live | مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون - صفحه 15

388 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    منیره صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 359 روز

    سلام استاد گرامی و مریم جان!

    بازهم سپاس گزارم به خاطر این دوره .

    ما‌زمانی می تونیم ارتباط بین اتفاقاتی رو که در زندگیمون میفته بفهمیم که متوجه چیزی که در هر لحظه بیشتر به او توجه می کنیم باشیم استاد من سه روزی میشه که تصمیم گرفتم و شروع کردم که تمرکزم رو بذارم روی نکات مثبت خواهرام و استاد هی داره نکات مثبت شون زیاد شده میره و دارن کاراشونو در کار خونه بهتر انجام میدن بر خورد شون باهام بهتر شده ، اگر من این روند رو ادامه بدم هم ایمانم به قانون بیشتر میشه وهم اتفاقات بهتری روانه زندگیم میشه.

    چگونه می تونم با خدای خودم همکاری کنم ؟ همین که به الهامات گوش بدم و عملی شون کنم این میشه همکاری با خدا استاد وقتی شما مثال قاشق و بیل رو زدید که گفتید اگه خواسته باشیم با ذهن و عقل خودمون کاری انجام بدیم مثل این میمونه که با قاشق خاک زمینی رو برداریم و اگه به الهامات خدا عمل کنیم مثل این میمونه که با بیل خاک زمینی رو برداریم جالبه که دو سال پیش وقتی من تو یک موضوعی گیر کرده بودم و بحث سر این بود که باید ندیده به خدا اعتماد می کردم و اون قدم مهم رو بر میداشتم ، جالبه خیلی برام، خدا دقیقا همین مثال رو بهم الهام کرد و دقیق هم یادمه گفت اگه تو با سعی خودت پیش بری مثل این میمونه که با قاشق خاک زمین رو برداری و اگه به من اعتماد کنی من بیل وار خاک‌رو از زمین بر میدادم کدوم بهتره ، استاد اعتماد کردم و خیلی خیلی نتیجه عالی گرفتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1507 روز

    به نام خدای مهربانم .

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر با این پروژه فوق العاده و همه دوستان همفرکانسی در این سایت بهشتی .

    روز پانزدهم

    الهی شکرت

    در خصوص کنترل زهنمون واقعا هر چی صحبت بشه بازم جای کار داره چون همش تکرار این اصل که در ما اون تمرکز

    ایمان را زنده نگه میداره هر چی را بتونم زنده نگه دارم همین کنترل کانون توجه همش مراقبت از روحمون همانطور

    که به خوردنمون این همه وسواسیم به غزای روحمون هم باید همواره خوراک بدیم اونم به صورت مداوم و همیشه

    خوراک زهن مهمتر از خوراک جسمه واقعا وقتی فکرت به هم ریخته باشه با همین بی توجهی هر چیزی را به خوردش

    بدیم خروجی افتضاح میشه افکار پیوسته منفی ادم را فلج میکنه انگاری دیگه نمیتونی حرکت کنی تورو نگه میداره

    در احساس بد و اگر نتونی بیرون بیای خیلی اوضاع بدتر میشه به قول استاد عزیزم افتضاحتر میشه برات

    شورو شوق و اشتیاق به هدف با اهرم خیلی خوب کار میکنه باعث زنده شدن مسیر میشه که بتونی حرکت داشته

    باشی که اکثر اهداف خواسته هامون از تداشته هامون هست که خودش در ما انگیزه سوخت حرکتی به وجود میاره

    با تضادهامون حالا اون تضادها اگر در مسیر درست باشیم نعمت میشه اگر در مسیر نادرست باشیم برای بدبختی

    یک موضوعی که برام خیلی واضح شد استادم در مورد اینکه اگر در مسیر درست باشی ادمهایی دستانی میان که تورو

    در مسیر بالاتر ببرنت کمکت میشن و اگر در مسیر نادرست برعکسش میشه خیلی این مهمه که یادمون باشه

    اگر ادمها شرایط به ضرر و یا نفع ما میان تو مسیرمون شاخکامون تیز بشه که تو کدوم مسیر هستیم که بتونیم

    اصلاح مسیر کنیم احساسمون که دیگه فانوس راهمون هست که کدوم وری داریم میریم خدارو شکر برای این

    اگاهی ها

    باید همیشه با خودم مقایسه کنم به یک روز قبلم یک ماه یک سال قبلم مقایسه کنم خودم رو تا دچار رقابت

    با دیگران نشم و تمرکزم را بیشتر به سمت کارم که در ان حالم خوبه عشقمه خسته نمیشم انجام بدم حالا منی که

    هم به فروش املاک علاقه دارم به ساخت هم علاقه دارم ترکیب این دو فکر میکنم خیلی عالی میشه بیشتر منو به

    وجد میاره چون هر دوش را دوست دارم کلا من تو یک چند مسیر شغلی بودم یهو ناخوداگاه افتادم تو املاک

    و اینم کلی تکامل داشت از مسیر سایتم که قبلا با برادرم شراکتی کار میکردم یک روزی بهم گفت همه کاره منم دارم

    کارهای سایت انجام میدم تو هیچی نمیفهمی از مارکتینگ و انلاین و اینا منم همون شب گفتم پاکش کن دیگه

    نمیخام با شجاعت این کارو انجام دادم یکم استرس بود ولی انگار ایمانه میچربید به این کارم که با هدایت خودش

    سایت شخصی دارم همه کارها صفر تاصد دست خودم هست همه ایده های سایتم هدایت بوده و هست کلا

    خودش اسم سایت برام انتخاب کرد الهامات میومد من محتوا تولید میکردم و الان خدارو شکر صفحه اول گوگل جزو

    سه چهارتای اولم در منطقه خودم این اگر شجاعت تو دل ترس رفتن نبود هنوزم باید خودمو سرزنش میکردم

    که چرا سایت نداری خودت رییس نیستی تو کارتو ازین حرفها این تجربه من بود در مورد شجاعت تو دل ترس

    رفتنها یکم خدارو شکر از قبل بهترم بهترم میشم اینم تکامل داره خوب خیلی هست این شجاعتها که بعدش الان

    در چهارچوب قانون قرار میدی میفهمی که چقدر درها باز شدن وقتی اقدام کردی من یادمه با پاهای تو گچ

    خودم رانندگی کردم از شمال تا تهران جلسه گزاشتم برای قرارداد باعث شد اون جلسه دو بار انجام بشه که دو بار با

    همون شرایط گچ و اینا از رانندگی تا نوشتن قرارداد انجام داد خدا جسارتشو به وجود اورد برام من فقط حرکت

    کردم اون قراداد ویلایی بود در زمان خودش برکت و نعمت خوبی داشت برام اصلا یک بینگ بنگی بود یادم

    میاد خودم کیف میکنم تازه اون زمان کمی از این مباحث میدونستم با یک استاد دیگه بودم که از طریق خندیدین

    تکنیک رسدین به حال خوب کار کردم فقط قانون احساس خوب اتفاقات خوب قشنگ خودش را نشون داد که

    جسارت حرکت شجاعت باعث نتیجه میشه خدا کارها را انجام میده

    در مورد عزا داری منم چند سالی است که دور شدم وقتی که درک عمیق کردم انگار قول و زنجیرها ازم باز شد نفس

    راحت کشیدم چون درکش کردم چه مزخرفاتی به ما خوروندن من همیشه از اول محرم تا خود روز عاشورا همش

    اهنگهای شاد گوش میدم اصلا این شده جزو شخصیت من همسرم هم اوایلمقاومت داشت در این روزها ولی

    با استمرار من عادی کردن قضیه فقط دید شنید اونم همراه شد باور کرد اینا چرندیات هست من

    کلا نماز و یک سری کارهایی که مسلمانا انجام میدن را کلا گزاشتم کنار و فقط به یکتا پرستی روز اوردم

    به سبک خودم با خدای خودم عشق بازی میکنم خدارو شکر استاد را خدا فرستاد مارو از این جهلی که

    درش بودیم بیرون اورد خدا تورو برای من و ما همه نگه داره از جنس شما زیاد بشن در جهان تا جهل

    شرک پاک بشه جهان شادتر زیباتر بشه هر روز

    الهی شکرت یک روز دیگه تونستم با لطف و مرحکتش بنویسم

    تا روز بعدی خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1419 روز

    به نام خدا

    سلامت خدمت همگی…

    کنترل ذهن یا همون تقوا!

    به میزانی که هر روز بتونیم در مواجه با تضادها و ناخواسته های زندگی،در احساس کمتری نسبت به دیروز بمونیم یعنی تونستیم بهتر عمل کنیم!

    وقتی قبلا چیزی می شکست زمان زیادی طول میکشید تا جمع کردن اون و هر چقدر زمان میبرد غرولند و احساس بد من دوام داشت حتی روز های بعد از اون هم هر وقت یادم می افتاد دوباره احساسم بد میشد اما دیروز که دخترم دره یخچال رو باز کرد و ظرف شیشه ایی خرما همگی رو سرامیک افتاد و شکست مات بصورتم نگاه کرد و منتظر دعوا بود که گفتم عیبی نداره!

    طفلکی منتظر دعوا بود ولی گفتم برو دستمال بیار جمع کنیم!

    همزمان که جمع میکردیم یواشکی به صورتم نگاه میکرد فکر میکرد یه دفعه منفجر میشم ولی گفتم چیزی نیست و حتی خندیدم تا از اون حالت تعجب در بیاد ولی تو دلم به خودم آفرین گفتم که اگر قبل از این آموزه ها بود چه بلوایی میوفتاد!

    کنترل ذهن،یعنی بتونی کمتر در احساس بد بمونی و حتی زاویه ی دیدت رو نسبت به اون موضوع به ظاهر بد اونطوری تغییر بدی که حتی نتیجه برات بهتر بشه!

    و هر چقدر بتونیم اینکار رو بهتر انجام بدیم باعث میشه از نظره سلامتی در بهترین حالت باشیم چون ذهن رو درگیر نکردیم و زود اون مساله رو رها کردیم و چقدر خوبه مداومت و تکرار این تمرین که ما رو در این مدار،بزرگتر میکنه!

    قوانین خداوند بر اساس سادگی و آسونی هست!

    هیچ پرنده ای برای پرواز زجر نمیکشه،برای خوابیدن،برای غذا پیدا کردن!

    چون اصله قانون بر پایه ی سادگی و آسونی هست و ما با استدلال های ذهنمون،مسیر رو برای خودمون سخت تر میکنیم!

    پس هر وقت هر جایی دیدیم کارها به سختی و با زجر پیش میرن یعنی چوب لای چرخ های جهان گذاشتیم و خودمون با ذهن و افکارمون،جلوی ورود راحت نعمت ها رو گرفتیم!

    همون طوری که خداوند در قرآن گفته:

    گرامی ترین شما نزده خداوند باتقواترین شماست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 885 روز

    وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

    زندگی دنیا، فقط بازی و سرگرمی ست، و بی‌گمان سرای آخرت برای کسانی که خود را (از عذاب خدا) حفظ می‌کنند بهتر است. آیا عقل خود را به کار نمی‌گیرید؟

    أنعام – 32

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم

    خداوند را هزاران مرتبه شکرت بابت یک روز عالی دیگر خدایا شکرت

    گام پانزدهم

    دنبال چیزی بروید که عاشق آن هستید

    وختی دنبال چیزی می روید که عاشق آن هستید در های از نعمت به سمت شما گشوده می شود و شب را با تمام اشتیاق منتظر می باشد که کی صبح می شود که بروید دنبال کار تان و تمام مار ها یکی می شود کار تفریح

    توجه

    اگر در شرایط هستی در محیط هستی فقط یک در صد نکات مثبت در آن است باید فقط روی آن یک درصده تمرکز کنی و آن یک درصده می شود دو درصد و همین طور آن سکل مثبت ادامه پیدا می کند و یهو میبینی که اطرفت تماما نکات مثبت شده خدایا شکرت

    عزاداری

    تجربه خودم

    زمانی که من بچه بودم سنی نداشتم وختی در مسجد می رفتم نمی‌فهمیدم چرا بقیه گریه می کنند و هی من می خواستم مثل آنها باشم منم گریه می کردم و هر چی گذشت من کلا از آن فضا دور شدم و به قول استاد این عزادی تماما خرافات است و این چیزی است که توسط مذهب بودجود آمده

    برای هر کاری انجام می دهید باید دلیل داشته باشید

    کنترل ذهن

    یک مهارت است که باید همیشه کار شود و هر چی بگذرد عالی تر می شوی

    علاقه به کار مورد علاقه

    هر وی را در ذهن تان یک زره دوست دارید بروید سراغ آن بعد آهسته آهسته هدایت می شود به کار اصلی

    رفتن به دل کار

    تقسیم کار با خدا

    خداوند همه کار ها را انجام می دهد اگر ما بگذاریم و از منطق خود استفاده نکنیم

    خداوند برایت یک الهام میکند که اگر انجام بدید نتیجه آن خییلی متفاوت است و صد قدم از قدم ذهن منطقی برایت انجام می دهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    حسن صالحی گفته:
    مدت عضویت: 605 روز

    به نام الله یکتای بی همتا

    سلام به همه همراهان عزیزوقدرتمند ونیروگرفته از توحید به الله

    قدم پانزدهم از قدمهای خانه تکانی ذهن

    امروز یکی بهترین روزهای زندگی من درطول چندین سال زندگیم هست چرا که خیلی هدفمند وخوشحال وانگیزه بالا هستم وکاری رودارم انجام میدم که بهش علاقه دارم وعشق من هست واگه انجامش ندم ونتونم تا اخرش برم بهم برمیخوره وازاحرم رنج و لذت دارم بهره می برم خیلی عالیه هرکس بخواد به خودش وخانوادش وکل دنیا کمک کنه باید بتونه دراین مسیر قراربگیره واقعا من این مسیر رو برای هرکسی که به خودش وانسانیت خصوصا اهمیت قایل است توصیه میکنم

    کلا من ادم خیلی سخت گیری بودم وبه خودم خیلی سخت می گرفتم درزمینه یاد گیری وفهمیدن هرچیزی یعنی فکرمیکردم باید بایه وضعیت سخت ودشوار باید همه چیز رویاد گرفت برای همین باعث شده بود از بعضی چیزها زده بشم واصلا ولش کنم یا دنبالش نرم چون نمی فهمیدمش وفکرمیکردم خیلی سخت دشوارهست اما بعدا که با استاد اشنا شدم متوجه شدم که اینطور نیست این باورهای اشتباهی که درذهنمان ازهرچیز وشرایطی ساختم باعث این نگرش من شده است برای همین تصمیم گرفتم که دیگه فقط هرچه روخواستم به دست بیارم از ساده ترین وبدیهی ترین روش امتحان کنم وبدانم کافی هست که من انرا بخواهم وبس دیگه فقط باید همت کنم وپی گیر باشم ودرمسیرش قراربگیرم وادامه بدم نه به زمان فکرکنم ونه به معضلات ومشکلات که چی میشه چیکارباید بکنم یانکنم موانع چی هست کمبود ها چیه من چه شرایطی دارم وغیره فقط عشق دوست داشتن وعمل کردن وتوحید داشتن کافی هست وازهرلحظه مسیر رسیدن به هدف لذت با گذاشتن اولین قدم درمسیر ومنتظر اتفاق خاصی نبودن برای لذت بردن همین که هستی همین که داری عملی روانجام میدی همین که برای 999 قدم اینده ات اولین قدم روبرداشتی همش باید بالذت وعشق انجام بشه وبگیم خدایا شکرت که شروع کردم مثل خود من که برای یه کارعام المنفعه باعشق وشور شروع کردم وباوجود مشکلات ظاهری که داشت اصلا کل تمرکزم برروی بودن شدن وموفقیت بود وبه کمبود ها نبود ها وحتی کمبود زمان کافی روبهش اصلا فکرنکردم وگفتم من تا اخرین لحظه که قراربود کاروتحویل بدم براش وقت گذاشتم البته هدف من ازاون کاراصلا پول نبود فقط خدمت وخدمت بود که بتونم مثبت باشم فایده برسونم وسبب یک اتفاق عالی برای یک عده انسانی باشم که بتونن به این باوربرسند که انها هم می توانند مفید وسازنده باشند هم برای خودشون هم برای دیگران ودرعین حال ازاین مسیر وهدف لذت ببرند ولذتشون روبادیگران شیر کنند

    وقتی درجمعی مثل همین جمع که استاد وخانم شایسته باعث اون شدند هم ما لذت میبریم وباورهامون درست تر قوی تر لذت بخش تر وموثرتر وسازند ه ومفیدوثمربخش ترمیشه وبا دست اورهای سایردوستان اشنا میشیم وازهمدیگه یاد میگیرم وعزم واراده هامون برای عملی کردن اهداف وارزوها قابل دسترس تر وساده ترجلوه میکنه وازسختگیری های بی مورد وناخوشایند رها می شیم وبرترین قدرت عالم روهمراه خود خواهیم داشت وتمام ترسهای واحی روازخودمون دور میکنیم خدایا شکرت خدایا شکرت ازین که هم اکنون درجمع عالی وهدایت بخشی وقتم رودارم سیو میکنم استاد دمـتـــــــــــــ

    گر م

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1842 روز

    به نام خالق هدایتگر سلام.

    اگر عاشق کارت باشی خلاقی پس زمان بیشتری میزاری در نتیجه رشد می کنی در آن کسب و کار

    ثروت میاد.چرا که نتیجه طبیعی کار هست نتیجه طبیعی داشتن باورهای مناسب که نشانه آن داشتن احساس خوب هست.

    برای خارج شدن از محیط منفی باید حتی به یک درصد زیبایی که می‌بینی توجه کنی تا قدم به قدم آن یک درصد بزرگ و بزرگ تر بشه و جای بیشتری را تصاحب کند در یک کلام تنها راه رفتن به مکان مناسب تر و مثبت تر این که تو خودت شکارچی نکات مثبت باشی جوری که هی به احساس بهترو بهتر و بهتر برسی.

    منطق عزاداری برای امام حسین و دیگر امام ها چی هست؟ چه چیزی بهم یادمی دهد این گریه و زاری و ارسال فرکانس های بد؟ هیچی. اگر فکر کنم گریه کنم که امام حسین کمکم کند چه این دنیا چه آن دنیا پس من راه امام حسین که قرآن و آزادگی بود را درک نکردم و به خدای خودم به قوانین این جهان هیچ باور ندارم. درست یه زمانی من هم چون شنیده بودم گربه باید کنی و خدا این طوری بیشتر دوست دارد و گناهات می بخشد تلاش می کردم گریه کنم برای امام حسین چند سال بعد دلایل دیگر منطقی نبود.

    پس گریه می کردم برای مشکلات خودم بلکه تو این شب ها خدا دلش به رحم بیاد به لطف الله متوجه شدم این نوع نگاه یعنی دیدن الله به صورت یک انسان خیلی قوی تر و قدرتمند تر از من و کاملا برخلاف قوانین جهان هستی هست. اصلا این که می گویند محرم و صفر ماه سنگینی آن هم به خاطر اعمال خودمون هست از بس فرکانس منفی می‌فرستیم و حالمون بعد هست اتفاقات ناگوار برایمان می افتد وگرنه این که هر ماه یک انرژی دارد دروغی بیش نیست. یه جمله امام حسین باید همیشه به یاد داشته باشیماگر مسلمان نیستی آزاده باش این عبارت خیلی حرف ها دارد و توحید را اصل را به ما یادآور می کند.

    همیشه از خودت بپرس چرا این کار را انجام می دهی؟ این طوری به شناخت بهتری نسبت به خودت می رسی و مسیر برات واضح تر میشه. مثلا من چرا این کامنت را می نویسم؟ برای این که یه ردپا از خودم بزارم برای این که قانون را بهتر درک کنم و یادبگیرم. وقتی منطق پشت کاری که انجام می دهیم بدانیم بهتر و باکیفیت تر صورت می گیرد. و دوام بیشتری دارد تا این که بدون هیچ دلیلی کاری را شروع کنیم و در اواسط دچار شک و تردید…. شویم.

    سعی کنیم کار را برای خودمان پیچیده نکنیم با توجه کردن به حاشیه دور شدن از اصل ماجرا. مثل داستان نماز اصل ماجرا این که به خدای خودمون در هر لحظه وصل باشیم و باهم عشق بازی کنیم اما فرعیات نماز چه جوری بخوانم؟ اگر فلان کار انجام بدهم نمازم

    قبول هست؟ فارسی بخوانم یا عربی؟ و…..

    استرس و نگرانی اضطراب دلیل کلی تمام بیماری های بشر هست. اسمش رو خودش بیم+ آری = بله گفتن به ترس و نگرانی و امثال این احساسات.

    این که درشرایطی که مریض شدیم اگر بتوانم آرامش خودمان را حفظ کنیم نگران نباشیم و تمرکز را بزاریم روی کار دیگه خیلی خیلی زودتر از انچه فکر کنیم درمان می شیم الله خیر الحافظین.

    در تمرین هآ نوسان داریم چون دلیل محکمی برای انجام دانش نداریم چون باور نداریم که جواب می دهد چون هنوز اصل جهان که حال خوب =اتفاقات خوب را نپذیرفتیم و با اهرم رنج و لذت می توانیم به درک بهتری برسیم و رشد و پیشرفت کنیم چرا ک یادگرفتم تمرین هارا مستمر انجام دهیم. چون می دانیم از نان شب هم واجب تر هست.

    نگران این که کاری که عاشقشی پیدا نکردی نباش روی خودت کارکن . دنبال کارهایی که یه کوچولو بهش علاقه داری برو چیز یادبگیر ظرفت بزرگ تر میشه و خدا مدام هدایتت می کند قدم به قدم تا به کاری که فراتر از علاقت هست برسی .

    مدیتیشن= رها بودن آزاد بودن و فکر نکردن به چیر خاصی. وقتی حالت خوبه و آرامش داری در حال مدیتیشن هستی هدف رسیدن به آرامش و احساس خوب در مدیتیشن هست نه این که چه جوری باید انجامش بدهی بازهم تشخیص اصل از فرع خیلی به ما کمک می کند.

    در قدم قبلی کامنتی از مریم شایسته عزیز می خواندم که گفته بود سعی کن ویژگی شخصیتیت رو با اصل این جهان هماهنگ کنی درست مثل استاد . این که آن ویژگی شخصیتی به خودی خود کاری از پیش نمی برد نگاه ما به آن ویژگی هست که مسیر رو برای ما تعیین می کند. الان بهتر می فهمم این موضوع را. استاد از ویژگی رقابت طلبی نه در بیرون خودش بلکه با خودش استفاده می کند تا جسارت انجام کارهایی که در وجودش ترس ایجاد کرده پیدا و به دل ترس ها رود.

    جوری با خودت برخورد کن وقتی که کاری انجام نمی دهی به خودت بربخورد که باعث انگیزه برای حرکت و تداوم در کارها می شود

    همکاری خدا با ما: وقتی به خدای درونت اعتماد می کنی و ازش می خواهی هدایتت کن و یه آن هدایت عمل می کنی مسیر به شدت برات راحت و هموار میشه برخلاف بقیه افراد چون خدا چیزی رو بهت میگه که باشرایط تو هماهنگی دارد و با عمل بهش به نتایج بسیار بزرگ تر از خیلی از افراد که با عقلشون نه هدایت های قلبی شان جلو می روند می گیری.

    این که در شرایط بد بری سمت مواد یا هر کاری که نامناسب هست که نتیجه آسیب زدن به خودمان هست نشان ضعف و بدبختی ماست و باید بهمون بربخورد. مثل وقتی که من به هر دلیلی با مادرم یاهر شخص نزدیک دیگه روابطم بد شده بعد بیام برم پیش بقیع و گله و شکایت کنم این نشان از ضعف من هست که نمی توانم مشکل حل کنم این جا باید بهم بربخورد تا نخواهم برم سفره دلم رپ برای کس و ناکس باز کنم و مسئولیت روابطم رو به عهده بگیرم.

    از بین دوتا علاقه نیاز به انتخاب نیست. ترکیب هر دو رو پیدا کن یک شغل جدید. شغل ترکیب دوهنر هست باهم. مریم طرف با خوب پاستور بازی کردن به درآمد عالی رسیده این نشان می دهد کار و ثروت فراوان هست. از هر کاری از هر علاقه ای میشه ثروت ساخت فقط برو دنبال علاقت.

    هدف زندگی لذت بردن هست نه چیز دیگه . وقتی لذت می بری و باورهام راجب پول درست باشه لاجرم ثروت وارد زندگیت میشه. لاجرم

    باشد ردپایی از من برای من

    یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    بهناز عادلی فر گفته:
    مدت عضویت: 500 روز

    سلام به استاد عزیزم،

    استاد آگاهی دهنده ، دست پروردگارم،

    و خانم شایسته عزیز ، الگوی من

    استاد در حیرتم ، از قدرت خداوند.

    از پاسخگویی سریع خداوند

    از هدایتگری خداوند

    احساس میکنم به خداوند نزدیک تر شدم که میتونم صداشو بشنوم و جواب ها رو درک کنم.

    استاد من یک چالش سلامتی دارم که درگیرش هستم و در هر فایل از پروژه خانه تکانی ذهن یه ردپایی از این موضوع بود. یا تو حرف هاتون، یا تو کامنت های دوستان.

    خدایا تو برای من کافی هستی.

    من در حیرتم

    مگه میشه؟

    خداوند این قدر واضح جواب سوال من رو بده؟

    من فقط اوایل این پروژه فهمیدم که باورهام در مورد سلامتی به هم ریخته و نمیدونم چی درسته و چی غلط

    و خداوند به من گفت

    کامل برام گفت

    این قدر واضح

    که من دارم دیوانه میشم.

    استاد چقدر خوبه صدای خداوند رو شنیدن، صحبت کردن با خدا، یک صحبت دو طرفه، من بگم و اونم جواب بده.

    چه احساس خوبیه درک حضور خداوند

    استاد من به خاطر کیست های اندومتریوز یک روشی رو داشتم انجام میدادم که یک سری ممنوعیت غذایی داشت. و گفته بودن فلان ماده و فلان ماده براتون خوب نیست.چون تحقیقات این طوری گفته.

    استاد باور باور باور

    همه چیز از باوره.

    تفاوت اصل از فرع

    اصل باوره

    باورهای انسان زندگی انسان رو میسازه،

    باورهای انسان در مورد سلامتی و در مورد تغذیه و مواد غذایی موجب سلامتی انسان میشه یا موجب بیماری انسان میشه

    اینکه من باور کنم که گلوتن میتونه وضعیت منو بدتر کنه پس در نتیجه بدتر میکنه

    اگه من باور داشته باشم گلوتن تاثیری روی کیست های من نداره. هیچ مشکلی به وجود نمیاره

    مهم نیست تحقیقات علمی چی گفته

    مهم اینه من چی رو باور دارم

    اگه من باور کنم بیماری خودایمنی دارم. سلول های بدنم به خودش حمله میکنه

    اگه من باور نداشته باشم که بیماری خودایمنی دارم بدنم از خودش محافظت میکنه

    اگه من باور کنم که سیستم ایمنی قوی دارم. بدنم همه ی بیماری ها رو در خودش حل میکنه

    اگه من باور کنم که سیستم ایمنی من ضعیفه ، بدنم دچار بیماری های مختلفی میشه و به سختی درمان میشه

    اگه من باور کنم لبنیات به بدن من آسیب میزنه. با خوردنش دچار آسیب میشم

    ( سپاس فراوان از دوست عزیزی که توی کامنت ها با این مثالش ، آگاهی های منو بالا برد)

    اگه من باور کنم گوشت قرمز برای من خوب نیست، گوشت قرمز به بدن من آسیب میزنه

    اگه من باور کنم …

    باور باور باور

    من چه چیزی رو باور دارم؟

    من قدرت رو به مواد غذایی دادم؟

    (سپاس فراوان از دوست عزیزی که با کامنتشون در مورد قدرت دادن به عوامل بیرونی و مثالشون آگاهی من رو بالاتر برد)

    یا به سیستم ایمنی بدنم؟

    یا به خدای درونم؟

    استاد روشی که داشتم انجام میدادم جواب نداد و سایز کیست های من بزرگ تر شد.

    و من دیگه ول کردم اون سبک تغذیه رو.

    ولی …

    باورهاش همراهم بود.تو ذهنم بود.

    و هر بار که میخواستم یه ماده غذایی بخورم که جزو ممنوعیات اون روش بود ، میگفتم نکنه آسیب بزنه به بدنم.

    و آسیب میزد.

    با خوردن هر کدوم از اون مواد غذایی همراه با احساس عذاب وجدان و ترس از آسیب، من آسیب میزدم به بدنم.

    واسه همین سلامتی ام داشت بدتر میشد.

    و وقتی گفتین کسی که تو مدار درسته اولین نشانه اش اینه که از لحاظ سلامتی بهتر میشه، یه لحظه گفتم ، من که احساسم نسبت به زندگیم بهتر شده، احساسم نسبت به خداوند، نسبت به خودم، اتفاقات خوبی داره برام میفته، ولی وضعیت سلامتی ام بدتر شده، آیا من در مسیر درست نیستم؟

    نه، من در مسیر درست نبودم.

    من در واقع هیچ وقت باورهام در مورد سلامتی و روش هایی که در پیش گرفتم درست نبوده.

    اگه من باور کنم اصلاح سبک برام جواب میده، این اصلاح سبک منو به خواسته ام میرسونه.

    اگه من باور کنم آی وی اف جواب میده ، قطعا آی وی اف موفقیت آمیز خواهد بود.

    اگه من باور کنم آی وی اف ممکنه جواب نده، قطعا احتمال منفی شدن رو میبرم بالا.

    حالا میفهمم چرا آی وی اف هام منفی میشد ، چون ته ذهنم همیشه این نجوا بود که نکنه نشه.

    حالا میفهمم چرا اصلاح سبک جواب نداد، چون ته ذهنم همیشه این نجوا بود که نکنه نشه.

    این ترمز ذهنی باعث شکست من شد

    (ممنون ازت دوست عزیز که با کامنتت این ترمز ذهنی رو به من شناسوندی)

    اطمینان و باور به راهی که میرم.

    این خیلی مهمه.

    فقط باور، فقط ذهن

    اون داره منو به سمت خوب شدن یا بدتر شدن میبره.

    سیستم ایمنی بدن من که با تکامل به این وضعیت رسیده و همه چیز رو در خودش حل میکنه.

    من فقط باید اعتماد داشته باشم به سیستم ایمنی بدنم.

    به خدایی که تو وجودمه.

    و من علت اصلی تمام مشکلاتم رو فهمیدم.

    آره، اضطرابی که تمام عمر همراه من بود، استرس و نگرانی های من ،

    اینها باعث به وجود آمدن بیماری در من شدن

    نه حمام رفتن در دوران قاعدگی

    نه برگشت خون

    نه …

    هزار و یک جور چیز دیگه ای که گفتن.

    استرس هام باعثش شده

    و با رفع استرس هام و اعتماد به سیستم ایمنی بدنم و اعتماد به خدای درونم، با بیخیال تر بودن، با ساده گرفتن زندگی

    اجازه بدم بدنم کار خودش رو بکنه.

    و البته به زودی زود با فهمیدن قوانین سلامتی.

    ولی تا اون موقع نیاز بود که باورهام در مورد سلامتی درست بشه تا بیشتر از این به بدنم آسیب نرسونم و بیشتر از این در گرداب بیماری فرو نرم.

    خدایا شکرت

    من به زودی قوانین سلامتی رو میفهمم ، نشانه هایی که دارم میبینم منو مصمم میکنه که اول از همه این دوره رو بخرم، چون به خاطر عزت نفس پایینم میخواستم اول از همه دوره عزت نفس رو بخرم.

    من نشانه های خداوند رو دنبال میکنم.

    صدای خداوند رو میشنوم که با من صحبت میکنه و باورهای درست در مورد سلامتی رو به من میگه.

    اعتماد کردن به سیستم ایمنی بدن به من آرامش میده.

    میخوام مقاومت رو بذارم کنار تا بدنم کار خودش رو بکنه.

    به خاطر آزمایشم که fana نوشته بود احتمالا مثبت.

    دکترهای زیادی رفتم.

    و آزمایش های زیادی انجام دادم.

    آزمایش ها همه خوب بود ولی میگفتن بیماری خودایمنی داری که مربوط به رحمه.

    یک دکتر به من گفت دخترم تو هیچ مشکلی نداری، سیستم ایمنی بدنت اتفاقا خیلی هم بالاست.

    و من اون زمان نجواها و حرف های بقیه رو باور کردم.ولی حرف اون دکتر رو نه.

    من سیستم ایمنی بدنم خیلی قوی هست.

    میخوام اینو باور کنم.

    خدایا شکرت بابت سیستم ایمنی قوی ام.

    خدایا شکرت که جواب سوالم رو دادی.

    خدایا چقدر این آگاهی ها بی نظیرن

    فوق العاده

    چقدر حسم خوب شد

    آره استاد شما درست میگفتین.

    من تو مسیر تکامل نبودم.

    یاد حرفتون افتادم که گفتین اگه کسی فکر میکنه خدا رو پیدا کرده ولی سلامتی اش مشکل داره، هم باورهاش در مورد سلامتی مشکل داره، هم در مورد خدا.

    آره باورهام در مورد سلامتی مشکل داشت.

    و همچنین در مورد خدا.

    من خدای خوبم با این قدرت که جواب تمام سوالاتم رو میده دست کم گرفته بودم.

    و نگران بودم بابت بیماری ام.

    و قدرت رو داده بودم به مواد غذایی.

    باورهای درست در مورد سلامتی

    باورهای درست در مورد خداوند

    بیشتر و بیشتر روش کار میکنم.

    و مطمئنم تا پایان این پروژه معجزات بیشتری برام رخ میده.

    سپاس فراوان از شما استاد عزیزم

    و از خانم شایسته بابت این پروژه فوق العاده بی نظیر

    ️️️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    شاهین حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین

    وهمه ی دوستان عزیزم در این مسیر توحیدی

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم که به نکات مثبت زندگیم واطرافم توجه کنم نمیتونم بگم عالی بود اما الان 1ماهی میشه که واقعا حالم همیشه خوب بوده میتونم بگم بچ95درصد اوکی بودم بعضی وقتهاهم از دستم در رفته الانم یه اس ام اس اومد که حالمو بد کنه که دارم توجه مو میذارم رو ی خواسته هام

    اینکه چقدر ذهن تاثیر داره بر جسم و واقعا این یه چیز انکار ناپذیره که باید قبولش کرد من هروقت که از لحاظ ذهنی بهم بریزم یا از مسیر خارج بشم اولین اتفاق رو جسمم نشون میده

    باید همیشه وپایدار روی خودمون کار کنیم من الان نسبت به قبل خیلی بهتر شدم نوسان دارم اما خیلی کمتر خیلی بهتر شدم خیلی به لطف خدا

    اینکه استاد میگند که من تا بیست و چند سالگی غلاقه ام رو پیدا نکردم من الان که 29سالمه هنوز علاقه ام رو پیدا نکردم خیلی شفاف شدم اما هنوز کامل نمیدونم به چی علاقه دارم نمیدونم چی رو دوست دارم واز چی خوشم میاد وتا الان کارهایی هم که علاقه داشتم رو رفتم و تجربه کردم والان هم یک سری نشانه ها اومدن برای پیدا کردن علایقم

    الان که دارم فکرمیکنم به این صحبت استاد که میگه بهتون بربخوره وبرید تو دل ترسهاتون با اینکه ابن چند سال از قانون اگاه نبودم اماهمیشه حرکت کردم وقدم برداشتم به سمت جلو و خیلی ترسها داشتم وبا اینکه اگااهی نداشتم که چجوری بهشون غلبه ککنم و ازشون نترسم اما باز حرکت کردم

    استاد تو یه فایل میگه همه ما میدونیم که نباید بترسیم اما چیکار کنیم که نترسیم

    واما تقسیم کار با خدا من عاشق این تقسیم کار با خدا هستم

    میخوام یه واقعیتی بگم الان به ذهنم اومد که در موردش بنویسم ازبچگی پدرم میگفت پول در اوردن سخته پدرت درمیاد فکر کردی الکیه منو ببین راست میگفت الان 67سالشه وتوی کل زندگیش فقط مشقت و سختی بوده

    همیشه میگفتم خدایا یعنی میشه من یه زندگی خوب داشته باشم سختی نکشم پدرم درنیاد راحت پول بسازم یعنی هیچکس نیست به من کمک کنه اخه یعنی چی چرا من باید به دنیا بیام که سختی بکشم

    اما وقتی با این مباحث اشنا شدم وقتی فهمیدم خدا من رو خلق نکرده که زجر بکشم خدا گفته تو از من بخواه من بهت میدم من بهت میگم چیکار کنی

    20روز پیش یه ایده بهم داد که اگه تما علم این دنیارو جمع میکردم به ذهن هیچ کس نمیرسید از ایده ای که توی دوساعت پول بسازم باور نمیشد اصلا مغزم هنگ کرده بود

    الان یه مدته اتفاقات عالی میفته و بیشتر دارم درک میکنم که خدا چجوری کارهارو انجام میده

    الانم منتظر یه ایده الهامی از طرفش هستم میدونم به زودی هدایتم میکنه و به قول استاد میخوام بهم اون بولدوزره رو بده که یه حرکت اساسی بکنم قلبم روشنه

    انشالله تو گام های بعدی در موردش بهتون میگم

    خبرهای خوبو بهتون میگم

    واما مثال اقای ترنر نابینا واقعا چند نفر الان میتونن باور کنن که نابینا باشی نتونی هیچی ببینی و کاری انجام بدی وبه چیزی علاقه داشته باشی که نیاز به چشم داشته باشه وبتونی از اون میلیون دلاری پول بسازی واقعا عشق وعلاقه همه چی رو هموار میکنه

    واقعا تصمیمم اینه که وار کسب وکار مورد علاقه ام بشم وتو اون حرفه ای بشم والبته باورهای درست هم بسازم چون ادم اگه بعد یه مدت از کسب وکار مورد علاقه ش پول نسازه زده میشه

    درپناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    حسام حاج خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 1492 روز

    به نام خالق هستی

    سلام به استاد عزیز خانم شایسته بهترین ودوستان فوق العاده سایت

    گام پانزدهم

    در این گام دوست دارم از نتایجم تا این گام بنویسم در همه ابعاد زندگیم تغیرات را می‌بینم

    اطرافیانم خیلی با محبت تر شدند وکارهایی را داوطلبانه برام انجام می‌دهند که قبلا اینگونه نبود

    کارهایم به راحتی انجام می‌شوند وجلو می‌روند

    منظم تر ومتعهد تر از قبل شده ام

    چشمانم بیناتر از قبل شده فراوانی جهان را بیشتر میبینم ودرک میکنم

    یه پولی از یک نفر میخواستم قرار بود از ماه بعد تو 2نوبت بهم برگردونه چند روز پیش کل پول را برام واریز کرد

    رفتار خودم با اطرافیانم خیلی بهتر شده راحت تر میبخشم وخیلی کمتر از رفتارهای اشتباهشان دلخور میشم

    استاد خداراشکر من با شروع این دوره هرروز که میرم پیاده روی با خدا صحبت میکنم وبا احساس عالی شکر گزاری میکنم وبه آرامش ورهایی میرسم وبا این فایل متوجه شدم این هم نوعی مدیتیشن است که همیشه دوست داشتم جزو روتینم باشه

    وهر روز بیشتراین موضوع را درک میکنم که با کار کردن روی خودم جهان هم اطرافم را با من هماهنگ می‌کند

    وهرروز احساس میکنم زندگی ام روان‌تر می‌شود وآسانتر

    خدایا شکرت بابت ماندنم در این مسیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    خرم خمرنیا گفته:
    مدت عضویت: 1870 روز

    سلام و درود خدمت همه عزیزان همراه

    حال و احواااال؟

    گام 15

    من تازه شغلی که عاشقشمو دوسش دارمو پیدا کردم (فارکس)

    نظر هیچکسی هم برام اهمیت نداره چون به قول استاد حال خودم باهاش کوکه کوکه ..

    هنوز به سود مستمر نرسیدم ولی از نشستن پشت چارت و تحلیل و دنبال موقعیت مناسب گشتن دارم لذت می برم … این بازی ترید خیلی هماهنگه با روحیاتم … اوایل صرفا برای پول و درآمد واردش شدم ولی الان علاوه بر منبع درآمد بهش به عنوان درس های زندگی و آگاهی در تموم جنبه های زندگی نگاه می کنم …

    خیلی از جواب منطقی استاد در مورد فارکس خوشم اومد که گفتن نظری ندارم و هر کسی می دونه با عشق و علاقش … منطقی و هوشمندانه ترین پاسخی که ازش لذت بردم

    من شغل مورد علاقمو پیدا کردم …بیزینس ترید…بازار مالی … عاشقشم و ساعت ها پشت سیستم کامپیوتر برای آموزش و تحلیل تایم میزارم همراه با لذت فراوووون …

    ثروت نتیجه طبیعی مسیر درست در کارمه

    به شرایط مثبت و خوب کسب و کارم توجه می کنم تا تماما از شغلم در همه جنبه هاش لذت ببرم .

    اگر از محل ضعف سراغ برنامه ای برم قطعا شکست می خورم.

    من گاها توی شغلم روی رفتار درست مسلط نیستم .. باید بهم بر بخوره که چرا نمی تونم روی رفتارم مسلط باشم؟

    من یقین دارم کم کم از این مرحله عبور می کنم …

    آرزوی موفقیت برای همه عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: