live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)

1103 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 851 روز

    سلام به خدایی عزیز خودم

    سلام به خدایی مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا و دوستان عزیزم

    دیروز تمام روز روی خودم کار کردم شاد بودم رقصیدم ولی زمانی که شب شد در خانه ما یک دعوا شد با خواهرم که ازدواج کرده و مادرم دعوا مان شد خواهرم که ازدواج کرده پر از افکار منفی هست غیبت قضاوت کردن گله شکایت این چیزا مادرم هم همرایش یکجا دو بچه شوخ هم دارد

    خلاصه وقتی خانه مان میاید واقعا بعضا زیاد ناراحت میشوم حالم بد میشود ولی زیاد میخوایم برایش خوبی کنم همرایش خوب باشم ولی بعضا نمیتوانم نمیشود بیش از حد توقع میکند می‌گوید همه بد هست فقط من خوب هستم من هم بد هستم نمیگویم من کامل و خوب هستم خوب مادرم همیشه پشتیبان او هست و می‌گوید تمام کار خودتان رها کنید به این مایه بگذارید تمام روز من را بخاطر این که روی خودم کار میکنم مسخره می‌کنند ریشخند میزنن خوب اینا برم مهم نیست شب دعوا مان شد من هم هر چی از دهنم آمد گفتم برای مادرم شب تا یک شب فقط گریه کردم نمیدانم واقعا کجای کار من ایراد هست میدانم مسوولیت با خودم هست همه چیز موهبت الهی هست برای رشد بزرگی من

    ولی بعضا کم میاورم

    من بسیارر تلاش کردم تا امریکا بروم نشد الان اینجا با این خانواده هستم که پر از تضاد هست

    شب تصمیم گرفتم بیخشم شان ولی هیچ وقت همرای شان گپ نزنم و تمام روز در اطاق خودم باشم

    بعضا خنده ام می‌گیرد میگویم پاکیزه این مساله های خنده دار برای تو مهم هست نه برای جهان هستی خودت خالق هستی خودت خلق کردی

    خدایا شکرت برای همه چیز

    خوب خواستم بنویسم زهنم سبک شود

    امروز زیاد خوشحال هستم که انترنت ما برایمان کار میدهد این هم موهبت خدا هست خدایا شکرت

    باز هم من زیاد خوشبخت هستم این دعوا هم به خیر من بود چون بیشتر اوقات به خواهرم دل سوزی میکردم و تمام زهنم درگیر بود این هم کار خداوند بود تا اصلا دیگر همرایش کار نگیرم مثل بیگانه ها شویم تا من با تمرکز بالا روی خودم کار کنم

    این هم تمامش نعمت های خداوند هست خدایا شکرت خدایا شکرت

    یک روز در پنت هاوس خودم در نیویارک امریکا میباشم در طبقه بیست هشتم وااا فقط خودم و خدایی خودم میرقصم و هر چی خواستم بلند میمانم چون خودم هستم فقط الهی شکرت

    الهی به امید تو برای آن روزها

    این هم تضاد های زنده گی من هست برای واضح ساختن خواسته ام خدایا شکرت

    خدایااا دوستتت دارم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1241 روز

    سلام به همگی و استاد عزیزم

    روز 72 از سفرنامه من

    آگاهی هایی که من از این فایل دریافت کردم

    اینکه، تضادها رو اهرمی کنم برای خودم تا بتونم تو کارم تو زندگیم پیشرفت کنم

    استاد، تمام اون اتفاقاتی که شما تو اون سال گفتید که بزودی انجام میشه، الان همشون اجرا شده و این نشون میده که واقعا ایمان و عمل که باعث تغییرات میشه و با دیدن اینچیزها برای ذهنم کاملا منطقی میشه که همیشه فرصت هست و میشود اگه من هم تو هر شرایطی بتونم ذهنمو کنترل کنم، احساسمو خوب نگهدارم و خدای من، منو هدایت میکنه به مسیری که به خواستم میرسم‌. مسیری که برام لذت بخشه، مسیری که به آگاهی و درک بهتری از خودم و قوانین میرسم.

    من هم در حال حاضر یه چند روزی هست که کارم کمتر شده، ولی بخاطر باور نادرستی که پاشنه آشیلم هست ( اینکه باید صبح تا شب کارکنی تا نتیجه بگیری) همش نگرانی و ترس و اضطراب داشتم و یه دغدغه که باید برم بیرون یکاری کنم…

    اما با هدایت خدا و گوش دادن به این فایل، خیلی بهتر متوجه شدم که این موقعیت هم برای من یه فرصته خوبه که بشینم بهتر رو خودم کار کنم، همین باور رو بیشتر روش کار کنم تا فکر و عملم تغییر کنه،

    و دیدم که چقدر دوره های باارزشی از شما دارم که باید ساعت ها بشینم بارها گوش بدم و تمریناشو انجام بدم

    و وقتی این حرفا رو میشنوم آروم میشم، حس خوب میگیرم تا با آرامش خاطر اینکارو بکنم و ایمانمو قوی تر کنم

    اینم برای من یه تضادِ که یاد بگیرم از فرصت هایی که خدا بهم میده بهتر استفاده کنم و خودمو آماده کنم برای یه قدم بزرگتر

    و استاد وقتی در مورد دختری که تونست متعهدانه زندگیشو تغییر بده صحبت کردید، چقدر من تحسینش کردم و به خودم گفتم ببین همه چیز امکان پذیره و تکامل با باورهای تو طی میشه

    ترس ها فقط سکوی پرتابه و باید بری سراغشون ازشون بگذری.

    خدایاشکرت که امروز هم کلی آگاهی و آرامش بدست آوردم و آماده ام که روزمو خیلی بهتر از روزهای قبل بگذرونم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم و مریم جون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 894 روز

    ممنون استادزعزیز از گفتن تمام انچه برای ما سبب تحول میشود و دقیقا مثال شما در زندگی من بارها اتفاق افتاد و من خداروشکر در مسیر بودم هر بار پلی شد برای موفقیت من، من قبلا در ارایشگاه کار مبکردم و با اختلافات پیش اماده عید که تموم شد وسایلم فروختم و اسفند ماه و گفتم دیگه اینکار ادامع نمیدم کرونا اومد کل ارایشگاها بسته شد جالبه نه

    دقیقا بعد از اینکه من شغلم رها کردم و من در همان زمان با پیسنهاد خواهرم شغل اینترنتی شروع کرده بودم که پشت اینکه کرونا اومد کار من اوج گرفت این زیبا تر نیست دقیقا انگار همه چیز دست به دست هم داد تا من حسابی موفق بشم

    کار من اینترنتی شد و بعد از اوج گرفتن کارم بوم اینستا قطع کامل شد برعکس همه من دنبال حاشیه ها نرفتم سریع سروش نصب کردم و من همچنان درامد داشتم اینم تموم شد فیلتر شدن بعدی هم اومد و کلی حاشیه باز من عقب ننشستم و روبیکا فعال کردم و بعد فیلتر برای همیشه موند من سایتمو راه انداختم

    همه این شرایط باعث رکورد میشد اما من درامد داشتم چون برام مهم نبود چی میخواد بشه مهم این بود من هدف خودمو داشتم حمله های زیادی هم بهم میشد که چرا چیزی نمیزاری و من اصلا جواب نمیدادم ادمهای پر شور اونموقع میگفتن اینبار دیگه انقلابه و تمام ولی من باز برام مهم نبود جالبه همه فکر این چیزا بودن من دیدم این بود خب حالا مگه انقلاب قبلی گل و بلبل شد که بعدی بشه حتی فکر مهاجرت هم افتادم اما همسرم هیچجوره همراهی نکرد گفتم پس استاد راست میگه نه مکان نه رمان نه اتفاقات هیچکدوم مهم نیست من همینجا ثروتمند ترین میشم اگه من اینجا بتونم یعنی همه جا میتونم اگه الانم مهاجرت کنم چون نتونستم اینجا ثروتمند بشم تضمینی هم نیست اونطرف بشم من چی میخوام ازادی تفریح و.. توی کرونا ما دورهمی هامون بود توی تحریم ها ما تفریح داشتیم و ازادی که میخوامم دارم با پوشیدن یک شال و روسری هم جنگ ندارم دیدم اره دقیقا من یادگرفتم حالمو خوب نگه دارم و اصلا اصلا بهم سخت نگذشت بلکه کلی تحولات عالی داشتم

    هر چی با دنیا بجنگی بیشتر باهات میجنگه و الان میبینم علت موفقبتهام همین روحیم بوده

    حرف بقیه زیاد میزنن حتی اتهامات و برخورد تند اما یکچیز مشخص بود اونها که داستن میجنگیدن ایا الان موفقن ایا الان پولدارن و…

    منم همش میگفتم شما برید من همه جا اعلام میکنم این انقلاب به اسمتون بزنن من قرار نیست نام اور بشم

    چقدر الان میفهمم حرفای استاد وقتی مرور میکنم تمام اتفاقات زندگیمو میشه همیشه موفق بود و قرار نیست حتما همه شرایط مهیا باشه بلکه میشه از دل همین شرایط فرصت ساخت

    من توی یک کانال بودم سرور اینترنت اموزش میداد که بخرن و بفروشن پسر هجده ساله میلیاردی از فروش فیلتر شکن درامد کسب کرده بود توی همین شرایط

    بعد به خودم میگفتم وقتی همه دنبال گنجن تو باید بیل بفروشی و دقیقا هم همینکار کردم و حسابی شرایطم عالی شد موقعی که بورس بالا رفت همه به من گفتن بیا بیا بورس گفتم وقتی همه مردم عادی میتونن سهام بخرن این یعنی یکجا کار خرابه من نیستم به دوستم بارها گفتم ماشینتو نفروش نکن و دو هفته بعد کل پول ماشینش از دست داد و همون موقع هم به من میگفتن ترسو گفتم اره من ترسو هستم شما پولدار شید من خوشحال میشم اوج اینکه بورس ترکیب من یک حسی بهم گفت الان سهام بخر دست خدا یکنفر اومد برامون سهامی خرید اوج اینکه همه ضرر کردن اون سهام قیمتش رفت بالا و بعد بهشون گفتم حالا دیدین کی ضرر کرد جاییکه مردم عادی بتونن سرمایه گذاری کنن مطمین باش شکسته، اینو وقتی یادگرفتم که ال طاها اومد به همه وام داد بابای من خونمون فروخت و پنج سال مستاجر شدیم از یک خونه سیصد متری رسیدیم به خونه پنجاه متری و فهمیدم جاییکه همه میگن بدو دارن وام میدن بدو دارن سهام میخرن من اصلا قدم از قدم برندارم و برعکس جاییکه همه میگن نکن الان وقتش نیست فعالیت نکن کار نکن اعتراض کن و… من وقت انجام فعالیتهامه

    چقدر زیبا شما استاد اینها را گفته بودی من اونموقع شما را نمیدیم و سایتی نبود و دوره استاد دیگه ای که شاگردتون بود داشتم و بعد که هدایت شدم به استاد استادم یعنی شما تازه دیدم بله دقیقا کار درست من انجام دادم

    خدایا شکرت چقدر از معجزاتم میگم میفهمم برام سنگ تموم گذاشتی و چقدر من لایق هدایت بودم

    الان این مسیر هم برای اینه بدونی لایق خیلی چیزای دیگه هم هستم و بهت نشون میدم لیافتش دارم

    بریم سراغ تعهد امروز

    خونه ویل اسمیت

    راستش انتظارعمارت و کاخ و… داشتم میدونی چی شد کل باورهام در جا پودر شد و یک باور قوی تر اومد خونه متحرک، بعد به خودم گفتم ببین انقدر نگران خونه ای فلان منطقه فلانجا باشه این خونه اش متحرکه هر جا بخواد بره خونشو میبره

    یک کامیونه که پشتش یک خونه 365متری که وقتی دکمه میزنه مثل اروی استاد پهن میشه دو طبقه هست

    طبقه اول یک سالن و اشپزخانه و میز بزرگ پذیرایی و مبل

    دو تا نشیمن که لهترین متریال داره سنگ سینگش از بهترین سنگها هست در این حد عالی ساختن بعد طبقه بالا یک سینما خانگی هست و سی تا صندلی، یک دفتر کار دو سالن استراحت حمام و دستشویی بعد شیشه دستشویش ازاین برقی هاست که دکمه میزنی تیره میشه میزنب شیشه ای میشه

    خدایا بهم داری چیزایی نشون میدی که تاحالا ندیدم و چقدر این مسیر تکاملم واقعا تکامله

    کم کم استاد بزرگ کل مدلهای خونه ها میشم

    فوق العاده زیبا زیبا زیبا اصلا فکر نمیکردم چنین خونه ای پشت یک کامیون بشه بزاری ببری

    خدایاشکرت حتما ویل لایق خونه متحرک زیباش هست خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    به نام رب وهاب و هدایتگرم

    سلام به دوستان عزیزم

    روز 72 ام سفرنامه

    استاااااااد من دارم قشنگ قدم به قدم با فایل ها هدایت میشم

    به محض خوندن نوشته که از ابتداش در مورد تضاد بود

    و من از طریق آموزه های شما از فایل های مختلف و به بهترین شکل فایل روز 71 ام

    یعنی فایل مصاحبه با استاد قسمت 16 به بهترین شکل تضادی که داشتم رو با تمام وجودممم سپاس گزاری کردم براش

    و چقدر دارم از این سفرنامه لذت میبرم استاد و مریم جون

    مریم جون وقتی بشون الهام شد که این سفرنامه شروع بشه نمیدونستن که قراره چه تغییراتی رخ بده

    و چه تحول ها ایجاد بشه و زندگی من داره به بهترین شکل متحول میشه استاد

    من الان سپاس گزار رب وهاب، شما و این سایت هستم و با تمام وجودم خوشحال و پر انرژیم

    استاد وقتی حرفاتون رو میشنوم و بعد استپ می کنم و میروم مینویسم تازه میفهمم چی میگین و بعد اونقدر انرژی می گیرم

    که حتما باید برم بیرون کلی پیاده روی کنم و تو مسیر همش با خواهرم از قانون و نتایج و اینکه هر نتیجه حاصل ایجاد کدام باور و یا توجه به کدوم قانون و یا تحسین چه چیزی و یا صدق بالحسنی چه چیزی بود حرف میزنیم و انرژیمون چندین برابر میشه بطوریکه نمیفهمیم کی رفتیم بیرون و کی برگشتیم

    استاد آدم ها رو جور دیگه ای می بینم و به قول ایلان ماسک در مصاحبه ای از ایشون که دیدم

    که میگفتن به مردم اعتبار بیشتری بدین، مردم خیلی بهتر از اون چیزی که فکر می کنید هستن

    و الان دارم میبینم همینطوره از وقتی همینطور دارم از طریق هدایت های رب وهابم با آموزه های شما پیش میرم

    میبینم که اینطور شده؛ عاشق مردم شدم، نگاشون می کنم و اون را از وجود خودم میبینم

    بعضیاشون چشماشون با من حرف میزنه، فارغ از اینکه اون فرد کیه چیه قیافش چجوریه، مرده و یا زنه، و یا اینکه خودم کی هستم، یک سری دیالوگ ها رد و بدل میشه و گفته میشه بصورت ذهنی که نمیدونم فقط بصورت صدا، و انگار از عمق وجودم با اون فرد یکیم و میشناسمش و هر روز دارم بیشتر شگفت زده میشم

    استاد برخی از مردم نگاهم می کنن و لبخند می زنن

    و این همش بخاطر این که چیزی در من تغییر پیدا کرده که اینطور شده همه چیز

    باورها و افکار من تغییر کردن به لطف هدایت های رب وهابم

    استاد بودن من در اینجا همش هدایت های رب وهابم است

    یادم نمیره با تمام وجودم دوست داشتم خدا رو بیشتر و بهتر بشناسم همه دغدغم این شده بود

    از طرف دیگه باید پایان نامم رو شروع میکردم و همش میگفتم چجوری برم دانشگاه و همزمان پایان نامه کار کنم و از نطر روحی میخوام ارتباطم با خدا تقویت کنم

    و بعد که دیدم همه جا تعطیل شد و من با وجود ترس هایی که داشتم هدایت شدم به خریدن و گاهی دانلود پی ید اف کتاب هایی که همشون در مورد خدا بودن

    از پائلو کوئلیو گرفته تا کلی نویسنده دیگه، یادمه برنامه ریزی کرده بودم که پایان نامه کار کنم، بعد از روزم زمان زیادم فقط کتاب خوندن بود برای بهتر کردن ارتباطم با خدا و همشون از نویسنده های خارجی بودن

    چون میدونستم نمیتونم از اینجا و نویسنده های ایرانی چیزی یاد بگیرم، چرا که تا الان هر چی بود، چیزهای خوبی نبود

    خلاصه استاد، برای خودم جایزه گذاشتم که اگر پایان نامه تمام بشه کلی کتاب بخرم و روز و شب بخونم و همینکارم کردم و تمام اون کتاب ها استاد در حال درست کردن و تنظیم فرکانس های من بودن برای آشنایی با شما و من به فرکانس بالاتری صعود کردم

    و بعد از سه ماه از آشنایی با شما با سایت آشنا شدم و فرکانس از نو و از راه درستش شروع به درست شدن کرد

    و الان که اینجا هستم و با تمام وجودم پر از عشق فراوان به خدا، بهترین دستاوردم از آشنایی با شما

    یافتن خدا در وجودم بیشتر از همیشه بود

    الان من و خدا دوست دوستیم رفیق فابریک منه نمیدونم چجوری تعریفش کنم

    عین همون فایلتون استاد که در مورد خدا بود و مدام میگفتین نمیدونم چجوری خدا رو تعریف کنم

    استاد منم همینجورم حتی نمیدونم چجوری سپاس گزاری کنم ازش

    شب ها خوابم که میخواد ببره، یهو یاد این میفتم که چقدر قشنگ داره همه چیز رو برام راست و ریس می کنه و چقدر عاشقانه میگه هر چی تو بگی اسماء، تو فقط بخواه و کوتاه نیا از خواستت، در راستاش عمل کن، کمتر نخواه، بیشتر بخواه، ببین چی میکنم برات

    استاد حرفام با خدا عاشقانست

    برام باور درست کرد خودش، که من سریع الجوابم، تا حرف میزنم همون لحظه جوابم میده به بهترین شکل

    همیشه میخواد حالم خوب باشه، احساسم خوب باشه و لذت ببرم

    استاد من عاشق خدا شدم بیشتر از همیشه

    حالم با خدا و خودم و همه بهتره

    تکلیفم با خودم روشن تره

    عاشقتونم من

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    n گفته:
    مدت عضویت: 1368 روز

    به نام الله یکتا،

    سلام مجدد به استاد عزیزم، سلام به خانم شایسته محترم و بزرگوار، و سلام به دوستان گرانقدر در پروژه خانه تکانی ذهن ،

    چندسال پیش خاطرم نیست از چه طریقی ولی با یک جمله‌ای برخورد کردم که دیدگاه بسیار کاربردی و مهمی رو به من آموخت و اون جمله این بود که « بهتره برای یک فرصت آماده باشی ولی پیش نیاد، بجای اینکه براش آماده نباشی و پیش بیاد »

    این جمله در اعماق ذهنم رسوخ کرد.

    یادم میاد خیلی جاها ایده‌هایی به من الهام شده که انجام دادنشون میتونسته زندگی من رو از هرجهت زیر و زبر کنه ولی من براش آمادگی نداشتم و شرایط اقدام کردن برام مهیا نبوده، و بعد از چندروز یا چندوقت به یه طریقی متوجه شدم که اون ایده‌ای که من شرایط انجامش رو نداشتم کس دیگری عملیش کرده برای مثال یک بارش برام پیامک تبلیغاتی‌ای اومد و دیدم ایده‌ای که چندوقت پیش من داشتم الان دیگری داره از انجامش نتیجه میگیره، و هزاران مثال دیگه در اینمورد هم من دارم هم همه‌مون بی‌شک.

    مسأله این جاست که اگر من به الهامات قبلی و کوچک‌تری که داشتم عمل کرده بودم به مرور که زمان میگذشت هم ایمانم به الهاماتم بیشتر میشد، هم به همان نسبت که ایمانم بیشتر میشد ترس‌هام از بین میرفت و شجاع‌تر میشدم در عمل به الهاماتم، و هم اینکه شرایط لازم برای عملی کردن الهامات بزرگترم رو فراهم میکردم و به عبارتی براش آماده میشدم، و نتیجه این میشد که اون لحظه که اون الهام بقول استاد مثل یک موج رادیویی در جهان منتشر میشد من در مدار دریافت و عملی کردنش قرار داشتم،

    در مثال نوح که استاد فرمودن، خب اگر نوح قبلا ایمان راسخی نداشت طبعاً ترس‌هاش حتی اجازه‌ی عمل به الهام ساخت کشتی رو هم بهش نمیداد، و نوح هم نه تنها در اون طوفان غرق و نابود میشد همراه بقیه کافرها، بلکه اصلا پیامبر خدا هم نمیشده وقتی ایمان رو از قبل نداشته، و صدالبته وقتی که از قبل به الهامات کوچک‌ترش عمل نمیکرده ،

    در مثال ایلان ماسک و هزاران مورد دیگه هم میشه همین الگو رو دید،

    پروژه‌های مختلف تسلا یا پروژه‌ی استارلینک اولین اقدام عملی ایلان ماسک به الهاماتش نبوده و همونجور که همه‌مون میدونیم از سال‌ها قبل به الهامات و ایده‌های کوچکترش عمل کرده و به مرور با طی کردن تکاملش امروز به جایی رسیده که ابر پروژه‌هایی رو عملی میکنه که مخ هر انسانی از شنیدنش سوت میکشه و میگیم طرف دیوانست،

    بله قطعا اگر ایده‌ی استارلینک به بنده الهام میشد من شرایط عمل بهش رو نداشتم، چرا نداشتم؟ چون مدار من در اونحدی نیست که ایمان و امادگی لازم برای انجام این ایده رو داشته باشم،

    ولی مهم اینه که بدونیم این امادگی، این مدارهای بالاتر، خود به خود و یکباره که به وجود نمیاد، بلکه اقدامات کوچکتر، گذارهای مداری کوچکتر، و طی کردن تکامل لازمه‌شه،

    و دیدن الگوهایی مثل نوح پیامبر یا ایلان ماسک و‌غیره و ذلک ، اصلا به ما این ایمان رو میده که بله انسان به جایگاهی میرسه که این حد از تاثیرگذاری و این حد از ایمان رو میتونه عملی کنه،

    منتها لازمه‌اش شروع کردن از همون مدار فعلی هست و لاغیر.

    امید که در پناه حق شاد و سالم و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مينا ماجدي گفته:
    مدت عضویت: 1026 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان ،امروز بعد چند روز وقفه چون سفر بودم رسیدن به فایل ششم! چه اکاهی های نابی چند جا درم واقعا لرزید و مکث کردم

    همرمان با گوش دادن به آگاهی های خانه تکانی ذهن مینویسیم

    یه جایی استاد گفتن خداوند به یک اندازه یا به اندازه یکسان به همه ما وصل هستن! این جمله رو قبلت هم شنیده بودم از استاد ولی این بار انگار چون در فرکانس مناسب تری هستم بهتر درکش کردم و بیشتر روم تاثیر گذاشت ! الهی شکر واقعا

    یه جایی استاد گفتن خداوند آینده همه ما رو بهمون گفته نه اینکه بگه تو آینده چه خبره اینکه میگه چه راهی رو‌برو … اینم خیلی برام تاثیر گذار بود!

    یه حای دیگه میگن خداوند الهاماتش رو مثل امواج رادیویی یا نور خورشید پخش کرده نه اینکه به هر. نفر جدا جدا ،بلکه پخشه و هر کس در مسیر و فرکانس درست باشه دریافت میکنه! این برام خیلی جالب بود چون فکر میکردم خدا هر برد رو‌حدا جدا هدایت میکنه

    الان یکم نیاز دارم بهش بیشتر فکر کنم که چه طور یه مدل آگاهی میتونه به شرایط مختفاوت افراد مختلف کمک کنه!

    با شاید منظور استاد یک مدل آگاهی نبوده بلکه انبوهی از آگاهی ها بوده که هر لحظه پخشه و وجود داره و هر کس طبق نیازش برداشت میکنه و در واقع بهش الهام میشه

    خوشحال میشم اگر عزیزی از همراهم در سایت بهتر از من درک کرده توضیح بده

    در کل عاشق این خونه تکانی هستم و خیلی جالبه که تا فایل پنجم هر روز دنبال کردم و نوشتم بعد یه سفرکاری و.. پیش اومد و من به صورت کلی فراموش کردم این مسیر خانه تکانی رو و دیشب که برگشتم یادم اومد میخوام بگم چقدر ذهن شیطنت میکنه و تلاش داره ما رو در شرایط فعلی مون نگه داره!!

    و چقدر خوبه من یاد بگیرم همه جا در هر لحظه یادم بمونه که باید به این آگاهی‌ها توجه و عمل کنم

    ممنونم از استاد عزیزم و مریم جان به خاطر این مسیر زیبا

    الهی شکر به خاطر پاییز زیبا هوای عالی و این همه اتفاق خوب که داره برام میافته الهی شکذ خدای قشنگم عاشقتم ️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 495 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم

    گام ششم از پروژه ناب خانه تکانی ذهن

    خدایا شکرت واقعا که این احساس سپاسگذاری یک نعمت بزرک است .

    نکته اول ؛ از تمام لحظات تان استفاده کنید برای پیشرفت تان ، و موضوع فرکانس که استاد عزیز بیان چقدر عالی بیان کردند چون قبلا در بندر عباس از تک تک لحظات شان برای ساختن خود شان استفاده کردند پس فرکانس اینکه یک وقت اضافه با در آمد پایه به شکل عملی ارسال شد و خداوند هم خوب جواب داد وقتی تعهد استاد را دید دگه . حالا فرق نمیکند در هر کاریکه باشیم فقط کافیست تعهد داشته حتما جهان پاسخ میدهد.

    نکته دوم ‌؛ من باید عوض شوم تا جهان چهره خوبی خودش را برایم نشان بدهد (قانون). اگر مثل بقیه فکر میکنی پس مثل بقیه نتیجه میگیری تا طرز فکرت را تغییر ندهی زنده گیت تغیر نمی‌کند و استاد عزیزم در مرد سریال سفر به دور آمریکا گفتید قبلا چندین قسمت اش را دیدم و چقدر این فایلها پر از نکات مثبت است اینجا مینویسم که دوباره دیدن سریال سفر به دور آمریکا را شروع میکنم و چقدر دیدگاه من تغییر کرده بود.

    با فکر کردن ، نوشتن ، صحبت کردن در مورد نکات مثبت فرکانس های خود را قوی کنیم .

    نکته سوم؛ ذهن بخاطر هر مساله منطق می‌خواهد نه اینکه اگر من بگوییم ثروتمندان آدمای خوب استن ذهن من بگویید بلی ها ، تا اینکه مثال نیارم برایش قبول نمی کند این کار ذهن است دگه

    اغلب شاید چنین باشیم که چیزی را که دوست داریم بخواهیم بشنویم و دنبال تایید آن باشیم و فایل های استاد را چون خودم هم هر باریکه می‌شنوم به خودم میگم که ببین این نکته ره دفعه قبل نگرفته بودی دلیلش هم اینست که با هر بار گوش دادن به فایلها فرکانس های ما بالا می‌رود

    ترس دلیل همه بدبختی ها در زنده گی ماست بلخصوص ترس‌های بیهوده که تقریبا در ذهن همه ماست ، نگذاریم ترس‌ها بر ما حکمروا شود . چون قبلا رسانه ها نگفته بودن که 7 میلیون نفر به اثر آلوده گی می‌میرند پس ما هم نمی‌ترسیدیم

    اگر برای هر چیز منطق داشته باشیم آن وقت است که تغییرات در ما ایجاد می‌شود.

    نکته چهارم ؛ خداوند همه چیز را به همه میگویید درست مثل اینکه برای نوح ع گفت باید کشتی بسازد اگر چه غیر منطقی به نظر می‌رسد اما وقتیکه جور کرد فهمید که چرا . خداوند به همه میگه که چی کنند درست مثل امواج رادیویی اما فقط کسانی دریافت می‌کنند که در فرکانس دریافت الهامات قرار گرفته باشند بعضی ها هم در نزدیک امواج رادیویی قرار می‌گیرند می‌شنوند اما عمل نمی کنند .

    آمازون و وسعت دادن کار و رباتیک ساختن

    شرکت تسلا و اسپس اکس

    جهان همیشه در حال تغییر است و روبه پیشرفت ، یک سلسله مسائل پیش می‌آید که در حقیقت باعث پیشرفت جهان می‌شود مثالش هم اینکه اگر جنگ جهانی دوم پیش نمی‌آمد سازمان ملل و شورای امنیت تشکیل نمیشد .

    و کسیکه به خداوند توکل کند و به الهامات خود عمل کند نباید نگران باشد و نباید بترسد .

    خدایا شکر برای اینهمه آگاهی که در این فایل بود

    در پناه خدایی رحیم و رحمان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فاطمه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 253 روز

    به نام یگانه خداوند عالم

    خدایا بازم اومدم تا با خودت مناجات کنم بازم اومدم بگم من تسلیمم من ذهنم پر از فکرای ناخالص پر از باورای محدود کنندست که اجازه نمیده زیاد زخوشحال بشم زیاد ذوق کنم یعنی این حسارو برای چند لحظه دارم و بعد میره و کار من اینه که سعی کنم ساعتای طولانی تری توی حس خوب بمونم بیشترترر بهت ایمان بیارم

    خدایا میشه قدرتتو بیشتر بهم نشون بدی؟

    میشه دستمو بگیری خودت ببری به مسیر درست؟

    میشه خودت اگاهی که در لحظه لازم دارم و بهم بباری؟

    میشه از فضل بی نهایتت بهم ببخشی؟

    من دختر کوچولوی توام خودت برام راه شو نور شو ثروت شو در تمام جنبه ها

    کمکم کن که خالصتر بشم .

    استاد عزیزم تحسینت میکنم که توی این مسیر اینقدر عالی موندی و ادامه دادی و به نتایج عالی رسیدی این فایل نکته های زیادی داشت

    اولینش اینکه سعی کنم از هر لحظه برای اومدن توی سایت کار کردن روی فایلا نوشتن کامنت استفاده کنم تا منم بتونم فرکانسای خالصی بفرستم .

    دومین اینکه نباید بزارم ترس بر من حاکم بشه باید تمرکزمو بزارم روی نکات مثبت

    سومین مورد اینکه برای تغییر باورهام باید منطق قوی بیارم تا ذهنم قبولش کنه

    چهارمین مورد در مورد اینکه بعضی ادما برای شرایطای مختلفی که در اینده قراره پیش میاد مهیا هستند

    چون این ادما روی فرکانس خداوند هستند صدای خدا رو شنیدند به الهاماتشون گوش دادند

    باید باور کنم که خداوند از رگ گردن نزدیکتره

    باید باور کنم که خداوند هر لحظه داره خیر میفرسته

    خداوند دنبال نعمت دادنه

    خداوند دنبال خشم و مجازات نیست

    خداوند دوستم داره

    فقط منم که باید خودمو توی مسیر توی مدار خداوند قرار بدم ..

    خداوند جلاد نیست خداوند خشمگین نیست از بدبختی من خوشحال نمیشه دنبال نعمت دادنه یک قدم با من و باقی قدم ها همگی با خداونده من در اغوش خداوند هستم باید سعی کنم که بپذیرم در اغوش خدام روی شونه های خدام

    خدایا دست دختر کوچولوتو بگیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3199 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام عزیزان

    پروردگارم شکرت برای آرامشی که در کنار تو دارم، برای پروژه خانه تکانی ذهن و دریافت هدایتهات، برای توفیقی که بهم دادی که بتونم بنویسم و متمرکز باشم روی افکار درست، روی توحید که همه چیزه، پروردگار مهربانم شکرت برای بینهایت نعمتی که به من بخشیدی ، برای جسم سالم و زیبا، اینترنتی که دارم ازش استفاده میکنم و زندگیم رو بینهایت ساده تر و در عین حال سرشار از فراوانی کرده فراوانیِ ایده، عکس، آموزش و هر چیزی که نیاز دارم. برای حضور عزیزانم، برای سلامتیشون، برای نعمت دوستان خوب و الهی ، برای فضای امن و آرام و زیبایی که در اختیارم قرار دادی تا در آسایش باشم، برای رشد و تغییری که میکنم هربار با هدایتهای تو، برای این صلح درونی که با خودم دارم که قیمت نداره که هیچ کوچکترین نیازی نمیبینم به تایید کسی اون بیرون و با خودم با درونم با همون چیزی که هستم به لطف تو بینهایت در صلح و آرامشم، برای مهربانی و عشقی که دریافت میکنم، برای جای پارکی که میخوام وبراحتی برام مهیا میشه، برای هدیه هایی که دریافت میکنم… از دست و زبان من برنمیاد خدای من که از عهده ی شکر تو بربیام.

    از آگاهیهای این فایل ارزشمند:

    چقدر همین یک جمله درس داره، تضادها فرصتی هستند برای غربالگری سره از ناسره، وقتی هر بار تضادی بوجود میاد در دل اون خیر و برکتی وجود داره، با مواجه شدن با اون تضاد، با بوجود اومدن اون تضاد انگار یه دفعه متوجه میشیم چیزی رو میخوایم چیزی باید باشه، اگر فلان چیز در زندگیم بود چقدر عالی میشد، این چیه که هست؟ خدایا من اینو نمیخوام،من اون حالتی رو میخوام که این وضعیت خوب توش وجود داشته باشه، یه دفعه به خودمون میاییم و میفهمیم که شرایط قبلی که توش بودیم یه سری بدیها داشته و به این نقطه میرسیم که آیا این طبیعیه؟ یعنی زندگی باید اینجوری سخت پیش بره؟ و از خداوند خواسته مون رو میخوام و جالبه که تمام مدت قبلش داشتیم با اون شکل دشوار و سخت زندگی میکردیما ولی انگار متوجه نبودیم که میشه شرایط خیلی عالیتر و رضایتبخشتر باشه و یه دفعه با اون تضادبه این نقطه میرسیم که خدایا اصلا اینو نمیخوام تو بگو چیکار کنم من میخوام اینجوری عالی باشه شرایط، و تضاد چیز خوشایندی نیست بلکه شرایطیه که ما یک دفعه با ناخواسته ای مواجه شدیم و اینجا خیلی مهمه چه نگاهی داشته باشیم به اون شرایطِ حال بد کن آیا ایمان داریم که الخیر فی ما وقع؟ آیا ایمان داریم که اتفاقا در دل این تضاد انرژی ای برای رشد ما قرار داده شده؟ آیا به پلن خداوند اعتماد داریم؟ اینجا دقیقا جاییه که باید توحید و توکل و ایمانی که ازش حرف میزدیم رو در عمل نشون بدیم وگرنه ایمان و توکل چه معنایی داره اصلا؟ اگر توی شرایطی که به ظاهر سخته وابدیم؟ ایمان داشتن به خداوند یعنی توی هر شرایطی بهش اعتماد کنیم خداوندی که خیر مطلقه و برای ما قطعا خیر مطلق میاره، خداوندی که وقتی اون رو ولی و سرپرست خودمون قرار میدیم در همه ی جنبه های زندگیمون همواره با ما صحبت میکنه ، راههارو به ما نشون میده هدایتمون میکنه به نعمت و ثروت بیشتر. به آرامش بیشتر به فراوانی و عزت بیشتر، و توی این مسیر اگه مقاومتهای درونی هم داشته باشیم همواره هدایتمون میکنه که این مقاومتهای درونی رو ببینیم باورهامونو اصلاح کنیم و اقداماتی رو بهمون الهام میکنه که انجام بدیم که نتیجه ش میشه رسیدنمون به خواسته به بهترین شکل، نتیجه ش میشه صعود به یک مدارِ بالاتر از عشق، از زندگی شاد از تجربه ی ثروت و فراوانی بیشتر یک مدار بالاتر از صلح با خود و عزت نفس بیشتر، خدایا این خاصیتِ مسیر زیبای توست که حتی تضادهاش هم جای خوشحالی داره چون میدونیم اینجای مسیر میخوای نعمت بیشتری وارد زندگی ما بکنی، داری با ما صحبت میکنی با این تضاد ناخوشایند و میگی بیا فرابریم به سمت عشق و لذت و شادی و فراوانی بیشتر و تجربه ای باکیفیت تر از زندگی، پروردگار عزیزم در من مقاوتهایی هست، باورهای محدودی هست برای تجربه ی نعمتهای بیشتر تو، خودت ذهن و قلب منو باز کن به روی اون تجربه ها که تو میدونی برای من بهترینه و من نمیدونم، بروی فراوانی نعمتهات. خودت هدایتم کن و روی شونه هات منو ببر به نعمت و ثروت بیشتر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    بنام خداوند بخشنده بخشایشگر.

    بنام خداییکه مرا افرید و مرا هدایت نمود..

    سلام و درود به گام به گام این تحول بزرگ برای دریافت الهامات خداوندم..

    سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم ..

    بهشتیکه مرا مغلوب خودش نمود و من انسانیت و ارزشمند بودن” اموخت….

    این فایل..که در سال 99 ضبط شده..امروز در این ساعت در این لحظه ها 5 سال هست که میگذرد ولی لطف خداوند شامل حالم شد.تا امروز عمق،”تجربه این فایل رو بخوبی و با توجه به مدارم و هدایت بیشتر از خداوند برای کنترل ذهنم”…رو درک و عمل کنم به یاری الله مهربانیها

    همین الان که داشتم نگاه ،”هسته ایی از درخت نخل میکردم!.یادم از یاد حرفهای خداوند افتاد..

    که میگه..به اندازه رشته هسته خرما به شما ظلم نمیشود..

    اینقدر خداوند عادله مطلقه..اینقدر خداوند بزرگه و توانایی خلق زندگی خودمو به خودم با افکار و فرکانسهایم داده هست..

    این نهایت عدالت الهیه..انشالله که بتونیم عمل کنیم و این مسیر را تا انتها ادامه دهیم..

    استادم.منم میخام بگم.همون 5 سال پیش اوج من برای تضادی که برخوردم.تضادی که یه نقطعه از درونمو برانگیخته بود…درونی که سالها هدایت از طرف خداوند شده بودم…

    و همین تضاد باعث شده بود..که بیام یکاری خارج از گفته های دیگران و ترسهاشون و ناامیدهاشون….انجام بدم..همون سالها با ادامه دادن.و بازم برخوردی با تضاد بیشتر..من هدایت شدم به سایت شما…

    تضادی که هم رابطه ایی بود و هم کاری..واقعا اون سال “سال چک و لگدهایم بود..الان بهش فکر میکنم..چقدر لطف خداوند الان شامل حالم هست..که من میتونم ساعتها سپاسگزارش!باشم..

    نکته ایی که این فایل برام بولد شد….

    همین سرند کردن افراد در دل تضادها..و روی خود کار کردن و هدایت شدن…دقیقا همین موضوعات در حیطه کاریم که بسیار داستان مفصل دارد..همون سالگفته شما(99) من از این شرکها نجات یافتم..و این دقیقا حدودا سال 1400 یکسال بعداش زندگی من زیرو رو شد…

    استادم دقیقا خدا تو این قرنطینه..که بنفع من بود..یه حال عجیبی بهم داد..باعث شد کمتر از یکسال من به مسیر خداوند انتقال یابم..

    امشب با توجه به مدارم و مخصوصا اینروزا که دارم به شدت روی این کنترل ذهن..که چیزیه که ما مادام العمر باید روش کار کنیم به من نشانه شد از طرف خداوند..

    که خودمو پر کنم از باورهای قدرتمند کننده و در مسیر هدایت الهی قرار بگیرم تا بتونم هنوز بیشتر بیشتر درکش کنم و بیشتر بشناسمش..

    داستان زندگی من هر چقدر بهش نزدیک میشم مبخام بگم..تمام کارهایم در گذشته بصورت ناخود اگاهه بهمین سمت بوده.و خداوند منو لایق این بهشت همیشه جاویدانش نمود..تا امروز بیشتر بیشتر درک کنم و بیشتر عملگرا باشم…

    این فایل فایلی بود که امروز چند تا باور رو نسبت به پاشنه ام…قوی تر نمود..تا بیام با این باورها بخودم یاداور بشم..و بخام هر روز در مسیر رشد و گسترش و لذت خودم و جهانم …کارامو پیش!ببرم

    نکته مهم…وقتیکه ما روی باورامون کار میکنیم.وقتی که از زندگی روزمرگی که اکثرا انجامشون میدن.رها میکنیم .و بسمت رشد و پیشرفت گام برمیداریم و این خود کار کردن و این ادامه در مسیر ایمان و توکل…باعث میشه…

    به ما الهام بشه…

    الهام خداوند که همیشه در حال هدایت ماست…

    در حال راهنما و قطب نمای درون ماست

    راهنمایی که بقول قران..نه غمی دارند اندوهگین نمیشوند و نه نمیترسند…

    الهامی که به ما قدرت میده شهامت میده قوت قلب میده حرکت میده نور میده …

    الهامی که بهمون ارامش میده..تجربه جدید میده..دریافت اگاهی بیشتر…در صلح بودن با خودمون و اطرافیانمون.

    و پیشرفت و گسترش و لذتها..وووووو خیلی چیزهای دیگه…

    مخصوصا اینروزا..که هر بار حقیقتا کاری که اصلا من حتی فکر کردن” راجبشون حالم بهم میرخت..من تونستم با لطف خودش انجامش بدم..و هر چقدر بهش فکر میکنم میگم خدایا از لطف تو بوده…

    چه هدایتهایی چه مسیرهایی حتی حتی جاهاییم که نیاز بوده پاشنهامو بگه..منو هدایت کرده بجایی که بتونم بیشتر درکشون کنم..همین دیشب و همین امروز…همین چقدر منو برانگیخته کرد…تو بحث قدرت عزت نفس!بود..

    چقدر ما خوشبختیم..بخدا کی میتونه به این درک برسه..چقدر همین اطرافمو میبینم که دارن زندگیشونو بخاطر حاشیه ها از دست میدن.و نابود شدند..

    نمیتونم چقدر سپاسگزارش!باشم.ولی امروز خیلی ازش متشکرم که داره بنیادی قوی رو در دلم برام بوجود میاره…

    همه این الهامات همه این روی خود کارکردن.چقدر همه جوره داره توی شخصیتم توی رفتارم توی برخورد با ادمها…برخورد با خودم..لایق دونستن خودم.ارزشمند دونستن خودم بهم کمک میکنه..

    چکاری میتونم انجام بدم که اینقدر برای من خیرو وفراوانیه..میلیاردها نمیشه.روش ارزششو گذاشت..

    استادم شما و ایلانها.و شرکتهای بزرگ موفق…همه ماها حتی خودم و دیگر دوستان..چقدر ما دارییم نعمتهای الهی رو بصورت دست اول دریافت میکنیم..

    بهمین خاطره…شما تونستین انقلاب بزرگی رو توی موفقعیت زندگی ادمها بوجود بیاریین..

    من حقیقتا روی آموزشهای ،”استاتیدی در حوزه کاری شما بود…کار کردم!.حدودا اون موقع اون پول برام”بسیار باارزش بود.خیلی خوبم نتیجه گرفتم.ولی یجاهایی حقیقتا..برام سخت میشد..منطقاش برام کار کرد خوبی نداشت ..

    منطقاش برام یچیز پیش افتاده در مقابل این نجواهای سرکش بود..

    مثل اینکه شما تویه یه محیط پر از کثافت قرار بگیرین..حالا یه زره خیلی کوچک نور وجود داره…من به محض شناخت خودم..دقیقا تصورش بهمین شکل بود..و بیشتر حالمو بهم میرخت جایی که من خواب میرفتم. ..و دیگه برام سخت میشد..و یه حالت لجی بهم وانمود میکرد!…

    خیلی فضاش!برام سنگین بود..

    ولی از یطرف..الهام خداوند زیاد بود از یه طرف ذهن کشمکش داشت…

    دیگه من تکاملمو گذروندم هدایت شدم به شما که باز داستانش خیلی زیاده..و من یادمه اون روزا اینقدر مشارکت داشتم تو سایت که جزو برترین شدم توی کامنت دانلودها..و خیلی خوشحال و رضایتمتد از خودم..چون دیگه الهام میومد و من بیشتر در احساس خوب قرار میگرفتم…..

    دیگه تکامل انجام شد همون لحظه ها هدایت شدم به بیزنس جدیدم.و کار کردن روی یسری مهارتها..همه همه لطف خداوند بود..

    تا امسال “سال جدید شب، قبل از تحویل سال..اون هدایت سال گذشته بیشتز برام واضح. شد..الهاناتش خیلی قوی تر بود..

    و من.به لطف خدا استارتشو زدم….

    ودر ادامه استمرار در عمل به الهامات

    خداوند بهم الهام کرد که کاراتو خیلی خوب پیش بردی..لطف خدا با انجام دادن کارها و بازم هدایت از همون فروشها..تونستم دوره عزت نفس رو بخرم..

    و باز کار کردن و یسری کارهای پیش افتاده و کارهایی که مسدود کرده بود رو..تونستم به لطفش خودش انجامشون بدم..و بازم دریچه دیگه..

    از طرف شخصی یه گوشی نو برام هدیه شد و تونستم بیشتر در این فضای فرکانسی با شما ادامه بدم.وووووو الهامات غلبه بر ترس و ایمان و کارهای دیگه…نمیشه با زبان گفت..

    ولی هر قدمش..تو سایت رد پا گذاشتم برای اینده ایی که بازم این نجوای زیر خاکستر میخاد شعله ور بشه…

    میخام این نکته زیبا…همین الهامات..که واقعا لطف خداوند بود که شامل حالم شد.و جاهایی م بوده “که من حقیقتا ترس داشتم ولی.لطف خدا و ارامش الهی باعث شد تا من با جسارت بالا با ایمانی قوی حرکت کنم.و امروز شامل مدارهای بلاتر بشوم و میدونم …

    دسترسی من به الهامات خداوند..فقط فقط از همین مسیر میگذره…

    که من روی خودم و باورام کار کنم.مخصوصا باورهای توحیدی که شما مدام تو این فایل و دیگر فایلاتون که امروز بازم مدارهای بالاتر راه یافتم و نوشتم…رو..بخودم یاداوری کنم..

    و استمرار داشته باشم ..تا بتونم مسیر بهتری رو دریافت الهامات بیشتری درک و اجرا کنم برای قدمهای بعد..

    صحبتی که استاد کردین راجع به دریافت الهامات برای ساخت کشتی.برای نوح…

    1…الهام خداوند از قبل برای من مهیا شده

    2..شاید الان ندونم از این مسیر الهی.ولی میدونم اینده خیلی خوبی در راه دارم.

    دقیقا نوحم یه هدایت بهش شد.

    به شما استادم همینجور

    به ایلان ماسکها ووووو.افراد بزرگ هم گفته شده

    همه این موارد داره یسری نشانها رو بیشتر برام واضحتر میکنه…

    که اون چیزی نیست..ایمان بخداوند ایمان به ایده.ها و الهامات خداوند

    الهامی که استاد به سادگی داره به ما میگه…

    که ما با دریافت الهامات و عمل به آن.. و با این باور..که خداوند مرا هدایت و راهنمایی میکند و کارها رو به بهترین شکلش انجام میدهد..

    اره خداوند مرا راهنمایی میکند..و عمل به ان تحولی بزرگ رو در زندگی خودم و گسترش جهانم بوجود میاره..

    تنها کار من عمل به هدایت الله هست…که برای دریافت این کتگوری الهامی باید خودمو اماده این مسیر پر برکت کنم…

    و این مسیر پربرکت باعث اتفاقات عالی در گسترش جهان خودم و افراد دیگر میشه..

    همین موضوع اینترنت که الان من هر کجا که باشم بتونم با این سایت بهشتیم رابطه برقرار کنم.

    و حتی بتونم دانلود کنم.همه این تحولات یعنی رشد پیشرفت جهان خودم و اطرافم..و خدمت خدمت..

    ایده الهامیم..دارم بخودم این باور رو مدام با باوهای توحیدی قوی میکنم.

    که خاسته من ،”بیزنس الهیم.از طرف خداست .و خداوند مسیرها رو قدم به قدم به من میگه..و منو هدایت میکنه برای بهترینها!..

    خاسته من بیزنس الهیم..با خاسته پروردگارم یکی هست…

    حتی خاستهای دیگم.که به من الهام شده و من دریافتش کردم..و خداوند مدام بهم گفته استمرار داشته باشم عجله نکن تو وقت خودش همزمانیها به طرزی که تو باورش نمیکنی حل میشه.و خیلی بدیهی وارد زندگیت میشود..

    مدام من این الهامات رو دارم از خداوند دریافت میکنم که اینروزا منم میخام با شدت بیشتری با باورهای قوی ای بیشتر روی باورام کار کنم.

    مخصوصا یاورهای توحیدی.مثل تمییز کننده ایی هست بر احوالات ذهنم.

    که لطف خداوند اینروزا باعث شده..ذهنم بیشتر پترنها رو ببینه و بهم گوشزد کنه..

    که نشانه امروزم قدم دهم از 12 قدم بود.با وجودیکه هنوز من در مدار خرید این دوره قرار نگرفتم…ولی از اون نوشتها خداوند بهم گفت..این مسیر رو با قدرت با باورهای قوی ادامه بده..

    خیلی مواظب ورودیات باش! کار کن ادامه بده تو موفق میشی..

    انشالله که بتونیم این مسیر رو با قدرت بیشتر با ایمان بیشتر ادامه بدییم تا اسان شویم بسوی اسانیها!…

    خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: