live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 15

استاد خوبم سلام

اول از همه بگم

استاااد تو این فایل شما ترکوندید، یعنی می‌خوام بگم هیچ تفاوتی با محصول نداره این فایل، یعنی می‌خوام بگم استاد شما راه میرید من سعی میکنم روی رد پاهای شما قدم بردارم، یعنی وقتی من گوش میدم به فایلی، فرقی نمیکنه محصول باشه یا رایگان با جون و دل گوش میدم و ذهنمو کامل خاموش میکنم، یعنی بدون هیچ قضاوتی، بدون هیچ مقایسه ایی، بدون هیچ سوالی، درست مثل یک کویر تشنه می‌شینم پای حرفای شما، که کلام الله هستید برای من، تا منو پرورش بده، و خیلی پرورش دادید استاد، کاری به هیچ کسی ندارم، تماما روی خودم تمرکز کردم، و نه به نتیجه کسی کار دارم، نه خودمو با کسی مقایسه میکنم، دیگرانو که هیچ دیگه حق ندارم خودمم قضاوت کنم، پرورش دادید این مغزی رو که تماما پر شده بود از علف های هرزی که اجازه نمی‌داد بذر روشنی که تو وجودم هست رشد کنه، شما باعث شدید من از بذری که در درون من هست مراقبت کنم و رشدش بدم، نمی‌دونید نمی‌دونید وقتی آدم تو این مسیر خودشناسی و خدا شناسی قدم برمیداره چه اتفاقاتی تو زندگیش رخ میده، راه رسیدن به حقیقت زیاد هستش، سخت نیست فقط اراده میخواد، تعهد میخواد ، شما اشعار مولانا را ورودی خودت قرار بده دیدگاهت تغییر می‌کنه، قرآن رو سر لوحه زندگیت قرار بده، از هر جهتی که نگاه کنی زندگیت کن فیکون میشه، با استادم که بری جلو تمام آگاهی هارو حلوا حلوا می‌کنه میزاره دهنت، حالا تو ناز کنی و عخ و عوخ کنی که من میل ندارم بر میگرده به خودت‌.

این دنیا درست مثل یه بازی خفن و هیجان انگیزه، هر روز هدیه جدید، هر روز اتفاقای عالی، هرروز تجربه های جدید، هرروز چیزای جدید برای یادگیری ، هرروز فرصتی هست برای کشف کردن جهانت، جهاااانت ، جهان تو، جهانی که برای تو مسخر شده پس لذتش رو ببر،خوب طبق درخواست خودت به این بازی هیجان انگیز خوش اومدی، این بازی خفن قانون داره ، مثه تمام بازیهای دیگه بدون قانون مزه نداره، قانون داریم به اسم قضاوت، غیبت، دروغ،مقایسه،مسابقه گذاشتن با دیگران،بدگویی غر زدن ، شکایت کردن ممنوع، آقا ممنوع

خالق بازی خیلی چون عاشق بازیکنانش هست، میاد بیشتر مزه میده بهش برا اینکه بیشتر بهش خوش بگذره

میاد بهش الهام میده، میاد بهش سرنخ میده

سرنخ شکر گزاری

سرنخ توجه بر زیبایی ها

سرنخ کنترل ورودی

سرنخ امید

حالا شما باید زرنگ باشی سرنخ هارو بگیری، نه اینکه یه مدت بگیری بعد بگی خوب زندگی تغییر کرد و ول کنی، شما ول کنی اونم ول می‌کنه…

شما تلاش نکنی برا ساختن خودت، وقت نداشته باشی فایل ببینی ، حوصله نداشته باشی دیدگاه های سایت، کتاب های خفن رو مطالعه کنی باید بگم جهان هم حوصله نداره بهت معجزه بده.حوصله نداره…

دوره دوازده قدم چنان زندگی منو متحول کرد که از بیرون اطرافیان نگاه میکنن به زندگیم میگن چی شد؟؟؟ دقیقا چیکار کردی

اینجااااااا بووووود که استاد میگفت ساکت باشید،نتایج خودشون زبون دارن، اگر اومدن پرسیدن خواهش کردن بعد میگی، به فرض عباس منش دات کام برو متعهدانه تلاش کن.

اوایل که با استاد آشنا شده بودم، هرکسی که نزدیکم بود و دوسش داشتم، میبردمش یه گوشه ایی عاجزانه ازش می‌خواستم که به حرفهای استاد گوش کنه، تنها اتفاقی که هر بار میوفتاد این بود ک مسخره میشدم.

و الان تمام اونایی ک مسخره میکردن با چشمای خودشون تغییر در مدت زمان کوتاه منو دیدن، و خودشون و خودشون پرسیدن چیکار کردی؟ اینبار وقتی نتایجم حرف زدن اشکشون درومد و هدایت شدن.

استاد جان من

اومدم چکاپ فرکانسی رو بخونم و ببینم چه تغییراتی کردم…

بستم دفترو

گفتم یه شوخیه

استاد خیلی خوب شد ک گفتید بنویسیم، باورم نمیشد باورم نمیشد من اون حرفهارو نوشته بودم و اون خواسته های ضعیف رو داشتم ، باورم نمیشد.

نیومدم کامنت بنویسم که بگم چنین و چنان کردم، اومدم بگم متعهدانه برید جلو خدا براتون چنین و چنانی بکنه که انگشت به دهن بمونید ، می‌خوام بگم استاد، دوازده قدم، محل و شهر زندگی منو تغییر داد، شغل منو تغییر داد، دوستای منو تغییر داد، با بی نظیر ترین آدمی که حتی نمیتونی تصور کنید رابطه عاشقانه دارم، رابطه بی نظیر و بهشتی که با دوستام دارم من جمله خانم رازگردانی، رابطه بی نظیر با خواهر و خانوادم، سلامتی کامل، یعنی نمی‌تونید تصور کنید، قبل دوره باز مریض میشدم، در طول این دوره یه قرصم مصرف نکردم، مادرم باهام تماس گرفته بود می‌گفت ، میدونم چیزیت نمیشه قوی هستی، ولی برو قرص ویتامین سی و فلان بخر، گفتم مامان من اصا نمی‌دونم داروخونه کجا هست، فقط مادرم سکوت کرد، چه ثروتی بالاتر از این؟؟؟

خداوند ایده هارو خیلی راحت بهت میگه، مثه وقتی که دوست عزیزم آقای حاجتی گفت کار رو که خدا ازت خواسته رو انجام بده…همین جمله فقط چنان منو تکون داد که یه کوچولو بتن رو ذهنم نشسته بود رو شست برد و شروع کردم، استاد دارم تو مسیری قدم میزارم و تلاش میکنم که سالها آرزو شو داشتم ، استاد انقدر با ولع نفس میکشم که نمیتونید تصور کنید، اونقدر عاشقانه دوستانم رو عشقم رو خانوادم رو نگاه میکنم که نمیتونید تصور کنید، با دیدن بارون احساساتی میشم، با دیدن پرنده ها اشک شوق میریزم، هر لقمه ایی که میخورم خدارو میچشم، هر کلمه ایی که میشنوم کلام خدارو درش میبینم.

یاد گرفتم حسرت نخورم، تو گذشته زندگی نکنم، افسوس کارایی که نکردم یا باید میکردم رو نمیخورم، احساس گناه ندارم ، نگران آینده نیستم ، هر قدمی که بر میدارم تمام تمرکزم روی قدمی هست که بر میدارم، هر غذایی که میخورم حواسم به خوردن همون لقمه اس، تماما در لحظه حال زندگی کردن رو تمرین میکنم، وقتی ورزش میکنم فقط خودم و پیشرفت بدنم رو میبینم، وقتی مینویسم تماما کلمات خداوند رو احساس میکنم که بر قلبم جاری میشه، خداوند عاشقانه ما را دوست داره، از روح خودش در ما دمیده، و هر لحظه به ما سرنخ میده این ما هستیم که این سرنخ رو میگیریم یا رهاش میکنیم.

وقتی به خداوند ایمان داری و شکایت نمیکنی و از هر لحظه رضایت قلبی داری، خداوند در های رحمت و تغییر رو باز میکنه، وقتی اتفاق به ظاهر بدی براتون رخ میده بگید خدایا راضی ام، چون میدونم تو حلال تمام مشکلاتی ، باید بگیم خدااایا شکرت، نه به این معنی که باشه حالا جهنم این اتفاق افتاد راضی ام باز اتفاق بیوفته نهههههههه، وقتی رضایت داری، وقتی ایمان قلبی داری که خدا همیشه راه حل داره، قلبت آروم میگیره، وقتی ذهن و قلبت آروم بگیره خداوند به تو ایده میده، الهام میکنه، راه رو بهت نشون میده، فقط باید این دهن رو ببیندیم مهر تایید روی افکار منفیمون نزنیم، اگر ذهنت اذیتت کرد خیلی جاها رو زبونت نیار، تایید نکن حرف ذهنت رو ، ذهنت تعهد داده زندگیتو به آتیش بکشه، تو نزار این کارو بکنه، تو عشق کن و عشق پراکنده کن، بقیه چیزا خود به خود به قول استاد بنگ بنگ بنگ رخ میده

عاشقتونم