سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه شما مثل آنها عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
- به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه، کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
- منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
- من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
- ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
- اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
- هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
- کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
- وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
- خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
- به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده164MB31 دقیقه
- فایل صوتی live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده30MB31 دقیقه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
دقیقا همینطوره اگر همه ی ما دقت کنیم در گوشه و کنار زندگیمون همه افراد دنبال یه بحث یه موضوع هستند که در موردش صحبت کنن حتی همون افراد موفق ولی تفاوت اینجاست که موضوعات میان این دو جمعیت فرق میکنه اصولا و معمولا افراد موفق و جمع های موفق در مورد موضوعات خوب و کمک کننده ، در مورد ثروت موفقیت حس خوب صحبت میکنند بحث میکنند اما جمعیت غالب در مورد سیاست ها و حتی قدرت دادن به دیگران و شرک
من در دو گروه بودم و بنظرم خوب میفهمم تفاوتشون رو فقط هنوز نمیدونم که چطور بیانش کنم
یکی دو سال است که محتوای سایت استاد رو دنبال میکنم و گوش میدم و خیلی جالبه بدونید ک وقتی در گروه غالب قرار میگیرم کامل متوجه انژری پایین و حس بد میشم کامل حسش میکنم ک من واسه این گروه نیستم من جام اینجا نیست خیلی تلاش میکنم ک روی کانون توجه خودم کار کنم و کار هم کردم تو این مسیر کلی هم مسخره شدم با اینکه نتایج گرفتم حالا نتایجم خیلی مشهود نبوده ولی راضیم از خودم
نمیدونم طبیعیه یا نه ولی جوری شدم که واقعا خیلی نمیتونم با افراد صحبت کنم یکم ک باهاشون حرف میزنم میبینم کاملا مسیر رو دارن برعکس میرن
یه جایی استاد گفتن اون زمان که روی خودشون کار میکردن موفقیت رو در تمام جنبه های زندگی داشتن جز مالی دقیقا من حس میکنم همون نقطه هستم و از خدا میخوام نتایج بیشتر بشن که افراد باور پذیریشون نسبت به مسیری که من دارم میرم بیشتر بشه
در مورد گذشته و اشتباهات هم یه جایی اگر حس کنه عه اینجا من دارم مثل گذشته رفتار میکنم یا عه اینجا یه اتفاق بد تو گذشته واسه من افتاده ک الان نتیجه ی بدش نگاه تاکید میکنم نتیجه بدش رو الان دارم انجام میدم خوب نیست و باید متوجه بشه وگرنه گذشته خوبه ک ادم درس میگیره تجربه کسب میکنه پیشرفت میکنه بهتر میشه و حرکت میکنه من کاملا این جمله رو قبول دارم ک گذشته آدم روی آیندش تاثیر میذاره و آینده رو میسازه ولی بایددد خوب باشه بایدد آینده ی خوبی رو بسازه باید تاثیر خوبی رو بذاره یه جوری نگاه کنی به گذشته
یه جوری تحلیل کنی واسه خودت گذشته رو ک به نتیجه خوب برسی که آرامش داشته باشی ک بهتر شی موفق تر شی هدفمند تر شی