live | باور به «امکان پذیری» - صفحه 48
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/03/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-23 08:09:402024-09-25 05:36:15live | باور به «امکان پذیری»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام به استاد، مریم جون و دوستان عزیز سایت
خداروشکر میکنم که هر روز در مسیر شناخت و عمل به قوانین الهی جلو میریم و هدایت خداوند بیش از پیش شامل حالمون میشه
هنوز اوایل راهم که نتایج رو به صورت تغییر در رفتارم میبینم از دیروز چندین بار اعراض کردم از نکات منفی اطرافیانم چندین بار اومدم یه حرفی رو بزنم ولی دیدم که توجه م رومیبره سمت نکات منفی و احساسمو بد میکنه و از گفتنش منصرف شدم دیروز توو یه سری موارد دیدم که ارزش بیشتری برای خودم قائلم و بیشتر راحتی و اسایش خودم برام مهمه خداروشکر میکنم که وارد این مسیر شدم و از خدا میخام که بیشتر و بیشتر هدایتم کنه
مهم ترین نکتهای این فایل برای من داشت خرد کردن هدف ها به کارها و روتین های روزانه بود که خودش برای من یه پاشنه ی آشیل بشمار میره من همیشه برنامه های سخت و بدون هیچ انعطافی رو برای خودم تنظیم میکردم و نتیجه ی همه ی اون ها شکست و تضعیف ارادم بود امروز با خودم فکر میکردم که این خیلی قشنگه که ادم قدم به قدم جلو بره و توو هر قدم یه اثری از خودش بجا بذاره و وقتی جلو رفت یا متوقف شد به اون اثرات نگاه کنه و لذت ببره از اینکه پیشرفت کرده .
زیباترین جمله ای که توو کامنتا خوندم : درهای رحمت الهی مثل درب چشمی میمونه که از دور بسته س و وقتی بهش میرسی باز میشه (البته جمله ی استاده)
یکی از نکاتی که تووی کامنتا بود این بود که مسیر سعادت(که همون مسیر کشف و عمل به قوانین الهیه)لاین های مختلفی داره و هرکسی توو هرکدوم از لاین ها وسیله ی نقلیه ی خاص خودشو داره که همون عزت نفس ماست و برای بالابردن این وسیله ی نقلیه باید فرکانسمون بالاتر بره که این هم از طریق شکرگزاری برای ایجاد احساس بهتر ممکن میشه یعنی یکی از راه های بالابردن عزت نفس شکرگزاریه و من چقدر لذت بردم از این نکته واقعا همه ی تلاشمو میکنم که سپاسگزار خداوند باشم برای تک تک نعمت های زندگیم چون هرچیزی که کوچک شمرده میشه فقط نبودشه که مارو متوجه ی اثر بزرگش در زندگی میکنه خدایا شکرت به خاطر همه چیز همه چیز
اینکه استاد فرمودن برای رسیدن به اهدافمون باید شور و شوق داشته باشیم خیلی مهمه تجربه ای ک من دارم اینه تمرکز روی نکات منفی و عمل نکردن و تنبلی مارو افسرده میکنه یعنی احساس مارو بد میکنه و به تدریج امید و اشتیاق رو از ما میگیره کمالگرایی یا تنبلی هردو مانع عمل ما میشن هرچی بیشتر عمل نکنیم احساسمون بدتر میشه عزت نفسمون پایین میاد و به تدریج میبینیم ک فقط زنده ایم و زندگی نمیکنیم و تنها راه گذر از تنبلی و کمالگرایی اینکه خودمون رو قدم به قدم بندازیم توو کار یجوری که انگار داریم ذهنمون رو گول میزنیم تا بتونیم بهشون غلبه کنیم
خداروشکر میکنم که این فایل رو گوش دادم و کامنت های دوستانو خوندم خداروشکر میکنم که توو مسیر تغییر ودریافت هدایتم خدایاشکرت
خیلی ممنونم از استاد مریم جون و دوستان️️
به نام خالقی که هر قدم هدایتم میکنه
خداجووون عاشقتم از این راه از این خورشید اگاهی سایتت عباس منش قران همشون مثل زنجیر های به هم متصل اگاهی نور وتغذیه درسته زهنیو بهم میبخشه
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
الان داشتم فک میکردم الهامی اومد دیگه
من از این نصیحت ارزشمند از این ارث عظیم تو زندگیم شکررررت که برای الان زندگیم شاهکاره واقعا سعیمو میکنم به کارش ببندم قانونو
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
درس ساده طلایی
سپاسگزاری
مثالشو میگم توی زهنم بمونه
یه فقیر بد بخت بی نون بی دندون بی هیچ چیز توی نون کپک زده میزده تو جوب میخورده بعدش میگفته خدایا شکرت میگن اخه تو که هیچ چیزی نداری چتوری میگی خدایا شکرت میگه اخه این خدایی شکرت از صدتا فشم بد تره
خخخ من رب واقعا ازت سپاسگزارم
میخام این رفتار سپاسگزاریو خالصانه رو همیشگی توی خودم قویو قویترش کنم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
میخای سال دیگت از امسالت بهتر باشه میخای فردات از امروزت بهتر باشه میخای یه ثانیه دیگه ات از الانت بهتر باشه سپاااااسگزار باش لذت ببر
میخای به خدا نزدیکتر بشی هدف اصلی زندگیت
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
درس دوم
دوستی با کار
دیروز هدایتی رفتیم اپاراتی
خداروشکر برای این نشونه وهدایت که همون موقعه که من تو ماشین ماشین یه عیب کوچیک پیدا کنه که دوتایی بریم مکانیکی که اتفاقی شد وگرنه احتمالش کم بود اقایی منو ببره با خودش
حالا اونجا دونفر دیدم یکی عاشق کارش و دیگه فراری از کارش
یکی مشغول به کار با عشق و سادگی بی منت عذاب
خداروشکر برای این درک واین اگاهی که قبلا نداشتم انقد ساده باور احساس افراد از چهره نحوه کارشون بفهمم ساده
حالا تو دلم چی میگززش میگفت هااان زنت خرجات بهت فشار اوردن هاااان مجبوری کار کنی الکی بخندی و احساس بی ارزشی کارهای سختو بکنی اونجا تو دلم فهمیدم با اینکه مکانیکی بود خلاصه بدون اینکه صاحبکار بالا سرش باشه یا برای جلب توجه اون باشه کارشو میکرد دمت گرم مرد
حالا یکی دیگه ما که اومدیم با تلفن اینا بود اصلا انگار تو این بادیا نبود بعد احساس کردم خیلی سخت کار میکنه به زور و انقد این کار براش احساس بی ارزشی میاره با کارش رفیق نبود هر لحظه میترسید کثیف شه تیپشو خراب کنه
حالا درس ساده برای تو عشقم بنده عشق خدا
عاشق کارت باش باهاش دوس باش راحت انجامش بده راحت با ارزش
ببین تو ارزشمندی درس این کاره هم دوس داشتنی وارزشمنده
اهرم رنجو لدت
چقد عاشق افرادی هستم کاری که عاشقش هستنو دارند با عشق انجام میدن
چقد لذت داره ببینی کسی با عشق کاریو انجام میده به جای اینکه به زور باشه
چقد لذت داری کاریو به سادگیو راحتی انجام میشه به جای اینکه به زور سختی باشه
چقدر لدت داره وقتت که میگزره روزهات زندگیت باهاشونو یه کارایی میکنی یه گنجایی میسازی
چقدر لدت داره وعاشق استادم کلی دوره خفن عشق مودت سلامتی ثروت هر چی که فکرشو بکنی زده بازهم داره میزنه
چه لدتی داره افراد روشن با نور الهی
من باوردارم ماهمه مثل لامپ هایی درونمون برق هست خدا همه لامپارو سالم وصل کرده اونی که میخاد روشن باشه وروشن میشه عاشق کارشه ثروت میسازه چقدر لذت داره&
به جای کسی که وصله ولی کارش ترسه من لیاقت ندارم اماده حسرت خوردنه غر زدنه
1403/7/9ردپا با عشق
بنام خداوند بخشاینده مهربان و با کسب اجازه برای نوشتن در مورد این جلسه
“خانه تکانی ذهن”
“گام چهارم: باور به «امکان پذیری»”
قبل از هر چیزی به ذهن نجواگرم که بهم میگه چرا برای نوشتن وقت تلف میکنی…تو که خلاصه نویسی کردی…. نکات نوشته شده خودت رو مرور کردی…و نوشتن مجدد وقت تلف کردن و کاری بیهوده هست…
من این نجواها رو خیلی برای نوشتن دارم…اما متوجه میشم وقتی مینویسم اتفاقی که در ذهنم می افته این هست که مجدد سعی میکنم فکر کنم به اون آگاهی هایی که شنیدم….شنیدن دوباره اون آگاهی ها باعث میشه کارکرد هر کدوم از باورهای شنیده شده توی زندگی ام برام مرور بشه…این یعنی همون باور به امکانپذیری که عنوان این جلسه نامگذاری شده…
مثلا وقتی استاد میان و قانون کلی و اصل این جهان رو توضیح میدن
کنترل ذهن= کنترل زندگی
به هرچیزی توجه میکنم از جنس همون رو در زندگی ام بیشتر تجربه میکنم
من خالق تمام شرایط زندگی ام هستم
>>>>اتفاقی که توی ذهنم می افته این هست که احساسی از امید و شوق و ذوق در قلبم ایجاد میشه که بهم اشتیاق بیشتری میده که به خواسته هام توجه کنم….و این باعث میشه حداقل در چند ساعت آینده با قدرت و دقت بیشتری به جزییاتی که در محیطم هست در زندگی ام هست و دوستشون دارم توجه کنم…مثلا همین الان این امکان رو داشتم که در کلاس شرکت کنم…چقدر عالیه که تونستم تا امروز که روز نهم از تعهد هست هر روز بیش از 2 ساعت برای این آگاهی های وقت بگذارم…چقدر فرکانس های خوبی دارم به جهان ارسال میکنم…همین چند روزه احساس آرامش ام احساس اطمینان قلبی ام ایمانم و توکل ام به الله اونقدر بیشتر شده انگاری من برگی هستم که روی آب رودی شناوره که به آهستگی میره و اطمینان داره به جاهای زیباتری داره منتقل میشه و فقط با دقت به مناظر اطرافش نگاه میکنه و لذت میبره…چه خوبه پرنده ای با صدای بسیار زیبایی روی درخت پشت خونه میخونه و احساس بهشت رو بهم میده…خاله اومده خونه من و داره برام غذای مورد علاقه ام رو میپزه و من از بوی خوبش دارم مست میشم…سلامتم و همه عزیزانم در سلامتی هستند…و هزاران نعمت دیگه که قابل شمارش نیست برام مرور میشه
حالا وقتی مینویسم این آگاهی ها با قدرت بیشتری توی ذهنم تثبیت میشن…وقتی نظر مینویسم بازم بهش توجه بیشتری میکنم…
کار دیگه ای که نوشته های من میکنه این هست که درک من رو در این برهه از زندگی ام ثبت میکنه…تمام اون کاغذ ها و نوشته امکان حذف شدن دارند اما نوشته های من در این سایت ابدی میشن…
دیدگاهم و مثالهایی که به ذهنم میرسه رو به اشتراک میگذارم با هم دوره ای هام…و از اونها هم استفاده میکنم…همین چند روزه من چندین نظر از دوستانم دریافت کردم که باز نکات نوشته شده توسط اونها باعث شده من باز به درک بهتری برسم…اینجوری ما به هم کمک میکنیم که به درک بهتر از قوانین جهان برسیم
حتی من اطمینان دارم که استاد عباسمنش هم با خوندن نظرات ما بهتر میشه…ذهنش جهت دهی میشه به مسیرهای بهتر…بازخورد نظرات ما بهش کمک میکنه تا دیدگاهش وسیع تر بشه و بتونه مدارش رو هر زمان ارتقا بده و بیشتر به اصل و اساس هدایت بشه و از فرعیات دور بشه…و حتی نیازهای ما بعنوان مخاطب رو بهتر درک کنه تا باز هم محصولات با کیفیت تری تولید کنه…نمود عینی اش دوره های استاد هستن که همواره در حال بهتر شدن و با کیفیت تر شدن هستند و تمرکز روی اصل همیشه بیشتر میشه
پس همه اش میشه سود و سود و سود
دوست عزیزی میپرسه که واقعا علاقه اش رو پیدا نکرده…خوب علاقه ناگهانی و یکدفعه شکل نمیگیره….استاد همیشه تاکید میکنه شما به مسیر نه یک شغل خاص…به مسیری که بهش کشش دارید وارد بشید به هر شکلی…حتما آهسته آهسته و قدم به قدم به کسب و کار خودتون هدایت میشید…و من هم در زندگی ام همین مسیر رو رفتم و ان شالله که حالا واقعا اون علاقه واقعی ام رو پیدا کردم درش هر روز بهتر میشم…از زمانی که گذاشتم و علاقه هام رو تجربه کردم اصلا ناراضی نیستم و اصلا اونا رو وقت تلف کردن نمیدونم…با حل کلی مسئله و ارتباط با هزاران آدم و کار کردن با کلی آدم من اونقدر رشد کردم که اصلا قابل مقایسه با اون کودکی که از دانشگاه خارج شد نیستم…من توی دانشگاه هم مدام در حال تجربه کردن بودم…دیدگاه کلی جامعه اینه که شما به سرعت علاقه رو پیدا کنید و این عجله که من خودم هم داشتم و هنوزم دارم ولی سعی میکنم کنترل اش کنم…این میشه که مثلا از فامیل نزدیکم افرادی هستند که به همین شکل به سرعت رفتن توی کاری متخصص شدند…مدارک لازم رو گرفتند و درس خوندن و مدارک عالی گرفتند رفتند توی بازار کار و موفقیت های مالی عالی بدست آوردند اما چون اون کار شاید اون علاقه واقعی نبوده الان در دهه 40 نزدیک 50 افسرده و دلمرده هستند و مدام غر میزنن که همین بود…واقعا اینهمه دویدیم که به اینجا برسیم….واقعا زندگی همینه…دچار روزمرگی هستند و دیگه تمام آمالشون فرزندانشون هستند….وقتی اونها رو میبینم به خودم میگم تو واقعا به مسیر درستی هدایت شدی توی این مسیر بمون…این مسیر به ما همه چیز میده…مهمتر از همه چیز رضایت و آرامش قلبی
بهترین شیوه رضایت از زندگی این هست که به کاری که بهش کشش داری بپردازی…و توی همون کار اون جنبه هایی که برات باز علاقه بیشتری ایجاد میکنه و احساس میکنی توش بهتری و میتونی بهتر توانایی هات رو نشون بدی و توی اون زمینه بهبودهای گسترده تری ایجاد کنی رو واردش بشی…واقعا ما میتونیم شکل کسب و کارمون رو کاملا با علاقه هامون یکی کنیم…نگاه به الگوهای کسب و کار در اطرافم و فراوانی و تنوع کسب و کار بهم میگه به جای هر گونه عجله فقط بیام به تمرکز روی مسیر خودم بمونم…این مسیری هست که من توش خوبم و از انجامش لذت میبرم…حتی بهش فکر میکنم حالم خوب میشه…هرچیزی در موردش میشنوم بهم احساس خوب میده…حالا من این وسط رفتم برای یادگیری نرم افزارها و مهارتهایی وقت گذاشتم که فکر میکردم دوستشون دارم یا حداقل اسامی دهن پرکنی توی کارم داشتند اما راضی ام نکردند و رهاشون کردند…چون به نظر وقتم تلف میشه کاری کنم که دوستش ندارم…کاری که بهش علاقه ندارم با کیفیت انجامش نمیدم…انگار دارم به زور انجامش میدم…پس نتیجه خوبی هم ایجاد نمیکنه نه برای من نه برای کسی که داره از خدمات من استفاده میکنه
پس وقتی من دارم در مسیر علاقه ام کار میکنم دارم کیف میکنم….شکرگزارم چون دارم لذت میبرم…دارم از توانایی هایی که خدا بهم داده به بهترین شکل برای حل مسائل و گسترش در جهان استفاده میکنم که باز نوعی سپاسگزاری عملی هست…اگه من به کسی هدیه ای میدم وقتی میبینم اون فرد هدیه رو داره استفاده میکنه و ازش لذت میبره حس بسیار خوبی پیدا میکنم…و حتی تشویق میشم که به اون فرد شکرگزار داشته های بیشتری رو بدم…گوشم به زنگه تا بگه چه نیازی داره چه علاقه ای داره چه چیزی خوشحالش میکنه تا من باز بهش بیشتر بدم….خدای من هم بهم یه علاقه و عشقی رو هدیه داده و بهم توانایی هایی داده که برای اون مسیر علاقه لازم هستند…وقتی من اونها رو میشناسم با ذوق و شوق پیگیری اش میکنم پس خداوند هدایتم میکنه برای تجربه بیشتر اون ذوق و شوق…به شکل تحسین شدن توسط آدمها و موفقیت…دوباره باز من بیشتر تشویق میشم به ادامه دادن…و باز بهتر میشم و باز اعتبار بیشتر در کارم بدست میارم…وقتی توانایی هام رو میبینم و براشون ارزش قایل هستم و پرورش شون میدم به نظرم این بهترین شکل شکرگزاری از خالق ام هست…
یکی از بهترین راه ها برای تقویت باورها در مورد چگونگی شکل گیری کسب و کارها و موفقیتهای شغلی برای من در همین سایت فایل الگوهای موفق خانواده صمیمی عباسمنش و سلسله فایلهای گفتگو با دوستان و نتایج دوستان بخصوص فایلهای آقای رضا عطارروشن و خانم آزاده طیبی و آقای هادی ترابی هستند
هر روز به خدا میگم:
خدایا شکرت نه این علاقه در وجودم از منه و نه این توانایی ها…
خدایا هرآنچه دارم و هر آنچه هستم از آن شما و از فضل شماست…تا من از مسیر تجربه کردن اون علاقه ها لذت ببرم رشد کنم و رشد بدم این جهان رو
خدایا منو به مسیر مستقیمی هدایت کن که بتونم بیشتر توانایی هام رو بشناسم…توانا کن منو تا اونها رو پرورش بدم…با اونها رشد کنم…امکان پذیری خواسته هام رو بیشتر باور کنم
خدایا منو از خودت و زندگی ام هر روز راضی تر کن
خدایا هزاران بار شکرت برای علاقه و ذوق و شوق که بهترین احساسه :)))
از استاد عزیزم ممنونم که در این فایلهای لایو به صورت رایگان همه آگاهی های محصولات رو به رایگان توضیح دادند
از خانم شایسته برای تشویق ما به شرکت در این دوره عالی ممنونم
امیدوارم با ادامه دادنم و کسب نتایج بزرگتر باعث شادی و رضابت خدای عزیزم و استادان خوبم بشم
خدایا شکر که امروز هم توی این کلاس حاضر خوردم :)))
سلام به استاد عزیزم و راهنمایی که خدای بزرگ در مسیر زندگی من قرار داد، و سلام به خانم شایسته عزیز و گرامی که وقعا ازتون ممنونم که انقدر کارای خفن و بزرگ میکنین برای ما و هدایت دوباره ما.
استاد عزیزم خداروشکر میکنم هر روز و هر لحظه، درسته که خیلی کم کم روی خودم کار کردم و دارم آروم آروم پیش میرم، اما خیلی زیبا خیلی با لذت دارم نزدیک میشم و ثابت میشم توی اون مسیر سر سبزی که ازش صحبت میکنید، هر روز از خدا خواستم که شجاع تر باشم و به زیبایی هدایتم کرده و خیلی خیلی به بهترین شکل دارم از اون دایره امنو همراه با ترسی که قبلا داشتم خارج میشم و با آرامش زندگیمو ادامه میدم و هر روز از خود خدا میخوام که بیشتر شکرگزار باشم و واقعا تمام تلاشمون مخصوصا منو خواهرم اینه که در هر شرایطی که هستیم بهترین ها و زیبا ترین هارو ببینیم و با تمام توان اعراض کنیم از ناخواسته ها…
خداروشکر میکنم که میتونم اینجا باشم و صحبت های شمارو بذارم و چندین و چند بار گوش بدم و احساس خوبم رو بیشتر بکنم، خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
جدیدا اینو یاد گرفتم که رها باشم و فقط برای حال خوب خودم تلاش بکنم و قطعا این تاثیرو داشته که محیط اطرافم هم حالش بهتر و زیباتر شده و به هیچ کسی و هیج چیزی گیر نمیدم و گیر نمیکنم، البته دارم تمرین میکنم که هر روز قوی تر بشم
خداروشکر میکنم که خودش همیشه همراهم هست که وقتی این درخواستو داشتم که بتونم حال خودمو بهتر بکنم، خانم شایسته عزیز این فایل هارو و این برنامه زیبارو برای ما آماده کردن
استاد چند روز پیش یکم نگران هزینه های سفر یکی دو روزم بودم که برم به تهرانو برگردم و همشو سپردم به خدای بزرگم گفتم خودت هستی منم دستانت رو باز میذارم که هدایتم بکنی، و این شد که به جز خرید بلیطم تمامی هزینه ها و رفت و آمدم مهمون شدم و دوستام همه جایی منو بردن و همه هزینه ها کلا مهمونشون شدم.
خدارو صد هزار مرتبه شکر و چقدر زیبایی دیدم چقدر رفتار خوب،چقدر مردم در حال خرید و شلوغیو خونه زیبای دوستم که یه باغ بود تقریبا، یه خونه قدیمیه پر از درختی که من همیشه عاشق این خونه هام، بعد از اون بازار و فراوانی ها،بعد از اون دوستان و همکارام که باهاشون قرار داشتم همه مهربون و آزاد و دوست داشتنی و عالییییی
خداروشکر خدارو صد هزار مرتبه شکر…
برای کار که گفتین واقعا منم قبلا اینطور بودم که برای کسی کار بکنم خیلی ظلم در حق خودمو صبح زود بیدار شدنو رفتو برگشت یکسانو…اما الان که اومدم و اتفاقا سر کارم دارم دوباره این فایل رو گوش میدم با عشق کارم رو انجام میدم، هر روز دارم مطالب جدید یاد میگیرم و حتی اگر بشه بیشتر از ساعت کاری هم موندم و کارم رو انجام دادم و خداروشکر و صدها بار شکر که محل کارم 5 دقیقه با خونمون فاصله داره و بسیار بسیار آدم های منظم و با اخلاق اینجا با من همکار هستن
استاد عزیزم شما و خانم شایسته بهترین هدایتگرهایی هستین که خدای بزرگ توی زندگیم قرار داده، ممنونم و هزار بار براتون دعای خیر و برکت میکنم.
سلام به استاد عباس منش عزیزم وخانم شایسته ی بزرگوار
گام چهارم رو با لطف وعنایت الله تونستم امروز انجام بدم خدارو صد هزار مرتبه شکر
توانایی کنترل ذهن وتوجه به زیبایی هاو قانون مهم جهان مادی که استاد در اکثر برنامه هاشون به این قوانین اشاره می کنندوهر بار با عمل به این قوانین تونستم موفقیت هایی رو کسب کنم که تا به امروز به این حد نرسیده بود.
عمل به این قوانین یک کار ذهنی هست ونیاز به تلاش فیزیکی خاصی نیست
امابا این وجود باز هم عده ی اندکی میتونند که ذهنشون رو کنترل کرده وبه موفقیت برسند.
یکی دیگه از کارهایی که باید انجام بدیم شکر گزاری برای نعمت ها وموهبت های خدای بززگ هستش که خدا در قرآن به اون اشاره فرموده وبه واسته ی شکر گزاری ظرف وجودمون رو مافزاید.
خانم شایسته عزیز بسیاراز شما ممنونم به خاطراین پروژه ی خانه تکانی وکار کردن روی ذهن رو شروع کردین
در پناه خدا باشید
به نام خداوند قدرتمند
خداوندا ، بابت روز به این قشنگی ، بابت اتفاقات به این زیبایی هزاران بار شاکرت هستم.
خوشحالم که در این لحظه افکار و باور هایی دارم که نعمت هایی مثل ثروت، سلامتی و روابط خوب را به سوی من جذب می کنند، خدایا هزاران بار شاکرت هستم، خدایا شکرت.
خوشحالم که از وقتی دوره ارشد را شروع کرده ام ، شرایط باعث شده است که روزمرگی از بین برود و همیشه کاری برای انجام دادن داشته باشم، تا من پیشرفت کنم، تا با پیشرفت من نیز دنیا هم پیشرفت کند و پیش خداوند عزیز تر شوم، خدایا هزاران مرتبه شکرت.
خوشحالم که نتیجه تغییر خودم را در زندگی ام می بینم، خیلی هایشان همین الان جلوی چشمم هستند، خدایا شکرت، خدایا شاکرت هستم.
شور و شوق را در دلم احساس می کنم، علاقه را در دلم احساس میکنم، در اعمالم احساس میکنم، خدایا هزاران مرتبه شکرت. خدایا شکرت.
خوشحالم که با هر چالشی که پیش رویم آمده قوی تر شده ام، قدرتمند تر شده ام.
شاکرم که اوضاع و شرایط رفته رفته بهتر می شود و هر روز اتفاقات زیبایی می افتد.
کمکم کن تا حالم همینطوری بماند، تا همین طوری شاکر تو باشم، تا همین طوری خنده رو باشم، تا همین طوری به زیبایی ها توجه کنم با اینطور مسائل عشق واقعی را در دلم حس کنم، خدایا شکرت.
خدایا هزاران بار شاکرت هستم که می دانم اگر سپاسگزار باشم نعمت هایی را به سوی من هدایت خواهی کرد که مرا بیشتر به تو نزدیک تر کند. خدایا هزاران بار شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خدایا شاکرت هستم که امسالم، خیلی خیلی بهتر از پارسالم بود، هر سال رکورد سال قبلی را در زیبایی ها ، ثروت ، سلامتی ، روابط و کلا همه مسائل خوب میزند، این به خاطر سپاسگزاری هایی است که آن ها را در اینجا، در این وبسایت مینویسم، خدایا هزاران بار شکرت.
این سپاسگزاری ها از اعماق دلم بیرون می آیند و همه ی آن ها از روی عشق به تو هستند، عشق واقعی که به مکان و زمان بستگی ندارد، هر چقدر که بیشتر تو را در دلم احساس می کنم ، بیشتر عاشق تو می شوم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خدایا ، ای خداوند قدرتمند ، شاکرت هستم که می دانم هدفم در این دنیا چیه، میدانم رسالم در این دنیا چیه، خدایا هزاران بار شکرت به کارم علاقه ی زیادی دارم و همه روزه بدون قید و شرط ، حتی بدون این که پولی از آن در بیاورم در آن کار زندگیمی کنم، من عاشق کار کردن با کامپیوتر هستم، خیلی فرق نمی کند چه چیزی باشد، می تواند به رشته ی خودم که مکانیک هست مربوط باشد و نقشه کشی صنعتی باشد، می تواند برنامه نویسی باشد، می تواند ویرایش ویدیو باشد، میتواند فارکس باشد، هر چیزی که با آن ماوس را جابجا کنم و جادو کنم، حتی می تواند گیم بازی کردن باشد، من عاشق این کار هستم و شاکرت هستم که می دانم هدفم چی هست، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایاشکرت.
شاکرت هستم که هستم که به جایی متصل هستم که پیام اصلی قران را به من می رساند، خوشحالم که واقعا می دانم تو چه چیزی از من می خواهی ، این بهترین اتفاق زندگی من است، این که بدانم برای چه چیزی به این دنیا آمده ام و دستورالعمل زندگی در این دنیا چیست بهترین و زیباترین بخش زندگی من است، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خدایا شکرت که گام چهارم را هم طی کردم.
به نام رب العالمین
گام چهارم از خانه تکانی
سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
دریافت امروز من :
مغز ما روزانه هزاران هزار پیام دریافت میکنه و کارهایی که باید انجام بده اینقدر زیاده که اگه ما بهش نگیم چیکار بکن ابتدا کارهایی که در اون برنامه ریزی شده را انجام میده.
پس اهدافمون را مینویسیم و بعد آنرا به اهداف کوچک تر تقسیم میکنیم تا برای مغز آسان به نظر برسه و هر روز هم نگاهی به آن می اندازیم تا مغز یادش نره چه کارهایی باید انجام بده.
نکته مهم همین” هر روز ” است
من تازه امروز این مطلب را درک کردم که چرا اینقدر تاکید میشه به نگاه چند دقیقه ای هر روز به اهداف.
و متوجه شدم چرا اینقدر سالها هدف گذاشتم اما فقط یک جایی ثبت کردم و فکر کردم خوب در ذهنم و مغزم ضبط شد .
و متاسفانه دچار روزمرگی شدم و آخر سال گفتم ای بابا پس چرا ما به هیچی نمیرسیم.
چرا نمیرسم ؟
در این فایل کاملا واضحه . آیا برای حتی یک هدفم هر روز متعهد هستم آیا شور و شوق دارم آیا اصلا نگاهش میکنم تا قدمی براش بردارم.
فقط نوشتن که کافی نیست.
وقتی مغز ما روزانه با اینهمه اطلاعات مواجه میشه و اینهمه پردازش انجام میده . وظایف مهم حفاظت از ما را بر عهده داره مسلم است که اگه من یادآوری نکنم که چی میخوام اون ناخودآگاه کارهای روزمره را انجام میده.
مغز دوست داره ما را در نقطه امن حفاظت کنه و همیشه ما را از تغییرات میترساند. و کافیه یک چیز بزرگی ازش بخواهی بلافاصله شروع میکنه به ترسوندمون. اگه نشه چی اگه اینجور بشه آبروت میره و هزاران اگر دیگه و ….
چرا ؟
چون دوست داره برای حفاظت از ما در نقطه امن بمونه .
پس برای تغییرات باید حرکات کوچکی انجام بدیم تا مغز یاد بگیره و ما را نترسونه. بگیم خوب دیدی این شد میرم مرحله بعد.
و چون تکرار شده به نظرم مغز دیگه حوصله برگشتن به قبل را نداره و این تغییر جدید را میپذیره .
حالا دوباره یک تغییر جدید کوچک دیگه برای رسیدن به هدفمون.
و ضمنا باید هر روز بهش هدفمون را یادآوری کنیم.
تا در شلوغی اطلاعات هدف ما گم نشه.
تازه دارم متوجه میشم وقتی استاد در مورد ستاره قطبی میگویند و چرا تاکید میکنند هر صبح و هر شب بنویسیم .
تا مغزمون اون چیز هایی که ما میخواهیم را برنامه ریزی کنه .
یعنی به همین راحتیه .
هدف خیلی بزرگ هم نزاریم برای مدت کوتاه . چون مغز محاله بپذیره . و همش ترس بیشتر را وارد میکنه.
ولی وقتی مثلا امروز ده دقیقه برای نوشتن میزاریم برای فردا 15 دقیقه وقت بزاریم و همینطور هفتگی زیادش کنیم.
بازم مثل ورزش کردنه . بدن انسان و مغز انسان نمیتونه یکدفعه بپذیره یک ساعت ورزش سخت را انجام بدیم وقتی تا حالا یک نرمش ساده همنکردیم.
باید از نرمش های سبک شروع بشه یواش یواش و با تکرار ، مغز ما ، تغییر را میپذیره.
و این قانون تکامل که خیلی خیلی مهمه . و استاد در این فایل مثال نردبان را زدند که مگه میشه وقتی داریم میریم بالا ، یکدفعه از پله دهم شروع کنیم. نمیشه . باید پله پله بالا بریم.
باید کلاس اول را بگذرونیم اعداد را بشناسیم حساب را بفهمیم تا مطالب بعدی ریاضی را درک کنیم.
نتیجه گیری از این فایل برای من:
آیا به هدفت علاقمندی؟
آیا به هدفت تعهد و اشتیاق داری.؟
اگه فقط علاقه داری پس مغز پس از مدت کوتاهی با بهانه و دلایل مختلف اون را رد میکنه.
اما وقتی تعهد میدی و شور و اشتیاق داری و هر روز هم بهش توجه میکنی و شور و اشتیاقت را بیشتر میکنی . لاجرم مغز مجبور به پذیرش تغییر میشه .
چون این دستور را هر روز براش مخابره میکنی .
پس مهمترین قسمت هدف گذاری پایند به هدف بودن است. پس هر روز به هدفم نگاه کنم و بگویم امروز میتونم برای رسیدن بهش چیکار کنم . پس یک قدم خیلی کوچک هم نتیجه میده.
چون مغز تغییر کوچک را میپذیره و این تغییرات کوچک نتایج بزرگ را رقم میزنه.
انگار یک بازیه .
بازی با مغزمون.
دستور به مغزمون برای خلق آنچه میخواهیم.
خدایا شکرت بخاطر این آگاهی ها
سپاسگزارم
دوستتون دارم
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیزم و تمام دوستان.
گام چهارم از خانه تکانی ذهن.
کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی.
واقعا کنترل ذهن خیلی خیلی مهمه چون وقتی که ذهنت رو کنترل میکنی، احساست خوب میشه و وقتی که احساست خوب میشه، اتفاقات خوب برات میفته. و در واقع این همون پاداش کنترل ذهنه.
من خیلی دارم روی موضوع کنترل ذهن تمرین میکنم.
سپاسگزاری هم یه نوع کنترل ذهنه، چون تمام توجه و تمرکز ما میره روی داشته هامون، وقتی به داشته هامون توجه میکنیم درواقع داریم ذهنمون رو کنترل میکنیم و باعث میشه احساسمون خوب بشه و اتفاقات خوب رو تجربه کنیم.
شکرگذاری کردن ادا درآوردن نیست. شکرگذاری واقعی با احساس خوب همراهه یعنی تو وقتی شکرگذاری میکنی ، توجهت میره روی داشته هات و احساست خوب میشه.
من خودم اوایل که شکرگذاری رو شروع کرده بودم فقط به عنوان یه تمرین که خودمو مجبور به انجام دادنش کرده بودم فقط تند تند جملات شکرگذاری رو توی دفترم مینوشتم ولی احساس خاصی نداشتم ،انگار از سر یه وظیفه و اجبار بود.
ولی الان تغییرش دادم و با هر جمله شکرگذاری واقعا بابت اون چیزی که بخاطرش شکرگذارم ،احساسم خوب میشه و بهش فکر میکنم.
خدا رو شکر میکنم که هر روز در مسیر آگاهی های جدید قرار گرفتم.
ما باید روتین مداوم داشته باشیم برای هدف هامون.
یکی از روتین هایی که من سعی میکنم هر روز برای رسیدن به هدفم انجام بدم، کار کردن روی باورهام هست. هر روز براش وقت میذارم و مطمئنم که وقتی این مداوم بشه ، حتما نتیجه میگیرم و به اهدافم میرسم.
سلام استاد عزیزم
چقد خوب هدایت شدم به این فایل چقدر مناسب احوالات منه
خدایا شکرت خدایا شکرت من هر چی خدارو شکر کنم کمه استاد از معجزات زندگیم چجوری بگم از کجا بگم . استاد من همیشه دوست داشتم منتقل بشم به مرکز استان به رشته خودم توی یه مدرسه خوب با همکاران خوب این خواسته من بود . استاد جان اول تابستون با انتقالیم مخالفت شد گفتم عیبی ندارد خدایا شکرت راضیم حتما این بهتره بعد به ویژگی های خوب محل کارم توجه کردم و بیخیال انتقالی شدم استاد من اصلا شرایط انتقالی نداشتم امتیاز بالاتر از من بود که اولویت با اون بود بعد یهویی همون نیرو که چقدم پیگیر بود که حتما باید منتقل بشه انصراف داد من نفر بالاتر شدم و به راحتی با انتقالیم موافقت شد رفتم مرکز استان گفتن باید بری ابتدایی کار کنی گفتم عیبی ندارد خدایا تو بد واسم نمیخوای تو شرایط منو میدونی از خواسته دلم آگاهی من بهت ایمان دارم رفتم اداره ابلاغ بگیرم مسئول ابتدایی گفت ما تورو نمیخوایم برو یه نیروی دیگه بیاد استاد از در اومدم بیرون یه حسی گفت برو اتاق متوسطه دوم شلوغه ببین چخبره رفتم اونجا گفتم به من کلاس نمیدن رشتم زبانه سابقم بالاس میخوام مرخصی بدون حقوق بگیرم همون لحظه گفت من بهت تو بهترین مدرسه ابلاغ میدم یکی از همکاران میخواد معاون بشه ما معلم نداریم بیا بریم من از شرط ابتدایی در میارمت استاد اینم بگم که کسی بره ابتدایی چند سال باید بمونه تا شاید یه روز بیاد تو رشته خودش ولی اون خانم و آقا که دست خدا بودن منو بردن پیش رئیس اداره از شرط ابتدایی خارجی کردن و بهم کلاس دادم تو رشته خودم وسط شهر بهترین مدرسه با همکارای عالی با مدیر عالی دانش آموزای عالی همون چیزی که همیشه میخواستم استاد خیلی خوشحالم از خوشحالی زیاد همش بغضیم اشک میاد تو چشمام میگم خدایا شکرت من قدر این نعمتو میدونم میخوام هر روز هر زیبایی از محل کار و زندگیم دیدم تحسین کنم و خدارو شکر کنم که اینقدر زندگی منو زیبا کرد استاد ازتون ممنون من با آموزشای شما خدارو شناختم من خدارو تو زندگیم داره ایقد برام کافیه که از هیچکس توقع ندارم برام کاری بکنه هر کسی کاری کنه تشکر میکنم ولی میدونم اونم کار خداست . الآنم میخوام قدر این نعمت بدونم و تمام تلاشمو بکنم که معلم خوبی باشم و خوب درس بدم .
خدایا شکرت
گام چهارم
باور به امکان پذیر بودن
بنام خالق یکتا
سلام و درود بر پیامبر امروزمان استاد عباس منش و مریم بانوی کم نظیر و دوستان فوق العاده ی هم فرکانسی ام
من از این باور واقعا تجربیات زیادی دارم و اینکه نتایج های خوبی گرفتم.من روزانه شکرگزاری مکتوب دارم و یبار که توو سرمایه گزاری همسرم مبلغ بالایی نیاز داشت من شروع کردم به نوشتن شکرگزاری از خداوند ک خدایا شکرت ک با عزت و آسانی در صحت و سلامت (اون مبلغ مورد نظر ) رو برامون فرستادی.این شکرگزاری رو با شور و شوق و باور ب اینکه واقعا اون مبلغ رسیده به دستم مینوشتم.بعد از 45روز کل اون مبلغ بالا که تصورشم برام سخت بود جور شد و اون گره از مشکلمون باز شد.گرچه قبلنا فکر میکردم باید معجزه ای رخ بده و اون مبلغ بدون بازپرداخت از اسمون بیفتهاما الان ک دارم درس ب استادم پس میدم قانونها رو دارم درک میکنم و نتایج وارد زندگیم شده.استادم میگه سپاسگزاری ینی توجه ب نکات مثبت و نعمت های موجود در زندگیت.یکی دیگه از علت های آرامش نداشتن من همین بود ک تا قبل اشنایی بااستاد نمیدونستم.اینکه من فقط چشم میچرخوندم ببینم چی ندارم ک اونو طلب کنم از خدا.ببینم چی ندارم که بنالم از این قضیه.چی ندارم که حرفی برا گفتن داشته باشم توو جمع خانوادم.چی ندارم ک احساس ترحم بقیه رو بتونم جذب کنم.چی ندارم ک همه بدونن من دارم سختی میکشم.همه بدونن تحملم خیلی بالاس.فشارهای زندگیم خیلی زیاده.جالبتر اینکه میدیدم نگاه مردم ب زندگی من جوریه ک ینی من یه زندگی پرفکتی دارم ولی بازم تعجب میکردم چرا مردم نمیفهمن من اینقد تحت فشارم.چرا هیشکی درکم نمیکنه.چرا هیشکی سختی منو نمیبینه.چرا هیشکی نمیفهمه به شدت در رنجم.ینی الان ک با استاد عباس منش اشنا شدم.الان ک دارم دوره تکاملم رو میگذرونم.الان ک کم کم حرفهای استادم رو دارم گوش میدم و عملی میکنم میبینم من چه زندگی مرفه و قابل تحسینی دارم ولی من چون تمرکزم به نداشته ها بود.ناسپاسی میکردم.و نکته ی مقابل ناسپاسی همون نارضایتی و سرانجام نداشتن ارامش بود.چون همیشه به دنبال نشون دادن و ثابت کردن فشار و سختی زندگیم واسه خانوادم بودم.چقد عجیب من این خصلت نازیبا رو داشتمو خودم هم متوجهش نبودم.و الان ک دارم رو خودم کار میکنم یکی یکی نتایج وارد زندگیم شده و نقطه ضعف هامو دارم میبینم و برطرف میکنم.و در این گام بخودم تعهد میدم با تمام وجودم سعی کنم روزانه قدم ب قدم. تمام تمرکزم رو نعمت های امروزم باشه.تا اینجوری بقول استادم عادت های روزانه ی قدرتمند کننده بسازم تا اهداف به ظاهر بزرگ هم برام محقق شود.
پس دوست خوبم ک این کامنت منو میخونی الان توو دفترت بنویس چی رو دوس داری توی زندگیت تغییر بدی؟همونو به قدمهای ریز و کوچیکتری تبدیل کن تا اروم.اروم.بهش نزدیکتر بشی و کم کم دست یافتنی میشه برات.و مرتب سپاسگزار باش ک استادم میگه وقتی روند سپاسگزاری رو ادامه میدی وارد مدار نعمت های بیشتری میشوی
منم دقیقا نتایج ها رو دارم میبینم و از این مسیر واقعا لذت میبرم.الان دیگه در لحظه و در حضور بودن برام راحت تر شده.الان دیگه تا وارد ذهن میشم سریع میفهمم ک از درونم دارم فاصله میگیرم.و به دنیای ذهن ک همش وسوسه های شیطانی هستش دارم نزدیک میشم و سریع ذهنمو خاموش میکنم. اره الان یاد گرفتم ذهنمو خاموش کنم.الان خیلی بیشتر از قبل الهامات الهی رو میشنوم و این حس خیلی قشنگه
به امید دیدار با نتایج های بعدی
در پناه خالق یکتا