live | مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون

سرفصل آگاهی های این فایل:

  • “ثروت”، نتیجه طبیعی احساس لیاقت داشتن درباره کاری است که انجام می دهی و باورهای قدرتمند کننده ای نیز درباره ثروت ساخته ای؛
  • برای هر کاری که انجام می دهی، از خودت بپرس که چرا این کار را به این شکل انجام می دهم تا از دلیل رفتارهایت آگاه باشی؛
  • زندگی آگاهانه یعنی: آگاهی از دلایل پشت هر رفتار و عملکرد؛ 
  • ریشه های سلامتی جسمانی؛
  • رابطه ذهن هماهنگ و جسم سالم؛
  • اهرم رنج و لذت برای ساختن “تعهد مستمر” درباره انجام کار درست؛
  • قوانین خداوند برای خوشبختی ساده است. پس این قوانین ساده را با تلاش برای پیدا کردن تکنیک، پیچیده نکن؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع ؛
  • پرورش جسارت درونی؛
  • همکاری با خداوند؛

منابع کامل تر درباره موارد اصلی این فایل: دوره 12 قدم

12 قدم، مسیر تکاملی خلق شرایط دلخواه در زندگی است. وقتی تمرکز خود را بر مسیر تکاملی آگاهی های این دوره معطوف می کنی و برای عمل به آن آگاهی ها مصمم میشوی، اول از همه، “دیگران”، از ذهن شما حذف می شوند و بر خودت متمرکز می شوی. حذف این مانع عمده، از یک طرف بخش بزرگی از نشتی های انرژی شما را می بندد و بخش مهمی از تمرکز سازنده شما را آزاد می کند. همان تمرکزی که به جای سازندگی، صرف تقلاهای بیهوده برای تایید شدن توسط دیگران، مسابقه با دیگران، مقایسه با دیگران و بدتر از همه، انتظار داشتن از دیگران شده بود و به این شکل، انرژی خلق کنندگی شما را هدر می داد.

از طرف دیگر، وقتی توقع داشتن از دیگران را کنار میگذاری، به نیروی هدایتگر درونی ات متصل می شوی و حساب کردن روی این جریان هدایتگر همیشگی را یاد می گیری. 

12 قدم در همان قدم های اولیه، شراکت کردن با خداوند را به شما یاد می دهد تا این نیرو را به عنوان راهنما، به عنوان سرمایه اولیه، به عنوان عشق و هر نیاز دیگری که در مسیر رشد داری، انتخاب می کنی و روی هدایت های دائمی این نیرو درباره هر مسئله ی احتمالی در آینده، حساب کنی.

وقتی روی جریان هدایت حساب می کنی، زندگی ات هدفمند می شود زیرا یکی از مهم ترین دلایل هدف نداشتن آدمها این است که جریان هدایت و حساب کردن روی آن را از یاد برده اند. به همین نسبت نیز آنها امکان پذیری خواسته های خود را با امکانات کنونی خود و حساب کردن روی عقل انسانی خود می سنجند. در نتیجه، به محض اینکه خواسته‌ای در وجودشان شکل می گیرد، به جای حساب کردن روی هدایت و برداشتن اولین قدم، درگیر «چگونگی» می شوند و از آنجا که نمی توانند «چگونگی» را از دل مهارت ها، توانایی ها یا امکانات آن لحظه خود بیرون بکشند، داشتن آن خواسته برایشان غیر ممکن به نظر می رسد و انگیزه های آنها در همان نقطه شروع، خاموش می شود.

یکی از ارکان توحیدی مهم در 12 قدم، مبحث “هدایت” است. یکی از پرتکرار ترین سوالاتی که از ما پرسیده شده این است که: “چطور با خداوند همکاری کنیم؟” و جواب این است: به اندازه ای که از هدایت های خداوند پیروی می کنیم، با خداوند همکاری می کنیم. خداوند به عنوان نیرویی که هم از خواسته ما آگاه است، هم از “چگونگی”، هم صاحب قدرت بی نهایت است و هم دارای بخشندگی بی حساب.

اما درک و تشخیص هدایت ها، سپس پیروی از آنها نیاز به پشتوانه ای از باورهای توحیدی دارد. در طی جلسات قدم های این دوره، در یک فرایند تکاملی،این باورها در ذهن دانشجو شکل می گیرند و تقویت می شوند. تقریباً در تمام قدم های این دوره، اصل “هدایت”، از زاویه های مختلف توضیح داده می شود تا دانشجو مفهوم این اصل را به طور کامل درک کند و از عهده اجرای آن در مسیر خود بر بیاید. یعنی بداند حساب کردن روی هدایت، شامل همه ی موارد زندگی او می شود:

از کارهای روتین و معمولی روزانه تا موضوعات اساسی که ظاهرا عقبه ای از دانش، تخصص و مهارت را نیاز دارد؛ 

از انتخاب نوع غذای روزانه تا برنامه ریزی برای رشد کسب و کار؛ 

از انتخاب مسیر رفتن به سر کار تا شیوه های بازاریابی و جذب مشتری و…

اکثر ما آموزش دیده ایم تا به بهانه “واقع بین بودن”، دست رد به سینه هدایت هایی بزنیم که در هر لحظه به سمت ما جاری است. زیرا خداوند همیشه سمت خود را انجام می دهد. اما حالا می خواهیم به وسیله مسیر تکاملی 12 قدم، رابطه خود با نیروی هدایتگر درونی مان را بهبود ببخشیم. نیرویی که منبع همه راهکارها ست، همواره به ما نزدیک است، همواره ما را می شوند و اجابت می کند اما این ما هستیم که درهای دریافت را بسته ایم.

در بخش “چگونه فکر خدا را بخوانیم” از دوره 12 قدم، که شامل توضیح اصول مهم در قرآن است، مبحث هدایت هر بار از زاویه های عمیق تر بررسی می شود. این بخش از دل آیات قرآن منطق های آنقدر قوی استخراج می کند که ذهن خلع سلاح می شود و به هیچ وجه نمی تواند درباره “حساب کردن روی هدایت”، به مقاومت های قبلی ادامه دهد. همه ی این قدم هایی که دانشجو در دوره 12 قدم بر می دارد، در نهایت شخصیتی توحیدی را در او پرورش می دهد که “پیروی از هدایت های الهی”- با اختلاف – بالاترین اولویت زندگی او می شود و به همین نسبت نیز، آسان می شود برای آسانی ها.

هدف 12 قدم، ساختن شرایط دلخواه در زندگی آنهم از مسیر هموار است. به اندازه ای که دانشجو به آموزه های این دوره عمل می کند، “حساب کردن روی هدایت” در وجود او نهادینه می شود و مجری ایده‌ها و راهکارهایی می شود که بر اساس خواسته هایش به او الهام می شود یا به شیوه های مختلف به سمت آنها هدایت می شود. به همان میزان نیز، مسیر خلق خواسته هایش هموار می شود چون وقتی مجری هدایتهای خداوند می شوی، روی شانه های خداوند می نشینی و از مسیر رشد و بهبود شخصیت خود لذت می بری. سپس این رضایت درونی، به شکل روابط عالی، شغل مناسب، درآمد کافی، کسب و کار پر رونق، ایده های کارآمد، سلامتی جسم و روان و … مرتبا در زندگی شما هویدا می شود تا هر بار شما را به رضایت درونی بیشتر برساند. همکای با خداوند یعنی پیروی از هدایت های الهی

برای مطالعه محتوای دوره 12 قدم کلیک کنید


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون
    272MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی live | مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون
    19MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

388 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم درویشی» در این صفحه: 5
  1. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2896 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    گام پانزدهم – مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون

    این روزها سخت ترین روزها رو دارم توی مسیر علاقم میگذرونم

    استاده میگه کنترل ذهن تنها راهه

    توی دفترم نوشتم : بهایی که باید پرداخت کنی کنترل ذهنه،

    روزهای ناامیدی توی مسیر روزهای سختیه که نباید بذارم منو بکشه پایین.

    من هر کاری که فکر میکردم میتونه بهم کمک کنه توی این مدت کردم

    شبها دویدم

    روزها تمرین داشتم

    شب بود ساعت 7 نیم به بعد، رطوبت 84 درصد پارک خلوت درحالی که یه نفر اون طرف تر میدیدم که داره میدوه با خودم گفتم دختر تو اینجا چیکاری میکنی

    من شاید دیوونه شده باشم توی این شرایط یکو نیم کیلومتر دویدم تو چی؟؟

    اون لحظه فهمیدم یه دیوونه هم مثل خودم توی پارک

    ولی بعد از اون شب دیگه ندیدمش چون من هر شب اون ساعت پارک بودم ولی اون فقط توی اون شب بسیار سخت از لحاظ رطوبتی اومده بود.

    سخته برام کنترل ذهن توی این شرایطی که ذهنم همینجور داره ناامیدم میکنه

    ناامید از رسیدن

    یاد دانه گیاه افتادم

    یه دانه رو وقتی میکاری و کود اب و نور بهش میدی و مراقبتش میکنی و هرس میکنی، حواست هست میشه یه درخت

    این دانه که از همون اول کسی باور نداشت بشه درخت؟ باور داشت؟ چون اینقدر دیدیم بعد از کاشتنش زیر خاک شده درخت که پذیرفتیم

    حالا این دانه منم، من این رویا رو دارم، این دانه که من باشم در خودش دیده که میتونه و میشه درسته الان نیست

    درسته الان ناامیدی میاد

    ولی این دانه که من باشم باور داره که میتونه به رویاش برسه و یه فوتسالیست حرفه ای بشه میتونه به تیم ملی بره و لژیونر بشه میتونه خیلی کارا بکنه

    مثل دانه که در وجودش باور داره میتونه درخت بشه درحالی که هنوز نشده

    اره اینجوری باید رویام توی ذهنم نگه دارم توی این شرایط سخت

    توی این شرایط سختی که ذهنم میخواد رویامو نادیده بگیره

    بگه رویا دیگه چیه؟ و اونو کوچیک بشماره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2896 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی و همینطور دوستان عزیز در پروژه خانه تکانی

    امروز گام پانزدهم من در پروژه خانه تکانی هست

    این فایل دوس دارم چون همون موقع ها دیدمش و یادمه گذاشتم روش بخاطر همین تقریبا یادم بود استاد در مورد چه چیزهایی صحبت کردند

    راستش مریم میخوام بدونی که اصلا هیچ اشکالی نداره که مقاومت داری نسبت به حرفها یا کامنتهایی که میخونی

    اشکال نداره که به استاد عباسمنش شک داری

    اشکال نداره گاهی میخوای از بقیه سوال بپرسی اما ته ذهنت میگی فقط نگید باید باورام درست کنم

    اشکالی نداره که دنبال یه چیز دیگه غیر از هستی

    همه این شک ها زمینه و فرصتی هست برای رسیدن و درک ایمان و اطمینان به نیروی قدرتمندی که قبلا بارها دیدی چیکار کرده برات در حالی که نمیدونستی چطور میشه

    یادت رفته عزیزم میدونم

    میدونم

    میدونی ما فراموشکار هستیم و این جزئی از ویژگی ما آدم‌هاست

    وقتی استاد عباسمنش بعد از اون بدهکاری هایی که براش به وجود اومد خواست دوباره شروع کنه متوجه باورهایی شد که با تغییرشون زندگیش عوض شد

    باور اینکه ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    اینکه من پیامبر نیستم که بخوام رایگان چیزی در اختیار بقیه بذارم

    اینکه من لایق ثروتم

    و هزاران باور دیگه به قول استاد عباسمنش سطلی ساختم که هم عمق زیاد هم طول قطر زیاد و سوراخ نیست و همینطور باران رحمت الهی میباره و من هرچی از اون بردارم کم نمیشه

    ما سطل های مختلفی داریم ولی استاد عباسمنش بهترینش رو خواست و خودش در مدار این سطل قرار داد تا تجربه لذت بخشی از ثروت داشته باشه، همین نوع ثروت که به ایشون آزادی های مختلفی داده..

    یادم اون سالی که این فایل گذاشتین من تعداد زیادی از سهام ها رو کشیدم بیرون اما شرایط زندگیم اینقدر سخت شد یعنی کنترل ذهن کردن برام غیر ممکن شد که مسیر زندگیم به افسردگی عجیبی رفت یعنی همون ترسهایی که برمی‌گشت به گذشته و با اینکه قبلا ازشون عبور کرده بودم و تجربه های جدیدی ساخته بودم اما خیلی سخت نتونستم ذهنم کنترل کنم

    اتفاق سختی که در سن کم برام اتفاق افتاده بود و زندگی رو ازم گرفت نمیخوام بیشتر از این درموردش صحبت کنم چون الان اینجام که تمرین کنم و به قدرت ذهنی بیشتر برسم

    خلاصه باقی سهام ها موند اما مسئله اصلی برداشتن تمرکزم از روی مسیری بود که از ذهن فقیر من میومد نه مولد

    بخاطر همین با اینکه دیگه خرید و فروش نکردم و کاری به کارش نداشتم و عملا چیز دست و پاگیری نبود برام اما ذهنیت فقیر رشد میکرد تا رسیدم به لایوی که گفتین باید ذهنیت مولد داشته باشید خودتون ثروت خلق کنین توی دوتا لایق یادم اینو گفتین همون اول به خودم گفتم باید یه حرکتی بزنم

    حرکتی قبلا در مورد صحبت کردم توی گام های قبلی اینکه سهام های پدر و مادرم کامل بفروشم چون اونا بیشتر از من در حال حاضر پول داشتن وقتی به مادرم گفتم خیلی خوشحال شد چون به شدت به پول نیاز داره برای اینکه گوشی جدید بخره

    نصف سهام هاشون فروختم و نصف دیگر مونده

    اما نکته اصلی سهام هایی بود که من به توصیه یک مشاور بورس در کارگزاری نگه داشته بودم

    ایشون میگفت که موقع خروج از سهام یک یا چند عدد نگه دارید که وقتی شرکت خواست مجمع برگزار کنه و افزایش سرمایه بده، شما یه سودی ببرین

    من چند روزه که دارم کاراش میکنم که از طریق سامانه آفلاین بفروشم بخاطر قوانین فرا بورس سهام های زیر 5 تومن باید آفلاین فروش برسه که خودش یکسری چالش ها برای من داشته و الان داره ولی من دارم سعی میکنم هر بار یه قدم بردارم و چالش هاش حل کنم

    دیشب داشتم به خودم میگفتم بذار برم ببینم این سود مجمع چقدر هست که تو توی این مدت روش امید بسته بودی رفتم دیدم پول یه بستنی هم نمیشه و واقعا خنده داره که بخوام منتظر باشم یک روززززی از روزها بشه که فلان شرکت تصمیم بگیره که مجمع برگزار کنه حالا ببینم افزایش سرمایه داشته باشه یا نه حالا داشته باشه چقدر میخواد بده و اصلا ارزشش نداره و یه چیز مزخرفه

    مگر از قبلی ها چقدر اومد به حسابم که الان…

    خلاصه اینکه عرضه اولیه سود مجمع همش حاشیه هایی هست که خیلیا هنوز درگیرشن

    خداروشکر هرچند من عرضه اولیه خیلی وقته قیدش زدم اونم بخاطر همون باور ارزشمندی

    خداروشکر به زودی از بورس ایران به طور کامل خداحافظی میکنم و میشینم خودم میسازم قدم به قدم.

    موضوع بعدی در مورد علاقه هست که خیلی تاکید داشتید بریم سراغ علاقمون

    تعریفش هم گفتید من اعتراف میکنم با این که بارها گفتم عاشق فوتسالم با اینکه بارها وقتی بهش فکر میکنم چیکار میتونم انجام بدم تنها چیزی که به ذهنم میرسه فوتسال و هیچچچ عشقی و هیچ چیزی پیدا نمیکنم که بگم من اونو بیشتر از فوتسال و فوتبال دوست داشته باشم ولی یه عالمه شک و تردید ها دارم نسبت بهش که بخشیش برمیگرده به نبود احساس لیاقت که توی این مدت در برخورد با اتفاقات تجربش کردم

    اما موضوع مهم تر اینکه چطور علاقم پیدا کنم یا از چندتا علاقه ای دارم کدوم انتخاب کنم

    یا چطور شغلم انتخاب کنم یا تغییر بدم

    به نظر من این سوال خیلیی برمیگرده به اینکه به نقش عزت نفس در درونمون پی برده باشیم

    شخصیتی که وابستگی زیادی به نظر ادمها داره

    شخصیتی که وابستگی زیادی به توجه آدمها داره به شکلی که احساس و زمانش مختل میکنه این شخصیت نمیتونه از زندگیش لذت ببره چون نمیدونه که اصلا چی حال اون خوب میکنه و چکاری برای اون مناسبه

    منظورم از کار صرفا شغل نیست منظورم همین اقدامات و عمل های به ظاهر کوچیکی هست که برای حل مسائل و چالش هامون برمی‌داریم

    یا انتخاب های روزانمون

    در نهایت شخصیتی که گرفتار این طناب هاست که به دورش پیچیده شده چطور درنهایت میتونه تشخیص بده چی براش خوبه یا چه علاقه ای باید شروع کنه

    یادمه یه تایمی کوتاهی رفتم فوتبال با به به و چه چه ها خیلی ام از لحاظ ذهنی تحت فشار بودم وقتی از تمرین میگشتم بشدت بدن درد داشتم و توقع داشتم که دوستانم متوجه حالم بشن اما هیچوقت هیچکدوم نفهمید که من دارم چه شرایطی تجربه میکنم همیشه ام به خودم میگفتم اونا منو تنها گذاشتن و رفتن همونا که به به و چه چه میکردن کو؟ کجا؟

    عزت نفس کلید حرفهای استاد توی این فایل هست

    از خدای مهربان میخوام که هدایتم کنه

    قدم هام بهتر و کامل تر بشه

    راه بهتر بهم نشون بده

    با ایمان

    مریم درویشی

    140/7/24

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2896 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عباسمنش عزیزم

    استاد من دارم جرعه جرعه بیاد میارم

    دارم بیاد میارم

    و با خودم میگم عباسمنش راست میگه

    عباسمنش حقیقت میگه

    این حقیقته

    استاد در مورد رسالت گفتین

    من چندماه پیش کامنتی همین جا نوشتم و ردپایی گذاشتم

    دقیقا در حال اماده کردن خودم برای ایده ای بودم که بهم بعد از شروع جدیم بهم الهام شده بود

    که میخوام بگم اگر اون موقع باورهای من عالی بود حتما منجرب به اقدام و عمل و استمرار میشد

    اما چیزی که امشب منو به خودش کشوند

    داره معادلات ذهنمو حل میکنه

    کم کم

    استاد قشنگ حس میکنم که کم کم داره بهم میگه

    کوچیک کوچیک دارم میفهمم

    دقیا اینو توی این اخیر حس کردم

    تصاویری جلوی چشمم میاره

    چیزایی میبینم که اصلا تا حالا ندیده بودم

    استاد جان گفتی از اون چیزی که یکم بیشتر علاقه داری شروع کن

    استاد جان گفتی برو هدایت میشی

    استاد جان گفتی برو جلو عشق های درونی تر بهت گفته میشه

    دقیقا همون چیزی که توی دوره راهنمای عملی گفتی من اینجا توی این فایل رایگانت دارم میبینم

    استاد جان داشتم به رسالت فکر میکردم

    داشتم فکر میکردم که ابراهیم چه شخصیتی داشت که شد مدیر فنی سایت شما

    ابراهیم جان گفت که من خیلی اهل چالشم

    و حل مسئله ام خیلیی عالی

    اما در حین حال از وردپرس چیزی نمیدونستم

    برای اینکه سایت استاد روش کار کنم

    اما بخاطر همین ویژگی ام جسارت اینو پیدا کردم که کد هایی بزنم توی سایت که از همون اول از حالت ازمایشی در اومد نشست روی سایت.. دقیقا اینو خودتون در مورد استخدامش گفتید

    توی فایل صوتی که شمع جسارت و بزرگ نگاه کردن رو توی وجودم ایجاد کرد

    چی میشنیدم

    ادمهایی که داشتن از تفکرات و باورهایی میگفتن که نه تنها نمایشش میدن به بقیه بلکه جزیی از زندگیشونه

    یعنی استاد میدونی مغزم ترکید

    اینقدر مقاومت اومد برام

    از اون طرفم قلبم داشت فریاد میزد

    من فریاد هر دو دارم میبینم

    بعد فهمیدم که من باید ارام ارام به خودم زمان و صبوری بدم تا این مقاومت ها کم کمتر بشه

    تا…

    و همچنان ادامه دادم.. و میدم

    استاد میدونی پشت این حرفهاتون یه چیزی بود

    رسالت واقعی

    واقعا رسالت واقعی ما چیه؟

    استااااد من فهمیدم که رسالت من اصلا چیزیی به عنوان عشق و علاقه نیسست

    چطور ابراهیم اینقدر برای انجام دادن و پیشرفت توی حوزه مورد علاقش عالی شده و فوق العادع عمل کرده هم قبلش و خیلی بیشتر وقتی وارد سایت شما شد

    چون دقیقا اونم یکی از همون ادمهایی مثل شما و ایلان ماسک و… که فهمیدین رسالت تجربه لذت و تجربه چالش ها

    رفتن و بازخورد گرفتن از حل مسائل و حل حل مسائل و تجربه کردن تجربه های جدید

    اصلا ما نباید بیکار بشینیم

    اصلا چرا من بیکار نشستم منتظر اینم که رسالتم بیاد

    منتظرم که شک و تردید هام بره کنار

    منتظرم که چی بشه

    وقتی که این بقیه ۲۴ ساعت در طول روز زمان دارم

    چرا بیکار باشم

    اصلا رسالت من اینکه هر روز یه چالشی برای خودم بسازم و برم توش

    رسالت من اینکه هر روز یه کاری داشته باشم که انجامش بدم

    اینقدر این شخصیت اینجوری ساخته بشه

    که من بازخوردش در دنیای بیرونم خیلی خیلی زیاد ببینم

    اصلا کل دنیا بگن مریم از اون دسته ادماس که نمیتونه بیکار بشینه

    اصلا چرا بیکار بشینیم؟؟! جز این نیست که اهرم رنج و لذت توی زندگیمون برعکس قانون داره عمل میکنه

    جز این نیست که اینقدر شرکامون زیاد شده که باور نداریم که میتونیم خالق باشیم

    جز این نیست که باور کردیم که زندگی یعنی خوردن خوابیدن و پوشیدن و ازدواج و اخر عمرت ۴ تا مسافرت رفتن

    کدوم یک از ادمهای موفق دیدین که اینجوری زنذگی کنن

    ایا پروفسور سمیعی لنگ خوراک و پوشاک و ازذواج و… شد اگر شده بود پس الان باید عین منو تو میبود

    پس چرا یه فرق بزرگی میکنه

    پس چرا نه تنها ایران بلکه جهان بهش افتخار میکنن دانشش تحسین میکنن

    آیا دقدقه این ادمها اینکه شب شام چی بخورن ظهر ناهار چی بخورن

    با کی ازدواج کنند

    کی ازدواج کنند

    جواب مردم چی بدن

    کجا زندگی کنند

    نیستت

    همه اینا دارناااا چون همه اینا وسیله ای برای رسیدن به اون هدف حقیقی هست

    توی دنیای فیزیکی اینا وسیله هستن هدف نیستند

    اگر من تاکید میکنم اگر من هر روز چالشی برای خودم شروع کردم حل کردم میتونم بشم

    ایلان ماسک ها استیو جابزهااا و مکنزی اسکات ها و….

    وقتی که بیکار نشینم بلکه هر روز یه کاری داشته باشم در جهت رشدم.

    استاد یه چیزاییی حس میکنم که شما همون روزی که تند خوانی شروع کردی توی بندرعباس فکرشم نمیکردی که برسی به جایی که اینطوری توحید درس بدی و یاد بدی که چطور فرع ها رو بذاریم کنار

    استاد اگر اینه لطفا کامنتم لایک کن تا مطمئن تر بشم

    که اگر لایکم نکنی خدا جای دیگه هدایتم میکنه.

    عاشق همتونم

    تا کامنت بعدی فعلا

    #دارمراهپیدا_میکنم

    #اصلزندگیمن

    مریمی❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2896 روز

    سلااااام به استااااد عزیززممم

    وایی اونجا که گفتین خودتون میدونید من حسی فایل میذارم چقدر ذوق کردم فرکانس عشق و دوستی فرستادم

    عاشششقتم استاد

    یه نکته رو اول بگم

    استاد عباسمنش توی فایلهاش خیلی گفته که برید دنبال عشقتون

    برید دنبال چیزی که اگر پول و شهرت نباشه ولی شما انجامش میدین و لذتش میبری

    عاشقشی

    الان یه الهام اومد خیلی سریع که تمام فایل هایی که استاد از عشق و علاقه گفته رو پیدا کنم و بهشون گوش بدم و

    قطعا این ورودی که باید به ذهنم بدم.

    اخه استاد الان دارم میبینم که من از دیشب نه از امروز یکم جدی تر بهم برخورد که چرا کاری و چیزی رو جلو نمیبرم و همش منتظرم

    و منتظر بودن یعنی تمرکز بر روی چیزی که دوست ندارم

    یعنی ترمز

    یعنی من الان هیچ اختیاری دستم نیست.

    منتظرم یه ایده خاصی بیاد

    من قدم برنمیدارم چون ایمان ندارم که دارم با فرکانسام اتفاقات رقم میزنم

    استاد یعنی دقیقا از همین امروز که یه فرکانس های کوچیک فرستادم هدایت شدم

    هدایتای کوچیک مثلا همین فایل که وقتی میومدم قسمت دانلودا میدیدمش اصلا رقبتی نداشتم بهش

    میگفتم حالا یه لایو باو

    و با منطق خودم ردش میکردم

    ولی فهمیدم با همین گام های کوچک و قدم های کوچولو و این ورودی هایی که به خودم میدم ارام ارام هدایت میشم

    نکته اینه که این نشونه ها رو جدی بگیرم

    و این سر نخی که خدا بهم از بینهایت طریقش میده رو بگیرم و هی بکشم بکشمم تا…

    به خودم بیام ببینم اههههههه من وسطشم دارم بیزینسم ران میکنم اهههههههه دارم پول میسازم

    اینو فهمیدم که باید قدمها برداشته بشه تا کلی برداشته بشه

    بعد گذشت یه ندت تقریبا طولانی وقتی از بالا بهش نگاه میکنم دقیقا بهش میفهمم چطور و چگونه

    یعنی درک میکنم همینطور که الان نگاه از بالا دارم نسبت به سال گذشتم و حتی دو سال پیشم خیلی بهتر از اون موقع میفهمم کجا بودم و دارم کجا میرم و اون موقع داشتم کجا میرفتم

    اررره این نکته مهمیی

    استاد اینقدر از علاقه گفتی ولی زمانی من توی مدار درک این حرفتون قرار گرفتم و دارم میگیرم

    که خودم حرکت کردم که با باورهای توحیدی و لذت بردن از مسیر هدایت شدم به ایدم

    که خیلی کارا میشه توش کرد

    و جدا شدم از کارهاایی که بخاطر تایید دیگران یا بخاطر اینکه دیگران چیکار میکنن منم برم

    ولی استاد هنوز متوجه نشدم اون حرفتون البته جایی دیگه شنیدم که از کارگری هم شده برین ولی یه ورودی داشته باشین

    که اینم مینویسم که وقتی امدم و به جواب هدایت شدم یادم باشه خدا به سوالاتم چطور جواب داده و از خودم ردپا میذارم

    این جمله که گفتید شما برید توی اون چیزی که دوست داری هدایت میشی

    این کلمه هدایت خودش کلی درک و باور میخواد

    این هدایت کلی حرف میزنه با ادم

    این کلمه یه کلمه ساده و بی معنی و حالا امیدوارانه نیست

    چقدر به این کلمه ایمان دارم که خدا هدایتم میکنه

    چقدر میتونم تمرکزم از بقیه بردارم بذارم روی قلبم روی صدای الله

    چقدر ایمان دارم که خدا همه ما رو هدایت میکنه

    چقدر میتونم هدایت الله با جان دل بپذیرم و خودمو کم نبینم و مقایسه نکنم

    دو تا چراغ

    یکی ترنر بود چون دقیقا ترمز منم این هست که چطور میششه از این ایده پول ساخت

    چطور؟

    همون تله

    این درحالی که قانون خدا لاجرمه

    اگر نداره

    اما نداره

    خدایا کمکم کن در این مسیر الهیی درکم و مخصوصا ایمانم قوی تر بششه

    چیزی که استاد عباسمنش رو استاد قانون جذب کرده

    با تمام وجود با تمام وجود تمرکزش روی یه هدف بوده

    با تمام تمرکز

    یعنی الان من فهمیدم تنها راه نجاتم ایمان به قانونه

    منم باید لاجرم با یقین صددرصد تمرکز کنم تمام وجودم معطوف کنم روی قوانین

    چون فهمیدم استاد بخاطر این تمرکز 100 درصدی که از کوچکترین نشونه های قانون نمیگذره

    خدایااااااااشکرت عااااشقتم

    نکته دوم

    بازم ترنر که کلی با خودش اگاهی بهمون داد

    اهههههههههه یه نفر با پاسور با برش زدن میلیون دلار پیشنهاد داره

    میلیون دلار ثروت

    بعد ما هرچی شنیدیم اینه که طرف بخاطر اینکه توی کار ساختمون هست اینقدر پولدار

    مثلا ثروتمندترین زن اسیا که جزو ثروتمندترین زنای جهانم هست توی کار بساز بفروش ملک و برجه

    و بعد این توی ذهن من ساخته شده بود هرکی ثروتمندترین شده حتما باید توی کار اینترنت باشهه

    مثل مارک زاکربرگ مثل ایلان ماسک مثلا توی کار ماشین و موشک و…..

    بعد حالا میگی طرف توی کار ملکه میگه ارررخ باو ملک پول داره…

    ادمای بسیاررررررر بسیاررررررر معدودی وجود دارند که باور داشته باشند که میشه از هر ایده ای پول ساخت

    واقعا خیلی کمههه

    چه لایو پرمعنایی.. استاد من این رفتار شما رو از یه جایی خیلی میپسندم که جواب خیلی سوالایی رو نمیدی یا خیلی کم میدی

    این بزرگترین لطفیه که میشه در حق خودت و ادمای اطرافت کرد

    چون میدونی که هر کدوم ما میتونیم ماهیگیر قهاری بشیم منم دوست دارم این ذهنیت توی ذهنم بسازم و باور داشته باشم که هرکسی که بخواد تغییر کنه من باشم یا نباشم خدا از بینهایت طریق میاد به خدمتش

    اگر من باشم یا نباشم اون راه پیدا میکنه

    من فقط میتونم دست هدایت افرادی باشم که توی مدارمن و میخوان

    این سکوی پرتاپ منم

    اینارو هم مینویسم اینجا که حتما بعدا بیام مرور کنم

    چون فکر میکنم کل قضیه مهاجرت و افزایش مدار ما به بالاهاا اینه که اقا رهاا کن

    رها کن ادمها رو بذار راه خودشون برن

    اینجوری تمرکز بر ترمز و بعد میگی چرا این ادما توی زندگی منن

    خلاصههه که استاد عزیزم از این فایل به ظاهر طولانی و حوصله سر بر که چیزی خاصی توش نیست

    من خیلی چیزا در اوردم و چقدر پر از هدایته اگر من اجازخ بدم که گوشام بشنوه…

    عاششقتونم

    بوس❤️🙌😁🌱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  5. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2896 روز

    سلام به شما دوست عزیز در پروژه خانه تکانی

    چقدر لذت بردم و نشونه قشنگی بود از این همکاری بین شما و همسرتون کنارهم

    خداروشکر زوج های با عشقی مثل شما وجود دارند

    امیدوارم این عشق هر روز قوی تر و بیشتر بیشتر بشه توی زندگیتون

    برای شما آرزوی لذت و خوشبختی کنار هم دارم

    در پناه خدای یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: