live | کنترل ورودی های ذهن - صفحه 35

679 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1448 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام خانم شایسته عزیز

    امروز صبح که از خواب بیدار شدم یک خورده حالت سرماخوردگی داشتم ،دیشب پنجره اتاقم باز بود هوا هم به نسبت چند روز قبل سردتر شده بود.منم این باور تو وجودم یک خورده قویه که هوای سرد باعث سرما خوردگی میشه.

    این فایل را که گوش دادم حس وحالم بهتر شد

    انگار این فایل برای من بود.

    خدا شکر باورهای سلامتی خوبی دارم و خیلی دیر به دیر بیمار میشم آخرین باری که دکتر رفتم یادم نمی یاد اما از بس شنیدم هوای سرد باعث سرماخوردگی میشه روی من تاثیر گذاشته ،باید باوری قوی برای خودم بسازم،امروز خداوند با این فایل هدایتم.

    دوست عزیزی که ماما بود تعریف میکرد یک شب بیماری داشتیم که بعد از زایمان حالش بد بود و هیچ دارویی بهش اثر نمی‌کرد .ایشون می‌گفت یک قرص مسکن معمولی بهش دادم و گفتم از بهترین قرص های که میشناسم فقط برای تو آوردم بخور خیالت راحت آرام میشی،می‌گفت طرف قرص را خورد تا صبح خوابید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 442 روز

    سلام خدمت استادبزرگوار وخانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان

    گام چهاردهم پروژه ی خانه تکانی ذهن، مبحث فوق العاده کنترل ذهن.

    کنترل ذهن همه چیزه،خداوند وقتی خطاب به انسان میگه همه رو از یک زن و مرد آفریدیم وبرای اینکه شناخته بشن اونها رو در رنگ و قبایل مختلف آفریدیم؛تاکید میکنه،”گرامیترینِ”شما نزد خدا”باتقواترین”شماست؛یعنی کسی که بیشتر کنترل ذهن دارد.(برخلاف اینکه همیشه تقوارو ترسیدن از خدا معنی کردن!)همین یک جمله اهمیت کنترل ذهن رو میرسونه.

    این فایل مربوطه به اسفند98که اون زمان در مدار نبودم،ولی به لطف الله مهربان دیروز روزیم شد و چقدر اون دوران برام تداعی شد وچقدر خداروشکر به برکت نعمت کنترل ذهن،به خوشی یاد میکنم ازون زمان.

    یادمه اوایلی که مردم ایران درگیر کرونا بودن از طریق یکی از اساتید بزرگوار موفقیت ایرانی کلیپی دیدم که گفتن”قانون اینه که به هر چیزی توجه کنید از جنس اون بیشتر وارد زندگیتون میشه”.با تمام وجودم همین یک جمله رو گرفتم ویادمه بارهاوبارها گوشش کردم وبرای اطرافیانم هم فرستادمش،کوچکترین توجهی به بیماری نداشتم،نه خودم ماسک میزدم و نه میزاشتم دوتا فرزندم استفاده کنن،هرروز عصرا میبردمشون طبیعت گردی بیرون شهر بدون هیچ ماسک و محافظی وچه کیفی کردیم باهم،به هیچ عنوان اخبار رو دنبال نمیکردیم وهمش به بچه‌هامم میگفتم خدا مراقبمونه،خدا بسیاربسیار بزرگتر از این بیماریه،قشنگ بهم الهام میشد که باباجان هزاران بیماری که الآن از لحظه ی تولد نوزاد باید واکسنش تزریق بشه مگه کم تلفات داده،اون موقع ها رسانه وامکانات نبوده که ملت خبردار بشن مثلاً سیاه سرفه چقدر قربانی گرفته یا هربیماری دیگه ای،مگه دنیا به آخر رسیده،نه اتفاقاً باعث شده واکسنش ساخته بشه،باعث پیشرفت شده،یاحتی میگفتم خوب ملت بشینن توخونه هاشون،از آلودگی ای( که اونم ازوقتی خودمو بیاد دارم دارن فریاد میزنن که فلان شهر آلودست)کم میشه،از تصادفات جاده ای کم میشه وَوَوَ

    همش دنبال نکات مثبت اون موقعیت بودم وبه بچه هامم میگفتم(البته که همسرم با اکثریت جامعه همراه شده بود وچندین نوبت گرفتار بیماری شد با وجود رعایت صد درصد نکات)خداروشکر اینقدر حالمون خوب بود که همیشه گفتم اگه کرونا برای دنیا زحمت بود برای من رحمت بود و خدا میدونه که شعار نبوده ونیست.خداروشکر

    موضوع دیگه ای که استاد اشاره کردن موضوع”مرگ”هستش که اینجا هم کنترل ذهن حرف اول رو میزه.

    توی همین چند ماه گذشته اتفاقاتی افتاده که کل جهان داره درموردش حرف میزنه.به لطف خدای مهربانم سالهاست تلویزیون نگاه نمیکنم مگر اینکه فایلهای استادرو بذارم و ببینم،اخبار که بهیچ عنوان دنبال نمیکنم و تمامی حوادث از طریق اطرافیان به گوشم رسیده و واکنشم این بوده که آگاهانه بقول استاد گفتم من باید به قانون عمل کنم و آیه هایی در مورد مرگ رو بارها وبارها باخودم تکرار کردم،تو هر محفلی که بودم وصحبتی از هرکدام عزیزان شده من فقط ذهنم رو با تکرار اون آیه ها کنترل کردم وخودم رو در احساس خوب نگه داشتم.

    نتیجه اشم شده آرامشی که دارم که وقتی با اطرافیان ودوستانم هم صحبت میشم به عمق این نعمت پی میبرم که چقدر من آرامم ودر سلامت کامل هستم واونها چقدر افسرده و ناامیدن

    دوست داشتم این موارد از کنترل ذهن رو به اشتراک بذارم باشد که ایمانمون قویتر بشه.

    در پناه خداوند جان شادوسلامت ثروتمندو سعادتمند باشیم هممون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    بنام خدای مهربانم

    سلام ب استاد قشنگم و دوستان عزیزم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    بخاطر این فایل ارزشمند ک درمدارش قرار گرفتم و آگاهی های نابش ک قانون و ب زیبایی تمام برام یادآوری کرد

    من چقد خوشبختم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    کنترل ورودی ها ،کنترل ذهن، جهت دعی افکار ب سمت مثبت جوری ک ب احساس بهتر برسیم

    همون تقواست

    همون قدرت و از غیر گرفتن و دادن ب خداوند تو ذهنمون

    خداوند بارها در قرآن بهش اشاره کرده و میگه ک کسانی ک ایمان دارن و تقوا پیشه میکنن ن ترسی دارن و ن اندوهی

    و بشارت میده بهشون خیر در دنیا و آخرت رو

    الهی صدهزار مرتبه شکرت آگاهی ک امشب دریافت کردم

    خدایا شکرت بخاطر روز عالی ک داشتم

    همزمانی هایی ک اتفاق افتاد

    دیدن نشانه ها

    پولی ک پدر بهم داد بدون اینکه درخواست کنم ازش

    نهار خوشمزه ای ک بهم روزی دادی

    سلامتی خودم و خانواده ام

    امروز تاکسی سریع اومد و مث دوروز قبل راننده آهنگ شاد لری گذاشته بود خخخخ

    خیلی باحال بود

    و ب محض اینکه در سالن و درو باز کردم

    و رفتم داخل بعد 30ثانیه

    هنرجوی آسیه اومد

    هردو تامون تعجب کردیم از این همزمانی

    چون اگه دیرتر میومدم میموند پشت در

    خدایا شکرت بخاطر اینکه امروز هم کرایه داشتم ک این نشونه ثروته

    الهی شکرت امروز تو سالن آهنگ گذاشتیم کلی رقصیدیم و کلی خندیدیم ک آزاده یهو گفت

    زکیه!!! برا عروسیت دعوتم میکنی خخخخخ

    گفتم اررره چرا ک ن

    چن روز پیش ازم پرسید قصد ازدواج نداری زکیه؟

    چن وقت پیش ی نفر ازم خواست ک ی دختر خوب بهش معرفی کنم

    اگه اون موقع میشناختمت الان ازدواج کرده بودی خخخخخ

    تودختر خیلی خوبی هستی ملاکت چیه برا ازدواج و…

    بعد ک آسیه هم اومد بهش گفت

    آسیه هم گفت حیف داداشی ندارم وگرنه میگرفتمش براش

    زکیه دختر خیلی خوبیه و..

    بعد ک داشتم فک میکردم ب گذشته ی خودم هیچ کس مستقیم بهم این حرفارو نگفته بود

    ن تنها تعریف ازم نمیکردن آدم های اطرافم

    بلکه تحقیرمم میکردن تو محل کارم

    ولی الان خداروشکر این نشونه ی خوبیه

    نشونه ی تغییر

    نشون میده احساس ارزشمندیم ی ذره بهتر شده

    توجه ب زیبایی ها

    و توجه ب داشته ها

    و سپاسگزار نعمت های کوچیک زندگی بودن

    مارو ب احساس خوب میرسونه

    ک نتیجه ی این احساس خوب اتفاقات خوب بیشتره

    همین کل قضیه اس

    وقتی من در لحظه زندگی کنم

    نعمت هامو میبینم و لذت میبرم

    ی چیزی ک الان یادم اومد

    من خیییلی دوسدارم طلوع و غروب خورشید و ببینم

    سالن طبقه ی دوم هست و گاهی تو بالکن وامیسادم و نگاش میکردم و حالم عالی میشد ولی زیاد دید نداشتم

    چون ی دیوار جلوی بالکن بود ک باید پامو بلند میکردم تا ببینم

    چن روز پیش ک سر کلاس پوست بودیم

    ی نور سرخ رنگ افتاده بود رو بازوم

    گفتم خدایا این نو از کجا داره میاد

    جلوم ک پنجره نداشت

    وقتی دقت کردم دیدم نور از پنجره ی اتاقی ک درش بازه و تقریبا پشت سرمون هست اومده داخل و خورده ب آیینه

    و انعکاس نور افتاده رو دست من

    و خورشید و ک داشت غروب میکرد و نارنجی شده بود و میتونستم تو آینه ببینم

    و توودلم بارها خداروشکر کردم بابت این اتفاق واینکه خورشید خودش منو دعوت کرد ب دیدنش

    یعنی خدای من ک درهمه چی جاریه منو دعوت کرد ب دیدن این صحنه ی زیبا

    الهی صدهزار مرتبه شکرت عاشقتممممم

    خدایا شکرت امروز فهمیدم و قانون بهم یاد آوری شد ک

    هراتفاقی میفته تو زندگی ما ب واسطه ی فرکانس های ماست

    بخاطر احساسی ک نسبت ب خودمون داریم و میزان ارزشی ک برای خودمون قائلیم

    جهان هم همون فرکانس رو ب ما بازتاب میده الهی صدهزار مرتبه شکرت خدای من

    من ارزشمند ترین دارایی خودم هستم

    من مهم ترین شخص زندگی خودمم

    احساس من مهمتراز هر چیز دیگه است تو زندگیم

    چرا ک من با همین احساس خوبه ک زندگی خوب و برای خودم رقم میزنم

    هرکس هرجایی هست سرجای درستشه

    خداوند عادله

    جهان عادله

    هرگز ب کسی ظلم نمیکنه

    هیچ کس هیچ قدرتی نداره تو زندگی من

    من خالق زندگی خودم هستم

    من مسئول 100%تمام اتفاقات زندگیم هستم

    امروز آزاده از زندگی خودش بهم گفت

    ایشون نزدیک یکساله و خورده اییه ک

    اومده خونه پدرش با یک بچه ک امسال پیش دبستانیه البته هنوز طلاق نگرفته

    تو حرف هاش ی جا گفت شوهرم همه ی کس و کارم بوده

    همسرم بوده

    دوستم بوده

    مادرم بوده

    پدرم بوده

    برادرم بوده

    خواهرم بوده

    وقتی ک این اتفاق افتاد حس کردم یتیم شدم بی کس شدم

    بی پناه شدم

    هیچ کس و دیگه نداشتم

    گفتم آزاده تو ازش بت ساختی برای خودت

    بزرگش کردی

    بعد گفت اره ی آدم بی مسئولیت بی خیال بوده

    و..

    دارم این حرفها رو ب خودم میگم و برای خودم ردپا میزارم

    زکیه حواست باشه از کسی تو ذهنت بت نسازی

    کسی و اونقدر تو ذهنت بزرگ نکنی ک اگه یک روز نباشه این همه نابود بشی

    احساس بی ارزشی کنی

    ب قول یکی از دوستان خداوند از طریق دستانش ب ماعشق میده

    هر آدمی ک میاد تو زندگیت حواست باشه بهش وابسته نشی

    اونو دستی از خدا بدون ک اومده تا تو عشق و تجربه کنی

    بعد ی مدت هم میره

    هیچ آدمی موندنی نیست

    باقی فقط خداست

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجوییم

    خدایا خودت هدایتم کن ب راه راست راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی ن کسانی

    ک برآنها غضب کردی و ن گمراهان

    سپاسگزارم ک بهم فرصت دادی یک بار دیگه صلاتم و ب جا بیارم

    و شکر گزار داشته هام باشم

    روز89

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2633 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز

    پروژه خانه تکانی ذهن…..گام چهاردهم

    کنترل ذهن اصلی ترین کاری هست ک ما باید در برخورد با هر تضاد و هر اتفاقی بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم تا وقتی تمرین نکنیم اون نتایجی ک باید داشته باشیم رو نداریم

    وقتی مواظب ورودیهای ذهنمون هستیم به هر کسی اجازه نمیدیم با صحبتهاش به ذهنمون خوراک نامناسب بده و بلافاصله حرفش رو قطع کنیم و بحث رو ببریم بجایی ک ما دوست داریم وقتی اینکار رو آگاهانه میکنی داری به جهان ثابت میکنی ک من دوست دارم کسایی اطرافم باشه ک حرفهایی خوب بزنن و بشنونم و خداوند کسایی رو بطرفم میاره ک در مورد چیزهایی ک میگن باورهای خوبی دارن و این خودش ی مهارته ک من بتونم همون لحظه اینکار رو بکنم و اصلا اجازه ندم حرف بزنه ناراحت شد مهم نیست چون خودم خیلی ارزشمندم و وقتی ک اینکار رو نمیکنی و میزاری طرف خوب حرفهاش رو بزنه و خوراک نامناسب بده به ذهن مسلما خروجیت بدبختی و فقر و فلاکت هست اگه رودربایستی داری و اینو میگی ک نکنه ناراحت بشه حالا این دفعه هست چیزی نمیشه اگه مراقب نباشی میبینی در اطرافت چیزهایی میبینی ک اصل و اساس همون حرفهای ک زده شد تایید میشه ک اون طرف درست داره میگه و باورت میشه چون اون فردی ک اجازه میدی ک بشینه صحبت کنه اون شب و روز داره اینا رو تو ذهنش مخلوط میکنه و ی سمی درست کرده ک تو بخاطر اینکه نکنه ناراحت بشه میزاری اون سم رو وارد ذهنت کنه و بعد میبینی چ خروجی بهت میده علیرضا جان پس مواظب باش ک داری با کی میگردی تنها باشی خیلی بهتره ک نخوای اجازه بدی ک هرکسی ی سم وارد ذهنت کنن خیلی جاها مراقب بودی و آگاهانه این کار رو کردی ونتیجه اش رو دیدی چ خروجی خوبی واست داشت ی جاهایی بجای اینکه اون محل رو ترک کنی نشستی گوش دادی بخاطر اینکه من باید توجلسه باشم و بعد خروجیش هم دیدی چ تاثیری بدی داشت و این مهارت از کنترل ذهن میاد و این تعهد رو بده ک مراقب ورودیهای ک اطرافیانت بهم میدن باشی و گرنه هر چقدر با این فایلها و کامنت‌هایی ک میزاری و ذهنت رو پاکسازی میکنی بعد از چند روز ی نفر از راه بیاد سم بریزه کلا سمی میشه تا دوباره بیای وقت بزاری ک اون سم رو پاک کنی میبینی نتیجه هات یو یو هست ی روز خوبه ی روز پایین بعد میگی چرا نتیجه نمیگیرم هر کسی اومد طرفت ک چرت و پرت بگه همون لحظه محل رو ترک کن بگو من کار دارم چون تو ارزشمندی اگه گوشم بزارم به اطرافیان این پیام به جهان میدم ک من بی ارزشم و از همین چرت وپرتهای بیشتر بهم تحویل بده پس خیلی باید مراقب باشیم اخبار و رسانه رو نبینیم این اخبار و رسانه ها برهم زدن آرامش هستن خدا رو شکر میکنم چند ساله تلویزیون خاموش بوده فقط ایکس باکس با پسرم بازی می‌کنیم و این کار باعث شده ک این ورودی‌ها رو به ذهن داده نشه اگه اینو به خودم بگم ک اطرافیان چه همکار چ دوست هر کی میخواد باشه خودخواهانه مراقب باشیم و بلافاصله بحث رو عوض کنیم و اگه دقت کرده باشیم اگر آگاهانه بحث رو تغییر دادیم و جهت دادیم به طرفی ک ما با کلاممون بدست بگیریم یا تلفن زنگ میخوره یا یکی صدا میزنه ک دیگه اونجا نباشم و خیلی واسم جالبه ک خداوند در هر لحظه هواسش بما هست

    ی وقتهایی بود صبح زود ازخواب بیدار میشدم شاد بودم و فول انرژی میرفتم سرکار میدیم آخر شب اون انرژی رو ندارم یا اینکه حسم یکم بده و میدیم این ورودیهای ک بهم میدادن باعث می‌شد ک انرژی کم بشه و مهمترین کار و اصلی ترین کار اینه ک اگر میخوام به اون مدار بالاتر برسم به اصل نزدیکتر بشم باید مثل شیر حواسم باشه و اجازه ندم ک سم بدن به ذهنم و باید همیشه و تا آخر حواسم باشه و اهرم رنج و لذت بنویسم که اگر مراقب ورودیهای ذهنم نباشم در 5سال آینده چه زجر و بلاهایی سرم میاد

    و اگر مراقب ورودیهای ذهنم باشه ک خوراک خوب به ذهنم بدم و آگاهانه هواسم باشه در 5 سال آینده چ اتفاقات خوبی رو تجربه میکنم

    باید بنویسم ک در هر لحظه حواسم باشه و نزارم بهم سم بدن

    شاد باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    Maryam h گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    به نام خداوندبخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزومریم دوست داشتنی ودوستان عزیز

    دیروزکامنتاروخوندم وامروز فایل روشنیدم وتااینجای خانه تکانی ذهن معجزاتی که اوایل پشت سرهم می اومدالان باخانه تکانی مریم جان که دست خداونده و صدای قلبش روشنیدواین دوره روآماده کردداره پشت سرهم میاد.امروزوقتی داشتم به سمت هتلی میرفتم که توی اتاق کنفرانسش جلسه داشتیم واسه شغلی که خداوندبه من الهام کرده بودحال عجیبی داشتم قدمهارودارم برمیدارم وچقدرراحت وآسونه وفقط بندکفشمومحکمترمیبندم ،خدای من فقط بایدنترسم،چون تاحالا توچنین فضاهایی نبودم میترسیدم ومیخواستم شرکت نکنم ولی خداوندصداشوواسم بلندترکردکه بشنوم وگفت برو ونترس که من همراهتم.برای جلسات نمیتونستم برم تهران وشرکت کنم والبته یکی ازدلایلش همون ترس بودولی خداوندبه شکل خیلی عجیب جوری رقم زدکه مدیریت پروژه ای که منم جزئی ازاونم توی شهرماکاری براش پیش بیادواعلام کنه که داره میادشهرمون ومیخوادتوی یکی ازبهترین هتلهاجلسه گفتگوبرگزارکنه .خدای من توازمن بیشترمیخوای من پیشرفت کنم اینوبااین کارعجیبت فهمیدم.چقدرخوب بوداین جلسه وچقدرباانسانهای عالی برخوردکردم.مدتهاست که فیلترکردم همه ی آدمهای اطرافم رووهرجایی نمیرم وباهرکسی حرف نمیزنم وتحسین میکردم انسانهای ثروتمندوموفق رووخداوندوقتی تعهدمنودیدمنوداره با انسانهایی آشنامیکنه که ازمدارقبلیم بالاتره ودارم رشدمیکنم.خدایاتنهاتورامیپرستم وتنهاوتنهاازتوکمک میخوام..صدات روواسم بلندترکن منم ذهنمو ساکت میکنم تابشنوم.

    درپناه حق سلامت وثروتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مهدی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 865 روز

    سلام

    خیلی‌فایل‌زیبا‌وخوبی‌بود‌‌شکرت‌خدای‌مهربان‌که

    همیشه به سوی خوبی‌ها هدایت میکند درباره

    کنترل ذهن با‌اتفاق‌های‌بیرونی‌یکم‌سخته‌چون‌

    همه مردم بیرون‌زندگی‌جور‌دیگه فکر میکنند من

    درباره‌غیبت‌کردن‌خیلی‌میخوا‌خدمو‌کنترل‌کنم‌ولی

    مردم زیاد پشت‌سرهم حرف میزنند ومن چون مغازه

    دارم‌همیشه‌‌ادمهای‌زیادی‌میان‌پیش‌من‌درباره‌گرانی

    درباره جنگ‌درباره‌زندگی‌سخت‌درباره‌تورم‌شروع

    به حرف‌زدن میکنند من‌فقط‌یک‌سوال‌میپرسم

    ازشون میگم‌واقعا‌از‌اول‌زندگی‌خودت‌صادقانه

    فکر کن ببین چه جور‌بوده‌میگن‌همیشه‌این‌مشکلات

    بوده‌منم بهشون میگم‌این‌خدمون‌هستیم‌باید‌زنگی

    خدمونو‌کنترل‌کنیم بهشون میگم تاریخو‌برین‌بخونین

    از300سال‌پیش‌همیشه‌ای‌دنیا‌همین‌جور‌بوده‌واقعا‌

    میگن‌اره‌‌میگم‌درباره‌مشکلات‌حرف‌نزنیم‌بهتره‌90درصد

    مقاومت ندارم من یه قانونی دارم تو زندگیم ‌هروز

    ‌درباره‌اتفا‌قات خوب‌زندگیم‌‌شکر‌میکنم‌‌وکار‌هرروزست

    وتاجای امکان‌داره‌درباره‌مشکلات‌حرف‌نزنم وتوذهنم‌

    خودم درباره مشکلات میگم‌اینا به نفع منع واقعا

    همین جور‌میشه‌توواقیعت‌وکلا‌اخبارهار‌کلا‌کنار‌گذاشتم

    همچین بی خبرهستم مردم‌بهم‌میگن‌واقعا‌خیلی‌خوب

    شده تشکر‌از‌استاد‌خیلی‌زحمت میکشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سیده مهین گفته:
    مدت عضویت: 1969 روز

    به نام خدایی که هستی از اوست

    که ما هر چه داریم همه از لطف اوست

    خانه تکانی ذهن (کنترل ورودی های ذهن)

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان سایت عباسمنش

    خدایا شکرت بابت آگاهی های این فایل ارزشمند

    ●اگر ذهن خود را کنترل کنیم، زندگی خودمون رو کنترل کردیم.

    ●شرایط حساس کنونی را باید تبدیل به شرایط عالی کنونی کنیم.

    ●زمانی که اکثر مردم به نکات منفی تمرکز کرده اند، بهترین زمانه برای کنترل ورودی های ذهن و توجه به نکات مثبت و تغییر.

    ●بهترین قدم برای کنترل ذهن، حذف تلویزیون و شبکه های اجتماعی و رسانه هاست و حذف آنها همان خوراک های سمی است که به ما می دهند و برای جلب مخاطب بر نکات منفی تمرکز می کنند.

    ●ورودی های نامناسبی که به ذهنمون میدیم از غذاهای سمی و کشنده ای که به جسممون میدیم بدتره.

    ●اگر بخوایم تو زندگیمون تغییر کنیم باید از کنترل ورودی های ذهنمون شروع کنیم.

    ●تاثیر مثبتی که ذهن سالم بر روی جسممان می گذارد و تاثیر منفی که ذهن ناسالم بر روی جسممان می گذارد.

    خیلی اوقات قبل از آشنایی با شما استاد عزیزم و فهمیدن قانون جذب و بعد از آشنایی با شما و قانون جذب، کنترل ذهن را در زندگیم تجربه کردم چه وقتی ترسیدم، چه وقتی نگران بودم، چه وقتی حالم بد بوده، چه وقتی افکارم منفی بوده و … تونستم احساسم را خوب کنم و افکارم را مثبت.

    انشالله با درک بهتر و بیشتر کنترل ذهن بیام در موردش بنویسم، به امید اون روز قشنگ.

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.

    ما را به راه راست هدایت کن.

    راه کسانی که به آنان نعمت داده ای.

    بهترین ها را از صمیم قلبم برایتان آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1371 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    گام سیزدهم: کنترل ورودیهای ذهن

    دیشب قدم چهارم جلسه دوم دوره 12 قدم و گوش میکردم که استاد یه قسمتی گفتن برید زندگی نامه افراد موفق و بخونید و برای ذهنتون منطق بیارید همون لحظه استپ کردم و رفتم گوگل سرچ کردم و شانزده نفر از افراد موفق ایرانی رو آورد بالا برام تو بین این افراد آقای حسین عالیزاد که الان فامیلیشون عالیفرد هست صاحب شرکت سن ایچ توجه ام و جلب کرد چرا چون من این شخص و مستقیماً دیدم زمانی که تو شرکت شیبابا مشغول به کار بودم ایشون برای بازدید آمده بودن شرکت من قسمت بستنی زمستونی کار میکردم و بسته بندی بر عهده من بود ایشون اومد سمت من و بهم گفت وقتی بسته بندی می‌کنی مواظب باش فشار زیاد بهشون نیاری تا له نشن خیلی با احترام با من برخورد کردن برای اولین‌بار یک سرمایه دارو از نزدیک دیدم و چقدر بابت دیدنش خوشحال شدم اون شخصیت جنتلمن با پالتو بلند زغالی رنگ زیباشون و صورت کاملا اصلاح شده و تمیز و مرتب و خوش تیپشون ملکه ذهنم شد و حالا بعد بیست و پنج سال تصویرش و جزئ افراد موفق و کارآفرین میبینم ایشون جزئ ده سرمایه دار برتر زمان شاهنشاه آریامهر بودن که از بادوم فروشی شروع کردن خوندن زندگی نامه افراد موفق غذای مناسبی برای کنترل ذهن که مسیر رسیدن به خواسته ها رو هموار می‌کنه تو همون بخش مقاله ای از کنترل ذهن رو هم خوندم که خییییلی بهتر از اون استاد تو فایلهای آرامش در پورتو آگاهی توضیح دادن من یاد گرفتم که روزانه برای کنترل ذهنم چیزهای خوب و خوراک ذهنم کنم مقاومت‌ها مو بردارم و سعی کنم هر اتفاقی رو از جنبه مثبتش نگاه کنم و آروم آروم دارم این طور فکر کردن و یاد میگیرم برای کنترل ذهن از جملات تاکیدی استفاده میکنم از مسیر خواسته هام با خودم حرف میزنم الگوهای مناسب پیدا میکنم برای منطقی کردن ذهنم، ذهن مثل اسب چموش سرکشی میمونه که وقتی سوارش بشی و دو دستی زیر شکمشو بگیری این اسب چموش همه جا سر می‌کشه بدون اینکه بتونی کنترلش کنی ولی وقتی از اسب چموشت پیاده شدی و نظاره گر ذهن شدی و تونستی کنترل کنی اسب چموش ذهن هم آروم میشه و اختیارش در دستان خودت هست و هر جایی نمیزاری بره وقتی جلو ورودی های ذهنت وایسادی و مواظب بودی که هر چیزی رو وارد ذهنت نکنی اونوقت میتونی کنترل کنی و هر افکاری رو ذهنت نوشخوار نکنه

    اینو به خودم یاد آوری کنم که هر چقدر بتونم ذهنم و خوب کنترل کنم متفاوت از دیگران رفتار میکنم و متفاوت نتیجه میگیرم من خیییییلی خوب دارم روی ورودیهای ذهنم کار میکنم که روز به روز برام بهتر و بهتر میشه حرفایی استاد و خوب درک میکنم و متوجه میشم یاد گرفتم که فقط روی خودم حساب باز کنم متکی به دیگران نباشم خودمو با خودم مقایسه کنم سرم تو کار خودم باشه جایی که من نمیتونم کاری انجام بدم ذهنمو درگیرش نمیکنم وقتی میبینم کاری از دستم بر نمیاد اصلا بهش فکر نمیکنم ذهنمو می‌زارم روی چیزی که بتونم تغییرش بدم و اون هم طرز فکرمه روی شخصیتم کار میکنم قضاوت کردن و به طور کلی گذاشتم کنار غیبت در زندگی من ممنوع نگران دیگران بودن ممنوع دلسوزی کردن به دیگران ممنوع آچار فرانسه شدن برای مشکل گشایی دیگران ممنوع افکار منفی برای ورود به ذهنم ممنوع سعی میکنم دیگه برای هر چیزی عصبانی نشم و خیییییلی تو این مسیر بهتر شدم و وقتی اتفاقی رخ میده که از کوره در برم سریع به خودم یادآوری میکنم و زود ذهنم و کنترل میکنم و هر روز بهتر میشم با خانوادم فقط از چیزهای خوب صحبت میکنم و اونها هم خدا رو شکر با من هم مسیر شدن خانومم از من امروز خواست که فایلهای آرامش در پرتو آگاهی رو براش ارسال کنم و چقدر از این بابت خوشحال شدم گفت به جای گوش کردن به چرت و پرت ها از این فایلها تو مغازه استفاده میکنم و گوش میکنم هر لحظه که گوش میکرد می‌گفت استاد کاملا درست میگن و چه روز خوبی برام رقم خورد امروز دخترم تو مسیر رشد و پیشرفت کارش قرار گرفته براش درخواست‌ها مباد پسرم در مسیر زندگی خودش و تو کارش که نقاشی هست پیشرفت کرده و تو پنج هزار شرکت کننده از سراسر جهان جزئ 250 نفر برتر شناخته شده و 25 مهر مراسم تو تهران براشون تدارک دیدن چقدر برام لذت بخشه پسرم که تازه چهارده ساله شده میگه بابا برای روی استیج رفتن و دریافت جایزه ام تو خونه کلی تمرین کردم و تجسم کردم که من در حال جایزه گرفتن هستم به اللهی که میپرستم من چیزی بهشون نگفتم از قانون گفتم چون تو خونم فقط سعی میکنم که حرفایی مثبت بزنم و خودم هم عمل میکنم استاد گفتن شما کاری به هیچ کس نداشته باشید اگه کسی از خانواده هم بخواد در مسیر شما قرار بگیره اون خودشه که تصمیم میگیره از عمل شما نتیجه میگیره و انتخاب می‌کنه و بابت همین بسیار خوشحالم چون تو خونم هر کسی در مسیر درست قرار گرفته و روی خودش داره کار می‌کنه خداوند و هزاران میلیارد بار شکر میکنم بابت زمان حالی که دارم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز

    گام چهاردهم خانه تکانی ذهن

    کنترل ورودی‌های ذهن

    اگه بخوایم بر خلاف اکثریت جامعه نتیجه بگیریم، باید بر عکس اونا رفتار کنیم.

    باید ذهن خودمون رو کنترل کنیم تا بتونیم زندگی مونو در کنترل خودمون داشته باشیم.

    باید ورودی‌های ذهن خودمونو کنترل کنیم ، همون طور که غذای جسم رو کنترل میکنیم که کثیف نباشه، سالم باشه ، از مواد با کیفیت استفاده شده باشه. باید غذای ذهن رو هم به شدت کنترل کنیم.

    تفاوت کنترل نکردن غذای روح و غذای جسم در این هست که وقتی غذای جسم خوب نباشه بلافاصله روی جسم و سلامتی خودشو نشون میده و ما مسموم میشیم.

    ولی وقتی ورودی های ذهن رو کنترل نکنیم، خیلی دیرتر از جسم خودشو نشون میده. یه کم دیر تر اتفاق میوفته و از اصل اون مشکلاتی که بهش توجه داشتیم مثل: فقر، جنگ، بدهی، روابط بد و …. وارد زندگی مون میشه.

    بهترین روش برای کنترل ذهن ، حذف تلویزیون و شبکه های اجتماعی و رسانه هاست.

    وقتی تلویزیون رو حذف می‌کنیم ، یعنی حذف خوراک سمی که دیگران به ذهن ما میدن.

    رسانه‌ها بخاطر اینکه مردم بیشتر توجهشون به نکات منفی هست، بیشتر خبر هاشون راجب مشکلات و اخبار منفی ، جنگ و مریضی هست.

    بنابراین تغییر شرایط زندگی ، از تغییر ورودی های ذهنی شروع میشه.

    اگه ما بتونیم خلاقیت داشته باشیم در یافتن نکات مثبت ، میتونیم هر شرایطی رو، حتی شرایط بد رو به سمت شرایط بهتر تغییر بدیم.

    وقتی ما ذهنی سالم داشته باشیم، تاثیر مستقیمی بر سلامتی جسم ما دارد.

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    افسانه زارع گفته:
    مدت عضویت: 847 روز

    گام چهاردهم خانه تکانی ذهن.

    سلام ب خانواده عزیزم.

    کافیه ذهنتو کنترل کنی تا بتونی زندگیتو کنترل کنی.

    وقتی همه آدم ها ب نکات منفی توجه می‌کنند تو مثل بقیه نباش و جداشو ازشون،تو ذهنتو کنترل کن تا مثبت فکر کنه.

    بهترین کار برای کنترل ذهن حذف تلوزیون و شبکه های اجتماعی هست،دیدن تلوزیون مثل سمی میمونه ک یکی ب ذهن شما میخوراند.

    اگر میخوای فرکانس هات ب واقعیت تبدیل بشن باید تکرارشون کنی،تکرار و تکرار،فرکانس ها احتیاج ب زمان دارن برای ارسال شدن.

    وقتی ورودی هات رو کنترل میکنی یعنی داری کمک میکنی ک زندگیت تغییر کنه.

    وقتی افکارت تبدیل ب اتفاقات توی زندگیت میشن ک توی یه مدت زمان زیاد با تعهد روی ورودی های ذهنت کار کنی.

    جسم ما ، سیستم ایمنی بدن ما بسیار بسیار قوی هست چون حاصل میلیون ها سال تکامله از سمت خدا.

    پس بهتری ک ورودی های قدرتمند کننده درباره سلامت جسمی ب ذهنت بدی.

    ب امید روزی ک منم ب جایی هدایت بشم ک پر از سکوت و آرامش هست و هیچ صدایی ن از تلوزیون ن هیچ جای دیگه وجود نداره.

    سالم باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: