live | سودمندترین سرمایه گذاری - صفحه 54 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/02/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-21 20:32:442024-09-24 19:23:02live | سودمندترین سرمایه گذاریشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
گام دوم: سودمندترین سرمایهگذاری
افراد موفق و ثروتمند از کارهای کوچک کار خودشان را شروع کردهاند و بصورت تکاملی پیش رفتهاند و سرمایه لازم برای شغل من باید از همان حرکتهایی که خودم انجام دادهام بوجود میآید؛
افراد ثروتمند زیادی را میتوانم عنوان کنم که از یک مغازه کوچک و یا حتی دستفروشی شروع کرده و ادامه دادهاند و در حال حاضر یکی از بزرگترین و ثروتمندترین افراد در حوزه کاری خودشان هستند که مثالی که اکنون به ذهنم رسید آقای رضایی مالک شرکت کویرموتور است که وقتی زندگینامه او را مطالعه کردم میگفت از کار خود را از شاگردی در یک مغازه تعمیرات دوچرخه اغاز کرده و همینک یکی از برترین تولیدکنندگان موتور سیکلت در ایران است که به کشورهای خارج هم صادرات دارد؛
با دنبال کردن این الگوهاست که من باور میکنم از کارکوچک که به آن علاقه دارم میتوانم شروع کرده و قدم برداشته و تکامل خودم را طی کنم، وظیفه من فقط افزایش مهارتها و تواناییهایم و کارکردن روی خودم است و ایمان و توکل بخداوند و آن کاری که از عهدهام برمیآید و خداوند به من الهام کرده را انجام دادن و بقیه امور را بخداوند سپردن
هیچ عجلهای نباید داشتهباشم و از کارهای کوچک شروع کنم و تکامل خودم را طی کنم؛
وقتی که من وارد کاری میشوم که به آن علاقه دارم، از کاری که انجام میدهم لذت میبرم و گذر زمان برای من معنایی نخواهد داشت و وقتی که از کارم لذت ببرم با شور و اشتیاق و علاقه بیشتری این کار را خواهم کرد و همزمان اگر روی باورهای ثروت سازم هم کار بکنم مسلماً ثروت هم به زندگی من وارد خواهد شد، افراد بسیار زیادی را سراغ دارم که از علایق خود ثروتهای کلان ساختهاند، مثل استیوجابز و مثل استادعباسمنش
همهچیز بستگی به فرکانسها و احساس من هنگام انجام کارهایم دارد، اگر من هنگامی که مشغول شکرگزاری هستم احساسم نیز همراه شده و با احساس خوب شکرگزاری بکنم در نتیجه فرکانسهای خوب هم ارسال میکنم و نتایج عالی آن وارد زندگیام میشود؛
مهمترین اولویت زندگی من داشتن احساس خوب است، اگر من هرکاری که انجام میدهم بدنبال داشتن احساس خوب باشم، لاجرم نتایج عالی هم با خود وارد زندگی من خواهد کرد
وقتی که بیشتر فکر میکنم رسیدن به ثروت هم بخاطر رسیدن به احساس خوب و لذتبخشی است که ثروت با خودش دارد مثل آزادی زمانی و مکانی و یا آزادی در خرید کردن و همهچیز بستگی به احساس خوب من دارد،
من باید هرلحظه مراقب احساسم باشم و هروقت حس کردم که احساسم رو به بد شدن است سریع بخودم یادآوری کنم که در حال خارج شدن از مسیر بوده و بایستی بهرشکل به مسیر درست برگردم
حتی سپاسگزاری کردن هم اگر با احساس خوب همراه نباشد هیچ نتیجهای با خود ندارد و فقط وقت تلف کردن است
اتفاقات زندگی من هم معنا مفهوم خاصی ندارد و نوع نگاه من و احساسی که در اثر آن اتفاق درون من ایجاد میشود در تعیین نتیجه موثر است.
وقتی من منتظر باشم که یک عامل بیرونی رخ داده و باعث لذت و شادی من بشود این نوعی وابستگی است و از آنجائیکه وابستگی همواره وابستگیهای بیشتری را با خود بهمراه میآورد من هیچگاه نمیتوانم از زندگیام لذت ببرم چون همواره منتظر هستم چیزی از بیرون باعث شادی و خوشبختی من بشود در صورتیکه شادی من باید درونی و بیسبب باشد؛
حتی اگر من لذت بردنم از زندگی را موکول کنم به زمانی که به خواستههایم میرسم، اولاً خیلی زمان میبرد که به آنها رسیده و درصورتیکه به آنها هم برسم هیچ لذت خاصی نمیبرم و برعکس اگر من با احساس خوب و لذتبخش درونی خواستههایم را دنبال کنم و لذت بردن و خوشبختیام را موکول به رسیدن به خواستههایم نکنم، زمان رسیدن من به خواستههایم نیز سریعتر خواهد شد.
یکی از مهمترین اصول و شیوه راهاندازی و بهبود کسب و کار، این است که من مسئولیت تمام کارم را بعهده گرفته و بدنبال داشتن شریک نباشم، باور کنم که بهترین شریک من همانا خداوند است که همواره وعده رحمت و فزونی میدهد و خودش توانایی و قدرت این را دارد که من را تبلیغ کرده و بهترین مشتریها را برایم بیاورد؛
وقتی من به تواناییهای خودم ایمان دارم و خداوند را تنها یارو یاور و پشتیبان و بهترین شریک خودم میدانم، هیچ نیازی به شریک داشتن و تبلیغ کردن نداشته و باور دارم که خداوند هرکسی و هرچیزی را که من نیاز داشته باشم در مسیرم قرار میدهد
یک مغازه ساندویچ فروشی زیر بازارچه و یک مغازه کلهپاچه فروشی در شهر اصفهان سراغ دارم که هیچکدام از معیارهای عرف جامعه برای داشتن یک مغازه را رعایت نکردهاند و حتی یک جای مناسب برای نشستن در نظر نگرفتهاند ولی برای اینکه بتوانی از غذای آنها خرید کنی بایستی در صف طولانی منتظر باشی، ولی آنها سعی کردهاند که بهترین غذا را ارائه بدهند و هیچ تبلیغ و یا دکوراسیون خاصی هم ندارند و این نشان میدهد که چیزی بجز شریک گرفتن و یا تبلیغ کردن و یا محل و موقعیت مغازه در نتیجه موثر است که همان باورهای آن شخص نسبت به خودش و شغلش و خداوند است.
من کارم را درست و باکیفیت انجام بدهم و عاشق کارم باشم و باورهای درست در مورد کارم داشته باشم، آنوقت خداوندی که بر همه امور مسلط است، انسانهای درست و مشتریهای عالی را به سمت من هدایت میکند، وظیفه من این است که من سمت خودم را درست انجام بدهم و خداوند وظیفه خود را بخوبی میداند و انجام میدهد، وظیفه من ایمان و توکل بخداوند و عمل به الهامات است و ارائه بهترین خودم
خداوند همواره به من وصل است ولی این من هستم که بواسطه باورهای نادرستم و نداشتن احساسلیاقت این اتصال را پاره میکنم؛
وقتی من از درون خودم را لایق ارتباط با خداوند بدانم و از او کمک بخواهم و خودم را انسانی بدانم که ارزش اتصال و ارتباط با پروردگارش را دارد و باور داشتهباشم که خداوند در هرلحظه در حال هدایت و صحبت با من هست و هیچگاه من را فراموش نمیکند، آنوقت از خداوند درخواست میکنم و با باورهای درست، منتظر شنیدن و پاسخ گرفتن از خداوند هستم و خداوند نیز من را هدایت و راهنمایی خواهد کرد.
من وقتی که عزت نفس بالایی داشته باشم و از درون احساسلیاقت کنم براحتی تواناییها و ویژگیهای مثبت خودم را میدانم و آنها را بعنوان نقاط قوت خودم قبول داشته و بیان میکنم؛
وقتی که من این تواناییهای خودم را شناخته و باور دارم، جهان نیز من را به مسیری هدایت میکند که بتوانم از این تواناییها استفاده کرده و هرروز آنها را تقویت کنم، این موضوع به خوبی در جلسه یازدهم دوره احساسلیاقت توسط استاد توضیح داده شده است.
سرعت رسیدن من به خواستههایم بستگی به سرعت تغییر افکار و باورهای من دارد
اگر اولویت من کارکردن روی باورهایم باشد و اینکه ذهنم را کنترل کرده و آگاهانه تمرکز کنم برروی زیباییها و مراقب احساسم باشم، خیلی سریعتر از آنچه که فکر میکنم به خواستهها و آرزوهایم خواهم رسید،
تا بحال توجه کردید وقتی که حالمان خیلی خوب است زمان بسرعت سپری میشود، این دقیقا همان کاری است که باید برای رسیدن به خواستههایمان انجام بدهیم یعنی درخواست را بخداوند ارائه کرده و به لذت و شادی و خوشحالی بپردازیم و رها کنیم و هرچقدر رهاتر باشیم سریعتر به خواستهها میرسیم.
کارهایی که باعث میشود من در زمانهای بیشتری در احساس خوب باقی بمانم:
تکرار باورهای مناسب،
گفتگوهای مثبت ذهنی،
سپاسگزاری کردن،
آگاهانه تمرکز کردن روی نکات مثبت و توجه به داشتهها
بهترین سرمایهگذاری، سرمایهگذاری کردن روی خودم میباشد
افزایش مهارتها و تواناییهایم
درست کردن باورهایم و کارکردن روی خودم،
و بدانم که راه درآمد من بایستی از مسیر تواناییها و علایقی که دارم باشد
سلام
بعد از اینکه من در گام اول به معنای توحید و اینکه من صد در صد خالق شرایط زندگیم هستم پی بردم، حالا می خوام ببینم چکار میخوام بکنم؟
به چی علاقه دارم؟
در چه زمینه ای میخوام رو خودم سرمایه گذاری کنم؟
عامل اصلی برای شروع چیه؟
آقا با سرمایه بالا کسب و کارو شروع کردن خیلی خیلی اشتباهه من ساعت ها در این مورد با خودم حرف زدم و به این نتیجه رسیدم که:
* کسی که از کم شروع می کنه از همون ابتدا بر کارش مسلطه و آرام آرام همراه با کسب و کارش خودشم رشد می کنه.
– برعکس کسی که با سرمایه بالا شروع می کنه از همون اول کارگر کسب و کارش،
چون:
* کسی که از کم شروع می کنه نگران نیست که اگه شکست بخوره نابود بشه و اگر هم شکست بخوره نابود نمیشه.
– ولی برا کسی که با سرمایه بالا شروع می کنه شکست مساویه با نابودی.
– ممکنه با سرمایه بالا از همون ابتدا سود بالا بکنی ولی بعد دوسال می بینی سرمایت اضافه نشده، چون اون سودی که کردی هزینه نگهداری سرمایت شده، کرایه مغازه گرون دادی، لباس گرونتر پوشیدی و دک و پوز گرون استفاده کردی، سود رو هزینه تعمیر و نگهداری کردی و اصلا از زندگی لذت نبردی.
* کسی که از کم شروع می کنه مثل یه درخت ریشه داره.
– ولی کسی که از نقطه 100 شروع می کنه مثل یه درخت بزرگ بی ریش هستش، مثل به ساختمون بی پایه.
* کسی که از کم شروع می کنه یاد میگیره، رابطه ها ایجاد می کنه، چند و چون کار دستش میاد و قبول کرده که حتما به همه چی متعهد باشه.
* کسی که از کم شروع می کنه ایمان داره موفق میشه و با ایمانش استارت می زنه، همون ایمان هم موفقش می کنه.
– ولی کسی که دنبال سرمایه اولیه است به موفق شدن و به خوش باور نداره، به عامل بیرونی اعتقاد داره و شرک داره میگه این سرمایه اولیه می تونه من و موفق کنه و موفق نمی شه.
به خودم می گم
* من باید خودم و ارتقاع بدم، هم باورهام و هم هنرم رو.
* من باید جایگاهم و بپذیرم و از همین جا که هستم شروع کنم.
* من باید با خواستم هماهنگ بشم و ترمزهام و شناسایی کنم و برشون دارم.
برای شروع موفقیت و خلق ثروت نیاز به سرمایه و امکانات اولیه نیست، حتی شغلی که صد در صد نیاز به سرمایه اولیه داره اگر در مدارش قرار بگیری و ترمزها رو برداری و باورهای مناسب و ایجاد بکنی، تمام اون سرمایه و امکانات به سراغت میاد و خدا برات فراهم می کنه. من خودم با یاری خدا دوبار بدون سرمایه ( یعنی بدون سرمایا واقعا ) مغازه گذاشتم، یکیشون و به خاطر مهاجرت جمع کردم، یکیشون که دادم خواهرزادم داره برا خودش می چرخونه و من ازش سود کردم.
برای خودم که الان احساس سردرگمی دارم که کارم یه چیزه، علاقم چیز دیگه بیام چند نکته رو در نظر بگیرم:
1. تسلیم هدایت خدا بشم و فقط رو خودم کار کنم. این دوره رو برای تغییر و خانه تکانی و کشف قوانین” جلسه دو و سه رو برای علاقم کار بکنم. باقی داستان بسپرم به خدا…
2. مسیر رشدم و ببینم که من چقد پیشرفت کردم، درسته به کارهای دیگه مشغول بودم ولی در مورد علاقمم کلی پیشرفت کردم. چقدر تواناتر شدم، چقدر اعتماد به نفسم رفته بالا و تو چه فیلمهایی هم بازی کردم، خیلی آماده ترم و حتی باورهامم بهتر شده، کلی تجربه کسب کردم و الان خیلی آماده ترم…
3. تکامل رو در نظر بگیرم، عجله نکنم
4. کسانی که در زمینه علاقه من پیشرفت های خوبی داشتن آدمایی بودن که مثل من شرایط زندگی نا مناسب یا معمولی ای داشتن، عامل اونا برای رسیدن به جایگاه امروز پول نبود، عامل رسیدن به هر خواسته ای، هماهنگ شدن با اون خواسته هستش.
من باید به خودم این و بقبولونم که آقا اگر به خواسته ای نمی رسم به این دلیل نیست که چون پول ندارم نمی رسم، شکر خدا زندگیم تغییر کرده و درآمدمم بیشتر شده و این فقط بهانس تا من در خودم تغییر ایجاد نکنم.
ذهن ثروتمند میگه: قراره من از علاقم ثروت خلق کنم.
ذهن فقیر میگه: اگه ثروتمند بودم می رفتم دنبال علاقم.
پول عامل رسیدن به هیچ خواسته ای نیست.
دلیل رسیدن به خواسته ها هم مدار شدن با اون خواستس که اگه پول لازم باشه پولشم جور می شه.
متاسفانه ترمزهای اصلی ما انقد عادی شدن و جزئی از شخصیتمون شده که نمی تونیم تشخیصش بدیم و پیدا کردنش سخته اما با پیدا کردن و برداشتنشون درها باز میشه.
شکرگزاری” هم یک تمرین نیست بلکه یه نوع نگرش در موضوعات خاصیه که باعث میشه ما به احساس بهتر برسیم.
تبلیغات برای معرفیه دیگه، مگه غیر اینه؟
اگه گرونترین تبلیغات رو بکنی ولی محصول خوبی نداشته باشی بی فایدس، چون همونهایی که میخرن ازت، همه جا جار میزنن که فلان محصول خوب نبود، نخرید.
اما اگه باورهای درست باشه، علاقه و کیفیت باشه، ارزش ایجاد بشه و عجله نکنیم پیشرفت حاصل می شه.
باور درست، محصول خوب ، تبلیغات دهان به دهان و با عشق و علاقه ادامه دادن صد در صد ثروت خلق می کنه.
اونایی که عجله می کنن و تبلیغ می کنن به خودشون، به فراوانی نعمت ها و به محصولشون ایمان ندارن.
سرمایه گذاری واقعی” روی علایق و توانایی هامه.
مسیری که من با عشق، امید و تمرکز می تونم بهش ادامه بدم، وقتی هم به چالش بخورم تسلیم نمی شم، موفق بشم باز هم مشتاق ادامه دادنم مسیر عشق و علاقه و استعدادمه.
پس من بیام رو خودم سرمایه گذاری کنم.
برم دنبال علاقم.
کدش رو بنویسم.
باوراش و بسازم.
سرمایه های درونی و مهارتهام و ببینم.
گیرم که من کلی پول هم داشته باشم، باقی زندگیم و چطوری میخوام با اشتیاق ادامه بدم؟ چقد میخوام خرج کنم.
خدایا ازت می خوام بهم کمک کنی با زندگی در صلح باشم و هی نخوام همه جا احساس سردرگمی بکنم و با خواستم کامل هم مدار و هماهنگ بشم.
درود
به نام یاد خداوند مهربان وبخشنده
روز دوم
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز عالی دیگر الهی شکرت
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم
حس میکنم این دوره یک ماه واقعا شخصیتم را پله به پله تغییر خواهد داد خدایا شکرت
در دومین روز این فایل سرمایه گذاری روی اصل است
نکات این فایل
قانون تکامل
همه افراد که ما میبینیم که در جایگاه است و به یک نتیجه رسیده مانند بیل گیتس مارک زاکر برک استاد عزیز این ها از کار های کوچک شروع کردن و آن مسیر درست را تا اخیر ادادمه دادن و این هم نتیجه آن ادامه دادن
باور سمی در کسب کار داشتن سرمایه اولیه
خییلی از افراد به این دلیل ایده های که دارند را جدی نمی گیرند بخاطری همین باور است باید سرمایه اولیه بسیار زیاد داشته باشند پسر عموی من با وجود که فرد بسیار خلاق است و همیشه ایده های عالی دارد ولی همین باور سرمایه اولیه وکمالگرایی که دراد باعث شده اصلا حرکتی به سمت آن ایده های خود نکند
وابسته گی در روابط
هر زمان افراد به یک شخص بیش حد وابسته می شود باعث می شود از به سرعت نور از آن فرد دور شود
بنا فقط باید وابسته خداوند بود و تنها از خداوند کمک ویاری بخواهیم و خداوند را همه چیز خود بدانیم الهی شکرت
عاشق بودن کسب کار
اولین کاری را انجام بدیم که واقعا عاشق آن هستیم و بعد به بهترین شکل و درست ترین شکل انجام بدیم و ایمان داشته باشیم که مسیر ما جواب می دهد الهی شکرت
احساس لیاقت
یکی از مهمترین باور های که در خود باید بسازیم همین بحث احساس لیاقت است و به نظر من دوره احساس لیاقت یکی از بهترین دوره هاست و خییلی به افراد کمک می کند که احساس لیاقت خود را بازیابی کند خدایا شکرت
سرعت رسیدن به خواست ها ربط می گیرد به سرعت تغییر باور های ما
خدایا شکرت بابت این پروجه که باعث شد عمیق تر وبهتر به خودم رجوع کنم خدایا شکرت
سلام گام دوم از پروژه خانه تکانی خیلی فایل ارزش مند بود از استاد سپاسگزارم برای این آگاهی من باید روی خودم وباورهام سرمایهگذاری کنم روی توانایی های خودم سرمایهگذاری کنم روی مهارت های که در کاری خودم دارم و باور های مناسب ایجاد کنم روی ایمانم سرمایهگذاری کنم روی شخصیت درونی خودم سرمایهگذاری کنم روی عشق و علاقه ام باید کار کنم و از خداوند میخام که من را هدایت کند در مداری بالاتر
به نام خداوند بخشاینده مهربان
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین
وهمه ی دوستان عزیزم در این مسیر توحیدی
سرمایه گذاری سودمند
این یه هم زمانی بینظیر بود برای من من همین نیم ساعت پیش دوره عزت نفس رو خریدم از سایت
یه حس فوق العاده ای دارم یه حس ارامش ودر کنار اون هیجان زده
واین یه هماهنگی بینظیر بود برای من که من این دوره رو برای سرمایه گذاری روی خودم گرفتم
به چیزی که فکر میکنم اینه که به محض اینکه در مدار دریافت چیزی باشی اونو دریافت میکنی
حتی اگه پول یه چیزی رو داشته باشی اما در مدارش نباشی بهش نمیرسی
همین نکته این رو به من یاداوری میکنه به جای اینکه به خودم وجهان فشار بیارم برای رسیدن به خواسته هام خودم رو با رعایت تکامل وهماهنگی در مدار دریافت خواسته هام قرار بدم
مدارم رو ببرم بالا وجهان به قول استاد لاجرم مجبور میشه که من رو به خواسته هام برسونه واینکه از کجا اون وظیفه جهانه
تاگام بعدی در پناه حق
سلام دوستای قشنگم.
(گام دوم)
این فایل پر از آگاهی هست. آگااهی هایی که هر کدوم ما به اندازه مدارمون درکشون میکنیم.
استاد گفتن توی کارتون ،توی مسیر رشدتون عجله نکنید! شما با ادامه دادن این مسیر حتتتتتما نتیجه خواهید گرفت. عجله نکنید!عجله نکنید!
این حرفشون مستقیم با من بود. با اینکه توی خیلی از جنبه ها کللللللی تغییر مثبت کرده ام بازم نگاهم به دیگرانه و تفسیرم از پیشرفت، از مقایسه با دیگران نشأت گرفته و خودمو موفق نمیدونم.
باباااا تو همین الانشم کلی تغییر کردی. قانون جواب داده. شک نکننن. حتما موفقیت های بالاتر رو هم تجربه خواهی کرد. آروم باش. عجله نکن.
نکات آخر استادو یادت باشه!! مدت زمان رسیدن به خواسته هابه اندازه تغییر ماست. تمرکزتو بزار روی بهبود باور هات و تمرین کردن.
احساس عدم لیاقت!
اتفاقا همین امروز بعد از اشتباهی که کردم، اصن دلم نمیخاست بیام گام دوم رو انجام بدم، چون احساس میکردم به خاطر اشتباهم از خدا دور شدم، به خدا خیانت کردم، دیگه لایق محبت پروردگار نیستم.
ولی چون تعهد دادم، اومدم و فایلو گوش دادم و بلافاصله دستای پر مهر پروردگار رو که داشت سرمو نوازش میکرد حس کردم. بهم گفت اشکالی نداره، خودتو سرزنش نکن، من دوست دارم، میدونم ته دلت میخای بهتر شی، درکت میکنم، تو باید تکاملتو طی کنی، روز به روز بهتر میشی، من تو رو بابت اشتباهاتت سرزنش نمیکنم.
و بهم جسارت اینو داد که با دیدن استاد که با لبخند و عزت نفس بالا گفتن “بله!! من از خودم تعریف میکنم. پس چی!!” منم تمرین آگهی بازرگانی رو که دو هفته میشه پشت گوش انداختم رو برم بلافاصله بعد از فایل انجام بدم و چقققققققدر احساسم خوب شد، چققققدر به خودم افتخار کردم، چقدددر خودمو بغل کردم و قربون صدقم رفتم.
بله!ما از لحظه ای که خودمون رو لایق بدونیم، خدا هم ما رو لایق خواهد دونست و هدایت ها رو میشنویم.
خدارو شکر که منو توی این مسیر زیبا با این دوستای زیبادل قرار داد.
عاشق همتونم◉‿◉
بنام خداوند مهربانم که همراه منه و منو دوست داره کنار منه و هدایتگر منه و منو تنها نمیزاره خدایا شکرت.
سلام به استاد بزرگوارم و خانم شایسته مهربانم سلام به همه دوستان خیلی خوشحالم و خیلی ذوق دارم از اینکه گام دوم رو هم امروز هدایت شدم که بردارم و چقدر زیبا داره ایراد های من در هر فایلی به من گفته میشه من دقیقا با اینکه دوره روانشناسی ثروت 1 رو دارم و به فکر خودم روش کار کردم و دارم کار میکنم اما افکارم هنوز تغییری نکرده و خیلی قشنگ زمانی که داشتیم از مسافرت آخرمون برمیگشتیم خونه برای شروع مدارس من داشتم به این فکر میکردم که چقدر خوب میشد خدا توی جاده سر راهمون طلایی گنجی میزاشت و ما خیلی زود و راحتر به ثروت و راحتی میرسیدیم و خیلی قشنگ بعدش مچ ذهنم رو گرفتم که داری چی میگی هنوز تغییر نکردی هنوز ایمان نداری و فکر میکنی با پیدا کردن طلایی یا شانسی یا ارثی یا….میتونی به موفقیت مالی برسی و چقدر راحت ذهنم بهونه آورد برای خودش که آره الان تو روی خودت کار کردی و در مدار بالاتر هر اتفاق خوبی ممکنه بیفته و تو راحتر به ثروت برسی ولی من درک میکنم که این نوع تفکر جنسش از ایمان و توکل نبود جنسش از شرک و حساب کردن روی عوامل بیرونی برای رسیدن به خوشبختی بود و ذهنم میخواد از طی کردن تکامل فرار کنه و یک شبه ره صد ساله رو بره و این راه براش لذت بخش تره و من میدونم که باید جایی رنج و لذت درباره اینکه من یک شبه به ثروت برسم رو یا تکاملی و از پایه قوی رشد کنم را جابجا کنم تا حرکت های مستمر و درست رو بردارم و انشالله به خوشبختی دنیا و آخرت برسم و من همین الان روی یک برگه تغییر این رنج و لذت رو نوشتم که باید این نوع فکر در ذهنم عوض بشه تا اعمال و رفتارم تغییر کند و این یک ایده ای الهامی بود که در همین کامنت نوشتن به من گفته شد که باید انجامش بدم خدایا شکرت در همین گام های اول ایده عملی برای حرکت دادی خدایاشکرت این تازه شروع تغییراته به قول استاد احساس خیلی خوبی دارم خدایا شکرت ممنونم استادان خوبم دوستتون دارم خداوند خیرتون بده .
خدایا شکرت که من هر آنچه دارم از آن توست من که چیزی نمیدانم رب من عالم و تواناست .
به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی
گام دوم از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”
~||استفاده از مهارت ها و توانایی هام و سرمایهگذاری کردن روی خودم سودمندترین سرمایه گذاری زندگیم هست||
=> جدی گرفتن “شروع کار و برداشتن قدم اول” در ابتدای مسیر کسب و کار؛ خیلی مهمه که این درک رو داشته باشم که سرمایه از حرکت انسان در مسیر بوجود میاد و اگر ذهنیت این رو دارم که استارت کار حتما باید با یک سرمایه اولیه باشه لازمه که باور و دیدگاهم عوض بشه؛ باید قانون تکامل رو در مسیر و طی کردن روند به خودمون یادآور بشیم تا انتظار نداشته باشیم که از ابتدای کار بخوایم سنگ بزرگ برداریم!! و از همون قدم های کوچیک اما مستمر و ادامه دار شروع کنیم برای گسترش دادن کسب و کار و ایجاد ورودی مالی؛ این خیلی خوبه که از افراد ثروتمند الگوبرداری کنیم اما موضوع مهم تری که وجود داره اینه که روند تکاملی که اونها طی کردن و هم مدنظر بگیریم و ردپاهاشون رو به درستی دنبال کنیم مثلا عجله کردن و انتظار بیجا برای نتایج بزرگ گرفتن بعد از دیدن نتایج افراد ثروتمند، نشون میده که ما نه تنها قانون تکامل رو درک نکردیم بلکه بک گراند فردی که نتایجش رو دیدیم رو درنظر نگرفتیم که اون هم از یه جایی شروع کرده بدون سرمایه خاصی با همون چیزی که بلد بوده قدم هاش رو برداشته، ادامه داده و اون سرمایه رو هی با قدم برداشتن و جلو رفتن در مسیرش ساخته و هی نتایجش بزرگ شده و شده چیزی که ما میبینیم
=> تشخیص اصل از فرع در موضوع شکرگزاری؛ نیاز نیست حساسیت به خرج بدیم که آقا حتما شکرگزاری من باید توی دفترم نوشته بشه، روزانه nتا باشه یا..! اصل موضوع رو بهش بپردازیم که رسیدن به احساس خوب با حالا نوشتن این شکرگزاری هاست یا اصلا گفتن شون پوینت قضیه اینه که من با شکرگزاری و توجه کردن به نکات و اتفاقات مثبت و زیبایی ها بتونم احساسم رو بهتر کنم و این سپاسگزاری برای در مدار زیبایی ها و نعمت ها بودن رو ابراز و احساس کنم؛ از طرفی قانون فرکانس رو به خودمون یادآوری کنیم که این جهان با فرکانس های ما کار داره با چیزی که داریم از خودمون ارسال میکنیم با اون باورها و احساسات پشت عمل مون و نه نوع عملی که حالا نوشتن باشه یا گفتار یا.. و بقیش هم کار جهانه دیگه که ورودی های ما رو تبدیل میکنه به همون جنس از خروجی ها و به زندگی مون وارد میکنه
=> بحث وابستگی، اولا ببینیم وابستگی چیه؟! وابستگی یعنی من نگاهم این باشه که تا اون شرایط خاص، اون آدم خاص، اون ثروت خاص، اون خونه یا ماشین خاص، اون نتیجه خاص رو نداشته باشم نمیتونم از زندگی لذت ببرم!!
وابستگی در روابط یعنی اینکه من نمیتونم به تنهایی از زندگیم و ارتباطی که با خودم دارم لذت ببرم و نیاز دارم یک دوستی، همراهی، پایهای یا اون کسی که در رابطه با من قرار داره کنارم باشه، رفتار خوبی با من داشته باشه، دوستم داشته باشه و انتظار دارم اون ‘عامل بیرونی’ حال من رو خوب کنه تا بتونم از زندگی لذت ببرم!!
وابستگی در بحث روابط، اینه که ما این لذت بردن رو وصل کرده باشیم به یک آدم خاص یعنی کسی که خودش رو دوست نداره و دوست داشتن خودش رو در گروی دوست داشته شدن از طرف دیگری میدونه تا بتونه از زندگیش لذت ببره و مسلما همچین فردی هیچوقت نمیتونه از زندگیش لذت ببره مگر اینکه شروع کنه برای خودش ارزش قائل شدن، دوست داشتن خودش، تغییر دادن باورهاش و کار کردن روی اونها
=> بحث تبلیغات و شراکت در گسترش کسب و کار؛ اگر ما قوانین رو خوب درک کنیم شراکت در کار رو کنار میگذاریم، منطقش هم اینه که با کنار گذاشتن شراکت ما یاد میگیریم که مسئولیت تمام کارمون رو به عهده بگیریم؛ هرآنچه که برای گسترش دادن کارمون نیاز داریم رو خودمون یاد بگیریم؛ کلی انرژی و زمان سیو میشه و نمیخواد چیزی رو برای کسی توجیه کنیم یا توضیح بدیم بلکه راضی شه ایده های ما رو عملی کنه؛ دست مون بازه برای اجرا کردن شیوه ها و باورهای خودمون مثل تبلیغ نداشتن در کار و جلوگیری از هزینه ها و در راستای اون قدرتمند کردن باورهای فراوانی مون برای اینکه بتونیم بیشتر به خداوند اعتماد و کارهامون رو با همکاری با این نیروی هدایتگر پیش ببریم و مطمئنیم خداوند کارها رو به راحتی جلو میبره و هرکسی رو که نیاز داشته باشیم در زمان مناسبش وارد زندگی مون میکنه
=> اهمیت علاقه داشتن و انجام دادن با کیفیت کار؛ در این موضوع مهمه که درک کنیم اصلا بحث داشتن استانداردهای لازم نیست! بحث داشتن علاقه به کار که منجر میشه به کیفیت زبانزد هست طوری که افراد با عشق برای کارِت هزینه میپردازند؛ درواقع این خداوند هست که افراد رو به سمت کسب و کار هدایت میکنه و خود خداوند میشه تبلیغ برای ما! اون هم از طریق مؤثرترین شیوه یعنی تبلیغات دهان به دهان.. استاد چقدر من میتونم تایید کنم این شیوه از تبلیغات رو ازبس که مواجه شدم باهاش و به چشم خودم دیدم چقدررر روی ذهنیت من اثر گذاشته و ازش استفاده کردم مثلا یه کافی شاپی که اتفاقا یه گوشهای یه جایی از شهر بوده که اصلا کسی هم فکرش رو نمیکرد انقدر خلاق باشند، فضای داخلش زیبا باشه و کیفیت محصولاتش عالی باشه اما تبلیغ دهان به دهان چقدر اطمینان میده به آدم که با خیال راحت و ذهن مثبت بره به سمت چیزی که از بقیه تعریف کیفیت کار اون کسب و کار رو شنیده و به همین راحتی و با اطمینان هم لذتش رو ببره و هم با عشق هزینه بپردازه
=> نحوه اتصال به خداوند؛ در رابطهای که ما با خداوند داریم، خداوند همیشه با ما در اتصالِ موضوع اصلی اینه که من خودم رو انسان لایقی میبینم برای این اتصال؟! و احساسات محدودکننده ای که جلوی احساس لیاقت من رو میگیرند مثل رو روشون تمرکزی کار کنم تا جنس این رابطه با کیفیت تر بشه تا خودم رو در فرکانس شنیدن و استفاده از الهامات و هدایت خداوند قرار بدم
=> اهمیت موضوع عزتنفس برای دیدن توانایی هامون و تبلیغ کردن خودمون و دیدن کارهایی که تونستیم انجام بدیم.. این بحث رو خیلی ها (از جمله خودم) درش ایراد دارند که نمیتونن به راحتی و اطمینان از خودشون تعریف کنند و آشیلش هم برمیگرده به {اهمیت حرف مردم} که
‘حالا اگر من از خودم و توانایی هام تعریف کنم بقیه چی میگن؟’
‘از نظر دیگران چه آدم مغرور و نا متواضعی هستم!’
یعنی انقدر نظر بقیه براش اهمیت پیدا میکنه که ندیدن توانایی ها و کارهایی که تونسته از پسش بر بیاد رو با این جمله توجیه میکنه که ‘حالا کار خاص و بزرگی هم نبوده ها!’
و این ناتوانی در تعریف کردن از خودمون، توانایی ها و کارها و موفقیت هایی که داشتیم رو میایم اینطوری توجیه میکنیم و نادیده میگیریم!! و جالبتر اینه که تعجب میکنیم وقتی کسی رو با این توانایی میبینیم که از خودش و کارهایی که انجام داده تعریف میکنه:)) اینجاست که نقش کارکردن روی دوره عزتنفس با اقتدار پر رنگ میشه
=> سرعت رسیدن به خواسته ها به اندازه سرعت تغییر منه که این نیاز داره به تکامل و زمان! درک کنیم که ما نیاز داریم به زمان برای تغییر شخصیتی که یک شبه ساخته نشده که انتظار یک شبه تغییرش رو هم داشته باشیم! اما به اندازهای که مقاومت نداشته باشیم درباره یکسری موارد خیلی راحت و سریع نتیجه هاش رو هم میبینیم و در مواردی که مقاومت داشته باشیم و زمان نیاز داشته باشیم برای تغییر باورها مون، تکامل مون رو طی کنیم برای جایگزین کردن باورهای درست و تمرین کردن شون برای ایجاد و دیدن نتایج دلخواه درباره خواسته موردنظرمون
=> نحوه بالا نگه داشتن احساسات و انرژی؛ توی این مورد برمیگرده به تکرار کردن باورهایی که روشون کار میکنیم، شکرگزاری کردن و توجه کردن به نکات مثبت اطراف مون، صحبت کردن با خودمون درباره قوانین و نتایجی که تونستیم با عمل کردن به قوانین در زندگی خلق کنیم و تایید کردن مسیر از کارهایی هست که احساس مون رو خیلی خوب نگه میداره و به نسبتی که ما از روحیه و احساس خوب بالایی برخوردار هستیم به همون اندازه هم نتایج هم بهتر و بهتر میشه چون این یک قانون است
=> سودمندترین سرمایه گذاری، سرمایه گذاری روی خودمونِ برای گسترش دادن اون کار و توانایی که خیلی خوب بلدیم، کار کردن و سرمایه گذاری کردن روی علایق خودمون و نه اینکه بخوایم به عنوان درآمد و سود کردن روی سرمایه گذاری خرید ملک، طلا، دلار یا هرچیز دیگه حساب باز کنیم و منتظر سود حاصل از اونها باشیم بلکه ورودی مالی مون رو بیشتر کنیم؛ دیدگاه ما باید این باشه که من از علایق و توانایی های خودم کسب ثروت میکنم و بعد اگر دوست داشتم این سرمایه رو تبدیل کنم به چیزهای مختلف و اونجا دیگه عملا برام پول یا سود مهم نیست چون انقدر توانایی و کار خودم برام ثروت و ورودی ایجاد میکنه که دیگه عملا نه نیازی دارم و نه نگرانی برای تبدیل سرمایهام
خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا ذهنم رو با بهترین و قدرتمندترین ورودی ها تغذیه کنم، و این گام رو هم با تعهد بردارم^^
سلام
امروز روز دوم هست که من خانه تکانی رو شروع کردم
با شنیدن فایل امروز من متوجه شدم که یکی از دلایلی که در کارم به موفقیت نرسیدم استفاده از وام های بانکی بود که قبلاً گرفته بودم برای خرید ماشین و اومدم از اونارو بعنوان سرمایه اولیه استفاده کردم برای شروع کار
یعنی من باید بدون اینکه فکر کنم اونارو دارم کارمو شروع میکردم و بعد آروم آروم و پله پله مسیر تکاملی ام رو طی میکردم
و درس خیلی بزرگی که یاد گرفتم این بود که عجله نکنم و خودم رو با هیچ کس مقایسه نکنم.
و الان اینجا کاری که دارم انجامش میدم سرمایهگذاری روی خودمه چون تا زمانی که از درون بزرگ نشم بیرون هم هیچ اتفاقی رخ نمی ده.
البته الان چون هیچ ایده ای هم برای حل مسائلم ندارم دارم به روشی که استاد در قسمت هفتم دوره شیوه حل مسائل گفتند ، عمل می کنم .
ظاهر اتفاقی که برای من افتاد اصلا قشنگ نیست اما چون نگاه منه که به اون اتفاق معنی میده پس من هم سعی کردم جوری بهش نگاه کنم که به من احساس بهتری بده و همینطور مسئولیت تمام اون قضیه رو به عهده گرفتم و سعی میکنم با همون فرمونی که رفتم تو خاکی برگردم به صراط مستقیم.
این روزها فقط از خدا هدایت خواستم آرامش و احساس خوب خواستم.
سعی میکنم روی احساس لیاقت کار کنم و هم خودم لایق دریافت هدایت های خداوند بدونم
چرا که قبلاً همش ایده های ذهنم رو اجرا کردم و فقط روی غیر خدا حساب کردم که تهش شد این.
از خدا میخواهم که صدای قلبم رو بیشتر از هر صدایی کنه و گوش های منو فقط به اون صدا آشنا کنه و در وجودم جرات انجام و اجرای الهامات رو قوی کنه.
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
واقعا خسته نباشید میگم به خانم شایسته عزیز که زحمت میکشن و در پروژه جدیدشون خانه تکانی ذهن گام به گام:
1ـ برای شروع کسب و کار شخصی حتما لازم نیست که سرمایه زیادی اول داشته باشیم که کار رو شروع کنیم، از قدم های کوچیک اما تکاملی میتونیم شروع کنیم مثل جابز ها و بیل گیتس ها که از کوچیک شروع کردن و نتیجه گرفتن ، همون اول همه چی نداشتن ، ینی ما یکی رو میبینم پیشرفت کرده مقایسه میکنیم و همش عجله داریم که نتیجه ای که طرف مقابل مثلا توی چهار سال گرفته ما هم توی همون سال اول اون نتیجه رو بگیریم.
2ـ در مورد وابسته بودن هم اینه که هر چه که ما احساس خوب و حال خوب درونی مون رو به کسی یا چیزی گره بزنیم مثلا یک شخص یا مثلا اینکه بگیم من فلان کار فلان ماشین رو داشتم الان حالم خوب بود ، احساس خوب درونیمون رو به مواد و هرچیزی که باعث باشه که تا اون موضوع نباشه ما از زندگیمون لذت نبریم میشه وابستگی ، و خصوصا توی روابط کسی که اینجوری باشه تا ابد نمیتونه از زندگیش لذت ببره، مگه اینکه باور هاش رو عوض کنه و یک تجدید نظری در مورد افکارش توی روابطش داشته باشه.
3ـ در مورد تبلیغات هم بقول استاد از وقتی که قانون رو شناختند تبلیغات انجام ندادن و اینکه وقتی شما عاشق کارت باشی و تلاش کنی و کار با کیفیت ارائه بدی خداوند آدم هارو هدایت میکنه به سمت کسب وکار ما ، مثال مغازه هایی که نه تبلیغات خاصی داشتن ولی فروششون عالیه از کوچیک شروع کردن و درست کار رو باعشق انجام دادن و خودشون رو با بقیه کسب و کار ها مقایسه نکردن ، و مشتری ها هدایت شدن به سمت این کسب و کار ها .
4ـ نحوه اتصال به خداوند : موضوع اینه که خداوند بما وصله ولی ما احساس لیاقت نداریم و میگیم من گناهکار منه فلان در وجود خودمون نمی بینیم که اصن ما به خدا وصلیم و او همیشه در کنار ماست و این باور مارو از منبع دور میکنه.
5ـ تعریف از خود :انسانی که اعتماد بنفس بالایی داره میتونه از خودش تعریف کنه و توانایی و نتایجش رو بگه ، ما فکرمیکنیم کسی که از خودش تعریف کنه آدم متواضعی نیست ولی نه کسی که نتونه از خودش تعریف کنه و نتایجش رو بگه به جایی نمیرسه!
5ـ سرعت رسیدن به خواسته هامون به سرعت تغییر ما بستگی داره ، خیلی از ماها زمان میبره تغییر کنیم.
6ـ برای بالا نگهداشتن سطح انرژی مهمترین کار تکرار باور های مناسب ، صحبت کردن با خودمون، سپاسگزاری کردن، و آگاهانه تمرکز کردن بر روی نکات مثبته که باعث میشه بیشتر مواقع احساس خوبی رو تجربه کنیم.
خیلی خوشحالم که کامنت دومم رو بروی سایت میذارم و خدارو سپاسگزارم که در این مسیر زیبا با شما هستم.
در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید.