سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
- به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
- منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
- من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
- ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
- اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
- هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
- کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
- وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
- خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
- به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده164MB31 دقیقه
- فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده30MB31 دقیقه
سلام به خانواده عزیز و دوست داشتنی عباسمنش
به به …. رسیدم به گام هشتم از پروژه شگفتی ساز ” گام به گام تا خانه تکانی ذهن ” به نام ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
از خودم سئوال می پرسم: چرا باید توجه و تمرکزم روی اتفاقات و نکات مثبت باشه؟
چرا کنترل ذهن اینقدر اهمیت داره؟
من باید آگاهانه جریانات فکریمو به سمت خواسته هام ببرم وگرنه ذهنم در هر موضوعی پیشدستی می کنه و منو به دردسر میندازه و من این قدرت درونم هست که کم کم با تلاش توی این زمینه روی محتوای فکرم مسلط بشم یعنی تنها راه موفقیتم همیییییییینه ….
در مورد خودم و بیزینسی که دارم (فارکس) باید بگم در اغلب مواقع کنترل دست افکار و احساساتمه و من بعد باز کردن چندین معامله و ضرر توی معاملات متوجه میشم کاملا از کنترل خارج شدم و این روندیه که باهاش روبرو هستم یعنی وقتی به این مشکل برخوردم متوجه عدم کنترل روی ذهن و احساسم شدم … حالا راهکار چیه؟
اول اینکه خیلی خوشحالم که به وضوح برام مشخص شد ضعفم کجاست و البته که چنین بار خیلی از ضرر و زیانم خشمگین و ناراحت و سرخورده شدم تا جایی که توسط یه بنده خدایی شنیدم ” سقوط کن ، آنچه خواهی شد تو را خواهد گرفت ” بعد اینکه این جمله رو توی ذهنم ترجمه کردم خییییلی ذهنم آروم شد و از اون حال و هوای سرخوردگی در اومدم …
حالا که می پذیرم من توی مارکت گاها دچار همچین مشکلی میشم باید روی راهکارش تمرکز کنم …
به فکرم رسید هر بار پشت سیستم و هنگام معاملات از کنترل خارج شدم به مدت دو روز معامله نکنم و فقط بنشینم پشت چارت و هر بار به مدت دو ساعت فقط به مارکت خیره بشم و حتی اگه موقعیت صددرصدی هم دیدم پوزیشن باز نکنم … این کارو برای اولین بار دیروز انجام دادم و خب تجربه فوق العاده ای بوووود کما اینکه به نکته مهمی رسیدم … قبلا ناخودآگاه و از ترس از دست دادن فرصت می پریدم توی مارکت و بعد یه تحلیل سرسری خیلی زود معامله باز می کردم ولی دیروز توی اون دو ساعت دو تا موقعیت عالی داد … نتیجه اینکه قرار بر این شده از این به بعد روزی دو ساعت پای چارت بدون عجله می نشینم و اگر موقعیت خوبی داد وارد معامله میشم در غیر این صورت به هر قیمتی و یهویی معامله باز نخواهم کرد …
راهکار بعدی اینکه : با نگرش فقط برای امروز به قانون اولم پایبندم پیش میرم … خدایا کمکم کن از پسش بر بیام
من ایمان و باور دارم که می تونم بر هیجانات درونی ام مسلط بشم … من روی بازار هیچ کنترلی ندارم ولی… ولی روی طرز فکر و احساسم کاملا کنترل دارم و این نیاز به تمرین و تکرار و تکامل داره و من به این امر دست پیدا می کنم.
خیلی خوشحالم که در هر معامله می تونم ذهن و احساسمو کنترل کنم
به قول استاد با هر منطقی نتونم قوانین رو کنترل کنم به ناکجا آباد رفتم و از مسیر درستش خارج شدم و دچار عواقب بدی شدم و هر بار به عزت نفسم لطمه میزنم .
توجهمو باید بزارم روی نقاط درست ، نقاطی که در 99% مواقع بازار بهش واکنش خوب داده و نیازمند صبر هست … صبری که تهش ختم میشه به یک سود شیرین
خدایا هدایتم کن و توفیق صبوری حین معاملات رو به من بده
شاد و سلامت باشید.