live | عمل به الهامات قلبی - صفحه 49 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-25 01:32:382024-09-26 04:23:02live | عمل به الهامات قلبیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه عزیزانم
ردپای روز هفتاد و دوم سفرنامه
چه عالی که یک ماشین با این امکانات عالی که حتی نیاز به دست زدن به فرمون نیست و خودش حتی پارک هم میکنه خدایا شکرت بابت این همه نعمت که من ازش بیخبرم
وقتی خداوند تعهد منو ببینه جهان به من کمک میکنه
از فرصتها بهینه استفاده کنم و اگر از فرصتها به خوبی استفاده کنم و روی خودم کار کنم حتی در هفده روز غیر ممکنها ممکن میشود خدایا شکرت
ایده ها و الهامات به همه گفته میشه مهم عمل کردن به این ایده ها و امکانات هست و هر بار ایده ها کاملترن و نیاز هست که حتی به کوچکترین ایده عمل کنم چون حتما اون ایدهد نیاز هست تا اجرایی بشه و باعث رشد میشه
وقتی به ایده ها و الهامات عمل کنم برای خیلی ها قابل درک نیست و ممکن مورد تمسخر هم قرار بگیرم اما مهم ایمان من به خداوند و عمل کردن به ایده هاس که نتایج عالی و خوبی رو همراه داره
کسانی که خودشون رو تنظیم کردن و متصل به منبع هستن با تغییرات نه نگران میشن نه میترسن چون به منبع اعتماد کردن ایمان دارم و به الهامات و ایده ها و هدایتها عمل کردن و تغییرات تاثیری در زندگی اونها نداره و بلکه باعث پیشرفت بیشتر هم میشه
خدایا شکرت بابت قدرت بی انتهایت
الهامات از نظر خیلی ها منطقی نیست اما مهم عمل کردن منه
خدای من کمکم کن تا بتونم به الهامات و ایده ها به خوبی عمل کنم و بنده خوبت باشم و به خوبی بندگیمو بکنم امین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید
به نام خدا💕
روز ۷۲ سفر من
سلام به همه دوستان عزیز
امروز هم با سعی در ماندن در مسیر تغییر گذشت،هرچند سخت بود ولی درسهایی از امروزم گرفتم که قاعدتا در باقی مسیر به من کمک خواهد کرد تا دوره تکاملم رو به خوبی طی کنم و یاد خواهم
گرفت که چگونه از تضادها برای متعالی کردن روح و روان خودم استفاده کنم و به موقعش قلبم بتونه پذیرای الهامات قلبی بشه و شجاعت عمل به این الهامات و ایده ها رو داشته باشم.
خدایا سپاسگزار تمامی نعمتهایت هستم🌹
به نام الله یکتا
استاد عزیزم و مریم جانم سلام
من از تطابق لایو سیزدهم در روز سیزدهم واقعا تعجب کردم و لذت بردم
تضادها تو زندگی من خیلی زیاد بوده و هست اما الان از تضادهام برای پیدا کردن خواسته هام استفاده میکنم
تو عیدی که پیش رو هست میخوام اینقدر فایل گوش کنم و رو خودم کار کنم که بعد بشم مثل بچه هایی که جهشی تکاملشون و طی کردن
میگم جهشی چون شاید در روز ده ساعت روی خودشون کار میکنن و لایق این پیشرفت هستند
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام
فایل ۷۲:
چند نکته :
من ۱۵ فروردینه دارم این فایل رو گوش میدم و شما ۱۳ فروردین فایل رو ضبط کردید..
اولین قدم برای پیشرفت دوست داشتن بی قید و شرط خودمونه و قدم برداشتن برای افزایش اعتماد به نفسمون
اگر میخوام ادم های مناسب اطرافم باشن و یا ادم های اطرافم با من برخورد درستی داشته باشن این برمیگرده به برانکیختکی در روابط که من بلدش نیستم…
وقتی که قدم بر میداریم و از لحظه به لحظه ی زمانمون برای پیشرفت استفاده میکنیم و از حواشی زندکی دوری میکنیم و وقت میذاریم و متعهد هستیم خداوند پاسخ میدهد… ولی اگر نه دنبال خوش گذزونی های بیخود هستی و داری وقتت رو به بطالت میگذرونی و با ادم های بیخود ارتباط برقرار میکنی زندکیت صد ساله دگ هم همین خواهد بود.
عامل پیشرفت عمل به الهاماته و جسارت داشتنه…
نه استعداد وووو
تضاد ها باعث پیشرفت هستند..
اگر ایده ای به من الهام شد سریع اقدام کنم تا اعتماد به نفسم بالا بره ..
همیشه سوالم این بود که چطور با خدا ارتباط داشته باشم و این ارتباط رو قویتر کنم پس توی زوانشناسی ثروت ۳ گفتع شده !!!
بیماری همه گیر اومد مثل هز اتفاقی که قبلا میفتاد از سیل و زلزله و طوفان و بیماری هایی که قبلا هم بودن از طاعون و وبا و ووووو ولی در نهایت تمام این ها اومدن و به پیشرفت جهان کمک کردن … ولی یه عده در مدار پیشرفت بودن و یه عده تف و لعنت فرستادن !!!! یه عده واکسن ها رو ساختن و ثروت ساختن و کسب و کارسون رو گسترش دادن و یه عده هم نشستن و زار زار گریه کردن که خدا عذاب فرستاده !!! و افراد به اصطلاح روشن فکر نشستن و توهم زدن که این تقدیر ماست و با زمانه نمیشه جنگیییید و این در سرنوشت ماسسست که بدبخت باشیم…. ولی یه عده هم که مغزشون کار میکرد اومدن فناوری های جدیذ تولید کزذن و پول ساختن !!!!
خب حالا سوال اینجاس که :
چه باورهایی ایجاد کنم که در زمان های به ظاهر بد مثلا جنگ و تحریم و بلاهای طبیعی و این داستانا پول بسازیم و قدر این تضاد رو بدونیم و خودمون رو رشد بدیم به جای تف و لعنت فرستادن !!!! ؟؟؟؟
چون این داستانا همیشه بوده و هست …
جلوی بلاهای طبیعی زو که نمیسه گرفت !!!
میتونی جلوی طوفان مایکل زو بگیزی؟؟؟
ولی میسع ساژه های قویتر ساخت..
ولی میسه با فکر درست و باور قوی پول ساخت از این فرصتی که خیلی ها ازش با نام عذاب الهی یاد میکنن !!! یعنی هم پول بسازی و هم به بشریت خدمت کنی !!! ولی کی میتونه ؟؟ اونی که بزرگ فکر میکنه…کی بزرگ فکر میکنه ؟؟ اونی که باورهای قدرتمندی داره و با خدا میتونه ارتباط قوی برقرار کنه …. به خاطر جنس باورهاش…. نه به خاطر اینکه اون ادم به خدا نزدیکتره…
نه نه … همه به خدا به یک اندازه نزدیکن..
نور خورشید همه جا میتابه…
ولی یکی باهاش سولار میسازه ویکی دگ هم عینک افتابی میسازه و یکی دگ هم لب ساحل برنزه میکنه و یکی دگ هم میره زیر افتاب توی گرمای تابستون عرق ریزان توی زمین نخود کارگری میکنه و میسوزه و له له میزنه و میگه مشیتم اینه !!!
در هز حالت انتخاب با ماست !!!
و بزای خداوند به نظرم اصلا مهم نیست که چه کسی به راه درست هدایت میشه و چه کسی نمیشه …
میگه ما قران را ساده کردیم برای فهمیدن ..
مثال زنبور عسل و عنکبوت ووو اینا رو میزنه ..نظام خلقت رو توضیح میده… فرمول خلقت رو میگه ..
ودگ کسی رو مجبور نمیکنه که قران رو بخونن یا نخونن… !!!
کسی مجبورت نکرده زیر افتاب کارگری کنی !!!
خودت باید از الهاماتت و از خلاقیت استفاده کنی و زندگیت رو جهت بدی بهش به سمت دلخواهت..و ایده هات زو عملی کنی برای بهبود زندگیت…
منم خودم باید به دانسته هام عمل کنم…
یعنی اول باید خودم با خودم اوکی شم و هماهنگ شم..
دوم روی عزت نفسم کار کنم..
سوم روی روابطم کار کنم …
این فاکتور ها که در من درست بشه جنبه های مالی رو هم پوشش میده و بعد مالی رو هم ارتقا میده…
یعنی در مرحله ی اول ارزش قائل شدن بزای خودم و هماهنگ شدن با وجود خودمه !!!
اون وقت ادم های اطرافم تغییر میکنن یا وجه مثبتی از اطرافیان دریافت میکنم..
در واقع تا وقتی که ضعف های شخصیتیم از جمله ترسم..از جمله قدرت نه گفتنم.. از جمله ضعف اعتماد به نفسم.. از جمله قدزت کلامم.. از جمله یکسری عاداتم.. وووو اینا تغییری نکنه مهم نیست چقدر استعداد و مهارت داری .. زندگیت بهبود پیدا نمیکنه …
سلام آقای دهنوی عزیز
صد در صد با گفته های شما موافقم
اول خودم رو دوست بدارم( باور کنم من همینجوری ، همینجوری که هستم الانشم بسیار ارزشمندم)
دوم : روی اعتماد به نفسم کار کنم
و سوم روی روابطم با دیگران
خدایا خودت کمکم کن، هدایتم کن
ای خداوند اجابت کنندهی درخواستهایم
ای براورنده ی حاجتها
ای قدرتمندترین نیروی کل کیهان
تنها تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میجویییم
سلام استاد بی نظیرم
استاد راجب بیماری بگم ک من از ابتدای کرونا تا الان حتی یک بار هم درگیر نشدم البته معنیش این نیست که در تمام این مدت روی خودم خیلی مسلط بودم اتفاقا با ذهنم درگیری های زیادی داشتم. خیلی سعی میکردم به خودم انرژی مثبت بدم راجب کرونا اصلا اطلاعاتی کسب نمیکردم اخبار گوش نمیدادم حتی نمیدونستم علائمش چیه در این حد خودمو دور کردم ولی اینجوری نبوده که ماسک نزنم یا الکل استفاده نکنم اتفاقا هروقت بابام از سرکار میومد پر الکلش میکردم😂😂😂 ولی بیرون رفتنمون سرجاش بود اینجوری نبود ک خودمونو کامل قرنطینه کنیم ولی خب من یه ترسی ته دلم بود ک باعث شد دوبار شدید سرمابخورم ک تستم منفی شد و یه سرماخوردگی عادی بود که اونم قبل اینک برم تست بدم همش شکرگزاری میکردم هی فرکانس میفرستادم😂 یه بارم خونه ی عموم مبتلا بودن اومدن خونمون و انقدر سعی کردم شکرگزاری کنم تمرکزمو بزارم روی مسائل مثبت ک خداروشکر موردی پیش نیومد من با ماسک مشکلی ندارم حتی ماسکای طرحدار ست لباسام میخرم ولی معنیش این نیست که دارم فکر میکنم این ماسکه داره ازم محافظت میکنه فقط چون قانونه و یه جور وارد فرهنگ شده نمیشه نزد بلکه سعی کردم سخت نگیرم فکر کنم جز استایلمه و برای هر تیپم میرفتم ست میکردم خلاصه که دیوونه بازی سرجاشه😂😂😂😂😂
سوالی ک خیلی ذهن منو درگیر کرده و الانم راجبش صحبت کردین این بود ک من به یه تضادی برخوردم و بارها دارم بهش برمیخورم اگر خاطرتون باشه توی فایلای گفت و گو با دوستان اونجایی ک علی و عادله با شما صحبت میکنن و دوتا خواهر میگن ما روی سفره ای بودیم ک همه چی بود ولی نمیتونستیم استفاده کنیم منم همینجوریم روی سفره ایم که همه چی هست ولی اجازش گاهی هست گاهی نیست ایده های استارت کسب و کار بدون سرمایه با شروع از سرمایه ی وجودیم زیاد دارم ولی مسئله درسمه البته مسئله شاید اینه ک باور کمبود دارم نسبت به زمان،
البته تا اینو یکم درست کردم به فایلی رسیدم ک گفتین که تلاش ادم پراکندس و برای هر چیزی تمرکز صدرصدی میزارید و من الان موندم که باید تمرکز صددرصدی بزارم روی درسم یا اینکه از دل تضادی ک بهش برخوردم قبل از اینکه بخواد حادتر بشه شروع به کار کنم؟ و واقعا سردرگمم ممنون میشم بهم پاسخ بدین
سلام و دورد به دوستان خوبم
امروز در روز ۷۲ سفر هستم و خداروشکر که این مسیر برای من قرارگرفته تا خودم رو بشناسم تا بدونم هر لحظه اتفاق های زندگیم رو دارم رقم میزنم
الان از هرفردی که برام پیش میاد استفاده میکنم برای کار روی خودم با استفاده از دوره ها ،وقتی شما تعریف میکنین که کارتون رو داشتین و از تایم آزادتون استفاده میکردین برای کار روی خودتون همش از خدا میخوام که به سمتی هدایت بشم تا با توجه به داشتن شغلم بتونم از زمانم بهره ببرم چون بیشترین زمانم رو سرکار هستم و میخوام که ذهنم باز باشه بدور از خستگی که بتونم تغییر رو پیش بیارم
الان دارم تصمیم هایی میگیرم که مطمئنا خیلی روند زندگیم رو تغییر میده و همش بخاطر حضور در سایت که تونستم اقدام کنم و آگاهانه انتخاب کنم وتصمیم بگیرم
به نام الله
روز ۷۲ام روز شمار من
سلام بر استاد عزیز و مریم جان.
من با گوش دادن این فایل به این نتیجه رسیدم که تضادها آمده اند تا ما بفهمیم چه میخواهیم و هر کسی با توجه به قرار گرفتن در مدار مناسب با تضادی روبرو میشود که اون میتونه خواسته اش باشه .
و یا یادآوری کنه که اصلا چه چیزی را میخواسته و اما مهم در این قسمت “پذیرش تضاد و حرکت از ناخواسته به خواسته” است.
اگر درس مان را از تضادها بگیریم و ترس را کنار بگذاریم و از حاشیه امن بیرون بیاییم و حرکت کنیم خوب نتیجه حتما نشون داده میشه و به قول استاد زمانش معلوم نیست . یعنی ممکنه حتی ما نفهمیم برای چه اون کار را انجام دادیم . ولی وقتی توکل به خدا داریم وقتی احساسمون خوبه در برابر اون کاری که انجام میدیم دیگه مهم نیست نتبجه چی باشه. نتیجه شاید زود و شاید دیر به ما نشون داده شود .
جهان در حال گسترش است و کاری به ما نداره که با این گسترش حرکت میکنیم یا نه . چون کار جهان اینه. این دیگه ما هستیم که با گسترش جهان حرکت کنیم یا خیر.
مهم اینه که من بفهمم در دل هر مساله ای راه حل وجود دارد وبا اون راه حل پیشرفت خودم را پیدا کنم.
من الان که اینجا هستم بخاطر تضادهایی بوده که در سال ها قبل بهش برخوردم . اولش در خودم شکسته بودم اما از خدا هدایت خواستم. بطور معجزه آسایی کتاب هایی برای من میرسید و من میخوندم. یه چیزهایی به ذهنم میرسید که میگفتم دیوونه شدی اما با خواندن اون کتاب ها میدیدم نه اونها هم همین را گفته اند. پس من در مسیر هستم و اون تضادهای اون روزها من را تا به اینجا و این سایت هدایت کرده. و چقدر اطمینان دارم به این هدایت. که هر روز دارم نکته جدید یاد میگیرم .
و من آرامش را در این مسیر کسب کرده ام . توحید را یاد گرفتم. توکل کردن را تمرین میکنم. رب العالمین را شناخته ام . روز به روز شرک هایم را شناسایی میکنم و همه و همه را مدیون تضادهای زندگیم هستم.
و ممنونم از خدا بخاطر هدایت من در این مسبر سبز.
و از شما عزیزانم ممنونم 🙏
خیلی خیلی دوستتون دارم ❤
و سپاسگزارم 🙏
ای جانم خدا عشق الهی من
استاد من چند وقته عباس منشی شدم و دوره عزت نفس خریدم و خوشحالم هر روزم بهتر از دیروزم میشود.
چون دارم از قوانین آگاه میشوم و عمل میکنم
استاد من این تضاد برام اتفاق افتاد تا وارد این دوره ها شوم
چندین بار به صورت های کوچک اتفاقات بد می افتاد ولی من مقاومت میکردم و ناگهان بزرگترین تضاد که مرگ ناگوار پدرم بود اتفاق افتاد و میگفتم چرا من ؟ چرا خواهر برادرام نشده ؟و اینبار هدایت شدم به دوست ناجی ام مرجان و بعد شما
استاد روزای سختی گذروندم و دوستم میگفت همه چیز به نفع تو خواهد بود ومن همیشه سوال د داشتم چه فرکانسی داشتم که اینهمه اتفاق بد برام جور شده حالا فهمیدم تضاد بوده تا حالا خوشبختی و ثروتمند شوم
عاشقتم خدااااااااا که منو مورد توجه قرار دادی و الان از خواهرام و برادرام خوشبخت ترینم
خدایا صدهزار بار شکر
سلام و درود خدمت استادِ عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی و همه دوستان
خدا رو هزاران بار شکر برای این دوره حدودا دو سالِ بیماری و قرنطینه و ….
امروز که این فایل رو نگاه کردم دلم خواست راجع به شروع اون دو سال بنویسم که با تمام اتفاقات به ظاهر بد چقدر واسه من یکی موهبت شد(الله اکبر)
با شروع قرنطینه و اعلام این بیماری همسرم بیکار شده بود و یه پسر کوچولوی ده ماهه داشتم که دلپیچه های شبانه اذیتم میکرد بعد از حدود دو هفته متوجه شدم که باردارم همه حتی همسرم بچه رو نمیخواستن و میگفتن که نگهش ندار خونه خالم زندگی میکردیم تمام اسباب اثاثیه زندگیم توی مغازه پدرم بود و خونه نیمه کاره ای که در حال ساخت بود همه این اوضاع نابسامان پول لازم داشت و تنها چیزی که نبود پول بود … من که قبلا قرآن رو خونده بودم نمیدونم چرا این آیه مدام برام تکرار میشد که از ترس روزی فرزندان خود را نکشید که ما روزی آنها و شما را میرسانیم و بدون توجه به حرفاشون خواستم برای تشکیل پرونده برم دکتر که متوجه شدم همه جا قرنطینه شده و خودِ خانواده دکتر بستری شدن و اصلا شهر انگار تعطیل بود همونجا جلوی ساختمون پزشکان دنبال ماسک بودیم که یه تعدادی واسه خودمون بخریم که متوجه شدیم قحطی اومده و آدرس یه جایی دادن که برید اونجا تولید میشه یهو به همسرم گفتم الان توی این وضعیت مردم ماسک میخوان بیا ببینیم چطوری تولید میشه ماسک تولید کنیم و خلاصه شروع کردم چرخ خیاطیم رو از وسایلام آوردم یه مقدار پارچه خریدم و تولید کردم همش فروش رفت بیشتر پارچه خریدم دیگه متری نخریدم یه توپ پارچه خریدم و تولید و تولید به چند تا از خانومهای آشنا پیشنهاد تولید دادم اونها هم قبول کردن ولی برای فروش به مشکل برخوردیم چون قرار بود من تولید کنم و همسرم بفروشه که متاسفانه نمیتونست و اعتماد به نفس فروش رو نداشت و من متوجه شدم که روی همسرم برای فروش نباید حساب کنم خلاصه منم با شرایط بارداری و بچه کوچیک و این بیماری شایع شده ترجیح میدادم که بیشتر در منزل باشم و بیرون نرم و کلا پروژه ماسک کنسل شد اما خب قشنگ پول دکتر و آزمایش و همه چی با همون مقدار ماسک به فروش رفته در اومده بود بعد از چند ماه پسر دوم به دنیا اومد و همچنان همسر بیکار و فشار خیلی زیادی رو حس میکردم که به خدا گفتم مگه خودت نگفتی از ترس روزی بچمو نکشم منم نکشتم پس جواب تو کووووو….
بعدش کم کم خدا واسم معجزها کرد که من الان تازه متوجه میشم من اون موقع داشتم واسه این آگاهی ها آماده میشدم من داشتم به الهاماتم عمل میکردم ولی نمیفهمیدم داستان از چه قرارِ چون خدا نقشه گنج رو داره اون از تمام مسیر آگاهه
اینبار که با هدایت خدا به کار جدیدی اقدام کردم با تجربه ای که از تولید ماسک داشتم دیگه فروش رو کاملا خودم به دست گرفتم با تمام مشتریها خودم صحبت میکنم خودم راجع به خدماتی که ارائه میدم عاشقانه توضیح میدم و خدا از اینجای مسیر قلبم رو به روی حقیقت باز کرد و منو با استاد عباسمنش آشنا کرد و بینهایت سپاسگزارِ معبودم هستم واقعا این دوره بیماری من رو در شرایطی قرار داد که مجبور به انجام یه سری اقدامات شدم که به ظاهر برای نجات از مسائل مالی بود ولی در اصل خدا رو یافتم و هر بار تا زمانی که در این کالبد جسمانی هستم از این بیماری جز خیر و برکت یاد نخواهم کرد که همین شرایط من رو به خودم نشون داد که من فقط با تکیه بر الله با دنبال کردن ندای قلبم هر درسی لازم باشه میگیرم تا برای زمانی که لازمِ مهیا باشم گاهی فکر میکنم که خدا استادِ من شاگرد بهم میگه چیکار کن منم انجام میدم اون میدونه من هر زمانی باید چه درسی رو پاس کنم
همیشه وقتی بر میگردم به قبل نگاه میکنم میبینم چقدر درستِ که وقتی حرکت میکنی راه باز میشه(الله اکبر)
تو خود پای به راه در نه و هیچ مپرس، که خود راه بگویدت که چون باید کرد
سلام خواهر مهربانم
الهه ی قوی و قهرمان
بسیار مو بر تنم سیخ شد از خواندن تجربه رفتن به دل ترس و اقدام عملی کردن شما
بسیار تحسینتون میکنم شما رو که آنقدر با توکل به خداوند با شجاعت و جسارت عمل کردین و نتیجه گرفتین
منم مادر دو تا دخترم.خوندن کامنتتون باعث شد خیلی واقعی شما رو درک کنم و شرایطتتون رو
امیدوارم الان کلی پیشرفت کرده باشین و زندگی سراسر آرامش و شادی و سلامتی و ثروت رو در کنار خانوادتون تجربه میکنیم به لطف الله
یادم باشه فقط روی خداوند حساب باز کنم که او قدرتمندترینه در کل کیهان
به راستی که یاد خدا آرامش بخشه
و خداوند برای بنده اش کافیست
به نام خداوند یکتا
72مین روز سفر نامه من
سلام به استاد عزیزم مریم جان شایسته و تمام دوستان عزیزم
نکات که من از این فایل گرفتم این بود که تضاد ها دوست های ما هستن تضاد ها آمدن تا ما پیشرفت کنیم و ما با دیدن تضادها باید خییلی خوشحال شویم چون آمدن ما را بزرگ کند و چقدر کمک کرد این ویروس که آمد برای پیشرفت جهان چقدر آب و هوا عالی شد چقدر کسب های جدید ایجاد شد و افراد چقدر خلاقیت کردن چیز های جدید ساختن چقدر استعداد ها کشف شد و چقدر افراد خلاق از این به عنوان فرصت استفاده کردن خدایا شکرت خدایا شکرت
و من هم در آن زمان بود که با مباحث استاد آشنا شدم و تمام دوران قرنطینه را من لذت بردم و با مباحث استاد آشنا شدم که همیشه سپاسگزار خداوند مهربانم هستم بابت این قوانین الهی خدایا شکرت خدای مهربانم سپاسگزارم بابت این همه لطف که برای من داشتی خدایا شکرت
و چقدر جالبه که هم نشانه امروزم و هم فایل سفر نامه من همین فایل بوده خدایا شکرت
رد پای من