live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج

در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:

“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت می‌کند؟ چه عواملی سبب می‌شود‌، فردی مثل استاد عباس‌منش با اینکه آنچه را که متخصصین‌ علم بازاریابی مهم می‌دانند، انجام نمی‌دهد‌ اما در کسب و کار خود به موفقیت‌هایی دست می‌یابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافته‌اند؟”

«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.

دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.

ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.

ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.

به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:

نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.

مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.

  • به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
  • نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
  • به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
  • به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
  • به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
  • به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.

تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.

وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:

  • چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
  • چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
  • چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
  • چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
  • چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟

روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟

روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.

مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:

“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.

به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:

  • در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
  • درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
  • ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
  • آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
  • راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
  • شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.

مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛

لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ستایش قوام» در این صفحه: 2
  1. -
    ستایش قوام گفته:
    مدت عضویت: 2527 روز

    سلام به همه دوستان عزیز

    به نظر من در الگوبرداری از افراد موفق،

    نگاه سطحی اشتباه است. به همین دلیل افراد، درباره عواملی اصلی ای که آن آن موفقیت ها را به وجود آورده، نتیجه گیری های اشتباهی می کنند.

    مثلاً دلیل موفقیت یک فرد خاص را نوع شغل یا شیوه ای می دانند که آن فرد در کسب و کارش دارد یا حتی محصولی که تولید می کند و خدماتی که ارائه می دهد و حتی شیوه ای که او برای ارائه تولید و خدماتش اجرا می کند را به عنوان عامل موثر در نظر می گیرند.

    به همین دلیل فوراً شروع به کپی نمودن آن شیوه می نمایند اما در نهایت می بینند که هیچ تغییری ایجاد نشده.

    وقتی به فردی نگاه می کنی که موفقیت های مد نظرت را دارد و دوست داری شما هم به آن نتایج دست یابی، باید به جای اقدامات آن فرد، کمی عمیق تر به این قضیه نگاه کنی.

    یعنی به دنبال شناختن باورهایی باشی که آن فرد به خاطر ساختن شان به آن نوع اقدامات هدایت شده و به واسطه اجرای آنها چنین نتایجی را کسب نموده است

    در یک کلام، باید بتوانی ریشه هایی را ببینی که عامل تغذیه و به ثمر رسیدن آن میوه هاست.

    زیرا نتیجه گیری های نادرست، افراد را از مسیر صحیح گمراه و از هدف شان دور می سازد.

    بارها شنیده ایم که می گویند:

    فلانی به این دلیل موفق است که خیلی منظم است

    فلانی به این دلیل موفق است که صبح  خیلی زود بیدار می شود

    فلانی به این دلیل موفق است که ساعات بسیاری را در روز کار می کند

    دلیل موفقیت فلانی، ارائه محصولات از طریق وب سایت است

    فلانی به این دلیل موفق است که از کودکی مجبور شد در کنار درس خواندن، مخارج خانواده اش را نیز تأمین نماید.

    ممکن است هر کدام از این مسیرها و عادت ها، بخشی از اقداماتی باشد که آن فرد به سمت انجامش هدایت شده، اما نکته اساسی این است که ما به دنبال قوانین هستیم. یعنی عامل اصلی ای که در پشت آن نظم، پشتکار، انگیزه، تعهد، عشق و علاقه، نوع ارائه خدمات و محصولات و … است و آن نتایج را رقم زده است. وگرنه افراد منظم بسیاری هستند که همیشه درگیر مشکلات مالی اند.

    افرادی زیادی هستند که از کودکی تا الان همیشه به دنبال راهی برای تأمین مخارج اولیه زندگی شان هستند. افرادی که تمام ساعات شبانه روزشان صرف انجام کارهای سخت و طاقت فرسا می شود تا از عهده اجاره خانه آخر ماه بر آیند.

    کسب  و کارهای زیادی وجود دارد که سایت آنها یک فروش هم ندارد.

    استاد عباس منش همیشه تأکید دارد که مهم ترین کار ما، به یاد داشتن هدف اصلی و ساختن باورهای قدرتمند کننده ی هماهنگ با آن هدف اصلی است تا ما را به مسیر ایده ها، الهامات و راهکارهایی هدایت نمایند که نتیجه اش هم لذت از مسیر است و هم تجربه خواسته مان

    کار همیشگی ما، بهبود آن باورهای قدرتمند کننده است تا هر بار به مسیر ایده ها و فرصت های بهتری هدایت شویم و در یک کلام، به چگونگی نچسبیم زیرا چگونگی را قرار است آن باورها به ما بگویند و هر چه آن باورها را قدرتمند کننده تر نماییم، به سمت چگونگی های پرثمر تری هدایت می شویم.

    افراد زیادی هدف را تعیین و اولین قدم را برای اجرای اولین ایده در راستای هدف شان بر می دارند و این بسیار عالی است.

    اما کم کم به خاطر چسبیدن به چگونگی، هدف اصلی فراموش می شود. یعنی موضوعات جزئی ای جای آن اصل را می گیرد که قرار بوده فقط قدمی باشد که ما را به قدم بعدی هدایت نماید.

    بنابراین، وقتی در مسیر اهداف، هدف اصلی فراموش شود و موضوعاتی به عنوان اصل قلمداد گردد که فقط یک قدم بوده برای هدایت به مرحله بعدی، آنوقت مسیر را گم می کنیم.

    زیرا اگر در بهترین حالت، موفقیت هایی نیز کسب شود، در عوض راه را برای ورود ایده های بهتر، راحت تر و سریع تر می بندد و مانع ورود برکات بهتری به زندگی مان می شود.

    بنابراین، اصلی ترین موضوع در رشد کسب و کار و در هر جنبه دیگری، تلاش برای ساختن باورهای قدرتمند کننده تر درباره کسب و کار و ایجاد چنین نحوه ای از نگرش و عادت های رفتاری است و این کار باید توسط مدیر کسب و کار صورت بگیرد تا آن باورها، کسب و کار او را به سمت ایده ها، شرایط، فرصت ها و بازارهای سودآورتر هدایت نماید.

    تا به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده و تقویت آن باورها، کسب و کار خود را به مدارهای بالاتری ارتقاء دهیم تا باور کنیم مشتری های راحت تر، تولید راحت تر، هزینه های کمتر و سود بیشتر وجود دارد.

    از دیدگاه قوانین کیهانی و سیستمی که بر جهان مقرر شده،  نقش باورهای مدیر کسب و کار درباره محصولی که تولید می کند یا خدمتی که ارائه می دهد، در میزان سود یا زیان یک کسب و کار، آنقدر حیاتی است که همین یک امر به تنهایی کسب و کارهای موفق را از سایر کسب و کارها متمایز می کند.

    باورهای مدیر یک کسب و کار، شرایط، فرصت ها و مسیرهایی را مشخص می کند که کسب و کار به آن سمت پیش می رود.

    حال هرچه آن باورها قدرتمند کننده تر باشد، به مسیرهایی هدایت می شود که نتیجه اش رونق بیشتر است و بالعکس.

    اگر بازاری پر رونق برای محصولات و خدماتت می خواهی، اگر کارمندانی شایسته و توانمند می خواهی، اگر مشتریانی عالی و وفادار می خواهی، باید این اصل و اساس را در آن بخش از کسب و کارت اجر نمایی و این اصل و اساس اول از همه باید در ذهن شما به عنوان مدیر کسب و کار ایجاد شود

    زیرا ایده های ثروت ساز، موقعیت ها، فرصت ها و راهکارهایی که نتیجه اش رونق بیشتر در کسب و کار است، هرگز به سوی فردی که باورهای مناسبی درباره ثروت ندارد و نتوانسته قوانین و اصل و اساس ثروت را درک نماید، راه نمی یابد

    ومجراهای ثروت به اندازه باورهایت در کسب و کارت باز می شود.

    وقتی خودت به چنین دیدگاه و ایمانی درباره کسب و کارت برسی که من به وسیله ی این کار، رونق را وارد زندگی مشتریانم می نمایم، افراد این فرکانس را از شما دریافت می کنند.

    در حقیقت، درآمد کسب و کار شما، نتیجه نگاه شما به آن کسب و کار و ایمان شما به ارزشی است که خدمات و محصولات این کسب و کار، در زندگی مشتریانش ایجاد می کند.

    هرچه خدمات شما ارزش بیشتری در زندگی افراد بیشتری ایجاد نماید، ثروت بیشتری کسب می نمایید.

    هرچه باورهای قدرتمند کننده تری درباره ثروت در ذهن خود بسازی، به جنبه های ثروت ساز تری از کسب و کارت هدایت می شوی. زیرا همه کسب و کارها توانایی خلق ثروت را دارند. اما صاحبان هر کسب و کار به اندازه باورهایی که درباره ثروت ساخته اند، به آن جنبه از کسب و کارشان هدایت می شوند.

    به عنوان مثال، یکی از آن باورهای قدرتمند کننده، “فراوانی ثروت و مشتری در جهان است”. به اندازه ی می توانی باورهایی بسازی تا موجب شود فراونی ثروت یا فراوانی مشتری و فروانی فرصت را در جهان باور کنی، به سمت تجربه این فروانی در کسب و کارت هدایت می شوی

    به وسیله آن باورهای قدرتمند کننده، به جنبه ای از کسب و کارت هدایت می شوی که  هم منطبق بر علائق شماست و هم به واسطه ارزش بیشتری که در جهان ایجاد می کند، ثروت بیشتری نیز برایت می سازد.

    پس اولین کار، درک عمیق آن قوانین و هماهنگ شدن با آن قوانین و ساختن آن باورهاست. این مسیر ی است که باید در هر لحظه درباره کسب و کارت و درباره هر مسئله ای که در زندگی ات داری، طی نمایی.

    هرچه روند کسب و کارهای موفق و واکنش صاحبان آن کسب و کارها به اتفاقات پیرامون شان را بررسی می کنیم، که چگونه با روش های خلاقانه، حتی گاهی با یک ایده ساده، بازار را به تسخیر خود درآورده اند، یا با ایجاد یک تغییر جزئی، یک کسب و کار نابود شده را به سودآوری رسانده و نتایجی آفریده اند که سایر کسب و کارها در طی ۳۰ سال نیز نرسیده اند، باز هم متوجه می شوی شروع همه چیز از این باور نشأت گرفته است،”باور احساس لیاقت درباره مدیریت کسب و کاری سودآور و فوق العاده

    اینکه در چه مسیری قرار بگیری، چه ایده ای را اجرا کنی، دست روی چه محصول یا خدمتی بگذاری، چه نحوه بازاریابی یا تبلیغاتی داشته باشی و … همه و همه در دست این باور است. میزان هدیت تو به مسیر فرصت ها و ایده های ثروت ساز، به اندازه ای است که می توانی این باور را بسازی.

    تا این باور ساخته نشود، به مسیر آن ایده ها، راهکارها، شرایط، افراد، بازارها، مشتری ها، کارمندان و …  که موفقیت کسب و کارت را می سازند، راهی نداری!

    وقتی این باور را می سازی، اعتماد به نفس و ایمانی راستین در وجودت شکل می گیرد که موجب اقدام و حرکت می شود.

    این باور خود را در قالب، جسارت، تصمیم عملی

    ایمانی نشان می دهد

    که فارغ از اینکه چقدر درباره آن موضوع تجربه، تخصص یا سرمایه اولیه داری یا نداری، اولین قدم را بر می داری و اولین ایده ها را عملی می سازی و سپس کم کم به مدار ایده ها و شرایط بهتر هدایت می شوی. تا جاییکه وقتی به کسب و کارت نگاه می کنی، متوجه تغییرات، تصمیمات و نتایجی می شوی که حتی اگر همه تجربه متخصصان زبده و تحلیلگران طراز اول بازار را به خدمت می گرفتی، قادر به تدوین چنین برنامه ای و خلق چنین نتایجی نبودند!

    بنابراین، اصل و اساس درباره این مسئله در کسب و کار این است که چقدر بتوانی باورها را درقالب تصمیمات عملی کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    ستایش قوام گفته:
    مدت عضویت: 2527 روز

    جواب مسابقه

    سلام به همه دوستان عزیز

    به نظر من در الگوبرداری از افراد موفق،

    نگاه سطحی اشتباه است٫ به همین دلیل افراد، درباره عواملی اصلی ای که آن آن موفقیت ها را به وجود آورده، نتیجه گیری های اشتباهی می کنند٫

    مثلاً دلیل موفقیت یک فرد خاص را نوع شغل یا شیوه ای می دانند که آن فرد در کسب و کارش دارد یا حتی محصولی که تولید می کند و خدماتی که ارائه می دهد و حتی شیوه ای که او برای ارائه تولید و خدماتش اجرا می کند را به عنوان عامل موثر در نظر می گیرند٫

    به همین دلیل فوراً شروع به کپی نمودن آن شیوه می نمایند اما در نهایت می بینند که هیچ تغییری ایجاد نشده٫

    وقتی به فردی نگاه می کنی که موفقیت های مد نظرت را دارد و دوست داری شما هم به آن نتایج دست یابی، باید به جای اقدامات آن فرد، کمی عمیق تر به این قضیه نگاه کنی٫

    یعنی به دنبال شناختن باورهایی باشی که آن فرد به خاطر ساختن شان به آن نوع اقدامات هدایت شده و به واسطه اجرای آنها چنین نتایجی را کسب نموده است

    در یک کلام، باید بتوانی ریشه هایی را ببینی که عامل تغذیه و به ثمر رسیدن آن میوه هاست٫

    زیرا نتیجه گیری های نادرست، افراد را از مسیر صحیح گمراه و از هدف شان دور می سازد٫

    بارها شنیده ایم که می گویند:

    فلانی به این دلیل موفق است که خیلی منظم است

    فلانی به این دلیل موفق است که صبح  خیلی زود بیدار می شود

    فلانی به این دلیل موفق است که ساعات بسیاری را در روز کار می کند

    دلیل موفقیت فلانی، ارائه محصولات از طریق وب سایت است

    فلانی به این دلیل موفق است که از کودکی مجبور شد در کنار درس خواندن، مخارج خانواده اش را نیز تأمین نماید٫

    ممکن است هر کدام از این مسیرها و عادت ها، بخشی از اقداماتی باشد که آن فرد به سمت انجامش هدایت شده، اما نکته اساسی این است که ما به دنبال قوانین هستیم٫ یعنی عامل اصلی ای که در پشت آن نظم، پشتکار، انگیزه، تعهد، عشق و علاقه، نوع ارائه خدمات و محصولات و … است و آن نتایج را رقم زده است٫ وگرنه افراد منظم بسیاری هستند که همیشه درگیر مشکلات مالی اند٫

    افرادی زیادی هستند که از کودکی تا الان همیشه به دنبال راهی برای تأمین مخارج اولیه زندگی شان هستند٫ افرادی که تمام ساعات شبانه روزشان صرف انجام کارهای سخت و طاقت فرسا می شود تا از عهده اجاره خانه آخر ماه بر آیند٫

    کسب  و کارهای زیادی وجود دارد که سایت آنها یک فروش هم ندارد٫

    استاد عباس منش همیشه تأکید دارد که مهم ترین کار ما، به یاد داشتن هدف اصلی و ساختن باورهای قدرتمند کننده ی هماهنگ با آن هدف اصلی است تا ما را به مسیر ایده ها، الهامات و راهکارهایی هدایت نمایند که نتیجه اش هم لذت از مسیر است و هم تجربه خواسته مان

    کار همیشگی ما، بهبود آن باورهای قدرتمند کننده است تا هر بار به مسیر ایده ها و فرصت های بهتری هدایت شویم و در یک کلام، به چگونگی نچسبیم زیرا چگونگی را قرار است آن باورها به ما بگویند و هر چه آن باورها را قدرتمند کننده تر نماییم، به سمت چگونگی های پرثمر تری هدایت می شویم٫

    افراد زیادی هدف را تعیین و اولین قدم را برای اجرای اولین ایده در راستای هدف شان بر می دارند و این بسیار عالی است٫

    اما کم کم به خاطر چسبیدن به چگونگی، هدف اصلی فراموش می شود٫ یعنی موضوعات جزئی ای جای آن اصل را می گیرد که قرار بوده فقط قدمی باشد که ما را به قدم بعدی هدایت نماید٫

    بنابراین، وقتی در مسیر اهداف، هدف اصلی فراموش شود و موضوعاتی به عنوان اصل قلمداد گردد که فقط یک قدم بوده برای هدایت به مرحله بعدی، آنوقت مسیر را گم می کنیم٫

    زیرا اگر در بهترین حالت، موفقیت هایی نیز کسب شود، در عوض راه را برای ورود ایده های بهتر، راحت تر و سریع تر می بندد و مانع ورود برکات بهتری به زندگی مان می شود٫

    بنابراین، اصلی ترین موضوع در رشد کسب و کار و در هر جنبه دیگری، تلاش برای ساختن باورهای قدرتمند کننده تر درباره کسب و کار و ایجاد چنین نحوه ای از نگرش و عادت های رفتاری است و این کار باید توسط مدیر کسب و کار صورت بگیرد تا آن باورها، کسب و کار او را به سمت ایده ها، شرایط، فرصت ها و بازارهای سودآورتر هدایت نماید٫

    تا به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده و تقویت آن باورها، کسب و کار خود را به مدارهای بالاتری ارتقاء دهیم تا باور کنیم مشتری های راحت تر، تولید راحت تر، هزینه های کمتر و سود بیشتر وجود دارد٫

    از دیدگاه قوانین کیهانی و سیستمی که بر جهان مقرر شده،  نقش باورهای مدیر کسب و کار درباره محصولی که تولید می کند یا خدمتی که ارائه می دهد، در میزان سود یا زیان یک کسب و کار، آنقدر حیاتی است که همین یک امر به تنهایی کسب و کارهای موفق را از سایر کسب و کارها متمایز می کند٫

    باورهای مدیر یک کسب و کار، شرایط، فرصت ها و مسیرهایی را مشخص می کند که کسب و کار به آن سمت پیش می رود٫

    حال هرچه آن باورها قدرتمند کننده تر باشد، به مسیرهایی هدایت می شود که نتیجه اش رونق بیشتر است و بالعکس٫

    اگر بازاری پر رونق برای محصولات و خدماتت می خواهی، اگر کارمندانی شایسته و توانمند می خواهی، اگر مشتریانی عالی و وفادار می خواهی، باید این اصل و اساس را در آن بخش از کسب و کارت اجر نمایی و این اصل و اساس اول از همه باید در ذهن شما به عنوان مدیر کسب و کار ایجاد شود

    زیرا ایده های ثروت ساز، موقعیت ها، فرصت ها و راهکارهایی که نتیجه اش رونق بیشتر در کسب و کار است، هرگز به سوی فردی که باورهای مناسبی درباره ثروت ندارد و نتوانسته قوانین و اصل و اساس ثروت را درک نماید، راه نمی یابد

    ومجراهای ثروت به اندازه باورهایت در کسب و کارت باز می شود٫

    وقتی خودت به چنین دیدگاه و ایمانی درباره کسب و کارت برسی که من به وسیله ی این کار، رونق را وارد زندگی مشتریانم می نمایم، افراد این فرکانس را از شما دریافت می کنند٫

    در حقیقت، درآمد کسب و کار شما، نتیجه نگاه شما به آن کسب و کار و ایمان شما به ارزشی است که خدمات و محصولات این کسب و کار، در زندگی مشتریانش ایجاد می کند٫

    هرچه خدمات شما ارزش بیشتری در زندگی افراد بیشتری ایجاد نماید، ثروت بیشتری کسب می نمایید٫

    هرچه باورهای قدرتمند کننده تری درباره ثروت در ذهن خود بسازی، به جنبه های ثروت ساز تری از کسب و کارت هدایت می شوی٫ زیرا همه کسب و کارها توانایی خلق ثروت را دارند٫ اما صاحبان هر کسب و کار به اندازه باورهایی که درباره ثروت ساخته اند، به آن جنبه از کسب و کارشان هدایت می شوند٫

    به عنوان مثال، یکی از آن باورهای قدرتمند کننده، “فراوانی ثروت و مشتری در جهان است”٫ به اندازه ی می توانی باورهایی بسازی تا موجب شود فراونی ثروت یا فراوانی مشتری و فروانی فرصت را در جهان باور کنی، به سمت تجربه این فروانی در کسب و کارت هدایت می شوی

    به وسیله آن باورهای قدرتمند کننده، به جنبه ای از کسب و کارت هدایت می شوی که  هم منطبق بر علائق شماست و هم به واسطه ارزش بیشتری که در جهان ایجاد می کند، ثروت بیشتری نیز برایت می سازد٫

    پس اولین کار، درک عمیق آن قوانین و هماهنگ شدن با آن قوانین و ساختن آن باورهاست٫ این مسیر ی است که باید در هر لحظه درباره کسب و کارت و درباره هر مسئله ای که در زندگی ات داری، طی نمایی٫

    هرچه روند کسب و کارهای موفق و واکنش صاحبان آن کسب و کارها به اتفاقات پیرامون شان را بررسی می کنیم، که چگونه با روش های خلاقانه، حتی گاهی با یک ایده ساده، بازار را به تسخیر خود درآورده اند، یا با ایجاد یک تغییر جزئی، یک کسب و کار نابود شده را به سودآوری رسانده و نتایجی آفریده اند که سایر کسب و کارها در طی ۳۰ سال نیز نرسیده اند، باز هم متوجه می شوی شروع همه چیز از این باور نشأت گرفته است،”باور احساس لیاقت درباره مدیریت کسب و کاری سودآور و فوق العاده

    اینکه در چه مسیری قرار بگیری، چه ایده ای را اجرا کنی، دست روی چه محصول یا خدمتی بگذاری، چه نحوه بازاریابی یا تبلیغاتی داشته باشی و … همه و همه در دست این باور است٫ میزان هدیت تو به مسیر فرصت ها و ایده های ثروت ساز، به اندازه ای است که می توانی این باور را بسازی٫

    تا این باور ساخته نشود، به مسیر آن ایده ها، راهکارها، شرایط، افراد، بازارها، مشتری ها، کارمندان و …  که موفقیت کسب و کارت را می سازند، راهی نداری!

    وقتی این باور را می سازی، اعتماد به نفس و ایمانی راستین در وجودت شکل می گیرد که موجب اقدام و حرکت می شود٫

    این باور خود را در قالب، جسارت، تصمیم عملی

    ایمانی نشان می دهد

    که فارغ از اینکه چقدر درباره آن موضوع تجربه، تخصص یا سرمایه اولیه داری یا نداری، اولین قدم را بر می داری و اولین ایده ها را عملی می سازی و سپس کم کم به مدار ایده ها و شرایط بهتر هدایت می شوی٫ تا جاییکه وقتی به کسب و کارت نگاه می کنی، متوجه تغییرات، تصمیمات و نتایجی می شوی که حتی اگر همه تجربه متخصصان زبده و تحلیلگران طراز اول بازار را به خدمت می گرفتی، قادر به تدوین چنین برنامه ای و خلق چنین نتایجی نبودند!

    بنابراین، اصل و اساس درباره این مسئله در کسب و کار این است که چقدر بتوانی باورها را درقالب تصمیمات عملی کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: