live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 48
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-25 01:32:382024-09-26 04:23:02live | عمل به الهامات قلبیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و احترام خدمت استاد عزیز، سرکار خانم شایسته ی مهربان و دوستان گرامی.
یکی از بهترین و جذاب ترین فایل هاست، بی نهایت آموزشی، الهی، قوی و تاثیر گذار.
استاد جان بارها و بارها این فایل رو گوش دادم.
چقدر ظریف بزرگی میخواهد دریافت این آگاهی های ناب.
چقدر توحید رو تقویت میکنه، چقدر اطمینان به خودمون رو گوشزد میکنه.
تحلیل اندیشه و عملکرد ایلان ماسک، بیزنس او و ایمان به این که میشود، چقدر الهام بخش و قدرت حرکت بمن میده.
واقعا خداوند به اندازه ظرف وجودی ما می بخشد.
از خدا می خواهم ظرف و ظرفیت من رو انقدر بزرگ کنه که با قدرت فریاد آزادی و توحید داشته باشم.
الهی، و ربی من لی غیروک.
“جناب آقای استاد سید حسین عباس منش”
از من انسان بهتری ساخته اید
‘ از شما متشکرم ‘
سلام استاد عزیزم و دوستان گلم
گام ششم خانه تکونی ،
نکته مهم که من دریافت کردم فرصت هارو غنیمت بدونیم یعنی شکارچی لحظات باشیم اگر ما بخوایم مثال استاد ازکار شون که جهان هستی اونو در شرایطی قرار داد که بتونه روی خودش کارکنه
دلیل موفقیت استاد همین طرز فکرش با بقیه ست اگر یک ادم بی هدف وانگیزه که ذهنیت محدود کننده داره حتی توشرایطی قراربدن که تمرکز کنه روی خودش رنج میبره
خب استاد بارها گفته ادمها شانسی وبی دلیل موفق نشدن حالا استاد داره ازتجربیات خوبش میگه ولی همون افراد موفق که الگوی همه هستند یه همچین طرز فکری داشتن
این نکته مهم بود از فرصت ها استفاده کردن
نکته بعد تمرکز روی نکات مثبت در شرایطی که همه دارن از ناخواسته ها حرف میزنن واقعا کنترل ذهن تواین شرایط کار راحتی نیست ولی استاد داره ازنکات مثبت این اتفاق حرف میزنه
منم توی اون دوران طرز فکرم همین بود
منم برام سوال بود ترس بعضی ادمها از این اتفاق چون ترس فرکانس منفی داره
واقعاً نکات مثبت و عالی رو یاد گرفتم
استاد عاشقتم
بنام خداوند هدایتگرم که هر آنچه دارم از آن اوست خدایا شکرت.
همینکه من دارم مینویسم و خیلی زود با شما هماهنگ شدم و از هر فرصتی که دارم استفاده میکنم که به تعهدی که دادم که هر روز روی گام ها کار کنم نکته برداری میکنم و فکر میکنم که چطور میتونم در عمل استفاده کنم یک شور و شوق و احساس بسیار عالی در من ایجاد شده که نتنها امیدم به آینده بسیار زیادتر شده بلکه ترسهای بی منطقی که داشتم هم از بین رفته و کارهای را شروع کردم به انجام دادن که مدت ها بود به فکر انجام دادنشون بودم ولی اقدامی در عمل نداشتم چون ذهنم را نمیتوانستم کنترل کنم و در جهت افکارم نیز مشکلاتی رقم میخورد که مانع رخ دادن خواسته هام میشد ولی امروز ششمین گام فهمیدم که من رها و آزاد شدم از بند افکار نامناسب و احساسم بسیار عالیه و رزق و روزی من هر روز داره بیشتر میشه و خبر های خوب و اتفاقات خوب هر روزه دارم که بر احساس خوب من و شور و شوق من که قانون داره جواب میده فرکانس های من مثبت شده افزوده شده و بقول استاد چرخ های زندگیم روغن کاری شده خدایا شکرت
خیلی خیلی سپاسگزارم از شما استاد خوبم و خانم شایسته عزیزم دوستتون دارم یک دنیا ممنون .
و اما نکته طلایی برای من خداوند هر لحظه داره با من حرف میزنه من فقط بهش عمل کنم خدایاشکرت.
خدایا مرا در مسیر توحیدی ثابت قدم نگه دار آمین.
سلام استاد عزیزم.
این فایل منو برد به وقتی ک اهمیت کار کردن روی فایل هارو با دل و جان فهمیدم. اون دوران قرنطینه برای من بهترین دوران بود. اون سه ماه برای من اغاز تغییر بود.
قبل از عید من درگیر کلی مسائل کاری و عاطفی بودم، از کارم راضی بودم اما ساعتها کار میکردم تا بتونم حقوق خوبی بگیرم، از یک طرف دیگ هم یک احساس عاطفی به یکی از همکارام،اوضاع رو سخت کرد ایشون ازدواج کردن و من با یه عالمه احساس منفی میرفتم سرکار،بارها خاستم ازاین محل کارم استعفا بدم ولی خیلی کارم و دوست داشتم ( من دوجا کار میکردم)، مونده بودم چیکار کنم،تا اینکه قرنطینه شد، اول اینک خدارو بارها سپاسگزارم ک محل زندگیم پر از دارو درخت بود و از شهر دور، پس مجبور نبودم خونه بمونم، دفترمو برمیداشتم میرفتم زیر درختها مینشستم و روی فایلهای رایگان کار میکردم روزی چندین ساعت. نه به اون بیماری فکر میکردم نه اخبارو دنبال میکردم، خداروشکرک خانوادمم حساس نبودن و هیچکسی از اعضای خانواده ام دنبال این حواشی نبودن.
بعد قرنطینه هدایت شدم به یه دوره اموزشی تو حوزه کاریم ک سه ماه طول کشید، و من مجبور شدم مرخصی بگیرم ازهمون محل کار دومم. بعد 6 ماه برگشتم به همینجا.یه ادم جدید ک تو حوزه کاریش پیشرفت کرده، کارمو دیگ میتونستم انلاین شروع کنم،
تو همین کارم ارتقا گرفتم و ازهمه مهم تر من هیچ احساسی نسبت به اون شخص همکارم نداشتم، باورم نمیشد، نه علاقه نه تنفر،شده بود یه ادم عادی، باااورم نمیشد خدایا تمام وابستگی من پاک شده رفته بدون اینک من بفهمم، فکر میکردم ببینمش دوباره همه اون احساسات بیدار میشن، منم کارمو دوست داشتم و این قضیه تمرکزمو از کارم میگرفت، اما اوضاع عوض شده بود و من نتیجه کار کردن روی باورام و دیدم. احساس رهایی احساس عالی داشتم،
من حتی از نظر سلامتی هم کلی حالم خوب بود، مریض نشدم،
یاد گرفتم با تغییر جهان تغییر کنم، یاد گرفتم کسب و کارمو بهتر کنم انقدر بشیوه سنتی پیش نرم، یاد گرفتم وابسته نباشم، و از اون روز به بعد من درگیر روابط عاطفی این مدلی نشدم، و خودمو لایق بهترین ارتباط میدونم.
خاستم این تجربه خوبمو با شما به اشتراک بزارم بگم ک تو دل سخت ترین شرایط بهترین اتفاق میتونه بیفته.
به نام خدا
سلام خدمت همگی!
امروز کمی افت انرژی و پایین اومدن فرکانسم رو داشتم و دلیلش رو خودم میدونم و هر چه بیشتر بتونم روی خودم و افکارم کار کنم نتیجه های پایدار بیشتر خواهند شد و آگاهانه اومدم و تمرکز گذاشتم روی آگاهی های سایت و کامنت های ارزشمند دوستان!
باید اتصال دائمی رو با منبع یاد بگیریم و خودمون رو درگیر نکنیم در روزمرگی ها و نجواهای ذهنی که هیچ کدام برایمان سودمند و کارا نیستند جز باورهای خوبی که باعث رشد ما میشن!
کاره همیشگی من،کنترل ورودی هایی ست که از همه جوانب در حال پخش شدن هستند و باید دیده متفاوتی نسبت به بقیه ی افراد داشته باشم تا نتیجه ی متفاوتی رو کسب کنم!
دست از تغییر دیگران بااینکه مقاومت دارم نسبت به نزدیکان بردارم و تمرکزم رو فقط روی خودم بذارم و هزاران هزار بار در لحظه تکرار کنم که من عاجز هستم از تغییر دیگران ولی توانا هستم در تغییر خود(حتی مادرم و فرزندم)
من هیچ گونه مسولیتی درباره ی طرزه فکر دیگران ندارم و با تمرکز بر افکار خودم،نتیجه رو متفاوت و پربارتر از دیگران کنم تا نتایج من،زبان گفتگوی من با بقیه ی افراد باشه!
در هر حال و احساس بدی که باشم خودم رو به احساس کمی بهتر و بهتر از آن و احساس خوب برسونم با هر چیزی که بهم احساس خوبی میده حتی در شرایطی که اصلا حالم خوب نباشه!(همین الان بهم گفت خودت رو از این حال دربیار و موتور سواری رو بهم پیشنهاد داد در این وقت شب،چون اون نسیم خنک با سرعت بالای موتور و رفتن در این ساعت شب به باغ و نشستن و دیدن زیبایی هایش بهترین کاریه که منو از این احساس به حس خوب و عالی برسونه)خدایا شکرت من رفتم!
عمل به الهامات قلبی
بدرود تا با یه احساس فوق العاده برگردم.
به نام خدا
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز ،خانم شایسته وهمه دوستان خوبم
من وقتی تصمیم میگیرم روی خودم کار کنم و تمرکز بیشتری برای درک قوانین بگذارم خداوند تعهد م را میبیند و یک سری شرایط خوب چه در کار و درآمد وزمان برام بوجود میاید مثل امشب وقتی اومد منزل هیچکس خونه نبود و من با تمرکز بیشتر توانستم فایل را گوش کنم و نکته برداری کنم
برداشت من از آگاهی این فایل این بود که من اینقدر وقت و انرژی فیزیکی خیلی زیادی برای تغییر شرایط زندگی ام میزارم که تا به حال هم چندان اثر گذار نبوده است
ولی حاضر نیستم وقت بزارم و بصورت تمرکزی روی دوره ها کار کنم
با اینکه تا تصمیم میگیرم و وقت میزارم نتایجشم سریع میبنم به صورت رونق در کارم
من هنوز ایمان ندارم که فقط و فقط باورهام میتونه شرایطم را بهتر کنه
من صبح تا شب موقع کار کردن فایل و دوره های استاد گوش میکنم ولی الان متوجه شدم باید یه وقت خاص و موقعی که کار ندارم فایل ها گوش بدم و نکته برداری کنم
انسانی که نسبت به سایر افرادجامعه متفاوت فکر میکند نتیجه متفاوت میبند
من هم باید متفاوت فکر و عمل کنم باید شرایطی را بوجود بیارم که با تمرکز بیشتر روی باورهام کار کنم
مواقعی که کار ندارم بجای ناراحتی باید ذهنم را کنترل کنم و از فرصت پیش اومده استفاده کنم و وقتی اینگونه رفتار کنم و متعهد باشم برای تغییر انوقت است که آماده دریافت ایده های بهتر میشم اونموقع است که خداوند بصورت مشتری بهتر وارد زندگیم میشود
باید ترس و نگرانی را در مورد کسادی بازار کنار بگذارم و باورهای توحیدی م را تقویت کنم و خداوند را رزاق بدونم و ایمانم را نسبت به روزی رسان بودن خداوند و اینکه خداوند همه چیز میشود برای من
فقط کافی است من نگران نباشم و بتوانم ذهنم را کنترل کنم و احساسم را بار کار کردن متعهدانه روی دوره ها و باورهای توحیدی بهتر کنم وبا اطمینان قلبی
و احساس و آرامش بهتری بدانم شرایط بیرونی هیچ تاثیری روی زندگی من ندارد
هر تضادی که برام بخاد بوجود بیاد خداوند قبلش ایده و راه حلش بهم میگه
برداشت من اینه من کنترل ذهن ،تمرکز روی زیبایها و نعمتهای زندگیم و کنترل ورودی هام داشته باشم من به انسان سپاسگذارتری تبدیل میشم که حال و احساس بهتری داره خداوند خودش بقیه را انجام میده
موفق و پیروز باشید در پناه خداوند
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت بودن درمسیر هدایت الهی که نشانه اش احساس خوب من است .
نمیدونم از کجا شروع کنم و از کجا بنویسم !!!!
از خداوند هدایت میطلبم مثل همیشه برای نوشتن این کامنتم منو یاری کنه
یک باور بسیار خوب توی اوایل این فایل بود
و من اینطوری نوشتم توی دفترم :هر موقع به هر دلیلی بیکار شدی ،بدون یک موهبته
مثال خودمو میزنم ، چندین روز پیش سه تا خواسته تعیین کردم برای خودم
دریافت ورودی مالی با کار آسون
که سیستم پولسازی رو قطع نکنم
خواسته بعدی کارکردن روی خودم به بهترین شکل
خواسته بعدی
حرکت در مسیر علایق
و صدهزار مرتبه شکر
هر سه خواسته تیک خورد به امید خدا در عرض شاید یک هفته
من چیکار کردم ؟؟؟
من فقط سمت خودم رو انجام دادم
خب من توی کار ملک فعالیت میکردم و تصمیم گرفتم که تمام تمرکزم رو بزارم روی علاقه مندیم که بدنسازیه ،
خب هم به کار ملک و هم به حرفه بدنسازی و هم به فوتبال علاقه دارم و ثابت کردم که توی این سه حرفه میتونم موفق باشم ،ویه خودم توی این دوسال ثابت کردم که من توانایی انجام هر کاری رو دارم
وقتی تصمیم گرفتم وارد حوزه ی ملک بشم ،هدایت خواستم و وارد شدم و طولی نکشید که پول درآوردن واین پول درآوردن با استفاده انرژی ذهنی اعتماد به نفس منو صدچندان کرد و کلی چالش و موضوعات دیگه که چنان باهاشون پخته برخورد کردم که فک نمیکنم کار 99درصد مردم باشه ،
(دوستان معنای پختگی از دیدگاه مردم ،کسیه که خیلی تجربه داره و اینا ،اما در حقیقت پخته ی واقعی ماییم که آگاهیم به قوانین )
وجودم پر از گفتس و کاش هزارتا انگشت داشتم برا نوشتن
و توی فوتبال و حتی بدنسازی
من خلاصه تصمیم گرفتم و تمرکزمو کلا برداشتم از روی همه چیز و گفتم حتما باید به این سه تا خواسته زود برسم
اما نه با چسبیدن و عجله
صدهزار مرتبه شکر قانونو بلدیم
گفتم من فقط روی خودم کار میکنم و نشانه ها پشت نشانه ها اومد و دوسه روز بعد پروژهی خانه تکانی ذهن اومد و واو
چی بگم من فقط روی خودم کار کردم و سعی کردم نجواها رو مدیریت کنم ،همین ،فقط همین و خداوند کارها رو انجام داد ،باید اعتراف کنم زمانی هیچ نشانی از هیچ چیز نبود یعنی همین دو روز پیش ،معجزه ها شروع شد
اون کاری که میخواستم اسون باشه و تایم داشته باشم روی خودم و روی حوزه ی علاقه مندیم تحقیق و بررسی کنم
خودش با پای خودش اومد
خودش با پای خودش اومد
و گفتم خدایا تو مدیریت کن همه چیزو و انجام شد یک کار که روزی نیم ساعت از من وقت میگیره با ماهی 8میلیون
میبینید؟؟؟ دم گوشم بود خواسته ،فقط باید من آمادش میشدم و مدارم میرفت بالا
و درضمن یک مهارت دیگه که در حال یادگیریش هستم که 6ساعت زمان میزارم براش و ماهی 12اای 15میلیون درآمد داره
و اون 6ساعتم حتی میتونم فایل گوش بدم و بعد ادامه روزمو کلی تایم دارم که روی خودم کار کنم و از طریق علاقه مندیم شروع به کسب درآمد کنم ،که اصن برام مهم نیست کی به درآمد میرسه ،چون عاشق این کارم
داستان اون نیم ساعت ماهی 8میلیون چیه ؟؟؟
یه بنده خدایی که قبلاً باهاش تو کار ملک آشنا شدیم ،دوتا سگ داره تو ویلاش ،گف فقط روزی نیم ساعت بیاغذا و آب بزار براشون ،
چرا من هدایت شدم به این کار ؟؟؟ چون درخواست کردم و دست خداوند رو باز گذاشتم
دوباره یه پیشنهاد از داییم امروز اومد برای محصولی که توی باغش هست و بالای 15میلیون توی سه چهار روز احتمالا بزنم ،بیشتره اما کمتر نیست
من چیکار کردم ؟؟؟
من فقط روی خودم کار کردم و گفتم خدایا هرچی بگی با کله میرم توش و به قول استاد وقتی خداوند تعهد شمارو میبینه درهارو باز میکنه و شما فک کن یک فرد ناآگاه از قوانین میخواست به این خواسته ها برسه اونم توی یک هفته ؟؟؟!!!! اونم اسپری و بزنی و باشگاهتو بری و دوشتو بگیری و بشینی توی محیط دنج خونه روی خودت کار کنی !!!!!
تفاوته عظیمیه
وارد یه گفتگویی با خدا شدم امروز
موقع پیاده روی
گفت همه چیز درزمان مناسبش اتفاق میوفته
بعدش گفتم خب اینی که گفتی یعنی چی ؟؟؟
بعد خداوند بهم گف که یعنی تو روی خودت کار میکنی ،روی اعتماد به نفست روی باورهای هم جهت با خواستت و نمیچسبی به خواسته ها و این دقیقا جوابی بود که دریافت کردم و چقدر درست بود برای حال و روز این روزهایی که اینو یا گوشت و پوست و استخون درک کردم و چه لذتی داره حس خالق بودن و حس کنترل تمام جوانب زندگی
چی بگم ؟؟؟
مگه مسیری که الهامات میگه با مسیر آزمون وخطا یکیه ؟؟؟
چی بگم؟؟؟
صدهزار مرتبه شکر که هرروز درک بهتری از قانون پیدا میکنم و حرفای استاد رو بهتر درک میکنم
من فقط چند روز جدی روزی دوساعت روی خودم کار کردم ،همین !!!!
و فقط باید مقاومت هارو کنار بزاریم
و این خداوندیه که باهاش سروکار داریم
که باران رحمتش و نعمتش هر لحظه درحال باریدنه و فقط کافیه که ما ظرفمونو آمادهی دریافت کنیم ، تقصیر خدا نیست اگه نمیشه ،من توی دریافت ضعیفم ، وگرنه به محض خواستن اجابت میشود ،فقط باید روی قسمت دریافت بیشتر کارکنم و این تنها وظیفهی منه و همین کافیه که خداوند بقیه کارهارو انجام بده
خدایا شکرت
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
در پناه الله یکتا .
سلام دوست خوبم آقای زارعی، من چند روزیه روی باورهای توحیدیم دارم کار میکنم و دلم میخواد با خدا رابطم صمیمی بشه و توحیدی عمل کنم… من به پروفایل دوستان زیادی هدایت شدم و امروز به پروفایل شما هدایت شدم….
اینکه توی این کامنتتون نوشتین که (وارد یه گفتگویی با خدا شدم و خدا بهم گفت همه چیز در زمان مناسبش اتفاق میفته) میخوام بدونم اگه منم با خدا وارد گفتگو بشم مثله شما جوابمو میده؟ یا این تکامل میخواد؟ من از اول مهرماه روی خودم جدی دارم کار میکنم اما هرچی کامنت میخونم از دوستانی که نتایج عالی گرفتن، فقط به یک چیز میرسم اونهم… حس سپاسگذاری و توحید هست…. ممنونم میشم منو راهنمایی کنید که چطور من هم وارد گفتگو با خدا بشم؟؟ آیا راحت و ساده باهاش حرف بزنم؟
سپاسگذارم
سلام استاد
درود بر خانم شایسته.
درباره هدایت والهام همه فک میکنن جریان پیچیده ای هس.
من وقتی با استاد اشنا شدم و سکوتم بیشتر شده و کمتر حرف میزنم صدای خدارو بهتر میشنوم.
مثلا داشتم از پله بالا میرفتم که صدایی گفت این مایع دستشویی که تو پله هس، موادش داره میریزه درب اونو ببند. منم گفتم میدونم درسته ولی میخام گوش نکنم تا به یقین برسم که صدا، صدای هدایته.
بعد که برگشتم دیدم مواد داخلش مقداریش ریخته…..
یا ندایی گفته اب عدات تمومه الان بلند شو خاموش کن….رفتم دیدم به موقع اومدم.
یا گفته الان زنگ فلانی بزن و احوالش بپرس….
این هدایت هر لحظه هس اگه درونمون آروم کنیم بهتر میشنویم
به نام خداسلام به رفیق شفیقم باباخدا.
وسلام به پدرومادرخانواده واعضای خانواده صادق سایت الهی استادم.خداراشاکرم که مدام هندزفری توگوشمه،ظرف میشورم. ،غذادرست میکنم،غذایاهرچیزی میخورم باخداشریکم حتی توی حمام لباس میشورم اگه تنهاباشم،پیاده روی والی آخرفقط میگم به قول استادالخیروفی ماوقع ومن توی فایلهای دیگه اعتراف کردم که من هیچکاری بلدنیستم فقط رفت وآمدهاباهمه به 1٪رسیده بارضایت ولی باخواهرم که قبل خودمه بانارضایتی اونم من همیشه سلامش میکنم ودخترهاشودرآغوش میگیرم. آخه خواسته من این بودوکارکائنات.خداروشکرمیکنم زمانی که شوهرم بازنشسته شدبعداین نعمت پندمیک راخدابه ماهدیه دادبادستای قدرتمندش فرستادولی من که نمیشناختم.ودرحین این پندمیک دنبال خانه اجاره ای بودیم وپول قرعه کشی روتوی مسیربه حساب صندوقدارمیخواستم بریزم که زنگزدم اطلاع بدم گفت نه الان واریزنکن تاروزقرعه کشی منم به پسرم گفتم دوربزن قسط واریزنمیکنم پسرم گفت منومسخره کردین بااین حرف من خیلی ناراحت شدم اشکهام سرازیرشدگفتم منوببرخانه همسایه که 100٪به همسایه وابسته بودم پسرم لبخندزدومنم عصبانی شدم ومرابردخانه همسایه وازدیدن من حالمو پرسید.پریشان بودم میگم پریشان شماتصورکنیدپرسیدچه شده گفتم دنبال خانه ام وصبحت وگریه وازدهان خداوقدوبالای خداواجدادواولادی که میدونستم نداره ولی من آآآآآبااااااادش کردم وصاحب صنوق هم رسیداونم دیدچه حالی دارم چی بود100٪مظلوم نمایی روزبعد،روزبعدوروزهای ماه رمضان پی خانه تااینکه یک روزنزدیک افطاریک خانه پیداکردیم درحال بنایی بودن،و کرایه خانه قبلی50هزارتومان هرماه و50میلیون تومان پول رهن داشتیم هرچی گفتندکرایه رو500زارتومان کن بشین گفتم الابالله تخلیه حاضرم3برابرکرایه راجای دیگه بدم ولی ازاینجامیریم من4تاپسردارم خیلی مردم دارن وآقاوخانم صاحب خانه ازبس که تعریف خانواده مارومیکردن یکجورایی احساس پسرهاشون نصبت به مابدبودحالابرج50هزارتومان روشوهرم به زورمیدادالان خانه دیدیم10میلیون رهن فکرکنم600هزارتومان کرایه شوهرم هرروزحالش منقلب میشدقصدش ازاول روستابود20سال توی شرکت اتوبوسرانی کارکردهمیشه میگفت کیف میکنی توشهرزندگی میکنی چون نقطه ضعف مرابه دست آورده بودکه زندگی روستایی راحتریم حالامیدونست من نمیرم روستاوالان رهن واجاره روستاازشهرهم گرونتره چون روستای ماتوریستی هست. بالاخره جابجاشدیم توی اثاث کشی پسرداییم آمددنبال شوهرم برای کارکردن روی کامیون مصالح خداراشکربه محض اضافه شدن کرایه خانه شغل دوباره براشوهردرست شدقبل ازآشنایی باقانون جذب خدااول محله ماراتغییردادوکرایه خانه وقسط همه باهم شوهرم حق داشت شکایت کنه چون بچه هابه خاطرپندمیک بیکاربودن کارشون شرکت نظافتی بودولی خودشون بازحمت کارمیکردن دستهای پسر25ساله ازیک پیرمرد120ساله کشاورزبدتربودشب به شب شوهرم دستاشوباگریسرین چرب وبه پلاستیک تاصبح بازروزازنوروزی ازنو خدایاشکرت جابه جاشدیم پسرم گفت مامان این محله مثل مرز میمونه چپ بی بضاعتهاراست ثروتمندنشین گفتم سال دیگه محله ثروت نشین رفتیم دوتایی گفتیم آمین حالابرای اقساط وکرایه خونه دعواهرروزکه دیگه آرزوی مرگ شوهرم یاخودموداشتم درتاریخ به یادماندنیم تولددوباره 1399/11/4پسرم گفت مامان بابادوست دارین سخنرانی این آقای روحانی روصوتی بودگوش کنین ماهم گفتیم یک شیخ دلقک بازی دیگه بااین روان خرابمون نمیدانم بگم زیرآب اقیانوسهای یخ زده تاریک وظلمات به خواب غفلت بودم که دستای خدارسیدوناجی کل خانواده شد.باشروع صحبتهای استاد ناله هاداشتم ببخشیدهمگی مثل شیرنعره میزدم دیگه کم آورده بودم ازیکطرف صدای عشقم خدادرابعاداستادنازنینم سیدبحال عرشیانفروازطرفی دلداری پسردومم انیس ومونسم شده بودن استادشمامنودرک میکنی چی میگم کم کم خریدین دورههای استادکه پسرم بلدنبوده ازجای دیگه خریده بودکه بااستاددرمیون گذاشت گفتنداگه روشمااثرگذاشته اشکال نداره وباخریددورهای دیگه جبران کردیم من این نجات یافتنم رامدیون پسرم واستادم سیدعرشیانفرهستم .که بازدوباره پسرم گفت مامان این آقاراننده تاکسی بوده وبالباس پلنگی ومرغ وخروس آشناشدم ولی بالایواستادعزیزم بیشترآشناشدم.دیگه توی اینستاسرگردون بودم اصلامن اهل این کارباگوشی نبودم خدایاشکرت اینستاقطع شدمن موندمونیمه ی گمشده ام راننده تاکسی کجاست؟فهمیدم استادسایت داره ازگوشی فقط پیام ساده وزنگزدن وجواب دادن رویادگرفته بودم میترسیدم دست به گوشی بزنم یکجایی برم ازمن سواستفاده بشه به قول بچهها چی داری میگفتم نه دوست ندارم کسی بفهمه من توزندگیم چکارمیکنم وسرازکارکسی هم درنیارم ازاول تنهایی روترجیح میدادم الهی شکرت .وبه پسرم گفتم منوواردسایت کن که اینجابود1401/12اوایلش بودگفتم زندگی تکرای رفته خدایاچکارکنم دستموگرفت انداخت توی اقیانوس جدیداینوبگم که پندمیگ فرشته ی نجات منوخانواده ام تااولادخاتممون هست خدایاشکرت وبی منت بگم اینهارونوشتم که خانم رحیمی ازخودت دلسردنشو دمنم اوایل شروع هیچی نمیفهمیدم والان هم هیچ ادعایی ندارم ولی اینوبگم همش میگفتم علی جان مامان شرایط،وبقیه ش چی بودمیگفت موقعیت افرادامکانات مثل بچه مهدکودکی رفتارمیکردتایک روزیکی ازبچه هاگفت یکم روخودت کارکن خیلی سوال میکنی مامان منم گریه کردم ازاعماق قلب من چیزی یادنمیگیرم خوب کسی نبودبه من بگه خانم خوشگله مگرچی میخوای یادبگیری؟شب خوابیدم استادعرشیانفررادیدم که گفت حرفهای اینهارولش کن به هم لجه ی مشهدی خودم بالاخره آخرش مجبوره درست بشه خدادرست میکنه ادامه بده ازفرداش انگارآبی روی آتش ریختن وحالاهم تاخودموبابچه های سایت مقایسه میکنم میرم قعرجهنم ولی خودموبادیروزم مقایسه میکنم بازجون میگرم وکامنتهامواگه کسی هم نخونه اصلامهم نیست مهم اینه که من وقت میزارم مینویسم ولذت میبرم وقت شامه بفرماییدبه امیدروزهای موفقیت وسلامتی وثروت سازی آسان شبخیر.همه تونودوست دارم.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
بِه نامِ خُداوَندِ بَخشَنده مِهرَبان
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته نازنین
داشتم تمرین ستاره قطبی شب را انجام میدادم که سرشار شدم از احساس خوب و من را وادار کرد به عشق بازی با معبودم و صفحه ها پر کردم و هدایت شدم اینجا ردپایی از عشق بازی با خداوند را به یادگار بذارم.
معبودا سپاسگزارم صاحب من مالک من، امروز من اینجا هر چه هستم هر چه دارم امروز زندگی میکنم امروز راه میرم نفس میکشم مینویسم میبینم میشنوم لمس میکنم می بویم از تو دارم.
معبودا امروز فکرهای بهتری ،درست تری میکنم و تصمیمات بهتری میگیرم امروز عاقلانه حرف میزنم عاقلانه تر زندگی میکنم عاقلانه تر می اندیشم و عاقلانه تر تصمیم میگیرم از تو دارم.
معبودا امروز جایگاه بهتری دارم امروز علم و آگاهی های بهتر و بیشتری دارم امروز فهم و درک بالاتری از جهان و زندگی دارم از تو دارم.
معبودا امروز راحت تر زندگی میکنم امروز احساس بهتری دارم امروز امید بیشتری دارم امروز زندگیم را دوست دارم امروز خودم را دوست دارم امروز همسر و فرزندانم را دوست دارم از تو دارم.
معبودا امروز سلامت تر و تندرست تر هستم امروز میتونم بخندم امروز میتونم لذت ببرم از تو دارم.
معبودا امروز فهمیدم کیم فهمیدم از کجا آمدم و به کجا می روم امروز فهمیدم عزت نفس چیه امروز فهمیدم چی میخام امروز فهمیدم توانمندم امروز خداشناسی کردم و خدا را شناختم و خدا را فهمیدم از تو دارم.
معبودا امروز کتاب هدایت الهی را پیدا کردم امروز جایگاه کتاب الهی را درک کردم امروز کتاب قرآن را برای هدایت به راه راست و خداشناسی و شناخت و عمل به قوانین جهان هستی باز میکنم از تو دارم.
معبودا امروز با کتاب قرآن انس گرفتم و لحظه شماری میکنم برای خواندن و درک آیه به آیه هاش از تو دارم.
معبودا امروز قلبم سرشار از آرامش عمیق الهی که نشأت گرفته از عطر حضور خداوند شد امروز قلبم وجودم روحم تمام من لحظه شماری میکنه برای خلوت و عشق بازی با خداوند از تو دارم.
بارالها امروز قلب من باز شد زنده شد سبز شد شکوفا شد از تو دارم.
ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰالمِینَ
حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است
استاد عزیز امروز من با شما به این جایگاه رسیدم من با شما ادامه دادم و همراه بودم فایل های شما بود اشک های من را به خنده و شادی تبدیل کرد. روزهایی که خسته شدم ناامید شدم نفهمیدم درک نکردم اشتباه فهمیدم به درهای بسته خوردم.
روز هایی که ترسیدم لرزیدم روزهایی که بلد نبودم روزهایی که چپ و راستم را نمیدونستم فایل های شما بود نجاتم داد فایل های شما بود هدایتم کرد به راه راست فایل های شما بود که قدرتم شد، که ادامه دادم، که ناامید نشدم.
استاد عزیزم من با شما ادامه دادم و واقعا به خدای واقعی رسیدم استاد عزیزم
استاد آرزو میکردم به این مرتبه از درک و آگاهی و خداشناسی برسم میدونم خیلی خیلی کار دارم و راه دارم ولی خودتون بهتر از هر کسی میدونید حس الانم درک الانم و آرامش الانم که وصف نشدنیه هم بی نهایت ارزشمند و قشنگه، بی نهایت حضور خداوند را در لحظه لحظه زندگی احساس کردن قشنگه استاد .
استاد عزیزم بی نهایت قشنگه وقتی که واقعی خودت را، زندگیت را به قدرت والایی میسپاری به قدرتی که صاحب همه قدرتمندان کل کیهانه و تمام مسائل زندگیتو با ایمان واقعی میسپاری به خودش و رها میکنی.
استاد خیلی قشنگه، که رها میکنی و قلبت آرومه میگی بمن ربطی نداره اون بالایی بلده کارش را درست انجام میده و من وظیفه م اینه روی خودم کار کنم روی خودم تمرکز کنم من وظیفه م اینه روی شخصیتم کار کنم و تغییر کنم.
استاد عزیز بمن لطفا بگید چطور باید از شما سپاسگزاری کنم ؟ استاد عزیز الهی رزق و روزی شما هزار هزار برابر
الهی خیر و برکت شما هزار هزار برابر
الهی سلامتی و تندرستی شما هزار هزار برابر
الهی پیشرفت و موفقیت شما هزار هزار برابر باشه.
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ