اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این قسمت از فایل که احساس خوب با تغییر باورها ایجاد می شه توجهمو جلب کرد . وقتی بهش فکر کردم اون رو تایید کردم چون تصور کردم که اگه یه روز با باور فراوانی بیدار بشم حال بهتری دارم نسبت به این که با باور کمبود بیدار بشم . تصور کردم اگه یه روز با باور زندگی آسونه بیدار بشم حال بهتری دارم نسبت به این که با باور زندگی سخته بیدار بشم . باید سعی کنم این عادتو ایجاد کنم که همیشه با باور فراوانی و زندگی آسونه ، با باور این که خدا هست ترسی ندارم و اندوهگین نمیشم بیدار بشم .
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه دوستانم در این سایت توحیدی
اوایل که با استاد و آموزشهاشون آشنا شده بودم ، فکر میکردم اگه یه مدت تمرکزی روی خودم کار کنم، دیگه همه چیز رو میفهمم و این کار کردن روی خودم و باورهام تموم میشه و باورهام درست میشه و من به همهی خواستههام میرسم و دیگه نیازی نیست که روی این آموزشها و باورهام کار کنم . ولی هرچی بیشتر گذشت دیدم که مهم نیست چقدر قانون رو خوب درک کرده باشی و به قولی مَستر شده باشی ، اگه یکی دو روز روی خودت کار نکنی و مواظب ورودیهات نباشی، خیلی راحت قانون رو فراموش میکنی و از مسیر راست خارج میشی و اولین نشونهش هم اینه که احساست بد میشه و کمکم زشتیهای دنیای اطرافت رو میبینی و اتفاقات ناخواسته به مرور وارد زندگیت میشه . باید بدونیم که این قانون ساده و ثابت جهان، خیلی خیلی زود فراموش میشه، به خاطر همین باید و باید هر روز روی خودمون کار کنیم و به شدّت مراقب ورودیهامون و احساسمون باشیم . من خودم تو این مسیری که اومدم ، بالا پایین و نوسان زیاد داشتم، اونم فقط به خاطر اینکه این موضوع رو به خوبی درک نکرده بودم که باید هر روز روی خودم و باورهام کار کنم و مراقب ورودیها و افکارم باشم ، درست مثل اینکه، هر روز نیاز دارم که آب و غذا بخورم .
هر وقت روی خودم کار کردم و در حالت احساسی خوب بودم، همیشه به سادهترین شکل هدایتهای خداوند رو دریافت کردم و کارها به سادهترین شکل برام انجام شده و هروقت به خاطر دوری از این مسیر ، نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و احساسم بد بوده ، اصلا انگار مغزم قفل شده و هیچ هدایتی رو دریافت نمیکردم و در سردرگمی خودم بودم و احساس بیقراری عجیبی داشتم و انگار فرسنگها از اصلم دور شده بودم .
اصل مهم و بسیار مفید خارپشتی ، که به نظرم یکی از مهمترین اصول موفقیّت هست و هر کسی تونسته از این اصل استفاده کنه و تو یه موضوع متخصص بشه و باورهای درستی داشته، بدون شک به موفقیّتهای بزرگی رسیده . ای کاش این اصل رو زودتر میفهمیدم و درک میکردم ، تا در طول مسیر زندگیم تا به اینجا، اینقدر هدررفت زمان و انرژی و پول نداشتم . البته که اشکالی نداره و ماهی رو هروقت از آب بگیری تازهست درسته خیلی خیلی از هر نظر ، ضرر کردم به خاطر رعایت نکردن این اصل و مدام شاخه به شاخه شدم و آنقدر دنبال یادگیری چیزهای مختلف رفتم و روی یک موضوعی متمرکز و متخصص نشدم که آخرش نفهمیدم بالاخره من چی بلدم ؟ چیکار کردم تو زندگیم؟ و در نهایت هم، چیزی دستم رو نگرفت ، اما حداقل الان در حدّ خوبی این اصل ارزشمند خارپشتی رو درک کردم و کلّی از حاشیههای زندگیم حذف شد و به یک خلوص و سادگی لذتبخشی رسیدم همینطور به حدّ قابل قبولی خودشناسی درباره خودم رسیدم . البته که در این شاخه به شاخه شدنها با یک بیقراری خاصّی دنبال این بودم که به چی علاقه دارم و مسیر درست چی هست . من حتی اوایل آشنایی با استاد ، خیلی سر و گوشم می جُنبید و دنبال مطالب و آموزشهای مشابه متعددی بودم و کلی تو این مسیر ضرر زمانی و مالی و انرژی کردم و به یک سردرگمی عجیبی رسیدم .ولی خوبیش این بود که بعد از اینکه کلّی گشتم ، با ایمان بیشتری قبول کردم که فقط استاد داره به اصلها اشاره میکنه و واقعا آموزشهاش، اگر عمل بشه، ما رو به صراط مستقیم هدایت میکنه ، بقیه از نظر من هرکدوم یه درصدی تو حاشیه رفتن ، حتی معروفترین اساتید این حوزه در جهان ، به همین دلیل از وقتی با چَک و لَگد به این ایمان رسیدم، دیگه هیچ آموزش و فایلی بغیر از آموزشهای استاد رو گوش نکردم . امیدوارم و از خدا کمک میخوام که از این به بعد بتونم در زندگیم به خوبی این اصل خارپشتی رو رعایت کنم .
هر شخصی به نسبت خانواده، فرهنگ و جامعهای که در اون بزرگ شده، باورهای متفاوتی درباره موضوعات مختلف، از جمله مقوله ثروت داره . به همین دلیل ممکنه دلیل اینکه چرا منِ نوعی به ثروت نمیرسم، با دلیل اینکه چرا شما به ثروت نمیرسید، فرق داشته باشه . یعنی با اینکه به خاطر جامعه و فرهنگ مشابه یک سری ترمزها بین اکثریت مشابه هست ولی ممکنه هر شخصی ترمزی متفاوت از دیگری داشته باشه . ممکنه یکی ترمز اصلیش درباره باورهای مذهبی باشه ، یکی احساس لیاقت پایینی داشته باشه ، یکی وابستگی خاصّی داشته باشه و ….. واینکه هرچقدر روی باورهامون کار کنیم و ترمزهامون رو یکی یکی برداریم به همون نسبت شرایطمون بهتر و خلق ثروتمون بیشتر میشه ولی باید بدونیم که این مسیر ادامه داره و هیچوقت به ته نمیرسه.
خیلی از کسایی که دارن رو خودشون کار میکنن، از جمله خود من ، به شکل کمالگرایانه به داشتن احساس خوب، نگاه میکنیم و این باعث شده وقتی نجوا میاد سراغم و احساسم رو بد میکنه ، سریع احساس میکنم که کلّ روزم خراب شد و قراره اتفاق بدی برام رخ بده و ناامید میشم از تغییر احساسم و این باعث میشه ترس بیاد سراغم احساس بدم بیشتر و بیشتر بشه . ولی از وقتی فهمیدم که ما احساسِ عالی و بینهایت و صد و کامل نداریم و متغیّر بودن احساس، یک امر طبیعی هست، و مهم اینه که ما سعی کنیم با تغییر باورهامون زمانهای بیشتری احساسمون بهتر باشه ، یه مقدار به خودم آسون گرفتم و هر وقت احساسم بد میشه، به جای ناامیدی، تمام تلاشم رو میکنم که احساسم رو بهتر کنم ، البته از اونجایی که بیماری کمالگرایی در تمام حوزهها یکی از بزرگترین پاشنه آشیلهام هست ، هنوز در این زمینه پیشرفت قابل توجّهی نداشتم و هنوز حسّاس هستم رو احساسم . ولی دارم مسیر بهبودهای کوچک اما مستمر رو ادامه میدم
نکتهی مهمی که استاد در مورد داشتن احساس خوب، به اون اشاره کردن ، این بود که : ( اون احساس خوبی که در زندگیمون تغییر ایجاد میکنه، احساس خوبیه که با تغییر باورها و با عامل درونی ایجاد بشه ، نه احساس خوبی که با یک عامل بیرونی مثل مواد مخدر و قرص و حضور یک شخص خاص در زندگی و خریدن و داشتن یک چیز خاص ، خونه، ماشین و…. ایجاد میشه که در صورت نبودن اونها احساس ما بد میشه ) چون وقتی احساس خوب شما وابسته به یک عامل بیرونی هست، به این معنیه که یک عامل بیرونی داره شما رو مدیریت میکنه و خودتون ، خودتون رو مدیریّت نمیکنید. به نظرم اینطور بودن واقعا سخته و نمیدونم چقدر باید رو خودم و باورهام کار کنم تا به این درجه برسم که کاملا از درون احساسم خوب باشه و به هیچ عامل بیرونی ای وابسته نباشم . هر شخصی به خاطر داشتن دستاوردها و نعمتهایی که تو زندگیش هست ، احساسش خوبه و قطعا به خاطر از دست دادن دستاوردهایی که به کمک خدا کسب کرده و نعمتهایی که خدا بهش داده و تو زندگیش داره، ناراحت و غمگین میشه . اکثر آدمها به خانواده و عزیزانشون و چیزهایی که تو زندگیشون دارن ، یه نوع وابستگی دارن و در نبودشون احساسشون بد میشه . و این نکته برای خود من یه زنگ خطره که باید به صورت جدّیتر رو خودم کار کنم و احساس خوبم رو گره بزنم به عوامل درونی و باورهای توحیدیای که در خودم میسازم . خدایا برای ایجاد این تغییر در خودم، از خودت کمک میخوام .
به اندازهای که خداوند رو باور کنیم، به ما پاسخ میده . و برای رسیدن به این باور، توکّل و توحید، باید یک مسیر تکاملی طی کنیم و رفته رفته بتونیم بیشتر به خدا توکّل کنیم و باور کنیم که در لحظه به ما پاسخ میده. مثل همهی پیامبرها که در مسیر تکاملیشون، یک سری آزمون و خطاها کردن و به یک سری مسائل برخورد کردن و چیزهایی یاد گرفتن و رفته رفته رشد کردن و به خودشناسی رسیدن و بعد به خداشناسی و توحید رسیدن .
مهم اینه که ما در مسیر درست حرکت کنیم ، چون در این صورت، حتی اگر آروم بریم، بالاخره به مقصد و زیباییها و نتایج دلخواهمون میرسیم
خداوند همیشه درحال صحبت کردن با ماست . بنابراین در مورد رابطهی ما با خداوند، بحث اصلا خدا نیست بلکه بحث خود ما هستیم . خدا همیشه هست و داره ما رو هدایت و راهنمایی میکنه و وقتی که ما روی مدار خداوند باشیم، یعنی روی احساس خوب ناشی از باورهای خوب باشیم و خودمون رو لایق دریافت الهامات خداوند بدونیم، صدای خداوند رو با قلبمون میشنویم.
خدایا کمکم کن که هر روز صدای هدایتهات رو واضحتر از قبل بشنوم و به اونها عمل کنم .
خدایا من رو وارد مداری کن که چشمها و گوشها و قلبم ، بینا و شنوا بشه به دیدن و شنیدن و درک کردن نشانهها و هدایتهات و خودت ایمانم رو قوی و قدمهام رو استوار کن برای عمل به هدایتهات .
خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت .
سپاسگزارم از همهی چشمان قشنگی که کامنتم رو مطالعه کردن
رسیدم به گام سوم خدارو شکر فایل رو گوش دادم کلی کامنت خواندم واقعا ممنونم از بچه ها انقد ایده میگیرم از کامنت ها کلی به من انگیزه میده دیدن تعهد و نتیجه بچه ها
من خدارو شکر فقط یکبار از مسیر خودم دور شدم یعنی میخواستم همزمان دو تا کار رو پیش ببرم ولی یهو به خودم اومدم دیدم ای داد بیداد کار خودم رو کلا رها کردم هیچ تمرکزی ندارم و دارم زمان میزارم رو کاری که واقعا با رنج دارم انجام میدم یعنی شب وقتی میومدم خونه تا موقع خواب حالم عالی بود ولی شب که میخواستم بخوابم میگفتم خدایا نه فردا صبح باید برم درسته که کلی ضرر مالی داشت ولی همونجا که به خودم اومدم دیدم مسیر اشتباهه برگشتم و دوباره اومدم روی کار خودم خدارو شکر و زمان رو بیشتر هدر ندادم
و همین امروز یک گارگاه از کارم گوش میدادم و کلی ایده های خفن به ذهنم رسید همه شو نوشتم که بررسی کنم و ببینم کدوم رو میتونم اجرا کنم چون بعضی هاش هزینه ش زیاده و خب باید حواسم باشه به اصل تکامل و اینهم از اینه که چک و لگد جهان رو از ر عنایت نکردن تکامل خوردم و چون واقعا دوران سختی بود الان حتی میخوام پیاده روی هم برم میگم جوری نشه که بعدش حالم بد بشه
و امیدوارم بتونم اصل خارپشتی رو هم رعایت کنم و بیشتر و بیشتر توی کار خودم بهتر بشم
خیلی ممنونم از استاد️
و مریم جان به خاطر این پروژه️
و از بچه ها واقعا سپاسگزارم به خاطر کامنت های عالی شون️
خداروشکر که امروز هم تقریبا تونستم ذهنم رو کنترل کنم و افکار منفی رو بهشون اجازه جولان تو ذهن و مغزم ندم و یک گام کوچیک از هدفم رو بردارم و با کمک سایت و آموزههای استاد بتونم کنترل ذهنم رو به دست بگیرم،و خودم ناظر افکار خودم باشم و زودتر به احساس خوب برسم و بیشتر تواین احساس باقی بمونم و میدونم که احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب.
و خداروشکر بابت امروزم که تونستم خشم خودم رو تا حدودی کنترل کنم.
به امید روزهای بهتر و قشنگتر زیر سایه الطاف خداوند.
باید بچسبیم به قانون وتاجایی که می توانیم روی خود کار کنیم روی باورهای خودمان کار کنیم و بهتر وبهتر شویم مثل مثال کشتی گیر که یک فن را بهتر و بهتر می کند .
اصل خارپشتی مثل خوب بلد بودن یک کار با یکروش خیلی خوب است بجای هزاران تکنیک و فن مختلف مثل استاد که حرفه ای شدن در تمرکز بر ذهن و فکر خوب جهتاش می کند روی همین مورد بهتر وبهتر شود .
هرکس بنا به خانواده و طرز فکر های متفاوت پاشنه اشیل های متفاوتی دارد و ترمز های متفاوتی دارد و باید خودمان را بشناسیم .
ذهن ما از گذشته شرطی شده و یکسری باورهای محدود کننده که برخلاف قانون است بر ذهن ما تثبیت شده است.
مثل بدنسازی یا هرکار دیگری تا وقتی روی ذهن کارکنیم نتیجه در دست داریم وگرنه به حالت قبل برمی گردیم و با نتایج قبل زندگی خواهیم کرد.
آدمها خیلی دنبال تکنیک های متفاوتی ولی باید مثل اصل خارپشتی یک کار رو خیلی خوب انجام دهیم و توی اون مورد ماهرشویم .
همه ما بایدسعی کنیم احساس خوب داشته باشیم یعنی صفروصدی نگاه نکنیم بلکه به سمت حال خوب برویم .
همه مسیر تکاملی است فقط مهم این است مسیر درست باشیم و همان را ادامه دهیم .
ما باید خود را در فرکانس خوب قرار دهیم تا به هدایت و الهامات خداوند عمل کنیم و به الهامات گوش بدهیم .
یک قانون ثابت است و برای همه همان جواب میدهد.
خداوند مثل ایستگاه رادیویی است که همیشه هست این ما هستیم که باید در فرکانس او باشیم و در مدار خداوند باشیم و خود را لایق هدایت و حرف زدن با خداوند بدانیم .
در این فایل ما به کلی آگهی تازه از بابت چگونگی رسیدن به اهداف میپردازیم
به صورت کلی ما باید همیشه از یک مسیر به سمت خواسته هامون بریم اونم مسیر علاقمون با توکل و با ایمان قدم اول برداریم قدم دوم به ما گفته میشود در این مسیر باید شهامت روبرو شدن با ترس ها و با خرافات قبلی ک از طریق جامعه یا خانواده یا مدرسته یا دانشگاه به ما تحمیل شده است را داشته باشیم و با باور های جایگزین ک کد های درست ثروت هستند بریم جلو و به فراوانی و احساس لیاقت باور داشته باشیم و بدونیم خداوند مثل یک سیگنال رادیویی هست ک همیشه و همیشه داره باهامون صحبت میکنه فقط باید باورمون بشه فقط باید خودمون رو لایق بدونیم ک خداوند با ما صحبت میکنه در هر لحظه و هر ثانیه و د یک مسیر با توکل و ایمانمون حرکت کنیم و تکرار همان قوانینی ک در جهان حاکم است چون قوانین الله تغیر نمیکند فقط موقعیت و شرایط مد تغییر میکند و ما با استفاده از آن قوانین میتوانیم سعادت دنیا و آخرت را داشته باشیم
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید خدانگهدار
از همون اول فیلم آزادی مکانی و زمانی که استاد با عمل به قوانین خداوند رسیده واقعا توجه منو به خودش جلب کرد آنقدر در مسیر توجه به زیبایی ها مانده و متعهد بوده که پاداش آن را به اینصورت دریافت نموده . آروی خفنی که تمام امکانات رفاهی یک خانه را دارد ، سرزمینی با جاده های عالی و هموار و آماده شده برای افراد ثروتمندی مثل استاد که لایق این سرزمین و این جاده ها و این مناظر طبیعی زیباست الله اکبر
خدایا شکرت که در مسیر استادی قرار گرفتم که بمن خداوند واقعی را شناساند و قوانین عادلانه و بدون تغییر را بمن فهماند خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایا شکرت که فهمیدم اگر من هم مثل استاد توجه ام فقط به زیباییها باشد لاجرم هدایت میشوم به جاهای زیبا
خدایا شکرت که فهمیدم اگر در تمام آدمها دنبال زیبایشان باشم و تحسینشان کنم لاجرم با افرادی در ارتباط میشم که پر از انرژی مثبت و زیبا دوست هستند
خدایا شکرت که فیلمی که امروز دوبار دیدم پر بود از فراوانی و ثروت ، آروی باشکوه ، مردمی که بسیار آرام و در صلح با خود هستند مناظر بکر و تمیز و دراز انرژی مثبت این مناظر طبیعی ناحیه ی یوتا منو یاد دره ی ستارگان در جزیره ی فشم انداخت و حس و حالی که من آنجا داشتم آنقدر انرژی خوبی داشت که کفش هامو درآورده بودم و روی خاکش احساس آرامش و انرژی مقدسی تجربه کردم و هوای فوقالعادهای بود حس و حال استاد قشنگ همون حس منو در جزیره را یادآور شد انگار در بهشت سیر میکردم و خدا وند را شکر میکردم که فرصت دیدن اون مناطق و مناظر رو بمن داده بود.
عکس مواب یوتا را در مدتی پشت زمینهی کامپیوتر م تنظیم کرده بودم واقعا قشنگه نمیدونستم که اون عکس مربوط به کجاست
استاد عزیزم سپاسگزارم بابت این همه فایل های قشنگی که بصورت رایگان در اختیار مون گذاشتید و ما رو هم در مسیر زیباتون سهیم میکنید
سپاسگزارم برای این همه آگاهی ناب که دست و دلبازانه بدون هیچ چشم داشتی برامون میگذارید و مارو شریک لحظات خوبتون میکنید که البته نتایجش فوقالعاده خواهد بود مسلماً
حال خوش مساوی اتفاقات خوش
با همین یک باور الان سالهاست که تونستم کنترل ذهن داشته باشم و کمی که ذهنم با افکار منفی منو درگیر میکنه ، میگم سونا یادت باشه که حال خوش بااااابد داشته باشی چون اتفاق خوش را به دنبال داره پس نمیتونی تو این حال بد بمونی و زود با تکنیک های که استاد یادم داده از اون حال در میام
اتفاقات فشنگی تو زندگیم افتاده که هی بودم یادآوری میکنم میگم این بخاطر همون حال خوشت بود
از لحاظ سلامتی که نگم چقدر نتیجه دیدم کل خانواده ام همیشه سالمند و یادم نمیاد آخرین بار کی مریض شدیم . در دوران کرونا هم که یک بار هم حتی سرماخورده هم نشدیم خدایا شکرت بخاطر قوانین ثابتش
زندگیم از هر لحاظ که یکی معنویات سلامتی روابط و مادی رو به بالا هست و دارم تکامل را طی میکنم هر روزم بهتر دیروزم میگذره و همه ی اینها را مدیون آموزش های خوب و ناب استادم و عمل به دیدن زیباییها و حال خوشم هستند
خدارشکر میکنم برای اینکه به همچنین استادباعشقی هدایت شدم که این همه آگاهی های گوهر باری رو می تونم ازشون دریافت کنم
خدارشکر میکنم به خاطر مریم بانوی مهربان این دوره بی نظیر رو وقت گذاشتند برامون دسته بندی کردند که بتونیم ازش استفاده کنیم
خدارشکر میکنم به خاطر دوستان هم فرکانسی که دارمشون و از آگاهی و کامنت های قشنگشون استفاده می کنم
خدایا شکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
به لطف خدا امروز گام سوم برداشتم
فایلو گوش کردم و نکته برداری کردم
آگاهی های این فایل
اصل خارپشتی
توی مثالی که استاد زدن که وقتی خار پشت و روباه باهم مقایسه می کنند بااینکه روباه خیلی زیرکه و تکنیک های زیادی رو بلده ولی همیشه خارپشت برنده هستش خارپشت یک کارو بلده اون یک کاروهم خوب بلده یک روش داره ولی اون روشو خوب انجام میده به خاطر همین همیشه خار پشت برنده هستش
اصل خار پشتی یعنی یک کارو خوب بلد باشی به جایی اینکه یک عالمه فن وتکنیک و آموزش بلد باشی توی کسب و کار آدم هایی که توی یک کار عالی هستند خیلی موفق ترند تا آدم های که توی صدتا کارهستند ولی توی هیچکدومشون عالی نیستند
استاد گفتند وقتی قوانین خدارو درک کردند تصمیم گرفتند توی همین حرفه ای بشن
حرفه ای شدن توی کنترل ذهن ودرک قوانین و استفاده از اون ها در زندگی
و به نظر من وقتی من بتونم دنبال اون چیزی که بهش علاقه دارم برم و فقط همونو بچسبم و توی همون پیشرفت کنم خب صددرصد در همون حوزه موفق میشم تااینکه بخام از این شاخه به اون شاخه بپرم گرچه از قدیم به ماگفتند هرکسی که کار زیادی بلده اون خیلی زرنگ تره و بیشتر تو زندگیش پیشرفت میکنه الان با این فایل متوجه شدم خود من فقط باید دنبال اون چیزی برم که بهش علاقه دارم و دنبال همونو بگیرم تا رشد کنم
درمورد باور ثروت ساز
استاد گفتن فکر نکنید که یک باوره که اگر اونو درست کنیم مارو می تونه ثروت مند کنه
مااون قدر باورهای محدود کننده از نسل به نسل از پدر و پدربزرگ هامون به ما رسیده
که یکدونه باور نیستش که باعث بشه ماازنظر مالی پیشرفت نکنیم خیلی زیاده باورهای محدود کننده مال هرکسی فرق میکنه بستگی داره توی چه خانواده ای بزرگ شده باشی
قانون اینه که یکسری باورها از گذشته ایراد داره اگر اون باورها و تغییر بدیم همه چیز تغییر میکنه
من متوجه شدم که قانون خیلی ساده است فقط همون قانون ساده رو باید تمرین کرد
من همیشه دنبال این بودم به غیر سخنان استاد برم ببینم بقیه اساتید چی میگن دنبال تکنیک جدیدی بودم که شاید زودتر و سریع تر بتونم تغییر کنم اون قدر بقیه حرفای اساتید دیگه رو گوش کردم مثلا دو سه تا استادو باهم حرفاشونو گوش می کردم و بیش تر کلافه می شدم تا اینکه از همه ی استاد ها یک حرفی رو میشنیدم که می گفتند فقط با یک استاد باش و فقط به حرفای یک استاد عمل کن از خدا خاستم کمکم کنه که بتونم یکی رو انتخاب کنم تااینکه خدا هدایتم کردم استاد عباس منش عزیز رو برنامه هاشون دنبال کردم و هروقت عمل کردم به حرف های گران بهاشون نتیجه
خوبی در زندگیم گرفتم
موضوع بالا و پایین شدم احساس
استاد مهربونم گفتند که طبیعی هستش ماهمه انسان هستیم با گذشته ای که داشتیم
با رفتارهای که بقیه می کنند باعث می شوند
ما تحریک بشیم ولی باید با تمرین سعی کنیم که در احساس بد نمونیم و سعی کنیم هرروز یک ذره از دیروز احساسمون بهتربشه
من خودم در طول روز گاهی میشه احساساتم ناخودآگاه بد میشه و وقتی فکر میکنم چرا این جوری میشم خودم جواب سوالمو پیدا میکنم
من 26ساله گذاشتم هر ورودی نامناسبی وارد ذهنم بشه و هیچوقت شاد نبودم و همیشه تمرکزم روی نکات منفی بوده خوب معلومه با دوسه روز تمرین نمیتونم به طور عالی احساسمو خوب نگه دارم فقط باید بذارم تکامل طی بشه ناامید نباشم هرروز روی خودم کار کنم
تا کم کم احساسم رو به بهترشدن باشه
توکل و توحید
به اندازه ای که خداوند باور کنیم خداوند پاسخ می دهد
خداوند همیشه با ما درحال صحبت کردنه
امااگر ما در مدار درست نباشیم نمی توانیم صدای اورا بشنویم وقتی به طور مرتب روی باورهای توحیدی کار کنیم و هرروز باخدای خودمون صحبت کنیم میتونیم بهش نزدیک تر بشویم این هم روند تکاملی می خاد وقتی در شروع به چیز های کوچیک ب خداوند اعتماد کنیم وقتی پاسخ داده شد این انگیزه در ما به وجود میاد که چیز های بزرگتری از او بخوایم و کارهارو به خودش بسپاریم
همیشه وقتی قسمت توحید میاد حالم دگرگون میشه وجودم سرشار از آرامش میشه وقتی احساس می کنم قدرت مند ترین فرمان روای کل کیهان هوامو داره و همیشه حواسش بهم هست و حامی منه و از رگ گردن به من نزدیک تره و وقتی هرروز سوره حمد برای خودم تکرار می کنم آرامش وصف ناپذیری شامل حالم می شود
خدایا شکرت به خاطر داشتن خودت پرودگار بزرگ و مهربانم
که وقتی به تو وصلم بی نیاز از هرکسی هستم
و باخودت عشق بازی میکنم و حالم عالی می شود ای قدرت مند ترین قدرت ها
عاشقانه میپرستمت و دوست دارم محبوب من
خدارشکر بابت وجود خودت استاد عزیزم که دستی از سوی خداوند شدی تا من بتونم به آرامش و شادی بی نهایت برسم دوستون دارم
من با انجام تمرینات دوره ی کشف قوانین زندگی دارم کاملا قانع میشم که من توی مبحث احساس لیاقت و ارزشمندی خیلی مشکل دارم. من توی خیلی از باورها مشکل دارم ولی مهمترین فاکتوری که توی وجودم باید تغیبر کنه ،، باور احساس لیاقت هستش. که اینم با انجام تمرینات کشف قوانین زندگی دارم بهش پی میبرم که چقدر توی این باوره من ایراد دارم. پس خیلی برای من ضروریه که دوره ی احساس لیاقت رو تهیه کنم ..
در مورد موضوعات مورد علاقه هم ،، من ازونجایی که نتونستم به خاطر ذهنیت غلط خودم که حاوی بی ارزشی شده از موضوع مورد علاقم پول بسازم ،، الان ذهنم دازه گرایش پیدا میکنه به سمت موضوعات دیگه و میگه به اون ها علاقه مند شو و برو دنبال مدارک دیگه و کارهای دیگه !! ذهنم به من میگه احتمالا باید یه مدرک دیگه بگیزم.. احتمالا باید یه مهارت دیگه کسب کنم.. احتمالا باید یه موضوع دیگه زو پیگیری کنم.. احتمالا باید از این شهر برم (( نمیخوام بگم مهاجرت بده ها ،، ولی با چه ذهنیتی مثلا دوست دازم مهاجرت کنم ؟؟ ایا با ذهنیتی که پر از بی لیاقتیه ؟؟!! ))
ولی هر چقدر دارم با انجام تمرینات دوره ی کشف قوانین زندگی و خوندن کامنت های جلسه اول روانشناسی ثروت 1 آگاه تر میشم که ولش کن نمیخواد هی دنبال مدرک جدید باشم،، نمیخواد مثل قبلا هر چی پول درمیاوردم خرج یه مدرک جدید کنم ،، نمیخواد هی از این شهر به اون شهر کنم ،، نمیخواد هی دنبال یه مهارت جدید باشم،، اینا رو ولش کن … به جاش پولام رو جمع کنم و دوره ی احساس لیاقت رو بخرم و این کار از هر کار دیگه ای سودمند تر هستش و خرید این دوره ی اخساس لیاقت بزای من از هر کار دیکه ای واجب تره و سودمندترین سرمایه گذاری برای من ،، به جهت اینکه بتونم ذهنم زو کنترل کنم و به جهت اینکه بتونم باری به هرجهت نباشم و به جهت اینکه بتونم پیشرفت کنم و زندگیم رو شکوفا کنم خرید دوره ی احساس لیاقت هستش.. بزای من این کار از همه چیز مهم تره …
چون اگر احساس لیاقت رو در خودم درستش نکنم و من با این احساس بی لیاقتی هر چقدر شغل عوض کنم،، هر چقدر مدرک جدید بگیرم،، هر چقدر از این شهر به اون شهر کنم ،، هر چقدر مثلا دنبال تحصیلات برم وووو این داستانا من هیچ نتیجه ای نخواهم گرفت !!!
مثلا دوست دارم زبان انگلیسی هم یاد بگیرم..
مثلا دوست دارم برنامه نویسی هم یاد بگیزم..
مثلا دوست دازم کارای تدوین و اینا هم یاد بگیزم..
خیلی خوبه که دوست دازم اینا رو یاد بگیرم.. ولی قبلش باید از خودم سوال کنم چرا دوست دارم اینا رو یاد بگیزم ؟؟ ایا راه ساده تری بزای یادگیری این ها هم وجود دارد ؟؟
چرا مثلا من دوست دارم زبان انگلیسی رو یاد بگیزم ؟؟ چون میخوام وقتی مهاجرت کردم اونجا راحتتر انگلیسی صحبت کنم.. خب پس اینجا در موزد یادگیری زبان انگلیسی من انگیزه ی درستی دازم.. حالا ایا راه راحتتری هم وجود داره که مثلا من نخوام هی دنبال مدرک ایلتس و این داستانا برم ؟؟!! راه راحتترش اینه که بزای ذهنم باور پذیر کنم که من میتونم به راحتی مهاجرت کنم به یه کشور انگلیسی زبان و نیازی به مدرک آیلتس برای مهاجرت ندارم و اونجا در اون کشوز انکلیسی زبان من یواش یواش دست و پا شکسته زبانه زو صحبت میکنم ،، چون اونحا دگ مجبورم انگلیسی با همه صحبت کنم .. و این صحبت کردن دست و پا شکسته و این ورودی های انگلیسی زبان که وارد مغزم میشه باعث میشه من خیلی راحتتر زبان انکلیسی رو بدون نیاز به مدرک ایلتس و تافل و تست زدن و این داستانا یاد بگیرم… پس بیام از قانون استفاده کنم و برای ذهنم باور پذیر کنم که من میتونم خیلی راحت به کشور دلخواهم مهاجرت کنم .. همون کاری که استاد عباس منش کرد.. یعنی استاد میخواستن کارشون رو به زبان انگلیسی گسترش بدن ،، پس نیاز بود زبان انگلیسی بلد باشن.. ولی استاد گفتن حتما یه راحتتر برای یادگیری زبان وجود دارد تا من نخوام دنبال مدرک تافل و این داستانا برم .. چیکار کنم پس ؟؟ بیام برای ذهنم باور پذیر کنم که من میتونم مثلا به امریکا به راحتی مهاجرت کنم و اونجا زبانه رو راحتتر یاد بگیزم..
ولی اگر انگیزم اینه که زبان رو یاد بگیرم ،، چون این کاری که دوسش دارم پول توش نیست و مدرسای زبان خیلی پول دارن ،، این انگیزه غلطه و از باورهای غلط میاد !!!
به جای این کار باید برم باورهام رو درست کنم ،، خصوصا باور احساس لیاقت ،، تا از هر کاری که دوسش دارم پول بسازم ،، اون وقت حالا اگر دوست داشتم، زبانه رو هم میتونم پول بدم یه مترجم استخدام کنم و یا برم یه کشور انگلیسی زبان و اونجا راحتتر یادش بگیرم و یا بدون اینکه عجله کنم یه ذره یه ذره تا حدی که کارم راه بیوفته خودم یادش بگیرم ..
یعنی به جای اینکه هی دنبال مدارک مختلف باشم تا شاید از اون مدرک جدید پول درارم بیام روی احساس لیاقتم و باورهای ثزوت سازم کار کنم و پوله رو توی ذهن خودم درستش کنم !!
یه موقع هست مثلا من انکیزم در اینجا بزای یادگیری زبان اینه که خب چون میخوام بزای مهاجرت به کشور انگلیسی زبان مثل امریکا که ارزشو دازم بزم اونجا ،، مهیا و اماده شم پس میرم زبان انگلیسی زو یادش میگیزم،، خب این انکیزه ی خوبیه.
یه موقع هست نه طرف انگیزش از یادگیری زبان اینه که ,,,یعنی چون باورهای غلطی در مورد خودش و ثزوت دازه ،، فکز میکنه این کاری که دوسش داره پول توش نیست ،، پس باید بزم مثلا مدارک جدید و مهارت های جدید و زبان جدید و اینا رو یاد بگیزم تا شاید از اون مهارت جدید و زبان جدید پول ساختم ،، خب این انگیزه اشتباهه.. چون مثلا طرف باورش بر اینه که توانایی هاش بی ارزشه و مسیر علایقش بی ارزشه و نمیشه ازش پول ساخت و توی این مملکت نمیسه و فلان و بهمان.. حالا اگر توی موضوع جدید مثل زبان انگلیسی خیلی هم علاقه مند بشه ،، چون احساس لیاقت ندازه ،، در نهایت پس از یه مدتی از این موضوع جدید هم اروم اروم دلسرد میشه و رهاش میکنه و بعد دوباره به یه موضوع جدید علاقه مند میشه و اون موضوع جدید زو تا یه مدتی با عشق و علاقه ادامه میده ولی چون اون باورهای غلط مثل باور احساس عدم لیاقت رو که بهش میگه توی این مملکت نمیتونی به جایی برسی و این مهارتت ارزشی نداره و این داستانا توی مغزش ثابت نگه داشته ،، پس در نتیجه فرد سراغ هر موضوعی که میزه تا یه مدت با عشق و انکیزه ادامه میده و لی نیازهای مالیش رفع نمیسه و بعد دلسزد میشه و میزه به یه موضوع جدید علاقه مند میشه و این سیکل معیوب همینجوری ادامه پیدا میکنه ،، مگر اینکه فرد از ریشه بیاد روی باور احساس لیاقتش کار کنه و اونو درستش کنه !!!
این اتفاقیه که داره برای من رخ میده ،، یعنی من یه مدت زیادی ورزش کردم و نتیجه مالی نگرفتم و اون اوایل هم خیلی با عشق بیشتری تمرین میکردم ولی در نهایت به خاطر اینکه ازش نتونستم پول بسازم ارام ارام دلسرد شدم و تقریبا رهاش کردم (( حالا دارم به موضوعات جدیدی علاقه مند میشم ولی همچنان باور احساس عدم لیاقت توی مغزم ثابته و خب این باور با من کاری میکنه که در نهایت از این موضوعات جدیدی که بهشون علاقه مند شدم هم دلسرد شم ،، چون اون باوره عدم لیاقته نمیذاره از این موضوعات جدید هم که بهشون علاقه مند شدم پولی بسازم و نیازهای مالیم رفع نمیشه و در نهایت باز هم دلسرد میشم. )) .. چرا ؟؟ چون به خاطر باورهای غلطم خصوصا در زمینه احساس عدم لیاقت ،، ارام ارام به این باور رسیدم که ورزش نون و اب نمیشه،، ورزش در این مملکت جایگاهی ندارد،، همه چی پارتی بازیه،، توانایی های من ارزشی ندازن،، توی این مملکت نمیشه و ازین حرفا !!!! یعنی باور احساس عدم لیاقت در نهایت باهات کاری میکنه که هر چقدر عشق و اشتیاق داری نتیجه ندهد و این باور باهات کاری میکنه که میبرتت توی مداری قرارت میده که به تو ثابت میکنه که عوامل بیرونی در موفقیتت تاثیر گذار هستن و تو به خاطر عوامل بیزونی نتونستی موفق بشی !!!!
یعنی باور احساس عدم لیاقت به طرز استادانه ای خودش رو در ثابت کردن تاثیر گذاری عوامل بیزونی توی زندگیت نشون میده !!!
چطور؟؟
مثلا افرادی رو جذب میکنی توی زندگیت که اون ها بهت میگن اررررههه از موضوع مورد علاقه نمیشه توی این مملکت پول ساخت..
یا ادمایی رو جذب زندگیت میکنی که ظاهرش اینه با پارتی بازی تونستن موفق بشن..
یا ادمایی رو جذب زندگیت میکنی که بهت میگن کار و عشق از هم جداست..
یا ادمایی رو جذب زندگیت میکنی که اونا هم حرفات رو تایید میکنن و میگن مملکت خرابه و همه چی پارتی بازیه و هز کدوم از اون ادم ها دلایل و شواهدی رو به تو نشون میدن که بهت ثابت میکنه عوامل بیرونی در ثروتمند شدن تاثیر گذار است ..!!!
میبینی چطور باور احساس عدم لیاقت استادانه نقش بازی میکنه توی زندگی همه ی این ادم هایی که جذب زندگیت کردی و تو باور کردی که ارررره راست میگن توی این مملکت نمیشه !!
چرا اونا رو جذب زندکیت کردی؟؟ چون همه اون ادم ها از احساس عدم لیاقت رنج میبرن و جهان بهشون ثابت کرده که عوامل بیزونی تاثیر گذار هستن..
در واقع باور احساس عدم لیاقت، فرد رو به این باور میرسونه که عوامل بیزونی در موفقیت تاثیر گذار هستند!!! چرا ؟؟ چون فرد با باور کردن این موضوع که توانایی هاش ارزشمند نیست و کسی بابتش پولی نمیده و یا این کارو همه بلدن نمیتونه از موضوعات مورد علاقش ثروت بسازه و یا نمیتونه با فردی با ویژگی های دلخواهش ازدواج کنه و یا نمیتونه به کشور دلخواهش مهاجرت کنه و یا نمیتونه کسب و کار دلخواهش رو راه اندازی کنه و یا نمیتونه به استقلال مالی برسه وووو بعد اون وقت همین فرد ادم هایی رو میبینه که نه قیافه ی خاصی دارن و نه مهارت خاصی دارن و نه تحصیلات خاصی دارن وووو ولی تونستن به خواسته هاشون برسن ،، مثلا تونستن خیلی راحت مهاجرت کنن به کشوری که این ادم سال هاست ارزشو داره ولی نتونسته بهش برسه،، و بعد میاد این حرف ها رو به خودش میزنه که احتمالا اونا پارتی دارن ،، اونا خدا براشون خواسته ،، اونا از ما بهترونن و از این دسته چرندیات !!!
در صورتی که موضوع اصلا پارتی بازی یا شانس و بخت و اقبال و قیافه و سن و سال و مدرک و تحصیلات و جنسیت و این داستانا نیست..
موضوع اینه که اون اشخاصی که به خواسته هاشون رسیدن ،، به ارزوهاشون رسیدن ،، چون احساس ارزشمندی و لیاقت داشتن تونستن بر خدا توکل کنن و تونستن خدا رو هادی و هدایتگر خودشون بدونن و تونستن خدا رو توی وجود خودشون باور کنن و به همین دلیل تونستن باور کنند که میشود و باور کردن که با توکل بر خدا هر کاری برای من امکان پذیر است و من میتونم و لایقشم که به خواسته هام برسم
چرا من نمیتونم بر خدا توکل کنم ؟؟ چون احساس لیاقت ندازم..
چرا من نمیتونم خواسته هام رو تجسم کنم و راجبش صحبت کنم ؟؟ چون احساس لیاقت ندارم..
چرا من نمیتونم باور کنم که میشود و منم میتونم ؟؟ چون احساس لیاقت ندارم.
چرا من به خواسته هام نمیرسم ؟؟ چون احساس لیاقت ندارم.
چرا حس میکنم خدا دوسم نداره و با من حرف نمیزنه و به من الهام نمیکنه ؟؟ چون احساس لیاقت ندازم.
پس مهمترین موضوع کار کردن روی احساس لیاقتم هستش تا باور کنم که میشود و منم میتونم به خواسته هام برسم.
خب اینم از رد پای من از گام سوم ،، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
به نام یکتای بی همتا
رد پای گام سوم پروژه خانه تکانی ذهن
درود به همه
این قسمت از فایل که احساس خوب با تغییر باورها ایجاد می شه توجهمو جلب کرد . وقتی بهش فکر کردم اون رو تایید کردم چون تصور کردم که اگه یه روز با باور فراوانی بیدار بشم حال بهتری دارم نسبت به این که با باور کمبود بیدار بشم . تصور کردم اگه یه روز با باور زندگی آسونه بیدار بشم حال بهتری دارم نسبت به این که با باور زندگی سخته بیدار بشم . باید سعی کنم این عادتو ایجاد کنم که همیشه با باور فراوانی و زندگی آسونه ، با باور این که خدا هست ترسی ندارم و اندوهگین نمیشم بیدار بشم .
خدایا سپاسگزارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
ردّپای گام سوم
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه دوستانم در این سایت توحیدی
اوایل که با استاد و آموزشهاشون آشنا شده بودم ، فکر میکردم اگه یه مدت تمرکزی روی خودم کار کنم، دیگه همه چیز رو میفهمم و این کار کردن روی خودم و باورهام تموم میشه و باورهام درست میشه و من به همهی خواستههام میرسم و دیگه نیازی نیست که روی این آموزشها و باورهام کار کنم . ولی هرچی بیشتر گذشت دیدم که مهم نیست چقدر قانون رو خوب درک کرده باشی و به قولی مَستر شده باشی ، اگه یکی دو روز روی خودت کار نکنی و مواظب ورودیهات نباشی، خیلی راحت قانون رو فراموش میکنی و از مسیر راست خارج میشی و اولین نشونهش هم اینه که احساست بد میشه و کمکم زشتیهای دنیای اطرافت رو میبینی و اتفاقات ناخواسته به مرور وارد زندگیت میشه . باید بدونیم که این قانون ساده و ثابت جهان، خیلی خیلی زود فراموش میشه، به خاطر همین باید و باید هر روز روی خودمون کار کنیم و به شدّت مراقب ورودیهامون و احساسمون باشیم . من خودم تو این مسیری که اومدم ، بالا پایین و نوسان زیاد داشتم، اونم فقط به خاطر اینکه این موضوع رو به خوبی درک نکرده بودم که باید هر روز روی خودم و باورهام کار کنم و مراقب ورودیها و افکارم باشم ، درست مثل اینکه، هر روز نیاز دارم که آب و غذا بخورم .
هر وقت روی خودم کار کردم و در حالت احساسی خوب بودم، همیشه به سادهترین شکل هدایتهای خداوند رو دریافت کردم و کارها به سادهترین شکل برام انجام شده و هروقت به خاطر دوری از این مسیر ، نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و احساسم بد بوده ، اصلا انگار مغزم قفل شده و هیچ هدایتی رو دریافت نمیکردم و در سردرگمی خودم بودم و احساس بیقراری عجیبی داشتم و انگار فرسنگها از اصلم دور شده بودم .
اصل مهم و بسیار مفید خارپشتی ، که به نظرم یکی از مهمترین اصول موفقیّت هست و هر کسی تونسته از این اصل استفاده کنه و تو یه موضوع متخصص بشه و باورهای درستی داشته، بدون شک به موفقیّتهای بزرگی رسیده . ای کاش این اصل رو زودتر میفهمیدم و درک میکردم ، تا در طول مسیر زندگیم تا به اینجا، اینقدر هدررفت زمان و انرژی و پول نداشتم . البته که اشکالی نداره و ماهی رو هروقت از آب بگیری تازهست درسته خیلی خیلی از هر نظر ، ضرر کردم به خاطر رعایت نکردن این اصل و مدام شاخه به شاخه شدم و آنقدر دنبال یادگیری چیزهای مختلف رفتم و روی یک موضوعی متمرکز و متخصص نشدم که آخرش نفهمیدم بالاخره من چی بلدم ؟ چیکار کردم تو زندگیم؟ و در نهایت هم، چیزی دستم رو نگرفت ، اما حداقل الان در حدّ خوبی این اصل ارزشمند خارپشتی رو درک کردم و کلّی از حاشیههای زندگیم حذف شد و به یک خلوص و سادگی لذتبخشی رسیدم همینطور به حدّ قابل قبولی خودشناسی درباره خودم رسیدم . البته که در این شاخه به شاخه شدنها با یک بیقراری خاصّی دنبال این بودم که به چی علاقه دارم و مسیر درست چی هست . من حتی اوایل آشنایی با استاد ، خیلی سر و گوشم می جُنبید و دنبال مطالب و آموزشهای مشابه متعددی بودم و کلی تو این مسیر ضرر زمانی و مالی و انرژی کردم و به یک سردرگمی عجیبی رسیدم .ولی خوبیش این بود که بعد از اینکه کلّی گشتم ، با ایمان بیشتری قبول کردم که فقط استاد داره به اصلها اشاره میکنه و واقعا آموزشهاش، اگر عمل بشه، ما رو به صراط مستقیم هدایت میکنه ، بقیه از نظر من هرکدوم یه درصدی تو حاشیه رفتن ، حتی معروفترین اساتید این حوزه در جهان ، به همین دلیل از وقتی با چَک و لَگد به این ایمان رسیدم، دیگه هیچ آموزش و فایلی بغیر از آموزشهای استاد رو گوش نکردم . امیدوارم و از خدا کمک میخوام که از این به بعد بتونم در زندگیم به خوبی این اصل خارپشتی رو رعایت کنم .
هر شخصی به نسبت خانواده، فرهنگ و جامعهای که در اون بزرگ شده، باورهای متفاوتی درباره موضوعات مختلف، از جمله مقوله ثروت داره . به همین دلیل ممکنه دلیل اینکه چرا منِ نوعی به ثروت نمیرسم، با دلیل اینکه چرا شما به ثروت نمیرسید، فرق داشته باشه . یعنی با اینکه به خاطر جامعه و فرهنگ مشابه یک سری ترمزها بین اکثریت مشابه هست ولی ممکنه هر شخصی ترمزی متفاوت از دیگری داشته باشه . ممکنه یکی ترمز اصلیش درباره باورهای مذهبی باشه ، یکی احساس لیاقت پایینی داشته باشه ، یکی وابستگی خاصّی داشته باشه و ….. واینکه هرچقدر روی باورهامون کار کنیم و ترمزهامون رو یکی یکی برداریم به همون نسبت شرایطمون بهتر و خلق ثروتمون بیشتر میشه ولی باید بدونیم که این مسیر ادامه داره و هیچوقت به ته نمیرسه.
خیلی از کسایی که دارن رو خودشون کار میکنن، از جمله خود من ، به شکل کمالگرایانه به داشتن احساس خوب، نگاه میکنیم و این باعث شده وقتی نجوا میاد سراغم و احساسم رو بد میکنه ، سریع احساس میکنم که کلّ روزم خراب شد و قراره اتفاق بدی برام رخ بده و ناامید میشم از تغییر احساسم و این باعث میشه ترس بیاد سراغم احساس بدم بیشتر و بیشتر بشه . ولی از وقتی فهمیدم که ما احساسِ عالی و بینهایت و صد و کامل نداریم و متغیّر بودن احساس، یک امر طبیعی هست، و مهم اینه که ما سعی کنیم با تغییر باورهامون زمانهای بیشتری احساسمون بهتر باشه ، یه مقدار به خودم آسون گرفتم و هر وقت احساسم بد میشه، به جای ناامیدی، تمام تلاشم رو میکنم که احساسم رو بهتر کنم ، البته از اونجایی که بیماری کمالگرایی در تمام حوزهها یکی از بزرگترین پاشنه آشیلهام هست ، هنوز در این زمینه پیشرفت قابل توجّهی نداشتم و هنوز حسّاس هستم رو احساسم . ولی دارم مسیر بهبودهای کوچک اما مستمر رو ادامه میدم
نکتهی مهمی که استاد در مورد داشتن احساس خوب، به اون اشاره کردن ، این بود که : ( اون احساس خوبی که در زندگیمون تغییر ایجاد میکنه، احساس خوبیه که با تغییر باورها و با عامل درونی ایجاد بشه ، نه احساس خوبی که با یک عامل بیرونی مثل مواد مخدر و قرص و حضور یک شخص خاص در زندگی و خریدن و داشتن یک چیز خاص ، خونه، ماشین و…. ایجاد میشه که در صورت نبودن اونها احساس ما بد میشه ) چون وقتی احساس خوب شما وابسته به یک عامل بیرونی هست، به این معنیه که یک عامل بیرونی داره شما رو مدیریت میکنه و خودتون ، خودتون رو مدیریّت نمیکنید. به نظرم اینطور بودن واقعا سخته و نمیدونم چقدر باید رو خودم و باورهام کار کنم تا به این درجه برسم که کاملا از درون احساسم خوب باشه و به هیچ عامل بیرونی ای وابسته نباشم . هر شخصی به خاطر داشتن دستاوردها و نعمتهایی که تو زندگیش هست ، احساسش خوبه و قطعا به خاطر از دست دادن دستاوردهایی که به کمک خدا کسب کرده و نعمتهایی که خدا بهش داده و تو زندگیش داره، ناراحت و غمگین میشه . اکثر آدمها به خانواده و عزیزانشون و چیزهایی که تو زندگیشون دارن ، یه نوع وابستگی دارن و در نبودشون احساسشون بد میشه . و این نکته برای خود من یه زنگ خطره که باید به صورت جدّیتر رو خودم کار کنم و احساس خوبم رو گره بزنم به عوامل درونی و باورهای توحیدیای که در خودم میسازم . خدایا برای ایجاد این تغییر در خودم، از خودت کمک میخوام .
به اندازهای که خداوند رو باور کنیم، به ما پاسخ میده . و برای رسیدن به این باور، توکّل و توحید، باید یک مسیر تکاملی طی کنیم و رفته رفته بتونیم بیشتر به خدا توکّل کنیم و باور کنیم که در لحظه به ما پاسخ میده. مثل همهی پیامبرها که در مسیر تکاملیشون، یک سری آزمون و خطاها کردن و به یک سری مسائل برخورد کردن و چیزهایی یاد گرفتن و رفته رفته رشد کردن و به خودشناسی رسیدن و بعد به خداشناسی و توحید رسیدن .
مهم اینه که ما در مسیر درست حرکت کنیم ، چون در این صورت، حتی اگر آروم بریم، بالاخره به مقصد و زیباییها و نتایج دلخواهمون میرسیم
خداوند همیشه درحال صحبت کردن با ماست . بنابراین در مورد رابطهی ما با خداوند، بحث اصلا خدا نیست بلکه بحث خود ما هستیم . خدا همیشه هست و داره ما رو هدایت و راهنمایی میکنه و وقتی که ما روی مدار خداوند باشیم، یعنی روی احساس خوب ناشی از باورهای خوب باشیم و خودمون رو لایق دریافت الهامات خداوند بدونیم، صدای خداوند رو با قلبمون میشنویم.
خدایا کمکم کن که هر روز صدای هدایتهات رو واضحتر از قبل بشنوم و به اونها عمل کنم .
خدایا من رو وارد مداری کن که چشمها و گوشها و قلبم ، بینا و شنوا بشه به دیدن و شنیدن و درک کردن نشانهها و هدایتهات و خودت ایمانم رو قوی و قدمهام رو استوار کن برای عمل به هدایتهات .
خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت .
سپاسگزارم از همهی چشمان قشنگی که کامنتم رو مطالعه کردن
در پناه الله یکتا
سلام وقت بخیر
رسیدم به گام سوم خدارو شکر فایل رو گوش دادم کلی کامنت خواندم واقعا ممنونم از بچه ها انقد ایده میگیرم از کامنت ها کلی به من انگیزه میده دیدن تعهد و نتیجه بچه ها
من خدارو شکر فقط یکبار از مسیر خودم دور شدم یعنی میخواستم همزمان دو تا کار رو پیش ببرم ولی یهو به خودم اومدم دیدم ای داد بیداد کار خودم رو کلا رها کردم هیچ تمرکزی ندارم و دارم زمان میزارم رو کاری که واقعا با رنج دارم انجام میدم یعنی شب وقتی میومدم خونه تا موقع خواب حالم عالی بود ولی شب که میخواستم بخوابم میگفتم خدایا نه فردا صبح باید برم درسته که کلی ضرر مالی داشت ولی همونجا که به خودم اومدم دیدم مسیر اشتباهه برگشتم و دوباره اومدم روی کار خودم خدارو شکر و زمان رو بیشتر هدر ندادم
و همین امروز یک گارگاه از کارم گوش میدادم و کلی ایده های خفن به ذهنم رسید همه شو نوشتم که بررسی کنم و ببینم کدوم رو میتونم اجرا کنم چون بعضی هاش هزینه ش زیاده و خب باید حواسم باشه به اصل تکامل و اینهم از اینه که چک و لگد جهان رو از ر عنایت نکردن تکامل خوردم و چون واقعا دوران سختی بود الان حتی میخوام پیاده روی هم برم میگم جوری نشه که بعدش حالم بد بشه
و امیدوارم بتونم اصل خارپشتی رو هم رعایت کنم و بیشتر و بیشتر توی کار خودم بهتر بشم
خیلی ممنونم از استاد️
و مریم جان به خاطر این پروژه️
و از بچه ها واقعا سپاسگزارم به خاطر کامنت های عالی شون️
به نام فرمانروای آسمان و زمین
گام سوم : اصل خارپشتی
استاد من میخوام جردن باروز استفاده از قوانین باشم… و خارپشتی وار در عمل به قوانین باشم… و الحق که شما الگویی ناب هستین……
استاد دقیقا مشکل از جایی شروع میشه که آدم خیلی زود همه چیز رو فراموش میکنه…
یعنی نه بصورت روزانه هاااا بلکه بصورت ساعتی فراوش میکنه ….
یعنی مثلا من میام کلی روی خودم کار میکنم و مثلا یهویی یک جایی هستم که بحث سیاسی پیش میاد که از همونجا فراموشی ام و دوری از اصلم و قوانین شروع میشه …
بخاطر همینه که هر روز و هر لحظه باید روی خودمون کار کنیم …
البته که بحث خوارپشتی عمل کردن در هر علاقه مندی میتونه ما رو به عرش اعلا برسونه….
استاد عجب حرف طلایی زدین که : از ابعاد مختلف ما ذهنمون شرطی شده و بیمار شده…!!! و باید روش کار کنیم بعد ایراد بزرگ ها رو پیدا کنیم….
استاد عجب تلنگری زدین در مورد توکل و توحید که اول ما روی چیزهای کوچیک توکل میکنیم و به اندازه ای که باور میکنیم خداوند پاسخ میده….!!!!
به نام خدای مهربان
سومین روز خانه تکانی ذهن
خداروشکر که امروز هم تقریبا تونستم ذهنم رو کنترل کنم و افکار منفی رو بهشون اجازه جولان تو ذهن و مغزم ندم و یک گام کوچیک از هدفم رو بردارم و با کمک سایت و آموزههای استاد بتونم کنترل ذهنم رو به دست بگیرم،و خودم ناظر افکار خودم باشم و زودتر به احساس خوب برسم و بیشتر تواین احساس باقی بمونم و میدونم که احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب.
و خداروشکر بابت امروزم که تونستم خشم خودم رو تا حدودی کنترل کنم.
به امید روزهای بهتر و قشنگتر زیر سایه الطاف خداوند.
سلام به استاد عزیزم و خانواده محترم عباسمنش
به نام خدا
باید بچسبیم به قانون وتاجایی که می توانیم روی خود کار کنیم روی باورهای خودمان کار کنیم و بهتر وبهتر شویم مثل مثال کشتی گیر که یک فن را بهتر و بهتر می کند .
اصل خارپشتی مثل خوب بلد بودن یک کار با یکروش خیلی خوب است بجای هزاران تکنیک و فن مختلف مثل استاد که حرفه ای شدن در تمرکز بر ذهن و فکر خوب جهتاش می کند روی همین مورد بهتر وبهتر شود .
هرکس بنا به خانواده و طرز فکر های متفاوت پاشنه اشیل های متفاوتی دارد و ترمز های متفاوتی دارد و باید خودمان را بشناسیم .
ذهن ما از گذشته شرطی شده و یکسری باورهای محدود کننده که برخلاف قانون است بر ذهن ما تثبیت شده است.
مثل بدنسازی یا هرکار دیگری تا وقتی روی ذهن کارکنیم نتیجه در دست داریم وگرنه به حالت قبل برمی گردیم و با نتایج قبل زندگی خواهیم کرد.
آدمها خیلی دنبال تکنیک های متفاوتی ولی باید مثل اصل خارپشتی یک کار رو خیلی خوب انجام دهیم و توی اون مورد ماهرشویم .
همه ما بایدسعی کنیم احساس خوب داشته باشیم یعنی صفروصدی نگاه نکنیم بلکه به سمت حال خوب برویم .
همه مسیر تکاملی است فقط مهم این است مسیر درست باشیم و همان را ادامه دهیم .
ما باید خود را در فرکانس خوب قرار دهیم تا به هدایت و الهامات خداوند عمل کنیم و به الهامات گوش بدهیم .
یک قانون ثابت است و برای همه همان جواب میدهد.
خداوند مثل ایستگاه رادیویی است که همیشه هست این ما هستیم که باید در فرکانس او باشیم و در مدار خداوند باشیم و خود را لایق هدایت و حرف زدن با خداوند بدانیم .
در پناه حق باشید .
به نام خدای مهربان
در این فایل ما به کلی آگهی تازه از بابت چگونگی رسیدن به اهداف میپردازیم
به صورت کلی ما باید همیشه از یک مسیر به سمت خواسته هامون بریم اونم مسیر علاقمون با توکل و با ایمان قدم اول برداریم قدم دوم به ما گفته میشود در این مسیر باید شهامت روبرو شدن با ترس ها و با خرافات قبلی ک از طریق جامعه یا خانواده یا مدرسته یا دانشگاه به ما تحمیل شده است را داشته باشیم و با باور های جایگزین ک کد های درست ثروت هستند بریم جلو و به فراوانی و احساس لیاقت باور داشته باشیم و بدونیم خداوند مثل یک سیگنال رادیویی هست ک همیشه و همیشه داره باهامون صحبت میکنه فقط باید باورمون بشه فقط باید خودمون رو لایق بدونیم ک خداوند با ما صحبت میکنه در هر لحظه و هر ثانیه و د یک مسیر با توکل و ایمانمون حرکت کنیم و تکرار همان قوانینی ک در جهان حاکم است چون قوانین الله تغیر نمیکند فقط موقعیت و شرایط مد تغییر میکند و ما با استفاده از آن قوانین میتوانیم سعادت دنیا و آخرت را داشته باشیم
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید خدانگهدار
بنام خدا
گام سوم خانه تکانی ذهن
سلام به دوستان عزیزم
از همون اول فیلم آزادی مکانی و زمانی که استاد با عمل به قوانین خداوند رسیده واقعا توجه منو به خودش جلب کرد آنقدر در مسیر توجه به زیبایی ها مانده و متعهد بوده که پاداش آن را به اینصورت دریافت نموده . آروی خفنی که تمام امکانات رفاهی یک خانه را دارد ، سرزمینی با جاده های عالی و هموار و آماده شده برای افراد ثروتمندی مثل استاد که لایق این سرزمین و این جاده ها و این مناظر طبیعی زیباست الله اکبر
خدایا شکرت که در مسیر استادی قرار گرفتم که بمن خداوند واقعی را شناساند و قوانین عادلانه و بدون تغییر را بمن فهماند خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایا شکرت که فهمیدم اگر من هم مثل استاد توجه ام فقط به زیباییها باشد لاجرم هدایت میشوم به جاهای زیبا
خدایا شکرت که فهمیدم اگر در تمام آدمها دنبال زیبایشان باشم و تحسینشان کنم لاجرم با افرادی در ارتباط میشم که پر از انرژی مثبت و زیبا دوست هستند
خدایا شکرت که فیلمی که امروز دوبار دیدم پر بود از فراوانی و ثروت ، آروی باشکوه ، مردمی که بسیار آرام و در صلح با خود هستند مناظر بکر و تمیز و دراز انرژی مثبت این مناظر طبیعی ناحیه ی یوتا منو یاد دره ی ستارگان در جزیره ی فشم انداخت و حس و حالی که من آنجا داشتم آنقدر انرژی خوبی داشت که کفش هامو درآورده بودم و روی خاکش احساس آرامش و انرژی مقدسی تجربه کردم و هوای فوقالعادهای بود حس و حال استاد قشنگ همون حس منو در جزیره را یادآور شد انگار در بهشت سیر میکردم و خدا وند را شکر میکردم که فرصت دیدن اون مناطق و مناظر رو بمن داده بود.
عکس مواب یوتا را در مدتی پشت زمینهی کامپیوتر م تنظیم کرده بودم واقعا قشنگه نمیدونستم که اون عکس مربوط به کجاست
استاد عزیزم سپاسگزارم بابت این همه فایل های قشنگی که بصورت رایگان در اختیار مون گذاشتید و ما رو هم در مسیر زیباتون سهیم میکنید
سپاسگزارم برای این همه آگاهی ناب که دست و دلبازانه بدون هیچ چشم داشتی برامون میگذارید و مارو شریک لحظات خوبتون میکنید که البته نتایجش فوقالعاده خواهد بود مسلماً
حال خوش مساوی اتفاقات خوش
با همین یک باور الان سالهاست که تونستم کنترل ذهن داشته باشم و کمی که ذهنم با افکار منفی منو درگیر میکنه ، میگم سونا یادت باشه که حال خوش بااااابد داشته باشی چون اتفاق خوش را به دنبال داره پس نمیتونی تو این حال بد بمونی و زود با تکنیک های که استاد یادم داده از اون حال در میام
اتفاقات فشنگی تو زندگیم افتاده که هی بودم یادآوری میکنم میگم این بخاطر همون حال خوشت بود
از لحاظ سلامتی که نگم چقدر نتیجه دیدم کل خانواده ام همیشه سالمند و یادم نمیاد آخرین بار کی مریض شدیم . در دوران کرونا هم که یک بار هم حتی سرماخورده هم نشدیم خدایا شکرت بخاطر قوانین ثابتش
زندگیم از هر لحاظ که یکی معنویات سلامتی روابط و مادی رو به بالا هست و دارم تکامل را طی میکنم هر روزم بهتر دیروزم میگذره و همه ی اینها را مدیون آموزش های خوب و ناب استادم و عمل به دیدن زیباییها و حال خوشم هستند
خدایا شکرت که آگاهم کردی
خدایا شکرت
خداوندا هرچه دارم از آن توست
درود ب استاد عباس منش مهربونم و مریم بانوی باعشق
خدارشکر میکنم به خاطر این سایت زیبا و فوق العاده
خدارشکر میکنم برای اینکه به همچنین استادباعشقی هدایت شدم که این همه آگاهی های گوهر باری رو می تونم ازشون دریافت کنم
خدارشکر میکنم به خاطر مریم بانوی مهربان این دوره بی نظیر رو وقت گذاشتند برامون دسته بندی کردند که بتونیم ازش استفاده کنیم
خدارشکر میکنم به خاطر دوستان هم فرکانسی که دارمشون و از آگاهی و کامنت های قشنگشون استفاده می کنم
خدایا شکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
به لطف خدا امروز گام سوم برداشتم
فایلو گوش کردم و نکته برداری کردم
آگاهی های این فایل
اصل خارپشتی
توی مثالی که استاد زدن که وقتی خار پشت و روباه باهم مقایسه می کنند بااینکه روباه خیلی زیرکه و تکنیک های زیادی رو بلده ولی همیشه خارپشت برنده هستش خارپشت یک کارو بلده اون یک کاروهم خوب بلده یک روش داره ولی اون روشو خوب انجام میده به خاطر همین همیشه خار پشت برنده هستش
اصل خار پشتی یعنی یک کارو خوب بلد باشی به جایی اینکه یک عالمه فن وتکنیک و آموزش بلد باشی توی کسب و کار آدم هایی که توی یک کار عالی هستند خیلی موفق ترند تا آدم های که توی صدتا کارهستند ولی توی هیچکدومشون عالی نیستند
استاد گفتند وقتی قوانین خدارو درک کردند تصمیم گرفتند توی همین حرفه ای بشن
حرفه ای شدن توی کنترل ذهن ودرک قوانین و استفاده از اون ها در زندگی
و به نظر من وقتی من بتونم دنبال اون چیزی که بهش علاقه دارم برم و فقط همونو بچسبم و توی همون پیشرفت کنم خب صددرصد در همون حوزه موفق میشم تااینکه بخام از این شاخه به اون شاخه بپرم گرچه از قدیم به ماگفتند هرکسی که کار زیادی بلده اون خیلی زرنگ تره و بیشتر تو زندگیش پیشرفت میکنه الان با این فایل متوجه شدم خود من فقط باید دنبال اون چیزی برم که بهش علاقه دارم و دنبال همونو بگیرم تا رشد کنم
درمورد باور ثروت ساز
استاد گفتن فکر نکنید که یک باوره که اگر اونو درست کنیم مارو می تونه ثروت مند کنه
مااون قدر باورهای محدود کننده از نسل به نسل از پدر و پدربزرگ هامون به ما رسیده
که یکدونه باور نیستش که باعث بشه ماازنظر مالی پیشرفت نکنیم خیلی زیاده باورهای محدود کننده مال هرکسی فرق میکنه بستگی داره توی چه خانواده ای بزرگ شده باشی
قانون اینه که یکسری باورها از گذشته ایراد داره اگر اون باورها و تغییر بدیم همه چیز تغییر میکنه
من متوجه شدم که قانون خیلی ساده است فقط همون قانون ساده رو باید تمرین کرد
من همیشه دنبال این بودم به غیر سخنان استاد برم ببینم بقیه اساتید چی میگن دنبال تکنیک جدیدی بودم که شاید زودتر و سریع تر بتونم تغییر کنم اون قدر بقیه حرفای اساتید دیگه رو گوش کردم مثلا دو سه تا استادو باهم حرفاشونو گوش می کردم و بیش تر کلافه می شدم تا اینکه از همه ی استاد ها یک حرفی رو میشنیدم که می گفتند فقط با یک استاد باش و فقط به حرفای یک استاد عمل کن از خدا خاستم کمکم کنه که بتونم یکی رو انتخاب کنم تااینکه خدا هدایتم کردم استاد عباس منش عزیز رو برنامه هاشون دنبال کردم و هروقت عمل کردم به حرف های گران بهاشون نتیجه
خوبی در زندگیم گرفتم
موضوع بالا و پایین شدم احساس
استاد مهربونم گفتند که طبیعی هستش ماهمه انسان هستیم با گذشته ای که داشتیم
با رفتارهای که بقیه می کنند باعث می شوند
ما تحریک بشیم ولی باید با تمرین سعی کنیم که در احساس بد نمونیم و سعی کنیم هرروز یک ذره از دیروز احساسمون بهتربشه
من خودم در طول روز گاهی میشه احساساتم ناخودآگاه بد میشه و وقتی فکر میکنم چرا این جوری میشم خودم جواب سوالمو پیدا میکنم
من 26ساله گذاشتم هر ورودی نامناسبی وارد ذهنم بشه و هیچوقت شاد نبودم و همیشه تمرکزم روی نکات منفی بوده خوب معلومه با دوسه روز تمرین نمیتونم به طور عالی احساسمو خوب نگه دارم فقط باید بذارم تکامل طی بشه ناامید نباشم هرروز روی خودم کار کنم
تا کم کم احساسم رو به بهترشدن باشه
توکل و توحید
به اندازه ای که خداوند باور کنیم خداوند پاسخ می دهد
خداوند همیشه با ما درحال صحبت کردنه
امااگر ما در مدار درست نباشیم نمی توانیم صدای اورا بشنویم وقتی به طور مرتب روی باورهای توحیدی کار کنیم و هرروز باخدای خودمون صحبت کنیم میتونیم بهش نزدیک تر بشویم این هم روند تکاملی می خاد وقتی در شروع به چیز های کوچیک ب خداوند اعتماد کنیم وقتی پاسخ داده شد این انگیزه در ما به وجود میاد که چیز های بزرگتری از او بخوایم و کارهارو به خودش بسپاریم
همیشه وقتی قسمت توحید میاد حالم دگرگون میشه وجودم سرشار از آرامش میشه وقتی احساس می کنم قدرت مند ترین فرمان روای کل کیهان هوامو داره و همیشه حواسش بهم هست و حامی منه و از رگ گردن به من نزدیک تره و وقتی هرروز سوره حمد برای خودم تکرار می کنم آرامش وصف ناپذیری شامل حالم می شود
خدایا شکرت به خاطر داشتن خودت پرودگار بزرگ و مهربانم
که وقتی به تو وصلم بی نیاز از هرکسی هستم
و باخودت عشق بازی میکنم و حالم عالی می شود ای قدرت مند ترین قدرت ها
عاشقانه میپرستمت و دوست دارم محبوب من
خدارشکر بابت وجود خودت استاد عزیزم که دستی از سوی خداوند شدی تا من بتونم به آرامش و شادی بی نهایت برسم دوستون دارم
به امیدخدا
رد پای گام سوم
دوره خانه تکانی ذهن گام به گام
به نام خدای مهربان و روزی رسان
سلام و احترام
گام 3/ اصل خارپشتی
من با انجام تمرینات دوره ی کشف قوانین زندگی دارم کاملا قانع میشم که من توی مبحث احساس لیاقت و ارزشمندی خیلی مشکل دارم. من توی خیلی از باورها مشکل دارم ولی مهمترین فاکتوری که توی وجودم باید تغیبر کنه ،، باور احساس لیاقت هستش. که اینم با انجام تمرینات کشف قوانین زندگی دارم بهش پی میبرم که چقدر توی این باوره من ایراد دارم. پس خیلی برای من ضروریه که دوره ی احساس لیاقت رو تهیه کنم ..
در مورد موضوعات مورد علاقه هم ،، من ازونجایی که نتونستم به خاطر ذهنیت غلط خودم که حاوی بی ارزشی شده از موضوع مورد علاقم پول بسازم ،، الان ذهنم دازه گرایش پیدا میکنه به سمت موضوعات دیگه و میگه به اون ها علاقه مند شو و برو دنبال مدارک دیگه و کارهای دیگه !! ذهنم به من میگه احتمالا باید یه مدرک دیگه بگیزم.. احتمالا باید یه مهارت دیگه کسب کنم.. احتمالا باید یه موضوع دیگه زو پیگیری کنم.. احتمالا باید از این شهر برم (( نمیخوام بگم مهاجرت بده ها ،، ولی با چه ذهنیتی مثلا دوست دازم مهاجرت کنم ؟؟ ایا با ذهنیتی که پر از بی لیاقتیه ؟؟!! ))
ولی هر چقدر دارم با انجام تمرینات دوره ی کشف قوانین زندگی و خوندن کامنت های جلسه اول روانشناسی ثروت 1 آگاه تر میشم که ولش کن نمیخواد هی دنبال مدرک جدید باشم،، نمیخواد مثل قبلا هر چی پول درمیاوردم خرج یه مدرک جدید کنم ،، نمیخواد هی از این شهر به اون شهر کنم ،، نمیخواد هی دنبال یه مهارت جدید باشم،، اینا رو ولش کن … به جاش پولام رو جمع کنم و دوره ی احساس لیاقت رو بخرم و این کار از هر کار دیگه ای سودمند تر هستش و خرید این دوره ی اخساس لیاقت بزای من از هر کار دیکه ای واجب تره و سودمندترین سرمایه گذاری برای من ،، به جهت اینکه بتونم ذهنم زو کنترل کنم و به جهت اینکه بتونم باری به هرجهت نباشم و به جهت اینکه بتونم پیشرفت کنم و زندگیم رو شکوفا کنم خرید دوره ی احساس لیاقت هستش.. بزای من این کار از همه چیز مهم تره …
چون اگر احساس لیاقت رو در خودم درستش نکنم و من با این احساس بی لیاقتی هر چقدر شغل عوض کنم،، هر چقدر مدرک جدید بگیرم،، هر چقدر از این شهر به اون شهر کنم ،، هر چقدر مثلا دنبال تحصیلات برم وووو این داستانا من هیچ نتیجه ای نخواهم گرفت !!!
مثلا دوست دارم زبان انگلیسی هم یاد بگیرم..
مثلا دوست دارم برنامه نویسی هم یاد بگیزم..
مثلا دوست دازم کارای تدوین و اینا هم یاد بگیزم..
خیلی خوبه که دوست دازم اینا رو یاد بگیرم.. ولی قبلش باید از خودم سوال کنم چرا دوست دارم اینا رو یاد بگیزم ؟؟ ایا راه ساده تری بزای یادگیری این ها هم وجود دارد ؟؟
چرا مثلا من دوست دارم زبان انگلیسی رو یاد بگیزم ؟؟ چون میخوام وقتی مهاجرت کردم اونجا راحتتر انگلیسی صحبت کنم.. خب پس اینجا در موزد یادگیری زبان انگلیسی من انگیزه ی درستی دازم.. حالا ایا راه راحتتری هم وجود داره که مثلا من نخوام هی دنبال مدرک ایلتس و این داستانا برم ؟؟!! راه راحتترش اینه که بزای ذهنم باور پذیر کنم که من میتونم به راحتی مهاجرت کنم به یه کشور انگلیسی زبان و نیازی به مدرک آیلتس برای مهاجرت ندارم و اونجا در اون کشوز انکلیسی زبان من یواش یواش دست و پا شکسته زبانه زو صحبت میکنم ،، چون اونحا دگ مجبورم انگلیسی با همه صحبت کنم .. و این صحبت کردن دست و پا شکسته و این ورودی های انگلیسی زبان که وارد مغزم میشه باعث میشه من خیلی راحتتر زبان انکلیسی رو بدون نیاز به مدرک ایلتس و تافل و تست زدن و این داستانا یاد بگیرم… پس بیام از قانون استفاده کنم و برای ذهنم باور پذیر کنم که من میتونم خیلی راحت به کشور دلخواهم مهاجرت کنم .. همون کاری که استاد عباس منش کرد.. یعنی استاد میخواستن کارشون رو به زبان انگلیسی گسترش بدن ،، پس نیاز بود زبان انگلیسی بلد باشن.. ولی استاد گفتن حتما یه راحتتر برای یادگیری زبان وجود دارد تا من نخوام دنبال مدرک تافل و این داستانا برم .. چیکار کنم پس ؟؟ بیام برای ذهنم باور پذیر کنم که من میتونم مثلا به امریکا به راحتی مهاجرت کنم و اونجا زبانه رو راحتتر یاد بگیزم..
ولی اگر انگیزم اینه که زبان رو یاد بگیرم ،، چون این کاری که دوسش دارم پول توش نیست و مدرسای زبان خیلی پول دارن ،، این انگیزه غلطه و از باورهای غلط میاد !!!
به جای این کار باید برم باورهام رو درست کنم ،، خصوصا باور احساس لیاقت ،، تا از هر کاری که دوسش دارم پول بسازم ،، اون وقت حالا اگر دوست داشتم، زبانه رو هم میتونم پول بدم یه مترجم استخدام کنم و یا برم یه کشور انگلیسی زبان و اونجا راحتتر یادش بگیرم و یا بدون اینکه عجله کنم یه ذره یه ذره تا حدی که کارم راه بیوفته خودم یادش بگیرم ..
یعنی به جای اینکه هی دنبال مدارک مختلف باشم تا شاید از اون مدرک جدید پول درارم بیام روی احساس لیاقتم و باورهای ثزوت سازم کار کنم و پوله رو توی ذهن خودم درستش کنم !!
یه موقع هست مثلا من انکیزم در اینجا بزای یادگیری زبان اینه که خب چون میخوام بزای مهاجرت به کشور انگلیسی زبان مثل امریکا که ارزشو دازم بزم اونجا ،، مهیا و اماده شم پس میرم زبان انگلیسی زو یادش میگیزم،، خب این انکیزه ی خوبیه.
یه موقع هست نه طرف انگیزش از یادگیری زبان اینه که ,,,یعنی چون باورهای غلطی در مورد خودش و ثزوت دازه ،، فکز میکنه این کاری که دوسش داره پول توش نیست ،، پس باید بزم مثلا مدارک جدید و مهارت های جدید و زبان جدید و اینا رو یاد بگیزم تا شاید از اون مهارت جدید و زبان جدید پول ساختم ،، خب این انگیزه اشتباهه.. چون مثلا طرف باورش بر اینه که توانایی هاش بی ارزشه و مسیر علایقش بی ارزشه و نمیشه ازش پول ساخت و توی این مملکت نمیسه و فلان و بهمان.. حالا اگر توی موضوع جدید مثل زبان انگلیسی خیلی هم علاقه مند بشه ،، چون احساس لیاقت ندازه ،، در نهایت پس از یه مدتی از این موضوع جدید هم اروم اروم دلسرد میشه و رهاش میکنه و بعد دوباره به یه موضوع جدید علاقه مند میشه و اون موضوع جدید زو تا یه مدتی با عشق و علاقه ادامه میده ولی چون اون باورهای غلط مثل باور احساس عدم لیاقت رو که بهش میگه توی این مملکت نمیتونی به جایی برسی و این مهارتت ارزشی نداره و این داستانا توی مغزش ثابت نگه داشته ،، پس در نتیجه فرد سراغ هر موضوعی که میزه تا یه مدت با عشق و انکیزه ادامه میده و لی نیازهای مالیش رفع نمیسه و بعد دلسزد میشه و میزه به یه موضوع جدید علاقه مند میشه و این سیکل معیوب همینجوری ادامه پیدا میکنه ،، مگر اینکه فرد از ریشه بیاد روی باور احساس لیاقتش کار کنه و اونو درستش کنه !!!
این اتفاقیه که داره برای من رخ میده ،، یعنی من یه مدت زیادی ورزش کردم و نتیجه مالی نگرفتم و اون اوایل هم خیلی با عشق بیشتری تمرین میکردم ولی در نهایت به خاطر اینکه ازش نتونستم پول بسازم ارام ارام دلسرد شدم و تقریبا رهاش کردم (( حالا دارم به موضوعات جدیدی علاقه مند میشم ولی همچنان باور احساس عدم لیاقت توی مغزم ثابته و خب این باور با من کاری میکنه که در نهایت از این موضوعات جدیدی که بهشون علاقه مند شدم هم دلسرد شم ،، چون اون باوره عدم لیاقته نمیذاره از این موضوعات جدید هم که بهشون علاقه مند شدم پولی بسازم و نیازهای مالیم رفع نمیشه و در نهایت باز هم دلسرد میشم. )) .. چرا ؟؟ چون به خاطر باورهای غلطم خصوصا در زمینه احساس عدم لیاقت ،، ارام ارام به این باور رسیدم که ورزش نون و اب نمیشه،، ورزش در این مملکت جایگاهی ندارد،، همه چی پارتی بازیه،، توانایی های من ارزشی ندازن،، توی این مملکت نمیشه و ازین حرفا !!!! یعنی باور احساس عدم لیاقت در نهایت باهات کاری میکنه که هر چقدر عشق و اشتیاق داری نتیجه ندهد و این باور باهات کاری میکنه که میبرتت توی مداری قرارت میده که به تو ثابت میکنه که عوامل بیرونی در موفقیتت تاثیر گذار هستن و تو به خاطر عوامل بیزونی نتونستی موفق بشی !!!!
یعنی باور احساس عدم لیاقت به طرز استادانه ای خودش رو در ثابت کردن تاثیر گذاری عوامل بیزونی توی زندگیت نشون میده !!!
چطور؟؟
مثلا افرادی رو جذب میکنی توی زندگیت که اون ها بهت میگن اررررههه از موضوع مورد علاقه نمیشه توی این مملکت پول ساخت..
یا ادمایی رو جذب زندگیت میکنی که ظاهرش اینه با پارتی بازی تونستن موفق بشن..
یا ادمایی رو جذب زندگیت میکنی که بهت میگن کار و عشق از هم جداست..
یا ادمایی رو جذب زندگیت میکنی که اونا هم حرفات رو تایید میکنن و میگن مملکت خرابه و همه چی پارتی بازیه و هز کدوم از اون ادم ها دلایل و شواهدی رو به تو نشون میدن که بهت ثابت میکنه عوامل بیرونی در ثروتمند شدن تاثیر گذار است ..!!!
میبینی چطور باور احساس عدم لیاقت استادانه نقش بازی میکنه توی زندگی همه ی این ادم هایی که جذب زندگیت کردی و تو باور کردی که ارررره راست میگن توی این مملکت نمیشه !!
چرا اونا رو جذب زندکیت کردی؟؟ چون همه اون ادم ها از احساس عدم لیاقت رنج میبرن و جهان بهشون ثابت کرده که عوامل بیزونی تاثیر گذار هستن..
در واقع باور احساس عدم لیاقت، فرد رو به این باور میرسونه که عوامل بیزونی در موفقیت تاثیر گذار هستند!!! چرا ؟؟ چون فرد با باور کردن این موضوع که توانایی هاش ارزشمند نیست و کسی بابتش پولی نمیده و یا این کارو همه بلدن نمیتونه از موضوعات مورد علاقش ثروت بسازه و یا نمیتونه با فردی با ویژگی های دلخواهش ازدواج کنه و یا نمیتونه به کشور دلخواهش مهاجرت کنه و یا نمیتونه کسب و کار دلخواهش رو راه اندازی کنه و یا نمیتونه به استقلال مالی برسه وووو بعد اون وقت همین فرد ادم هایی رو میبینه که نه قیافه ی خاصی دارن و نه مهارت خاصی دارن و نه تحصیلات خاصی دارن وووو ولی تونستن به خواسته هاشون برسن ،، مثلا تونستن خیلی راحت مهاجرت کنن به کشوری که این ادم سال هاست ارزشو داره ولی نتونسته بهش برسه،، و بعد میاد این حرف ها رو به خودش میزنه که احتمالا اونا پارتی دارن ،، اونا خدا براشون خواسته ،، اونا از ما بهترونن و از این دسته چرندیات !!!
در صورتی که موضوع اصلا پارتی بازی یا شانس و بخت و اقبال و قیافه و سن و سال و مدرک و تحصیلات و جنسیت و این داستانا نیست..
موضوع اینه که اون اشخاصی که به خواسته هاشون رسیدن ،، به ارزوهاشون رسیدن ،، چون احساس ارزشمندی و لیاقت داشتن تونستن بر خدا توکل کنن و تونستن خدا رو هادی و هدایتگر خودشون بدونن و تونستن خدا رو توی وجود خودشون باور کنن و به همین دلیل تونستن باور کنند که میشود و باور کردن که با توکل بر خدا هر کاری برای من امکان پذیر است و من میتونم و لایقشم که به خواسته هام برسم
چرا من نمیتونم بر خدا توکل کنم ؟؟ چون احساس لیاقت ندازم..
چرا من نمیتونم خواسته هام رو تجسم کنم و راجبش صحبت کنم ؟؟ چون احساس لیاقت ندارم..
چرا من نمیتونم باور کنم که میشود و منم میتونم ؟؟ چون احساس لیاقت ندارم.
چرا من به خواسته هام نمیرسم ؟؟ چون احساس لیاقت ندارم.
چرا حس میکنم خدا دوسم نداره و با من حرف نمیزنه و به من الهام نمیکنه ؟؟ چون احساس لیاقت ندازم.
پس مهمترین موضوع کار کردن روی احساس لیاقتم هستش تا باور کنم که میشود و منم میتونم به خواسته هام برسم.
خب اینم از رد پای من از گام سوم ،، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
خدایا شکرت *