live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 132

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هاجر شیرانی گفته:
    مدت عضویت: 2340 روز

    سلام به همه گلای این باغ

    دوست دارم یکم راجع به خودم بگم،من یه خواهر دارم که ایشون باعث آشنایی من با این سایت شد،چند روز قبل از این لایو،ما داشتیم در مورد تبلیغ گذاشتن مزونشون توی اینستاگرام صحبت میکردیم،خواهرم می‌گفت من خیلی این کارو دوست دارم که پیجم فعال باشه نظرات مختلفی در مورد لباسام بخونم ایده بگیرم،بنظرت این کار وقت تلف کرده یا برام نتیجه ای هم داره؟؟

    من این جوابو به خواهرم دادم،گفتم بنظر من تو اول و آخر کارت، چه مشتری های زیاد چه پیج فعال چه تبلیغ توی تلگرام و هرچیزی که تو میخوای، از خدا بخواه و رو خودش حساب کن،اگه اون پیج و تبلیغ بهت حس خوب میده فعال تر میشی ایده میگیری که خوبه و ادامش بده،ولی هر چی که باور کنی واقعا( نه فقط آگاهی داشته باشی ازش) اون برات نتیجه بخشه.حالا می‌خوام بگم به اون دوستمون که تبلیغ یه ابزاره ولی وقتی با باور عالی ،با در دست داشتن ابزارت شروع کنی، به نتیجه فکر کنی، تجسم کنی و احساس خوب بیاد سراغت اونوقته که بعد تکامل به نتیجه دلخواه می‌رسی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    حسین حقیقی گفته:
    مدت عضویت: 2412 روز

    باسلام خدمت استادعباسمنش و اعضای محترم سایت

    درجواب این دوستم بایدبگم که انسان ماشین اثبات باورهایشاست بامثالی توضیح میدهم : کارماشین لباسشویی فقط شستن لباس است ،کارماشین ظرفشویی شستن ظرفها است ،کارماشین یخچال خنک کردن یخچال است .ببینید دوستان ماشین لباسشویی نمیتواند کاریخچال را بکند و ماشین یخچال هم نمیتواندکار ماشین ظرفشویی رابکند ،ماانسان ها هم هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم جز اثبات باورهایمان یعنی وقتی کاری راانجام میدهیم باورداریم که میتوانیم انجام دهیم لذا درصدد برامدن ان کار میشویم .استادعباسمنش هم حرف هایی که می زنند و کارهایی که می کند باور دارد که می شود لذا در صدد بر آمدند آن کار می‌شود و آن را انجام می‌دهد و آن کار برایش انحام می شود همان طور که می‌خواهد. خود استاد هم سال های سال اینو میگه که دنیا دنیای باورهاست وقتی ما بتونیم فکر مونو عوض کنیم باور مونو عوض کنیم همه چیز تغییر میکنه.

    ۱_استاد باور دارد که زندگی اش در دستان خودش است

    ۲_ استاد باور به فراوانی دارد

    ۳_ استاد ایمان به خدا دارد و فقط و فقط از خدا میخواهد

    ۴_ استاد فرق بین الهامات و نجواهای شیطان را میداند و با پیروی کردن از الهامات به نتایج خوبی می رسد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    داود حامدی گفته:
    مدت عضویت: 3135 روز

    سلام به دوستان عزیزم و استاد عباسمنش و گروه فوق العادشون

    یه مدتی هست که دارم دوره فوق العاده راهنمایی عملی دستیابی به رویاها رو مرور میکنم که چند روزی هست رسیدم به جلسات ۹ و ۱۰ دوره که هر دوتاش رو باهم و پشت سرهم گوش میکنم و در  مورد حرفهای عالی که استاد در این  دو جلسه میزنن فکر میکنم که واقعا چه باورهای نابی تو صحبتهاشون هست.باورهایی که استاد عزیز اونا رو در تمام جنبه های زندگیشون به طور صد در صد ایجاد کردن و نتایج بی نظیری گرفتن که خودشون خوشبخترین فرد روی کره زمین معرفی میکنن‌.که قائدتاً هر کسی دیگه هم این باورهای عالی رو ایجاد کنه و روی خودش کار کنه و ایمان واقعی رو به خداوند داشته باشه میتونه همون نتایج عالی رو بگیره در تمام جنبه های زندگی،که خود استاد هم میگن سیستم عصبی و مغزی همه انسانها به یک شکل عمل میکنه و اگر یکی توانسته دیگران هم میتونن… فقط باید باور کنه و به همون شکل عمل کنه. این دیدگاه و باوری هم  که در مورد خداوند دارند و به طور واقعی و حقیقت خداوند مهربون رو شناختن و دارن با این آموزه هاشون اون خدای واقعی رو به ما میشناسونن.که تو هیچ کتابی و مدرسه و درس و دانشگاه  خداوند رو معرفی نکرده بودن که اینطور بگم که یه جورایی خداوند عالم رو به ما شناسونده بودن.به نظرم همین دیدگاه و باوری که در مورد سیستمی بودن خدواند دارند و خداوند به صورت انرژی داره عمل میکنه یکی از عوامل موفقیت استاد است.خداوند رو اینطور شناخته که هر چیزی رو خواسته باشه در خواست میکنه و باورهای درست در موردشون میسازه و به اونا شکل میده و بعدن و خیلی سریع عملی میشه.فقط خداوند رو به شکل انرژی باور کرده و به هر شکلی هم که بخواهد میتونه اون انرژی در بیاره.در کسب وکارشون هم همینطور به هر شکلی که خواسته اون انرژی رو در آورده و به راحتی نتایج فوق العاده گرفتن.که خودشون یه مثال جالب تو دوره راهنمایی عملی دستیابی به رویاها زدن که متوجه شدن که جاذبه قدرتمندترین نیرویی هست که در جهان هستی وجود داره و تمام کهکشانها و سیارات و ستاره ها و اجسام دیگه مثل ماهواره ها رو در یک مدار خاص نگه داشته و هدایت میکنه و هیچ تداخل و لغزشی نداره و این روند و باور رو اومده در کسب و کارش ایجاد کرده که میخام کسب و کاری داشته باشم که هیچگونه نیروی خاص انسانی یا تبلیغات خاص و شرایط دیگه که بیش از ۹۹ درصد مشاغل دیگه و افراد دیگه درگیرش هستن رو نداشته باشه و به راحتی پول بسازه و این روند رو باور کرده و الان در کسب و کار ایشون هست.

    در ضمن داخل پرانتز این رو هم بگم که( استاد به تواناییهای خودش ایمان  و باور قوی در مورد تواناییهاشون داشتن که میتونن انجامش بدن و بزرگ فکر کردن در مورد کسب و کارشون،که باز هم یه نقل قول دیگه از ایشون، زمانی که جلوی رئیس حراست دانشگاه بندرعباس  ایستاده بودن،گفت:فکر میکنید من کیسه دوختم برای دانشگاه بندرعباس،من جهانی فکر میکنم و جهانی میخام کار کنم.)

    و در یک کلام،استاد،خداوند مهربون رو به شکل انرژی باور کرده که به باورها و فرکانسهای ما جواب میده.

    به امید موفقیتهای روز افزون…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    خالقیار گفته:
    مدت عضویت: 3005 روز

    سلام برای هم مکتبیها و همفرکانسهایم٫٫

    به نظر من مطابق قوانین جهان هستی و کائنات تا که در مدار نباشی هر کسب کار را چی خورد و بزرگ شروع کنی موفق نمی شوی، اما اگر مدار و فرکانس خود را عیار نمایی هر کاری که اقدام نمایی آنوقت هدایت میشوی و ایده های عملی برایت الهام میشود که با انجام دادند آن عزت نفست بالا رفته و نتایج عالی را کسب میکنی ، و نظر دیگران متفاوت میباشی و در حقیقت تو بالای باور های ثروت آفرین و موفقیت خویش کار کردی و نتایج عالی حق تو ست٫٫

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    NAZGOL گفته:
    مدت عضویت: 3908 روز

    با سلام

    در جواب به سوال استاد من یاد اتفاقی در زندگی خودم در سال ۹۵ افتادم٫

    من اون موقع باردار بودم و خیلی خیلی عاشق بچم و با هزار امید و آرزو منتظر اومدنش به این دنیای زیبا٫

    مادرا خوب میدونن که چقدر دوران بارداری سخته و هزار و یک درد و مرضی که مادر تحمل میکنه تا بچش به دنیا بیاد٫ از همه مهمتر چقدر آرزو داره و تموم نه ماهو با بچش حرف میزنه و تموم وجودش میشه اون بچه٫

    خودم تموم این نه ماهو روز به روز و ماه به ماهشو تو اینترنت میخوندم که شرایط بچه الان چه جوریه و مادر باید چی کار کنه و چی بخوره چی گوش بده و ٫٫٫٫ و خیلی دوست داشتم که بچه طبیعی به دنیا بیاد چون بین زایمان طبیعی و سزارین چند هفته اختلافه و این اضافه موندن بچه در شکم مادر در تکامل جسمی و عقلی بچه بسیار تاثیرگذاره٫

    خلاصه این زمان سخت گذشت تا موقع زایمان شد و تنها خود خدا میدونه که چه دردی رو باید تحمل کنی تا بچت به دنیا بیاد و با وجود تمام دردی که کشیدم شرایط جوری پیش رفت که ناچار شدن سزارین اضطراری کنن و به خاطر سهل انگاری دکتر که خیلی دیر برد واسه سزارین، بچه ای که انقدر سالم و کامل بود (۳٫۷۰۰ کیلو) که تو تموم سونوها میگفتن شرایطش بسیار عالیه در اثر فشار زایمان و اشتباه کادر پزشکی دچار خونریزی مغزی شد و آسیب جدی دیده بود و در NICU بستری شد٫ فقط خدا میدونه که چی به ما گذشت اون روزها٫ من با اون شرایط سخت زایمان فقط تو بیمارستان کارم شده بود گریه و زاری٫

    چند روز اول فقط تو سر خودم میزدم و هیچ کاری ازم برنمیومد٫ دکترام هیچ امیدی نمیدادن و وضعیت بچم روز به روز بدتر میشد و روز به روز بی حالتر و دیگه نه چشماشو باز میکرد نه گریه میکرد٫ بی حال داخل دستگاه بود٫

    از روز چهارم بود که تصمیم گرفتم به جای گریه و شیون، بشینم کنارش و باهاش حرف بزنم و بهش انرژِی مثبت بدم٫

    شروع کردم باهاش حرف زدن براش قرآن میخوندم و دعا میخوندم بالا سرش٫

    اون روزها حرفم با خدای خودم این بود که خدایا تویی که از یک نطفه این بچه رو به وجود آوردی و تک تک اجزاشو آفریدی و کامل کردی، اگر تو بخواهی قادری دوباره بچمو سالم به من برگردونی، واسه تو کاری نداره اصلاح کردن عضو آسیب دیده٫ خدایا هر چقدر همه کم گذاشتن تو جبران کن٫ برام دکتر و اصطلاحات پزشکیشون معنی نداشت فقط خدا رو صدا میزدم دیگه نرفتم راجع به ضایعاتی که به سر بچم اومده بود بخونم فقط میگفتم خدایی که این بچه رو آفریده تنها اونه که میتونه خوبش کنه٫

    بعد از روز پنجم، سطح هوشیاریش بیشتر شد اما بازم بیحال بود و روز هفتم بهم گفتن بیا خودت بهش شیر بده اولش به اندازه چند ثانیه شیر میخورد و میخوابید یعنی حال نداشت٫ چند بار در روز میومدم اما نمیتونستم بیدارش کنم شیر بخوره اما تسلیم نشدم تو بیمارستان قسمت اتاق مادران تخت گرفتم و ۲۴ ساعته موندم٫ شب یا زمانی که واسه استراحت تو اتاق مادران بودم وقتی آیفون زنگ میخورد که مادری که بچش بیدار شده رو صدا بزنن حتی وقتی خواب بودم پا برهنه میدویدم سمت آیفون که شاید بچه من باشه که بیدار شده٫

    وقتی با وجود اینکه بچم بیدار نمیشد که شیر بخوره اما موندم کامل پیشش (تمام کاری که میتونستم اون موقع واسش انجام بدم) معجزه شد از فرداش لحظه به لحظه هوشیارتر شد و شروع کرد به شیر خوردن٫ دست و پام میلرزید از خوشحالی وقتی دخترم شیر میخورد و اشک شادی بود که میومد از چشمام٫

    جوری وضعیت هوشیاریش خوب شده بود که تمام مدت گریه میکرد و شیر میخواست٫ روز نهم گفتن دوباره باید ببرنش سی تی اسکن تا وضعیت خونریزی مغزشو چک کنن٫

    اون موقع فقط تو دلم خدا رو صدا میزدم و آیه «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله با امره قد جعل الله لکل شیئا قدرا» رو میخوندم و اشک میریختم٫

    تا اینکه دکترش اومد و گفت خدا رو شکر خون مغزش داره جذب میشه و سرش هم آب نیاورده٫

    و روز دهم مرخص شد٫ با این حال دکتر میگفت باید ببینیم مراحل رشدش از نشستن و راه افتادن و حرف زدن و ٫٫٫٫ چه جوره تا بتونیم بگیم آسیب دیده یا نه٫

    هر بار که برای چک آپ میبردم بچمو دکتر وقتی از مراحل رشدش میگفتم دکتر ناباورانه از اینکه حتی جلوتر از بچه های هم سنشه فقط میگفت خیلی خوشحالم نمیدونم چی باید بگم٫

    خدا رو شکر الان که بچم دو و نیم سالشه و در تمام مراحل از بچه های هم سن و سالاش جلو ترم بوده٫ و خدا روشکر بسیار سالم و باهوش و بسیار عاقله٫

    اون روزها به ظاهر بدترین روزهای زندگی من بود اما درسای زیادی ازش گرفتم٫

    وقتی به خدا اعتماد کردم و با تمام وجودم به بچم عشق ورزیدم و انرژی دادم و سپردمش دست خود خدا، همه چی درست شد و بر خلاف نظر دکترا و برعکس علم پزشکی که ضایعه جدی رو عنوان میکرد اما فهمیدم وقتی خدا بخواد کاری کنه همه ی ابزارها و وسایل در مقابلش پوچن٫

    امیدوارم از دوستان اگر کسی بیماره یا عزیزانش بیمارن هر چه زودتر سلامتیشونو به دست بیارن فقط مهم اینه که تسلیم نشن و درگیر اصطلاحات پزشکی نشن و خودشونو نبازن بدونن واسه اون خدایی که ما رو خلق کرده اگر بهش اعتماد کنیم هیچ کاری نداره درمان٫

    ان شاالله هیچ پدر مادری مریضی و داغ بچشونو نبینه٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      الهه سجاد گفته:
      مدت عضویت: 3549 روز

      سلام دوست عزیز واقعا” ایمان تون قابل تحسین هست

      کامنت تون خیلی تأثیرگزاره. شما یک مادر نمونه هستین. انشاا… خودت و فرزندت و خانواده ات همیشه در پناه خدا شاد و سلامت باشین.

      خدای خوبم منو به خوندن متن شما هدایت کرد خیلی به توصیه شما و احساسی که ازش گفتین نیاز داشتم و به خصوص به ایمانی که به طور مفصل بازش کردین . خیلللللی ممنونم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    احسان حاجی کریمی گفته:
    مدت عضویت: 3291 روز

    دوستان سلام امیدوارم که حال همه مون خوب باشه٫

    من توی مسابقه شرکت کرده ام قبلا و این کامنت رو برای شرکت در مسابقه نمی نویسم و میخواستم در جلسه سوم گام دوم بنویسم ولی گفتم اینجا آدمای بیشتری میتونن بخونن که حتی دوره ۱۲ قدم رو نخریدن٫ و قبل از هرچیز میلیون ها بار جهت یادآوری به خودم و خودم و خودم دارم مینویسم٫ چون انسان همونطور که در قرآن هم آمده است فراموشکار است٫ و جنس انسان فراموشکار است و ریشه ی کلمه از نسیان یعنی فراموشی است٫ پس برای مقابله با این ویژگی ما باید چیزهایی که لازم داریم را و چیزهای خوب را و چیزهایی که نباید فراموش شود را هر روز مرور کنیم بچه ها هر روز نه هر ماه نه دو هفته یکبار نه هفته ای یکبار، نه تا زمان دستیابی به فلان هدف، بلکه حتی پس از دستیابی به اهداف، هر روز و هر روز و هر روز و هر روز٫ چرا دارم این حرف رو میزنم چون که من به عنوان کسی که تقریبا همه محصولات را دارم و واقعا سعی کردم که با تعهد کار بکنم و نتایجی هم خلق کردم که در رویای خیلی ها نمی گنجد (در کمتر از ۲سال از کارمندی در تایم کاری رسیدم به درآمد ۱۰ برابر تقریبا با صفر ساعت کار در روز، مهاجرت به خارج از ایران برای زندگی و غیره) باز هم خیلی زود همه چیز رو فراموش میکنم و خیلی زود دنبال عوامل بیرونی میگردم تا دلیل موفقیت ها و شکست ها رو پیدا کنم٫ مثلا برای فروش آخرین محصول خودم روی سایتم خیلی داشتم رو ابزارهای خاص تبلیغاتی حساب میکردم که این فایل و این مسابقه مثل تلنگری بزرگ و به جا از طرف خداوند اومد٫ که به خودم گفتم احسان چی کار داری میکنی حواست هست روچی داری حساب میکنی مگه این چیزا تو رو به اینجا رسونده٫ داشتم همین الان برای دومین بار فایل جلسه سوم از گام دوم رو میدیدم و اونجایی که استاد گفتند که الان به جایی رسیدم که کلا ۲تا کارمند دارم٫ و هزینه ها شاید کمتر از یک دهم شده و درآمدها شاید بیشتر از ۱۰ برابر٫ و هر کدام از این ۲ کارمند بیشتر از ۴۰ نفر برای من کار می‌کنند یعنی نتیجه خلق می‌کنند و «من هر روز روی خودم کار میکنم و کیفیت اونها بیشتر میشه»٫ و بعدش استاد گفتند که بچه ها فکر کنید به این مسائل چه عاملی داره این اتفاقات رو رقم میزنه٫ یا رابطه استاد با میکی عزیز یا با عزیز دلشون و ٫٫٫

    داشتم فکر میکردم که بابا استاد راست میگه ها٫ ببین تغییر از کجا تا کجا٫ چقدر اتفاقا میتونه هیوج رقم بخوره آخه چقدر٫ کسی که به قول خودش پول نداشته کتونی بخره الان داره میره برج خلیفه دبی واحد بخره٫

    و چیزی که برای من خیلی تکان دهنده ست اینه که بیزینس با این عظمت با این همه مشتری و کاربر فعال در سایت با گردش مالی که تقریبا میشه حدس زد از حضور کاربرها و فقط ۲ کارمند؟؟؟؟؟؟

    تو این فکرها بودم که یهو تصویر جلسه قفل شد و فقط صدا اومد٫ بعد چند ثانیه عزیز دل گفتند که باطری گوشی تموم شده٫ بعد یادم افتاد که این برای چندمین بار داره اتفاق میفته در چند فایل اخیر استاد٫ (یادم نیست که در فایل های رایگان هم این اتفاق افتاده که دوستان دیده باشند یا نه)

    بعد یادم اومد که استاد توی چند فایل قبلی از همین دوره گفتند که دیگه با دوربین هم حتی فایل ها رو ضبط نمی کنند٫ و با گوشی موبایل دارند این کار رو انجام میدن٫ فکر کنید یک لحظه همین جا این بیزینس با این عظمت با یک موبایل داره میچرخه٫ و چند بار تکرار شده که عزیزدل گفتند که گوشی خاموش شده و استاد در اوج آرامش جواب دادن که «خب اشکال نداره بقیه ش رو صوتی میریم»

    همین جای فایل یهو به خودم گفتن پسرررررررر ببین یعنی چی؟ فایل هایی که داره میلیارد میلیارد پول میسازه این همه مشتری داره و افراد زیادی دارن میبینن استاد خیلی ریلکس میگه اشکال نداره از اینجا به بعد رو صوتی میریم، یعنی چی؟؟؟؟

    کسانی که این کامنت رو میخونن دوست دارم چند دقیقه به این مسئله فکر بکنن٫

    من خودم هم در حال تولید کورس های آموزشی هستم این درحالی هست که با کلی دقت میشینم و هر فایلی رو تدوین میکنم٫ و اونهایی که بیزینس های مشابهی دارن متوجه میشن من چی دارم میگم٫ طرف میشینه از بهترین و گرون ترین وسیله ها استفاده میکنه برای تولید و تدوین فایل ها، حالا هزینه های تبلیغات رو کلا ولش کنیم بعد یک هزارم استاد مشتری نداره٫ بعد استاد با یه گوشی بدون نور پردازی خاصی و بدون تدوین خاصی تازه باطری گوشیشون هم وسط ضبط خاموش میشه ٫ یعنی اگه من بودم حداقل کاری که میکردم میگفتم بابا یعنی چی بالاخره این همه آدم دارن میبینن از اینجا به بعد رو یه بار دیگه تصویری میگرم٫ ولی استاد این کا رو هم نمیکنه٫ و مشتری ها خیلی راضی دارن فایل ها رو میبینن و حال هم میکنن و اصن کسی درگیر این مسائل نمیشه٫

    پس چی داره اتفاقات رو رقم میزنه٫ اونم اتفاقات با این ابعاد بزرگ٫ بیاید واقعا به صورت جدی به همین یه مسئله فکر بکنیم٫ کی داره این اتفاقات رو برای استاد رهبری میکنه٫ کی داره هر روز استاد رو و این فایل ها رو محبوب تر میکنه٫ حتی با وجود ایرادات فنی که از نظر کارشناسان در حد فاجعه است و اصلا قابل قبول نیست که فایل شما نصفه ضبط بشه٫ غیر از خدایی که این جهان رو خلق کرده و میدونه در هر لحظه چی رو کجا قرار بده تا تو رو به هدفت برسونه چه نیرویی میتونه این کارها رو بکنه٫ غیر از خدا کی میتونه زندگی باورنکردنی از نظر دیگران رو رقم بزنه که در هیچ چارچوب و قاعده و ذهنی نمیگنجه٫ با هیچ تاکتیک بازاریابی منطق نیست٫

    اتفاقا خوب شد چون فکر کنم به سوال این مسابقه هم مرتبط شد این کامنت٫

    اون خدایی که این سیستم رو به این شکل داره هدایت میکنه مسلما بحث بازاریابی ش رو هم میتونه انجام بده٫ ولی ما فراموشکاریم به خودم دارم میگم میلیون بار بیشتر از اینکه به شما بگم٫ نباید فراموش بکنیم قوانین اصلی رو نباید اصل رو فراموش بکنیم و به حاشیه ها دل ببندیم نباید خدایی رو فراموش بکنیم که کیهان و این جهان و کره زمین و تمام انسان‌ها و اینترنت و اینترنت مارکتینگ رو آفریده٫ و روی این ابزارها حساب بکنیم تا محصولمان را محبوب کنند٫ تا محصولمان را بفروشند٫ باید روی ایمانمان کار کنیم هر لحظه و هر لحظه و هر لحظه٫

    به خدا همین یه دونه برای هممون بسّه فقط همین رو باور کنیم٫

    خدایا کمکم کن تا این مسیر زیبا رو فراموش نکنم٫ کمکم کن تا قوانین اصلی که اتفاقات را رقم میزند فراموش نکنم٫ کمکم کن که اصل را فراموش نکنم و به حاشیه ها دل نبندم٫ کمکم کن تا روی هیچ چیز به جز خودت حساب نکنم و اگر از ابزاری در زندگی ام استفاده میکنم اعتبارش را به تو بدهم تا تو آن ابزار را برایم مؤثرترین و بهترین قرار دهی٫ کمکم کن قوانینی که من را از روزی ۱۰ ساعت کار کارمندی برای حقوق ماهی ۲ میلیون تومان به اینجا رساند فراموش نکنم٫

    در پناه الله یکتا باشیم٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      عاطفه گفته:
      مدت عضویت: 2519 روز

      سلام دوستم.

      آره واقعا استاد توی قدم اول من دیدم که گفتند که باتری تموم شده از اینجا به بعدشو صوتی میریم :)))))))))

      خیییییییلی باحاله. فرکانس استاد خییییییلی خالصه خدایی. که ماها موقع شنیدن این جمله استاد هیچ ناراحتی یا واکنش نامناسب نداریم و خیلی هم اوکی هستیم و قبول میکنیم.

      تدوین که نگید دیگه من خودم یه زمانی برای یه شرکت کار میکردم با کلی برنامه نویس و گرافیست و …. که روی سایت شون کار میکردن و انقدر اینا حسااااااس که نگو البته بازدهی شون هم خوب بود ولی نه خیلی خوب.

      یه پروژه درسی هم من خودم ترم قبل داشتم برای تولید فایل آموزشی حالا محتواش رو که تا حدودی اوکی بودم و مشکلی نبود ولی تنها و تنها برای تدوینش عاقا من دو هفته از صب تا شب پشت لپ تاپ بودم. چقدررررررر با ظرافت کار میکردم که عالی بشه و عالی هم شد. من خودم ازش خیلی راضی بودم. ولی خیلی زمان برد.

      حالا ولی واقعا استاد هییییییییچ کدوم از اینا رو اصلاااااااا رعایت نمیکنه و اینجوریه!!!

      یعنی میشه؟ چطور میشه؟

      آره میشه. همونطور که برا عباسمنش شده :)

      به قول خود استاد باور باور باور باور باور داره کارا رو میکنه و خدا هم در هر لحظه داره اجابت میکنه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سميرا.م گفته:
    مدت عضویت: 2332 روز

    سلام دوستان عزیزم و استاد عزیز.

    نیت. خدا میگه ما شمارو با نیت هاتون محشور میکنیم.این خیلی حرف داره. اما زمانی حرف این جملرو فهمیدم که فایل های رایگان استاد عباس منش و دو قدم از ١٢ قدم رو که هنوز قدم دومش تکمیل نشده، رو با دقت و بارها و بارها گوش کردم. استاد الان در واقع دارم درس پس میدم.

    به چه نیتی کسب و کار میکنی؟ فکر میکنم اولین و مهم ترین سوالی که باید از خودمون بپرسیم این باشه. کار میکنی که پولی درارم تازه اونم از روی ترس و نگرانی یا کار میکنی چون عاشقی چون عشق میورزی با تمام سلول های بدنت چون اگر ساعتها هم غرق اون کار باشی نه خسته میشی و نه انرژیت کم میشه بلکه حتی گذر زمان رو هم متوجه نمیشی؟ وقتی با عشق کار میکنی فرکانس هایی رو به جهان هستی ارسال میکنی که از جنس عشقه یعنی خدا. یعنی تو به منبع وصلی. به منبع وصلی یعنی چی؟ یعنی قدرتت رو داری از نیرویی برتر میگیری که تورو ، همه ی کسب و کارهارو، پول رو، وهرانچه میبینی و نمیبینی را خلق کرده. وقتی با عشق کاری را انجام میدهی دیگر به دنبال رقابت کردن ، پایین اوردن رقیبان یا حتی سردراوردن از کار انها نیستی. تو فقط کارت را انجام میدهی چون عاشقش هستی و عشق پشتش نیت عالی دارد و گمان کنم ان نیت برای تمام کسانی که عاشق کارشان هستند یک چیز است: گسترش دنیا و خدمت رساندن. وقتی با عشق کار میکنی غالب فکریه تو این است که محصول کارم به لذت بیشتر، رفاه بیشتر و بهتر و بهتر شدن دنیا برای خودم و همه ختم میشود. وقتی حالت خوب است، احساس خوبی داری هر لحظه از کاری که میکنی ایده های عالی به سراغت میایند.برعکس زمانی که از کارت لذت نمیبری و مدام ساعت را چک میکنی که کی تمام میشود این کار لعنتی ،یا ترس از بالا رفتن رقیبان داری، یا نگران فروش نرفتن محصولت هستی ، و هر نوع فکر و شرایطی مشابه اینها، به قول استاد تو جوابی مشابه فرکانسی که میفرستی دریافت میکنی ، وقتی فرکانس تو از جنس ترس، کمبود و … باشد جوابی که میگیری ترس، کمبود و در نتیجه شکست یا نتیجه ی نامطلوب خواهد بود و باز به قول استاد در زمان ترس و احساس ناخوشایند هر ایده ای بذهنت برسد تو را به مقصد نمیرساند. پس برای انکه کسب و کار تو درامدی بیش از انچه حتی فکرش را میکنی برای تو رغم بزند با توجه به درسهایی که از شما (از جانب رب العالمین و توسط شما) اموختم میتوانم خلاصه کنم:

    1. کاری را بکن، کسب و کاری را راه بیانداز که عاشقش باشی چنان عاشق که گذر زمان را نفهمی و فقط لذت و لذت و لذت به تو بدهد.

    2. تو لذت میبری و مدام در حس خوبی و در احساس خوب ایده های درست به تو الهام میشودایده هایی که در حال درست به تو الهام میشود را انجام بده ( توحید عملی). و تنها در این حالت است که تو نگران نتیجه نیستی چون هر انکه بر این اصل عمل کند یعنی باور این را دارد که حس خوب= فرکانس خوب= درخواست درست از خداوند= نتیجه ی عالی.

    3. دیگر نگران کار بقیه نیستی. تو با لذت و عشق کار خود را میکنی و میدانی که عشق، احساس خوب و ایده ها و الهاماتی که در حال خوب دریافت کرده ای نتیجه میدهند. تو ارامی، مطمانی و کارت را میکنی و فقط لذت میبری.

    4. تو نیت عالی داری. گسترش دنیا. و جهان از انانی که به راستی نیت عالی دارند و با حس خوب و قلب پاک هم برای خود هم برای تمام مردم دنیا کارشان را انجام میدهند ، حمایت میکنند. تو نیاز به تبلیغات نداری. نیاز به التماس از دیگران، حتی کانتکت شدن با دیگران به این نیت که انها ممکن است کار تورا انجام بدهند ، نداری. تو فقط با احساس خوب، عشق، و نیت عالی کارت را انجام میدهی. قدم به قدم راه های درست به تو الهام میشود تو انها را انجام میدهی بدون نگرانی از انتهای کار، جهان کارها را برای تو انجام میدهد و اگر قرار باشد کاری برای تو از طریق انسانی انجام شود خود فرمانروا او را در مسیر تو قرار میدهد. نیازی نیست تو بروی بگردی با نیتی که جنس ان ترس و اضطراب است با کسی ارتباط بگیری زیرا نهاد این ارتباط این است:( برم با فلانی کانکت شم، شاید فلان جا بدردم بخوره= قدرت رو تو ذهنت به ادمها میدی= شرک= فرکانس ترس و باور کمبود= نتیجه ی کار کمبود. از دست دادن و احساس بد)

    5. رقیب، تبلیغات معنی ندارد. قدرتی بالاتر از هر انچه فکر کنی تبلیغات مرا انجام میدهد و من هم برای خودم خیر میخواهم، هم رقیبم و هم همه ی ادم ها. هم من پیشرفت کنم هم رقیبم هم همه ی ادمها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    طاهره فیضی گفته:
    مدت عضویت: 2261 روز

    سلام دوستان و سلام استاد عزیز

    مدتی هست که متعهد شدم که سرنوشت اتفاق های زندگیم رو بدست بگیرم.و برنامه های استاد رو انجام بدم.در تمام این مدت یک حسی برام از همه مهمتر و پر رنگ تر بنظر اومد. اون هم احساسم با خداست ، روزهایی که از خدا هدایت لحظه به لحظه می خوام و حس می کنم که شریک تمام لحظاتم هست همه و همه چیز به بهترین شکل ممکن پیش میره. چون بخدا میگم، خرد لایتناهی تو هیچ وقت شکست نمی خوره و من از خرد تو کمک می خوام. من طرحی الهی برای زندگیم از خدا می خوام، من گام به گام ازش می خوام همه چیز رو روشن کنه.در مورد سلامتی ، می خوام سلامت الهی خودش رو در من تجلی بده و تا الان کاملا حسش کردم. و در مورد عشق ، می خوام عشق الهی خودش رو در من و در زندگیم و در همه انسانهای اطرافم تجلی بده. در مورد انجام یک کاری ، ازش می خوام از قدرتش و توانش به من بده.کلا سعی می کنم در همه کارها ازش هدایت بخوام و خودم رو به تمام صفات عالیش وصل کنم و نتیجه گرفتم، اما پیش اومده روزی که این ارتباط کمتر شده ، کاملا تغییر نتایج قابل لمس هست. و شب که با خودم فکر می کنم متوجه میشم رکن اصلی رو کمتر استفاده کردم یعنی هدایت خواستن لحظه به لحظه . یجورایی میشه با خدا شریک شد توی کار و زندگی و همه امور.هر کسی یه علمی رو یاد گرفته و یک کاری رو انجام میده شاید مدام تضاد پیدا کنه و بخاطر باورهاش مسیر انتخاب ها و تصمیم گیری ها مدام بالا و پایین بشه. اما اگر خدا رو باور کنی و خودت رو به سرچشمه همه چی ، می خواد ثروت ، می خواد قدرت ، می خواد سلامتی ، می خواد عشق ، می خواد خلقت و…..وصل کنی در همه جا و در همه موقعیت ها و در همه لحظه ها هدایتت می کنه. چون بنظر من خدا تنها کسی هست که بهترین ها رو برای ما می خواد اگر ما ازش بخوایم. و هیچ چیز از قدرت ، ثروت ، عشق ، سلامت ، خلقت ، حرکت الهی نیست. اگر خدا رو منشأ همه برکتها و ثروتهای و سلامت و…خودمون بدونیم و برای تک تک جزییات زندگیمون چشم امیدمون رو بخدا بدوزیم و تلاش و حرکت خودمون رو انجام بدیم و ازش هدایت بخوایم همه جنبه های زندگیمون ثبات پیدا می کنه.من در مسیر تغییر باورهام از خدا هدایت می خوام و خیلی زیبا همه چی رو بهم نشون میده جوری که حسابی شگفت زده میشم چون دقیقا بعد از اینکه ازش می خوام سر موقع درستش و بلافاصله بهم نشون میده.

    این باور منه و امتحانش کردم و نتیجه گرفتم . قبلا خودم پیش می رفتم و توی ذهنم درگیر میشدم و تلاش داشتم با توان خودم پیش برم اما نتایجی که الان با حضور خدا بدست میارم بسیار بهتر هستش و در آرامش بیشتری هستم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 3265 روز

    به‌نام خداوند وهاب

    سلام به استاد عباس‌منش عزیز و همراهان گرامی سایت

    می‌خواهم پاسخ به سوال را با داستانی واقعی شروع کنم که برای خودم درس بزرگی بود:

    دوستی داشتم که در گذشته در محل کار قبلی‌ام همکارم بود و آگاهی خاصی از اصول و قوانین اصلی جهان هستی که همگی ما در این سایت به دنبال آن هستیم نداشت یا حداقل درک خاصی نسبت به این قوانین نداشت،‌ در محل کار فردی ناموفق بود که اتفاقا در علوم بازاریابی هم دانش خوبی داشت و پر از ایده‌هایی بود یا آنها را اجرا نمی‌کرد و یا اگر اجرا می‌کرد نتایج خاصی در رشدش نداشت، نهایتا این فرد به‌دلیل بی کفایتی از محل کار اخراج شد، اتفاقا دیگران از او به‌عنوان فردی باهوش و با استعداد یاد می‌کردند ولی من یاد گرفته بودم که استعداد و هوش نقشی اساسی در پیشرفت انسان‌ها ندارد٫ مدتی بعد با من تماس گرفت و از اوضاع و احوالش جویا شدم زیراکه می‌خواستم با نمونه‌ای این موضوع را بیشتر درک کنم که موارد فرعی نظیر هوش و استعداد و آشنایی با علوم مارکتینگ و بازاریابی نقشی اساسی در پیشرفت افراد ندارد٫ از کسب و کار جدید شخصی‌اش گفت و اینکه در آن کسب و کار هم موفق نبوده، از ابزارهایی که استفاده کرده بود پرسیدم، نام سایتش را به من گفت و همان موقع در گوگل آن را جستجو کردم و سایتش را دیدم، می‌گفت مشتریانم خیلی خیلی کم هستند و دخل و خرجم با هم جور نیست و می‌خواهم کارم را تغییر دهم، در صنفی که کار می‌کرد روی سئوی سایتش خیلی عالی کار کرده بود به نحوی که با سرچ آن کلیدواژه خاص در نتیجه اول گوگل ظاهر می‌شد (کاش می‌شد نامش را می‌گفتم تا کاملا با چشم خود ببینید که نتیجه اول گوگل بودن کمکی به او نکرده بود) سایتش هم به دلیل مشخصه‌های خاصی که به کار برده بود بسیار زیبا و شیک بود (البته از روی سایت دیگری کپی کرده بود) و از نگاه اول و از دید علم مارکتینگ همه عوامل فراهم بود تا این کسب‌وکار به صورت فضایی رشد کند اما نتیجه چه بود !؟ تقریبا هیچی !!

    می‌گفت کلی روی سئوی سایت و ظاهر آن و هر عوامل دیگری که علمش را داشت کار کرده و از افرادی هم برای رشد و اجرای ایده‌های کسب و کارش استفاده کرده ولی نتیجه‌ای نگرفته و متعجب بود و نهایتا هم می‌گفت علت ناموفق بودن من نوع کسب وکارم است که فروش خاصی ندارم!! به صحبت‌هایش و ابزارهایی که استفاده کرده بود خیلی فکر کردم و این حقیقت در ذهنم پررنگ‌تر شد که فراتر از این ابزارهای ظاهری عامل بزرگتری است که آن عامل باعث خلق نتایج عالی می‌شود و آن عامل اصلی برتر از همه این عوامل فرعی و ظاهری است و اغلب عموم مردم بیشتر بر آن تمرکز می‌کنند٫ خیلی مشتاق آن بودم تا ببینم آن فرد در کسب‌وکار بعدی به چه نتیجه‌ای رسیده و بعد از مدتی متوجه شدم به کسب‌و کار دیگری وارد شده، مغازه‌ای اجاره کرده و دکوراسیون کرده و هرآنچه درخصوص علوم بازاریابی می‌دانسته در آن‌جا اجرا کرده ولی بازهم نتیجه‌ای خلق نشده و هم‌اکنون به فکر کسب و کار دیگری است که به قول خودش مادر و سرچشمه کسب و کارهای قبلی‌اش است و در فکر تبلیغات در گوگل ادورز است و می‌گفت مبالغ زیادی را هم برای تبلیغ در گوگل کنار گذاشته و نتیجه این کار هم کاملا معلوم و واضح است و نیازی به تحقیقات بعدی من ندارد٫

    راستش را بخواهید خودمن هم این‌چنین ذهنیاتی داشتم و هنوز هم تا حدودی دارم که این‌گونه عوامل فرعی است که می تواند به موفقیت و رشد کسب و کارها کمک کند اما با این مثالی که زدم و سایر مثال‌های مشابه که دنبال آن بودم از جمله سایت استاد عباس‌منش و مقایسه او با فردی که در ایران می‌شناسم که به قول دیگران خدای علم بازاریابی است می‌بینم که نتایج استاد عباس‌منش به مراتب بزرگتر از آن فردی است که همه او را به‌عنوان استادبزرگ علم بازاریابی می‌دانند و می‌دانم که استاد عباس‌منش به علوم بازاریابی شاید یک درصد آن فرد هم آشنا نباشد و از اکثر آن اصول پیروی نمی‌کند ولی نتیجه بسیار متفاوت است٫

    همه این مثال‌های عینی که در اطرافمان می‌بینیم تنها یک پیام واضح و آشکار را در گوشمان فریاد می‌زند که بنده من! به دنبال فرعیات نباش و اصل و اساس را دریاب٫ آن اصل و اساسی که کوتاه‌ترین فاصله بین دونقطه است و هر ترفند و تکنیک و استراتژی غیر از آن بدون رعایت اصل و اساس، فقط منجر به دور شدن از مسیر اصلی می‌شود٫

    من پاسخ را فقط و فقط در یک کلمه کلیدی می‌دانم و آن اصل اساسی، تـــوحیــــد است، به معنای واقعی حساب نکردن روی هر عامل بیرونی دیگر٫

    حساب نکردن روی عواملی نظیر: تبلیغاتی خاص، ظاهری خاص از سایت، حمایت و معرفی افرادی خاص، انجام دکوراسیونی خاص، بودن در مکانی خاص، شریک شدن با افرادی خاص، استفاده از ابزارهای رسانه‌ای خاص، وصل شدن به دولت‌ها و حکومت‌‌ها و ارگان‌هایی خاص، نوعی از کسب‌وکاری خاص و هزاران عاملی خاص که همگی فرعی هستند و اساس نیستند٫

    که وقتی روی آن اصل اساسی که باور توحیدی است کار شود و آن اصل تقویت شود همه این ابزارهای خاص اگر لازم باشد به خدمت فردی در‌می‌آید که نگاه توحیدی دارد و روی هیچ‌یک از آن‌ها حسابی خاص بازنکرده است که اگر در مسیر اصلی توحید باشد همه ابزارها درخدمت او هستند و آن ابزارها اگر نیاز باشد به‌صورت خودکار می‌توانند سبب تسهیل در کسب‌وکار فردی شوند که در مسیر صحیح باورسازی مناسب حرکت می‌کند٫

    اگر فرد در مسیر درست باشد بهترین و کمک کننده‌ترین ابزارها به کمکش می‌آیند چون آن فرد بــــایـــــد رشد کند و هیچ راه گریزی نیست٫ حال آن ابزار می‌تواند شهرتش باشد که در مسیر توحید ایجاد شده یا می‌تواند تبلیغاتی دهان به دهان و خارج از اراده فرد باشد یا می‌تواند قرارگرفتن در مکانی خاص باشد،‌ می‌تواند امکاناتی خاص در سایت باشد، می‌تواند حجم کامنت‌هایی باشد که افراد عاشقانه زمان می‌گذارند و هر کامنت ده‌ها سطر باشد، می‌تواند افرادی باشند که آماده تغییرند و خداوند آن‌ها را به مکانی هدایت کرده ساعت‌ها زمان بگذارند و کامنت‌های سایتی را بخوانند و ویدیوهایی را در سایت ببینند که شاید در طول عمرشان در هیچ سایتی اینگونه فعال نبوده‌اند، می‌تواند این ابزار حتی تبلیغات منفی باشد که افراد دیگری که در آن حوزه هستند برای تخریب آن فرد توحیدی انجام داده‌اند و نه تنها به او ضربه‌ای وارد نشده بلکه باعث آشنایی افراد بیشتری با او شده‌اند و نهایتا موجب رشد بیشترش شده٫

    ابزاری که مافوق همه ابزارهای دیگر است و درواقع مسبب سایر ابزارهاست تـــوحیــــد است٫ این ابزار باعث بروز عوامل دیگری می‌شود که آن عوامل نیز سرمنشاشان توحید است٫

    عوامل جانبی کمک کننده دیگر مواردی هستند نظیر کیفیت در نوع ارائه یا محصول،‌ کیفیتی که باعث تغییری مثبت یا احساسی بهتر یا تجربه کاربری لذتبخش‌تر در مخاطب می‌شود، کیفیتی که درنهایت سبب رشد و گسترش بیشتر جهان هستی می‌شود٫ کیفیتی که سبب خلق اثری متفاوت می‌شود٫ آن عامل توحیدی باعث می‌شود در زمان و مکان مناسب برای رشد و کسب و کارت باشی به گونه‌ای که مردم فوج فوج به سمت خدمت یا محصول تو سرازیر شوند٫ آن عامل توحیدی باعث می‌شود اگر لازم باشد کارهایت را با سرعت مناسب انجام دهی ولی عجله نکنی، آن عامل از تو فردی می‌سازد که اگر ایده‌ای برای رشد کسب و کارت به ذهنت رسید فاصله اقدام تا عمل را به صفر نزدیک کنی، آن عامل افرادی را وارد کسب و کارت می‌کند که عاشقانه حتی در دوری مسافت تو از آنها برایت کار کنند و هم خیری نصیب آن‌ها شود و هم چندین برابر به رشد کسب‌وکارت کمک کنند و به واسطه حضور آن‌ها تیمی مناسب و توان‌مند داشته باشی که دستی از دستان خدا برایت باشند٫ آن عامل کمکت می‌کند که اگر برای رشد کسب و کارت حتی در مقطعی نیازمند کسب دانشی خاص باشی میل و اشتیاق یادگیری را در وجودت شعله‌ور می‌کند تا با لذت و آسودگی، زمانی را به کسب آن دانش اختصاص دهی٫ آن عامل باعث می‌شود که اگر لازم باشد حتی خانواده‌ات هم به رشد بیشتر کسب و کارت کمک کنند، آن عامل کمکت می‌کند تا با حداقل هزینه ممکن بیشترین نتیجه را بگیری و درآمد و سودت هیچ ربطی به هزینه‌های ناچیز آن نداشته باشد، آن عامل کمکت می‌کند تا آرامش داشته باشی و حرص نزنی و طمع نورزی و حسادت نکنی و عجله نکنی و خودت را با دیگران مقایسه نکنی و به دور از هرگونه حاشیه و استرس و اضطراب و نگرانی به مرور و با رعایت اصل تکامل در زمان مناسب رشد لگاریتمی و تصاعدی‌ات را شاهد باشی و دیگران با تعجب بگویند: ” تو مگر چکار می‌کنی که ما نمی‌کنیم ”

    آن عامل توحیدی کمکت می‌کند که حتی اگر نیاز باشد که رشد کنی با مسیرهایی آشنا شوی که باورهای تقویت کننده در تو شکل بگیرد و این باورهای کمک کننده به رشد بیشترت کمک کند و باز هم رشد کنی٫

    آن عامل اگر در مسیر درست باشی زمین و آسمان‌ها و انسان‌ها و همه ابزارها و ادوات و علوم را در تسخیرت درمی‌آورد تا تو به هدفت برسی٫٫٫

    و آن عامل هزاران کار دیگر می‌کند که هرکدام از آن کارها به مراتب ارزش بیشتری دارند از عواملی که شاید بدون عامل اصلی توحید به زور دنبال اضافه کردن آن‌ها به کسب و کارت هستی که حتی اگر آن‌ها را به زور به کسب و کارت اضافه کنی هم نتیجه مطلوب و دلخواهی نگیری٫

    پس با درنظر گرفتن همه این موارد یک اصل اساسی و ریشه‌ای و مافوق ابزار داریم که آن اصل توحید است که صدالبته توحید را فقط در ذات و باطن افراد و نتایج آن‌ها میتوان جست نه در ظاهر فرد و آن عامل اصلی همه ابزارهای فرعی دیگر را اگر لازم باشد به خدمت فرد درمی‌آورد تا رشدی بی‌وقفه را شاهد باشد و در نهایت به رشد بیشتر این جهان هستی کمک کند٫

    امیدوارم که بتوانم به همه این چیزهایی که نوشتم عمل کنم و هرکه بتواند روی این اصل اساسی حساب کند دنیا و آخرتش را به بهشتی لذتبخش مبدل می‌کند که پاداش توکل کنندگان است٫

    درپناه خدا باشید٫٫٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    افسانه عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 3584 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی

    داشتن انگیزه و شور و شوق و باور درست.

    ایمان داشتن به خدایی که کارها رو براشون انجام میده.

    اعتماد به نفسی که من میتونم به این حد از موفقیت برسم.

    دونستن این آگاهی و قانون  و داشتن به این موضوع که من باید روی خودم کار کنم و باورهامو تغییر بدم و اقدامات درست بهم الهام میشه.

    طی کردن تکامل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: