live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

سلام به همه دوستان دوست داشتنی و استاد عزیز٫ راستش اصلا قصد نوشتن نداشتم و فقط میخواستم بیام اینجا و از خوندم کامنت های زیبای دوستان همفرکانسیم لذت ببرم٫ اما دوتا جمله به دلم افتاد و باعث شد بیام اینجا و بنویسم٫ یک جمله از قرآن ( قسم به قلم و آنچه می نویسند) و یه جمله از هنریت کلاوسر ( بنویس تا اتفاق بیفتد)٫ این دو جمله باعث شد که درک کنم که وقتی می نویسیم، فرکانس چندین برابر قدرتمندتری رو به سمت کائنات ارسال میکنیم و در پی اون هم سریعتر به نتیجه میرسیم و هم نتیایج ما چند برابر میشن٫ ????

و اما در مورد سوالی که پرسیده شد٫٫٫

چند وقت پیش مطلبی رو از فلورانس اسکاول شین میخوندم که میگفت: افرادی تو بازی زندگی برنده میشن که این سه کار رو خوب انجام بدن: ۱- ایمان بی باکانه ۲- قانون عدم مقاومت ۳- محبت٫ حالا میخوام در مورد هر کدوم از اینها صحبت کنم و مثال‌هایی رو بزنم و داستان هایی رو تعریف کنم که این مطلب برای خودم وهمه افرادی که این کامنت رو میخونن روشن تر بشه و در نهایت باورهای درست همه مون تقویت بشه٫ ( جالبه بدونید که اول نمیدونستم چی بنویسم٫ ولی باور کنید هر کلمه که می نویسم کلمه ی بعدی بهم گفته میشه٫ یاد این بیت از عطار افتادم: تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت)٫

۱- ایمان بی باکانه:

به نظر من یکی از دلایل تفاوت نتایج استاد، ایلان ماسک و یا هر فرد موفق دیگه با سایر افراد ایمان بی باکانه هست٫ دقیقا همون چیزی که ۱۲۴ هزار پیامبر تو اقصی نقاط جهان فریاد میزدند و خیلی از مردم متوجه نمیدشن و برداشت های اشتباه می کردن٫ همه ی ما در طول زندگی با کد های سالم و نا سالم برنامه نویسی میشیم و بالای ۹۰ درصد اعمالی که در طول روز از ما سر میزنه، حاصل این کد های از قبل نوشته شده هست٫ برای اینکه این موضوع برامون باور پذیرتر بشه، کافیه یه نگاه به خودمون بندازیم٫ قلب ما میتپه، بدون اینکه بخوایم فکر کنیم بهش، چرا که یه نیرویی هنگام شکل گیری ما گفته که این قلب باید بتپد تا زمانی که من میگویم! و این در ناخودآگاه ما حک شده٫ ما پلک میزنیم، بدون اینکه تو هر لحظه به پلک زدن فکر کنیم چرا که در بدو تولد با پلک نزدن چشممون دچار سوزش شده و و چند باز که این عمل رو ارادی انجام دادیم، دیگه جزیی از باور و نا خودآگاه ما شده!

آیا ما برای پلک زدن سختی میکشیم؟ به هیچ وجه! چنان ناخودآگاه این عمل رو انجام میدیم که اصلا متوجه نمیشیم چه برسه بخوایم سختی بکشیم٫ مسئله‌ی موفقیت در کسب و کار و ثروتمند شدن هم همینه٫ اگر ما باورهای درستی درباره‌ی کارمون و ثروت داشته باشیم، موفقیت های کاری خود به خود سراغ ما میان٫ مثل همون پلک زدن٫ بدون اینکه بخوایم سختی بکشیم٫ بدون اینکه بخوایم تبلیغ کنیم٫ حتی بدون اینکه اصلا متوجه بشیم! پس اصل همینه٫ غذای اصلی همین ایمانه (باور های درست قدرتمند)٫ بقیه‌ی چیزا مثل تبلیغات و ٫٫٫ نمکه٫ ادویه ست٫ خیلی از افراد غذای اصلی رو ول کردن، دارن ادویه و نمک میخورن٫ برای همین هر روز فشار خونشون میره بالا٫ سختی میکشن و دچار مشکلات متعدد میشن٫ پس برای موفقیت کافیه یه بار خوب خودمونو کد نویسی کنیم و باور های درست بسازیم تا سال ها از برکاتش استفاده کنیم (البته که این مراقبه باید برای همیشه ادامه داشته باشه)٫ درست مثل وقتی که یه بار به کارمندتون و یا برادر و خواهرتون چیزی رو یاد میدید و اون ماه ها و سال ها کمک حالتون میشه٫ ????

۲- قانون عدم مقاومت:

ما در هر لحظه در درونمون در حال گفت و گو با خودمون هستیم که دیالوگ های درونی نامیده میشه (باور کنید همینطور که دارم مینویسم دارم بیشتر قانونو درک میکنم و مصداق هایی تو ذهنم میاد که قبلا نبود)٫ این دیالوگ های درونی از دوتا منبع سرچشمه میگیره: ۱- ذهن استدلالی ۲- قلب٫ ذهن استدلالی جایگاه شیطانه (باور های مخرب) و قلب جایگاه خداست (انرژی منبع)٫ ما بعد از اینکه روی باورهامون کار میکنیم از طریق شهود، چیزایی بهمون گفته میشه که مارو به سمت موفقیت هدایت میکنه٫ خب خیلی از افراد هستن که صدای شهود رو میشنون و حسش میکنن اما این وسط یه اتفاقی میوفته که افراد موفق رو از ناموفق متمایز میکنه و اون مقاوت داشتن نسبت به الهاماته٫ یعنی به ما الهام میشه که فلان کسب و کار رو راه بنداز ولی افراد ذهنشون مقاومت داره و میگن من سرمایه ندارم، پارتی ندارم، خب اگه کار خوبی بود چرا تاحالا کسی انجام نداده و ٫٫٫ ما برای موفق شدن باید مقاومت رو کنار بذاریم و به چیزی که بهمون از درون گفته میشه (شهود) عمل کنیم٫ همون کاری که استاد انجام داد٫ من مطمئنم زمانی که استاد داشت کار آموزش رو شروع میکرد کلی آدم بودن که میگفتن تو ایران مگه کسی برای آموزش پول خرج میکنه؟ کسی کتاب چند هزار تومنی نمیخره چه برسه به محصول چند میلیونی٫ ولی استاد به این حرفا گوش نکردن٫ ننشستن با این افراد بحث کنن٫ کار خودشونو کردن و امروز هم نتیجه شون کاملا مشخصه٫

ما برای موفق شدن باید مثل آب باشیم نه مثل سنگ٫ وقتی یک سنگ رو تو سرچشمه ی یک روخونه رها میکنیم این سنگ تو همون ابتدای مسیرش که به یه تخته سنگ برخورد کنه، متوفق میشه٫ چون مقاومت داره چون فقط فکر میکنه که همین یه راهه٫ ولی آب چیکار میکنه؟ آب هیچ مقاومتی نداره٫ برای همین وقتی به یه تخته سنگ برخورد میکنه آروم سر میخوره و از کنارش رد میشه (نمیگه چرا جلوی راهم وایستادی برو کنار، میگذره)٫ برای همین تخته سنگ به دریا نمیرسه ولی آب به دریا (نمادی از انرژی منبع) میرسه! یادمه چند وقت پیش مصاحبه‌ای رو از مانی خوشبین ( میلیونر ایرانی مقیم امریکا) میدیم٫ میگفت: تو اوج جوونی یکی سرم کلاه گذاشت و کل سرمایه‌ای که با زجر جمع کرده بودم پرید٫ ولی من بخشیدمش و گذشتم٫ دیدید دوستان؟! قانون عدم مقاومت رو میشه اینجا دید٫ درست مثل همون آبی که از کنار تخته سنگ لغزید و به دریا رسید، مانی خوشبین هم بخشید و به ثروت رسید٫ و یا درست مثل استاد که وقتی یکی از مدرسین موفقیت پشت سرشون حرف زدن، به کارشون ادامه دادن و کلی مثال های دیگه ٫٫٫ ????

۳- محبت (عشق):

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

وقتی مطالبی رو از عرفای به نام (مثل مولوی، حافظ و ٫٫٫) مطالعه کنیم میبینیم که از کلمه‌ی عشق زیاد استفاده کردن٫ من همیشه برام سوال بود که معنای حقیقیه عشق چیه و چرا اینقدر بهش تاکید شده؟! تا اینکه متوجه شدم عشق معادل جاذبه هست٫ همونطور که میدونیم و توی قانون جذب هم گفته شده، هیچ دافعه ای میان کائنات وجود نداره و همش جاذبه ست٫ اگر هم توی طبیعت میبینیم که چیزی از چیز دیگه دفع میشه به خاطر اینه که یه جاذبه‌ی قوی تری داره اونو به سمت خودش میکشه٫ پس چیزی که مشخصه اینه که ما برای جذب اتفاقات و افراد (دوست، مشتری و ٫٫٫) به سمت خودمون، باید عشق بورزیم! یعنی وقتی ما عشق می ورزیم، افراد خود به خود ( به قول استاد دوست دارم تاکید کنم به کلمه‌ی خود به خود)، به سمت ما کشیده میشن! پس دلیلش مشخصه که چرا سایت استاد موفقه و بدون تبلیع افراد به سمت این سایت کشیده میشن! دلیلش عشق (یا همون جاذبه) هست٫ اما واقعا چه عشقی؟! بیاد یکم بیشتر موضوع رو بازش کنیم٫ اولیش عشق به خود هست٫ یعنی استاد عاشق خودشه و ازین عشق به خودش اعتماد به نفس میگیره و همونطور که میدونیم، عزت نفس فونداسیون موفقیته٫ دومین عشق، عشق به کاره٫ به این معنی که استاد از آموزش دادن لذت میبره و عاشق این کاره و همین موضوع متمایز کرده استاد رو از سایرین٫ و در نهایت سومین عشق، عشق به هم نوع و مردم هست٫ استاد عاشق مردمه و من این نگاه عاشقانه رو توی تک تک کلیپایی که تولید شده دیدم٫ برآیند این عشق ها چنان نیروی قدرتمندی از جاذبه رو ایجاد کرده که هر روز افراد بیشتری به سمت این سایت کشیده میشن٫

واقعا چقدر حس خوبی دارم که این مطالب رو نوشتم٫ چقدر این جمله حس قشنگی بهم میده٫ دوست دارم این جمله رو با شما هم به اشتراک بذارم: هرچیزی وقتی زمانش برسه اتقاق میوفته٫ پس بیاید نگران هیچی نباشیم٫ شاید الان که این مطلب رو مینویسم وضعیتم اصلا خوب نباشه ولی میدونیم که روزای خوب و عالی تو راهه٫ این تغییر مدار رو هر روز حس میکنم و نشونه های زیباش رو تحسین میکنم٫

دوستان خوبم، استاد عزیز، خیلی دوستون دارم٫ خدا نگهدار همتون٫ ????