live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 11

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2278 روز

    بنام رب. سلام ووقت بخیر به استاد وخانم شایسته عزیزم. وسلام به دوستان عزیزم چه داخل ایران وچه خارج ایران. سپاسگزار خداوندی هستم که واقعا به تنهایئ کافیست. سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر این لایو زیباتون چقدر زیبا وبه موقع بود. من چند وقت تمام تمرکزم را گذاشتم روی کنترل ذهن وموفق هم بودم خدا را صد هزارمرتبه شکر عالی این حس آرامش با خدای درونت حرف زدن هدایتی که می کنه نشانهاش می بینم مثل همین امشب امروز صبح کاری داشتم عابر بانک حسی بهم گفت بعد ظهر برو بعد گفتم باشه همین ظهر برم زودتر انجام بدم رفتم ولی مشکل داشت نوشته بود دست تعمیر بعد گفتم باشه فردا ظهر میام چون همون نزدیکی همین بانکی هست که من کار داشتم بانک دیگه نمی شد شب سرکار بودم یک حسی گفت بعد کاربرو عابر بانک قبول کردم ورفتم البته مقداری فاصله داره تا محل کارم دیدم درست شده واقعا خدای درونم داره هدایتم می کنه سپاسگزاریش کردم خیلی حس قشنگی این چند وقته که تعهد دادم وقول دادم به خدای خودم که دراین راه باشم خیلی نشانه ها وهدایتها کرده آرامش دارم خیالم راحت امروز پیش خودم فکر می کردم که دیگه قضاوت نمی کنم خدا راشکر تمام فکرم شده کتابهای که از سایت خریدم فایلهای رایگان استاد حرفهای خوب توجه به زیبایئ فراوانی ثروت خدا راشکر خیلی راضیم حتی توی خواب فایل گوش میدم وصبح وقتی چشمهایم را باز می کنم انگار خداوند با نور خورشید که روی پنجره وپرده اتاقم انداخته لبخند می زنه وصبح بخیر میگه میگه بلند شو امروز یک روز دیگه ای که با هم شروع کنیم ومن سلام میدم به خدایم و سپاسگزاریش می کنم بلند میشم خدایا شکرت تمرکز روی خواسته ها حال آدم خوب می کنه شادی این زندگی وقتی با خدای درونت دوست باشی وباهاش حرف بزنی ترسی نداری کارهات خیلی قشنگ ردیف میشه آرامش داری واقعا عالی خداراشکر آرزوی بهترینها را دارم براتون عزیزان من??. دوستون دارم ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    نیره علی محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2021 روز

    سلام به همه عزیزان. از استاد سپاسگزارم به خاطر این فایل. من یکشنبه صبح با سردرد از خواب بیدار شدم، و از جایی که در حالت طبیعی انسان باید همواره سالم باشه، متوجه شدم که یه جایی کار ایراد داره. وقتی اتفاقات روز قبل رو به خاطر آوردم، فهمیدم از توجه ام به اخبار این مسئله پیش اومده.( البته جالب اینجاست که به محض اینکه منشا مشکل رو میفهمم، دردم خودش خود به خود خوب میشه)و صحبت های استاد باعث شد که دوباره آرامش بگیرم و یادم بیاد کار من فقط توجه به نکات مثبته. یاد خواب خوبی افتادم که هفته قبل با عضویتم توی سایت دیدم، که تعریف اش خالی از لطف نیست.

    یه روز آفتابی و زیبا بود. من پیاده قدم میزدم و دنبال یه آدرس میگشتم، که یه دفعه یه کوچه جلوی روم ظاهر شد. با خودم گفتم همین کوچه است این کوچه منو به مقصدم میرسونه، کوچه ای که حتی اسمش ام نمیدونستم. ایمان کامل داشتم که باید واردش بشم. وقتی خیابون رو رد کردم که وارد کوچه بشم ، تازه متوجه اسم کوچه شدم. یه لحظه وایسادم و خیره نگاه کردم. روی تابلوی آبی سفید نصب شده، نوشته بود ” عباسمنش”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    آرامش خدایی گفته:
    مدت عضویت: 2009 روز

    استاد عزیز سلام

    استاد گلم مثل همیشه عالی حرف زدید بخدای یکتادنیا ب عباسمنشهای زیادی نیازداره ک مردمو اگاه کنه بابا خودتون دارید زندگی و جامعتونو میسازید! میگید چطور؟؟با تفکر وباورتون !اگه بد فکر کنید بد میاد اگه خوب فکر کنید سیل خوبی وخوشی راه میفته.

    خودمن ادمی نیستم ک اهل بحثهای وقت گیر سیاسی یااتفاقات هروزه ک داره پشت سرهم پیش میاد باشم نه اینکه بی احساس باشم یا سر درنیارم نه،فقط میخوام این وقتارو با مثبت اندیشیو خیروصلح براهمدیگه پر کنم،ادمای زیادی اطرافم هستن ک تا میبینیشون فقط بحث میکنن منم ک فقط عادت ب لبخند دارم نه بحث بهم میگن عه تو چرا سردر نمیاری یا چرا تو این عالم نیستی؟؟

    از وقتی ک تونستم تو جامعه باشم خودمو از این بحثا دور میکردم ک هروز یکی مقصر بدونم چ ایرانی چ خارجی !

    فقط میدونستم نباید اتفاقات بدو ب سمت خودمون بکشیم بدون اینکه از قوانین کیهانی سردربیارم الان میفهمم حرف من یعنی فرکانس مثبت ب جهان ولی اون موقع چیزی بنام فرکانس نمیدونستم؛خداروشکر ک اینگونه فکروباور داشتم بدون شناختی از ان.

    درباره همین اتفاق اخیر درسته خیلی خانواده ها داغدار عزیزانشون شدن ولی گوشزد ودرس عبرتی بود برای جلوگیری از اتفاقات دیگر ک همیشه هوشیار باید بود. و از خود بپرسن این اشتباه چ چیزی ب انها اموخت؟میتوان از نتایج خوبی ک از اشتباهشان ب ان پی بردند سپاسگزاری کنند ک بهترین موهبته.

    همیشه مردمیو میبینم ک از اینده بیم دارنو میگن جنگ شد چ کنیم منم باخنده میگم شما حالتونو زندگی کنید ایندرم با فکر خوب بسازید چرا نمیخواید ب صلح فکر کنید!

    هروز میبینیم سیلو زلزله وهزاران اتفاق داره میفته بعدم ب راحتی میگن بلایای طبیعیه اخه بابا مگه خدای مهربون با ما دشمنه ک اذیتمون کنه این فکر وباور خودمونه ب بدختی و غم ک هروزه شاهدشیم.

    استاد خوبم خیلی خوب همرو قانع کردید ک هرکاری نتیجه باورمونه چ جنگ، چ صلح ،چ اختراع ،چ بهترین زندگی

    خدای یکتارو سپاسگزارم بخاطر تمام زیباییها وصلح وارامش همیشگی بین تمام مردم جهان ک انشاءالله در راه است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فهیمه طحان گفته:
    مدت عضویت: 2453 روز

    سلام به استاد روشن فکرمون…واقعا دلمون برای شما و این نوع فایل ها ونکات طلاییتون تنگ شده بود..لطفا بیشتر فایل بزارید ممنونم.

    سلام خدمت دوستان عزیزم دوستان بیاین ماهم با روشن فکری هم مسیرمون رو روشن کنیم وهم هموار وبه دنبال گمراهی وتاریکی نباشیم..انشاالله در کنار هم به شادی وثروت وسلامتی وآرامش وخوشبختی بی نهایت برسیم.

    در رابطه با این فایل من حرف زیاد دارم ولی خلاصه میگم که اصل حرفم یادم نره وواضح تر باشه.

    من از زمانی که به این آگاهی رسیدم که همه چیو خودم دارم خلق میکنم وبه آرامش عمیق قلبی رسیدم خیلیاز خودم راضی هستم واز خدای خودم سپاسگزارم که منو به این حد از آگاهی رسوند…الاهی شکر

    آرامش خاصی دارم..

    نسبت به همه اتفاقات به ظاهر تلخ دید مثبتی دارم وجنبه مثبت اون اتفاق رو تو ذهنم مرور میکنم..

    همیشه به هرچی نگاه میکنم لبخند میزنم وشکر میکنم..

    نسبت به رفتار اطرافیانم واکنش گرا نیستم وبا دید خوب بررسی میکنم

    کلا زندگیم خیلی هموار تر شده

    و روشن تر وعاشقانه تر

    وسالم تر وشادتر

    و ثروتمند تر وعالی تر

    والبته والبته آروم تر خیلی آرامش عجیبی دارم که واقعا نمیتونم توصیف کنم..

    آرامشی خالص وناب وبدون دلهره ونا امنی.

    میخوام یه داستانی بگم براتون که واقعیته وخودم بارها بارها تحلیلش کردم و این اتفاق زمانی افتاد که من قوانین رو درک کردم و در زندگیم ازش استفاده میکردم ومیکنم..

    دوماه پیش تو شهر ما تصادفی شد که پنج تا پسر جوون باهم تویک ماشین فوت کردند

    این اتفاق مثل بمب صدا کرد تو شهر

    همه در موردش حرف میزدن و قضاوت میکردند…

    مایه اقوامی داریم که تو اون هفته اومد خونمون ودر این رابطه شروع کرد به صحبت کردن وگفت وای چقد سخته..

    امروز عصر تشییع جنازه پنج پسر جوون تو شهر انجام میشه چقدر دردناکه

    چقدر مادراشون ناراحتن وووخلاصه توجه میکرد به این اتفاق.

    من یک‌لحظه با خودم گفتم نگو این حرفارو عزیزم با گفتن این حرفها وفکر کردن دربارش برای خودت اتفاق تلخ به وجود میاری..باخودم میگفتم ها توذهن خودم..

    این اقواممون آدمیه که حرف کسیو قبول نداره وبه قول استاد اگر کسی خودش نخواد تغییر کنه نمیشه به زور تغییرش بدی.

    خلاصه یک هفته بعد خبر دادن که پسر همین اقواممون چون شوفر اتوبوس بوده به دلیل یک بی احتیاطی فوت میکنه..

    خداشاهده وقتی این خبر رو شنیدم خیلی ناراحت شدم وواقعا ایمانم به این قانون بدون تغییر بیشتر شد..وسعی کردم احساساتم رو کنترل کنم.

    وجالبش اینجاست که وقتی خبر دار شدم رفتم همون موقع خونشون برای عرض تسلیت و نشستم وشروع کردم به قرآن خوندن..در همون حین قرآن خوندن بودم که یهو همین خانوم قوممون جیغ کشید که دلم به حال جوونای مردم سوخت وخودم عزادار شدم.

    یعنی عزیزان وقتی این جمله رو‌گفت یعنی من واقعا فقط چند لحظه هیچی دیگه نشنیدم وفقط به این قوانین بدون شک،بدون تغییر، فکر کردم و بازهم آگاهی هام خالص تر شد.

    و البته بگم که پسرش هم در گیر این حادثه تصادف شده بودوتحت تاثیر قرار گرفته بود که این اتفاق برای خودش افتاد وفوت کرد..خدا رحمتش کنه وجایگاهش بهشت باشه.

    خدا عزیزان همه رو رحمت کنه..

    یعنی دوستان فقط میخوام بگم این قوانین بدون تغییره وزره ای نباید بهش شک کرد.

    وقتی اتفاق تلخی میوفته نباید از دید بد بهش نگاه کنیم وبگیم وای خواست خدا بوده وحتما برای ما وامسال ما هم پیش میاد…وما هیچ کنترلی براش نداریم وهمه چیزش به دست خداست وما هم ناچاریم و کنترلی برش نداریم…نه به خدا نه….کنترل همه چی دست خودمونه کنترل همه چی.

    خدای عزیز وبلند مرتبه کل جهان رو مسخر ما کرده…فقط باید بهش ایمان بیاریم ویقین داشته باشیم..

    احساساتمون رو کنترل کنیم واکنش گرا نباشیم

    در هر کاری به یک نکته هر چندجزیی مثبت توجه کنیم.

    تا به آرامش عمیق برسیم وخدای خودمون رو بیشتر بشناسیم و قوانینش رو درک کنیم…

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    خدا حافظ وحامی وپشتیبان همه ماست..

    یاعلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    اکبر محمدیاری گفته:
    مدت عضویت: 2851 روز

    شب بخیر من تاز لایو دیدم واقعا شما فوق العاده هستید دوستتان دارم و لباسهای قشنگی پوشیده بودید و این فایل از بس عالی بود که دارم ام پی تریشو دانلود می کنم که بارها گوش کنم و خدا را شکر تو چند تا اطفاق اخر که توایران پیش آمد من به آگاهی های خیلی خوبی از قوانین برسم و از همه جالب تر قضاوت نکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    حمید میهن گفته:
    مدت عضویت: 3986 روز

    با سلام حضور استاد گرامی

    یک سوال از حضورتان داشتم آیا ما می توانیم از مطالبی که در محصولات شما فرامی گیریم در جلساتی که با دوستان یا همکارانمان داریم استفاده کرده و آنها را برای بقیه بیان کرده و توضیح دهیم و شما رضایت دارید؟ درصورت امکان گروه تحقیقاتی عباس منش پاسخ مرا ارائه نمایند و درصورت عدم پاسخ و سکوت فرض را بر رضایت شما می گذارم. ممنون از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    عادله گفته:
    مدت عضویت: 2460 روز

    سلام استاد خوبم

    واقعا بیشترین تاثیر این آگاهی های خوب رو میشه توی لحظات خاص مثل این روزها متوجه شد.

    میدونید شبیه این میمونه که شما یک ترم رفتی دانشگاه اخر ترم باید امتحان بدی از درس هایی که گرفتی.اتفاقات این روزها حکم امتحان رو داشت برای ما.

    الان وقت این بود که بفهمیم چقدر واقعا رو خودمون کار کردیم و میتونیم آموزه هامون و عملی کنیم.

    من اگر آدم چند سال قبلم بودم نمیدونم چه روزهایی رو تجربه میکردم.نمیگم اصلا حالم بد نشد،ولی اگر بخوام به خودم نمره بدم میگم ۱۵ شدم،اگر ۳سال پیش بود شاید ۵هم با ارفاق میشدم.

    چون اتفاقات پشت هم بود.

    من توی ۱۲ قدم حرفهای شما رو در مورد سال ۸۸ شنیدم و این روزها فقط با اون حرفها خودمو آروم کردم.شما رو کرده بودم الگوی زنده خودم و هر لحظه که نجواهای ذهنی میومد سراغم سریع شما رو به رخشون میکشیدم که برن و برنگردن.

    میدیدم و میشنیدم ولی تمام تلاشمو کردم که نزارم حسم بد بشه.هرازگاهی از کنترلم خارج میشد ولی زور من خیلی بیشتر از حس بدم بود و عوضش میکردم.

    خیلی برام قوت قلب هستین.

    من این روزها بیشترین مقاومتم در مورد دنبال نکردن اتفاقات بود و اینکه جواب دیگران و باید میدادم که در جریان نیستم.یا تمایلی به شنیدن ندارم.

    ترجیح دادم آدم پرتی باشم تا اینکه شبیه دیگران باشم.

    اینم بگم سعی کردم توی این اتفافات نقطه عطف پیدا کنم و خداروشکر کنم.مثل این خدارو شکر که هواپیما جایی سقوط کرد که مسکونی نبود و گفتم خدا بیامرزه خلبان و که تو اون وضعیت همچین تصمیمی گرفت و جایی سقوط کرد که به مردم دیگه اسیبی نرسه.

    چقدر زیبا حرف میزنید و آرامش میدین با حرفهاتون.

    بدون گارد حرف زدنتون کاملا نشون میده که با خودتون در صلحید.

    دارم از شما یاد میگیرم که فقط حرفهای به درد بخور بزنم یا اینکه اصلا حرف نزنم.

    مختصر و مفید و تاثیر گذار.

    تعداد ۱۶۰۰ نفر خیلی زیادن توی لایو،در صورتیکه خیلی ها لایو میزارن به زور ۱۰۰ نفر میان.

    خیلیه که ۴۰ دقیقه بین ۱۰۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر تو لایو باشن.

    اونم با اطلاع رسانی تو لحظه.

    استاد واقعا لایق هستین.زندگی شما خیلی خوب خدارو برای من جلوه داد.

    همه این روزهارو به چشم امتحان ببینیم و سعی کنیم که نمره قبولی بگیریم.

    راستی استاد خیلی بامزه میخندین وقتی از ته دل میخندین.?

    ممنون از بودنتون.

    ممنون از خدا که شما رو تو مسیر زندگیم قرار داد و شما یکی از بهترین هدیه های خدا برای من هستین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  8. -
    آلاء گفته:
    مدت عضویت: 3507 روز

    سلام استاد عزیزم

    مرسی که فایلو توی سایت گذاشتین چون من نتونستم لایو رو ببینم اینترنت نداشتم ،واقعا حسم خیلی خوب شد با شنیدن حرفاتون و سپاسگزارم ازتون ،خداروشکر میکنم از اینکه توی این مسیر هستم ،و خداروشکر که شما هستین ،ممنون بابت آگاهیهایی که به ما میدین و زندگیمون رو بهتر میتونیم بسازیم ??????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 2521 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستای هم فرکانسم

    توی این جریاناتی که اخیرا رخ داده کلی سعی کردم که اصلا چیزی نشنوم، نخونم، نبینم، بحث نکنم، دهنمو ببندم، واکنش نشون ندم و نتیجه این کارم شده این که روزامو طوری سپری میکنم که میگم بابا این چیزایی که بقیه میگن چه اثری تو زندگیم داره؟!!!!!!!!!!

    منی که خودم با تغییر باورام دارم زندگیمو میسازم و هی میگم که سیستم جهان چقدررررررررررر دقیقه.

    خداااااااای من این روزا با کانون توجه م که آگاهانه کنترلشون میکنم و سعی میکنم افکارم رو جهت بدم و باگامو پیدا کنم چقدر خواسته هام راحت داره براورده میشه.

    تو این مسیر ترمزایی هم دارم که با کمک مقاله ها و راهکارهای داخل سایت که مریم خانم گل تهیه شون کرده خیلی هاشو دارم متوجه میشم.

    خلاصه تو این مدت من با بی توجهی نسبت به این مسائل اخیر، و شرکت نکردن توی بحثا و یک جاهم بی ارزش دونستن اینکه چی چیه و کی کیه و برام اصلا مهم نیست؛ یکی از صمیمی ترین دوستام رفتارش باهام کلاااااااااااا تغییر کرد.

    چیزی که اصلا فکرشو نمیکردم و اون روز هم بهم گفت که دیگه من باهات دوستی مو قطع میکنم. وقتی این حرفو شنیدم کلیییییییی جا خوردم و خندیدم و گفتم خدای من دوستی منو این روی چی بناست!!! اگه میخواد بیس رابطه مون اینا باشه بهتر که زودتر تموم شه. بگم که خیلی وقته با این دوستم سر مسائلی مثل اراده و عزت نفس باهم مشکل داشتیم و بهش هم چیزی نمیگفتم و هر چی هم میگفتم تاثیری نداشت؛ هی آرزو داشتم که رابطه ش باهام کمتر بشه.

    ولی امروز این دوستم حرفی که زده بود رو توی رفتارش بهم نشون داد و وقتی این برخورد رو دیدم کلی ناراحت شدم. چون دوستش هم دارم. و دختر خیییییییلی نازیه. طوری که برا امتحانم نمیتونستم درس بخونم. و همش فکرمو مشغول کرده بود. به یاد مطالب مقاله هایی که خانم شایسته نوشته بودند می افتادم و از روندی که استاد توی جلسه اول قدم اول گفته بودند استفاده کردم و همه رو انجام دادم و به زیاد بودن دوستای عالی تر، شاد تر، پرانرژی تر و توحیدی تر فکر کردم و این که قراره اونا وارد زندگیم بشن؛ ذهنم کلا آروم شد. و مثل بنز درسمو خوندم و آخر فصل هم که رسیدم گروه دیگه ای از دوستام اومدن پیشمو گفتن پاشو بریم برف بازی :))))))

    الان هم که توضیحات این لایو رو دیدم ( هر چه اختلاف فرکانسی شما با جامعه‌ات بیشتر شود‌، فاصله فیزیکی شما نیز بیشتر می‌شود تا آنجا که جهان شما را از آن جامعه جدا و به مکان فیزیکی‌ای هدایت می‌کند که‌، متناسب با فرکانس‌های شماست. این وعده‌ی بدون تغییر الهی است که می‌گوید: زمینِ من پهناور و نعمت‌هایم پایان ناپذیرند.) خییییییییییلی خوشحال تر شدم و مطمئنم که راهم درسته. و دوستای خفن تری قراره بیان توی زندگیم.

    برا خودم مینویسم که بعدا یادآوری بشه:

    چیزایی که این روزا دارم میبینم نتیجه کنترل ورودی هامه:

    سپاسگزاری عمیق به خاطر حتی به ظاهر چیزای کوچولو

    تلگرام تعطیل

    تلویزیون چی هس؟

    اینستا تو هواس

    بحثای خانواده رو خودم یه جوری میبرم به یه سمتی که فقط خودم میدونم چکار کردمو چقدر ذوق میکنمو خوشحالم از اینکه میزارم درباره چیزای دیگه باهام صحبت کنن مامان و بابای خوشگلم و بقیه عسلی های من :)

    بحثا و نظرات استاد هم توی کلاس اگه مطرح بشه اولین نفری که از کلاس میره بیرون و اصلا تو باغ نیست؛ منم.

    نتایجی که این روزا گرفتم:

    حس خیلی خوبم

    در لحظه بودنم

    آرامش داشتنم

    افزایش درامدم

    خبرای خیییییییییییلی خوووووووووب در مورد دوستام. از همه رنگش.

    پیشنهادات کاری خفن از طرف استادامون که قبولشون نمیکنم چون کارا و ایده های خودم موندهههههههه

    کم درس خوندن و نمره بالا گرفتن

    همزمانی دیدار منو اساتید هر جایی از دانشگاه و برخوردای دلخواهم با منی که همیشه سر کلاسا و جلسه امتحانای 8 صبح دیر میرسم ؛)))))) کلا یکی از تمرینای ستاره قطبیم اینه که اگه سر جلسه دیر رسیدم رفتار استادم اینطوری باشه که همییییییشه خفن تر از اونی که میخوامم میشه :))))) در حالیکه اگه بچه های دیگه 2 دقیقه دیر برسن ترجیح میدن برن تو زمین.

    خواستگار. خواستگارای تووووووووپ :)))))))) واااااااااااای واااااااااااای. اصلا دیگه دارم دیونه میشم. همزمانی دیده بودم دیگه نه در این حد خدا! اون یکی نرفته این یکی میاد. اون یکی نرفته این یکی میاد. اون یکی نرفته این یکی میاد. ان تا تا الان جواب کردم. این موردا یه جورررررررررری پیداشون میشه که کل مردم دنیا بخوان این کارو بکنن تصورشم غیر ممکنه. اینجور جاهاس که میگم جاست یو جاست یو :))))))))

    اهوووم جا داره که از خانم شایسته عزیز به خاطر مقاله های نااااااااااب که با قلم رسا و ساده و دلنشینشون برا ما نوشتن و روی سایت گذاشتن بینهایت تشکر کنم. خییییییییییلی این روزا که اول راهم کمکم میکنن. ممنوووووووونمممممم :)

    در پناهش شاد و خوشبخت :)(:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 65 رای: