live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/02/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-30 03:07:122024-09-30 06:53:47live | استمرار در مسیر هم جهت با هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله.سلام برهمه عزیزان
درهدف گذاری مهم ترین قانون قانون توجه هست وقتی هدف خاصی داری تمرکزتون حول وخوش همون هدف باشد غرق در اون هدف بشیم.
چرا رویاهامون کوچیکه چون که باور نداریم محقق میشوند وقتی باور کنیم که به هرچی که بخواهیم میتونیم برسیم دیگه کوچیک فکر نمیکنیم.
وقتی کاری میخواهی انجام بدهی دیگه به موانع فکر نکن به قوانین دولتها توجه نکن خدا داره کل کیهان را مدیریت میکنه برای کسی که باور داره فقط باورها و افکار دارن جواب میدن دیگه به قوانین کشورها کاری نداره
ثبات فرکانسی یعنی اینکه مثلاً این باور که پول درآوردن اسانه اولش برامون خنده داره باورش نمیکنیم ولی وقتی الگو پیدا میکنیم تکرار میکنیم توجه میکنیم جهان به سمت چیزی که توجه میکنیم هدایت میکند و بعد الگوها وادمهایی را میبینی که خیلی راحت با لذت دارن پول درمیان بعد یواش یواش باوره شکل میگیره درذهنت تکرارمیکنی ومیبینی در کسب وکارت خودت داره جواب میده و بعد چندین ماه به طور ثابت پول داره میاد مثل جریان رودخونه قطع نمیشه اگر بیشتر کارکنیم رودخونه بزرگترمیشه وجریان ادامه داره این نشون میده که به ثبات فرکانسی رسیدی شش ماه یک سال اگر ادامه بدی این رشد به صورت تصاعدی بالا میاره.نتایج وقتی میاد که به ثبات فرکانسی رسیده باشی.
نمازخواندن شیوه پیامبر برای ارتباط با خدا بوده هرکسی به هر شیوه ای میتونه این ارتباط رو برقرارکنه در قرآن نماز نیومده اگر میومد محدود میکرد.
سلام خدمت استاد خوب خودخانم شایسته عزیز که زحمت این دسته بندی خوب و این چالش رو میکشن، ما (من و دوستم که با هم در مورد فایل ها صحبت میکنیم) به خانم شایسته میگیم عزیز دلم
و سلام به دوستان عزیز و تشکر بابت کامنت های خودشون.
من از روز چهارم آگهی چالشذرو دیدم و چهار فایل عقب تر از بقیه هستم، ولی از روزی که وارد شدم دارم پیگیرانه جلو میام.
کامنت ننوشتم چون یکم مقاومت دارم که نمیدونم از چه بابتیه، و برای وارد شدن به همین ترس یا مقاومتم الان شروع به کامنت گذاشتن کردم. توی فایل قبل استاد فرمودند: موفقیت یعنی انجام کارهایی که باید انجام بدی. و چقدر از نظر من همین جمله ساده مهم و تاثیرگزاره چ بزای شروع و ادامه هر کاری کافیه. هم برای شروع کارهایی که نسبت بهش مقاومت داریم و هم برای ادامه دادن و تکمیل کارهایی که تمایل به رها کردنش رو داریم.
این چند روزه احساس من خیلی بهتره و به صورت صد در صد منتظر اتفاقات خوب هستم.
بنام خداوند قادر متعال
سلام دوستای خوبم
چقدر این فایل خوب بود واقعا تضادها در خیلی از جاها باعث میشه ما انگیزه بیشتری بگیریم و به نظرم اینکه ما خیلی از مواقع در برخورد با تضادها دو انتخاب داریم اولیش که راحتترم هست اینکه بیخیال همه چیز بسشیم و بگیم اصلا من شانس ندارم تقدیر من اینه و یا راه سختتر رو انتخاب کنیم که در این راه با انگیزه بیشتر و تمرکز بیشتر رو یهدفمون تلاش کگنیم
میزان رسیدن به خواسته هامون به اندازه مقاومتی هست که از ذهنمون کم کردیم هر چی مقاومت ذهنی ما کگمتر باشه رسیدن به خواسته هامون بیشتر و امکان پذیرتر میشه
ما باید با این ایمان که خداوندی که جهان و کیهان رو با این عظمت خلق کرده حتما میتونه ما رو. به خواسته هامون برسونه تلاش کنیم و ایمان داشته باشیم که به خوغاسته هامون خواهیم رسید
ثبات فرکانسی یعنی یه باور انقدر در ما نهادینه شده باشد که ایمان قلبی داشته باشیم
ترس و نگرانی فقط باعث میشود تا ما زندگی سختتری رو تجربه کنیم
مهمترین چیز برای رسیدن به خواسته ها کم کردن مقاوت ذهنی برای رسیدن به خواسته ها است.
به نام خدای عزیزم
درود خدمت همه عزیزان و استادای گلم
گام دهم از خونه تکونی ذهن من
هرچقدر میرم جلوتر و فایل هارو گوش میدم مثل تشنه ای که اب دریا میخوره تشنه تر میشم.
این نشون میده من ظرف وجودمو خالی کردم واسه این اگاهی ها
نه که فقط تو حرف اینو بگم
ارتباطمو با دوستانم قطع کردم
اینستاگرامو حذف کردم
اگاهانه به هرچیزی توجه میکنم
و هروقت حس بد دارم میدونم که خودم خطا کردم و دنبال مقصر بیرونی نیستم
در مورد هدف ها
یه بار تو یکی از فایل های استادم شنیدم ک گفتن قبل ازینکه به هدفتون برسین وقتی ک نزدیکش شدین و چند قدمیش هستین هدف بعدیو انتخاب کنید
و واقعا این عالی ترین روش هدف گذاریه
چون من چند ماه قبل ک رو خودم کار میکردم و تو سایت بودم هدف ماشین خریدن داشتم و خدا هدایتم کرد و در عرض یکماه خریدم
اما بعدش چون هدف دیگه ای نداشتم سردرگم شدم و از سایت دور شدم و به مدارهای پایین تر رفتم ماشینمو داشتم اما حال خوبی نداشتم و به تضادهای زیادی برخوردم و به لطف خدا دوباره به مسیر درستم هدایت شدم
و این دفعه برای خودم هدف خونه خریدن گذاشتم و امروز بعد از گام دهم که دوباره یک ماه طول کشید برای من این ده گام به هدفم رسیدم اما از قبلش هدف های بعدیمو نوشتم
خریدن وسایل خونه
و بازسازی جزئی خونمون
که اینا خودش کلی مرحله داره و به هدف های کوچیک تقسیم میشه
استاد قبلا وقتی به مرحله های خیلی اسون تر ازین تو زندگیم میرسیدم مثلا خرید چیزی ک نیاز داشتم به جای اینکه ذوق داشتنشو بکنم استرس جور کردن پولشو داشتم
اما الان فقط تصویر سازی میکنم و فقط به این فکر میکنم چه چیزایی دوست دارم و چجوری خونمونو دیزاین کنم با اینکه الان پولشو نداریم
اما میدونم که خدا به بهترین و اسون ترین روش مارو هدایت میکنه و بهترینارو برام رقم میزنه
اصلا حسم به خودم تغییر کرده
حسم به خدا اینجوری شده که من ته تغاری دردونه خدام و حواسش به من از همه بیشتره
چقد ارامشم بیشتر شده
چقد راحت تر زندگی میکنم
قبلا همیشه هر هدفی داشتم میگفتم اینو بش برسم دیگه راحت میشم دیگ تموم
اما الان به این درک رسیدم هیچ رسیدن و تموم شدنی در کار نیست
ما همواره در حال حرکتیم تو یه مسیر یه طرفه و از هرجای این جاده قشنگ ک رد میشیم دیگه هیچوقت قرار نیست برگردیم عقب و دوباره ببینیمش
پس همین الان فرصت فقط داریم برای لذت بردن ازین لحظه هامون از تک تک ثانیه هامون
هر ثانیه از زندگیمون منحصر به فرده و هیچ ثانیه ی تکراری تو زندگی ما وجود نداره
قدر تک تکشونو بدونیم
خدایا شکرت
سلام ودروود به تمام عزیزان هم فرکانسی خودم
به خداوند هدایتگرم
و به استاد نازنینم
خداااااایاااا هزاران مرتبه شکر بابت هدایت امروزم به این لایو واین صحبتهای عالی
هزاران بار سپاسگزارم از استاد جان و دلم که الحق ووالانصاف که دستی هستین از دستان خداوندبرروی زمین
سپاسگزار خداوندم بابت دیدن این همه زیبایی ونعمت در این مکان زیبا این همه عشق وآرامش
وااای خدای مهربانم مگه از این واضحتر وبهترم میشد که هدایتم کنی و چنین واضح جواب سوالمو بگیرم
من دقیقا حدود یکماه هست که درمورد نتورک بهم پیشنهاد کار دادن و وعده های وسوسه انگیز
در حدی که بخوام شغل مورد علاقه ی خودمو رها کنم وسفت وسخت بچسبم به این حوزه که این بر خلاف میل باطنی م بود ولی از خدا که پنهان نیست
من شدیدا دنبال کسب درآمد بودم وسوالی که تو لایو مطرح شد و جواب عالی استاد منو تلنگری شد برای انتخاب درست من وجواب همه ی علامت های سوال روی سرم برام واضح شد
واقعا نمیدونم چطور به سمت این فایل هدایت شدم فقط میدونم که هروقت وارد سایت میشم سورپرایز میشم وبه طرز معجزه آسایی جواب میگیرم
خداااااایاااا شکرت
خدایا استاد عزیزم وتمام انسان هایی که در مسیر عشق وآگاهی وتوحید گام برمیدارن در پناه خودت حفظ بفرما
با سلام خدمت استاد عزیزم
سلام به تمام دوستان عباسمنشی
دوستان زیادی در مورد نتورک (بازاریایی شبکه ای) سوال داشتندکه استادعزیز توضیحاتی درچند فایل ودوستانی هم درکامنتها یک سری توضیحات داده بودند اما گویا هنوز برای یک عده ای جای سوال است یک حس درونی بهم گفت بیام اینجا یک سری مطالب را بر اساس تجربیاتم بنویسم
بازاریابی شبکه ای چیست؟ سوال خیلی هاست و منم طبق معمول کنجکاو بودم
عده ای ازخوبی هاو عده ای از بدی های ان میگفتند
اماتوضیحاتشون برای من خیلی منطقی نبود تصمیم گرفتم باوقت گذاشتن وتمرکز روی موضوعی که مد نظرم بودجواب حس کنجکاوی ام رابدهم
شاید یکی از شیوه هامطالعه کردن باشدامابا کتابهازیاد نمیشدازحقیقت این کار سردراورد چون اکثرکتابهاخارجی بودند و معمولانویسندگان این کتابها بازاریابی شبکه ای (نتورک) کارنکرده بودندوانچه توی کتابهانوشته شده بود باکاری که درایران انجام میشدیک خورده فرق داشت
شاید با رجوع به سایتهای متفاوت میتوانستم از اطلاعاتی که دوستان نوشته اند استفاده کنم اما بهتر دونستم برای درک بیشتر از نزدیک با کسانی که نتورک(بازاریابی شبکه ای ) کارمیکردندارتباط گرفته وباهاشون صحبت کنم.
تااینکه اتفاقی یکی از همکارانم که چندسالی ازشون خبرنداشتم دیدم وگفتند میخواهم کارجدیدی شروع کنم ایاامکانش است همراهیم کنید تا از تجربیات شما استفاده کنم ومرا به دفتر کارشان دعوت کردنند
بعدهامتوجه شدم این یکی از شیوه های دعوت کردن افراد برای کار درنتورک (بازاریابی شبکه ای )است.
به این ترتیب من به دلیل حس کنجکاوی ام وارد این مجموعه ها شدم توی جلساتشون شرکت کردم یک سری جلساتشون برای عموم ازاد بود وافراددر صورت تمایل می توانستند شرکت کنند.و در نهایت تصمیم گرفتم کمی باهاشون همکاری کنم تا بهتردر روند کاری شون قرار بگیرم یکی از اهدافم این بود که بعداز یک مدت از تجربیاتم مقاله یا کتابی بنویسم تا دیگران استفاده کنند
به این منظور به چندین استان و شهرستانهای کشورسفر کردم و توانستم باافرادبیشتری درمحیطهاوشرایط متفاوت صحبت کنم که البته کار سختی بود چون تمایلی به عنوان کردن مسائل کاری شون و حقیقتها و واقیتهای ان نداشتند اوایل درستی یا نادرستی ان چیزی که بهم میگفتند برایم سخت بود اماسعی کردم هر طور شده این کارو با اینکه برام هزینه بر و زمان بربودانجام بدهم به این صورت تاحدودی متوجه شدم که روند کاری این مجموعه هاچه شکلی است
شاید یکی دیگه از علتهای تمایل زیادم به دونستن شیوه کارشون این بود که شنیده بودم محیط خوبی برای اشتغالزایی و موفقیت است با توجه به اینکه توی کارهای اموزشی بودم میخواستم با اطمینان از اوکی بودن کار اونو گسترش بدهم وعده ای رو مشغول به کار کنم چون چندین کار با همکارانم در زمینه اشتغالزایی انجام داده بودیم که موفقیت امیز نبود
اوایل که به دفاترشون رفت و امد میکردم حس خوبی داشتم و کلی تحسینشون میکردم و چند مورد برام خیلی جالب بود
اول
همه کتاب میخوندند،من که تو کارهای اموزشی بودم میدونستم که چقدر سخت بود که بخواهی مردم عزیزمون رو کتابخون کنی چون برای همه چی وقت و پول داشتند الا کتاب خوندن
دوم
جلساتشون بانظم و ترتیب،کمترین هزینه وسرساعت برگزار میشد در حالی که قبلا شاهد برگزاری مهمترین جلسات توی محیط کاری خودم و خیلی جاهای دیگه بودم که شاید شما هم شاهدبودید با تاخیرو بینظمی برگزار میشد
سوم
شادو پر انرژی وهدفمند بودند در حالی که میدیدم حتی تو دانشگاها دانشجو ی ما هدفمند نبود
چهارم
روابط خانم ها و اقایون خیلی درست و مناسب بود که ما بیرون شاکی از نوع روابط بودیم
پنجم
احترام به پدرو مادر خیلی مد نظرشون بود و برای محبت کردن بهشون تلاش میکردند
وخلاصه نکات مثبت و خوبی دیدم،در کل رفتارهای مودبانه داشتند که با باورها و اعتقادات ان روز من خیلی جور بود
امابا رفت و امدهای بیشتر و اینکه کارودر شرایط و محیطهای مختلف کشورمون از نزدیک دیدم بهتردونستم که ایا ممکنه انجا را محیطی برای اشتغالزایی و موفقیت در نظر گرفت یا نه
نمدانم که شماعزیزان تاچه حد بااستاد اشناهستید،چه اعتقادی و درکی ازصحبتهای ایشون دارید و چقدربه انچه شنیدید عمل کردید اما میخواهم توضیحاتی در مورد شیوه کار نتورک براساس اصولی که استاد برای موفقیت ،کسب ثروت،ارامش و روابط و… میگویند بدهم که استاد توی همه این زمینه ها فایلهای رایگان زیادی و محصولات دارند میتوانیند استفاده کنید من بعضی جاها اشاره به مطالب استاد و شاید فایلها کنم و برداشتمو میگم اما بهتره که حتما فایلهای استاد را گوش بدهید من قصدم تبلیغ از استاد نیست به این علت بر اساس اصولی که استاد گفتند توضیح میدم چون استاد صحبتهاشون از الهامات است که اگه فایلهاشون رو گوش داده باشید این مسئله براتون قابل درک است استاداصول اصلی رو مطرح میکند نه نظر شخصی خودشون رو
اگه به بحث فرکانس اشنا باشید میدونید که هر کس هر جاست بر اساس فرکانسشه اگه شماالان اینجاهستید بر اساس فرکانستونه و اگه یکی جای دیگه حالا چه خوب یا بد بر اساس فرکانسش است کسی هم بازاریابی شبکه ای رفته بر اساس فرکانسش انجاست و ما نمیتوانیم فرکانس کسی رو تغییر بدهیم مگر اینکه خودش بخواهد.
مطالب رو بر اساس تجربیاتم طی مدتی که توی نتورک رفت و امد داشتم و به دست اوردم نوشتم و این اطلاعات مربوط به زمانی است که انجا بودم وایا الان شرایط بهتر یا بدتر شده اطلاعی ندارم اصراری هم ندارم کسی مطالب منو بپذیره ممکنه افرادی که کار میکنند نتیجه گرفتند یا نگرفتند موافق و یا مخالف باشند
همه کس میتواند برود وقت بگذاردو اطلاعات بگیرد همان طور که من وقت و هزینه گذاشتم تا به جواب سوالم برسم
بعضی جاها اعتقادات و باورهاشون را نوشتم البته اینها نظر من نیست اگه باهاشون برخورد داشته باشید خیلی راحت عنوان میکننداین اعتقاد ماست این هم باورهای ماست
وهر مورد که توضیح میدهم یکسری مثالها از بین مثالهای زیادی که دیدم میزنم که بهتر متوجه بشوید.
توی این مدت با سه گروه ارتباط گرفتم وصحبت کردم
اول :کسایی که تازه وارد این کار شدند
دوم :کسایی که مدت زمانی کار میکردند و به اصلاح خودشون بنددار یا استپ دار شده بودند .
سوم :کسایی که کار رو ترک کرده بودند
البته قبل ارتباط بااین افراد یک سری سوالات اساسی داشتم که طی صحبت باانها به جواب برسم
و البته ارتباطهای دوستانه ،مسافرتهای که باهم داشتیم و رفت وامد خانوادگی هم بی تاثیر نبود .
این کار هم زیاد مشکل نبود چون توی هرخانواده یافامیل یامحله ای یکی دو نفری هستند که وارد بازار یابی شبکه ای شده باشند
گروه اول
حس و حال خیلی خوبی داشتند بسیار تا بسیارامید به زندگی و موفقیت درانهاموج میزدواقعا برای کتاب خوندن وقت میگذاشتند و خوشحال از اینکه محیط و شخصی پیداشده که با ارزش دونستن انها صحبتهاشون راگوش میدهد واگه هدف و رویایی تو زندگیشون داشتند میتونستند بدون اینکه مورد تمسخر قرار بگیرندانهارو عنوان کنند.
گروه دوم
کسایی که یک مدت زمانی بود انجا کارمیکردند باصحبت کردن با این افرادو دیدن رفتار و زتدگی شان متوجه میشوید، که در چه وضعیتی هستندایابه ان چیزهایی که میگویند رسیده اند یا نه
ایا فقط خشکل و قشنگ صحبت میکند بدون ذره ای عمل و یااینکه با مسیر اشتباه میخواهند به خواسته هاشون برسند به قول استاد حرف قشنگ زدن کاری ندارد از نتیجه هاتون بگوید ،اینجاست که سفر و یارفت و امد دوستانه باهاشون مفید بود
گروه سوم
کسانی که بازار یابی شبکه ای رو ترک کرده بودند این افراد اطلاعات زیادی از سیستم داشتند البته باید میتوانستیم خیلی درگیرصحبتهای حاشیه ای وتوجیهاتشون نرویم
وقتی با این افرادصحبت میکنید اگه صحبتهای استاد تو گوشتون باشددقیقاهمه چی دستتون می اید
که ان موقع من چون با استاد اشنا نبودم یک خورده درک بعضی مسائل برام سخت بود
من اینجا سعی میکنم ساده و خودمونی صحبت کنم
اینجا میخوام چند تا موضوع مهم و اساسی رو که استاد روشون تاکید دارند و اینکه توی نتورک چطوری انجام میشد توضیحاتی بدهم
البته ان زمان چون من با استاد اشنا نبودم ان روند و مسیری رو رفتم که انجا بهم اموزش داده بودند
1-شرک وتوحید 2-فراوانی نعمت هاو فرصت ها
3- تکامل
4-اسون انجام شدن کارها
5-شریک کاری و تبلیغات
6-اموزش
موضوع اول « توحید وشرک»
با گوش دادن به فایلهای استاد دقیقا میدونید شرک چیست
بعداز اشنایی با استاد متوجه شدم چقدر مشرک هستم، درصد زیادی از مامشرکیم واینو نمیدونیم چون دقیقا نمیدونیم شرک چی هست.
توی نتورک شرک راچه شرک خفی چه اشکار زیادمیشد دید،اصلا مشرک بودنت انجا پررنگتر میشود
اگه توحید و شرکی را که استاد توضیح دادند خوب درک کنید در رفت و امدهای اولیه خیلی راحت میتوانید اینو ببینید .البته خیلی ها متوجه این نوع رفتارهاشون نبودند همان طور که من قبل از اشنایی با استاد متوجه نبودم
شروع صحبتهاشون کلمه به نام بالاسری بودو خدای انجا بالاسری بود.
طرف بیش ازاندازه سپاسگذار بالاسریش بودواونوعامل نجات زندگیش وخدای موفقیتهاشون می دید و خیلی زیاد در صدد جبران کردن به اصطلاح محبتهای انهابودند
زیادشاهد بودم که افرادحرف بالاسری رو بیشتر از پدرو مادر و یا همسر گوش داده و بهش عمل میکردند چون این باورو بهشون داده بودند که تنها یک نفره که تو رو به هر انچه بخواهی می رساند و انهم بالاسری است و با توجه به وعده و وعیده هایی که بالاسری هادر جلسات اول میدادند که شما را به تمام رویاهاتون میرسونیم و رفتارهای خوب و مودبانه ای که داشتند طبیعی بود که افراد این باورو بپذیرند
استاد میگوینداز دیگران به خاطر کمکی به شما کردند تشکر کنید واونها رو دستی از دستان خداوند بدونید نه خدای خودتون البته اگه کمکی کرده باشند
توی جلساتشون عنوان میکردند اگر بالاسریت به تو نگرش داشته باشد(از تو راضی باشه ،حسش به تو خوب باشه ) تو موفقی در غیر این صورت موفقیتی در کار نیست حالا چه کنید که بالاسر ی نگرش مثبت داشته باشد هر ماه ورودی بگیرید بالاسریت پورسانت بگیر شود تا زحماتشو جبران کنید چون کسی که توانایی دارد شما رو خوشبخت کند فقط بالاسریته
لیدر ممکن بود تحصیلات دانشگاهی داشته باشد یا نه اما توی همه علوم خودشون را صاحب نظر میدونستند اقتصاد دادن جغزافیدان و.. بودند توی یکی از جلسات لیدر جلسه در مورد موضوعی اطلاعات اشتباهی داد به یکی از افراد ان جمع گفتم با سند و مدرک میتونم ثابت کنم انچه گفته اشتباه است گفت لیدر ما خدای ماست هرچه بگوید درست میگوید
گاهی اوقات اوضاع برعکس میشد ورودی ها (سازمان ،تیم )خدا بودندطرف فکر میکرد اونی که موفقش میکند سازمانش است باید کلی زحمت میکشید تا یکی رو متقاعدکند که کد بزند بعضی ها واقعا التماس وار میخواستند افرادباهاشون بمونند
خیلی افراد هم واقعا توقع داشتند بالاسری مشکلات هزار سالشون را در زمینه های مختلف حل کند چون دارند باهاش همکاری میکنند
بالاسری وقتی خیالشون راحت میشد طرف دیگه موندنی شده کم کم خودشون روخدای موفقیتهای زندگی سازمانشون معرفی میکردند در واقع فرد زندگیش تو دست بالاسری و سازمانش بود
یعنی بر حسب موقعیت و شرایط یکبار بالاسری و یکبار سازمان خدامیشد وبایدبرای رضایتشون هرانچه انها میخواستند انجام میدادند
انجاهست و نیستت وصل میشد به سازمان و بالاسری
خیلی ها میگویند ما توی نتورک با خدا بیشتر اشناشدیم درسته باکتابهایی که میخوندند باخدا بیشتر اشنا میشدنداما در نهایت با خدایی اشنا میشدند که انها را وصل به بالاسری میکرد
برنامه ای به نام ارزشگذاری روی لیدرهاشون داشتند
و انهارا شخصیتهای بسیار تا بسیار عالی وگاهی تا حدخدایی معرفی میکردند،این کار را باعث پیشرفت روند سیستم شون میدونستند ودراین زمینه فیلم اموزشی داشتنداما طی ارتباطی که باهاشون میگرفتید ان انداز ه شخصیت های بزرگی که معرفی می کردند نبودند
استاد میگویند من ظاهرو باطنم یکیه مثالی میزنند که تو جمعی بودم یکی از دوستان کاری انجام دادکه بر خلاف انچیزی بود که توی جلساتشون گفته بودنداعتقادش این بود این حرفا برا مردمه و امامن گفتم که هرچیزی که می گویم عمل میکنم اگر سریال زندگی دربهشت وسفر به دور امریکای استاد روببینیدمتوجه یکی بودن ظاهروباطن استادوشخصیتشون میشوید
استاد که اطلاعات و ا گاهی برای موفقیت در زمینه های مختلف به ما میدهد هزاران پله از ما بالاتره و چقدر موفقیتهای قابل لمس تو زمینه های مختلف بدست اورده است پس این شخص میتواندادعای موفق کردن دیگران را داشته باشد
اگه شخصی چنین ادعای موفقیت دیگران را میکند باید دستاوردهایی داشته باشد وبالاتراز دیگران باشد نه هم سطح و یا حتی پایین تر از دیگران باشد
حالا فردی که دوست و اشنایش را به نتورک دعوت میکند و قسم میخورد که شما رو خوشبخت میکنم باید خودش موفقیتهایی بدست اورده باشد در حالی که این افراد گاهی توی کوچکترین مسائل و مشکلات زندگیشون مونده بودند و کوچکترین موفقیت چه مالی و غیره انجا کسب نکرده بودند ولی همین فرد خیلی قشنگ حتی قشنگ ترازاستاد صحبت میکندو کلی ازش تعریف و تمجید میکنندگویا که بینظیر ترین شخصی است توی زندگی ات دیده ای اما همین خدا همچیش قسطیه و تمام امیدش به سازمانش است که خرید ماهانه بزند تا قسطهاشو بتواند پرداخت کند
موضوع دوم :«فراوانی نعمت ها و فرصت ها »
براساس صحبتهای استاد دنیاپراز فراوانی و نعمت است و چیزی به نام کمبود وجود ندارد،این کمبودهااز ذهنه و همیشه فرصت ها برای ثروتمندی و موفقیت وجود دارد،فایل باور فراوانی استاد روحتماحتما گوش بدهید
تو این شرکتها صحبتها بیشتردر مورد کمبوده ،کمبود شغل کمبود درامد،کمبود فرصت،کمبود ادم،کمبود مشتری .ودر این زمینه ها کلی سند و مدرک می اورند و یکی ازبرنامه های مهم افراد این مجوعه ها دیدن کمبودهاو نبودن فرصتها برای ثروتمند شدن است اما استاد میگویند بروید نعمتها و فراوانی ها را ببینید
این مجموعه ها تنها تنها فرصت ثروتمندی و موفقیت را بازاریابی شبکه ای میدونستندو خیلی هم به کتابهای نوشته شده امریکایی و افراد موفق امریکایی تو این زمینه استناد میکردندو جوری معرفی میکنند انگار درصد بالایی از مردم امریکا بازاریابی شبکه ای کار میکنند امابر اساس گفته های استاد گویامردم امریکا به این شکلی که این مجموعه ها میگویندتو این وادی ها نیستند
وقتی به اعضاشون باور کمبود و نبودفرصتها میدهندو این باورو میدادندکه تنها راه کسب ثروت بازاریابی شبکه ای است افراد بیشتر تو وادی فقر قرار میگرفتند تاثروت وبه این علت طرف انجا چند سال کارمیکرد و غیر از بدهی و قرض چیزی نداشت.
حتی به احادیث ائمه استناد میکردند که فرمودن فرصتها را از دست ندهید که فقط یکبار سر راهتون قرار میگیرد مثال میزدند قبلا فرصت درس خوندن و کارمند شدن بود اما خیلی ها نرفتند و فرصتو از دست دادند حالا شما این فرصت بازاریابی شبکه ای رو از دست ندهید که بعدها دچار سرزنش بچه هاتون نشوید
طرف از ترس از دست دادن فرصت همان لحضه یک چیزی میفروخت یا پول قرض میگرفت که خرید بزند و البته خیلی طولانی میشود اگه بخوام این مطلبو خوب توضیح بدهم اما سر همین مسئله که فرصت کارمندی از دست رفته فرصت نتورکو بچسبید ورودی میگرفتند
من باخیلی ها که صحبت میکردم علت ورودی شدنشون ترس از دست رفتن فرصت بود داستان هایی میگفتند مثلا ما قبلا فرصت خوبی برای خرید خانه ماشین ،کارمندی و…داشتیم که از دست دادیم و حالا نمیخواهیم این فرصت طلایی رو از دست بدهیم (استاد در مورد فرصتها توی فایلهای رایگانشون صحبتهای عالی دارند )
عقیده شون این بود نتورک تو اینده مثل کارمندی امتحانهای استخدامی میخواهد مردم هم از بس پشت ازمونهای استخدامی مونده بودند از ترس وارد نتورک میشدند
موضوع سوم «تکامل»
استاد تکامل را جزو اصول میدانند امادر روند کاری بازاریابی شبکه ای دیده نمیشد چون اعتقاد و باوری بهش نداشتند شاید در موردش صحبت میکردند ولی در عمل بر خلاف تکامل رفتار میکردند
استاد درموارد زیادی خواستند تکامل را رعایت کنیید مثل شروع کسب وکار،رسیدن به درامدهای بالا ،رسیدن به اعتماد به نفس و عزت نفس بالاو…
مثلااگه میخواهید کاری را شروع کنید توی همان شرایط و با همان هزینه ای که دارید کاررا شروع کنید و تکاملی بالا بروید اما انجا از طرف میخواستند با چند ده ملیون کارو شروع کند که اگه طرف پول نداشت ازش میخواستند قرض بگیرد و حتی قرض گرفتن را اموزش میدادند، همه خریدهاشون ازلباس ،کفش ، گرفته تا خانه ،ماشین قسطی و با وام بود
طرف ماهانه 100هزار تومن درامد نداشت امابا قسط و وام ایفون دها میلیونی میخرید واین کارو برای اینده کشورشون، نسلشون و بچه هاشون حسنه میدونستند
اعتقاد داشتند این شکلی داریم بهای کارمون رو میدهیم قسط داشتن را جگر داشتن میدونستند اعتقاد داشتند قسط و بدهی باعث حرکت انسان میشود
نتیجه چی میشد طرف برای پرداخت قسطهاش باید کلی زمان میگذاشت تافردی را توجیه کند که خرید بزند تا به این شکل درامد داشته باشد و قسطها پرداخت شود
توضیحات استاد در مورد قسط و وام اگرگوش
بدهید متوجه میشوید که چه اشتباهاتی انجام میدادند
استاد میگویند باورایک شبه بوجود نیامدند که یک شبه از بین بروند و نمیشود یکی رو یک شبه باوراشو عوض کردو به درامدهای مالی بالا رسوند
افرادی که وارد نتورک میشوند معمولا باورای ثروت خوبی ندارند امالیدرهای انجا بر این عقیده بودندما این توانایی را داریم ظرف چند ماه افرادرا به درامد ماهی چند ده ملیون برسونیم و یکی از برنامه هاشون رفتن توی محله های بالاشهر اجاره کردن خانه های انجا و غذا خوردن توی رستوران های ان محله ها حتی اگه شده با قسط و قرض بود که این چیزها ادمو ثروتمند نمیکند چون انچه مهمه باور ثروت داشتن است
ما مدتهاست فایلهای استاد را گوش میدیم که هر فایل دنیایی از اطلاعات و اگاهی هاست و کلی باورهای عالی یاد میگیریم امازیاد نتوانستیم تغییر کنیم چون سالها از جاهای مختلف باورهای غلط و ورودی های اشتباه گرفتیم و زمان میبرد و تکاملی باید طی شود تا به موفقیت مالی،و …برسیم
اما اگه جزوه هاشون رو ببینید که میشه از اینترنت یا از خودشون تهیه کرد ( البته به همین راحتی نمیدهند چون شرط داشتن انها خرید چند ده ملیونی است) این جزوه همش از اول تا اخرش 4صفحه است و جالبه که 4خط ساده و بسیار ابتدایی در مورد هدف و 4خط در مورد باور و تغییر باورها نوشته شده ومیخواهند با این مطالب ابتدایی ایران و دنیارو نجات بدهند هر کس این جزوه رو ببینه وتعقل و تفکر کندحتماخواهد گفت با این چهار خط چگونه میخواهند زندگی افراد را عوض کنند ؟؟
طرف کتاب چند صدصفحه ای در مورد هدف و باور و تغییر باور نوشته صدها فایل درمورد این مسایل ضبط کرده اما مخاطبش هنوز نتوانسته هدفمند شود و باوراهاشو تغییر بدهد اماچطور با 4خط ابتدایی در موردباور سازی میخواهید باورای یک فرد 40ساله رو یک شبه عوض کنند ایامیشود یک شبه باورهای فردی رو عوض کرد ؟؟
ولی اینقدر روی این جزوه چندصفحه ای ارزش گذاری میکردند خیلی بیشتر از انچه که استاد روی فایلها و محصولاتش ارزش گذاری میکند
انها رو عالی میدونستند و اعتقاد داشتند انچنان زندگیتون عوض میشود که باور نمیکنید بنابراین طرف دها میلیون خرید میزد که این جزوه رو تهیه کند خیلی دوست دارم بروید ان جزوها رو بگیرید بعد بگذارید کنار فایلها و اطلاعات و اگاهی هایی که استاد فقط تو فایلهای رایگانشون میدهند ان موقع خواهید گفت چرا ما مردم اینقدر ساده ایم
البته خیلی هم مفید است برای کسایی که خیلی ایراد به قیمت محصولات استاد درسایت میگیرند
و خواهید دید این مجموعه ها روی چه پایه های سستی بنا شده است
با دیدن ان جزوها دیگه لازم نیست کسی به شما بگوید بازاریابی شبکه ای خوب یابد است
کسانی که واقعا فایلهای اساتید موفقیت را گوش میدادند بهتر متوجه عیب و ایرادهای انجا میشدند و انجا را ترک میکردند
در جلسات انجا از فایلهای اساتید موفقیت و فیلم های انگیزشی استفاده میشد امابرداشتها فقط نتورکی بود
البته کتاب هم مطالعه میکنید امافقط کتابهایی که خودشون معرفی می کردندو معنا و محتواهایی که از کتابها به اعضاشون القا میکنند این است که بازاریابی شبکه ای تنهاجایی است که شماموفق میشوید
استاد میگویند خیلی از این کتابها اشتباهات زیادی دارند فردی که اصلا اهل مطالعه نبوده چطور میتواند اشتباهات این کتابها را متوجه بشود
دوستانی که بسته عزت نفس را خریده اند مدتهاست روی خودشون کار میکنندولی هنوز نتوانستند از عزت نفس بالایی برخودار شوند و استاد میگویند که باانجام تمرینات و تکامل میتوانید به عزت نفس بالایی برسید
افرادی که وارد نتورک میشوند معمولا از عزت نفس بالایی برخوردار نیستند البته همه ما اینجوری هستیم، ولی انجا اعتقادشون این بود با همین جزوه طی یک هفته یا ده روز میتوانند کاری بکنند که طرف عزت نفس واعتماد به نفس بالایی برخوردار بشود و خودشو خوشبخت کند بعد دوست، اشنا و فامیل را اورده زندگی انها راتغییرداده وخوشبخت کند که براساس تکامل چنین چیزی غیر ممکن است
موضوع چهارم: « اسون انجام شدن کارها»
اعتقادی به این مسئله نداشتند، خیلی خودشون را تو سختی قرار میدادند واونو عامل موفقیتشون میدونستند ، داستانهای غم انگیز زیادی از سختیهایی که کشیده بودند تعریف میکردند غذانمیخوردند ،نمیخوابیدند،هفته ها حمام نمیرفتند ،گرمای تابستان تو افتاب گرم یا سرمای زمستون توی محیطهای بازعمدا ساعتهای طولانی روی زمین مینشستند جلسه برگزار میکردند
روزهاخانواده هاشون نمیدیدند تو بدترین شرایط کار میکردند میگفتند اگه شب خونه رفتی از پا درد وگلو دردخوابت نبرد ان روز کارنکردید افراد خیلی خیلی باور سختی کار میگرفتند کسی دنبال راحتی و اسونی کار بود بشدت سرزنش و تمسخر میشد
موضوع پنجم :«عشق به کار »
بر اساس صحبتهای استاد عشق به کار و باورهای ثروت ساز باعث درامد زایی میشود اما بالای 90درصد افرادی که بازاریابی کار میکردند میگفتند اصلا این کارو دوست نداریم چون هیچ جذابیتی ندارد و علاقمندی ما چیز دیگه ای است اما چون میشود اینجا پول دراورد و ما پولو دوست داریم پس مجبوریم بازاریابی شبکه ای را هم دوست داشته باشیم باورشون این بود که فقط با نتورک میشود ثروتمند شد
اعتقاد داشتند ثروتمندان اینده کسانی خواهند بود که شبکه ساز باشند و شبکه عظیم انسانی داشته باشند با این اعتقاد همه بدو بدو در حال شبکه ساختن بودند
و تمامی مشاغل و کسب و کارها را جوری معرفی میکردند که نمیشود با انها به پول و ثروت رسید.در حالی که استاد میگویند از هر شغلی میشود به درامد بالا رسید و نیاز نیست که شغلتو ن را عوض کنید باید عشق به کار و باور ثروت ساز داشته باشید
اگه کسی میگفت کارنتورک را دوست ندارم اما کار خودم را دوست دارم میگفتند به خاطر کاری که دوست داشتید ازش چی دارید؟
غیراز بی پولی ،قرض،قسط،وام،خوارشدن جلوی زن و بچه ات چی ازش دارید؟ایا اینها را دوست دارید؟
طرف میدید از انچه عاشقش بود پول در نیاورده و باورش میشد که نتورک بهش ثروت میدهد اما غافل از اینکه عشق به کار و باور ثروتمندی است که پول وثروت می اورد تو این زمینه فایل های استاد رو اگه گوش بدهید خوب متوجه خواهید شد
از تمام مشاغل دکتر،مهندس،وکیل،روحانی،استاد،بازاری، کارمند، هر اداره و ارگانی که بخواهید حدس بزنید وهمچنین دانشجو، بیکار،بچه،معلول ،معتاد انجا فعالیت میکردند
این افراد از خود سوال نکرده بودند اگر همه جهان نتورک(بازاریابی شبکه ای ) کار کنند پس تکلیف دیگر مشاغل چه خواهد شد؟
اکثر کسانی که به این کار وارد میشدند کسایی بودند که توی زندگیشون کار خاصی انجام نداده بودند ولی دلشون موفقیت و پول بدون تلاش میخواست یا کسایی وارد میشدند که مدتها تلاش کرده بودند و به ان موفقیت و ثروتی که میخواستند نرسیده بودند و سردرگم بوده دنبال راه چاره میگشتند
لیدرها با دادن دیداز اینده ای رویایی از این افراد میخواستند کار،درس و یا حتی خانوادشون را کنار بگذارند
حالا فرد متاهلی که کارشو کنار گذاشته ،از نتورک هم درامدندارد ، باید هرماه خرید ماهانه بزند حدس بزنید تو چه وضعیتی قرار میگرفت اینجا یک راه حل بود قرض و وام گرفتن .
سلام خانم طلایی عزیز
امیدوارم هر روزتون بهترین روزتون باشه
خیلی بااشتیاق کامنتتون رو خوندم و خیلی ازتون ممنونم بخاطر وقت و انرژی که گذاشتین تا دوستان مشتاق و یوال دار دیگمون به جواب برسن،خیلی با حرفاتون حال کردم ،جامع وهمه گیر بودن،فقط ای کاش اینم در نظر میگرفتید همه شرکتها و تیم ها یک استراتژی و طرز فکر ندارند،همونطور که همه اساتید موفقیت هم مشابه هم عمل نمیکنند و هرکدوم روش وطر فکر و نتیجه خودشو داره.
بنده خودم از شیفت زده های نتورکم،وبا روش کاری که اونموقع انجام میشد موافق نبودم،ولی این صنعت هم روز به روز درحال تکامله و معایبشونم درحال تصحیحه،
مثلا اونجاکه فرمودین تکاملو رعایت نمیکنن ،بعضی از شرکتها ،الان بهترن و به فرد اجازه ورودی گرفتن درجا نمیدهند تا چندماهی اموزششاشو ببینه و طبق سلیقه شخصی ادمارو دعوت و منفی نکنه،دوما الان خیای از شرکتها بر اساس فروش محور هستند و این هم بهترکردن،محصولات اساسی خوبی ارائه میدن وفرد فقط از فروش هم میتونه ادامه بده،ولی چ بهتر که چندنفرروهم مثل خودش بار بیاره تا اوناهم به یه شغلی برسن و درامدی هم برای بالاسری هم داشته باشن..
ولی درموضوع شرک و باور کمبود ثزوت ونعمت و نبود شرط علاقه باهاتون موافقم،و دلیل اینکه خودم هم باوجود تجربه زیاد،بازهم وارد این کارنشدم همیناست
سلام ودرود بر شما خانم طلایی.پرودگار رو سپاسگذارم بخاطر استاد عزیز و خانم شایسته و این سایت پر محتوا . و همچنین بسیار بسیار ممنونم بخاطر این همه وقتی که گذاشتین و این همه توضیحات عالی شیوا و خالص راجع به نتورک دادین.واقعا عالی بودین. شما کسی هستین مه این کار رو تجربه کردین و زیر و بم نتورک رو دراوردین. و واقعا این نوشته هاتون برای همه اعضای سایت مفیده و بخصوص کسانی که قصد ورود به نتورک دارند و فکر میکنن که خوشبختی رو باید اونجا جستجو کرد …بازم خیلی ممنون..انشالا که در هر حرفه مشغول هستی موفق و پیروز باشی
بنام خدا ی مهربان و بخشنده ام
با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
ممنون و سپاسگزارم از خانم طلائی عزیز که اینطور خالصانه و با حوصله و با جزئیات فراوان مطالب رو راجع به نتورک گفتید…
براتون بینهایت آرزوی موفقیت و سربلندی دارم
شاعر میگه: حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
واقعاً جواب خیلی از سوالاتم بود و ایمان پیدا کردم وقتی به خودش اعتماد میکنی، جواب تمام سوالاتت تمام ابهام هایی که برات وجود داشته یا به وجود میاد رو میده، هر بار به نحوی
باید خوب گوش کنی به قلبت تا همه چیز برات واضح بشه
خدا در قلبمون هست و هر لحظه داره آگاهمون میکنه
در نهایت سپاسگزارم از خدای به این بزرگی و مهربانی از استاد گرامی و تمام اعضای خوب این خانواده ی صمیمی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
بِه نامِ خُداوَندِ بَخشَنده مِهرَبان
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد و خانم شایسته عزیزم
به گفته ی استاد بعضی از دوستان از جمله خودم یکسری از آگاهی ها را اشتباه متوجه میشن و طبق برداشت خودشون عمل میکنند و نتایج اشتباهی هم دریافت می کنند . از نظر خودم این اواخر یکسری نشانه ها دریافت کردم که باید دانشگاه آزاد ثبت نام کنم برای ارشد ، و طبق آموزه های استاد و برداشت اشتباه من که چون الهام از طرف خداوند بود من باید حرکت میکردم و با اینکه ترس و استرس و نگرانی که همه ی وجودم را گرفته بود قدم برداشتم .
و دوباره طبق برداشت اشتباه خودم از دوره عزت نفس که باید توانایی های خودت را شکوفا کنی و به عوامل بیرونی توجه نکن که فلانی نمیزاره به این دلیل به اون دلیل نمیشه … نه باید حرکت کنی اگر بترسی عزت نفس نداری ، اعتماد به نفس نداری و من با وجود ترسی که تنمو به لرزه میاورد میگفتم نههه من باید برای دل خودم زندگی کنم استاد گفت برای یکبارم شده به شیوه ی خودت برای دل خودت زندگی کن ، من چیکار دارم شوهرم میزاره یا نمیزاره من دلم میخاد درس بخونم و اینکارو میکنم.
رفتم دانشگاه اقدام کردم باورتون میشه کارام پیش نمیرفت ، از این اتاق به اون اتاق ، از این ساختمون به اون ساختمون ، امروز میرفتم فردا میرفتم دست از پا درازتر بر میگشتم ، ته دلم میگفت اگه الهام خداونده چرا کارم پیش نمیره ؟ دو دل بودم ، با تردید و شک تو عقل کل سوال گذاشتم ، ناگفته نمونه من فقط دو میلیون پول داشتم برای ثبت نام درحالیکه شهریه هر ترم 15 میلیون بود و من میگفتم ترم اول وام میگیرم و یکم از اینور اونور جور میشه و توکل بر خدا حتما میرم سرکار و ترم های بعد شهریه ام جور میشه ، چون الهامی که خداوند بمن کرده و من دارم عمل میکنم حتما هم درها باز میشه و من شهریه را پرداخت میکنم .
تا اینکه یکی از دوستان که خدا بهشون خیر بده جواب داد و اصل مطلبی که قدم اول جلسه چهارم استاد فرمودن را گذاشتن …
ایده ای که بشما الهام میشه اگر فاصله فرکانسی با شما نداره و با شرایط فعلی شما قابل اجرا هست را اجرا کنید اگر میگی خدا بمن ایده ای الهام کرد اما چیزیه که با شرایط فعلی من قابل اجرا نیست بریزش دور، اون مال بعدا هست ، کاری باهاش نداشته باش ، و نیاز به اتفاقات بیرونی نداری نیاز به عوامل بیرونی نداری که مثلا قرض کنم وام بگیرم. یا مثل من (دستبند بفروشم شهریه پرداخت کنم ) ،
من وقتی جواب را دیدم انگار یه ظرف آب سرد ریختن روم تازه فهمیدم جریان کار چیه و من چه اشتباهی را مرتکب شدم .ـ
اونقدر ترس و استرس و نگرانی برمن غلبه کرده بود که اصلا نتونستم درست فکر کنم ، من با اولین نشونه البته از نظر خودم که نشونه بود ترس و استرس گرفتم و بعد اون نتونستم تصمیم درستی را بگیرم طبق قدم اول جلسه 5 استاد میفرمایند
وقتی در حالت ترس و نگرانی و استرس و عصبانیت هستی هر هدایتی بهت میشه چرت وپرته اصلا اون ایده ی شیطانیه
و واقعا هم همینطور بود یک ایده ی شیطانی که نتونستم درست فکر کنم . و این شد که تصمیم گرفتم دانشگاه را بیخیال بشم و تسلیم خدا شدم و رها کردم گفتم خدایا من از فردا تو خونه میشینم فقط روی خودم کار میکنم اگر من باید برم هر اقدامی کنم تو خودت منو هدایت کن برم من نمیدونم من نمیفهمم…
تا اینکه خانم شایسته عزیز این پروژه خانه تکانی ذهن را شروع کردن و مرحله به مرحله گام به گام فقط بمن هدایت شد برای موفقیت قدم به قدم ، کوچولو کوچولو ، هر روز هر روز من این پیام را دریافت کردم انگار خدا به خانم شایسته میگفت شما فایل هایی که این مطالب را داره بزار .
من میدونستم باید برم سرکار میدونستم باید برای کار قدم بردارم میدونستم باید از جایی شروع کنم اما جرأتشو نداشتم با اینکه این فایل ها و همزمان کار کردن روی دوره ی دوازده قدم داشت بمن میگفت اما من خودم را پنهان میکردم حتی کامنت نمیذاشتم.ـ
تا اینکه دیشب موقع خواب گفتم خدایا دلم میخاد یه سریال از زندگی در بهشت یا سفر به دور آمریکا ببینم از این حال و هوا بیام بیرون حالم خوب بشه و هم یک نشونه برای من داشته باشه .
آخه خدایا چرا با من اینکارو میکنی چی میخای هر روز هرروز میگی حرکت کن قدم بردار شروع کن
دکمه نشانه را زدم سریال سفر به دور امریکا قسمت 21 ،
خدای من، اولین خط ، چه کلمه ای بولد شده بود فرمول تغییر من دیوانه شدم گفتم خدایا من خواستم بیام بیرون از این حال و هوا تو اینجام گیر دادی تغییر ؟؟؟
دقیقا این جمله ها بود فرمول «تغییر»، فرمول جالب و البته سادهای است. نیازی به کوه جابهجا کردن نیست. نیازی به شق القمر کردن نیست. بلکه موضوع فقط، پسگرفتن سکّان کشتی زندگی از دست عادتهای قدیمیای است که زندگی را تبدیل به یک چرخهی تکراری و کسل کننده کرده. برای شروع، کافی است عینک توجه به ناخواستهها را از چشمانمان برداریم تا قادر به دیدن زیباییها و نعمتهایی بشویم که همین حالا در زندگیمان وجود دارد
واقعا خدا داشت بمن میگفت بلند شو ، واقعا میخاست هر جوری شده بهم بگه حرکت کن ، چون دقیقا من همین دیروز گفتم من برم سرکار تا 5 غروب بیرون باشم یعنی ؟ کل روزم سرکار باشم ؟ بچه هامو فقط شب میتونم ببینم ؟ خوابم چی میشه ؟؟( آخه تمام آگهی های دیوار و شیپور تایم کاریشون تا 5 یا 6 عصر بود.)
که خداوند جواب داد
پسگرفتن سکّان کشتی زندگی از دست عادتهای قدیمیای است که زندگی را تبدیل به یک چرخهی تکراری و کسل کننده کرده.
هرچه ناشناختههای بیشتری را امتحان کنیم، بیشتر پی میبریم که نه تنها ترسناک نبود، بلکه به ما فرصت تجربهای شگفت انگیز بخشید
با هر بار انجام یک کار جدید و تجربهی یک ناشناختهی دیگر، تواناییهای بیشتری را در وجودمان بیدار میکنیم که بخشِ دیگری از عزت نفسمان را میسازد و آرام آرام «ترس از تغییر»، از وجودمان رخت برمیبندد و طعم زیبای امتحان شیوههای جدید، در وجودمان نهادینه میشود
تسلیم شدم واقعا تسلیم شدم گفتم باشه خدا چشم هر چی تو بگی ، من میترسم از تغییر درسته ، اما از خودتم میخام منو به حرکت دربیاری ، از خودتم میخام اون قدم اولیه راهم تو بمن بگی ، خدایا من واقعا نمیدونم حتی قدم اول را چجوری بردارم خودت بهم بگو تماااام ،من میخام بخابم و خابیدم .
صبح بیدار شدم دوباره دوباره فایل امروز هدفگذاری، خدااااا واقعا تو هر روز داری بمن میگی بلند شو بلند شو بجاش بمن بگو چیکار کنم خب ؟ که یهو به دلم افتاد با دانشگاهی که فارغ التحصیل شدم تماس بگیرم بگم نیرو جدید میخان برای استخدام یا نه ؟
تماس گرفتم کد ملی منو زدن سیستم گفتن چشم هروقت پذیرش داشتیم تماس میگیریم .و دوباره یکی از اساتید دانشگاه که کار فرهنگی انجام میدادن تماس گرفتم ،قبلش گفتم نکنه شرک باشه دارم از کسی درخواست میکنم ؟ گفتم من که نمیخام التماس کنم توروخدا برام کار جور کن ، میخام بگم اگر ارگانی سازمانی جایی نیرو خواستن من آمادگی دارم ، و تماس گرفتم استاد گفتن غروب بیا فرم کاریابی پر کن بده دستم .
دیروز یخرده برای همین موضوع حالم خوب نبود هدایت شدم بیرون دیدم دفتر پیشخوان آگهی کار زده شماره گرفتم صبح تماس گرفتم گفتن بله بیاید نیرو میخایم فرم پر کنید.
امروز گفتم خدایااا من امروز اینچیزا به ذهنم رسید انجام دادم قدم اولی که از دستم بر میومد انجام دادم امیدوارم ک درست بوده باشن امیدوارم اینبار برداشتم از الهام و هدایت درست بوده باشه و من هر کدوم از اینا را امروز انجام دادم و رفتم فرم پر کردم با حس خیلی خوبی رفتم انجام دادم و بدون ترس و نگرانی و مطمئن بودم هر کدومش جای من باشه خداوند خودش هماهنگ میکنه و من به خواسته ام میرسم و فقط تمام باورم اینبود که خداوند داره من را هدایت میکنه .
خداوند با منه ، خداوند حواسش هست.
خلاصه اینکه من امروز قدم اول برای کار برای شغلم برداشتم هیچوقت فکرشو نمیکردم که بتونم این قدم اول را هم بردارم ، شاید باورتون نشه چون من هیچ سابقه ی کاری ندارم برام سخته تغییر کردن ، سخته که صبح زود بیدار شدن و تا ساعتها بیرون بودن و تونستم غلبه کنم و گفتم منم میتونم منم میخام پول بسازم و پول خلق کنم و با لطف خداوند امروز قدم برداشتم .
منتظرم تا قدم های بعدی بهم گفته بشه بقول استاد وقتی قدم اول برداشته میشه قدم های بعدی راحتتر میشن اعتماد به نفس بالاتر میره .ــ
امیدم به خداست بر خدا توکل کردم ..
خودم را سپردم به الله…
(این ردپا بمونه برای خودم از مسیری که طی کردم و فرکانسی که به لطف خداوند هر روز رو به پیشرفته و اولین قدمی که در این روز و در این سال برداشتم.)
خانم شایسته عزیز اینبار در پایان از شما سپاسگزارم برای این پروژه که تونستم بعد از سالها قدمی برای تغییر خودم بردارم .
استاد عزیزم بی نهایت سپاس
.
به نام خداوند قهرمانم؛به نام خداوند پرشور و شوقم؛به نام خداوند وهابم
خداوندی که هدایتش حرف نداره
همراهیش بی نظیره ؛عینه کوه پشتمه
و من عاشقشم…
وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ ۚ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ( 38 هود)
نوح کشتی را میساخت و هرگاه گروهی
از قومش بر او عبور میکردند ؛او را به مسخره میگرفتند.
گفت :اگر شما ما را مسخره میکنید ،مسلما ما هم شما راهمانگونه
که ما را مسخره کردید مسخره میکنیم…
میدونی زهره جااااااانم امروز یکبار در مسیر پیاده روی خداوند خیلی واضح بهم گفت دقت داری توجه ات به چه سمتیه
و من حالم گرفته شد واقعیتش ،گفتمش چشم من تسلیمم اما خب باید تکاملمو طی کنم نمیتونم من قدرت اینو ندارم که ترمز دستی توجه به نکات منفی که شاید 99 درصد روز درگیرشم را یهو بکشم و تموم، بهش گفتم بهم فرصت بده و باز سرشب
نتونستم ذهنمو کنترل کنم و توجهم رفت سمت نکات منفی (حس میکنم میخاد
هر جا توجهم معطوف شد به نکات منفی گوشمو بپیچونه) و یادم افتاد صلات امروزم رو انجام ندادم رفتم ایمیلمو چک کنم و رسیدم به کامنت تو عزیز قلبم که هر وقت کامنت میگذاری برام ایمیلش میاد
و وقتی خوندم قدم اول برای رفتن به سر کار رو برداشتی یک شور و شوقی درون من راه افتاد که وصف ناپذیره و انگار حالم بهتر شد …
میدونی منم دقیقا همین امروز برای اینکه کار انجام بدم قدم برداشتم استرسم وحشتناک بود خیلی خجالت میکشیدم
و دقیقا امروز هدایت شدم به آیه 38 سوره هود که برام اتمام حجت کرد نباید ترس از مسخره شدن داشته باشم (همش این باور که مسخره میشمدست وپامو میبنده)
من تو این سایتم و استادم بهم میگه همیشه باید ورودی مالی داشته باشی منم میگم چشششم
امروز قرار بود با یه دوستی بریم برا من دونبال کار چون دقیقا یک ماه پیش این خانم(62 ساله پر شور و شوق و خوش قلب) تو بیمارستان به من گفت:مشغول چکاری هستی خندیدم و گفتم والا هیچ
با تعجب گفت اصلا خودتو بیکار نکن و گفت عامل این سرزندگیش اینه که همیشه کار کرده …
با عشق باهام اومد و امروز نزدیک 2 ساعت گشتیم برای کار و پیدا نکردیم
ازش خیلی تشکر کردم که در قدم اول همراهیم کرد (انگار یه ذره ترسم مقاومتم شکست) و اونم هی میگفت کاش جور میشد
اما من قلبم عروسی بود با خودم گفتم
ای خانم چی میگی این بزرگترین قدم من بود من برای اینکه بهت زنگ بزنم بیای بریم دونبال کار مقاومت وحشتناک داشتم ذهنم هی میگفت ولش کن اما به قول استاد توی دوره عزت نفس نخواستم این شاغل شدنم رو به تعویق بندازم ….خدایا صد هزار مرتبه شکرت آره منم قدم اول رو برداشتم
مطمئنم اتفاقای خوبی میافته
من باید صد در صد مسولیت زندگیمو برعهده بگیرم
من باید بتونم در کمال آرامش ثروت خلق کنم…
من باید قدرت دونبال کار گشتن یا گسترش کار خودم به کمک خداوند با باورهای توحیدی ایجاد کنم
من باید ورودی مالیم بالی 100 میلیون باشه
میدونم باید پله به پله؛قدم به قدم خودمو بکشم بالا
باید ترس از مسخره شدن رو ببوسم و شیک و مجلسی بزارمش کنار
آره من مثل این آیه شاید خیلیا مسخرم کنن که عه فلانی داره جوراب میفروشه مثلا تحصیل کرده است اما من نباید توجه کنم باید مثل استاد با این حرفها قوت بگیرم آره اون خانمه هم امروز بهم گفت با قدرت برو جلو نترس(دقیقا انگار از طرف خدا بود آخه حتی گفت میخوای من بهت پول بدم همین کار خودتو گسترش بده خیلی ذوقققق کردم از این همه اعتمادش و من اونجا واقعا خدا رو دیدم ؛تشکر کردم و خیلی راحت گفتم سپاسگزارم اما من اهل قرض گرفتن نیستم من پولشو میسازم کارمم گسترش میدم)
خدایا من میخوام به استقلال مالی برسم اما نمیدونم چطوری ترس و خجالت در وجودم لبریزه
اما ازت میخوام کمکم کنی پشت در نایست بیا داخل قلبم بیا و منو هدایتم راه رو نشونم بده ؛بیا تو خوابم باهم حرف بزنیم من عاشقتم خدایا
خدایا ممنونم که امروز با زبان اون خانم با زبان زهره جااااااانم باهام حرف زدی اگر ایده ای بهت داده میشه که برات استرس وارد میکنه اون ایده به دردت نمیخوره
به امید روزی که بیام و درآمد ثابت خودمو همین جا توی همین سایت الهی با افتخار اعلام کنم …….
عاشق تک تکتونم
گام دهم
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.
خدای قشنگم اول ازهمه ازت سپاسگذارم بابت امروز که به دیدن زیبایی و حال خوب بیشتر هدایتم کردی و ازت سپاسگذارم بابت این همراه همشگی من (که دخترم عمم میشه)که درکنار هم کلی حال خوب رو تجربه میکنیم ازت سپاسگذارم که به بهترین شکل هدایتمون کردی که بتونیم بدون برنامه و قدم به قدم پیش بریم و کلی حال خوب رو تجربه کنیم و خوش بگذرونیم.
راستی من حواسم هستا که این ازادی رو هم خودت بهم دادی خودت با الهاماتت بهم گفتی چکارکنم و که الان بتونم ازادی تجربه کنم که سال ها ارزوش رو داشتم ازت کلیی سپاسگذارم نورمن.
توی ستاره قطبی ازت درخواست داشتم که بهم بگی باگ باورهای من کجاس که این تضاد مالی رو دارم تجربه میکنم و بهم گفتی باگمو دقیقا توی همین فایل.
من فهمیدم که توی ذهنم پول ساختن اسون نیست و خیلی دهن سرویسی میخواد که مشتری بیاو برات که پول بسازی و…
وقتی استادگفتن پول ساختن اسونه گفتم وامگه میشه اسون و به راحتی بشه پول ساخت ولی اره میشه الگوهاشو پیدا کردم یکیشون استاده که دارن اززندگی لذت میبرن و از کارمورد علاقشون پول میسازن.
خب حالا من دارم کار مورد علاقم رو انجام میدم و از انجامش و توی محیطش قرار گرفتن عشق میکنم و لذت میبرم ولی یه باگی اینجا هست نمیتونم بطور ثابت ازش پول بسازم اینطوره که چند روز متوالی مشتری دارم و بعد همچی راکد میشه و این چرخه چندماهه ادامه داره که الان فهمیدم من توی مبحث ثروت ساختن کلیی ترمز و باورهای مخربی دارم.
خب حالا چطور میتونم باورهای درستی بسازم؟
باور اول به شکل یه جمله هستش.
اون جمله رو تکرارش کن.
بهش توجه کن.
دنبال الگوهای مربوطه بگرد.
خب تمام شد همش همینه تو طرف خودت رو اینجوری میری و جهان هدایتت میکنه به سما چیزی که بهش توجه کردی.
ولی اینو یادت نره که هرچقدر این باور ساختن و جدی بگیری میتونی ازش پول بسازی پس لطفا جدی بگیرش و براش وقت بذار برای رسیدن به خواستت وقت بذارم چندساعتی رو ازخوابت بزن ور رفتن بدون هدف باگوشی رو کنار بذار که جواب بده دختر تومیتونی الان فرمولش رو داری فقط جدی بگیرش.
و اما باورهای عالی این فایل:
1_به موانع رسیدن به هدفت توجه نکن.
2_مهم ترین قانون هدف گذاری قانون توجه.
3_این باور قوی رو توی خودت ایجاد کن که من میتونم به این خواسته و هدفم برسم.
4_دونوع رزق داری رزقی که تو دنبالشی و رزقی که اون دنبالته و تمام تمرکزت رو روی ساخت دومی بذار.
5_نتایج وقتی میاد که به ثبات فرکانسی رسیده باشیم که زمانش تقریبا شیش ماه تا یک سال ثبات فرکانسی.
6_خداوند نزدیک ترینه به من نزدیک ترازرگ گردن.
7_هرقدم ممکنی رو بردار و مطمئن باش که درها بازمیشه.
8_ثروت خیلی راحت وارد زندگیم میشه.
9_ ثروت ساختن اسان است.
10_اگر از زندگیت لذت ببری پول هم دنبال تو میاد ومنتظر این نباش که اول پول بیاد و تو زندگیت بعد لذت ببری این نخواهدشد.
11_اگه ترس نداشته باشی هیج اتفاقی نمیوفته بجاش ایمان داشته باش.
12_باوراتو درست و محکم بساز چون اگه باورات ایراد داشته باشه هرچقدم پول بسازی ازجایی که نمیدونی ازدستت میره.
خداجونم سپاسگذارم که تااینجا گذاشتی استمرار داشته باشه سپاسگذارم بابت فردای پراز سوپرایز خوشحال کننده خداجونم عاشقتم.
استاد عزیزمم و خانم شایسته دوسداشتنیی ازشماهم کلیی سپاسگذارم.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
الهی به امید تو
روز نهم
سپاس پروردگار عزیزم که هستم و حضور دارم و امروز بهم فرصت زندگی دادی:)
نکات نابی توی این فایل ها میشنوم که انگار اولین بارمه به گوشم خورده…..
شاید قبلا شنیده بودم اما جنس آگاهی های الان فرق کرده برام ،،،،این نشون میده شکر الله تو مسیر درستی هستم
استاد عزیزم از خدا براتون خیر میخوام
هرجا هستید در مدار بهترین ها قرار بگیرید…..
-هدف
زمانی به اهداف میرسم که در مسیر رسیدن به اون باشم یعنی 100 درصد تمرکز حول هدفم باشه،،،،،،اینو بارها تجربه گردم وقتی تو مسیر هدفم هستم راجبش حرف میزنم براش قدم برمیدارم ،،،،اتفاق میوفته اونم به راحتی:)
خدایاشکرت…..
در مسیر رسیدن به هدف به موانع فکر نکن ،یادمه توی فایلی از استاد شنیدم که درباره هدفت خیلی نرو و اخبار و اینجور چیزارو بشنو و مدام تجربه بقیه رو نپرس چون رنگ خدارو کم رنگ میکنی،،،به قوانین دولت کاری نداشته باش تو اگه بخدا باور داری با بقیش کاری نداشته باش اون از زیرسنگم که شده بع راحتی کارتو راه میندازه
هرچقدر بیشتر میگذره و تجربه میکنم میفهمم اگه کاری انجام بدم که فقط برای پوله و علاقه ای توش نیست،زندگی برام بی انگیزه میشه،،،،روتین میشه،،،و خوب میدونم خدا همه اینارو داره بهم نشون میده تا با پوست و استخوانم تجربه کنم که بایددددد بری دنبال کاری که عاشقشی،کاری که بهش علاقه ای نداری راها کن ،،،جرعتتتتتتت داشته باش
اگه ایمان داری جسارتتتتتتت داشته باش،،،،
تا کی میخوایی کاری بکنی که ازش متنفری
تا کی میخوایی بزور از خواب بیدار شی و به خودت هزارتا فوش بدی تا سرکاری بری که اونو دوست نداری.؟؟؟؟؟؟
اینو دارم به خودم میگم:)
باید رسالتمونو توی این دنیا انجام بدیم
خدایاشکرت
سلام استاد عزیز.شما ب نظر من یکی یک دونه ی عالم هستید.بطرز عجیبی هر مسئله رو بیان میکنید و من قم زندگی میکردم .من تو شرایط عجیبی ب خواستم ک 206 بود رسیدم . بعد ک جهان بینی توحیدی رو خریدم و بارها و بارها گوش دادم مهاجرت داشتم ب تهران بصورت مجردی .خانوادم بشدت منفی نگر هستن من رو خودم کار کردم و هدایت شدم ب تهران .شما انرژی خالصی هستین.خانه چوبیتون بسیار زیباست.منم ارزوی این مدل خونه با دریاچه زیبایی ب این شکل رو دارم.استاد لطف کنید خبر بدید چ زمانهایی لایو دارید .من از زمانی شما رو باور کردم تحولات عجیبی تو ذهنیت و زندگی ایجاد شده.نمیدونم از خدا بخاطر شما چطور تشکر کنم.فقط ازش میخام عافیت و خیر و برکت 2 دنیا رو نصیبتون کنه.