live | سودمندترین سرمایه گذاری - صفحه 29

739 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شاهین نوزاد گفته:
    مدت عضویت: 1625 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    یادمه دو سه سال پیش فایل های رایگان رو کوش میدادم استاد می‌گفت کاربدون تبلیغ درک نمی‌کردم استاد چی داره میگه العان میفهمم یعنی اون موقع ها اکهی میزاشتم دیوار و کلی تبلیغ العان حذف شده من بدون این که بخوام تبلیغ کنم یا مثلا ساحب بخواد سر قیمت توافق کنه قیمت قابل قبول من توافق میشه من العان که دارم به خودم نگاه میکنم میبینم اصول یه کسب و کار تقوا است نه عوامل بیرونی به قول استاد کنترول ذهن و به کار گیری آن در راستای خواسته هات همش و همش نیازمند یه سخصیت مدام کار شده است وکر نه من دو سال پیش هم این کار را میکردم یادمه یه 32هزار تومان داشتم تو حسابم 32هزار تومان نه تایم کاری فرق کرد نه من هیوج کار میکنم به خودم و کیفیت کارم ارزش قاعل شدم و گفتم من باید توی شرایطی کار کنم که راحت باشم با قیمت با محیط .

    یادمه مادر وقتی داشت جدا میشد از پدرم همه داشتن به این تضاد خیلی بد . نگاه میکردن منم میگفتم تضاد عامل پیشرفت این خوبه واسش.

    وقتی که خودشو ارزشمند دید و به این نتیجه رسید که من خودم باید خودم را رفع نیاز کنم به یک سال نرسید یک خانم خانه دار بعد یک سال فیکس یه خونه خرید

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1945 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همراهان خوبم در این مسیر فوق العاده

    چه انرژی خوبی ایجاد کردید خانم شایسته با این دوره جدیدی که آغاز شده و دارم برکت های مادی و معنویش رودریافت میکنم کاملا.

    شاید مهم ترین موضوعی که توجه من رو به خودش جلب کرده و به شکلی فوق العاده هماهنگ در این فایل ها تکاملش دیده میشه، معطوف کردن تمرکز بر قدرت درونی خودمونه.

    ذهن ما به شکل جالبی همیشه علاقه به حواس پرتی داره و وقتی یه دوره یا مسیری رو آدم تصمیم میگیره که با تعهد پیش میره و یکم جدی تر میاد رو خودش کار میکنه انقدر نتایج سریع کیفیتش تغییر میکنه که بیشتر متوجه میشه چقدر قدرتمند بوده و خودش خبر نداشته اما احتمالا باز هم فراموش میکنه و باز هم نیاز داره که آگاهانه تمرکزش رو معطوف کنه به خود و این چرخه همیشه ادامه داره اما نکته اینجاست که هربار زمان حواس پرتی و بازگشت به مسیر درست کوتاه تر و با کیفیت تر میشه.

    من وقتی یه فایل رو گوش میدم به ویژه بحث هایی که مربوط به توحید میشه خیلی فضای ذهنم رو درگیر میکنه و انگار قلبم گاهی اجازه نمیده زود از اون فرکانس خارج بشم و به خاطر همین ممکنه گاها تاخیری در روند کار کردن روی باورهام پیش بیاد.

    وقتی عمیق میشم به مفهوم توحید انگار خیلی زود بی نیاز میشم از همه چیز و دوست دارم فقط به خودم و خدا فکر کنم.

    شاید قبلا فکر میکردم این نگاه تنبلم میکنه اما وقتی بهتر توحید رو درک میکنم اتفاقا دوست دارم فعال تر باشم و بیشتر نتیجه ایجاد کنم. یعنی وقتی ما به درستی قدرت خودمون و خدای خودمون و ارتباطی که با خداوند داریم رو بهتر درک میکنیم خود به خود حرکت اتفاق میفته. بدون اینکه خودمون خیلی متوجه بشیم کیفیت عملگراییمون بالا میره.

    البته وقتی تکامل هم بهتر درک میشه عجله کمتر و کیفیت کار کردن روی باورها بهتر میشه.

    خودسرزنشی و احساس عدم لیاقت بی ارزش تر میشه.

    به جاش آدم دوست داره که فکر کنه میتونه

    دوست داره نتیجه هاش بزرگ تر بشن

    دوست داره باورش نسبت به خدا بهتر بشه

    دوست داره آدم اثرگذارتری برای جهان اطرافش باشه

    خود به خود آدم احساس مفید بودن بیشتری میکنه

    مربی یوگای من گاهی انتهای تمرین دعای قشنگی میکنه با این مضمون که:

    {باشد که آرامش از آن کسانی باشد که شادی را در جهان گسترش میدهند}

    امروز که این دعا رو تکرار میکردم احساس بسیار نزدیکی نسبت بهش داشتم

    حس کردم من مخاطب واقعی این دعا هستم و واقعا تمام وجودم آروم شد

    بعدش یاد استاد عباس منش عزیز و مسیری که خودم در این مدت همراهی با استاد طی کردم افتادم و فقط میتونم بگم با تمام وجودم سپاس گزار خدا هستم که به این مسیر هدایت شدم.

    از وقتی که دارم تمرین میکنم مقایسه رو بذارم کنار زندگیم رنگ و بوی خیلی خیلی قشنگ تری گرفته، واقعا حس میکنم بعد از این همه سال تازه چند وقته دارم برای خودم زندگی میکنم. دارم از زندگیم با هر چی که دارم و ندارم لذت بیشتری میبرم و از درون شادتر شدم.

    این ها همش ثروت واقعیه.

    خداروشکر خداوند الگویی رو سر راه من قرار داد که نه فقط باعث شده من ببینم که می‌شود یک زندگی بهشتی داشت بلکه راه و رسمش رو هم دارم آموزش میبینم.

    یاد دوران مدرسه افتادم. اون زمان که کلاس اول بودیم مجبور بودیم با مداد بنویسیم قشنگ یادمه آرزوم بود یه روزی من اتود دستم بگیرم، بعد که اتود گرفتم با خودم میگفتم یعنی میشه من یه روزی با خودکار بنویسم؟

    برای اولین بار که الف رو می خواستم بنویسم باید یه دفتر پر میکردم تا بالاخره خوش فرم و درست بنویسم اما خیلی زود اون روزها فراموش شد.

    وقتی که داشتم مسیر خودم رو مرور میکردم تنها سوالی که تو ذهنم به وجود اومد این بود که چرا من این همه عجله دارم برای زودتر به نتیجه رسیدن؟

    اگه ما باور کنیم که همیشه فرصت هست برای دریافت و تجربه نعمت ها و موقعیت های خوب دیگه عجله نمیکنیم، دنبال رقابت و مقایسه با کسی نمیریم و تمرکزمون رو میذاریم روی خودمون.

    امروز که داشتم با یکی از مشتری هام صحبت میکردم به خوبی تفاوت خود الانم با خود چند سال پیشم رو حس کردم. همان موقع به خودم قدرت قانون تکامل رو یادآور شدم و به خودم تذکر دادم که ببین اگر به جای اینکه عجله کنی و دنبال این باشی که همش زودتر نتیجه بگیری سعی کنی که روی خودت کار کنی و از زندگیت لذت ببری همه چیز در زمان مناسبش زمانی که تو لازمش داری برات مهیا میشه.

    در خصوص کسب و کار

    روابط

    سلامتی

    ارتباط با خدا

    و هر چیز دیگه ای همین موضوع باید درک بشه

    باید اجازه داد که ریشه ها درست بشن و وقتی که ریشه با خوبی جون میگیره دیگه تو خیلی راحت تر از ثمرات بهره مند میشی.

    امیدوارم که خداوند به همه ما کمک کنه که بتونیم در این مسیر ثابت قدم باشیم و هر روز جلوه زیباتری از خودمون و جهان اطرافمون رو تجربه کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1298 روز

      به نام خدای بخشنده و مهربانم

      سلام ب دوست خوبم احسان جان

      چقدر من این درک عمیق تون از زندگی رو دوست دارم، چقدر تحسین میکنم که ب چنین تجربه هایی رسیدین و ازتون ممنونم ک با ما ب اشتراک می ذارید، همیشه دوست داشتم خداوند ب من دوستانی عطا کنه ک ازشون یاد بگیرم، دوست داشتم معاشرت هایی داشته باشم ک مفید و سودآور باشه و من فقط غرق گوش کردن بشم. خداروشکر ک لیاقت معاشرت با دوستانی باکیفیت و فوق العاده رو دارم.

      چند وقتیه کامنت ک میخوام بخونم، یه زمان خلوتی رو اختصاص میدم، بعدم دفتر و خودکارم رو برمیدارم و جملات زیباش رو می نویسم، جملات توحیدی، جملاتی ک خدا مستقیم باهام حرف میزنه و آرومم میکنه. حتی اگر در روز 1 کامنت بخونم و وقت زیادی رو ببره، چون وقتی می نویسم بهتر درک میکنم و از تجربیات خودم ب یادم میاد و شروع ب صحبت با خودم در مورد اون جمله میکنم. کامنت شما بی نظیر بود و آرامش خاصی ب من داد. وقتی از توحید میگید از بودن با خودمون و خدامون، از مقایسه نکردن، از باور فراوان بودن فرصت ها و نعمت ها، اینکه نعمت ها ب من داده میشه در زمان مناسبش فقط امروز رو از زندگیم لذت بیشتری ببرم، فقط همین وظیفه من فقط همینه، واقعا قانون نیاز ب تکرار و استمرار داره، چون هرلحظه شیطان با نجواهای ناامید کننده اش میخواد ترس رو ب دل ما بندازه و بگه در آینده اوضاعت بد میشه، ولی نام و یاد خدا و قوانینش چه آرامش بی نظیری ب قلب آدم میده، یه آیه ای تو قرآن هست ک خدا میگه خداوند سکینه و آرامشش رو ب قلب مومنان وارد میکنه و اونهارو ثابت قدم میکنه. خدا خودش ایمان میشه در قلب هامون، آرامش میشه، شجاعت میشه، باورهای خوب و آرامش بخش میشه، یه موقع هایی یه جمله هایی میگه مثلا یه آیه هایی یادم میندازه ک من تکرارش کنم، با من حرف میزنه مستقیم حرف میزنه ولی آیا من انقدر اون حرف امید بخشش رو تکرار میکنم ک فراموشش نکنم و در مواقع حساس ک نیاز ب تقوا داشتم بگم خداوند ب من قولش رو داده، وعده خدا حقه، اون هرگز منو فراموش نکرده از این ب بعد هم نخواهد کرد.

      واقعا حضور خدا تو زندگیم با ارزش ترین نعمت و ثروت عه، همین ساعتی پیش بهم گفت پاشو پاشو دم غروب باهم رفتیم بالاپشت بوم و ابرهای خوشگلش رو دیدن کردیم، قهوه مو بردم و توی نسیم پاییزی توی سکوت زل زدم ب آسمون پهناورش، سکوت کردم، سکوت زبان من و خدام بود، خودش از راز درون سینه ها آگاهه، ب قدری آرامش بهم داد این هم صحبتی این حس درونی ک ب صدتای تجربه های فیزیکی دیگه نمی دادم. خواسته هامو فقط تو ذهنم تجسم کردم و گفتم خدایا تو چقددد کافی هستی، چقد حال خوب کنی، چقدر عشقی. بعدم اومدم خونه و غرق تجسماتم شدم. گفت هرچی دلت میخواد تجسم کن و ازش لذت ببر.

      توی تجسماتم کلییی خاطره خوب ساختم، رقصیدم و چرخیدم و خندیدم، خرید کردم و سفر رفتم و عشق ورزیدم و عشق دریافت کردم و… از بعد زمان و مکان کنده شدم و ب احساس بسیار بهتری رسیدم، خوب من اون خواسته هارو برای رسیدن ب احساس خوب میخوام، حالا با تجسم ب این احساس رسیدم، پس دیگه چی میخوام؟ من هم از الانم کلیییی لذت بردم، هم کلی احساس خوب در خودم بوجود اوردم ک کلییی اتفاق خوب دراهه، هم فرکانس های قوی تری فرستادم ک خواسته ام زودتر ب واقعیت تبدیل بشه، خب همش شد سود و سود و سود ؛)

      ذهنم میگفت واااای ولش کن وقتت داره هدر میره برو بشین باور حفظ کن ولی قلبم میگفت استادت گفته وقتی تجسم میکنی داری کار انجام میدی هااااا، فکر نکن وقتت حروم میشه، ب خودت بگو ببین من الان چه فرکانس هایی ک ارسال نکردم، میدونی همین حال خوب چه اتفاقات خوبی برا من در آینده رقم میزنه؟ تجسم مثل اینه ک تو ب خواسته ات برسی ولی مثل باز کردن پیچ با پیچ گوشتی، در مقایسه با اینکه اگر تجسم نکنی انگار اون پیچ رو با دندون باز کردی، عه.

      جملات زیباتون رو مجدد می نویسم:

      وقتی عمیق میشم ب مفهموم توحید، خیلی زود بی نیاز میشم از همه چیز و دوست دارم فقط ب خودم و خدا فکر کنم.

      آرامش از آن کسانی است ک شادی را گسترش میدهند.

      وقتی مقایسه رو کنار گذاشتم و برای خودم زندگی کردم، دارم از زندگیم با هرچی ک دارم و ندارم لذت بیشتری میبرم و از درون شادترم.

      چرا من انقدر عجله دارم برای زودتر ب نتیجه رسیدن؟

      اگر ما باور کنیم ک همیشه فرصت هست برای دریافت و تجربه نعمت ها و موقعیت های خوب دیگه عجله نمی کنیم، دنبال رقابت و مقایسه نیستیم و تمرکزمون رو میزاریم روی خودمون و از زندگی مون لذت می بریم.

      همه چیز در زمان مناسبش، زمانی ک تو لازمش داری، برات مهیا میشه. در خصوص کسب و کار، روابط، سلامتی، ارتباط با خدا، ثروت.

      باید اجازه داد ک ریشه ها درست بشن و وقتی ک ریشه ها ب خوبی جون می گیره دیگه تو خیلی راحت تر از ثمرات بهره مند میشی.

      بازهم ازتون ممنونم دوست خوبم، در پناه الله باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1338 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گل

    سلام به همه دوستان خوبم

    چقدر چیدمان این فایل ها عالیه و چقدر هر گام قشنگ پاسخ سوالی ک توی ذهنت هست رو میده، حداقل برای من اینطوری بوده

    دیروز ک گام اول رو شروع کردم متوجه شدم ک باید مسئولیت تمام اتفاقات زندگیم رو بپذیرم و منتظر کسی نباشم

    بعد این سوال برام پیش اومد ک خب حالا ک منتظر کسی نیستم چیکار کنم؟ از چه طریقی میتونم درآمد داشته باشم؟ چطوری به اون درآمدی ک میخوام برسم؟

    و چون قراره این مسیر تکاملی طی بشه با خودم گفتم همینطور ک خدا با گام اول اینقدر از گره های ذهنیت رو باز کرد و اینقدر بهت کمک کرد وتورو به آرامش و رضایت درونی رسوند قطعا خودش هم پاسخ تمام سوالهایی ک توی ذهنت هست رو میده

    توی این فایل خیلی عالی به سوالم پاسخ داده شده ک من باید اول روی خودم و توانایی هام سرمایه گذاری کنم، باید مسیری ک علاقم هست رو پیش بگیرم

    با خودم گفتم دوتا مسیر درحال حاضر توی زندگیم هست ک بابتشون تلاش کردم و شاید باورهای درستی نداشتم ک فعلا به جایی نرسیده یا شاید چون خودم براشون ارزشی قائل نبودم هنوز نتیجه ای ک میخوام رو ندادن و شاید اونقدر با کیفیت روشون کار نکردم و وقت نذاشتم

    این جمله استاد عالی بود و خیلی بهم کمک کرد:

    تو کارت رو درست انجام بده، عاشق کارت باش، باورهای درست داشته باش اون خداست که داره همه کارها رو مدیریت میکنه و خدا بقیه کارها رو انجام میده

    گفتم روی این دو مسیر سرمایه گذاری میکنم

    1) روی درسم ک سالها بابتش تلاش کردم

    2) سازم ک نصفه و نیمه و کم و بیش ادامش دادم

    در راس همه این ها، دوست دارم به خودم بگم بهترین مسیر همین سایت و فایل ها هست ک ذهن رو باز میکنه و کمکم کرده

    باید به خودم یادآوری کنم ک درگیر حاشیه نشم و به اصل بچسبم، اصل هم توی این سایت بهش رسیدم ن هیچ جای دیگه، اینجاست ک حالم رو خوب میکنه، توی این فضاست ک خدا توسط کامنت دوستان و از زبان استاد باهام حرف میزنه

    به این نتیجه رسیدم ک حاشیه آدم رو به قعر چاه میبره اونقدر هم آروم و بی سروصدا اتفاق می افته ک تو حتی متوجهش نمیشی

    به هر اندازه ک از این سایت دور بشیم درگیر حاشیه میشیم

    خداروشکر میکنم ک این فایل خیلی بهم کمک کرد و جواب سوال ذهنی منو داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    الی ش ن گفته:
    مدت عضویت: 1544 روز

    درود خانم شایسته عزیز و استاد عزیز

    گام دوم

    بحث اصلی سرمایه گذاری:این موضوع پر حاشیه زندگیمه سرمایه اصلی که همیشه به من احساس کمبود می داد اینکه پول باشه. ولی در اصل سرمایه اصلی من استعدادهامه که دارم روشون کار می کنم هرروز وقتی ی روز کار نکنم احساس می کنم ی چی کم ه تو روزم

    من پرا ز استعدادم

    ودر مسیر کاری ام هیچ وقت کم نذاشتم و می تونم بگم غرقشم ولی همون حس کم بینی منع پیشرفتم بود به لطف شما فهمیدم سرمایه سرمایه اصلی من هوش و ذکاوتمه و استعداد هامه

    درست الان در آمد مالی و نقدینگی ندارم ولی راهش مطمئنم ب من الهام میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سعیده بابائی گفته:
    مدت عضویت: 1525 روز

    درود وقتتون بخیر

    استاد جانم سپاسگزارم برای این فابل

    مریم جانم سپاسگزارم برای این پروژه

    داشتم به این فکر میکردم..استاد بارها گفتن راحت ترین روش برای من اینه ک شما سوال بپرسید من جواب بدم…سوال میخونن پشت بندش جواب میدن

    جواب دقیق درست عالی

    اون خدایی ک استاد رو اینطور هدایت کرده ما رو هم هدایت میکنه

    استا ایمانش رو روز به روز زیادتر میکنه و شنیدن آگاهی ها روز به روز خالص تر میشه برای همه ما همینطوره.

    چه خوب ک تو کار درست انجام بده درستی خودش راهشو پیدا میکنه ..کارخوب خودش برات تبلیغ میکنه

    خدایی ک غذا مورچه رو تو لونش قرار میده روزی منو نمیتونه مدیریت کنه

    باید کارها رو بهش سپرد و باور داشته باشیم ک این راه اصل هست..ایمان به خدا و عمل به هدایت ها

    درها خود به خود بازمیشه

    در پناه امن خداوند مهربان شاد باشید و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 1358 روز

    سلام به استادعزیزم همچنین استاد شایسته عزیز

    حدود 20 سال پیش رفتم دنبال آموزش کاری که از بچگی بهش علاقه داشتم اما پدرم اجازه نداد زودتر شروع کنم بعد ازدواجم با کلی بحث و قول و التماس از همسرم اجازه گرفتم و کار آرایشگری که خیلی بهش علاقه داشتم رو استارت زدم .اینقدر دوست داشتم توی این کار حرفه ای بشم که هر کلاس و آموزش و سمیناری بود شرکت میکردم و کلی مدرک روی هم جمع کردم .اما متاسفانه عزت نفس و اعتماد به نفس بسیار داغونی داشتم و باورهای مخرب که همیشه با خودم تکرار میکردم چون مدرک تحصیلی بالایی ندارم هیچی رو متوجه نمیشم و من هیچوقت موفق نمیشم با اینکه همه اطرافیان یا اساتید تشویقم میکردن و کلی مشتری راضی داشتم که مشتری دائم میشدن و هر کجا میرفتم سالها فقط پیش من میومدن اما من خیلی کمالگرا بودم و هستم هیچوقت خودم رو کامل نمیدیدم و از خودم راضی نبودم مدت 8 سال فقط سالنهای مختلف مجانی کار کردم که تجربه به دست بیارم و همه چی تموم باشم توی حرفه م به هر حال بعد 17 سال تجربه کارم رو به خواسته همسرم (که البته از همسر اولم جدا شده بودم و به خواست همسر دومم که تازه ازدواج کرده بودیم ) کنار گذاشتم و خونه نشین شدم چون همسرم اعتقاد داشت زن مال کار توی خونه ست ،بعد 5 سال جدایی از کارم و خونه نشین شدن دیدم واقعا از نظر روحی داغون شدم و تازه ارج و قربم رو پیش همسرم از دست دادم و همسرم زن دیگه ای گرفت و من موندم و یه آدم افسرده و ضربه خورده که دیگه هیچ امیدی واسه ادامه زندگی نداره .دوره 12 قدم رو از قدم اول تهیه کردم و شروع به تمرین کردم در کنارش یه دوره جدید آرایشگری که طرفدار زیادی داره رو مجازی خریداری کردم بعداز چند ماه هم دوره فوق العاده عزت نفس . شب و روزم رو گره زدم به دوره هام . کم کم عزت نفسم بالارفت و قدر و قیمت خودم رو فهمیدم ، احساس لیاقت کردم ، با اینکه میدونستم همسرم اجازه نمیده من بیرون از خونه کار کنم ،تنها قطعه طلایی که داشتم رو فروختم و وسایل خیلی کمی خریدم برای تمرین کار جدیدم و خودم رو به خدا سپردم گفتم خدا دلشو نرم میکنه و وقتی ببینه کارم درآمد خوبی داره خودش کم کم راضی میشه .اما خدای من واسم برنامه زیباتری چیده بود .سر یک مساله خیلی کوچیک بینمون شکرآب شد و خیلی راحت از زندگیم بیرون رفت اصلا انگار نه انگار که وجود داشته .بعد رفتنش درهای رحمت پروردگارم به روی من باز شد و از درو دیوار واسم امداد غیبی رسید انگار تمام افراد خانواده بسیج شده بودن دستی باشن از سمت خدا که دوباره زندگی منو سرپا کنن. چندین هفته ست که تصمیم گرفتم کارم رو از یک اطاق گوشه خونه شروع کنم به لطف الله کار دخترم جور شد و ما توانایی پرداخت اجاره و هزینه های زندگی پیدا کردیم . چندین بار میخواستم وام بگیرم یا قرض کنم اما همیشه صدای استاد توی گوشم هست که نه وام بگیرید نه قرض کنید . با اینکه من بسیار کمال گرا هستم و انتظارم اینه که همه چی کامل باشه تا شروع کنم اما حرف استاد رو به جون و دل خریدم .خداوند هدایتم کرد که از کارایی که توش حرفه ای هستم کمک بگیرم از اونایی که وسایلش رو دارم شروع کنم و کم کم مشتری بگیرم و از درامد اون وسایل کار جدیدم رو بخرم . منم سریع گفتم خدایا من تسلیم تو هستم قطعا بهترین هدایت رو به من رسوندی و همین امشب اولین مشتری غریبه رو راه انداختم .با اینکه کارش خیلی کوچیک بود و اجرت بسیار کمی داشت ولی چنان لذتی بردم و چنان شکر گذار خداوندم شدم که با خودم گفتم نسیم شاید لذتی که امروز بردی و شاید بعدها با کلی درآمد و مشتری دیگه نچشی قدر این لحظه های ناب رو بدون .

    دوباره دارم احساس قدرت میکنم به لطف الله مهربان اما امروز با 20 سال پیشم خیلی فرق میکنم .اینبار آگاهم .اینبار به لطف الله مهربانم و آموزشهای استاد عزیزم پراز شهامت و عزت نفسم .امروز خدا با من دوسته و من در آغوششم ،رابطه من و خدای من عاشقانه ست نه از روی ترس و اجبار .الان صبح تا شبم مالامال از عشق و یاد خدا با دلی پر از آرامش و ایمان و امیده.امروز ایمان پیدا کردم و به چشمم معجزه هاشو دیدم .امروز خدا رو از رگ گردن نزدیکتر دارم و هر لحظه صداش میزنم حضور داره ،انگار هر لحظه با منه و مدام توی گوشم میگه نترس ،برو جلو من هستم واست راه رو هموار میکنم.امروز میدونم قطعا هر مساله ای که پیش میاددر مسیر رشدمه و قطعا به نفعمه . امروز میدونم زندگیمو خودم دارم رقم میزنم با باورهام و توجهاتم . امروز من خوشبخت ترین روزگارم و در تنهایی خودم بین دفترهام آموزشهام تمرینهام عشق میکنم و روز به روز ظرف وجودم رو بزرگتر میکنم و خداوند رو بیشتر شاکرم .

    استاد این همه موفقیت و حال خوش رو بعد خدای مهربونم فقط از شما دارم .

    خدای من پاداش اینهمه خوبی ولطف شما رو بده عمر با عزت داشته باشید عزیزترین اساتیدم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 889 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    گام دوم

    برای شروع به کار حتما نباید سرمایه زیادی داشته باشیم

    در هر کسب و کاری که هستیم از همون نقطه ای که هستیم باید آرام آرام شروع کنیم بعد که سود کردیم از همون سود اندک استفاده کنیم و کم کم کارمون رو گسترش بدیم تا تکامل خودمون رو طی کنیم.

    سرمایه ما از همون حرکت کردن ما به وجود میاد. از همون عشق و علاقه‌ای که به کار داریم ، از تجربه و یاد گرفتن مسیر به وجود میاد

    اگه شکر گذاری رو به صورت نوشتن یا صحبت با خدا یا حرف زدن با خودمون باشه هیچ اشکالی ندارد . حتما که نباید بنویسیم ، مهم احساس خوبی هست که موقع شکر گذاری داریم ، مهم فرکانس خوبی هست که به جهان ارسال می‌کنیم

    ما باید تمام مسولیت کارهامون رو به عهده بگیریم و سعی کنیم مثل استاد به هیچ عنوان شریک کاری نداشته باشیم

    ما باید شغلی رو انتخاب کنیم که عاشقش باشیم و خداوند همه چیز رو مدیریت می‌کنه و بی نهایت دستان خود را واسه یاری رساندن به ما بسیج می‌کنه

    به قول استاد عزیز نباید تبلیغ کنیم. خداوند خودش واسه ما مشتری میاره و باعث رونق کارمون میشه. بهترین تبلیغ ، تبلیغ دهان به دهان است. ما نباید روی کسی حساب کنیم خداوند تنها منبع رزق و روزی ما است

    سرعت رسیدن به خواسته هامون بستگی داره به سرعت تغییر ما

    خدا رو شکر که به این آگاهی ها هدایت شدم و منم در جمع کسانی هستم که میخوان با تمام وجود تغییر کنند

    ممنون خانم شایسته عزیز و مهربون

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3611 روز

    پروژه خانه تکانی ذهن

    قدم دوم

    این دوره با اینکه رایگان هست ولی برای یک تهعد ایجاد کرده و خوشحالم که دنبال تایمی هستم تا فایل هر روز رو گوش کنم و نکته برداری کنم و مهم تر اینکه تعمق کنم

    این فایل جالب بود و تا به حال گوش نداده بودم. و خدا روشکر که این آگاهی ها از این طریق داره بهم میرسه

    یک نکته جالب که استاد گفتن این بود که بعضی از افراد برای اینکه به خواسته هاشون برسن زمان می‌بره و این زمان براساس باورهای اون افراد است و‌من هم خودم را دیدم با اینکه یک سالی هست دارم روی خودم کار میکنم ولی اون اتفاقاتی که باید در زندگی من رخ بده رو ندیدم و خودم می‌دونم بعضی از باورهای اشتباهم چیه

    مثلاً یکی کمبود عزت نفس است

    کمبود احساس لیاقت

    کمبود باور فراوانی و موارد دیگه

    یک دیدگاه مهم درباره سرمایه گذاری که منم مثل خیلی افراد دارم و دیدگاه کمبود هست و دیدگاه این که من نمی تونم ثروت ایجاد کنم

    یک مثال میزنم که خودم بهتر درک کنم.

    مدتی هم به عوض کردن خونه فکر میکنم وهمیهشذیه باور محدود کننده میاد که تو و همسرت نمی تونی این قدر پول بسازی که بتونی خونه رو عوض کنی مثلاً اکرتو منطقه خودمون بخوابم خونه رو یکم بزرگ تر کنیم باید حداقل 1ونیم میلیارد داشته باشیم و اگر یک منطقه بالاتر و‌نوساز بخوایم بریم حداقل 4 میلیارد و تو ذهنم میاد که تو نمی تونی و همش دنبال راه حل هستم که برای ذهنم منطقی کنم که میشه و ذهنم رو تکیه میدم به اینکه یک زمین داریم که اون رشد کنه و بفروشیم تا بتونیم خونه رو عوض کنیم

    ولی الان این فایل بهم تلنگر زد که این قدر ثرپت بسازم که به راحتی بتونم خونه با وسایلش رو عوض کنم

    البته که با استفاده از قدرت تجسم و دوره لیاقت به یک خواسته ام رسیدم که جزئیات شو در دوره لیاقت می نویسم

    کار کردن روی ذهن و تعهد داشتن به انجام تمرین ها و صحبت کردن با خدا و خودم خیلی بهم داره کمک می‌کنه

    من خیلی با خدا صحبت میکنم و ازش هدایت می‌خوام و خدای مهربانم خیلی واضح منو هدایت می کنه

    من از خدا آرامش می‌خوام و خدای مهربانم باز هم داره بهم آرامش میده

    خدایا شکرت که همیشه کنارم بودی ولی الان من دارم حست می‌کنم به قول استاد خدا همیشه هست ولی باورهای ما اجازه نمیده که درکش کنیم.

    مرسی مریم بانو بایت این پروژه عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1734 روز

    بنام خداوند مهربانم که همراه منه و منو دوست داره کنار منه و هدایتگر منه و منو تنها نمیزاره خدایا شکرت.

    سلام به استاد بزرگوارم و خانم شایسته مهربانم سلام به همه دوستان خیلی خوشحالم و خیلی ذوق دارم از اینکه گام دوم رو هم امروز هدایت شدم که بردارم و چقدر زیبا داره ایراد های من در هر فایلی به من گفته میشه من دقیقا با اینکه دوره روانشناسی ثروت 1 رو دارم و به فکر خودم روش کار کردم و دارم کار میکنم اما افکارم هنوز تغییری نکرده و خیلی قشنگ زمانی که داشتیم از مسافرت آخرمون برمیگشتیم خونه برای شروع مدارس من داشتم به این فکر میکردم که چقدر خوب میشد خدا توی جاده سر راهمون طلایی گنجی میزاشت و ما خیلی زود و راحتر به ثروت و راحتی می‌رسیدیم و خیلی قشنگ بعدش مچ ذهنم رو گرفتم که داری چی میگی هنوز تغییر نکردی هنوز ایمان نداری و فکر میکنی با پیدا کردن طلایی یا شانسی یا ارثی یا….میتونی به موفقیت مالی برسی و چقدر راحت ذهنم بهونه آورد برای خودش که آره الان تو روی خودت کار کردی و در مدار بالاتر هر اتفاق خوبی ممکنه بیفته و تو راحتر به ثروت برسی ولی من درک میکنم که این نوع تفکر جنسش از ایمان و توکل نبود جنسش از شرک و حساب کردن روی عوامل بیرونی برای رسیدن به خوشبختی بود و ذهنم میخواد از طی کردن تکامل فرار کنه و یک شبه ره صد ساله رو بره و این راه براش لذت بخش تره و من میدونم که باید جایی رنج و لذت درباره اینکه من یک شبه به ثروت برسم رو یا تکاملی و از پایه قوی رشد کنم را جابجا کنم تا حرکت های مستمر و درست رو بردارم و انشالله به خوشبختی دنیا و آخرت برسم و من همین الان روی یک برگه تغییر این رنج و لذت رو نوشتم که باید این نوع فکر در ذهنم عوض بشه تا اعمال و رفتارم تغییر کند و این یک ایده ای الهامی بود که در همین کامنت نوشتن به من گفته شد که باید انجامش بدم خدایا شکرت در همین گام های اول ایده عملی برای حرکت دادی خدایاشکرت این تازه شروع تغییراته به قول استاد احساس خیلی خوبی دارم خدایا شکرت ممنونم استادان خوبم دوستتون دارم خداوند خیرتون بده .

    خدایا شکرت که من هر آنچه دارم از آن توست من که چیزی نمی‌دانم رب من عالم و تواناست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    Mehdi😃 گفته:
    مدت عضویت: 1106 روز

    به نام خدایی که تنها قدرت در تمام جهان هستی است.

    سلام به استاد و خانوم شایسته عزیز و دوستان خوبم

    خانه تکانی ذهن روز دوم.

    من از صبح چند بار این فایل رو گوش دادم و الآن میخام درکم ازین فایل رو بزارم تا هم خودم درگم بیشتر بشه هم دوستان عزیزی که در مدارش هستند استفاده‌ کنن ازین آگاهی ها.

    موضوع اول سرمایه اولیه برای شروع کسب و کار:

    این یکی از قوی ترین ترمز های منه واقعا در کسب و کار چون اکثر ورودی هایی کع از جامعه داشتم این بوده که هرکسی به جایی رسیده یا باباش پولدار بوده بهش کمک کرده

    یا ارث بهش رسیده

    یا یه قرعه کشی و شانسی از آسمون براش افتاده

    یا وام گنده ای گرفته

    خلاصه این که آقا برای شروع کسب کار باید یه سرمایه ای باشه دیگه

    و این باور خب جلوی عمل به خیلی از ایده هارو می‌گیره دیگه

    ولی خب وقتی به افرادی که اطراف من هستند از آشنا و فامیل گرفته و بقیه خیلی هارو دیدم که اول کارگری میکردن و از نقطه که تونستن شروع کردن و کم کم با تکامل هی رشد کردن و الآن ثروتمند هستند.

    حالا ماهایی که قانون‌ رو داریم درک میکنیم باید بگیم آقا تمام زندگی من داره با افکار و فرکانس هام خلق می‌شه.من باید روی باور هام‌کار کنم‌ همین که دنبال الگو هایی بگردم که باور های درستی در من ایجاد کنه، مثلا درمورد ابن باور هرچقدر من بیشتر کسایی رو ببینم که بدون سرمایه اولیه از صفر شروع کردن و الآن ثروتمند هستند خب باور من قوی ار می‌شه دیگه و طبق قانون‌ من هدایت میشم به شرایط و افراد و اتفاقاتی که یه پله منو میبره بالا تر و همینطور با تکامل میتونم منم از همین جایی که هستم شروع کنم و به بینهایت موفقیت و ثروت برسم.

    موضوع دوم روش درست سپاسگذاری:

    این داستان اصل و فرع رو خیلیامون درگیرش می‌شیم

    مثلا برای تجسم دنبال روش و جادوی خاصی می‌گردیم

    برای سپاسگذاری میگیم به چه روشی باید انجام شود

    یا مثلا چطوری باید من باور بسازم

    یا مثلا میگیم فلان تمرین رو درقانون چجوری باید انجام بدم

    من واقعا خودم خیلی بعضی وقتا می‌رفتم و میرم تو درو دیوار اصلا

    اصل رو ول می‌کنم و میچسبم به فرع

    ولی دوستان وقتی ما بیاییم این اصل رو درک کنیم که قانون‌ چیه

    قانون اینه به هرچی که توجه کنیم از اساس اون موضوع وارد زندگی ما میشود

    و احساس قالب ما نشان میدهد که ما چه فرکانسی داریم ارسال میکنیم.

    حالا ما باید بدونیم چرا این تمرین رو داریم انجام می‌دیم

    مثلا سپاسگذاری هدفش چیه

    هدف اینه که تمرکز از ناخواسته ها برداشته بشه و تمرکز کنیم بر خواسته‌ ها به شکلی که به احساس بهتری برسیم.وقتی ما این اصل رو بدونیم دیگه مهم‌نیست چطور انجام می‌دیم سپاسگذاری رو

    یکی با قدم زدن و با خودش حرف زدن

    یکی با نوشتن و…

    موضوع سوم وابستگی:

    اینم باز من خودم تجربه داشتم هروقت به چیزی که داشتم وابسته شدم از دست دادمش یا هر خواسته‌ که چسبیدم بهش بهش نرسیدم

    وقتی ما وابسته به یک چیزی می‌شیم و همش منتظر یک عامل بیرونی هستیم تا حالمون رو خوب بشه اتفاقی که میوفته در 99 درصد مواقع بهش نمیرسیم .اگر هم برسیم بعد دوروز خوشحالی باز غمگین می‌شیم چه فایده که من خونه دارم چرا ویلا ندارم

    و کل زندگی میشه احساس بد دیگه همش هی می‌گیم وقتی من به فلان چیز برسم خوشبختم .

    و این اصل رو باید همیشه یادمون باشه وقتی من روی خودم کار می‌کنم و قانون‌ رو باور دارم میگم من در این لحظه باید از زندگیم لذت ببرم با کنترل ورودی ها با تجسم با سپاسگذاری با تمرکز بر داشته ها و زیبایی ها و نکات مثبت

    اینجوری من هم از زندگیم لذت بردم هم هر خواسته‌ ای دارم به صورت طبیعی وارد زندگی‌م میشه و وابسته هم نیستم شادیم رو موکول نمیکنم به بعد در همه حال لذت می‌برم و خواسته‌ هام هم خیلی راحت وارد زندگی‌م میشن

    وابستگی در وابط هم به قول استاد که می‌گن وقتی شما داری روی خودت کار می‌کنی تغییر می‌کنی اگه اون شخص در فرکانس شما نباشه مهم نیست گه چقدر تلاش کنی بجنگی که اون فرد رو نگه داری، اون فرد حذف می‌شود از زندگیت

    به راحتی این قانون‌ جهان است.حالا کار من اینه خودم هی بهتر بشم از نظر شخصیتی وقتی من بهتر بشم یا اون فرد بهتر می‌شود در رابطه‌ بامن اگر هم‌تغییر نکنه حذف می‌شه ، دیگه مهم نیست من چقدر وابسته باشم و خودمو بزنم به در و دیوار.

    موضوع چهارم تبلیغات:

    اینم خب اگه از هزار نفر بپرسیم تبلیغات تاثیر داره یا نه احتمالا 99 درصد اونا بگن آره تبلیغات مهم ترین چیزه تا دیده بشی خودت و کسب و کارت .و این باور بازم در ذهن ما هست که میگیم چجوری آخه مشتری میخاد بیا. وقتی من تبلیغ نکنم

    ولی وقتی اصل قانون رو درک کنیم که همه چیزی که در زندگی ما هست در مدار فرکانسی ما هست

    آدم ها شرایط اتفاقات ایده ها همه اینا هرچی تو زندگی ما هست بخاطر فرکانس های ماست

    وقتی ما در مدار فقر باشیم مهم‌نیست که چقدر تبلیغات میکنیم یا آدم ها نمی‌آیند

    یا اگه بیام پول خرید رو ندارن

    یا نمی‌خرند

    به هر حال نتیجه یه جوری میشه که ما فقر بیشتری رو تجربه کنیم

    دقیقا همون مثلا ماهی گیری استاد

    وقتی من در خشکی هستم تا نرفتم سمت دریا خب من هرچی خودمو بزنم یه در و دیوار اون ماهی نمیاد تو خشکی که من باید اول برم سمت دریا تا به ماهی برسم ،حالا دراین مورد من باید برم سمت فرکانس ثروت و مشتری های خوب اونوقت خداوند از بینهایت راه آدم هارو به سمت من هدایت می‌کنه منو تبلیغ میکنه

    هرجایی که باشم، اصل فرکانسه نه تبلیغات

    وقتی ما در فرکانس ثروت باشیم خداوند از طریق بی‌نهایت دستی که داره مارو تبلیغ میکنه مث سایت استاد عباسمنش

    و اون‌وقت خیلی عالیه چون به اندازه ظرف من مشتری میاد و آدم های مناسب و هم فرکانس من میان و با لذت و تکامل من با مشتری هایی کار میکنم که اونا هم در فرکانس من‌هستند و آدم عالی هستند

    چون‌مشتری که با تبلیغات بیاد مثلا تو این سایت خب هیچ درکی نداره و نتیجه نمیگیره و ضد تبلیغ این سایت می‌شه

    ولی وقتی خدا استاد میزارن خدا هدایت کنه،خدا ادم های مناسب رو که آماده هستند به سمت استاد هدایت می‌کنه که نتیجه هم‌می‌گیرن و با جون دل گوش میدن و عمل میکنن به این قانون‌ و به هزاران نفر معرفی میکنن این سایت رو.

    خود این سایت بهترین نمونه است برای درک ما از قانون که که اصل چیه و فرع چیه

    اصل قانون فرکانسه. و بدون تبلیغات می‌شه بینهایت مشتری داشت استاد اینو ثابت کردن ،

    خدایا شکرت .

    موضوع بعدی اتصال به خداوند:

    خدا همیشه وصله به ما این ما هستیم که با داشتن احساس عدم لیاقت خودمون رو از فرکانس خدا خارج میکنیم

    اول باید بدونیم که همه ما لایق دریافت الهامات هستیم

    و بعد که بدونیم ما هیچی نمیدونیم و خدا همه چیز رو میلیارد ها برابر ما بهتر میدونه

    و بعد که تسلیم باشیم و به آرامش برسیم وصل می‌شیم به اگاهیی خداوند که اونجایی که هستیم یک پله مارو میبره بالا تر و تا بینهایت میتونه پله پله هدایت کنه مارو

    اگه ما اجازه بدیم هدایت کنه مارو .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: