم؟ و داخل جلسه سوم دوره عزت نفس هم دربارش نوشتم و با تمرینات مرتبط با این مبحث خیلی زاویه دیدم بهتر شده.

    باز هم بحث توحید و استفاده کاربردی اون در عمل:) چقدر این باورهای توحیدی بهت آرامش خاطر میدن و نگرانی هات رو کمتر می‌کنند، که ، همه چیز تغییر میکنه، و هیچ قانونی انقدر قدرتمند نیست که بتونه جلوی فردی که در مسیر درست با باورهای درست هست رو بگیره چون اون پشت ها باورهای قدرتمند تری از قوانین کشورها دارن کار می‌کنند باورهایی که میگن “با خداوند همه چیز ممکنه” و “هیچ چیزی اونقدر غیرممکن نیست که خدای من نتونه بهم بده”، قوانین کشورها چه کاره هستند؟ این قانون که یه روز اجرا میشه فردا عوض میشه، ولی قانونی که ما از جهان شناختیم داره یه چیزای دیگه میگه از شدن ها میگه از معجزه ها میگه از باورها و هماهنگ شدن ها میگه و تا وقتی که من تابع همچین قوانینی هستم هیچ قانون دیگه‌ای در زندگی نمی‌تونه جلودار حرکت در مسیر درست من باشه و کسی هم که در مسیر درسته لااجرم جهان به سمت تجربه و نتایج درست هدایتش میکنه

    خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا این گام رو هم با تعهد بردارم^^

    (راستییی استاد آزمون دیروزم رو هم همونطور که خواستم بار اول قبول شدمم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 2042 روز

    به نام خداوند قدرتمند

    خدایا شکرت که این وقت شب، دارم روی خودم کار می کنم، چون می دانم آن چیزی که سرنوشت مرا رقم می زند کار کردن روی خودم است، خدایا هزاران بار شکرت، خدایا هزاران بار شکرت.

    خوشحالم که در شبکه های مجازی حضور آنچنانی ندارم و از سرگرمی هایی که باعث می شوند از زندگی ام غافل شوم دور ام، خوشحالم که فقط روی اهداف خودم کار میکنم و حدالمکان وقتم را هدر نمی دهم.

    خداوند قدرتمند را شاکرم که خودم را به اندازه کافی میشناسم و می دانم که شرایط را باید چطور رقم بزنم که در آن شرایط تلاش بیشتری کنم.

    خدایا شاکرت هستم ، بابت این عدالت بی نقصی که برای این دنیا ساخته ای شاکرت هستم، هیچ اعتراضی به هیچ مسئله ای ندارم ، همه چیز عین تکه های پازل سر جای خودشان هستند و از بابت آن شاکرت هستم.

    سپاسگزارت هستم که هر لحظه با من حرف میزنی و همیشه حواست به من هست، با شنیدن حرف هایت که از جنس سکوت هستند آرامش را در دلم احساس می کنم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    بابت بدن سالمم شاکرت هستم ، این بدن بهترین هدیه ای است که به من داده ای، تمامی تلاشم را می کنم تا آن را سالم نگه دارم، تمامی تلاشم را می کنم تا قدر نعمتی که تو به من دادی را بدانم.

    این سلف کنترل را داشته ام که توانستم تا گام پنجم بیایم، انشالله تا گام 100 ام هم خواهم رفت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا بهنام گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 5ام از تعهد من

    سلام به استاد عزیزم،مریم جانم و همه دوستان

    به هر آنچه توجه کنی،از جنس همون بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه

    اینو بزرگ نوشتم رو تخته و گذاشتم تو آشپزخونه تا همیشه جلو چشمم باشه

    آره استاد شما درست میگین من اگر بدونم غذایی که میخام بخورم مو توش باشه لب بهش نمیزنم حتی اگر گشنم باشه

    پس چطور برا ورودی های ذهنم فیلتر نمیذارم که هر چیزی واردش نشه

    خیلی ممنونم از مریم جانم که با دوره کردن این لایو ها دوباره قانون برام یادآوری میشه

    من اگر بتونم تو شرایط سخت ذهنم رو کنترل کنم پاداش ها بینهایته

    یه باور درست بجای حسادت کردن:هر کسی هر کجایی که هست جای درستیه،جاییه که باید باشه

    چطور احساسم رو خوب نگه دارم:تو زمانهایی که اتفاقات بهتری میوفته بیشتر توجه کنم بهش

    دیدن اون اتفاق بد از زاویه ای که بهم حس خوبی میده

    استاد عزیزم تحسین میکنم ایمانی که به خدا دادین رو

    اصلا هر موقع در مورد توحید حرف میزنین قلبم از جا کنده میشه

    چقدر حالم خوب میشه وقتی اعتبار همه چیو میدین به خدا

    سپاسگزارم از شما استاد عزیزم

    هر کجا که هستید در پناه الله مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    زینت چهارپاشلو گفته:
    مدت عضویت: 2770 روز

    به نام خداوند مهربان، تنها یار و یاور و روزی رسان ما

    سلام بر همگی

    قانون جهان هستی این هست که به هر چی توجه کنی اساس اون موضوع رو وارد زندگیت میکنی

    پس آگاهانه باید انتخاب کنیم که چه ورودی به ذهنمون میدیم و کانون توجه ما بر روی چه چیزی هست.

    ورودی خوب به ذهنمون بدیم تا احساس خوب داشته باشیم.

    تقوا: یعنی کنترل ذهن، مهمترین توانایی که باید روش تمرین بشه هم در مرحله ورودی به ذهن دادن که آگاه باشیم کنترل کنیم و هر چی رو نبینیم و نشنویم و هم در شرایطی که احساسمون بده که کنترل ذهن سخته، ولی باید تمرین کرد و اگر بشود پاداشها از راه خواهند رسید.

    در خصوص حسادت کردن هم با این تفکر که هر کی در هر جایی هست جای درستش هست و هیچ بی عدالتی صورت نگرفته و به جاش تحسین کردن جایگزین شود، که اینم تمرین میخواد.

    در هر شرایطی می توان زندگی را تغییر داد و اصلا کار نشدی نیست.

    حفظ کردن احساس خوب باید زیاد انجام شود و با تغییر زاویه دید و بهبود باورها و تغییر آنها می توان به احساس خوب پایدار رسید.

    خداوند در هر لحظه چه در خواب و چه در بیداری به ما الهام میکنه در مورد همه چی و مهمترین باور برای دریافت الهامات اینه که من لایق دریافت الهامات خداوند در هر لحظه هستم.

    قواین مردم تاثیری در زندگی ما ندارد و قوانین خداونده که اگر بهش عمل بشه و جدی گرفته بشه به هر آنچه که می خواهیم، خواهیم رسید.

    ایمان به خداوند و قوانینش همه چی رو امکان پذیر میکند.

    دست حق یارتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    🌹شقایق 🌹 گفته:
    مدت عضویت: 2450 روز

    گام پنجم

    خدای عزیم ازت ممنونم که منو هدایت کردی بسمت این اگاهی ها و چقدر از خانم شایسته عزیز ممنونم که فایل هارو درست کردن و به ترتیب داخل سایت گذاشتن و از ما خواستن تا هر روز ردپایی از خودمون به جا بزاریم. همین کار باعث استمرار در عمل ما میشه .

    و چقدر برای خودم خوشحالم که به این نکته رسیدم که مهمترین قانون جهان هستی قانون کنترل توجهمونه که خداوند در قران از اون به عنوان (( تقوا)) اسم برده .

    تو دنیا هم زیبایی وجود داره و هم نازیبایی ، ما باید بعنوان انسانی که خودخواسته وارد بازی این دنیا شده برای نزدیک تر شدن به روحمون باید همیشه در حال پیدا کردن نکات مثبت اطرافمون باشیم.

    و طبق ایه

    من یتق الله یعظم له اجرا

    و در شرایط بد اگه ذهنمونومثبت نگه داریم (تقوای الهی پیشه کنیم) خداوند پاداششو بهمون میده

    همین الان که دارم این کامنت رو میزارم یه ایده اومد به ذهنم

    اینکه توی نت گوشیم یه صفحه باز کنم بعنوان نکات مثبت امروز

    و تمام اتفاقای خوب رو بنویسم و در اخر شب بشمارمشون ببینم چند تا بودن و اگه به تعداد خاصی (مثلا50 تا) برسن به خودم یه جایزه بدم

    درس بعدی اینکه حواسمون به غذای روحمون باشه به اینکه توی هر لحظه چی داریم به خوردیش میدیدم :

    یه کاری که قبلا انجام میدادم رو میخوام دوباره و بصورت جدی انجام بدم و اینکه شقایق کوچولوی عزیزم رو توذهنم تصورکنم و بعد حس میکنم تمام غر هایی که میزنم رو اون کوچولو میشنوه . و برای اینکه خوشحالتر باشه همش باهاش در مورد چیزای قشنگی که میبینم صحبت میکنم

    خیلییییی حس خوبیه اینکار

    ——————————————

    در مورد الهام گرفتن از خدا و احساس لیاقت

    رابطه ما با خدا مثل رابطه قطره اب دریا و دریاست

    ما کوچیک شده خداییم ما از خودشیم ، ما به اصطلاح از گوشت و خون خودشیم پس چه کسی از ما بهتر برای اینکه الهامات خدارو دریافت کنه

    پس چرا فکر میکنیم که فقط انسان های خاص لیاقت دریافتشو دارن؟؟

    ————————-

    قدرت هیچکس بالاتر از قدرت خدانیست و فهمیدن و درک این جمله یعنی فهمیدن توحید

    یعنی اگه ذهن/ انسان ها/ دولت و … هزاران دلیل بیارن برای نشدن یه اتفاق

    تو یه دلیلی میاری برای شدن اون اتفاق و اون دلیل هم چیزی نیست جز توحید ،جز یدالله فوق ایدیهم

    خدایا کمک کن تا همیشه در راه تو باشیم و از این مسیر بهشتی خارج نشیم

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مطهره یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 452 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺑﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺵ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ.

    وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَلَأَجْرُ الْآخِرَهِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ

    ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﺩﻳﺪﻧﺸﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺧﺪﺍ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭ ﻣﻜﺎﻧﻲ ﻧﻴﻜﻮ ﺟﺎﻱ ﺩﻫﻴﻢ ، ﻭ ﻗﻄﻌﺎً ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ [ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﭼﻪ ﻛﻤﻴّﺖ ﻭ ﻛﻴﻔﻴﺘﻲ ﺍﺳﺖ . ]النحل (۴١)

    الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ

    ﻫﻤﺎﻧﺎﻥ ﻛﻪ [ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺼﺎﻳﺐ ، ﻭﺣﻮﺍﺩﺙ ﻭ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ] ﺻﺒﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺗﻮﻛﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ.النحل(۴٢)

    به نام پروردگاری که هرآنچه دارم از اوست

    سلام استاد عزیزم و

    سلام مریم جانِ مهربانم

    خدارو شاکرم بابت امروز ،امروزی که میشد نباشه ولی هست امروزی که من دوباره چشم باز کردم به روی زیبایی های جهان هستی،امروزی که به من اجازه دادی بنویسم ،امروزی که من دوباره قراره کلی سپاسگزاری کنم و کیف کنم ازینکه چقدر این خدا خوبه چقدر اینهمه نعمت هاشو دوست دارم بابااااااااچقدر باحااااااله این بازیِ سپاسگزاری تازه خودش گفته هرچقدر بیشتر سپاسگزاری کنی بیشتر تر تر میتونی سپاسگزاری کنی چون آنقدر نعمت هاشو بیشتر میکنه که هی باید دوباره سپاسگزاری کنی ….

    واقعا چه بازیِ باحالیه ها

    مثه هزارتو میمونه انگار بیوفتی توش تا مدتها باهاش سرگرمی فقط خدا کنه همیشه تومدارش باشم و ادامش بدم

    خدایا همین الان آلارم گوشیم شروع کرد به زنگ زدن

    میدونی اسم آلارم چیه؟اسمش گذاشتم :

    آیا خدا برای خواسته ی تو کافی نیست؟

    این آلارم رو روساعت های مختلف روز کوک کردم که مدام بهم یادآوری بشه

    خیلی بازی باحالیه

    هر ساعتی که گوشیم آلارم میده

    باهاش تکرار میکنم

    آیا خدا برای خواسته ی تو کافی نیست؟؟

    درجواب بالبخند میگم

    آفکورس که کافیه ؛)

    جالبه ساعتها کاملا رندوم انتخاب شدن مثلا 9ونیم صبح، 2ظهر ،4بعداز ظهر،8شب،11شب

    ولی چقدرررر به جا و به موقع زنگ میخوره

    مثلا یه زمانایی که مغزم داره نجوا می‌کنه که چطور از کجا چطوری اخههههههه یهو صدای گوشیم از یجایی بلند میشه میگه ؟

    آیا خدا برای خواسته ی تو کافی نیست

    ومن میفهمم که انگار خود خدا داره جواب نجواها رو میده …

    واقعا خدایا چه روش خفنی رو بهم الهام کردی برای کنترل ذهنم چقدر بااین روش خوب میشه باورسازی کرد

    قربونت برم که چقدر کمکم میکنی که به ذهنم جواب بدم

    اصلا مگه من میتونم بدون تو کاری بکنم من کی باشم در برابر عظمت تو

    من کی باشم در برابر وهابیت تو؟

    من کی باشم در برابر رزاقیت تو ؟

    من کی باشم در برابر رحمانیت تو؟

    اصلا من کی باشم دربرابر رب العالمین؟

    الله اکبر

    به قول آقا ابراهیم چقدددددددررررر این عبارت دوکلمه ای حرف توشه ها!!

    رب العالمین تویی

    قدرت مطلق تویی

    فرمانروا تویی

    همه چیز تحت سیطره توعه…

    همه گوش به فرمان توعن

    همه دررکاب توعن

    فرمون دست توعه

    اونوقت من دنبال چی میگردم

    دنبال کی میگردم ؟؟؟

    خدایا دیدی وقتی یک ساعت پیش توی دفترم توی تمرین ستاره قطبی امروزم نوشتم که خودت کمکم کن که حقوق نیروهامو بدم خودت حقوقشون رو پرداخت کن خودت روزی شونو بده خودت دلشون رو شاد کن

    دیدی وقتی از خونه اومدم بیرون چه اتفاقی افتاد ؟

    خدایاااااااااا چقدر سریع

    چقدر قشنگ

    چقدر حرفه ای همزمانی هات رو رخ دادی و من رو در موقعیتی قرار دادی که روبه رو بشم با اون مردی که توی پیاده رو جلوی بانک سرراهم سبز شد و گفت خانم یه لحظه میشه کمکم کنید

    کارت بانکیش رو گرفت به سمتم گفت میشه یه مبلغی رو برام انتقال بدید

    (خدایا چقدر مطهره عجیب شده چطور به سروظاهر اون فرد خرده نگرفت چطور نگفت این آدم چرا بوی سیگار میده تازه فندکم که دستشه اصلا چرا من باید بهش کمک کنم این معتاده ولش کن بابا)

    لبخند زدم بهش گفتم بله آقا حتما چراکه نه..کارتش رو گرفتم

    ( فرمان رو صادر کردی برو وبهش کمک کن نگران نباش دیرت نمیشه خودم حواسم بهت هست)

    مبلغ رو گفت شماره کارت رو گفت و من براش انجام دادم رسیدش و کارتش رو بهش دادم

    و گفت بازم هست

    نگاهش کردم یه دفتر دستش بود

    یه عالمه حساب کتاباشو نوشته بود

    و جلوی هر کدوم دقیق شماره کارت و مبلغ بود

    تااونجایی که میشد

    و گردنم بهم اجازه میداد

    کله مو جاکردم توی دفترش نزدیک به10,20مورد نوشته بود و جلوی بعضیاش نوشته شده بود

    پرداخت شد پرداخت شد

    (آآخ خدایا قلبممممم

    چقدر من این کلمه رو دوست دارم چقدر ازین عبارت دوحرفیِ پرداخت شد ته بدهی هام انرژی میگیرم

    چقدر تو عادلانه دقیقه های امروز رو برام مدیریت کردی

    من ازت بخوام بدهی ها پرداخت بشه

    اونوقت چشمان من رو به رگبار ببندی

    با این عبارتِ دوحرفیِ شیرینِ حال خوب

    پرداخت شد

    پرداخت شد

    همزمان که داشت شماره کارتها رو میخوند و مبلغ هارو میگفت ومن تق تق تق دکمه های ATMرو میزدم

    تند تند توی دلم میگفتم

    خدایا عاشقتم

    خدایا خیلی باحالی

    میدونی من عاشق این کارم که پرداخت کنم بدهی هامو

    که بعدش بگم اخیییییش اینم زدم به حساب فلانی

    میتونست اون آقا فقط یک انتقالی داشته باشه ولی الان اصلا یادم نیس چنتا یه عالممممه داشت

    هی هم می‌گفت مزاحمتون نیستم؟خانم

    من بالبخند میگفتم نه آقا این چه حرفیه من انجام میدم

    (توی دلم گفتم خدا منو مامور کرده کمکت کنم

    نمیدونی تو رو هم مامور کرده به من کمک کنی

    من نوکرتونم هستم

    من عاشقتونم هستم

    من دورشماهم میگردم

    اسلام اجازه بده من ماچتونم میکنم خخخ)

    وقتی کارش تموم شد و گفت همینابود دیگه

    خیلی ممنون

    کارتش رو بهش دادم

    یه نگاه عمیق کردمش

    توی دلم بهش گفتم حاجی خوش بحالت

    دمت گرم چقدررررر پول توی حسابت بود

    اصلا به مونده کارتت نگاه نمی‌کردی

    تند تند شماره حسابها و مبلغ هایی که همشون بالای 1میلیون بود رو میگفتی

    منم خوشحال و شاد و خندان تند تند واریزی ها رو انجام میدادم

    اون بندگان خدا هم که سرصبی بهشون حال دادیم دوتایی ،چقدر دینگ دینگ باصدای اس ام اس های واریزی روحشون شاد شده

    گفتم حاجی منم یه روز همینطوری تموم بدهی هامو صاف میکنم

    بعدش یه تشکر ویژه ازش کردم

    و به مسیرم ادامه دادم

    خدایا تو خیلی بامرامی

    به قول رضا مارمولک تو فقط خدای آدم خوبا نیستی تو خدای ما آدم بدها هم هستی

    ماهایی که صب کلی خواسته واست مینویسیم ولی تهش میگیم چطوری اخه؟

    بعد از در خونه مون می‌زنیم بیرون تو از همون لحظه مدار مارو هم جهت باخواسته هامون عوض می‌کنی

    خدایا تو چی هستی؟؟ تو کی هستی؟؟؟

    من در قالب اون مرد که همین یک ساعت پیش بهش برخورد کردم تو رو دیدم

    من وقتی به طرف ایستگاه اتوبوس حرکت میکردم وقتی سرم رو به سمت آسمون بلند کردم و آسمون آبی و آفتابی قشنگت رو دیدم تو رو دیدم

    من تو برگهای زرد درخت‌های خیابون تو رو دیدم

    رنگهایی که واقعا نمی‌دونم چه رنگی ان ولی هرچی هستن هوش از سر بیننده میبرن

    برگ درختان سبز در نظر هوشیار

    هرورقش دفتریست معرفت کردگار

    خدایا تو رب العالمین هستی دیگه اره؟؟؟

    پس من به امید همین رب العالمین ادامه میدم مسیر امروزم رو تا بازهم سوپرایز بشم از قدرتش. تا بازهم دهانم مثل غاز باز بمونه از هماهنگی هاش از عدالتش

    خدایا بزن بریم….

    “این هم نشونه ی امروزم به وقت 6اذرماه1403”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: