live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
  • به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
  • منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
  • من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
  • ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
  • اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
  • هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
  • کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
  • وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
  • خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
  • به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمدرضا حسینی» در این صفحه: 1
  1. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1251 روز

    بنام خدای مهربان و هدایتگر

    بنام خدای لحظه های طلایی

    سلام

    از وقتی فهمیدم که من از روح خداوند هستم، لحظه لحظه زندگی‌ من طلایی است.

    از وقتی فهمیدم انا لله و انا الیه راجعون،مبدا و مقصد من خداوند است. جوری دیگر آرامش دارم.

    از وقتی ادعونی استجب لکم، کشف کردم، دنبال چیزی نمی‌گردم خداوند تمام احساسم را می‌فهمد. تلاش می‌کنم خواسته هایم را بفهمم. خواسته هایم را آگاهانه و با هدایت خداوند بر زبان بیاورم.

    از وقتی قانون جذب را درک کردم، خداوند علاوه تمام خواسته هایم ، تمام توجهات من را در نظر دارد بیشتر به خداوند عاشقتر شدم.

    از وقتی که شنیدم که خداوند با من حرف می‌زند، به آینده امیدوار تر شدم؛ به صراط مستقیم مطمئن تر شدم.

    از وقتی خداوند با من صحبت می‌کند، نگران نیستم. راه‌ها را بهتر و راحتر می‌روم. گویی همیشه در جاده آرام و روشن راه می روم.

    از وقتی فهمیدم خداوند نزدیک است،

    اذا سالک عبادی عنی فانی قریب

    شجاعت من بیشتر شده است.با خودم بیشتر در صلح هستم.گرگ بارا دیده تر شدم. اعتمادم به خودم بیشتر شده‌ است. مسیرم هموارتر شده است. طبیعت برایم زیباتر شده است. خداوند را بیشتر می‌بینم.

    بجای لحظات حساس و شرایط بحرانی کنونی لحظات طلایی و روشن ، روزهای بلند عاشقی چشمک می‌زند.

    وقتی جهان را اداره می‌کند اداره زندگی من برایش ناچیز است. من هم تسلیم می‌شوم و خودم را در پناه خداوند قرار می‌دهم.

    وقتی چشمم به هرچیز می‌افتد مال خداوند است؛ حتی تمام خواسته هایم ، من هم از خداوند می‌خواهم. چون که خداوند من همواره وهاب است.

    انگار این روزها کسی دستم را گرفته است و با خود راه می‌برد.

    انگار روی درختی نشسته‌ام، کارهایم کسی انجام می‌دهد. بعضی وقت ها نجواهای شیطانی به گوشم می رسد که اگر شاخه بشکند ولی بازم خداوند با من صحبت می‌کند و ترس غم را از دلم و قلبم پاک می‌کند.

    خداوند کارهای که‌ برای‌ من انجام داده است را می‌شمارد و مرا بیشتر به خودش مطمئن می‌کند، بیشتر آرامش می‌بخشد.راهم را ساده‌تر می‌کند.

    این روز تصمیم گرفتم که حرفهای که خداوند می‌زند درک کنم چون خداوند سال‌ها است با من حرف می‌زند آنهم بسیار آرام و بی صدا و در سکوت

    من می‌خواهم بیشتر توجه کنم.

    خداوند بیشتر از هرکسی در زندگی من حضور دارد.

    خداوند بیشتر از هر کسی در کنار من حضور دارد.

    خداوند بیشتر از هر کسی مرا هدایت می‌کند و هوادار من است.

    خداوند بیشتر از هر کسی مرا درک می‌کند.

    خداوند همواره در بهترین شرایط مرا از خواب بیدار می‌کند.

    خداوند همیشه در بهترین زمان و لحظه می‌گوید کامنت بنویسم.

    من سعی می‌کنم بیشتر توحیدی باشم.

    خدایا اهدنا صراط المستقیم.

    خدایا می‌خواهم بیشتر سپاسگزار باشم

    الحمدلله رب عالمین.

    تو خدای هستی که قبل تولدم نسبت به من بخشنده بودی و تا یوم الدین هم بخشنده ای.

    الرحمن الرحیم.

    بخشندگی ات بینهایت است ،به اندازه ملکی و قدرتی که به سلیمان بخشیدی. به اندازه عمری که به نوح بخشیدی، به انداز گنجی که به قارون بخشیدی. به انداز عزتی که به پیامبر خاتم بخشیدی.

    تنها تو چنین وهابی ای خدای یگانه من.

    من به هر چیزی که نزد تو است فقیرم(آیه 25 سوره قصص)

    خدایا من به تو محتاجم.

    خدایا من ذره‌ای از وجود تو هستم.

    خدایا تو به‌ اندازه ذره‌ای از خردل میتوانی ببخشی یعنی تا چنین جزئیات میتوانی ببخشی.

    خدایا کمکم کن تا من ترا بهتر ببینم؛

    بهتربفهمم؛

    بهتر و راحتر انتخاب کنم.

    این رد پای روز 56از سفرنامه تحول زندگی من است.

    دوستان خوبم من عاشق تون هستم. من هر وقت ضعیف می‌شوم و روشنایی کوچه‌های محل ما کم می‌شود به شهر بهشت می آیم و در روشنای سایت قدم میزنم و چراغهایم را روشن می‌کنم.

    دستتون درد نکنه.

    چون هرکدام از شما چراغی در دست دارید و دلم را شاد می‌کند.

    مخصوصاً مریم خانم شایسته و استاد عزیزم من عاشق تون هستم.

    دلم می خواهد بیایم آمریکا شما را ببینم.

    دل من پروانه است رقص کنان با هدایت خداوند به آسمان بهشت می‌رود.

    در پناه خداوند آرام و سلامت وثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: