live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 29
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/01/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-28 05:06:452024-09-28 05:41:29live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهندهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
پله 56 سفر تحول زندگیم
به نام خدایی که هرلحظه مراقب وهدایتگرم هست
سلام
اگر ما نسبت به کسی یا چیزی مقاومتی نداشته باشیم همه چیز وهمه کس با ما دوست خواهند بود و مارا اذیت نمیکنن.
توجه ام رو بزارم روی خواسته هام وروی نکات مثبت خودم وشرابطم واطرافیانم و محیطم وتحسین کردنشون
منم که تمام اتفاقات وشرایط زندگیم رو خلق میکنم من کنترل 100% رو زندگیم دارم فقط باید ذهنم رو هم جهت با خواسته هام کنم.
منم مسئول خوشبختی وبدبختی خودم
هیچ کسی وهیچ قانون وعامل بیرونی نمیتونه کوچک ترین تاثیرمنفی تو زندگیم داشته باشه چون منم که خلق میکنم چون تنها خداوند قدرتمنده وخدا قدرتش رو به خودم داده که خلق کنم .
اگه خواسته ای در دلم هست یعنی برام فراهم شده فقط باید مجراهای ورودش رو بازکنم چون من لایق ترین فرد ومرتبط ترین فرد برای دریافت این خواسته هستم وفقط باید باخواسته ام هم فرکانس بشم وخیلی ساده وراحت داشته باشم
خدایاشکرت بابت قوانین ثابت وبدون تغییرت.
خدایاشکرت بابت درک این آگاهیها
سپاسگزارم سپاسگزارم
خدایا ممنون که هرلحظه حامیم ومراقبم هستی
دوست میدارم خودم را
سلام به رهروان راه حقیقت
روزشمار تحول زندگی من روز پنجاه و شش
استاد عزیزم من از اول زندگیم زیاد تو بحثهای کلی جامعه نبودم چون اهل اخبار و این چیزها نبودم تا قبل ازدواجمم که اصلا تو خط غیبت کردن یا راجب کسی خونواده ای حرف نزدن نبودم و خیلی ادم بی شیله پیله ای بودم ولی خوب بعدازدواج و قرار گرفتن در شرایط متفاوت وروحیه ی ضعیفم منو وارد گردابهای منفی کرد ولی بازم از وقتی مبحث کانون توجه رو میدونم خیلی بیشتر سعی کردم از این مباحث و حواشی دور باشم و حتی خیلی سعی کردم از اطرافیانم فاصله بگیرم گرچه همسرم تازگیها سر این گوشه نشینی خیلی اذیت میکنه و همش تاکید میکنه که من شب وروز باید با خونواده ش باشم ولی بازم سعیمو میکنم تمرکزم رو حفظ کنم و خواهرم که خیلی این قوانین رو قشنگ دنبال میکنه باوجودیکه خیلی سنش از من کمتره اما عین یه معلم هربار بهم گوشزد میده نری بشینی پای غیبت ،بشین فایلوش بده و از این حرفها
ولی من از اونجایی که خیلی ریز بین و افراطی هستم عین یه مته که در عمق خیلی پایینی فرو رفته زمان میبره تا کاملا مته ی ذهن و زندگیمو از این سوراخ منفی دربیارم و در هوای ازاد رها بشم ولی بازم میگم قابل مقایسه با گذشته نیستم به لطف فایلهای شما و الان اصلا به مباحثی مثل کرونا و اینا که خوراک اطرافیانمه نه توجه میکنم نه گوش میدم ته کاری به اخبار و این چیزها دارم فقط و فقط تمرکزم روی زندگی خودمه و خیلی تلاش میکنم این جمله ی شما رو در زندگیم اجرا کنم که میگید اگر درونمون مقاومت نباشه رها باشیم همه دوستمون دارن همه جهان در راه رسیدن ما به ارامشه ان شاءالله
خیلی دوستتون دارم
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته بزرگوار و همه بچه های سایت
کامنت روز 56 ام سفرنامه تحول درون رو درحال نوشتن هستم.باورکنید تک تک این فایلها داره تو ذهنم جای خودشو پیدا میکنه و در زمان مناسب عمل میکنه.انگار که با هر فایل یه اجر روی اجر دیگه گذاشته میشه.مثلا اینکه در یکی از فایلهای قبلی استاد گفتن نجواها و گفتگوهای ذهنیتون رو کنترل کنید.من کاملا دارم سعی میکنم که نگهبانی این موضوع رو بدم.به محض اینکه ببینم نجواها داره منحرف میشه با هر ترفندی بلدم ذهنمو کنترل میکنم(من از دوران دبیرستان تا الان که حدود 15 سال میگذره، کلا مهارت مخ زنی عالی داشتم.باید از همه اون مهارت ها برای زدن مخ خودم استفاده کنم و بتونم ذهنم رو اونطور که دوست دارم پرورش بدم😎).و این کم کم از یه تمرین خوداگاه تبدیل میشه به یه تمرین ناخوداگاه.و هربار یکم راحت تر میشه این کار.
چیزی که ازین فایل باید در ذهنم حک بشه اینه که “اگه مثل بقیه مردم فکر کنی مثل اونا هم نتیجه میگیری”.
در خانه اگر کس هست یک حرف بس است.من اگه مرد عمل باشم همین جمله رو عمل کنم.نیاز نیست شش تا محصول بخرم تا ببینم قوانین چی هست.اگه مثل بقیه مردم فکر کنم مثل اونا هم نتیجه میگیرم.چرا؟؟؟
چون دو دوتا چهارتا.
چرا باید انتظار داشته باشم مثل بقیه مردم فکر کنم ولی نتیجه ی دیگه ای بگیرم؟حتی اگه اینجا عضو سایت باشم و حتی هر روز چندتا فایل هم ببینم.قطعا در این حالت هم تاثیر خوبی میپذیرم ازین فایل ها و ورودی هام بهتر میشه تا اینکه یه سری حرف الکی رو بشنوم.ولی تا زمانی که کاملا جدی قدم به قدم روی خودم کارنکنم و این حرفا روعملی نکنم نباید منتظر نتیجه خیلی خاصی باشم.
بعد از حدود 16 روز یه مشتری خارجی در حوزه کاریم درخواست سمپل داده.یکی دوشب پیش واقعا در کامنتهای روزشمار تحول ارزو کردم که خدایا امیدوارم نشونه ها رو در حوزه مالی ببینم.این قطعا یک نشونه عالی هست.چرا الان اینو اینجا گفتم؟چون استاد گفتن درمورد نقاط مثبت حرف بزنید، تحسین کنید تمرکز کنید روش.من معطل نکردم و همین الان عمل کردم.من تا اونجایی که بتونم. سعی میکنم حرفایی که میشنوم رو بهش عمل کنم.جوری عمل کنم که محصولات مجبور باشن در دسترسم قرار بگیرن.محصولات استاد دوست داشته باشن من ازشون استفاده کنم.چون اونا میگن که این شخص لیاقت استفاده از مارو داره.این شخص در فایلهای رایگان که شاید خیلیا زیاد اونو جدی نگیرن داره سعی میکنه جز به جز عمل کنه.هیچ عجله ای ندارم که وارد محصولات بشم.گرچه الان در شرایطی مالی نیستم که بتونم اونا رو تهیه کنم.ولی این خواسته رو دارم که زمانی وارد محصولات بشم که یه سلاح اماده به شلیک باشم.یه اسب زین شده.یه پرنده که اماده پروازه.یه شیر که اماده شکار طعمشه.یک بازیکن که اماده زدن گله.
من نمیدونم این اولین مشتری که درخواست سمپل کرده، بعد از سمپل درخواست خرید میکنه و بعدش خرید بالاتر یا نه.و مشتری های دیگه.
ولی چیزی که میدونم اینه که قطعا یه نشونه مثبته.من از کامنت روز چهلم نوشتم که یک پروژه در حوزه تجارت الکترونیک رو امشب دارم شروع میکنم.بعد از 16 تلاش مستمر فعلا یک مشتری درخواست سمپل داده.تا به لطف الله رزاق و وهاب ببینم در ادامه مسیر چه اتفاقا جالب و معجزه اسایی در مسیر کاریم خواهد افتاد.
استاد هدیه من به شما این باشه که یه روزی از نزدیک میبینمتون و بوسه بارونتون میکنم.روزی که شما هم مشتاق دیدن من باشید.و از نتایجم برای شما خواهم گفت و حتما دوست دارم گریه های شمارو ببینم.
خدانگهدار همگی
الهی شکر،بعد از سه ماه به صورت دائم و تمرکزی کار کردن روی خودم واقعا نمی دونم چی بگم این فایل سال پیش روی سایت آمده و مال زمانی که من دقیقا جز همون اندیشه تبار جامعه بودم خوب اینم یک درس بزرگ دیگه از استاد ،قضاوت نکردن دیگران،خودت را جای اون طرف مقابل بزار سعی کن از یک زاویه دیگه هم نگاه کنی ،اینا امروز برای ما مثال و توضیح هستش ولی باید به زیبایی جز ئ از وجودم بشه،آقا هر طور که دوست داری می تونی باشی این نعمت اختیار که خداوند به ما داده ولی آیا انتخاب من با چیزی که قراره یا دوست دارم بهش برسم هم سو وهم جهت هست ،الان یک ساله هنوز خیلی ها به اون داستان توجه کردند به هر طریقی ولی نتیجه چی شده ؟ آیا این توجه حاصلش آرامش بوده باعث شده کسی رو تنبیه کنند ؟ پولی به حساب اونای که داد زدند و گلوی خودشون راجر دادند واریز شد؟ نتیجه حاصل شد؟ پس برد با کسایی مثل استاد بوده که از این داستان درس قانون مندی جهان هستی رو گرفتند و اون کسانی که سعی کردند به خودشون سخت نگیرند و از اون جمع فکری غالب جامعه دور شدند؟ آقا در کل این حرف زدن ها در مورد اتفاقات چه تو ده باشی بخوای در مورد موردن گاو مش حسن حرف بزنی 🐄چه تو شهرستان باشی و درمورد رقصیدن دختر نماینده حرف بزنی💃ویا مثل خیلی از ما جایگاهد بالا باشه و بخوای در مورد سیاست کلی جهان اظهار نظر کنی 🗺مال آدمهای بی هدف، الاف، وناامید غافل از قوانین جهان هستی هستش ،من که خودم دلم لک زده بر تو دفتر وانت تلفنی همسایه بشینم و یه دل سیر شبکه خبر ببینم و کلی راه کار سیاسی و پیش بینی اقتصادی بکنم ولی متاسفانه قوانین عباس منشی بد جوری دست وپا م رو بسته 😉بگذریم دیروز دوباره یه بار تسمه و هرزگرد برای مغازه خریدیم اونم چکی یعنی کاردم میزد ی خونم در نمی یومد از یه طرف شب تا صبح تو سایت و کامنت و آموزشهای استاد میگم این شغل این مغازه و این درآمد خوب نیست!! بعد صبح می رم سر کار یه عالمه کار میگیرم بعد مثل دیروز جنس های مورد نیاز شب عید مغازه رو جور می کنم !!! واقعا من یکی هنوز تو کارای عجیب خودم موندم البته اگه تو جیه نباشه قصد ندارم یقیه خودم رو بگیریم،و خود آزاری کنم ولی واقعا بی هیچ ترسی اینا را برای خدای خودم می نویسم تا کمکم بشه من دیگه از ماکس زدن و ادای آدمهای قانونمند رو در آوردن خستم ولی هنوز حرفام با اعمال یکی نیست ،و بی شک این مقدار درک از قوانین اگه ثابت قدم باشم کمکم می کنه ،تازگی این فکر اومده توی ذهنم که نمی دونم چقدر درسته که می گه تو که زیرساختاش رو دار ی از همین جای که هستی با همین چیز های که داری باور ات رو درست کن و شروع به رشد کن! و یکی دیگه تو ذهنم میگه بسه چهار ساله همین ها رو میگی به فکر مهاجرت تغییر و توکل به خدا باش ،خدا جون این بنده عزیز این مخلوق بزرگوارد این روح الله لایق رو هدایت کن به سمت سعادت بیشتر ،استاد جانم خدا قوت،خانم شایسته سپاس گذارم،
به نام خداوند یکتا
سلام
شرایط حساس کنونی همیشه بوده و هست چه در سطح جامعه و کشور چه در سطح زندگی شخصی خودمون
امروز داشتم فکر میکردم که 10 ماه از سال 99 گذشت با همه تضادهایی که برای من داشت همه رو مرور کردم تو ذهنم و دنبال این بودم که هر کدوم برای من چه دستاورد و درسی به همراه داشته و دیدم چقدر ظرف وجودی من بزرگ شده که این تضادها که میتونست هر کسی رو زمین گیر کنه رو تونستم به بهترین شکل ممکن مدیریت کنم و مسائل رو حل کنم
یاد گرفتم نگاه دیگه ای به مسائل داشته باشم و با این نگاه زیبایی ها رو ببینم و در نتیجه بهترین نتایج رو به دست بیارم
شاید اگر قبل از به دست اوردن این آگاهی ها بود کلی گله وشکایت میکردم از شرایط به وجود اومده و حسرت روزها و انرژی رو میخوردم که پای حل مسائل کردم ولی الان به قول استاد متفاوت از بقیه به این قضایا نگاه میکنم و متفاوت عمل میکنم در نتیجه باور دارم که متفاوت هم نتیجه میگیرم
از هر بحث و گفتگو راجب اتفاقات بد خودداری میکنم و همه تلاشم اینه که فقط راجبه مسائل و اتفاقات خوب با دیگران صحبت کنم چون باور دارم با این کار فقط اتفاقات خوب و عالی رو جذب میکنم
خودم رو در معرض جریان افکار منفی دیگران قرار نمیدم و اجازه نمیدم دیگران افکار اشتباه و ترس هاشون رو به من القا کنند من خودم جریانی از افکار و اتفاقات عالی ایجاد میکنم و بصورت ناخودآگاه کسانی که با من هم مدار هستند با این جریان همراه میشوند
همه ما صحبت کردن راجبه حواشی رو دوست داریم و انرژی زیادی روش میزاریم اما من تلاشم این است که فقط به اصل جهان که خدای یکتا هست توجه کنم و باور دارم که عاشق این است که من موفق و موفق تر شوم
هر روز و شب به خودم یادآور میشوم که هانیه تو با رب العالمین عهد بستی که بهترین خودت باشی و از این فرصتها و نعمتهایی که خدا در اختیارم قرار داده است بهترین استفاده را میکنم
وقتی موضوعی من رو ناراحت میکنه چون به هرحال انسان هستم و دارای عواطف انسانی باید بتونم ذهنم رو در مورد اون موضوع آروم کنم و برای اون واقعه توضیح پیدا کنم و خودم رو در اون شرایط قرار بدم تا ببینم من اگر بودم چه کاری یا رفتاری از خودم نشون میدادم
من چندین سال پیش اشتباه بزرگی کردم که باعث شد همه چی رو از صفر شروع کنم اولین کار این بود که انگشت اتهام رو از سمت دیگرن بردارم و خودم رو مسئول بدونم
دوباره از اول شروع کردم از صفر و الان خدارو هزاران بار شکر در جایگاه خوبی هستم
همیشه قضاوتها و پیش داوری های دیگران اذیتم میکرد که به من میگفتند چرا اینکار رو کردی
موضوع مهم اینه که اونها جای من نبودند شاید اشتباهی به مراتب بدتر از من میکردند
ولی الان اصلا نظر دیگرن برام اهمیت نداره اونچه که مهمه خودم هستم و بسیار از عملکرد خودم بعد اون اشتباه راضی هستم و برای بهتر بودن تلاش میکنم
استاد مثل همیشه از شما سپاسگذارم و همینطور مریم بانو بابت همه زحمتهایی که میکشید
در پناه خدا
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار
روز پنجاه وششم سفر نامه
توی بورس یک قانون هست که فکر میکنم از وارن بافت باشه اینکه وقتی همه دارند میفروشند تو بخر و وقتی همه دارند میخرند تو بفروش .
شاید این قانون همین رو توضیح میده اینکه اکثرا وقتی بر خلاف آنچه اغلب جامعه درگیرش هستند رفتار کنی به سود میرسی نه ضرر.
وقتی همه دارند از ضررهای کرونامیگن تو به خوبیها ش فکر کن
وقتی همه دارند از گرونی میگن تو به نکات مثبتش فکر کن
وقتی همه دارند از بدی مملکت میگن تو به خوبیها ش فکر کن .
اینجوری احساست رو بد نکردی و قانون میگه احساس خوب =اتفاقات خوب
البته که سخته اینطوری فکر کردن و اینطوری ذهن رو کنترل کردن اما به قول قرآن مومنان کسانی هستند که ایمان به غیب دارند و یکی از نشانه های ایمان به غیب همین کنترل ذهن در شرایط حساس کنونی هست که باعث میشه همون غیب برامون اتفاقات خوب رو رقم بزنه ،فرکانسمون تغییر کنه و به مدارهای بالاتر و عالیتر هدایت شویم.همه چیز کنترل ذهن هست و هر چه بیشتر کار کنیم حرفه ای تر میشیم و بهتر میتونیم ساعات و لحظات بیشتری توی احساس خوب بمونیم
شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت
به نام خدای مهربان.
سلام .
وقت خدمت همگی.
لایو با استاد عباس منش(شماره 7)
فایل روز 56 روزشمار تحول زندگی من.
وایی خدای من؛ چه کُلای خوشگلی؛ روش هم نوشته: tasvirkhani.com (آدرس سایت توحیدیمون)
چه برقی میزنه اون سنگ و همه چی . همه چی اینجا برق میزنه و این حاصل فرکانس استاد و نگا ه زیبای مریم خانوم و تلاش های اوشون.
تصویر استادمون هم در حال ضبط فیلم افتاده توی آینه.
چه پیراهن خوش رنگ زیبایی.
“شرایط حساس کنونی” واقعاً جالبه. در این زمانه ی مُد و مُد بازی تنها چیزی که برای درصد بیشتر افراد از مُد نمیاُفته همین دیالوگ ِ ( شرایطِ حساسِ کنونی) هِه.
ما بایدبدونیم که این شرایط حساس کنونی رُ قراره همیشه دداشته باشیم؛لذلا این ماییم که باید ذهنمون رُ گکنترل کنیم.
اگر مثل بقیه ی مردم ( درصد زیادی از جاممعه) فکر کنیم ، مثل بقیه هم نتیجه می گیریم.
وایی خدای من؛ چه کُنترل ذهنی می خوتد که در اون شرایط 88 سمینار برگزار کُنی.آخه این پاداشها پیزی نیست در مقابل اون کنترل ذهن.
اگر من هم بخوام مثل بقیه ی مردم فکر کنم چیزی بیش از انها خلق نمی کنم.
در هنگام توجه به موضوعات نا دلخواه اصلا مهم نیست که چه قدر دلایل منطقی داشته باشی که به این موضوعات توجه کُنی؛ در هر صورت اگر با هر دلیلی توجه میکُنی داری با دست خودت وارد زندگیت می کُنیش.
اگر ما بریم توی فضای مقاومت کردن و در گیر شدن اگر داریم در گیر میشیم و جدل می کنیم ؛ داریم به زندگیمون دعوتشون می کنیم. همینطور اگه به نکات مثبت هر کجا توجه کنیم و آگاهانه به “شرایط حساس کنونی ” توجه نکنیم به طور طبیعی به جایی هدایت می شویم که زیبایی های بیشتری هدایت می شویم .
وایی خدای من؛ من چه قدر از بعضی از بچه های همین سایت هم جلو هستم؛ تقریبا 95 درصد فایل ها و 10 درصد محصولات رُ دیدم اما حتی یک درصد هم یادم نیست که با صحبتهای استاد وقاومت داشته باشم و عصبانی شَم.
خدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
وایی خدای من؛ چه نُکته ای:
ما در مورد چیزهایی ( باور ها و تجاربی )که خیلی بیشتر بهشون ایمان دریم کمتر سعی می کنیم که به دیگران ثابتشون کنیم یا بفهمونیمشون؛ چون مطمئن هستیم که خودش با تکامل به این نتیجه میرسه که ما درست می گفتیم.
ما تواناییِ این رُ داریم که به افکارمون کاری کنیم که اتفاقات خوب همیشگیی باشند.
وایی خدایه کن من م قبول دارم و درکش کردم که امکان انتخاب بهترین کتابی که تا حالا خوندم یا بهترین فایلی که تا حالا دیدم وجودمداره برام؛ چون هرچه تکاملم رُ طی می کنم یه چیز متفاوت تر برام جذاب به نظر میاد و جاه های خالیِ وجودم رُ پُر می کُنه.
وایی خُدای من؛ چه پنجره های با کیفیتی . اصلا صدایی داخل نمی آمد.
وایی خدای من ؛ چه ویوی زیبایی، چه ساختمانهای زیبایی.
چه ابرهای زیبا و قشنگی.
خود روها رس ببین با چه نظم و فاصله ی مناسبی از هم پارک شدند وهنگام خارج شدند راحت خارج میشن
خدایا صد هزار مرتبه شُکرت .
چه رود خانه ی تمیز و زیبایی.
چه شیشه های تمیزی داره اون آپارتمانها؛ چه تصاویر فوق العده ای از زیبایی های اطراف منعکس می کنند.
خدایا صد هزار مرتبه شُکرت.
عاشقتونم.
انشاالله هر کجا که هستید در پناه الله یکتا ؛شاد، سالم ، ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشید.
خدا نگهدار.
به نام خداوند مهربان
سلام به همه دوستان عزیز و استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیز
خلاصه نکته ها این فایل
_شرایط حساس و بد همیشه هست و این ما هستیم که باید ذهنمون رو کنترل کنیم
_وقتی ما مثل بقیه افراد جامعه فکر می کنیم مثل اون ها هم نتیجه می گیریم و اگر بخواهیم نتایج متفاوتی بگیریم باید بتونیم متفاوت فکر کنیم
_در جامعه ما افراد منتظرند یه اتفاقی بیوفته و همه در موردش صحبت کنند و همین باعث اتفاقات ناخوشایند میشه ، عده بسیار زیادی در جامعه درگیرند با خود و جامعه و آرامش ندارند
_من باید جریان زندگی مو بسازم نه اینکه زندگی و جریان اتفاقات زندگی منو بسازه
_هر کروم از ما می تونیم جریان زندگی خودمون رو خلق کنیم با کنترل کانون توجه
_هر کسی تو هر جایی به هر موفقیتی رسیده کسی بوده که تونسته ذهنش رو کنترل کنه
_با هر منطقی اگر داری به چیزی توجه می کنی که نمی خوای تو زندگیت اتفاق بیوفته داری اون اتفاق رو به زندگیت دعوت می کنی
_وقتی از لحاظ فرکانسی تغییر می کنی و مثل بقیه مردم فکر نمی کنی و می تونی ذهنت رو کنترل کنی از لحاظ فیزیکی هم به جاهای خیلی بهتری هدایت میشی و شرایط خیلی بهتری رو تجربه می کنی این کار خداوند و قانون بدون تغییر جهانه
_در شرایط ناخوشایند باید یه راهی پیدا کنیم که ذهنمون رو آروم کنیم و خودمون رو جای کسی که اشتباه کرده بزاریم و سعی کنیم اون رو قضاوت نکنیم
_هر چیزی که ما الان داریم حاصل اشتباه و تکامل بعد از اون هست
_وقتی از جریان جامعه جدا میشیم زندگی مون از لحاظ مالی و ثروت و سلامتی و روابط عاطفی تغییر می کنه چون ما تغییر می کنیم
_هر کس بخواهد به کسی ضربه بزند اول به خودش ضربه زده
در پناه خداوند سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
واقعا عالی بود. من سومین باره که این فایل رو گوش میدم و هربار، با توجه به تکههای گمشدهی پازل ذهنیم پاسخ متفاوتی میگیرم. ممنونم که زندگیتون رو صرف آگاهی بخشی کردید. من نتایج عالیای گرفتم و مطمئنم که به سرعتی باورنکردنی، نتایج حیرتانگیزی در انتظارمه.
خدایا شکرت.
سپاس استاد
بنام خدایی که عاشقشم
روز56م از سفر رویایی م
خدایا شکرت بخاطر ی روز دیگه و ی آگاهی ناب دیگه
امروز از دیروز بهترم و این نشانه ی خوبیه برام یعنی دارم مسیر و درست میرم دارم لحظه به لحطه افکارم رصد میکنم
دیشب داشتم به خانم شایسته فکر میکردم به اینکه چطوری تونسته خودشو به اینجا برسونه
مگه میشه ی آدم انقد شجاع باشه ک شب توی جنگل وحشی بدون هیچ همسایه یی اونم تو ی کشور غریب تنها باشه و نترسه اونم ی خانم
چون خانمها ذاتا از آقایون ترسو ترن و دل و جرات کمتری دارن
واقع چجوری خدا رو درک کرده که تونسته این همه شجاعت بدست بیاره
من اگه بودم حتما سکته میکردم تازه اونم تو خونه ای باشی که روی آبه با درهای شیشه یی
خدای من چطوری نمی ترسه حیوونی بزنه شیشه ها رو بشکونه و بیاد تو یا ی چیزی از تو آب بیاد بالا
اصلا نمی تونم تصور کنم منی که تو آپارتمان کوچیک با هزار تا همسایه بالا و پایین شب تنهایی بزور خوابم میبره مریم جون چطوری نمیترسه
واقعا از خدا خواستم همون ایمان رو به من بده همون درک رو به من بده تا بتونم اینجوری بر ترسام غلبه کنم
واقعا تحسین میکنم جسارت و شجاعت خانم شایسته رو
و برای خودم الگوش کردم
این همه رو ترس تاکید دارم بخاطر اینه فکر میکنم تا ترسامونو برطرف نکنیم نمی تونیم هیچ کاری انجام بدیم
ترس نمیزاره بری سمت بیزینس
ترس نمیزاره بری سمت روابط عاطفی
ترس نمیزاره بری سمت متفاوت بودن از بقیه جامعه
خلاصه قبل از هر اقدامی این ترس چنان دست و پا گیرت میکنه که نمیزاره از جات تکون بخوری
استادامیدوارم بتونم با کمک راهنمایی ها و حرفهای شما به جسارت واقعی برسم
خداوندا مارا در مسیر مستقیم ثابت قدم بدار آمین
شاد و ثروتمند باشید