live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی - صفحه 47 (به ترتیب امتیاز)

896 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1976 روز

    بنام الله یگانه

    با کسب اجازه از خدای هدایتگرم برای نوشتن…امید دارم که با این نوشتن هدایت بشم به درک بهتر قوانین و چگونگی استفاده بهتر از اونها در زندگی ام

    “خانه تکانی ذهن”

    “گام یازدهم”

    توضیحات استاد منو باز یاد این ایات سوره بقره انداختند

    وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ﴿١۵۵﴾

    و بی تردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات آزمایش می کنیم. و صابرین را بشارت ده. (155)

    الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ﴿١۵۶﴾

    همان کسانی که چون بلا و آسیبی به آنان رسد گویند: ما از خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم. (156)

    أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿١۵٧﴾

    آنانند که درودهایی از سوی پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافته اند. (157)

    این آیات دیدگاه خداوند رو در مقابل برخورد ما با تضادها روشن میکنه…در همه حال در برخورد با تضادها ما باید رجوع کننده به الله باشیم…استاد عزیز من هم مثل شما همیشه وقتی این آیه رو مطالعه میکردم باور نداشتم که این آیه اشاره به زمان بعد از مرگ داره…من هم همیشه باور دارم که این آیه داره از رجوع به خداوند برای حل مسائل اشاره میکنه….خداوند توانایی حل مسائل رو به ما داده…و تضمین کرده که از پس هر مشکلی برمیاد…میتونه همیشه بهمون راه حل بده و برای ما گشایش ایجاد کنه…

    آخه بابا یادم باشه که دارم با چه انرژی و چه نیرویی کار میکنم….نیرویی که میلیاردها سال مسائل کوچک و بزرگ کیهان رو حل کرده و این ساختار بی نقص و دقیق رو پدید آورده که تازه دانشمندان درک کردند که جهان در حال انبساط و گسترش هست و ابعاد فرمانروایی اش همواره در حال بزرگتر شدنه…تمام کهکشان هایی که در حال حاضر نورشون به ما میرسه و ما میتونیم وجودشون رو ثبت کنیم در طی دور شدن از ما هستند و ما دیگه در آینده دسترسی به اونها نخواهیم داشت…

    آیا چنین هوشمندی از پس مسائل ساده من بر نمیاد؟؟؟ مسائلی که تازه اغلب خودم با نادانی و جهلم برای خودم ایجاد کردم؟؟ آیا نمیتونم خدا رو برای حل تضادهام کافی بدونم؟؟؟ و به او توکل کنم؟؟؟ آیا توکل کردن به خدایی که این چنین هوشمندانه آفرینش میکنه کفایت نمیکنه؟؟؟؟ خدایی که تضمین کرده منو هدایت میکنه و هدایت بندگانش رو وظیفه کرده به خودش؟؟

    خوبه که این سوالات رو بپرسم از خودم…و خوبه که به جوابهاش فکر کنم

    خوبه که زندگی خودم رو مرور کنم و به یاد بیارم که چقدر بار بوده که اتفاقی به ظاهر ناخوشایند باعث بوجود اومدن خیری در زندگی ام شده…چقدر شده که با من رفتار گستاخانه ای شده و من پی بردم که باید در رفتارهام تجدید نظر کنم و حد و مرز و محدوده ای واضح تر برای روابط با آدمها قائل بشم….یا مکرر دیر کردن هام باعث شده برام دردسر درست بشه و من عادت نظم و سحرخیزی رو در خودم بیشتر کردم…یا مسخره کردن کسی باعث شده بیشتر مصمم بشم تا موفق باشم…یادمه همیشه چون از خواهرام تپل تر به نظر میرسیدم به خاطر حرف بقیه خیلی میخواستم لاغر تر بشم…در حالیکه من اصلا چاق نبودم فقط در مقایسه با اونها اینطور به نظر میرسیدم…بعد که طوری لاغر شدم که حالا خواهرهام هر لباسی براشون تنگه میدن من بپوشم…میبینم باز همون عده هر زمان منو میبینن میگن وای چقدر لاغر شدی…کسانی که فکر میکردم اگه لاغر بشم منو تحسین خواهند کرد…و توی اون سن کم کلی منو با حرفهاشون آزار دادند….بعد که این رو دیدم فهمیدم چقدر میخوام برای خودم زندگی کنم…میخوام سبک شخصی زندگی ام رو داشته باشم…گور بابای بقیه…هر کی هر جوری دوست داره فکر کنه…چقدر این موضوع باعث شد من برای جسم ام شکرگزارتر بشم…خجالت کشیدم که جسمم رو همیشه ناکافی میدونستم و همیشه سرزنش میکردم که چرا پاهام چاق به نظر میاد…چرا اینجا پره باید نازک تر باشه…فلان لباس رو میپوشم بد دیده میشم…و از جسم ام عذرخواهی کردم و از خدا هدایت خواستم تا منو توانا به دیدن نعمتهام کنه…پس این تضاد باعث شده من رشد کنم چرا ازش ناراحت باشم؟ حتما من الان از خواهرهام نسبت به نعمت سلامتی شکرگزارترم…چون اون حرفها رو شنیدم و این اتفاقات رو تجربه کردم…الان با تک تک سلولهای تنم حرف میزنم و ستایش میکنم که اینقدر توانا و هوشمند هستند و انقدر هوشمندانه نیاز های منو برطرف میکنن…تحسین شون میکنم…بهشون میگم که چقدر عاشقانه دوستشون دارم….

    استاد میخوام بگم که شما فکر میکنید این طبیعی هست که وقتی گذشته سختی داشتید و حالا با تغییر باورهاتون به این جایگاه رسیدید با یادآوری گذشته تون به احساس خوب شکرگزاری میرسید…چون شما با درک قانون سپاسگزاری و استفاده از اون در عمل به جایی رسیدید که تمرکز بر نکات مثبت جز شخصیت شما شده…

    اما همه ما اینطور نیستیم

    اصلا عده کمی اینجوری فکر میکنن

    خیلی هامون با اینکه خدا بهمون لطف داشته و بهمون نعمتهای بی شماری داده و ما رو از سختی ها به آسونی آورده باز اونقدر ناسپاس و نامرد هستیم که به خدا پشت میکنیم و میگیم اصلا چرا من باید توی اون سختی میبودم…چرا من مثل فلانی توی فلان خانواده دنیا نیومدم که اصلا آب توی دلم تکون نخوره…

    خیلی هامون وقتی حتی مهاجرت میکنیم میگیم چرا باید ما توی اون خراب شده دنیا می اومدیم و اونهمه سختی رو میدیدم

    استاد دیدگاه شما ناشی از درک قانون جهان و خداونده و زیباترین نوع نگاهی هست که میشه به زندگی داشت…من خودم اینهمه توی این سایت هستم هر بار که سعی میکنم شکرگزاری رو بیشتر کنم بعد باز که شما رو میبینم یا خانم شایسته یادم می افته من اصلا به این نعمت توجهی نداشتم….وقتی توی کامنتهای دوستانم میبینم که برای نعمتی شکرگزاری میکنند میگم خدایا من انقدر بدیهی این نعمت رو داشتم اصلا بهش توجه نمیکردم…مثلا توی کامنتها میخوندم که دوستان میخوان کاری انجام بدن اما خانواده مخالفت میکنن… انقدر این نعمت بدیهی بوده توی زندگی ام که اصلا بهش توجه نکردم….من همیشه روی نقاط ضعف والدین ام توجه کردم اما هیچ وقت دقت نکردم که دیدگاه اونا بخصوص پدرم همیشه این بوده که زندگی بچه ها مال خودشون هست…ما بچه ها باید تصمیم بگیریم که میخوایم چیکار کنیم…اغلب ما آزادانه تصمیم میگرفتیم…و این چه نعمتی بوده برای ما…اصلا اینکه ما بخوایم با دوستامون جایی بریم و اونا اجازه ندن خنده دار بوده…ما با اینکه سه خواهر بودیم در این حد آزاد بودیم که فقط بهشون اطلاع میدادیم که ما شب خونه دوستامون هستیم…در این حد…حتی آزادانه میتونستیم تنهایی سفر کنیم…یا رشته تحصیلی مون رو انتخاب کنیم…یا اصلا درس نخونیم…یا ازدواج کنیم یا نکنیم…مذهبی باشیم یا نباشیم…نماز بخونیم یا نخونیم….

    من اگه در این سایت نبودم و الگوهایی مثل استاد و خانم شایسته و این دوستان آگاه و مومن رو نداشتم اصلا درکی از شکرگزاری نداشتم…

    اکثریت جامعه تا این حد در مورد شکرگزاری ناآگاه هستند مثل گذشته خود من…که بعنوان مثال وقتی من داشتم در مورد مفهوم شکرگزاری مطالعه و تحقیق میکردم و این رو به یکی از دوستانم گفتم گفت مگه اینم مطالعه میخواد هر کی میدونه که شکرگزاری چیه دیگه!!!!!!!!!!! یعنی من که خودم اون موقع تازه داشتم کمی درکش میکردم و توی در و دیوار بودم…اما ببینید دیگه بقیه چقدر توی در و دیوار هستند که فکر میکنند یه کلمه شکر گفتن کافیه…و اصلا درکی نسبت به این قانون ندارند…

    من توی شمال زندگی میکنم….همین چند وقت قبل از خاله ام میشنیدم که میگفت ما امسال بارندگی نداشتیم باید امسال محصولاتمون چی بشه…فقط خدا به داد ما برسه…استاد همین الان اینجا بارونه و طی دو هفته گذشته کلا بارندگی بوده…فقط یه ساعتهایی سرعت بارش کم شده…شاید فقط یک روز بارندگی قطع شد…اونم روزی بود که خواهرم اومد و ما میخواستیم بیرون بریم (((ما همیشه در بهترین زمان در بهترین مکان و شرایط آب و هوایی هستیم)))…به الله قسم میخورم اگه همونهایی از ماها که غر میزدیم که چرا بارون نمیاد الان سجده کنیم و شکر کنیم این نعمت فراوون بارون رو…میدونم و باهاشون زندگی کردم که میگم….فقط تمرکز روی نداشته هاست…فقط تمرکز روی نداشته هاست

    من جز همون قشر بودم و میدونم که چقدر ما توی درودیوار بودیم…چقدر ناسپاس بودیم….چی شد من ازون جماعت جدا شدم و به این سایت و این دیدگاه هدایت شدم…خدا عالمه…همش از فضل خداست…خدا شاهده من واقعا از اون روزهای خودم و نعمتهایی که بابت اش ناسپاس بودم بیام تا انتهای زندگی ام شکر کنم نمیتونم حق مطلب رو ادا کنم چه برسه به نعمت و روزی که به لطف الله از بعد تلاش برای اجرای این قانون وارد زندگی ام میشه و هر روز داره بیشتر میشه…

    خدایا آخه چقدر شما بخشنده هستی چقدر فضل ات بزرگه…فقط به این فکر میکنم که خدای من جهانی آفریده که سیتماتیک میاد انرژی های بد رو میگیره و خیلی ها رو بی اثر میکنه ((کلی آیه داریم که خداوند گفته ما از بسیاری از گناهان شما درمیگذریم…میبخشیم)))…بعد میاد تا یک کار خوب میکنیم اون رو دریافت میکنه و نه تنها بی اثر نمیکنه بلکه اون رو تقویت میکنه (((باز هم آیه داریم که خداوند کار نیک شما رو به ده تای اون پاداش میده)))…و بابت هر ذوق و شوقی که از دریافت نعمتها نشون میدیدم باز میاد نعمتها رو گسترده تر میکنه…بیشتر و بیشترش میکنه….چند وقت قبل رفتیم سینما هفت بعدی با خواهرم…اپراتور یه فیلمی رو برامون گذاشت…بعد ما خیلی ازش تشکر کردیم…گفت حالا که خوشتون اومده این فیلم رو هم مهمون من باشید…یعنی بلیط هر سانس اش نفری 70 بود…یعنی 140 تومن ما رو مهمون کرد…ما ازش نخواستیم…خودش اینکارو کرد…اینکارا کار کیه؟ اینا کار قانونه…قانون کی؟ قانون خدای فاضل و وهابم…که به ذوق کننده ها به شکرگزارا…بیشتر میده…جستجوگران هیجان و لذت و شادی رو هدایت میکنه یا مهمونشون میکنه یا دعوتشون میکنه یه شادی و لذت و هیجان بیشتر…الله اکبر از این قوانین زیبا…از این قوانین تحسین برانگیز

    خدایا ما رو توانا کن به بندگی بیشتر و بهتر…

    خدایا ما رو بیناتر کنه به نعمتهامون….

    یه پرنده ای هست که توی کوچه ما میخونه….صداش بی نهایت بهشتی هست…هر وقت میخونه من هر جایی باشم ازش تشکر میکنم….واقعا صداش بهشتی هست…حتی شبها هم میخونه…مهمونامون میگفتن این پرنده فقط توی اعماق جنگل ها صداش میاد…آخه اینجا وسط شهر چیکار میکنه؟؟ منم نمیدونم…همین الان یادم افتاد که من خونه قبلی که بودم…همیشه یه سمفونی صدای طبیعت با ترکیب صدای آواز پرنده رو مدام گوش مدادم تا صداهای محیطی رو نشونم (((راستش همسایه بالایی مون خیلی درگیر بودن و همیشه در حال ناسزا گفتن به هم بودن))) من از آموزش های استادم یاد گرفتم که ذهنم رو ببرم سمت خواسته های خودم….خلاصه اون صداهای زیبا رو گوش میدادم و تحسین میکردم…و حالا توی این خونه همیشه از پنجره زیبامون پرواز پرنده رو میبینم…و این پرنده زیبا که واقعا صدای بهشتی داره و شبانه روز میخونه برامون…همین الان که داشتم این متن رو مینوشتم صدای زیباش رو شنیدم…در حالیکه به خاطر بارونهای اخیر دیگه صداش نمی اومد…به خاطر آفتاب کمی که امروز در اومده دوباره شروع کرد به خوندن….الان هم صدای اون پرنده رو تحسین میکنم هم همسایه های مهربون و خوبمون رو که در حال شادی هستند…هر موقع صداشون رو میشنوم که در حال خندیدن هستند چون اون تجربه رو داشتم…میگم خدایا شکرت از اینکه جایی هستم که صدای خنده و شادی میشنوم…کلام زیبا میشنوم…

    این قانون خداست

    این اثر استفاده از قوانین بدون تغییر خداست

    چرا از این قانون استفاده نکنم…چرا در بهتر شدن توی اجرای این قانونی که اینجوری داره زندگی ام رو بهتر و بهشتی تر میکنه (همون اصل خارپشتی) تمرین نکنم؟ دیگه باید خیلی جاهل باشم

    همین امروز صبح خدای من باز در قرآن هدایتم کرد به آیه ای از سوره هود…که به نوح توصیه میکرد از جاهلین نباش و چیزی نخواه که دانشی در موردش نداری…امیدوارم جاهل نباشم و به خودم مدام یاد بیارم خدایا من دانشی به چیزی ندارم جز آنچه از فضل تو به من رسیده من خواسته هام رو با توجه کردن بهشون به شما عرضه میکنم دیگه شما وظیفه داری شما دانش اش رو داری شما قدرتش رو داری که منو از یک مسیر تکاملی هموار به اونها برسونی

    سپاس از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سپاس از دوستان مومن و متعهدم

    خدایا شکرت امرو زهم در این کلاس درس حضور داشتم :))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 490 روز

      سلام سعیده تا اینجای کامنتت خوندم که ای چاق بودی حرف بود ای لاغر بودی حرف بود،

      وای چقدر این قشنگ این مفهوم رو بهمون میگه که آره شما هیچ کنترلی روی کانون توجه دیگران ندارید ، اصلا و ابدا هیچ کنترلی نداری ، اونا زمانی که لاغری کانون توجه شون رو میزارن روی لاغری صورتت ، در حالی که کانون توجه رو میشه گذاشت روی زبر و زرنگی که بر اثر لاغری بوجود اومده یا سلامتی که بر اثر آب شدن چربی های ناسالم بوجود اومده و…..

      پس ما هر چقدر تلاش کنیم هر چقدر خودمون رو به زمین و زمان بزنیم کانون توجه اونا رو نمی‌تونیم کنترل کنیم، مگه ما میتونیم کانون خودمون رو کنترل کنیم یعنی میتونیم اما بعضی اوقات از دستمون در میره،

      پس ما فقط باید روی کانون توجه خودمون کار کنیم و اگر چاقیمدروی چیزهایی از خودمون بزاریم که حس خوب میده وقتی لاغریم روی چیز هوایی از خودمون بزاریم که حس خوب. بهمون میده،

      باید ببینیم خودمون چی می‌خوابیم چی دوست داریم ، اونو انجام بدیم وگرنه هیچ کنترلی روی بیرون نداریم اصلا و ابدا، اگر به بیرون باشه به قول استاد برگی در باد میشیم که…

      سعیده جان موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 487 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه

    جلسه یازدهم از آگاهی های ناب پروژه خانه تکانی ذهن

    برای هر چیز سپاسگذار باشیم نه اینکه یک بار یا دوبار و بعدا او نعمت برای ما عادی شود باید هر لحظه شکر گذار باشیم و دلیل سپاسگذاری هم شرایط سخت قبلی است که داشتیم خوب به هر صورتش شرایط سخت تمام می‌شود و گذرا است و وقتیکه گذشتیم ازین شرایط سخت ، تبدیل به خاطرات شیرین زنده گی ما می‌شود، تبدیل به سپاسگذاری، تبدیل به احساس خوب و شور وشوق و ذوق می‌شود . یعنی روز های سخت گذشته باعث سپاسگذاری در آینده میشود و طبق قانون اگر سپاسگذار باشیم نعمتهای بیشتری وارد زنده گی ما می‌شود

    اگر چندین اتفاق بد رخ می‌دهد ما باید تمرکز مارا روی همان یکی دو اتفاق خوب و مثبت بگیریم نه اینکه اتفاقات بد را دامن بزنیم . اصلا در موردشان فکر نکنیم ، چون طبق قانون به هر آنچیزیکه توجه می‌کنید از جنس همان بیشتر و بیشتر وارد زنده گی تان می‌شود و اتفاق میفتد ، پس چی خوب در زمانیکه چالش برانگیز میباشد نیز توجه کنیم به نکات مثبت و توجه نکنیم به نکات منفی تا تبدیل به فرکانس ما نشود . و به همین شکل با افرادی که کار میکنیم همکاران ، فامیل ، دوستان ما و دیگر ها فقط باید به نکات مثبت شان توجه کنیم . خلاصه به چیزیکه حال مارا خوب کند و خواسته ماست آگاهانه توجه کنیم تا در مسیری خواسته های ما قرار بگیریم .

    نیروی حاکم بر جهان هستی نیروی خیر است حالا چی تضاهرات بکنیم یا نکنیم ، جهان در حال پیشرفت است ، پس خوب است خود مارا درگیر این نکات منفی و توجه کردن برشان نکنیم ، اگر تظاهرات کردن منطق می‌داشت پس اینهمه زیبایی های طبیعی از کدام تظاهرات بوجود آمده .

    اگر از دید خداوند ، از خداوند به این دنیا ببینید اصلا این نگرانی ها بی منطق و بی فایده است . ولی تضاد ها هم جز از قوانین دنیاست بوجود می‌آیید که خواسته ها مشخص شوند اما کسانیکه تظاهرات می‌کنند فکر می‌کنند که دنیا را می‌توانند گلستان کنند در حالیکه دنیا برای بعضی ها می‌تواند گلستان شود نه برای همه .

    خدایاشکرت برای آنچه که ازین فایل یاد گرفتم و کمکم کن که عمل کنم .

    خدا نگهدار تان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    منیژه حکیمیان گفته:
    مدت عضویت: 951 روز

    به نام خدا

    گام یازدهم خانه تکانی ذهن

    قدر شناسی وپاداش های این ویژگی شخصیتی

    سلام به استادان عزیزم ودوستان هم گام

    استاد عزیز چیزی که برام جالبه وبه نظر من شما را در بین تمام اساتید موفقیت خاص کرده روراستی سادگی وبی آلایشی شماست چقدرراحت در مورد گذشته وسختی هایی که کشیدید با خنده صحبت می‌کنید تا به ما بفهمانید که شرایط سخت ماندگار نیستن

    چه زیبا گفتید که این شرایط سخت اگر بتونی با کنترل ذهن ازش بگذری موهبت برات میشه

    خوشحال میشی که این شرایط سخت را گذرانده ای وخیلی شکر گزار تر میشی

    خود من وقتی به خاطر بدهی همسرم مجبور شدم در خانه قدیمی مادر بزرگم چندین سال زندگی کنم وبعد از آن صاحب خانه نقلی خودم شدم چقدر شکر گزار بودم هر قدمی که بر می داشتم شکر گزاری میکردم واز این که صاحب خانه بودم خیلی ذوق کرده بودم

    در مورد پلیس و تظاهرات گفتید وچه نکته ارزشمندی

    که وقتی چنین اتفاقاتی می افتد 2 حالت وجود دارد

    یا تو تمرکزت را میزاری روی نکات مثبت وحال خودت را خوب نگه میداری یا اینکه تمرکزت را روی نکات منفی میزاری وحالت بد میشه

    چقدر قشنگ در مورد خدمات پلیس به مردم گفتید واین که اگر یه مورد بد هم پیش آمد ازش اعراض کنیم به کارهای خوبی که برامون کردن فکر کنیم وشکر گزار لحظات خوب باشیم

    در نهایت خودمان تصمیم میگیریم که جزو کدام گروه باشیم

    ممنونم استاد برای این فایل بی نظیر

    خدایا شکرت که در مسیر شنیدن این آگاهی ها قرار گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2209 روز

    قوی بودن در شرایط سخت :

    شرایط سخت شرایط سخته دیگه ، از جنس نامرغوب خریدن میتونی احساس کنی سختی شرایط رو تا اوضاع نامساعد و خاکی کوچه و خیابان محل سکونت ت ، تا عدم گازکشی خونه ت ، تا کوچیک بودن خونه ت و نداشتن امکانات رفاهی زیاد تا … بخش‌های نامطلوب روابط عاطفی‌ت و نداشتن درآمد کافی و … همه اینها رو میشه اوضاع و شرایط نامساعد و سخت دونست ، اما نکته‌ای که من انسان عادی که هنوز نتونستم مجری خیلی خوبی برای قوانین الهی باشم رو با انسان موفق و توحیدی و آگاهی چون استاد متفاوت می‌کنه این هست که من زمانی که در چنین شرایطی ب سر میبرم یه حس قربانی بودن در وجودم احساس میکنم و احساس میکنم میتونم با توجه کردن و جنگیدن با اوضاع نامساعد و نامطلوب اوضاع رو درست کنم و این جنگیدن ن تنها چیزی رو عوض نمیکنه بلکه حال من رو هم بد می‌کنه و تازه باعث میشه همون نعمت‌هایی هم ک در اختیارم هست و من نمی‌بینم شون ، از دسترسم خارج بشه و یا من آنطور ک باید ازشون بهره مند نشم و آرامش خاطرم رو هم از دست بدم و تازه مقاومت کردن و جنگیدن کلی از آدم انرژی میگیره . انرژی ای که می‌شده بذاری روی خواسته ها و هدف‌هات صرف جنگیدن ها و مقاومتها برای ناخواسته ها میشه و تازه طبق قانون توجه و فرکانس تو بیشتر اوضاع نامساعد رو به زندگی ت دعوت می‌کنی.

    اصلا احساس میکنم اگر بتونم این کنترل ذهن و توجه رو در خودم تقویت کنم و روز ب روز بهتر اجراش کنم که تمرکزم رو از ناخواسته ها بردارم و به داشته ها بگذارم و اینکه در ناخواسته ها نکات مثبت و خوبی ها رو پیدا کنم و اینکه به این نکته ایمان بیارم ک شرایط می‌تونه گذرا باشه اگر من باورهام رو درست کنم و تموم میشه هر آنچه باعث رنجش‌م میشه و مسولیت این شرایط به عهده من و باورهای من هست و خودم تونستم ایجاد کنم خودم هم میتونم تغییر شون بدن .

    اینکه اجازه ندم شرایط سخت احساسم رو درگیر کنه و و حالم رو بد کنه و در حال بد تو چشم ت رو به روی خیلی از زیباییها می بندی

    چشم دل باز کن که جان بینی

    آنچه نادیدنی است آن بینی

    همه ی اینها باعث میشه ک یه روز برسه ک مثل استاد از خاطرات روزهای گذشته یاد کنم و خیلی قشنگ و با خنده‌های دلنشین شاد بشم و با عزیزذلم خوش بگذرونم و تازه خدا رو شکر کنم که در مسیر زندگیم این سختی‌ها رو داشتم .

    استاد بااینکه استاد قانون بودن اما برای خریدشون تجربه ناخوشایندی داشتن ولی این تجربه ناخوشایند باعث نشده حالشون بد بشه

    یا اینکه ایمان‌شون به عملکرد قانون پایین بیاد ک چرا من باید با این فرد نامناسب رو ب رو بشم و چرا باید جنس نامرغوب دریافت کنم و چرا باید کفش و ردپای گلی داشته باشم و هزاران چرای دیگه و یا اینکه خودش رو بدشانس و بدبخت تصور کنه که نمیتونه اجناس باکیفیت رو تجربه کنه و شرایط خوب و رفاه بالا داشته باشه

    و خیلی از این نجواهای ذهنی که در زمان رو ب رو شدن با سختی‌ها از ذهن میگذره تا حالت رو بد کنه و بهت احساس قربانی بودن بده و کارکرد قانون رو برات کمرنگ و بی اهمیت نشون بده و تلاشی رو که داری برای کنترل ذهن انجام میدی بی اهمیت و ناکارآمد بدونه و همه کار کنه تا ایمانت رو تضعیف کنه …

    ایشون به جای همه‌ی این نجواها و واکنشها ب راحتی از اون موضوع گذر کردن و احتمالا در مسیر انجام برنامه‌های روزمره‌شون انرژی ذهنی خیلی کمی گذاشتن که به این موضوع پیش‌آمده فکر کنن و همه‌ش زیر و روش کنن…

    در حالی که من نوعی ب دلیل عدم مهارت در کنترل ذهن ممکن هست دستخوش نجواهای ذهنی قرار بگیریم و حال بد رو تجربه کنم حتا برای همین موضوع ساده‌ی یک کفش نامناسب و به این شکل مدام همچین تجربه‌هایی رو برای خودم جذب کنم و رقم بزنم .

    پس عبور کردن و گذشتن از ناملایمات و صبور بودن با حال خوب و ایمان داشتن به اینکه بعد از سختی‌ها آسانی هست و در زمان فراررسیدن آسانی ها قدردان‌تر و شکرگزار تر خواهم بود و بیشتر از نعمتهایی ک روزی‌م میشه لذت می‌برم راه درست هست در زمانی که در دوران سخت ب سر میبرم.

    «دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور »

    قطعا بعد از هر سختی آسانی است …

    و نکته ی جالبی ک در بیان و شرح قانون از استاد همیشه یاد می گیرم مثالهای ملموس و الگوهای عینی پیدا کردن برای منطقی کردن اون باور قدرتمندکننده و درست هست که اصلا راه ساختن باور همین گفتگوی ذهنی و مثال آوردن برای ذهن هست .

    خیلی وقتها پیش اومده که برای تولدم در این شهر و این استان و این شرایط و خانواده و … ناراحت بودم و ناخوشایند بوده برام اما وقتی بارها از زبان استاد شنیدم که این تجربه می‌تونه تفاوت بزرگی رو در من از نظر کیفیت شکرگزاری و حس خوب ایجاد کنه و ذوق و شوق بیشتری رو در زمان تجربه‌ی نعمتها داشته باشم و حتا یکی از بایدهایی بوده ک روح‌م برای رشد و تکامل خودش انتخاب کرده و اگر من در جایی دیگر و شرایطی دیگر متولد می‌شدم این نرگس با این تجربه‌ها نبودم …

    «من خیلی خوشحالم ک در این شرایط بدنیا اومدم . چرا ؟ چون قدردان تر خواهم بود و این قدردانی من رو برای نعمتهای بیشتر آماده خواهد کرد » چ باور خوب و قدرتمند کننده‌ای هست . ک تو در اوضاع و شرایط نامساعد متولد و بزرگ شده باشی اما هیچکدوم از اونها رو ب عنوان خلا و کمبود نبینی بلکه عاملی ببینی برای انسان بهتر و شکرگزارتری بودن و بابت تمام مسیر زندگیت با خودت به صلح برسی و خدا رو شکر کن و ایمان داشته باشی که لازم بوده و حتا نعمت و موهبتی از جانب پروردگار

    این باعث میشه ک زهر گذشته ها و سختی‌های کودکی و نوجوانی و خاطرات تلخ ک ممکنه ذهن خیلی از ماها رو به خودش مشغول کرده باشه گرفته بشه و انسان رو به صلح با گذشته ها برسونه و دیگه از مقاومت کردن و جنگیدن با گذشته و اشتباهات و تلخی‌ها و سختیهای گذشته دست برداری و حس خوب و آرامش وجودت رو دربربگیره و جالب اینه ک وقتی به این مرحله می‌رسی همه چیز در زمان حال و آینده ت رنگ تازه ای میگیره .

    در هر شرایط و اوضاع نکات مثبتی هست ک میشه بهشون توجه کرد و اونها رو بازگو کرد و ب کمکشون کلی انرژی مثبت و فرکانس عالی خلق کرد تا هدایت بشی به مسیرها و تجربه‌های بهتر …

    وقتی به خیلی چیزها از دید بالا نگاه کنی خیلی درک بهتری خواهی داشت از اصول و فرعیات و درک بهتری خواهی داشت از روند و جریان هستی و رشد و تکامل و گسترش هرلحظه و بدون توقف جهان …همیشه همینطور بوده وقتی از فضایی ک تو رو احاطه کرده خارج بشی و کمی از بالا به مسایل و چالش ها و سختیهایی ک وجودت رو ب چالش کشیده نگاه کنی میبینی واقعا در نگاه کیهانی چقدر این موضوع و مسأله بدیهی هست ک در درسی و تضادی آمده برای رشدی بیشتر …

    و در پایان ب قول استاد تعداد بسیار کمی هستند که قوانین الهی رو در عمل اجرا میکنن و من از خداوند یاری و کمک میخوام که به من این قدرت و توان و تعهد و ایمان رو بده که اجرا کننده‌ی قانون باشم تا جزو اون گروهی باشم که بهشون نعمت داده شده و خوشبختی رو در تمام جنبه‌ها تجربه می‌کنن.️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 752 روز

    1403/8/15روز122

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد ومریم عزیز ودوستان گل

    خدایاشکرت بخاطر یک روز بی نظیر دیگه

    یاد این جمله افتادم که (شکر نعمت بر نعمتت افزون کند کفرنعمت از کفت بیرون کند)

    هیچوقت درک درستی ازاین جمله نداشتم اصلا نمی‌دونستم که شکرگزار بودم باعث میشه ازهمون جنس آرامش و نعمت وارد زندگیم بشه

    اما خداروشکر وقتی به گذشته و تضادهای زندگیم نگاه می‌کنم میبینم با این که قانون و نمیشناختم اما سعی خودم و کردم و راضی باشم و شکرگذار

    تضادهایی توی زندگیم اتفاق افتاد که هرکسی توان تحملش رو نداشت اما خدا دستمو گرفت و چقدر خوشحالم که الان حتی بخاطر اون تضادها هم راضی ام و ازخدا شاکرم چون اگر اون اتفاقات نمیفتاد من الان توی این موقعیت زندگی و شغلی و اجتماعی و درک و شعور که دارم نبودم خداروشکر می‌کنم بخاطر همه نعمت های زیبایی دارم از خونه و ماشین و لوازم خونه و شغل و دوستان خوب و …

    وقتی در تضاد ها بتونیم راضی باشیم و بگیم حتما یه خیری بوده ما در آرامشیم و احساسمون هم خوبه پس اتفاقات خوبی هم میفته

    یه درسی که این یک هفته ایی جهان به من داد و خیلی عجیب بود برام اینکه واقعا باید در هر شرایطی به اوضاع و تضادها نگاه بیگ پیکچری داشت یعنی رها کنیم و بیاییم از بالا به اون مساله نگاه کنیم

    چون وقتی از یک تضاد سال‌ها میگذره و ما بهش نگاه می‌کنیم خنده امون میگیره اما دراون زمان ما خودمون و خیلی اذیت کردیم خیلی غصه خوردیم اون لحظه فکر میکردیم دنیا به آخر رسیده و دیگه همه چی تموم شده

    اما بعد چندسال میبینی نه اینطور نبوده

    من دارم سعی می‌کنم این مثال و توی ذهنم نگه دارم

    تا وقتی مساله یا تضادی پیش میاد به خودم یاد آوری کنم بگم ببین اونموقع که فکرمیکردی نمیشه اما شد پس الکی خودت و اذیت نکن و پس الکی احساسات خراب نکن بزار خدای مهربون خودش کارو به بهترین شکل انجام میده

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    sajjad karimi گفته:
    مدت عضویت: 326 روز

    به نام الله یکتا که هر آنچه دارم از آن اوست

    ردپای گام 11 پروژه خانه تکانی ذهن

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و بانو شایسته بزرگوار و دوستان هم مسیر

    استاد شما توی دوره 12 قدم، قدم 5 جلسه دوم هم در خصوص کنترل تمرکز ذهنتان توی اتفاقات سال 1388 تهران صحبت کردین و من امروز دقیقا بعد از گذشت 15 سال از اون روزا واقعا از ته دل ام تحسینتون کردم و گفتم ببین تفاوت این آدم با من در همینه ها، من اگر در اون شرایط قرار میگرفتم مطمئنا قانون را نقض می کردم، ولی شما توی اون سخت ترین شرایط هم با وجود سرزنش اطرافیان و وضعیت جامعه کاملا به قانون عمل کردین و روی ناخواسته ها و نکات منفی متمرکز نشدین و صرفا گفتین آقا قانون میگه من نباید در این قضایا انرژی مو هدر بدم، واقعا تحسینتون میکنم. امروز بعد از 15 سال از اون اتفاقات ما بهتر میتونیم بگیم که شما واقعا در اون برهه به بهترین شکل ممکن عمل کردین.

    از خداوند میخوام من هم بتوانم توی لحظات حساس و سخت که به نظر من داریم از طرف خداوند امتحان میشیم برای ارتقا مدارمون، به درست ترین شکل ممکن عمل کنم، خیلی کار سخت و در عین حال آسانی هست. سخت از این نظر که کنترل ذهن در اون شرایط واقعا تمرکز و صلح درونی بالا میخواد، آسان از این جهت که ما باید صرفا به قانون عمل کنیم. چیزی که مطمئن هستم با تمرین و استمرار در این مسیر من هم میتونم مثل استاد در لحظات سخت عمل کنم.

    از خداوند متعال برای خودم و همه دوستان هم مسیر ثابت قدمی و استمرار داشتن در این مسیر الهی را خواستارم.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    تیمور تمجیدی گفته:
    مدت عضویت: 677 روز

    سلام به استاد عزیز و همه عزیزان این سایت بی نظیر راستش امروز بهتر بخوام بگم تو شرایط سختی هستم ولی امروز بسیار عجیب تر بود جوری شد که به خودم حرف زدم گفتم خدایا هدایتم کن خدایا چکار کنم مرا به راه راست هدایت کن تسلیم خدا جونم خودت کمکم کن اینم گفتم که به هر خبری که از تو بهم برسه فقیرم اینا و چندین فایل بی نظیر استاد امشب نگاه کردم تا الا که به این فایل رسیدم یهو شد معجزه وار کار خدا بود دیگه شکر گزارم بی انتها خیلی زیاد این فایل گوش کردم دقیقا یادم نیست چند بار اما اما این بار خیلی متفاوت چیزهای رو شنیدم که موهای بدنم سیخ شد خدای من چقدر اصل ها گفتن استاد تو این فایل مثل این شرایط سخت گزراس و این که منی که از قانون استفاده میکنم این اصل های بی نظیر و کلی اصل دیگه به هر چیزی از زاویه درست نگاه کردن و و و و خیلی احساسم عالی شد متوجه شدم مدارهای من داره می‌ره بالاتر ذوق و شوق بسیار دارم ،

    خدارو هزاران بار شکر برای این آگاهی های بی نظیر سپاسگزار خداوند هستم و از شما استاد عزیز خیلی خیلی تشکر میکنم دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 487 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    گام پنجم روز پنجم از روزشمار تحول زنده‌گی من

    قدرشناسی و پاداش‌های این ویژگی شخصیتی

    چگونه در شرایط سخت احساسی خوب داشته باشیم ؟

    بعضی اوقات من خودم را با کسانیکه شرایط خوبی دارند مقایسه میکنم و میگم چقدررر خوب همه چیز در زنده گی طرف روبراهه، اصلا مشکل ندارد ، هر چیز بخواهد دارد .

    باور که بعد ازین در خودم نهادینه میکنم که این مشکلات آمده که تو بزرگ شوی ، تو حرکت کنی، پیش بری ، خودت را بیشتر بشناسی ، تو میشی خودساخته ای زنده گیت . بخاطر این مشکلات و جالشها خداوند را شاکر میباشی ، اگر مشکل نباشد آیا حرکت میکنی معلوم دار که نمی کنی همه چیز درست میباشد. فقط باید یکم ادامه بتی با توکل به الله بزرگ .

    من در گذشته هم مشکلات داشتم و وقتیکه حالی یادم می‌آید همیشه بخاطرشان خداره شکر میگم ، آدمایکه در زندهگیم آمدند و رفتند و من ازشان یک عالمه درس گرفتم .

    خداره صدهزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    پروانه انوری گفته:
    مدت عضویت: 2005 روز

    یه نام خداوند هدایت گر

    سلام استاد عزیزم و مریم عزیزم

    چقدر این فایل حال دلم خوب مرد خیلی ممنون استاد سپاسگزارم از وجود شما حال دلتون همیشه عالی باشه

    واقعا الان میفهمم که چقدر فرق بین من و شمایی که این قدر براحتی به تکامل رسیدی واقعا توجه به نکات مثبت و نوع نگاه به اون اتفاق

    و اینکه چقدر باید خودتو به نگاه تو عادت بدی به نکات مثبت تا شرایط بهتری برات رقم بخوره

    تا جنس زندگیت رنگ قشنگی داشته باشه

    احساس خوب اتفاقات خوب

    و سپاسگزاری از اون چیزهایی که داری خودش باعث میشه از در و دیوار برات ثروت بریزه همین تن سالم

    لباسهای که داری

    خونه ای توش هستی

    همه همه حال دلتون خوبه می‌کنه وقتی سپاسگزارم میشی

    اون وقت جهان بهت پاسخ میده

    جهان مسخره تو میشه

    خداوندا سپاسگزارم از این آزادی مکانی و زمانی که استاد در آن هستند

    خداوندا سپاسگزارم برای قوانین که به شک درست هستند خداوند سپاسگزارم برای باورهای ثروت ساز

    همه خداوندا سپاسگزارم

    خداوندا سپاسگزارم برای هرچه انرژی مثبتی که استاد بهم دادی

    در پناه خداوند شاد سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2282 روز

    بنام خالق هستی.

    سلام به تک تک اعضای این خانواده زیبا ودوست داشتنی استادان بی‌نظیر وعشق.

    درس این گام یازدهم.

    توجه به نکات مثبت

    توجه به نکات منفی

    یادیه موضوع خانوادگی افتادم یه مسئله که در ظاهر خوب نبودبین من وخواهرو برادرها قرار بود جمع بشیم در مورد ارثیه صحبتی داشته باشیم.

    در صورتی که رابطه خوبی نداشتیم. من سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم ومدام به خودم گفتم این اتفاق حتمآ خیریتی درش هست.

    ودقیقا همون خیریت شد ورسیدن من به خواسته ام چون باید یه دست خط وامضا می گرفتم ازشون واون شب دقیقا این کار رو انجام دادم البته کسی که واسطه بود این کار انجام داد که اون امضا خیلی بدرد من خورد کار من انجام شد بعد دیدم وقتی تونستم کنترل کنم ذهنم رو وبه بعدش توجه کنم که چقدر خوبه رسیدن من به خواسته ام هست خوشحال شدم و پاداش هم گرفتم. خیلی سپاسگزار خداوند شدم چقدر راحت کار من انجام داد.

    قانون جواب میده تمرکز برنکات مثبت اتفاقات خوب رسیدن به خواسته چقدر زیباست

    سپاسگزارم الله مهربانم

    در پناه الله مهربان وهدایتگر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: