https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
واقعا نمیدونم چی بگم از این کامنتایی که دوستان نوشتن٫٫٫فوق العادن٫٫٫عالین٫٫حرف ندارن٫٫٫
منکه تصمیم دارم تمام کامنتای این مسابقه رو بخونم چون واقعا میبینم که چقدر استاندارد بچه ها رفته بالا٫٫٫
چقدر همه بچه ها به قانون تسلط پیدا کردن٫٫٫و دارن ازش به خوبی استفاده میکنن٫٫٫استاد به قول شما قراره یه اتفاقایی بیفته٫٫٫
خدا میدونه که در اینده چقدر حرف واسه گفتن داریم ماها٫٫٫
من روزی رو میبینم که اگه هرکی تواین دنیا به یه مشکلی بر بخوره همه بهش توصیه میکنن برو پیش یکی از شاگردای عباسمنش و ازش مشاوره بخواه تا مشکلت حل شه٫٫٫واقعا داریم تو همین مسیر میریم جلو٫٫٫
اره دیگه اینا همش نتیجه نزدیک شدن به همون منبعه دیگه٫٫٫منبع تمام خوبیا٫٫٫الله٫٫٫
الله یکتایی که هر لحظه منو میتونه هدایت کنه به بهترین مسیر٫٫٫
آخه میدونید خورشید هیچوقت تاحالا نشده گرما و انرژی و ویتامینش رو از هیچ موجودی دریغ کنه٫اونکه هر لحظه داره میتابه هر لحظه هست٫٫٫
منتها مقدار دریافت از خورشید بستگی به اون موجوده(انسان حیوان گیاه و جماد)داره که تصمیم بگیره چقدر دریافت کنه٫٫٫
با سلام خدمت دوستان عزیز به نظر من علت موفقیت استاد عزیز این است که فقط روی خودش حساب کرده و تمام قدرت را به خدا و درون خود داده است و قدرت عوامل بیرونی را با شناخت قانون فرکانس از بین برده است و به نظر من استاد به خاطر اعتماد به نفس عالی که در خود تقویت کرده و همچنین با خلق زندگی و کسب وکار دلخواه خود تمام قدرت را در درون خود تقویت کرده و برای همین هیچ عامل بیرونی جلوی موفقیت ایشان را نمیتواند بگیرد
و باور توحیدی ایشان در قوی تر شدن باور هایش نقش ب سزایی دارد
به امید موفقیت من و تمام دوستان در کسب و کار
اتفاقا من و همسرم با اعتماد به نفسی که از فایل های دوره عزت نفس استاد گرفتیم دست به کار فروش نرم افزار برنامه حسابداری زده ایم برایمان دعا کنید که قوی ترین باور های صحیح را بسازیم
سلام و عرض ادب خدمت همه ی همراهان و دوستان گرامی و تشکر خاص خدمت استاد عباس منش که شرایط این تعامل مثبت را فراهم کردند ٫ در رابطه با این سوال انچه که من میتونم بیان کنم شاید از وجوه مختلف بیان و بررسی میشه اما
۱) اساسی ترین و پایه ای ترین جواب رو باید در باور افراد جستجو کرد که باور هر فردی جایگاه و مدار اون شخص رو در این جهان مشخص میکنه ٫
وقتی شخضی باورر و ایمان داشته باشه که جهان فقط و فقط و فقط یک رب و یک پروردگار و یک قدرت برتر داره پس همه چیز رو از اون طلب میکنه و هیچگونه شرکی نداشته باشه مجراها و راهها خود به خود باز میشه و انسان هدایت میشه در اون راههایی که اون رو به مقصد و هدفش میرسونه ٫
۲) در ادامه ی همین باور به وحدانیت و توحید ، باور به فراوانی را به دنبال خواهد داشت و باور به فراوانی ترس ، دلهره ، یاس رو که سراسر انرژی منفیه رو دور میکنه چون اولا میدونه همه چی دست خداست نه هیچ قدرت دیگه ای و ثانیا وقتی در دنیا هممممه چیز به فراوانی وجود داره پس جایی برای ترس از نبودن نیست ٫
۳) وقتی هرکسی باورهاش اصلاح بشه مدارهای مختلفش در هر موضوعی اصلاح میشه و جهان ناخودآگاه به مسیرهایی هدایت میکنه و راههایی رو جلوی اون شخخص قرار میده که شایسته ی اون مدار هست ٫ به طور مثال در این سوال وقتی شما مدار ثروتتون ارتقا پیدا میکنه راهها در مسیر شما خود به خود ظاهر میشه حالا اون راه میتونه آگاهی از علم مارکتینگ و غیره و ذالک باشه میتونه افراد باشه یا هرجیز دیگه ای ٫ جهان پر از راههایی هست که اگر شما در اون مدار باشی به تو عیان میشه
۴) هر شخصی باید خودش رو لایق اون جایگاه ، پول ، سلامتی یا رابطه بدونه ٫ تا وقتی ما باور به ارزشمندی خودمون نداشته باشیم جهان و دنیای بیرون چیزی به ما اضافه نخواهد کرد ٫ به عبارتی دنیای بیرون آینه ی درون ماست هرآنچه در ماست در جهان بیرون به ما نشان داده میشود هرچه ما بیشتر خودمان را لایق بدونیم جهان هم چیزهای با ارزشی به ما خواهد داد ٫ از طرفی وقتی شما فکر کنی و باور داشته باشی که بهترینی و لایق ترینی از رقیب از افراد دیگه نمیترسی و با اعتماد به نفس و البته با عزت نفس فراوان کارت رو انجام میدی ٫مثل استاد عباسمنش که باور داره به ارزشمندی خودش و کارش رو انجام میده و اصلا نگران قضاوتها و بازخوردها نیست که باز در همین جا هم باور به تنها قدرت هستی الله یکتا نمودار میشه چون استاد نظر دیگران رو اهمیت نمیده چون معتقده همه چی در دستان الله یکتاست و عزت رو اون میده نه بنده ها
۵) وقتی شما به کاری علاقمند باشی اون کار رو با عشق انجام میدی در نهایت بهترین کار خودتئ ارائه میدی و از اونجایی که قوانینجهان ثابت هستند جهان تو رو به بهترین جایی که باید برسی ارتقا میده ٫ از طرفی وقتی کاری رو با عشق انجام میدی لذت میبری و احساست از انجام اون کار عال و خوب میشه و جهان همون احساس خوب رو دوباره به شما برمیگردونه و این چرخه ادامه پیدا میکنه کار خوب احساس خوب ، احساس خوب اتفاقات خوب ٫ و هی تکرار خوبی و خوبی و خوبی
۶) و البته مهم ترین و مهم ترن مساله اینه که ما باید مسئولیت زندگی خودمون رو بپذیریم ٫ باید بپذیریم هرآنچه در حال حاظر داریم خودمون خلقش کردیم ٫ اگر خوبه بهترش رو خلق میکنیم اگر راضی نیستیم با تغییر باور و فرکانسهامون زندگی جدیدی رو خلق خواهیم کرد ٫
خلاصه همه این موارد اینه که قوانین جهان ثابته خداوند و قوانینش تغییر نمیکنن این ماییم که تغییر میکنیم ، با اراده و خواست خودمون میتونیم همراستا با قوانین جهان و همسویی با منبع همه چیز را ب نفع خودمون خلق کنیم یا برعکس همه چیز را علیه خودمان و خواسنه هایمان بسازیم بعبارتی ناخواسنه هایمان را خلق کنیم ٫ باید بپذیریم که باوربه توحید یعنی خودم و خدای خودم به شدت برای خلق هرجیزی کافی هستیم ٫ چرا که خدا من را جانشین خودش روی زمین قرار داده با هممممه ی اختیارات تام و تمام و از طرفی همه ی زمین و آسمان و هستی را بخاطر من خلق کرده و بوجود آورده و مسخر من کرده ٫ پس من با آگاهی از این قوانین خودم زندگی خودم را با تغییر باورهام و در نتیجه تغییر مدارهام خلق میکنم و راهها بدون زحمت بر من عیان میشن من بندگیمو میکنم و خدا هم خداییش رو
به نظر شما، چه عواملی نتایج استاد عباسمنش را متفاوت کرده است؟
همانطور که خود استاد در دوره های مختلف به نوعی این جواب را داده است که اعتماد به نفس -تغییر باورها – طی کردن تکامل – یگانه پرستی و صرفا اتکا و اعتقاد داشتن 100درصد به اینکه خدا در تمام امور کمک کرده تا(و دیگران دخالتی نداشته اند) درخواستهای ایشان به نتیجه رسیده و میرسد و با حفظ و تقویت شرایط بالا که دلیل رسیدن به خواسته هایشان اند میتوانند این شرایط را بر روی یک خط نگهداری و هم ارتقا دهد من که تو این شکی نداشته و ندارم چون خودم بخش هایی از اون رو تجربه کردم و حتما هم ، همه کسانی که تو دوره های استاد شرکت داشتند یا فایل های ایشان رو گوش کردن به نتایجی رسیده اند.
چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟
به نظر من برای شروع هر کار باید ابتدا نسبت به بررسی باورهای خود در خصوص انجام کار و مشخص کردن نتیجه نهایی اقدام کرد وبعد براساس سطح تکامل و بیاد داشتن اینکه خدا همیشه پشتیبان هست به تدریج به نتایج مطلوب رسید و براساس قوانین شما یکباره نمیتوانید پله های موفقیت رو طی نمایید و بحث تبلیغ هم در این خصوص و در طی این مسیر منتفی هست چون شما به یگانگی خدا و اینکه همه چیز در دستان اوست اعتقاد صد درصد باید داشته باشید.
به نظر من استفاده از ابزار برای موفقیت و حساب کردن روی خدا میتونه از هم جدا نباشه. مثلاً در مورد مارکتینگ، من فکر میکنم که من اگر یک کالا یا محصولی رو دارم شروع میکنم به فروختن، خوب طبیعیه که اولش یه کارایی باید بکنم تا دیگران اصلاً اسم کالا یا محصول من رو بشنون و باهاش آشنا بشن. حساب کردن روی خدا و استفاده کردن از الهامات و اعتقاد به اینکه کسانی که در مدار من هستند به سمت من جذب می شوند معنیش این نیست که بشینی توی خونه و هیچ کار نکنی و انتظار داشته باشی که فقط با فکر کردن و تمرکز کردن مشتری ها میان سمت من. معنیش اینه که شما وقتی بیزنست رو شروع کردی (و کلاً در همه جنبه های زندگیت) انقدر به خدا اعتماد داری و انقدر مطمئنی که با داشتن باورهای درست و حفظ احساس خوب، فقط اتفاقات خوب برات خواهد افتاد و فقط راه پیشرفت جلوت باز میشه، که اصلاً لازم نمیبینی خودتو به در و دیوار بزنی و هزینه های هنگفتی برای مارکتینگ بکنی. تو اصلاً اگر تفکر و باورهات درست باشه کار به جایی نمیرسه که نیاز داشته باشی از این ابزار و ترفند ها به شکل مبالغه آمیزی استفاده کنی. اونی که حرفه ای کار هست در خصوص مارکتینگ و میاد میگه که مثلاً شما حتماً باید از فلان ابزار استفاده کنی و به فلان شیوه تبلیغ کنی در واقع داره چیزی که خودش و 99% آدم ها “باور” دارند رو میگه…اونا چون اونطوری باور دارند، اتفاقات جور دیگه ای “نمیتونه” براشون رخ بده. اونا باید مارکتینگ و تکنیک های تبلیغ رو شدیداً به کار ببرن تا موفق بشن…چون باور کردن که تنها راه همینه…شما اگر به قول خودت موندی که چی درسته، این یعنی هنوز باور نکردی که با تغییر دادن افکار و باورهات میتونی اتفاقت زندگیت رو خلق کنی…که البته مشخصاً چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیوفته و تکامل نیاز داره…مثلاً من الان یک مثال از خودم میزنم…من سال هفتم دکتری هستم و این تابستون حتماً باید دفاع کنم. به قدری زحمت کشیدم و سختی کشیدم تا این دکتری رو به سرانجام برسونم که میتونم کتاب ها در موردش بنویسم…خیلی داستان ها و مصائب داشتم…الان پایان نامه رو آماده کردم تا بدم به استادم تا تایید کنه. احتمال داره استادم وقتی پایان نامه رو بخونه بگه نه تو هنوز باید فلان تست و فلان تست رو انجام بدی…که در این صورت من باید دوباره چند ماه برم توی آزمایشگاه کار کنم، دفاعم عقب بیوفته، سر کار رفتنم عقب بیوفته و تمام برنامه های زندگیم به هم میریزه و اینجوری بگم که این بدترین اتفاقی هست که ممکنه برای من بیوفته در حال حاضر با شرایطی که دارم…اینا در واقع نحوه ی فکر کردن من قبل از تغییر باورهام هست…الان وقتی به این مسئله فکر میکنم، اولین چیزی که تو ذهنم میاد اینه که “و من یتوکل علی الله فهو حسبه” یعنی کسی که به خدا توکل کنه، خدا براش کافیه…من الان میدونم که چون من توکلم رو فقط روی خدا گذاشتم، امکان نداره اتفاق منفیی برام بیوفته…در این مورد اگر فرضاً استادم بگه تو هنوز باید چند تا نست انجام بدی، من مطمئنم چنان شرایط راحت و آسونی برای این کار پیش میاد که هیچ آسیبی به من نمیزنه…مثلاً جوری میشه که من تستی رو که قاعدتاً یک ماه طول میکشه جواب ازش بگیرم، ظرف چند روز جواب میگیرم و داستانش حل میشه…یا اصلاً موقع انجام این آزمایش ها و در این رفت و آمد ها با کسی برخورد میکنم که یه پیشنهاد کاری خوب برای بعد دکتری بهم میده…یا هزار و یک در دیگه برام باز میشه، جوری که یک اتفاق به ظاهر بد، ختم میشه به کلی اتفاقات خوب…
الان اگر یک بیزنسی هم داشته باشم که در ظاهر و به قول بقیه نیاز به مارکتینگ و انواع تکنیک های تبلیغ داشته باشه، من دست و دلم نمیلرزه… اصلاً از هیچی دست و دلم نمیلرزه… چون میدونم آخرش خدا یه راهی جلوی پام میذاره و خودش کارا رو برام انجام میده … به شرطی که من بی قید و شرط بهش اعتماد داشته باشم.
شما هرچی اطلاعات بیشتر داشته باشی و دنبال انواع علوم و تکنیک ها و … باشی، بیشتر سردرگم میشی…اگر یک کار رو خوب انجام بدی، یک کار رو خوب بلد باشی، همین کاری که استاد عباسمنش کرده، خیلی بهتر نتیجه میگیری. من اگر به جای شما بودم که سردرگم بودم که باید سراغ محیط حرفه ای و علوم و اطرافیان برم یا اینکه بیام سراغ این آگاهی ها و این ها رو باور کنم، قطعاً ارتباطم رو با تمام اون مسائل قطع میکردم، دیگه کتابی نمیخوندم، دیگه دنبال گرفتن نصیحت از افراد حرفه ای این کار نمیرفتم و تمام هم و غمم رو میذاشتم روی درک قانون این جهان.
مرسی ازت که من رو مرکز جهان قرار دادی و دوست هم خانواده و استادم رو وسیله ای معتبر و محکم قرار دادی تا هم مهر تاییدی باشه بر رفتار و سبک کاریم و هم به جواب بعضی از سوالاتم برسم٫
دوستان من قبلا هم نوشتم براتون که با الهاماتم و با یه دوست هم خانواده دیگه استارتاپ و سایتمونو راه انداختیم و سرعت رشدمون خیلی عالی بوده تو مدت هفت ماه به طوریکه وقتی از منتورمون پرسیدیم این مدت رو چطور ارزیابی می کنی خوب جلو رفتیم؟ جواب داد شما جلو نرفتین شما پرواز کردین : ) ما دقیقا سایت و رفتار استاد رو به عنوان الگو و نمونه موفق گذاشتیم جلومون و تمام تلاش خودمون رو کردیم تا مثل استاد توحیدی رفتار کنیم٫ ما در کمال ناباوری و تعجب دیگران که وقتی کاری میخوان شروع کنن همون اول براش پیج اینستا و کانال تلگرام باز میکنن تا مخاطبین بیشتری جذب کنن، به خودمون گفتیم اگر دلیل از فعال کردن اینا جذب مخاطب بیشتره پس ما به آموزه های استاد عمل نکردیم٫ گفتیم مگه استاد اینستا داره که انقدر مخاطب داره؟ باور ما به فراوانی و قدرتمندی خدا و باورمون به کاری که می کنیم و ارزشی که در سایتمون خلق می کنیم قراره مخاطب بیاره برامون٫ ما تکاملمون رو طی می کنیم و هر وقت حس کردیم که به خاطر خودمون و راحتی کارمون لازمه اون وقت پیج باز می کنیم یا کانال راه میندازیم که تا الان که پنج ماه از فعال شدن سایت گذشته ما شبکه اجتماعی نداریم و تمام تمرکزمون رو گذاشتیم روی محتوا و ارزشی که خلق می کنیم و البته باورهامون٫
خود من تولید کننده ی محتوای سایتمون هستم و وقتی که با بارگذاری متن و محتوا اشنا میشدم به من گفتن که محتوا باید سئو شده باشه تا مخاطب پیدات کنه تو نت و ٫٫٫ ٫ جالبه دوستان بدونید که من اون اولش خیلی مقاومت نشون دادم تو یادگیری این موضوع حتی نشستم توی چند صفحه با خودم به صورت نوشتاری حرف زدم که اگر میخوای سئو کردن یادبگیری دلیلت چیه؟ جذب مخاطب؟ کشوندن اونا به سایتت؟ مگر قرار نیست خودشون بیان مگه خدا برای ما همه چی نمیشه؟ خلاصه با کلی تحلیل به این نتیجه رسیدم که من فقط دو سه تا مورد از کارهای سئو رو در متنم اعمال می کنم اونم فقط به این دلیل که برای کیفیت و ارزشمندی خود متن خوبه نه برای جذب مخاطب حتی توی یه ورکشاپ سئو که شرکت کرده بودم یه عالمه ترفند می گفتن که چطور مخاطب رو تو سایت نگه داریم و من به اون شخص گفتم خنده داره این صحبتا، نرخ پرش از سایت رو ارزش اون سایت و مطلالبش باید بیاره پایین و نه ترفندهاتون و خدارو گواه میگیرم که این جور صحبتاشو اصلا نمی شنیدم و چند باری هم انقدر رک حرفمو زدم که طفلی شوکه شد و گفتم فرضا مخاطبو با سئو کشوندی سایت بعدش چی؟ اگر سایتت کم ارزش باشه میره و دفعه بعد آگاهانه تو رو انتخاب نمیکنه و اعتبارت به کلی صفر میشه٫ چطور موفقیتت میخواد پایدار بشه؟
میدونید دوستان الان بیشتر شرکت ها هزینه صرف میکنن برای بازاریابی محتوایی و سئو و سایت تو گوگل بالا میاد و احتمالا نتایج فروششون هم بره بالا اما کافیه اون هزینه هارو قطع کنن و سئو نکنن، در جا سایت افت میکنه٫ دلیلش هم اینه که این مسیر صحیح نیست پایدار نیست٫ یه محصول اگر ارزشمنده، مخاطب دنبالش میاد و حتی اگر سایتت بالا نیاد تو سرچ های کلیدواژه ای چون خود سایت باارزشه (مثل استاد) در یاد میمونه و فرد به اسم و مستقیما وارد سایت میشه نه دیگه با سرچ و هدایت های گوگل٫
استاد توهمون ورکشاپ سئو که شرکت کردم، مدرسش گفت میخوام با یکی از محتواهایی که نوشتی و الان نتیجه اول گوگل هستی باهات رقابت کنم و سایت خودمو تو اون موضوع بیارم بالا٫ خیلی بی شرمانه گفت مطلبتو بازنویسی میکنم و میزارم سایتم قبوله؟ و من با عزت نفس گفتم هرکار میخوای بکن ولی باید رفرنس بدی به سایت خودم و اونم قبول کرد٫ سه هفته از اون روز گذشت و من دو روز پیش تصادفی سرچ کردم دیدم مطلب منو با یکم بازنویسی تو سایت خودش منتشر کرده دقیقا همون روزی که من داشتم سرچ میکردم٫ خدا خودش من رو هدایت کرد اون لحظه اون سایت رو ببینم چون دقیقا روزی که منتشر کرده بود مطلب رو دیدمش٫ متوجه شدم نه تنها رفرنس نداده بلکه محتوای گرافیکی که خودمون طراحی و خلق کرده بودیم و در متن بود، گستاخانه اسم سایت مارو با فوتوشاپ پاک کرده و لوگو سایت خودشو گذاشته٫ یه لحظه تپش قلبم بالا رفت و ناراحت شدم خیلی بهم ریختم چون روی اون مطلب نزدیک ۱ ماه وقت گذاشته بودم و تحقیق کرده بودم و این حد از کثیف کار کردن یک نفر و کوچک کردنِ خودش رو نمی تونستم درک کنم٫ تقریبا نیم ساعت طول کشید تا خودمو اروم کردم و همش یاد الله خیر الماکرین می افتادم و حرفای استاد که میگفتن هرکی بخواد به ضرر من کاری کنه من ممنونشم چون به نفعم کار میکنه و یاد اون قضیه که یه شخصی پشت سر استاد تو یه جمع بزرگ حرف های نامربوط زده بود افتادم و واکنش استاد به اون قضیه٫ اینطوری شد که آروم شدم و اعراض کردم و ایمان دارم که جهان من رو نزدیکتر کرد با این اتفاق، به هدفم٫ دوستان واقعا حالمو خوب کردمااا در حدی که به دوستم گفتم یه خبر خوب، فلانی متنمونو کپی کرده :) و خندیدیم٫
اما به قول استاد بابا اینجا یه خبریه یه فرقی هست٫٫٫ ببینید٫ یه فرقی هست بین سایت استاد با بقیه که بدون سئو بدون ترفند و بدون هر چیز اضافه ای بهترین نتیجه رو گرفتن٫ یه فرقی هست که سایت ما روز به روز بدون اینکه ترفندی به کار ببریم و تنها با فعالیت های دو نفری من و دوستم روز به روز رتبه الکساش بهبود پیدا می کنه و هر مطلبی که می نویسم باز بدون هر ترفندی خودش میره اون بالا تو صفحه اول گوگل میشینه٫ مایی که هیچ کدوم مهندس نرم افزار نیستیم و داریم همزمان یاد میگیرم و طبق اصولمون پیش میریم٫ خدایا شکرت٫٫٫٫
یه چیز دیگه دوستان، من و دوستم از رشته غیر مرتبط به نرم افزار و کامپیوتر وارد این کار شدیم و دقیقا اون صحبت استاد تو یکی از فایلاهاشون در مورد ما اتفاق افتاد که اکثرا ادم ها وقتی وارد حوزه غیرمرتبط میشن چون ذهنشون پاکه و باورهای محدود کننده در اون رشته رو ندارن(مثل ایلان ماسک در مورد ورودش به مباحث فضایی) موفقتر عمل میکنند٫ الان همه کارهای سایت رو خودمون انجام میدیم و چیزهایی که مهندسین نرم افزار میگفتن نمی شود رو ما ممکن کردیم در سایتمون تنها با سرچ کردن و یاد گرفتن تمرکز و باور به خدایی که منبع تمام پاسخ هاست٫ سایتمون هم به لحاظ فنی هم محتوایی خیلی عالی داره پیش میره در حالیکه من طراح شهرم و دوستم معمار :)
و دیگه اینکه الان داریم روی یه پروژه بکر کار می کنیم که باز هم برای اولین بار باهاش مواجه شدیم و همه جوانبش تازه س و من مردد بودم که ایا می تونم یا باید بپرسم از کسایی که این کارو کردن یا خدا خودش بهم میگه چیکار کنم؟ چون خیلی جدید بود نمی دونستم چکار کنم٫ تا اینکه دوباره این سوال و فایل های استاد نجات بخش شدن اینکه گفتن من حتی اطلاع ندارم بقیه افرادی که تو این حوزه کار میکنن سبکشون چیه و چکارا میکنن٫ این حرفشون حجت را بر من تمام کرد و مطمئن شدم که فقط الهاماتم کافیه و من خودم از پس اینم برمیام مثل تمام دفعات قبلی که با خدا بودم و پادشاهی کردم٫
من استادو باور کردم
من می دونم دلیل موفقیت، باورهام به خدا به کارم و ارزشمندیه کارمه
دلیل موفقیت باور به فراوانی در جهانه٫ دلیل موفقیت اینه که ارزش هاتو بشناسی و پایبندشون باشی، من مطمئنم که خدا برام تبلیغ میشه برام مخاطب میشه برام کاربر باوفا و هوادار میشه برام همه چیز میشه من وظیفه م اینه کارمو درست انجام بدم بقیه ش با خداست :)))
انالحق
دوستتون دارم و از اون دوستی که سوال رو مطرح کردن هم خیلی سپاسگزارم٫ دستی شدی از دستان خوب خدا برای من
به نظر من مهمترین اصلیکه نتایج استاد را متفاوت کرده این اصل است که من خود خالق زندگی خودم هستم اصل دوم که بسیار مهم است تمرکز بر نکات مثبت و خواستهاست و داشتن باور قدرتمند فراوانی که در هر زمان و شرایطی جهان برای من سر شار از فروانی نعمت ووثروت است و هر روز فرصتهای ثروت از هر نظر برایم بیشتر و بیشتر میشود
سلام خدمت همه دوستان،گرامیان وهمراهان سایت باشکوه عباسمنش
راستش من چیزی که خودم دارم تو کسب و کارم تجربه میکنم رو میگم که راه حل تمام مسایلم بوده و از چند ماه قبل که وارد سایت و عضوی از اعضای این مجموعه عظیم با رفقای با حال واستادی که الان سایتش مملو از اساتید شده واقعا،یه تحول بسیار بزرگ تو کسب و کارم ایجاد کرده این باور مهم که خدا از خودمون بیشتر میخواد که ما ثروتمند بشیم بوده که بعد از این باور هدایت ها میاد و هر چه از توحید و کمرنگ کردن شرک بگم کم گفتم،واقعا باید بگم توحید و یکتا پرستی و عدم شرک مهمترین و اصلیترین عامل برای زندگی آرام،ارتباطات عالی،سلامتی و الالخصوص رشد و پیشرفت کسب و کاره که وقتی شروع کردم توان خرید که چه عرض کنم واسه مواد اولیه کارم!!!!حتی لنگ پرداخت حقوق کارگرا بودم،اما وقتی خدا شد صاحب کسب و کارم ورق برگشت،مشتری از در و دیوار مغازه بالا میرن وتلفنم یه سر زنگ میخوره و به راحتی ماهیانه 100 میلیون پول نقد رو واسه خرید مواد اولیه پرداخت میکنم.راستش بیشتر نمیخوام توضیح بدم چون استاد عزیزم همینها رو واضح تر در پاسخ به سوال حتما خواهد داد.من و خدا ،شما همه .این حرفیه که همیشه میگم با خدا باش و پادشاهی کن.
من این مسیر رو پیش گرفتم و حال و احساسم هم خوبه به لطف فرمانروام،و به قول استاد تا حدی که عمل کردم نتیجه گرفتم ولی راضی نیستم چون میدونم جای پیشرفت زیاد داره.
سلام استاد عزیز و همه دوستانی که این کامنت رو میخونن
در رابطه با سوال استاد که مطرح کردن عقیده من اینه که توهرکسب وکاری ملاک سرمایه اولیه و تجربه و سابقه کار و پارتی و هیچ عامل دیگه ای که توی ذهن عامه مردم ملاک هست نیست
ملاک باورهای مناسب با اون حوزه کاری و باور به خداوند هست
من خودم واقعا این موضوع رو تجربه کردم
من توی بحث طراحی سایت و وب کارمیکنم و دراوایل کارم واقعا این برام اتفاق افتاد که بدون هیچ سابقه کار یا معروفیتی یا هرچیز دیگه ای بعد از تموم شدن دوره هام برام کارجورشد با درامد بالا
اون تایم زمانی من از دوره های استاد استفاده میکردم و نمیخام بگم کامل موضوع رودرک کردم ولی درهمون حدی که فهمیدم خدا بهم نشون داد که نظام هستی نظام باورهاست نه هیچ عامل دیگه ای
ودرمورد این موفقیت های استادهم میتونم بگم که ایشون توکارشون اولا عشق واقعی دارن و دوما باورهای مناسب هم ایجاد کردند و همینطور به جلو پیش میرن
نمیدونم اسمشو چی بزارم ولی شاید بشع بهش گفت رقیب
ایشون اصلا اعتقادی به این کلمه ندارند و اعتقاد دارند کل کارهارو داره باورهای ما انجام میده و اصلا رقابتی درکار نیست
درواقع به نظر من اعراض هست که اینجا دارع کارخودشو میکنع یعنی اهمیت ندادن به اعمال دیگران و فقط متمرکز بودن رو هدف و احساس خوب ساختن باورهای مناسب و عمل به ایده های الهامی
همین چند فاکتور برای موفقیت جهانی توی کسب وکارتون کافیه
سلام مجدد به استاد و دوستان
واقعا نمیدونم چی بگم از این کامنتایی که دوستان نوشتن٫٫٫فوق العادن٫٫٫عالین٫٫حرف ندارن٫٫٫
منکه تصمیم دارم تمام کامنتای این مسابقه رو بخونم چون واقعا میبینم که چقدر استاندارد بچه ها رفته بالا٫٫٫
چقدر همه بچه ها به قانون تسلط پیدا کردن٫٫٫و دارن ازش به خوبی استفاده میکنن٫٫٫استاد به قول شما قراره یه اتفاقایی بیفته٫٫٫
خدا میدونه که در اینده چقدر حرف واسه گفتن داریم ماها٫٫٫
من روزی رو میبینم که اگه هرکی تواین دنیا به یه مشکلی بر بخوره همه بهش توصیه میکنن برو پیش یکی از شاگردای عباسمنش و ازش مشاوره بخواه تا مشکلت حل شه٫٫٫واقعا داریم تو همین مسیر میریم جلو٫٫٫
اره دیگه اینا همش نتیجه نزدیک شدن به همون منبعه دیگه٫٫٫منبع تمام خوبیا٫٫٫الله٫٫٫
الله یکتایی که هر لحظه منو میتونه هدایت کنه به بهترین مسیر٫٫٫
آخه میدونید خورشید هیچوقت تاحالا نشده گرما و انرژی و ویتامینش رو از هیچ موجودی دریغ کنه٫اونکه هر لحظه داره میتابه هر لحظه هست٫٫٫
منتها مقدار دریافت از خورشید بستگی به اون موجوده(انسان حیوان گیاه و جماد)داره که تصمیم بگیره چقدر دریافت کنه٫٫٫
خورشید که انقدر بخشنده س٫٫٫
حالا دیگه تصور کن خدای خالق خورشید چقدر بخشندگی داره٫٫٫
اگه پی ببری به اون بخشندگی بی حد و حساب اصلا دیوونه میشی داد میکشی خنده و گریه ت قاطی میشه٫٫٫٫بعدشم هیچکسی نمیتونه بفهمتت٫٫٫
خدایا کمکم کن درجه دوستیم با تو هر روز بیشتر و بیشتر بشه٫٫٫به استاد عزیزمون عافیت و به همه دوستان گلمون بارون رحمت عطا کن٫٫٫
با سلام خدمت دوستان عزیز به نظر من علت موفقیت استاد عزیز این است که فقط روی خودش حساب کرده و تمام قدرت را به خدا و درون خود داده است و قدرت عوامل بیرونی را با شناخت قانون فرکانس از بین برده است و به نظر من استاد به خاطر اعتماد به نفس عالی که در خود تقویت کرده و همچنین با خلق زندگی و کسب وکار دلخواه خود تمام قدرت را در درون خود تقویت کرده و برای همین هیچ عامل بیرونی جلوی موفقیت ایشان را نمیتواند بگیرد
و باور توحیدی ایشان در قوی تر شدن باور هایش نقش ب سزایی دارد
به امید موفقیت من و تمام دوستان در کسب و کار
اتفاقا من و همسرم با اعتماد به نفسی که از فایل های دوره عزت نفس استاد گرفتیم دست به کار فروش نرم افزار برنامه حسابداری زده ایم برایمان دعا کنید که قوی ترین باور های صحیح را بسازیم
سلام و عرض ادب خدمت همه ی همراهان و دوستان گرامی و تشکر خاص خدمت استاد عباس منش که شرایط این تعامل مثبت را فراهم کردند ٫ در رابطه با این سوال انچه که من میتونم بیان کنم شاید از وجوه مختلف بیان و بررسی میشه اما
۱) اساسی ترین و پایه ای ترین جواب رو باید در باور افراد جستجو کرد که باور هر فردی جایگاه و مدار اون شخص رو در این جهان مشخص میکنه ٫
وقتی شخضی باورر و ایمان داشته باشه که جهان فقط و فقط و فقط یک رب و یک پروردگار و یک قدرت برتر داره پس همه چیز رو از اون طلب میکنه و هیچگونه شرکی نداشته باشه مجراها و راهها خود به خود باز میشه و انسان هدایت میشه در اون راههایی که اون رو به مقصد و هدفش میرسونه ٫
۲) در ادامه ی همین باور به وحدانیت و توحید ، باور به فراوانی را به دنبال خواهد داشت و باور به فراوانی ترس ، دلهره ، یاس رو که سراسر انرژی منفیه رو دور میکنه چون اولا میدونه همه چی دست خداست نه هیچ قدرت دیگه ای و ثانیا وقتی در دنیا هممممه چیز به فراوانی وجود داره پس جایی برای ترس از نبودن نیست ٫
۳) وقتی هرکسی باورهاش اصلاح بشه مدارهای مختلفش در هر موضوعی اصلاح میشه و جهان ناخودآگاه به مسیرهایی هدایت میکنه و راههایی رو جلوی اون شخخص قرار میده که شایسته ی اون مدار هست ٫ به طور مثال در این سوال وقتی شما مدار ثروتتون ارتقا پیدا میکنه راهها در مسیر شما خود به خود ظاهر میشه حالا اون راه میتونه آگاهی از علم مارکتینگ و غیره و ذالک باشه میتونه افراد باشه یا هرجیز دیگه ای ٫ جهان پر از راههایی هست که اگر شما در اون مدار باشی به تو عیان میشه
۴) هر شخصی باید خودش رو لایق اون جایگاه ، پول ، سلامتی یا رابطه بدونه ٫ تا وقتی ما باور به ارزشمندی خودمون نداشته باشیم جهان و دنیای بیرون چیزی به ما اضافه نخواهد کرد ٫ به عبارتی دنیای بیرون آینه ی درون ماست هرآنچه در ماست در جهان بیرون به ما نشان داده میشود هرچه ما بیشتر خودمان را لایق بدونیم جهان هم چیزهای با ارزشی به ما خواهد داد ٫ از طرفی وقتی شما فکر کنی و باور داشته باشی که بهترینی و لایق ترینی از رقیب از افراد دیگه نمیترسی و با اعتماد به نفس و البته با عزت نفس فراوان کارت رو انجام میدی ٫مثل استاد عباسمنش که باور داره به ارزشمندی خودش و کارش رو انجام میده و اصلا نگران قضاوتها و بازخوردها نیست که باز در همین جا هم باور به تنها قدرت هستی الله یکتا نمودار میشه چون استاد نظر دیگران رو اهمیت نمیده چون معتقده همه چی در دستان الله یکتاست و عزت رو اون میده نه بنده ها
۵) وقتی شما به کاری علاقمند باشی اون کار رو با عشق انجام میدی در نهایت بهترین کار خودتئ ارائه میدی و از اونجایی که قوانینجهان ثابت هستند جهان تو رو به بهترین جایی که باید برسی ارتقا میده ٫ از طرفی وقتی کاری رو با عشق انجام میدی لذت میبری و احساست از انجام اون کار عال و خوب میشه و جهان همون احساس خوب رو دوباره به شما برمیگردونه و این چرخه ادامه پیدا میکنه کار خوب احساس خوب ، احساس خوب اتفاقات خوب ٫ و هی تکرار خوبی و خوبی و خوبی
۶) و البته مهم ترین و مهم ترن مساله اینه که ما باید مسئولیت زندگی خودمون رو بپذیریم ٫ باید بپذیریم هرآنچه در حال حاظر داریم خودمون خلقش کردیم ٫ اگر خوبه بهترش رو خلق میکنیم اگر راضی نیستیم با تغییر باور و فرکانسهامون زندگی جدیدی رو خلق خواهیم کرد ٫
خلاصه همه این موارد اینه که قوانین جهان ثابته خداوند و قوانینش تغییر نمیکنن این ماییم که تغییر میکنیم ، با اراده و خواست خودمون میتونیم همراستا با قوانین جهان و همسویی با منبع همه چیز را ب نفع خودمون خلق کنیم یا برعکس همه چیز را علیه خودمان و خواسنه هایمان بسازیم بعبارتی ناخواسنه هایمان را خلق کنیم ٫ باید بپذیریم که باوربه توحید یعنی خودم و خدای خودم به شدت برای خلق هرجیزی کافی هستیم ٫ چرا که خدا من را جانشین خودش روی زمین قرار داده با هممممه ی اختیارات تام و تمام و از طرفی همه ی زمین و آسمان و هستی را بخاطر من خلق کرده و بوجود آورده و مسخر من کرده ٫ پس من با آگاهی از این قوانین خودم زندگی خودم را با تغییر باورهام و در نتیجه تغییر مدارهام خلق میکنم و راهها بدون زحمت بر من عیان میشن من بندگیمو میکنم و خدا هم خداییش رو
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
سلام دوست عزیز
سپاس فراوان ازدیدگاه زیبا و عالیتون…باارزوی بهترینها برای شما…
باسلام برهمه دوستان در خصوص این سوال که :
به نظر شما، چه عواملی نتایج استاد عباسمنش را متفاوت کرده است؟
همانطور که خود استاد در دوره های مختلف به نوعی این جواب را داده است که اعتماد به نفس -تغییر باورها – طی کردن تکامل – یگانه پرستی و صرفا اتکا و اعتقاد داشتن 100درصد به اینکه خدا در تمام امور کمک کرده تا(و دیگران دخالتی نداشته اند) درخواستهای ایشان به نتیجه رسیده و میرسد و با حفظ و تقویت شرایط بالا که دلیل رسیدن به خواسته هایشان اند میتوانند این شرایط را بر روی یک خط نگهداری و هم ارتقا دهد من که تو این شکی نداشته و ندارم چون خودم بخش هایی از اون رو تجربه کردم و حتما هم ، همه کسانی که تو دوره های استاد شرکت داشتند یا فایل های ایشان رو گوش کردن به نتایجی رسیده اند.
چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟
به نظر من برای شروع هر کار باید ابتدا نسبت به بررسی باورهای خود در خصوص انجام کار و مشخص کردن نتیجه نهایی اقدام کرد وبعد براساس سطح تکامل و بیاد داشتن اینکه خدا همیشه پشتیبان هست به تدریج به نتایج مطلوب رسید و براساس قوانین شما یکباره نمیتوانید پله های موفقیت رو طی نمایید و بحث تبلیغ هم در این خصوص و در طی این مسیر منتفی هست چون شما به یگانگی خدا و اینکه همه چیز در دستان اوست اعتقاد صد درصد باید داشته باشید.
به نظر من استفاده از ابزار برای موفقیت و حساب کردن روی خدا میتونه از هم جدا نباشه. مثلاً در مورد مارکتینگ، من فکر میکنم که من اگر یک کالا یا محصولی رو دارم شروع میکنم به فروختن، خوب طبیعیه که اولش یه کارایی باید بکنم تا دیگران اصلاً اسم کالا یا محصول من رو بشنون و باهاش آشنا بشن. حساب کردن روی خدا و استفاده کردن از الهامات و اعتقاد به اینکه کسانی که در مدار من هستند به سمت من جذب می شوند معنیش این نیست که بشینی توی خونه و هیچ کار نکنی و انتظار داشته باشی که فقط با فکر کردن و تمرکز کردن مشتری ها میان سمت من. معنیش اینه که شما وقتی بیزنست رو شروع کردی (و کلاً در همه جنبه های زندگیت) انقدر به خدا اعتماد داری و انقدر مطمئنی که با داشتن باورهای درست و حفظ احساس خوب، فقط اتفاقات خوب برات خواهد افتاد و فقط راه پیشرفت جلوت باز میشه، که اصلاً لازم نمیبینی خودتو به در و دیوار بزنی و هزینه های هنگفتی برای مارکتینگ بکنی. تو اصلاً اگر تفکر و باورهات درست باشه کار به جایی نمیرسه که نیاز داشته باشی از این ابزار و ترفند ها به شکل مبالغه آمیزی استفاده کنی. اونی که حرفه ای کار هست در خصوص مارکتینگ و میاد میگه که مثلاً شما حتماً باید از فلان ابزار استفاده کنی و به فلان شیوه تبلیغ کنی در واقع داره چیزی که خودش و 99% آدم ها “باور” دارند رو میگه…اونا چون اونطوری باور دارند، اتفاقات جور دیگه ای “نمیتونه” براشون رخ بده. اونا باید مارکتینگ و تکنیک های تبلیغ رو شدیداً به کار ببرن تا موفق بشن…چون باور کردن که تنها راه همینه…شما اگر به قول خودت موندی که چی درسته، این یعنی هنوز باور نکردی که با تغییر دادن افکار و باورهات میتونی اتفاقت زندگیت رو خلق کنی…که البته مشخصاً چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیوفته و تکامل نیاز داره…مثلاً من الان یک مثال از خودم میزنم…من سال هفتم دکتری هستم و این تابستون حتماً باید دفاع کنم. به قدری زحمت کشیدم و سختی کشیدم تا این دکتری رو به سرانجام برسونم که میتونم کتاب ها در موردش بنویسم…خیلی داستان ها و مصائب داشتم…الان پایان نامه رو آماده کردم تا بدم به استادم تا تایید کنه. احتمال داره استادم وقتی پایان نامه رو بخونه بگه نه تو هنوز باید فلان تست و فلان تست رو انجام بدی…که در این صورت من باید دوباره چند ماه برم توی آزمایشگاه کار کنم، دفاعم عقب بیوفته، سر کار رفتنم عقب بیوفته و تمام برنامه های زندگیم به هم میریزه و اینجوری بگم که این بدترین اتفاقی هست که ممکنه برای من بیوفته در حال حاضر با شرایطی که دارم…اینا در واقع نحوه ی فکر کردن من قبل از تغییر باورهام هست…الان وقتی به این مسئله فکر میکنم، اولین چیزی که تو ذهنم میاد اینه که “و من یتوکل علی الله فهو حسبه” یعنی کسی که به خدا توکل کنه، خدا براش کافیه…من الان میدونم که چون من توکلم رو فقط روی خدا گذاشتم، امکان نداره اتفاق منفیی برام بیوفته…در این مورد اگر فرضاً استادم بگه تو هنوز باید چند تا نست انجام بدی، من مطمئنم چنان شرایط راحت و آسونی برای این کار پیش میاد که هیچ آسیبی به من نمیزنه…مثلاً جوری میشه که من تستی رو که قاعدتاً یک ماه طول میکشه جواب ازش بگیرم، ظرف چند روز جواب میگیرم و داستانش حل میشه…یا اصلاً موقع انجام این آزمایش ها و در این رفت و آمد ها با کسی برخورد میکنم که یه پیشنهاد کاری خوب برای بعد دکتری بهم میده…یا هزار و یک در دیگه برام باز میشه، جوری که یک اتفاق به ظاهر بد، ختم میشه به کلی اتفاقات خوب…
الان اگر یک بیزنسی هم داشته باشم که در ظاهر و به قول بقیه نیاز به مارکتینگ و انواع تکنیک های تبلیغ داشته باشه، من دست و دلم نمیلرزه… اصلاً از هیچی دست و دلم نمیلرزه… چون میدونم آخرش خدا یه راهی جلوی پام میذاره و خودش کارا رو برام انجام میده … به شرطی که من بی قید و شرط بهش اعتماد داشته باشم.
شما هرچی اطلاعات بیشتر داشته باشی و دنبال انواع علوم و تکنیک ها و … باشی، بیشتر سردرگم میشی…اگر یک کار رو خوب انجام بدی، یک کار رو خوب بلد باشی، همین کاری که استاد عباسمنش کرده، خیلی بهتر نتیجه میگیری. من اگر به جای شما بودم که سردرگم بودم که باید سراغ محیط حرفه ای و علوم و اطرافیان برم یا اینکه بیام سراغ این آگاهی ها و این ها رو باور کنم، قطعاً ارتباطم رو با تمام اون مسائل قطع میکردم، دیگه کتابی نمیخوندم، دیگه دنبال گرفتن نصیحت از افراد حرفه ای این کار نمیرفتم و تمام هم و غمم رو میذاشتم روی درک قانون این جهان.
موفق باشید دوست عزیز
خدا جانم، مرسی ازت :)
مرسی ازت که من رو مرکز جهان قرار دادی و دوست هم خانواده و استادم رو وسیله ای معتبر و محکم قرار دادی تا هم مهر تاییدی باشه بر رفتار و سبک کاریم و هم به جواب بعضی از سوالاتم برسم٫
دوستان من قبلا هم نوشتم براتون که با الهاماتم و با یه دوست هم خانواده دیگه استارتاپ و سایتمونو راه انداختیم و سرعت رشدمون خیلی عالی بوده تو مدت هفت ماه به طوریکه وقتی از منتورمون پرسیدیم این مدت رو چطور ارزیابی می کنی خوب جلو رفتیم؟ جواب داد شما جلو نرفتین شما پرواز کردین : ) ما دقیقا سایت و رفتار استاد رو به عنوان الگو و نمونه موفق گذاشتیم جلومون و تمام تلاش خودمون رو کردیم تا مثل استاد توحیدی رفتار کنیم٫ ما در کمال ناباوری و تعجب دیگران که وقتی کاری میخوان شروع کنن همون اول براش پیج اینستا و کانال تلگرام باز میکنن تا مخاطبین بیشتری جذب کنن، به خودمون گفتیم اگر دلیل از فعال کردن اینا جذب مخاطب بیشتره پس ما به آموزه های استاد عمل نکردیم٫ گفتیم مگه استاد اینستا داره که انقدر مخاطب داره؟ باور ما به فراوانی و قدرتمندی خدا و باورمون به کاری که می کنیم و ارزشی که در سایتمون خلق می کنیم قراره مخاطب بیاره برامون٫ ما تکاملمون رو طی می کنیم و هر وقت حس کردیم که به خاطر خودمون و راحتی کارمون لازمه اون وقت پیج باز می کنیم یا کانال راه میندازیم که تا الان که پنج ماه از فعال شدن سایت گذشته ما شبکه اجتماعی نداریم و تمام تمرکزمون رو گذاشتیم روی محتوا و ارزشی که خلق می کنیم و البته باورهامون٫
خود من تولید کننده ی محتوای سایتمون هستم و وقتی که با بارگذاری متن و محتوا اشنا میشدم به من گفتن که محتوا باید سئو شده باشه تا مخاطب پیدات کنه تو نت و ٫٫٫ ٫ جالبه دوستان بدونید که من اون اولش خیلی مقاومت نشون دادم تو یادگیری این موضوع حتی نشستم توی چند صفحه با خودم به صورت نوشتاری حرف زدم که اگر میخوای سئو کردن یادبگیری دلیلت چیه؟ جذب مخاطب؟ کشوندن اونا به سایتت؟ مگر قرار نیست خودشون بیان مگه خدا برای ما همه چی نمیشه؟ خلاصه با کلی تحلیل به این نتیجه رسیدم که من فقط دو سه تا مورد از کارهای سئو رو در متنم اعمال می کنم اونم فقط به این دلیل که برای کیفیت و ارزشمندی خود متن خوبه نه برای جذب مخاطب حتی توی یه ورکشاپ سئو که شرکت کرده بودم یه عالمه ترفند می گفتن که چطور مخاطب رو تو سایت نگه داریم و من به اون شخص گفتم خنده داره این صحبتا، نرخ پرش از سایت رو ارزش اون سایت و مطلالبش باید بیاره پایین و نه ترفندهاتون و خدارو گواه میگیرم که این جور صحبتاشو اصلا نمی شنیدم و چند باری هم انقدر رک حرفمو زدم که طفلی شوکه شد و گفتم فرضا مخاطبو با سئو کشوندی سایت بعدش چی؟ اگر سایتت کم ارزش باشه میره و دفعه بعد آگاهانه تو رو انتخاب نمیکنه و اعتبارت به کلی صفر میشه٫ چطور موفقیتت میخواد پایدار بشه؟
میدونید دوستان الان بیشتر شرکت ها هزینه صرف میکنن برای بازاریابی محتوایی و سئو و سایت تو گوگل بالا میاد و احتمالا نتایج فروششون هم بره بالا اما کافیه اون هزینه هارو قطع کنن و سئو نکنن، در جا سایت افت میکنه٫ دلیلش هم اینه که این مسیر صحیح نیست پایدار نیست٫ یه محصول اگر ارزشمنده، مخاطب دنبالش میاد و حتی اگر سایتت بالا نیاد تو سرچ های کلیدواژه ای چون خود سایت باارزشه (مثل استاد) در یاد میمونه و فرد به اسم و مستقیما وارد سایت میشه نه دیگه با سرچ و هدایت های گوگل٫
استاد توهمون ورکشاپ سئو که شرکت کردم، مدرسش گفت میخوام با یکی از محتواهایی که نوشتی و الان نتیجه اول گوگل هستی باهات رقابت کنم و سایت خودمو تو اون موضوع بیارم بالا٫ خیلی بی شرمانه گفت مطلبتو بازنویسی میکنم و میزارم سایتم قبوله؟ و من با عزت نفس گفتم هرکار میخوای بکن ولی باید رفرنس بدی به سایت خودم و اونم قبول کرد٫ سه هفته از اون روز گذشت و من دو روز پیش تصادفی سرچ کردم دیدم مطلب منو با یکم بازنویسی تو سایت خودش منتشر کرده دقیقا همون روزی که من داشتم سرچ میکردم٫ خدا خودش من رو هدایت کرد اون لحظه اون سایت رو ببینم چون دقیقا روزی که منتشر کرده بود مطلب رو دیدمش٫ متوجه شدم نه تنها رفرنس نداده بلکه محتوای گرافیکی که خودمون طراحی و خلق کرده بودیم و در متن بود، گستاخانه اسم سایت مارو با فوتوشاپ پاک کرده و لوگو سایت خودشو گذاشته٫ یه لحظه تپش قلبم بالا رفت و ناراحت شدم خیلی بهم ریختم چون روی اون مطلب نزدیک ۱ ماه وقت گذاشته بودم و تحقیق کرده بودم و این حد از کثیف کار کردن یک نفر و کوچک کردنِ خودش رو نمی تونستم درک کنم٫ تقریبا نیم ساعت طول کشید تا خودمو اروم کردم و همش یاد الله خیر الماکرین می افتادم و حرفای استاد که میگفتن هرکی بخواد به ضرر من کاری کنه من ممنونشم چون به نفعم کار میکنه و یاد اون قضیه که یه شخصی پشت سر استاد تو یه جمع بزرگ حرف های نامربوط زده بود افتادم و واکنش استاد به اون قضیه٫ اینطوری شد که آروم شدم و اعراض کردم و ایمان دارم که جهان من رو نزدیکتر کرد با این اتفاق، به هدفم٫ دوستان واقعا حالمو خوب کردمااا در حدی که به دوستم گفتم یه خبر خوب، فلانی متنمونو کپی کرده :) و خندیدیم٫
اما به قول استاد بابا اینجا یه خبریه یه فرقی هست٫٫٫ ببینید٫ یه فرقی هست بین سایت استاد با بقیه که بدون سئو بدون ترفند و بدون هر چیز اضافه ای بهترین نتیجه رو گرفتن٫ یه فرقی هست که سایت ما روز به روز بدون اینکه ترفندی به کار ببریم و تنها با فعالیت های دو نفری من و دوستم روز به روز رتبه الکساش بهبود پیدا می کنه و هر مطلبی که می نویسم باز بدون هر ترفندی خودش میره اون بالا تو صفحه اول گوگل میشینه٫ مایی که هیچ کدوم مهندس نرم افزار نیستیم و داریم همزمان یاد میگیرم و طبق اصولمون پیش میریم٫ خدایا شکرت٫٫٫٫
یه چیز دیگه دوستان، من و دوستم از رشته غیر مرتبط به نرم افزار و کامپیوتر وارد این کار شدیم و دقیقا اون صحبت استاد تو یکی از فایلاهاشون در مورد ما اتفاق افتاد که اکثرا ادم ها وقتی وارد حوزه غیرمرتبط میشن چون ذهنشون پاکه و باورهای محدود کننده در اون رشته رو ندارن(مثل ایلان ماسک در مورد ورودش به مباحث فضایی) موفقتر عمل میکنند٫ الان همه کارهای سایت رو خودمون انجام میدیم و چیزهایی که مهندسین نرم افزار میگفتن نمی شود رو ما ممکن کردیم در سایتمون تنها با سرچ کردن و یاد گرفتن تمرکز و باور به خدایی که منبع تمام پاسخ هاست٫ سایتمون هم به لحاظ فنی هم محتوایی خیلی عالی داره پیش میره در حالیکه من طراح شهرم و دوستم معمار :)
و دیگه اینکه الان داریم روی یه پروژه بکر کار می کنیم که باز هم برای اولین بار باهاش مواجه شدیم و همه جوانبش تازه س و من مردد بودم که ایا می تونم یا باید بپرسم از کسایی که این کارو کردن یا خدا خودش بهم میگه چیکار کنم؟ چون خیلی جدید بود نمی دونستم چکار کنم٫ تا اینکه دوباره این سوال و فایل های استاد نجات بخش شدن اینکه گفتن من حتی اطلاع ندارم بقیه افرادی که تو این حوزه کار میکنن سبکشون چیه و چکارا میکنن٫ این حرفشون حجت را بر من تمام کرد و مطمئن شدم که فقط الهاماتم کافیه و من خودم از پس اینم برمیام مثل تمام دفعات قبلی که با خدا بودم و پادشاهی کردم٫
من استادو باور کردم
من می دونم دلیل موفقیت، باورهام به خدا به کارم و ارزشمندیه کارمه
دلیل موفقیت باور به فراوانی در جهانه٫ دلیل موفقیت اینه که ارزش هاتو بشناسی و پایبندشون باشی، من مطمئنم که خدا برام تبلیغ میشه برام مخاطب میشه برام کاربر باوفا و هوادار میشه برام همه چیز میشه من وظیفه م اینه کارمو درست انجام بدم بقیه ش با خداست :)))
انالحق
دوستتون دارم و از اون دوستی که سوال رو مطرح کردن هم خیلی سپاسگزارم٫ دستی شدی از دستان خوب خدا برای من
استاد جان، گرم بغلت می کنم و می بوسمت
بسیار برام ارزشمند و الهام بخشید
پایدار باشید در کنار عزیزانتون
سلام
من میخوام پاسخ سوال را با یک مثال بدهم
همه این افراد به دنبال کسب درآمد هستند هر شخصی مسیری را که به نظرش درست است انتخاب میکند
همه مسیرها به سمت مقصد است ولی تفاوت کار مثل تفاوت حرکت در اتوبان یا حرکت در جاده دوطرفه و باریک و یا حرکت در جاده خاکی است
همه در یک جهت است ولی سختیها و زمان متفاوت است
اگر استاد عباس منش در آزادراه و با سرعت بالا حرکت میکنند
کسی که اصول علمی بازاریابی را به کار میبره در جاده دوطرفه به سمت این مسیر حرکت میکند
درآمد به دست میآورد
نتیجه میگیره ولی سختتر و دیرتر به مقصد میرسه
و کسی که حتی اصول را هم به خوبی رعایت نمیکنه در جاده خاکی حرکت میکنه و به خاطر سنگلاخ هر لحظه ممکنه متوقف بشه و به مقصد نرسه
مهم این است که بهترین راه انتخاب بشه
و قطعا بهترین راه این است که خدا را باور کنیم و خود را به خدا بسپاریم و بهش اعتماد کنیم
خداوند غنی و کریم است
باسلام به همه دوستان و استاد گرامی
به نظر من مهمترین اصلیکه نتایج استاد را متفاوت کرده این اصل است که من خود خالق زندگی خودم هستم اصل دوم که بسیار مهم است تمرکز بر نکات مثبت و خواستهاست و داشتن باور قدرتمند فراوانی که در هر زمان و شرایطی جهان برای من سر شار از فروانی نعمت ووثروت است و هر روز فرصتهای ثروت از هر نظر برایم بیشتر و بیشتر میشود
در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید
سلام خدمت همه دوستان،گرامیان وهمراهان سایت باشکوه عباسمنش
راستش من چیزی که خودم دارم تو کسب و کارم تجربه میکنم رو میگم که راه حل تمام مسایلم بوده و از چند ماه قبل که وارد سایت و عضوی از اعضای این مجموعه عظیم با رفقای با حال واستادی که الان سایتش مملو از اساتید شده واقعا،یه تحول بسیار بزرگ تو کسب و کارم ایجاد کرده این باور مهم که خدا از خودمون بیشتر میخواد که ما ثروتمند بشیم بوده که بعد از این باور هدایت ها میاد و هر چه از توحید و کمرنگ کردن شرک بگم کم گفتم،واقعا باید بگم توحید و یکتا پرستی و عدم شرک مهمترین و اصلیترین عامل برای زندگی آرام،ارتباطات عالی،سلامتی و الالخصوص رشد و پیشرفت کسب و کاره که وقتی شروع کردم توان خرید که چه عرض کنم واسه مواد اولیه کارم!!!!حتی لنگ پرداخت حقوق کارگرا بودم،اما وقتی خدا شد صاحب کسب و کارم ورق برگشت،مشتری از در و دیوار مغازه بالا میرن وتلفنم یه سر زنگ میخوره و به راحتی ماهیانه 100 میلیون پول نقد رو واسه خرید مواد اولیه پرداخت میکنم.راستش بیشتر نمیخوام توضیح بدم چون استاد عزیزم همینها رو واضح تر در پاسخ به سوال حتما خواهد داد.من و خدا ،شما همه .این حرفیه که همیشه میگم با خدا باش و پادشاهی کن.
من این مسیر رو پیش گرفتم و حال و احساسم هم خوبه به لطف فرمانروام،و به قول استاد تا حدی که عمل کردم نتیجه گرفتم ولی راضی نیستم چون میدونم جای پیشرفت زیاد داره.
خوب باشید،شاد باشید وبه اوج برسید انشالله
سلام دوست عزیز
سپاس ازدیدگاه زیباتون وبه اشتراک گذاشتن تجربه ی نابتون…باارزوی بهترینها برای شما…
سلام استاد عزیز و همه دوستانی که این کامنت رو میخونن
در رابطه با سوال استاد که مطرح کردن عقیده من اینه که توهرکسب وکاری ملاک سرمایه اولیه و تجربه و سابقه کار و پارتی و هیچ عامل دیگه ای که توی ذهن عامه مردم ملاک هست نیست
ملاک باورهای مناسب با اون حوزه کاری و باور به خداوند هست
من خودم واقعا این موضوع رو تجربه کردم
من توی بحث طراحی سایت و وب کارمیکنم و دراوایل کارم واقعا این برام اتفاق افتاد که بدون هیچ سابقه کار یا معروفیتی یا هرچیز دیگه ای بعد از تموم شدن دوره هام برام کارجورشد با درامد بالا
اون تایم زمانی من از دوره های استاد استفاده میکردم و نمیخام بگم کامل موضوع رودرک کردم ولی درهمون حدی که فهمیدم خدا بهم نشون داد که نظام هستی نظام باورهاست نه هیچ عامل دیگه ای
ودرمورد این موفقیت های استادهم میتونم بگم که ایشون توکارشون اولا عشق واقعی دارن و دوما باورهای مناسب هم ایجاد کردند و همینطور به جلو پیش میرن
نمیدونم اسمشو چی بزارم ولی شاید بشع بهش گفت رقیب
ایشون اصلا اعتقادی به این کلمه ندارند و اعتقاد دارند کل کارهارو داره باورهای ما انجام میده و اصلا رقابتی درکار نیست
درواقع به نظر من اعراض هست که اینجا دارع کارخودشو میکنع یعنی اهمیت ندادن به اعمال دیگران و فقط متمرکز بودن رو هدف و احساس خوب ساختن باورهای مناسب و عمل به ایده های الهامی
همین چند فاکتور برای موفقیت جهانی توی کسب وکارتون کافیه
همیشه حالتون خوب باشه
خوشحالم که تو این مسیر باهم همراهیم