live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

1103 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1583 روز

    به نام خداوندبخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز هفتاد ودوم، روز شمار تحول زندگی من!

    چقدر وچطور باید شکر خدا رو به جا بیارم بابت اینکه حداقل من دیر فهم وناشکر رو از طریق آگاهیهایی که در مورد قوانین جهان آفرینش،که شما انقدر به صورت واضح وشفاف وروشن والبته ساده در اختیارمون قرار میدید، چه از طریق دوره ها و چه فایلهای دانلودی آگاه کرد هوشیار کرد به اونچه که درجهانم داره اتفاق میفته…

    واقعا خیلی ناراحت میشم وشرمنده خدا، وقتی می بینم توی تمام مسیر زندگیم تا الان من فقط خواستم وخدا برام اجابت کرد…

    دقیقا دارم در مورد دقیقه13:15 این فایل صحبت می کنم…

    ((وقتی که خداوند تعهد شمارا می بیندجهان درهارو باز میکند وقتی که شما متعهد هستید به تغییرات،این قانون جهانه!!!)))

    امااااان از دل غافل ودر پسه پرده نادانی نشسته، امااان از چشمهای بسته شده واماااان از گوشهای بسته شده از نادانی وجهالت!!!

    استاد جان شما میگید تعهد، جهان تعهد شمارو دید شرایط وموقعیتی براتون رقم زد که بتونید بیشتر وقت داشته باشید تا رو خودتون کار کنید( شیوه زندگی کردنتون) رو تغییر بدید!!

    به بزرگی خودش قسم که به الله قسم که من هیچوقت توی زندگیم نسبت به تصمیماتم وخواسته هام متعهد نبودم اما خداوند شرایط رو طوری برام چید که من بتونم به بهترین روش وآسونترین راه، رشد کنم…

    اما من چیکار میکردم؟ نمی دیدم، نمی شنیدم، قلبی برای دریافت نداشتم!!

    چرا؟!

    چون تمام ذهنم درگیر مسائل ومشکلات زندگی خانوادگیمون بود، چون من باورهایی از جنس باورهای پدرومادرم واطرافیانم داشتم…و البته احساس عدم لیاقت،خود کم بینی، بی ارزشی، نداشتن اعتماد به نفس والبته نداشتن سرسوزن عزت نفس…

    حالا چندتا مثال میزنم…

    توروز اول مدرسه، کلاس اول دبستان، معلم پرسید بچه ها کی میدونه که ما هر کاریو با نام کی آغاز می کنیم، هیشکی جواب نداد، من سریع دست بلند کردم گفتم با نام خدا، کل کلاس ومعلم تشویقم کردن، تحتی اولیاء بچه ها هم پشت در منتظر بودن تایم معارفه معلم ودانش آموزا تموم بشه، من کلی ذوق کردم واعتماد به نفس گرفتم، سال تحصیلی داشت خوب پیش میرفت منم شاگرد زرنگ کلاس که حالا شناخته شده هم بودم،اما ترم دوم به خاطر مسائل خانوادگی چون تو روستا زندگی میکردیم و چندتا از بچه هاازدعواهای مامان وبابام وشرایط زندگیمون خبر داشتند، من اعتماد به نفسمو از دست دادم و کم کم از شاگرد اولی فاصله گرفتم واین ادامه داشت تا دوران دبیرستانم…

    حالا انموقعه ها بگم بچه بودم نوجوون بودم نادون بودم موقعییت هامو راحت از دست میدادم…

    تو 15 سالگی اولین دختری بودم که تو فامیل بدون رفتن به کلاس خیاطی وآرایشگری هم خیاطی میکردم برا خانواده وهم آرایشگری برا دوست وآشنا، وبعدها شرایطش اوکی شد تونستم برم مدرک خیاطیمو بگیرم ولی جای اینکه از اون موقعییت که جهان در اختیارم قرار داده بود درست استفاده کنم بی خیالش شدم و گفتم میخوام برم کامپیوتر یاد بگیرم، تازه از روستا برم رشت اونم 20 وچندسال پیش که عمرا خانواده ها چنین اجازه ای به دختراشون بدن من با اصرار رفتم ولی، سال 77تازه تو رشت یه آموزشگاه کامپیوتر باز شده بود که من جزء اولین کسایی بودم که با پس انداز خودم ثبت نام کردم، خلاصه چند ترم رفتم و بعد گفتم منکه کامپیوتر ندارم و نمی تونم بخرم هیچوقت، پس اونم بی خیال شدم، همینطور ادامه تحصیل تو رشته حسابداریو…

    همینطور موقعییت کار تو یه درمانگاه دولتی، همینطور رها کردن دانشگاه توترم پنجم حتی با داشتن بچه و وقتی که سرپرست خانوار بودم بعد فوت همسرم، همینطور موقعییت کاری عالی که توی دبی برام جور شده بود به خاطر روابط عمومی عالی و فروش های عالی که توبخش لوازم چوبی یه فروشگاه داشتم، همینطور کار توی کلینیک گفتار درمانی که شرایط گذروندن دوره های گفتار درمانی وکاردرمانی رو برام فراهم کرده بودن و ….

    چی بگم …هرچی بگم کم گفتم، اونموقعه ها کلی دلایل قانع کننده برای اینکه ادامه ندم، نرم، قبول نکنم و انجام ندم داشتم…

    ولی حالا که از طریق شما آگاه شدم می فهمم که من از روی جهالت ونااگاهی موقعییت هایی که خداوند(جهان) از روی لطف ورحمتش برام قرار داده بود رو پس میزدم یا نادیده میگرفتم…

    هروقت یاد ناسپاسی ها ونادانی هام میفتم غصه میخورم، بعد سریع به خودم میگم دیوااانه برو خداتو شکر کن قبل مردنت آگاه شدی، اگه میرفتی اون دنیا بعد میفهمیدی اینهمه موقعیت داشتی برای سپاسگزار بودن ولذت بردن وخوشبخت بودن توی زندگیت وهمشون رو از دست دادی وتازه راه برگشتی برا جبران نداشتی چی؟!!!!!

    بعد قلبم آروم میگیره، دلم شاد میشه شکرخدارو به جا میارم ومیگم هر اونچه که از دست دادم و قدر ندونستم رو بی خیال، دوباره جبران میشه، چقدر خدا بهم رحم کرد که کافر از دنیا منو نبرد و منو در مسیر خود شناسی وخدا شناسی وجهان شناسی قرار داد…

    یه فایل چندوقت پیش گذاشتید به نام ((شکارچی نکات مثبت باشیم))

    باید اعتراف کنم که من از وقتی آگاه شدم به لطف خدا، اندازه سعی وتمرینی که میکنم هوشیارانه متوجه اونچه که خداوند در اختیارم قرار داده هستم، جوریکه تک تک لحظات زندگیم رو واقعا زندگی میکنم وشکر الله تایم مرده واز دست داده ای سعی میکنم در طول شبانه روز نداشته باشم، سعی میکنم نسبت به نعمتها وشرایط وموقعییت هایی که خداوند در اختیارم قرار میده اگاه وقدران والبته شاکر باشم واینها هم از روی لطف ورحمت خداوند و به خاطر وجود شما استاد قشنگم هست….

    اینکه مارو اگاه کردید به خودمون، و بهمون یاد دادید که چطور مهمترین رابطه ی زندگیمون رابطه ی خودمون وخداوند باشه…

    انشالله که سعی وتلاشمون در این مسیر برای یکتاپرستی، برای درستکار بودن، برای سپاسگزار بودن، برای خوشبخت بودن، همیشگی و مداوم باشه و خداوند هر لحظه مارو در این مسیر ثابت قدم نگهداره، آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    علیرضا عامری گفته:
    مدت عضویت: 672 روز

    این اولین کامنت من تو این سایته

    میخوام بگم برا منم این اتفاق افتاد، قانون جواب داد

    من همیشه دوس داشتم تو سفر کار کنم، یعنی هم بتونم جایی که میخوام باشم، هم بتونم کارم رو انجام بدم و درآمد داشته باشم.

    شرکت ما برنامه هاش طوری پیش رفت که یکی از دفتراش تو تهران رو جمع کردن و به کسانی که اونجا بودن گفتن شما به صورت موقتی میتونین از خونه کارتون رو انجام بدید.

    الان تقریبا 7 ماهه که هنوز جای جدیدی رو نگرفتن و من تا الان سه تا شهر رو سفر کردم.

    هنوز کلی خواسته دیگه دارم، اما الان مطمئنم که کم کم به همشو میرسم.

    من فقط مقصد رو مشخص کردم و فرمون رو دادم دست کسی که راه رو بلده. دیگه بقیش با خودش

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    سمانه امین زاده گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    سلام اقای عباسمنش عزیز…کوه انرژی مثبت،شماعالی هستید،من حدودیه هفته هست باسایتتون آشناشدم،همینطوراینستاتون،یه پیج فیک تلگرام هم ازشملداشتم‌که فکرمیکردم اصله که بعدکه فهمیدم پاک کردم ووارد پیج اصلی شدم،من حدود۱سال ونیم پیش بااین مباحث زیبای انرژی وفرکانس وارتعاشات اشناهستم،وبرکات بیشمارش روبه لطف خدادرزندگیم دیدم،درموردالهامات هم فقط بگم ۳باربه من الهام شدقبل این جریانات ماشین بخرم ودقیقاهفته اخربهمن بعداز۴سال که میخواستم ماشین بخرم خریدم وحالامیفهمم که چه کارخوب ودرستی بوده،پول بیکاری داشتم که استفاده شدوالان بعداین جریانات باتورمی که خواهدبودشایدنمیتونستم دیگه یه ماشین هیونداعالی که البته بارهاتوذهنم تجسمش کرده بودم وحتی تابلوی ارزوهام هم توش اون ماشین بود،موقع تعریف کشتی نوح اشکهام ریخت وفقط میتونم بگم خدایاااااصدهزااااارمرتبه شکررررر❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    وقت همگی بخیر وشادی

    عمل به الهامات الهی

    خداوند بر خودش واجب کرده که کل کیهان را هدایت کنه حتی گیاهان، حیوانات، و انسانها، پس خیال ما راحته، که مسیر درست را پیدا خواهیم کرد.

    خداوند سمت خودش را به دقت ریاضی وار داره انجام میده ، پس ما هم باید سمت خودمان را انجام دهیم ، همه ما در حال فعالیت و عمل کردن برای پیشرفت در زندگی هستیم ، اما کسی که در مسیر درست قرار بگیره و ایمان داشته باشه خداوند داره هدایت می کنه و به الهامات خداوند عمل کنه 50 سال نسبت به بقیه جلوتر می افته ، در بحث الهامات، ماباید بالافاصله عمل کنیم هرچند که دلیل آن و نتیجه آن را نمی دانیم ، مثل نوح که وسط بیابان کشتی ساخت ، مثل موسی با قومش به سمت دریا فرار کردن ، مثل مادر موسی که فرزند شیر خوار خود را به دریا افکند ، بدون اینکه بدونند قرار چه اتفاقی بیفتد، خداوند الهامات را کلی ارسال می کنه و ما صفر تا صد آن را نمی دانیم ولی بعدأ متوجه می شدیم ، داستان اخذ ویزای آمریکا توسط استاد عباسمنش خودش عین عمل به الهامات بود ، زمانی که در فرانسه بود الهام شد امروز بره سفارت آمریکا در فرانسه، که استاد رفت و از قضا یک خانمی که فارسی را مسلط بود حضور داشت همان روز آنجا بود و کلی به استاد کمک اداری کرد ، در شرایطی که استاد اصلا انگلیسی بلد نبود ، که اگر روز قبل یا بعد مراجعه می کرد ممکن بود به این آسانی اخذ ویزا انجام نشه .

    اما چیزی که روشن هست، ما الهام را با ذهن منطقی خود بررسی می کنیم که قاعدتا، ذهن توانایی درک الهامات الله را نداره و این کار قلب آرام و ساکت هست که آرامش داره و در احساس خوب قرار گرفته.

    خلاصه،

    سعی کنیم همیشه در احساس خوب بمانیم تا آنچه را جهان داره الهام می کنه ، در مدار دریافتش باشیم و تشخیص دهیم این پیام از سوی رب العالمین هست که مشتاق تر از خودمان هست ما موفق و ثروتمند شویم .

    خدایا شکرت

    علیرضا یکتای مقدم

    مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    زهرا محمودآبادی گفته:
    مدت عضویت: 960 روز

    وای میدونی چیه فایل این جلسه یه طرف کامنت هایی که بچه ها نوشتن یه طرف

    اینکه آقا رضا نوشته بودن استاد میگن وقتی نتایج میاد نمیدونم چطوری سپاسگزاری کنم من اینو با تمام وجودم تجربه کردم

    توی یه روز من بدون تجهیزات یه پروژه ایی گرفتم که مبلغ خوبی نصیبم میشد در عین حال واسه آموزش یه وسیله با یکی از همکلاسی های دانشگاه صحبت کردم و به محض اینکه درخواست دادم گفت آره میتونم و قرار گذاشتیم که من برم بهم کار با اون وسیله رو یاد بده

    و همه اینا زمانی شد که من انتظارش رو نداشتم روی خودم کار میکردم همش فکرم روی کار خودم بود اینکه واسه خودم کار کنم و واسه اولین نشونه این دوتا باهم توی یه روز اتفاق افتاد و من نمیدونستم چجوری خداروشکر کنم درسته این پروژه کنسل شد ولی خیلی نشونه خوبی برای من بود

    و یه اهرم رنج توی ذهنم ایجاد کرد که تا ابزار و تجهیزات خودت رو نخریدی پروژه هم نگیر ‌و گفتم من یا پروژه نمیگیرم یا با تجهیزات خودم میرم

    و همون نقطه استارت برای تهیه تجهیزات مورد نیاز کارم بود

    من یه ریالم نداشتم و اونجایی که کار میکردمم حقوقم رو هنوز نداده بودن

    توی یه نقطه گفتم من نمیدونم دیگه میرم طلامو میفروشم و تجهیزات میخرم

    مامانم یهو گفت بیا من این مبلغ رو بهت میدم بابامم گفت منم مابقیشو میدم برو نقد بخر و لازمم نیست طلاتو بفروشی

    و من بازهم نقد خرید کردم و چقدر خوب بود چقدر لذت بخش بود واقعاً

    و یه جایی من مبلغی کم آوردم و درخواست دادم و یه فردی که من عمرا فکرش رو نمیکردم گفت با عشق بهت این مبلغ رو میدم :)

    واقعاً خدا بود که دل این فرد رو برام نرم کرد

    من حتی با این فرد ارتباطی نداشتم و یه فرد واسط این کارو کرد

    من میخواستم برای راه اندازی محل کارم وسایلی تهیه کنم و هرجا میرفتم مثلا ذهنم و دلم میگفتن نه این نیست اینم نیست و یهو یه ایده میومد میرفتیم داخل یه مغازه دقیقا همین محصول رو داشت با کیفیت و قیمت مناسب

    البته یه جاهم به حرف دلم و خدای خودم گوش نکردم و میتونستم یه وسیله بهتر کاربردی تر و با همین قیمت بگیرم ولی فقط یه وسیله تک کاره نصیبم شد

    و از اونجایی هم که من چک دادم برای این وسیله دیگه خلاف در خلاف شد و اون رضایت اصلی رو برام به ارمغان نیاورد

    ولی این برام درسی شد که عجله نداشته باشم

    که بیشتر تحقیق کنم

    و وقتی ذهن و دلم میگه نه یکم تنفس ایجاد کنم

    و بعد دوباره شروع کنم و اونچه که ذهن و دلم میگه رو انجام بدم

    ولی خب اشکال نداره این هم تجربه اس و یه درس و یادگیری جدید برای کسب و کارمه

    و یا مثلا برای خرید پاکت میتونستم پاکت هایی با طراحی قشنگ بگیرم ولی من اون زمان ندیده بودمش و تازه هدایت شدم به سمتش

    و یا سفارش کارت حسم میگفت سفارش بدم ولی الان میبینم تعداد خیلی زیادیه و آیدی پیجمم اونی نیست که دلم میخواست باشه و خب این حس خوبی نیست

    ولی حس میکنم هیچ کاری توی این دنیا بی فایده نیست حتما این کارت ها یه جایی به کارم میاد چون با حس خوب خریدمشون و وقتی دیدمشون هم یه عالمه حس خوب تجربه کردم کلی شاد شدم

    و از الان سعی میکنم برای قدم های بعدیم با آرامش

    با توکل و اعتماد به حسم جلو برم

    و خیلی دوست دارم دوره روانشناسی ثروت سه رو تهیه کنم

    پلن چیدم بعد از دادن پولی که گرفتم و خرید چندتا چیز که لازم دارم و بهم حس خوبی میدن

    دوره روانشناسی ثروت سه رو بگیرم

    حس میکنم اون یه نقشه راهه و بهم میگه که چیکار کنم

    البته قبلش قصد دارم تمام فایلهای ثروت توی سایت رو گوش بدم

    ولی هدایت شدم به دسته بندی قدم های تکاملی برای هدایت شدن و فعلا با همین دسته بندی جلو میرم تا خدا هدایتم کنه به سمت چیزی که برای من در این لحظه درست و زیباست

    خدای هدایتگرم به سمت خوبی ها و زیبایی ها و تمام حس های خوب دنیا دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    منیژه حکیمیان گفته:
    مدت عضویت: 944 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز وخانم شایسته

    سلام به همه دوستانم

    گام ششم خانه تکانی ذهن (عمل به الهامات قلبی)

    استاد عزیز در مورد کنترل ذهن گفتید اینکه شما از تک تک لحظه ها استفاده می‌کردید برای درک آگاهی ها

    واینکه وقتی از خداوند خواستید تا از کوچک ترین زمان هم بتوانید برای خودتان استفاده کنید مسئله گمرک وکشتی پیش آمد ودیگه عملا کاری نداشتید انجام دهید

    کلی وقت داشتید که روی خودتان کار کنید

    وقتی خداوند تعهد شما را می بیند جهان پاسخ می‌دهد جهان درها را باز می‌کند وقتی که شما متعهد هستید به تغییر (این قانون جهانه)

    استاد این جمله را باید نوشت وجلوی چشم زد وبارها وبارها تکرار کرد

    الان من این حرف را درک میکنم زمانی وقت کمی داشتم تا از فایلها ومطالب سایت استفاده کنم

    از یک طرف کار دولتی داشتم وصبح تا 2 بعداز ظهر در آزمایشگاه کار می‌کردم

    عصرها باید به خانه مادرم میرفتم از پدر ومادرم نگهداری کنم واخر شب خسته به خانه آمده ودیگر نای هیچ کاری نداشتم

    اما با این حال مدام ودر هر فرصتی به سایت سر میزدم از خدا میخواستم فرصت کافی داشته باشم تا روی خودم کار کنم

    تا اینکه تصمیم گرفتم صبح ها خیلی زود ساعت 4یا 4ونیم صبح بیدار شوم یکی از فایلهای سفر به دور آمریکا را می‌دیدم میشدم بمب انرژی

    سپس فایل دانلود میکردم در سرویس به سمت محل کارم هندزفری در گوش فایل گوش میدادم یا کامنت بچه های سایت را میخوندم کلی حالم خوب میشد چنان که صبح ها با ورود به درمانگاه چنان شاد بودم وسلام احوالپرسی با همکاران و مراجعین میکردم که همکارام تعجب میکردن اکثرا خواب آلود وکسل بودن

    کم. کم کارهام اونقدر خوب پیش می‌رفت که ساعت 1٢ دیگه تمام تستها آزمایش شده جوابها آماده بود

    جوابها را تحویل همکارم در قسمت پذیرش میدادم و2ساعت وقت داشتم در سالن آزمایشگاه راحت وقشنگ فایل گوش کنم بنویسم وحالش را ببرم خداراشکر

    یکی از همکاران مدام میومد به من می‌گفت بیکار شدی بیا سالن اون طرف، همکارها جمعن بگیم بخندیم

    ولی من دیگه اون آدم قبلی نبودم برای وقتم ارزش قائل بودم برای ورودی های ذهنم ارزش قائل بودم حاضر نبودم هر چیزی را گوش کنم حاضر نبودم ات واشغال به ذهنم بدم در نتیجه وقتی دید من همراهی نمیکنم کم. کم ازم دور شد حتی کمتر به آزمایشگاه سر میزنه

    همین چند روز پیش همکار قسمت پذیرش بهم گفت تمام همکاران سالن جمع بودن جای شما خالی بوده

    بچه ها گفتن خانم حکیمیان دیگه مثل اون روزا نیس عوض شده تغییر کرده

    همکارم فکر می‌کرد من ناراحت میشم خدا شاهده آنقدر خوشحال شدم که نزدیک بود گریه کنم از اینکه فهمیدم کم کم نشانه های تغییر در من داره ظاهر میشه با خودم گفتم پس مسیر درسته ادامه بده

    خدارا شکر وقت وفرصتم برای کار کردن روی خودم بیشتر شده ومن چقدر خوشحالم

    باید متعهد تر کارکنم تا عالی نتیجه بگیرم

    استاد عزیز ممنونم که اینقدر قشنگ وروشن وواضح برای ما توضیح می‌دهید

    خدارا شکر که مرا در این مسیر سبز در این سایت الهی با دوستان عالی قرار داد

    خدایا مرا به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنها نعمت داده ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    شراره گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام استاد عزیز 🌹

    من به تازگی عضو سایت شما شدم البته حدود دو سال هست که مشغول کار بر روی باورهام وتغییر اساسی زندگیم هستم. خیلی خدارو شکر میکنم که با شما واین سایت با ارزش که برای من مثل الماس باارزش هست آشنا شدم. استاد عزیز شاید این حرف من به نظر عجیب باشد ولی من امسال بهترین عید عمرم را گذراندم وآنقدر انرژی گرفتم که حتی خودم تعجب میکنم ،نه اینکه نسبت به این موضوع یا هموطنانم یا مردم جهان بی تفاوت باشم نه، وهرشب هم برای تمام مردم کره زمین ومردم ایران دعا میکنم وانرژی مثبت می فرستم وآرزو میکنم که این شرایط به سادگی وزیبایی درست شود🤲🤲🤲

    ولی من هیچ عیدی اینقدر آرامش نداشتم .توانستم کلی کتاب مفید بخوانم شکرگذاریم عمیقتر شد چون میدیدم که خودم وخانواده ام در سلامتی کامل هستیم که به نظرم نعمتی از این بالاتر وجود ندارد.

    از صبح هدفون در گوشم بود وهنوز هم هست ومرتب فایلهای دانلودی را گوش میکنم.واقعا بی نظیرن بی نظیر با یک دنیا راز ورمز زندگی عالی🙂🙂

    استاد عزیز من این قرنطینه را هدیه ای از جانب پروردگارم برای خودم دیدم که به من این امکان راداد که در کمال آرامش ودر خلوت خودم بیشتر به او نزدیک شوم وبتوانم بیشتر ذهنم را کنترل کنم که اگر قرنطینه نبود شاید به این سرعت این تغییرات رخ نمی داد. حتی برای کاری که مدتها بود مردد بودم واز او می پرسیدم ولی نمی توانستم جوابش را بشنوم ،در همین ایام با نشانه ای که تعیین کرده بودم خدای مهربانم با همان نشانه وخیلی واضح پاسخ من را داد که استاد اصلا نمی تونم بگم که چه احساسی پیدا کردم😭😭

    خلاصه اینکه امسال خاص ترین وبی نظیرترین عید عمرم بود.

    از شما استاد عزیز وهمسر گرامیتون وتمام اعضای سایت کمال تشکر را دارم وبرای همه شما بهترینها را از خداوند بی همتا خواستارم 🌾🌾🌾

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    الييييي گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    سلام استاد عزیزم

    نتونستم صبر کنم تافایل تموم شه وبعدنظر بذارم منتظرش بودم چون اینستا هم ندارم که لایو رو ببینم ومیدونستم فایل بی نظیری شده…

    چقداین فایل رو دوست دارم استاد

    چقدددددد پرازاگاهیهههه

    فایلیه که باید ده ها بار گوش دادش

    چقد باعث ایجادحرکت میتونه بشه…

    چقد کلامتون بردل وقلب وجانم میشینه

    خیلی خیلی خیلی زیباستتتتت

    دقیقا همش منم به خودم میگفتم این ترسی که وجود داره رو نمیفهمم

    من پزشک شاغل دربیمارستانم

    وازهمون اول متوجه این حس بین مردم بودم ومیدیدم ولی به لطف خدا وشما همیشه ارامشی ذروجوذم بوده وهست که خداروهزار بارشکر میکنم…..

    برم ادامه فایلتونو گوش بدم

    راستی استادعزیزم لباس وکلاهتون خیلی بهتون میاد

    خداروشاکرم به خاطر وحودتون به عنوان دستی ازدستان خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمدرضا رئیس آبادی گفته:
      مدت عضویت: 2103 روز

      سلام خانم دکتر .

      وقتتون بخیر .

      خیلی خوشحال شدم از آشناییتون.

      اولین بار تو این سایت به کامنت یه پزشک بر خورد کردم.

      من خودم در پست انتظامات بیمارستان شهرمون مشغول به خدمت هستم.

      امروز در حال عبور از یه قسمت بیمارستان بودم که دیدم یکی از پرسنل بیمارستان داره از پروانه های روی فضا سبز بیمارستان عکس میگیره . چون لباس شخصی بود مطمئن نیستم که پزشک بوده باشه اما طرز پوشش و برخوردش به پزشکا شبیه بود.

      متاسفانه از اونجایی که من در حال حاضر از اعتماد به نفس پایینی برخوردارم نتونستم حرف دلم که “ماشاالله به این توانای تمرکز به نکات مثبت” بود رُ بهِش بزنم.

      خدا نکُنه یه چیزی تو ذهن انسان بد نقش ببنده ؛ یعنی اُلگوی باورِش بشه.

      آخه من خودم عَمَم و خواهرم پزشک هستند اما با صحبتهای اُستاد بی گانه اند. الآن که با شما آشنا شدم خیلی خوشحال شدم.

      شاد، سلامت، پیروز و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1708 روز

    روز 72 فصل سوم

    خدایا شکرت

    .

    .

    دقیقا استاد تمام حرفاتون درست بود ، الان 30 اردیبهشت 1401 هست که این فایل شما رو میبینم وسط ویدئو همین فایل حسم گفت نگه دار فایل رو و بیا بنویس میخوام راجب چیز هایی که دیدم برای خودم یادآوری کنم و برای بقیه توی همین دوران پاندمی

    .

    اولا این باور که هر اتفاقی هیچ معنی نداره و ما بهش معنی میدیدم این بزرگترین حال خوب و انگیزه برای من در این مسیر هست که میبینی اتفاقاتی که به ظاهر شاید بد باشه به نفع تو باشه اگر تو درست بهش نگاه کنی و احساست خوب باشه دقیقا این اتفاقات جهان باعث کلی پیشرفت میشه چیز هایی که من خودم دیدم این بود :

    .

    1- خیلی از افراد سراغ بیزینس آنلاین رفتند و کسب و کار خودشون رو آنلاین کردند و رشد های عجیب و غریبی در مدت کوتاه داشتند و به قولی زندگیشون از این رو به این رو شد در همه ی کسب کار ها اما فقط یه عده ای که یک جور دیگه فکر کردند نمونه بین المللی اون خابی لیم و هزاران نفر در ایران میشناسم که از طریق فضای مجازی بسیار ثروتمند شدند . یا مثلا همین یوتیوب که در ایران جا افتاد و خیلی از افراد اومدن سمت تولید محتوا در یوتیوب و ثروت های عالی به دلار ساختند و همینجوری هر روز دارند راحت تر رشد میکنند و به راحتی پول میسازند یا همین اینستاگرام ما کلی بلاگر و تولید کننده محتوا در زمینه هایی ایجاد شد که اصلن قبلش نبود مثلا در سبک شوخی با دوستان یا پرنک بهش میگن خارجی ها که قبلا خیلی ها دوربین مخفی کار میکردند ولی دوربین مخفی در ایران ممنوع شد و خیلی ها رفتند سمت این و چقدر راحت تر پول ساختند یا مثلا بررسی و بلاگر وسایل ما تا همین چند وقت پیش چیزی به اسم بلاگر لایف استایل نداشتیم یا مثلا بلاگر زیبایی برای آقایان یا بلاگر خودرو و خیلی از زمینه های دیگه و خیلی از زمینه هایی که میگفتند اشباع شده آدم هایی اومدن مثل بیوتی بلاگر ، یا فود بلاگر که درآمد ها و تعامل و رشد بسیار بالاتری نسبت به شماره یک های حوزه خودشون داشتند . یا همین یوتیوب و اینستاگرام جوری شد که خیلی ها فقط یه کانال یوتیوب یا یک پیج اینستاگرام داره طرف به تومان پول میسازه اما این مبلغ انقدر بالاست که داره توی خارج زندگی میکنه و خیلی ها مهاجرت کردند.

    .

    2- چیز دیگه ای که من به چشمم دیدم اینکه آمار ازدواج هم به شدت داخل ایران رفته بالا همین اتفاق پاندمی باعث شد که خیلی از هزینه هایی که صرفا برای چشم و هم چشمی که فلانی مثلا این مراسم رو گرفته ما هم باید اینجوری باشیم خیلی از این هزینه ها رفت کنار و خیلی ها تازه ازدواج کردند و خیلی ها هم رفتند سر خونه و زندگیشون که خیلی برام جالب بود و چون شهر ما کوچیک بود و یه جورایی همه همدیگر رو میشناسند من میدیدم که توی همین چند سال چقدر آدم ازدواج کردند خداروشکر وامار رسمی هم منتشر شد که دقیقش رو نمیدونم اما یادمه که نسبت به سال های گذشته خیلی بیشتر شده بود .

    .

    3- یه خبر خوب دیگه ای که یه جا خوندم اینکه این بیماری باعث شده که دانشمندان دارند کار میکنند که بیماری هایی که قبلا درمان نمیشده رو بتونند در آینده درمان کنند و این یه خبر خوب هست که چقدر از مرگ افراد جلوگیری میشه .

    .

    4- چقدر باعث شده همین تعطیلی ها خیلی از کارها دور کاری بشه و به نفع شرکت ها بشه و مدیران توی این تایم خیلی ایده های خلاقانه بهتری دادند مثلا یه فود بلاگر خیلی معروف میگفت من یه اپلیکیشن درست کردم که توی همین دوران قرنطینه باعث شد من بیشتر توی خونه باشم و اپلیکیشن خودم رو بسازم و چقدر اتفاقات خوب براش افتاد و الان داره با افراد بین المللی توی حوزه خودش همکاری میکنه و اون ها رو میاره ایران و غذای ایرانی رو به دنیا معرفی کرده اون هم با هزینه خودش بدون اینکه به هیچ جایی وابسته باشه .

    .

    5- یا همین فود بلاگر ها چون من علاقه به غذا دارم خیلی دنبال میکنم انقر توی همین دوران پاندمی به رستوران دار ها کمک کردند و مشتری فرستادند براشون که مثلا یه رستورانی بود میگفت من داشتم بر شکست میشدم و میرفتم که ماشینم رو بفروشم اما به بنده خدایی رایگان یه بار ما رو معرفی کرد و کسب و کار من رونق گرفت و با بقیه همکاری کردم الان کلی پرسنل هم اضافه کردم و عکس این بنده خدا رو زده دم رستورانش .

    .

    6- یا من علاقه دارم به موسیقی رپ و دنبال میکنم خیلی از خواننده ها توی ترکیه کنسرت های چند هزار نفری برگذار کردند مثلا آقای تتلو یه کنسرت 7000 نفری برگذار کرد و بعدش هم کلی کنسرت برگذار کرد یا یه گروهی هست به اسم زد بازی که خیلی دوستشون دارم یه کنسرت برگذار کردند 6000 نفری و کلی آرتیست دیگه که کنسرت های 2000 ، 3000 نفری بر گذار کردند توی همین موسیقی که تا چند سال پیش هیچ پولی نبود با تغییر باور هاشون این اتفاق افتاد که مثلا همین آقای تتلو میگفت من برای یه کنسرت برنامه گذار به من 100 هزار دلار پول میده چقدر خوب شده تازه بلیط کنسرت این فرد از 200 دلار تازه شروع میشه که به پول ایران زیاد میشه و خوب باز هم اینهمه استقبال شده و جایگاه vip کنسرت توی همین موسیقی رپ داشتیم تا 1000 دلار که کلی آدم گرفتند یا 500 دلار برای این جایگاه vip تو کنسرت جدا از اینکه چقدر تبلیغات شرکت های دیگه بوده در کنار کنسرت و یا چقدر تیشرت و مرچ فروختند.

    .

    7- یا همین باعث شد من خودم کلی فکر کنم و به سمت سایت شما هدایت بشم و کلی اتفاق خوب برام افتاده توی تمام ابعاد زندگی من که داخل سایت گفتم نتایجم رو .

    .

    اینها چیز هایی بود که بهم گفته شد تا اینجا بگم کلی اتفاقات بهتر هم اتفاق افتاده .

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 851 روز

      سلام آقای نقدیان عزیز

      سپاسگزارم به خاطر مثال های خیلی واضح از فراوانی و گسترش جهان که نشون میده،چقدر راحت میشه ثروت ساخت به هر مقدار که بخوایی

      مثالهاتون کاملا واقعی و قابل پذیر و منطقی برای ذهنم بود که ذهنم داره هر روز و هروز با اینچنین مثالها رو برو میشه ولی زیاد بهش توجه نمی‌کردم

      سپاسگزارم به خاطر این یادآوری تون

      امیدوارم منم بتونم ، با چشمی بیناتر ، تحسین کننده بیشتر این فراوانی نعمت ها در روی زمین باشم و خداوند به همه مون روزی بی حساب بده

      در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند باشید دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2975 روز

    سلام وهزاران دورود به استادان ارجمندم ودوستان الهی ام

    خداراسپاسگزارم به خاطر امروز واین لحظه

    خداراسپاسگزارم که هر روز دارم بهتر یاد میگرم که دست ذهنم را بخوانم وقبل از اینکه فرصت جولان پیدا کند من افسارش را بدست بگیرم

    دفعه قبل که آگاهیهای این فایل را گوش دادم بقول استاد بدون اینکه بدانم چه برنامه ای پیش رو دارم شروع کردم رو خودم کار کردن وبقولی به نیمه پر لیوان نگاه کردم گفتم شرایط الانم نتیجه افکار وفرکانسهای خودم هست وفقط خودم میتونم با تغییر افکار با وقت گذاشتن وکار کردن روی خودم این شرایط را تغییر بدم پس دست از ناله کردن ومنتظر ماندن تا کسی برام کاری انجام دهد برداشتم وتمام وقتی که داشتم رو گذاشتم تا روی خودم کار کنم به لطف خدا وآموزهای شما استاد عزیزم تفاوت الانم با آن موقعه زمین تا آسمان هست در تمام زمینه ها وهمانطور که شما اشاره کردید وقتی جهان تعهد ما را ببینه در برابر ما کرنش میکند واگر من تغییر کنم جهان نیز روی خوشش رو به من نشون میدهد چرا که آنچه که من تجربه میکنم حاصل فرکانس‌های خود من هست

    جالب هست چند روز قبل از شروع این پروژه نیز بهم گفته شد پاشو حرکت کن تا آن خانه قبلی که مستاجر بودی میگفتی برم خونه خودم که از ویوی زیبایی که به حیاط داره لذت ببرم ،آواز پرندگان را گوش بدم واز بازی کردن آنها لذت ببرم گردش پروانه ها اطراف گلهای باغچه رو ببینم وسپاسگزار خالقم باشم پس چی شد نشستی گوشه حال وحتی یکبار هم نرفتی بشینی رو حیاط ،گفتم چه جوری برم گفت پاشو خدا بهت میگه بلند شدم کم کم خودم را به در حیاط رساندم وسعی کردم خودم را به تخت چوبی تو حیاط برسونم نشستم وبا تمام وجود عطر هوا را تنفس کردم نگاه به آسمان کردم ماه زیبا را دیدم که به من لبخند میزد گفتم خدایا شکرت ازت ممنون که کمکم کردی تا پا روی ترسم بزارم وحرکت کنم واز این نعمت وزیبایی لذت ببرم دوباره دیروز نشسته بودم گفتم خوبه بعد از اینکه نماز مغربم رو خوندم برم تو حیاط نجوا آمد که نه امروز خسته شدی بی خیال شو ولی قلبم گفت بلند شو توکل کن وامروز از بین مبلها رد شو وخودت رو برسون به درب حیاط منم گفتم چشم وهمین کار را کردم یکساعتی تو حیاط نشستم فایل جلسه 4 قدم 4 را دوبار گوش دادم وبعضی قسمتها را نت برداری کردم تا همسرم آمد وزمان کوتاهی هم با همسرم نشستیم میوه خوردیم وسپاسگزاری شبانه را انجام دادم وآماده شدم برا خواب الان که دارم این کامنت را می‌نویسم یه چیز جدید دیگه متوجه شدم ما این خونه آمدیم با اینکه همسرم چند بار سعی کرد با آنتن یابی خودکار شبکه های تلویزین را بالا بیاره موفق نشد ومن اصلا ناراحت نشدم چون کاری به تلویزین نداشتم فقط همسرم مواقعی که خونه بود ورزش واخبار را دنبال می‌کرد با آگاهیهای این فایل این اتفاق را به فال نیک میگیرم‌ واین اتفاق سبب شد آن تمرکز یک درصدی هم اگر به برنامه های تلویزیون داشتم نیز از بین برود وقت بیشتری داشته باشم

    استاد جون ،مریم نازنینم عاشقتونم وسپاسگزارم از شما

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: