live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

1103 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1130 روز

    سلام خدمت استاد و کسانی که کامنت منو میخونند

    میخاهم یک مثال هم برای خودم و هم دوستان بگم تا بیشتر بفهمیم تضاد چیه

    یک مثال که خودم ازش پارسال همین موقع ها نتیجه گرفتم ازش

    در مورد ازدواج و تشکیل زندگی مستقل

    تضادش بد شدن رابطه با خانواده و احساس سنگینی و بد و اضافه بودن در خانواده

    پارسال همین موقع ها وقتی این تضاد که ایم هم لطف خداست برای پیشرفت پیش میومد پیغامش این بود که من باید حرکت کنم اما شیطان میومد و می‌ترساند منو نسبت به آینده

    اما جالبه با این حال با این منطق که من که فرکانس عالی فرستادم پس حتما این هم خیره که این هم لطف خدا بود فقط کلی احساس خوب داشتم و بی نهایت بابت این اتفاق ب ظاهر بد شکرش میکردم اون موقع ها قانون رو نمیفهمیدم

    اما همین طوری احساسمو به شدت خوب میکردم و میگفتم حتما این هم به نفع منه

    جالبه پارسال هم مثل امسال خداوند ب طور جادویی از طریق دستانش یک دختر بسیار فوق العاده بسیاز فوق العاده همونی که باب میل من بود برام فرستاد یعنی الله اکبر

    ببین خودش که تضاد رو ب وجود آورد خودش هم راهش رو ب موجود آورد

    همه چی عالی بود اما باز هم ترس از آینده و ترس از اطرافیان اومد سراغم این قدر منو ترسوند که همه چی به هم ریخت کارو رابطه و درآمد و…

    خداروشکر خداروشکر خداروشکر باز هم امسال این تضاد پیش اومده و باز هم من به لطف خودش سپاسگزارشم بی نهایت

    و باز هم خودش ی دختری که درسته هنوز ندیدمش اما میدونم خیلی باید فوق العاده باشه خیلی( با توجه به تجربه پارسال )

    باز هم از طریق یکی از دستانش

    البته که خداوند به هیچ کس نیاز ندارد

    اون واسطه فکر می‌کرد که خودش داره کارهارو انجام میده بعد که با هم بررسی کردیم دیدیم گه ی موقع هایی خداوند کارهاش رو زودتر از اون انجام دادو نگذاشت که اون بخاد عمل کنه و الله اکبر

    این دفعه با توجه به تجربه های قبلی با ترسی که داشتم اقدام کردم

    پدر دختر خانم ازم سوالاتی پرسید و با لبخند آخرش نشون داد ک اوکیه

    خداروشکر کردم و اومدیم

    چند روز بعدش باز هم از یک طریق دیگه منو اون پدر همو دیدیم

    و در حالی که همه چی اوکی بود برگشت برام ی شرطی گذاشت غیرمستقیم

    و گفت که باید ی چیزی رو داشته باشم

    اینجا میتونستم حالم بد بشه و شاکی بشم اما باز هم خودش لطف کرد و بهم الهام کرد ک اون نبود که برات شرط گذاشت من بودم و میخام اون شرط رو بهت بدم

    گفتم خدایا شکرت

    الان هم در حال بندگی و لذت بردن از زندگیم تا خودش کارهارو برام انجام بده برای بندش که بدون اون هیچه و میخاد که بهش لطف کنه و سرش منت بزاره

    خدایا شکر

    با این نشانه ها خدا داره بهم میگه که میخاد من ازدواج کنم و رشد بدم این جهان رو

    میخاد که اتفاقات خوب رو برام رقم بزنه

    فقط من باید با احساس خوبم به جریان هدایتش اجازه بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مجید بختیارپور عمران گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    به نام خداوندی که هرچه دارم از اوست

    سلام و درود بر استاد عزیزم و مریم شایسته ترین

    و سلام بر خانواده بزرگ عباسمنش

    ردپای من از

    گام ششم از روز ششم

    خداروشکرررر که این چندروز دارم از همه طرف به ذهنم حمله ور میشم با این دوره بی نظیر دارم یاد میگیرم که توجه ام رو برروی کنترل دهن بزارم مریم عزیز پروژه الهامی بسیار عالیئ رو برامون تدارک دیدی واقعا الان بعد 6روز تمرکزمون اینجوریه یکماه بشه چی میشه و همین دوره رو دوباره در یکماه بعد تکرار کنم چی میشه

    خداروشکررررر که میخوام کمکم کنی کنترل ذهن و خوب یاد بگیرم و توش حرفه ای بشم مثل استادم مثل مریم عزیز که زندگیشون پراز آرامش و زیبایی و امنیت و آسایش است منم میخوام خداجونم منم میخوام وقتی در تضاد قرار گرفتم ذهنم یاداوریم کنه همین الان موقعشه که ذهنتو کنترل کنی تا مستحق پاداش زیبا شوی خداجونم شکرت میکنم و میخوام کمکم کتی تا این بره تو خورد ضمیرناخودآگاهم چون با این فایل ها ما آگاه میشیم که چه کارهایی رو باید انجام بدیم تا رشد وپیشرفت راحت ایجاد بشه حالا چه وقتی میشه مثل آبخوردن پاداش ونعمت از نوع بهترینش وارد زندگیم بشه چه وقت میتونم در مدار جذب این دعا قرار بگیرم دعای قنوت نماز، که میگه ربنا آتنا فی الدنیا والحسنه وفی الاخره والحسنه وغنا عذاب النّار

    وقتی که همه این آگاهی با تکرار وتکرار وتکرار در ذهنم جا بگیره و هرروز خودآگاه خودمو در معرض این آگاهیی های نااااااب قرار دهم تا این آگاهی ها بره تو خوردم بره در تک تک سلولهای تنم نهادینه بشه بره توضمیرناخودآگاهم وقتی که در درونم نهادینه شد دیگه خودکار باورهای بنیادین عالی بارگزاری میشه در درونم و تغییرات بزرگ از راه میرسند خدایااااا شکرت که کمکم میکنی تا هرروز در دل تضاد به خودم یاداوری کنم این اومده تا ترا قوی کنه بزرگ کنه پس غرنزن به درو دیوار نخور با رفتارت به زمین وزمان بدوبیراه نگو که جهان کوه هست و فعل ما ندا ….

    امروز خیلی خداروشکر وقت پیش اومد که این فایل و زیاد گوش بدم دخترمو بردم کلاس و بهش گفتم برگشت زنگ بزن میام دنبالت چون هوا بارونی بود بعد رفتم نون گرفتم بارون شدید بود وبند اومد ویخورده معطل شدم اومدم سر کلاس دخترم بهش پیام دادم من داخل کوجه پارک کردم کلاست تموم شد بیا منم نشستم تو ماشین این یکساعتی کلی این فایل و گوش دادم و نوشتم به دلم افتاد که دیر شده نکنه گوشیش سایلنت باشه نبینه بعد خودش چون بارون بند اومد پیاده بره خونه بعد همینم شد چندبار زنگ زدم جواب نداد و پیام دادم باز گفتم نه هنوز کلاس تموم نشد حتما یخورده فوق العاده دارند اصلا امکان نداشت دخترم بیرون اومد گوشیشو نگاه نکنه و شارژم نداشته باشه اد امروز همه این اتفاق باهم افتاد تا من امتحان بشم که ببینم چند چندم با خودم یهویی دیدم با نیمساعت تاخیر برادرزادم که باهم کلاس میرفتن یخورده کلاس اون زودتر تموم میشد ولی قرار گذاشتن بمونه باهم برن که پیاده راه افتادن رفتن تو راه دخترم گوشیشو میبینه دید من پیام گداشتم زنگ زدم چون شارز نداشت با گوشی دخترعموش زنگ زد که بابا من نزدیک خونه هستم و گفت چی شد که بهم خبر نداد من اعصبانی شدم و کوشی و قطع کردم و راه افتادم بسمت خونه یهویی یه چیزی در درونم بهم گفت جی شد اینهمه این فایل و امروز گوش دادی وتمام این 6روز داری از کنترل ذهن و تضادها گوش میدی مینویسی زورت همینقد بود طاقت این و نداشتی گرفتی گوشی و رو دخترت عزیز دلت قطع کردی و ترس به دلش انداختی که اومد خونه چیجوری باهات همرو بشه و ذهن منطقی یسمت دیگه منو میکشوند که اون الهامه موفق تر بود و سریع بخودم اومدم و زنگ زدم به دخترم و اروم بشه گفتم الان کجایین باشه اشکالی نداره کلی ازم عذر خواهی کرد وبوس فرستاد یهویی اروم شدم کیف کردم و حالم یواش یواش روبه بهبودی رفت رفتم خونه من زودتر رسیدم قبلا میومدم خونه اتفاق شبیه اینو پیش همسرم با اعصبانیت تعریف میکردم و تنش ایجاد میشد ولی امشب خیلی آروم گفتم اینجوری شد هیچ اشکالی هم نداره و دخترم اومد اصلا باهاش رفتار بدی نکردم هیچی هم نگفتم همه جی آروم و عالی بود الانم که دارم اینو تعریف میکنم حالم خیلییییییییی خوبه و خوشحالم که تونستم امروزعالی بر ذهنم غلبه کنم و صدای الهام خدارو که الان فهمیدم بله الهام همینه که ازین به بعد اگه بخوام هنوز بهترتر بشه حالم باید به حرف قلبم گوش بدم نه به حرف ذهن منطقی بیخودم الهی شکررررررت بابت امروزم بابت الانم الهی شکرررررر

    اینم از ردپای امروزم و داستان الهامی که خیلی باسرعت بهش وصل شدم

    فهمیدم قضاوت ممنوع غر زدم ممنوع غیبت ممنوع چون اینا قلب منو مسموم میکنند و این سم به روحم سرایت میکنه و بیمار میشم که این بیماری ذهنمو فلج می‌کنه که با ذهن فلج نمیشه ثروتمند شد و الهام الهی را دریافت کرد الهی شکرررررررت این روزها دارم چیزای خوبی رو یاد میگیرم و به ذهنم یاداوری میکنم با تکرار روزانه گوش دادن فایلهای توحیدی استادم

    الهی شکرت که تو داری اینارو بهم میفهمونی ازت ممنونم.

    الهی کمکم کن تا از مدار ترس بیرون بیام که این ترس ها نگرانی ها توهم ذهنم باعث فلج شدن من میشه نمیتونم تکون بخورم خدایا کمکم کن تا بتونم بر تمام ترسهایم غلبه کنم کمکم کن تا بتوانم نگاهم و ببرم به سمت چیزای خوب مثبت عالی تا بتوانم در مدار رشد قزار بگیرم که این ترس و نگرانی منو به گذشته وآیتده میبره چون اونجا این جور سمّ ها تولید میشه و من برای اینکه تمام این سمّ ها رو از ضمیر درونم از بین ببرم باید همیشه در حال باشم و برای اینکه همیشه در حال باشم اینجا و گشت وگذار در اینجا بهترین گزینه هست و گشت زنی با تدبیر در کتاب خدا الهی کمکم کن تا هرروز بتوانم به این دوکار وارد شوم تا بتوانم برای گسترش جهانت آماده شوم قوی و قدرتمندشوم.

    آمین

    مجیدم مجید خدا عشق خدا بنده نازنین خدا

    امضا ….ردپای روز ششم از گام ششم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3507 روز

    بنام خداوند قادر متعال

    استاد میگن تغییر شرایط رو از تغییر عادتهای روزانه شروع کن و من میخوام چندتا تغییر مهم در عادات روانه خودم بدم که اینجا مینوسم تا یادم باشه:

    1- مهمترینش اینه که روزانه در سایت حتما یه کامنت بزارم که این مستلزم اینه که رورانه حتما یه فایل گوش بدم

    2- بجای موزیک غروب گوش میکنم حتما از پادکست یا فایل های استاد گوش کنم

    3- من روزانه عادت دارم بعد از راه افتادن از خونه دعا میخونم تو ماشین و از این به بعد 5 دقیقه باید حتما در هر شرایطی 5 دقیقه مدیتیشن کنم

    4- در وقت خواب در یک کانال در تلگرام درست کنم و روزانه نعمتهای خودم رو بشمارم و در اونجا بنویسم و یا اگر نشد در تلگرام در نوت گوشی اینکارو کنم

    5- دایم بر حال و لحظه فعلی تمرکز کنم و به اینده فکر نکنم

    6- من متعهد میشم در هر لحظه فقط روی خودم کار کنم و گوشم رو روی هر چیزی ببندم زبونم رو روی غیبتا ببندم

    7- در هر چیزی اینو بکار بگیرم: یقینا کله خیرا

    8- در هر شرایطی به صورتی به موضوع نگاه کنم که به احساس بهتری برسم

    9- جهان در هر لحظه به فرکانس های ارسالی ما پاسخ خمیدهد پس به ارسال فرکانس های خودت دقت کن

    10- تضادها فرصت بروز خواسته های ما هستند پس در تضادها سعی کن خواسته واقعی خودت را بشناسی و به دینال ان باشی

    11- در هر لحظه ذهنت را کنترل کن اگاهانه و ایده های الهامی را کامل اجرا کن

    12- یادت باشه وظیفه ذهن ایجاد ترس است ولی ما زمانی میتوانیم موفق شویم که ایمان واقعی داسته باشیم و با ایمان با ترس هایمان مقابله کنیم و یادمان باشد هر جایی که با ایمان واقعی به مسایل نگاه کنیم و با انها روبرو شویم ترس از بین میرود. اگر واقعا ایمان داشته باشیم ترس و نگرانی جایی نخواهد داشت و تو نمیتوانی همزمان هم ترس و نگران داشته باشی و هم ایمان جایی که ایمان واقعی باشد ایمان و اطمینان قلبی وجود خواهد داشت.

    اتصال به جریا خداوند و به نیروی خیر ایمانی از جنس اطمینان به همراه خواهد داشت که دیگر ترس در ان معنی ندارد و پیروی بی چون و چرا از الهامات درونی تو را همواره در مکان مناسب در زمان مناسب و در موقعیت مناسب قرار خواهد داد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2292 روز

    بنام خدای هدایتگر.

    سلام به استادان گرانقدر .

    سلام به هم فرکانسیهای عزیز.

    گام ششم.

    استاد عزیز قشنگ یادم هست اون زمان که این لایو گذاشتید دقیقا تمام توجه من روی کنترل ورودی‌های ذهنم بود روی خودم کار می کردم واون تعطیلات واقعا یه موهبت بود برای من که 100 درصد روی فایلها کار کنم توجه کنم به زیبایی ها یه خواسته ای از خدا داشتم که خداوند چقدر قشنگ پاسخ داد من به اون خواسته رسیدم در کمال سلامتی وزیبایی همون طور که می خواستم بی نقص عالی خدایا شکرت.

    کارهای که باید انجام میدادم تا به یه خواسته دیگه برسم همون شرایط تعطیلی چنان کارها عالی به موقع راحت انجام شد هدایت شدم به‌ قانونهای که‌ اون موقع گذاشتن راحترگرفتن شرایط وانجام شدن که هرکسی بعد می شنید می گفتن مگه اشنا داشتی پارتی داشتی گفتم پارتی من‌ خدا بود همون خدایی که می دونست من بجای توجه به بیماری اخبار وحرف مردم توجهم به فایل‌های استاد وکانون توجهم به سمت سلامتی زیبایی بود خیلی خیلی برام اتفاقهای زیبای رخ داد از راحترین مسیر خدایا واقعا سپاسگزارم که‌ پاسخ میدی تو هرشرایطی هدایت می کنی از راحترین آسونترین مسیر وقتی که به تو وصل بشیم تو همیشه هستی.

    تکرار همین الان باعث شد باز ایمانم قوی تر وذهنم بره به‌ سمت زیبایی که خداوند چقدر زیبا حواسش به همه چی هست انجام میده غیر ممکن رو ممکن می کنه الله اکبر.

    درپناه الله مهربان باشید🫡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2061 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    هر کسی که نعمت زندگی بهش داده شده، این فرصت رو داره تا با رشد دادن خودش و کسب آگاهی بیشتر، زندگی خودش رو بهتر کنه و به خوشبختی نزدیک‌تر بشه. همه ماها در طول زندگی، روزهای خیلی گران‌بهایی رو داریم تا در جهت کسب آگاهی تلاش کنیم و کیفیت زندگی بهتر رو برای خودمون بدست بیاریم. اما خیلی ها با وجود اینکه میدونند داستان چیه، از وقت با ارزش خودشون به بدترین شکل ممکن استفاده میکنند. خیلی ها از این فرصتی که خداوند داده فقط برای چرخیدن تو شبکه‌های اجتماعی، یا دیدن فیلم و سریال استفاده میکنند. اگر شما زمان اضافی تو زندگیت داری، خیلی بهتر میشه از این زمان‌ها استفاده کرد. و هر چقدددر که شما طالب باشی، خداوند رو هم بخشنده تر خواهی یافت. اگر شما از کوچکترین زمانت برای دریافت آگاهی‌های بیشتر استفاده میکنی، این رو بدون جهان هم کمکت میکنه تا زمان بیشتری داشته باشی تا بیشتر رشد کنی. این ثاااابت شده، اما وقتی دنبال چرت و پرت هستی یا وقتی تو جامعه یه اتفاقی میافته و شما منتظر میمونی تا چی میشه و حرکت نمیکنی، این یعنی مثل بقیه جامعه هستی و فکر میکنی. بقیه جامعه، وقتش رو به بطالت میگذرونه، بدنه جامعه منتظرن تا واکنش نشون بدن، یعنی هیچکس هیچکاری نمیکنه تا یکی بهشون بگه چکار کن. اما اگه شما باور داری و میگی من خالق زندگی خودم هستم، جهان هم از تو حمایت میکنه، ولی باید بهش ثابت کنی، بهش نشون بدی چقدر مرد عملی. وقتی شما کنترل زندگی‌تو دست میگیری، باید تعهد بدی تا از هر فرصتی استفاده کنی تا زندگیت رو بصورت بنیادین تغییر بدی، اونوقت جهان هم به این تعهد احترام میزاره و شرایط رو برات فراهم میکنه تا با تمرکز بالا و آرامش، کارت رو انجام بدی. تاکیید میکنیم که تعهد شما، اون شور و اشتیاق شما برای کسب آگاهی بیشتر، اون کنجکاوی شما راجع به قانون، اینا باعث میشن جهان یه سری کارای جادویی برات انجام بده که شما صبح تا شب کاری نکنی، رفاه داشته باشی، تامین باشی، تا بشینی و روی خودت و قوانین کار کنی. یعنی دقیقا جنس اتفاقات دور و برت رو میفهمی که داره تغییر میکنه و طعم معجزه دارند.

    اتفاقات چند سال اخیر یه فکت رو واقعا بهم ثابت کرده و این چیزی نیست جز اینکه جهان همواره آدم‌ها رو غربال میکنه، و تو این غربالگری آدم‌ها یا میرن جز افرادی که سود میبرن یا ضرر میکنن. یعنی همون مثالی که راجع به باران خدا میزنه که با این باران هر که را بخواد سود میرسونه و هرکی رو بخاد ضرر میرسونه.

    اتفاقات همیشه رخ میدن، این نگاه و دیدگاه ماست که به اتفاقات معنا میبخشه. اینکه یه سری‌ها فقط منتظرن ببینن چی میشه، اینا به هیچ‌جا نمیرسن، اینکه بگیم حالا ببینیم چی میشه! این جمله سم هست. این تفکر آدم‌های واکنشگراست نه آدم‌های خلاق‌. چون آدم‌های واکنشی هیچوقت به الهامات عمل نمیکنن، میگن بزار ببینیم جریان فلان چی میشه حالا..

    وقتی تو دل شرایط به ظاهر ناجالب شما به الهاماتت گوش میدی و عمل میکنی، حرکت میکنی، تو دل همون شرایط به ظاهر عجیب و غریب و ناجالب، درها برای شما باز میشه.

    تو دوران پندمیک چندسال اخیر، دیدیم آدم‌هایی که از ترس تو خونه بودن و دچار بیماری شدن و آدم‌هایی که زندگی عادی شون رو ادامه دادن و هیچ اتفاقی هم نیافتاد براشون. یعنی این نگاه شماست که بلا یا خوشبختی به سرت میاره. میگم طرف تو خونه، تو قرنطینه، دچار بیماری شده بود. پس این ثابت میکنه یه عوامل دیگس که داره کار میکنه. حالا چی کار میکنه؟؟؟

    ترس

    ترسه که داره کار میکنه و قدرت رو از آدم‌ها گرفته. درصد خیلی بالایی از آدم‌ها میدونن کار درست چیه ولی ترس‌هاشون بهشون اجازه این رو نمیده که کاری بکنن‌. ترس‌هاشون بهشون میگه مثل بقیه رفتار کن. مثل بقیه زندگی کن.

    پس طبق گفته استاد خودشناسی اولین قدم برای خوشبختیه، اینکه شما بدونی ترس‌هات چین‌، اعتراف کنی، قبول کنی که ترس داری و بعد بزاری خدا کمکت کنه.

    اصل و اساس خوشبختی تو همه فایل‌های استاد گفته شده و به همون اندازه که شما نشون میدی چقدر تشنه این آگاهی‌ها هستی، به همون اندازه هم هدایت میشی به سمت خوشبختی بیشتر. فایل‌ها رو چندبار گوش بدین یا ببینید، تفکر کنید، یادداشت برداری کنید، کامنت بخونید و بنویسید، تعهد بزارید، به دانسته‌ها و الهامات‌تون عمل کنید و مهمتر اینکه ایمان داشته باشید این قوانین و تسلط بر اونه که خوشبختی دنیا و آخرت رو نصیبتون میکنه.

    جهان، خداوند هرچی میخوای اسمش رو بزاری، یه سره، مدام و بصورت پیوسته در حال هدایت کیهانه و در مسیر خواسته‌هات هدایتت میکنه.فرقی هم نداره دین، نژاد، ملیت و سوادت چقدر باشه. اگر بهت الهام کرده، برو انجامش بده، همون مسیر رو ادامه بده، لازمه پافشاری کنی تا نتیجه بده، نه اینکه 2 روز کار کنی، 2 تا محصول یا فایل تولید کنی، بعد بگی چیزی رخ نداد… بابا اون ایده‌ای که به شما داده شده رو باید بپرورانی، باید رشدش بدی، تووووو باید این کارو بکنی، نه کسی دیگه… این ایده اگر توسط تو اجرا نشه، شاید کلا فراموش بشه. وظیفه الهی و معنوی شماست ایده‌هات رو اجرا کنی، مردش باش و اجرا کن.

    الهامات منطق نداره، یعنی نمیگه برو اینکارو بکن چون این اتفاق میافته، نه! بهت میگه فلان کار رو بکن، بعدا میبینی ععععع پسرررر چقدر خوب شدا.. خداست دیگه! دوست داره بگه و تو هم باس بگی چشم، چون جایگاه تو بندگی هست و اون ارباب. این الهامات، تغییرات بهمراه داره، هم تغییر شخصیتی و هم تغییرات تو بیزنس و زندگی. گاهی افراد گول میخورن که آقا من چرا باید با فلان آدم مثلا دیگه کار نکنم؟ یا چرا باید فلان چیزو بفروشم یا بخرم…میگم کسی که به الهاماتش عمل میکنه، فقط میگه چششششم. بعدا میبینه نه تنها با فروش فلان چیز فایده و سود کرده که ضرر هم نکرده. مثلا قیمتش چندین پله جابجا شده.

    صدای قلب، الهامات یا کلام خدا رو یه قلبی میشنوه که آماده کردی باشیش. یعنی یه روند تکاملی لازمه ولی الان با توجه به مدارتون، بهتون میگه چکار کن. فقط صحبت سر اینه شما باور داری صدا، صدای خداست؟ یا نه…

    در اوایل یه چیزایی بهت میگه، انجام نمیدی، ضرر میکنی ولی بهت درس میده دفعه بعدی بگی چشم. شایدم درس نگیری و باز باید ضرر کنی تا متوجه بشی. بهرحال بازم چیزی که باعث میشه صدای قلبت رو نشنوی، ترس هست… یعنی بهت الهام میکنه کار فعلی‌تو ول کن، ولی میترسی…. به حرف بقیه گوش میدی و میمونی. یعنی حرف بقیه روت تاثیر میزارن و تو ضرر میکنی، اونوقت اونجا میفهمی که دیگه به حرف دیگران گوش نمیدی وقتی خودت جواب رو داری و میدونی کار درست چیه. اونوقت فقط میگی: چششششم و دیگه ترسی نداری. چون کار رو دادی دست خدا و‌نشونه‌اش همون قلب آرومت هست، حتی اگه جهان میگه چکار داری میکنی؟؟؟

    قلب ما جایگاه خداوند بوده، از همون روز اول، ولی بخاطر شنیده‌ها و گفتگو‌هامون، این دیگه خیلی دوره برامون که خدا با من صحبت کنه! اولین قدم برای دریافت الهامات اینه که بپذیری لایق این همصحبتی با خداوند هستی. لایق این رفاقت و شراکت با نیروی برتر کیهان هستی و این خدائه فارق از گذشته، عاشقته، دوست داره و آغوشش همیشه برات بازه. اصلا منتظرته تا صورت ماهت رو بچرخونی طرفش. درسته یه سری کارهارو گذشته انجام دادی، ولی گذشت، تموم شد و رفت و الان تغییر کردی.

    برای ساخت باورهای قدرتمند کننده شما منطق میخوای، یعنی گفته‌ها، عبارت‌ها باید برای ذهن شما منطقی بشووود. خیلی‌ها از همین دوران پندمیک ترس داشتن و این ترس از مرگ رو میشه اینطوری با حرف زدن و مثال آوردن کمرنگ و محوش کرد که آقا این‌ همه آدم به اشکال مختلف میمیرن، چند سال پیش هم ایدز و … یه سری مسائل دیگه بودن که بازم انسان زنده مونده، این شرایط این روزا هم میگذره و بازم ما اگر عمری بود، زنده میمونیم. با این صحبت‌ها قدرت ترس گرفته میشه و دیگه به اون داستان پندمیک کمتر فکر میکنیم. در کل لازمه منطقی کردن یه باور برای اینه که صحبت کنی، الگو بیاری، مثال بزنی و توجیح کنی.

    اگر شجاع باشی و گوش به ترس‌هات ندی، خداوند به این شجاعتت پاسخ میده‌هاااااا… چون کسی که ترس نداره، هر ایده الهامی رو میره که به سرانجام برسونه، داستان نوح، جف و ایلان افسانه نیست که… اینا گوش دادن به قلبشون و الان تو جایی قرار گرفتن که تضادها باعث رشدشون شد نه توقف‌شون. و بععععععله خدا به خارجی‌ها هم الهام میکنه، خوبم الهام میکنه. ماها همه‌مون آدم هستیم و نزد خداوند همه برابریم و همه یه ابزاری داریم تا از این خداوند استفاده کنیم. حالا ببینیم چقدر میتونیم از این خرد برتر کیهان استفاده کنیم.

    در پناه الله مهربان، سعادتمند و ثروتمند در تمام جنبه‌های زندگی‌تون باشید، چون ثروت خودشه‌.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    الهام لطیف گفته:
    مدت عضویت: 1574 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام به همه ی دوستان عزیز

    خانه تکانی ذهن، گام ششم

    +از کوچکترین شرایط برای کار کردن روی خودمون استفاده کنیم.

    از حدود سه چهار سال قبل که شروع کردم به بیشتر کار کردن روی خودم، با اینکه اصلا درک الانم رو نداشتم، حالا میفهمم چطور همنشین های قبل از دورم حذف شدن و من تنهاتر شدم.اما این تنهایی بیشتر بهم مزه میداد.دلیلش رو اون موقع نمیدونستم.اما الان خیلی بهتر از قبل متوجه حقایق میشم.

    از فامیل و دوست و آشنا دور شدم، تا بیشتر روی وجود خودم مانور بدم.

    وقتی خداوند تعهدمون رو میبینم هدایت مون می‌کنه به سمت اهداف.

    من از صبح که بچه ها مدرسه میرفتن تا ظهر که منزل خلوت بود فضای خوبی داشتم برای کار کردن روی باورهام.

    اوایل فقط فایل ها رو میدیدم،و فقط صرف دیدن و زمانم رو پر کردن.بعد از مدتی به زیبایی های هر فایل واکنش نشان دادم و ذوق و تحسین کردم.به مرور همون فایل رو با ایربادز گوش میدادم و بعد شروع کردم به خواندن کامنت ها .چقدر خواندن کامنت ها بهم کمک می‌کنه.

    مخصوصا بچه های که مثال زندگی شون رو میارن، قشنگ متوجه موضوع میشم و مسئله برام باز میشه.

    مثال زندگی افراد خیلی می‌تونه کمک کننده باشه.

    الان در این مرحله یاد گرفتم فایلی که میبینم کامنت بزارم.که چقدر موقع نوشتن، پی به وجود خیلی از مسائل و راه حلها میبرم.

    من برای خودم وقتی خلاصه نویسی فایل رو تمام میکنم از بین کامنتهایی که میخوانم، جملاتی که بیشترین تاثیر را بر روی من دارند، در آخر نت برداری مینویسم، موقع مرور واقعا کمک کننده است.

    استاد در مورد ترس و نگرانی صحبت کردن،من خودم از تاریکی و ارتفاع ترس داشتم اما الان خیلی بهتر شدم، چون همه جا خداوند رو همراه و پشتیبانی حس میکنم.

    +ترس می‌تونه عامل عقب افتادن انسان باشه.نزاریم ترس بر ما حکومت کنه، ترس بی منطق و بیهوده مثل ترس از تاریکی یا ویروس.

    + باید از قبل مهیا بود برای اتفاقات.چطوری؟با عمل به الهامات.منطق مون شاید نزاره، اما باید جلوش رو بگیریم.

    مثال حضرت نوح،ایلان ماسک،جف بروس

    +انسان های نگران و ترسو نمیتونن تغییر کنند چون ایمان ندارن.

    در مورد عمل به الهامات هر کدوم مون اگر بشینیم فکر کنیم و بنویسیم بیش از مثنوی هفتاد من میتونیم داشته باشیم.

    از الهاماتی که گفته شد و عمل کردیم و نتیجه کار ما رو متحیر کرد، و از الهاماتی که به واسطه ی ترس،نگرانی،تنبلی، بی ایمانی و…عمل نشد و عواقبش گریبان گیرمون شد.

    آقا برای خود من ، من تا حدود دو ماه پیش زیاد فرق بین الهام و نجوا رو درک نمی‌کردم.نمیفهمیدم این که در وجودم داره پیشنهاد میده،کدوم طرقبه.

    درسته از استاد بارها و بارها شنیده بودم که:

    اگر دیدی حالت با اون الهام خوبه،ارامش داری،نگران نیستی،قلبت مطمئنه، پس اون از طرف خداست.

    اما بارها میشد که ندا می آمد ،نه مضطرب بودم،نه نگران و آرامش هم داشتم، اما اون آفر برای موقعیت اون موقع من جالب نبود یا با باورهای استاد همخوانی نداشت.و منو گیج میکرد.

    مثلا درخواست داده بودم به خداوند چطور میتونم فروشم رو بالا ببرم.یه ندایی آمد که سکه پارسیان سبک بگیر و رندوم داخل بسته ها بزار و اعلام کن که داخل بعضی بسته ها سکه وجود داره.اینطوری خرید مردم بالا می‌ره.

    اما بعد آمدم گفتم ،خوب من چقدر سکه بخرم و مثلا تو هر 500 بسته هم بخوام بزارم کار هزینه بریه.

    و اینکه مردم به خاطر محصول خودم خرید ندارن،

    تو بعضی مسائل گیج بودم و فرق الهام و نجوا رو متوجه نمی‌شدم.اما الان احساس میکنم صدای قلبم پررنگ تر شده.قشنگ از زمانی که فایل های خانه تکانی ذهن رو دارم کار میکنم، چون هر روز متعهد شدم به فایل رو چندین بار دیدن، درصد بسیار زیادی از کامنت ها رو خوندن، کامنت گذاشتن، خلاصه نویسی کردن، و در طول روز در مورد اون فایل فکر کردن،مرور ذهنی و تکرارشون

    تغییراتم خیلی بهبود پیدا کرده.خدایا سپاسگزارم

    استاد خیلی تاکید میکنم که دنبال علاقه هاتون برید.منهم از دو سال پیش استارت یادگیری زبان رو زدم.و پیشرفت خوبی دارم.یا الان بعد گذشت 20 و خورده ای سال از گرفتن دیپلم تحصیلات دانشگاهی رو شروع کردم.همه میگن برای چی تو این سن؟

    اما همیشه یه جواب دارم، (به یادگیری و درس خواندن علاقه دارم)

    نمیدونم به چه دردم میخوره و پلن بعدی چیه

    فقط علاقه چندین سال پیشم رو رفتم دنبالش.تو مسیر علاقه ام به درس خواندن و همگام با شغلم که تولید میوه و سبزیجات خشک هست، رشته تحصیلیم صنایع غذاییِ. کیف میکنم به خدا.انقدر که دانشجوهای دیگه این شوق منو غیرعادی قلمداد میکنن.

    من قدم برداشتم،شروع کردم، سپاسگزار خداوند هستم.با شور و عشق و قدم به قدم پیش میرم.پلن بعدی با خودش.

    دوست دارم چند سطری از کامنت زیبای آقای عطارروشن رو براتون بنویسم وقتی که امروز از شدت خوشحالی و خال خوب از خدا پرسیدم:چطور میتونم به معنای واقعی سپاسگزارم باشم؟

    و جوابم رو در کامنت ایشون دیدم و از شوق اشک ریختم و…

    گاهی سپاسگزاری واقعی در ادامه دادن مسیره

    در آرامش بیشتر داشتن

    ودر به یاد آوردن حرکتی که خدا انجام داد که من به راحتی اون نتایج رو دارم زندگی میکنم.

    نجواهای شیطان میاد که من باور خالص تری پیدا کنم و باهاش به آرامش برسم.

    وقتی قدمی بهم الهام میشه نباید با حسرت از گذشته و عجله،لذت برداشتن این قدم رو از خودم بگیرم .

    وقتی کاری رو شروع میکنم و افکارم رو در مسیر کارم تغییر میدم،پیشرفت حتمی و چند برابر حداقلی است که جهان برای هر فردی در نظر گرفته

    به خدای وهاب میسپارم تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1463 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام

    جلسه ی ششم خانه تکانی ذهن …

    درودها بر استاد عزیزم و این لایو عالی که من اون روزها در این سایت عضو نبودم و هر بار این فایل رو گوش میکنم فقط شمارو تحسین میکنم از این نوع نگاه عالی و توحیدی ک اون زمان داشتید ومن هم شکر خدا درسته که در این سایت نبودم ولی شکر خدا اندکی ایمان درونم بود ولی اون روزها من مهارت مشاور املاکی آنلاین رو مجبور بودم انجام بدم و همین شیوه ای شد که الان باقدرت انجامش میدم و اون روزها اون کمک رو به من کرد که الان دارم لذت میبرم .

    چقدر این که ادم در مداری دیگر باشه اتفاقاتی از جنس دیگر رو تجربه میکنه رو میشه کاملا واضح در این رخداد ها و این فایل دید و یک نمود عینی بسیار واضح از این که قانون به چه شکل در سطح جهانی عمل میکنه رو میشود دید .

    خداروشکر میکنم از این روز و این فایلهای عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    الهه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 306 روز

    خدایا سپاس وهزاران بار سپاس دوران کورنا برای من بهترین روزهای زندگیم هست مخصوصا اون روزهایی که خودم بیمار شدم وقرنطینه خانگی شدم چه قدر عالی بود.چند وقت قبلااز این بیماری من از استاد عزیزم یه فایل گوش کردم توی اون فایل استاد چند تا کتاب معرفی کرد وسفارش به خواندن کرد من کتابها راتهیه کردم ولی به خاطر اینکه درگیر ساخت خانه و بنا ونجارو حسابررسی و مهندس نقشه وخلاصه کلی درگیری برای خودم درست کرده بودم واز طرف دیگه به دنیا امدن دختر کوچولوم و مسائل نوزاد تازه متولد واز سمت دیگه پسرم که تازه کلاس اول بود وآموزش های خاص خودش را داشت و وظایف روتین خانه داری همسر داری رسیدگی به پدر ومادرم وهمه وهمه فرصت مطالعه را از من گرفته بود البته من زرنگتر بودم وصوتی کتابها را داشتم موقع رانندگی ویا معطلی نوبت مهندسی وهر فرصت کوچیک گوش می دادم اما واقعا عاشق مطالعه وکتاب خوندن، نکته برداری ویادداشت بودم ودرخواست دادم وخدا جواب داد یک دفعه همه مسئولیت هام استوپ شد مادرم از ترس اینکه بچه ها مریض نشوند اون ها را برد خانه خودشون شوهرم رسیدگی به مسائل ساخت ساز خونه را به عهده گرفت مادر شوهرم برام آشپزی می کرد ومن باانتهای شادی کتاب می خواندم آه خدایا هنوزم اون حس شیرین را می چشم ممنونم از بعد اون دوره من ومسیر زندگیم عوض شد وهر وقت من از اون دوران به خوبی یاد می کنم بقیه سرزنشم می کنند که این چه حرفیه ولی فقط خدا می داندو من که اون دوران پایه زندگی عالی الان من هست خدایا فقط تو وتو بودی که اینقدر عالی همه چیز را برایم مهیا کرده ای ومهیا می کنی شکرت وشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 926 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    به نام خداوند سمیع و بصیرم

    خدایا دارم برای رشد و پیشرفت و آرامش درونم قدم برمیدارم تو هم هدایتم کن راحت تر و آسونتر انجام بدم و هر روز فاصله فرکانسی با خواسته هامو کم کنم

    سلام بر استاد مهربان و بخشنده ام

    سلام بر استاد خانم شایسته زیبا

    وافعا تشکر ویژه دارم بابت پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام چه کارها و چه تصمیمات و چه پیشرفت‌ها کردیم مریم جاننننن دوستتت داریم کاری با ما کردی که در ذهنمون غوغا شده متشکرم

    تغییر شرایط رو از تغییر عادت روزانه شروع کن مثلا هر روز وقتی میرم مغازه پیاده میرم و سعی میکنم از یه مسیر برم و الان یه مدته مسیرمو هر چند روز عوض میکنم

    یا ظهرهمه خوابن من نمی‌خوابم و میام فایل دوره کشف قوانین زندگی رو گوش می‌کنم و مینویسم و تمرین حل میکنم خیلی حسه خوبی داره

    کلا منتظر اینم که غذا خورده بشه و یه نظافت کوچولو و برم سر وقته فایلها خدایا شکرت برای آگاهی هر روزم که روزیم میکنی

    استاد عباس منش در فایل کشف قوانین فکر کنم جلسه 6 یا 7 میگن تضادها میان تا ما پیشرفت کنیم

    باز هم بستگی به نوع دیدگاه ما داره

    اگر ما به اون تضاد به عنوان بدبختی و ناامیدی و بیچارگی نگاه کنبم جز سقوط و اتفاقات بد چیزی نیست

    اما اگر همون تضاد رو از دیدگاه امید و خوشبختی و پیشرفت نگاه کنی صعود میکنی و درهایی از نعمت و ثروت به روت باز میشه

    همه چیز به طرز نگاه و فکر ما بستگی داره

    وقتی ما فرکانسمون تغییر کنه

    احساسمون در روز بیشتر در حالت خوب باشه

    کنترل ذهن داشته باشیم

    بیشتر شکر گزاری و تحسین داشته باشیم به هر چیزی که در اطرافمون می‌بینیم و اینقدر تکرار بشه تا عادت شخصیتی بشه برامون

    بعد می‌بینیم تمام شرایط تغییر کرده

    خدایاشکرت که تونستم بنویسم تو گفتی و من نوشتم خدایا شکرت که نوشتنم هم تغییر کرده

    استاد ممنونتم سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    حمزه دهنو گفته:
    مدت عضویت: 1985 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و داداش مایکل گل

    من واقعا از شما سپاسگزارم از وقتی که برای ما میزارید از انرژی که با ما تقسیم میکنید واقعا نمیدونم چجوری تشکر کنم ازتون

    بخدا وقتی فایل های تمرکز روی نکات مثبت رو میبینم با تمام وجود همون جایی رو حس میکنم که شما هستید حتی سر سفره غذا که میشینم هندزفری رو تو گوشم میزارم و فایلهای شمارو میبینم بعضیا فک میکنن من دیوونه شدم اما بقول خانم شایسته اونا سخت در اشتباهند!چون من دارم به سمت آگاهی میرم که اکثریت نمیدونن،نمیدونم چرا یه ذره احساس میکنم غریبه ام تو دنیا!

    ممنونم از وجودتون….هرکجا هستید شاد و سلامت باشید

    فی امان الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: