live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 102

با سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان خوبم

بزارید از یه کم گذشته تر براتون بگم که هم برای خودم تکرار بشه هم دوستان گلم بیشتر درک کنن ٫من تو خانواده بزرگ شدم که بی نهایت استرس داشتیم از همه لحاظ از نظر مالی که نگو اینقدر محدود بودیم باور کمبود تو وجودمون نهادینه شده بود یعنی از در خونه میخاستی بری بیرون میگفتن نمیتونی بری دیگه بقیشو خودتون حدس بزنید٫ بابام اینقدر اخبار نگاه میکرد که من و خواهر وبرادرام اسم پدر و مادر و کل خاندان همه مجریان اخبار را بلد بودیم چه برسه به خبرشون تکرار تکرار اینقدر که من دیگه از خدا میترسیدم بابت اینهمه خبر منفی و اتفاق بد و آینده نامعلوم٫٫٫اما از همون بچگی به قول استاد یه بکگراند گوشه دلم داشتم که آخه مگه میشه ؟ما به هر طرف که نگاه میکنیم همه چیز به شکل تمام و کمال و بی نهایت زیبا درست شده از لطافت بال یک پروانه تا کوه های قدرتمند وزیبا تا خورشید و ماه که هر کدام برای یک کاری خلق شدن اما در کمال زیبایی و بدون نقص همه زیبا خلق شدن پس کسی که اینارو درست کرده امکان نداره که ظالم و نامهربان باشه و حتما در نهایت زیبایی و جلال و ثروت و بخشندگی قرار داره ٫٫٫من اینو تو وجودم داشتم که خدایی که جامعه معرفی میکنه با خدای درون من متفاوته نمیخام متنم زیاد بشه اما باید بگم دوستان گلم من از بچگی نمیگم مجبور بودم کار کنم اما حداقل هزینه خودمو سعی میکردم دربیارم از دست فروشی همه چیز میفروختم خوراکی ، لواشک،پشمک٫٫٫بعد از سربازی یادمه سال ۸۶ فقط ۲۰ هزارتومن پول داشتم اونم باورتون نمیشه یه مقدارش حقوق سربازیم بود٫٫به هر دری زدم کار پیدا کردم کارگر یه شرکت با حقوق ناچیز٫٫٫ولی ولی اون بکگراند همراهم بود هنوز٫ شبا موقع خواب با خدا حرف میزدم میگفتم خدایا چه خوبه که تو هستی و خیلیم مهربونی و هوامو خیلی داری پس من بندتم همه چیز ازت میخام همه چیز

به صورت خیلی اتفاقی کتاب راز خوندم گفته هاشو قبول داشتم چند بار خوندمش ٫ یه دفتر داشتم چند تا خواستمو نوشته بودم یکیش یه ماشین سمند سفید رنگ بود باورتون نمیشه من هنوز یه سال بود سر کار میرفتم شرایط جوری شد به خودم اومدم دیدم دارم یه سمند سفید ٫٫٫ معامله میکنم فقط چشمم به مشخصاتش افتاد یادم افتاد که من اینو تو دفترم نوشتم ٫٫٫ ذوق زده شدم گفتم خدایا تو اونی نیستی که از بچگی بهمون گفتن ٫٫٫ پارسال به طور اتفاقی داشتم تو اینترنت میگشتم به سایت استاد برخوردم حرفاشون مثل اون چیزی بود که من تو وجودم بهش باور داشتم خیلی زود عضو سایتشون شدم فقط و فقط از محصولات رایگانشون استفاده کردم چگونه درامد خود را سه برابر کنیم و فقط روخدا حساب باز کنید٫٫٫ درآمدم شروع کرد به بیشتر شدن ترسهام به شدت کم شدن چندتا ایده و کار بهم پیشنهاد شد که هر کدومش ثروت سازه آرامش آرامش بی نهایت آرامشم زیاد شد و کارهام رو غلطک افتاده الانم دوره دوازده قدمو گرفتم میخام بی نهایت به خدا نزدیکتر بشم ٫٫٫ اینارو گفتم تا اینو بگم همه اصل مطلب اعتماد به خداست ٫ چه اعتمادی ؟ به این شکل که شما به هر نقطه از زمین که سفر کنی مهم نیست زن باشی مرد باشی چه سنی داری چه شغل و مدرکی داری ، به خدا اعتقاد داری یا نداری اما اینقدر اعتماد داری که اگر الان به آن سوی کره زمین بری میشه اونجا هم نفس کشید ونگران نفس کشیدنت نیستی اصلا به این موضوع فکر نمیکنی چون اکسیژنو نمیبینی اما برای همه به یک اندازه و مقدار وجود داره هر نقطه از زمین که باشی ،بچه ها اینو دارم به خودم هم میگم خدا مثل اکسیژنه به قول استاد تو افغانستان باشی یا ایران یا آمریکا ،خدا به یک اندازه به همه آدمها نزدیکه و بهت جواب میده پس به همان اندازه که اصلا نگران نفس کشیدنت نیستی و اینقدر اعتماد داری که اکسیژن هست و نیازی نیست بهش فکر کنی ٫٫٫٫ اون موقع خدا برای ما تبلیغ میشه ،خدا برای ما مشتری میشه،بچه میشه، شغل میشه ، ثروت میشه ، روابط عالی میشه خدا برای مامیشه همه چیز و همه کار انجام میده مثلا یه دفعه تو مسیر یه کاری یا ایده قرار میگیری ناخوداگاه انجامش میدی یه دفعه میبینی واو چی شد چه نتیجه ای عالی گرفتم اگر آگاهانه بهش فکر کنی که چیکار کردی که اینجوی شد میرسی به این که آره خدا جون دوست دارم خودت انجامش دادی و منو تو مسیرش قراردادی٫

پس اصل اعتماد تمام و کمال به خدای وهاب همراه با احساس خوب هستش و هر چقدر اعتماد واحساست محکمتر باشه نتایج مثل معجزه میشه نیازی به کار دیگه ای نداری چون اگرم کاری بخای بکنی به شکل عالی از طرف خودش در شرایطی قرارت میده که انجامش بدی و نتیجشم عالی میشه٫و خود به خود به مسیر پیشرفت هدایت میشی و اینکه استفاده از ابزار بدون اعتماد به خدا و داشتن احساس خوب نتیجه ای نداره تازه از مسیر هم خارج میشی ٫٫٫٫٫٫٫

خوشبخت و سعادتمند باشید٫