live | مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون - صفحه 21

388 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1569 روز

    سلام به استادعباس منش جان جانان واستادشایسته عزیزدل ودوستان نازنینم

    ردپای گام 15

    استادجانم جمله کلیدی این فایل برای من این بود که هررفتاری که میکنی دقت کن ببین دلیلش چیه؟ومن کلی دیشب به این موضوع فکر کردم و اتفاقی که برای من افتاده بود ورفتاری که من متقابلا داشتم رو بررسی کردم و کلی ازش مورد بیرون کشیدم.

    خیلی خوبه که الان آگاهانه میدونم که چرا هررفتاری رو انجام میدم.واقف به رفتارت که میشی نقاط ضعف وقوتت رو پیدا میکنی.میفهمی که باگ شخصیتی تو کجاست و چطور وچقدر باید روش کارکنی که ازبین ببریش.

    گرچه بقول شما هیچوقت ازبین نمیره پاشنه آشیل ولی همین که کنترلش میکنی وافسارش رو دست میگیری خودش ی جهش عالیه.

    دیشب این فایل رو نت برداری کردم و امروز صبح کامنت الهه عزیز روی کانال تلگرام اومد وچقدر به دلم نشست وخوشحالم کرد.

    جواب خیلی سوالهای من توی اون کامنت داده شد.اصلا به شدت به وجد اومدم وقتی خط به خطش رو میخوندم و کلی چیز ازش یادمیگرفتم.

    کامنت الهه عزیزولیلای بشارتی نازنین توی این مدت سربزنگاه به دستم رسیده و نگم که چه عشقی کردم با جمله به جملش.

    کامنت الهه عزیزباعث شد یبار دیگه برم وازاول دوره عشق ومودت رو دوره کنم واز برکات ونعماتش توزندگیم استفاده کنم.کما اینکه انصافا این دوره هم توی تغییر شخصیت من خیلی تاثیر داشت هم توی روابطم باسایرین.

    سپاسگزارخداوندعزیزترازجانم واستادقشنگم هستم وروی ماه شمارو میبوسم.

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سعیده بابائی گفته:
    مدت عضویت: 1512 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم خانم شایسته مهربانم و همه دوستان همکلاسی های عزیز

    امروز چند بار لین فایر ر گوش گردم و یاداشت برداری کردم..هم زمان هن فایل جدید استاد گذاشتند

    خدایا سپاسگزارم ک این فایل ها را دیدم ..خدایا کمک کن تا بل آگاهی ها عمل کنم

    هر چند جلوتر میریم بیشتر دلم میخواد 12 قدم رو قدم سومش رو بخرم…

    انشاالله به زودی میخرم

    آگاهی های این فایل..

    کنترل ذهن

    حرکت کردن تو مسیر علایق

    شغل=عشق=احساس خوب=خلاقیت=نتیجه

    اگر تو مسیر درست باشی و عاشق کار باشی نتیجه میاد..

    باید نتیجه رو رها کرد..باید لذت برد از کار خودبه خود اتفاق میوفته این قانون

    در مورد محیط های منفی ..یا افراد منفی با این دیدگاه ک بگردیم نکات مثبت پیدا کنیم و یک درصد حالمون خوب کنیم

    در مورد قانون جذب

    یک مسیر هست ک باید کنترل ذهن داشت و احساس خوب ..همیشه هم باید انجام داد

    دلیل اصلی بیماری ها

    استرس.‌نگرانی ….اضطراب دلیل اصلی بیماری

    بدن هوشمنده میتونه خودش خودش رو ترمیم گنه.. خودش راه حل رو داره

    انگیزه برای انجام تمرین

    پیدا کردن پاشنه آشیل خودم

    آیا ایمان داری ک جواب میده یا هنوز میگی نه به این سادگی مگه میشه؟؟

    باید مشتاق تغییر باشی و ایمان داشته باشیم ک تمرینات هستن ک کار انجام میدن

    هر کاری علاقه دارید باید رفت سراغش

    من ک دو تا شغل علاقه دارم باید با هم ترکیب کنم و ازش ثروت بسازم…

    برای تقویت جسارت باید خودمون رو تو چالش بندازیم و با خودمون رقابت کنیم

    تقسیم کار با خدا

    اگر باورهای داشته باشیم ایده های بهمون گفته میشه اون کار صد مله ما رو جلوتر میبره

    وقتی ایده رو اجرا میکنی نتیجه غیر قابل باور و میگی چه جوریییی شد

    حرف آخر هدف از زندگی پول نیست هدف لذت بردن از همه نعمت های تو زندگیست

    استاد عزیزم خانم شایسته عزیز سپاسگزارم

    در پناه خداوند مهربان شاد باشید و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2773 روز

    سلام و سپاس بیکران خدمت استاد جان، خانم شایسته مهربان و خانواده صمیمی عباسمنش!

    خدایا شکرت که با قسمت پانزدهم پروژه خانه تکانی ذهن هم همراه شدم.

    چقدر نکات این فایل ارزشمنده هیچی از دوره ها کم نداره. برای من که خیلی مفید بود و جواب چند تا سوالم رو گرفتم. هر چند که این فایل لایو رو قبلا دیده و شنیده بودم ولی یادم رفته بود. چقدر این آگاهی ها فراره دائم باید تکرارشون کنیم. دقیقا مثل غذا خوردن!

    مثال‌هایی که توی این فایل زدید خیلی به درک بهتر ما کمک میکنه. سپاسگزارتم استاد جان!

    و اما چند نکته از این فایل:

    1. کانون توجه و کنترل ذهن. اگر به چیزهایی توجه کنیم که به ما احساس بهتری میده یا به موضوعات از زاویه ای نگاه کنیم که به ما احساس بهتری میده، این “احساس بهتر” باعث میشه که ما هدایت های خدا رو دریافت کنیم و به موقعیت و شرایط و افرادی “هدایت” بشیم که ما رو به خواسته مون میرسونه. کنترل ذهن یک کار دائمی و تکاملیه دقیقا مثل غذا خوردن اینجوری نیس که ما یک غذای خوشمزه رو بخوریم و تا ابد سیر بمونیم. این مهارت همیشه میتونه بهتر و بهتر بشه. یعنی هر چی کار کنیم باز هم جای کار داره تا ابد.

    2. بریم دنبال عشق و علاقه مون و توش مهارت کسب کنیم. در حین اینکه داریم از کاری که عاشقش هستیم لذت میبریم، ثروت لاجرم خودش میاد! اگر نمیدونی به چی علاقه داری برو دنبال یه چیزی که یکمی ازش خوشت میاد کم کم تکاملتو طی میکنی و هدایت میشی به مسیر عشق و علاقت!

    3. اگر میخوایم شرایط تغییر کنه تحت هر شرایطی که هستیم باید سعی کنیم که تمرکز کنیم به نکات مثبت. حتی اگر 99 درصد همه چیز ظاهرا منفیه و فقط یک درصد مثبت هست، باید روی همون یک درصد تمرکز کنیم. اگر ادامه بدیم این یک درصد مثبت هی بیشتر و بیشتر میشه و 99 درصد منفی هی کمتر و کمتر میشه!

    استاد چقدر این مثال و درصدهایی که با مثال توضیح دادید عالی بود واقعا دمتون گرم که انقدر مطالب رو ساده توضیح میدید. به قول خودمون توی تاریکی دنبال یک نقطه نور باشیم.

    4. فشار ذهنی و استرس و اضطراب و احساسات منفی دلیل اصلی تمام بیماری های بشر هست. چون این احساسات منفی سیستم های مختلف بدن رو تضعیف میکنه. اگر بتونیم با کنترل ذهن احساسمون رو بهتر کنیم به بدنمون اجازه میدیم که کار خودش رو درست انجام بده. بدن ما بینهایت قدرتمنده و خودش همه راه حل ها و داروها رو داره.

    5. چطور در انجام تمرینات نوسان نداشته باشیم؟ برمیگرده به اهرم رنج و لذت اگر باور داشته باشید که جواب میده دیگه نوسان ندارید. همونجور که برای غذا خوردن نوسان ندارید. هیچکس نمیگه من امروز غذا میخورم دو هفته نمی‌خورم!

    (چقدر این مثال ها عالی هستند سپاسگزارتم استاد)

    6. چجوری جسور باشیم و بریم تو دل کار؟ این ویژگی‌ رو در خودمون بوجود بیاریم که بهمون بربخوره که ترسو و بدبخت و فقیر و ضعیف باشیم. این نباشه که هیچ غلطی تو زندگیمون نکنیم و بهمون بر نخوره و مثل سیب زمینی باشیم!

    7. تقسیم کار با خدا: خدا همه کارها رو انجام میده. اگر ما باورهای مناسبی داشته باشیم ایده هایی به ما الهام میشه که وقتی انجامش میدیم خیلی ما رو پیش میبره! یک کار فیزیکی باید انجام بدیم ولی خیلی نتیجه بخشه.

    8. اگر به دو تا شغل علاقه داریم بریم سراغ کدومش؟ ترکیب جفتشون پیدا کنیم مثل کسب و کارهای جدید و موفقی که الان الگوهای هست. به این فکر کنیم که اگر اینا رو باهم ترکیب کنیم میتونیم چی ازش خلق کنیم؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سعید گنجی گفته:
    مدت عضویت: 1809 روز

    به نام خدا

    سلام ایتاد عزیز و خانم شایسته و همه بچه ها

    استاد چندتا فایل از شما توی فایل های رایگان نگاه کردم و فایل هایی توی روانشناسی ثروت که بهم نشانه رو میداد که برم دنبال کاری که عاشقش هستم ، همیشه ذهنم با باورهاش اجازه نمی‌داد برم سمت چیزی که علاقه دارم چون یک کار وقت تلف کردن میدونست و باعث می‌شد همیشه سمت کاری برم که بتونم درآمد داشته باشم . من کارم فروشگاه داشتن هست ولی علاقم به نقاشی هست . ولی به هرحال من اواخر خرداد تصمیم گرفتم برم سمت کار علاقم . استاد نتایجی گرفتم و لذتی که داشتم خیلی بالاست ، درسته هنوز اون درآمدی که میخوام نشده ولی خیلی احساسم خوب شده خیلی ذوق روزهامو میگذرونم و شادم و خلاق شدم . هنوز کار فروشگاهمو دارم ولی کم کم توی فروشگاه کار علاقمو انجام میدم تا اینکه از فروشگاه خارج بشم و تمرکز کامل کنم روی علاقم .

    روی باورهام کار میکنم و میخوام از کار علاقم به ثروت هم برسم .

    اینکه استاد میگفتین خیلی از بیماری ها بخاطر احساس بد هست و استرس و اضطراب و نگرانی باعث میشه آدم بیمار بشه کاملا درسته ، من خودم شخصا قبلا که آگاهی خیلی کمی داشتم همیشه صبحا و شبها استرس داشتم ، استرس مشتری چک بدهی و… خداروشکر خیلی کم شده این حس . ولی اینو میدونم اگه انسان سمت علاقش بره هم احساسش خوبه هم بخاطر کاری که دوست نداره عذاب نمی‌کشه و این احساس بد از بین بره دیگه مسیر شادی و خوشبختی هموار میشه . برای من که نشانه هاش اومده انشالله با اتفاقات خوب بازم براتون بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سحر مشگین گفته:
    مدت عضویت: 1025 روز

    سلااام به استاد عزیزم و همه ی دوستان پر انرژی و هدفمندم

    صحبت از علاقه شد

    میخوام از تجربه ی خودم بگم که چطور هدایت شدم به این موقعیتی که دارم و مجموعه ای از علایق منو با هم داره و هرچند که جلوتر برم بیشتر درکش میکنم و لذتم بیشتر میشه

    من یه تایمی علاقه داشتم که با کتابای مختلف آشنا بشم و از خدا میخواستم کتابایی که مناسبم هست رو سر راهم بزاره

    و یکی دیگه از علاقه هام آموزش دادن به دیگران و اثرگذار بودن بود اینکه بتونم موضوعاتی رو مطرح کنم و کاری انجام بدم که تو زندگی افراد تاثیر مثبت بزارم

    وعلاقه ی دیگم تیم داری و داشتن یه تیم که بهشون راهکار بدم و راهبریشون کنم بود

    هر موقع میگفتم خدایا استقلال مالی میخوام و اینکه آدم مفیدی باشم این تصویر میومد تو ذهنم که من دارم آموزش میدم و گاها سخنرانی میکنم تو یه سالن

    ولی فک میکردم کارم باید در راستای فقط مدرکی که گرفتم باشه و اصلا به فکرم نمی‌رسید که برم دنبال علاقم

    تا اینکه یکی از همون روزایی که به فکر خوندن کتابای خوب بودم

    بازاریابی کتاب بهم معرفی شد

    من فقط به ذوق اینکه با کتاب سرو کار دارم شروع کردم به کار و اصلا به سختی کار فک نمیکردم و هر روز با ذوق و احساس خوب به سر کار میرفتم

    با اینکه اصلا تجربه ی بازاریابی نداشتم اما با ادیفای کتابها رو معرفی میکردم

    آنقدر من حالم خوب بود که با وجود سختی کار و انداختن خودم تو دل چالش

    منی که همش کارم خوردن و خوابیدن بود البته خونه داری و بچه داری هم بود ولی به‌نظرم خیلی زمانم هدر میرفت

    صبح زود بیدار میشدم و تا آخر شب زندگیم با برنامه شده بود

    و با وجود این تغییرات به ظاهر سخت

    و ساعتها تو خیابون پیاده روی کردن

    من تپل تر و سر حال تر شده بودم

    خیلی از آدما بهم میگفتن چطور این کوله ی سنگین رو بلند میکنی

    ولی اونا نمیدونستن من چه دیدگاهی دارم

    من از اینکه خودم رو به چالش انداخته بودن واسه تغییر زندگیم و میدونستم شرایطم روزبه روز بهتر میشه و از طرفی هم به کتاب علاقه داشتم

    لذت می‌بردم

    یکسال و چند ماهی کار کردم و بعدش چون باورم این بود که من شرایط کاریم بهتر میشه و قرار نیست تا آخر عمر بازاریاب بمونم و از طرفی هر روز که از خواب بیدار میشدم با اینکه تو آموزش نبودم میگفتم خدایا من تو بهترین زمان و مکان قرار دارم و بهترین اتفاقات میفته و بعد از یکسال با اینکه کار برام خیلی راحت شده بود و مهارتم بالا رفته بود تو فروش و یه سری مشتری های آماده داشتم که به جای اینکه یه مسیر طولانی رو برم

    مستقیم میرفتم پیش مشتری هام و آمار میزدم به راحتی

    اما گفتم دیگه باید خودم رو لول آپ کنم و کار بهتری داشته باشم که هم موقعیت اجتماعی بهتری داشته باشه و هم آنقدر نخوام توان جسمی بزارم

    و بعد از یه تایمی که توی این افکار بودم

    کسب و کاری که الان توش مشغولم بهم معرفی شد که به علایقم نزدیکتره

    هم آموزش داره و هم راهبری

    وقتی بهم معرفی شد و آشنا شدم با فضای کار

    با خودم گفتم این دقیقا جاییه که من میخوام و با ایمان و امیدِ زیاد شروع کردم به کار

    و الان یکی از سِمت های بالا رو تو شهرمون دارم

    و به عنوان یه آدم موفق تو زمینه ی کاریم ازم یاد میشه

    و الگوی خیلی از افرادی شدم که دوست دارن

    واردِ این کسب و کار بشن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2853 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی و همینطور دوستان عزیز در پروژه خانه تکانی

    امروز گام پانزدهم من در پروژه خانه تکانی هست

    این فایل دوس دارم چون همون موقع ها دیدمش و یادمه گذاشتم روش بخاطر همین تقریبا یادم بود استاد در مورد چه چیزهایی صحبت کردند

    راستش مریم میخوام بدونی که اصلا هیچ اشکالی نداره که مقاومت داری نسبت به حرفها یا کامنتهایی که میخونی

    اشکال نداره که به استاد عباسمنش شک داری

    اشکال نداره گاهی میخوای از بقیه سوال بپرسی اما ته ذهنت میگی فقط نگید باید باورام درست کنم

    اشکالی نداره که دنبال یه چیز دیگه غیر از هستی

    همه این شک ها زمینه و فرصتی هست برای رسیدن و درک ایمان و اطمینان به نیروی قدرتمندی که قبلا بارها دیدی چیکار کرده برات در حالی که نمیدونستی چطور میشه

    یادت رفته عزیزم میدونم

    میدونم

    میدونی ما فراموشکار هستیم و این جزئی از ویژگی ما آدم‌هاست

    وقتی استاد عباسمنش بعد از اون بدهکاری هایی که براش به وجود اومد خواست دوباره شروع کنه متوجه باورهایی شد که با تغییرشون زندگیش عوض شد

    باور اینکه ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    اینکه من پیامبر نیستم که بخوام رایگان چیزی در اختیار بقیه بذارم

    اینکه من لایق ثروتم

    و هزاران باور دیگه به قول استاد عباسمنش سطلی ساختم که هم عمق زیاد هم طول قطر زیاد و سوراخ نیست و همینطور باران رحمت الهی میباره و من هرچی از اون بردارم کم نمیشه

    ما سطل های مختلفی داریم ولی استاد عباسمنش بهترینش رو خواست و خودش در مدار این سطل قرار داد تا تجربه لذت بخشی از ثروت داشته باشه، همین نوع ثروت که به ایشون آزادی های مختلفی داده..

    یادم اون سالی که این فایل گذاشتین من تعداد زیادی از سهام ها رو کشیدم بیرون اما شرایط زندگیم اینقدر سخت شد یعنی کنترل ذهن کردن برام غیر ممکن شد که مسیر زندگیم به افسردگی عجیبی رفت یعنی همون ترسهایی که برمی‌گشت به گذشته و با اینکه قبلا ازشون عبور کرده بودم و تجربه های جدیدی ساخته بودم اما خیلی سخت نتونستم ذهنم کنترل کنم

    اتفاق سختی که در سن کم برام اتفاق افتاده بود و زندگی رو ازم گرفت نمیخوام بیشتر از این درموردش صحبت کنم چون الان اینجام که تمرین کنم و به قدرت ذهنی بیشتر برسم

    خلاصه باقی سهام ها موند اما مسئله اصلی برداشتن تمرکزم از روی مسیری بود که از ذهن فقیر من میومد نه مولد

    بخاطر همین با اینکه دیگه خرید و فروش نکردم و کاری به کارش نداشتم و عملا چیز دست و پاگیری نبود برام اما ذهنیت فقیر رشد میکرد تا رسیدم به لایوی که گفتین باید ذهنیت مولد داشته باشید خودتون ثروت خلق کنین توی دوتا لایق یادم اینو گفتین همون اول به خودم گفتم باید یه حرکتی بزنم

    حرکتی قبلا در مورد صحبت کردم توی گام های قبلی اینکه سهام های پدر و مادرم کامل بفروشم چون اونا بیشتر از من در حال حاضر پول داشتن وقتی به مادرم گفتم خیلی خوشحال شد چون به شدت به پول نیاز داره برای اینکه گوشی جدید بخره

    نصف سهام هاشون فروختم و نصف دیگر مونده

    اما نکته اصلی سهام هایی بود که من به توصیه یک مشاور بورس در کارگزاری نگه داشته بودم

    ایشون میگفت که موقع خروج از سهام یک یا چند عدد نگه دارید که وقتی شرکت خواست مجمع برگزار کنه و افزایش سرمایه بده، شما یه سودی ببرین

    من چند روزه که دارم کاراش میکنم که از طریق سامانه آفلاین بفروشم بخاطر قوانین فرا بورس سهام های زیر 5 تومن باید آفلاین فروش برسه که خودش یکسری چالش ها برای من داشته و الان داره ولی من دارم سعی میکنم هر بار یه قدم بردارم و چالش هاش حل کنم

    دیشب داشتم به خودم میگفتم بذار برم ببینم این سود مجمع چقدر هست که تو توی این مدت روش امید بسته بودی رفتم دیدم پول یه بستنی هم نمیشه و واقعا خنده داره که بخوام منتظر باشم یک روززززی از روزها بشه که فلان شرکت تصمیم بگیره که مجمع برگزار کنه حالا ببینم افزایش سرمایه داشته باشه یا نه حالا داشته باشه چقدر میخواد بده و اصلا ارزشش نداره و یه چیز مزخرفه

    مگر از قبلی ها چقدر اومد به حسابم که الان…

    خلاصه اینکه عرضه اولیه سود مجمع همش حاشیه هایی هست که خیلیا هنوز درگیرشن

    خداروشکر هرچند من عرضه اولیه خیلی وقته قیدش زدم اونم بخاطر همون باور ارزشمندی

    خداروشکر به زودی از بورس ایران به طور کامل خداحافظی میکنم و میشینم خودم میسازم قدم به قدم.

    موضوع بعدی در مورد علاقه هست که خیلی تاکید داشتید بریم سراغ علاقمون

    تعریفش هم گفتید من اعتراف میکنم با این که بارها گفتم عاشق فوتسالم با اینکه بارها وقتی بهش فکر میکنم چیکار میتونم انجام بدم تنها چیزی که به ذهنم میرسه فوتسال و هیچچچ عشقی و هیچ چیزی پیدا نمیکنم که بگم من اونو بیشتر از فوتسال و فوتبال دوست داشته باشم ولی یه عالمه شک و تردید ها دارم نسبت بهش که بخشیش برمیگرده به نبود احساس لیاقت که توی این مدت در برخورد با اتفاقات تجربش کردم

    اما موضوع مهم تر اینکه چطور علاقم پیدا کنم یا از چندتا علاقه ای دارم کدوم انتخاب کنم

    یا چطور شغلم انتخاب کنم یا تغییر بدم

    به نظر من این سوال خیلیی برمیگرده به اینکه به نقش عزت نفس در درونمون پی برده باشیم

    شخصیتی که وابستگی زیادی به نظر ادمها داره

    شخصیتی که وابستگی زیادی به توجه آدمها داره به شکلی که احساس و زمانش مختل میکنه این شخصیت نمیتونه از زندگیش لذت ببره چون نمیدونه که اصلا چی حال اون خوب میکنه و چکاری برای اون مناسبه

    منظورم از کار صرفا شغل نیست منظورم همین اقدامات و عمل های به ظاهر کوچیکی هست که برای حل مسائل و چالش هامون برمی‌داریم

    یا انتخاب های روزانمون

    در نهایت شخصیتی که گرفتار این طناب هاست که به دورش پیچیده شده چطور درنهایت میتونه تشخیص بده چی براش خوبه یا چه علاقه ای باید شروع کنه

    یادمه یه تایمی کوتاهی رفتم فوتبال با به به و چه چه ها خیلی ام از لحاظ ذهنی تحت فشار بودم وقتی از تمرین میگشتم بشدت بدن درد داشتم و توقع داشتم که دوستانم متوجه حالم بشن اما هیچوقت هیچکدوم نفهمید که من دارم چه شرایطی تجربه میکنم همیشه ام به خودم میگفتم اونا منو تنها گذاشتن و رفتن همونا که به به و چه چه میکردن کو؟ کجا؟

    عزت نفس کلید حرفهای استاد توی این فایل هست

    از خدای مهربان میخوام که هدایتم کنه

    قدم هام بهتر و کامل تر بشه

    راه بهتر بهم نشون بده

    با ایمان

    مریم درویشی

    140/7/24

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2046 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    میرم جان با اجازه من اسم این فایل رو میزارم کنترل ذهن و ارتباطش با موفقیت

    🟢 استاد یه نکته کلیدی بگید برای موفقیت:

    * همین یه دونه سوال رو بریم باز کنیم.

    عامل موفقیت افراد‌، کنترل ذهن‌شون هست. کنترل ذهن به شکلی که شما رو در حس خوب دائمی قرار بدهد.

    کنترل ذهن از کنترل کانون توجه میاد که شما به چه چیزی در طول روز داری فکر میکنی؟ به چی داری توجه میکنی؟

    از جنس هر چیزی که بهش توجه میکنید، خب از همون هم دریافت میکنید.

    کنترل ذهن در واقع همون چیزیه که شما باید هی بهتر بشی‌توش، منم ادعا نمیکنم خوبم، اصلا خوب نیستم، ولی از خیلی‌ها بهترم، از قبلم خیلی بهترم! کنترل ذهن اصل هست و هیچ انتهایی هم نداره.

    حالا چطور تو کنترل ذهن بهتر بشیم؟

    یکی از چیزایی که مارو از کنترل ذهن دور میکنه، باورهای قبلی‌مون هست که مخالف سبک جدید فکری ماست.

    خیلی از چیزایی که شنیدیم و باور کردیم، از گذشته‌ هست و اغلب بدون فکر کردن. الان باید بدونی دلیل رفتارهات چیه! چرا فلان کار رو انجام میدی؟ آیا بهتر نیست انجامش ندیم؟ اتفاق خاصی میافته؟

    مثلا در مورد آشپزی مثال بزنم، من وقتی برنج میپختم، تو دستورش این بود که سیب زمینی فلان شکل خورد بشه و فلان موقع پخته بشه و اضافه بشه، بعد هدایت شدم آقا همون اول بصورت خام، همه رو رنده کن بریز تو برنج، استانبولی جدید درست شد! خیلی هم راحت‌ تر یا یه مثال دیگه: ماها از قدیم نون تو سفره‌هامون بوده و همیشه هم سوال بود آقا چرا این خارجی‌ها نون شبیه نون ما نمیخورن؟

    الان اگه بگی از فردا نون قطع، مردم چه واکنشی خواهند داشت واقعا؟ دیگه مسائل دینی و مذهبی که بماند. مسائل مالی که ”ثروت برای همه بی انتهاست” که بماند.

    حالا وقتی ذهن یه راه حل‌های ساده‌تر میبینه، قبول نمیکنه که…میگه من هزار بار اون مسیر رو رفتم تو الان داری چی میگی؟ نون سنگک نخوریم؟؟ یعنی چی؟ اینجا کنترل ذهن میپره!

    بعد باید بشینی با منطق و فلان هی درستش کنی که بابا چرا باید مثلا بریم صف، اینقدر زجر بکشی و…. و با منطق ‌های مختلف دوباره کنترلش رو دست بگیری!

    (من خودم خیلی رو این داستان باید کار کنم و البته اول کارم)

    یه چیز دیگه که ذهن اینجا میگه اینه، این مسیر جدید رو چرا بقیه نمیرن؟ اطرافیان چرا تغییر نمیکنند؟ و بعد باعث میشه هی زوووم کنی که چرا بقیه مثبت اندیش نیستند؟ و باز کنترل ذهن میپره رو هوا…

    آقاجان، به میزانی که شما توجه میکنی به وجه مثبت شرایط، آدم‌ها و…. اون شرایط هم بهتر و بهتر میشه! فقط شما زووم نکن چرا بقیه اینجورین یا اونجوری! یه اعترافی کنم، حالا که اینجام! چندشب پیش از حرم رد میشدم، قضاوت آدم‌ها شروع شد که چرا دنبال اصل نیستن و فلان… به قدری سریع کنترل ذهن در رفت که حالم رو به بدی رفت. و نتیجه اینکه تو گیت کنترل آدم‌ها، اجازه رد شدن ندادن و باز غر بیشتر…

    خیلی فکر کردم و ردش رو پیدا کردم! قضاوت آدم‌ها تو ذهنم!

    هیچی دیگه، به خودم گفتم به تو چه ربطی داره بقیه چه مسیری دارند میرن؟ تو نتیجه فکر خودت رو میگیری‌! حق نداری دیگران رو قضاوت کنی‌! یه تعهد محکم‌تر دادم که به بقیه احترام بزارم، با هر فکر و عقیده‌ای که دارند و اجازه بدم زندگی کنن، چون خداوند به همه اجازه زندگی‌ کردن داده. و نتیجش فردا همون روز مثبت شد.

    حالا بیاید راجع به موفقیت بگیم.

    هر بیزنسی، هر شغلی، هر حرفه‌ای پتانسیل ساخت ثروت به صورت بی‌ انتها رو در خودش داره، به شرطی که اینو باور کنی! ببینید مثال همین المپیک امسال که رقصیدن، شده یه ورزش و فینال و قهرمانی فلان داره… بزنید break dance. من یکی خودم باورم نمیشد اینهمه تماشاچی و پول صرف رقص بکنند، در حد المپیک!

    مثال دیگه همین آقای ترنر که ثروت ساخته از ورق بازی!

    مثال‌های زیادی هست، مثلا یه مسابقه بین‌المللی بود راجع به رقص با سگ دست آموز، خداوکیلی از اون‌سر دنیا طرف میاد تو این مسابقه شرکت کنه! اینارو میگم، چون به ذهن من اینا غریبه‌اس…ذهن میگه این مسخره بازی‌ها چیه بابا… بیاید بیل بزنیم!

    ولی هر بار با مرورشون سدهای ذهنی میشکنه ‌که آقاجان برو دنبال علایقت و صبور باش! جهان به هر ایده‌ای فرصت رشد و پیشرفت داده. ایده شما هرچی هم که باشه قابل رشده و میشه ازش ثروت خلق کرد، بینهایت…به شرطی که خودت جلوشو نگیری، خودت حامیش باشی، جهان بیرون از تو هیچ تاثیری نداره و فقط تویی و تو و باورهات.

    اینجا دیگه حواست به ذهن باشه که کنترلش نپره دیگه! چون باز میرسی خونه اول! میدونم که کار شما، الان مشتری نداره ولی اگر شروع کنی و ادامه بدی، هدایت میشوووووی!!!

    ایده‌هایی میاد که باید انجام بدی، و اون ایده‌ها رو اگه انجام بدی، 10 پله پیشرفت میکنی! بعد میبینی از کسی که سال‌هاست تو اون حرفه داره کار میکنه، براحتی موفقیت کلان‌تری بدست آوردی! چون ایده، الهام خدا بوده. البته که خدا به همه الهام میکنه ولی تو عمل کردی و نتیجه گرفتی! بقیه میگن ول کن مسخره بازی‌هارو، بیا بیل بزنیم!

    اگرم مسیر علایقت رو نمیدونی، اشکال نداره. از یه کاری شروع کن، بعد علایقت پیدا میشن. یا همون کار رو ادامه میدی، توسعه میدی، یا نه میری دنبال یه حرفه دیگه و تو اون کار خوب میشی. فقط شجاع باش و به قلبت گوش کن! صبور باش! نخاه کل زندگی رو الان بدونی چیه و چه چیزایی قراره رخ بده! اونجوری که طعم زندگی از بین میره اصلا…. در بین مسیر هر وقت دیدی واقعاااا دیگه نمیخوای فلان کار رو انجام بدی، اشکال نداره، از اول برو دنبال علاقه واقعی‌ترت.

    من همیشه آرنولد رو مثال میزنم، طرف گفت من 13 بار قهرمانی بدنسازی بدست آوردم، دیگه چیزی نبود واقعا تو بدنسازی…. گفتم الان عشقم بازیگریه! بعد رفتم اونجا…اونجا هم سیر شدم…گفتم یه چیز بهتر….رفتم دنبال سیاست!! طرف اینقدر به سیاست ناآشنا بود که روز اولش تو دفتر کار، میگفت خب حالا واقعا قراره چکار کنم؟

    چند روز پیش فکر میکردم…گفتم اصلا شاید ترامپ از آرنولد الگو گرفته، والا..یه خارجی بیاد آمریکا، بشه قهرمان، بشه بازیگر، بشه فرماندار کالی….من چیم کمه؟ منم میشم رییس جمهور!

    خلاصه امریکا واقعا دریم لنده!

    جهان از ایده‌های شما حمایت میکنه! هر چی که باشه، به شرطی که به قول استاد شما نکُشی‌شون. جهان حامی ایده‌هاست و کل این دنیا، ایده خداونده!

    تنها چیزی که احتیاج دارید، کنترل ذهنه! که از باورهای خوووب و قدرتمند کننده میاد، از دوستی با خودت و جهان میاد، از حال خوب الانت میاد، پس تو کنترل ذهن استاد بشو!

    در پناه الله مهربان ثروتمند در هر بعدی از زندگی‌تون باشید، آخه ثروت هم خودش اسسسست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سیده فاطمه حسینی فر گفته:
    مدت عضویت: 1888 روز

    سلام استاد گرامی و دوستان همراه

    الهی هدایتم را سپاس، الهامات را سپاس، قوانین هستی را سپاس

    ” کانون توجه ”

    *باز هم قانون اصلی، تمرکز روی خواسته ها تحت هر شرایطی، هر چقدر محیط اطرافمون ناجالب و منفی باشه بازم یک درصد مثبت پیدا میشه، تمرکز کنیم روی همون یک درصد مثبت ها و کم کم مثبت ها درصدشون بالا میره.

    *برای انجام هر کاری دلیلش رو پیدا کنیم، قبلا از مربی شنیدم که میگفت دلایل کار و شغلت رو بنویس، چون تو مسیری که میری، ممکنه خسته شی، رشد نکنی، ناامید شی، ولی وقتی برمیگردی به دلایلت، بهت یادآوری میکنه که چرا و به چه دلیل داری انجامش میدی و دوباره حرکت میکنی.

    * سراغ کار و شغلی بریم که علاقه داریم، شور و اشتیاق داریم، خسته نمیشیم، متوجه گذشت زمان نیستیم، ذوق داریم که صبح شه انجامش بدیم، از مسیر و انجامش لذت ببریم، وقتی از زندگی لذت ببریم و باور درست داشته باشیم، لاجرم ثروت سراغمون میاد.

    * خداوند همیشه ما رو هدایت میکنه، بهمون الهام میشه چه ایده و چه کاری رو انجام بدیم، اگه آمادگی داشته باشیم.

    * اگه به دو یا چند کار علاقه داریم، اونا رو ترکیب کنیم، مثلا در حال حاضر شغل های بین رشته ای خیلی خوبند، مثل رشته بیو انفورماتیک ( ترکیب زیست، شینی و ریاضی و کامپیوتر ) ، بیو تکنولوژی و …و حتی امسال بعضی از برندگان جایزه صلح نوبل از همین رشته ها بودند.

    استاد من به دو تا مورد علاقه داشتم که بعدا شد سه مورد روی برگه سه تا رو با دلایل، مزایا، معایب شون نوشتم و نهایت امتیاز دادم و یکی رو انتخاب کردم، ولی الان که گفتید ترکیب کنید ، ذهنم رو خیلی به خودش مشغول کرد. در موردش فکر میکنم و نتیجه رسیدم ، فایل های بعدی مینویسم.

    ممنون از آگاهی های دوره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    علی اکبر اکبری گفته:
    مدت عضویت: 2412 روز

    سلام به استاد عزیزم خانم شایسته دوست داشتنی

    از خداوند مهربانم سپاسگذارم که من را هدایت کرده امروز هم فایل ها را با عشق علاقه گوش کردم. جواب سوال ام را گرفتم در باره مدیتیشن. من فهمیدم حال خوب یعنی مدیتیشن. با خدا حرف بزنی یعنی مدیتیشن.

    شغل نباشه عشق باشد لذت ببری پولش مهم نیست لذت بردنش مهم هست وقتی کار کنی وقت را نفهمی. خدایا شکرت خدایا سپاسگذارم دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2892 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی

    نکات و برداشت ها و تجربیاتم درباره این فایل بی نظیر

    همه چیز به کنترل ذهن برمیگرده

    دنبال عشق و علاقه مون بریم ثروت هم وارد زندگیمون میشه

    کنترل ذهن در شرایط نادلخواه:

    اگر 99 درصد اوضاع ناتالی باشه ما رو 1 درصد مثبت توجه و تمرکز کنیم و اون یک درصد بیشتر میشه و شرایط خوب کم کم گسترش پیدا میکنه

    و تنها راه همین کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت هست

    برای هرکاری دلیل داشته باشید و تقلید الکی نباشه

    مثلا اگر گذشتگان شیوه غلطی داشتن ما هم بخواهیم همون رو ادامه بدیم

    کنترل ذهن همیشه جای کار داره مثل غذا خوردنه

    و همیشه باید در زندگیمون باشه

    فشار ذهنی و استرس و نگرانی و اضطراب دلیل اصلی بسیاری بیماری هاست

    اگر در انجام تمرینات نوسان داریم به اهرم رنج و لذت در ذهنمون برمیگرده باید مثل غذا خوردن برامون باشه که همیشه غذا میخوریم

    از این شاخه به اون شاخه پریدن و پیدا کردن علاقه و رسیدن به عشق و علاقه اصلی:

    برای این قسمت تجربه خودم رو می نویسم

    چون منم در هر برهه ای از زندگیم علاقه ای رو به یک موضوع بیشتر داشتم و اون رو دنبال میکردم

    اما وقتی که سنم بیشتر شد شاید در 26 سالگی احساس یه سردرگمی کردم و یک بازه زمانی اختصاص دادم به تجربه کارهایی که دوست دارم با همون شرایط و امکاناتی که داشتم و جاهایی هم تردیدهایی داشتم که ممی تونستم متوجه بشم به کدوم موضوع علاقه دارم که هم نوشتن کمکم کرد و هم انجام اون کارها من رو به وضوح بیشتری رسوند و در نهایت کاری که بهش علاقه دارم رو پیدا کردم

    در دل اون کار هم چون شاخه های زیادی وجود داشت باز برام سوال شد و با همون وسایلی که داشتم شروع کردم امتحان شیوه های مختلف و وقتی به یکی از اون شیوه ها رسیدم با وجودیکه اطلاعات کافی نداشتم و هدایت شدم به پاسخ ها و انگار به محض انجامش حس کردم این همون چیزیه که میخوام انجام بدم همون سبکی که دوست دارمه و از خدا میخوام هرروز برام واضح تر بشه و بیشتر خودمو بشناسم

    درواقع من اینجور بخودم میگفتم که دارم با امتحان و ازین شاخه به اون شاخه پریدن ها خودم و علایق و سلیقه م رو پیدا میکنم و یه وقتایی هم دچار تردید میشدم که چرا من اینطورم چرا بقیه آنقدر راحت خودشون رو میشناسن ولی من نه. پاسخ اینه که آدم ها و شرایطشون فرق داره

    هرکاری که ذهنتون آروم میشه مدیتیشن هست اینکه ذهنمون آرام و رها باشه

    باید به اصل توجه کنیم نه به کلمه

    هرکاری که دهنمون رو آرام میکنه

    مثلا عبادت یا تمرکز رو تنفس و هرکاری دیگه

    چطور جسور باشیم:

    برای خودمون چالش ایجاد کنیم و این ویژگی رو که بهمون بربخوره ایجاد کنیم

    تقسیم کار با خدا :

    مثلا ایده هایی که وقتی بهمون گفته میشه با انجامش خیلی پیشرفت میکنیم

    ترک اعتیاد:

    بهمون بربخوره که سراغ این برنامه ها بریم حتی امتحان هم نکنیم و این رو نشونه ضعف بدونیم و بهمون بربخوره که آدم ضعیفی باشیم

    اگر به دو شغل علاقه داریم می تونیم ترکیب هردو رو پیدا کنیم

    و اینکه هدف از زندگی فقط پول نباشه که دنبال هر شغلی بریم هدفمون لذت بردن باشه و باورهای خوب و هم جهت بسازیم به ثروت هم می رسیم

    تشکر برای این فایل ارزشمند و گرانبها

    خدایا شکرت

    هدایت کن ما را به راه کسانی که به آنها نعمت دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: