live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-32.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-01 02:13:012024-10-01 05:37:37live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام براستاد عباسمنش و تمامی خانواده عبایمنشی عزیزم ،تمام خوبی ها و قشنگی این فایل یه طرف من تمرکز روی نکات مثبت رو از یه حرکت جالب و دیدنی استاد فهمیدم و سعی میکنم تا بتونم اینجوری عمل کنم و اونم وقتی بود که استاد تصویر ادمایی که پایین شعار میرادند و نمیفهمیدیم چی میگن رو نشون مدادند،برام جالب بود که استد با خودش زمزمه میکرد که اونا میگن
_عباس منش ، عباسمنش و….-
واین معنی کامل و تمام تمرکز بر نکات مثبته اگه خوب بهش توجه کنیم ……..
.خدارو صد هزار مرتبه شکر می کنم دوستتون دارم و از راه دور می بوسمتون
سلام دوست عزیز ممنونم بابت کامنت کوتاه ولی پرمغزتون
در پناه الله یکتا باشید
بنام خداوندِبالاخرد
یک سلام گرمو پرازانرژی تقدیم به استادعزیزم،به مریم جان و به دوستان گلم
استادباتعریف کردن اون خاطرات گذشتتون کلی خنده رومهمون لبامون کردی
دقیقا منم وقتیکه به تضادهای گذشتم فکرمیکنم فقط میخندم،شاید تواون شرایطی که قرارگرفته بودیم کلی بایدکنترل ذهن میداشتیم تااینکه کسیو مقصر نکنیم،من خودم به شخصه وقتی بایک تضادی برمیخوردم همش میخواستم یاپدرمادرمو مقصربدونم یا کسی دیگه رو
استاد درمورد کفشاتون صحبت کردید یادم افتاد به دوران دبستان خودم کلی خندیدم،یادمه مامانم برام یک جفت کفش خرید بزرگتراز پاهام بعدکه بهش گفتم مامان ازم بزرگن،گف خوبن مامان چارروز دیگه پاهات قدمیکشن اونوقت کو پول که برات بخریم،آقا ماهم چونکه روکمبودپول حساس بودیم دیگه چیزی نگفتیم ،مجبوربودم دوجفت جوراب بپوشم که یموقع ازپام درنیان خخخ کلی دارم میخندمو مینویسم یادش بخیراونروزا فقط دعامیکردم که کفشاپاره بشن ازشرشون خلاص بشم..خلاصه چونکه کفشام بزرگ بودن جنس جالبی هم نداشتن کفشون پاره شد ومن کلی ذوق کردمواومدم ب مامانم گفتم که پاره شدن
وااایی که کاش نگفته بودم خخ کفشاموبرد پیش یه کفش دوز و کفشونو یه کفی زد..هیچی دیگه باکلی غصه دوباره اوناروپوشیدم و یک هفته بعدش برف شدیدی اومدو اوننقدرکفشام لیزبودن ک اگه میخوردم زمین دیگه نمیشد پاشم وهمینم شد،توخیابون داشتم میرفتم برم مدرسه ازطرف شهردارمون داشتن برفارو ردمیکردن منم باکفشام لیزبازی میکردم که یهو نفهمیدم کی خوردم زمین خخ
هیچی دیگه ازون روز به بعدگفتم اگه کلی کتک بخورم ازمامانم عمراً این کفشارو بپوشم
واقعا کسی که بایک تضادی بربخوره دیگه فقط ازخدابهترینشو میخواد،وقتیکه من بزرگترشدم ودیگه بابام بهم پول میداد وبعدشم که ازدواج کردم ازبس که خاطرات تلخی ازکفش داشتم حالا دیگه هرنوع کفشخوبی که میبینم بدون هیچ مقاومت ذهنیی اونو میخرم وبادلیلومنطق میگم بابابچه که بودم یجفت کفش درست حسابی نداشتم حالاهم نخرم؟و الان توی جاکفشیمون ده جفت کفش نو دارم که پول هرجفتشون صد به بالاست،الان که بااین قوانین آشناشدم میگم چقد خوب من ناآگاهانه ازین قوانین تونستم استفاده کنم وبخاطراون تضادهای گذشتم کلی کفش باجنسای خوب بخرم و بخاطرهمشون سپاسگزارم
سیزده سالمم که بود وقتیکه دچارسرطان لنفوم خون شدم بااینکه کلی سختیو زجرکشیدم ولی الان که یادم میوفته کلی به یاداونروزا فقط میخندم وبخودم میگم آفرین چقدرخوب تونستی ازون دوران شیمی درمانی حال خودتو خوب نگهداری و بخدااستادالان که فکرشومیکنم هرجلسه که میخواستم برم برای درمانم یه تسبیح داشتم بااون تسبیح فقط میگفتم شُکرن لله که من دارم خوب میشم اصن باورم نمیشه خداداشته این حرفو به زبونم میورده و الان که خداروصدهزارمرتبه شکرحتی یک قرصم نمیخورم این سیزده سال باخودم میگم من ازشرایط خیلی سختی به اینجاها رسیدم قطعا من تواین دنیا یک رسالتی خدابهم داده که باید انجامش بدم،خیلی کم پیش میمومد که تواونسال بچه های هم درمانی من تو اون بیماری دووم بیارن یادمه دوتا کوچیکترازخودم اونجا توی بیمارستان فوت کردن
ومن بیشترازخدای خودم سپاسگزارم که تاالان به من کمک کرده و یارویاورم بوده مطمئنم همونطورکه خدامنو به این سایت
بهشتی هدایت کرده آینده ی پربرکتی رو هم درپیشم گذاشته ان شاالله
بخودم افتخارمیکنم که تونستم ازون شرایط به ظاهرسخت بیرون بیام
این کامنتو برای خودم نوشتم وهردوست عزیزی که اینو خوند تاببینه انسان میتونه ازچه تضادی به چه جایی هدایت بشه
من سپاسگزاره خداوندم بخاطرسلامتیم که سلامته سلامتم،استاد تو این روزای کرونایی خیلی ازافراد به من گوشزدمیکردن که حواستو جم کن توشرایط بدیو داشتی ممکنه بدنت هنوزضعیف باشه و کرونابگیری ومن اونارو دیگه مسخره میکنم میگم ای بیچاره ها که هنوز خدارو نمیشناسید که اگه خدانخواسته باشه برگی ازدرختی نمیوفته بخدااستادهمونایی که بهم میگفتن دقیقا خودشون کروناگرفتن درحده مرررگ و من بیشترسپاسگزاره خدام شدم که هرکی دلشو به خداببنده بخدا هیچ خطری نمیتونه تهدیدش کنه
استادعزیزم خیلی خیلی ازتون بینهایت سپاسگزارم که به مایاددادید به خاطرات گذشتمون جوری نگاه کنیم که فقط خنده برلبانمون جاری بشه
درپناه حق موفق و پیروز باشید
سلام صفا جان
عزیزم چه نکات قشنگی رو یادآوری کردی برام.تحسینت میکنم بابت اینهمه قوی بودن😍 چقد خوبه واقعا که یادآوری تضادها خنده رو لبامون بیاره..
و خداروشکررر که الان در سلامت کامل هستی.
و این نکته بازم برام یادآوری شد که چققدر بدن ما قدرتمندِ و توانایی بهبود خودش رو داره😍❤️
دعا میکنم که همیشه غرررق در خوشبختی و شادی و سلامتی و ثروت باشی 😘
ممنونم ازت که نوشتی
به نام رب العالمین
روز 125 ام روزشمار من
سلام بر استاد عزیز
یه جمله طلایی از استاد در این فایل برای من : ” به اندازه ای که تو بتوانی دیدت را ببری بالا تو بهتر میتوانی درکت را بالا ببری و بهتر بفهمی”
پس این دیدگاه من به جهان است که دنیای من را میسازد. تضادها همیشه به وجود آمدند که جهان پیشرفت کند.
و مهم تر از همه اینه که جهان همیشه در حال پیشرفته هیچ وقت نشده برگرده به قبل . بلکه هر روز بهتر و بهتر میشه.
به حرف من و شما نیست بلکه جهان همیشه در حال پیشرفته.
یه نگاه به دبی بیندازیم خودشون هر 10 سال را یک فیلم درست کرده بودند و پیشرفت را چقدر قشنگمیشد دید در حالی که یک جای خشک بوده و بیابانی اما همون تضاد باعث پیشرفتش میشه و قطب اقتصادی جهان میشه.
یه نگاه به ایران هم بیندازیم همین پیشرفت را سال به سال میبینیم . این ماییم که چجور میبینیم این ماییم که آیا شکرگزار هستیم.
من همیشه یاد زمستونهای دوران نوجوانیم میفتم که چقدر سرد بود و بیشتر خونه ها فقط بخاری داشتند اونم نفتی . گاز وجود نداشت .
خانه های پیشرفته شوفاژ داشتند یا فن کوئل داشتند.
اما بیشتر خانواده ها با سختی سرمای زمستان را میگذراندند. اما همون سختی ها باعث شده من الان هر لحظه از سرما را که در خانه های گرم میگذرونیم شکرگزار هستم . گاز به راحتی در خانه های ما هست. هم برای گرما هم برای پخت و پز.
در حالی که اون موقع ها کپسول گاز بود. با سختی بدست مردم میرسید باید مدیریت میکردند تا تموم نشه .
همون تضادها باعث شد که گاز به بهره برداری رسید و ما الان به راحتی داریم استفاده میکنیم و شکر گزار هستیم.
اما آیا واقعا شکرگزاریم؟ آیا با احساس عالی قدر این لحظات را میدانیم و یا نه در حال غر زدن احساسمون را خراب میکنیم و دیگه شکرگزاری فایده نداره چون احساسمون بده.
و دقیقا دختر من الان درکی از این موضوه نداره که یعنی چی؟ گاز نبوده یعنی چی؟ بخاری نفتی چیه؟ کرسی چیه؟ پس نمیتونه بابت آنچه هست شکرگزار باشه.
پس دقیقا درک ما از این جهان بستگی به نگاه ما به جهان داره .
و من شکرگزاری را از استاد یاد گرفتم که بارها گفتند حال من با زمانی که در بندرعباس بودم فرقی نکرده اون موقع هم سپاسگزار بودم الان هم هستم.
استاد بطور خالص سپاسگزار هستند. در همون لحظه سپاسگزار هستند . و فقط برای همون لحظه سپاسگزارند. و من دارم تمرین میکنم که فقط برای الانم سپاسگزاری کنم . بابت هوای سرد زمستانی بابت این هوای خوب بابت برف قشنگ بابت ابرهای قشنگ اسمون . دارم دیدم را عوض میکنم.
من دید نگاهم را عوض میکنم که دارم به چی توجه میکنم به آن چیزهای که ندارم و اذیتم میکنه یا به آنچیزهایی که دارم و حالم را خوب میکنه.
در تمام فایل ها استاد میفرمایند مواظب ورودیت باش . داری به چی توجه میکنی . ؟ به زیبایی یا زشتی ؟ به آنچه حالت را خوب میکند یا آنچه حالت را بد میکند؟
تو هستی که خالق زندگیت هستی. جهان که داره کار خودش را خوب انجام میده و هر لحظه در حال پیشرفته . تو کجای کاری .
آیا میخواهی این چند روز زندگی که در این دنیا هستی که به اندازه بالارفتن یک آسانسور هست از هوای گرم داخل آسانسور غر بزنی . یا با نگاه بهتر این جهان را گذرا بدونی و لذت ببری برای آنچه داری .
وقتی من شکرگزار باشم شکرگزار خالص با حس خوب جهان حس من را دریافت میکنه و طبق همون احساس به من پاسخ میدهد.
جهان کارش را بلده . این منم که باید کارم را خوب انجام بدهم.
جهان داره مثل آینه عمل میکنه و واکنش میدهد به احساس ما.
استاد عزیرم ممنونم بابت تک تک فایل هاتون
مریم جان ممنون بابت این روزشمارها
خدایا شکرت بابت این مسیر سبز.
خیلی خیلی دوستتون دارم
سپاسگزارم
سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
امروز در صورتی هدایت شدم به این فایل که یک پیام توهین آمیز از یک شخص که به من گفته بودو تو گوشیم دیدم و حالم حسابی به هم ریخت
این پیام و نگه داشته بودم که به بقیه نشون بدم که اون فرد چقدر بی ادبه و از دستش شاکی بشم این حرفا اول که پیام پاک کردم و بعد هنوز ذهنم در گیر دعوا با این فرد بود وانتقام و این چیزا یک لحظه به خودم اومدم و گفتم این یک نام خواسته هست و من باید تمرکزم و از روی این موضوع بردارم و به سمت خواسته هام ببرم وقتی اینجور فکر کردم خداوند هم مسیرو محیا کرد به دخترم زنگ زدم نشد با اون صحبت کنم به همسرم زنگ زدم سرش شلوغ بود و دختر دیگه من هم وقت صحبت نداشت انگار خدا هم نمیخواست که من در مورد این ناخواسته صحبت کنم که انرژی نگیره اومدن خونه یک فایل صوتی گوش کردم اومدم تو سایت و روز شمارو باز کردم و این فایل زیبا اومد و من هدایت شدم به سمت شنیدن حرفهای استاد که بر ناخواسته ها تمرکز نکن توجهت و ببر به سمت زیبایی ها و حالم خوب شد و مسئله از ذهنم پرید
و گفتم تو اگر میخوای رشد کنی باید این طنابها رو از پاهات باز کنی باید رها بشی فعلا نمیخوای ببخشی اشکال ندارد ولی برای خودت درگیری ذهنی درست نکن این فرد هم فرکانس نبوده و از زندگی تو دور شده تو باز با افکارت داری دعوتش میکنی پس خودت مسئول حال خوب خودت یا حال بد خودت هستی همانطور که استاد تو این فایل گفتن من درست باشم آدمهای درست وارد زندگیم میشن
خدایا شکرت بابت این سایت و حرفهای زیبایی که امروز شنیدم
سلام و درود بر شما استادان عزیزم.
درود به همه ی دوستان عزیزم در این سایت الهی.
خداروشکر میکنم با شما اساتید عزیزم تو این دوره هستم.
مهمترین و زیباترین دیدگاهی که تو این فایل من درک کردم به لطف الله یکتا، این موضوع بود که شما در مورد جهان و زمین و رشد زمین صحبت کردید.
یعنی اینی که من نگران نباشم که چی میشه. قطعا جهان به سمت رشد حرکت میکنه. این رشد باعث میشه من به آنچه میخواهم برسم. به راحتی.
والا بهترین توضیح را شما دادید. این که آقا نیازی نیست من برم اعتراض کنم، جهان رشد خودشو انجام میده. جهان به اون سمتی که میخوایم میره. این قانونشه. این یک قانون هست که قطعا این اتفاق می افته.
نکته بعدی و مهم اینکه وقتی ما سپاسگزار باشیم، در حقیقت داریم توجه میکنیم به زیبایی ها و خوبی هایی که الان میبینیم. بنابراین احساس خوبی داریم، و در همین راستا چون کانون توجه و تمرکز ما بر روی این موضوع هست، ما رشد بیشتر را تجربه میکنیم. ما از جنس اون چیزی که داریم بیشتر و بیشتر در زندگی دریافت میکنیم.
واقعا این نگاه به تضاد، و سپاسگزاری و این قانون فرکانس ها، این کانون تمرکز و توجه، به هر آنچه بخواهیم ما را میرسونه. به شرط اینکه ایمان داشته باشیم.
این دیدگاه خیلی به کسی که مثل من تازه اول راه تغییر هست کمک میکنه.
این دیدگاه میگه هر اتفاقی بیافتد خیر هست.
هر اتفاقی.
این دیدگاه کمک میکنه من به خواسته هام توجه کنم.
این دیدگاه باعث میشه من بیشتر و بیشتر رشد کنم.
خیلی ممنونم استاد عزیزم.
نکات بسیار هست تو این فایل ها که البته خانم شایسته عزیز لطف کردند و اصل نکات را اینجا در قسمت توضیحات نوشته اند.
خیلی ازتون سپاسگزارم. استادای عزیزم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزارخداوندم بابت هدایتش به درست ترین مسیر
سپاس گزارخداوندم بابت حضور در این سایت الهی
سپاس گزارخداوندم بابت بودن درمسیر سعادت و خوشبختی
صدهزار مرتبه شکرت بابت احساس خوب و آرامشی که دارم
فایل رو ظهر گوش دادم و کلی لذت بردم ،اما نیومدم برای فایل کامنت بزارم ،
میخوام راجب حسی که تجربه کردم این روزها بنویسم
یه حس خوب ،یه حس عشق به پروردگار به آدمهای نازنین به خودم
زندگیم از هر لحاظ هرروز داره زیباتر و زیباتر میشه و این حاصل به هماهنگی رسیدن با خودمونه
استاد یه جمله ای توی یک فایلی گفتین که امروز برام مرور شد
امروز که داشتم از باشگاه میومدم یه اسکناس 10هزارتومنی پیدا کردم ،بعدش به فکر فرو رفتم و این جمله شما مرور شد برام :
من به شما انگیزه نمیدم ، بلکه شمارو درمسیر درست قرار میدم و مسیر درست به شما انگیزه میده برای حرکت
قسم میخورم که تمام اساتید موفقیت حتی نزدیک شمام نیستن ،
این جمله فقط و فقط از دهان کسی بیرون میاد که استاد تشخیص اصل از فرعه
توی کامنت قبلیم گفتم توی سایت که این مسیری که ما انتخاب کردیم و استادی که داره هدایت میکنه مارو ،مسیر موفقیت مالی و نمیدونم این تکنیک و تاکتیک ها نیست ،
نه به اصل میپردازه ، به توحید و گفتم که اصن قلب من این مسیر رو تایید میکنه ،من حق انتخاب ندارم ،بین این آگاهی ها و یک استاد دیگه ،یک مدرس دیگه ،
بخاطر همین توحیده که اصن آموزش های استاد تو یه لول دیگه ای قرار داره ،
استاد میگه ،من دستت رو میزارم توی دست خدا ،من بهت یاد میدم که چطوری بهش وصل بشی ،بعد دیگه اون همه چی و بهت میگه ،من بهت یاد میدم ماهی بگیری ،ماهی نمیدم دستت
الله اکبر که چقدر این آگاهی ها خالصن ،الله اکبر که این مسیر مسیر تمام پیامبرانیه که اومدن و مقصودشون تبلیغ توحید بود بدون اغراق ،هیچ آموزشی هیچ متدی هیچ چیزی اندازه این آگاهی ها امکان نداشت منو با درون خودم به هماهنگی برسونه ،
این حرف من حرف تمام کساییه که بعد گذروندن چندین استاد و چندین دوره و چندین سمینار و روش و متد ،رسیدن به استاد واین سایت و همگی گفتن که توی تمام اون دوره ها و استاد های قبلی ،یه تیکه هایی از این پازل جوردرنمیومد و هی میگفتیم اشکال کار کجاست تا اینکه به استاد رسیدیم و تمام اون تیکه های پازل اینجا تکمیل شد ، که تعدادشونم کم نیست ، صدهزار مرتبه شکر که من از اپل هدایت شدم به این آگاهی های ناب و وقتی که شما از یک برند تاپ خرید کنی ،دیگه عملا هیچ برند دیگه ای راضیت نمیکنه
این آگاهی ها از جانب خوده خداونده برامن،
من توی مسیر درست میزارمت ،مسیر درست بهت انگیزه میده ،انگیزه قسمت دوم داستانه ،اصل توحیده ،اصل بودن درمسیر درسته
و وقتی که درمسیر درست هستی نشانه هان که بهت انگیزه برا ادامه میدن، و تو رو درمسیر نگه میدارن
بارش نشانه هاروداشتم این مدت و حس و حال عالییییی
ازنشونه های امروزم بگم
ظهر که ازخونه زدم بیرون ،همزمانی اول رخ داد
بعده مدتها شاید یک سال ،رفیق دوران مدرسمو دیدم و سوارم کرد و تا یه جاییم رسوند و خدافظی کردیم
داشتم توی خیابون میرفتم که دوتا بچه مدرسه ای داشتن عقب عقب راه میرفتن و بازی میکردن ،یهو منو نگا کرد یکیشون و یه لبخندی زد بهم که اصن یادم نمیره ومنم بهش لبخند زدم
امروز داشتم رویاپردازی میکردم بابت فعالیت تو رشته ی بدنسازی و حالم خوب بود و چندین دوست اومدن و ازم مشاوره گرفتن برا خرید مکمل و راهنمایی بابت برنامه تمرینی
نشونه بعدی اینکه یه همکار زنگ زد و مشتری داشت و سمت حوزهی کاری من که فعالیت میکردم ،ویلا میخواست که دوتا فایل براش فرستادم ،هر چند که تمرکزی روی اون کار دیگه ندارم ،اما حسم میگه چرا که نه ؟؟؟بسپار به خدا و معامله شد شد دیگه ،نشدم که نشونه رو دریاب و شاد باش از اینکه با ادامهی این مسیر هربار دریچه ی بزرگتری از نعمت ها وارد زندگیت میشه ، روابط خوب سلامتی بیشتر ،پول بیشتر
صدهزار مرتبه شکر که قوانین انقد سادس که ما میتونیم فقط با داشتن احساس خوب که حاصل برداشتن مقاومت ها و تغییر باورهاست و ادامه دادن دراین مسیر و کنترل همیشگی ورودی های ذهن ،میتونیم به هران چیزی که میخوایم برسیم و خداوند هدایت میکند
نشونه بعدی پیدا کردن پول
نشونه های روز قبلی و قبلی که زیادن همزمانی ها ،اخ آخ همزمانی ها که حتی چند ثانیه اینور اونور اگه میشد ،جواب نمیداد ،ولی به موقع رخ میداد و مسیر درست به من انگیزه میداد برای ادامه دادن
صدهزار مرتبه شکرت بابت این آگاهی ها
صدهزار مرتبه شکرت که چرخ زندگی دقیقا روون تر شده ،روغن کاری شده و اتفاقات خوب راحت تر رخ میده ، انسانهای نازنین محبت میکنن به من ، روابطم عالی شده ،پول بیشتری به دست میارم ، بدهی هایی که یادم رفته بود ،واریز میشن به حسابم و این نشانه ها برای کسانیه که تعقل میکنند .
صدهزار مرتبه شکرت بابت این اتصال
درمورد روحیه ی سپاس گزاری و شخصیت سپاس گزاری باید بگم که
من پاره وقت برای اینکه ورودی مالی داشته باشم ، درحال یاد گیری کار کناف هستم و خیلیم خوش میگذره با یه دوست خوب و خوش اخلاق که همش میگیم و میخندیم ،
اون روز رفتیم اول صب سره ساختمون که یه دوست عزیزی هم چند روزه که با اوستا کاشی کار دارن کاشی کاری میکنن ،اول صب اومد گفت حالت چطوره ؟؟؟گفتم شکر ،همه چی عالیه کار عالی حال عالی اوضاع از هر نظر عالیه عالی ،به خدا بچه ها دوس داشتم اونجا بودید و قیافشو میدید ، به والله فک کرد دارم مثلا از حرصم این حرفارو میزنم ،بعد برگشت به من گفت ،اشکال نداره ،چاره ای نداریم دیگه و اینا ،بعد یه قیافه جدی گرفتم گفتم دوست عزیز من جدی گفتم همه چی عالیه ، باور نمیکنید ،از تعجب …. فقط باید میدیدیش ، انگار تعجب برانگیز ترین حرفای عمرش رو شنیده بود ، هیچی نگفت سرتکون داد و رف ،
میخوام مدار که چه عرض کنم ، منو این دوست عزیز چندین کهکشان با هم تفاوت فکری و نگرشی داشتیم ،
میگیرید چی میگم ؟؟؟چندین کهکشان
و این آیه های قرآن
که خداوند میگه ما بعد اتمام حجب بر چشم و گوش آنان بر قلب آنان مهر نهادیم تا فهم نکنند
کسی رو که خدا گمراه کرده ،دیگه کی میتونه هدایتش کنه ؟؟؟
و آیا بینا و نابینا برابرند ؟؟؟
آیا نتایج من که غرق در عشق پروردگارم و سعی میکنم هر لحظه بهونه هامو برای سپاس گزاری از خداوند بیشتر کنم و با تمام وجودم اغراق میکنم که خدایا عاجزم در برابر شکر این نعمت ها ،
با نتایج اون دوست عزیزی که از این حرفا تعجب کرد یکیه ؟؟؟
نشونه ؟؟؟
تو اتاقم نشستم و دارم کامنت مینویسم و هوس چایی کردم و خواستم برم چایی بریزم و ادامه کامنت رو بنویسم که دختر خالم اینا مهمونن خونه ی ما که در اتاق و زد و چایی آورد
نشونه ؟؟؟
چی بگم واقعا از قدرت تمرکز انسان از قدرتی که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته
که خودش خالق صددرصد زندگیشه ،
دلیل اینکه 99ونه دهم درصد ملت در بدبختی و شرایط ناخواستن به قول استاد ،به دلیل عدم سپاس گزاریه ،به دلیل ناشکریه ،
(چایی چقد خوشمزس )
و به همین خاطره که نتایج اکثر ملت شبیه به همه ،نتایج ضعیف و بدبختی ،چون عیناً شبیه همن و ما نگا میکنیم میگیم ،خب یعنی این ملت که این نتیجه هارو میگیرن ،چطوری میشه من متفاوت از این همه آدم باشم ؟؟؟
به ولله قسم این سخن خداست که میگه اکثر مردم ناشکرن ،اکثر مردم تعقل نمیکنن ،اکثر مردم شرک دارن ،
بله میشه نتایج ما متفاوت بشه ،چطوری ؟؟ به خدا نمیخواد کوه بکنیم ،فقط باید برعکس اکثریت عمل کنیم ، شما یک مورد نام ببر که اکثریت مردم انجام میدن و مورد درستیه ، یک مورد نام ببرید ،یک مورد فقط یک مورد ،قلبی ها نه ریا و این چیزا ،
بله میشه ما جزو معدود افراد سپاس گزار باشیم که خداوند جهان رو به تسخیر ما دربیاره ،(البته که در جهت منفی هم جهان مسخر ماست )و حق انتخاب با ماست
بله میشه ما جزو معدودی از افرادی باشیم که همینجوری سرسری از کنار نشانه ها عبور نمیکنن و هر لحظهی زندگی رو هدیه الهی و معجزه میدونن هر نفسی که میکشن
بله میشه ما جزو معدود کسانی باشیم که درمسیر ابراهیم حرکت کنیم ،درمسیر توحید
،بله میشه ما جزو معدود افرادی باشیم که پروردگار برما درود بفرسته ،و مورد لطف و رحمت خاص خودش قرار بده
بابا میشه بخدا ،
اگه نمیشه چرا اینجایی ؟؟
چرا خداوند بین تمام فک و فامیلات و کسایی که میبینی تو رو اینجا آورده ؟؟؟
چرا داری این کلمات رو میخونی ؟؟؟
چرا توی اکسپلور اینستاگرام نیستی ؟؟؟
چرا نمیری توی جمع بشینی و ترجیحت اینه که بیای سایت و کامنت بخونی ؟؟؟
تو دنیایی که برگ از درخت افتادنش سره حساب و کتابه ،تو اتفاقی اینجایی ؟؟؟
نه
نه
نه
تو انتخاب شدی ،تو از نظر پروردگار این لیاقت رو داشتی که الان این کلمات رو بخونی
تو انتخاب شدی تا درمسیر توحید حرکت کنی و جزو عدهی قلیلی باشی که پروردگار بر تو درود بفرسته و با افتخار به فرشته ها نشونت بده ،همون فرشته هایی که همگی به مقام و منزلت تو سجده کردن
و همچنین خودم
چرا اینجام ؟؟؟
چرا نمیرم توی جمع راجب درگیری ایران و اسرائیل صحبت کنم و بشنوم ؟؟؟
چرا خسته نمیشم از نوشتن ؟؟؟
اصن منی که هیچ ایده ای ندارم ،این کلمات از کجا میان ؟؟؟
چرا کلمات تموم نمیشن ؟؟؟
چرا انقد طول کشید این کامنت ،من که برنامهای برای طولانی بودن کامنت نداشتم ،
خداوند انرژیه وجود منه
خداوند انتخاب کرده تا در این مسیر پاک و زلال بشیم و آمادهی بهشت برین
خداوند انتخاب کرده که از مسیر حلال و درست
انقد به ما عطا کنه که راضی باشیم ،(لعلک ترضی) حلال ،خدایی ،پاک
پس اجابت کنیم این لطف پروردگار رو
و تنها اورا به خدایی بخوانیم که خدایی جز او نیست و او مالک ملک وجود ماست ،
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب گمشدگان از لب دریا میکرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد
تنها تورا میپرستیم و تنها از تویاری میجوییم
مارا به راه راست هدایت فرما
راه کسانی که به آنان نعمت دادی ،نه کسانی که برآنان غضب نمودی و نه (گمراهان)
در پناه رب توانا .
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
گام یازدهم خانه تکانی ذهن.
…
از روش های قوی بودن در شرایط سخت
من همیشه برای خودم مثال هایی از زندگی خودم یا اطرافیان میزنم که ذهنم بپذیره و قابل قبول تر باشه براش. مثالی که میخوام بزنم چیزیه که الان دارم زندگیش میکنم.
من و همسرم هشت سال اجاره نشین بودیم توی شهر غریب به دور از خانواده و چه چالش هایی که نگذروندیم، دعوا با صاحب خونه، خونه های خراب که کل وسیله های تازه عروس رو نابود کرد، همسایه های ناجور و…
ولی الان بعد اون همه ماجرا و چالش، دو ماهی هست که خونه رویایی بهشتیم ساخته شده و سری دوم مهمونامون از اصفهان اومدن و داریم باهاشون عشق میکنیم. من فرزانه حُری الان بابت دونه به دونه آجرای خونه خداروشکر میکنم، بابت تک تک وسایلی که زحمت کشیدم و خریدم خداروشکر میکنم. بهترین خونه رو برای خودمون ساختیم و ذوق و لبخند رو توی چشمای مامان بابام دیدم. هشت سال منتظر این روزا بودم.
شاید باورتون نشه ولی من نقشه خونمون رو 4سال پیش کشیدم و این در حالی بود که ما اصن زمینشن نداشتیم، ولی من این نقشه رو کشیدم و همیشه دوست داشتم همچین خونه ای داشته باشم. همیشه پس ذهنم بود که یه نهر آب از وسط خونه یا پشت رد بشه و الان دقیقا پشت خونمون نهر آبه، به صورتی که وقتی ظرف میشورم از پنجره صدای آب و نهر آب و درخت گردو و باغ پرتقال رو نگاه میکنم و فقط روزی هزار مرتبه بابت این پنجره قشنگ با ویو رویایی خداروشکر میکنم. من اون روزای سخت رو چشیدم، مستأجری رو چشیدم که الان بابت این روزها خداروشکر میکنم.
در واقع من با تغییر باورهام، اون شرایط سخت رو تبدیل به خاطرات خوبم کردم و الان از اون روزا به خوبی و پله ای برای رسیدن به اهدافم یاد میکنم.
اوضاع سخت رو تبدیل کردم به خاطرات خوب، تبدیل کردم. به سپاسگزاری بیشتر، ذوق و شوق بیشتر.
الهی شکرت.
…
در پناه الله یکتا
با سلام خدمت استاد عزیز و خاتم شایسته
روز 125
((اگر بتوانیم ذهن را روی خواسته ها معطوف کنیم، فارغ از اینکه بقیه چکار می کنند و در چه شرایطی هستند، ما به مسیر خواسته هایمان هدایت می شویم و در آن مدار قرار می گیریم؛))
من امروز صبح با ذوق و شعفی از خواب بیدار شدم که انگار این رویای صادقه،عین واقعیت بود
خواب دیدم که زلزله اومده و من در تکاپو که مامانو ببرم زیر چارچوب در
نگاهم به کوچه و اسمون بود تا ببینم که کی این زمین لرزه تموم میشه
یک آن قسمتی از اسمونو روشنه ابی و نیمه ی پایینیشو تاریکه پر از ستاره و کهکشان دیدم
از بالا به زمین نگاه میکردم
یک شهربازیه بزرگ دیدم
همون جا بلند گفتم خدایا اینجا امریکاست ،ایکاش همونطوری ک داری زمینو تکون میدی ،منو مامانو همین جا بندازی
دیدم وسط شهر بازیم
با جیغو ذوق داد میزدم مامان دیدی گفتم خدا معجزه میکنه؟دیدی خدای من راهه اسونو اسودرو بمن میده؟مامان باورت میشه زلزله منو اینجا بیاره؟؟
همون حین ک داشتم ذوق میکردم و داد میزدم همش حواسم به قانون و مسیر بود توی ذهنم توی خوابم بخودم میگفتم زلزله که به ظاهر بده،برای تو خیره(حرفتی استاد که میگن بعضیا توی شرایطه به ظاهر بد و از تصادها هم خیر وارد زندگیشون میشه)برام جالب بود که توی خوابم ،داشتم حرفای استادو مرور میکردم
یاد فرمایش استاد افتادم که میگفتن وقتی توی خوابم حواسم به کنترل ذهن بود،متوجه میشدم که دارم روی خودم کار میکنم
توی خواب مامانم میگفت من بابد برگردم خونه،من میگفتم مامان من پولی ندارم برات بلیط بگیرم همون موقع دوتا خانم به زبونه فارسی،گفتن ما کمک و راهنمایی میکنیم تا مامانت بره
اونجا بازم بخودم گفتم بفرما ،دستای خدا اینجورین
خوابم مثله واقعیت بود
و خیلییییی برای من شیرین بود که همه حواسم به مسیر و فایلا بود
اون ذوقم
اون فریادم که باورامو داد میزدم که دیدی راهه من اسونو راحته مامان
وقتی بیدار شدم حسه عجیبی داشتم
انگار همه ی مسیره هدایته استاد برای مهاجرت به شکلو فرمه دیگه،برام تداعی شد
زلزله ای که باعث شد من اسمونو کهکشانو ستاره ببینم چیزی که توی اغلب خوابام هست
و از بالا همه ی زمینو دیدم و یه نقطرو به عنوان امریکا اشنا دیدم و گفتم همینجا زمین وایسه
تعبیرم ازین خواب اینه که اره همینه ندا
باوراتو تکرار کن
مسیرت برای هر خواسته ای،راحتو اسونو بدونه هزینست
توی مسیر خواستت قرار میگیری اگه نگاهت به هر تصادی ،خیریت و برکت باشه
سپاسگذار باش با ذوقو شعف
خدایا ازت ممنونم برای همه حسی که تجربه کردم
واقعا برای من ،اون حسه مهمه ک بخودم ثابت کنم خالق و مخلوقم و خدا و اون منبع به من پاسخ میدن
من اینو توی خواب تجربه کردم به صورت فول اچ دی
واقعا به اون حسی که همیشه میگم دوس دارم با مهاجرت تجربه کنم و خدارو درک کنم،رسیدم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود محضر یکایک خوبان
خدا را شکر که فرصتی داد تا از او رخصتی بگیرم برای سپاسگزاری و نگاهی عمیق تر به عمل به آن
خیلی جالب است که چندین بار در طول فایل این آیه معروف به یادم می آمد
إِنَّا هَدَیۡنَٰهُ ٱلسَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرࣰا وَإِمَّا کَفُورًا انسان 3
به راستى ما او را به این راه راست هدایت کردهایم، چه شاکر باشد، چه ناسپاس
خیلی زیباست که این انتخاب کاملا در اختیار ماست که کدام مسیر را در پیش بگیریم
واقعا لذت بردم و بعضا تعجب که این نگرش فوق العاده را استاد اینگونه در عمل اجرا می کند
این چند روزه که رسما هدایت را پذیرفتم و جاری شدم، بارها و بارها اتفاق می افتد که از مسیر توجه بر زیبایی و خواسته ها خارج می شوم، یک لحظه که به خودم می آیم می بینم که ذهن دارد برای خودش جولان می دهد و با فلانی گلاویز شده و حسابی می خواهد توضیح دهد و خودش را توجیه کند و محق بداند، حسابی در جایگاه قربانی نشسته و برای خودش قضاوت می کند و حکم صادر می کند، واقعا اگر این لطف و هدایت خدا نبود چه می خواستم بکنم!؟
به خودم که می آیم می بینم بار سنگینی را به دوش گرفتم، این موضوع ذهنی مخصوصا در شرایط خستگی بیشتر برایم رخ می دهد. این روزها خیلی بهتر از این حربه آگاه شده ام و به محض اینکه متوجه می شوم خودم را از مهلکه دور می کنم و توجه ام را به چیز دیگری معطوف می کنم. انصافا در بعضی موارد کنترل کانون توجه و کنترل ذهن مشکل می شود و جهاد اکبر می خواهد چون که درگیر می شوی و حالت هم خراب می شود.
به لطف خدا جدیدا خیلی کمتر در این دام می افتم و یا زودتر از این دام می جهم.
خدایا شکرت
این طبیعی هست که همیشه احوال یکسانی نداشته باشیم ولی اینکه همیشه حال بدی داشته باشیم هم غیر طبیعی است.
اصلا وظیفه احساس همین است که آلارمی است که حالمان بد نشود.
احساس آمپری است که با آن باید از فشاری که به ماشین ذهنمان آمده آگاه شویم
وقتی که آمپر ماشین بالا می رود یعنی یک ایراد و گرفتگی وجود دارد که نباید بیشتر شود و منجر به آسیب شود و بلافاصله باید به آن پاسخ صحیح داد و با متخصص مشورت کرد و در صورت نیاز به تعمیرگاه رفت.
داستان ذهن هم همین است
بارها در قرآن تذکر داده شده که هوشیار در این مواقع به خدا پناه می برد
وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغࣱ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ اعراف 200
و اگر از سوى شیطان وسوسه اى تو را تحریک کرد به خدا پناه ببر؛ زیرا او شنواى داناست
یعنی به جای اینکه خودت بخواهی دست به کار شوی و به اصطلاح حق خودت را بستانی، کنار برو و بگذار که خدا کارش را بکند و یا به جای اینکه درجا گاز بدهی و پدر موتور ماشین را در آوری، آرام پایت را از روی ترمز برداری
اجرایی نمودن این ادراکات فقط به لطف و هدایت الله امکانپذیر است و دیگر هیچ
یا رب العالمین
ایاک نعبد و ایاک نستعین
به نام خالق آفرینش
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
کنترل ذهن در شرایط سخت
تجربه خودمو بخام بگم من یک مادر هستم و نگرانی های نسبت به فرزندم برام به وجودمیاد
فرزند1ساله من گاهی سرمامیخوره
حسابی ذهنمو درگیر خودش میکنه و وارد فرکانس نگرانی میشم و بااینکه میدونم موندن در فرکانس نگرانی احساس بد میاره و احساس بد داشتن نتایج بدی به همراه داره اما انگار این باور دروجود من هست که مادرا توی زمینه های مختلف نگران فرزندان میشن واین به نفع بچه نیستش
باخودم گفتم چیکار کنم تو این شرایطی نمیخام
و به ظاهر سخته و منو از احساس خوب دور میکنه بتونم کنترل ذهن داشته باشم و نگران نباشم
گفتم خدایا تو منو هدایت کن چیکارکنم چرا هرکاری میکنم نمیشد نسبت به فرزندم نگران نباشم نمیشد گفتم خدایا من نمیخام بچسبم به فرزندم و هزار جور فکر کنم که نکنه یک طوریش بشه من دوست دارم اون همواره در مدار سلامتی باشه همیشه شاد و شنگول باشه و حالش خوب باشه
واین باورمخرب ک اکثرا مادرا میگن بچس دیگه یک روز خوبه یک روز بده یا بچه تا مریض نشه بزرگ نمیشه ازتوی ذهنم حذف کنم و به جاش باورهای خوبی بسازم تا فرزندم همیشه سالم و تندرست باشه
دیروز باخودم جملات تاکیدی رو تکرار میکردم وبا تکرار کردن اون جملات تاکیدی احساس خوبی منو دربرمیگرفت
جملات تاکیدی درمورد سلامتی فرزندم
فرزند من همیشه سالم و تندرست هستش
سیستم ایمنی پسر من قویه
خداوند دردرون پسر من درجریانه واون همیشه سالمه
خداوند بهترین نگهدارنده برای پسرم هستش و بیشتراز من مراقبشه
بعد دیدم پسرم تب داره یکم ته دلم گفتم من احساس خوبی داشتم چرا اینجوری شد
دقیقا هرمشکلی یا به هرتضادی میخورم جواب سوالمو از روی فایل همون روز میگیرم و متوجه میشم اشکال کار کجاست
فایلو که گوش کردم کنترل ذهن درشرایط سخت یک چیزی ته وجودم گفت دقیقا مشکلت جوابش همینه
وقتی درشرایط سخت (پسرم مریضه یا خیلی چیزهای دیگه) من بتونم کنترل ذهن داشته باشم و نذارم احساسم بد بشه و باورهامو تغییربدم و بدونم که این شرایط سخت گذراست و هراتفاقی که بوده به خاطر باورهای مخرب درون ذهن من و فرکانس های گذشتم به وجوداومده و اینو بپذیرم
اون وقت کم کم نتیجه ها خودشونو نشون میدن
استاد گفتن که اون زمان که مادرشون کفش هایی که میخریدند انقد کفش های خوبی بوده تا چند سالم که می پوشیدند هیچ طوریشون نمیشده
اما کفش های که استاد درزمان خودشون می خریدند باید دور دوزی می کردند بازم تا دوهفته بعدش دیگه خراب میشدند وقتی به این تضادها برخوردند خوب الان که جنس هایی که میخرند که از نظرکیفیت عالی هستند برای استاد عادی نیس و اینا ایشونو سپاس گذارتر میکنه
واین حس سپاس گذاری به خاطر تضاد های گذشته درون شون به وجود اومده
مثال پلیس هارو زدند که درکشور آمریکا
اونجایی که استاد داشتند دستشویی میکردند بعد پلیس ایشونو دیدند و تازه کمکشون کردند
اون جایی که میگفتند اگر ماشینت درجاده پنچربشه پلیس خودش میاد پنچری ماشینتو میگیره بعد وقتی این خوبی پلیس هارو میشه دید ومگه میشه سپاس گذار نبود
من خودم متحیرشدم از تمرکز کردن روی خوبی های پلیس آمریکا چون قبلا چیزهای که دیدم تو اخبار و رسانه این بود که پلیس های مردم آمریکا مردمو میزنند و حق اعتراض ندارند
اصلا فکرشو نمیکردم پلیس های آمریکا نکته ی مثبتی هم داشته باشند
داستان تظاهرات ضایع شدن حق سیاه پوست ها
چقد خوبه استاد حتی دراتفاق های ناجالبم دنبال نکات مثبت اون اتفاق هستین تحسینتون میکنم
همینکه میگید نکته مثبت تظاهرات اینه که چقد این کشور درصلحه که مردمش میتونند بیان اعتراض کنند بدون که کسی به کارشون کاری بگیره
درسی که من ازاین داستان گرفتم این بود که اگر تمرکزمو روی چیزی باشه که نمیخام از همون جنس چیزهای بیشتری وارد زندگی میشه پس باید آگاهانه سعی کنم تمرکزمو بذارم روی چیزهای که میخام وجزو خواسته هامه
نکته دیگه این بودکه یکی ازدوستان گفتند اگر اعتراض بکنند شاید ساختارها بهتربشه
استاد گفتند درسته با اعتراضات ساختارها بهتربشه و قوانین بهتری بذارنداما من که دارم ازقانون استفاده میکنم چرا باید تمرکزمو بذارم روی درگیری و اعتراضات وروی چیزهای هایی که نمیخام
جهان به طور طبیعی درحال تغییره و همه چیز رو به پیشرفته
همونطوری که درختی که رشد کرده مااون نکاشتیم و اون
آبی که میخوریم مادرست نکردیم اینارو خودجهان به وجود آورده
رد پای گام یازدهم
خدای بی نهایتم دوست دارم