live | پاسخ های کلیدی به چند سوال - صفحه 47

سلام.

برداشت من از آگاهی های این فایل.

گام 5:

روی هر چیزی که تمرکز بزارم از جنس همون توی زندگیم بیشتر و بیشتر میشه ؛ من اینو توی راه اشتباهش بیشتر درک کردم مثلا یه مدت چون نمیخواستم به کسی پول قرض بدم میگفتم و توجه میکردم به بی پولی و طوری خودمو نشون میدادم که پول ندارم و بد بختم و دانشجو ها توی تهران کلا زندگی فقیرانه ای دارن و دیدم که کم کم ماهیانه ای که پدرم میگرفتم کم و کمتر شد خودم همش توجه میکردم به وجود نداشتن پول و حتی خونه ای که توش بودم رو برای سال دوم تمدید نکردم قراردادش رو چون میخواستم پدرم کمتر سختی بکشه و اجاره زیاد بود در صورتی که خود پدرم بهم گفت تو کاری نداشته باش به پولش و تمدیدش کن ولی من این کارو نکردم و رفتم خوابگاه و الان نه پول پیش میدم و حتی اجاره ی تختم یک میلیون کمتر شده نسبت به اجاره خونه اما پدرم حتی کمتر پول بهم میده در صورتی که پارسال شاید دو برابر امسال به من پول میداد ولی من هر چی صرفه جویی کردم پول هم توی زندگیم کمتر شد ، به خاطر این بود که من توجهم روی کمبود پول بود و باور های اشتباهی دارم درباره ی ثروت و حتی رفتم سر کار و حقوقم خیلی خیلی کمه و باورام خیلی مشکل داره نسبت به درآمد و ثروت داشتن و این تمرکز من رو میگذاره روی بی پولی و فقر و ایده هایی هم که بهم داده میشه رو اجرا نمیکنم چون احساس لیاقت نمیکنم و سلسه این اتفاقات باعث کمبود های بیشتر و بیشتر توی زندگیم میشه و این خوب نیست اما هیچ چیزی نیست که نشه درستش کرد من تعهد میدم از امروز تا 3 ماه آینده روزی یک دیدگاه توی سایت بنویسم و میدونم که به جای اینکه فقط رویا پردازی کنم باید علاوه بر اون دستمو بگذارم روی زانوهام و قوانین به این شکل کار نمیکنند که من کاری نکنم و بگم دارم روی باور هام کار میکنم و همه چیز خودش درست بشه بلکه من باید روی باور هام کار کنم و به ایده هایی که بهم داده میشه عمل کنم بعد از این نتایج خودشو نشون میده ولی ایمانی که عمل نیاره حرف مفته.

من تازه سریال زندگی در بهشت رو شروع کردم و موقعی که دیدم جیکوب دست به عمل زد و برای یوتیوبش شروع به ضبط فیلم کرد و شما تاییدش کردین و گفتین مسیر موفقیت به این شکله که باید به ایده ها عمل کرد هرچند که کامل نباشن ولی توی مسیر تکامل قرار میگیرن و روز به روز بهتر میشن ، من تازه مفهوم عملگرایی رو متوجه شدم و تصمیم دارم روی باور هام کار کنم و عمل کنم به آموزه ها. درست عمل کنی درست نتیجه میگیری.

خدایا شکرت.

تقوا : تقوا به معنی کنترل ذهنه.

اگر من بتونم در شرایط سخت کنترل کنم ذهنم رو اون وقت پاداش هاش بی نهایته . و این در ادامه همون کنترل ورودی ها میاد که من به هر چیزی توجه کنم همون بیشتر میشه در واقع من ورودی ها و کانون توجهم رو از روی ناخواسته ها برمیدارم به جاش سپاس گزاری میکنم و بعد از اون احساسم خوب میشه و اتفاقات بهتر برام رخ میده بازم سپاسگزار تر میشم ، احساسم بهتر میشه و ایمانم به خدا بیشتر میشه احساس لیاقتم بیشتر میشه و ایده هایی که خدا بهم الهام میکنه رو بیشتر درک میکنم و واضح تر می شنومشون . چند روز پیش داشتم فایل های نتایج استاد عطار روشن رو توی سایت می دیدم که شما بررسیشون میکردید و من خودم اول با ایشون آشنا شدم و زندگیم خیلی تغییر کرد و بعد از حدود 3 سال از طریق سایت ایشون شما رو پیدا کردم و به خانواده استاد عباسمنش اضافه شدم و خیلی اتفاقی دیدم که استاد عطار روشن فایل نتایجشون رو برای شما فرستادن و شما اونا رو بررسی کردین و یه جایی از فایل ایشون گفتن که بهشون الهام شده بود که قراره بچه دار بشن و حتی اسم دخترشون توی خواب بهشون گفته شده بود و شما در تایید حرف ایشون گفتید منم بار ها این اتفاق برام افتاده و الهامات الهی رو به همین وضوح دریافت کردم ، من وقتی اینا رو میشندیم خیلی این شوق و اشتیاق درونم به وجود اومد که یعنی میشه منم به این شکل با خداوند احساس نزدیکی کنم؟ و حقیقتا یکم هم حسودیم شد ولی طبق گفته های خودتون در این فایل هر کس جاییه که دقیقا باید باشه و طبق قوانین جهان هستی هر چیز و هر کسی جای درست خودشه و منم به خودم گفتم اگه الان این تجربه رو ندارم به خاطر فرکانسیه که داخلش هستم و اگه باور هامو تغییر بدم فرکانسم عوض میشه و منم به همین زیبایی با پروردگار جاویدم ارتباط برقرار میکنم ، فقط یه مسیریه که باید طی کنم و با قانون تکامل پیش برم .

خدایا شکرت برای این آگاهی ها.

هیچ کس نمی تونه جلوی کسی که باور های مناسب داره رو بگیره . من امشب از یه کوچه ی فرعی و دور افتاده ای میگذشتم که دیدم یه غذافروشی هست که حتی جای نشستن درست و حسابی نداشت و خیلی کوچولو بود و پاستا های دست ساز درست میکرد و مردم صف بسته بودن برای اینکه سفارش بدن من رفتم منوشون رو ببینم و تازه منوشون هم کامل نبود و خیلی چیزا رو تموم کرده بودن. ازشون پرسیدم از چه ساعتی باز میکنید؟ گفتن 7 تا 10 شب هستیم و فقط 3 ساعت میومدن کار میکردن ، همین یه شعبه رو داشتن و برای خودشون کار میکردن و بهم گفتن اگه الان سفارش بدی حدود 50 دقیقه دیگه نوبتت میشه و من 2 دقیقه اونجا ایستاده بودم ولی چندین نفر اومدن تشکر کردن و تعریف کردن از کیفیت غذاهاشون و اونام با خوشرویی جواب می دادن و یه آهنگ پر انرژی پخش کرده بودن برای خودشون و توی 30-40 متر جا داشتن بهترین درآمد رو در میاوردن با یه رابطه عالی بین پرسنلش که همگی جوون بودن و معلوم بود با عشق دارن کار میکنن و این برای من حرف شما رو ثابت کرد که؛ شما کارتو عالی انجام بده این خودش تبلیغاته برای تو. وگرنه چطوری یه مغازه 40 متری توی ی کوچه فرعی که روزی 3 ساعت فقط میان کار میکنن -و انقدر زود آیتم هاشون فروش میره که من حدود ساعت 8 رفتم اونجا و خیلی از گزینه های منوشون فروش رفته بود و تموم شده بود در صورتی که تازه یکساعت از شروع فعالیت اون روزشون میگذشت- تا این حد موفق بودن. این برای من درس بزرگی بود که اگه من باور هامو درست کنم و تمرکزم رو بزارم روی بهبود خودم کسایی که هم مدار با من باشن منو پیدا میکنن و فقط نیازه که روی کسی جز خدا حساب باز نکنم .

خدایا شکرت برای این باور های درست

ممنونم استاد.

ممنونم خانم شایسه جان برای ایده ی این دوره خانه تکانی که واقعا هم نتایجش داره مثل یه خونه تکانی درست و حسابی تغییرم میده و ذهنمو دسته بندی میکنه.

و ممنونم از خودم که دارم عمل میکنم