live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 47

1103 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فریبا گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام رب العالمین.

    خدای عزیزم تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میطلبم ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت فرما.

    گام ششم

    سلام خدمت استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم.

    موضوع: عمل کردن به الهامات قلبی.

    تجربه من از عمل کردن به الهامات قلبی این که چند وقت پیش (البته تو یه کامنت دیگه هم اینو نوشتم) یک مسئله جسمی برام پیش اومده بود که این مسئله گاهی ذهنم رو درگیر می کرد ولی چون من همیشه از خداوند سلامتی خواسته بودم بیشتر وقتا حالم خوب بود چون همیشه میگفتم امکان نداره که من از خداوند نون بخوام و خداوند بهم سنگ بده، در مورد این مسئله هم اصلا با هیچکس حرفی نمیزدم و به خدا میگفتم خودت میدونی که من اهل دکتر و دارو نیستم خودت حلش کن تا اینکه یه روز که تو اتاقم داشتم راه میرفتم و با خدا حرف میزدم یه دفه نا خودآگاه این آیه اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ

    بر زبانم جاری شد و من داشتم این آیه رو تکرار میکردم

    تنها برداشتی هم که از این آیه داشتم همین بود که بخوان به نام پروردگارت که خلق کرد و برداشت دیگه ای ازش نداشتم تا اینکه دقیقا یادم نیست که همون شب بود یا فرداشبش بود که یه حسی بهم گفت صبح قبل از روشن شدن هوا برو تو پارک پیاده روی کن اولش خیلی خوشحال شدم ولی موقع اذان صبح که بیدار شدم و بیرون رو نگاه کردم و تاریک بود ترس همه وجودم رو گرفت برگشتم گفتم یه ذره دیگه میخوابم و بعدش میرم البته تو ذهنم این بود که خوابم ببره و صبح بگم خوابم برد وگرنه میرفتم ولی خوابم که نبرد هیچی اون حسه مرتب داشت میگفت پاشو برو منم بلند شدم با ترس و لرز لباس پوشیدم و رفتم بیرون ولی از ترسم نمیتونستم از در جدا بشم ترس از تاریکی به یه طرف و ترس از اینکه آدمای ناجور توی پارک باشند هم به یک طرف به هر حال در حالی که قلبم توی حلقم بود خودم رو رسوندم توی پارک و تا روشن شدن هوا اونجا راه رفتم و بعد هم اومدم خونه اون موقع قدم هشتم رو تازه خریداری کرده بودم و فقط جلسه اولش رو گوش داده بودم و همون روز که از پیاده روی برگشتم جلسه دوم رو گوش کردم و دیدم استاد عزیزم دقیقا داره در مورد همین آیه

    اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ صحبت میکنن و گفتن یعنی کاری که بهت گفته میشه رو انجام بده و چقدر خوشحال شدم و خداروشکر کردم که کاری که بهم گفته شده بود رو انجام داده بودم و چون حسم گفته بود 7 روز برم شش روز بعد از اون هم رفتم، پنج روز اول خیلی میترسیدم ولی دو روز آخر دیگه خوب شده بودم روز هفتم هم چنان طلوع زیبایی رو دیدم که هیچ وقت به عمرم طلوع به این زیبایی ندیده بودم و بعد از ظهر همون روز هم علائم بهبودی شروع شد و چند روز بعد هم درمان شدم، این تجربه خیلی به من احساس خوبی داد واسه همین دوست داشتم دوباره اینجاهم اینو به اشتراک بزارم.

    واقعا ایمان و عمل دو واژه ای که اگر آنها را همیشه کنار هم قرار دهیم زندگیمون گلستون میشه.

    با تشکر فراوان از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان.

    خدایاشکرت که به این مسیر زیبا هدایتم کردی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2621 روز

    به نام خدای هدایتگر

    خانه تکانی ذهن/ گام ششم/عمل به الهامات قلبی

    سلام و احترام

    اینکه گفتید که چطور شد توی شرکتتون اون شرایط به وجود اومد و شما حقوق میگرفتید بدون اینکخ کار کنید ،، من هی قبلا متوجه نشدم چطوری و یه جورایی فکر میکردم شانسی براتون رخ داده !! ولی الان متوجه شدم که این اتفاق حاصل تعهد شما در عمل به اگاهی هایی بوده که کسب کردید و حاصل تمرکز جدی روی خودتون و مطالعه کردن و بزای زمانتون ارزش گذاشتن بوده !!

    و این برای هر کسی که بزای زمانش ارزش قائل باشه و روی خودش و توانایی هاش کار کنه حتما میوفته که زکانش رو به جای اینکه روی کار کردن بگذاره ،، روی توانایی هاش بگذاره !!

    یعنی مثلا حقوق میگرفتید و کار نمیکردید اونم 2 سال !!! و چطور شد که این اتفاق افتاد ؟؟ از زمانی که تصمیم جدی گرفتید برای اینکه بزای وقتتون و زمانتون ارزش بگذارید ،، حالا یا مطالعه کنید.. یا روی ذهنتون کار کنید و از حواشی دوری کنید..

    یعنی مثلا ممکنه ادم همش این دغدغه رو داشته باشه خدایاااا من به این دو قرون دوهزاره فکز کنم که صبح تا شب باید برم سر کار !!!

    یا به این فکز کنم که روی مهارت هام و توانایی هام کار کنم ؟؟ بدون پول که نمیشه !!! پس چیکار کنم ؟؟

    جواب اینه که شما اول روی خودت تا اونجایی که میتونی تمرکز کن و وقت بگذار و تعهد داشته باش و انرژیت رو بیهوده پای ادم های منفی و شبکه خای مجازی هدر نده و روی ذهنت و باورهاتم کار کن ،، حتما اتفاقی میوفته که به جای اینکه بزی سر یه کاری که دو قرون دو هزار بهت بدن یه جوری بشه که هزینه هات رو بگذرونی و بعد با خیال راحت روی علایقت و مهارت هات کار کنی !!!

    باید از خودم سوال کنم چقدر متعهد بودم در کنترل ذهنم ؟؟

    چقدر از وقتم درست استفاده کردم ؟؟

    چقدر امیداور بودم ؟؟

    چقدرر از حواشی دوری کردم ؟؟

    چقدر برای زمانم ارزش قائل بودم ؟؟

    چقدر عملگرا بودم ؟؟

    چقدر امیدوار بودم ؟؟

    وقتی به پاسخ این سوال ها فکر میکنم میبینم زمانی که در احساس بد و نا امیدی و حسرت و ای کاش و گذشته و کینه و عصبانیت وووو این چیزا بودم خیلی خیلی بیشتر از زمانی بوده که امیداور بودم و به اینده خوشبین بودم و حس خوب داشتم !!!

    الان شاید بهتر از قبل از حواشی و ادم های منفی دوری میکنم ..

    یعنی واقعا مرده شور این اینستاگرام رو ببرن ،، یعنی واقعا دیوونه خونس.. من از وقتی این لامصب رو پاک کردم اینقدر احساس بهتری دارمااا..

    از وقتی دارم سریال سفر به دور امریکا نگاه میکنم اینقدر اتفاقات خوب برام افتاده .. سفر به تهران داشتم کلی حال کردم .. چند روز دیگه هم قراره برم تبریز !!! کلی عشق و حال کردم از وقتی این سریال رو نگاه میکنم .. چند روزه متوقف سدم ولی باید دوباره ادامش بدم این سفر به دور امریکا رو ..

    تمرین کد نویسی خواسته ها خدااااییی من محشره .. اینقدرررر که اتفاقات عجیب غریب برام رخ میده !! هر چی دارم مینویسم میبینم داره اروم اروم رخ میده !!! پس بیام چیزای بزرگتر بنویسم !!!

    کنترل ورودی ها مهمه … الان یه حس بدی توی وجودمه و قشنگ میفهممش !! دلیلش اینه که توی باشگاه اهنگ مزخرف گذاشته بودن .. باید یه فکری به حال این موضوع کنم .. یا باید باشگام رو عوض کنم .. یا باید بزم با مسیول باشگاه صحبت کنم این چه وضعشه هر کی میاد توی این باشگاه دری وری پخش میکنه !!! بیبینید چقدر ورودی ها مهمن !!!

    اصلا این نیست که با خودمون بگیم حالا اشکال نداره بذار توی این لحظه ورودی نامناسب دریافت کنم چیزی نمیشه !! نه نه .. خیلی چیزا میشه.. چیزای بد میشه.. حس بد و یاس و ناامیدی میشه !!

    رفتم ارایشگاه موهام کوتاه کنم و طرف تی وی روشن کرد و داشت چرت و پرت نشون میداد ،، خیلی راحت درخواست کردم لطفا اینو خاموش کن !! (( درخواست محترمانه … قانون درخواست )) !!

    و بعد طرفم خاموش کرد .. و من راحت شدم .. حسم خوب شد..

    باید یاد بگیرم همیشه درخواست کنم ..

    ………………………

    دز رابطه با عمل به الهامات کلی مشکل دارم چون اصولا انگار باورم اینه که اصلا نمیتونه به من الهام بشه و الهامات مال ادمای خاصه !!! در این موضوع خیلی خیلی پرتم !! خیلی باید روی خود ارزشی و احساس لیاقتم کاررکنم…

    چون خود ارزشی خیلی مهمه .. بیسه و اصله ..

    خود ارزشی باعث میشه اولا بدونی الهامی وجود داره… دوما باعث میسه بدونی به تو هم میتونه الهام بسه.. سوما به اون الهام عمل کنی

    خود ارزشی باعث میشه بدونی که جهان شانسی کار نمیکنه و یک خدایی یا یک نیرویی داره این جهان رو مدیریت و هدایت میکنه !!!

    حالا ممکنه به خودت بگی خب من همه کارم و من نیروی خلق زندگیم دست خودمه و بعد مغرور بشی و بگی خب من همه کارم و خدا چه کارس پس؟؟

    خدا چه کارس؟؟ خدا این جهان رو خلق کرده و داره مدیریت و هدایتش میکنه !!! ولش نکرده که شانسی کار کنه که !! این جهان داره هر لحظه مدیریت میشه !!

    دقیقا مثل یه کارخونه ای که دازه با سیستم هوشمند مدیریت میسه !!!

    وظیفه ی من در قبال این جهان هوشمند چیه حالا ؟؟

    اینه که یاد بگیرم چطور باهاش کار کنم !!! و به همین دلیله که قدزت خلق زندگیم دست خودمه .. یعنی خداوند جهانی رو ساخته که تماما در اختیار منه … ولی این به این معنا نیست که من به خودم مغرور بشم و بگم حالا که همه کاره منم پس خدا هیچ کارس !!!

    خدا اون کسیه که جهانی رو با دقت بی نهایت ساخته و حالا که این جهان رو ساخته ولش نکرده و رهاش نکرده بلکه هر لحظه داره مدیریتش میکنه و هر لحظه دازه هدایتش میکنه !! و من به عنوان انسان دازم در جهانی که توسط یک نیروی بزتز خلق شده و در اختیار منه و این جهان همواره در حال هدایته ژندگی میکنم ..

    مثال :

    مثل همین خودروی تسلا .. خودرو ساخته شده ولی دیگه این خودرو ول نشده و رها نشده و بگیم خب ایلان ماسک اومد یه ماشین ساخت و همین شد و تموم !!! نه نه .. این ماشین به اینترنت متصله و همیشه داره ایرادتش برطرف میشه و باگ فیکس براش میاد !! و رها نشده !!!

    مثال بعدی:

    مثل بازی های جدید که همیسه داره براشون باگ فیکس میاد.. در بازی های قدیمی سازنده میومد یه بازی میساخت و بازیه همون بود و چند تا حرکت میشد باهاش انجام بدی و تمام …

    بازی دز اختیار من بود ولی همون بود ..

    ولی در بازی های جدید علاوه بر اینکه بازی ساخته میشه ،، رها نشده به حال خودش بلکه توسط شرکت سازنده داره باگ فیکس بهش داده میشه و مدیریت میشه و آپدیت میشه و ارتقا داده میشه..

    بازی در اختیار منه و در کنترل منه ولی داره اپدیت میشه !!

    مثال بعدی :

    جهان ساخته شده و افریده شده .. ولی این نبوده بگیم یک جهانی خلق شد و رها شد به حال خودش !! بلکه این جهان به صورت هوشمند داره خودش رو آپدیت میکنه و به روز میکنه .. به همین دلیل هر چی جلوتر میریم چیزای جدیدتر ایجاد میشن.. کار ها راحتتر میشن..

    درسته که جهان در اختیار منه ولی کریدیت ساختش و آپدیتش با خداوندیه که با این جهان حرکت میکنه و رهاش نکرده و تنهاش نذاشته !!

    یه موقع هست ادم این حرفا رو میشنوه که .. قدزت خلق زندگیمون دست خودمونه و تمام اتفاقات به واسطه ی خودمون دارن رخ میدن ووو و این باعث میشه به خودمون مغرور بشیم که اره حالا که ما همه کاره ایم پس خدا هیچ کارس !! پس جایگاه خدا کجاس ؟؟ همه چی خودمم دیگه !!

    خدا کجاس؟؟ خدا اون نیروییه که این جهان رو با این دقت خلق کرده و رهاش نکرده و همگام باهاش حرکت میکنه !!

    مثل اون بازی که شرکت سازنده یه بازی میسازه و همیشه بهش اپدیت میده و رهاش نکرده !!

    درسته که بازی میکنیم و ممکنه خیلی خوب بازی کنیم و بازی تماما در اختیار ماست.!! مثل بازی های open word . توی این مدل بازی ها کاراکتر بازی هر جایی میتونه بزه و ازاده ازاده !! …. درسته که بازی تماما در اختیار ماست ولی بازیه رو که ما نساختیم !!! کریدیتش به شرکت سازندس!!

    جهانم همینه.. جهان رو که ما خلق نکردیم!! یک جهانیه که دازه خودش رو گسترش میده و در اخیتار ماست .. پس کریدیتش به خالقشه.. به ربه..

    …………………………..

    دزرمورد عمل به الهامات همینه که من اول بدونم جهان شانسی کار نمیکنه و داره این جهان ساپورت میسه و مدیریت میشه و هدایت میشه و رها نشده!! رها نشده به حال خودش

    اون وقت وقتی بدونم که رها نشده به حال خودش.. هر سوالی که دارم از خالقش میپرسم و اونم هدایتم میکنه .. اما از چه طریق هدایتم میکنه ؟؟ از طزیق قلبم !!

    مثل اون بازی که ساخته شده و رها نشده و داره مدیریت میشه و اپدیت میشه و ساپورت میشه و پشتیبانی میشه و ما هر سوالی داشته باشیم با پشتیبانی ارتباط برقرار میکنیم و اونا هم پاسخ میدن .. چون رها نشده !!!

    مثل این سایت که در اختیار منه و من باهاش کار میکنم و بلدش میشم .. ولی حالا که این سایت در اختیار منه تا پیشرفت کنم .. این به این معنی نیست که رها شده باشه به حال خودش که !!! بلکه در پشت صحنه ی سایت کلی داره کار انجام میشه ومدیریت میسه و پشتیبانی میشه !!! و این به این معنی نیست یه سایتی درست شد و رها شد به حاا خودش و همین شد و تمام… نه نه .. دازه همواره آپدیت میشه و مدیریت میشه !!

    جهان هم در اختیار منه تا باهاش کار کنم و بلدش بشم و پیشرفت کنم و بهبود پیدا کنم و رها نشده و داره مدیریت میشه و هدایت میشه و من میتونم با این نیروی هدایتگر و این نیروی پشتیبان ارتباط برقرار کنم .. از چه طریق ؟؟ از طریق قلبم !!

    مثل این میمونه که من با پشتیبانی این سایت ارتباط برقرار میکنم و یک فضایی برای من مهیا شده تا با پشتیبانی سایت ارتباط داشته باشم ..

    یا مثل اون بازی که من میتونم با پشتیبانیش ارتباط داشته باشم..

    جهانم اینجوریه که میشه با هدایتگرش ارتباط برقرار کرد و اون هم پاسخ ما رو میده.. چون این جهان رها شده نیست..

    فقط باید خودت رو لایق بدونی و باهاش ارتباط برقرار کنی..

    مثل یه بازیه دیگه.. شرکت سازنده یه بازی میسازه و اپدیتش میکنه و ازین بازی های رها شده نیست و این امکان رو بزای مشتری گذاشتن که با پشتیبانی تماس برقرارکنن و ارتباط بگیزن..

    بزای من که یک انسانم و در این جهان زندگی میکنم و جهانیه که در اختیار منه .. مگر میشه امکانی نباشه تا با خالقم با خدای خودم ارتباط برقرار نکنم ؟؟

    اینا همه موضوع احساس خودارشمندیه که من خیلی توش ضعف دارم !!!

    موفق باشید

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    fardin success گفته:
    مدت عضویت: 303 روز

    به نام خدایی که یک قدم به سمتش برمی‌داری هزاران قدم به سمتت میاد

    سلام

    سلامی از جنس احساس عشق به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    و همراهان موفق سایت tasvirkhani.com

    رد پای من (گام ششم )

    به یقین که داستان زندگی ساختن رؤیاهاست

    خدایا سپاسگذارم

    سپاسگذارم که تو مسیر درست هستم و بهم کمک کن که ادامه بدم و غافل نشم از رسالتم

    میگن برای هرچیزی صدِ خودتو بذاری جواب میده ولی من میگم تو این مسیر اگه یکِ خودتو بذاری حداقل ده برابر جواب میگیری حالا وای به حال اینکه صد خودتو بذاری یقیناً تمام زندگی میشه بهشت….و به خدا همون‌جوری که استاد قشنگ توضیح دادن یک دقیقه هم به بطالت نگذرانیم و اصلا به ذهنمون اجازه ی کج رفتن ندهیم و با آموزش های این سایت بمبارانش کنیم زندگیمون پر میشه از معجزه هایی که خودمونم باورمون نمیشه و از این فرصت استفاده کنیم و گوش ندهیم به رکود و تحریم و دلار و فلان، اکثر افراد موفق در بدترین شرایط ها شروع کردن و موفق شدن

    من شخصا خودم امروز اینو درک کردم که باید برای ذهنم منطق بیارم و تأیید کنم و بهش بفهمونم

    قبلا هم می‌شنیدم ولی چون آماده نبودم اصلا بهش توجه نمی‌کردم

    تمام افرادی که نتیجه های متفاوت گرفتن با بقیه ی افراد فقط یک تفاوت دارن اونم اینه که اون افراد جور دیگه ای فکر کردن و آماده ی دریافت الهامات از طرف خدا بودند مثل: استاد عباس منش،جف بزوس،ایلان ماسک، انیشتین و …..

    خدایا کمکمون کن که به صورت مداوم در مسیر رشد و تعالی و دریافت الهامات قرار بگیریم. آمین

    باز هم از انتشار آگاهی هاتون بینهایت سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1347 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و درود خدمت همه عزیزان

    .داشتم بعد گوش دادن این فایل به این فکر میکنم که چقدر داره باور ها و نگرش های‌من عوض میشه.انگار‌همین دیروز بود که توی خیلی از مسایل چیزی که از بچگی‌دیده و شنیده بودم ولی الان چقدر بهتر شده

    و تمام اینها به لطف آموزش های استاد عزیزم هست.

    تا دیروز ی جوری باور کرده بودم که امامان و پیامبر از جانب خدا اومده بودن و لقب معصومین میدادن که اینا هیچ گناهی نکردن و نمیکنند و خداوند ی جوری پارتی بازی کرده و یا از اسمون اومدن و توانایی های عجیب و غریبی دارن.

    یا بحث وحی که خداوند فقط وفقط به پیامبر ها وحی میکرد.

    و ی جوری من فکر میکردن وحی و الهام این حرف ها مال زمان پیامبر ها بود ن الان‌انگار ی تایمی بوده و الان نیست.

    ولی با دنبال کردن آموزش های استاد و پیگیری از زندکی و عمل به الهامات

    و درکی که از قرآن داشتند چقدر الان متفاوت از قبل فکر میکنم

    شاید الان عملکردم ضعیف باش ولی خوب تکامل و کار کردن همیشگی رو خودم شرایط رو روز به روز بهتر میکنه.

    چقدر حالم خوبه.

    توی بحث سیسمتی بودن خداوند اصلا ی شکاف عظیمی داره توی ذهنم رخ میده که چقدر به خود شناسی و خدا شناسی میرسم.

    استاد عزیزم واقعا نمونه هستین

    چقدر خوشحالم که از آموزش های شما استفاده میکنم .

    الانم طبق تعهد خودم اومدم ردپای خودم رو گذاشتم

    چون اومدم شهرستان و از صبح بالای درخت میرفتم برای برداشت محصول گردو که واقعا به تمام معنا خسته ام ولی واقعا دوست دارم روی خودم کار کنم داره این خونه تکانی ذهن اشتیاقم رو بیشتر و بیشتر میکنه .داره هدف میشه برای خودم‌که بتونم روی باور هام کار کنم و از قدرت فرکانسی که خدا به همه انسان ها داده استفاده کنم به جای زور زدن

    دویدن های الکی

    ن منم میخوام اسون بشم به اسونی ها

    منم میخوام بذارم خداوند کار ها رو انجام یده برام

    منم‌میخوام عالی زندگی کنم و لذت ببرم و خوشبختی رو با تک‌تک سلول های بدنم لمس کنم و به قول معروف راضی باشم به رضای خدا.

    خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مرجان گفته:
    مدت عضویت: 1218 روز

    به نام خدای مهربان

    بسم الله الرحمن الرحیم والحمدالله رب العالمین

    عمل به الهامات

    سلام ودرود من را ازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

    خانم مریم شایسته عزیز بی نهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر به روز رسانی این لایوهای ارزشمند .تحسینتون میکنم که اینقدر هم برای خودتون ارزش قایل هستید هم برای بچه های سایت. عشقتون انقدر پاک هست که با لبریزش کل بچه ها ی سایت بهره مند میشوند

    سرفصل ها.

    تعهد داشتن در هرکاری. درهرکاری اگه متعهد باشی وازاصل بهبود گرایی استفاده کنی درها باز میشه.

    استاد مثل قرنطینه ودوره کرونا را میزنند.

    من مثال این روزهای خودم رامیزنم که به شدت زمان وانرژی کمی برای کار کردن روی خودم دارم. ولی چون متعهد هستم هرزمانی که پیش بیاد روی خودم کار میکنم. تعهد سی روزه من در کشف قوانین باعث شد یک ماه گدشته باتمام تضادهایی که پیش اومد روی خودم کار کنم وکد نویسی هرروز رابنویسم ودر سایت منتشر کنم

    با اینکه زمان زیادی برای اینکه تمرکزی روی یک دوره کامل کار کنم نداشتم حتی از زمان های 5 دقیقه ای قبل خوابم استفاده میکردم وفایل هارا میدیدم وانقدر تکرار میکردم تا بیهوش میشدم. وتا صبح این صحبت ها هی تکرار میشد. توی خواب همه اش داشتم درمورد قانون وفایلی که گوش داده بودم راهکار ومنطق پیدا میکردم

    امروز به لطف خداوند وقت داشتم دوبار فایل تصویری یک بار صوتی راگوش دادم ونکته برداری کردم چقدر درها برام باز شد وهدایت ها رابهتر درک کردم

    من خواستم وجهان کمکم کرد

    الگویی که استاد فرمودند در مورد خانمی که تعطیلات روی خودشون کار کردند وموفق شدند بازهم برام منطقی ترشد که جنسیت ربطی به ثروتمند شدن نداره فرکانس منه که شرایط من رامیسازه

    من اگه برای خودم ارزش قایل باشم روی خودم کار میکنم تا شخصیتم عوض بشه. ودرنتیجه عمل کرد من عوض میشه

    این روزها به وضوح متوجه میشوم که چقدر ارامتر صبورتر متوکل تر شدم تسلیم هستم اجازه میدم کارها راخدابرام انجام بده

    ترس ها

    پاشنه اشیل من هنوز هم ترس از حرف های همسرم وخانواده اش هست با اینکه خیلی روی این موضوع کار کردم و180 درجه شرایط عوض شده میدونم هنوزم پاشنه اشیل من هست. حرف مردم ترس از قضاوت مردم ترس از دروغ های همسرم که پشت سرمن میزنه باعث شده منم بخوام همیشه تدافعی عمل کنم. الان دارم روی این منطق کار میکنم هرکسی نون عمل وباور خودش رامیخوره. من اگه درذهنم قدرت به همسرم ندم هرگز نمیتونه با مکر وحیله کاری پیش ببره. همیشه به ضرر خودش هست

    من باید فقط روی خودم کار کنم. فقط شخصیت خودم راتغییر بدم تا جهان شرایط بیرون راتغییر بده به اندازه ای که من تغییر کنم بیرون هم تغییر میکنه. من چه باورهایی میتونم بسازم که ارامش بیشتری داشته باشم.

    بعترین باور توکل وتسلیم بودن در برابر خدایی هست که میگه دست من بالای هردستی هست. کیست که خدابهش عزت بده وبتوانند پایینش بکشند

    یا الیس الله بکاف عبده. ایا خدابرای بنده اش کافی هست. ؟؟باهمین منطق ها میشه جلو ترسم رابگیرم وارام تر بشوم. خدایا ممنونتم

    باور جدید.

    بدن من قوی تراز هر ویروسی هست. بدن من بزرگترین ومجهزترین داروخانه است که میتونه خودش راشفا بدهد.

    خدایا شکرت سپاسگزارم بخاطر این بدن شگفت انگیز وفوق هوشمند که با اراده وهدایت تو کار خودش راانجام میده. مرجان جااان وقتی بدنت میتونه از خودش مراقب کنه ودوباره ودوباره سلول تازه بسازه. همون نیرو میتونه دوباره ودوباره کار فراوان واسان. مشتری فراوان برات بیاره. نیروهمون نیرو هست تو چقدر باور ش داری ؟؟تو چقدر ازش درخواست داشتی وداری؟؟

    وااای الله اکبر از هدایت. هدایت. هدایت

    این روزها که مدارم بالاتر رفته بیشتر هدایت رادرک میکنم وارامتر هستم

    چقدرداستان نوح برای مثال امروزم عالی بود وبرای ذهن منطقی میشه که هدایت ها رابیشتر باور وعمل کنه

    بارها شده خداوند هدایتم کرده ومنطقی نبوده ومن عمل کردم وبعدش دیدم چقدر به نفع من بوده

    بارها هم هدایتم کرده وعمل نکردم ولی بازم خداوند کمکم کرده چون تسلیم شدم

    داستان نوح وایلان ماسک واستاد عباس منش وامازون این باور رابرام منطقی تر میکنه که همه ی مابه یک اندازه به خداوصل هستیم. خداوند این منبع ایده وخلاقیت واگاهی وثروت هرلحظه داره من راهدایت میکنه اگه من ارام باشم ودرفرکانس دریافت هدایت ها باشم انها رادریافت میکنم

    خدایا سپاسگزارم بخاطر زمان وانرژی که بهم عطا کردی تا بتونم انچه از این فایل درک کردم بنویسم.

    خدایا هدایت کن به درک بهتر وبیشتر این فایل ها

    ایاک نعبد وایاک نستعین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 832 روز

    به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست

    با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل

    دوستان اگر می خواهید تغییر کنید و به خواسته هاتون برسید، آموزش های استاد رو متعهدانه انجام بدید. من از آموزش های استاد یاد گرفتم، رسالتم رو پیدا کنم، به الهاماتم توجه کنم، از ترسهام بگذرم و قدم اول هدفم رو بردارم. البته می دونم این یک مسیر تکاملی هست.

    در شروع طبق آموزش های استاد اول روی باورهام کار کردم، از 15شهریور ماه با توکل و ایمان واقعی این قسمت رو انجام دادم، الان 7مهر ماه هست، خیلی راحت قدم اولم رو، برداشتم، (من معنی واقعی مشیت الهی رو درک کردم و به سادگی در فرکانس و مدار هدفم قرار گرفتم.)

    از آموزش های استاد یاد گرفتم، روی هدفم فوکوس کنم، در این مدت کوتاه ذهنم رو روی هدفم متمرکز کردم، نمی تونم با کلمات قدرت و معجزه ی فوکوس رو بگم، تمام روزها و سالها یک طرف و این مدت بسیار کوتاه یک طرف، انرژئی که محبوس بود، آزاد شد.

    از آموزش های استاد یاد گرفتم، حال خوب اتفاقات خوب، اعراض از ناخواسته ها و توجه به نکات مثبت. تغییراتم رو احساس می کنم، سرکارم حالم خوبه، همیشه شرایط به نفع من پیش میره، نگاهم به کارم حرفه ای تر شده، از کارم لذت می برم (قبلا دوست داشتم زودتر بازنشسته بشم ولی الان برام این موضوع کم اهمیت شده)، فقط نکات مثبت شغلم رو می بینم، از نظر مالی شرایطم بهتر شده (این موضوع خودش داستان مفصلی داره که توی قسمت های بعدی خواهم نوشت)،

    طبق آموزش های استاد سپاسگزاری رو هر روز انجام می دم، با سپاسگزاری نکات مثبت زندگیم برام پر رنگتر شده و ارزش واقعی اونها رو بیشتر درک می کنم، مثلاً در مورد سلامتی جسم و روح و روان بگم، اول که کنترل ذهنم خیییییلی برام راحت شده و دوم اینکه با عمل به دوره قانون سلامتی جسمم در شرایط ایده آل خودش قرار گرفته(تا حدی که با یکی از همکاران در مورد سابقه کارم صحبت می کردم و شخصی که ناخودآگاه صحبتهامون رو می شنید، متعجب گفت، مگه شما چند سال دارید، من اونجا متوجه تغییر جسم خودم شدم)

    از آموزش های استاد یاد گرفتم، فقط هدفم برام مهم باشه، نه چیز دیگه، موفقیتم خودش گویا خواهد بود، این نگاه چنان آرامشی بهم داده که قابل وصف نیست.

    با آموزش های استاد یاد گرفتم، من باید اول روی خودم کار کنم و خودم رو رشد بدم، تا زندگیم تغییر کنه. الان اعضای خانواده ام مثل یک سیستم عالی دارن خودشون کاراشون رو انجام میدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    اصغر آذرکمان گفته:
    مدت عضویت: 868 روز

    به نام خداوندی که انسان رو خلق کرد.

    و به او خیر و شر را الهام کرد.

    فالهمها فجورها وتقواها

    سلام بر استاد با اراده.

    استادی که به الهامات قلبی خودش توجه میکنه و اونا رو اجرا میکنه.

    سلام دوستان هم فرکانس.

    تویی که داری این کامنت رو میخونی یعنی یه فرکانسی رو به جهان هستی ارسال کردی.و این پاسخ همون فرکانس توعه.

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    سال گذشته وقتی که از خداوند درخواست تنهایی کردم ،به کاری هدایت شدم، در حوزه شغلی خودم

    که شبها کاملا تنهای تنهای تنها بودم.

    من بودم وخدا وکلی سوالهای خدا شناسی و خودشناسی. واقعا هرکسی که از تنهایی لذت ببره ،خیلی قوی شده،نه اینکه دوستی نداشته باشه.

    من کلی رفیق دارم ولی انقدر روی خودم کار کردم که با تنهایی بیشتر حال میکنم.

    درباره خودشناسی بسیار تعقل کردم .

    روی دوره های خریداری شده کار میکردم.روند رو به رشد رو احساس میکردم و لذت میبردم.

    حدود 6 ماه شبها تنها بودم ،شبهای اول میترسیدم ولی وقتی وجود خداوند رو کنارم حس کردم ترس ازبین رفت جاش رو به عشق بازی داد.

    نحن اقرب الیه من حبل الورید.

    ما از رگ گردن به شما نزدیک تریم.

    هرشب روی پشت بام از خودم سوال میپرسیدم ؟

    دلیل رفتارهام رو از خودم میخواستم!

    از خداوند سوال میپرسیدم

    با قرآن انس میگرفتم، داستانهای پیامبران، سرگذشت پادشاهان، صفات خداوند، صفات انسان در قران.

    خلاصه به همه چیز فکر میکردم.

    بعد از 6 ماه کار کردن روی خود ،انگار چند مدار به انرژی منبا نزدیک تر شده بودم.احساس ارزشمندی ام بیشتر شده بود.

    خلا و کمبودهام خیلی کمتر شده بود ، ترسهام کمتر شده بود. خلاصه اگه از خداوند وجهان درخواستی داشته باشی ،حتما پاسخی دریافت خواهی کرد.

    در رابطه با دریافت الهامات ،ابتدا باید احساس لیاقت داشته باشیم که ما لایق دریافت الهامات هستیم تا در مدار دریافت الهامات قرار بگیریم.بعد اگر الهامی دریافت کردیم به اون عمل کنیم ،نه این که فقط بشنویم.

    اگر تمام انسانها به الهامات قلبی خودشون عمل میکردن همه به موفقیت های بسیار بزرگی دست می یافتن ولی شاید تقریبا 2 درصد جامعه به الهام قلبی خودشون عمل میکنن ،مثل ایلان ماسکها، جف بزوس ها، بیل گیتس و…

    خداوند همیشه داره به ما الهام میکنه ،ما باید در مدار دریافت باشیم.

    با احساس لیاقت، با نداشتن ترس برای چالش جدید، با توکل ،با ایمان، با کنترل ذهن ،باپاکسازی ذهن و روح از هر نازیبایی، با توحید ونداشتن شرک،با شکر گزاری داشته هاو…

    خدایا ما را در مدار ثروت و نعمت و سلامتی و آرامش و زیبایی قرار ده. الهی آمین.یا رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    حسن صالحی گفته:
    مدت عضویت: 608 روز

    به نام الله یکتای بی همتا

    سلام به همه یاران همراه خصوصا استاد وخانوم شایسته عزیز که من زنی مثل ایشون ندیدم فقط دراساطیر وداستانها ((خدا همیشه حافظ ونگهدارتون باشه انشاالله))

    امروز هم که جلسه پنجم هست ومن دارم ازاین فرصت استفاده میکنم تا خودم رو بکشم بالا وتغیر بنیادی درزندگی واینده ام بوجود بیارم همونطور که استاد مثال زدند اون شاگردی که درزمان تعطیلات نوروز تمام وقتش روگذاشته بود وفقط روی خودش بااجرای تمرینات دوره هاش کارکرده بود وبه نتایج عالی درزمان کم رسیده بود این یه تلنگری برای من شد که به دنبال یه همچی موقعیت برای خودم بودم که همینطور جهشی برم بالا البته براساس قوانین خودش وچون ذهن من هنوزتکاملش رودرست وکامل طی نکرده به این خواسته نرسیدم اما به قول استاد ذهن دنبال منطقی هست که اون روبپذیره تابراش عمل کردن راحت بشه من خودم درطی این پنج روز متوالی که روی این موضوع دارم کارمیکنم ومتعهد وپایبند به اجرای پیگیری ونوشتن مطالب ودیدگاهم شدم حس میکنم رشدم داره سریعتر میشه چون وقتی به گذشته وکارهای خودم واتفاقات زندگیم دوباره نگاه میکنم واونهارومرور میکنم دارم میبینم که توی زندگیم چه معجزاتی که رخ داده وچه مسیر هایی که رفتم وچه موفقیت هایی هست که داشتم اما به دلیل عدم پیوستگی وتعهدی که نسبت به زندگیم ومسیرم داشتم وعدم تمرکز برروی نکات مثبت زندگی یا بعلت وقت گزراندن با افرادی که درمدارپایین تراز من بودند وکلا درمداری دیگر بودند یا مصرف خوراک ذهنی بی کیفیت خودم رو ازنعمت ها وفرصت هایی که خدا همیشه به من درطی مسیرزندگیم بارهاروبارها داده باناشکری وناسپاسی محروم کردم واکنون داره مدارم به سمت جهتی که باید باشه تغیرمیکنه وبرمیگرده به جهتی که وارد مدارهای بالاتری بشه واینکه درباره الهامت وگوش کردن به اون من تصمیمی داشتم که مهاجرت بکنم از بندرعباس به تهران اما به هرکس میگفتم می گفتند کاراشتباهی هستش اما من چند ساله این احساس رودردرونم دارم وهروقت بهش فکر میکنم حالم خیلی خوب میشه وحتی هر وقط میام برای کاری به تهران همین حال وهوا رودارم حتی ازنظرمزاجی سرحال وقبراقم هرچند همه میگن هوای تهران الوده هست وباعث بیماری وغیره شلوغه اما برای من متفاوت هست حتی برای کارهایی که میتونم انجام بدم فضا بازتر وامکانات کاری من به راحتی دردسترسم هست بعد ازاین چند روزبودن درمسیرخانه تکانی ذهن دیروز به ملاقات یکی ازدوستان رفتم ت درباره موضوعی باهاش مشوره کنم که صحبت رفتن به تهران روکه دردلم بود پیش اومد اون دوستم بلا فاصله گفت اگه ازمن میشنوی حتما اقدام کن برای رفتن واین باز یه تلنگری برای من شد امروز که استاد دربیاناتشون به موضوع الهامت درونی ووعمل کردن به اونها که چقدرتاثیربزرگی درزندگی افراد داشته روکه دیدم وشنیدم انگاردارم به مداربالاترسعود میکنم وجالب اینکه یه موضوعی چند وقت بود که حل کردنش برام خیلی سخت شده بود ارتباط با فرزندانم که توی مدارمن نبودند ویا من درمدار اونها نبودم که باانجام تمرینات همین چند روز مدارمون باهم هماهنگ شد واامروز چقدرباهم استراحت ذهنی خوبی داشتیم واطمینان خاطر وارامش قلبی که ازصبح تا همین لحظه پایدارمونده ومشخص هست که ارکجا اب میخوره وکلا مدارها داره تنظیم میشه خدایا شکرت خدایا شکرت واینکه اون هدفی رو که چندین سال بود که روی کاغذ نوشته بودم وحتی به دراتاقم چسبودنده بودم تا همیشه ببینمش اما انگاروجود نداشت که نمیدیدمش بااینکه جلو روم بود وحالا میدونم که کنترل احساس وفکر وپایداری احساس خوب تحت هرشرایطی اصل قانون هست تا ماروبه مداربهترازقبل وارد کنه علا رغم ظاهرکمبود ومشکلات مارودرجهت رسیدن به خواسته تحت هرشرایطی ما روبه خواسته هامون برسونه چون این موارد بارها برای خودم پیش اومده وهمش درزمانی که دربدترین شرایط بودم وقتی حال واحساسم وتوجهم روکنترل کرده بودم نتایج عالی وغیره منتظره ای برایم پیش اومده بود اما من درطی مسیر زندگی چون با اصل قانون خوب اشنا نبودم باز مثل بازی مارپله وقتی مارمنو نیش میزد پرت میشدم به پایین ترین خونه وکم کم می اومدم بالا تا بازداخل خانه ای می اوفتادم که نیش ماربود ودوباره برمیگشتم به خانه های پایین وپایین تر اما با وارد شدن به این دوره وعمل کردن به تمرینات واگاهیهای اون درعرض همین چند روز انگاربه اندازه چهل سال تجربه رودوباره درهمین چندررو دوباره به دست اوردم حالا فکر کن تا پایان این دوره چه اتفاقاتی که درانتظار من وهرکسی که خودش روپایبند به این دوره کنه خواهد افتاد وفکرکنم سرعت پیشرفت وتکاملمون بطورکوانتومی باشه این مطالب به عنوان رد پایی باشه تا پایان دوره که ببینیم چقدررشد وتکامل روتجربه کردیم واقعا این دوره برای من یه موهبت ومعجزه بزرگی هست که همیشه منتظرش بودم

    خدایا چنان کن سرانجام ما که توخوشنود باشی وما رستگار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    اسما نظریان گفته:
    مدت عضویت: 1103 روز

    سلام بعد از یک روز نبودن ! استاد از نتیجه های قشنگ این پروژه و کنترل ذهن یه چیز قشنگی براتون بگم!

    استاد تا الان دو سه تا نتیجه عالی از این پروژه دارم که قراره براتون تعریف کنم! ولی اول از زیبایی این فایل بگم ! استاد اول اینکه چقد اینکع الان توی خونم و فایل گوش میدم و هنوز نه دانشگاهم نه کارم شروع نشده بهترین تایم برای کار کردن روی خود

    یادمه قبلا ها من کلا خونه بودم و کارام همش توی خونه بود و قبلا میگفتم چرا من همش خونم؟ چرا هیچ کاری نیست و… الان میفهمن بهترین فرصت بود برای کار ولی خب گذشت و خودمو سرزنش نمیکنم

    استاد من استاددددد فیلم دیدن تو تایم های مختلفم حتی الان ولی الان چون کار کردن روی سایت و خودم بیشتر شده فقط شبا قبل خواب فیلم میبینم و قراره همونم کمتر کنم و چقد عالی که این تایم ازادم بیشتره و میتونم کل تایممو بزارم برای خودم چقد خوبه که خدا اتقد هوای منو داشته من یادمه برای اینکه بیکارم توی خونم مینالیدم الان میفهمم خدا داشته برام تایم ازاد میکرده من کار کنم ولی…

    خدایاشکر هنوزم دیر نشده و من هنوزم همون تایم های ازاد رو دارم!

    استاد این داستان الهامات واقعا عالیه من سع سال پیش برای گواهی نامه اقدام کردم و یادمه همون روزا بود که بعدش هزینه ثبت نامش انقد بالا رفت که اصلا نمیشد ثبت نام کرد و من راحت شدم یا حتی وقتایی که خدا بهم الهام کرده از اسانسور استفاده نکنم میدونم این ربطی به مثال شما نداره ولی برام درس داشته بعد دقیقا دو دقیقه بعدش برق رفته بود و اسانسور ادما به مدت 2 ساعت توش گیر افتادن یا حتی دیروز رفتیم یه مجتمع تجاری خیلی بزرگ و ما رفتیم کلی خرید هامونو حساب کردیم و بعدش که داشتیم میرفتیم یهو گفتن دستگاه عابرش خراب شده کلا! و من فعمیدم ما چقد در زمان و مکان درستیم خدایاشکرت !

    استاد بزارید از نتیجه این چند روزم بگم!! دقیقا نمیدونم تو کدوم فایلتون بود که گفتید شما تلوزیون های قدیمی رو درستش میکردید پیش رعیس تون و بعد از چند وقتی خودتون یه کار جداگونه برای خودتون زدید

    حالا دقیقا داستان منم اینه! این سمت شهر که ما هستیم کلا یه سری کلاس های اموزشی کودکان و… نیست و من وقتی مردکم رو گرفتم با شجاعت رفتم یه موسسه ایی و درخواست کار دادم و چقد استقبال کردن ازم ولی خب گفتن بهت خبر میدیم استاد کلا 1 ماه ازشون خبری نبود من پوسترم رو درست کردم همه کاراشو کردم و رها کردم اولاش تو فکر بودم چرا زنگ نمیزنن! ولی رهاش کردم گفتم خدا درسش میکنه بعد که گذشت داشتم کارامو میکردم و درگیر بودم گوشیم زنگ خورد گفتن از همون موسسه هست و گفتن بیا تا قراردادو بنویسیم این خودش قشنگ ترین نتیجه بود بعد که رفتم بعد از کلی حرف و توضیح و … مربیه بهم گفت خب در رابطه با هزینه هم ( استاد کلا اکثر جاها و باشگاه ها 30 درصد هزینه رو به مربی میدن حتی مربی فعال و با تجربه و من قبل اینکه کارم اوکی شه همش میگفتم اینا به من میگن 50 درصد برای تو 50 ما. و انقد اینو تکرار میکردم و تجسم میکردم که باورم شده بود ) بعد دقیقا همون حرفایی که تجسم کرده بودم بهم گفت!! استاد باورتون نمیشه خانومه برگشت بهم گفت هزینه هم همون پنجاه درصد برای شما و ماست استاد انقد بغض کردم که حت نداشت خدا داشت به باور هام به چیزایی که کفتم به ایمانم پاداش میداد انقد خوشحال شدم و تشکر کردمو اومدم خونه چقد خوشحال کنننده وقتی ادم توی مکان زمان درسته وقتی روی خودش کار میکنه بایددددد نتیجه عالی بیاد

    عاشقتونم استاد هر کجا هستید یادتون باشه کلی براتون دعای خیر میکنم بابت اینکه منو با خودم با خدا با مسیر عالی اشنا کردید و چه عالی که این پروژه عالی قرار گرفته خدایاشکرت

    هرکجا هستید در پناه خدا شاد و سالم باشید

    ششمین ردپای اسما

    1403/7/5

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نفیسه فهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1370 روز

    درود استاد عزیزم

    درود مریم جانم

    درود دوستان عزیزم

    من تو مسیر خانه تکانی ذهنم توی این فایل برام یاداور شد که از هر به ظاهر محدودیتی فرصت بسازم

    به جای ترسیدن آروم باشم به خداوند اعتماد کنم به الهاماتی که بهم میشه گوش کنم و براساس اون الهامات پله پله خودم رو رشد بدم

    درواقع هیچ مانعی وجود نداره و اتفاقات به ظاهر ناخوب اومدن تا درهای جدیدی رو به روی بشریت باز کنن

    عمل کردن به الهامات مهمه. نه فقط شنیدن و گذشتن

    بعضی ها درگیر شلوغی ها اصلا نمیشنون

    بعضی ها فقط میشنون اما عمل نمیکنن

    اوناییکه میشنون و عمل میکنن مثل ایلان ماسک همیشه پیشرو هستن

    خدایا سپاس به خاطر این آگاهی ها و به خاطر وجود نازنین استاد عباسمنش و مریم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: